هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

7 دلیل برای ردکردن یک شغل!
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
7 دلیل که نباید آن شغل را بپذیرید

پیدا کردن شغل چیزی کم از مبارزه ندارد. چه در شغلی مشغول به کار باشید که از آن متنفرید چه عازم جستجوی بی پایان شغلی باشید، هر موقعیتی در شرایطی که شما دارید برایتان جذاب می نماید..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: شغل, کارفرما, جستجوی کار
همه چیز درباره ی شورا
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
همه چیز درباره ی شورا


در راستاى مشاركت توده مردم مسلمان ايران در تعيين سرنوشت خويش، امام خمينى رحمه‏الله در نهم ارديبهشت ماه 1358، فرمان تاريخى خويش را مبنى بر تثبيت حاكميت ملت ايران بر سرنوشت خويش و تشكيل شوراهاى اسلامى به شوراى انقلاب، اعلام كرد:
در جهت استقرار حكومت مردمى در ايران و حاكميت مردم بر سرنوشت خويش كه از ضرورت‏هاى نظام جمهورى اسلامى است. لازم مى‏دانم بى‏درنگ به تهيه آيين‏نامه اجرايى شورا، براى اداره امور محل شهر و روستا در سراسر ايران اقدام و پس از تصويب به دولت ابلاغ نماييد تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا درآورد.
(بخشى از پيام امام خمينى رحمه‏الله در تاريخ 9/2/58)

مفهوم‏شناسى شورا

واژه‏هاى «تشاور» «مشاوره» و «مشورت»؛ همگى به معناى استخراج رأى درست به واسطه مراجعه برخى به برخى ديگر است و «شورا» امرى است كه درباره آن «مشورت» صورت مى‏پذيرد و «شور» از «شدت العسل» مشتق شده و وقتى است كه عسل از محل اصلى‏اش بيرون آورده شود و استخراج گردد. «مشورت» يعنى مشورت و كنكاش كردن، رأى زدن با هم، سگاليدن با يكديگر و بيرون آوردن عسل و چيدن آن از لانه زنبور.

آيا مى‏دانيد

عسل را وقتى از كندو استخراج مى‏كنند، بايد خيلى آهسته و با لطايف‏الحيل عمل كنند كه زنبورها تحريك و متوارى نشوند تا كم‏كم عسل را بيرون بياورند؛ به نظر مى‏رسد افرادى كه مى‏خواهند به شور بنشينند بايد احساساتشان تحريك نشود و در مورد يك مسأله با قدرت فكرى، رأى قاطعى كه در سرنوشت يك خانواده يك محل و يك كشور مؤثر است اتخاذ كنند.

جايگاه شورا در قرآن و سيره

قرآن كريم در آيات مختلف نمونه‏هاى شاخصى از مشورت شخصيت‏هاى تاريخى را نقل كرده كه نشانه رواج آن در ميان ملل و اقوام مختلف است. در قرآن، از مشورت ملكه سبا با سران كشور، مشورت زن و شوهر در امور خانوادگى، مشورت مؤمنان با هم، و مشورت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با اصحاب و ياران سخن گفته است.
در اهميت مشورت و شورا، همين بس كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و اولياى الهى، با وجود عصمت و اتصال به منبع لايزال وحى الهى و قوه تفكر و تعقل نيرومندشان به مشورت مى‏پرداختند. سيره عملى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و معصومين عليهم‏السلام همه بيانگر تأكيد خاص ايشان در به جا آوردن اين سنت حسنه در جامعه اسلامى است.
هركه بى مشورت كند تدبير
غالبش بر هدف نيايد تير
(سعدى)

جنگ احد

پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پيش از آغاز جنگ احد، در چگونگى مواجهه با دشمن با ياران خود مشورت كرد و نظر اكثريت بر اين شد كه اردوگاه، دامنه كوه احد باشد و ديديم كه اين نظر محصول رضايت‏بخشى نداشت و به شكست منجر شد. قرآن كريم مى‏فرمايد: باز هم با آنان مشورت كن، هر چند نتيجه مشورت در پاره‏اى از موارد، سودمند نباشد؛ زيرا منافع آن به مراتب بيشتر از زيان‏هاى آن است و آثار پرورشى و شخصيتى آن بيشتر است.
با اين حال مسلّم است كه پيامبر هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى‏كرد و در اين موارد تابع وحى بود.
پيام‏هاى آيه 159 سوره مباركه آل‏عمران:
- ارزش مشورت را با ناكامى‏هاى موسمى ناديده نگيريد.
- در مشورت، تفقد، شكوفايى استعدادها، شناسايى دوستان از دشمنان، گزينش بهترين رأى، ايجاد محبت و علاقه و درس عملى براى ديگران نهفته است.
- در كنار فكر و مشورت، توكل بر خدا فراموش نشود؛ خواه به نتيجه برسيم يا نرسيم.
رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با مشورت كردن، از يكسو مسلمانان را متوجه اهميت شورا مى‏كرد و از سوى ديگر، به آنان مى‏آموخت كه بدين روش عمل كنند و مشورت را به عنوان يك اصل و قسمتى از برنامه حيات اجتماعى خويش قرار دهند.
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : «اى على! هيچ پشتيبانى مطمئن‏تر از مشورت كردن در كارها نيست.»
مشورت كن با گروه صالحان
بر پيمبر امر شاورهم بدان
« امرهم شورا » براى اين بود
كز تشاور سهو و كژ كمتر رود
(مولوى)

امام على عليه‏السلام و امر شورا

در الگوى حكومتى امام على عليه‏السلام جايگاه مردم و پاس‏داشت حقوق فردى و اجتماعى آنان از سوى حاكميت اسلامى از مهم‏ترين مؤلفه‏هاى مورد توجه است. در نگاه ايشان، اين عامه مردم هستند كه مى‏توانند در شرايط سخت و ناگوار، نقطه اتكاى حكومت باشند. آرى حضرت در صحنه‏هاى مختلف باياران خود مشورت مى‏كرد و از آنان نظر مى‏خواست و مى‏فرمود:
«از گفتن سخن حق و يا مشورت عدالت‏آميز خوددارى نكنيد».

نهروان و تصميم شورايى

زمانى كه حضرت على عليه‏السلام و يارانش براى رفتن به صفين و جنگ با شاميان مهيا شده بودند، خبر كشته شدن «عبدالله بن جناب بن ارث» و همسر باردارش و چند زن ديگر به دست خوارج به على عليه‏السلام و يارانش رسيد. على عليه‏السلام ، «حارث بن مروه» را براى تحقيق فرستاد. با كشته شدن حارث بن مروه به دست خوارج، اصحاب امام عليه‏السلام نزد ايشان آمدند و نظر خود را درباره يكسره كردن كار خوارج و پيكار با آنان اعلام كردند. على عليه‏السلام نيز قبول كرد و به نهروان رفت تا فتنه خوارج را سركوب كند.
پيام‏ها:- مشورت با مردم و شركت دادن آنان در تصميم‏گيرى‏هاى اجتماعى از وظايف رهبران اسلام.
- نظام اسلامى، نظامى مردمى و دور از استبداد رهبران.
- حاكميت رهبرى واحد همراه با پذيرش اصل شورا از ويژگى‏هاى نظام اسلامى .
- لزوم قاطعيت و صلابت رهبرى پس از مشورت و توكل به خداوند و تصميم‏گيرى نهايى در اجرا.

شورا در قانون

اصل هفتم قانون اساسى:
طبق دستور قرآن كريم: «وامرهم شورى بينهم» و «وشاورهم فى الأمر»، شوراها، مجلس شوراى اسلامى، شوراى استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظائر اينها از اركان تصميم‏گيرى و اداره امور كشورند.
اصل يك صدم قانون اساسى:
براى پيشبرد سريع برنامه‏هاى اجتماعى، اقتصادى، عمرانى، بهداشتى، فرهنگى، آموزشى و ساير امور رفاهى از طريق همكارى مردم با توجه به مقتضيات محلى، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شورايى به نام شوراى ده، بخش، شهر، شهرستان يا استان صورت مى‏گيرد كه اعضاى آن را مردم همان محل انتخاب مى‏كنند.

چراغ راه

رهبر معظم انقلاب
«مردم‏سالارى دينى برخلاف دموكراسى‏هاى رياكار و عوام‏فريب، نظام خدمت‏رسانى خالصانه و بى منت است، خدمت از سر اداى وظيفه و همراه با پاك‏دستى و پاك‏دامنى!»
(بخشى از پيام مقام معظم رهبرى، 5/2/82)
مقام معظم رهبرى
خداى متعال را شكرگزاريم كه در انتخابات شوراها يك نهاد ديگر براى خدمت به مردم تأسيس شد و ملت ايران يك گام ديگر به تحقق كامل قانون اساسى مترقى جمهورى اسلامى نزديك گشت. از صميم قلب آرزو مى‏كنم كه شوراهاى اسلامى شهر و روستا بتواند در سمت اهداف والا و انقلابى بنيان‏گذار نظام اسلامى تلاش و فعاليت كند و در چارچوب تكاليف قانونى خود به رفع مشكلات مردم بپردازد. بر دولت و مسئولان محترم هم لازم است كه از اين امكان گران‏بها براى جلب مشاركت مردم در امورى كه به شوراها محول شده است به سود كشور و ملت حداكثر استفاده را بكنند.
(بخشى از پيام مقام معظم رهبرى، 8/2/78)
آيت ‏ا... طالقانى
«نظام شورايى كه در اسلام بدان اشاره شده است به مراتب از دموكراسى غربى بالاتر و بهتر است؛ چرا كه در نظام شورايى مردم با دخالت در سرنوشت خويش، حق نظارت بر مجموعه سياست‏گذارى‏ها و تصميم‏گيرى‏ها را دارند و اين اصل مسلم اسلامى است كه هر شهروندى مى‏تواند به كارگزاران مطالبى را پيشنهاد دهد».

آورده‏اند كه...

• حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى سيد عباس مهرى
من در محضر آيت ا...بروجردى بودم كه نماينده‏اى از طرف دولت به حضور ايشان رسيد و موافقت ايشان را با موضوعى كه دولت در دست اجرا داشت، خواستار شد. آيت ا... بروجردى فرمودند: پاسخ را بعد از مشاوره و تبادل نظر با بعضى از علما به دولت ابلاغ خواهم كرد. من به فكر افتادم كه ايشان در اين‏گونه موارد با كدام يك از علماى قم مشورت مى‏كنند. ديرى نپاييد كه ديدم امام خمينى رحمه‏الله بنا به درخواست مرحوم آقاى بروجردى به آن جا آمدند و به اتفاق آن مرحوم به اطاق در بسته‏اى رفتند و به گفت‏وگو نشستند و ساعتى بعد مرحوم بروجردى نظر خويش را براى دولت فرستادند.
• آورده‏اند كه چون منصور عباسى، مهدى را ولى‏عهد خود كرد، مهدى به جهت مصلحت خويش مقام عيسى را بالا برد و به تربيت و عنايت خود مخصوص گردانيد و عمّ خود عبدالله را در بند كرد و به عيسى گفت بايد او را هلاك كنى! عيسى با يونس ابوفَرْوَه مشورت كرد. يونس گفت: زينهار تا تو او را نكشى؛ چه مراد حاكم آن است تا تو را به قصاص او هلاك كند. تو او را پوشيده دار تا هر وقت از تو طلب كند به وى تسليم كنى.
مهدى از حج بيامد، طايفه‏اى از بنى‏عباس را برانگيخت تا عبدالله را شفاعت كردند و براى استخلاص او كلمه‏اى گفتند. منصور عيسى را خواست و به وى گفت من عبدالله را به حرمت عشاير و اقارب بخشيدم بايد كه او را آزاد كنى! عيسى گفت: اگر چه عيسى نامم، عيسى مريم نِيَم كه مرده به نفس من زنده شود. منصور خود را در خشم ساخت و گفت: من تو را هرگز به كشتن او نفرمودم! و به جماعت گفت: اگر مى‏خواهيد از وى عفو كنيد و اگر مى‏خواهيد قصاص كنيد! عيسى گفت: من او را زنده به شما تسليم مى‏كنم و او در حيات است. و بدين‏گونه عيسى به يمن اشارت و حسن مشورت ابوفروه از آن نكبت خلاصى يافت تا عالميان را معلوم شود كه در مشاورت با ارباب كياست فوايد بسيار است چنان‏كه گفته‏اند:
مشورت در كارها با اهل راى
هست مر اخيار را مشكل گشاى
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:سایت حوزه


شوراها؛ ابزاری در جهت تحقق حاکمیت مردم
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
شوراها؛ ابزاری در جهت تحقق حاکمیت مردم


شورا یک پدیده اجتماعی و سیاسی است که در نظام های سیاسی مردم سالار از اهمیت خاصی برخوردار بوده و به عنوان نهادی مشورتی نمونه ای واقعی و حقیقی از حضور مردم در اداره جامعه به شمار می رود.
زندگی شورایی و عدم تمرکز اداری نوعی دموکراسی است که بخشی از امور اداری استانها، شهرستانها،بخشها و روستاها به خود ساکنان آن واگذار می شود.
در این سیستم مردم تشویق می شوند که به طور وسیعتری در اداره امور حکومتی شرکت نمایند. وقتی مردم ببینند که منطقه یا محل آنها دارای اختیارات قانونی است و آنها می توانند به وسیله انتخاب نمایندگان این اختیارا ت را اعمال نمایند بیشتر برای شرکت در اداره امور محل خود علاقه و شوق نشان می دهند..
به طور کلی وجود شوراها باعث افزایش مشارکت مردم در اداره امور می شود و این امر از یک سو دراحساس مسئولیت بیشتر مردم موثر واقع می شود و از سوی دیگر موجب ظهور خلاقیتها و ابتکارات افراد در اداره امور محلی می گردد.
مسئله شورا و مشورت از نگاه دینی هم حائز اهمیت می باشد و در آموزه های دین مبین اسلام در کتاب و سنت مورد توجه قرار گرفته است. در قرآن سوره اي از سوره ها شوري نام دارد و در همان سوره خداوند به مسلمين امر به شورا و مشورت کرده است.
در نظام جمهوری اسلامی که ثمره انقلابی مردمی و اسلامی می باشد شوراها دارای جایگاه خاصی هستند چنانکه در قانون اساسی علاوه براصل ششم که در آن به موازات توضیح در نحوه انتخاب رئیس جمهورونمایندگان مجلس شورای اسلامی ، از انتخاب اعضای شوراهای اسلامی هم یاد می کند، در اصول متعددی به تبیین جایگاه شوراها پرداخته است که این اصول عبارتند از:

اصل هفتم

طبق دستور قرآن كريم : ‹‹ و امرهم شوري بينهم ›› و ‹‹ شاورهم في الامر ›› شوراها ، مجلس شوراي اسلامي ، شوراي استان ، شهرستان ، شهر ، محل ، بخش ، روستا و نظاير اينها از اركان تصميم گيري و اداره امور كشورند.موارد، طرز تشكيل و حدود اختيارات و وظايف شوراها را اين قانون و قوانين ناشي از آن معين مي كند.

اصل يكصدم

براي پيشبرد سريع برنامه هاي اجتماعي ، اقتصادي ، عمراني ، بهداشتي ، فرهنگي ، آموزشي و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجه به مقتضيات محلي ، اداره امور هر روستا ، بخش ، شهر ، شهرستان يا استان با نظارت شورايي به نام شوراي ده ، بخش ، شهر ، شهرستان يا استان صورت مي گيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب مي كنند.

اصل يكصدو يكم

به منظور جلوگيري از تبعيض و جلب همكاري در تهيه برنامه هاي عمراني و رفاهي استانها و نظارت بر اجراي هماهنگ آنها ، شوراي عالي استانها مركب از نمايندگان شوراهاي استانها تشكيل مي شود.نحوه تشكيل و وظايف اين شورا را قانون معين مي كند. اصل يكصد و دوم
شوراي عالي استانها حق دارد در حدود وظايف خود طرحهايي تهيه و مستقيماً يا از طريق دولت به مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد كند. اين طرحها بايد در مجلس مورد بررسي قرار گيرد.

اصل يكصد و سوم

استانداران ، فرمانداران ، بخشداران و ساير مقامات كشوري كه از طرف دولت تعيين مي شوند در حدود اختيارات شوراها ملزم به رعايت تصميمات آنها هستند.

اصل يكصد و پنجم

تصميمات شوراها نبايد مخالف موازين اسلام و قوانين كشور باشد.

اصل يكصد و ششم

انحلال شوراها جز در صورت انحراف از وظايف قانوني ممكن نيست. مرجع تشخيص انحراف و ترتيب انحلال شوراها و طرز تشكيل مجدد آنها را قانون معين مي كند. شورا در صورت اعتراض به انحلال حق دارد به دادگاه صالح شكايت كند و دادگاه موظف است خارج از نوبت به آن رسيدگي كند.
به طور کلی می توان گفت وجود نهادی به نام شورا در جامعه هم به لحاظ عقلی و دینی دارای اهمیت می باشد و هم قانون اساسی تاکید فراوانی بر نقش و ضرورت آن در اداره جامعه داشته است با این حال نباید از نظر دور داشت که گرچه شورا و مشورت به عنوان پدیده ای اجتماعی دارای سابقه زیادی است و از دیرباز مورد توجه مردم و گروههای مختلف اجتماعی و حتی حاکمان بوده است اما این پدیده به عنوان نهادی سیاسی و منتخب مردم چندان قدمتی ندارد. در جامعه ایرانی هم شکل گیری شوراها و به وجود آمدن نظام شورایی به دوران مشروطه بر می گردد. در واقع پس از مشروطه و تصویب قانون اساسی به صورت جدی فکر زندگی شورایی در ایران به فعلیت رسید.
یکی از دستاوردهای بسیار حائز اهمیت نهضت مشروطه جدا از به رسمیت شناختن تفکیک قوا، تقسیم قدرت سیاسی و اداری کشور بین حکومت مرکزی و حکومتهای محلی بود. مجلس شورای ملی درآن زمان قانون بلدیه و انجمن های ایالتی و ولایتی را به تصویب رساند تا ضمن تمرکززدایی ، اداره امور محلی و شهرداریها به انجمن های ایالتی و بلدیه واگذار شود اما واقعیات تاریخی گویای آن است که نه تنها این اهداف به طور صحیح تحقق نیافت بلکه استبداد داخلی و بی ثباتی سیاسی از یک سو و استعمار خارجی از سوی دیگر باعث انحراف این قوانین از مسیر خود شده و مانع از شکل گیری واقعی نظام شورایی شدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی شوراها به عنوان نهادهایی برخاسته از متن جامعه جایگاه خاصی پیداکردند. در اوایل انقلاب شوراها به طور پراکنده و بیشتردر روستاها تشکیل شدند اما به دلیل نداشتن پشتوانه قانونی مناسب انسجام چندانی نداشتند. اولين قانون شوراهاي اسلامي كشور در سال 1361 از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت و در جريان حوادث پس از انقلاب پنج بار دستخوش تغييرات و اصلاحات گرديد و بالاخره در سال 1375 آخرين اصلاح آن به تصويب مجلس پنجم رسيد. اولین انتخابات رسمی شوراها در راستای اجرای قانون اساسی روز هفتم اسفند 1377 یعنی 20 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد و در تاریخ نهم اردیبهشت 1378 شوراهای اسلامی شهر و روستا به طور رسمی دوره چهارساله فعالیت خود را آغاز کردند و درحال حاضر سومین دوره آن مشغول خدمت به مردم می باشند.
در اصول هفتم، يك‌صدم، يك‌صد و يكم، يك‌صد و دوم، يك‌صد و سوم و يك‌صد و پنجم قانون اساسي بر جايگاه و نقش شوراها تاكيد شده است.

منابع:

1- تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران: علیرضا ازغندی
2- حکومتهای محلی و عدم تمرکز: ابوالقاسم طاهری
3- پایگاه اینترنتی شورای اسلامی شهر همدان: www.council.hamedan.ir
4- سا یت اینترنتی وزارت کشور: www.moi.ir

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: hamedanpayam.ir


لزوم مشورت ،پايه‏هاى استوارى نظام حكومت در اسلام
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:6 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
لزوم مشورت ،پايه‏هاى استوارى نظام حكومت در اسلام


جايگاه مشورت

يكى از اساسى‏ترين پايه‏هاى استوارى نظام حكومت در اسلام، گسترش دامنه مشورت در تمامى ابعاد زندگى از جمله شؤون سياسى - اجتماعى است. قرآن در اين باره در توصيف مؤمنان مى‏فرمايد:
«و امرهم شورى بينهم‏» . (1)
واژه «امرهم‏» از نظر ادبى اسم جنس است كه به ضمير جمع اضافه شده، بنابراين شامل تمامى شؤون مربوط به زندگى بويژه در رابطه با زندگى گروهى كه در راس آن شؤون سياسى اجتماعى است، خواهد بود.
خداوند در اين آيه مؤمنان را مورد ستايش قرار داده كه در تمامى ابعاد حيات فردى و اجتماعى، شيوه مشورت را رهنمود خود قرار مى‏دهند و در ضمن رابطه تنگاتنگ ميان ايمان و ضرورت مشورت را گوشزد مى‏كند و در حقيقت، اين يك دستور شرعى محسوب مى‏شود.
كارها بويژه امور مربوط به مسائل جامعه، اگر با مشورت انجام گيرد، احتمال خطاى آن كمتر است.
«من شاور الرجال شاركها فى عقولها» . (2)
هر كه با رجال كارآزموده به كنكاش بنشيند، از خرد و كاردانى آنان بهره كامل برده است.
«من شاور ذوى الالباب دل على الرشاد» . (3)
هر كه با صاحبان خرد به شور بنشيند، به راه راست هدايت گرديده است.
مشورت در نظام اسلامى يك اصل و پايه است. بويژه مسؤولان امر، صريحا دستور مشاورت دارند. خداوند، پيامبر اسلام را مخاطب قرار داده مى‏فرمايد:
«و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله‏» . (4)
در اينجا سه مطلب بايد مورد توجه قرار گيرد:
اول: پيامبر اسلام (ص) داراى سه شخصيت‏بوده است: 1- محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب، يكى از افراد برجسته قبيله قريش كه در جزيرة العرب مانند ديگر مردم زندگى روزمره خود را داشت و به عنوان يك فرد ممتاز از آحاد مردم بوده و اين جهت، شخصيت‏حقيقى و فردى و جنبه شخصى او را تشكيل مى‏دهد.
2- پيامبر خدا و حامل رسالت الهى بود كه شريعت اسلام را به عنوان يك پيام آسمانى به مردم تبليغ و تبيين مى‏نمود.
«و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون‏» (5) .
3- علاوه بر دو مورد گذشته ولى امر مسلمين و زعيم سياسى امت‏بود كه با ايجاد وحدت ملى (بر اساس برادرى اسلامى) و تشكيل دولت (بر اساس عدالت اجتماعى) رهبرى سياسى امت را بر عهده گرفته بود و اين حق را به اقتضاى مقام نبوت خويش دريافت كرده بود، زيرا خود صاحب شريعت‏بود و خود را موظف مى‏دانست كه مسؤوليت اجرايى آن را نيز بر عهده گيرد. چنانكه خداوند مى‏فرمايد:
«انا انزلنا اليك الكتاب بالحق لتحكم بين الناس بما اراك الله‏» (6) .
و آيه «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم‏» (7) نيز اشاره به همين حقيقت است.
اكنون، مورد خطاب در دستور «و شاورهم فى الامر» كدامين شخصيت پيامبر اكرم است، شخصيت فردى او يا شخصيت رسالى يا شخصيت‏سياسى و مقام رهبرى او؟
بدون شك، شخصيت‏سياسى او در اين آيه مورد خطاب قرار گرفته است، زيرا مقصود از «امر» امور شخصى وى نيست و نيز در امر رسالت و شريعت‏با كسى مشورت نمى‏كند، بلكه تنها امر زعامت است كه زمينه مشورت دارد و از همين رو تمامى مسؤولين سياسى و رهبران امت مورد خطاب قرار گرفته‏اند و اين دستور به پيامبر اكرم اختصاص ندارد.
دوم: ضمير «هم‏» اشاره به كيست؟ بدون ترديد مرجع اين ضمير امت‏اند، به دليل صدر آيه:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر. . .»
كه مدارا كردن با مردم و در همين راستا طرف مشورت قرار دادن آنان را دستور مى‏دهد.
البته چگونگى مشاورت با مردم در برنامه‏هاى سياسى به موضوع مورد مشورت بستگى دارد و به اقتضاى هر موضوع يا به راى عمومى گذاشته مى‏شود، يا با نخبگان و نمايندگان مردم در ميان نهاده مى‏شود، كه شرح آن خواهد آمد.
سوم: همان گونه كه روشن شد، مقصود از «امر» شؤون سياسى و ادارى كشور و امت است، زيرا در امور شخصى، مشاورت با عامه مردم مفهومى ندارد و در امر نبوت نيز پيامبر تنها با وحى در ارتباط است و جائى براى مشورت در امور مربوط به پيامبرى نيست.
در نتيجه تمامى مسؤولين امر و دست اندركاران سياسى و ادارى در نظام اسلامى شرعا موظفند تا در تمامى شؤون سياسى - ادارى، در كنار مردم باشند و آنان را كاملا در جريان بگذارند و همواره راى اعتماد مردم را پشتوانه اقدامات خود قرار دهند. و اين خود، مجال دادن به مردم است تا پيوسته در صحنه سياست‏حضور فعال داشته باشند.
علاوه كه اين كار، بها دادن به جايگاه مردم و حركت در راستاى خواسته‏هاى مشروع امت‏خواهد بود. و بدين سان مردم همواره خود را در حكومت‏سهيم مى‏دانند و حكومت مردمى به معناى درست كلمه نيز همين است و بس.
در اينجا اين نكته قابل يادآورى است كه عبارت ذيل آيه:
«فاذا عزمت فتوكل على الله ان الله يحب المتوكلين‏»
را برخى چنان تفسير مى‏كنند كه دستور مشورت تنها براى دلجويى از مردم، يا آگاه شدن ولى امر است، ولى تصميم‏گيرى با خود اوست و هرگونه صلاح بداند رفتار مى‏كند، همان گونه كه امروزه مرسوم است و بيشتر رؤساى جمهور، مشاورينى دارند و تنها براى روشن شدن با آنان مشورت مى‏كنند، ولى راى نهايى با خود آنها است و مساله تنفيذ راى اكثريت مطرح نيست.
ولى خواهيم گفت كه اين تفسير، مخالف آيه «و امرهم شورى بينهم‏» مى‏باشد و در مواردى مايه بى‏اعتبار نمودن آراى عمومى و وقع ننهادن به نظرات صاحب‏نظران مربوطه خواهد بود. در صورتى كه آيه فوق به مردم بها مى‏دهد و آراى آنان را ارج مى‏نهد. و اساسا تفسير ياد شده مخالف مفهوم «شور» در متعارف و عرف عقلا است كه معمولا پس از مشورت، راى اكثريت را مورد تنفيذ قرار مى‏دهند. و شرع نيز تشخيص اين گونه مفاهيم را به عرف واگذار كرده است.
بنابراين تفسير آيه چنين خواهد بود:
در موقع تنفيذ راى اكثريت - طبق معمول - هيچ گونه نگرانى به خود راه نده و اگر در مواردى احتمال صواب را در خلاف راى اكثريت مى‏بينى، نگران نباش، زيرا اين دغدغه بر اثر سنگينى بار مسؤوليت‏بر تو رخ داده، پس آسوده خاطر باش و بر خدا توكل نما كه خداوند كارساز تو خواهد بود، زيرا طبق روال معمول رفتار كرده‏اى و به وظيفه محوله درست عمل كرده‏اى و خداوند مددكار درست‏كاران است.
روايات در اين زمينه نيز همين معنى را مى‏رساند.

مشورت با مردم در روايات

1- امام جعفر بن محمد صادق از پدرش امام محمد بن على باقر (ع) روايت مى‏كند كه فرمود: «قيل لرسول الله (ص) ما الحزم؟ قال: مشاورة ذوى الراى و اتباعهم‏» (8) .
از پيامبر اكرم (ص) پرسيده شد: حزم (استوارى در تصميم) چيست؟
پيامبر فرمود: مشورت با صاحب نظران و پيروى كردن از نظرات ايشان است.
در اين گفت و شنود، دو نكته جالب وجود دارد:
نخست آن كه سه واژه از لحاظ مفهوم نزديك به يكديگر و قريب الافق هستند: عزم، جزم، حزم.
- عزم، مطلق قصد و تصميم است.
- جزم، قاطعيت در قصد و تصميم‏گيرى است.
- حزم، قاطعيت در تصميم گرفته شده بر اساس حكمت و انديشه درست است.
و در اين روايت از «حزم‏» سؤال شده كه تصميم‏گيرى حكمت‏آميز چگونه است؟ نكته دوم آن كه پيامبر در اين روايت علاوه بر آن كه راه كنكاش با انديشمندان مربوطه را پيشنهاد كرده، متابعت و پذيرفتن آراء صواب آنها را نيز توصيه فرموده است‏يعنى، حكمت عملى اقتضا مى‏كند كه تصميم‏گيرنده از راى صاحب‏نظران پيروى كند، نه آن كه پس از مشورت، آنچه به نظر خودش رسيد، عمل كند و اين همانگونه كه خواهيم گفت، متابعت از راى اكثريت قاطع صاحب‏نظران است.
به همين جهت است كه حضرت امير (ع) مى‏فرمايد:
«الخلاف يهدم الراى‏» (9) .
مخالفت‏با راى اكثريت، مايه تباهى راى تصميم‏گيرنده است.
و در جاى ديگر مى‏فرمايد:
«من استبد برايه هلك‏» (10) .
هر كه راى خود را بپسندد و به آراى ديگران بها ندهد، راه نابودى را در پيش گرفته است.
2- پيامبر (ص) فرمود: «الحزم، ان تستشير ذا الراى و تطيع امره، و قال: اذا اشار عليك العاقل الناصح فاقبل، و اياك و الخلاف عليهم، فان فيه الهلاك‏» (11) .
تدبير حكمت آميز آن است كه كار را با صاحب‏نظران در ميان گذارده و از صلاحديد آنان پيروى كنى و هرگاه خردمند صاحب‏نظرى دلسوزانه و از روى پند و اندرز پيشنهادى داد، آن را بپذير و مبادا با چنين كسانى مخالفت‏ورزى كه راه نابودى خود را هموار ساخته‏اى!
نكته قابل توجه اين است كه «عاقل ناصح‏» در اينجا عنوان كلى دارد و فرد مراد نيست، به دليل ضمير جمع «و اياك و الخلاف عليهم‏» كه بر اساس آن در صورت مشاورت با انديشمندان بايد به آراى آنان ارج نهاده شود و مورد عمل قرار گيرد و لازمه آن پيروى از راى اكثريت قاطع است.
و لذا امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
«المستبد برايه، موقوف على مداحض الزلل‏» (12) .
هر كه بر راى خود پافشارى كند و به آراى ديگران بها ندهد، بر لبه پرتگاه لغزشگاهها قرار گرفته است. جالب آن كه «مداحض الزلل - لغزشگاهها» به صورت جمع آمده، يعنى: چنين كسى لغزشهاى فراوانى در پيش رو خواهد داشت.
و مولا امير مؤمنان (ع) فرموده:
«لا راى لمن انفرد برايه‏» (13) .
هر كه خودراى باشد، راى او نادرست آيد.
3- رسول اكرم (ص) فرمود: «استرشدوا العاقل و لا تعصوه فتندموا» (14)
با خردمندان به كنكاش بنشينيد و با آنان به مخالفت نورزيد كه پشيمانى در پى دارد.
و در حديث ديگر فرمود:
«مشاورة العاقل الناصح رشد و يمن، و توفيق من الله، فاذا اشار عليك الناصح العاقل، فاياك و الخلاف، فان فى ذلك العطب‏» (15) .
مشورت با فرهيختگان فرزانه مايه پيشرفت و بركت و موفقيت است و همواره عنايت الهى را همراه دارد. پس هر گاه خردمندان خيرانديش، پيشنهادى ارائه دادند، زنهار كه سرپيچى نكنى كه دچار رنج و دشوارى خواهى گرديد.
4- امير مؤمنان (ع) فرمود: «لا ظهير كالمشاورة‏» و نيز «لا مظاهرة اوثق من مشاورة‏» . (16)
هيچ پشتوانه‏اى همچون مشاورت نيست. و پشتوانه‏اى مستحكم‏تر از مشاورت نيست.
5- و نيز فرمود: «من شاور الرجال شاركها فى عقولها» .
هر كه با مردان كارآزموده به كنكاش بنشيند، از انديشه و خرد آنان سهمى براى خود فراهم ساخته است.
6- همچنين فرمود: «من استقبل وجوه الآراء، عرف مواقع الاخطاء» .
هر كه آراى گوناگون را دريافت كند و مورد بررسى و سنجش قرار دهد، نقاط ضعف و قوت آنها بر او روشن مى‏گردد.
آنچه امام فرموده است در رابطه با مسائل علمى است كه با مراجعه به آراء مختلف، راه انتخاب درست، بهتر آشكار مى‏شود.
7- و در جاى ديگر فرمود: «الاستشارة عين الهداية‏» .
مشورت كردن، عين هدايت است. يعنى: راه بردن به سوى هدايت، از طريق مشورت ميسر است.

لزوم مشورت دولت مردان

اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد كه اين همه سفارشها كه از پيامبر اكرم و اوصياى اطهار وى درباره مشورت آمده يا آيه مباركه كه مؤمنان را در مشورت نمودن مورد ستايش قرار داده و ترغيب نموده، آيا مخصوص عامه مردم است، يا آن كه به اولويت قطعى شامل اولياى امور و مسؤولان كشور نيز مى‏گردد؟ پاسخ، قطعا مثبت است.
به همين دليل است كه امام جعفر بن محمد صادق (ع) مى‏فرمايد:
«لا يطمعن القليل التجربة المعجب برايه فى رئاسة‏» (17) .
هرگز كسى كه پيشينه آزمودگى ندارد و شيفته راى خويشتن است، در پى عهده‏دارى رياست و رهبرى نباشد.
البته كسانى را بايد طرف مشورت خويش قرار داد كه علاوه بر آزمودگى، همواره خدا را در نظر داشته باشند.
امام صادق (ع) به سفيان ثورى مى‏فرمايد:
«و شاور فى امرك الذين يخشون الله عز و جل‏» (18) .
و مولا امير المؤمنين (ع) مى‏فرمايد:
«شاور فى حديثك الذين يخافون الله‏» (19) .
امام صادق (ع) نيز مى‏فرمايد:
«استشر العاقل من الرجال الورع، فانه لا يامر الا بخير، و اياك و الخلاف، فان خلاف الورع العاقل، مفسدة فى الدين و الدنيا» (20) .
با مردان فرزانه پارسا به كنكاش بنشين، زيرا آنان جز به نيكى دستور نمى‏دهند و زنهار كه با آنان مخالفت ورزى، كه دين و دنياى خود را تباه ساخته‏اى.
نكته مهم ديگرى كه در اينجا هست اين است كه مشاورت هرگز پشيمانى ندارد: پيامبر اكرم (ص) هنگامى كه على (ع) را به سوى يمن روانه ساخت، به او سفارش فرمود:
«يا على، ما حار من استخار، و لا ندم من استشار» (21) .
هرگز سرگردان نخواهد ماند كسى كه از خداوند درخواست رهنمود كند و هرگز پشيمان نمى‏گردد كسى كه مشورت نمايد.
مولا امير مؤمنان (ع) خود مى‏فرمايد:
«من لم يستشر يندم‏» (22) .
هر كه مشورت نكند پشيمان خواهد گرديد.
امام موسى بن جعفر (ع) مى‏فرمايد:
«من استشار لم يعدم عند الصواب مادحا، و عند الخطاء عاذرا» (23) .
هر كه با مشورت كارها را انجام دهد، اگر درست درآيد، كار او ستوده خواهد بود و اگر نادرست آيد، مورد نكوهش قرار نخواهد گرفت و معذور خواهد بود.
در همين رابطه مولا امير مؤمنان (ع) درباره مواردى كه نص شرعى درباره آن نرسيده باشد، از پيامبر اكرم (ص) مى‏پرسد:
«يا رسول الله (ص) ارايت اذا نزل بنا امر ليس فيه كتاب و لا سنة منك، ما نعمل به؟
پيامبر در جواب مى‏فرمايد:
«اجعلوه شورى بين المؤمنين. و لا تقصرونه بامر خاصة‏» (24) .
آن را با مشورت انجام دهيد. سپس اضافه مى‏فرمايد: مشورت را در همه موارد بكار بريد. يعنى: همه كارهاى مسلمين بايد با شور انجام گيرد.
خلاصه آن كه روايات درباره دستور مشورت فراوان است و در درجه اول، مسؤولان امت را شامل مى‏گردد كه در تمامى كارها با فرزانگان خيرانديش و كارشناسان كارآزموده همواره به شور بنشينند و هرگز مسؤولان دولت در حكومت اسلامى، از اين قاعده مستثنى نيستند.

روش مشورت

شارع مقدس، تنها دستور مشورت داده تا جامعه اسلامى در تمامى ابعاد زندگى و از همه مهمتر در شؤون سياسى با شور و كنكاش به تصميم‏گيرى بپردازند، ولى اين كه طريقه شورى چگونه است، به خود مردم واگذار شده، تا آن را مطابق شيوه خردمندان و معمول و متعارف جهانيان كه اصطلاحا «سيره عقلائيه‏» گفته مى‏شود، انجام دهند.

پي نوشت :

1- سوره شورى 42: 38.
2- نهج البلاغه، قصار الحكم: 161.
3- بحار الانوار، ج 72 (مؤسسة الوفاء - بيروت) ص 105، رقم 39، از كنز الفوائد كراجكى.
4- آل عمران 3: 159.
5- سوره نحل، 16: 44.
6- سوره نساء 4: 105.
7- سوره احزاب 33: 6.
8- بحار الانوار (مؤسسة الوفاء - بيروت) ج 72، ص 100، از محاسن برقى.
9- بحار الانوار، ج 72، ص 105، از نهج البلاغه.
10- همان، ص 104.
11- بحار الانوار، ص 105، رقم 41.
12- بحار الانوار، ج 72، ص 105.
13- همان، ص 105، رقم 39.
14- بحار الانوار، ج 72، ص 105.
15- همان، ص 105، رقم 39.
16- همان، ص رقم 37، از نهج البلاغة.
17- بحار الانوار، ج 72، ص 98، رقم 2، از خصال صدوق.
18- همان، ص 98، رقم 5، از خصال صدوق.
19- همان، ص 98، رقم 3، خصال صدوق.
20- همان، ص 101- 102، رقم 26، از محاسن برقى.
21- همان، ص 100، رقم 13، امالى شيخ طوسى.
22- بحار الانوار، ج 72، ص 104، رقم 35، از تفسير عياشى.
23- همان، رقم 37، از الدرة الباهرة.
24- تفسير فرات بن ابراهيم كوفى، ص 615.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: e-resaneh.com


تاريخچه شوراها
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تاريخچه شوراها


تاريخچه شورا در اسلام :

اصل شورا به عنوان شيوه اي قابل اجرا در مديريت سياسي جامعه اسلامي پذيرفته شده و بر آن تاكيد شده است . در اهميت شورا در اسلام همين بس كه سوره اي در قرآن با 54 آيه به نام (شوري) نامگذاري شده است .
قرآن شورا را به دو صورت معرفي مي كند . يكبار، با تبيين خصايص مؤمنان و رهروان راه مكتب ، اصل شورا را به عنوان يك خصوصيت جوشيده از ايمان و جامعه اسلامي معرفي مي كند چنانكه در سوره شوري آيه 38 آمده است :
« افراد شايسته با ايمان كساني هستند كه اجابت نمودند نداي پروردگارشان را و امورشان را بين خود به شوري مي گذارند .»
قرآن مجيد در جاي ديگر شورا را به صورت يك فرمان و دستور الهي بيان مي كند ، التزام به نظام شورا را بر پيامبر مقرر مي دارد ، بر احترام به ديدگاهها و نظارت پيروان مكتب تأكيد مي ورزد و آن را يكي از خصيصه هاي رهبري و از رموز پيروزي مي شمارد . در همين زمينه آيه 159 سوره آل عمران تصريح مي دارد :
« پس به سبب رحمتي از خدا با آنان نرمي نمودي و اگر تندخوي و سخت دل بودي البته از دورت پراكنده مي شوند ، پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در امور با آنان مشورت كن ، پس چون تصميم گرفتي بايد بر خدا توكل كني زيرا خدا ، توكل كنندگان را دوست مي دارد .»
بحث شورا در قرآن و اسلام جزو ذات دين مبين اسلام مي باشد كه هم قرآن و هم اسلام سرسختانه با استبداد مقابله مي كنند به همين لحاظ افراد نسبت به يكديگر برتري ندارند . از سوي ديگر شورا در چهارچوب نظريه حاكميت مردم مي گنجد كه در آن هر يك از افراد مردم مساويند و بدون سلطه يكي بر ديگري ، در تعيين سرنوشت خويش حسب السهم نقش تعيين كننده دارند .
در سيره و سنت پيامبر بزرگ و عظيم الشان اسلام نيز شاهد اجراي اصل مشاوره در امور مختلف به خصوص در زمان جنگ ها هستيم ، به عنوان مثال در زمان جنگ احد شوراي تشكيل شده نظامي با اصرار جوانان انصار كه اكثريت را داشتند پيامبر به راي و نظر آنان احترام گذاردند و در بيرون از شهر مدينه به رويارويي با مشركان پرداختند .
يا در آستانه جنگ خندق به دستور پيامبر گرامي «شوراي دفاع» تشكيل شد كه در آن بنا به پيشنهاد سلمان فارسي قرار شد كه دور شهر مدينه خندقي حفر گردد تا جلوي تهاجم دشمن گرفته شود و پيغمبر هم اين نظر را پذيرفتند .
علاوه بر پيامبر ساير ائمه معصومين نيز قول ها و احاديثي در خصوص مشورت و شورا بيان نموده اند . اما لازم به ذكر مي باشد كه بحث مشورت و شورا در چهارچوب مسايل حكومتي و مسايل دنيوي افراد مي باشد نه در اموري كه مربوط و خاص خداوند است زيرا در هيچ كجا نقل نشده است كه مثلاً پيامبر در خصوص كيفيت چگونگي نماز،روزه ،حج و ساير امور ديني با مردم مشورت نمايند يا شورا تشكيل دهند كه محل قبله كجا باشد؟!

تاريخچه شورا در جهان :

يونان باستان يكي از عمده ترين سرچشمه هاي شورا و حكومت شورايي به شمار مي آيد . اين مرز و بوم به سبب شرايط جغرافيايي و تاريخي خود تركيبي از مدينه هاي گوناگون يا «دولت شهرهاي» كوچك بود . به قرار مدارك تاريخي ، هر كدام از اين مدينه ها براي خود قانون اساسي خاص خويش را داشته اند . لكن اين دولت شهر از دو جهت با دولت به معناي امروزين كلمه تفاوت دارد : نخست ابعاد جغرافيايي آنها، دولت شهر مجتمعي بود از شهروندان كه از رهگذر گونه اي دموكراسي مستقيم اداره مي شد . مردم در ميدانهاي عمومي اجتماع مي كردند تا ازراه انتخابات يا قرعه كشي ، فرمانروايان را منصوب يا معزول دارند . همچنين براي بررسي سياست ها و گرفتن تصميمات مهم به طور منظم گرد هم مي آمدند ! به اين ترتيب ، هر شهروندي خود هم فرمانروا بود و هم فرمانبر ، مسئوليت ها به مدت كوتاهي به افراد برگزيده مردم واگذار مي شد . يعني ادواري بودن حكومت كه بعداً در حكومت هاي مدرن به عنوان اصل پذيرفته مي شود در اين دولت ، شهر اصل بود .
در ايران باستان و در زمان حكومت اشكاني ها مجلس سه گانه اي به نام هاي «شوراي خانوادگي» ، «شوراي بزرگان» كه اجتماع آن رو به نام «لهستان» ناميده مي شود وجود داشت و در واقع تركيبي از اعضاي خانواده سلطنتي و نمايندگان آريستوكراسي بود .
با گسترش شهر نشيني و افزايش جمعيت ديگر امكاني براي اعمال اين گونه دموكراسي هاي مستقيم وجود نداشت وبه تدريج انديشمندان و سياستمداران به فكر ايجاد نظام دموكراسي غير مستقيم و نظام نمايندگي مردم از طريق انتخابات برآمدند اين نظام اولين بار در انگلستان اجرا گرديد و در عمل نمايندگان رعايا يا شهروندان انتخاب شدند ، تا سهمي از قدرت سلطان را نظير تصويب ماليات ، وضع قانون ، نظارت بر عملكرد مأموران اجرايي ، از آن خود كنند و از آنجا كه از اعتماد مردم برخوردارند به نام آنان بخواهند و به نام آنها عمل نمايند . بعد از وقوع انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 نظام نمايندگي و شورايي چه به صورت نظام پارلماني چه به صورت شوراي شهر گسترش و رواج زيادي در كشورهاي مختلف جهان نمود و امروزه تقريباً اصل شوراي شهر در اكثر كشورهاي توسعه يافته و كمتر توسعه يافته پذيرفته شده و جزء اصولي از قانون اساسي آنها گرديده ، هر چند كه از لحاظ كميت و كيفيت كار با هم تفاوتهايي دارند .

تاريخچه شورا در ايران :

پس از مشروطه و تصويب قانون اساسي به صورت جدي ، فكر زندگي شورايي در ايران به فعليت رسيد . به عبارت ديگر يكي از دستاوردهاي بسيار حائز اهميت ، نهضت مشروطه خواهي جدا از به رسميت شناختن تفكيك قوا ، تقسيم قدرت سياسي و اداري كشور بين حكومت مركزي و حكومت هاي محلي بود . چهار اصل 92،91،90و 93 متمم قانون اساسي در خصوص انجمن هاي ايالتي و ولايتي تلاشي بود براي شناسايي زندگي شورايي و تعيين حد و حدود قانون آن ، به موجب اصل 90 متمم قانون اساسي «در تمام ممالك محروسه انجمن هاي ايالتي و ولايتي» بر طبق نظامنامه خاصي تشكيل خواهد شد . هدف از تاسيس انجمن هاي ايالتي و ولايتي با « اختيارات تامه» شركت دادن افراد در اداره امور محلي خود و انجام اصلاحات براي تامين منابع اهالي است . (اصل 92)
ضمن اينكه طبق اصل 93 «صورت خرج و دخل ايالات و ولايات از هر قبيل توسط انجمن هاي ايالتي و ولايتي طبع و نشر مي شود» . از اولين و مهمترين تصميمات مجلس شوراي ملي پس از استقرار مشروطه تهيه و تصويب قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي و قانون بلديه مصوب 20 ربيع الثاني 1325 ه.ق بود . با تصويب اين دو قانون كه تاييدي بود بر ضرورت زندگي شورايي و سيستم عدم تمركز ، اداره امور محلي و شهرداري ها به انجمن هاي ايالتي و ولايتي و بلديه كه منتخب اهالي بود ، واگذار مي شد . به موجب ماده 2 فصل اول قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي در مركز هر ايالتي انجمني موسوم به انجمن ايالتي از منتخبان ايالت و توابع آن و نمايندگان كه از انجمن هاي ولايتي فرستاده مي شوند ،تشكيل مي شود .
تشكيل انجمن هاي ايالتي و ولايتي به منظور پيشبرد سريع برنامه هاي اجتماعي ، اقتصادي ، عمراني ، بهداشتي ، فرهنگي و آموزشي در استان ، شهرستان ، شهر، بخش و روستا انجام مي گيرد. انجمنهاي ايالتي حق اظهار نظر در وصول ماليات به هر عنوان كه موافق باشند را دارند و مي توانند در كليه شكاياتي كه از حاكم ايالات و ولايات مي رسيد رسيدگي كرده ، هر گاه رفتار حاكم بر خلاف قانون باشد به او تذكر بدهند . مادامي كه ادارات عدليه تشكيل نشده ، در صورتيكه كسي از حكمي كه درباره او از يكي از محاكم عرفيه صادر شده باشد به انجمن شكايت كند ، انجمن مي تواند در همان محكمه امر به استيناف و تجديد رسيدگي نمايد ، هر ايالت يا ولايت داراي بودجه خاص خود است كه در خرج و دخل آن در امور امنيت آبادي اختيار كامل دارد.
در همان تاريخي كه قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي از تصويب مجلس گذشت ، قانوني درباره شهرداريها تحت عنوان (قانون بلديه) به تصويب نمايندگان مجلس رسيد . وظايف انجمنهاي شهر و شهرداري طبق ماده 20 اين قانون عبارتست از : اداره تمامي امور مربوط به شهر اعم از پاكيزگي و روشنايي و ساير امور خدماتي و رفاهي ، تأسيس و سرپرستي كتابخانه ها ، موزه ها ، مرمت مساجد و مدارس و همكاري با حكومت در راه اندازي نمايشگاهها و ميادين ، تقويت و حمايت حرفه هاي مختلف و سرانجام اداره كردن اموال منقول و غير منقول و سرمايه هايي كه متعلق به شهر است .
قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي و قانون بلديه مصوب 20 ربيع الثاني 1325 ه.ق (1286 ه.ش)بيش از 4 سال اجرا نشد، چرا كه به علل مختلف از جمله به دليل بي ثباتي و تشنجات سياسي داخلي و فشارها و تهديدهاي روز و انگليس دولت در سال 1329 ه.ق ضمن تقديم برنامه خود به مجلس شوراي ملي ، به طور ضمني اجازه انحلال انجمن ايالتي ولايتي و شهرداريها را از مجلس شورا اخذ كرد و وزارت كشور وظايف شهرداريها را به عهده گرفت . ابتدا در سال 1328 اداره شهرداريها و در سال 1329 اداره شهرستان و استان با تصويب قوانيني به عهده اهالي محلي واگذار شد . در چهارم مرداد 1328 كميسيون كشور قانون جديد شهرداريها و انجمن شد و قصبات را به تصويب رساند . اين قانون چندين بار در سالهاي 1353، 1354 و خرداد 1355 اصلاح شد .
در سالهاي سلطنت محمد رضا شاه مخلوع ، قانوني در خصوص انجمن هاي شهرستان و استان در 30 خرداد 1349 از تصويب مجلس گذشت كه دو بار ، بار اول در 17 تيرماه 1351 و بار دوم در 26 خرداد ماه 1355 برخي از موارد آن اصلاح و مواردي نيز به آن الحاق شد . به موجب قانون انجمنهاي شهرستان و استان به منظور مشاركت اهالي هر محل در اداره امور محلي و در اجراي اصل سپردن كار مردم به مردم و تهيه موجبات آباداني و عمران شهري و روستايي و تشخيص و تعيين نيازمنديهاي محلي و تامين آن ، در مركز هر شهرستان به استثناي پايتخت تشكيل مي شود . هر يك از انجمن هاي شهرستان و استان داراي بودجه اي مستقل بوده كه از درآمد حاصل از آن عوارض و اموال و تاسيسات متعلق به انجمن و كمك هاي حكومتي تامين و در راه تحقق وظايف هزينه مي شود .

تلاش براي تحقق قانون شوراها :

بعد از شهريور 1320 كه بار ديگر موقتاً فضاي باز سياسي بر جامعه حاكم شد ، مساله خودگرداني شهرها و شهرستانها و شركت دادن مردم در اداره امور خود مورد توجه واقع شد و به همين دليل از طرف دولت لوايحي تهيه و تقديم مجلس شد و تلاش گرديد نظام عدم تمركز و زندگي شورايي جامه عمل به خود بگيرد . حتي در سالهاي پس از پايان جنگ تحت تاثير شرايط رقابت انگيز قدرت هاي جهان و بي ثباتي سياسي داخلي و فعاليت هاي نهادهاي مشاركت ، دستورالعمل هاي اجرايي مهمي توسط نخست وزيراني چون ابراهيم حكيمي ، احمد قوام و حاجي علي رزم آرا صادر شد ، ولي هيچگاه و در هيچ زماني انجمن هاي ايالتي و ولايتي به طور واقعي تشكيل نشد .
در واقع بيشترين فشار براي تشكيل انجمن هاي ايالتي و ولايتي از جانب فرقه دموكرات آذربايجان بود . روز 12 شهريور 1324 توسط اعضاي فرقه دموكرات آذربايجان به انتشار بيانيه اي مشتمل بر 12 ماده كه حاوي ديدگاههاي اساسي اين فرقه بود ، رسماً تاسيس شد . در اين بيانيه بر ضرورت تحقق قانون اساسي و يكي از اصول اساسي آن يعني زندگي شورايي و مشاركت مردم از طريق فعال كردن انجمن هاي ايالتي و ولايتي تاكيد شده بود . همچنين در بيانيه ذكر شده بود كه بزرگترين وظيفه آزادي خواهان ، مبارزه براي ايجاد انجمن هاي ايالتي و ولايتي است ، بنابراين «بايد به زودي انجمن هاي ايالتي و ولايتي انتخاب شده و شروع به كار نمايند ، اين انجمن ها ضمن فعاليت در زمينه فرهنگي ، بهداشتي و اقتصادي به موجب قانون اساسي اعمال تمام ماموران دولتي را بازرسي كرده در تغيير و تبديل آنها اظهار نظر خواهند كرد .» صدرالاشراف (نخست وزير) كه از فعاليت فرقه دموكرات به وحشت افتاده بود با صدور بخشنامه اي از انجام خواسته هاي فرقه طفره رفت . او معتقد بود كه از تاريخ استقرار مشروطه تا آن زمان قوانيني از مجلس شوراي ملي گذشته كه برخي از مواد آنها مخالف و در تضاد قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي است ، لذا لازم است براي تشكيل اينگونه انحمن ها ،ابتدا اين قوانين اصلاح شوند .
پس از سقوط كابينه صدر نخست وزير شدن ابراهيم حكيمي در 7 آبان 1324 فرقه دموكرات بار ديگر با صدور بخشنامه اي خواستار انجام انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي در سراسر ايران شد . كابينه حكيمي به رغم اينكه با مشكلات بسياري در روابط خارجي روبرو بود ، براي نشان دادن رضايت ظاهري خود و فراهم آوردن زمينه مصاحبه با رهبران فرقه دموكرات از كليه استانداران و فرمانداران كشور خواست براي اجراي قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي شرايط لازم را فراهم آورند . در اين فاصله فرقه ذست به تشكيل حكومت ملي آذربايجان زده بود ،‌ لذا انتخابات را به مثابه نوشدارو بعد از مرگ سهراب مي دانست !
طرحي كه با سقوط كابينه ابراهيم حكيمي بي نتيجه ماند ، پس از مدتي توسط احمد قوام – كه در 6 بهمن 1324 به نخست وزيري رسيده بود – ادامه يافت ؛ ولي توجه قوام در درجه اول معطوف به مسايل خارجي و حل و فصل بحران در روابط ايران و شوروي بود . احمد قوام پس از اجراي موافق نامه با ساد جيكف و خروج نيروهاي روسي از ايران براي مذاكره با حكومت ملي آذربايجان قدم پيش نهاد و در 12 ارديبهشت بيانيه اي را در 7 ماده به عنوان پايه و اساس مذاكرات انتشار داد كه در آن ضرورت انجام انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي در آذربايجان تصريح شده بود و حتي پذيرفت كه تغيير استانداران و نصب فرماندهان نظامي و ژاندارمري با جلب نظر انجمن هاي ايالتي صورت بگيرد . سپس وارد مذاكره با نمايندگان فرقه دموكرات شد و آخرالامر مذاكرات و ملاقات هاي مكرر به عقد قرارداد مصالحه اي در تاريخ 23 خرداد منجر شد . در ماده 3 موافقت نامه آمده است كه «نظر به تحولات اخير در آذربايجان دولت سازمان فعلي «فرقه دموكرات» را كه به عنوان مجلس ملي آذرباجان انتخاب و تشكيل شده است به منزله انجمن ايالتي آذربايجان خواهد شناخت و پس از تشكيل مجلس پانزدهم و تصويب قانون جديد ايالتي و ولايتي كه از طرف دولت پيشنهاد خواهد شد ، انتخابات انجمن ايالتي آذربايجان فوراً شروع خواهد شد .» كه البته هيچ قانوني پيشنهاد نشد ، چرا كه قوام نه فرصت اين كار را پيدا كرد و نه علاقه اي به تامين خواسته هاي آنان داشت .
بعد از آن موضوع انجمن هاي ايالتي و ولايتي به صورت جدي در سالهاي صدرات حاج علي رزم آرا (6 تير 1329 تا اسفند 1329) مطرح شد . رزم آرا در هنگام ارائه برنامه خود به مجلس شورا ، موضوع تغيير و تحول در شيوه اداره كشور و واگذاري كارهاي عمومي به دست مردم از طريق تشكيل انجمن هاي محلي را مطرح و لايحه اي نيز تحت عنوان لايحه خودمختاري ايالات ايران براي تصويب ، تقديم مجلس كرد .
لايحه پيشنهادي رزم آرا كه با قيد يك فوريت تقديم مجلس شد بدين شرح بود : براي اجراي اصول 90 تا 93 متمم قانون اساسي تمامي سازمانهاي اداري استان ها ، شهرستانها ، بخش ها ، دهستان ها ، شهرها و دهات و چگونگي انتخابات و تشكيل انجمن ها و طريقه انتخاب استانداران ، فرمانداران و كليه مأموران محلي و دولتي و دولتي و جزييات ديگر به موجب آيين نامه اي كه به تصويب كميسيون مربوطه مي رسد ،‌ اجرا خواهد شد و از تاريخ نشر آگاهي انتخابات ، انجمن هاي شهرداري موجود منحل و وزارت كشور قائم مقام تمام انجمن ها خواهد بود .
لايحه پيشنهادي رزم آرا از همان ابتدا مورد انتقاد شديد بسياري از شخصيت هاي سياسي از جمله آيت الله كاشاني ،محمد مصدق ، مظفر بقايي و حسي مكي قرار گرفت . مصدق در مخالفت با اين لايحه ضمن تاكيد بر ضرورت تشكيل انجمن هاي ايالتي و ولايتي و سپردن اداره امور محلي به ساكنان آن و اجراي قوانين شهرداري ها ، تصويب لايحه پيشنهادي را در اولويت نمي دانست . از نظر او لازم بود در درجه اول با تصويب قوانين جديدي چون قانون انتخابات ، قانون مطبوعات و تجديد نظر در قانون حكومت نظامي و محدود كردن اختيارات شاه به حقوق مدني و سياسي مردم توجه شود.
مصدق ، رزم آرا را به رياكاري متهم مي كند و معتقد است كه طرح او نقشه كميسيون سه جانبه اي است كه دولت آمريكا و انگليس در دوره چهاردهم مجلس پيشنهاد كردند ، و با مخالفت نمايندگان مجلس مواجه شد و به تصويب نرسيد . به عبارت ديگر طرح رزم آرا ، طرحي است براي تجزيه ايران و گر نه چرا قانون انجمن هاي بلدي كه در مجلس پانزدهم به تصويب رسيد اجرا نمي شود و يا چرا نظامنامه انتخاباتي مجلس اصلاح نمي شود كه نمايندگان حقيقي مردم بتوانند وارد مجلس شوند . بر فرض تصويب قانون انجمن ها ، وقتي كه خود دولت نمايندگان انجمن ها را با نظر خود تعيين كند ، آيا تصور مي شود كه اصلاحاتي به دست انجمن ها ميسر شود
به هر حال با مخالفت هاي گسترده مردم ، نمايندگان مجلس و استيضاح هاي مكرر كابينه ديگر فرصتي به دولت داده نشد تا دنباله لايحه پيشنهادي خود را بگيرد ، تا اينكه در 16 اسفند ماه 1329 مورد سوء قصد قرار گرفت و كشته شد .
پس از كودتاي 28 مرداد 1332 دو سقوط دولت مصدق ، فضل الله :زاهدي (نخست وزير كودتا) با يورش نظامي به نهادهاي مشاركت قانوني توانست موقتاً آرامش را در جامعه برقرار كند ، به نحوي كه ثبات سياسي تا اواخر دهه 1330 يعني در سال هاي نخست وزيري زاهدي ،‌ حسين علاء و منوچهر اقبال ادامه يافت . در اين سالها قوانيني از جمله ، قانون شهرداري ها مورخ 11 تيرماه 1334 و قانون واگذاري امور بهداري به مردم در 6 بهمن 1336 و قانون تشكيل شوراهاي كشاورزي مورخ 13 اسفند ماه 1337 براي شركت دادن مردم در اداره امور كشور ، به تصويب مجلس هجدهم و نوزدهم شوراي ملي رسيد ، ولي مساله انجمن هاي ايالتي و ولايتي بار ديگر و به طور جدي در كابينه اسدالله علم (30 تير 1348 تا 18 اسفند 1342) مطرح شد . علم براي نشان دادن پايبندي خود به قانون اساسي و مشاركت مردم در سرنوشتشان ، اعلاميه اي مبني بر ضرورت برگزاري انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي صادر كرد و بدين منظور لايحه جديدي را براي اجراي اصول 92 تا 94 متمم قانون اساسي در باب انجمن هاي ايالتي تهيه و تصويب نمود كه نسبت به نظامنامه انتخاباتي مجلس شورا داراي نكات جديدي بود ،‌ از جمله اينكه از شرايط منتخبان ،قيد مسلمان بودن حذف شده بود و منتخبان ، قيد مسلمان بودن حذف شده بود و منتخبان در مراسم تحليف مي توانستند به كتاب آسماني سوگند ياد كنند ، ديگر اينكه زنان نيز همانند مردان مي توانستند در انتخابات شركت كنند .
تصويب نامه دولت از همان روز انتشار با مخالفت محافل ، شخصيت ها و احزاب سياسي و اقشار مختلف روبرو شد ؛ ولي سازمان يافته ترين موضع انتقادي را علما و مراجع داشتند . در 16 مهر 1341 مراجع طراز اول حوزه علميه قم با ابتكار و رهبري امام خميني (ره) گرد هم جمع شدند و تصميم گرفتند كه اولاً طي تلگرافي از شاه خواسته شود كه در مورد لغو تصويب نامه اقدام نمايد ، ثانياً به علماي مركز و شهرستان ها در مورد تصويب نامه اعلام خطر گردد و ثالثاً با تشكيل جلسات هفتگي وحدت و اتفاق نظر در جهت مبارزه حفظ گردد . بلافاصله هر يك از مراجع به طور جداگانه تلگرافي در خصوص اعتراض به اين لايحه براي شاه فرستادند .
پاسخي كه شاه پس از يك هفته به تلگراف علما مي دهد حاوي دو نكته است ؛ اولاً اينكه او «بيش از هر كس در حفظ شعاير ديني كوشا » است و ثانياً دين از سياست جداست . بنابراين بهتر است آقايان «در ترويج مقررات اسلامي و هدايت افكار عوام» بكوشند . در عين حال شاه اعلام مي كند تلگراف اعتراض علما را براي پيگيري در اختيار دولت قرار مي دهد . از اين تاريخ به بعد اسدالله علم مخاطب اصلي و مستقيم اعتراضات و انتقادات علما ، احزاب و شخصيت هاي سياسي بود ، علماي قم كه از پاسخ شاه قانع نشده بودند در روزهاي آخر مهرماه به صورت جداگانه تلگراف هاي اعتراض آميزي براي شاه و علم فرستادند . حضرت امام و آيات عظام گلپايگاني ، نجفي مرعشي ، شريعتمداري ، خويي و حكيم از جمله برجسته ترين شخصيت هايي بودند كه با تلگراف و نامه خواستار لغو تصويب نامه دولت شدند .
امام در نامه اي به علم ، تعطيلي شوراي ملي را خلاف قانون اساسي و تخلف از احكام اسلام ارزيابي كرده ،‌ آمرانه تصريح مي كند كه علماي اعلام ايران و عتبات عاليات و ساير مسلمانان ساكت نخواهند ماند ، بدين دليل لازم است هر چه زودتر «به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسي گردن نهد و از عواقب وخيم تخلف از قرآن و احكام علماي ملت و زعماي مسلمين بترسد و بدون موجب مملكت را به خطر نيندازد .»
علم كه در ابتدا نسبت به اين اعتراضات بي اعتنا بود سرانجام پس از شش هفته ، در 22 آبان 1341 تلگرافي به سه نفر از مراجع قم يعني آيات عظام گلپايگاني ، نجفي مرعشي و شريعتمداري مخابره كرد و موافقت خود را با خواسته هاي آنان بدين مضمون اعلام داشت :
«1- نظريه دولت در مسأله شرط اسلاميت براي انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان انجمن هاي ايالتي و ولايتي همان نظريه علماي اعلام است .
2- سوگند امانت و صداقت در كارها و مصالح عمومي با قرآن مجيد است .
3- در مساله مسكوت بودن عدم شركت بانوان در انجمن هاي ايالتي و ولايتي كه مورد اعتراض قرار گرفته است دولت نظر آقايان را به مجلسين خواهد بود » .
نكته آخر اينكه انحمن هاي ايالتي و ولايتي در هر زمان و در هر كجا كه تشكيل شد ، به دليل مداخله و نفوذ مستقيم دولت يا افراد ناصالح و متنفذ نتايج مطلوب را ندارد و اغلب موجب هرج و مرج و بي نظمي شد ، قانون بلديه نيز در عمل اجرا نشد ، از اين رو قوانين اداري صدر مشروطيت قبل از آنكه به طور رسمي و قانوني منسوخ شوند ، در عمل تعطيل شدند .
در واقع هدف اساسي بنيانگذاران مشروطيت از تاكيد بر ضرورت تشكيل انجمن هاي ايالتي و ولايتي و بلدي شركت دادن مستقيم مردم در اداره امور محلي خود و جلوگيري از اعمال قدرت مستبدان و حكمرانان محلي بود ، ولي مطالعه تاريخ 72 ساله مشروطيت نشان مي دهد كه هيچگاه هدف آنان تأمين نشد .
تشكيل شوراها به عنوان يكي از برنامه هاي اصلي انقلاب اسلامي در دوران مبارزه از سوي امام خميني رهبر كبير انقلاب عنوان گشت چنانچه در فرماني خطاب به شوراي انقلاب در تاريخ 9/2/1358 فرمودند : درجهت استقرار حكومت مردمي در ايران و حاكميت مردم بر سرنوشت خويش كه از ضرورتهاي نظام جمهوري اسلامي است لازم مي دانم بي درنگ به تهيه آيين نامه اجرايي شوراها برا ي اداره امورمحل شهر و روستا در سراسر ايران اقدام و پس از تصويب به دولت ابلاغ نماييد تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا در آورد و طي بياناتي در تاريخ 7/2/1358 فرمودند:
« شوراها بايد در همه جا باشد و هر جايي خودش منطقه خود را اداره كند.»
و اين موضوع به يكي از خواست هاي مردم در طول دوران مبارزه تبديل گرديد . با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل اولين مجلس خبرگان براي تدوين قانون اساسي و با تلاش پيگير و مجدانه حضرت آيت الله طالقاني اصل ششم ، هفتم و اصول يكصدم الي يكصد و ششم قانون اساسي موضوع شوراهاي اسلامي به عنوان يكي از اركان نظام جمهوري اسلامي ايران مطرح و تصويب گرديد .
يكي از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي ايران ، ايجاد شوراهاي اسلامي است كه از مظاهر دموكراسي و حاكميت مردم به شمار مي رود. هدف ازتشكيل اين شوراها شركت دادن مردم در اداره امور است . از پايين ترين سطح جامعه تا بالاترين سطح آن ( ده ، شهر، بخش، شهرستان، استان و كشور ) و در تمام واحدهاي سازماني و واحدهاي كار در( در موسسات ، كارخانجات ، سازمانهاي دولتي و مراكز آموزشي ) تا مردم به اداره امور شهر و محلي كه در آن زندگي مي كنند و يا سازماني كه در آن كار مي كنند علاقمند شوند و نسبت به آن احساس شخصيت و مسئوليت كنند . علاوه بر اين ، از اين طريق زمينه بحث و گفتگو در سطح محلي و ملي ، براي همه افراد و همه گروهها فراهم شود و مسائل و مشكلات اجتماعي به روشني و با بي غرضي و با ديدي انتقادي مطرح و براي آنها راه حل هاي مناسب و سازنده پيدا شود و بالاخره روابط سالم و مردمي جايگزين روابط شخصي و بروكراسي پيچيده و استبدادي گردد .
بديهي است در فضاي بسته و نفوذ ناپذير و در پشت درهاي بسته ، بين دستگاه رهبري و مردم تفاهم بوجود نمي آيد و گردانندگان امور نمي توانند از حدود عقايد و افكار و خواسته ها و تمايلات افراد آگاهي يابند، در نتيجه مسائل در پشت هاله اي از ابهام ، سوء تفاهم و ريا و تزوير باقي مي ماند.
شوراهاي اداري و كارگري در بحبوحه انقلاب و درزماني كه پيكار بين انقلابيون و رژيم گذشته ادامه داشت، در سازمانها و موسسات ، كارخانجات و مراكز آموزشي و محلات شهرها ، به نام شوراها ، كميته ها ، هيئت ها بوجود آمد و نقش آنها ابتدا سازمان دادن به رهبري تظاهرات ، راهپيمايي ها ، اعتصابها و به طور كلي مبارزه با رژيم گذشته بود . درآن ايام كه همه چيز از هم پاشيده بود اين شوراها شبكه عظيمي از نيروي فعال و متحرك را تشكيل مي دادند و به طور موقت، مديريت دستگاهها وسازمانهاي مربوطه رابر عهده گرفتند تا آن كه دولت موقت انقلابي توانست رشته امور را به دست گيرد . چون وجود اين شوراها براساس ضوابط معيني نبود، براي جلوگيري از تداخل و لوث شدن مسئوليتها لايحه قانوني شوراهاي محلي در 14/4/1358 و قانون انتخابات شوراي شهر و طريقه اداره آن در 14/4/1358 و تصويب نامه هيئت وزيران درباره اصول تشكيل شوراهاي كاركنان در موسسات دولتي و خصوصي در 15/7/1358 تصويب و به دولت ابلاغ شد. اين مقررات قبل از آنكه به مرحله اجرا درآيند جاي خود رابه قانون تشكيلات شوراهاي اسلامي مورخ 1/9/1361 و اصلاحيه هاي آن داد . از سال 1361 بنا به تصويب هيئت وزيران و مجلس شوراي اسلامي شوراهاي روستايي توسط جهادسازندگي و زير نظر وزارت كشور در روستاها تشكيل گرديد اين روند تا سال 1365 ادامه داشت كه توانست حركت سازندگي و محروميت زدايي جهاد سازندگي و ساير نهادها و ارگانهاي دولتي در سطح روستاهاي كشور را با مديريت و جلب مشاركت مردم در انجام برنامه هاي عمراني و اقتصادي روستاها بعد از انقلاب قابل توجه است . لكن با توجه به مشكلات كشور از جمله جنگ تحميلي علي رغم توجه دولت بر برهه هاي مختلف امكان اجراي قانون انتخابات تا سال1377 فراهم نگرديد و مجلس بعد از چند بار انجام اصلاحيه بر قانون انتخابات شوراها در اول خرداد 1375 قانون تشكيلات وظايف و انتخابات شوراهاي اسلامي را از تصويب گذراند.
در 17 اسفند سال 1377 اولين دوره انتخابات سراسري شوراهاي اسلامي كشور با استقبال چشمگير مردم در بيش از 40000 حوزه انتخاباتي برگزار گرديد و نهايتاً حدود 200 هزار نفر از منتخبين مردم جهت اداره امور شهرها و روستاهاي كشور به عنوان عضو شوراي اسلامي شهر يا روستا برگزيده شدند .
شروع به كار شوراهاي اسلامي از 9 ارديبهشت سال 1378 و همزمان با پيام تاريخي حضرت امام در خصوص شوراها و با صدور پيام ويژه اي از سوي مقام معظم رهبري آغاز گرديد و امروز شاهد فعاليت گسترده اين نهاد مردمي در كل كشور هستيم .
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: شورای اسلامی شهر اصفهان


وظايف و اختيارات شوراي اسلامي شهر
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
وظايف و اختيارات شوراي اسلامي شهر

در قانون اساسي وظايف و اختيارات شوراي اسلامي شهر به شرح زير ميباشد 1- انتخاب شهردار براي مدت چهار سال
تبصره 1- شوراي اسلامي شهر موظف است بلافاصله پس از رسميت يافتن نسبت به انتخاب شهردار واجد شرايط اقدام نمايد.
تبصره 2- شهردار نمي‌تواند همزمان عضو شوراي شهر باشد.
تبصره 3- نصب شهرداران در شهرها با جمعيت بيشتر از دويست هزار نفر و مراكز استان بنا به پيشنهاد شوراي شهر و حكم وزير كشور و در ساير شهرها به پيشنهاد شوراي شهر و حكم استاندار صورت مي‌گيرد.
تبصره 4- دوره خدمت شهردار در موارد زير خاتمه مي‌پذيرد.
o استعفاي كتبي با تصويب شورا
o بركناري توسط شوراي شهر با رعايت مقررات قانوني
o تعليق طبق مقررات قانوني
o فقدان هر يك از شرايط احراز سمت شهردار به تشخيص شوراي شهر.
2- بررسی و شناخت کمبودها ، نيازها و نارساييهای اجتماعی ، فرهنگی ، آموزشی ، بهداشتی ، اقتصادی و رفاهی حوزه انتخابيه و تهيه طرحهاو پيشنهادهاي اصلاحي و راه حلهاي كاربردي در اين زمينه‌هاجهت برنامه‌ريزي و ارائه آن به مقامات مسئول ذيربط
3- نظارت بر حسن اجراي مصوبات شورا و طرحهاي مصوب در امور شهرداري و ساير سازمانهاي خدماتي در صورتي كه اين نظارت مخل جريان عادي اين امور نگردد.
4- همكاري با مسئولين اجرايي و نهادها و سازمانهاي مملكتي در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، آموزشي، اقتصادي و عمراني بنا به درخواست آنان.
5- برنامه‌ريزي در خصوص مشاركت مردم در انجام خدمات اجتماعي، اقتصادي، عمراني، فرهنگي، آموزشي و ساير امور رفاهي با موافقت دستگاههاي ذيربط.
6- تشويق و ترغيب مردم در خصوص گسترش مراكز تفريحي، ورزشي و فرهنگي با هماهنگي دستگاههاي ذيربط.
7- اقدام در خصوص تشكيل انجمنها و نهادهاي اجتماعي، امدادي، ارشادي و تاسيس تعاونيهاي توليد و توزيع و مصرف، نيز انجام آمارگيري، تحقيقات محلي و توزيع ارزاق عمومي با توافق دستگاههاي ذيربط.
8- نظارت بر حسن اداره و حفظ سرمايه و داراييهاي نقدي، جنسي و اموال منقول و غيرمنقول شهرداري و همچنين نظارت بر حساب درآمد و هزينه آنها به گونه‌اي كه مخل جريان عادي امور شهرداري نباشد.
9- تصويب آيين نامه‌هاي پيشنهادي شهرداري پس از رسيدگي به آنها با رعايت دستورالعملهاي وزارت كشور.
10- تاييد صورت جامع درآمد و هزينه شهرداري كه هر شش ماه يكبار توسط شهرداري تهيه مي‌شود و انتشار آن براي اطلاع عمومي و ارسال نسخه‌اي از آن به وزارت كشور.
11- همكاري با شهرداري جهت تصويب طرح حدود شهر با رعايت طرحهاي هادي و جامع شهرسازي پس از تهيه آن توسط شهرداري با تاييد وزارت كشور و وزارت مسكن و شهرسازي.
12- تصويب بودجه، اصلاح و متمم بودجه سالانه شهرداري و موسسات و شركتهاي وابسته به شهرداري با رعايت آيين نامه مالي شهرداريها و همچنين تصويب بودجه شوراي شهر.
تبصره – كليه درآمدهاي شهرداري به حسابهايي كه با تاييد شوراي شهر در بانكها افتتاح مي‌شود واريز و طبق قوانين مربوطه هزينه خواهد شد.
13- تصويب وامهاي پيشنهادي شهرداري پس از بررسي دقيق نسبت به مبلغ، مدت و ميزان كارمزد.
14- تصويب معاملات و نظارت بر آنها اعم از خريد، فروش، مقاطعه، اجاره و استيجاره كه به نام شهر و شهرداري صورت مي‌پذيرد با در نظر گرفتن صرفه و صلاح و با رعايت مقررات آيين نامه مالي و معاملات شهرداري.
تبصره – به منظور تسريع در پيشرفت امور شهرداري، شورا مي‌تواند اختيار تصويب و انجام معاملات را تا ميزان معيني با رعايت آيين نامه معاملات شهرداري به شهردار واگذار نمايد.
15- تصويب اساسنامه موسسات و شركتهاي وابسته به شهرداري با تاييد و موافقت وزارت كشور.
16- تصويب لوايح برقراري يا لغو عوارض شهر و همچنين تغيير نوع و ميزان آن با در نظر گرفتن سياست عمومي دولت كه از سوي وزارت كشور اعلام مي‌شود.
17- نظارت بر حسن جريان دعاوي مربوط به شهرداري.
18- نظارت بر امور بهداشت حوزه شهر.
19- نظارت بر امور تماشاخانه‌ها، سينماها، و ديگر اماكن عمومي، كه توسط بخش خصوصي، تعاوني و يا دولتي اداره مي‌شود با وضع و تدوين مقررات خاص براي حسن ترتيب، نظافت و بهداشت اين قبيل موسسات بر طبق پيشنهاد شهرداري و اتخاذ تدابير احتياطي جهت جلوگيري از خطر آتش‌سوزي و مانند آن.
20- تصويب مقررات لازم جهت اراضي غيرمحصور شهري از نظر بهداشت و آسايش عمومي و عمران و زيبايي شهر.
21- نظارت بر ايجاد گورستان، غسالخانه و تهيه وسايل حمل اموات مطابق با اصول بهداشت و توسعه شهر.
22- وضع مقررات و نظارت بر حفر مجاري و مسيرهاي تاسيسات شهري.
23- نظارت بر اجراي طرحهاي مربوط به ايجاد و توسعه معابر، خيابانها، ميادين و فضاهاي سبز و تاسيسات عمومي شهر بر طبق مقررات موضوعه.
24- تصويب نامگذاري معابر، ميادين، خيابانها، كوچه و كوي در حوزه شهري و همچنين تغيير نام آنها.
25- تصويب مقررات لازم به پيشنهاد شهرداري جهت نوشتن هر نوع مطلب و يا الصاق هر نوع نوشته و آگهي و تابلو بر روي ديوارهاي شهر با رعايت مقررات موضوعه و انتشار آن براي اطلاع عموم.
26- تصويب نرخ خدمات ارائه شده توسط شهرداري و سازمانهاي وابسته به آن با رعايت آيين نامه مالي و معاملات شهرداريها.
27- تصويب نرخ كرايه وسايل نقليه درون شهري.
28- وضع مقررات مربوط به ايجاد و اداره ميدانهاي عمومي توسط شهرداري براي خريد و فروش مايحتاج عمومي با رعايت مقررات موضوعه.
29- وضع مقررات لازم در مورد تشريك مساعي شهرداري با ادارات و بنگاههاي ذيربط براي داير كردن نمايشگاههاي كشاورزي، هنري، بازرگاني و غيره.
تبصره 1- در كليه قوانين و مقرراتي كه انجمن شهر عهده‌دار وظايفي بوده است شوراي اسلامي شهر با رعايت مقررات اين قانون بعد از يك سال از تاريخ تصويب جانشين انجمن شهر خواهد بود.
تبصره 2- وزارت خانه‌ها و موسسات دولتي و وابسته به دولت و سازمانهايي كه شمول قانون بر آنها مستلزم ذكر نام است موظف‌اند در طول مدت يك سال مذكور در تبصره فوق با بررسي قوانين و مقررات مربوط به خود هر كجا نامي از انجمن شهر سابق آمده و وظايفي را به آن محول نموده است جهت اصلاح اين گونه موارد لايحه اصلاحي به مجلس شوراي اسلامي ارائه نمايند.
30- نظارت بر حسن اداره امور مالی شهرداری و کليه سازمانها ، موسسات ، شرکتهای وابسته و تابعه شهرداری و حفظ سرمايه ، دارايي ها ، اموال عمومی و اختصاصی شهرداری ، و همچنين نظارت بر حساب درآمد و هزينه آنها با انتخاب حسابرس رسمی و اعلام موارد نقض و تخلف به شهردار و |يگيريهای لازم بر اساس مقررات قانونی
تبصره - کليه پرداختهای شهرداری در حدود بودجه مصوب با اسناد مثبته و با رعايت مقررات مالی و معاملاتی شهرداری به عمل می آيد که اين اسناد بايد به امضای شهردار و ذي حساب يا قائم مقام آنان که مورد تآئيد شورا یشهر باشند برسد.
31- شورا موظف است در پايان هر سال مالی صورت بودجه و هزينه خود را جهت اطلاع عموم منتشر نمايد و نسخه ای از آن را جهت بررسی بع شئرای شهرستا ن و استا ن ارسال کند.
32- واحدهای شهرستانی کليه سازمانها و موسسات دولتی و موسسات عمومی غير دولتی که در زمينه ارائه خدمات شهری وظايفی را بر عهده دارند ، موظفند برنامه سالانه خود را در خصوص خدمات شهری که در چهارچوب اعتبارات و بودجه سالانه خود تنظيم شده به شورا ارائه نمايند.
33- همکار یبا شورای تآمين شهرستان در حدود قوانين و مقررات
34- بررسی و تآئيد طرحهای هادی و جامع شهرسازی و تفصيلي و حريم و محدوده قانونی شهرها پس از ارائه آن توسط شهرداری و ارسال به مراجع ذی ربط قانونی جهت تصويب نهايی /س

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:راسخون


روز شوراها
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 15:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
روز شوراها

چکیده

مشورت، یکی از مسائل بسیار مهم در دین مبین اسلام است، به گونه‏ای که در جامعه اسلامی، رهبران به مشورت کردن با افراد با صلاحیت امر شده‏اند. در این مقاله، نویسنده محترم به مناسبت روز شوراها، به جنبه‏های گوناگون شورا و مشورت از دیدگاه اسلام پرداخته است.

اشاره

انسان، موجودی اجتماعی است که نیازها و خواسته‏های او جز با همکاری و تبادل نظر فکری دیگران برآورده نمی‏شود. نوآوری‏های بزرگ و بهره‏برداری از آنها، حاصل کمک و هم‏فکری انسان‏ها با همدیگر است.
پیشرفت دانش و فن‏آوری، ضرورت این کار جمعی و تبادل اطلاعات را میان انسان‏ها، ملت‏ها و دولت‏ها بیشتر نمایان می‏سازد. تصمیم‏گیری‏های اجتماعی در جنبه‏های گوناگون سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی زمانی دقیق‏تر و درست‏تر خواهد بود که افراد صاحب‏نظر در تنظیم آن بیشتر شرکت کنند و از نظرخواهی و تبادل اندیشه‏های گوناگون بهره گرفته شود. برخورد اندیشه‏ها به صورت صحیح و پیوسته، می‏تواند نارسایی‏های تصمیم‏گیری و اجرا را از بین ببرد و نتایج به دست آمده را هر چه کامل‏تر و دقیق‏تر کند.

نقش شورا در جامعه

مشورت، یکی از ارکان مهم سلامت تصمیم‏گیری‏هاست. جامعه‏ای که سنت مشورت در آن حاکم نیست، در تب و تاب خودمحوری می‏سوزد، ولی در جامعه‏ای که در آن هم‏فکری و نظرخواهی، اصلی یقینی است و از اجزای ضروری حیات آن به شمار می‏آید، بهترین راه و کامل‏ترین مسیر در برابر افراد گشوده خواهد شد.
پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز می‏فرماید: «هیچ قومی مشورت نکردند جز آنکه به بهترین امور هدایت یافتند.» آنان که گرفتار خودرأیی و استبدادند، در اشتباه به سر می‏برند و تنش‏های اجتماعی و سیاسی می‏آفرینند. نبود سنت مشورت در جامعه، رشد افکار را متوقف می‏سازد و چنین مردمی، شایستگی زندگی حقیقی را از دست می‏دهند.

پیشینه شورا

مشورت، یکی از مسائل مهمی است که خداوند در قرآن کریم، بارها ضرورت و نیازمندی به آن را با شیوه‏های گوناگون و واژه‏های مختلف بیان و عمل به آن را سفارش کرده است. بر اساس آیات قرآنی، مسئله شورا، به اسلام اختصاص ندارد. در برخی آیات، از افرادی سخن به میان آمده است که در امور گوناگون با اطرافیان خود مشاوره می‏کردند. از جمله این آیات، به واکنش بلقیس، ملکه سبأ در برابر نامه حضرت سلیمان علیه‏السلام می‏توان اشاره داشت که با بزرگان قوم خود مشورت کرد و از آنان نظر خواست.

اهمیت مشاوره در اسلام

موضوع مشاوره در اسلام اهمیت خاصی دارد تا آنجا که حتی در قرآن کریم، سوره‏ای به نام «شورا» نام‏گذاری شده است. در دیدگاه اسلام، مشورت کردن افزون بر هدایت انسان، او را از تنگناها می‏رهاند. در انجام امور، نیرومند می‏سازد، مایه برکت و فهم بصیرت انسان می‏گردد، او را به رضای خالق نزدیک می‏کند و به رأی خالص می‏رساند. آیه «وَ أَمْرَهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ» در مکه و آیه «وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَْمْرَ» در مدینه نازل شده است؛ یعنی دین اسلام هم در شرایط خفقان مکه و هم در دوران تشکیل حکومت در مدینه، به مشورت سفارش می‏کند.

جایگاه شورا در نظام سیاسی اسلام

هدف از حکومت اسلامی، اجرای احکام اسلام و اداره امور مسلمانان بر اساس قوانین عادلانه اسلام است؛ زیرا اسلام، تمام نیازهای فردی، خانوادگی و اجتماعی بشر و سعادت وی را در دنیا و آخرت پیش‏بینی کرده است. هدف قرآن از تأکید بر مشورت این است که اساس شورا و مشورت در شریعت اسلام، همواره پابرجا و جاویدان بماند؛ زیرا مشورت، موجب تبادل نظر، یک‏پارچگی افکار، روشن شدن امور و اطمینان خاطر در برطرف ساختن خطا می‏گردد و ترک آن ستمی بزرگ بر جامعه و امت اسلام است. در حکومت اسلامی ضرورت دارد دولت‏مردان برای حل بسیاری از مسائل اجتماعی و تأمین مصلحت‏های عمومی، با افراد باصلاحیت به مشاوره بنشینند و بر پایه آن تصمیم‏گیری کنند.

محدوده مجاز برای مشورت

در اسلام، شورا و مشاوره زمانی موضوعیت می‏یابد که حکم و قانونی وجود نداشته باشد. وقتی حکم خدا و قوانین و مقررات اسلام یا فرمان صریح پیامبر و معصومان وجود دارد، نمی‏توان مشاوره کرد و آن احکام و قوانین باید بدون هیچ‏گونه تردید و تأملی اجرا شود. قرآن در این زمینه می‏فرماید: «هیچ مرد و زن با ایمانی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار کنند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول کند، دانسته، به گمراهیِ سختی افتاده است.» ازاین‏رو، موضوع شورا و مشورت در اموری جاری می‏شود که اسلام، نظر قاطع و تعیین‏کننده‏ای نداده باشد.

هدف مشورت

الف) جلوگیری از پیدایش خودکامگی و استبداد

اگر در خانه، سازمان و اجتماع، همه افراد امکان اظهار نظر داشته باشند و اجازه دخالت در سرنوشت خود را بیابند، راه بر خودمحوری‏ها، خودکامگی‏ها و تفکر استبدادی بسته می‏شود. از این روست که امام علی علیه‏السلام ، استبداد را در برابر مشاوره قرار می‏دهد.

ب) شناخت خط

وقتی از راه مشورت‏خواهی به افراد دیگر اجازه اظهار نظر می‏دهیم، افراد می‏توانند مثل آیینه، عیب‏های ما را نشان دهند و خطاهایمان را به ما بشناسانند. این عمل وقتی اهمیت بیشتری می‏یابد که خطاهای اجتماعی فرد، به دلیل تعصب فردی، کم بودن تجربه، نداشتن اطلاعات کافی و غفلت از واقعیت‏ها از دید او پنهان بماند. این موضوع در مورد امور جمعی و سازمانی نیز کاملاً صدق می‏کند. از این رو، امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «کسی که از دیدگاه‏های دیگران استقبال می‏کند، موارد اشتباه و خطا را خواهد شناخت».

ج) احساس شخصیت و مسئولیت

وقتی افراد در امور جمعی که به آنها و سرنوشتشان مربوط است، شرکت کنند و در تدوین و اجرای امور، تحقق اهداف و نظارت بر اجرای آنها سهیم باشند، در مورد موفقیت آنها و دست‏یابی به نتایج قابل قبول، احساس مسئولیت می‏کنند. احساس مسئولیت در افراد، پشتوانه بزرگی برای تحقق اهداف و موفقیت برنامه‏هاست، چنان که امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «هیچ پشتوانه‏ای مثل مشورت نیست».

د) تأمین منافع جمع

وقتی در اموری که به جمع مربوط می‏شود، تصمیم‏گیری‏ها از راه مشاوره و بررسی دیدگاه‏های جمع، به ویژه افراد آگاه و صاحب‏نظر گرفته شود، امکان دخالت هواهای نفسانی و منافع فردی به کمترین حد می‏رسد؛ چرا که لازمه احترام به آرای دیگران، نادیده گرفتن خواسته‏های شخصی است. بدین ترتیب، تصمیم‏گیری جمعی و مشاوره با اعضای یک مجموعه، نتایج کار را به مصلحت آن مجموعه نزدیک‏تر می‏کند.

و) تأمین تکیه‏گاه در تصمیم‏گیری

وقتی در تدوین شاخص‏ها، طراحی اهداف، تنظیم روش‏های دست‏یابی به اهداف و حتی شیوه نظارت بر اجرا، دیدگاه‏های اصلاحی اعضای مجموعه به کار گرفته شود، نوعی ضمانت و تکیه‏گاه برای اجرای درست آنها خواهد بود. این موضوع به ویژه وقتی اهمیت می‏یابد که در مجموعه، به تغییر و تحول نیاز باشد؛ زیرا معمولاً افراد آن مجموعه، در مقابل تغییر و تحول، مقاومت نشان خواهند داد. البته در صورت رعایت اصل مشارکت و مشاوره، افراد مجموعه کمتر موقعیت خود را در خطر می‏بینند و با مراحل کار آشنا می‏شوند و به جای مقاومت، راه تغییر را آسان‏تر می‏کنند. بهره‏گیری از دیدگاه‏های بهتر، تضمین پویایی فرد و مجموعه و نیز هدایت و اصلاح کژی‏ها، از دیگر فایده‏های مشورت کردن است.

ویژگی‏های مشاور

اسلام اجازه نمی‏دهد با هر کس مشورت کنیم، بلکه کسانی را معرفی می‏کند که صلاحیت این کار را داشته باشند. در سخنان پیشوایان حق، مجموعه‏ای از صفات عنوان شده که چنانچه فرد دارای آن صفات باشد، مناسب مشورت کردن است. خداترسی، تقوای الهی، رازداری، تعقل، تجربه و دانش، از جمله ویژگی‏های مشاور خوب است. در مقابل این ویژگی‏ها، صفات دیگری مطرح می‏شود که نباید در وجود مشاور باشد که ترس، بخل، حرص، دروغ‏گویی، حماقت و جهل از آن جمله‏اند.

وظیفه مشاور

در دیدگاه اسلام، مشاور وظایفی دارد که باید بدان عمل کند. مشاور باید صادق، امین و خیرخواه باشد. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «هر کس از برادر مسلمانش مشورت خواهد و او جز آنچه خیر و رشد اوست، نظر دهد، به او خیانت کرده است.» مشورت‏کننده نیز باید پس از آنکه با فردی با صفات لازم مشورت کرد، نظر او را بپذیرد و به کار بندد. پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این‏باره فرمود: «هرگاه انسان عاقلِ خیرخواهی نظر مشورتی داد، بپذیر و از مخالفت با آرای چنین افرادی بپرهیز که بی‏گمان، نتیجه آن هلاکت است».
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: سایت حوزه


10 نكته‌اي كه هر زن و شوهری بايد بدانند
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 14:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
10نكته‌اي كه بايد هر زن و شوهری بدانند

تصور كنيد كه دو كودك در حال بازي هستند. يك دفعه صداي فريادشان بلند مي‌شود كه: ازت بدم مياد ... ازت متنفرم ... اما چند دقيقه بعد باز هم مي‌بينيد كه دارند با هم بازي مي‌كنند و خوشحالند. گاهی دو آدم بزرگسال هم در روابط‌شان به همين شكل هستند. فقط كافي است در نيمكت كنارشان بنشينيد و آنها را نگاه كنيد. تا به حال اين تجربه را داشته‌ايد؟ سؤال جالب اينجاست چه اتفاقي براي كودكان مي‌افتد که ‌آنها 5 دقيقه پيش دشمن بودند و در حال حاضر باز هم  با هم بازي مي‌كنند؟ جواب اين سؤال ساده است. آنها شادي را به جاي برقراري عدالت انتخاب مي‌كنند. آنها لحظه‌شان را مي‌بينند و سعي مي‌كنند  از بازي‌شان لذت ببرند..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: روابط عاشقانه, عذرت خواهی, استرس, خوب گوش دادن
ریشه این همه شیطنت کودکان، کجاست؟
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 9:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
ریشه این همه شیطنت کجاست؟

برخی از والدین با دیدن پرتحرکی فرزندان خود به بیش فعالی آنها مشکوک می شوند اما باید دانست که جنب و جوش زیاد نشانه قانع کننده ای برای این اختلال نیست..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: شیطنت, بیش فعالی, فرزندان, والدین
مرورى بر واقعه شكست آمريكا در طبس‏
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
مرورى بر واقعه شكست آمريكا در طبس‏

انقلاب اسلامى ايران از ابتداى شكل‏گيرى تا كنون، همواره با تهديدات بسيار جدى نظام سلطه جهانى روبه‏رو بوده و با اتكا به ايمان الهى و پشتوانه عظيم مردمى توانسته است ضمن كنار زدن اين موانع، در مسير تكامل و تحقق اهداف متعالى خويش گام بردارد. يكى از اين تهديدات، حمله نظامى آمريكا به طبس، در جهت آزادسازى جاسوسان خود و براندازى نظام اسلامى ايران بود كه با امدادهاى غيبى الهى با شكست روبه‏رو شد؛ حادثه‏اى كه همواره تجربه تلخى براى آمريكاييان و چراغى فروزان براى مردم ايران در اعتقاد به حقانيت نظام اسلامى و ايستادگى در مقابل توطئه‏هاى دشمنان بوده است.

زمينه‏ها و اهداف حمله نظامى آمريكا به طبس‏

پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل جمهورى اسلامى بر اساس آموزه‏هاى اصيل دينى، علاوه بر اين كه نظام حاكم بر مقولات دولت، ملت و ساختار حكومت را به چالش كشيد، با تبديل شدن به يك عامل مهم منطقه‏اى و با شعار وحدت جهان اسلام و درهم نورديدن مرزهاى جغرافيايى كشورهاى مسلمان، استراتژى‏هاى امنيتى و منافع منطقه‏اى آمريكا را با شكست روبه‏رو ساخت.
آمريكا كه تمام تلاش خود را در حمايت از رژيم شاه و جلوگيرى از پيروزى انقلاب به كار بسته بود، با پيروزى انقلاب اسلامى، سفارت خود را به پايگاهى براى طراحى و اجراى توطئه عليه انقلاب تبديل كرد، تا بتواند آن بخش از اقداماتش را كه مى‏توانست در پوشش ديپلماتيك براى شكست يا به انحراف كشاندن نظام نوپاى اسلامى انجام دهد، با مركزيت سفارت به اجرا درآورد. افسران سازمان سيا (CIA) با استفاده از شرايط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ريختگى و نامشخص بودن حوزه مسئوليت‏ها كه نتيجه طبيعى هر انقلابى است، سعى كردند تا با نفوذ در مناطق كليدى و حساس انقلاب اسلامى، از تعميق و گسترش هر چه بيشتر آن جلوگيرى كنند. سفارت آمريكا با ايجاد شبكه‏هاى جاسوسى و اطلاعاتى در پى آن بود تا با بحران‏آفرينى، تضعيف نيروهاى اصيل انقلاب و جايگاه و شخصيت حضرت امام و همچنين ايجاد گسست و شكاف ميان رهبرى و نسل جوان، فعال‏ترين و انقلابى‏ترين نيروهاى جامعه را از رهبرى دور كند تا بتواند با تأثير بر آنها و نفوذ در ارتش، حركت انقلابى مردم ايران را آسيب‏پذير كند. از اين رو، مسئولان سفارت آمريكا در پى آن بودند تا با برقرارى ارتباط با مسئولان دولت موقت - كه اكثراً غرب گرا بودند - راه رسيدن به اهدافشان را هموار كنند. آن گونه كه اسناد لانه جاسوسى نيز آشكار ساخت، دولت آمريكا در پى آن بود تا با ايجاد ائتلافى از ليبرال‏هاى سياسى، چهره‏هاى دينى ميانه‏رو، سكولارها، ملى‏گرايان و سران ارتشى متمايل به غرب، تحت لواى دولت موقت، نيروهاى وفادار به امام را به تدريج از صحنه سياسى كشور حذف كند.
توطئه‏هاى آمريكا در جهت شكست انقلاب مردم ايران و از سوى ديگر ورود شاه به آمريكا، با اجازه كارتر رئيس جمهور اين كشور، فصل جديدى را در روابط ايران و آمريكا به وجود آورد كه موجب افزايش بى‏اعتمادى و نفرت شديد مردم ايران از آمريكا شد. در 4 نوامبر 1979 (13 آبان 1358) تقريباً دو هفته پس از ورود شاه به آمريكا و سه روز پس از ديدار بازرگان با برژينسكى در الجزاير، گروهى از دانشجويان دانشگاه‏هاى ايران كه بعدها به «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» معروف شدند، به سفارت آمريكا در تهران حمله كردند و 53 آمريكايى را به گروگان گرفتند. اين عمل از طرف حضرت امام مورد تأييد قرار گرفت و وى تسخير لانه جاسوسى آمريكا را انقلابى بزرگ‏تر از انقلاب اول ناميد. تصرف سفارت آمريكا، پيامدهاى ناگوارى را براى آمريكا به دنبال داشت كه عبارت بودند از:
1. شكسته شدن ابهت و حيثيت پوشالى آمريكا، در سطح جهان و به ويژه منطقه.
2. افشا شدن دخالت پنهان و آشكار آمريكا، در حمايت از رژيم ستم شاهى.
3. افشا شدن توطئه‏هاى گوناگون آمريكا براى براندازى نظام جمهورى اسلامى.
4. رسوايى عناصر وابسته به غرب و گروهك‏هاى ضدانقلاب و در نتيجه شكست دولت موقت و احزاب و گروه‏هاى وابسته به استكبار.
5. به نمايش درآمدن قدرت و عزت مردم شجاع ايران در صحنه جهانى.
6. زير سؤال رفتن داعيه رهبرى جهانى آمريكا و آشنايى ملت‏هاى مظلوم جهان با چهره كريه آمريكا و جرأت پيدا كردن مستضعفان جهان براى قيام بر عليه منافع آمريكا در سطح جهانى.
7. اشغال سفارت آمريكا كه در واقع تير خلاصى بر دولت موقت نيز بود. در نتيجه اين اقدام انقلابى، قدرت متزلزل دولت موقت رو به افول گذاشت و همگام با آن، اساس همكارى‏هاى استراتژيك ايران و ايالات متحده فرو پاشيد. بازرگان، دو روز پس از اين حادثه از سمت نخست وزيرى استعفا كرد كه بلافاصله توسط امام پذيرفته شد و وظايف دولت موقت به شوراى انقلاب، منتقل شد.
اشغال سفارت آمريكا در تهران، حذف دولت موقت از صحنه اجرايى كشور، تثبيت پايه‏هاى قدرت و حاكميت انقلابيون مذهبى و استمرار ماجراى گروگان‏گيرى و شكست كوشش‏هاى ديپلماتيك و طرح‏هاى آمريكا جهت آزادسازى جاسوسان خويش، موجب بحرانى بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه ديپلماسى آمريكا، پيرامون نحوه برخورد با انقلاب و نظام جمهورى اسلامى گرديد. در اين ميان، شوراى امنيت ملى آمريكا به سرپرستى برژينسكى طرفدار اقدامات قاطع نظامى عليه انقلاب اسلامى شد. برژيسكى مى‏گويد: روز 11 آوريل (22 فروردين)، جيمى كارتر، رئيس جمهور وقت آمريكا، در جلسه اضطرارى شوراى امنيت ملى گفت: به نظرم امكان خلاصى گروگان‏ها بسيار بعيد به نظر مى‏رسد و ما بايستى حاكميت خود را اعمال كنيم. كارتر تأكيد كرد: «من مى‏خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ايرانى‏ها را تنبيه كنم؛ واقعاً به آنها ضربه زنم. آنها بايد بدانند كه نمى‏توانند ما را به بازى بگيرند.از ديدگاه مايلز كاپلند يكى از دست اندركاران سابق دستگاه اطلاعاتى آمريكا و همكار روزولت در كودتاى 28 مرداد 32 در ايران «هدف از تهاجم طبس، تنها آزادى گروگان‏ها نبود؛ بلكه كودتا براى سرنگونى رژيم ايران، هدف اصلى اين عمليات بوده است».
در واقع آمريكا قصد داشت تا تحت پوشش نجات گروگان‏ها و با استفاده از نيروى كماندويى و عناصر ضدانقلابى در داخل كشور، به سفارتخانه و وزارت امور خارجه حمله كند و سپس به مراكز حساس دولتى كشور، به ويژه محل سكونت امام حمله كند تا با سقوط اين مراكز، جهت‏گيرى براندازى را عملى كند.

شرح عمليات پنجه عقاب

شاخص‏ترين تصميم آمريكا در مورد حمله به ايران و آزادى گروگان‏هاى آمريكايى، طرح نجات با نام «پنجه عقاب» از طرف كارتر بود كه قرار بود در 4 ارديبهشت 59 (24 آوريل 1980) با استفاده از پيشرفته‏ترين امكانات نظامى اين كشور و كمك‏هاى كشورهاى عربى و همسايه طرفدار آمريكا و گروهى از كماندوهاى آمريكايى و عناصر مخالف انقلاب اسلامى به مرحله اجرا در آيد.
در راستاى پياده شدن دستور ياد شده، يك ماه پس از فتح لانه جاسوسى، نود نفر از كماندوهاى آمريكايى، موسوم به «دلتا» به فرماندهى سرهنگ چارلى بكويث و سرگرد ميدوز به ايالت «آريزونا»ى آمريكا كه تقريباً شرايط كويرى ايران را دارا بود و نيز در محل‏هايى كه شبيه سفارت آمريكا ساخته شده بودند، اعزام شدند تا آخرين مرحله تمرين و آموزش خود را در شرايط و موقعيت مشابه ايران بگذرانند. از سوى ديگر، گروه‏هاى ويژه سرّى كه براى پشتيبانى و تدارك وسايل تكميلى طرح در نظر گرفته شده بودند، مخفيانه وارد ايران شدند و با گروهك‏هاى ضدانقلاب اسلامى تماس گرفتند. نظاميان آموزش ديده آمريكايى، در اواخر آذر ماه 1358 عازم كشور مصر شدند و در پايگاهى در نزديكى قاهره استقرار يافتند.
برژينسكى در مورد چگونگى انجام اين عمليات مى‏نويسد:
«طرح عمليات كه پس از هفته‏ها بررسى و تحليل، تهيه شده بود، جمعاً دو روز (از 24 تا 26 آوريل 1980 برابر با 4 تا 6 ارديبهشت 1359) به طول مى‏انجاميد. در شب اول، هشت هلى كوپتر و سه هواپيماى سى - 130 در عمق خاك ايران در وسط بيابان فرود مى‏آمدند. هلى كوپترها پس از سوخت‏گيرى، شبانه به نقطه‏اى در نزديكى تهران پرواز مى‏كردند و تمام روز را در انتظار فرا رسيدن شب در اين نقطه توقف مى‏نمودند. حمله به سوى سفارت كه محل نگاهدارى گروگان‏ها بود، در شب دوم با وسايل نقليه‏اى كه قبلاً تدارك شده بود، انجام مى‏گرفت و يك گروه جداگانه هم براى نجات بروس لينكن كاردار سفارت و دو تن از همكارانش به محل وزارت خارجه ايران مى‏رفتند. برنامه دقيقى براى ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگان‏ها پيش‏بينى شده بود و گروگان‏ها پس از رهايى و شايد به همراه چند اسير از اشغال كنندگان سفارت به استاديومى [امجديه‏] كه در نزديكى سفارت قرار داشت، منتقل مى‏شدند و به وسيله هلى كوپتر به يك فرودگاه مجاور پرواز مى‏كردند. قرار بود اين فرودگاه شبانه به وسيله يك گروه كماندويى اشغال شود و گروگان‏ها و كماندوها با هواپيماهاى مستقر در فرودگاه به پرواز در آيند. تمام مراحل عمليات در تاريكى شب پيش‏بينى شده بود و با تمرين‏هاى مكرر براى اين عمليات، به وسيله گروه ورزيده‏اى كه داوطلب انجام اين مأموريت شده بودند، همه ما به نتيجه آن اميدوار بوديم».
دولت تجاوزگر آمريكا در رابطه با چنين مأموريتى متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهاى آريزونا تعليمات پيچيده و فشرده‏اى را به كماندوهاى خود داده بود و از پيچيده‏ترين تكنيك‏هاى نظامى -اعم از تسليحات نظامى و دفاعى تا صنايع مدرن هواپيمايى- استفاده كرده و بودجه نامحدودى را براى اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى آمريكا وضع جوى ايران، به خصوص در منطقه فرود در صحراى طبس را كاملاً مورد پيش‏بينى علمى قرار داده بود و به علت اين كه هواى آن شب مهتابى بود، ورود هر نوع هواى غيرمطلوب و وقوع طوفان را بعيد مى‏دانست.

اصل غافل‏گيرى‏

آمريكايى‏ها به منظور رعايت اصل غافل‏گيرى در عمليات نظامى، همچنان تظاهر به حل مسالمت‏آميز مسئله مى‏نمودند. برژينسكى و هاميلتون جردن در يادداشت‏هاى خويش متذكر مى‏شوند كه در روزهاى پيش از آغاز عمليات نجات، مجدداً باب مذاكره تازه‏اى را با ايرانى‏ها گشودند تا آنها را اغفال كنند و ايرانى‏ها احتمال ندهند كه آمريكا قصد اجراى عمليات نظامى را دارد و همزمان به آمريكايى‏هاى مقيم ايران از راه‏هاى مختلفى توصيه مى‏كردند كه ايران را ترك كنند.

شرح ماجرا

سرانجام يك روز پس از اين كه يك گروه جاسوس از صليب سرخ بين‏الملى در ملاقات با گروگان‏ها مشخص كرد كه تمام گروگان‏ها در سفارت به سر مى‏برند، كارتر در دفتر كارش، كلمه رمز «برويد» را كه اعلام كننده آغاز حمله بود، صادر كرد.
عمليات در غروب روز پنجشنبه، 4 ارديبهشت 58 شروع شد و شش فروند هواپيماى سى - 130 و نود نفر از كماندوهاى آمريكا موسوم به نيروهاى دلتا، از قاهره به ناو هواپيمابر نيميتز در درياى عمان منتقل شدند.
نيمه شب پنجشنبه، 4 ارديبهشت ماه، مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن، هواپيماهاى مذكور و هشت فروند هلى كوپتر نفربر، از عرشه ناو هواپيمابر نيميتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع كم و با استفاده از نقاط كور رادار، راهى ايران شدند. پس از ورود به حريم ايران اسلامى، يكى از هلى كوپترها در 120 كيلومترى شهر راور كرمان دچار نقص شد و ناگزير فرود آمد. سرنشينان اين هلى كوپتر به هلى كوپتر ديگرى منتقل شدند و پس از طى مسافتى، دستگاه هيدروليك اين هلى كوپتر نيز از كار افتاد؛ اما توانست خود را به ناو هواپيمابر نيميتز برساند.
در هر صورت، شش فروند هواپيماى سى - 130 و شش فروند هلى كوپتر، در محل مورد نظر واقع در صحراى طبس در تاريكى شب فرود آمدند. در حال سوخت‏گيرى هلى كوپترها براى اجراى مرحله بعدى عمليات، يكى ديگر از آنها دچار نقص فنى شد. با از كار افتادن اين هلى كوپتر، تمام برنامه‏هاى آمريكايى‏ها به هم خورد؛ زيرا آنها با محاسباتى كه انجام داده بودند، براى انجام مرحله بعدى عمليات، حداقل به شش فروند هلى كوپتر نياز داشتند. موقعيت به ناو نيميتز و از آن جا به كاخ سفيد گزارش شد و از رئيس جمهور كسب تكليف شد. كارتر دستور توقف عمليات و عقب‏نشينى را صادر كرد؛ اما سپاه شيطان در چنگال عذاب الهى گرفتار شد. آن هنگام كه آمريكايى‏ها قصد بازگشت كردند، طوفانى از شن برخاست؛ هواپيماها و هلى كوپترهاى آمريكايى، در حال برخاستن از زمين، دچار مشكل شدند، يك هواپيما و يك فروند هلى كوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفتند. بر اثر حادثه، هشت تن از آمريكايى‏ها در آتش عذاب الهى سوختند و بقيه پنج فروند هواپيماى سى - 130 نيز از خاك ايران اسلامى فرار كردند. برژيسنكى حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عمليات و عقب‏نشينى و آتش گرفتن هواپيما و هلى كوپتر آمريكايى چنين توصيف كرده است:
«وى بعداً سرش را ميان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانيه روى ميز گذاشت... با شنيدن اين خبر، به مانند مار زخمى به خود پيچيد و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشكار شد و به اطرافيانش بد و بى راه مى‏گفت».

نقش بنى صدر

يكى از ابعاد اين جنايت، هماهنگى و همكارى عناصر ليبرال و وابسته به آمريكا، در اجراى هرچه دقيق تر اين تجاوز نظامى بود. قبل از شروع عمليات، بنى‏صدر توسط فرماندهان نظامى منصوب خود، نظير تيمسار شادمهر، رئيس ستاد مشترك وقت ارتش و تيمسار باقرى، فرمانده نيروى هوايى به پايگاه يكم شكارى دستور جمع‏آورى سريع توپ‏هاى 23 ميليمترى ضدهوايى داد؛ توپ‏هايى كه حريم هوايى فرودگاه و پايگاه را تأمين مى‏كردند؛ به نحوى كه باند فرودگاه تهران تا روز تهاجم بدون مراقبت بود. مشابه اين دستور، به پايگاه‏هاى ديگر، مانند شيراز، ايستگاه رادار مشهد و... نيز ابلاغ شده بود.
پس از شكست تجاوز طبس نيز بلافاصله كارتر طى بيانيه‏اى كه از طريق راديو آمريكا در سراسر جهان پخش شد، ضمن اعلام عدم موفقيت اين طرح، اعلام داشت كه اسناد طبقه‏بندى شده «سرى» در صحنه عمليات، در هلى كوپترها به جاى مانده است. در واقع كارتر با اين كار، به بنى‏صدر هشدار داده بود كه اسنادى كه ارتباط با اين طرح را برملا مى‏سازد، در صحنه عمليات بر جاى مانده، بايد هر چه سريع‏تر فكرى به حال آنها كرد. چند ساعت پس از اين پيام، به دستور مستقيم بنى‏صدر كه در آن زمان فرماندهى كل قوا را نيز بر عهده داشت، بمب افكن‏هاى ايران، هلى كوپترهاى در شن مانده و بى‏دفاع را بمباران كردند!! در اين حادثه، علاوه بر انهدام تجهيزات نظامى پيشرفته و اسناد سرى، فرمانده سپاه يزد، محمد منتظرقائم نيز به شهادت رسيد.

بازتاب و پيامدهاى تجاوز نظامى‏

با شكست تجاوز نظامى آمريكا، هيچ كس در ايران از عمق مسئله آگاه نبود و كسى نمى‏دانست كه چگونه طى هفته‏هاى متوالى، ده‏ها سازمان، كارشناس و جاسوس، با استفاده از كامل‏ترين اطلاعات، چه طرح پيچيده و دقيقى را مهيا كردند و چه ترفندهايى محاسبه شده‏اى اتخاذ كردند. هيچ كس نمى‏دانست كه قرار بود پس از خروج گروگان‏ها از ايران، عمليات بمباران تأسيسات و مراكز و اقتصادى ايران از سوى آمريكا و با استفاده از ناوگان‏هاى جنگى موجود در منطقه به اجرا گذاشته شود. بدون شك خروج گروگان‏ها روحيه‏اى قوى به آمريكاييان مى‏داد؛ آنان را مغرور و سرمست از پيروزى مى‏كرد؛ متحدان اروپايى‏اش را به موافقت يا همكارى ترغيب مى‏ساخت و در منطقه، ارعاب به وجود مى‏آورد و در مقابل، روحيه مردم ايران را تضعيف مى‏كرد و دولت‏هاى ارتجاعى منطقه را تقويت مى‏كرد تا مرحله دوم عمليات، با موانع كمترى اجرا شود. گرچه كسى به دقايق سناريوى آمريكا واقف نبود، اما اجمالاً مردم ايران فهميدند كه با لطف و عنايت الهى، خطر بزرگى از بيخ گوش آنهإ؛ ّّاق رد شده است.
آن چه كه آمريكايى‏ها در محاسبات خود در نظر نمى گرفتند، علاوه بر اتكاى اين انقلاب به قدرت لايزال الهى، روحيه و عزم ملى و مذهبى مردم مسلمان و انقلابى ايران بود كه به تازگى از مبارزه با رژيم مقتدر شاه پيروزمند بيرون آمده بودند و ملت‏ها همچنان كه تا كنون -در حوادث مختلف از خرداد سال 1360 و شكست راهپيمايى مسلحانه سازمان منافقين تا پيروزى در جنگ تحميلى و...- نشان داد، چنان نيرومند بود كه اگر نيروى دلتا وارد ايران مى‏شد، ديگر قادر به خروج از اين بحران نبود. طرح آمريكايى‏ها براى اجرا در كشورى با شرايط عادى، ايده‏آل بود؛ اما براى مقابله با كشورى كه در شرايط انقلابى به سر مى‏برد، طرحى كاملاً ذهنى، خيال‏پردازانه، غير عملى و مانند مشت بر سندان كوفتن بود.
چندى بعد جنازه آمريكايى‏ها تحويل دولت آمريكا شد و دولت كارتر زير بار انتقادات شديد، مراسم استقبال و تشييع باشكوهى ترتيب داد تا «شرافت ملى» لكه‏دار شده، آمريكا را طورى بپوشاند كه ديگر ديده نشود. با اين حال، بى‏نتيجه ماندن ديپلماسى كارتر در حل بحران ايران، وقتى كه با شكست نظامى در طبس همراه شد، حيات سياسى دولت او را چنان متزلزل ساخت كه وى پس از چهار سال، مجبور به ترك كاخ سفيد شد تا ريگان جمهورى‏خواه به جاى او بنشيند. طعم شكست ماجراى طبس براى كارتر آن چنان تلخ بود كه او بعدها در مصاحبه با روزنامه كويتى الانبا چنين گفت: «دوران رياست جمهورى من، بدترين دوره‏هاى رياست جمهورى در آمريكا بوده، چه در آن زمان، دولت آمريكا در دست آيةالله خمينى در ايران، به گروگان گرفته شد».
نتيجه ماجراى تهاجم نظامى به طبس، پيروزى بزرگ ايران و الگو قرار گرفتن آن از سوى كشورهاى جهان سوم و به ويژه كشورهاى اسلامى و در مقابل تضعيف موقعيت ابرقدرتى آمريكا در صحنه روابط بين‏المللى و واماندگى آن در مواجهه با انقلاب اسلامى بود و به قول استاد دانشگاه «ويليام ومرى»، «در آوريل 1980 (1359)، پنجه‏هاى خرد شده عقاب آمريكا، در كويرهاى ايران جا ماند و مدفون شد».
اين شكست، آن قدر عظيم بود كه گويى نيروهاى شيطانى نيز به يارى و مساعدت نيروى ماوراى طبيعت در اين واقعه اعتقاد داشتند؛ به طورى كه وقتى از «هارولد بروان»، وزير دفاع وقت آمريكا چگونگى اين شكست را پرسيدند، چنين پاسخ داد: «آيةالله خمينى در بالكن مقر سكونت خود حضور يافت و با هر حركت دست او، يك هواپيما به زمين افتاد».

پيام مهمى كه در بازخوانى ناكامى توطئه‏هاى گوناگون دشمنان -كه از ابتداى انقلاب اسلامى تا كنون بر عليه انقلاب اسلامى داشته‏اند، وجود دارد، اين است كه تا مادامى كه مسئولان نظام اسلامى و مردم، در مسير آموزه‏هاى حيات بخش الهى گام بردارند، امدادهاى غيبى همواره پشت و پناه انقلاب و جمهورى اسلامى خواهد بود؛ همان گونه كه به گفته امام، آن دانه‏هاى شن، مأمور خداوند بودند. امدادهاى غيبى الهى، با خنثى كردن توطئه آمريكا، بقا و استمرار انقلاب اسلامى را تضمين كردند.


http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:ماهنامه پرسمان



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: مرورى بر واقعه شكست آمريكا در طبس‏
توفان شن: شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
توفان شن: شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس

ابابیلی دیگر

پنجم اردیبهشت، سالروز شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس است. در این حمله نظامی، شیطان بزرگ با مفتضحانه‏ترین وضعی شکست خورد. شکست شیطان بزرگ در این عملیات، حمله فیلداران ابرهه را به خانه کعبه در ذهن‏ها زنده می‏کند. لشگریان ابرهه، همچون نیروهای متجاوز آمریکایی، از فراوانی قدرت و شوکت، تصور نمی‏کردند کسی بتواند مانع حمله آنها به خانه کعبه شود، ولی آن هنگام که به سوی کعبه هجوم آغاز کردند، به فرمان خداوند متعالی پرندگانی در آسمان ظاهر شدند و سنگ‏هایی که در منقار داشتند، بر سر فیل‏سواران فرود آوردند و بدین وسیله، کافران یکی پس از دیگری به هلاکت رسیدند. در پنجم اردیبهشت 9 نیز دانه‏های ریز شن، دسیسه بزرگ آمریکا را فرو شکست.

زمینه‏ها

دخالت نظامی آمریکا که به شکست مفتضحانه‏ای انجامید، کوششی برای رها سازی گروگان‏های آمریکایی بود که در جریان تسخیر لانه جاسوسی، به دست دانشجویان پیرو خط امام به دام افتاده بودند. این اقدامات آمریکا، به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی صورت می‏گرفت؛ انقلابی که ایران را از چنگال نفوذ آمریکاییان بیرون آورد. منابع سرشار نفت، موقعیت حساس ایران به علت داشتن مرزهای طولانی با شوروی سابق، خریدهای سرسام‏آور تجهیزات نظامی، داشتن نقش مثبت در مسئله اعراب و اسرائیل و دلایل فراوان دیگر، ایران را به عنوان سودمندترین کشور برای آمریکاییان در آورده بود. با پیروزی انقلاب، طبیعی بود که آمریکا برای بازگرداندن آب رفته به جوی، دست به هر اقدامی بزند که انجام شبه کوتای نظامی در طبس، یکی از آنان بود.

طرح‏ریزی عملیات

آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ، از ابتدای قرن بیستم سر برآورد و کشورهای اروپایی را که قرن‏ها به غارت مناطق گوناگون جهان پرداخته بودند، در درجه دوم قدرت قرار داد. آمریکا به دنبال گسترش قدرت خود بر کشورهایی که اروپاییان سالیان متمادی آنها را استثمار کرده بودند، کوشید بر آنان چیره شود. از مهم‏ترین مناطقی که اروپاییان و بعد از آن آمریکاییان به آن دست یافتند، منطقه خاورمیانه، این گنج بی‏پایان بود. آمریکا برای دست‏یابی به منابع ایران، همواره کسانی را به رهبری ایران می‏رساند که غلام حلقه به گوش او بودند. پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، آنها را در رسیدن به اهدافشان ناکام ساخت و بر آن داشت تا با اجرای عملیات بزرگی با نام دلتا، گروگان‏های خود را آزاد کنند.

تصمیم شوم

شیطان بزرگ در پنجم اردیبهشت سال 9، با تعدادی هواپیمای نظامی و بالگرد، حمله خویش را به ایران آغاز کرد. این هواپیماها و بالگردها که حامل موتور سیکلت‏ها و جیپ‏های نظامی و نارنجک و توپ و مسلسل بودند، در صحرای طبس فرود آمدند تا از آن مکان، عملیات آزادسازی گروگان‏ها را آغاز کنند. آنها قصد داشتند ابتدا با سلاح‏های شیمیایی، پاسداران جاسوس خانه را از پای درآورند و زمینه ورود بالگردها را به آنجا آماده سازند، و سپس کماندوها به طور ضربتی گروگان‏ها را آزاد کنند و به داخل بالگرد منتقل ساخته، بعد راهی پایگاهی شوند که هواپیماهای حمل و نقل سی ـ 0 در آن مستقر بودند. کماندوهای آمریکا برای اجرای بهتر این عملیات، از مدت‏ها قبل به منطقه آریزونا اعزام شده و در شرایط سخت آنجا که شبیه به شرایط طبس بود، تمرین‏های لازم را انجام داده بودند تا به محض ورود به طبس، آمادگی لازم را برای اجرای طرح داشته باشند.

تجهیزات لازم

آمریکایی‏ها در چهارم نوامبر 979، گروه ویژه نفره را به نام دلتا فورس برای حمله به ایران و آزادسازی گروگان‏ها تشکیل دادند و نام عملیات را پنجه عقاب نهادند. بیشتر مسئولان دولت وقت آمریکا در این کار شرکت داشتند و هر کس اطلاعاتی در مورد ایران داشت در اختیار گروه دلتا قرار می‏داد. دوازده فروند هواپیما در صحرایی در سیصد مایلی جنوب شرقی تهران به زمین نشستند. در این صحرا، هشت بالگرد برای بردن افراد به تهران در نظر گرفته شده بود. در محل پیاده شدن گروه دلتا، شش کامیون، این گروه را به سفارت آمریکا در تهران می‏بردند. قرار بود پس از پایان عملیات، بالگردها، افراد گروه دلتا و گروگان‏های آزاد شده را به منظریه برسانند و از آنجا با هواپیماهای سی ـ 0 از ایران خارج کنند.

انقلاب الهی

واقعه طبس، ضمن فراهم آوردن اتحاد و یکپارچگی بیشتر نیروهای انقلابی ایران، حقانیت انقلاب اسلامی را در جامعه بین المللی به اثبات رسانید. در جریان این حادثه، چهره دشمن واقعی انقلاب بیش از هر زمانی نمایان‏تر، و الهی بودن انقلاب نیز برای جهانیان روشن شد. در حقیقت، خداوند متعالی با توفان شن، پرده دیگری از چهره زشت حاکمان واشنگتن را برداشت و تجاوز آشکار و مغایر با قوانین و موازین بین‏المللی آنان را به نمایش گذاشت.

پیروزی ایمان

در پی شکست آمریکا در صحرای طبس، بار دیگر نظریه پیروزی فن آوری بر ایمان رد شده، بر حیثیت و اعتبار جهانی انقلاب اسلامی افزوده گردید. به دنبال تجاوز نافرجام کماندوهای آمریکا در طبس، حضرت امام خمینی؛ رهبر بزرگ‏ترین انقلاب ضد آمریکایی با صدور پیامی فرمود: «اشتباه کارتر در آن است که گمان می‏کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه، می‏تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری روی گردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است، منصرف کند. کارتر جنفهمیدهج... با چه ملتی رو به روست و با چه مکتبی بازی می‏کند. ملت ما، ملت خون و مکتب جهاد است. حمله به ایران، حمله به تمام بلاد مسلمین است».

پیامد سنگین

مهم‏ترین بُعد شکست آمریکا در طبس، تأثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری آن کشور در سال 980م به شمار می‏آید. در آن زمان، جیمی کارتر کاندیدای حزب دموکرات و رونالد ریگان کاندیدای حزب جمهوری خواه بود. بهترین اهرمی که کارتر می‏توانست با آن رقیب انتخاباتی خود را در معرض فشار قرار دهد، آزاد سازی گروگان‏های آمریکا در تهران بود. سرانجام شکست در عملیات آزاد سازی گروگان‏ها یا واقعه طبس، سبب شد که جامعه رأی دهندگان آمریکایی، امید خود را به کارتر از دست بدهند و هنگامی که وی در واپسین روزهای دوران ریاست جمهوری خود نتوانست مسئله گروگان‏ها را خاتمه دهد، اعتماد مردم به وی و حکومتش سلب گردید.

بازتاب شکست

واقعه شکست آمریکا در طبس، آن قدر مهم و سرنوشت‏ساز بود که حتی مشهورترین چهره‏های سیاسی را در آمریکا وادار به اعتراف به شکست کرد. برای مثال، برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، احساس ناامیدی ملی را در آمریکا، از پیامدهای مهم شکست این کشور در طبس می‏داند و می‏گوید: «ماجرای مفتضح ایران، یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا، احساس ناامیدی ملی را برانگیخت». ویلیام سولیوان، سفیر سابق آمریکا در تهران نیز از این واقعه، با عنوان دوران تحقیر ملی آمریکا یاد می‏کند و می‏نویسد: «روش سست و بی‏قید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او، به گروگان‏گیری اعضای سفارت آمریکا انجامید و دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز شد». یکی از خبرنگاران روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز می‏نویسد: «داغ شکستی که آمریکاییان در ایران خوردند، تا مدتها آنها را رها نخواهد کرد؛ به ویژه بدین دلیل که این شکست، ضربه دوباره‏ای به احساس آنهایی بود که شدیدا به فن آوری معتقدند و به آن ایمان دارند. از کار افتادن سه بالگرد در میان بادهای شنی بیابان، ضربه بسیار سنگینی بوده است».

واقعه طبس در نگاه امام خمینی؛

حضرت امام خمینی؛ در پی شکست آمریکا در طبس، در پیام کوبنده‏ای چنین فرمودند: «کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه، حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده است و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است. اکنون که شیطان بزرگ دست به کار احمقانه زده است، ملت شریف ایران باید برای خدای تبارک و تعالی با تمام توان خود و با اتکال به قدرت خدای متعال مهیا شوند و آماده نبرد با دشمنان خود گردد». ایشان در بخش دیگری از پیام خود فرمودند: «نباید بیدار شوند، آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده‏اند؟ نباید بیدار شوند؟ کی این هلیکوپتر آقای کارتر را که می‏خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‏ها ساقط کردند. شن‏ها مأمور خدا بودند. باد مأمور خداست. قوم عاد را باد از بین برد؛ این باد مأمور خداست. این شن‏ها همه مأمورند. تجربه بکنند باز».

علت شکست

با آغاز عملیات نیروهای آمریکایی در طبس، آنها هنوز نیمی از راه را نرفته بودند که با توده‏ای از ابر مواجه شدند که به هیچ وجه انتظار آن را نداشتند و هوا شناسان نظامی نیز پیش‏تر وجود آن را پیش‏بینی نکرده بودند. در این میان با وسایل پرواز و هوانوردی یکی از بالگردها از کار افتاد. سپس بالگرد دیگری با یکی از هواپیماهای سی ـ 0 برخورد کرد و ناگهان دو هواپیما و نیز بالگرد در میان شعله‏ها ناپدید شدند. گلوله‏ها و مهمات موجود در هواپیماهای مشتعل شده سی ـ 0، به طرف دیگر بالگردها پرتاب شد. وقتی از وزیر دفاع وقت آمریکا درباره چگونگی شکست مفتضحانه عملیات نجات پرسیدند، گفت: «آیت اللّه‏ خمینی در بالکن منزل خویش ایستاده بود و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین می‏افتاد».

اهمیت واقعه

اهمیت واقعه طبس در این نبود که آمریکاییان برای نخستین بار آشکارا در داخل خاک ایران نیرو پیاده کردند؛ زیرا این واقعه، نمونه کوچکی از تجاوز آمریکایی‏ها را در کشورهای مختلف جهان نشان می‏دهد. اهمیت واقعه صحرای طبس، در این بود که وقتی نظامی مردمی و اسلامی موردعنایات باری تعالی باشد، حتی عواملی مانند ریگ‏ها و گرد و غبار بیابان هم می‏توانند ماشین جنگی قدرتمندترین کشور جهان را در هم بکوبد و منهدم سازد. از آن پس، تصمیمات و اقدامات خصمانه آمریکا و دشمنان انقلاب در پرتو عنایت خداوند بی‏ثمر می‏ماند و کاروان پر خروش انقلاب، همچنان با حضور توفنده ملت سرافراز در کنار رهبر دوراندیش و شجاع خود، به حرکت سرنوشت ساز و امیدبخشش ادامه می‏دهد.
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: sajed.ir



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: توفان شن, شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس
شهادت تنها شهيد واقعه طبس
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
شهادت تنها شهيد واقعه طبس

شكست لشكريان ابرهه در طبس
شهادت در عام الفيل انقلاب

زندگى پر تلاطم محمد از كوير طبس شروع مى گردد. در اسفندماه سال ۱۳۲۷ آن روز كه در كوير نوزادى چشم گشود كوير تفتيده و سوزان فكرش را نمى كرد كه نوزادى كه اكنون ثمره ازدواج مجاهدى پارسا چون مرحوم حاج شيخ على اكبر منتظر قائم و بانويى متقى و اسوه گرديده است. روزگارى نام اين كوير را جاودانه تاريخ مى كند تا آنجا كه نام او همراه با عظمت و قدرت الهى و توجهات خاصه امام زمان(عج)همراه گردد. از همان كودكى ابتلا به آزمايشات وى شروع مى گردد تا روح بزرگش را در مقابل ناملايمات روزگار مقاوم گرداند. دو سال بيش نداشت كه دچار بيمارى سختى مى گردد كه با عنايت خداوند و توسل به ائمه اطهار درمان مى گردد. هنوز ده سال بيش نداشت كه به خاطر مقابله پدر با ظالمين و حق گويى روشنش مجبور مى گردد تا از فردوس به يزد هجرت نمايد.
پدر فهميده اش وى را راهى دبستان تعليمات اسلامى كه زير نظر مرحوم حجت الاسلام و المسلمين وزيرى اداره مى گرديد، مى نمايد و همانجاست كه بنيه معنوى او ساخته مى شود. ۱۵ ساله است كه با ۱۵ خرداد ۴۲ تلاقى پيدا مى كند و مبارزاتش را همراه پدر و ديگر دوستان شروع مى نمايد. در سال ۱۳۴۶ در پى آشنايى با مرحوم احمد فتاحى سرپرست انجمن دينى يزد به ا ين جلسات راه پيدا مى كند و به مبارزه با فرقه ضاله بهاييت اكتفا نكرده و با ريشه يابى صحيح، عامل آن را از دستگاه فاسد حاكم مى راند و به مبارزه با رژيم ستمشاهى مى پردازد. در سال ۱۳۴۷ روانه خدمت سربازى مى گردد. از سنندج به دامغان منتقل مى گردد. آنجا نيز دست از فعاليت برنمى دارد. از آنجا كه فردى مورد اطمينان بود، بايگانى اسناد به وى واگذار مى گردد و همچنان كه مى توان انتظار داشت او اسنادى را كه ممكن بود سد راه مبارزين و انقلابيون گردد را بدون بايگانى در آتش مى سوزاند و عده زيادى را از اين راه نجات مى داد. به اينجا اكتفا نكرد، علنا با لباس سربازى در معابر عمومى شهر عكس شاه را پاره مى كرد و از آقايش امام خمينى (ره) سخن مى گفت. پس از پايان خدمت سربازى در شركت توانير مشغول به كار مى گردد و ازاين راه كارگران و مهندسين آنجا را تحت تاثير قرار مى دهد.
با حضور در جلسات دينى شهر كرج به طور رسمى كتاب وزين ولايت فقيه امام خمينى (ره) را كه جزو كتاب هاى ممنوعه بود، محور برنامه هاى آموزشى- فكرى و عقيدتى خود قرار مى دهد.
اين كار با مخالفت مواجه مى گردد و انجمن دينى كرج منحل مى شود ولى وى كلاس هاى مخفى آموزشى- سياسى انقلابى را تشكيل مى دهد تا آنجا كه دامنه فعاليت آن به شهرهايى همچون يزد، قم، بندرعباس، دامغان، تهران، مشهد و... كشيده مى شود. در اين زمان كه با قم نيز ارتباط پيدا مى كند و به مدرسه حقانى نيز رفت و آمد مى نمايد. اما مبارزاتش مانع خودسازى اش نمى گردد و چيزى از قرائت مداوم قرآن و روزه دارى وى كم نمى نمايد.
به خودسازى معنوى اكتفا نمى نمايد و مشغول خودسازى بدنى از جمله كوهنوردى نيز مى گردد. پس از شكستن محاصره كرج دستگاه مجهز تكثير ماشين تايپى را كه از اداره دولتى مصادره نموده است، به يزد منتقل مى نمايد.
همين عامل موجبات دستگيرى وى را فراهم مى نمايد. در اسفندماه سال ۵۱ توسط ساواك دستگير شده و به زندان اوين منتقل مى گردد و اسوه مقاومت مى گردد تا آنجا كه راديوهاى انقلابى خارج مرز نيز نامش را به بلندى بر زبان مى آورند. در زندان نيز با حروف مرس كه آن روز ها به زبانى براى ارتباط انقلابيون تبديل شده بود براى سلول هاى مجاور قرآن مى خواند. پس از ۱۱ ماه سلول انفرادى با عجز شكنجه گران از گرفتن اعتراف، راهى زندان عمومى مى گردد و پس از گذراندن ۱۵ ماه زندان به علت ناتوانى و تسليم مامورين زندان در مقابل شكوه مقاومتش آزاد مى گردد. پس از آزادى از زندان يكى از افراد سازمان مجاهدين خلق كه در زندان با وى آشنا شده است، به سراغش مى رود. ولى محمد كه با بحث هاى طولانى به ريشه انحرافات اين سازمان پى برده بود، با وى قطع ارتباط مى نمايد و با گروه فلاح يكى از هفت گروه تشكيل دهنده سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى همكارى مى نمايد.
پس از انقلاب اسلامى عضو كميته انقلاب اسلامى مى گردد و پس از ده سال به يزد باز مى گردد. پس از تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، وى به عنوان موسس آن در يزد انتخاب مى گردد و مامور تصفيه كميته انقلاب مى گردد. هنوز دو ماه از تشكيل سپاه نگذشته است كه پس از بازگشت به سيستان و بلوچستان با فرماندهى ۵۰ پاسدار يزدى راهى كردستان مى گردد و به علت شجاعت و رشادت وى، فرماندهى آن ناحيه (فرماندهى سپاه سقز) به وى واگذار مى گردد. در آنجا نيز با وجود فرماندهى سخت ترين كارها را انجام مى دهد و با خواندن قرآن به همراهان روحيه مى دهد و حتى با وجود روزه بودن با آب افطار مى نمايد و سهمش را به ديگر رزمندگان مى دهد. پس از بازگشت از كردستان با توجه به نقش دانش آموزان در آينده كشور جهت آموزش عقيدتى و نظامى به مدارس سر مى زند. با برگزارى اولين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى با اصرار دوستان و از طرف ائتلاف گروه هايى همچون سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، انجمن اسلامى معلمان، سازمان فجر اسلام و نهضت زنان مسلمان كانديدا مى گردد. ولى از آنجا كه به دوستانش اجازه نمى دهد تا از سابقه مبارزاتى و انقلابى اش حرفى به ميان بياورند، انتخاب نمى گردد. با عنايت خداوند متعال و توجهات خاصه ولى عصر (عج) در جمعه سبز پنجم ارديبهشت ماه سال ۵۹ سالى كه عام الفيل انقلاب نام گرفت، امريكا دچار شكستى مفتضحانه مى گردد و او كه فرمانده سپاه يزد بود راهى، طبس مى گردد. قبل از حركت نمازش را با حال خاصى مى خواند. دوستش از او سوال مى كند: نماز جعفر طيار مى خواندى؟ با خوشحالى پاسخ مى دهد: به جنگ امريكا مى رويم. شايد هم نماز آخرمان باشد! در بين راه مثل هميشه براى دوستان قرآن مى خواند و با تفسير سوره فيل و با استفاده از آيات و روايات ديگر امكان پيروزى امريكا را رد مى نمايد و به سه كيلومترى منطقه فرود هواپيماها و هلى كوپترها كه مى رسد متوجه ترس برادران كميته و ژاندارمرى مى گردد كه به بهانه مين گذارى منطقه نزديك نمى شوند. لذا با دوستان با توجه به مخالفت شديد ديگران به طرف هلى كوپترها حركت مى كند. پس از بررسى موتورها و جيپ امريكايى كه استتار شده بودند آنها را به همراه دوستان به عقب منتقل مى كند و باز به طرف هلى كوپترها باز مى گردد. با بررسى اولين هلى كوپتر به سمت دومين هلى كوپتر مى رود كه توسط بمباران فانتوم ها كه به دستور بنى صادر خائن به بمباران هلى كوپتر پرداخته بودند، به شهادت مى رسد و روح بزرگش ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر غروب غم انگيز آن جمعه پرواز مى كند و انتظارش به پايان مى رسد.

به مناسبت سالگرد شكست كماندوهاى نيروى مخصوص امريكا
شكست لشكريان ابرهه در طبس

بيابان طبس، بهترين راوى معجزه اى است كه دل تاريخ را به لرزه در آورد.
تفسير آيه «و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين» را بايد از كوير تفتيده طبس پرسيد، بيابان خشك طبس، تبلور مرصاد الهى شد براى گرگ هاى در كمين نشسته اى كه راوى سپاه مرگ بودند.
اگر به حوادث و جريان هاى انقلاب اسلامى نيك نظر افكنيم و با ژرف انديشى مسايل آن را بازخوانى نماييم به وضوح مشاهده مى كنيم الطاف الهى توطئه هايى را نابود كرده كه هر كدام از آنها به تنهايى قادر بوده اند يك نظام اجتماعى و سياسى را از بين ببرند، مثلا موضوع نزاع داخلى و شورش ناحيه اى كه در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از گوشه و كنار سرزمين اسلامى ايران شعله ور مى گرديد، گاه از كردستان و در مواقعى از تركمن صحرا، خوزستان، بلوچستان و آذربايجان سر بر مى آورد كه اگر پشتيبانى خداوند از امت به پا خاسته ايران به رهبرى امام خمينى(ره) نبود، تضعيف و تحليل نهضت اسلام را به دنبال مى آورد. جريان هاى گوناگون فكرى، حزبى و قومى به بهانه هاى ملى گرايى، حمايت از مردم، جانبدارى از محرومان و ادعاى دموكراسى و آزادى كه از سوى ابر قدرت هاى شرقى و غربى تغذيه فكرى و ارايه مى شدند، در پى آن بودند و هستند كه مسير اصيل اسلام ناب محمدى را كه ستون هاى اصلى انقلاب اسلامى بر آن استوار گرديده مخدوش يا منحرف كرده و به سوى ابر قدرت ها بكشانند و شعار قرآنى انقلاب را كه نه شرقى و نه غربى بوده از تاب و توان بيندازند كه با حمايت الهى نقشه هاى مزبور نقش بر آب گرديد.

مصداقى بر سوره فيل

آنچه در طبس گذشت با تمامى زواياى حركت و انجام بدون شك مصداقى ديگر بر سوره فيل بود و چهار ارديبهشت ۱۳۵۹ يوم الفيل ديگر و كارتر مظهر استكبار جهانى ابرهه اى ديگر. بدين گونه عنايت لطف و رحمت الهى بر مومنين گسترانيده شد.
آنچه در اين ماجرا گذشت نه يك واقعه اى ساده و زودگذر و فراموش شونده بود آنچنان كه عوامل نفاق داخلى كوشيدند تا خاموشش گذارند، بلكه تمثيلى و تذكرى است ماندگار براى كسانى كه با چشمان و دل هاى خويش جز آنچه هست هم مشاهده كرده و مى شنوند و اعتقاد دارند كه تذكر ديگرى بود بر اثبات قدرت لايزال خداوندى و سستى عزم دشمنان خدا.
آن شب هنگامى كه مردم ايران در خواب به سر مى بردند، چندين هواپيما و هلى كوپتر امريكايى با آرم ارتش ايران با حمل نفرات و تجهيزات جنگى قصد داشتند در اطراف تهران در زمين نشسته و چندين نقطه حساس را نابود كنند.
راستى اگر خداوند تبارك و تعالى به انقلاب اسلامى، رهبر و مردم ايران عنايت ويژه اى نداشت، اين تهاجم وسيع كه از ماه ها قبل تدارك ديده شده و به ميزان قابل توجهى براى آن نيرو و وقت صرف شده بود به اين سادگى و با توفانى از شن خنثى نمى گرديد.
به راستى اگر اين دانه هاى كوچك شن جلوى ديد خلبان هواپيما را نمى گرفت و آن برخورد و آتش سوزى به وجود نمى آمد، چه كسى توانايى آن را داشت كه از اجراى اين نقشه شوم و گسترده جلوگيرى كند؟
چنين بود كه شن هاى كوچك بيابان بر نشانه هاى بزرگ قدرت مادى مستكبران فائق آمد و مسلمانان مشاهده كردند كه خداوند با هواپيماهاى غول پيكر جنايت كاران چه كرد و چگونه كيدشان را تباه نمود و مزدورانشان را روسياه ساخت.
اگر استكبار جهانى در مقابل نظام ايران ايستاده و با هزاران نيرنگ با انقلاب اسلامى مبارزه مى كند. بى جهت نيست، زيرا هرگز بدينسان تحقير نگرديد و به اين اندازه طبل رسوايى اش نواخته نشده بود.
امريكا چنين در سر مى پرورانيد كه كسى را ياراى كوچك ترين توهين و تحقير و رويارويى با او نمى باشد، ولى با پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى اين بت موهوم، شكسته شد، به ويژه پس از منهدم گرديدن امريكا در جريان حمله چتربازانش به ايران آنچنان ضربه اى خورد كه به قول جيمى كارتر: هنوز هر شب كابوس شكست طبس را مشاهده مى كنم.

شرح توطئه نافرجام

در شامگاه چهارم ارديبهشت ۱۳۵۹ ه.ش هفت فروند هواپيماى غول پيكر نظامى سى-۱۳۰ و هشت فروند بال گرد نظامى مجهز امريكايى مرزهاى هوايى جنوبى ايران را بدون كوچك ترين مقاومتى پشت سر گذاشته و وارد حريم هوايى جمهورى اسلامى ايران مى گردند. يكى از پاسگاه هاى مرزى عبور آنها را گزارش مى دهد، اما به دلايلى نامعلوم به آن گزارش ترتيب اثر داده نمى شود.
هواپيماها و بال گردها پس از طى مسافتى بيش از هزار كيلومتر در حريم هوايى ايران بدون برخورد با هيچ گونه مانعى جهت سوخت گيرى و احتمالا براى هماهنگى شروع عمليات در يك فرودگاه متروكه - كه در جنگ جهانى دوم در نزديك رباط خان طبس توسط قواى متفقين ساخته شده بود- فرود مى آيند. توطئه گران مجهز به تمامى تجهيزات نظامى و حتى تانك، موتور سيكلت هاى پر قدرت سريع و سنگين(تريل) اتومبيل جيپ و سلاح هاى مختلف بودند. زمان فرود اندكى قبل از نيمه شب چهارم ارديبهشت بود.
يك اتوبوس مسافربرى از كوره راه نزديك عبور مى كند. با پنتاگون تماس گرفته شد كه چه تصميمى در مورد چهل سرنشين اتوبوس بگيرند، دستور داده شد كه تمامى مسافران را بازداشت نموده و درون يك هواپيماى سى-۱۳۰ قرار داده و به طور موقت آنان را از ايران خارج سازند. يكى از ايرانيان گفت: آنها به ما گفتند كه دوباره بر اتوبوس سوار مى شويم، يك امريكايى اتوبوس ما را به نزديك هواپيمايى راند. او به ما گفت: پياده شويم و سوار هواپيما گرديم. حساس ترين لحظات ماموريت فرا مى رسيد. يكى از مسافران ايرانى گفت: ما در حال سوار شدن به داخل هواپيما بوديم كه ناگهان مشاهده كرديم يكى از هواپيماها آتش گرفت. حقيقت مطلب اين بود كه يكى از بال گردها در زمين از هواپيماى سى-۱۳۰ بنزين گيرى كرده بود، از زمين بلند شد تا بال گرد ديگرى جهت سوخت گيرى آماده شود. اما در اين لحظه خلبان، بال گرد RH-S3D را به سرعت به سوى جلو راند. در اين لحظه پروانه آنها با بدنه هواپيما برخورد نمود و در همان موقع هر دو آتش گرفتند و هشت امريكايى هلاك گرديدند.
همچنين قبل از آتش سوزى يك كاميون به طرف جاده مى آمد كه راننده اش پس از تيراندازى به سوى تانكر متوارى شد. ترافيك غير منتظره در جاده اى كويرى و احتمال فاش شدن ماموريت، مرگ كماندوها و احتياج فورى به رسانيدن زخمى ها به بيمارستان يك تصميم بسيار دشوارى را پيش مى كشيد كه امريكايى ها بايد هر چه زودتر صحرا را ترك كنند. زمانى باقى نمانده بود تا بدنه هواپيما خنك شود و آنها اجساد را بيرون بكشند. در عوض نجات دهندگان بايد در مرحله اول خود را از اين وضع مى رهانيدند. پس به سوى هواپيماى سى-۱۳۰ رفتند و سوار آن شدند و پا به فرار گذاشتند. يكى از كسانى كه دراين ماموريت نقش داشت، با حضور جيمى كارتر در مصاحبه مطبوعاتى پس از عمليات نافرجام نجات، جزييات چندى از اين ماموريت را فاش نمود، اما وزير دفاع امريكا- هارولد براون- سرى تر برخورد مى نمود و كم تر اطلاعات مى داد.
حضور كارتر در يك مصاحبه مطبوعاتى، آن هم درست چند ساعت پس از فرار امريكايى ها از خاك ايران با چشمانى سرخ و ورم كرده حاكى از بى خوابى، خشم، ترس و نااميدى نشان دهنده اين موضوع بود كه مى خواست به عوامل خود در درون ايران بفهماند كه عمليات عقيم مانده و آنان را از ادامه برنامه باز دارد.
نكته ديگر اينكه پس از آن از سوى كارتر و هارولد براون اعلام گرديد كه اسناد طبقه بندى شده و سرى در صحنه عمليات باقى مانده، بالگردها مورد حمله واقع شده و همراه با اسناد باقى مانده نابود گرديدند. بالگردها ماموريت داشتند تا كماندوها را به يك اردوگاه دومى بعد از سوختگيرى در محلى كه مخفى گاه كوهستانى نام داشت و خارج از تهران بود منتقل سازند تا از ردگيرى رادارها و نيروهاى دفاعى ايران در امان باشند. برخى از افراد نجات توسط كاميون هايى به محوطه سفارت امريكا در ايران (لانه جاسوسى) آورده مى شدند. هر چند كه اين وسايل از كجا مى آمدند، مساله اى سرى بود. درست در زمانى كه بال گردها بر فراز لانه جاسوسى پديدار مى شدند. ماموران نجات قصد ناتوان نمودن ماموران محافظ را داشتند، سپس گروگان ها و تيم مهاجم را به وعده گاهى كه مشخص شده بود با هواپيما منتقل مى نمودند.
روز جمعه پنجم ارديبهشت ۱۳۵۹ حدود ساعت ۱۲ نيم روز از تهران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى يزد خبرى مبنى بر وجود چند هواپيما و بالگرد امريكايى در فرودگاه متروكه حوالى طبس كه مسافرين اتوبوسى را به گروگان گرفته اند، گزارش شد. در ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز از مركز سپاه يزد پنج نفر به سرپرستى شهيد محمد منتظر قائم(فرمانده سپاه اين ناحيه) عازم محل حادثه شدند، در حوالى محل حادثه آنان با تعدادى از پاسداران كميته برخورد نمودند، عده اى از افراد ژاندارمرى نيز در منطقه حضور داشتند، اما هيچ يك به محل هواپيما و بالگرد نزديك نشده بودند، زيرا در همان هنگام چند فانتوم در ارتفاع زياد در حال پرواز و بر فراز منطقه بودند.
افراد ژاندارمرى منطقه به پاسداران اعزامى مى گويند: منطقه ناامن است و بايد با مركز تماس بگيرند، اگر فانتوم ها ايرانى هستند مشخص شود و مطلع گردند كه منطقه را بمباران نكنند، زيرا نيروهاى ايرانى در آنجا هستند. اگرچه افراد ژاندارمرى محل را ترك نمودند، ولى پاسداران به بالگردها نزديك شدند. در يك سوى جاده دو فروند و در سوى ديگر چهار فروند بال گرد قرار داشت كه يكى از آنها در حال سوختن بود. از ميان افراد اعزامى شهيد محمد منتظر قائم و يك نفر ديگر به محل نزديك تر شدند و مراقب مين گذارى احتمالى بودند تا به خودرو جيب باقى مانده كه حامل مقدارى اسلحه و مهمات بود رسيدند، آن را روشن نمودند و به كنار جاده آوردند. سپس به چند موتورسيكلت تريل كه روى كيلومتر شمار آن كاملا استتار شده بود رسيدند، در اين بين متوجه توفان شنى كه به آنها نزديك مى شد گرديدند، از اولين بال گرد كه گذشته به وسايلى چون لباس و ماسك برخورد كرده و آنها را به كنار جاده انتقال دادند. سپس شهيد محمد منتظر قائم و يكى از پاسداران با احتياط داخل يكى از بالگردها شدند كه داخل آن يك تيربار كاليبر ۵۰ سوار شده و روى سه پايه نوار فشنگ به آن وصل شده و كاملا آماده شليك بود. در گوشه ديگر حدود ۱۰كيسه حاوى قطعات كاليبر ۵۰ سوار شده، چند جعبه فشنگ كاليبر ۵۰ تعدادى كيف مخصوص بى سيم صحرايى كه پر از مواد منفجره آماده انفجار بوده و يك كلاسور محتوى چند ورقه درجه بندى شده يافتند. هر كدام از آنها با مقدارى وسايل و اسلحه نيروى دريايى امريكا از بالگرد خارج شدند. در اين هنگام توفان شن تمام شد و هوا كاملا صاف گرديد. ناگهان سه يا چهار فانتوم از روى بالگردها عبور كردند. چرخى زده و به سوى آنها بازگشتند و با كاليبر ۵۰ به سمت بالگردى كه دستگاه رادارى در آن روشن بود شليك كردند. در يك لحظه آن بالگرد منهدم شد و از بين رفت. فانتوم ها كه دور شدند دو پاسدار به سرعت حدود صد متر از آنها فاصله گرفتند و روى زمين دراز كشيدند. اما فانتوم ها همچنان در حال پرواز بودند و به سوى دو پاسدار و ديگر نيروهاى اعزامى از سپاه يزد كه داخل جيب كنار جاده بودند، تيراندازى مى نمودند. سرانجام در اثر انفجار يك راكت، برادر پاسدار محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى يزد به شهادت رسيد و دو تن ديگر زخمى گرديدند كه به طبس انتقال يافتند. پيكر مطهر شهيد منتظر قائم شب هنگام بر شن هاى كوير آميخته با خون خويش باقى مى ماند و صبح گاهان براى بردن اولين شهيد حمله نظامى مستقيم امريكا به ايران، به سوى كوير مى آيند و اين در حالى بود كه يك دستش قطع شده و پاره هاى آهن راكت در قلبش فرو نشسته و به ديدار حق شتافته بود.

اهداف و مقاصد اين تهاجم ناكام

از سوى تمامى خبرگزارى هاى جهان مخابره گرديد كه نيروهاى كماندويى امريكايى با تجهيزات كامل نظامى براى نجات گروگان هاى لانه جاسوسى به سوى تهران رهسپار شدند، ولى به دليل اشكال در برنامه در كوير ايران متوقف شده و افراد باقى مانده فرار كرده اند.
اما در پس اين حركت چه قضايايى نهفته بود و آنها مى خواستند چه نقشه اى را عملى سازند؟ ساده انديشى است اگر تصور كنيم كه آنان صرفا براى نجات ۵۲ گروگان آن همه بالگرد و هواپيما و سلاح و مهمات را به ايران انتقال داده بودند. آنان مى خواستند مراكز مهمى چون منزل امام خمينى، مراكز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، مدرسه فيضيه، مقر رياست جمهورى، نخست وزيرى، ستاد كميته مركزى و انبارهاى مهمات ارتش را بمباران كنند. هم چنين شخصيت هاى مهم مملكتى را از بين برده و يك حكومت سوسيال دموكرات به سبك امريكايى و به رياست شاپور بختيار به روى كار آورند.
آنچه امام خمينى (قدس سره) پس از شكست حمله نظامى امريكا بيان فرمود: هم جواب اين هدف واقعى امريكا و هم پاسخى براى مطالب ادعايى مبنى بر نجات گروگان هاست: «كارتر گمان مى كند با دست زدن به اين مانورهاى احمقانه، مى تواند ملت ايران را كه براى آزادى و استقلال خويش و براى اسلام عزيز از هيچ فداكارى روگردان نيستند، از راه خودش كه راه خدا و انسانيت است منصرف كند. كارتر باز احساس كرده با چه ملتى رو به روست و با چه مكتبى بازى مى كند. ملت ما ملت خون و مكتب ما {مكتب} جهاد است. كارتر بايد بداند كه اگر اين گروه به مركز جاسوسى امريكا در تهران حمله كرده بودند اكنون هيچ يك از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسى چيزى نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند. كارتر بايد بداند كه حمله به ايران، حمله به تمام بلاد مسلمين است و مسلمين جهان در اين امر بى تفاوت نيستند.» از آنجا كه هدف امريكا نابودى انقلاب را به همراه داشت، نيروهاى انقلاب و به ويژه امت مومن و مسلمان كه به پيروى از رهبر خويش معابر و خيابان ها را از شعار و فرياد مرگ بر امريكا پر كرده بودند، بغض خود را عليه امريكا افزودند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه مدام مورد غضب و بغض امريكا بوده و در همين توطئه يكى از بهترين نيروهاى خود را از دست داده بود عليه امريكا و عمال داخلى موضع سخت گرفت و هنوز چندى نگذشته بود كه با شركت فعال در كشف كودتاى استكبارى و دستگيرى عوامل داخلى ثابت كرد كه چگونه در مقابل ابرقدرت ها ثابت و استوار ايستاده است. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام كه در آن زمان به درستى نمادى از مبارزات ضد استكبارى امت ايران شناخته مى شدند و قبل از آن بارها مورد تخطئه مخالفين اشغال لانه جاسوسى قرار گرفته بودند بار ديگر در سطح جامعه اسلامى و انقلابى مطرح شدند و همين امر به شدت گرفتن جو ضد امپرياليستى موجود در ايران فزونى داد. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، گروگان ها را به محل هاى متعدد در سراسر ايران انتقال داده و شور ضد امريكايى را به تمام نقاط كشور سرايت دادند. به اين ترتيب سياست هاى امريكا در ايران به سختى شكست خورد. از سوى ديگر اين مانور امريكا موجب منسجم تر شدن صفوف امت انقلابى و مسلمان ايران عليه خود او گرديد و يك بار ديگر خشم فزاينده ملت ايران عليه استكبار افزايش يافت. از جهت ديگر امريكا براى تبليغات رنگارنگ خود هيچ محملى نيافت و اين از بزرگ ترين خسارت هايى بود كه اين حمله نظامى نصيب امريكا كرد. از جانب ديگر امريكا با دست زدن به اين توطئه نافرجام، خود را بيش از گذشته در ايران اسلامى به عنوان استعمارگرى خونخوار و كينه توز مطرح كرد.هم چنين گروهك هاى مخالف جمهورى اسلامى كه تا آن زمان خود را ضد امپرياليست مى خواندند و هم مقابله و مبارزه جمهورى اسلامى با امريكا را يك حركت ظاهرى مى خواندند، بر اثر يورش نافرجام مذكور، تمامى رشته هاى خود را پنبه يافتند و تمامى تحليل ها و تفسيرهاى خود را مبنى بر اينكه ضد امريكايى بودن ايران يك نمايش است بر باد رفته ديدند. از اين رو به يك ورشكستگى سياسى تمام و بى آبرويى مفرط دچار شدند. ستون پنجم نيزافشا گرديدند و اقدامات هم زمان گروهك ها و نيز موضع گيرى هاى آنان پس از شكست طبس ماهيت امريكايى آنان را آشكارتر ساخت.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: sajed.ir



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: شهادت تنها شهيد واقعه طبس
شکست آمريکا در طبس
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
شکست آمريکا در طبس

بيابان طبس، بهترين راوى معجزه اى است که دل تاريخ را به لرزه در آورد.تفسيرآية «و مَکَرُوا و مَکر الله خيرُ الماکرين »را بايد از کوير تفتيدة طبس پرسيد؛ بيابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهى شد براى گرگ هاى در کمين نشسته اى که راوى سياه مرگ بودند.
مى گويند:تاريخ، تکرار شدنى است؛ اگر چنين است، پس اين سپاه ابرهه بود که ديگر بار،ازحافظان کعبة حقيقت به تنگ آمد و نابود شد.
همه چيز مهيا بود براى شبيخونى وحشيانه؛ براى خنجر زدن بر پيکر شقايق. اما حقيقت از جنس ديگر بود:
مدعى خواست که از بيخ کند ريشة ما غافل از آن که خدا هست در انديشة ما
عجب شبى بود شامگاه چهارمين روز ارديبهشت ماه.
گرگ ها آمده بودند تا همه چيز را يک نفس ببلعند، تا شايد طعم تلخ شکست، از مشتى دانشجوى پيرو خط امام را از خاطرها محو کنند؛ غافل از آن که «يدالله فوق ايديهم ».
آرى!دست قدرت الهى، پاسدار موطن عاشقان بود.چه خوش بود که رهرويى از قافلة عشق نيز به پاس خلوص خود، معبر وصال را در آن واقعه جست و صحراى طبس را تا معراج، بال در بال ملايک پيمود.
خدا صدق وعده اش را عيان مي کند.«ا ن تنصروا الله ينصرکم »اگر دين خدا را يارى کنيد خدا شما را يارى مي کند و اين مزد جهاد مردانى است که چون دين خدا را يارى کردند ، خدا به يارى آنها برخاست .
قرآن هدف از بيان سرگذشت پيشينيان را اين مى داند که نتايج آنها مدارتفکر و جمع بندى قرارگيرد(فاقصص القصص لعلهم يتفکرون).لذا واقعه طبس مى تواند عظمت الهى و امدادهاى غيبى را براى مردم آشکار سازد و درس عبرتى براى آيندگان تاريخ باشد.
ماجراى طبس از جمله رسوا ترين و مفتضحانه ترين توطئه هاى شکست امپرياليسم امريکا بر ضد انقلاب اسلامى ايران است.بدون شک ماجرايى که در طبس به وقوع پيوست و با شکست مزدوران امريکايى مواجه شد، يکى از معجزات بزرگ قرن به حساب مى آيد؛ زيرا شيطان بزرگ امريکا با همه توان و با بهره گيرى از دقيق ترين و پيچيده ترين امکانات نظامى و با تدارک همه جانبه و هماهنگى کليه عوامل داخلى وخارجى به بهانه آزادى جاسوسان خود در ايران، اما در حقيقت به قصد در هم شکستن انقلاب و نابود ساختن نظام جمهورى اسلامى ايران، هجوم خود را آغاز کرد .سران کاخ سفيد و مقامات پنتاگون از توفيق اين عمليات کمال اطمينان را داشتند، چرا که به زعم باطل خود هيچ عامل و نيرويى را در شکست عمليات خود دخيل نمى دانستند؛
اما ازآنجا که خداوند همواره حافظ اين ملت و انقلاب بوده است ، در طبس نيز امداد هاى غيبى او عينيت يافت تا بار ديگر بر طاغوتيان زمان ثابت شود که اراده الهى بر هرچيزى تعلق بگيرد، آن امر محقق خواهد شد.
انگيزه ها و زمينه هاى تجاوز امريکا:1ـ پس از فتح لانه جاسوسى (که به تعبير حضرت امام خمينى انقلاب دوم نام گرفت )
و شکست توطئه هاى مزدورانه امريکا درنفوذ و رسوخ و نهايتاً مسخ انقلاب اسلامى از درون و افشاى دستهاى خيانت بارهمساز با شيطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهديدات نظامى و تحريم اقتصادى از ابتدايى ترين اقدامات جهت غلبه براين پيروزى بزرگ و شکست دادن اين نصرالهى بود.همه همپالگى هاى شيطان بزرگ در اين توطئه ها با امريکا همدلى و همکارى داشتند.تبليغات در جهت اين دو توطئه ابتدا بر روى مداخله نظامى تمرکز يافت و به اوج خود رسيد وچون دشمن از اين توطئه نتيجه اى نگرفت، به تشديد تبليغات برمسأله تحريم اقتصادى و بسط آن در تمامى کشورهاي هم پيمانش پرداخت واين به دو علت بود:
اول آنکه آخرين حيله دشمن بود ، دوم انحراف اذهان و افکار عمومى از احتمال حمله نظامى، تا اينکه زمينه ي ذهنى مردم از مسأله منحرف و دشمن خارجى فراموش گرددو به مشکلات داخلى و مسائل اقتصادى معطوف شود.
2ـ ازاهم زمينه هايى که موجبات اين هجوم را فراهم ساخت بايد به شکست کوشش هاىديپلماتيک و طرح هاى امريکا جهت آزادسازى جاسوسان خود اشاره کرد .( مأموريت افرادى چون رمزى کلارک، هانس، حبيب شطى، بنى صدر و قطب زاده)
3ـ در خلال تلاش هاى دشمن و عوامل و ايادى امريکا، يعنى گروهک هاى چپ و راست ومنافق ، اين بار نيزبه بهانه حفظ سنگردانشگاه و مخالفت با تعطيل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگى، با به راه انداختن هياهوى بسيار به جنگ و جدال و خونريزى وسنگربندى مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند که گويى اين بخش نيز جزئى از طرح کلى تجاوز نظامى بوده است.
4ـ آتش افروزيهاى رژيم بعث عراق در مرزهاى خود با ايران و غائله کردستان شگفتى ماجراى تجاوز وقتى روشن مى شود که بدانيم دولت تجاوزگر امريکا در خصوص چنين مأموريتى متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهاى آريزونا ( جايى که تقريباً شرايط کوير ايران را داراست)تعليمات پيچيده و فشرده اى را به کماندوهاى خود داده بود و از پيچيده ترين تکنيک هاى نظامى اعم از تسليحات نظامى و دفاعى تا صنايع مدرن هواپيمايى استفاده کرده و بودجه نامحدودى را براى اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى امريکا وضع جوى ايران بخصوص منطقه فرود در صحراى طبس را کاملاً مورد پيش بينى علمى قرار داده بود و به علت اين که هواى آن شب مهتابى بود، ورود هر نوع هواى غيرمطلوب و وقوع طوفان بعيد به نظر مى رسيده است.
نکات برجسته ديگر درباره حمله نظامى آمريکا:نکات مهم ديگرى که از مطالعه اسناد ومدارک به دست آمده و گزارشها و مقالات نوشته شده حاصل شده است به شرح زير است:
1ـ امريکا در واقعه طبس از آخرين امکانات نظامى و تکنيک هاى جنگى استفاده کرد،به طورى که براى يک چنين عملياتى از طرف کنگره امريکا بودجه هنگفتى در نظر گرفته شده بود.
2ـ بالگردهايى که براى آزادى جاسوسان امريکايى در نظر گرفته شده بودند ، طبق ارزيابى متخصصان امريکايى از بهترين نوع هلى کوپترها و از آخرين مدل آنهابود.
بنابراين، مسأله از کار افتادن آنها در جريان عمليات، کاملاً دور از انتظار بوده است.
3ـ شبى که عمليات نجات درآن به وقوع پيوست مهتابى بود ومعمولاً دراين شب ها ازطوفان و بادهاى تند خبرى نيست ، علاوه بر اين ، براساس پيش بينى هاى علمى اداره هواشناسى امريکا، در شب عمليات، هواى کوير طوفانى نبوده است!!
4ـ بر اساس ارزيابى کارشناسان ، احتمال پيروزى اين طرح از نود درصد به بالا پيش بينى شده بود.
5ـ تهيه کننده وسايل نقليه اى که مى بايد امريکايى ها را از اطراف تهران به لانه جاسوسى جابجا کند، يک مزدور خود فروخته به نام على اسلامى وابسته به حزب منحله خلق مسلمان بوده است.
6ـ کشورهاى مصر ،عربستان سعودى، ترکيه ، عمان و پاکستان در اين عمليات امکانات خود را در اختيار امريکا قرار داده بودند.
7ـ با توجه به حساسيت شوروى سابق درباره تحرکات امريکايى ها و زير نظرداشتن دائم آنها، بدون شک اين عمليات با توافق و هماهنگى شوروى سابق انجام شده بود.
8ـ جهت فرود اضطرارى بالگردها و هواپيماهاى 130 ـ C، 14 منطقه در تهران و حوالى آن در نظر گرفته شده بود.
9ـ در شب حادثه طبس، چراغ هاى ورزشگاه شهيد شيرودى روشن بوده است.
10ـ على اسلامى تهيه کننده اصلى کاميون ها براى حمل آمريکايى ها به تهران، قبل از اشغال لانه جاسوسى در خصوص به راه اندازى تظاهرات عليه امام (ره) وانقلاب اسلامى با سفارت امريکا همکارى نزديک داشته است.
11ـ مزدوران رژيم صهيونيستى در جريان طراحى حمله به طبس نقش بسيار فعالى
داشته اند؛ به طورى که از تجربيات طراحان نقشه حمله به فرودگاه "انتبه" در اوگاندا از جمله "شيمون پرز"، استفاده فراوانى شده بود.
به هر حال انچه در طبس واقع شد، بدون شک مصداقى ديگر بر سوره فيل بود و 5 ارديبهشت1359 عام الفيل ديگر و "کارتر"نيز مظهر نظام سلطه جهانى، ابرهه اى ديگر، و عنايت و لطف و مرحمت خداوندى بر مؤمنان گسترده . آنچه گذشت نه تنها يک واقعه ساده و زودگذر و فراموش شدنى نبود، بلکه تمثيلى و ذکرى است هميشگى و ماندنى براى کسانى که با چشم دل خويش جز آنچه هست مى بينند و تذکار ديگرى است بر اثبات قدرت فائقه و تامه الهى و بر وهن و سستى کيد و مکر دشمنان خدا.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:روزنامه جوان



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: شکست آمريکا در طبس
پرونده ی طبس
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:48 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
پرونده ی طبس

شبکه ی تلويزيوني 7 استراليا يک فيلم مستند بازسازی شده درباره واقعه طبس نمايش داد. من اين جا فقط مي خواهم فيلم را برايتان توضيح بدهم. هر چه هست از فيلم است که نقل قولش مي کنم.
تهيه کنندگان فيلم خيلي سريع از نحوه ی گروگانگيری گذشتند و رسيدند به اين که عمليات طبس چطور اجرا شد. چهار گروه در اين عمليات شرکت داشتند. گروه دوم که يک هواپيمای سوخت رسان را هدايت مي کردند و از يک مرکز نظامي امريکا در اطراف يمن حرکت کردند، گروه سوم که با چهار هليکوپتر از روی ناو هواپيمابر نيميتز در اقيانوس هند به طبس مي آمدند و گروه چهارم که هشت کوماندوی خيلي متخصص در جنگ های چريکي بودند اما آن گروه اول که کوچکتر از همه هم بود شامل دو نفرمي شدند که پيش از همه ی اين ها با هواپيمای کوچک و يک موتورسيکلت که آورده بودند آمده بودند برای شناسايي محل فرود هواپيما و هليکوپترها گروه اول با استفاده از چراغ های فروسرخ (مادون قرمز) يک محلي را نشانه گذاری کردند که چراغ ها را مي شد فقط با دوربين فرو سرخ ديد. کوماندوها از مصر به ناو نيميتز منتقل شدند. هواپيما و هليکوپترها کمي بعد از ورود به آسمان ايران و بعد از بندرعباس به هم ملحق مي شدند تا اين که در محل نشانه گذاری شده فرود بيايند. همه فرود مي آيند جز دو تا هليکوپتر که به خاطر وزش شديد باد و توفان شن ديرتر مي رسند. بعد از فرود معلوم مي شود سيستم هيدروليک يکي از هليکوپترها آسيب ديده و آن هليکوپتر بايد کمي معطل بماند تا تعمير بشود. قرار مي شود دو نفر بمانند و عمليات با سه هليکوپتر ديگر انجام بشود.
خبر را به واشنگتن مي دهد اما در آنجا به اين تصميم مي رسند که نمي شود هم کوماندوها و هم گروگان ها را با سه هليکوپتر بياورند بنابراين برای اين که اصل ماجرا لو نرود دستور بازگشت مي دهند. در همان حال هم يک اتوبوس پر از مسافر از همان محل رد مي شده و کوماندوها متوقفش مي کنند و همانجا نگه شان مي دارند تا اين که دست آخر با پايان عمليات رهايشان مي کنند. هر چه هم فرمانده عمليات در طبس اصرار مي کند که نهايتأ ممکن است به 2 يا 3 گروگان صدمه بخورد اما بقيه ازاد مي شوند اما در واشنگتن کسي حاضر به قبول ريسک نمي شود و مي گويند مأموريت تمام است.
هليکوپتر اول که بلند مي شود که برگردد به دليل توفان شني که همينطور از اول کار بوده ارتفاعش را خيلي کم مي کند اما چرخش مي گيرد به هواپيما و چون هواپيما پر از سوخت بوده هر دو همان وقت آتش مي گيرند و آتش به يک هليکوپتر ديگر هم سرايت مي کند که خدمه ی آن با سوختگي شديد بيرون کشيده مي شوند اما مابقي که در هواپيما و آن هليکوپتر اول بودند از بين مي روند. مأموريت شکست مي خورد بدون اين که شروع شده باشد و بلافاصله کارتر بر صفحه ی تلويزيون ظاهر مي شود و مسئوليت کامل عمليات و شکست آن را مي پذيرد و گروگان ها هم بلافاصله از محل سفارت به مکان های نامعلوم ديگر منتقل مي شوند.
گروگان ها بلاخره نه از طريق نظامي بلکه از راه ديپلماسي آزاد مي شوند اما زمان آزادی شان درست سه دقيقه بعد از ادای سوگند رياست جمهوری ريگان است، يعني وقتي که ديگر معلوم مي شود ريگان آمده است بر سر کار
در فيلم با دو نفر مصاحبه کردند. با فرمانده ی عمليات در واشنگتن و با فرمانده ی عمليات در طبس. هر دو مي گفتند نقص سيستم ناوبری باعث بروز اين اشکالات شد و هنوز پرونده ی فني عمليات طبس برای رديابي اشکالات ناوبری آن عمليات در ارتش امريکا باز است و اگر کمي دقت مي کرديم در انتخاب خلبان ها مي توانستيم با موفقيت تمامش کنيم. حتي در فيلم به درگيری های خانوادگي خلبان ها هم نگاه کرده بودند که چند تايي از آن ها در زمان حمله در شرايط روحي مناسبي نبودند .
اسم فيلم را گذاشته بودند.
Lived to Tell the Tale
ترجمه ی سليسي برايش پيدا نکردم ولي مثلأ اشاره داشت به بازماندگان آن عمليات که حالا دارند آن را بازگو مي کنند.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:خبرگزاری حیات



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: پرونده ی طبس
حادثه طبس از زبان فرمانده نظامیان آمریکایی
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:47 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
حادثه طبس از زبان فرمانده نظامیان آمریکایی

نیروی افسانه ای، شکست ناپذیر و سری "دلتا" بر اثر "توفان شن" شکستی را متحمل شد که به منزله کابوسی برای تمام تاریخ سلطه و تجاوز دولتمردان آمریکای به شمارمی رود و با دیگر ثابت شد، خداوند ملتی را که او را یاری کند، یاری خواهد کرد.
واقعه طبس یکی از آموزنده ترین حوادث سیاسی- نظامی در تاریخ معاصر به شمار می رود و ژنرال چارلی بکویث، فرمانده نظامی دلتا در کتاب " نیروی دلتا، از پل می تا طبس "به شرح کامل این ماجرا پرداخته است:

طرح ریزی عملیات

"همانطور که می دانید سخت سرگرم کار بوده ایم، تا وسیله ای برای نجات گروگان ها از تهران پیدا کنیم. از ماه نوامبر روی مساله کار می کردیم. اکنون من معتقدم که طرحی حساب شده در دست داریم. می خواهیم شما به این طرح گوش کنید و بعد سوال های خود را مطرح نمایید.
این یک طرح ساده نیست با این حال ما تلاش کرده ایم تا حد امکان پیچ و خم های آنرا برطرف سازیم."

دیدار طراحان عملیات با کارتر

بکویث می گوید: "من گزارشم را با بردن رییس جمهور به متن عملیات از "کویر یک" و بلند شدن هواپیما از منظریه و توضیح اینکه چگونه نیروی دلتا قبل از سپیده دم به ناحیه اختفا در حدود پنجاه مایلی پایتخت می رسد و چطور سراسر روز را زیر وسایل استتار کننده مخفی می شود، شروع کردم. بعد شرح دادم که چگونه پس از غروب آفتاب شش کامیون بنز و دو خودروی کوچکتر وارد خواهند شد و دلتا را به پایتخت منتقل خواهند کرد. توضیح دادم که من در یک مقطع خاص با استفاده از یکی از خودروهای کوچکتر جلو خواهم رفت تا آخرین قسمت از سپری را که به طرف شهر می رود بازرسی و سفارت را برانداز کنم.
لحظه ای که کامیون ها به دیوار شرقی سفارت، روبروی خیابان روز ولت برسند، نیروی دلتا از دیوار بالا می رود و مواد منفجره قوی در آن کار می گذارد. بطوریکه با انفجار آن حفره ای در دیوار ایجاد می شود که برای وارد شدن یک کامیون هیجده چرخ به داخل سفارت کافی خواهد بود. این انفجار خانه های اطراف را در هم خواهد شکست و سکنه اطراف آن ناحیه را سراسیمه خواهد کرد."

تحلیل اطلاعات:

چارلی بکویث در ادامه چگونگی طرح ریزی عملیات آورده است: "اطلاعات دیگر دریافت شد، اطلاع یافتیم که عکس هایی از محوطه سفارت در دسترس قرار خواهند گرفت. عکس ها بلافاصله به دستمان رسید و فرصتی به ماموران اطلاعاتی داد تا جابه جایی درون محوطه را با عکس های گرفته شده در روز قبل یا هفته قبل مقایسه کنند.
این فرمانده نظامیان آمریکا در حادثه طبس ، به عکس های گرفته شده توسط سازمان هایی آمریکایی اشاره کرده و ادامه آورده است: "یکی از چیزهایی که عکس ها روشن کردند وجود تیرک ها بود. پاسداران انقلاب یا شبه نظامیان به فرض اینکه امریکا ممکن است برای نجات گروگان ها از هلی کوپتر استفاده کند، در محل هایی در داخل محوطه که امکان فرود هلی کوپتر در آنجا وجود داشت تیرک هایی نصب کرده بودند. بدون عکس ها ممکن نبود بخش اطلاعات متوجه این مساله شود."
ادامه عملیات اینگونه توصیف شده است: "در فاصله بین کریسمس و اولین روز سال، دلتا براساس گزارشات باب توانست به منظور تنظیم یک طرح تهاجمی دقیق به اطلاعات کافی دست یابد، معلوم شد که گروگان ها در بیش از نیمی از چهار تا شش ساختمان نگهداری نمی شوند و این ساختمان ها نیز شناسایی شدند. ما قبلا فکر می کردیم که احتمالا تمام ساختمان های سفارت به عنوان زندان مورد استفاده قرار می گیرد. در اواخر دسامبر و بعدا نوامبر تحلیل گران به حذف تعداد ساختمان ها پرداختند.
آنها تصور می کردند که دانشجویان مبارزی که گروگان ها را در اختیار داشتند از طرف فلسطینی ها یا" ساواما" که یک سازمان پلیس مخفی است کمک دریافت می کنند. 13 گروگان آزاد شده گفتند که به هنگام جابه جایی چشم های آنها را می بستند و به گروه های مختلف تقسیم شان می کردند و این بدون شک عمدا صورت می گرفت،‌ بنابراین هیچ الگویی را نمی توانستیم انتخاب کنیم. دانشجویان مبارز را نمی شد دست کم گرفت."

طرح ریزی عملیات

"پنجه عقاب" نام رمز ماموریت برای آزاد کردن گروگان ها بود.
همانطور که برای ژنرال جونز توضیح داده شد، طرح اصلی از این قرار بود. سه هواپیمای "ام سی- 130" حامل نیروها و سه هواپیمای" ئی سی- 130 "حامل سوخت، جزیره مصیره واقع در سواحل شیخ نشین عمان را ترک می کنند و بسوی ایران به پرواز در می آیند. در محلی که کویر یک نامیده می شود. در 05/33 شمالی و 48/55 شرقی، در دویست مایلی جنوب شرقی تهران- فرود می آیند و در آنجا منتظر ورود هشت هلیکوپتر" آر- اچ 53 دی" می شوند.
هلیکوپترها پس از پرواز از عرشه ناو هواپیما بر نیمیتز که در نقطه ای در خلیج عمان است، در چهار دسته دوتایی، با پرواز در مسیری متفاوت، تقریبا سی دقیقه پس از ورود آخرین هواپیمای سی- 130 وارد کویر می شوند.
هلیکوپترهای آر- اچ 53 دی به محض ورود،‌سوختگیری و نیروی یورش صد و هیجده نفری را سوار می کنند، در صورتی که شش هلیکوپتر (این کمترین رقمی بود که به نظر طراحان هوایی برای بلند کردن وزن تیم یورش و تجهیزات آن لازم بود)قادر به عزیمت و پرواز به محل بعدی نباشند، ماموریت در کویر یک عقیم می ماند. هلیکوپترها پس از سوخت گیری و سوار کردن دلتا رهسپار تهران می شوند و هواپیماهای سی 130 به مصیره باز می گردند. پس از دو ساعت و نیم تا سه ساعت، نهایتا یک ساعت قبل از طلوع‌ آفتاب هلیکوپترها در محل اختفای دلتا در 14/ 35 شمالی و 15/52 شرقی فرود می آیند. هلیکوپترهای آر اچ 53 دی پس از پیاده کردن دلتا، به محل اختفای خود واقع در پانزده مایلی شمال محل تخلیه دلتا پرواز می کنند و روز را در تپه های اطراف گرمسار پنهان می شوند. در محل فرود دلتا، تیم یورش با دو مامور وزارت دفاع، که چندین روز قبل از عملیات وارد تهران می شوند ملاقات می کنند.
وی در ادامه افزوده است: این عملیات تقریبا 45 دقیقه طول می کشد ، آنگاه سرگرد اسنافی (اسم مستعار) که به عنوان افسر هوایی دلتا عمل می کند، به هلیکوپترهای آر اچ 53 دی که در اطراف گرمسار در حال‌ آماده باش هستند اطلاع می دهد و آنها شروع به چرخیدن در شمال شهر می کنند. با علامت او، هلیکوپترها به نزدیکی سفارت می آیند و اگر همانطوری که انتظار می رود، تیرک های کارگذاشته شده در محوطه باز سفارت را بتوانیم برداریم، اولین هلی کوپتر مستقیما به داخل سفارت فراخوانده می شود و سپس تمام گروگان های آزاد شده سوار اولین هلی کوپتر می شوند و دکترهای دلتا آنها را معاینه میکنند.

آغاز عملیات

هواپیما برفراز خلیج عمان، در ارتفاع چند صد هزار پایی پرواز می کرد، اما هنگامی که به سواحل ایران در غرب چاه بهار رسیدیم ارتفاع به چهارصد پا تقلیل یافت.
وید ایشیموتو در حالی که نزدیک دریچه بار، در عقب هواپیما نشسته بود برخورد هوای گرم را احساس کرد. او می دانست که در ایران هستیم. زمین زیر پایمان بسوی افق که در تاریکی فرو می رفت، امتداد می یافت.
در شمال، تپه ها چون لکه های آبی به نظر می رسیدند و رفته رفته بزرگتر می شدند. در پشت آنها، و در فاصله ای دورتر، کوه های سیاهرنگ، سر به فلک کشیده بودند.
برگشتم و با عجله به طرف ابتدای صف هواپیماها راه افتادم. ساعت تقریبا دو و چهل دقیقه بعد از نیمه شب بود. تعدادی از خلبانان سی 130 موتورهایشان را گرم می کردند و گرد و غبار در اطراف پراکنده می شد. در میان تندبار، یکی از هلی کوپترها را دیدم که از زمین بلند شد و به سمت چپ کج شد و با آرامی به عقب خزید. سپس صدای مهیبی بلند شد. صدای انفجار بمب نبود، صدای شکستن نبود، صدای چیزی بود که با یک ضربه متلاشی شود. یک انفجار بنزین. گلوله آتشین آبی رنگی مثل بالون به هوا رفت. ظاهرا هلی کوپتر سرگرد شافر به ئی سی 130 که در شمالی ترین قسمت ایستاده بود و عنصر آبی را تازه سوار کرده بود، برخورد کرد.
کایل هنوز مشغول کار کردن با بی سیم بود که به طرفش رفتم و گفتم "چه کار کرده ای؟" گفت "بادی از خط خاطر جمع شوم. به محض اینکه آنها را بگیرم، خارج خواهیم شد. اکنون درباره این هلی کوپترها چه فکر می کنی؟"
گفتم: اونجا خیلی داغه، دومی هر آن ممکنه منفجر بشه.
در مورد سایر هلی کوپترها چطور؟
باید از بین بروند.
الان درست یادم نمی آید چه کسی اما یکی از ما گفت: بگذارید آنها را از راه هوایی نابود کنیم. جیم توانست با ژنرال وات تماس بگیرد و پیشنهاد کند که اجازه حمله به هلی کوپترها را از هوا داشته باشد. روی زمین جنب و جوش زیاد بود. می خواستم ، هرچه زودتر همه را از این کویر لعنتی بیرون ببرم. به طرف آخرین هواپیما در صف برگشتم. با کشات تازه بیرون پریده بود و به تیم حفاظت از جاده برای سوار شدن کمک می کرد.
چند فروند از هواپیماها در محل پروازشان قرار گرفتند. از دور خلبانان تفنگدار دریایی را دیدم که با سرعت به طرف هواپیماهای ما می دویدند. درب پشتی بالا کشیده و بسته شد. به کابین خلبان رفتم و هواپیمای ماشروع به حرکت کرد و یک نیم دایره زد.
ما سومین هواپیمایی بودیم که باید بلند می شدیم. دو هواپیمای جلویی برخاستند. آتش تانکر بنزین تقریبا خاموش شده بود اما هلی کوپتر و هواپیمای 130 هنوز بشدت در آتش می سوختند.
ساعت تقریبا سه بعد از نیمه شب بود.
دلتا پس از چهار ساعت و پنجاه و شش دقیقه توقف در کویر یک ، آنجا را ترک می کرد.
روی جاده ناهموار براه افتادیم، سی 130 شروع به سرعت گرفتن کرد. ناگهان به یک پشته خاک برخورد کردیم. خاطرم می آید که وقتی پایین بودیم، آن را دیده بودم. ارتفاعش باید سه پا می شد. سرعت زیاد بود، دماغه هواپیما بالا رفت و بعد بشدت پایین آمد، ما شانس بزرگی آورده بودیم. هواپیما سرعت بیشتری می گرفت، خلبان نیز نیروی بیشتری به آن می داد تا اینکه بالاخره آن را به هوا برد. چیزی که بعد از آن فهمیدیم این بود که داشتیم اوج می گرفتیم.

فرجام عملیات

اگر ما برنامه را در کویر یک، درست مطابق نقشه پیش می بردیم، اکنون شش هلی کوپتر کامل در حال نزدیک شدن به مخفیگاه بودند.
بعد از سپیده صبح، به خلیج عمان رسیدیم. پایین را نگاه کردم و دکل یک کشتی عربی را دیدم که در دریای آبی- خاکستری در حال حرکت بود.
فرمانده عملیات نا فرجام طبس در انتها چنین می گوید: "در تمام طول راه بازگشت به مصیره احساس پوچی و پژمردگی می کردم، یاس بر وجودم سایه افکنده بود. گریه ام گرفت. این موقعی بود که نشستم و با تمام وجود گفتم: یا عیسی مسیح، تو می دانی که چه گندی بالا آمده است. ما واقعا باعث شرمساری کشور بزرگمان شدیم. خودم را بسیار حقیر احساس می کردم. نمی خواستم صحبت کنم،‌ یا هیچ کاری انجام دهم، فقط احساس می کردم که دیگر آبرویی برایم باقی نمانده بود."

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: خبرگزاری حیات



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: حادثه طبس از زبان فرمانده نظامیان آمریکایی
طبس؛ كابوس وحشتناك امريكا
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
طبس؛ كابوس وحشتناك امريكا

و پيام امام خمینی به ملت ايران به مناسبت حادثه طبس "اشتباه كارتر و نتايج آن "

1- انقلاب اسلامى ايران، همان گونه كه آيه و مصداقى از سنت فتح و نصرت مستضعفان مى باشد، در درون خود آيينه و مجلاى ده ها نقطه عطف از تاريخ سيطره و حاكميت خط حقيقت بر جريان باطل و تبار شيطان است و براى آنان كه قيام را بر قعود ترجيح داده اند، در قالب هدايت ها و امدادهاى غيبى و خفى، ظاهر مى گردد.
بنا به گفته كارشناسان واكنش ها، مقاومت ها و توطئه هايى را كه عليه پيروزى و تداوم انقلاب اسلامى در ايران به انجام رسيد مى توان در سه دوره «پيروزى تا آغاز تجاوز نظامى»، «جنگ تحميلى» و «پس از قطعنامه» بررسى كرد كه به ترتيب صبغه و صورت «نفاق و نفوذ، حذف از درون»، «تهاجم نظامى-امنيتى» و «اقتصادى- فرهنگى» داشته است.
جدى ترين تحولات دوره اول، تسخير انقلابى سفارت امريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ بود كه در واكنش به عمق توطئه گرى و اخلال در نظم سياسى كشور و منطقه، به وسيله جاسوسان اين لانه قديمى امريكايى ها صورت گرفت.
به اين خاطر، ايالات متحده سخت متحير شد و حمله به ايران را به اجرا گذاشت كه به ظاهر، براى نجات ديپلمات هاى به گروگان گرفته شده اما همراه با حمله به موقعيت هاى حياتى پايتخت، تجاوز به تماميت ارضى يك كشور مستقل را در پى داشت، اما نهايت به يك رسوايى بزرگ بين المللى تبديل شد.
۲- پنجم ارديبهشت سالروز شكست نيروهاى آمريكايى در صحراى طبس است. عمليات آمريكايى پنجه عقاب در طبس، بيش از هرچيز، شبيه يك تعطيلات دل انگيز آخر هفته بود كه ناگهان با در گرفتن توفانى شديد ويران شد. اين تعطيلات آمريكايى كه مى رفت تا خاطره برانگيزترين هاى نوع خود باشد، با وزيدن توفانى از شن هاى صحرا مبدل به يك كابوس وحشتناك در حافظه تاريخى رهبران آمريكا شد. البته اگر بتوانيم در مورد اين رهبران از حافظه تاريخى سخن بگوييم!
۳- جيمى كارتر رييس جمهور وقت ايالات متحده در كتاب۴۴۴ روز در اين مورد مى گويد: «هنوز هم از يادآورى خاطرات آن روز آزرده خاطر مى شويم. اميد موفقيت زياد بود. وقايع ناگوار و عصبيت، شهامت گروه نجات، شرمسارى ناشى از شكست و بالاتر ازهمه، مرگ فاجعه آميز افراد ما در كوير، همه و همه در خاطرم نقش بسته است. من براى چند ساعت موفق شدم بخوابم و صبح زود آماده شدم تا از طريق تلويزيون آن چه را كه رخ داده بود، براى مردم آمريكا تشريح كنم. من تمام مسئوليت را شخصا به عهده گرفتم. آن چه را كه روى داده بود، تشريح كردم و دلايل خود را براى اين تلاش شرح دادم. من عملى را كه ايران مرتكب شده بود به دنيا يادآورى كردم و داوطلبانى را كه با شهامتى بى نظير، زندگى خود را از دست داده بودند، مورد ستايش قرار دادم.»
۴- بى نتيجه ماندن ديپلماسى كارتر در حل بحران ايران وقتى كه با شكست نظامى در طبس همراه شد، حيات سياسى دولت او را چنان متزلزل ساخت كه پس از چهار سال مجبور به ترك كاخ سفيد شد تا ريگان جمهورى خواه بر جاى او بنشيند.
قطعا از مهمترين عواملى كه نتيجه انتخابات رياست جمهورى آمريكا را در آن سال رقم زد انقلاب اسلامى ايران، رهبرى هاى امام خمينى (ره) و اقدام شجاعانه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بود. كارتر در حالى براى حل مساله گروگانها آخرين تلاش ها را به سرعت انجام مى داد كه آخرين روز از دوره چهار ساله رياست جمهورى اش را مى گذراند. چهار سال پر حادثه كه نام ايران همچون كابوسى بر فراز آن ايستاده است او حتى مجبور شد تعطيلات آخر هفته اش را به خاطر تجمع كارها لغو كند.شايد در آن لحظه ناگوار، به لحظات شيرينى مى انديشيد كه در تهران، ساده لو حانه در جلسه ضيافت شامى كه به افتخار او ترتيب داده شده بود اين تعبير را به كار برده بود كه من از همسرم پرسيدم كه در تعطيلات كريسمس كجا مايلى براى مسافرت برويم، گفت من مايلم اين ايام را كنار شهبانو در ايران باشم. و فقط چند ماه بعد از اين ضيافت شام بود كه انقلاب اسلامى ايران به پيروزى رسيد و كارتربهاى سنگينى براى حمايت خود از شاه پرداخت.
۵- متاسفانه مسلمانان جهان و ساير ملت ها با وجود رسوايى هاى گوناگون استكبار جهانى موفق نشده اند كه قدرت هاى پوشالى را به زوال بكشانند و در مقابل آنان جبهه اى واحد و كارساز تشكيل دهند، زيرا كم تر به قوه ايمان و نيروى الهى اتكا دارند. در اعمال و رفتار نيز آن گونه نبوده اندكه زمينه هاى امداد الهى و نصرت حق را فراهم كنند تا به مدد غيبى بر جنود باطل غلبه يابند، ولى امت مسلمان ايران در چندين عرصه ثابت نمود كه در مقابل هر قدرت شيطانى پيروز خواهد شد. بنابراين هرگونه بيم و هراس از جانيان جهانى از سستى ايمان و تزلزل باورها حكايت دارد.

پيام امام خمینی به ملت ايران به مناسبت حادثه طبس "اشتباه كارتر و نتايج آن "

زمان : 5 ارديبهشت 1359 / 9 جمادي الثاني 1400
مكان : تهران ، شميران ، دربند
موضوع : اشتباه كارتر و نتايج آن
مناسبت : حمله نظامي امريكا به ايران "حادثه طبس "
مخاطب : ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم ملت رزمنده ايران ، دخالت نظامي امريكا را شنيديد و عذرهاي كارتر را نيز شنيديد.اينجانب كه كرارا گفته ام كارتر براي وصول به رياست جمهوري حاضر است به هرجنايتي دست بزند و دنيا را به آتش بكشد، شواهد آن يكي پس از ديگري ظاهر شده ومي شود؛ و اشتباه كارتر در آن است كه گمان مي كند با دست زدن به اين مانورهاي احمقانه مي تواند ملت ايران را كه براي آزادي و استقلال خويش و براي اسلام عزيز ازهيچ فداكاري رويگردان نيست
، از راه خودش كه راه خدا و انسانيت است منصرف كند.كارتر باز احساس نكرده با چه ملتي روبه روست و با چه مكتبي بازي مي كند. ملت ما ملت خون و مكتب ما جهاد است . اين شخص انساندوست ! (1) براي رسيدن به چند سال رياست و جنايت ، جان گروهي را تباه كرد، كه محتمل است براي كم جلوه دادن جنايتش ، هشت نفر را اقرار كرده باشد، در صورتي كه طبع واقعه شهادت مي دهد كه دههانفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده اند و دهها نفر هم در كوير لوت سرگردان و در معرض مرگند ادعاي اينكه همه مسافران هواپيما را برده اند، مخالف گزارشاتي است كه به ما داده اند. كارتر بايد بداند كه اگر اين گروه به مركز جاسوسي امريكا در تهران حمله كرده بودند اكنون از هيچ يك از آنها و از پنجاه نفرجاسوس محبوس در لانه جاسوسي خبري نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند.

1- جيمي كارتر، رئيس جمهور امريكا.

كارتر بايد بداند كه حمله به ايران ، حمله به تمام بلاد مسلمين است و مسلمانان جهان در اين امر بي تفاوت نيستند. كارتر بايد بداند كه حمله به ايران موجب قطع نفت از تمام دنيا خواهد شد و دنيا را بر ضد او بسيج مي كند. كارتر بايد بداند كه اين عمل احمقانه او درملت امريكا چنان اثري خواهد گذاشت كه طرفداران او را مخالفان او خواهد كرد. كارتربايد بداند كه با اين عمل بسيار ناشيانه حيثيت سياسي خود را به صفر رساند و از رياست جمهوري بايد قطع اميد كند. كارتر با اين عمل خود ثابت كرد كه قدرت تفكر را از دست داده و از اداره يك كشور بزرگ مثل امريكا عاجز است . كارتر بايد بداند كه ملت 35ميليوني ما با مكتبي بزرگ شده اند كه شهادت را سعادت و فخر مي دانند و سروجان رافداي مكتب خود مي كنند. و كارتر بايد بداند كه تمام ساز و برگهاي مدرن جنگي كه امريكا به ايران براي پايگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است ، اكنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و ساير قواي انتظامي است و بلاي جان اوست .
اكنون كه شيطان بزرگ دست به كار احمقانه زده است ، ملت شريف و رزمنده ما بايدبه امر خداي تبارك و تعالي با تمام توان خود و با اتكال به قدرت خداي متعال مهيا شود وآماده نبرد با دشمنان خود گردد. نيروهاي انتظامي ، ارتش و ژاندارمري و سپاه پاسداران به حال آماده باش باشند، و سپاه بيست ميليوني كه خود را مجهز نموده اند امروز براي فداكاري اسلام مهيا باشند كه در موقع لزوم از كشور اسلامي خود دفاع كنند؛ و از اين مانور احمقانه كه به امر خداي قادر شكست خورد، هراسي به خود راه ندهند كه حق با ماو خدا پشتيبان ملت مسلمان است . اينجانب به كارتر اخطار مي كنم كه اگر دست به امثال اين كار ابلهانه بزند، كنترل اين جوانان مسلمان و مبارز(2) و غيوري كه نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند براي ما و دولت امكان ندارد و مسئول جان آنان ، شخص اوست . ومن اخيرا بايد تذكر دهم كه در قضاياي كردستان كه گروههاي منحرف چپ و مخالف بااسلام به آشوبگري برخاسته اند، و در قضاياي دانشگاهها كه گروههاي چپ امريكايي

2- دانشجويان مسلمان پيرو خط امام .

در آن مكانهاي مقدس دست به آشوب زده اند، و آشوبگريهاي دولت غير قانوني عراق در مرزهاي ايران با حمله كارتر و دخالت نظامي در ايران رابطه ملموسي دارد، و در اين موقع حساس اگر اين گروههاي منحرف در دانشگاهها و يا خارج آنها دست به آشوب بزنند، ملت رابطه مستقيم سران آنان را با امريكاي جهانخوار خواهد فهميد و تكليف خود را با آنان روشن خواهد كرد و اغماض و عفو، راه مخالف سياست اسلامي خواهدبود. و اينجانب به همه جوانان نصيحت مي كنم كه به ملت بپيوندند و از كشور خود دفاع كنند و مكتبهاي انحرافي را كنار گذارند كه وحدت صفوف به مصلحت همه است . ازخداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و قطع يد مفسدين و جباران را خواستارم .والسلام عليكم و رحمه الله .
روح الله الموسوي الخميني
صحيفه امام خميني (ره) - جلد : 12 - صفحه : 255

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:روزنامه جوان



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: طبس؛ كابوس وحشتناك امريكا
حكايت ابابيل طبس
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:44 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
حكايت ابابيل طبس


بدون شك ماجرايى كه در طبس اتفاق افتاد و با شكست نيروهاى امريكايى مواجه شد يكى از بزرگترين معجزات قرن است؛ چرا كه آنها با برخوردارى از دقيق ترين و پيچيده ترين امكانات نظامى و با تدارك همه جانبه و هماهنگى كليه عوامل داخلى و خارجى به بهانه آزادسازى جاسوسان خود اما در حقيقت به قصد نابود ساختن نظام اسلامى تهاجم خود را آغاز كردند.
سران كاخ سفيد و مقامات پنتاگون از موفقيت اين عمليات اطمينان كامل داشتند اما از آنجايى كه خداوند همواره حافظ اين ملت و انقلاب بوده است، در طبس نيز امدادهاى غيبى خداوند عينيت يافت تا بار ديگر بر طاغوتيان زمان ثابت شود كه اراده الهى بر هر چيز كه تعلق بگيرد شدنى است.
ما به ارزيابى حركت هاى امريكا در قبال انقلاب اسلامى پرداخته و جريان حمله ۵ ارديبهشت را با استفاده از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى و نيز با بهره گيرى از صحبت هاى كارتر كه به صورت خاطره جداگانه اى به چاپ رسيده، بررسى مى كنيم.

شيوه امپرياليسم امريكا در قبال انقلاب اسلامى قبل از حمله نظامى

ترديدى نيست كه نخستين ضربات مهلك وكارى انقلاب اسلامى بر پيكر امپرياليسم امريكا وارد آمد. شاه كه هم پيمان ديرينه و نوكر امريكا در منطقه بود به شكل ذلت بارى از كشور بيرون رانده شد و تمام نهادهايى كه باعث اميداورى امريكا و غرب بود سرنگون شدند. انقلاب، منطقه خاورميانه را به شدت دگرگون ساخت و امريكا و رژيم هاى مرتجع را وحشت زده ساخت. اما امريكا كه صبر كرده بود و پيروزى مردم را ناباورانه ديده بود به دلايل گوناگونى از جمله حاكميت دولت موقت پس از انقلاب و عدم وجود چهره هاى مكتبى در اين حاكميت اميدهاى فراوانى به روند انقلاب پيدا كرد. اين حالت ادامه داشت تا اينكه تسخير قهرمانانه لانه جاسوسى اين خواب خوش طلايى را بر هم ريخت و تمام آنچه را كه امريكا مى خواست از بين برد. تسخير لانه جاسوسى پيامدهاى بسيارى به دنبال داشت. بهتر است اين لحظات را از زبان كارتر، از ۴۴۴ روز رنج و اضطرابش بخوانيم:
«۴ نوامبر ۱۹۷۹ تاريخى است كه من هرگز فراموش نخواهم كرد. صبح زود برژينسكى اطلاع داد كه سفارت ما در تهران توسط حدود ۳ هزار مبارز اشغال شده و ۵۰ الى ۶۰ تن از كاركنان امريكايى به گروگان گرفته شده اند. من و ونس بلافاصله اطمينان خاطرى را كه دولت ايران به ما داده بود، بررسى كرديم. بازرگان سعى كرده به وعده خود مبنى بر حفاظت از ديپلمات ها عمل كند اما چند ساعتى از واقعه گذشت بدون اينكه عمل قاطعى انجام گيرد. ما دچار نگرانى فزاينده اى شديم و ما با مقامات كابينه بازرگان و شوراى انقلاب تماس گرفتيم. تمام كوشش هاى ما بى نتيجه ماند. مبارزين يك شبه به قهرمان تبديل شدند (امام) خمينى از آنان تقدير به عمل آورد. هيچ يك از مقامات دولتى حاضر نبود با آنها مخالفت كند.»
به هر حال تسخير جاسوسانه، خواب خوش طلايى امپرياليسم را بر هم زد و روند انقلاب را تغيير داد و اميدهايى را كه امريكا در مورد بازگشت انقلاب ايران به دامان غرب داشت به هم ريخت. تلاش هاى پى در پى و به دنبال هم امريكا براى خاتمه دادن به قضيه و نيز اقدامات احتياطى براى تنبيه ايران يكى پس از ديگرى اجرا شدند.
شيوه هاى گوناگونى در اين رابطه از سوى امريكا به كار گرفته شد. نخستين اقدام امريكا مذاكره رويارو و نيز ارسال نماينده براى ملاقات با امام (ره) و شوراى انقلاب بود كه قاطعانه با حكم امام مجبور به بازگشت شدند.
تلاش هاى بعدى امريكا كه بايد آن را گام هاى تهديدآميز خواند شامل محاصره اقتصادى و حملات تبليغاتى سياسى مى شود. خاطرات كارتر در اين زمينه چنين مى گويد:
«روز ۶ نوامبر در كتابچه يادداشت روزنامه ام نوشتم: «ما بررسى اقدامات تنبيهى را شروع كرديم.» ۵۷۰ امريكايى در ايران داشتيم. من به شركت هايى كه آنها را در استخدام داشتند، دستور دادم امريكاييان را از ايران خارج كنند. من همچنين از الجزاير، ترك ها، پاكسانى ها، ليبيائى ها و سازمان آزادى بخش فلسطين خواستم بين ما وساطت كنند. هفته اول نوامبر ۱۹۷۹ آغازگر مشكل ترين دوره زندگى من بود. سلامت گروگان هاى امريكايى مهمترين مساله بود. صبح زود در كاخ سفيد قدم مى زديم و شب ها تا دير وقت بيدار مانده، سعى مى كردم درباره اقداماتى كه مى توانست به آزادى آنها منجر شود، فكر كنم. من به تمام پيشنهادها از تحويل شاه تا انداختن بمب اتمى بر روى تهران گوش مى كردم. من از پاپ خواستم مستقيما با (امام) خمينى تماس بگيرد و او نيز موافقت كرد.
براى آماده كردن امكانات عمل نظامى دستور دادم عكس هاى ماهواره اى از محل استقرار هواپيما و ساير نيروهاى مسلح ايران تهيه شود.»

انگيزه ها و زمينه هاى تجاوز امريكا:

۱- پس از فتح لانه جاسوسى (كه به تعبير حضرت امام خمينى انقلاب دوم نام گرفت) و شكست توطئه هاى مزدورانه امريكا در نفوذ و رسوخ و نهايتا مسخ انقلاب اسلامى از درون و افشاى دست هاى خيانت بار همساز با شيطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهديدات نظامى و تحريم اقتصادى از ابتدايى ترين اقدامات جهت غلبه بر اين پيروزى بزرگ و شكست اين نصر الهى بود. همه همپالگى هاى شيطان بزرگ در اين توطئه ها با امريكا همدلى و همكارى داشتند. تبليغات در جهت اين دو توطئه ابتدا بر روى مداخله نظامى تمركز يافت و به اوج خود رسيد و چون دشمن از اين توطئه نتيجه اى نگرفت، به تشديد تبليغات بر مساله تحريم اقتصادى و بسط آن در تمامى كشورهاى هم پيمانش پرداخت و اين به دو علت بود: اول آن كه آخرين حيله دشمن بود، دوم انحراف اذهان و افكار عمومى از احتمال حمله نظامى، تا اين كه زمينه ذهنى مردم از مساله منحرف و دشمن خارجى فراموش گردد و به مشكلات داخلى و مسايل اقتصادى معطوف شود.
۲- از اهم زمينه هايى كه موجبات اين هجوم را فراهم ساخت بايد به شكست كوشش هاى ديپلماتيك و طرح هاى امريكا جهت آزادسازى جاسوسان خود اشاره كرد. (ماموريت افرادى چون رمزى كلارك، هانس، حبيب شطى، بنى صدر و قطب زاده)
۳- در خلال تلاش هاى دشمن، عوامل و ايادى امريكا يعنى گروهك هاى چپ و راست و منافق، اين بار نيز به بهانه حفظ سنگر دانشگاه و مخالف با تعطيل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگى، با به راه انداختن هياهوى بسيار به جنگ و جدال و خون ريزى و سنگربندى مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند كه گويى اين بخش نيز جزيى از طرح كلى تجاوز نظامى بوده است.
۴- آتش افروزى هاى رژيم بعث عراق در مرزهاى خود با ايران و غائله كردستان. شگفتى ماجراى تجاوز وقتى روشن مى شود كه بدانيم دولت تجاوزگر امريكا در خصوص چنين ماموريتى متجاوز از ۵ ماه تمام در صحراهاى آريزونا (جايى كه تقريبا شرايط كوير ايران را داراست) تعليمات پيچيده و فشرده اى را به كماندوهاى خود داده بود و از پيچيده ترين تكنيك هاى نظامى اعم از تسليحات نظامى و دفاعى تا صنايع مدرن هواپيمايى استفاده كرده و بودجه نامحدودى را براى اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى امريكا وضع جوى ايران بخصوص منطقه فرود در صحراى طبس را كاملا مورد پيش بينى عملى قرار داده بود و به علت اين كه هواى آن شب مهتابى بود، ورود هر نوع هواى غير مطلوب و وقوع طوفان بعيد به نظر مى رسيده است.

هدف اصلى؛ ساقط نمودن حكومت آيت الله خمينى

قبل از انجام عمليات، ارسال نامه يكى از عوامل وابسته به سازمان هاى جاسوسى به شوراى انقلاب و اعلان خطر در مورد حمله نظامى صورت پذيرفته بود. وى در اين نامه مى نويسد: «هدف از اين نامه افشاى اهداف و نقشه هاى بيشرمانه دولت امريكا و اسراييل عليه ايران است. لازم به يادآورى است كه من اين مطلب را از يك افسر اطلاعات ارتش اسراييل دريافت كرده ام.
شوراى امنيت ملى امريكا سرگرم طرح نقشه اى نظامى به منظور آزادى گروگان هاى سفارت امريكا در تهران مى باشد. بر طبق اين نقشه كه قسمتى از آن در خارج و بخشى از آن در ايران قرار است انجام گيرد، گروه ويژه مشتركى با همكارى سازمان جاسوسى اسراييل به وجود آمده است. در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۹ در جلسه مشتركى با شركت غرروايزمن وزير دفاع اسراييل، سفير امريكا در تل آويو و وابسته نظامى امريكا جزييات همكارى اسراييل در اين عمليات روشن گرديد. در اين جلسه تصميم گرفته شد كه از افسران و طراحان برنامه حمله به فرودگاه «انتبه» در اوگاندا از جمله «شيمون پرز» نيز استفاده شود.
افراد اين گروه ويژه، ۸۲ تن از لشكر ويژه هوا- زمين امريكا مى باشند كه هم اكنون در پايگاه فورت براگ تحت آموزش مى باشند و به زودى از طريق آلمان غربى به پايگاه آكروتينى در قبرس و سپس به اسراييل اعزام خواهند گرديد. يك دولت همسايه ايران نيز موافقت نمود كه ايالات متحده از پايگاه هاى نظامى خود و يك پايگاه نظامى به منظور جمع آورى و تهيه اطلاعات استفاده نمايند.
در كنار اين گروه يك دسته شامل افسران سابق ارتش و ساواك ايران نيز به تهران اعزام شده اند تا مكان دقيقى براى گروگان ها پيدا كنند. چندروز پس از اعزام اين گروه، گروه دومى به تهران اعزام مى گردند، تا حمله شبانه به سفارت را براى آزادى گروگان ها رهبرى نمايند.»
در دنباله همين نامه در مورد تلاش هاى ضد انقلابى امريكا مى خوانيم:
«طرحى نيز به منظور ساقط نمودن حكومت آيت الله خمينى كه شامل تضعيف موقعيت ايران و بى اعتبار كردن آيت الله مى باشد به دستور شخص كارتر تحت بررسى است. بدين منظور به سرويس هاى اطلاعاتى امريكا در خاورميانه دستور داده شده كه عمليات و حملات تروريستى را بر عليه ايران آغاز نمايند.»
با توجه به اين اظهارات مى توان به راحتى درك كرد كه كودتاى تيرماه ۵۹ در دنباله طرح حمله نظامى ناموفق به ايران بوده است. اقدام بعدى در داخل كشور براى آماده نمودن زمينه حمله نظامى، جمع آورى توپ ها از حوزه عملياتى امريكا بود. ۳ روز به زمان عمليات مانده، بر طبق تلفنگرامى ۱۰ آتشبار يعنى ۸۰۰ توپ ۲۳ ميليمترى ضد هوايى از شيراز به تهران، مشهد، بابلسر به بهانه اعزام به غرب جمع آورى مى شوند، در حالى كه در انبارهاى نيروى هوايى توپ موجود بود.

چگونگى اجراى توطئه

در شامگاه چهارده ارديبهشت ماه (ساعت ۱۱ شب) ۸ فروند هلى كوپتر سيكيورسكى از ناو هواپيمابر به پرواز درآمدند و به دنبال آن ۶ فروند هواپيماى سى-۱۳۰ از عمان برخاسته وارد حريم هوايى ايران شدند. اين هواپيماها بدون كوچك ترين اشكالى مرزهاى جنوبى ايران را پشت سر گذاشته و وارد حريم هوايى ايران شدند. يك پاسگاه مرزى عبور آنها را گزارش مى دهد ولى به درستى معلوم نشد كه چرا به گزارش وى ترتيب اثر داده نمى شود. در همين جا اضافه مى كنيم در زمان اجراى عمليات حمله، ارتش ايران در آماده باش كامل نظامى به سر مى برد. هواپيماهاى غول پيكر كه قبلا در خاك مصر و عمان مستقر بودند پس از طى مسافتى بيش از ۱۰۰۰ كيلومتر در فضاى هوايى ايران و بدون كوچك ترين مانعى، براى سوختگيرى و احتمالا هماهنگى براى شروع عمليات، در يك فروگاه متروكه كه در جنگ جهانى دوم در نزديكترين رباط خان طبس توسط قواى متفقين ساخته شده بود فرود مى آيند. توطئه گران مجهز به كليه تجهيزات بوده اند، زمان فرود اندكى پس از نيمه شب بوده است. يك اتوبوس مسافربرى از كوره راه نزديك محل عبور مى كند و مزدوران مهاجم از بيم آن كه نقشه پليدشان فاش شود همه مسافران را بازداشت كرده و تصميم گرفتند با خود به گروگان ببرند. هنگامى كه قصد راه اندازى هواپيما را داشتند به روايت شاهدان عينى (مسافران اتوبوس گروگان گرفته شده) دو هواپيما آتش گرفته و دچار انفجار مى شود به دنبال اختلالات پديد آمده و به خصوص حوادثى كه در طى مسير حركت براى هلى كوپتر به وجود مى آيد عمليات به دستور ستاد فرماندهى متوقف مى شود. تعدادى از هلى كوپترها دچار طوفان شن مى شوند و قادر به پرواز نمى گردند و ۹ نفر يا تعداد بيشترى از مزدوران كه سرنشينان دو هواپيماى منفجر شده بودند، جان خود را از دست مى دهند و بالاخره ساعت ۵/۴ صبح مهاجمين از خاك ايران خارج مى شوند و مسافران را به حال خود رها مى كنند.
طرح عمليات گسترده نظامى دچار نواقص ديگرى مى شود كه با يارى خدا و الطاف بيكران او سرانجام منجر به شكست كامل آن مى گردد. ما در اينجا براى مزيد اطلاع، خاطرات كارتر را كه در همين زمينه لحظات تاسف بارش را توصيف مى كند مى آوريم: «ساعت ۲۵/۱۰ بامداد به وقت واشنگتن، هواپيماها طبق برنامه برخاستند. ساعت ۱۲ بعد از ظهر: نخستين مطلب اين بود كه دو هلى كوپتر قبل از رسيدن به محل ممكن است مجبور به فرود شوند.
اگر چه پيش بينى وضع هوا خوب بوده است هلى كوپترها دچار طوفان شن شده اند، يك هلى كوپتر به ناو برگشته و ديگرى در صحراى جنوبى رها شده است. ما اين مطلب را زمانى با خبر شديم كه خدمه اين هواپيما نجات پيدا كردند.
پست ايرانى متوجه شده است دو هواپيما در ارتفاع كم بدون چراغ پرواز مى كند. بخش جاسوسى ما بى سيم هاى ايران را كنترل مى كرد.
ساعت ۱۵/۳ بعد از ظهر دو هلى كوپتر بر زمين نشستند. نيروى دريايى، فكر مى كند هلى كوپترهاى ديگر بر زمين نشسته و خدمه هاى آنها را با خود برده اند. بنابراين شش هلى كوپتر در راه است. هلى كوپترها تا نيم ساعت ديگر به صحراى يك مى رسند. هيچ اعلام خطرى از سوى ژاندارمرى صورت نگرفته است.

همه هواپيماهاى سى-۱۳۰ به زمين نشستند.

سه خودرو مشاهده شدند، اين بدبيارى غيرقابل پيش بينى بود. ما چندين هفته اين محل را زير نظر داشتيم و تردد در آن نادر بود.
تقريبا بلافاصله پس از فرود هواپيماها يك اتوبوس پر از مسافر و سپس يك تانكر حامل سوخت و بعدا يك وانت بار به آن نقطه مى رسند. من دستور دادم مسافرين اتوبوس را با هواپيما تا پايان عمليات به مصر ببرند.
ساعت ۱۰/۴ بعد از ظهر: دو هلى كوپتر در حال سوختگيرى هستند.
ساعت ۴۵/۴ دقيقه: براون اطلاع داد به نظر من بايد عمليات را متوقف كنيم. يكى از هلى كوپترها در صحراى يك دچار مشكلى در سيستم هيدروليكى شده است. بنابراين تعداد هلى كوپترهاى مورد لزوم از شش فروند كمتر است. به دنبال اين مساله درخواست تعليق عمليات داده مى شود. پس از آن به بكويت و وات كه فرماندهان عمليات نظامى هستند پيشنهاد تعليق عمليات را به اين علت كه دست كم به شش هلى كوپتر نيازمند است، ارايه مى دهد.
ساعت ۵۷/۴ بعد از ظهر پيشنهاد مورد قبول واقع و عمليات متوقف مى شود.
ساعت ۵۸/۵ بعد از ظهر گزارشى دريافت مى شود مبنى بر اينكه يك هلى كوپتر به يك هواپيماى سى-۱۳۰ برخورد كرده است و تعدادى تلفات به جاى گذاشته است.
«من حالت بيمار گونه اى داشتم. هر ثانيه براى من ساعت ها مى گذشت.»
برژينسكى حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عمليات و عقب نشينى و آتش گرفتن هواپيما و هلى كوپتر امريكا چنين توصيف كرده است:
«وى بعدا سرش را ميان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانيه روى ميز گذاشت. من فوق العاده دلم براى او سوخت. همينطور براى كشورم. ساعت ۱۵/۵ بود كه كارتر خبر ديگرى مبنى بر برخورد يك هلى كوپتر با هواپيماى سى-۱۳۰ و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دريافت كرد. اين برخورد همراه با تلفات جانى بوده است. كارتر با شنيدن اين خبر به مانند مار زخمى به خود پيچيد و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشكار شد.»

معجزه طبس، از زبان مقامات امريكايى

«در تمام طول راه بازگشت (از طبس) احساس پوچى و پژمردگى مى كردم. آه. آه. ياس بر وجودم سايه افكنده بود. گريه ام گرفت. اين موقعى بود كه نشستم و با تمام وجودم گفتم: يا عيسى مسيح، تو مى دانى كه چه گندى به بار آمده است.
ما واقعا باعث شرمسارى كشور بزرگمان (امريكا) شديم. خودم را بسيار حقير احساس مى كردم. نمى خواستم صحبت كنم، يا هيچ كار ديگرى انجام دهم؛ فقط احساس مى كردم كه ديگر آبرويى باقى نمانده بود.»
مطلب فوق عين مطلبى است كه چارلى بكويت، فرمانده عمليات نافرجام طبس، در كتاب خود به نام «نيروى دلتا» در مورد احساسش هنگام بازگشت از طبس به رشته تحرير درآورده است.
هاميلتون جردن رييس كاركنان كاخ سفيد در كتاب خود به نام «بحران» در رابطه با آنچه در لحظه دريافت خبر برخورد هلى كوپتر و هواپيما در طبس در كاخ سفيد گذشت، مى نويسد: كارتر گوشى را برداشت و گفت: «ديويد (جونز) چه خبر؟»
ما حرف هاى جونز را نمى شنيديم. ولى حالت چهره كارتر و پريدگى رنگ او نشان مى داد كه خبرهاى بدى مى شنود. كارتر لحظه اى چشمانش را بست و در حالى كه به زحمت آب دهانش را قورت مى داد پرسيد: «آيا كسى هم مرده است؟»...
همه ما به دهان او زل زده بوديم. چند ثانيه بعد گفت: «مى فهمم... مى فهمم» و گوشى تلفن را گذاشت، هيچكس سوال نكرد تا اينكه خود كارتر پس از چند ثانيه سكوت گفت: «مصيبت تازه اى پيش آمده. يكى از هلى كوپترها به يك هواپيماى سى-۱۳۰ خورده و آتش گرفته و احتمالا چند نفرى هم كشته شده اند...»
هاميلتون جوردن در ادامه مى نويسد:
«تصور اينكه گروهى از داوطلبان نجات گروگان ها، خود جان باخته و در يك بيابان دور در آن سوى دنيا به خاك هلاكت افتاده اند، چون كابوسى بر فكر و روح من سنگينى مى كرد. از اطاق كابينه بيرون آمدم تا كمى در هواى آزاد قسمت جنوبى كاخ قدم بزنم و افكار خودم را منظم كنم، ولى هواى خفه و مرطوب بيرون بيشتر ناراحتم كرد. با حال تهوع به داخل كاخ برگشتم و به دستشويى خصوصى رييس جمهور رفتم.»
كارتر در مورد لحظه ديدار با سرهنگ بكويت و گريه هر دو مى گويد: «او با چشمان اشك آلود شروع به صحبت كرد و گفت: آقاى رييس جمهور من مى خواهم از طرف خود و اعضاى گروه دلتا به مناسبت عدم موفقيت و انجام اين ماموريت از شما عذرخواهى كنم. من با شنيدن اين حرف به گريه افتادم.»
ماجراى اشغال لانه جاسوسى و حوادث مربوط به آن آنچنان تاثير به سزايى داشت كه كارتر در اين ارتباط مى گويد:
«عجيب است كه سرنوشت انتخابات رياست جمهورى اين كشور بزرگ، نه در شيكاگو يا نيويورك، بلكه در تهران تعيين مى شود!»
به اذن خداوند، حشرات هم به تكليف خود عمل كردند:
نكاتى ديگر از عمليات طبس، از كتاب نيروى دلتا كه نويسنده آن فرمانده عمليات طبس است، نقل مى گردد:
آنها در مسير حركت به سمت ايران در مصر و عمان توقف داشتند و قرار بود شب را در مصر به استراحت بپردازند. اما در مصر با آنچنان هجومى از سوى مگس ها مواجه مى گردند كه خواب را از آنها مى ربايند و اين امر موجب خسته و خواب آلود بودن نيروهاى عملياتى دلتا هنگام عمليات در طبس مى گردد.
بكويت در اين رابطه مى نويسد: «بيرون پايگها منظره اى دلگير و بى پايان در گرماى آسمان بى ابر محو مى شد. مگس ها همه جا بودند و روى هر جنبده اى و هر چيزى مى نشستند و همه سعى مى كردند بخوابند؛ اما با وجود هواى داغ و سوزان و با هيجان ناشى از ماموريت، عده زيادى نتوانستند استراحت كنند.»
هجوم مگس ها به حدى بود كه بكويت در مورد ترك مصر مى نويسد:
«كسى از ترك مصر ناراحت نبود. مگس ها و كثافت با پرواز توسط دو فروند سى ۱۴۱ پشت سر گذارده شد.»
در مورد خواب آلودگى نيروهاى عملياتى دلتا در طبس، يعنى زمانى كه بايد همه در اوج بيدارى باشند، بكويت در مورد يك عضو عمليات كه در داخل هواپيماى سى-۱۳۰ بود مى نويسد: «لحظاتى قبل از برخورد هلى كوپتر به آن (هواپيما) چرت مى زد. هنگام انفجار، وى چرتش پاره شد و به صفى از افرادى كه در حال خروجى از يكى از دريچه هاى هواپيما بودند پيوست. دود و آتش همه جا را فرا گرفته بود. موتورها هنوز كار مى كردند. موتور هلى كوپتر هنوز كار مى كرد و همچنان بدنه هواپيما را مى شكافت و به داخل آن رخنه مى كرد و هواپيما را به شدت تكان مى داد. عضو مزبور ناگهان فكر كرده بود كه هنگام چرت زدن وى، (هواپيماى) سى-۱۳۰ به پرواز درآمده است و اكنون وقت عمليات پرش با چتر است. وقتى نوبت او براى ترك هواپيما رسيد، به طور خودكار وضعيت پرش با چتر را به خود گرفت واقدام به سقوط آزاد كرد و مثل تپه روى زمين پهن شد بعد از آن، همقطارش از او پرسيده بود كه وقتى پريد، بدون چتر چكار مى خواست بكند؟ او جواب داده بود: «نمى دانم. من در آن لحظه فقط فكر مى كردم كه بايد بپرم.»
گزارش هواشناسى در روز عمليات، مساعد بودن هوا را گزارش مى كرد و بكويت كه با هواپيما وارد ايران شده بود، در طبس شاهد هواى صاف بود به طورى كه مى نويسد:
«هوا خنك و صاف بود و ستاره ها به سادگى قابل رويت بودند. نور ماه براى ديدن افرادى كه سى چهل يارد دورتر ايستاده بودند، كافى بود.»
آنها منتظر هلى كوپتر بودند كه بايد يك ربع بعد از آنها وارد طبس مى شدند. ولى از آنها خبرى نمى شود. آنها در حقيقت در مسير حركت از عمان به ايران دچار طوفان شن عظيمى شده بودند. قرار بود ۸ هلى كوپتر به طبس بيايند. ولى در نهايت فقط ۶ هلى كوپتر به طبس رسيدند و دو تاى آنها بر اثر شدت طوفان از ميانه راه به عمان بازگشته بودند.
بكويت درارتباط با گفت و گويش با اولين خلبان هلى كوپترى كه وارد طبس شده بود، مى نويسد:
«چيزهايى كه مى گفت به قدرى تاثرآور بود كه اگر مى توانستيم، هلى كوپتر را در بيابان مى گذاشتيم و با سى-۱۳۰ ها با خانه برمى گشتيم.»
بكويت در رابطه با خلبان دومين هلى كوپتر كه در طبس فرود آمده بود نوشته است:
«او از هلى كوپتر دور شد، زياد و تند صحبت مى كرد و چيزهاى وحشتناكى مى گفت.»
بكويت از قول او نقل مى كند كه:
«من نمى دانم چه كسى در سطح من كارها را اداره مى كند؛ اما اينقدر مى توانم بگويم كه براى لغو اين عمليات بايد همه چيز به دقت مدنظر قرار گيرد. نمى دانيد بر من چه گذشته است. با بدترين طوفان شنى كه تاكنون ديده بودم مواجه شديم. بسيار دشوار بود. پيش خود فكر كردم مطمئن نيستم كه بتوانيم عمليات را انجام دهيم. واقعا مطمئن نيستم كه بتوانيم آن را انجام دهيم.»
در حالى ۸ كه هلى كوپتر براى عمليات پيش بينى شده بود، فقط ۶ هلى كوپتر به طبس رسيده بودند و اين تعداد حداقل هلى كوپترهاى مورد نياز براى موفقيت در عمليات نجات گروگان ها بود. اما يكى از هلى كوپترها نيز اعلام مى كند كه قادر به ترك طبس نيست. ماموريت با ۵ هلى كوپتر ممكن نبود و براساس برنامه هاى از پيش تعيين شده در چنين صورتى چاره اى جز توقف عمليات نداشتند. آنها بايد هلى كوپتر را جا مى گذاشتند و ايران را به سرعت ترك مى كردند. دستور لغو عمليات توسط كارتر صادر مى شود. طوفان شن كار خود را كرده و عمليات با شكست مواجه شده بود ولى اين افتضاح براى امريكا كافى نبود و اراده خداوند متعال در حفاظت از انقلابى كه حضرت امام (ره) رهبرى آن را بر عهده داشت، رسوايى بيشترى را براى امريكا مقرر كرده بود.
خداوند با معجزه «طوفان شن» به يارى حكومت اسلامى آمده بود. شايد «مگس ها» در مصر نيز ماموريت خود را انجام داده و استراحت را از نيروهاى دلتا ربوده بودند. اين دفعه نوبت «تندباد» بود كه ماموريت الهى خويش را انجام دهد. نيروهاى دلتا عمليات فرار را آغاز مى كنند. بكويت با تاكيد بر اينكه «وقتى براى گريه نداشتند» در ارتباط با حادثه بعدى مى نويسد: «در ميان تندباد، يكى از هلى كوپترها را ديدم كه از زمين بلند شد و به سمت چپ كج شد و به آرامى به عقب خزيد. سپس صداى مهيبى بلند شد. صداى انفجار بمب نبود. صداى شكستن نبود، صداى چيزى بود كه با يك ضربه متلاشى شود. يك انفجار بنزين. گلوله آتشين آبى رنگى مثل بالون به هوا رفت. ظاهرا هلى كوپتر سرگرد شافى به سى-۱۳۰ كه در شمالى ترين قسمت ايستاده بود و عنصر آبى را تازه سوار كرده بود، برخورد كرد... شعله هاى آتش تا ارتفاع سيصد، چهارصد پايى مى رسيد. هوا مثل روز روشن بود... در ميان آتش، هلى كوپتر را مى ديدم كه به سمت چپ هواپيما برخورد كرده است.
موش هاى ردى منفجر مى شدند. گردونه هاى آتش در آسمان مى چرخيدند. مثل اين بود كه افراد درون گوى آتش حركت مى كردند.»
حتى مرور كوتاهى بر واقعه طبس و طرح آن و نيز نگاهى به شكست عبرت آموز متجاوزان مى تواند الهى بودن اين انقلاب را به جهانيان نشان دهد، ما در اين رابطه بيشتر نمى گوييم، فقط متذكر مى شويم كه امريكا و ايادى اش پس از اين طرح از پا ننشستند و دست به حركت هاى انتقام جويانه زدند كه حاصل آن كشتار تعدادى از مردم بى گناه كشورمان بود و حتى طرح ضد انقلابى كودتا را پى ريزى كردند كه به لطف خدا در نطفه خفه شد. اين اقدام با اينكه از نظر نظامى و عملياتى بسيار حايز اهميت بود و در صورت موفقيت يكى از اقدامات بزرگ وتاريخى امپرياليسم تلقى مى شد ولى پس از شكست از سوى رسانه هاى امپرياليستى به گونه اى وانمود شد كه از اهميت آن بكاهد، زيرا اگر در آن زمان مردم جهان و مردم امريكا پى به جزييات طرح مى بردند و مى فهميدند كارتر كه مزدورانه دم از حقوق بشر مى زند در حالت صلح به كشورى حمله كرده و به قصد آزادسازى ۵۲ نفر مى خواهد دهها نفر حداقل افراد مستقر در سفارت امريكا را قتل عام بكند، ديگر آبرويى براى آنها باقى نمى ماند.
در اين جا از فرصت استفاده كرده و ياد پاسدار شهيد محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه يزد كه تنها شهيد عمليات تروريستى نظامى امريكا بود را گرامى مى داريم و شكست توطئه هاى ناجوانمردانه امريكا را از خداوند بزرگ خواستاريم.
مسجد شكر

به مناسبت شكست ذلت بار و فراموش نشدنى توطئه نظامى امريكا، در محل سقوط هواپيما و بالگردهاى امريكايى، مسجدى به همت مردم و مسوولين نظام، در حال ساخت است كه به شكرانه اين موهبت الهى- شكست امريكا- و با اشاره رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى، آن را مسجد شكر نام نهاده اند. باشد تا اين بنا براى هميشه در دل كوير براى نسل هاى آينده باقى بماند و شكر گزار خداوند باشند. خداوند روح پرفتوح امام (ره) و شهيد اين حادثه را با شهداى كربلا محشور فرمايد. ان شاءالله.


http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:راسخون



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: حكايت ابابيل طبس
زمينه ها و اهداف حمله نظامي آمريکا به طبس
یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:40 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
زمينه ها و اهداف حمله نظامي آمريکا به طبس

پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل جمهوري اسلامي بر اساس آموزه هاي اصيل ديني علاوه بر اينکه پارادايم حاكم بر مقولات دولت ملت و ساختار حكومت را به چالش کشيد ، با تبديل شدن به يك هژموني منطقه‏ي با شعار وحدت جهان اسلام و درهم نورديدن مرزهي جغرافيايي كشورهي مسلمان ، استراتژى‏هي امنيتي و منافع منطقه‏ي آمريكا را با شکست روبرو ساخت.آمريكا كه تمام تلاش خود را در حمايت از رژيم شاه و جلوگيري از پيروزي انقلاب به كار بسته بود، با پيروزي انقلاب اسلامي سفارت خود را به عنوان پايگاهي بري طراحي و اجري توطئه عليه انقلاب تبديل نمود، تا بتواند آن بخش از اقداماتش را كه مي‏توانست در پوشش ديپلماتيك بري شكست يا به انحراف كشاندن نظام نو پي اسلامي انجام دهد، با مرکزيت سفارت به اجرا درآورد.[1] افسران سازمان سيا (CIA) با استفاده از شرايط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ريختگي و نامشخص بودن حوزه مسئوليت‏ها كه نتيجه طبيعي هر انقلابي است، سعي كردند تا با نفوذ در مناطق كليدي و حساس انقلاب اسلامي از تعميق و گسترش هر چه بيشتر آن جلوگيري نمايند. سفارت آمريكا با ايجاد شبكه‏هي جاسوسي و اطلاعاتي در پي آن بود تا با بحران آفريني، تضعيف نيروهي اصيل انقلاب و جايگاه و شخصيت حضرت امام و همچنين ايجاد گسست و شكاف ميان رهبري و نسل جوان، فعال‏ترين و انقلابى‏ترين نيروي جامعه را از رهبري دور كند تا بتواند با تاثير بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابي مردم ايران را آسيب‏پذير نمايد. از اين رو مسئولين سفارت آمريكا در پي آن بودند تا با برقراري ارتباط با مسئولين دولت موقت -که اکثرا ليبرال بودند- راه رسيدن به اهدافشان را تسهيل كنند.[2] آنگونه که اسناد لانه جاسوسي نيز آشکار ساخت كه دولت آمريكا در پي آن بود تا با ايجاد ائتلافي از ليبرال‏هي سياسي، چهره‏هي ديني ميانه‏رو، سكولارها، ملي گرايان و سران ارتشي متمايل به غرب تحت لوي دولت موقت موجبات حذف تدريجي نيروهي وفادار به امام را از صحنه سياسي كشور ايجاد نمايد. [3]
توطئه هاي آمريکا در جهت شکست انقلاب مردم ايران و از سوي ديگر ورود شاه به آمريکا با اجازه كارتر رئيس جمهور اين کشور[4] فصل جديدي را در روابط ايران و آمريكا به وجود آورد كه همراه با افزايش بي اعتمادي و نفرت مردم ايران تا نقطه اوج بود؛ در 4 نوامبر 1979 (13 آبان 1358) تقريبا دو هفته پس از ورود شاه به آمريكا، و سه روز پس از ديدار بازرگان - برژينسكي در الجزاير گروهي از دانشجويان دانشگاههي ايران كه بعدها به «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام‏» معروف شدند به سفارت آمريكا در تهران حمله كردند و 53 آمريكائي را به گروگان گرفتند. اين عمل از طرف حضرت امام مورد تاييد قرار گرفت و ايشان تسخير لانه جاسوسي آمريکا را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول ناميدند. تصرف سفارت آمريكا پيامدهاي ناگواري را براي آمريکا به دنبال داشت:
1. شكسته شدن ابهت و حيثيت پوشالي امريكا در سطح جهان و به ويژه منطقه.
2. افشا شدن دخالت پنهان و آشكار آمريكا در حمايت از رژيم ستم شاهي .
3. افشا شدن توطئه هاي گوناگون آمريكا براي براندازي نظام جمهوري اسلامي .
4. رسوايي عناصروابسته ليبرال و گروهكهاي ضدانقلاب و در نهايت شكست دولت موقت و احزاب و گروههاي وابسته به استكبار .
5 . به نمايش درآمدن قدرت و عزت مردم شجاع ايران در صحنه جهاني.
6. به زير سئوال رفتن داعيه رهبري جهاني آمريكا و آشنايي ملتهاي مظلوم جهان با چهره كريه آمريكا و جرات پيدا كردن مستضعفان جهان براي قيام بر عليه منافع آمريكا در سطح جهاني.
7. اشغال سفارت آمريكا در واقع تيرخلاص دولت موقت نيز بود. در نتيجه اين اقدام انقلابي، قدرت متزلزل دولت موقت رو به افول گذاشت و همگام با آن، اساس همكاري‌هي استراتژيك ايران و ايالات متحده فرو پاشيد. بازرگان دو روز پس از اين حادثه از سمت نخست وزيري استعفا كرد كه بلافاصله توسط امام پذيرفته شد و وظايف دولت موقت به شوري انقلاب، منتقل شد.
اشغال سفارت آمريکا در تهران ، حذف دولت موقت از صحنه جرايي کشور ، تثبيت پايه هاي قدرت و حاکميت انقلابيون مذهبي و استمرار ماجراي گروگان گيري وشكست كوششهي ديپلماتيك و طرحهي آمريكا جهت آزاد سازي جاسوسان خويش ، موجب بحراني بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه ديپلماسي آمريکا پيرامون نحوه برخورد با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي گرديد . و در اين ميان شوراي امنيت ملي آمريکابه سرپرستي برژينسکي طرفدار اقدامات قاطع نظامي عليه انقلاب اسلامي شد.[5]
.برژيسکي مي گويد: روز 11 آوريل (22 فروردين ) ماه بوده جيمي کارتر« رئيس جمهور وقت آمريكا » درجلسه اضطراري شوري امنيت ملي گفت ؛ به نظرم امکان خلاصي گروگانها بسيار بعيد به نظر مي رسد و ما بايستي حاکميت خود را اعمال کنيم .[6] كارتر تاکيد مي کند : « من مي خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ايرانيها را تنبيه كنم , واقعا به آنها ضربه زنم ، آنها بايد بدانند كه نمي توانند ما را به بازي بگيرند . » [7] از ديدگاه « مايلز كاپلند »- از دست اندركاران سابق دستگاه اطلاعاتي آمريكا و همكار روزولت در كودتاي 28 مرداد 32 در ايران- نيز « هدف از تهاجم طبس , تنها آزادي گروگانها نبود , بلكه كودتا براي سرنگوني رژيم ايران , هدف اصلي اين عمليات بوده است . » [8]
در واقع آمريکا قصد داشت تا تحت پوشش نجات گروگان ها با استفاده از نيروي کماندويي و عناصر ضد انقلابي در داخل کشور به سفارتخانه و وزارت امور خارجه حمله ور شده و سپس به مراکز حساس دولتي کشور ، از جمله محل سکونت امام يورش برده و با بمباران و سقوط مراکز حساس ، جهت گيري براندازي را عملي سازد .

شرح عمليات پنجه عقاب

شاخصترين تصميم آمريكا در مورد حمله به ايران و آزادي گروگانهاي آمريكايي ، طرح نجات با نام «پنجه عقاب‏» [9] از طرف كارتر[10] بود كه قرار بود در 4 ارديبهشت 59 (24 آوريل 1980) با استفاده ازپيشرفته ترين امکانات نظامي اين کشور و کمک هايكشورهي عربي و همسايه [11]طرفدار آمريكا و گروهي از كماندوهي آمريكايي و عناصر مخالف انقلاب اسلامي به مرحله اجرا در آيد.[12]
در راستي پياده شدن دستور ياد شده ، يک ماه پس از فتح لانه جاسوسي ، نود نفر از کماندوهي امريکايي موسوم به «دلتا» به فرماندهي سرهنگ چارلي بکويث و سرگرد ميدوز به ايالت«آريزونا» ي آمريکا که تقريبا شرايط کويري ايران را دارا بود و نيز در محل هايي که شبيه سفارت آمريکا ساخته شده بود ، اعزام شدند تا آخرين مرحله تمرين و آموزش خود را تحت شرايط موقعيت مشابه ايران بگذرانند.از سوي ديگر گروههي ويژه سري که بري پشتيباني و تدارک وسايل تکميلي طرح ، در نظر گرفته شده بودند، مخفيانه وارد ايران شدند و با گروهکهي ضد انقلاب اسلامي تماس گرفتند.نظاميان آموزش ديده آمريکايي ، در اواخر آذر ماه 1358 عازم کشور مصر شدند و در پايگاهي در نزديکي قاهره استقرار يافتند. [13]
برژينسكي در مورد چگونگي انجام اين عمليات مى‏نويسد:
«طرح عمليات كه پس از هفته‏ها بررسي و تحليل تهيه شده بود جمعا دو روز (از 24 تا 26 آوريل 1980 برابر با 4 تا 6 ارديبهشت 1359) بطول مى‏انجاميد. در شب اول هشت هلي كوپتر و سه هواپيمي سي - 130 در عمق خاك ايران در وسط بيابان فرود مى‏آمدند. هلي كوپترها پس از سوختگيري شبانه به نقطه‏ي در نزديكي تهران پرواز مى‏كردند و تمام روز را در انتظار فرا رسيدن شب در اين نقطه توقف مى‏نمودند. حمله بسوي سفارت كه محل نگاهداري گروگانها بود، در شب دوم با وسايط نقليه‏ي كه قبلا تدارك شده بود انجام مى‏گرفت و يك گروه جداگانه هم بري نجات "بروس لينكن" كاردار سفارت و دو تن از همكارانش به محل وزارت خارجه ايران مى‏رفتند. برنامه دقيقي بري ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگانها پيش بيني شده بود و گروگان‏ها پس از رهايي و شايد به همراه چند اسير از اشغال كنندگان سفارت به استاديومي[امجديه] كه در نزديكي سفارت قرار داشت منتقل مى‏شدند و به وسيله هلي كوپتر به يك فرودگاه مجاور پرواز مى‏كردند. قرار بود اين فرودگاه شبانه بوسيله يك گروه كماندويي اشغال شود و گروگان‏ها و كماندوها با هواپيماهي مستقر در فرودگاه به پرواز درآيند. تمام مراحل عمليات در تاريكي شب پيش بيني شده بود و با تمرين‏هي مكرر بري اين عمليات بوسيله گروه ورزيده‏ي كه داوطلب انجام اين ماموريت شده بودند، همه ما به نتيجه آن اميدوار بوديم.»[14]
دولت تجاوزگر آمريكا در رابطه با چنين ماءموريتي متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهي آريزونا تعليمات پيچيده و فشرده ي را به كماندوهي خود داده بود و از پيچيده ترين تكنيكهي نظامي اعم از تسليحات نظامي و دفاعي تا صنايع مدرن هواپيمايي استفاده كرده و بودجه نامحدودي را بري اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسي آمريكا وضع جوي ايران بخصوص منطقه فرود در صحري طبس ، را كاملا مورد پيش بيني علمي قرار داده بود و به علت اين كه هوي آن شب مهتابي بود، ورود هر نوع هوي غيرمطلوب و وقوع طوفان را بعيد مي دانست.

اصل غافلگيري

امريكايى‏ها به منظور رعايت اصل غافلگيري در عمليات نظامي همچنان تظاهر به تمايل بري حل مسالمت آميز مسئله مى‏نمودند. برژينسكي و هاميلتون جردن در يادداشتهي خويش متذكر مى‏شوند كه در روزهي پيش از آغاز عمليات نجات، مجددا باب مذاكره تازه‏ي را با ايرانى‏ها گشودند تا آنها را اغفال كنند و ايرانى‏ها احتمال ندهند كه امريكا قصد اجري عمليات نظامي را دارد و همزمان به امريكايى‏هي مقيم ايران از طرق مختلفي توصيه مى‏كردند كه ايران را ترك كنند.[15]

شرح ماجرا

سرانجام يک روز پس از اينکه يک گروه جاسوس از صليب سرخ بين الملي در ملاقات با گروگان ها مشخص نمود که تمام گروگان ها در سفارت به سر مي برند ، کارتر در دفتر کارش کلمه رمز «برويد» را که اعلام کننده آغاز حمله بود را صادر کرد .
عمليات در غروب روز پنجشنبه 4 ارديبهشت 58 شروع شد و شش فروند هواپيماي130-c و نود نفر از كماندوهاي آمريكا موسوم به نيروهاي دلتا، از قاهره به ناو هواپيمابر Nimitz در درياي عمان منتقل شدند.
نيمه شب پنجشنبه 4 ارديبهشت ماه مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن هواپيماهي مذكور و هشت فروند هلي كوپتر نفربر از عرشه ناو هواپيمابر نيميتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع كم و با استفاده از نقاط کور رادار ، راهي ايران شدند.پس از ورود به حريم ايران اسلامي ، يكي از هلي كوپترها در 120 كيلومتري شهر راور كرمان دچار نقص شد و ناگزير فرود آمد. سرنشينان اين هلي كوپتر ديگري منتقل شدند كه پس از طي مسافتي دستگاه هيدروليك اين هلي كوپتر نيز از كار افتاد، اما توانست خود را به نام هواپيمابر نيميتز برساند.
در هر صورت ، شش فروند هواپيمي 130 - C و شش فروند هلي كوپتر در محل مورد نظر واقع در صحري طبس در تاريكي شب فرود آمدند. در حال سوختگيري هلي كوپترها بري اجري مرحله بعدي عمليات ، يكي ديگر از آنها دچار نقص فني شد. با از كار افتادن اين هلي كوپتر، تمام برنامه هي امريكاييها به هم خورد زيرا آنها با محاسباتي كه انجام داده بودند، بري انجام مرحله بعدي عمليات حداقل به شش فروند هلي كوپتر نياز داشتند. موقعيت به ناو نيميتز و از آنجا به كاخ سفيد گزارش شد و از رييس جمهور كسب تكليف شد كارتر دستور توقف عمليات و عقب نشيني را صادر كرد؛ اما سپاه شيطان در چنگال عذاب الهي گرفتار شد. آن هنگام كه آمريكاييها قصد بازگشت كردند توفاني از شن برخاست ، هواپيماها و هلي كوپترهي آمريكايي ، در حال برخاستن از زمين دچار مشكل شدند، يك هواپيما و يك فروند هلي كوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفتند. در اثر حادثه ، هشت تن از امريكاييها در آتش عذاب الهي سوختند و بقيه پنج فروند هواپيمي 130 - C نيز از خاك ايران اسلامي فرار كردند. برژيسكي حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عمليات و عقب نشيني و آتش گرفتن هواپيما و هلي كوپتر امريكايي چنين توصيف كرده است : «وي بعدا سرش را ميان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانيه روي ميز گذاشت ... با شنيدن اين خبر به مانند مار زخمي به خود پيچيد و آثار درد و نگراني بر تمامي صورت او آشكار شد و به اطرافيانش بد و بي راه مي گفت.»[16]

نقش بني صدر

يکي از ابعاد اين جنايت هماهنگي و همکاري عناصر ليبرال و وابسته به آمريکا در اجراي هرچه دقيق تر اين تجاوز نظامي بود ؛ قبل از شروع عمليات بني صدر توسط فرماندهان نظامي منصوب خود نظير تيمسار شادمهر ، رئيس ستاد مشترک وقت ارتش و تيمسار باقري ، فرمانده وقت نيروي هوايي به پايگاه يکم شکاري دستور جمع آوري سريع توپ هاي 23 ميليمتري ضد هوايي که حريم هوايي فرودگاه و پايگاه را تامين مي کرد ، داد . به نحوي که باند فرودگاه تهران تا روز تهاجم بدون مراقبت بود. مشابه اين دستور به پايگاههاي ديگر ؛ مانند شيراز ، ايستگاه رادار مشهد و...نيز ابلاغ شده بود.
پس از شکست تجاوز طبس نيز ، بلافاصله کارتر طي بيانيه اي که از طريق راديو آمريکا در سراسر جهان پخش گرديد، ضمن اعلام عدم موفقيت اين طرح، اعلام داشت که اسناد طبقه بندي شده "سري" در صحنه عمليات در هلي کوپترها به جاي مانده است. در واقع کارتر با اين کار به بني صدر هشدار داده بود که اسنادي که ارتباط با اين طرح را بر ملا مي سازد، در صحنه عمليات بر جاي مانده و بايد هر چه سريع تر فکري به حال آنها کرد.چند ساعت پس از اين پيام کارتر، به دستور مستقيم بني صدر که در آن زمان فرماندهي کل قوا را نيز بر عهده داشت، بمب افکن هاي ايران، هلي کوپتر هاي در شن مانده و بي دفاع را بمباران کردند!! که در اين حادثه علاوه بر انهدام تجهيزات نظامي پيشرفته و اسناد سري فرمانده سپاه يزد ، محمد منتظر قائم نيز به شهادت رسيد .[17]

بازتاب و پيامدهاي تجاوز نظامي

با شكست تجاوز نظامي آمريکا ، هيچكس در ايران از عمق مسئله آگاه نبود، كسي نمى‏دانست كه چگونه طي هفته‏هي متوالي، دهها سازمان و كارشناس و خبره و جاسوس با استفاده از كاملترين اطلاعات چه طرح پيچيده و دقيقي را مهيا كرده‏اند و چه ترفندهايي محاسبه شده‏ي اتخاذ كرده‏اند. هيچكس نمى‏دانست كه قرار بود پس از خروج گروگانها از ايران عمليات بمباران تاسيسات و مراكز و اقتصادي ايران از سوي امريكا و با استفاده از ناوگانهي جنگي موجود در منطقه به اجرا گذاشته شود. البته خروج گروگانها چنان روحيه‏ي به امريكائيان مى‏داد و آنان را مغرور و سرمست از پيروزي مى‏كرد و متحدين اروپايي اش را به موافقت يا همكاري ترغيب مى‏ساخت و در منطقه ارعاب بوجود مى‏آورد و متقابلا روحيه بخشي از مردم ايران را تضعيف مى‏كرد و دولتهي ارتجاعي منطقه را دلگرم مى‏نمود كه مرحله دوم عمليات با موانع كمتري اجرا مى‏شد، گرچه كسي به دقايق سناريوي امريكايي واقف نبود اما اجمالا مردم ايران ‏دانستند كه با لطف و عنايت الهي خطر بزرگي از بيخ گوش آنها رد شده است.
البته آنچه که آمريکائيها در محاسبات خود در نظر نمي گرفتند؛ علاوه بر اتکاي اين انقلاب به قدرت لايزال الهي ، روحيه و عزم ملي و مذهبي مردم مسلمان و انقلابي ايران بود كه به تازگي از مبارزه با رژيم مقتدر شاه پيروزمند بيرون آمده بودند و اين روحيه همچنان که تا کنون در حوادث مختلف از خرداد سال 1360وشکست راهپيمايي مسلحانه سازمان منافقين تا پيروزي در جنگ تحميلي و...نشان داد ، چنان نيرومند بود كه معلوم نبود اگر نيروي دلتا وارد ايران مى‏شد ديگر قادر به خروج از دام گسترده‏ي در كشور بود يا نه؟ طرح امريكايى‏ها بري اجرا در كشوري با شرايط عادي ايده آل بود اما بري مقابله با كشوري كه در شرايط انقلابي به سر مى‏برد، طرحي كاملا ذهني، خيالپردازانه و غير عملي و مانند مشت بر سندان كوفتن بود.[18]
چندي بعد جنازه آمريكايي‌ها تحويل دولت آمريكا شد و دولت كارتر زيربار انتقادات فراواني كه از در و ديوار مي‌باريد، مراسم استقبال و تدفين باشكوهي ترتيب داد تا «شرافت ملي» لكه دار شده آمريكا را طوري بپوشاند كه ديگر ديده نشود. اما با اين حال بي نتيجه ماندن ديپلماسي كارتر در حل بحران ايران وقتي كه با شكست نظامي در طبس همراه شد، حيات سياسي دولت او را چنان متزلزل ساخت كه پس از چهار سال مجبور به ترك كاخ سفيد شد تا ريگان جمهوري خواه بر جاي او بنشيند. طعم شکست ماجراي طبس براي کارتر آنچنان تلخ
بود که بعدها در مصاحبه با روزنامه کويتي الانبا چنين گفت: « دوران رياست جمهوري من بدترين دوره هاي رياست جمهوري در آمريکا بوده چه در آن زمان دولت آمريکا در دست آيت الله خميني در ايران به گروگان گرفته شد.»[19]
نتيجه ماجراي تهاجم نظامي به طبس ، پيروزي بزرگ ايران و الگو قرار گرفتن آن از سوي کشورهاي جهان سوم و به ويژه کشورهاي اسلامي ، و در مقابل تضعيف موقعيت ابرقدرتي آمريکا در صحنه روابط بين الملل و واماندگي آن در مواجه با انقلاب اسلامي بود . به قول استاد دانشگاه «ويليام و مرى‏» : «در آوريل 1980 (1359) پنجه‏هي خرد شده عقاب آمريكا در كويرهي ايران جا ماند و مدفون شد.» [20]
اين شكست آنقدر عظيم بود كه گويي نيروهاي شيطاني نيز به ياري و مساعدت نيرويي ماورا طبيعت در اين واقعه اعتراف داشتند. بطوري كه وقتي از « هارولد بروان » « وزير دفاع وقت آمريكا چگونگي اين شكست را جويا شدند چنين پاسخ داد : « آيت الله امام خميني (ره ) در بالكن مقر سكونت خود حضور يافت و با هر حركت دست او يك هواپيما به زمين افتاد . » [21]
پيام مهمي که در بازخواني ناکامي توطئه هاي گوناگون دشمنان که از ابتداي انقلاب اسلامي تا کنون بر عليه انقلاب اسلامي داشته اند اين است که تا مادامي که مسئولين نظام اسلامي و مردم در مسير آموزه هاي حيات بخش الهي گام بردارند ؛ امدادهاي غيبي همواره پشت و پناه انقلاب و جمهوري اسلامي بوده و خواهد بود. همانگونه که بنا به گفته امام (ره) آن دانه هاي شن مامور خداوند بودند ، امدادهاي غيبي الهي ، با خنثي کردن توطئه آمريکا، بقا و استمرار انقلاب اسلامي را تضمين کرد.

پي نوشت :

[1] - هادي سجادي پور ، بازخواني روند و پيامدهي تسخير لانه جاسوسي آمريكا ، شريف نيوز ،آبان 1384 .
[2] - ر.ک : جيمي کارتر ، وفاي به عهد ، كتاب خاطرات كارتر ؛ و ر. ک ؛ اميررضا ستوده و حميد كاوياني، بحران 444 روزه تهران، ص20 .
[3] - دكتر بهرام نوازني، الگوهي رفتاري ايالات متحده آمريكا در رويارويي با جمهوري اسلامي ايران (1357 - 1380) مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 98 .
[4] - james a.bill, (new york :yale university press,1988pp.284 -293 ؛ و ر.ك: هاميلتون جردن، بحران.ترجمه محمود مينا، تهران: نشر نو، 1362.صص 30- 35.
[5] - صادق سليمي بني ، ارمغان دموکراسي ؛ جهت گيري سياست خارجي ايالات متحده آمريکا در قبال جمهوري اسلامي ايران ، قم : دفتر نشر معارف ، 1383 ، ص 266 .
[6] - خبر گزاري مهر ،طبس ؛ شکستي خفت بار در کارنامه شيطان بزرگ ، ۱۳۸۳/۰۲/۰۴ .
[7] - برژينسكي « سقوط شاه , جان گروگانها و منافع ملي » ترجمه منوچهر يزدانيار « تهران . كاوش . 1362 » ص 95 .
[8] - جلويتو كيه زا « هدف , تهران , تهاجم كارتر و وقايع پشت پرده » ترجمه هادي سهرابي « تهران . نشر نو1362 » ص 136 .
[9] - Eagle ClAw
[10] - ر.ک : سايروس ونس و برژنسکي ، توطئه در ايران ، ترجمه محمود مشرقي ، تهران :انتشارات هفته ، 1362 ، 90 .
[11] - كشورهي مصر، عربستان سعودي تركيه ، عمان و پاكستان در طي اين عمليات امكانات خود را در اختيار امريكا قرار داده بودند.
[12] - charle a.beck with & donald knox,delta force. (new york : harcourt bracejovanovich, pp.253 -257
[13] -حادثه طبس , چارلي بكويت , انتشارات اسلامي , تابستان 1367 , ص 8.
[14] - توطئه در ايران، پيشين ، ص 190 .
[15] - اشغال لانه جاسوسي امريكا زمينه‏ها و پيامدها ، مجله حضور ، شماره 8 .
[16] -گروه تحقيق واحد مرکزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، شکست بزرگ امريکا در واقعه طبس ، 4/2/1361 ، ص 197 .
[17] - همان ، ص 7 .
[18] - اشغال لانه جاسوسي امريكا زمينه‏ها و پيامدها ، پيشين .
[19] - روزنامه کيهان، 24/2/1363 .
[20] - james a.bill,op.cit,p.301.
[21] - روزنامه جمهوري اسلامي 73/2/5 .

نويسنده : علي رضا محمدي

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: نشریه الکترونیکی پرسمان



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: زمينه ها و اهداف حمله نظامي آمريکا به طبس, حمله نظامي آمريکا به طبس
آیا از دعواهای دوران نامزدی خود خسته شده اید؟
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 21:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سارا با عصبانیت از خانه دوستش بیرون زد و سوار ماشین شد. امین هم بعد از چند دقیقه با لبخندی به لب سوار ماشین شد.
سارا که از لبخند امین خیلی ناراحت بود گفت : داری به حرف های دوست عزیزت می خندی؟ امین گفت : خداییش خیلی جالبه. دنیا مثل این آدم به خود ندیده!
سارا: بله! توی مسخره کردن و توهین کردن هم تکه! تنها هنرش همینه.
امین : در مورد دوست من درست صحبت کن. مگه چی گفته؟
سارا: ندیدی چطور من و خانوادمو مسخره می کرد و شمام ریسه می رفتی؟
امین: خوب حالا یه چیزی گفت توام فقط دنبال نقطه ضعف ها می گردی. از روز اول عقدمونم همین طور بودی فقط چیزای منفی منو میبینی. اصلاً نگاهت خرابه.
و این جریان تا ایجاد یک دعوای بزرگ ادامه میابد…


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: آیا از دعواهای دوران نامزدی خود خسته شده اید, دعواهای دوران نامزدی, دوران نامزدی, نامزدی
اگر کم طاقت هستید بخوانید!
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 19:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اگر کم طاقت هستید بخوانید!


از میان این ویژگی ها و خصوصیت های فراوان و غیر قابل شمارش برخی از آنها فراوانی بیشتری دارند و بیشتر در افراد ظهور و بروز می كند كه از جمله آنها ویژگی كم طاقتی و بی تابی انسان ها است .

اینكه یك شبه به اهداف خودمان دست پیدا كنیم و هیچ مشكلی حق نداشته باشد بر سر راه ما سبز شود و اگر خدایی ناكرده با مشكلی مواجه بشویم زمین و زمان را به هم بدوزیم از جمله خصوصیت هایی است كه ما را تبدیل به یك انسان كم طاقت و بی تاب می كند ..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: اگر کم طاقت هستید بخوانید, کم طاقت
اسرارآمیزترین و زیباترین غارهای ایران
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 16:43 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
اسرارآمیزترین و زیباترین غارهای ایران


در این گزارش قرار است شما را با بخشی از عجیب ترین و اسرارآمیزترین غارهای کشورمان آشنا کنیم. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ایرانگردی
:: برچسب‌ها: غار, عجیب, غار یخ مراد, غار کتله خور
سواد هایی که شاید شما هم نداشته باشید!
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
انواع و اقسام سواد

تضمین سطح بالایی از سواد خواندن و نوشتن تبدیل به اولویت بسیاری از دولت ها در سراسر دنیا شده است. ولی آنچه اغلب فراموش می شود این است که بیش از یک نوع سواد وجود دارد و همه آنها در تحصیلات رسمی کسب نمی شوند. در اینجا به انواع سواد اشاره می کنیم. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: سواد, خواندن, نوشتن, فرهنگ
پیامک عاشقانه 92
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:34 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

http://s1.picofile.com/file/7631625806/smsLove.jpg

“منی” که کنارش “تو” نباشی ، “تومنی” نمی ارزد . . .


* * *

مرا که هیچ مقصدی به نامم…و هیچ چشمی در انتظارم نیست را ببخشید


که با بودنم ترافیک کرده ام . . .



* * *


سلام به اون عزیزی که ، فاصله ها باهاش دارم


تو دفتر خاطره هام ، خاطره ها باهاش دارم


آرزوی دیدن اون ، صورت زیباشو دارم


آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم


* * *

من


تو


او


ما


حتی بین ضمایر هم او بین ما فاصله انداخته !



* * *



بزرگترین روانشناسان دنیایند


دو چشمت !!


این قدر که


امیدوارم می کنند به زندگی . . .


* * *

متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك
:: برچسب‌ها: اس ام اس, اس ام اس جدید, اس ام اس جدید 92, اس ام اس 92
لنگه کفش
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 9:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
زندگی جریان دارد. مهم این است كه دل بسپاریم به لحظه‌هایی كه ما را به بودن می‌رساند؛ به با هم بودن.

زندگی جریان دارد، در جیك جیك جوجه پرندگانی كه آسمان را از چشم مادرشان نگاه می‌كنند.

زندگی جریان دارد، وقتی كه چاردیواری‌ات اختیاری باشد، حتی به اندازه یك لنگه كفش.

زندگی جریان دارد، وقتی زیر سقفی باشی كه انتخاب كرده‌ای و می‌توانی با طیب خاطر به صدای كودكانت كه تا دست‌هایت می‌دوند، گوش كنی.

گاه خواسته‌ات آنقدر كوچك می‌شود كه تمام دنیایت لنگه كفشی نیمدار است و جاخوش می‌كنی در لنگه كفشی كه معلوم نیست چه مدت است از پای صاحبش جا مانده است و تو آنقدر بزرگ می‌شوی كه می‌توانی از تاریكی یك لنگه كفش تا گستردگی آبی آسمان پر بكشی، پرندگانت را به آسمان بفرستی و با بال‌های ابر‌ستیزت فارغ از هر دامی، دانه‌ای را منقار به منقار تا دهان نوزادت بیاوری.

باید دوباره نگاه كنیم به این زندگی كه از حجم خیال‌مان بزرگ‌تر است. باید دوباره به كفش‌هایمان كه حالا جفت نیستند، نگاه كنیم و ببینیم پایمان از كفش عقب‌مانده‌ یا كفش پایمان را گم كرده است.

چه صدای شفافی از اعماق این كفش به تصرف آسمان بلند شده است و چه باران صدایی به آسمان شتك می‌زند از این لنگه كفش نیمدار.

به كوچكی خودم ایمان می‌آورم وقتی می‌بینم پرنده‌ای كه گستردگی آسمان را تجربه كرده است با شتاب و سرعت به خانه‌اش كه لنگه كفشی است، می‌دود، ولی من با تمام سرعت، تمام شبانه‌روز را در خیابان بوق می‌زنم و سبقت می‌گیرم از برادرم.

چه اطمینانی دارد این چاردیواری. چه اعتمادی به پرنده می‌دهد این لنگه كفش كه پرنده‌ای اعتماد و اطمینان می‌كند به جا پای انسان و جوجه‌هایش را این‌گونه بزرگ می‌كند.

كاش اعتمادی كه پرنده به جا پای ما دارد، ما به دل همدیگر داشتیم.



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
این «فردا» و «هفته آینده»​كی می‌آید؟
جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 22:20 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
این اول هفته‌ها، شنبه‌ها و شروع ماه‌هایی كه همیشه در خیال داریم تا روزی فرا برسد و زندگی ما را تغییر دهد، بالاخره كی می‌آید؟ تا به حال این سوال را از خودتان كرده‌اید؟ امان از این شنبه‌ها و اول هفته‌ها كه گویی اصلا در تقویم زندگی بعضی‌ها وجود ندارد و هیچ وقت فرانمی‌رسد!



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، موفقیت
:: برچسب‌ها: این «فردا» و «هفته آینده»​كی می‌آید
رویاهای فرزندان را جدی بگیرید
جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 21:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
كودكان از همان ابتدا و از همان روزهای خوش كودكی، با رویاهایشان بزرگ می‌شوند و البته نسبت به بعضی از آنها علاقه خاصی هم پیدا می‌كنند، در موردشان سخن می‌گویند و آنها را بارها در زندگی‌ تكرار می‌كنند، اما در این شرایط پدر و مادرها و بزرگ‌ترهای كودك باید رفتار صحیح را بشناسند و بدانند چطور باید با او برخورد كرد؛ برخوردی كه نه‌تنها كودك را آزار ندهد، بلكه در رشد و شكوفایی او نیز موثر باشد..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: رویاهای فرزندان را جدی بگیرید, رویاهای فرزندان
چرا موفق نمی‌شویم؟
جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 20:19 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بارها برای زندگی‌اش برنامه‌ریزی كرده است، اما هیچ‌وقت موفق نشده به تمام برنامه‌هایش عمل كند. یك بار اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی از راه می‌رسد و غافلگیرش می‌كند، دفعه بعد كه حواسش به این اتفاقات هم هست، برنامه‌اش چنان دشوار طراحی شده كه اصلا توانایی به پایان رساندنش را ندارد. گاهی هم برنامه‌ها اینقدر زیاد است كه باهم تداخل پیدا می‌كند و نمی‌تواند آنها را به درستی انجام دهد..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: چرا موفق نمی‌شویم
كار امروز را به فردا نیندازید
جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:18 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

با این‌كه قدیمی‌ها همیشه می‌گفتند «كار امروز را به فردا نینداز»، اما مثل این‌كه ما خیلی برای شنیدن این مطلب گوش شنوا نداریم و آن را جدی نمی‌گیریم. چراكه اگر آن را جدی گرفته بودیم، اینقدر كار نیمه‌تمام در برنامه‌هایمان دیده نمی‌شد، اینقدر كار‌ها را پشت گوش نمی‌انداختیم و برای انجام آنها تعلل نمی‌كردیم.

نمی‌دانم چرا، اما مثل این‌كه عادت كرده‌ایم كار را در همان لحظه‌ای كه باید انجام ندهیم. اینقدر وقت را تلف كرده و امروز و فردا می‌كنیم كه انجام كار هم سخت‌تر از قبل می‌شود. غافل از این‌كه اگر هدف‌مان را به درستی تعیین كرده باشیم و براساس اولویت‌هایمان پیش برویم، هیچ‌وقت نباید برای انجام كارها دچار تعلل شویم.

البته بعضی‌ها هم كارهای سخت را به تعویق می‌اندازند. شاید ترس از نتیجه كار یا نبود موفقیت در انجام آن عامل اصلی چنین تصمیمی باشد، اما مسلما راه‌حل خوبی نیست. هر وقت چنین حسی به سراغتان آمد، خوب است به این فكر كنید كه كار مورد نظر هر چقدر هم كه سخت و طاقت‌فرسا باشد، بالاخره باید انجام شود؛ پس زودتر دست به كار شوید تا استرس‌تان هم كمتر شود و علاوه بر این، نتایج ناخوشایند تاخیر در انجام كار را هم به حداقل برسانید.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، موفقیت
:: برچسب‌ها: كار امروز را به فردا نیندازید
اگر نمی‌توانید، قبول نكنید
جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:18 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

«نه»؛ این كلمه دو حرفی با این‌كه خیلی ساده است، اما افراد زیادی را می‌توان پیدا كرد كه هیچ‌وقت نمی‌توانند درست و بجا از آن استفاده كنند. تعجب نكنید، چون خیلی‌ها نمی‌دانند یا نمی‌توانند بموقع این كلمه را به كار ببرند و در مقابل درخواست‌های دیگران نه بگویند. البته همین ناتوانایی، گاهی برنامه‌های آنها را چنان به هم می‌ریزد كه بخشی از زندگی‌شان دگرگون شده و به قول معروف خودشان نمی‌فهمند این بلا چگونه برسرشان نازل شده است.

یكی از نتایج این ناتوانایی، پذیرفتن كارها و مسئولیت‌های مختلف و متنوعی است كه براحتی شرایط روحی و زندگی ما را دچار دگرگونی می‌كند. پس یادمان نرود كه پذیرش كارهای متعدد و متفاوت، آن هم در شرایطی كه برنامه‌های قبلی‌مان هنوز انجام نشده، نه تنها خوب نیست بلكه می‌تواند ما را از برنامه‌های‌مان هم عقب بیندازد. پس برای این‌كه در برنامه‌ریزی‌تان موفق باشید، هیچ‌وقت بیش از توان‌تان مسئولیت قبول نكنید.


http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: اگر نمی‌توانید, قبول نكنید
برنامه‌ریزی فقط برای روزهای خاص نیست
جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 10:15 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

از بعضی‌ها كه بپرسید «برنامه‌تان برای سال‌های آینده چیست؟»، لبخندی تمسخر‌آمیز تحویل‌تان می‌دهند و با نگاهی عاقل اندر سفیه به شما زل می‌زنند و می‌گویند: «تا سال‌های بعد چه شود؛ هر چه پیش آید خوش آید.»

این گروه معمولا اعتقادی به برنامه‌ریزی ندارند و فكر می‌كنند برنامه داشتن برای كار و زندگی، عمرشان را هدر می‌دهد. آنها یاد گرفته‌اند و شاید هم عادت كرده‌اند كه بدون كوچك‌ترین فكری روزگار بگذرانند و به برنامه‌ها اهمیتی ندهند. اما میان همین افراد بی‌خیال هم كسانی پیدا می‌شوند كه می‌دانند بدون برنامه‌ریزی كارها بدرستی پیش نمی‌رود ولی گاهی تنبلی و بی‌حوصلگی قدرت بیشتری دارد و آنها را وادار می‌كند به نشستن و تسلیم حوادث روزگار شدن. اما اگر زمانی قرار باشد همین افراد برای برگزاری جشن عروسی یا خدایی ناكرده مراسم ختم اقدام كنند، ناخودآگاه به فكر برنامه‌ریزی می‌افتند و دانسته یا نداسته مطابق آن عمل می‌كنند. البته شاید خودشان اسم برنامه‌ریزی را روی این كار نگذارند اما همین كه از روزها و هفته‌ها قبل به فكر برگزاری مراسم هستند و می‌خواهند به بهترین شكل ممكن انجام شود، همین كه برای غذای آن شب از قبل تدارك می‌بینند و مهمان‌هایشان را بموقع دعوت می‌كنند مشخص می‌شود كه آنها هم در ناخودآگاه‌شان به داشتن برنامه و اهمیت آن باور دارند؛ اما شاید آن را فقط مختص روزها و مراسم خاص می‌دانند. در حالی‌كه تمام كارهای زندگی، از ساده‌ترین كار تا دشوارترین‌شان نیازمند برنامه و طرح‌ریزی است. پس خوب است در دیگر روزهای زندگی هم برنامه داشته باشید؛ همانقدر كه به روزها و مراسم خاص اهمیت می‌دهید و به فكر برگزاری بی‌عیب و نقص آن هستید.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: برنامه‌ریزی فقط برای روزهای خاص نیست, برنامه‌ریزی