هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » پروانه فتاحی »پروانه های کاغذی
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

پروانه های کاغذی

تو مرا با برگ کاغذی
پر از پروانه
 به شهر پروانه ها بردی
و خبر از قاصدک باغ دادی
 که باغ هم پر از پروانه است
 و دلم نیز پر از آواز پرواز پروانه ها
 تو مرا ب یک برگ پر از پروانه
 به اوج صداقت ها
و صمیمیت ها بردی
و در این اندیشه
 وقتی که بزرگ شدی
گاهی
 خلوص کودکی اتفاق می افتد
 و همیشه پیش از آ“که فکر کنی ، اتفاق می افتد
 تو مرا با یک جهان پر از
 رؤیاهای صادقانه آشنا کردی
و مرا در پرواز لطیف پروانه ها
 و آن همه خوبی اسیر


شاعران » پروانه فتاحی »دختر دریا
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دختر دریا

 زنجیره های وفا
 حلقه در حلقه
 گرد هم
 چون گردنبندی از صفا
 می نشیند روی گردن دختر دریا
 دختر دریا می خندد
چون گل خندان
 و در میان خنده ها
می ریزد
از برق نگاهش
 رشته رشته مروارید
 می سازد خانه ای
آن سوی دریا
بامش صدف های دریا
در و دیوار و پنجره اش ، دانه های مروارید

 


شاعران » پروانه فتاحی »فردا چگونه است ؟
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

فردا چگونه است ؟

 فردا چگونه است ؟
فردا را کسی ندیده است
 نگاهم چشم انتظار فرداست
 لب هایم عشق را واگویه می کنند
و انتظار را در متن چشمانت
 غریب است اگر بگویم قریبم
 و دردریای چشمانت اسیرم
 سهل است که بگویم فردا چگونه است
 جوابی هست
 فردا زورق وارونه ای است
 که به اعماق دریاها می رود
 و من در دنیایی پر از امید
 با ماهی ها عهد می بندم
 که زورقم به آنها لطمه ای نزند
 و دل آسمانی خود را به ماهی ها هدیه می دهم
 و مهرم را به تو می سپارم


شاعران » پروانه فتاحی »فاتح
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

فاتح

 من در رقص خیال شادم
 چون تو در خیال من
 فاتح لحظه های غریبانه ی منی
و گاه چون اسب رم کرده ای خواهش
در دست های تمنای منی


شاعران » پروانه فتاحی »رنگ های شادی
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

رنگ های شادی

 وقتی که خوابم
 گوشه ای از خوابم آبی
 گوشه ای سبز
 گوشه ای سرخابی
 درخواب و بیداری
 رنگ های شادی می کاری
 در لحظه های هوشیاری
 از کردار نیک
پندار نیک
 گفتار نیک
سرشاری


شاعران » پروانه فتاحی »سنگ عاشق
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سنگ عاشق

سنگ و صدف
کنار هم
 مرجان ، خزه ها
تابش خورشید رو به سوی دریا
 هاله می سازد نور بر صدف
 جان می گیرد
 گل مروارید
 در باغ صدف
سنگ ، رنگ چهره می بازد
 ذرات وجودش
 از سوزش عشق ، به دور مروارید
 پروانه وار می رقصد
شمع گونه می سوزد
آری ، زیباتر از مروارید چه می توان دید ؟


شاعران » پروانه فتاحی »از نو پرواز کن
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

از نو پرواز کن

ای کبوتر چاهی
 به کدامین راهی
 راه ، مسدود است و تو در اشتباهی
آب در چاه حیات خشکیده است
 صیاد تازه نفس با قفس
از راه رسیده است
 از نو
 پرواز کن
 آسمانی دیگر
 و
اقیانوسی بجوی


شاعران » پروانه فتاحی »حضیض گل سرخ
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

حضیض گل سرخ

 می بینم که تکیده شده ای
 و رخت سفر به تن داری
 چگونه می شود تحمل کرد
 یار سفر نا کرده رادر حال سفر ؟
 می دانم ، تو عزیزی و بزرگ
 چون حضیض گل سرخ
 که فرو افتاده به خاک
 با دلی راحت و پاک
 می نهی سر بر بستر خاک
 و کنون گل سجاده ات
 از بهر عادت
 چه زیبا می سازد
هر روز بر تو نماز


شاعران » پروانه فتاحی »پیدای نهان
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

پیدای نهان

 با توام
 با تو که احساس بزرگ شدن می کنی
 از بدی آدم ها سخن می گویی
 با توام
 با تو که احساس می کنی فقط خودت هستی
و دیگر نیاز مند کسی نیستی
 با تو ام
 با تو که در دنیایی از نیاز ، می گویی بی نیازم
 تو که روح خود را در تلاطم نیازها گم کرده ای
من آن روح را عزیز می دارم
 که پیش چشم من پیداست
 و به آن پیدای نهان می گویم
 تو بزرگی ، اما هنوز در کودکی های خود اسیر
 و هرگز نمی توانی بگویی خود را یافته ام
چرا که من نیز هنوز برای مادربزرگت کوچکم
 هنوز کوچک تر از آنم که بگویم بزرگ شده ام
 دخترم ، کودکم
تو هنوز برای من همان مرمی هستی که با کشیدن یک صفحه نقاشی
 پر از رخ و نیم رخ
 به من می گفتی
 چشمانشان را باز کن
 چرا خوابیده اند ؟
 تو خود نمی دانی هنوز
 همان کودکی
که در رؤیاهای کودکانه ات همه خوابند


شاعران » پروانه فتاحی »ظهور خوبی ها
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ظهور خوبی ها

در سکوت آبی آسمان
 و در واپسین لحظه های غروب
 می رسم به باغ خیال
می چینم دسته دسته
 گل های شعر و شور
در این میان
 ساناز
 دختر تقی
 صحبت از دم غنیمت است و تنهایی
 و بعد از آن کتی
 با شیطنتی زاییده ی زمان
 گفت : هورا هورا
ظهور خوبی ها
 دیوار تنهایی مرا
 در باغچه ی خیال
 و ایوان واقعی حیات می شکند


شاعران » پروانه فتاحی »جاودانگی
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

جاودانگی

آن سوی سد زمان
 نگاهی است
 که مرا می خواند
 رد نتوان شد از آن نگاه
 برای همیشه
 همان جا می ماند


شاعران » پروانه فتاحی »سلام
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سلام

 سلام
با نگاهی خالص
 از صمیمیت و وفا
 باز هم سلام
 دنیایی دور از رنگ و ریا
 و جلوه های صفا
 موج می زند در بین بچه های ما
 هر چند که به جبر و اختیار
 دور بوده اند سالها ز ما
 جشن و شادی
 نور امید
 پر می کشد از درون صحبت های ما
 در این میان
 چه زیباست
میهمانی ، به خاطر تمام
مهربانی های خدا


شاعران » پروانه فتاحی »آسایش دوباره
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آسایش دوباره

کاش
 زمین ساخته می شد
با سفالینه های دیگری
 منو تو و دیگری
 با زایشی دوباره
 آسایشی دوباره می یافتیم


شاعران » پروانه فتاحی »کوره ی درون
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

کوره ی درون

 سفالینه هایم
 و تمام طرح های ذهنی ام
 شکلی می گیرند
 در بعد وجودم
 و در کوره ی درونم
 می سوزند و می سازند
 و ذره دره
حیات می گیرند
 در تمام لحظه های من
 و اوج می گیرم
 چون آن دمی که از دم دیگری متولد شدم


شاعران » پروانه فتاحی »دوباره رستن
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دوباره رستن

دیروز با ماه و ستاره پیمان بستم
 و زیر شاخه ی نور نشستم
 امروز با آب و خاک و هوا
 و فردا
با تجسمی از گل
 در تلألؤ نور
 و سنگ
 دوباره خواهم رست


شاعران » پروانه فتاحی »رویش سبز
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

رویش سبز

 در لحظه های رویش سبز
 عشق را
 هستی را
 و بودن را
 زمزمه کردم


شاعران » پروانه فتاحی »سرود زندگی
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 سرود زندگی

 من از تبلور شبنم می ایم
در سکوت دریا می خوانم
 سرود ماندن را
 و در هم می شکنم هبوط آدم را
 من از واژه ی غریب غربت
نگاه آِنای خود را می دزدم
 و غریبان زمان را
 به قصد آشنایی با فردا
 می پذیرم
 و گل واژه های صفا را
 از سرند دوستی
 با دو دست لغزان
 همچون گهواره ی کودکان به لرزه می گیرم
 و باب سرودن را می گشایم
من در نیایش صبحگاهی
سلام عشق را پاسخ می دهم
 و می خوانم سرود ماندن را
 در اذان صبح
 درود ستاره را با سحر حس می کنم
 و سلام سحر را همچون گوشواری بر گوش خورشید می بینم
 من از باد نمی گریزم
 و از توفان نمی هراسم
مگر نه این که هر دو مظهر طبیعت اند ... ؟
باران ، شستشو گر آلام من است
 و طراوت بعد از آن در کوهستان
 سرود زندگی ام
 پس می خوانم سرود ماندن را
 من از نسیم حظ می برم
 و بر کجاوه ی صبا می نشینم
 من در غروب به دنیا آمدم
و در فلق بار سفر خواهم بست


شاعران » پروانه فتاحی »جز برای یکی
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 جز برای یکی

جز برای یکی
 حتی
 اگر
 تمام وجودت
 چون تکه های ابر
 ذره ذره آب شود
 و چون کوه فرو ریزد
 خود را
 به اندازه ی سر سوزنی
برای کسی
حقیر مکن


شاعران » پروانه فتاحی »می دانم می ایی
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

می دانم می ایی

 می دانم
 می ایی
 به سرعت نور
 چون رود ، زلال و پر غرور
می دانم
 همین حالا نیز
 یا هر زمان که بخوانند تو را
 چاره ساز نیازمندانی
 از راه دور
 می سازی برای آنان پل های عبور
 با دریچه های امید و سرور
 می دانم می ایی


شاعران » پروانه فتاحی »سبزینه های خیال
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سبزینه های خیال

 با ذره ای خوبی
 و
 ذره ای بدی
 و
 سرشتی پاک
 و
مشتی گل
 و
 نور
 با رویشی از غرور
 و حوضچه ای از
 سبزینه های خیال
 به دنیا آمدم


شاعران » پروانه فتاحی »غریبه ی زمان
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:46 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

غریبه ی زمان

 به نوزادی که
 تازه از خواب تولد برخاسته
 بنگر
 بنگر به نگاه پاک و غریبش
 و صدایی که با ملائک هم نواست
 و تپش قلبش چون
 تیک تک ساعتی
 که تازه کوک شده
 تازه
برای
دنیایی که
 با همه کس
 حتی ، زمان غریبه است


شاعران » پروانه فتاحی »تولد
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تولد

 می ایی
 با خواهش این و آن
 در پوشش آرزوهای دیگران
 می روی
 با هزار آرزوی گران
 برای خود
 نه برای دیگران


شاعران » پروانه فتاحی »زمزمه ی صبح
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

زمزمه ی صبح

سپیده دمید
 پنجره ای رو به آسمان باز شد
 شاخه های نور از زمین رویید
 چشمه جوشید
 آهو بچه ای رقصید
غنچه خندید و گل باز شد
درختی شکوفه هایش را دید
 خرگوشی سر از خواب برداشت
زاغچه ای از روی دیوار
 اولین بار پرید
 کوه ، هاله ی خورشید را دید
 رود ، زمزمه ی صبح را شنید
ماهی رود با شور و شوق
 نغمه ی هستی را سرود


شاعران » پروانه فتاحی »
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
شاعران » بهمن قره داغی »حوصله می خواهد
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

حوصله می خواهد
 

صدای سیاه زاغ وُ
جیغِ جماعتی جغد
و اعصاب ابری من .
دارم از خودم خالی می شوم
تف به سفره ای که سیرت نمی سازد
تا در پی نانی که سجده اش را نابلد می مانی
رجعتی به هر “رجاله ای” بری.
تف به خطی که بر پیشانی ام نشست
به گمانم سرنوشت تو را نیز
ازین پیشانی تراشیده باشند



ـ نه آقا این جار آن جماعت “سامی” ست
که بویی از باران و آهی از ایینه در بساط نداشتند
و بر بام باور ما خانه به خنجر ساختند
من تمام خودم را در دست هایم می کارم
فرداها به انگشتانم می رویند
و کوچه دوباره بوی نان و نوازش می گیرد
تنها حوصله می خواهد
حوصله
برو کتاب هایت را ورق بزن .


شاعران » بهمن قره داغی »بـاد!
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بـاد!

عاشقانه به فرداها دل می سپردیم وُ
فریادمان را فریب می دادیم
تا شاید یکی از این گله ابرها که می ایند
به بارانی باردار باشد !.
و ما همچنان دل می سپردیم…
تا دیشب
یکی که مثل خودم خوب می شناسمش
صمیمی تر از همیشه با من گفت :
هنوز هم به جست و جوی باد
تمامِ توانِ تو را مسافر می بینم .
ـ‌ باد!
و کودکانه گریستم
آنقَدُر که اسب چوبی ام را شکستند.


شاعران » بهمن قره داغی »گناه من
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گناه من

قسم می خورم که اشتباه به باورت کاشته اند
که من دوزخم.
هنوز دست ها و لب ها و گونه هایم
بوی خوشِ خرد سالگی را خراب نکرده اند
جیب های پیراهنم
پر از ترانه و تبسم است .
هنوز داغِ آن پروانه که پرپر شد
به سینه سبز دارم .
قسم می خورم
آن دو ماهی هفت سین کودکیم را سوگوارم
گناهم به گمانم همین هاست .
باور نمی کنی ؟

دوزخِ تو ارزانی من !


شاعران » بهمن قره داغی »بگو باد بیاید
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بگو باد بیاید

شتابان از زیر پنجره گذشت !
ردی از زخمش بر کتفٍ کوچه نشست !
کوچه پیش از شمعدانی پنجره پژمرد .

آهای بگو باد بیاید
بهار بارانی من نزدیک است
می خواهم تمامِ کبوتران اسیر را گریه کنم
می خواهم از زبانِ یاس ها
زخمِ داس را ناله زنم .
بگو باد بیاید
هوای مرده آزارمان می دهد
زخمِ کوچه تکثیر می شود
و من درامتدادِ این ثانیه های سنگین
پیر می شوم
بگو باد بیاید
بگو بیاید .


شاعران » بهمن قره داغی »دوباره آغاز می شوم
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:11 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دوباره آغاز می شوم
 

باران که ببارد
زمینِ ذهنِ تو از آب ،
خشک می ماند !
که حرمتٍ ایینه و آفتاب را
محرم نبوده ای.
باران که ببارد
رؤیاهایت همیشه زرد می مانند
که آسمانِ باورِ تو
بغضی پاییزی دارد




که از پروانه و کبوتر و رؤیا
پرواز را نفهمیده ای .
چرا که آسمانت را از زمین سهم گرفته ای
باران که ببارد …
دوباره آغاز می شوم .


شاعران » بهمن قره داغی »خدا کند …
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:11 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

خدا کند …

هیچت به هیچ کس شباهت نیست
نه بوی بابونه به بالایت پیداست
نه لبانت تر به طعم عاطفه
و نه حتا سهمی از سادگی به سیمایت سبز
اما انسانی ترین ترانه های آدمیان را مادر مانده ای
زبان تفاهم خدا و شیطان را به آستین داری
و تمام غربت خویش را مسافری
عجبا که سرخی سرد لبانت
لحظه های معصوم ِ مرا گریه می کنند

نمی دانم امروز چندم جهنم است
نعشِ دوازده ستاره بر دوش دارم
سیر از گرسنگی ام
و هی به تو می اندیشم
هنوز رد پاهایت را به سینه قاب کرده ام
شب ها دلتنگی هایم را خواب می بینم
امروز “حوصله ام ابری ست ”
خدا کند که ببارم.