حضیض گل سرخ
می بینم که تکیده شده ای
و رخت سفر به تن داری
چگونه می شود تحمل کرد
یار سفر نا کرده رادر حال سفر ؟
می دانم ، تو عزیزی و بزرگ
چون حضیض گل سرخ
که فرو افتاده به خاک
با دلی راحت و پاک
می نهی سر بر بستر خاک
و کنون گل سجاده ات
از بهر عادت
چه زیبا می سازد
هر روز بر تو نماز