روانشناسی مُدرن

دسته اول افرادي هستند كه زندگي بي‌قيد و بندي داشته و به نظر خود از آزادي مطلق برخوردارند.

آنان چنين مي‌انديشند كه اگر ازدواج كنند آزادي آنها سلب شده و بايد مقيد زن و زندگي باشند و ديگر آن آزادي و خودسري را ندارند. اين گروه فلسفه ازدواج را فقط ارضاي جنسي مي‌دانند و عقيده دارند اين ميل را از راه‌هاي مختلف و به طور آزادانه مي‌توان اشباع كرد و ديگر احتياجي به تشكيل خانواده و تامين مخارج كمرشكن آن
نيست..

اولين كار اين است كه بخواهيد تغيير كنيد، در حقيقت اين ميل به تغيير بايد در وجودتان باشد. بنابراين از خودتان بپرسيد آيا آماده تغيير هستيد يا نه؟ آيا شجاعت اين كار را داريد و آيا مي‌خواهيد تغيير كنيد؟ اين پرسش‌ها قسمتي مهم از فرآيند تغيير و بهبود روحيه است، مطمئن باشيد براي شروع بايد اين كار را انجام دهيد تا با آمادگي كامل پيش رويد.

پس از اين‌كه مطمئن شديد و آمادگي خودتان را حس كرديد، به دنبال جايي آرام باشيد؛ جايي كه در آن بتوانيد راحت‌تر و بهتر بهبود يابيد و روحتان را به آرامش برسانيد. شايد ناچار شويد چند روز به سفر برويد يا به هر شيوه‌اي از محيط معمول زندگي خارج شويد.

وقتي جاي آرام و ايمن را پيدا كرديد، نوبت ذهن مي‌رسد؛ حالا بايد ذهنتان را آرام كنيد. اين كار هم شيوه‌هاي مختلفي دارد كه خودتان بايد بهترين را پيدا كنيد؛ مي‌توانيد كمي قدم بزنيد، آرام و عميق نفس بكشيد، تمركز كنيد، به دعا و نيايش مشغول شويد و....

در حقيقت در اين مرحله بايد بخواهيد از گذشته و اتفاقات ناگوار آن جدا شويد؛ خيلي از ما دوست داريم به گذشته تلخ خود بچسبيم اما شروعي جديد و زندگي در دنيايي متفاوت را تجربه نكنيم. ولي باور كنيد اگر بخواهيد زندگي‌تان بهبود يابد بايد دست به كار شويد و گذشته‌ تلخ را با اتفاقات ناراحت‌كننده‌اش فراموش كنيد.

در نهايت متوجه مي‌شويد شما تنها كسي هستيد كه مي‌تواند شخصيت جديدي برايتان ترسيم كند؛ خارق‌العاده است، شما تنها كسي هستيد كه بايد زندگي را بسازد؛ هر روز و هر لحظه زندگي جديدي براي خود مي‌سازيد، شخصيتي جديد و آينده‌اي جديد. براي خودتان الگوي جديدي ترسيم و طوري ديگر به زندگي و اتفاقات آن نگاه كنيد. مطمئن باشيد اگر ديدتان را تغيير دهيد، دنيا هم زيباتر و آرام‌تر خواهد شد.

بنابراين بايد تنها بر صحنه بزرگ‌تري از زندگي تمركز كنيم و آرزوها و روياهايمان را ببينيم. البته در اين ميان، از كليدهاي موفقيت‌هم غافل نشويد؛ توانايي‌ها و استعدادهايي كه داريم در راه رسيدن به هدف به ما كمك مي‌كند و راه را هموار مي‌سازد.

روزي پسر جواني گفت هيچ وقت در زندگي موفق نمي‌شود و به خواسته‌هايش نمي‌رسد. او مي‌گفت اگر زندگي بهتري داشت، اگر ثروتمند بود، اگر با قاشقي از جنس نقره غذايش را مي‌خورد و .... حتما به آرزوهايش هم مي‌رسيد و از زندگي لذت مي‌برد.

من كه حرف‌هاي او را باور نداشتم، يك شب او را به خانه‌ام دعوت كردم. وقتي ميز شام را چيدم و بشقاب‌ها را گذاشتم، فقط يك قاشق نقره كنار يكي از بشقاب‌ها قرار دادم. به او هم يك قالب كوچك صابون دادم و با اشاره به سرويس بهداشتي از او خواستم دست‌هايش را خوب و تميز بشويد. به او گفتم براي غذا خوردن بايد دست‌هايش تميز باشد. او متعجب از من سوال كرد و دليل اين كارم را پرسيد.

من هم به او گفتم وقتي شام‌مان را خورديم، توضيح مي‌دهم. هر دو نفر شام را خورديم و غذايمان تمام شد. از او پرسيدم آيا از طعم غذايش لذت برده است؟ او لبخندي زد و سرش را به نشانه رضايت تكان داد.

به او گفتم آيا غذايش كافي بوده است يا نه؟ او هم دوباره تاييد كرد و گفت به مقدار كافي خورده است.

وقتي او جواب سوال‌هاي مرا مي‌داد، نگاهش كردم و با اشاره به قاشق نقره‌اي خودم گفتم: اگر بدون قاشق نقره‌اي زندگي مي‌كني، اگر ثروتمند نيستي، اگر اين طور كه امروز هستي، متولد شده‌اي هيچ كدام دليل خوبي براي متوقف كردن زندگي نيست. هيچ يك از اين بهانه‌ها نمي‌تواند لذت زندگي را كم كند. تو باز هم غذايي لذيذ خوردي و سير شدي، پس قاشق‌هاي نقره‌اي نقشي در خوش طعم كردن غذاها و لذت بيشتر صاحبانشان ندارد.

خدا براي ما تعيين مي‌كند كجا برويم و اين ماييم كه براي خودمان چگونگي اين كار را مشخص خواهيم كرد. پس بايد پيش رفت و از زندگي لذت برد.