هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

رابطه لباس با شخصیت
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت 22:16 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://upload7.ir/images/57916519708494894787.jpg


انتخاب لباس به ندرت می‌تواند بی‌غرض باشد، رازهای درون‌مان در نوع پوشش‌مان مشخص می‌شود. خانم کوکو شنل گفته است که «اگر خانمی بد لباس بپوشد، خود لباس است که به چشم می‌آید اما اگر او بی‌عیب و نقص لباس بپوشد، خود اوست که به چشم می‌آید.»




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: شخصیت شناسی, تست روانشناسی, شخصیت, لباس پوشیدن
هفت تیپ آقایانی که خانم ها نمی توانند از آنان دوری کنند
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت 21:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هفت تیپ آقایانی که خانم ها نمی توانند از آنان دوری کنند


ازدواج يکي از مهم‌ترين مسائل زندگي است که در پيشرفت، کمال و سعادتمندي انسان، نقش اساسي دارد و طبيعي است هر جواني که در آستانه‌ي ازدواج قرار دارد، همواره به فکر اين مسئله‌ي مهم و انتخاب شريک مناسب زندگي خود ‌باشد. .



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زنان، مردان
:: برچسب‌ها: هفت تیپ آقایانی که خانم ها نمی توانند از آنان دوری
راه‌های جلب محبّت همسر
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت 16:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
راه‌های جلب محبّت همسر


یکی از گلایه هایی که توسط زن و شوهرها، زیاد مطرح می شود این است که؛ محبتی که در دوران نامزدی، عقد یا اوایل عروسی نسبت به یکدیگر داشته اند، کمرنگ شده است و یا آن ها احساس می کنند که در حال دور شدن از یکدیگرند. هر چند زندگی بدون محبت بسیار خشک و غیر قابل تحمل است، اما مسلماً گاهی شرایط زندگی چنین اوضاعی را به وجود می آورد..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: راه‌های جلب محبّت همسر, راه‌های جلب محبّت, همسر
زندگی زناشویی یعنی پول، پول، پول...!
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت 11:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
زندگی زناشویی یعنی پول، پول، پول...!


حساب و کتاب زندگی مشترک شما به چه شکل است؟ چطور وظایف مالی و غیر مالی را با هم تقسیم می‌کنید و کدام یک از شما از این شیوه تقسیم کار رضایت بیشتری دارید؟ حرف آخر را در دنیای اقتصادی زندگی مشترکتان چه کسی می‌زند. وقتی بیمار می‌شوید تأمین مخارج درمان را با مرد خانه می‌دانید یا شما هم در آن سهیم و شریکید؟





:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی
:: برچسب‌ها: زندگی زناشویی, پول, زناشویی
زناشویی پر آرامش یا پر حادثه دوست دارید؟
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت 10:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://upload7.ir/images/78110413958243292028.jpg


غم‌های مشترک، شادی‌های مشترک، تجربه‌های مشترک و حتی ترس‌های مشترک، بهانه‌ای است که آینده مشترک بسیاری از زوج‌ها را رقم می‌زند. روانشناسان می‌گویند آدم‌ها آنقدر شیفته خود هستند که به محض آشنایی با فردی که شبیه خودشان است، به او دل می‌بندند..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
:: برچسب‌ها: زندگی مشترک, آرامش, پر حادثه
راه های کنار آمدن با بینی بزرگ
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت 9:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
راه های کنار آمدن با بینی بزرگ


اگر بینی شما بزرگ است و از این بابت خسته شده اید اما امکان جراحی هم برایتان وجود ندارد بهترین کار این است که شرایط را بپذیرید و با آن کنار بیایید. در اینجا با دنبال کردن این پله ها می توانید بینی بزرگ و گوشتی یا عقابی شکل تان را بیشتر دوست داشته باشید. .



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: بینی, بینی بزرگ, جراحی بینی
نترسيد، در جمع صحبت کنيد
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:14 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
سارا وارد خانه که شد، بدون اين که با کسي حرفي بزند به اتاقش رفت و شروع کرد به گريه کردن. بدشانسي ها دوباره شروع شده بود. يک ماه مانده به امتحانات، استاد يکي از دروس سر کلاس گفته بود که ارائه کنفرانس اجباري است و اين يعني سارا بايد درسش را حذف کند. سارا ۲۴ ساله و دانشجويي نمونه است و نمره هاي بسيار بالايي مي آورد، جز در دروسي که به کنفرانس يا ارائه شفاهي نياز دارد..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: ترس, فوبي, هراس, فوبيا
چرا کتاب بنویسیم؟
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت 21:28 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://upload7.ir/images/70580044929337863898.jpg


در این مطلب به شما می گوییم آیا اینکه می گویند همه انسان ها توان و استعداد نگارش کتاب را دارند، صحیح است؟ و آیا کتاب می تواند به پیشرفت یک شغل یا شناخته شدن یک برند تجاری کمک کند؟ این مطلب کوتاه بیشتر در مورد مزایای داشتن یک کتاب در زمینه شغلی است..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: موفقیت شغلی, موفقیت در کسب و کار
کودک شما چقدر توان خواندن دارد؟
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت 19:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://upload7.ir/images/95192177719837083540.jpg


یادگیری و توان خواندن کودکان روندی است که به سال ها زمان نیاز دارد. هر کودکی نیز به روش خود این علم را یاد می گیرد. برای آشنایی با مراحل رشد توان خواندن کودکان مقاله زیر را مطالعه بفرمایید..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: توانایی خواندن در کودکان, کودک, کتاب خوانی
چطور با استفاده از تایید نفس، ذهن و زندگی‌تان را تغییر دهید
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت 10:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


جایی خوانده‌ام که در قبل از اینکه مغز ما برای برخورد با سطح مفهومی آماده باشد، در مدرسه به ما کسر یاد می‌دهند. به این دلیل این را باور دارم که خیلی‌ها مشکلشان در مدرسه با شروع آموزش کسرها آغاز می‌شود.

تصورسازی بچه‌ها از خود بسیار آسیب‌پذیر است. وقتی بچه‌ای درمورد یکی از درس‌های مدرسه احساس حماقت کند، این گفتگوی منفی با خود شروع می‌شود. خیلی زود این گفتگوها اعتمادبه‌نفس آنها را از بین برده و میلشان به یادگیری را نابود می‌کند..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: چطور با استفاده از تایید نفس, ذهن و زندگی‌تان را تغییر دهید, تایید نفس, ذهن
اگر دل درد و دل پیچه دارید
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت 9:22 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://upload7.ir/images/89395869230494425592.jpg


درست است که یکی از عوارض معمول گرمای هوا عفونت گوارشی و اسهال و استفراغ است اما گرمای امسال تابستان شمار مبتلایان به عفونت‌های گوارشی را بسیار بالا برده‌ است و عده زیادی را روانه درمانگاه‌ها و حتی بیمارستان‌ها کرده..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: دل درد, دل پیچه, عفونت گوارشی, اسهال و استفراغ
این ساپورت‌های نچسب !
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت 8:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ساپورت


ویترین‌ها پر است از مانکن‌هایی که دست به کمر هستند و تصور می‌کنند در سواحل ترکیه ایستاده‌اند؛ مقابل ویترین هم جوان‌هایی دست به چانه ایستاده‌اند و در این فکرند که «نکند واقعا اینجا ترکیه است!؟» «نیمکره شرقی و نیمکره غربی»؛ این عبارتی است که یک خانم میانسال، آن را با ناراحتی تمام به کار می‌برد و با پشت سر گذاشتن دختران جوانی که همان حوالی مشغول قدم زدن هستند سریعا همراه با پسر جوانش مرکز خرید را ترک می‌کند..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: ساپورت‌های نچسب, ساپورت‌
ترسیم هویت دانشجویی مسلمان
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
ترسیم هویت دانشجویی مسلمان


1. اهمیت فرهنگ و نقش آموزش عالی

الف. فرهنگ و توسعه

امروزه یکی از شاخصه های کشورهای درحال توسعه را مسئله «فرهنگ» و به ویژه نقش نظام آموزش عالی در آن می دانند. فرهنگ و میزان سطح ارتقای آن، معیاری برای توسعه یافتگی به حساب می آید. و در این زمینه، سخن از نقش نظام آموزش عالی به عنوان یکی از ارکان مهم فرهنگ ساز است. نه تنها کشورهای در حال توسعه بلکه هر کشور و جامعه ای در دنیای جدید نمی تواند از تأثیر مهم فرهنگ در رشد و پیشرفت جوامع دور باشد.

ب. فرهنگ و تمدن

از سوی دیگر، نباید از تأثیر مهم فرهنگ در تمدن سازی نیز غفلت ورزید. هر تمدنی برای پایداری خود نیازمند فرهنگ سازی است؛ چرا که بدون عنصر فرهنگ یکی از اصلی ترین شالوده های تمدن بشری استوار نخواهد شد. بی تردید، از آن رو که نظام آموزش عالی نیز یکی از ارکان مهم فرهنگی و جزئی از آن به حساب می آید، باید به نقش کلیدی آن در تمدن سازی توجه ویژه داشت.

ج. اهمیت تمدن سازی

در دنیای امروز دو راه پیش روی ملت ها و جوامع بشری وجود دارد: یا باید منفعلانه مرعوب ساخت روابط امروز تمدن حاکم غربی شد و یا اینکه برخوردی فعال را پیش گرفت و در صدد تمدن سازی برآمد. راه نخست، به از دست دادن هویت و ملیت و فرهنگ خودی می انجامد و راه دوم، مسیر بازیابی هویت ملی و بازسازی ریشه های فرهنی را به روی یک ملت می گشاید. برای بشر کنونی انتخاب سومی مطرح نیست؛ چنانچه جامعه و ملتی به سمت تمدن سازی حرکت نکند و درصدد ریشه یابی وضعیت موجود خود و طراحی مهندسی آرمانی اش برنیاید، به ناچار باید تن به پذیرش حاکمیت تمدن غربی و سیطره آن بر تمامی قلمروهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی جامعه خودی بدهد. درنتیجه، اگر به نقش مهم فرهنگ در تمدن سازی پی بردیم، به اهمیت دو چندان فرهنگ سازی برای دست یابی به شالوده های تمدنی جدید نیز رهنمون خواهیم شد.

د. فرهنگ و روابط دنیای جدید

به غیر از تأثیر فرهنگ در توسعه و تمدن سازی، شاید بتوان یکی از مهم ترین شاخصه های کلان تمایز جامعه قرن 19 و 20 با قرون گذشته را در قرار گرفتن «فرهنگ» به عنوان یکی از کلیدی ترین و کاربردی ترین عناصر ارتباطی بین جوامع و دولت ها و در یک کلمه، کلیه ارتباطات انسانی به حساب آورد. دست کم اینکه بخش وسیعی از ارتباطات نوین، ازاین منظر و با بهره بری از نقش و توان مسائل فرهنگی انجام می پذیرد. و بی دلیل نیست که عصر امروز، عصر تبادل ارتباطات فرهنگی نامیده می شود.
یکی از نمونه های عینی که می تواند نشانگر تحلیل مزبور باشد در نظر گرفتن شیوه های استعمار کهنه و قدیم و مرز بین آن دو در اهمیت یافتن مسائل فرهنگی و تغییر مشی از منظر ارتباطات فرهنگی است. به این معنا که اگر در شیوه های استعمار قدیم و کهنه؛ بیشتر از راه کارهای فیزیکی و عملیات نظامی و مشابه آن استفاده می شد، استعمار نو، بهره گیری از راه های ارتباطی فرهنگی را مدنظر قرار داده؛ چرا که این شیوه درعین پنهانی و ناآشکار بودن، دارای تأثیر نفوذ بسیار بیشتر و ماندگارتری در جوامع خواهد بود. پیش تر هم اشاره شد که یکی از مهم ترین بسترهای ایجاد و پدیدآوری هر تمدنی از قالب و در مجرای فرهنگ سازی یک جامعه صورت می پذیرد. بنابراین، استعمار نو از این طریق می تواند به سه نتیجه دست یابد: 1. تأثیرگذاری مخفی؛ 2. تأثیرگذاری ماندگار؛ 3. تأثیرگذاری تمدنی.
هریک از سه هدف مزبور به تنهایی نیز مطلوب است، اما با اصل قرار دادن ارتباطات فرهنگی، سه هدف یک جا به دست می آید. در استعمار فرانو، شاخصه دوم و به ویژه شاخصه سوم، به صورت خاص مورد توجه قرار گرفته است. در این نوع از استعمار، به جای تلاش های صرفاً جغرافیایی و چهره به چهره، تغییر و ذوب و انحلال فرهنگ ها به عنوان یک اصل و مبنا شناخته می شود.

هـ- دانشگاه امروز

نتیجه منطقی نکات مورد اشاره این است که امروزه مهم ترین نقش و حساسیت نظام آموزش عالی و دانشگاه ها، فرهنگ سازی در جوامع است. دست یابی به توسعه جامع و پایدار جامعه اسلامی، ایجاد زمینه برای تمدن سازی آرمانی و مطلوب اسلامی - ایرانی، ذوب نشدن در ساخت روابط موجود تمدن غربی، و حضور فعال در پی ریزی مهندسی ارتباطات فرهنگی دنیای امروز و مقابله در برابر هجمه فرهنگی استعمار مدرن از دیگر تأثیرات نظام آموزش عالی در جامعه ما به شمار می آید.
فرهنگ؛ دانشگاه؛ توسعه جامعه؛ عصر ارتباطات نو؛ عصر استعمار نو؛ تمدن سازی. همه موارد مزبور نشان دهنده معیارهایی است که دانشگاه امروز در جامعه ما باید خود را برای آن آماده سازد تا بتوان ادعا کرد نیازهای پیرامونی خود را به درستی شناخته است. به هر میزانی که از این ملاک ها دور شویم، درحقیقت، دانشگاه و نظام آموزش عالی را از دنیای جدید و لوازم ضروری آن دور ساخته ایم.

2. نقش دانشجو در نظام آموزش عالی

در یک دسته بندی کلی، عناصر سازنده دانشگاه را می توان به دو دسته «عناصر انسانی» و «عناصر غیرانسانی» تقسیم کرد. عناصر انسانی شامل دانشجو، استاد، مدیریت و کارکنان، و عناصر غیرانسانی شامل فضای کالبدی می شود. در این میان، یکی از مؤثرترین مؤلفه های انسانی در دانشگاه ها، دانشجویان هستند که بدون آنان، نظام آموزش عالی رونق شایسته و بایسته خود را نخواهد داشت. این نقش زمانی پررنگ تر خواهد شد که تأثیر دانشجو را در ارتباط با فرهنگ یک جامعه ببینیم. بنابراین، می توان دانشجوی امروزی را دارای رسالت ها و وظایفی بسیار مهم تر از فراگیری دروس خاص علمی دانست. دانشجوی امروزی در جامعه اسلامی نمی تواند پیرامون ضرورت های چهارگانه ذیل نیندیشد و نسبت کار و تلاش خود را با آنها تعیین نسازد: 1. ضرورت توسعه جامعه؛ 2. ضرورت تمدن سازی آرمانی؛ 3. ضرورت توجه به عصر ارتباطات نو و نقش فرهنگ سازی؛ 4. ضرورت توجه به شیوه های فرهنگی استعمارنو.
ایفای چنین نقش مهم و تاریخ سازی بدون حصول شرایطی خاص ممکن به نظر نمی رسد. ازاین رو، باید به ترسیم هویت جدید دانشجویی متناسب با نیازهای نو روی آورد.

3. ترسیم هویّت دانشجویی

برای مشخص کردن ویژگی های یک دانشجو متناسب با شرایط موجود جامعه و دنیای امروز، توجه به شش اصل هویت ساز ضروری است:

الف. علم جویی

نخستین عنصر اصلی دانشجویی، علم ورزی و علم جویی است. دانشجو فردی است دارای انگیزه های قوی و محکم دانش طلبی و جویای کسب علم و بالا بردن توان بینشی خود؛ هم درجهت افزایش حجم اطلاعات علمی و هم در بهینه سازی اطلاعات و عمق بخشیدن به آن؛ یعنی پی جویی توأمان کمی و کیفی در رشته تخصصی خود.
آنچه مقابل این عنصر، از نشانه های دانشجونمایی به حساب می آید، انگیزه های ضد علم ورزی است؛ چه به صورت کسب صرفاً نام و نشان و مدارج و مدارک کاغذی و چه به صورت طلب درآمد بیشتر و یا نیت های صرفاً مادی و دنیوی محض. آنچه در درجه اول، یک دانشجو به آن نیاز دارد برخورداری از انگیزه قوی و بالای کار و تلاش علمی و عطش پی گیری مسائل حوزه دانش و دنبال کردن راه حل ها و پاسخ گویی به آنهاست.

ب. حساسیّت اجتماعی

عامل دوم، بی تفاوت نبودن نسبت به مسائل جامعه و حوزه پیرامونی دانشگاه است. این ویژگی برآمده از ضرورت ارتباط دانشگاه با سایر بدنه های جامعه خواهد بود؛ چرا که بدون چنین حساسیت های اجتماعی؛ ارتباط دانشگاه با دنیای پیرامونش بریده می گردد. بنابراین، یک دانشجو نمی تواند نسبت به مسائل و معضلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه خود و حتی جامعه جهانی اش بی تفاوت و بدون انگیزه باشد. عنصر تعهد ملی و میهنی او را وادار به دخالت و نشان دادن بیداری خواهد نمود: «خفته بیدار باید پیش ما».
نقطه مقابل چنین بیداری و هوشیاری دانشجویی، بی تفاوتی، خنثی بودن و خاموشی در برابر حساسیت های ملی و دینی است که نتیجه آن، قطع ارتباط دانشگاه با ضرورت ها و اقتضائات برآمده از جامعه ملی و جامعه جهانی، و به دنبال آن، عدم فهم و عدم تلاش علمی برای حل بحران هایی است که در نهایت، مجموعه دانشگاه را نیز دربرخواهد گرفت.

ج. فهم عصری

علاوه بر انگیزه فردی علمی و نیز حساس بودن به مسائل جمعی، فهم مقتضیات عصر جدید نیز از لوازم امروز تشکیل دهنده هویت دانشجویی به حساب می آید. فهم عصری شامل فهم مسائل جامعه خود و نیز جامعه جهانی است؛ یعنی دارا بودن قدرت تشخیص و تحلیل، هم در مسائل ملی و هم در موضوعات فراملی.
براین مبنا، دانشجو عنصری فهیم است؛ به این معنا که قدرت تشخیص و توان تحلیل درست مسائل گوناگون عصر خود را پیدا کرده، تفاهم فهم با علم دراین است که در یکی سخن از کسب دانش و اطلاعات بیشتر است و در دیگری، به کارگیری روش صحیح تحلیل و بررسی. البته هر دانشجویی باید به دو زیور دانش (علم) و بینش (فهم) آراسته گردد و اهمیت توان تحلیل علمی و منطقی مسائل را از یاد نبرد.
آنچه مقابل این عامل صف آرایی می کند فهم نبودن است که می تواند به انحراف در تحلیل مسائل و یا ساده انگاری و کج فهمی مشکلات و معضلات اجتماعی و یا جهانی بینجامد و طبیعتاً حرکت های دانشگاهی و به ویژه خط سیر گروه های دانشجویی را به مسیری برخلاف جهت حرکت جامعه و یا مقابل ضرورت ها و نیازهای جهانی سوق دهد که بسیار مخرب و اصلاح آن، فرصت سوز خواهد بود.
بنابراین، دانشجوی فهیم امروز باید قدرت فهم و تشخیص راه های تحلیل و نقد و بررسی علمی تمامی مسائل پیرامونی خود، اعم از موضوعات و معضلات فردی و شخصی، نیازها و ضروریات جامعه دانشگاهی، جامعه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، پدیده های ملی و کشوری و نیز رویدادهای جهانی و فراملی در عصر ارتباطات جدید را داشته باشد.

د. آزادگی دینی

عنصر چهارم سازنده هویت دانشجویی، اصل آزادگی است. دانشجوی مسلمان، انسانی آزاده بوده و در برابر بندگی غیرخدا ایستادگی می کند و از این رو، روح آزادگی دینی در او به اوج درخشش خود می رسد. او تنها بنده خدای بزرگ است و از این بندگی به شکوه آزادگی دنیوی و افتخار سرافرازی رسیده و همین عامل او را در برابر هیچ قدرتی زبون و ذلیل نمی سازد. از این رو، دانشجوی مسلمان ایرانی بر داشته ها و کاشته های میهنی و مذهبی خود تکیه کرده و هرگز مرعوب دستاوردهای رنگارنگ تمدن های حاکم نخواهد شد.
این روحیه از سویی به او امید حرکت داده و از سوی دیگر، در برابر داشته های دیگران، خودباخته و شکست خورده نخواهد شد. از این رو، با تکیه بر شعار«ما می توانیم» به سوی پیشرفت و نوآوری می تازد.
این عنصر را نیز می توان برآمده از اقتضائات عصر جدید استعماری دانست که مقابل آن، ضد آزادگی دینی به معنای بردگی و بندگی در برابر غرب و تمدن مادی کنونی و خودباختگی محض نسبت به همه محصولات فکری و یا کالاهای فرهنگی آنان است.

هـ- ایمان پاک و استوار

هویّت پنجم دانشجویی، برخورداری از ایمان پاک و استوار است. ایمان حقیقی و الهی، روحیه و توانی درونی و نفسانی است که از سویی، برای انسان طهارت و پاکی به ارمغان می آورد و او را در یک حصن حصین قرار می دهد. از سوی دیگر، به انسان استواری و استقامت می بخشد. بنابراین، ایمان الهی، حاصل جمع پاکی و استواری است. هر دانشجویی در حیات دانشگاه خود به دو دسته عوامل ضروری نیاز دارد: 1. طهارت و پاکی؛ 2. استواری و استقامت. هر دو عامل، محصول و برآمده از ایمان الهی هستند. اولاً؛ ایمان حقیقی الهی او را به پاک بینی (در حوزه بینش و تفکر)، پاک دلی (در حوزه امیال و تمایلات درونی)، پاک عملی (در حوزه رفتارها و افعال) و پاک ارادی (در حوزه اختیار و انتخاب و گزینش راه) سوق می دهد. ثانیاً، او را دعوت به ایستادگی و صبوری می کند و طبیعتاً بدون این دو دسته، پاسخ گویی به انتظارات بدون این دو دسته، پاسخ گویی به انتظارات فردی، جمعی، ملی، تمدنی، دینی و مذهبی - که پیش تر مطرح شد - ممکن نخواهد بود.
اما مقابل این عنصر و ضد ایمان الهی، ناکامی در تمامی قلمروهای وجودی انسان است: خطای در حوزه نگرش و افکار، انحراف در اخلاق و امیال و رذایل درونی، آلودگی به گناه و کجی های رفتاری و عملی و اتخاذ تصمیمات اشتباه و انحرافی و انتخاب گزینه های ناروا. با نبود ایمان الهی هیچ روزنه ای برای استواری و صبوری در برابرفوج عظیم مشکلات و گرفتاری ها وجود نخواهد داشت. درنتیجه، انسان به انجام وظایف معین خود دست نیافته و یا در انجام رسالت های خویش به انحراف و اشتباه کشیده می شود.

و. انگیزه تمدنی

آخرین عنصر هویت ساز دانشجویی در دوران کنونی ما - که به نظر می آید مهم ترین آنها هم باشد - حضور انگیزه تمدن سازی در دانشجویان امروز است. این عامل دقیقاً برآمده از ضرورت تمدن سازی که از آن سخن به میان آمد و مقصود، این است که دانشجوی امروز جامعه اسلامی در قالب دانشگاهی قرار گرفته که می تواند در چارچوب نظام فرهنگی خاص خود، نقش مؤثری در ایجاد تمدن جدید اسلامی در تاریخ بشریت به عهده گیرد. بنابراین، دانشجوی امروز باید در این زمینه تلاش کرده تا خود را برای ایفای چنین نقش تاریخ سازی آماده سازد.
هم اکنون این فضا برای دانشجویان فراهم می باشد. مشکلات ریز و درشت جامعه مانع از آن نیست که دانشجوی مؤمن، آزاده، فهیم و بیدار، نقش حیاتی خود را در ترسیم نقشه آینده بشریت با «زمینه سازی علمی پایه های فرهنگی تمدن دینی» به فراموشی گذارد.
اگرچه راه طولانی و مسیر، پرپیچ و خم و بس پیچیده و دشوار است، اما همت و اراده دانشجویان ایرانی بسیار بلندتر و محکم تر از همه این ناملایمات است.
درنهایت - همان گونه که اشاره شد - هریک از عناصر شش گانه در ترسیم هویت دانشجویی، برآمده از یکی از ضرورت های چهارگانه نقش دانشگاه در فرهنگ می باشد که توجه به آنها بسیار مهم خواهد بود:

4. شعارهای دانشجویی

بر اساس آنچه مطرح گردید، می توان منظومه شعارهای دانشجویی نظام آموزش عالی امروز میهن اسلامی را چنین تنظیم کرد:
- اول: ما طالب دانشیم ــــ> عنصرعلم جویی؛
- دوم: ما بیداریم ـــــــ> عنصر حساسیت اجتماعی؛
- سوم: ما فهیمیم ـــــــ> عنصر فهم عصری؛
- چهارم: ما می توانیم ــــــ> عنصر آزادگی دینی؛
- پنجم: ما مؤمنیم ــــــ> عنصر ایمان الهی؛
- ششم: ما تمدن سازیم ــــ> عنصر تمدنی.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: نشریه طرح ولایت شماره 2


جایگاه استاد و دانشجو در دانشگاه اسلامی
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
جایگاه استاد و دانشجو در دانشگاه اسلامی


مقدمه

محیط دانشگاه، محیط روشنفکری است؛ محیط دریچه های باز به سوی اندیشه های جهانی است؛ محیط تبادل فرهنگ و تبادل علم است؛ محیط دربسته یی نیست؛ محیط در بازی است. «مقام معظم رهبری»
دانشگاه، مکانی ویژه، پیچیده و ظریف است. برخوردهای ناآشنا با این نهاد، می تواند آفت زا باشد و پیامدهای منفی برجای نهد. از این رو، هرگونه حضور، برنامه ریزی، ارتباط و تعامل با این مکان آموزشی - فرهنگی، به درک صحیح و عینی از آن نیازمند است. دانشگاه در دو بعد، شاخص روشن زندگی آینده است: از سویی، تحرک و نشاط و مدیریت علمی در آن می توان نمای پویایی و رفاه و توسعه ملی به حساب آید و امیدهایی را به رشد و باروری توان های ذخیره بومی بیافریند. از سوی دیگر، اهتمام به تربیت اخلاقی و دینی و فضای دین پرورانه در آن، می تواند رؤیای جامعه دینی را به بار بنشاند و حرکت به سوی مدینه فاضله اسلامی را شتاب بخشد. دانشگاه، نقطه اساسی هرجامعه و کشوری است. از این رو، بی شک ترویج هرچه بیشتر آموزه های دینی و فرهنگی و گسترش دامنه شمول آن و جذب و تأثیر گذاری هرچه بیشتر بر مخاطبان از مهم ترین دغدغه مجموعه دست اندرکاران و فعالان حوزه فرهنگ و اندیشه، به خصوص مراکز علمی و دانشگاهی است. آنها با برخورداری از محیطی مستقل، آزادگی علمی و ثبات شغلی سعی در تولید دانش، فرهنگ سازی و ارائه خدمات دارند.(1) هدف اصلی آنها، توسعه اطلاعات (شخصت سازی)، توسعه مهارت ها (ایجاد ارزش افزوده)، توسعه شخصیت (دگرگونی) و خلاقیت و تفکر (شکوفایی استعداد) بوده و ابزار اصلی برای تأثیرگذاری بر فرهنگ و شخصیت افراد، فقط اطلاعات و الگوهای رفتاری هستند و به عنوان یک سیستم نرم و فرمان ناپذیر اجتماعی، مدیریت پیچیده و سختی دارند.
از این رو، در موقعیت فعلی به نظر می رسد رسالت اصلی دانشگاه های ما باید با ایجاد ساختارهای پویا و خود اصلاحگر، کارکردهای خود را با محیط اسلامی و ارزشی تطبیق دهند و زمینه را برای تحقق دانشگاه اسلامی فراهم سازند. اسلامی شدن به معنای تحمیل یک حاکمیت، طبقه یا صنف خاص نیست، بلکه عجین ساختن دانش اندوزی با آداب معنوی و ارزشهای دینی و انسانی در جامعه علمی است و به معنای مبارزه با انحرافات جامعه علمی، جلوگیری از تبدیل دانشمندان به عناصری بدون احساس عاطفی و تعهد دینی و دمیدن روح استقلال در جامعه علمی کشور است. باید روح دانشگاه ها اسلامی باشد و آرمان ها، اهداف و خلق و خوی آن اسلامی و ظاهر آن اصلاح شود.(2) یقیناً تحقق این دانشگاه، مستلزم برخورداری از معیارهای مشخص، واقعی و مبتنی بر فرهنگ و آموزه های دینی و اسلامی در تمام زمینه ها، به ویژه در مورد ماهیت وجودی آنها، یعنی دانشجویان و استادان که در این مقال سعی شده به آن پرداخته شود.

ویژگی های استادان در دانشگاه اسلامی

1. الگوی عملی اخلاقی و حرفه ای دانشجو بودن
استادان دانشگاه ها الگوی رفتاری برای همه به ویژه دانشجویان هستند. آنان با راستی در گفتار، امانتداری، وفای به عهد، عمل به گفتار در اعماق ذهنی فراگیران نفوذ می کنند و شخصیت فردی و اجتماعی آنان را شکل می دهند. شاید به جرئت بتوان گفت: اولین و مهم ترین منابع برای پرورش نیروی انسانی سالم و کارآمد در توسعه فرهنگی و علمی دانشگاه ها، اطلاعات (دانش) و اعضای هیأت علمی (استادان) به عنوان ارکان اصلی دانشگاه ها برای تغییر رفتار دانشجویان هستند. در این بین، استادان مهم ترین الگوهای اخلاقی و حرفه ای دانشجویان هستند که اعمال و رفتار و اندیشه های آنان مستقیماً ساختار شخصیت و درنهایت، اجتماع و آینده اجتماع را می سازند. بنابراین، باید مراقب باشند که اعمال و رفتارشان دانشجویان را از مسیر درست به بی راهه نبرند و الگوی تمام عیار یک دانشجوی مسلمان و کمال جو باشند.
2. داشتن صلاحیت و شایستگی های علمی
اصلی ترین ابزار دانشگاه ها، برای تغییر و تبدیل دروندادها به بروندادهای مؤثر، تخصص و توانمندی حرفه ای استادان است. کسی که می خواهد عهده دار این منصب مهم گردد، باید علاوه بر داشتن تسلط کافی بر موضوع درسی و انعطاف پذیری در برابر دانش جدید، و درک فرآیند شایسته بودن و تحول(3) بتواند مراتب صلاحیت و شایستگی خویش را برای احراز چنین مقامی فراهم آورد. باید این شایستگی، در تمام مظهر وجودی او پایدار باشد؛ یعنی سیما، چهره و طرز سخن گفتنش نمایانگر شایستگی او برای احراز مقام تعلیم باشد.
3. از ویژگی های فردی و اجتماعی استادان دانشگاه اسلامی، می توان برخورداری از اعتقاد به خداوند متعال، مؤمن و متعهد به ارزش های اسلامی و اجتماعی، سلامت جسمی، سلامت روانی و فکری، تحصیلات مناسب و تخصصی درباره موضوع مورد تدریس، تجربه مناسب برای جلوگیری از آزمایش و خطا در دانشگاه، قدرت مدیریت در کلاس، داشتن حسن سلوک و رفتار، حسن شهرت فردی و اجتماعی، تعادل در درون گرایی و برون گرایی، انسان دوستی، مسئولیت پذیری، داشتن اعتماد به نفس بسیار بالا، قابل دسترس برای فراگیران، حفاظت از اسرار فراگیران، خلاق، مبتکر و نوآوری، انعطاف پذیری در برابر دانش های جدید، متواضع، درستکار، شوخ طبع، شکیبا و فهیم، مهربان و دارای هوش هیجانی، شجاع و ... را نام برد.
4. مهارت در به کارگیری اصول و فنون تدریس
داشتن مهارت حرفه ای برای انتقال تجارب و تخصص استادان نیازمند آشنایی با مهارت های تدریس نوین و داشتن دانش روانشناختی برای شناخت روحیات دانشجویان است. تحقیقات متعددی بیانگر این است که کلید یادگیری دانشجو روش تدریس استادان دانشگاه ها است. از این رو، استاد باید در تعلیم شاگردان حریص بوده و در آموزش به آنها، اهتمام تام ورزد و برحسب فهم و استعداد هریک از افراد مطالب علمی را ارائه و با نهایت سعی و کوشش و مهربانی و رفاقت آموزش دهد. همچنین درس را با آسان ترین راه و مناسب ترین الفاظ بیان کند.
5. ایجاد اشتیاق به علم و دانش در دانشجویان
داشتن اشتیاق و علاقه به آموختن هرآنچه می خواهید یاد دهید، یک اصل بسیار مهم در یادگیری است. استادان باید دانشجویان خود را به تلاش و فعالیت در کسب علم و دانش تشویق نمایند و آنان را به صورت مستمر به یاد گرفتن مشتاق نمایند. فضائل و مزایای علم را به آنان تذکر دهند و به آنها این نکته را یادآور شوند که دانشمندان، وارثان انبیا و پیامبرانند و در پایگاه هایی بلند و درخشان جای دارند، استاد باید از عواملی که او را در تشویق شاگردان به علم و دانش، مدد می کند استفاده نماید.
6. برخورداری از روحیه پذیرش حق و تزکیه علمی
حتی اگر کسی یک استاد مجرب باشد و همواره دانشجویان و سایر اساتید از ایشان تعریف کنند، همیشه وسایلی هست که می تواند با آنها تجربه تدریس خود را رضایت بخش تر کند. به علت وسعت علم و ناقصی فهم انسان گرا از استاد، خطا یا اشتباهی سرزند، بایستی در قبول این اشتباه تأملی نموده و اصرار بر اشتباه ننماید.
7. احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت آتیه دانشجو
وظیفه استاد در تدریس خلاصه نمی شود؛ راهنمایی دانشجویان در مشکلات از وظایف استاد و مدرس می باشد. اساتید دلسوز و مربیان آگاه با ایجاد شبکه باز ارتباطی و نشان دادن بلوغ فکری و با وقوف به نفس و برخورداری از افق دید، استقلال و داشتن راه حل برای مسائل مختلف و مهارت آفرینی، می توانند با درک بحران های روحی و شرایط احساس عاطفی و مشکلات و موانع پیشرفت فراگیران، همچون شمع بسوزند و نور وجودشان فراراه ترقی و تعالی راهیان علم و معنویت گردد.
از دیگر ویژگی های استادان در دانشگاه اسلامی، می توان به راستی در گفتار، عامل به گفتار، یاد دادن در سکوت، استقلال شخصیت، پیروی از حق و عدالت، داشتن تفکر منطقی، آزاد اندیشی، حسن خلق، صادق، جانشین پرور، توسعه دهنده، برخوردار از شهامت در اظهار حق، صبر و بردبار، امر به معروف و ناهی از منکر، اخلاص در عمل، نیت درست و خدایی، نظم طلب، و یادگیرنده و یاد دهنده فعال و پیشرو... و عمیق بودن علایق اشاره کرد.

ویژگی های دانشجو در دانشگاه اسلامی

1. حفظ حرمت و احترام استادان و شأن و منزلت علمی آنان

ارزش و مقام استاد به عنوان وارث انبیا، به حدی است که حضرت علی (ع) خود را بنده کسی می داند که به ایشان کلمه ای بیاموزد؛ چرا که وی نقش مهمی در تکامل شناختی و گرایشی و راه یابی انسان به حقایق هستی ایفا می کند. اوست که اندیشه های خام را بارور می سازد و دریچه های بسته تفکر را به روی جهان متعالی می گشاید، پس حقی که او بر گردن دانشجو دارد، چه بسا بیش از حقی است که پدر و مادر بر فرزند دارند. اگر دانشگاه ما دانشگاه اسلامی است، یکی از بزرگ ترین مظاهرش بایستی احترام بیش از حد معمول دنیا به استادان باشد؛ به خصوص از سوی دانشجویان. دانشجو باید به استاد، بی قید و شرط احترام کند.

2. داشتن ایمان و اعتقاد راسخ به ارزش های اجتماعی

ثمره ایمان به خدا، آراسته شدن به فضائل و کمالات اخلاقی است و چه کسی به این فضیلت ها محتاج تر از مدعی علم و ادب است. دانشجوی دانشگاه اسلامی باید نماد دانش پژوهی در مقابل جهل ورزی، استحکام در برابر سستی، عزت نفس در مقابل چاپلوسی، آزادی در مقابل استبداد، مهرورزی در برابر خشونت و بی مهری، سادگی در مقابل تشریفات، پذیرش حق در مقابل مقاومت در برابر آن، عفاف و پاک دامنی در مقابل شهوت رانی، وقت شناسی در مقابل از بین بردن وقت، عدالت در مقابل ستم و تبعیض و خویشاوند نوازی، صداقت در برابر ریاکاری و دروغ، وفای به عهد در برابر عهد شکنی، مراقبت از اموال عمومی در برابر اسراف، تبذیر و بی مبالاتی، مسئولیت پذیری در مقابل بی اعتنایی، نظم در برابر بی نظمی و... باشد.
3. داشتن نیت خالص برای کسب علم و دانش ارزش عمل آدمی به نیت اوست. عملی که همراه با نیت پاک و خالص نباشد، وزر و وبالی است که بر دوش انسان سنگینی می کند. اگر در تحصیل و تعلیم دانش نیت و انگیزه فرد، بر پایه ریا، فخر و مباهات به دیگران، به دست آوردن ثروت و مکنت و خلاصه هرآنچه غیررضای محبوب و خدمت به خلق اوست قرار بگیرد، نتیجه ای جز سختی و تنگی در زندگی، برکت نداشتن، از دست دادن همراهی خدا در زندگی و پاداش اخروی، درک نکردن بوی بهشت و هلاکت و خواری نخواهد داشت. درعوض، کسی که برای خدا به کسب دانش بپردازد، با آراستگی به دانش، عمل خود را زیبا سازد و دانش خود را به دیگران نیز عرضه دارد.

4. داشتن ذهن کنجکاو و جستجوگر

پرسش گری در قرآن، به عنوان یک ارزش معرفی و به آن توصیه شده است و خداوند می فرماید: «اگر نمی دانید، از صاحبان ذکر الهی پرسش کنید» (نحل : 43). پرسش گری دانشجو افزون بر اینکه ابعاد ناشناخته موضوع را روشن می سازد، موجب تشویق و ترغیب استاد به فعالیت علمی بیشتر می شود. طرح پرسش باید به دور از هر گونه اسائه ادب به استاد و مشاجره لفظی باشد. استاد، همچون درخت نخلی است که باید منتظر ماند تا رطبش برسد و از شاخه بیفتد.

5. رعایت اخلاق اسلامی و داشتن تهذیب نفس

در دانشگاه، دانشجویان نه تنها به عنوان مروّجان و فراگیران علم و دانش بلکه به عنوان الگوی اخلاقی - رفتاری برای دیگران محسوب می شوند و ارزش های اخلاقی را پیش از هر فرد دیگری در دانشگاه و جامعه به تثبیت می رسانند.

6. داشتن تعهد نسبت به مملکت و عدم الگوپذیری از شرق و غرب

امام خمینی (قدس سره) در این رابطه فرمودند: «اگر دانشگاه واقعاً اسلامی باشد، یعنی در کنار تحصیلات متحقق، در آنجا تعهد هم باشد یک کشوری را می توان به سعادت رساند. این فاجعه است که ابزار علم در دست کسانی باشد که متعهد نیستند و اخلاق اسلامی ندارند. اگر اساتید و دانشجویان کشوری تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب یا شرق قرار گیرند و از فرهنگ غنی اسلام جدا شوند بدیهی است که تفکر و عملکرد آنان افکار افراد دیگر را تحت شعاع قرار می دهد.

7. عملی کردن آموخته ها

مسئله دیگری که باید دانشجویان بدان اهمتام تام ورزند، این است که به تدریج و گام به گام، آگاهی ها و معارف خود را به کار بندند؛ زیرا اهتمام و عنایت هر فرد عاقلی در مراقبت و پرداختن به خویشتن مصروف می گردد. ولی کوشش ها و عنایات یک فرد عامی در نقل و روایت و بحث و گفتگو محدود است.

8. تقویت توان علمی، آموزشی و پژوهشی خود و مطالعه مستمر

دانشگاه اسلامی باید از هر لحاظ سرآمد دانشگاه های جهان گردد. از این رو، با توجه به دامنه وسیع علوم که اگر انسان تمام عمر خود را صرف کسب دانش نماید، قطره ای از دریای بیکران علم را نمی تواند کسب کند، باید با به وجود آمدن مسائل و نیازهای نو و پیدایش و کشف علوم جدید، انسان می بایست همواره درصدد کسب علم و دانش و افزایش دانایی های خود باشد.

9. خودداری از جدال و ستیزه جویی در بحث

پرسش هایی که استاد و دانشجو مطرح می سازند، نباید به منظور وانمود ساختن عجز و ناتوانی و یا طعنه زدن به جنبه های علمی طرف مقابل باشد، بلکه باید به منظور فراگیری و کسب اطلاع و ارشاد ایشان به حقیقت و واقیعت باشد. درچنین شرایطی، هدف عالی تعلیم و تربیت که رسیدن به کمال انسانی است، رشد خود را آغاز نموده و نهال علم بارور می گردد.

10. آگاهی از مسائل روز و دخالت در امور اجتماعی و سیاسی

حضور در صحنه سیاسی لازمه تعهد و احساس مسئولیت است. ملتی که قشر دانشگاهی آنان در صحنه سیاسی حضور آگاهانه و فعال داشته باشند، ملتی بیدار و از نفوذ اجانب در امان خواهد بود.

11. انعطاف و پذیرش حق

دانشجو باید سعی کند نیرویی به دست آورد که به وسیله آن، حس پذیرش حق و تسلیم بودن در برابر واقعیت را در خود به وجود بیاورد. در این صورت، چنانچه احساس کرد که در سخنان خود دچار اشتباه شده است، خطای خویش را پذیرفته و درصدد اصلاح و رفع آن برمی آید.

12. احساس مسئولیت در قبال محیط و نظام آموزشی

دانشجویان در برخورد با مسائل محیط و فضای آموزشی نبایستی به صورت خنثی و بی تفاوت برخورد کنند، بلکه بایستی محیط درس را همچون خانه خود دانسته و مربوط به مسائل آن، دلسوزانه و مسئولانه و از مجرای صحیح برخورد نمایند و با ایجاد تفاهم با تشکیلات سالم و اصولی دانشگاه از جمله معاونت های آموزشی و پژوهشی و کمیته های دانشجویی، سعی نمایند محیطی به دور از تشنجات و مؤثر در جهت ارتقای سطح علمی، پژوهشی و فرهنگی دانشگاه ایجاد نمایند. در مطالعه و فراگیری علم و دانش جدیّت داشته، از معاشرت های نادرست و آثار سوء آن بپرهیزد. در حل و فصل شبهه های اعتقادی و فکری موجود در ذهن خود کوشا بوده، سختی ها و مرارت های دوران تحصیل را تحمل نماید. مبادی آداب اسلامی بوده ارزش های اسلامی، به ویژه حجاب اسلامی را رعایت نمایند،(4) و امربه معروف و نهی از منکر را به عنوان یک رسالت دینی و انسانی و اجتماعی به کار گیرند.
رهبر فرزانه انقلاب می فرمایند: «دانشجو در محیط دانشگاه، دو نوع سازندگی را برای خودش باید حتمی و لازم بداند: سازندگی علمی، و سازندگی اخلاقی و فکری. سازندگی علمی، در همین کلاس ها و با همین درس ها و در محضر همین اساتید است، و کار و تلاشی که خود آنان با مطالعه؛ بحث، فحص و تحقیق باید انجام بدهند. جامعه ما و فردای این کشور، بلکه جهان و به خصوص جهان اسلام، به این کار نیازمند است. سازندگی دوم، اخلاقی و معنوی و فکری است. در رژیم گذشته، محیط دانشگاه به عنوان محیط بی دینی و رها بودن از تقلیدات شرعی تلقی شده بود؛ حتی آدم های متوسط دینی هم که به این جا می آمدند، احساس می کردند که در فرو رفتن در کارهای نامشروع، یله و رها و آزادند. آن رژیم هم این روحیه و این تلقی را در جوانان ما بیشتر می دمید».

پی نوشت ها :

1. علی اصغر پورعزت، و حمزه خواستار، و غزاله عطار طاهری، و محمد مهدی فراحی، و عباس نرگسیان، الگوی مطلوب طراحی دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی عالی ایران در عصر جهانی شدن - فصلنامه دانشگاه اسلامی، 1387، سال دوازدهم، ش40، ص10.
2. علی اشرف عیوضی، قطره ای از دریا (سیری در اندیشه های امام خمینی (ره) درباره دانشگاه اسلامی)، فصلنامه دانشگاه اسلامی، 1381، سال ششم، ش14، ص21.
3. سید محمد میرکمالی، رهبری و مدیریت آموزشی، 1382، تهران، یسطرون.
4. سیف اله فضل الهی قمشی، و سوده اسلامی فر، معیارهای دانشگاه اسلامی، ماهنامه علمی - ترویجی معرفت، 1390، ش167.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: نشریه طرح ولایت شماره 2


دانشجو از ديدگاه مقام معظم رهبري (1)
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
دانشجو از ديدگاه مقام معظم رهبري(قسمت اول)


کلمه ي دانشجو از لحاظ بار معنايي، از جهت ديگري حامل معناي خيلي جالب توجه و مهمي است. دانشجو يعني جوان طالب علمي که آينده در دست اوست. اين خصوصيات، در کلمه ي دانشجو هست. دانشجو، يعني جوان؛ چون دانشجويي، قهرا مربوط به دوران جواني است. طالب علم بودن و جستجوي از دانش هم در کلمه ي دانشجو هست.
چون فرض اين است که آينده ي کشور، به سمت اداره ي علمي کشور پيش مي رود ديگر؛ يعني به سمت اداره ي عالمانه و مننطبق بر وازين دانش پيش مي رود، و هر کشور و هر جامعه اي که علم و فهم و محاسبه ي دقيق، در همه ي شؤون آن دخالت داشته باشد، وضعش بهتر است.
بنابراين دانشجو يعني کسي که ناظر به آينده، و متعلق به آينده است؛ آينده هم متعلق به اوست. ببينيد، اين عناوين و مفاهيمي که در کلمه ي دانشجو گنجانده شده، خيلي مهم است. به همين دليل، فورا اين جا استفاده کنيم؛اگر دانشجو از لحاظ جهت گيري فکري و سياسي دچار انحراف باشد، مصيبت بزرگي خواهد بود. درست است؟
اگر هدف دانشجو اين باشد که درس بخوانم، براي اين که زندگي شخصي خودم را مثلا آباد کنم، بقيه هرچه شد، بشود؛ خطر خيل بزرگي است.
اگر جهت زندگي دانشجو گفته شود که بخشي از نيروهاي کشور، دچار آفات عقيدتي و فکري اند، شانه بالا بيندازد و بگويد به من چه!! همچنان که اگر بگويند بخشي از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند و از بين رفتند، شانه بالا بيندازد و بگويد به من چه!! بخشي از مردم از لحاظ وضع معيشتي دچار دشواري و مشکلند، شانه بالا بيندازد و بگويد به من چه!! اين حالت بي تفاوتي، مصيبت خيلي بزرگ است.
کسي که بناست فردا امور مملکت در دست او باشد، اين قدر نسبت به مسائل جامعه و سرنوشت مردم بي اعتنا باشد، خيلي نگران کننده است. از اين نگران کننده تر، اين است که بي تفاوت نيست، حساس است منتها حساسيت منفي؛ يعني درست علاقه مند به اين است که بخشي از مردم جامه فرضا در يک زلزله نابود بشوند! حالا زلزه، يک مثال واضح، و يک نوع آفت جسماني و مادي است؛ از اين بدتر، آفت معنوي است که کسي به آن توجه نمي کند. مثلا دلش بخواهد که مردم، غرق در شهوات بشوند، دلش بخواهد که مردم، غرق در بي ايماني بشوند؛ خودش هم اصلا اين طور باشد و به اين سمت بتازد! ببينيد مسئله دانشجو چه قدر حساس مي شود!
اگر ما معناي دانشجو و مافهيمي که منطوي و مندرج در عنوان دانشجو است، به دقت مورد ملاحظه قرار بدهيم، بايد نسبت به سرنوشت قشر دانشجو خيلي حساس بشويم هر که هستيم؛ چه خودمان دانشجو باشيم، چه استاد، چه از مسئولان آموزش عالي کشور، چه از مسئولان کشور و چه آدمي معمولي باشيم که داريم در خيابان راه مي رويم راه مي رويم اگر بدانيم دانشجو يعني چه، بايد نسبت به سرنوشت دانشجو خيلي حساس باشيم...(1)

دو عنصر اصلي در تربيت دانشجو

دو عنصر اصلي در تربيت دانشجو هست، که هيچکدام نبايستي مغفول عنه بماند؛ اگر مغفول غنه ماند، ما ضرر خواهيم کرد: يکي عنصر علم و تحقيق و کارايي علمي و جوشيدن استعدادهاي علمي و اين قبيل چيزهاست؛ يکي هم عبارت است از روحيه و تدين و حرکت صحيح و سالم سازي معنوي وروحي دانشجو. در دانشگاه ها، اين دو عنصر بايستي بدون تفکيک از يکديگر، با قدرت و با ظرفيت کامل کشور، تعقيب بشود.
اگر در کار عنصر اول کوتاهي کرديم، نتيجه چيست؟ همه مي دانند. دانشگاهي که نتواد علم و تحقيق را به دانشجو منتقل بکند، و نتواند دانشجو را يک عالم، يک استاد، يک صاحب صلاحيت، يک مبتکر، و بالاخره يک مدير بالفعل براي بخشي از بخش هاي بي شمار اداره ي جامعه بسازد، آن دانشگاه، ديگر دانشگاه نيست. در اين زمينه، مسئله استاد، مسئله کتاب درسي، فضاي آموزشي، آزمايشگاه و مجلات علمي هست؛ از اين چيزهايي که دائم ورد زبان ماهاست و همه ي ما هم آن را دنبال مي کنيم. همه ي شماها هم تقريبا دانشاهي هستيد و به اين مسائل خيلي خوب توجه داريد و دنبال مي کنيد. ان شاءالله روزبه روز هم بايد به قدر امکانات کشور پيشتر برويم.
عنصر دوم، عبارت است از روحيه وتدين و حرکت صحيح و سالم سازي معنوي و روحي دانشجو... در فضاي عمومي دانشگاهي کشور، به اين نکته ي دوم يعني مسئله روحيه و تدين و آگاهي دانشجو و بيرون آوردن او از حالت يک عنصر علمي بي جهت و بي هدف، به سمت يک عنصر علمي جهت دارتوجه کافي وجود ندارد. انسان با کامپيوتر متفاوت است. به کامپيوتر برنا مي دهند، آن هم برايشان جواب مسئله را حاضر مي کند؛ اما انسان که اينطور نيست. انسان خودش برنامه ي خودش را تنظمي مي کند؛ خودش تصميم مي گيرد و خودش جهت گيري پيدا مي کند. اگر ما از اين جهت دوم غفلت بکنيم، دانشگاه همان چيزي خواهد شد که در بيانات امام، مکرر در مکرر نسبت به آن هشدار داده شده است.(2)
ارزش هاي بزرگي که دانشجويان ما به آن آراسته اند و لازم است آن را حفظ کنند
تدين و تعبد و پاکي دل و دامان که بحمدالله مجموعه هاي قابل توجهي از جوانان دانشجوي ما به آن آراسته اند ارزش بسيار بزرگي است؛ اين را از دست ندهيد. عمده ي اشکالات و انحرافات سياسي، شروعش از نقطه ي مخدوش شدن اين ارزش است. نمي گويم همه ي اشکالات و انحرافات؛ مي گويم عمده ي آن ها...
در شما دختر و پسر مؤمن و متعبد و متعهد، موجود بسيار باارزشي وجود دارد که ارزش آن موجود، از دنيا و مافيها بيشتر است؛ و آن، سلامت دل، سلامت نفس، پاکي روح و ناآلودگي يا کم آلودگي آن است. البته نمي گويم به کلي ناآلودگي؛ بالاخره هر کس ممکن است فلتاتي داشته باشد؛ به قول قرآن، «الااللمم»؛ گناهاني که يک وقت از روي خطا و اشتباه، از دست انسان در رفته؛ از اين ها ممکن است وجود داشته باشد؛ ولي آن نورانيت و صفا و پاکي فطري و ذاتي را که الحمدلله در محيط دين کشور رشد پيدا کرده است حفظ کنيد. يک وقت اگر خطايي هم پيش مي آيد، بلافاصله به خداي متعال رو کنيد و پشيماني و انابه و تصميم بر اين که انسان گناه نکند، راه علاج اين خطاهاست؛ اين ارزش خيلي بزرگي است...
ارزش ديگري که خيلي مهم است و تلاش مي شود تا در محيط دانشجويي،اين ارزش هم از بين برود، عبارت است از اميد و اعتماد به آينده. چگونه به آينده اي که نمي دانيم چيست، اعتماد کنيم؟ اعتماد به آينده، از طريق اعتماد به خودتان. آينده بايد خوب باشد. از راه تصميم گيري، فکر کردن، عمل کردن و اقدام پي در پي، شما مي توانيد به اينده اميدوار باشيد. آينده اي که مي خواهيد به آن اميد ببنديم، تصوير کلي آن اين است که نظام اسلامي همه ي ضعف هايي را که بر اثر بد عملي و بي عملي پيش آمده که اثرش در معيشت و فرهنگ و اخلاق مردم، جابه جا مشخص است برطرف کند. اين کار را چه کسي بايد بکند؟ شماها بايد بکنيد. زمان هم خيلي طولاني نخواهد بود. اين هايي که الان سر کارند، ده، پانزده سال قبل مثل شما دانشجو بودند. شما مي توانيد بنيه ي حقيقي ديني و سياسي، قدرت تحليل، تصميم گيري، شناخت و ايستادگي در مقابل فشارهاي گوناگون دشمن را -که تا حايي که بتواند، فشار وارد مي کند و انسان بايد مثل صخره در مقابل او بايستد- از حالا در خودتا ن به وجود بياوريد و ذخيره کنيد و نگه داريد؛ براي اين که بتوانيد آينده را بسازيد. و بدانيد، مثل شما، همدل و همفکر و هم آرزوي با شما، در اين کشور فراوان هستند. شما کار خودتان را بکنيد؛ ديگراني هم هستند که دارند کار خودشان را مي کنند.(3)

خودسازي فکري، اخلاقي و انقلابي براي دانشجويان يک فريضه است

به شما دانشجوها مي گويم، سنگربان اين سنگر [دانشگاه] شماييد؛ مواظب باشيد خاکريزهاتان سست نشود؛ دئم خاکريزها را ترميم کنيد. خاکريزها، خاکريزهاي فرهنگي و فکري است؛ اين ها را ترميم کنيد. خودسازي فکري و اخلاقي و انقلابي دروني دانشجويان يک فريضه است-چه هر دانشجويي نسبت به خودش، چه به معناي درون دانشگاه و محيط دانشگاه- اين
خودسازي، همان ترميم خاکريزها و سنگرهاست.(4)
دانشجوي متدين و حزب اللهي کسي است که
به نظرم به دانشجويان هم اين نکته را گفتم که هر کس شب بيست و يکم، قرآن سرش گرفت و «بک ياالله» گفت، از نظر من او همان دانشجويي است که من مي ويم متدين و خدايي و مسلمان و حزب اللهي است؛ کاري ندارم از کدام حزب و جناج و تشکيلات است.(5)
برداشت و توقع بنده و نظام اسلامي از جماعت دانشجو اين است که برداشت و توقع بنده و نظام اسلامي از جماعت دانشجو اين است که فکر مي کنيم دانشجو يک روشنفکر تمام عيار مسملان است؛ متدين است. در سطح دنيا جرياناتي وجود دارند که بعضي شان در ايران شعبه هم دارند که دانشجو را نه روشنفکر مي پسندند، نه مسلمان. روشنفکر نمي پسندند، زيرا او را دچار تعصب ها و تحجرهاي حزبي و سياسي و وارداتي مي کنند. ما وقتي مي گوييم تحجر، فورا ذهنمان مي رود به تحجر مذهبي؛ بله آن هم يک نوع تحجر است، اما تحجر مذهبي نيست، بلکه خطرناک تر از آن، تحجر سياسي است؛ تحجرهاي ناشي از شکل بندي تحزب و سازمان هاي سياسي است که اصلا امکان فکر کردن به کسي نمي دهند. اگر ده دليل قانع کننده براي حقانيت يک موضوع ذکر کنيم، قبول مي کند، اما در عمل طور ديگري عمل مي کند! چرا؟ چون حزب،-آن تشکيلات سياسي بالاي سر- مثل پدرخوانده ي مافيا از او اين گونه خواسته؛ اين را انسان متأسفانه در برخي از گوشه کنارهاي حتي محيط دانشگاهي مي بيند. پس آن مجموعه اي که دچار يک چنين تحجري باشد، ديگر روشنفکر نيست، چون روشنفکري لازمه اش حق طلبي است، چشم بازف تکيه ي به منطق و استدلال است. اين که مسلمان هم نمي خواهند باشد، براي اين است که مي دانند مسلماني، خطرناک است. امروز عمده ي دردسرهايي که اردوگاه استکبار و مشخصا آمريکا و صهيونيسم دجارش هستند -که اين دردسرها خيلي زياد هم است به خاطر اين است- که مسلمان ها به يک خودآگاهي ريده اند که در اين خودآگاهي، اما بزرگوار و ملت ايران و انقلاب و نظام ما نقش فراواني داشته است. عمده ي دردسر آن ها از اين ناحيه است؛ لذا مي خواهند اين را بکوبند. به همين جهت از مسلمان بودن دانشجو به شدت ناراضي به شدت ناراضي و ناخشنودند.(6)

پي نوشت :

1-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاه تهران،1376/11/11.
2-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي1370/9/20.
3-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي جامعه ي اسلامي دانشجويان، 1381/6/16.
4-بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي امير کبير، 1379/12/9.
5-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي1381/9/26.
6-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار دانشجويان نمونه و ممتاز دانشگاه ها، 1381/9/7.


دانشجوی سیاسی
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
دانشجوی سیاسی


چکیده:

حاكمیت قانون در تمامی اركان نظام و سطوح مختلف جامعه ، از اهداف و آرمان های مهم دانشجوی سیاسی است ؛ بر این اساس ، یكی دیگر از ویژگی های دانشجوی سیاسی ، آگاه بودن از چارچوب های قانونی و حقوقی فعالیت های سیاسی و رعایت این ضوابط در كلیه فعالیت های خویش است . بدیهی است التزام به رفتار قانونی از یك سو ، نمایانگر مشروع پنداشتن نظام ها و از سویی نشان از عقلانیت رفتاركنندگان است و هر نوع حركتی خارج از ضوابط پذیرفته شده و قانونی ، نظیر خشونت و عدم تحمل سیاسی و ... ، نه تنها با واكنش لایه ها و سطوح مختلف جامعه مواجه خواهد شد ، بلكه آثار زیان باری را نیز برای دانشگاه ، مجموعه های دانشجویی و نظام اسلامی به دنبال خواهد داشت
مشاركت سیاسی از مهم ترین و اساسی ترین مطالبات دانشجویی كشور است و نظام اسلامی نیز همواره بر ضرورت فعالیت سیاسی دانشجویان و مشاركت فعال و مثبت آنان در مباحث سیاسی تأكید دارد . بر این اساس " تبیین دقیق سیاسی بودن دانشجو ، ضرورت و ویژگی ها و حدود آن در نظام اسلامی " موضوع اصلی نوشته حاضر است كه در این زمینه تلاش می شود ، از مباحثی پیرامون چیستی مشاركت سیاسی و عوامل و سطوح مختلف آن ، زندگی سیاسی دانشجویان و عوامل و زمینه های مؤثر بر آن ، كاركردها و نقش دانشگاه و دانشجو ، آموزه های اسلامی پیرامون ضرورت و چگونگی مشاركت سیاسی و ... استفاده شود.

یكم . تبیین سیاسی بودن دانشجو

دانشجوی سیاسی مطلوب در نظام اسلامی ، به كسی گفته می شود كه در دانشگاه ، به درجه بالایی از بینش و درك سیاسی رسیده ، در قبال سرنوشت خود ، جامعه و مسائل سیاسی حساسیت لازم را نشان دهد . سیاسی بودن دانشجو بدین معناست كه یك دانشجوی متعهد ، تنها نباید در محور مسائل فردی و شخصی خود متمركز باشد و از رویدادهای جامعه و جهان غافل گردیده ، نسبت به آن بی تفاوت باشد ، بلكه باید با اصول و مبانی منطقی و معقول ، به تحلیل حوادث و رویدادهای جهانی و داخلی بپردازد و موضع مناسب و قاطع اتخاذ كرده و حساسیت لازم را دارا باشد . آن گونه كه حضرت امام (ره) ، همواره از دانشجویان و دانشگاهیان انتظار داشتند كه همچون ناظری بصیر و آگاه ، هوشمندانه و متعهدانه ، عملكردها و تصمیم گیری ها را مدنظر گیرند و با نقادی دلسوزانه ، خطا و لغزش احتمالی را گوشزد كنند و همچون مشاوران و كارشناسانی امین ، مساعدت خویش را از دست اندركاران و مجریان امور دریغ نكنند .
همچنین در رخدادها و مراحل حساس و تعیین كننده ای چون انتخابات ، همراه با دیگر بازوان فكری جامعه ، با ارائه ملاك ها و معیارهای صحیح ، مردم را برای مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشت خویش مدد رسانند و در جهت گیری ها و خلق بسترهای اجتماعی – فرهنگی ، تسهیل كننده راه تحكیم مقاومت ملی و انقلابی در برابر جهان خواران ، امت اسلام را حامی و هادی باشند و به مدد قدرت فنی و دانش خویش ، در تشخیص و افشای ترفندهای دشمنان ، لحظه ای درنگ به خود راه ندهند . مقام معظم رهبری نیز تصریح می كنند كه " مسئولیت بزرگ دانشجویان بسیجی ، تحلیل درست ، بررسی كارشناسانه و ریشه یابی مسائل اساسی كشور و جهان اسلام و حضور هوشیارانه ، با نشاط و فعال در صحنه است " .

مشاركت سیاسی

مهم ترین و اساسی ترین خواست دانشجوی سیاسی ، " مشاركت سیاسی " است ؛ مشاركت سیاسی (Political Participation) ، در اصطلاح سیاسی ، به معنای تلاش شهروندان ، برای انتخاب رهبران خویش ، شركت مؤثر در فعالیت ها و امور اجتماعی و سیاسی و تأثیر گذاشتن بر صورت بندی و هدایت سیاست دولت است .
در واقع مشاركت سیاسی ، مجموعه ای از فعالیت ها و اعمالی است كه شهروندان به وسیله آن ، در جست و جوی نفوذ یا حمایت از حكومت و سیاست خاصی هستند .
افراد یك جامعه به سه گونه مختلف ، با نظام سیاسی رابطه دارند :
1. بعضی تنها به سابقه حمایت و حفاظت از دولت عمل كرده رفتار خود را بر اساس نیازها و تقاضاهای حكومت تنظیم می كنند و در واقع مشاركت حمایتی (Support Participation ) دارند.
2. برخی در تلاش برای اصلاح با تغییر نظام ، یا حداقل تصمیم و جهت نظام حكومتی هستند .
3. برخی دیگر نیز ، بر خلاف دو گروه فوق ، مواضع انفعالی (Passive ) یا بی طرفانه دارند . بعضی نویسندگان ، سه نوع رفتار سیاسی یاد شده را به دو دسته عام مشاركت فعال و مشاركت انفعالی تقسیم كرده اند .

سطوح مشاركت سیاسی

مشاركت سیاسی شهروندان ، مفهومی سلسله مراتبی است ؛ از سطوح متعددی تشكیل شده و تعیین كننده میزان شدت و ضعف مشاركت سیاسی افراد است . در یك جمع بندی ، مهم ترین این سطوح عبارت است از :
1. رأی دادن و شركت در گزینش و انتخاب مسئولان سیاسی و اجتماعی.
2. آزادی بیان و شركت در تشكل های فعال سیاسی و نقد و ارزیابی عملكرد نهادها ، مسئولان و ساختار حكومتی .
3. نامزد شدن برای پست ها و كرسی های سیاسی و فعالیت آزاد انتخاباتی .
4. دخالت و مشاركت در تغییرات و اصلاحات درون ساختاری
5. اقدام و عمل برای تغییرات بنیادین نهادها و ساختارهای نظام حكومتی.
از آنجا كه میزان تحقق سطح پنجم مشاركت سیاسی در مقایسه با سطوح دیگر ، بسیار اندك است و معمولا مشاركت سیاسی ، دخالت ها ، فعالیت ها و مشاركت های درون ساختار و نظام سیاسی است ؛ از این رو واژه " مشاركت سیاسی " غالبا در یكی از چهار سطح نخست مشاركت به كار می رود .

عوامل مشاركت سیاسی

عوامل متفاوتی در میزان مشاركت سیاسی افراد و جوامع مختلف تأثیرگذار هستند . بر اساس مدارك و شواهد فراوان ، مشاركت سیاسی در تمام سطوح ، بر طبق پایگاه اجتماعی – اقتصادی ، تحصیلات ، شغل ، جنسیت ، سن ، مذهب ، قومیت ، ناحیه و محل سكونت ، شخصیت و محیط سیاسی یا زمینه ای كه در آن مشاركت صورت می گیرد ، تفاوت دارد . این عوامل معمولا در محورهایی نظیر وضعیت اقتصادی ، سیستم و فرهنگ سیاسی و آداب و رسوم و باورهای دینی و مذهبی جمع بندی می گردد .

دانشجویان و سیاست

بررسی رابطه دانشجویان با سیاست و شناسایی عوامل و زمینه های مؤثر بر آن ، از ابعاد مختلف قابل تحلیل و ارزیابی است ؛ از دیدگاه ماركوزه ، هابرماس ، فوكو ، دانشجویان دارای سه ویژگی و خصیصه اصلی اند كه می توانند پتانسیل و ظرفیت جنبش های اجتماعی
جدید باشند :
1. خصیصه سنتی ؛ دانشجویان جوان هستند و جوانی برای خود ویژگی هایی دارد . عمده ترین ویژگی جوانی این است كه سن هیجان ها و انرژی های متراكم است كه می خواهند ، این انرژی متراكم و هیجان انباشته را در جایی تخلیه كنند ؛ از این رو سن دانشجویی سن مقتضی تحرك و حركت های انقلابی است .
2. ویژگی معرفتی ؛ چون دانشجو با معرفت ها و اطلاعات تازه سر و كار دارد و از لحاظ روشی نیز متد انتقادی و تحلیلی را دنبال
می كند ، به وضع موجود رضایت نمی دهد و با آن درگیر است . پرسش گر و انتقادگر است و این ویژگی موجب می شود كه دانشجو به عنوان محور اصلی تحركات اجتماعی شناخته شود .
3. دانشجو محافظه كار نیست ؛ كسانی چون ماركوزه و دیگران
می گفتند كه طبقات اجتماعی ، به علت وابستگی به كار ، شغل و درآمد ، محافظه كاراند ، اما دانشجو چون كار و اشتغال ندارد ، محافظه كار نیست ؛ آرمان خواه است و در راه آرمانش هزینه
می كند و به هزینه كردن ، راحت رو می آورد .
از نظر اقتصادی و اجتماعی ، دانشجویان در جوامع معاصر ، گروه های حاشیه نشینی هستند كه در طی دوران دانشجویی ، جایگاهی در درون شیوه تولید و متن روابط اقتصادی جامعه ندارند و به عنوان نیروی كار فوق العاده آینده ، از منابع بخش عمومی یا بخش خصوصی ارتزاق می كنند .
از منظر اجتماعی ویژگی های زندگی دانشجویی عبارت است از : دورافتادگی از خانواده ، احساس گسیختگی و آزادی در انتخاب راه زندگی ، زندگی دسته جمعی در خوابگاه ها ، زندگی نامطلوب جنسی و تراكم انرژی جنسی – حیاتی ، دورافتادگی از متن واقعی زندگی اجتماعی .
چنین شرایطی در كنار بهره مندی از سن جوانی همراه با شور ، هیجان و تحرك ، وارد شدن در جرگه روشنفكری به دلیل آغاز به تحصیلات عالی و آشنایی نزدیك و نسبتا نظام مند با مسائل اجتماعی و سیاسی ، بهره مند بودن از فرصت تحلیل های دسته جمعی خوابگاهی پیرامون شرایط اجتماعی و سیاسی داخلی و جهانی و ... ، جنبش های دانشجویی را در وضعیتی قرار می دهد كه اغلب خصلتی آرمانگرایانه می یابند .
اساسا نوع زیست دانشجویی به گونه ای است كه زمینه ای مساعد برای پیدایش جنبش های اجتماعی ضد سنتی ، عدالت خواهانه و آرمانگرایانه پدید می آورد . در حقیقت تجمع بخشی از نیروهای آگاه جامعه كه از سطح تحصیلی نسبتا بالا و روحیه كنكاش و بررسی علمی برخوردارند ، وضعیت سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و روند مناسبات اجتماعی را در معرض نقادی دانشجو و دانشگاه قرار
می دهد. ذهن نقاد و حساس دانشجو ، وی را به تفكر و تأمل نسبت به مشكلات جامعه می كشاند ؛ به این معنی كه میزان مشكلات موجود در جامعه ، بر میزان شدت یا كاهش انتقادها ، اعتراض ها و فعالیت سیاسی دانشجویان تأثیر دارد. هر چه مشكلات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بیشتر باشد ، میزان اعتراض ها و انتقادهای دانشجویان نیز بیشتر و رادیكال تر خواهد بود و به عكس ، چنانچه میزان مشكلات بزرگ در جامعه كمتر باشد ، جنبش های دانشجویی نیز اصلاحات و انتقادهای محدودتری خواهند داشت .
از منظر فرهنگی و سیاسی نیز در جوامعی كه نظام ارزشی ، اجتماعی و سیاسی آنان ، آمیختگی تنگاتنگی با دین و آموزه های دینی داشته باشد ، و دخالت در سیاست را از وظایف فردی و اجتماعی بداند و نظام حاكم نیز بر مشاركت و حساسیت دانشجویان در امور سیاسی تأكید داشته ، زمینه های مناسب را فراهم آورد ، دانشجویان انگیزه بیشتر و جدی تری در قبال تحولات سیاسی داشته ، بر ارتقای كمی و كیفی مشاركت سیاسی آنان به شدت تأثیرگذار است .

دوم . ضرورت سیاسی بودن دانشجو

در مورد سیاسی بودن دانشجو و اینكه آیا لازم است ، دانشجو علاوه بر فعالیت های علمی و پژوهشی خویش ، مشاركت سیاسی داشته باشد ؛ سه تفكر وجود دارد:
1. عده ای مخالف سیاسی بودن دانشجو و هر گونه فعالیت سیاسی او هستند و به فرموده مقام معظم رهبری ، " در محیط دانشگاه ، بعضی ها حوصله حركت ندارند ؛ می گویند بگذار كارها را بكنیم ، درسمان را بخوانیم ، زودتر این ورق پاره را بگیریم و مثلا دنبال كاری برویم ... اینها مشمول ... بیداری ، خیزش و حركتی كه عنوان دانشجویی دارد ، نیستند .
2. برخی دانشجوی سیاسی پیرو و كاملا فاقد درك و بینش سیاسی می خواهند تا به عنوان ابزاری ، افكار آنها را در سطح دانشگاه تبیلغ كند و به اصطلاح به عنوان " توپخانه و مهمات سیاسی " عمل كند . ترویج كنندگان چنین تفكری ، عموما جریان های سیاسی ، احزاب و باندهایی هستند كه تنها در پی كسب قدرت ، به هر وسیله بوده ، با استفاده از جایگاه مهم دانشگاه و موقعیت حساس دانشجویان ، اهداف نامشروع و غیرقانونی خود را حتی با نادیده گرفتن امنیت و منافع ملی ، در جهت تضعیف نظام اسلامی و مردمی كشورمان تعقیب می كنند .
3. دسته سوم با رویكردی واقع بینانه ، به جایگاه دانشگاه و دانشجو و نقش مهم آن در ساختارهای اساسی كشور ، بر ارتقای سطح بینش و تحلیل سیاسی دانشجویان ، حفظ استقلال و مشاركت سیاسی مناسب با نقش و كاركردهای دانشجویی ، تأكید و اهتمام دارند.

مهم ترین دلایل

در یك جمع بندی ، مهم ترین دلایل ضرورت سیاسی بودن و لزوم مشاركت سیاسی دانشجو عبارت است از :

یكم . آموزه های اسلامی

در نگاه دینی و با مراجعه به نصوص و مبانی اسلامی ، مشاركت سیاسی و حساسیت به امور جامعه ، به عنوان یك حق ، وظیفه و تكلیف همگانی ، مورد اهتمام آموزه های دینی مبین اسلام است كه در
آموزه های متعددی نظیر مقام خلیفة الهی انسان ، بیعت با حاكم ، امر به معروف و نهی از منكر ، عنصر مشورت ، پاسخ گویی والیان و حاكمان به مردم و نظارت بر قدرت سیاسی و ... ، تبیین گردیده است .
بر اساس جهان بینی اسلامی و آیه شریفه " انی جاعل فی الارض خلیفه " ؛ انسان ، جانشین خدا در زمین و موجودی آزاد و خودمختار است و این آزادی و اختیار ، آن گاه كه با آگاهی و قدرت قرین گردد ، مسئولیت را به بار می آورد . از این منظر انسان در برابر خدا ، خود ، انسان های دیگر و طبیعت مسئول است . شهید صدر در تفسیر آیه فوق می نویسد : خلافت انسان در قرآن ، در حقیقت شالوده حكومت انسان بر هستی است و حكومت میان مردم ، همه از ریشه همان خلافت سرچشمه می گیرد : " حق حاكمیت ملی " نیز به عنوان خلیفة الله بودن انسان ها می تواند مشروع و قانونی باشد .
این مسئولیت از سویی موجب می شود كه انسان در قبال سرنوشت ، كمال و سعادت خویش احساس وظیفه كند و از سویی دیگر ، چون به تعامل و تأثیر و تأثر خود با اجتماع واقف است ، خود را نسبت به اجتماع مسئول بداند . پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید : " الا كلكم راع و كلكم مسئول عن رعیته " ؛ شما همه ناظر و راهبر و نسبت به یكدیگر مسئول هستید . علامه محمدتقی جعفری ، آموزه دینی شورا و مشورت را نشانه جایگاه خاص مردم در تعیین سرنوشت شان
می داند. برخی مفسران نیز ، نقش اراده و اختیار انسان را در تعیین سرنوشت سیاسی خویش فراتر از بحث شورا ، به كلیه مباحث اجتماعی قرآن و فقه سیاسی تسری می دهند .
از سوی دیگر ، مشروعیت حكومت دینی امری الهی بوده ، به قبول و نفی مردم بستگی ندارد ؛ اما در عین حال ، مقبولیت حكومت كه از رهگذر رضایت عمومی و مشاركت همگانی در قالب بیعت مردم با رهبر جامعه محقق می شود ، همواره مورد اهتمام پیشوایان دینی بوده و در فقه سیاسی اسلام مورد توجه و بحث قرار گرفته است . چنان كه حضرت علی (ع) هنگام بیعت مردم با وی ، حق حاكمیت و تعیین حاكم را از حقوق اختصاصی و مسلم مردم عنوان كرده و می فرماید :
" ای مردم ! تعیین حاكم جزء حقوق شماست و كسی نمی تواند بر مسند حكومت بنشیند ، مگر آنكه شما او را انتخاب كنید . من به عنوان حاكم ، تنها امین و كلیددار شما هستم " . حضرت امام (ره) نیز تصریح می كند : " از حقوق اولیه هر ملتی است كه باید سرنوشت و تعیین شكل و نوع حكومت خود را در دست داشته باشد " .
بالاخره اینكه از مهم ترین حقوق دولت بر مردم و از وظایف سیاسی افراد در جامعه ، مسئولیت نظارت و نصیحت زمامداران و حكومت اسلامی است .
بنابراین ، از منظر دینی و با مراجعه به نصوص و مبانی اسلامی ، مشاركت سیاسی فعال و حساسیت نسبت به سرنوشت خود و جامعه ، نه تنها یك حق ، بلكه یك تكلیف حتمی ، ضروری و " ارزشی مطلوب " برای دانشجویان و عموم جامعه است .

دوم . حقوق اساسی

اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، مشاركت سیاسی آحاد مردم را به رسمیت شناخته و راهكارهای تحقق آن در نظر گرفته شده است . چنان كه در اصل پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می خوانیم : " حاكمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او ، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاكم ساخته است . هیچ كس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب كند ، یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی كه در اصول بعد می آید ، اعمال می كنند " . در اصل ششم نیز آمده است : " در جمهوری اسلامی ایران ، امور كشور باید ، به اتكای آرای عمومی اداره شود ؛ از راه انتخابات ، رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، اعضای شوراها و نظایر اینها یا از راه
همه پرسی " اصل بیست و ششم قانون اساسی نیز این گونه مقرر
می دارد: " احزاب ، جمعیت ها ، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند ، مشروط به اینكه اصول استقلال ، آزادی ، وحدت ملی ، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نكنند . هیچ كس را نمی توان از شركت در آنها منع كرد یا به شركت در یكی از آنها مجبور ساخت " .

سوم . كاركردهای اجتماعی

تبیین كاركردهای دانشگاه ، به عنوان یكی از مهم ترین بخشهای ساختار فرهنگی كشور و نقشی كه دانشجو در این زمینه به عهده دارد ؛ به خوبی مبین ضرورت مشاركت سیاسی دانشجویان است ؛ از دیدگاه اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی كه به تبیین و بررسی ساختارهای نظام اجتماعی ، كاركرد و روابط آنها با یكدیگر پرداخته اند ، و به نظریه " ساختارگرا كاركردی " مشهور است ؛ دانشگاه كاركرد و نقش مؤثری بر سایر ساختارهای جامعه دارد . چنان كه تالكوت پارسونز ، با ترسیم یك نظام سلسله مراتبی سیبرنتیك معتقد است كه كار ویژه نظام فرهنگی ، كنترل و نظارت از طریق تولید دانش و اطلاعات است كه با ایفای نقش فرهنگی مطلوب خویش ، نظام سیاسی را جهت دهی و هدایت كرده و برای نظام اقتصادی نیز قابلیت های لازم را تأمین و نیروی انسانی مورد لزوم را تربیت كند و ظرفیت انطباق نظام را با محیط افزایش دهد و برای نظام اجتماعی نیز الگو و راهنمای عمل خواهد بود ؛ به عبارت دیگر ، كاركرد نظام اجتماعی ، حفظ انسجام و ثبات یك جامعه است و كاركرد نظام سیاسی تحقق اهداف تعهدآور یك نظام است و نظام اقتصادی ، به دنبال انطباق نظام با محیط اطراف است و دانشگاه محلی است كه ظرفیت انطباق با محیط ، اعم از فیزیكی و اجتماعی را افزایش داده ، موجبات تسلط و كنترل بر آن ، به منظور رفع نیازهای انسانی را فراهم می سازد . همچنین نقش مهمی در اهداف سیاسی و استراتژی نظام سیاسی و تأمین الگوی ثبات اجتماعی را بر عهده دارد .
بر این اساس ، دانشگاه جزیره ای مستقل از جامعه نیست و ضمن تأثیرپذیری از نظام سیاسی ، توانایی مهمی در تأثیرگذاری بخش های مختلف آن دارد . زمانی تحصیل كرده یك محیط علمی قادر خواهد بود ، برای سامان دادن به مدیریت نظام اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و ... ، كارایی علمی مطلوب و مؤثری داشته باشد كه همگام با كسب دانش های روز ، نسبت به موضوعات اساسی كشور و نحوه مدیریت آن ، حساسیت لازم را داشته باشد و از نزدیك با مشكلات و مسایل اجتماعی جامعه خود نیز آشنا شود و عملا مشكلات را شناسایی كند و راه رسیدن به این مقصود ، حضور و مشاركت فعال دانشجویان در دل اجتماع است و در صورت آگاهی از مناسبات فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی و به تبع آن احساس مسئولیت برای هدایت جامعه و انسان است كه در نهایت یافتن راه درمان دردها با استمداد از آموخته ها و تجربیات نظری و علمی برای دانشجو میسر می شود .
از سوی دیگر ، یكی از كاركردهای دانشجویان ، ایفای نقش الگو برای هم سن و سالان خویش بوده و از توانایی قابل توجهی در تأثیرگذاری بر اطرافیان و خانواده های خود برخور دارند ؛ مهم تر آنكه بسیاری دانش آموختگان دانشگاه ، وارد بازار كار ، عرصه اجرایی و مدیریتی كشور خواهند شد ؛ از این رو ، نوع رفتار و جهت گیری هیا آنان در قبال مسائل سیاسی كشور ، از اهمیت به سزایی برخوردار است .

چهارم . توسعه و كارآمدی نظام

امروزه مشاركت و همیاری در زمینه های گوناگون اجتماعی از
ملاك های توسعه ، پیشرفت و كارآمدی نظام محسوب می شود .
هر اندازه مردم به خصوص طبقات تحصیل كرده ، در تصمیم سازی ها ، و تصمیم گیری ها و به عهده گرفتن مسئولیت ها سهم بیشتری داشته باشند ، توسعه ، پیشرفت و كارآمدی بیشتر خواهد بود . ارتباط مشاركت سیاسی با بحث توسعه سیاسی به اندازه ای است كه برخی متفكران ، پارامتر اصلی توسعه سیاسی را مشاركت سیاسی دانسته و بر این اساس نظام های سیاسی را تقسیم كرده اند .

سوم . ویژگی های دانشجوی سیاسی

دانشجوی سیاسی مطلوب ، در جهت انجام مشاركت سیاسی خود در سطح دانشگاه و جامعه اسلامی از خصوصیات ممتازی برخوردار است ؛ برخی از این ویژگی ها عبارت است از :
1. كسب بینش و تحلیل سیاسیمشاركت سیاسی و حساسیت نسبت به امور سیاسی ، نیازمند داشتن بینش و آگاهی های سیاسی دقیق ، تحلیل صحیح و منطقی قضایا و تفسیر و تأویل رفتار شخصیت ها ، دولت ها و جریانات ، شرایط داخلی و بین المللی است ، چنان كه امام علی (ع) می فرماید: " من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد " ؛ كسانی كه با شرایط و اوضاع زمانه آشنایی دارند ، از فراهم كردن و كسب آمادگی های لازم غافل نمی شوند . مقام معظم رهبری نیز در این زمینه می فرماید : " یك نكته اساسی ... كه من همیشه در مواجهه با دانشجویان ، روی آن تكیه می كنم ؛ و آن ، " پیدا كردن قدرت تحلیل مسائل و جریان های مهم كشور " است . سیاست در دانشگاه ها – كه بنده همیشه روی آن تأكید كرده ام – به این معناست . ما دو كار سیاسی داریم ؛ سیاست زدگی و سیاست بازی ؛ این یك جور كار است . این را من به هیچ وجه تأیید نمی كنم ؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه ؛ به خصوص در دانشگاه . یكی هم سیاست گری است ؛ یعنی حقیقتا فهم و قدرت تحلیل سیاسی پیدا كردن كه یكی از وظایف تشكل های دانشجویی این است . من تأكید می كنم ، تشكل های دانشجویی ... نوع برنامه ریزی و كار را به كیفیتی قرار دهید كه دانشجو قدرت تحلیل سیاسی پیدا كند ؛ هر حرفی را به آسانی نپذیرد و هر احتمالی را به آسانی در ذهن خودش راه ندهد یا رد نكند ؛ این قدرت تحلیل سیاسی ، خیلی مهم است . ما غالبا چوب این را خورده ایم ؛ نه ما ، بلكه ملت های دیگر هم بر اثر خطاها و خبط هایی در فهم سیاسی شان ، گاهی مشكلات بزرگی را از سر گذرانده اند . این ، یك مسئله مهم است " .
بر این اساس ، داشتن قدرت تحلیل سیاسی و پیش از آن ، آگاهی صحیح و دقیق از پدیده های اجتماعی و اتخاذ موضع آگاهانه ، صحیح ، بجا ، مناسب و برخاسته از مبانی اسلامی ، و عدم تبعیت از هوای نفس ، از دیگر ویژگی های دانشجوی سیاسی است .
2. ارتقای معرفت دینی و معنویتدانشجوی سیاسی ، همواره در پی ارتقای سطح معرفت دینی و معنویت خویش ، محیط دانشگاه و جامعه است . از این دیدگاه یك دانشجوی سیاسی وظیفه دارد تا پس از شناخت مبانی فكری اسلام ، به خودسازی و تهذیب نفس خود كه از مهم ترین زمینه های رشد و توسعه سیاسی فرد و جامعه است ، بپردازد ؛ بدین ترتیب می تواند به فرهنگ و جامعه خود خدمت كند . چنان كه مقام معظم رهبری با تأكید بر " عمق بخشیدن به معرفت دینی " در میان دانشجویان می فرماید : " باید كار معرفتی عمیق انجام بگیرد ... برای اینكه ما بتوانیم ، به این آینده های مطلوب برسیم ؛ احتیاج به نسل جوان با همت پرانگیزه مؤمن تلاشگر كاردان راه بلد داریم . یكی از شرایط اصلی اش مؤمن بودن و متقی بودن است ؛ اینكه می گوییم تشكل های اسلامی و محیط های دانشجویی ، معارف و معرفت اسلامی را در خودشان عمق ببخشند ، برای این است كه بتوانند این بار سنگین را بر دوش بگیرند و به منزل برسانند ؛ والا
نمی شود . این نكته و حرف اصلی ما با مجموعه های دانشجویی
است " .
3. آرمانگرایی دانشجوی سیاسی به واسطه بیداری ، آگاهی دینی و خصیصه آرمان خواه خود ، همواره در پی زنده كردن آرمان های مقدس انسانی و اسلامی است . گاهی به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید ، ارزش هایی چون عدالت خواهی ، آزادی خواهی ، مساوات طلبی ، برابری انسانی ، آزادی ، مبارزه با تبعیض ، انحصارطلبی و استكبار ، كم رنگ و بعضا فراموش می شوند . به این ترتیب دانشجوی سیاسی می تواند ، ارزش ها و آرمان های مقدس را یادآور شده و جامعه را از حركت های واپس گرایانه رهایی بخشند .
بر این اساس ، رهبر معظم انقلاب ، دانشجویان و حركت های دانشجویی را به آرمان گرایی رهنمون ساخته ، و چنین می فرماید : " طبیعت دانشجو ، آرمان گرایی است ؛ باید هم آرمان گرا باشد . اگر آرمان گرا نباشد ، این حركت متوقف خواهد شد در زمینه علم هم باید آرمان گرا باشد . در زمینه جامعه و مسائل جاری خودش هم باید آرمان گرا باشد . اصلا آرمان گرایی جوان ، مایه پیشرفت است . اگر آرمان گرایی را در جوانان خفه كردند و كوبیدند و از بین بردند – یا زشت شمردند – اشكال بزرگی متوجه خواهد شد . این نباید باشد " . ایشان در جای دیگر یادآوری می كنند : " ممكن است دسترسی به یك آرمان میسر هم نباشد ؛ اما رها كردن آن آرمان هم جایز نباشد ؛ لذا نگاه آرمانی شما و توقعاتی كه ناشی از این نگاه هست ، این برای ما مطلوب است ؛ این را می خواهیم و باید باشد " .
4. پرسش گری و انتقاد بی تردید ، پرسش گری و انتقاد سازنده ، لازمه تفكر ، پویایی و پیشرفت است . دانشجو در دانشگاه می آموزد كه در برابر هر چه
می شنود و می بیند ، چون و چرا بگذارد ؛ اما واگر كند ؛ بپرسد و علت یابی كند . هر خواسته یا نكته ای را بی دلیل نپذیرد و با شك به امور بنگرد . دانشجو در دانشگاه فرا می گیرد كه در مقابل هر رویدادی ، مكث و تأمل كند . در پس هر حادثه ، ریشه ها و علل آن را ارزیابی و هر اتفاقی را تجزیه و تحلیل كند . این روحیه كه خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است ، به دانشجو هویت مستقل فكری می بخشد و او را در زمره قشر روشنفكر و منتقد جامعه قرار می دهد ؛ از این رو دانشجوی سیاسی ، به عنوان فعال ترین و حساس ترین عضو دانشگاه ، پرسش گر بوده و زبان انتقادی و طلبكارانه دارد و به فرموده مقام معظم رهبری " مبادا كسی تصور كند كه اگر این زبان انتقادی ، حتی یك كمی تلخ هم باشد ، حالا بنده كه اینجا نشسته ام ، ناراحت خواهم شد ، نه ؛ اتفاقا خود این زبان انتقادی هم برخاسته از همان نگاه و توقعات آرمانی است ؛ راضی نبودن به آنچه كه داریم ، معنایش میل و گرایش رسیدن به آن چیزی است كه نداریم و این درست همان چیزی است كه ما می خواهیم " . بر این اساس ، دانشجویان باید انتقادات و نظرات انقلابی خود را به دور از هر گونه مصلحت اندیشی و با صداقت كامل مطرح كنند ، زیرا اگر دانشجو مصلحت اندیش باشد ، مسئولان جامعه نیز ، به طریق اولی ، در تصمیم گیری های خود مصلحت اندیش
می شوند .
5. تولید علم ، نوآوری و خلاقیتبا توجه به اهمیت توسعه علمی كه مبنای توسعه پایدار و همه جانبه در كشور است ، وظیفه نخست و حرفه ای دانشجوی سیاسی ، ارتقای سطح علمی ، تحقیقاتی و پژوهشی است . دانشجو باید در مقام شناسایی و برجسته كردن مطالبات خواسته ها و نیازهای واقعی جامعه بر آمده ، با استفاده از تحرك ، شادابی و پویایی دوران جوانی خویش ، در مسیر ارایه راه حل های علمی و خلق ایده های نو برای نیاز به مطالبات و خواسته های مردم گام بردارد.
مقام معظم رهبری در این باره می فرماید : " یكی از فرایض حتمی برای این نسل ، عبارت از تقویت بنیه علمی كشور است . اگر علم نداشته باشیم ، اقتصادمان ، صنعت مان ، حتی مدیریت و مسائل اجتماعی مان عقب خواهد ماند . برای مقابله با آنها ( دشمنان ) علم لازم است . اگر بخواهید از لحاظ علمی پیش بروید ، باید جرأت نوآوری داشته باشید ، استاد و دانشجو باید از قید و زنجیر ، جزم گیری
تعریف های علمی القا شده و دائمی دانستن آنها خلاص شوند ... آن وقتی كه علم با هدایت ، ایمان وعواطف صحیح و معرفت روشن بینانه و آگاهانه همراه شود ، معجزه های بزرگی می كند و كشور ما می تواند در انتظار این معجزه ها بماند " . بر این اساس ، حركت در مسیر نظریه پردازی و نظریه سازی علمی ضرورت می یابد ؛ برای نمونه لازم است تا بر موضوع عدالت اسلامی ، مفهوم ، مصداق و حوزه كاربردی آن نظریه پردازی و كار دقیق علمی انجام شود و در این زمینه ، دانشجویان ضمن دعوت از افراد و كارشناسان مختلف ، اعم از مخالف و موافق ، به دور از هر گونه جانبداری و تعصب ، به بحث و جدال علمی و استدلالی بپردازند .
6. هوشیاری و حساسیت از رسالت های دانشجویان ، دقت و كند و كاو پیرامون پدیده هایی است كه در دانشگاه ها به صورت جریانی ، جناحی و غیرواقعی مطرح می شود . دانشجوی سیاسی با هوشیاری ، صفا ، صداقت و فراست خود ، هدف از طرح برخی مسایل سیاسی و جریان سازی های انحرافی را كه به دنبال بی تفاوت كردن دانشجویان یا كشاندن آنان به صف مخالفان و معترضان و تبدیل دانشجو به عنوان پیاده نظام جریان های سیاسی هستند . به خوبی در می یابد و مواضع مناسب را اتخاذ می كند . رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه می فرماید : " مجموعه های دانشجویی – كه پایه اسلامی و پایه معرفتی دارند – در داخل دانشگاه ، كاری نكنند كه رقابت های آنها یا معارضه هایی كه به نام رقابت انجام می گیرد ، به تضعیف قوای این مجموعه های مؤمن بینجامد . این مجموعه ها همدیگر را حفظ كنند . من نمی گویم همه یك جور فكر كنند ، همه یك جور سلیقه داشته باشند ؛ نه ممكن است ، نه لازم ؛ لیكن معارضه و تضعیف یكدیگر جدا خودداری كنند . امروزه دشمن به طور ویژه ، بر روی جریان های دانشجویی
سرمایه گذاری می كند تا بتوانند در محیط های دانشجویی نفوذ و رخنه كنند و برای خودشان سربازانی را در آنجا تدارك ببینند .
این كار با نام های مختلف ، دارد انجام می گیرد . امروز سرویس های جاسوسی آمریكا و اسرائیل ، حتی حرفی ندارند كه به تشكل هایی در دانشگاه های ایرانی كمك مالی بكنند كه این تشكل به حسب ظاهر ، وابسته به توده ای های سابق اند ... ؛ یعنی برای معارضه با جریان دانشجویی اصیل و سالم – كه همان جریان اسلامی و پای بند به معنویت و مفتخر به ایرانی بودن خود است – حاضرند ، زیر هر نامی ، دانشجو را فعال كنند ؛ زیر نام توده ای ، سلطنت طلب و نام های گوناگون . شماها باید متوجه باشید " .
7. مستقل بودن از آنجا كه در مشاركت سیاسی ، مباحثی نظیر كسب قدرت ، اعمال نفوذ و ... مطرح است ، دانشجوی سیاسی بدون ملاحظه نفوذها و فشارهای بیرونی و خواست مراكز قدرت ، هدف و مسیر خود را به صورت مستقل و متناسب با نقش و جایگاه دانشگاه شناسایی و ترسیم كرده و به اتخاذ سیاست ها و خط مشی های خویش می پردازد و اجازه
نمی دهد كه گروه ها و افراد فرصت طلب ، فرصت نفوذ در دانشگاه و تغییر اهداف جریان های اصیل دانشجویی را بیابند . جریان اصیل دانشجویی ، با تكیه بر عوامل سنجیده و خودآگاه ، تنها به جوشش و پویایی درونی دانشگاه و پیشرفت و كارآمدی نظام اسلامی فكر كرده و سخنگو و نماینده منافع عمومی مردم است ؛ نه ابزار گروه های سیاسی . بر این اساس ، دانشگاه به عنوان نهادی كه به همه مردم تعلق دارد ، به هیج وجه قابل مصادره توسط هیچ یك از احزاب و گروه ها و جریانات سیاسی نیست ، چرا كه در این صورت ،
دانشگاه ها به باشگاه های سیاسی تبدیل می شوند . جریان اصیل دانشجویی كه برخاسته از واقعیات دانشگاه باشد ، به واسطه دارا بودن شجاعت ، صداقت و نجابت به هیچ وجه حاضر نخواهد بود كه با گره خوردن با قدرت و ثروت ، منزلت ، اعتبار و نقش خود را تنزل دهد .
8. رعایت اصول اخلاقی و ارزش های دینیرفتارها ، نوع كنش و واكنش دانشجوی سیاسی ، بر اساس رعایت اصول اخلاقی ، ارزش های دینی ، احترام متقابل ، ادب سیاسی و عقلانیت مفاهمه ای است كه لازمه فرهنگ سیاسی – مشاركتی دینی است . در واقع ، رعایت اصول اخلاقی و ارزش های دینی ، حفظ حریم كرامت وجودی همه افراد است ؛ از این رو لازم است تا رفتار سیاسی دانشجویان ، بر اساس نرم ها و هنجارهای اجتماعی و دینی
ضابطه مند انطباق یابد و از آنجا كه قشر فرهیخته و دانشجوی ایرانی نیز برخاسته از متن چنین جامعه ای است ، می توان احترام به اصول اخلاقی ، ارزش ها و باورهای دینی و حركت در این مسیر را از آنان در تمامی فعالیت های سیاسی و اجتماعی انتظار داشت .
9. قانون مداری حاكمیت قانون در تمامی اركان نظام و سطوح مختلف جامعه ، از اهداف و آرمان های مهم دانشجوی سیاسی است ؛ بر این اساس ، یكی دیگر از ویژگی های دانشجوی سیاسی ، آگاه بودن از چارچوب های قانونی و حقوقی فعالیت های سیاسی و رعایت این ضوابط در كلیه فعالیت های خویش است . بدیهی است التزام به رفتار قانونی از یك سو ، نمایانگر مشروع پنداشتن نظام ها و از سویی نشان از عقلانیت رفتاركنندگان است و هر نوع حركتی خارج از ضوابط پذیرفته شده و قانونی ، نظیر خشونت و عدم تحمل سیاسی و ... ، نه تنها با واكنش لایه ها و سطوح مختلف جامعه مواجه خواهد شد ، بلكه آثار زیان باری را نیز برای دانشگاه ، مجموعه های دانشجویی و نظام اسلامی به دنبال خواهد داشت .
بررسی حوادث تاریخی نیز به خوبی بیانگر این واقعیت است كه بیشترین خطر و آفت برای نهضت های الهی و مردمی ، اقدامات غیرقانونی و افراط و تفریط هاست . از این رو نظام اسلامی ، همواره با حركت های خودسرانه و غیرقانونی مخالف بوده است و رهبر معظم انقلاب نیز در این زمینه می فرمایند : " بارها گفته ام ، باز هم تكرار می كنم ، من معتقدم كه جوان مملكت بایستی در همه میدان ها حضور و آمادگی داشته باشد ، منتها با انضباط ، این گونه حركاتی كه ملاحظه شد ، كسانی به دانشگاه حمله كنند ، ناشی از بی انضباطی است ؛ با هر نامی انجام بگیرد ، غلط و محكوم است . اگر با نام دفاع از دین هم انجام بگیرد ، غلط است ؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام بگیرد ، غلط است . مگر من بارها نگفته ام كه در اجتماعات كسانی كه مخالف اند هیچ كس نباید رفتار خشونت آمیز داشته باشد . چون این كار دشمن را خوشحال می كند ... "

جمع بندی

سیاسی بودن دانشجو و مشاركت سیاسی دانشجویان ، با توجه به مؤلفه هایی چون جایگاه ، نقش و كاركردهای مهم دانشجو در سطح نظام سیاسی و جامعه از یك سو و توجه به آموزه های اسلامی درباره ضرورت و ضوابط مشاركت سیاسی و بالاخره حدود و مقررات قانونی ، تبیین و لزوم آن اثبات می گردد. حد لازم سیاسی بودن به معنای حساسیت در برابر سرنوشت خود و جامعه خویش ، داشتن بینش و تحلیل سیاسی پیرامون مسائل داخلی و خارجی و جریان های موجود و در مرحله بعد ، تلاش فكری و عملی برای بهبود و پیشرفت كشور از طریق فرایندهای مختلف علمی ، پژوهشی ، سیاسی ، فرهنگی و ... است . از این رو " افراط كاری سیاسی " یا " انفعال و بی تفاوتی سیاسی " مغایر حقوق ، وظایف و جایگاه دانشجو بوده ، با آموزه های اسلامی ، اصول نظام ، منافع و امنیت ملی ، استقلال ، توسعه و پیشرفت مادی و معنوی كشور در تضاد و ناسازگاری كامل است . این موضوع را با سخن مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشكل های مختلف دانشجویی به پایان می رسانیم :
" مسئولیت شما سنگین است ؛ هم باید درس را بخوانید ، هم محیط سیاسی تان را بشناسید ، هم روی محیط سیاسی اثر بگذارید و هم خودتان را از لحاظ فكری و روحی آماده كنید . برای فردایی كه بلاشك ، وزن این نظام متكی به معنویت – یعنی نظام جمهوری اسلامی – در معادلات جهانی بین المللی ، ده برابر امروز خواهد شد . مطمئن باشید كه ماچنین روزی را در پیش داریم و شما جوان های امروز ، آن روز را خواهید دید. علی القاعده آن روز ماها نیستیم ؛ اما شماها هستید و خواهید دید آن روزی را كه وزن و ثقل و اهمیت جمهوری اسلامی در معادلات جهانی – چه از لحاظ سیاسی ، چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ بیان افكار سازنده – ده برابر امروز است .
باید خودتان را انشاءالله برای آن روز آماده كنید "
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: irdc.ir


جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام خميني
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام خميني


چكيده:

اين مقاله با توجه به برخي بيانات امام خميني(رحمت الله علیه)درخصوص دانشگاه ها، استادان و دانشجويان نگارش يافته است. نظر كلي معظم‏له اين است كه مبداءِ همه تحولات و مقدرات يك كشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است كه يك كشور را اصلاح يا تباه مي‏كند؛ و لذا متذكر مي‏شوند كه «ما بايد دانشگاه اسلامي داشته باشيم.»، بدين معني كه دانشگاه ها بايد استقلال داشته باشند و وابسته به شرق و غرب نباشند. و اين مسأله را به استادان و دانشجويان توجه مي‏دهند كه دانشگاه ها و درنهايت مملكت به‏دست اجانب و منفعت‏طلبان نيفتد. درضمن بيان مي‏دارند كه دانشگاه ها دو كار عمده دارند: يكي، تربيت و اصلاح انسانها؛ و ديگر، تربيت دانشمندان و متخصّصان. به‏نظر امام (رحمت الله علیه)هر دو كار بايد در كنار يكديگر انجام شود. در پايان، ضمن اشاره به توسعه مراكز علمي و تحقيقاتي و تهيه امكانات و تشويق مخترعان و مكتشفان و متخصّصان متعهد، جوانان را به پايداري در تحقق اين امور و ايستادگي دربرابر انحرافها از اين اصول وامي‏دارند.
امام خميني(رحمت الله علیه)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيامها و سخناني بيان فرموده‏اند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق مي‏شود.

اهميت دانشگاه

ايشان در بيانات متعدد خويش با عبارات گوناگون اين مطلب را متذكر شده‏اند كه «دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است». هم چنين در مواردي ديگر با بكارگيري اصطلاحات «مقدرات» و «سرنوشت»، دانشگاه را منشاءِ اين مقدرات و سرنوشت مي‏دانند و آن را در رأس امور مي‏خوانند؛ از جمله: «مقدرات اين مملكت، دست اين دانشگاهي‏هاست»، «از دانشگاه [است كه] بايد سرنوشت يك ملت تعيين شود» و «دانشگاه كه رأس امور هست و تقديرات يك كشوري، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت كنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».
دانشگاه از ديدگاه امام خميني(رحمت الله علیه)آن قدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت ازدست خواهد رفت. ايشان در جمله‏اي اين اهميت را گوشزد كرده‏اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است». بنابراين، مي‏توان نتيجه گرفت كه دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهاي موجود و هم منشاءِ اصلاح كشور است و بسته به اينكه دانشگاه ها، استادان و دانشجويان چه جهت‏گيريهايي داشته باشند، ثمرات آن نيز مشخص خواهد شد. امام خميني (رحمت الله علیه)در كلامهاي خود، به اين دو جهت‏گيري كاملاً مجزا و مشخص، بطور صريح اشاره فرموده‏اند. درباره جهت‏گيري اوّل چنين اظهار مي‏دارند: «اميدوارم احساس كرده باشيد كه همه دردهاي ايران از دانشگاه شروع شده است». و در خصوص جهت‏گيري دوّم مي‏فرمايند: «دانشگاه يك كشوري اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح مي‏شود». آنگاه در بياناتي ديگر، اين دو جهت‏گيري متضاد را در كنار هم قرار مي‏دهند و نتيجه هر يك را گوشزد مي‏كنند: «دانشگاه خوب، يك ملت را سعادتمند مي‏كند و دانشگاه غيراسلامي، دانشگاه بد، يك ملت را عقب مي‏زند» و در جاي ديگر مي‏فرمايند: «اين افرادي كه از دانشگاه مي‏آيند، يا مخرّب يك كشوري هستند يا سازنده آن كشور هستند» و «هر چه از خوبيها و بديها براي يك ملتي تحقق پيدا مي‏كند: وابستگي يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادي، تابع تربيتهاي دانشگاهي است».
پس اگر متولّيان دانشگاه افرادي خوب و صالح باشند، نسلهاي حاضر و آينده درست تربيت مي‏شوند و اگر افراد غيرصالح باشند، اين نسلها نيز غيرصالح تربيت خواهند شد. از اين جهت است كه امام مي‏فرمايند: «دانشگاه است كه امور كشور را اداره مي‏كند و دانشگاه است كه نسلهاي آينده و حاضر را تربيت مي‏كند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختيار چپاولگرهاي شرق و غرب باشد، كشور در اختيار آنهاست».

اسلامي‏شدن دانشگاه

اكنون كه بر اساس بيانات امام خميني(رحمت الله علیه)مشخص شد كه منشاءِ همه تحولات و مقدرات كشور، دانشگاه است و اين كه با توّجه به جهت‏گيري خاصي كه در دانشگاه گرفته مي‏شود، تحولات و مقدرات نيز در دو جهت صلاح يا فساد شكل مي‏گيرد، بايد درپي يافتن راهي باشيم كه اين مقدرات و تحولات در مسير صلاح صورت پذيرد كه اگر چنين كنيم، كشور خود را تا هميشه بيمه كرده‏ايم. امام خميني(رحمت الله علیه)مي‏فرمايند: «اساتيد دانشگاه بدانند كه اگر چنان چه دانشگاه را بسازند، كشورشان را بيمه كرده‏اند تا آخر».
در اينجا ضروري است به اين سؤال پاسخ داده شود كه اين ساخت و اصلاح دانشگاه چگونه بايد صورت گيرد و راه آن چيست؟ امام(رحمت الله علیه)اين مطلب را هم بدون پاسخ نگذاشته و راه آن را نشان داده‏اند. ايشان تنها راه را اسلامي‏شدن دانشگاه ها مي‏دانند؛ و در اين‏باره مي‏فرمايند: ما «بايد اين مسأله را دنبال كنيم كه دانشگاه اسلامي شود تا براي كشور ما مفيد گردد» و نيز در جمله‏اي ديگر مي‏فرمايند: «بايد قبل از هر چيز دانشگاه اسلامي باشد. براي اينكه كشور هر چه صدمه خورده است، از كساني بوده كه اسلام را نمي‏شناخته‏اند».

منظور از اسلامي‏شدن دانشگاه چيست؟

با اين بيان، آنچه به ذهن خواننده و شنونده خطور مي‏كند، اين است كه با توجه به برداشتهاي مختلفي كه در اين خصوص وجود دارد، منظور از اسلامي و دانشگاه اسلامي چيست؟ امام خميني (رحمت الله علیه)به اين مطلب هم پاسخ داده و دانشگاه اسلامي را با بياني خاص تبيين كرده‏اند: «معني اسلامي‏شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند، و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند. و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم». و در جمله‏اي ديگر نيز به مسأله استقلال اشاره مي‏كنند و مي‏فرمايند: «بايد دانشگاه ها بيدار شوند. بايد از همين دبستان تا آن آخر دانشگاه از اين افكار غرب‏زده تهي بشوند، و شرق روي پاي خودش بايستد».
در جمله اخير، ضمن اينكه ممكن است «شرق» را به‏معناي كشورهاي كمونيست قلمداد كنيم، مي‏توانيم به اين نتيجه هم برسيم كه منشاءِ اصلي فسادها، ناشي از غرب و غرب زدگي است كه شرق به مفهوم عام را كه شامل كليه كشورهاي غيرغربي است، نيز تحت تأثير قرار مي‏دهد. پس بايد از چنين فرهنگي دوري جست. به همين دليل است كه امام(رحمت الله علیه)در جايي ديگر، از كشور و رژيمي نام مي‏برند كه مظهر اين غرب جهانخوار و چپاولگر است و به عبارتي شيطان بزرگ است؛ و روشنفكران و متفكران دانشگاهي را از اين موضوع آگاه مي‏فرمايند؛ و اظهار مي‏دارند: «گويندگان و روشنفكران و متفكران و دانشگاهيان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع اميد از دشمن اصلي ما امريكا كنند».
بنابراين، از ديدگاه امام خميني (رحمت الله علیه)معني «اسلامي‏شدن»، «استقلال» است؛ و استقلال يعني عدم وابستگي به مظاهر استكبار، چپاولگري، جهانخواري و فساد و به عبارتي ديگر، داشتن استقلال فكري برمبناي اصول و عقايد اسلامي. پس كليه عوامل دخيل در دانشگاه ها، خصوصا استادان، بايد به اين نكته توجه داشته باشند و در راه قطع وابستگي و كسب استقلال و درنهايت اسلامي‏شدن دانشگاه ها بكوشند.

خودباوري و اتكا به‏خود

به اين ترتيب، بايد قيد و بندها و دلبستگي به غرب و يا مظاهرِ ديگرِ شبيه به آن را رها كنيم و از آنها آزاد شويم. امّا ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند: بعد از قطع اين رابطه، چه مي‏شود؟ آيا پس از آن، در خلأ، تنهايي، بي‏ياوري و بدبختي قرار نخواهيم گرفت؟ آيا همه چيزمان نابود نخواهد شد و به هلاكت نخواهيم افتاد؟ براي رهايي از اين ذهنيت ــ كه ممكن است در افكار برخي از مردم، بويژه استادان و دانشجويان، رسوخ كند ــ بايد براي اين سؤالها پاسخي يافت. آن پاسخ، براساس گفته‏هاي امام (رحمت الله علیه)«خودباوري» و «اتكا به خود» و «خويشتن‏يابي» است؛ كه خلاءِ موجود را به بهترين وجهي پر خواهد كرد. ايشان در خطاب به دانشجويان مي‏فرمايند: «شما دانشجويان عزيز! خودتان درصدد اين باشيد كه از غرب‏زدگي بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما، خودتان هستيد». امّا اين خود را چگونه مي‏توان پيدا كرد؟ و آيا چگونه‏بودن و چگونه‏شدن، خودپيدا كردن است؟
طبيعتا اصطلاح «خود را يافتن» بايد مفهومي خاص داشته باشد. آنچنان «خودي» كه نه تنها جايگزين خلأ و قطع وابستگي شود، بلكه حالتي رشديابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترين وجه بسازد و آنها را از جهات مادي و معنوي، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقي برساند.

راه حل

از بيانات امام(رحمت الله علیه)مي‏توان به اين نتيجه رسيد كه اين «خود را يافتن» و «متكي به خود بودن» بايد در دو جهت مختلف، امّا در كنار هم، جامه عمل بپوشد. يكي از اين دو جهت، دانشمند و متخصص‏شدن افراد و تهيه و توسعه ابزارهاي رسيدن به اين مرحله است؛ و جهت ديگر، ساخته‏شدن افراد ازحيث معنوي و انساني است. اين دو جهت، به‏خوبي و صراحت در بيانات مختلف امام(رحمت الله علیه)مشخص شده است.

جهت اول (تخصّص)

در راستاي جهت اول مي‏فرمايند: «اگر دانشگاه ها خالي از مرداني دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت‏طلب چون سرطان در تمام كشور ريشه دوانده و زمام امور اقتصادي و علمي ما را بدست مي‏گيرند و سرپرستي مي‏كنند». در بياني ديگر اظهار مي‏دارند: «مهمترين عامل در كسب خودكفايي و بازسازي، توسعه مراكز علمي و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همه‏جانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاي متعهد و متخصصي است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصاري علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان داده‏اند كه مي‏توانند كشور را روي پاي خود نگه‏دارند». و نيز مي‏فرمايند: «بايد دانشگاه ها خودكفا شوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند».
پس ملاحظه مي‏شود كه در يك كشور اسلامي، از يك سو بايد افراد به فكر متخصص و دانشمندشدن بيفتند و در اين راه بكوشند و از سوي ديگر دولت نيز وسايل و امكانات چنين كاري را به انحاي مختلف فراهم آورد و با هدايت و تشويق لازم، كارها را جهت دهد.
اگر چنين اقدامي صورت نگيرد و دانشگاه ها در اين راستا عمل نكنند، دوباره كشور به اجانب منفعت‏طلب وابسته مي‏شود و آنها زمام امور علمي، اقتصادي و بالأخره سياسي و فرهنگي ما را دردست مي‏گيرند. امّا اين جهت و اين كارها براي «خودشدن» و «خود را يافتن» كافي نيست، بلكه بايد با عامل دوم تركيب شوند و در كنار هم به پيش روند.

جهت دوم (انسان‏سازي)

عامل دوم، همان گونه كه ذكر شد، ساخته‏شدن افراد از جهات معنوي، انساني و خدايي است. از اين رو است كه امام خميني (رحمت الله علیه)با نگرشي ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به اين مسأله توجه كرده و با كلامهاي گوهربار خود راه را نشان داده‏اند.
ايشان درخصوص عامل و جهت دوم مي‏فرمايند: «شما دانشگاهيها كوشش كنيد كه انسان درست كنيد؛ اگر انسان درست كرديد، مملكت خودتان را نجات مي‏دهيد»، «دانشگاه بايد مركز درست‏كردن انسان باشد»، «دانشگاه ها را مركز تربيت قرار دهيد؛ علاوه بر دانش، تربيت لازم است. اگر يك دانشمندي تربيت نداشته باشد، مضرّ است»، «دانشگاه را بايد شما رو به خدا بيريد، رو به معنويت ببريد. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براي خدا خوانده بشود»؛ و بالأخره در فرازي ديگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در كنار هم، مي‏فرمايند: «اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشد، يعني در كنار تحصيلات، تهذيب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، يك كشوري را اينها مي‏توانند به سعادت برسانند».
پس ملاحظه مي‏شود كه امام خميني(رحمت الله علیه)در اين مجموعه از بيانات، ضمن اشاره به اينكه دانشگاه بايد مركز تربيت، انسان‏سازي و خداجويي باشد، كسب تخصص را هم لازم مي‏شمرند. نپرداختن به چنين موضوعي را باعث نابودي كشور ذكر مي‏كنند و متخصص غيرمتعهد و فاقد تربيت انساني را به حال كشور مضرّ مي‏دانند.

جديت و فداكاري

امّا روشن است كه رسيدن به اين دو عامل و جهت، يعني تخصص و تعهد، به‏آساني صورت نمي‏گيرد و به كار و تلاش جدي استادان و دانشجويان و همه دست اندركاران و متفكران دلسوز و هنرمندان دردمند نياز دارد؛ كه هر يك، بويژه دانشگاهيان، بايد از يك سو به اين تلاش و جدّيت دست زنند و متحمل سختيها و ناراحتيها شوند و از سويي ديگر، با شناخت موانع و مشكلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشكلات برآيند. از اين جهت است كه امام عزيز بكارگيري اين كوشش و تلاش را متذكر مي‏شوند و آن را لازم مي‏شمارند. ايشان در جايي مي‏فرمايند: «جديّت و فداكاري لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود»؛ و در جايي ديگر به اين تلاش و كوشش ارج مي‏نهند و بر فداكاران و تلاشگران درود مي‏فرستند: «سلام بر جوانان برومندي كه با سلاح علم در سرافرازي و اعتلاي كشور، كشور عزيز اسلامي كوشا، و در رسيدن به هدفهاي انساني ـ اسلامي از هيچ زحمت و كوششي دريغ ندارند».

مانع اصلي و راه‏حل آن

امّا براي رسيدن به دانشگاه اسلامي با تعريفي كه پيشتر با توجّه به بيانات امام (رحمت الله علیه)ارائه شد، بايد متذكر شد كه اين تلاش و جدّيت شامل شناخت موانع و مشكلاتي كه بر سر راه وجود دارد و نيز راه مقابله با آنها هم مي‏شود. امام خميني(رحمت الله علیه)با ريزبيني دقيق، موانع موجود بر سر راه را يادآور مي‏شوند و توصيه‏ها و رهنمودهاي خود را براي مقابله با آنها ارایه مي‏دهند. ايشان در زمينه شناخت يكي از موانع مي‏فرمايند: «اكثر ضربات مهلكي كه به اين اجتماع خورده است، از دست همين روشنفكران دانشگاه‏رفته‏اي [است] كه هميشه خود را بزرگ مي‏ديدند و مي‏بينند». هم چنين در جمله‏اي ديگر، ضمن اشاره به موانع ديگر، راه برخورد و مقابله با آنها را نشان مي‏دهند. ايشان مي‏فرمايند: «به همه نسلهاي ملل توصيه مي‏كنم كه براي نجات خود و كشور عزيز و اسلام آدم‏ساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرق‏زدگي حفظ و پاسداري كنند». سپس بيان مي‏دارند: «براي هميشه نگذاريم دانشگاه ها به انحراف كشيده شوند؛ و هرجا انحرافي بچشم خورد، با اقدام سريع در رفع آن بكوشيم. و اين امر حياتي بايد در مرحله اوّل با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گيرد».
ايشان بويژه در وصيت‏نامه سياسي ـ الهي خود در اين مورد تأكيد مي‏ورزند و بر ملت ايران و نيز دولت جمهوري اسلامي تكليف مي‏كنند كه جلوي نفوذ عناصر فاسد وابسته به شرق و غرب را از ابتدا بگيرند تا بعدا مشكلي پيش نيايد. بيان صريح ايشان در اين باره چنين است: « ... و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراي مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تا مشكلي پيش نيايد و اختيار از دست نرود».
از بيانات امام(رحمت الله علیه)نتيجه‏گيري مي‏شود كه از «موانع» رشد و استقلال دانشگاه ها و اتّكا به خود و خودكفايي، نفوذ آن دسته از افكار غربي و شرقي است كه باعث مي‏شوند ملت ما، بويژه دانشگاهيان، به دنباله‏روي از آن افكار و بيگانگي از خود و درنتيجه تسليم دربرابر خواسته‏ها و منافع مستكبران كشانده شوند و هدف اين است كه آن افكار را بر اقتصاد، فرهنگ و سياست ما مسلط كنند و ما را از خويشتن خويش و استقلال و خوداتّكايي خالي سازند تا همواره چشممان درپي آنها باشد و اهداف و آمال و آرزوهايمان را در وجود آنها و در تسلط و رهبري آنها بر خود جستجو كنيم.
رسوخ چنين افكاري از زبان استادان و يا برخي از گروههاي دانشجويي، زمينه انحراف دانشگاه ها را كه عامل كليه تحولات و مقدّرات يك كشور است، فراهم مي‏آورد و باعث تشنج و ناآراميها در دانشگاه ها مي‏شود. خاصه آن كه چنين افكاري با نقاب آزادي‏خواهي و تمدن‏گرايي مطرح مي‏شوند و در ارزشهاي اسلامي، فرهنگي و اصولي ملت به اشكال گوناگون تزلزل و تخريب ايجاد مي‏كنند.

وجود آرامش در دانشگاه

طبيعي است كه در چنين جوّ ناآرام و زهرآگيني، استادان و متفكران اسلامي بسختي مي‏توانند به تربيت صحيح دانشجويان در دو جهت تخصص و تهذيب بپردازند. از اين جهت است كه امام خميني(رحمت الله علیه)مي‏فرمايند «اگر آرامش در دانشگاه و در محيط هاي تعليمي نباشد، چطور امكان دارد كه متفكران افكار خودشان را به جوانان ما صادر كنند و مغزهاي آنها را متفكر و متخصص بار بياورند؟»
بنابراين، براي رشد افكار و رسيدن به اهداف يك دانشگاه خوب و اسلامي، نياز به آرامش است؛ و اگر افكار و عقايد گوناگون متعددي وجود دارند ــ كه طبيعتا وجود دارند ــ و عدّه‏اي مي‏خواهند آنها را مطرح كنند، بايد محيط مناسبي ترتيب داده شود تا بيان‏كنندگان آن افكار و عقايد، ضمن طرح مواضع دقيق خود از لحاظ مكتب و عقيده، در محيطي آرام و با حضور متفكران اسلامي، به صحبت و بحث هاي علمي بپردازند.

نمونه‏شدن دانشگاه براي ملل ديگر

به هرحال، امام عزيز و مهربان، بسان پدري دلسوز و آگاه، ضمن روشن كردن همه جوانب مربوط، در نهايت آرزو و دعا مي‏كنند كه دانشگاهي مفيد براي ملت داشته باشيم؛ آن چنان دانشگاهي كه مركز تخصص علمي و انسان‏سازي باشد، كه نه تنها از كشورهاي اسلامي بلكه از ملتهاي ديگر نيز براي تحصيل به دانشگاه هاي ما بيايند.
محتواي پيام مذكور در دو جمله از بيانات ايشان متجلّي است؛ آنجا كه مي‏فرمايند: «اميدوارم دانشگاهي داشته باشيم كه به درد ملت بخورد» و اين كه «انشاءاللّه روزي بيايد كه از جاهاي ديگر براي تحصيل به ايران بيايند».
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: ماهنامه علوم انساني


دانشگاه و دانشجو (1)
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 23:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
دانشگاه و دانشجو (1


جایگاه دانشگاه

دانشگاه، ضربان سنج حیات ملی جامعه است.در این نوار فعال یا راکد، می‏توان آیینه‏ی تمام نمای زندگی ملت را در فرادید نهاد و به تماشای آینده‏ی پربار و یا رقت‏آور آن پرداخت :
دانشگاه انصافا مسأله‏ی مهمی است...و ما به این اهمیت از بن دندان معتقدیم.اگر ما دانشگاه را امروز نداشته باشیم، پس فردا هیچ چیز نداریم و مجبوریم به طرف این و آن دست دراز کنیم؛ امروز برای گندممان، برای آهنمان، برای ماشین‏آلاتمان به دیگران مراجعه می‏کنیم و گدایی می‏کنیم، فردا برای کسی که این آهن‏آلات را برای ما سرهم و سوار هم بکند، باید از دیگران گدایی بکنیم، یعنی سازندگی مملکت برای آینده، دیگر یک افسانه و یک سراب بیش نخواهد بود.البته اینهایی که من مثال زدم، مسایل فنی و سازندگیهای فنی است؛ سازندگیهای معنوی و فرهنگ و معارف و این قبیل چیزها، دیگر بدتر.این است که دانشگاه را شوخی نباید گرفت. (1)
نقش دانشگاه، تنها تعامل و ترابط با دیگر اقشار و نهادهای اجتماعی نبوده و نیست.در این سطح از ارتباط، تمامی مؤسسات و گروههای اجتماعی سهیم هستند و چونان حلقه‏یی درهم تنیده، در سمت و سوی زندگی جمعی مؤثرند.تمایز دانشگاه در این بوده و هست که این نهاد از یک سو، ساخت و پرورش نیروهای ویژه‏ی کشور را بر عهده دارد و برگزیدگان و مؤثران زندگی اجتماعی را می‏پرورد و مراکز حساس را در اختیار ایشان قرار می‏دهد؛ از سوی دیگر، به عنوان کانون اصلی علم و پژوهش، جایگاه جامعه را در منظومه‏ی جهانی تعیین و تعریف می‏کند وارتقاء و توسعه‏ی ملی را جهت می‏بخشد.
با چنین تلقی‏یی، مقام معظم رهبری در سخنان گوناگون خود، از شأن و مرتبت دانشگاه سخن گفته‏اند و اهمیت آن را در برنامه ریزیهای کلان علمی، فنی و دینی کشور بازگو کرده‏اند، از جمله در سخنان مبسوط فرموده‏اند:
درست است که محیطهای اسلامی و انقلابی زیاد است محیطهای شهری کسب و کار، محیط کارگری، محیط حوزه‏ی علمیه و محیطهای گوناگون دیگر ـ اما هیچکدام از این محیطها مشغول ساختن انسانهایی نیست که با تخصص و دانش خودشان، باید در فردای این مملکت، چرخی از چرخهای زندگی را حرکت بدهند.البته از این جهت، حوزه‏ی علمیه مختصرا وجه شباهتی با دانشگاه دارد؛ اما آن هم باز تفاوتهای خیلی زیادی دارد.در امر اداره‏ی آینده‏ی کشور، دانشگاه جلوتر و مهمتر است.دانشگاه است که مدیران و سیاسیون و مهندسان آینده‏ی کشور را تربیت می‏کند؛ متخصصان و دانشمندانی که باید در زمینه‏های مختلف زندگی ـ از صنعت و کشاورزی و تسلیحات و از همه‏ی شؤون جامعه ـ کشور را در فردا اداره کنند، دارد تربیت می‏کند.پس ببینید، دانشگاه این قدر مهم است.اگر حقیقتا دانشگاه جایی شد که در آن تربیت دینی بدرستی انجام بگیرد، می‏توان اطمینان پیدا کرد که فردا مدیران کشور و همه‏ی کسانی که چرخی از چرخهای کشور در دستشان است، اسلامی هستند و با دید و نگرش اسلامی حرکت می‏کنند. (2)
بدین گونه می‏توان دعوی آن را داشت که دانشگاه امروز، شاخص‏حیات فردای کشور است.در جام جم آن، می‏توان به تماشای آینده‏ی نسل آتی پرداخت و پیشگویانه بر بام تاریخ ایستاد و با قوت و اطمینان، از فردا و فرداها خبر داد:
دانشگاه برای هر کشوری، در واقع همه چیز است.دانشجو، تضمین کننده‏ی فردای هر جامعه است .در واقع از روی دانشجوی امروز می‏شود فردای هر جامعه را شناخت یا حدس زد.آن کسانی که با نیت ریشه کن کردن ایمان دینی در کشور ایران به دانشگاه پرداختند و محیط دانشجویی را به تفکرات ضد دینی یا اوهام ضد دینی یا سرگرمیهای ضد دینی آلوده کردند، خیلی خوب فهمیدند که چه کار می‏کنند، و برای اجرای هدف پلیدشان، حقا بر روی نقطه‏ی اصلی تکیه کردند. (3)
دانشگاه موجود، در دو بعد، شاخص روشن زندگی آینده است.از سویی، تحرک و نشاط و مدیریت علمی در آن می‏تواند نمای پویایی و رفاه و توسعه‏ی ملی به حساب آید و امیدهایی را به رشد و باروری توانهای ذخیره‏ی بومی بیافریند.از سوی دیگر، اهتمام به تربیت اخلاقی و دینی و فضای دین‏پرورانه در آن، می‏تواند رؤیای جامعه‏ی دینی را به بار بنشاند و حرکت به سوی مدینه‏ی فاضله‏ی اسلامی را شتاب بخشد:
دانشگاه، نقطه‏ی اساسی هر جامعه و کشوری است.اگر دانشگاه اصلاح بشود، آینده‏ی آن جامعه اصلاح خواهد شد.اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.این فسادی که در دانشگاه فرض می‏کنیم، ممکن است فساد اخلاقی باشد، یا فساد علمی.فساد علمی معنایش این است که در دانشگاه نه معلم برای درس دادن و یاددادن دلسوزی کند، نه متعلم و دانشجو برای یادگرفتن دلسوزی کند.نتیجه، بی‏سواد بارآمدن، بد فهمیدن و نفهمیدن و عدم رشد استعدادهاست.فساد اخلاقی، معنایش این است که آن که درس می‏خواند یا نمی‏خواند، از لحاظ اخلاقی، شرافت و شرف و غیرت و انگیزه و ایمان لازم را در خود پرورش ندهد.این هم نتیجه‏اش با شق اول یکی است؛ شاید هم گاهی بدتر.آن عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمانها و ارزشهای ملی و دینی خود را نداشته باشد، آن عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، آن عالم از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چراغ به دزدی می‏رود و بیشتر صدمه می‏زند. (4)
جایگاه دانشگاه در پیکره‏ی کشور، موجب آن بود و هست که قدرتهای جهانی، این نهاد را هدف اصلی تحرکات خویش قرار دهند و به شیوه‏های گوناگون، برای تغییر و دگرسازی این کانون تلاش ورزند.مستکبران با توجه به جایگاه مؤثر و نیز بافت ویژه‏ی دانشگاه و دانشجو ـ که از آن سخن خواهیم گفت ـ به تلاش متمرکزی دست یازیده‏اند:
امروز دانشجویید، امروز دانش‏آموزید؛ اما فردا گردانندگان چرخهای این کشور شمایید.امروز خودتان را بسازید، دانشگاهها را بسازید، محیط دانشگاه را محیط انقلابی و اسلامی کنید؛ محیط دبیرستانها را هم همین‏طور.نمی‏بینید که دشمن بیشترین توجهش را به این محیطها معطوف کرده است؟ (5)
حساسیت طبیعی دانشگاه و نیز تلاش متمرکز دشمنان جهانی، ایجاب‏می‏کند که این مؤسسه‏ی اجتماعی، کانون توجه برنامه‏ریزان کشور باشد و آن را در رأس مسایل کلان به حساب آورند و تلاشی همه جانبه برای رفع تنگناهای مختلف آن به عمل آورند؛ مسیری مطمئن در فراراه حرکت آن به وجود آورند و چشم‏اندازی روشن از آینده‏ی آن ترسیم نمایند.
امام راحل (ره)، با چنین درک ژرف و واقع‏بینانه، بر اهمیت مسأله‏ی دانشگاه تأکید مداوم نشان دادند و آن را به عنوان مهمترین مسأله‏ی کشور، مکررا گوشزد فرمودند.خاطره‏ی زیر، گوشه‏یی از این اهتمام را نشان می‏دهد:
ما می‏توانیم به صورت قاطع ادعا کنیم که در نظر رهبر کبیر فقید ما، مسأله‏ی دانشگاهها، جزو مسایل طراز اول برای انقلاب و کشور بوده است.یک وقت در دیدار جمعی از مسؤولان فرهنگی کشور ایشان فرمودند: مسأله‏ی جنگ یک امر موقت است؛ در صورتی که مسأله‏ی مهم و ماندگار و اساسی ما دانشگاههاست. (6)

محیط شناخت دانشگاه

دانشگاه، مکان ویژه، پیچیده و ظریف است.برخوردهای ناآشنا با این نهاد، می‏تواند آفت‏زا باشد و پیامدهای منفی بر جای نهد.از این‏رو، هرگونه حضور، برنامه‏ریزی، ارتباط و تعامل با این مکان آموزشی ـ فرهنگی، به درک صحیح و عینی از آن نیازمند است.
در مواردی بسیار، برنامه‏ریزان علمی ـ فرهنگی این نهاد، نتوانسته‏اند با واقعیتهای بافت دانشگاه ارتباط جویند و آن را در شکل و شمایل واقعی خود دریابند و مطابق با آن برنامه‏ریزی کنند و یا ره ترابط بیابند.این‏مشکل عام، موجب آن بوده و هست که بسیاری از برنامه‏ریزیهای فرهنگی ـ دینی در این ساختار عقیم بماند و با تمامی علاقه و پشتکار و نیز انگیزه‏های خالص و پاک، باروری متناسب با حجم هزینه‏های مصرف شده نیابد و همچنان این مؤسسه‏ی عظیم علمی ـ انسانی، با انبوه مشکلات دست به گریبان باشد.
در خصوص برنامه‏ریزیهای بنیادی دانشگاه، می‏بایست نکات زیر مورد توجه جدی باشد:
1) محیط نسل جوان: دانشگاه، با نسل دانشجو پیوند می‏خورد و این مجموعه، عنصر اصلی کمی دانشگاه را شکل می‏دهد.همچنین دانشجویان، یکی از سه ضلع عناصر کیفی آن محیط به شمار می‏آیند و دانشگاه علاوه بر مدیریت و اساتید، به نسل دانشجو متکی می‏باشد.
این ویژگی، چهره‏یی جوانانه به دانشگاه می‏دهد و توجه به ویژگیها و خصوصیات نسل جوان را بر می‏طلبد.بی‏توجهی به خصلتهای عام نسل جوان و یا تغافل از آن، برنامه‏ریزیها را ناکام می‏سازد و راه ارتباطات همدلانه را برمی‏بندد و سدی پولادین در برابر ایده‏ها و آرمانهای بلند برمی‏افرازد:
محیط دانشگاه خواصی دارد که تقریبا از محیط دانشجویی انفکاک ناپذیر است...؛ مثلا یک محیط جوان است، و جوان آسیب‏پذیریش در مقابل مسایل اخلاقی زیاد است. (7)
2) فضای باز فکری: دانشگاه در تمامی نقاط گیتی، محیط دربسته و محصور نیست، دریچه‏های متعددی به افکار و آرای مطرح در سطح دنیا در اختیار دارد؛ از طریق نوشته‏ها، مجلات، سفرها و مأموریتهای‏آموزشی و پژوهشی و موارد دیگر، با دیدگاههای نو در ترابط است؛ و به ایده‏ها، شبهه‏ها، موجها و خیزشهای فکری در سطح جهان ارتباط دارد.راههای کنترل و سانسور فکر و اندیشه در محیط دانشگاه، نه مصلحت است و نه ممکن.از این‏رو، برنامه‏سازان باید این موقعیت باز را در نظر گیرند و اهداف تربیتی خویش را با توجه به این شرایط بررسی و اعمال کنند:
دانشگاه یک محیط باز است و در آن کنترل زیادی بر روی افراد نیست....چیزهایی هست که خصوصیات طبیعی دانشگاههاست و تقریبا از آنها قابل تفکیک نیست، یا به دشواری قابل تفکیک است. (8)
در سخنی دیگر، مقام معظم رهبری به این نکته چنین اشارت داشته‏اند:
محیط دانشگاه، محیط روشنفکری است؛ محیط دریچه‏های باز به سوی اندیشه‏های جهانی است؛ محیط تبادل فرهنگ و تبادل علم است؛ محیط دربسته‏یی نیست؛ محیط دربازی است. (9)
3) آثار درازمدت: برنامه‏ریزی و برخوردهای غلط در محیط دانشگاه، آفات درازمدت دارد.شاید در کوتاه زمان عکس العمل نیافریند، موج آشکاری را پدید نیاورد و خلل و فساد و اعتراض را مشهود نسازد؛ اما در مرور زمان، زخم کهنه و چرکین را می‏ماند که تمامی پیکره‏ی جامعه و نظام را می‏آزارد و کارایی سیستم را مختل می‏سازد.
محیط دانشگاه، چونان ارزاق یومیه نیست که واکنشهای روزانه بیافریند؛ اما به همان دلیل بطیئ بودن پیامدها، گاه غفلت‏زا می‏شود و برنامه‏ریزان و یا مرتبطان دانشگاه، بی‏توجه به آفات درازمدت، به کارروزانه مشغول می‏شوند و خود را برئ الذمه می‏پندارند؛ ظاهر آرام آن محیط، رهزن می‏شود و گونه‏یی اعتماد کاذب در ایشان می‏آفریند:
نکته‏یی را برادرمان گفتند که نکته‏ی کاملا درستی است و من همیشه به همین می‏اندیشم، و آن این است که خلل دانشگاهها به فاصله‏ی کوتاه معلوم نخواهد شد.به قول ایشان، دانشگاه وزارت بازرگانی نیست که اگر اختلال پیدا شد، فردا در دکانها صف به وجود بیاید و بفهمند که چیزی از آن جنس نیست.البته ایشان می‏گویند پنج سال، ولی من گمان نمی‏کنم که آثار فساد و انحطاط یک دانشگاه در پنج سال هم ظاهر بشود؛ در درازمدت‏تر از این ـ که دیگر وقت اقدام گذشته ـ ظاهر خواهد شد.ده سال می‏گذرد، ولی ما می‏بینیم که فرهنگ مملکت عقب است، سواد در مملکت وجود ندارد و متخصصانی که با نامهای مختلف و با مدارک گوناگون سرکار آمده‏اند، تخصص ندارند؛ یک عده آدمهای ناباب آمدند درس خواندند و بر امور مسلط شدند .انسان چنین چیزهایی را وقتی خواهد دید که دیگر قابل جبران نیست، و این چیز بسیار دشواری است. (10)
4) اختلاط جنسیت: در مراکز آموزشی کشور قبل از دانشگاه، تفکیک بین دو جنس پسر و دختر در آن رخ داده است.در دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها، ارتباطی بین دختر و پسر وجود ندارد و مدارس ویژه‏ی هر یک از دو جنس، عهده‏دار امور آموزشی هستند.در دانشگاه، اولین ارتباطات رخ می‏دهد و این روابط، در گدازنده‏ترین و حادترین شرایط سنی تحقق پیدا می‏کند.این پدیده، به دانشگاه شرایط و حالت ویژه‏یی می‏بخشد و آن را از مراکز پیشین تحصیلی پسر و دختر دانش‏پژوه، متمایز می‏گرداند.این شرایط، طبیعتا بایستی مورد توجه برنامه‏ریزان علمی، اخلاقی و نیز رابطه‏جویان با این نهاد قرار گیرد و متناسب با این شرایط حاکم، برنامه‏ها و روابط سمت و سو بیابد:
چیزهایی در دانشگاه هست که حالا ذکر دانه‏دانه‏ی آنها لزومی ندارد...یک محیط مختلط است، و محیطهای مختلط از لحاظ آسیب‏پذیریهای اخلاقی، آمادگی بیشتری دارند. (11)
5) نوگرایی: محیط دانشگاه، تحول‏طلب است؛ حرکت در کلیشه‏ها را پذیرا نیست، استانداردهای ثابت را برنمی‏تابد؛ قالب‏بندیهای متداول را تحمل نمی‏کند؛ از حضور ثابت در جریان سیال زمان، آشفته خاطر می‏شود؛ از یکنواختی، احساس دلتنگی می‏کند؛ شور و اشتیاق تغییر در سر می‏پروراند؛ امید به دگرگونی، او را به کلاس و دانشگاه فرامی‏خواند؛ هر روز در انتظار حادثه‏یی نو بسر می‏برد، با آن به بستر می‏رود و با امید دنیای تازه، دیده از خواب می‏گشاید .
این تصاویر، نماهای واقعی از منظرهای مختلف زندگی نسل جوان دانشجوست.گرچه در شکل رقیق و ضعیف آن، در ویژگی نسل جوان جای دارد، اما این خصلتها در نسل دانشجو ـ که دانشگاه را می‏سازد و می‏پردازد ـ چندان قوی و پرشتاب و گسترده دامن است که با دیگر جوانان، تمایزی روشن پیدا می‏کند و فاصله‏یی عمیق و پرنشدنی را به وجود می‏آورد:
دانشگاه با دو ویژگی ممتاز است، که این دو ویژگی در کمتر جایی هست.اول، روشنفکر بودن و با دیدگاههای نو آمیزش و سروکار داشتن؛ دوم، جوان بودن.ای بسا جوانی که با دیدگاههای نو سروکارندارد و گرایشهای نوگرایی در او نیست.ای بسا متجدد و نوگرایی که خروش جوانی در او نیست.نمی‏شود به این دوجا نسبت به آن جایی که هم گرایش نو و روشنفکری و میل به انگیزه‏های نو و راههای نو و نگاههای نو و حوادث نو هست، و هم جوانی هست، خیلی امید داشت.نگویید که آن نوگراییشان هم ناشی از جوانی است؛ نه، این‏گونه نیست.همان طور که گفتم، خیلی از جاها جوانی هست، اما نوگرایی هم نیست.اگر چه در همان محیطهای جوان و گوناگونشان ـ البته نسبت به پیرشان ـ مثل محیط کارگری و محیط بازار و سایر محیطها، جوانش از پیرش نوگراتر است، اما جوانی همه جا به معنای نوگرایی نیست.دانشگاه، هم جوان است، هم نوگراست، هم نگاه و گرایش به تازه‏ها و پدیدارهای بی‏سابقه و پذیرش چیزهایی که در یک قشر متحجر و شکل گرفته، آسان قابل پذیرش نیست، دارد، و هم شور جوانی دارد که آن گرایش را می‏تواند متعرضانه جلو بیندازد و دنبالش راه بیفتد و حرکت ایجاد کند و حرف بزند و اظهار عقیده کند.گاهی جوانی در اظهار یک عقیده و یک حرف سست بیشتر شجاعت دارد، تا یک پیر در اظهار یک عقیده‏ی قرص و محکم.یک جوان می‏آید قرص و محکم آن چیزی را که می‏بیند و می‏اندیشد، بیان می‏کند، که این نقطه‏ی قوت است.البته دیدگاه ضعیفش، نقطه‏ی ضعف جوان است؛ اما این که شجاعانه، برنده، قوی، بی‏مهابا و بی‏ملاحظه حرفش را می‏زند، نقطه‏ی قوت جوان است .دانشگاه چنین جایی است.از این جهت است که افکار نو در دانشگاه رواج پیدا می‏کند. (12)
6) آشفتگی پذیری: محیط دانشگاه، اغتشاش‏پذیر است؛ بسرعت‏برانگیخته می‏شود؛ از شرایط بیرونی و زمینه‏های درونی تأثیر می‏پذیرد؛ از ناملایمات متأثر می‏گردد، واکنش نشان می‏دهد و به موضعگیری رو می‏آورد.
جنبشهای وسیع دانشجویی در سطح جهان، روایتگر نکته‏ی فوق است.در کشورهای گوناگون، از دانشگاهها انقلابها، شورشها و آشوبها آغاز می‏گردند و از آن مبدأ، خطوط اعتراض و آشفتگی سیستم اجتماعی، خود را ظاهر می‏کند و منبسط می‏سازد.این نکته بخوبی می‏نمایاند که طبیعت دانشگاه، آماده‏ی انفجار و اغتشاش و برانگیختگی است و در این میان، از یک سو بر برنامه‏ریزان و مدیریتهای دانشگاهی و نهادهای مسؤول است که به این ویژگی بذل توجه نشان دهند و آن را در معادلات و محاسبات خود بگنجانند و در دستورها و رفتارها، از این خصیصه به سادگی عبور نکنند؛ از سوی دیگر، بر اساتید و تشکلها و نهادهای قانونگزاری دانشجویی است که مرزها را بشناسند و در تنور داغ دانشگاه، بیش از اندازه هیمه نیفروزند و کار را چندان به دشواری نکشانند که خود نیز از مهار آن عاجز بمانند و توان اداره‏ی آن را از کف بدهند و امواج بی‏عنان، حاکمیت امور را برعهده گیرند و اجساد این و آن را بر ساحل برکوبند و آه از نهاد همگان برآرند:
شما برادرانی که در دانشگاهها تدریس می‏کنید، مواظب باشید که فضای دانشگاه را آشفته نکنند.خود شما تا پریروز در آن جا دانشجو بودید و می‏دانید که دانشگاه یعنی چه.دانشگاه، یک محیط آشفتگی‏پذیر است؛ طبیعتش این است.یعنی تا مادامی که دانشگاه، جای جوانانی در فاصله‏ی سنی تقریبا مشخصی است ـ هفت، هشت، ده ساله ـ و تا مادامی که در دانشگاه، دانش و به تبع آن روشنفکری، در این سن به این نسل منتقل می‏شود، همواره باید از دانشگاه انتظار برانگیختگی داشت.برانگیختگی بد نیست ـ چیز خوبی است ـ اما در شرایطی هم ممکن است بر این برانگیختگی، آثار بدی مترتب شود.در چنین محیطی که برانگیختگی آسانترین چیز است، هر کسی باید سعی کند که این در آن جا انفجار ایجاد نکند و برانگیختگی بد را زمینه‏سازی ننماید. (13)
حالت برانگیختگی دانشگاه، فواید درخشانی در جنبشهای اجتماعی ملتها داشته و دارد، و این خصلت چونان موتور تحرک دانشگاه و جامعه عمل می‏کند و در مواقع ویژه، به صورت مدافع حقوق و ارزشهای والای انسانی ـ اجتماعی درمی‏آید؛ اما همین پدیده، چونان دیگر ویژگیها و پدیده‏های نهادهای بشری، بی‏آفت نمی‏باشد.در مواردی، بذر اغتشاشهای بی‏حاصل را می‏پروراند، و یا مصایب سنگین و سختی را فراسوی یک ملت پدید می‏آورد.
در چند ساله‏ی اولیه‏ی پیروزی انقلاب، دانشگاههای کشور با این رخداد روبه‏رو شد.از هر سوی، بر نقاط تحریک و انگیزش دانشگاه ضربه فرود می‏آمد و نسل پوینده‏ی دانشگاهی را به تحرک وامی‏داشت و در مسیر مقاصد گروههای سیاسی ضد انقلاب قرار می‏داد؛ تا آن جا که محیط دانشگاهی، ستاد جنگ گروههای محارب به شمار می‏رفت و مرکز تصمیم‏گیری و فرماندهی توطئه‏های ضد انقلابی محسوب می‏گشت؛ تا آن که در نهایت، تعطیلی موقت دانشگاه و جریان انقلاب فرهنگی به عنوان تنها راه ممکن، خود را می‏نمایاند و به این طریق بحران فروکش‏می‏کند! این وقایع، عبرت دو دهه‏ی انقلاب به شمار می‏آید و فراموشی آن آموزه‏ها روا نمی‏نماید.باید آن رخداد، تابلویی در فراراه باشد، تا از شعله آفرینی در انبار باروت پرهیز شود.
مقام معظم رهبری، در ادامه‏ی سخن یاد شده، با تأکید بر توجه به این ویژگی دانشگاه فرموده‏اند :
الان این دانشگاه می‏تواند به وسیله‏یی بسیار فعال برای حرکت و امید مردم، برای پشتیبانی از دستگاه و حکومت و دولت، و به عنوان وسیله‏یی برای روشنگری ذهنی مردم به کار برود؛ همچنین می‏تواند وسیله‏یی برای اغتشاش و ایجاد آشوب و ناامیدی و سرخوردگی باشد.این، بدان معنا نیست که همه‏ی دانشجویان این کارها را می‏کنند؛ نه، ممکن است در دانشگاه دو نفر اراده کنند و دویست نفر کاری را انجام بدهند.طبیعت یک محیط جوان و فعال و بسیار برانگیخته و آماده، این است.نگذارید که در محیطهای دانشگاه، چیزی از بیرون تزریق کنند . (14)
ویژگیهای یاد شده ایجاب می‏کند که با مسأله‏ی دانشگاه برخوردی عمیق و ژرفکاوانه صورت گیرد و این محیط پیچیده، با تمامی ظرافتها و خصایص مورد توجه باشد و برنامه‏ریزان و مرتبطان، با شناخت جامع و کامل به این وادی برآیند و از ساده‏نگری و سطحی‏بینی فاصله یابند؛ ارتباطات عاطفی و احساسی را به کناری گذارند و با خردورزی و همه سونگری، برنامه‏ها و روابط را پی‏ریزی کنند.
تأکید مقام معظم رهبری بر ارتباطات سنجیده و عاقلانه و برنامه‏ریزی واقع‏بینانه در مورد دانشگاه، از همین منظر نشأت می‏گیرد: مقوله‏ی فرهنگ و علم و دانش و دانشگاه و درس و تعلیم و تعلم از آن مقوله‏هایی نیست که انسان به خودش یا به دیگران اجازه بدهد که با احساسات و با عواطف و با زنده باد، مرده باد و با من بمیرم، تو بمیری و با وجهه‏ی پیش این و پیش آن، مواجه بشود.هر کس به خاطر این انگیزه‏های بدلی و غلط، از آنچه که حق است و صلاح جمهوری اسلامی است، عدول بکند، قطعا خیانت کرده است؛ آن هم نه خیانتی مثل خیانت در میدان جنگ که منتهی به قتل دهها نسل مطهر خواهد شد، بلکه به مراتب از آن خیانت دردناکتر و مصیبت‏بارتر و بدعاقبت‏تر و تلختر.هیچ جای اغماض و سهل‏انگاری و سهل‏گرایی در این مسأله نیست. (15)
همچنین در سخنی دیگر فرموده‏اند:
در کار دانشگاه هر چه ممکن است، با هضم و پختگی و سنجیدگی باید عمل کرد، که خدای نکرده مشکلی از این ناحیه به وجود نیاید. (16)

کارکردهای دانشگاه

دانشگاه، کارکردها و عملکردهای مختلف را داراست.برخی از این موارد، بالاصاله در کارکردهای دانشگاه جای دارد، و برخی دیگر شاید جزو اهداف اصلی تأسیس آن نباشد؛ اما به عنوان یک واقعیت موجود رؤیت می‏شود.
1) مرکز آموزش و پژوهش: کارکرد درسی و تحقیقی دانشگاه، از ممیزات روشن، طبیعی و فراگیر این نهاد در هر نقطه‏یی از گیتی است.این مؤسسه، برای آموختن و فراگیری و نیز ارتقای فهم بشری تأسیس شد و به میزان‏حضور و قوت و نشاط و شادابی علمی، توفیق خویش را در کارکردها و اهداف نمایانتر می‏سازد:
دانشجویان در دانشگاهها بایستی رسالت دانشجو را درک کنند.رسالت دانشجو، استفاده از محیط دانشگاه برای درس خواندن و یادگرفتن و رشد پیدا کردن است.رسالت استاد، درس گفتن است . (17)
2) نقش مولد: دانشگاه، به رأس و بدنه‏ی زندگی جمعی امداد می‏رساند؛ تغذیه‏ی علمی و فکری می‏کند؛ نیروی انسانی برای آن تربیت می‏کند؛ سمت و سوی جهت گیریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تعریف می‏نماید و به آن شکل و نسق می‏بخشد:
در یک نظام، دانشگاه تولید کننده است، و همه جا مصرف کننده.دانشگاه چه چیزی تولید خواهد کرد؟ آن چیزی را که دستگاههای دیگر و کل این نظام مصرف می‏کنند. (18)
3) کانون پیشرو جامعه: دانشگاه، نقطه‏ی برهم‏زننده‏ی ایستایی جامعه است؛ رکود و رخوت را از تن جوامع بیرون می‏کند؛ الفت به زندگی عادی را در می‏شکند؛ مرز عادت را درهم می‏ریزد و با ایده‏ها و نوآوریها و ابتکارات و اختراعات، آفاق نوی را در فرادید می‏نهد و صحیفه‏های ناخوانده را در برابر دیدگان خواب‏آلود می‏گشاید و برق از چشمان خفته می‏رباید.این آذرخش، گرچه دایمی نیست، اما آنگاه که سر می‏زند و خود را می‏نمایاند، برقها می‏فکند و جانهایی را به تب و تاب می‏اندازد:
به دانشگاه با دو چشم و از دو دیدگاه باید نگاه کرد و می‏شود نگاه کرد: یکی از بعد علم و آینده‏ی علمی، و یکی از دیدگاه نگاه به یک کانون پیشرو اجتماعی. (19) مقام معظم رهبری در تبیین نگاه دوم فرموده‏اند:
نگاه دوم به دانشگاه، نگاه به عنوان یک مرکز و یک کانون پیشرو در جامعه است، که همه جای دنیا هم همین‏طور است.دانشگاه، یکی از مراکزی است که نشاندهنده و منعکس کننده‏ی کیفیت فکری و حرکت موجود در جامعه است. (20)
4) تربیت اخلاقی، دینی: دانشگاه در ساخت و ساز شخصیت روانی، دینی دانشجویان تأثیر می‏گذارد؛ تقید و یا بی‏مبالاتی را در بین آنان نهادینه می‏کند؛ ارزشهایی را به ایشان می‏باوراند و باورهایی را از آنان باز می‏ستاند و حجم و فضای اعتقادات و گزاره‏های ارزشی آنان را متغیر و دگرگون می‏سازد.
این گونه تغییرات، چه حساب شده و چه بی‏برنامه، بخشی از واقعیت دانشگاه است.از این‏رو، برنامه‏ریزان دینی، تربیتی جامعه نمی‏توانند به دانشگاه بی‏توجه بمانند و چونان فضایی مغفول، از کنار آن بسادگی بگذرند و نقش مهم آن را در پرورش شخصیت اخلاقی، ایمانی دانش‏پژوهان فراموش کنند.
تأکیدات مؤکد مقام معظم رهبری در اصلاح ساختار اخلاقی، دینی دانشگاه، از همین منظر نشأت می‏گیرد.ایشان بدرستی ابراز داشته‏اند که دانشگاه نقش خنثی و بی‏طرف در شکل گیری شخصیت اخلاقی، دینی دانشجویان نداشته و ندارد.دانشگاه بی‏موضع نیست؛ بلکه تغییرات و دگرسازی شخصیتی در روح و روان دانشجو پدید می‏آورد.از این‏رو، اگر مدیران و برنامه‏ریزان دانشگاهی، تفطن و توجه لازم را مبذول ندارند، بادهای مسموم در این بوستان خواهند وزید و میوه‏های معیوب وآفت زده‏یی را بر جای می‏گذارند:
دانشجو در محیط دانشگاه، دو نوع سازندگی را برای خودش باید حتمی و لازم بداند و بشمرد : سازندگی علمی، و سازندگی اخلاقی و فکری.سازندگی علمی، در همین کلاسها و با همین درسها و در محضر همین اساتید است، و کار و تلاشی که خود شما با مطالعه و بحث و فحص و تحقیق باید انجام بدهید.جامعه‏ی شما و فردای این کشور، بلکه جهان و بخصوص جهان اسلام، به این کار نیازمند است...سازندگی دوم، اخلاقی و معنوی و فکری است....در رژیم گذشته، محیط دانشگاه به عنوان محیط بی‏دینی و رها بودن از تقلیدات شرعی تلقی شده بود؛ حتی آدمهای متوسط دینی هم که به این جا می‏آمدند، احساس می‏کردند که در فرورفتن در کارهای نامشروع، یله و رها و آزادند.آن رژیم هم این روحیه و این تلقی را در جوانان ما بیشتر می‏دمید. (21)

پی نوشت:

1ـ بیانات در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی 27/10/ 1362
2ـ سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
3ـ سخنرانی در جمع تشکلهای دانشجویی قم 18/9/ 1374
4ـ بیانات در دیدار با خانواده‏های شهدای دانشگاه تربیت مدرس 14/6/ 1370
5ـ سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان 13/8/ 1371
6ـ سخنرانی در مراسم بیعت جمع کثیری از دانشجویان و دانشگاهیان 23/3/ 1368
ر.ک: حدیث ولایت (مجموعه‏ی رهنمودهای مقام معظم رهبری)، ج 1، ص 66
7 و 8ـ سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
9ـ سخنرانی در مراسم افتتاح دانشگاه تربیت مدرس 6/8/ 1365
10ـ بیانات در دیدار با گروهی از اساتید دانشگاهها 23/10/ 1362
11ـ سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
12ـ سخنرانی در دانشگاه، تهران به مناسبت آغاز سال تحصیلی 66ـ 7 65/7/ 1365
13 و 14ـ بیانات در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، به همراه مهندس میر حسین موسوی 18/6/ 1369
ر.ک: حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری) ج 5، ص 141
15ـ بیانات در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی 5/2/ 1362
16ـ بیانات در دیدار با گروهی از اساتید دانشگاهها 23/10/ 1362
17ـ سخنرانی در مراسم افتتاحیه‏ی دومین دوره‏ی تخصصی دانشگاه امام صادق (ع) 3/10/ 1362
18ـ سخنرانی در سمینار دانشجویی دانشگاه تهران 13/9/ 1364
19 و 20ـ سخنرانی در دانشگاه تهران، به مناسبت آغاز سال تحصیلی 66ـ 7 65/7/ 1365
21ـ سخنرانی در جلسه‏ی پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/ 1366
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:دانشگاه و دانشجو، دفتر مقام معظم رهبری


حسادت های کودکانه
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 22:17 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
حسادت در نهاد انسان ریشه دارد و پدر و مادر باید از دوران کودکی این صفت را ​در فرزندان خویش کنترل کنند. اگر شما در خانواده خویش بیش از یک کودک دارید، می‌دانید ​ برقرار کردن ارتباط دوستانه میان آنها چقدر دشوار است؛ زیرا بچه‌ها یک لحظه با هم دوست هستند و بازی می‌کنند و لحظه‌ای بعد با هم دست به یقه می‌شوند و دعوا می‌کنند..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: حسادت های کودکانه, حسادت, حسادت میان کودکان
زندگی مشترک یعنی تفاهم و مشارکت
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 21:15 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
زندگی زناشویی تعریف خاصی دارد که براساس آن، دو نفر دست به دست یکدیگر می‌دهند و رابطه‌ای‌ را تا پایان عمر حفظ می‌کنند. برای شروع این رابطه وجود عشق و محبت و دوست داشتن طرف مقابل نکته‌ای مثبت و البته ضروری است، اما علاوه بر دوست داشتن و توانایی حفظ آن در طول زندگی، آنچه می‌تواند موجب پایداری این روابط شود، برقراری رابطه‌ای متقابل همراه با تفاهم است. به این معنی که زن و مرد باید به یکدیگر توجه کافی داشته باشند و تلاش کنند نیازهای طرف مقابل را برآورده سازند..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
:: برچسب‌ها: زندگی مشترک یعنی تفاهم و مشارکت, زندگی مشترک, تفاهم و مشارکت, تفاهم
باید بدوی
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 16:20 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
«گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود» باید به دلمان برگردیم، به دلمان که خاستگاه خداوند است، به دلمان که برادری‌اش را برایمان ثابت کرده است. آنگاه از خودمان بدویم تا خود خدا. تا آنجا که صدای بال پرندگان شنیدنی‌تر است.

باید به دلمان برگردیم. آنگاه احساس می‌کنیم بر گرده عالم نشسته‌ایم، آنگاه احساس می‌‌کنیم دماوندی در ما تنوره می‌کشد، آنگاه با خودمان می‌گوییم برخیز مرد! برخیز برای گریه کردن همیشه وقت هست. حالا باید از انبوه اندوه بدوی تا خود خودت. باید لبخند بباری. باید پریان پرده‌نشین اشک شوقت را به بازار بکشانی. باید خاک زیر پای تو ترقص کند.

آنگاه با خودت می‌گویی حالا که «خدا بزرگ، خدا مهربان، خدا خوب است / تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است» چرا باید سکوت سگرمه‌هایم را نشکنم؟ برمی‌خیزی مثل بچه‌ها خاک‌بازی‌ات شروع می‌شود و این آغاز رفتن و شدن است.

وقتی با دلت برادر باشی، می‌بینی آسمان مهربان است، زمین کریم و ابرها همه باران زایند. آنگاه منتظر بادهای یائسه نمی‌مانی که بیایند و گوشه شالت را بتکانند و بروند.

وقتی با دلت برادر باشی، اسباب شادمانی و خوشبختی فراهم است. آنگاه خدایی داری که در همین نزدیکی است. آنگاه برمی‌خیزی به اولین بوته‌ای که به حیطه آسمان قد کشیده است سلام می‌کنی. خاک را طی می‌کنی، از تپه ماهورهایی که در طی زمان با معماری باد صرصر درست شده است عبور می‌کنی، تنهایی‌ات را به فراموشی می‌سپاری و به جماعت خاک را به رقص می‌آوری.

آنگاه از لحظاتی که برای تو شیرین‌اند قابی درست می‌‌کنی تا دیگران را دعوت کنی که زلالی‌هایت را به تماشا بایستند و باران لبخندت را به اشتراک می‌گذاری. باید از خودت بدوی. از خاطرات خاک خورده خودت، از سکوت سگرمه‌هایت، از انبوه اندوهت. کسی این سوی تپه ماهورها ترا انتظار می‌کشد.



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
ضرورت تقسیم وظایف میان اعضای خانواده
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 12:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
زمانی بود که مادرها و مادربزرگ‌ها فقط به کارهای خانه رسیدگی می‌کردند و کاری به مسئولیت‌های بیرون از خانه نداشتند. آنها غذا می‌پختند، ظرف‌ها و لباس‌ها را می‌شستند، مراقب بچه‌ها بودند، خانه را تمیز می‌کردند و... در آن روزگار مردها هم وظایف دیگری به عهده داشتند و در برابر کارهایی که خانم خانه باید انجام می‌داد، مسئولیت‌های دیگری هم به آقایان مربوط می‌شد. سال‌ها گذشت و نقش خانم‌ها در جامعه کم‌کم تغییر کرد..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: ضرورت تقسیم وظایف میان اعضای خانواده, تقسیم وظایف میان اعضای خانواده, اعضای خانواده, تقسیم وظایف
تاثیر اضطراب بر روابط زناشویی
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 9:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
وقتی می‌‌شنویم یک زوج از هم جدا شده‌اند، اولین علتی که به ذهنمان خطور می‌کند، این است که با هم تفاهم نداشته‌اند یا تربیت متفاوت و اختلاف فرهنگی باعث ایجاد این جدایی شده است و کمتر کسی به این نکته توجه می‌‌کند که استرس زیاد هم می‌‌تواند باعث ازهم پاشیدن رابطه‌​ شود. درواقع هرچه میزان استرس زندگی بیشتر باشد، آمادگی برای دعوا و نزاع و نارضایتی از زندگی زناشویی بیشتر می‌‌شود..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی
:: برچسب‌ها: تاثیر اضطراب بر روابط زناشویی, ترس از یک رابطه, روابط زناشویی, زناشویی
حواست را جایی پرت نکن
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 8:8 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تمرکز حواس، حالتی ذهنی و روانی است که در آن تمام قوای حسی، روانی و فکری انسان روی موضوع خاصی متمرکز می‏شود و تضمین‌کننده امر یادگیری و انجام دادن صحیح کارها و رهایی از خطرات احتمالی است، اما حواس پرتی درست نقطه مقابل این حالت است..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: با حواس‌ پرت شده چه کنیم, حواست را جایی پرت نکن, حواس
تلاشـــــــــ کنیم
جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت 2:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تلاشـــــــــ کنیمهمان گونه باشیم که می‌گوییم.

تلاشـــــــــ کنیمهمان‌گونه رفتار کنیم که از دیگران انتظار داریم.

تلاشـــــــــ کنیمآنگونه رفتار کنیم که گرفتار عذاب وجدان نشویم.

تلاشـــــــــ کنیموقتی به موفقیتی می‌رسیم، آنهایی که در این راه به ما کمک کرده‌اند را فراموش نکنیم.

تلاشـــــــــ کنیمبا پیدا کردن دوستان جدید دوستان قدیمی را هم حفظ کنیم.

تلاشـــــــــ کنیمتا راست گویی و صداقت عادت ما شود.

تلاشـــــــــ کنیمهمیشه دنبال یادگیری باشیم.

تلاشـــــــــ کنیمبرای خوب کار کردن خوب هم استراحت کنیم.

تلاشـــــــــ کنیماگر از کسی رنجیده‌ایم، با خود او صحبت کنیم، نه پشت سر او.

تلاشـــــــــ کنیمتا عهدی شکسته نشود و اگر هم می‌شکند، ما شکننده آن نباشیم.

تلاشـــــــــ کنیمتا باور کنیم دیگران وظیفه‌ای در قبال ما ندارند و عامل سعادت یا شقاوت هرکس خود اوست.

تلاشـــــــــ کنیمقدردان لطف دیگران باشیم و با رفتار و گفتارمان آنها را از محبت پشیمان نکنیم.

تلاشـــــــــ کنیمبه هر چیز آنقدر بها بدهیم که استحقاقش را دارد.

تلاشـــــــــ کنیمدنیا را با زیبایی‌هایش ببینیم.



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
:: برچسب‌ها: تلاش کنیم
دلیل پرخاشگری کودکان چیست؟
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت 22:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
پرخاشگری جزوی از غریزه کودکانه است. می توان گفت نوعی زبان قدیمی برای بیان استقلال است که باعث می شود تا کودکان در این سن پرخاشگر شوند. عصبانیت، زدن و گاز گرفتن کودکان تا اندازه ای نرمال است زیرا کودک دوساله روی «من» و «مال من» تاکید بسیاری دارد..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: پرخاشگری کودکان, تربیت کودک
نترس!بگو ببخش
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت 20:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
باز هم فراموش کردم ماشین را بنزین بزنم. دیشب تا قطره آخر آن را استفاده کردم و امروز که همسرم ماشین را احتیاج داشت، احتمالا مجبور شده است زمان زیادی در صف بنزین باشد. حتما خیلی هم عصبانی شده است..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
:: برچسب‌ها: نترس, بگو ببخش, بخشش, ببخش
دلایل چاقی پس از ازدواج
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت 20:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
یکی از دلایلی که هم مردها هم زنها (اما بیشتر خانم‌ها) پس از ازدواج چاق می‌شوند، این است که این افراد، دیگر خوش‌اندام ماندن را لازم نمی‌دانند و به عادات غلط تغذیه‌ای قبلی خود بر می‌گردند..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: دلایل چاقی پس از ازدواج, دلایل چاقی, چاقی پس از ازدواج
لذت بردن از جوانی
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت 11:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر خاطره‌ای از آن مکان و زمان خودش است و حتی اگر بی‌کم‌وکاست تکرارش کنیم، احساس همان روز و همان لحظه را با همان کیفیت تجربه نخواهیم کرد، جوانی فصل تجربه‌های تازه است، فصل نشاط و تحرک و فعالیت. جوانی، فصل انتخاب‌های عاشقانه و عاقلانه است. فصل جوانی‌تان را با چه حس و حالی می‌نویسید؛ گرم و تابستانی یا سرد و زمستانی؟




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: لذت بردن از جوانی, جوانی, لذت
رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت 9:41 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://upload7.ir/images/26237958210794070133.jpg


باور كنيد يا نه به آن آساني كه من و شما فكر مي‌كنيم نيست؛ يعني اصلا آسان نيست. خيلي هم سخت است. درخشيدن، مطرح شدن، ستاره بودن، محبوبيت، پرطرفدار بودن يا هر چيزي كه شما اسمش را مي‌گذاريد يك شبه و يك روزه اتفاق نمي‌افتد..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: چهره ها
:: برچسب‌ها: رضا عطاران, مصاحبه