میگم: میآی بریم سینما؟ میگه: وای نه، حسش نیست! میگم: بیا صبحجمعه
با هم بریم کوه، هوا پاییزی و دلنشینه! میگه: من هر روز 6 صبح باید از
خواب بلند شم، میخوام جمعه تا ظهر بخوابم! میگم:
بیا یه سفر بریم یه جای جدید؟ به جای شمال بریم جنوب، به جای جنگل بریم
کویر، آسمون کویر واسه خودش یه دنیاست، یه تور ثبتنام کنم؟ میگه: بابا تو
چه حالی داری! شاید هم وضع جیبت خیلی خوبه، من که نمیتونم واسه این چیزا
پول خرج کنم! خلاصه هر چه من از فعالیت و نشاط و تجربههای جدید حرف
میزنم، با بهانهای از جنس خواب و خمودگی و افسردگی روبهرو میشوم.
این
داستان بعضی از جوانهای امروزی است که انگارنهانگار روزگار جوانی را طی
میکنند، امروز با خاطرههای دیروزشان میگذرد و فردا با حسرت امروزشان.
غافل از اینکه عقربه هیچ ساعتی به عقب برنمیگردد،
هر لحظهای که میگذرد دیگر بازگشتی ندارد و این پیمانه عمر است که با این لحظهها پر میشود.
هر
خاطرهای از آن مکان و زمان خودش است و حتی اگر بیکموکاست تکرارش کنیم،
احساس همان روز و همان لحظه را با همان کیفیت تجربه نخواهیم کرد، جوانی فصل
تجربههای تازه است، فصل نشاط و تحرک و فعالیت. جوانی، فصل انتخابهای
عاشقانه و عاقلانه است. فصل جوانیتان را با چه حس و حالی مینویسید؛ گرم و
تابستانی یا سرد و زمستانی؟
مراقب همنشینهایتان باشید
افسانه
کاظمی بیست و چهار ساله، کارشناس شرکت بیمه است، میگوید «من شغلم را دوست
دارم و از کارم راضیام اما بعضی از همکارانم با وجود تحصیلات بالا و کار
خوب، همیشه از وضعشان ناراضیاند. گاهی اوقات وقتی سرحال و بانشاط به محل
کارم میروم مصاحبت با آنان کمکم انرژی و نشاطم را کاهش میدهد تا جایی که
نزدیک بعدازظهر میبینم در وجودم خبری از آن همه انرژی نیست.» دوستان،
همکاران و نزدیکان شما در وجودتان اثرگذارند. اگر دقت کنید، میبینید
معمولا کسانی که با هم دوست میشوند پس از مدتی اخلاق و عادات مشترک زیادی
پیدا میکنند، این یعنی همنشینی اثر عمیقی بر رفتار و حالات شما میگذارد،
پس در انتخاب دوستانتان دقت کنید. دوست باانگیزه و هدفمند، شما را به سوی
هدفمندی سوق میدهد و دوست بیهدف و بیحوصله برایتان خمودگی و افسردگی
میآورد.
سنگ صبور هر کسی نباشید
«دوستی
دارم که دو سه ماه یکبار با من تماس میگیرد تا مثلا حالم را بپرسد و هر
بار که زنگ میزند از اول تا آخر حرفهایش گله و شکایت از اطرافیان و روایت
غم و غصههای همیشگی است. من همیشه با گوش جان حرفهایش را میشنوم اما
هر وقت میخواهم راهکاری به او بدهم بهانهای میآورد، انگار خودش هم
نمیخواهد مسالهاش حل شود. بعد از اینکه یک ساعت برایم روضه میخواند و
درددل میکند، میگوید: «آخیش! سبک شدم یه ذره باهات حرف زدم!» بعد هم
خداحافظی میکنیم، گوشی را که قطع میکنم، میبینم حالم خوب نیست. او راست
میگوید که سبک شده، چرا که تمام انرژی منفی روانش را به جان من انتقال
داده است» این حرفهای ریحانه بیست و هفت ساله است که حسابی از دست دوستش
کلافه شده و فکر میکند در این تماسهای تلفنی یا دیدارهای گاهبهگاه، به
جای اینکه حالش بهتر شود، جانش فرسوده میشود.
بد
نیست بدانید بسیاری از درددل کردنها به قصد پیدا کردن راهحل نیست، بلکه
فقط ابراز کردن آن است، معمولا کسانی که عادت دارند درددل کنند، بیشتر دوست
دارند سبک شوند و حال بهتری پیدا کنند، بسیاری از آنان حتی نمیدانند این
درددل چقدر بر جان و روان دوستانشان آسیب میزند؛ پس اگر میخواهید انرژی
جوانیتان به هدر نرود، سعی کنید نسبت به چیزهایی که میگویید و میشنوید
حساسیت بیشتری به خرج دهید.
آهنگهای شاد گوش کنید
نسبت
به چیزهایی که میشنوید دقت زیادی داشته باشید، آهنگهایی که سراسر ناله و
گریه است میتواند به طور ناخودآگاه بر روانتان اثرگذار باشد. فرض کنید
شما صبح تا شب آهنگهایی را میشنوید که مدام از مرگ، فراغ و جدایی، شکایت و
گله از خدا، خیانت، تنهایی، افسردگی و... میگوید، ممکن است خودتان با شعر
آن آهنگ موافق نباشید اما به خاطر علاقهتان به آهنگ یا ساز خاصی که در آن
نواخته میشود آن را گوش دهید، این یعنی شما به صورت ارادی باورهایی را به
ذهنتان وارد میکنید که نسبت به آنها اعتقادی ندارید غافل از اینکه این
همه شکایت از هستی و نالیدن از اوضاعی که بر وفق مراد نیست میتواند بر
زندگی واقعی شما اثرگذار باشد و ذهنیتتان را به سوی نارضایتی سوق دهد.
پیشنهاد
میکنیم گلچینی از آهنگهای بدون ناله جمعآوری کنید! آهنگهایی که علاوه
بر موسیقی گوشنواز حاوی اشعاری غنی و نشاطآور است، اشعاری که از خوشبختی،
با هم بودن، وصال، توکل بر خدا و... حرف میزند. کافی است امتحان کنید، گوش
دادن و همخوانی با این آهنگها نه تنها شما را با نشاط میکند، بلکه شنیدن
شادی و رضایت دیگران به شما انگیزه میدهد تا امیدوارتر زندگی کنید.
از تکرارها برحذر باشید
حتما
دیده یا شنیدهاید که بعضی از افراد وقتی به کافه یا رستوران میروند، به
جای اینکه به منو نگاه کنند و چیزی را سفارش دهند میگویند همان همیشگی!
راستی وقت آن نشده که دست از همان همیشگی بردارید و یک طعم تازه را تجربه
کنید؟ اگر همیشه برای سفر، به شمال میروید، جمعهها فقط به یک کوه مشخص
میروید، برای دیدن فیلم همیشه به نزدیکترین سالن سینما سر میزنید، برای
سفارش غذا فقط به فستفود نزدیک خانه زنگ میزنید بد نیست در این سبک
تکراری زندگی تجدید نظر کنید. نوع آرایشتان را کمی تغییر دهید، رنگ
لباسهایتان را متنوع کنید، چیدمان اتاقتان را عوض کنید و اثر این تغییرات
را در روانتان ببینید. خیلی وقتها با همان میزان هزینه، شاید کمی بیشتر یا
کمتر تجربیات تازهای به دست میآید.
هدفگذاری کنید
هیچ
چیز به اندازه بیهدفی و بیانگیزگی شما را به سوی رخوت و افسردگی
نمیبرد، قرار نیست قلههای دستنیافتنی را برای خودتان هدف کنید بلکه کافی
است برای هر روزتان برنامهای داشته باشید تا ابتدا به اهداف کوتاهمدت و
با صبر بیشتر به اهداف بلند مدتی برسید که با ظرفیت، روان و علایق شما
هماهنگ است. یادتان باشد اگر در هدفگذاریهایتان کمالگرایی افراطی داشته
باشید، عملا راهتان را به سوی هدف میبندید، پس چیزی را انتخاب کنید که با
تواناییها و استعدادهایتان متناسب است و امکانات کافی برای رسیدن به آن را
میتوانید مهیا کنید. تا زمانی که خودتان دست به کار نشوید هیچ دستی از
غیب برون نمیآید و برایتان کاری نمیکند!
ورزش کنید
شما
جوانید و به لطف الهی چهارستون بدنتان سالم است، میتوانید صبحها
پیادهروی کنید، کوه بروید، باشگاه ورزشی ثبتنام کنید، فوتبال بازی کنید،
به استخر بروید و شنا کنید؛ دوچرخهسواری کنید و خلاصه با توجه به
علایقتان یک رشته ورزشی را کم و بیش دنبال کنید. ورزش کردن علاوه بر
اینکه سلامت جسمی را تامین میکند، در درمان افسردگی و بیحوصلگی هم بسیار
موثر است.
چیزهای تازه یاد بگیرید
اجازه
ندهید ذهنتان از کار بیفتد و به همان چیزهایی که قبلا یاد گرفته بسنده
کند. همیشه به دنبال یادگرفتن باشید، کتابهای تازه بخوانید، چیزهایی را که
یاد گرفتهاید دستهبندی کنید، سراغ رشتههایی بروید که همیشه از دور با
علاقه آنها را نظاره کردهاید، اما هیچ گاه قدمی به سویشان برنداشتهاید.
یادتان باشد ذهنتان باید فعال و پویا باشد، این همه انرژی جوانی حیف است که
در راه آموختن و رشد کردن صرف نشود.
خلق کنید
خداوند
انسان را خلاق آفریده است، شما هم به دنبال آفرینش و خلق کردن باشید. این
کار علاوه بر اینکه حالتان را خوب میکند، به شما اعتماد به نفس میدهد.
منظور ما از خلق کردن یعنی بافتن یک شال گردن، درست کردن یک تابلو با
گلهای خشکی که قرار است بیرون ریخته شود، نوشتن یک مطلب آموزنده، شعر
گفتن، کامل کردن یک پازل بزرگ و.... میتوانید کارهای اینچنینی را در کنار
بقیه کارهایتان و بتدریج انجام دهید. کلاسهای هنری در این زمینه کمک
بیشتری به شما میکنند، کافی است این کار را آغاز کنید تا خودتان ببینید
چقدر حالتان بهتر میشود.
گیاهان آپارتمانی پرورش دهید
اگر
اصلا اهل گل و گیاه نیستید پیشنهاد میکنیم از یک گلدان کوچک شروع کنید؛
ممکن است بگویید خانهمان نورگیر نیست یا آپارتمانمان کوچک است، میتوانید
از گلفروشان اطلاعات کسب کنید و بپرسید چه گلدانی در نور کم مقاومت خوبی
دارد و از بین نمیرود. آب دادن به یک گلدان و رسیدگی به آن به شما رضایت
درونی میدهد. کمترین پیام گلدانی که از آن مراقبت میکنید این است که به
شما نیاز دارد و مراقبتهای شما به او زندگی میبخشد. زندگی بخشیدن شیرین
است حتی اگر به یک گلدان باشد.
به خورد و خوراکتان توجه کنید
وعده
صبحانه را جدی بگیرید، اندامهایتان صبح هنگام، برای تامین انرژی مورد
نیاز آماده جذب غذا بویژه پروتئین است، پس سعی کنید در وعده صبحانه از
غذاهایی مثل تخممرغ، کره بادامزمینی، آجیل و پنیر استفاده کنید. در خوردن
قهوه و کافئین احتیاط کنید، زیرا این نوشیدنیها در کوتاهمدت سبب هوشیاری
اما در بلندمدت سبب وابستگی و افسردگی میشوند، در وعدههای غذایی از مواد
فیبری استفاده کنید و از غذاهای چرب بپرهیزید.
در آخر
اینکه یادتان باشد در تمام فصول زندگیتان، تلخ یا شیرین، شاد یا افسرده،
خداوند نزدیکتر از هر کسی به شماست. نشاط و فعالیت شما، شکرگزاری از
نعمتهای بیپایان اوست و رخوت و خمودگیتان ندیده گرفتن و به هدر دادن
جانی است که او بخشیده است.
منبع:جام جم