هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

دردهای قاعدگی بعد از روز سوم را جدی بگیرید
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 23:40 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شاید برایتان عجیب باشد اما خانم‌هايي هستند که دردهای دوره ماهانه‌شان از روز دوم و سوم بیشتر شده و حتی تا بعد از اتمام قاعدگی نیز رفع نمی‌شود!


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت، زنان
:: برچسب‌ها: دردهای قاعدگی, دردهای ماهانه‌, قاعدگی, بیماری
آموزش دستشویی رفتن به کودکان (2)
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 23:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تفاوت دستشویی در پوشک و توالت را برای کودک خود توضیح دهید. دفعه بعدی که کودک در پوشک خود دستشویی کرد او را روی توالت قرار دهید و پوشکش را داخل کاسه خالی کنید. سپس سیفون را بکشید تا آنها ناپدید شوند.


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: کودک, دستشویی, آموزش, تربیت کودک
داستان کوتاه (ارزش واقعی انسان)
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 19:15 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

علامه  جعفری می‌گفتند:

عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع
مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟
معیار ارزش انسان‌ها چیست.
هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند.
بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد.  کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان  آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد».
وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
علامه در ادامه می‌گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلاً) عاشق ۵۰ میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان
بگویند: «آی، پنجاه‌میلیونی!» .
چه‌قدر بدش می‌آید؟ در واقع می‌فهمد که این حرف، توهین در حق اوست.
حالا که تکلیف عشق حلال، اما دنیوی، معلوم شد

ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چه‌قدر پست و بی‌ارزش است.



:: موضوعات مرتبط: داستان و متن آموزنده
:: برچسب‌ها: داستان 92 داستان آموزنده اردیبهشت ماه داستان آموزن
افکار غلط در مورد رابـطه زنـاشـویـی
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 13:18 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
در نظر بسیاری از افراد یک رابطه زناشویی موفق ویژگی‌های خاصی دارد اما این ویژگی‌ها گاهی فقط باورهای نادرستی هستند که تکیه به آنها می‌تواند باعث نارضایتی و حتی ناتوانی جنسی شود…

 شناخت این باورها به شما کمک می‌کند یک رابطه زناشویی موفق داشته باشید…در یک رابطه زناشویی حتما باید دخول انجام شود. اصطلاح «رابطه جنسی کامل» این تصور را ایجاد می‌کند که رابطه زناشویی بدون دخول، ناکامل است. این تصور اشتباه است. برخی تصور می‌کنند دخول باعث رسیدن به اوج لذت جنسی در زن می‌شود اما برای بسیاری از زنان دخول به تنهایی باعث رسیدن به ارگاسم نمی‌شود..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی
:: برچسب‌ها: افکار غلط در مورد رابـطه زنـاشـویـی, رابـطه زنـاشـویـی, زنـاشـویـی
جملاتی که به ذهنتان آرامش می بخشند
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 12:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
جملاتی که به ذهنتان آرامش می بخشند


اگر واقعا می خواهید در زندگیتان تغییری ایجاد کنید باید ابتدا ذهن و افکارتان را تغییر دهید و آن را از هر نوع تفکر آزاردهنده ای که شما را به عقب می راند پاک کنید..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: شادی, زندگی, آرامش, افکار
همسر آزاری و نشانه های آن!
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 11:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


اگر آنچه برای خودتان می‌پسندید را برای همسرتان نمی‌پسندید، این مطلب را بخوانید ..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: همسر آزاری, همسر, شریک زندگی‌, رفتارهای خشونت‌آمیز
فال هفته
دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 9:14 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
متولدین فروردین: این مدت از نظر احساسات و عواطف، شرایط خوبی خواهید داشت و در این زمینه خاص زندگی‌تان به موفقیت‌های چشمگیری خواهید رسید. این هفته خیلی نگران كارهایتان نباشید و سعی كنید بیشتر از روزهای قبل مطابق برنامه پیش بروید تا كارها هم با موفقیت به پایان برسد.

متولدین اردیبهشت: یادتان باشد همیشه برای داشتن یك زندگی خوب و ایده‌آل نباید به دنبال راه‌های سخت و دشوار بود. خیلی وقت‌ها می‌توان به شیوه‌هایی ساده مانند صرف یك وعده غذای خوشمزه در جمع خانواده این حس خوب را به‌وجود آورد، البته به شرطی كه بخواهید و برای آن تلاش كنید.

متولدین خرداد: اینقدر نگران كارهای روزانه‌تان نباشید. این مشكلات براحتی حل‌می‌شود. بهتر است كمی تغییر در زندگی‌تان ایجاد كنید و حس تازه‌ای به آن ببخشید. به عنوان نمونه می‌توانید یك غذای جدید بپزید و در محیطی متفاوت آن را میل كنید تا احساس خوب نو شدن در خانه شما هم ایجاد شود.

متولدین تیر: در روزهای آینده برنامه‌ریزی‌هایتان آن‌گونه كه انتظار داشتید پیش نخواهد رفت و حتی ممكن است در برنامه‌های خود با شكست مواجه شوید. اما نباید امیدتان را از دست بدهید و یك بار دیگر باید برای موفقیت اقدام كنید. یادتان باشد اگر بارها زمین می‌خورید و موفق نمی‌شوید، باز هم باید از جای خود بلند شده و دوباره شروع كنید.

متولدین مرداد: شما عادت دارید بیش از حد خودتان را خسته كنید و كارهای سخت را در مدت زمانی كوتاه انجام دهید. اما بهتر است این هفته وقت بیشتری را به خودتان اختصاص دهید و به كارهای مورد علاقه خود بپردازید. یك برنامه برای استراحت بیشتر می‌تواند باعث شود پس از آن، كارها را با دقت و توجه بیشتری انجام دهید و در نتیجه حس بهتری داشته باشید.

متولدین شهریور: فكر می‌كنید هیچ‌وقت در زندگی‌تان به همكاری دیگران نیاز ندارید و خودتان قادر هستید به تنهایی تمام كارها را انجام دهید، اما مطمئن باشید یك همكار و همراه دلسوز و مهربان قطعا موفقیت‌های شما را چند برابر خواهد كرد.

متولدین مهر: آنقدر در تنهایی خود فرورفته‌اید كه فراموش كرده‌اید دوستان و اقوامی هم دارید. بهتر است از این وضع بیرون بیایید و به زندگی لبخندی دوباره بزنید. این هفته می‌تواند برای شما آغازی باشد برای ایجاد یك زندگی ایده‌‌‌آل.

متولدین آبان: این روزها كمی نگران آینده‌تان هستید. در اولین قدم باید افكار مزاحم را پیدا كنید و آنها را از زندگی خود حذف نمایید. این كار چندان ساده نیست، اما شما با پشتكار و روحیه قوی خود می‌توانید از پس آن بربیایید.

متولدین آذر: این هفته را با روحیه خوبی آغاز كرده‌اید كه می‌تواند سرآغاز روزهای خوب آینده باشد. گذشته را فراموش كنید و ذهن خود را خیلی درگیر آینده نكنید. امروز را خوب بسازید تا به آینده‌ای روشن دست پیدا كنید.

متولدین دی: مشغله‌های زیاد كاری، شما را كمی گیج كرده است. فراموش نكنید هیچ‌گاه نمی‌توان با یك دست چند هندوانه برداشت. پس اگر می‌خواهید در كاری موفق باشید بهتر است زمان لازم برای رسیدگی به آن كار را هم در نظر بگیرید.

متولدین بهمن: درگیر احساسات به هم ریخته و آشفته‌ای شده‌اید و این افكار ذهن شما را حسابی مشغول كرده است. بهتر است در این هفته به دیدن دوستانتان بروید؛ شاید صحبت كردن با آنها نگرانی‌های شما را تا حد قابل ملاحظه‌ای كم كند.

متولدین اسفند: روزهای آرامی را تجربه خواهید كرد. این آرامش همان حسی است كه مدت‌ها به دنبال آن بوده‌اید. پس تا می‌توانید از آن استفاده كنید. شاید رفتن به سفر در این روزها برای شما بسیار خوب و عالی باشد؛ از آن غافل نشوید.



:: موضوعات مرتبط: فال هفته
خانم ها این موارد را باید قبل از 30 سالگی بدانند!
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 22:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در اینجا به چند مورد اشاره کرده ایم که خانم ها باید قبل از جشن تولد 30 سالگی شان آنها را یاد گرفته باشند..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زنان
:: برچسب‌ها: خانم ها, قبل از 30 سالگی, زندگی, عمر
این کارها همسرتان را دلسرد می کند
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 14:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 این کارها همسرتان را دلسرد می کند

یكی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یك رابطه موثر، شناخت عواملی است كه رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

بسیاری از زوج‌ها علی رغم حسن نیتشان، به روش‌های متفاوتی باعث دلسردی همسرشان می‌شوند. گاهی به یكدیگر احترام نمی‌گذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمی‌گیرند، گاهی قدرت‌طلبی می‌كنند و گاهی تحقیر و سرزنش..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی
:: برچسب‌ها: این کارها همسرتان را دلسرد می کند, همسر, دلسرد
آموزش دستشویی رفتن به کودکان (1)
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 12:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اگر اصول آموزش صحیح را بدانید برای خود و کودکتان بهتر است و با مشکلات کمتری می توانید بالاخره به او یاد بدهید دستشویی برود. برخی از این اصول را در ادامه مطلب برایتان نوشته ایم. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: کودک, دستشویی, آموزش, تربیت کودک
کاهش وزن: ساعت غذا خوردنتان مهم است
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 11:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

می‌خواهید کمی وزن کم کنید؟ نگاهتان به ساعت باشد! این آخرین توصیه‌ یک تحقیق جدید درمورد زمانبندی وعده‌های غذایی و تاثیر آن بر کاهش وزن است. محققان دریافته‌اند که آنهایی که غذایشان را زودتر می‌خورند در یک رژیم‌غذایی ۲۰ هفته‌ای برای کاهش وزن موفق‌تر از آنهایی بودند که غذایشان را دیرتر می‌خورند..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: کاهش وزن, ساعت غذا خوردنتان مهم است, ساعت غذا خوردن
7 اشتباه که زندگی شما را به جهنم تبدیل می کند!
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 10:46 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هفت اشتباه که زندگی شما را به جهنم تبدیل می کند!

آیا به نظر خودتان لیاقت و شایستگی بهره مندی از چیزهای بهتری را داشته اید، اما اینطور نشده است؟


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: زندگی, عقاید, افکار, تمرکز
اس ام اس و پیامک ویژه ولادت امام محمد باقر (ع)
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 9:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://s4.picofile.com/file/7759883438/veladate_emam_mohamma_bagher.jpg

میلاد امام محمدباقر(علیه السلام)

شکافنده علوم و گشاینده دروازه های دانش

برشیعیان و ارادتمندان حضرتش خجسته باد . . .

.

.

.


شیعیان! به پا خیزید که جشن مولود پنجم، آسمان را ستاره باران کرده

و زمین را نورافشان . امروز، قاصدک ها پیام آور تبریک عید هستند

میلاد پنجمین مولود زمین و آسمان مبارک باد

.

.

.

ساغر زده ام ز جام باقر

بشکفته لبم به نام باقر

چشم همه روشن از جمالش

آمد به جهان امام باقر

میلاد شکافنده ی دانش نبوی و وارث علم علوی ، خجسته باد

.

.

.


سالروز ولادت آن غواص بی بدیل دانش ها را

که دامن دامن معرفت به تشنگان دانایی و آگاهی می بخشید

تبریک می گوییم.

.

.

متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك
:: برچسب‌ها: اس ام اس و متن تبریک ولادت امام محمد باقر اس ام اس, ع, اس ام اس ولادت امام محمد باقر اس ام اس ولادت امام , اشعار ولادت امام محد باقر اشعار ویژه ولادت امام
شاعران » خسرو گلسرخی »قبل از اعدام
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قبل از اعدام

خون ما
می شکفد بر برف
اسفندی
خون ما
می شکفد بر
لاله
خون ما
پیرهن کارگران
خون ما
پیرهن دهقانان
خون ما
پیرهن سربازان
خون ما
پیرهن
خاک
ماست
نم نم باران
با خون ما
شهر آزادی را
 می سازد
نم نم باران
با خون ما
شهر فرهادها را
سازد
خون ما
پیرهن کارگران
 خون ما
پیرهن دهقانان
خون ما
ییرهن
 سربازان


شاعران » خسرو گلسرخی »من ایرانی ام
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

من ایرانی ام

 چشم مخملی من
شکوه اینده
امروز
این عشق ماست ، عشق به مردم
بگذار
درفش سرخ
زیبایی ترا بستایم
من کور نیستم
 باید ترا بستایم می دانم
 اما کجاست
جای دیدن تو
وقتی که هم وطنم برده
و خاک خوب ترا جراحی می کنند
باید که خاک من
از خون من
بنا گردد
بنای آزادی
بی مرگ و خون
کی میسر شد ؟
پیکار می کنم
می میرم
 این است عشق من
می دانی
من ایرانی ام


شاعران » خسرو گلسرخی »خاکستر
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

خاکستر

 دستی به سپیدی روز
پنجره را گشود
 سرما و سوز
دار
بر پلک های من نشست
کنون
 خاکستر شب را
 باد
در کوچه می برد


شاعران » خسرو گلسرخی »سبز
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سبز

ای کاش
هزار تیغ برهنه
بر اندوه تو می نشست
تا بتوانم
بشارت روشنی فردا را
بر فراز پلک هایت
نگاه کنم
اینک
صدای آن یار بی دریغ
گل می کند در سبزترین سکوت
و گلهای هرزه را
در بارش مداوم خویش
درو می کند
جنگل
در اندیشه های سبز تو
جاری ست


شاعران » خسرو گلسرخی »شعری برای زخم
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شعری برای زخم

این سرخ گونه
هرگز سخن از درد
نرانده ست
رون آتش می زید
 و هراس را با او
یارای برابری نیست
 خاموش نشسته به انتظار
زخم را
و گلوله را پاس می دارد
تا آن روز
 کز جراحت سهمگین خویش
پرچمی برافرازد
این سرخ گونه
خاموش نشسته به انتظار
تمامی تن من
سرزمین من است

شاعران » خسرو گلسرخی »رهروان
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

رهروان

تا بهار له شده
به زیر گام ها
راه نیست
این خجسته است
رهروان میان خود
بهار بارور
بنا کنند
این بشارت شریف ماست
سبز می شویم
بر دخیل حسرت کسان
بر در و سلاح و راه
سبز می شویم
در سپیده
وعده گاه اجتماع دست ها


شاعران » خسرو گلسرخی »تلاوت غم
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تلاوت غم

 شهامت مصلوب
برادر نان
در این کویر بسیط
نیازمندی های عمومی
 در ناگزیری پی گیر این نیاز
شب را به قامت هر بامداد
آویختم
بر این دهانه سیراب ناپذیر
این نیاز
باید که کور باد این نیاز هرزه درایی
برخیز و همراه ما بخوان
 چاوشی
بر افتخار تمامت ترسویان
دراین شبان ساکت غم بار
باید سپیده
سلاح
شهامت ما باشد


شاعران » خسرو گلسرخی »در سبزهای سبز
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در سبزهای سبز

 در زیر پلک خیس جنگل
در سبزهای سبز جنگل
کوچک
 چوپان تنهایی ست
 که هر غروب در نی
فریاد جنگلی ها را
سرریز می کند
جنگل صدای گمشدگی ست
جنگل
صمیم وحدت ماست
و چشم های کوچک
 باور نمی کند
اینک صدای او
در پیچ و تاب سرد سیاهکل
گل می دهد
در زیر پلک های خیس جنگل
در سبزهای سبز شمالی ام
کوچک
یک نام یا صداست
آواره ی غم نشین
هر عصر می نوازد
آهنگ کهنه را
و با صدای نی لبکش
آنها
برادرانم
گل های هرزه را
 با خون پاک خود
تطهیر می کنند


شاعران » خسرو گلسرخی »لاله های شهر من
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

لاله های شهر من

پیراهنی ز رنگ به تن کرده
با قلب خون فشان
این لاله های شهری
از گودهای جنوب شهر
می ایند
این لاله های شهری
از نان و از رهایی
حرف می زنند
این لاله های شهری ایا
در توپخانه
در جاده قدیم شمیران
در اوین
پژمرده می شوند ؟
نه
این لاله های شهری می گویند
باید مواظب هم باشیم
نام مرامپرس
بگذار از تو من
زیاد ندانم
پیراهنی ز رنگ به تن کرده
با قلب خون فشان
این لاله های شهری
از گودهای جنوب شهر
می آمدند


شاعران » خسرو گلسرخی »دامون 4
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دامون 4

برف کوهستان
رما داشت
خون ما
در رگ هامان می جوشید
زندگی معنا داشت
دامونم
جنگلی کوچک من
دست ما
با دست مردم
گل می داد
دست ما
بی دست مردم
ویران می شد
قلب ما
از رنج مردم
غمگین می شد
عشق ما
با مردم معنی داشت
صف به صف سرنیزه
صف به صف دشمن
اما
با عموهای تو ، ما یک فدایی بودیم
تا که ایران تو آزاد شود
بهترین هدیه ی ما
جان ما
بهترین هدیه برای تو دامون
آزادی


شاعران » خسرو گلسرخی »هیمه
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

هیمه

نه آن که فکر کنی سرد است
و من
در تهاجم کولاک
یک جا تمام هیمه های جهان را
انبار کرده ام
در پشت خانه ام
و در تفکر یک باغ آتشم
به تنهایی
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سرد اتاقت
آتشم بزن
من هیمه ام
برادر خوبم


شاعران » خسرو گلسرخی »دامون 2
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دامون 2

1
دشنه نشست میان کلامم
در چشم آن کلام سبز مقدس
که راهی جنگل بود
و انتظار پرنده
دروعده گاه پیام پریشان شد
اینک دوسوی شانه ی من
رگبار بال تیر خورده
بر مه جنگل
رنگین کمان بلندی ست
 سرخ گونه سیال در رودهای خون
دشنه نشست میان کلامی
تا در میان جنگل
 رنگین کمان سرخ برافرازد
2
بالام
بالام پاتاوانی
 آنام
آنام آبکناری
گمانم خفته به جنگل
در آن ستیز سرخ مکلوان بر شما چگونه گذشت
ه پوزخند حریفان نشست
در میان رود سیاه اشک
 و دست های ویرانگر
 به جای خفتن بر ماشه
به سمت شما استغاثه گر آمد
بالام
بالام پاتاوانی
 آنام
 آنام آبکناری
 بر تپه های گسکره
 میان سنگر ها
چه انتظار دور و شیرینی احاطه کرد شما را
که دلیر بی دلیر
شادمانه درو کردید بی وقفه گرگان هرزه درا را ... ؟
درچشم هایتان
ایا خفته بود اینه ی صبح
 که دست حریفان در آن
رنگ خویش باخت
و انگشت ها تفنگ رها کرد ؟
نگل به یاد فتح شما
همیشه سرسبز است
3
بالام
بالام پاتاوانی
آنام
آنام آبکناری
بی خرد
بی سلاح
در آن ستیز سرخ مکلوان
بر شما چگونه گذشت ... ؟
 4
گلونده رود
صدای گام شما را
هنوز
در تداوم جاری اش زمزمه دارد


شاعران » خسرو گلسرخی »دامون 3
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دامون 3

 سبز به اندیشه های روز
جنگل بیدار
 در سایه روشن نمناک تو
 که بوی و عطر رفاقت می پرکند
گلگون شده ست
چه قلب ها
که سبزترین جنگل بود
شکسته است چه دست ها
که فشفه می ساخت
در سکوت شب هایت
ای پناهگاه خروسان تماشاگر
جنگل گسترده بر شمال
آن رعب نعره ها
در فضای درهم انبوهت
ایا تناورترین درخت نیست ؟
وحشی ترین کلام تو اینک
حرکت رگ است
بر شانه های جوان
بر شانه های بلندت
که از رفاقت انبوه شاخه هاست
بر جای استوار
خاکستری نشسته
خاکستری از هر حریق
که جاری است
در قلب مشتعل ما
مگذار باد پریشان کند
مگذار باد به یغما برد
از شانه های تو
خاکستری که از عصاره ی خون است
ای شیر خفته
ای خال کوبی بر سینه ی شهید
بر ساعد بلند راه مجاهد
کاینک
متروک مانده شگفت
منویس با راش های جوان
این نیز بگذرد
جنگل
گسترده در مه و باران
ای رفیق سبز
بر جاده های برگ پوش پر از پیچ و تاب تو
هر روز
مردی به انتظار نشسته
مردی به قامت یک سرو
با چشم های میشی روشن
مردی که اززمان تولد
عاشقانه می خواند
ترانه های سیال سبز پیوستن
برای مردم شهر
مردی که زاده ی تجمع توست
و هیمه های بی دریغ تو
او را
در فصل های سرد
ادامه ی خورشید بوده ست
جنگل
ایا صدای همهمه برخاست
در شهر برگ ریز ؟
ایا گرفت آتش بیداد
انبوه سبز گونه ی زلفت ؟
در آن دقایق سرخ
که کوچک بزرگ
در برف های گیلوان
چشمش نشست به سردی
و روح سبز جنگلی اش
میان قلب تو
ویران شد
جنگل
ای کتاب شعر درختی
با آن حروف سبز مخملی ات بنویس
در چشم های ابر
بر فراز مزارع متروک
باران
باران
ای خفته در سکوت شبانه
انبوه پریشان خزان
جنگل پنهان
صف های صاف درختان خیابان
و خط سبز شغالان پیر
در تو هیچ نیست
در تو تجمع است
و راه های پیچاپیچ
هر زنده ای توان فرارش هست
ناپدید شدن در سپیده دمان
از نفیر وحشی باروت
درهم رهایی سبزت
پنهان شدن به ژرف تو گیراست
جنگل
تنهاترین رفیق وفادار
به انتظار کشتن دست شکارچی
ترجیح میوه های وحشی چشمانت
برنان شهری دشمن
حرفی است تازه و نایاب
با گیسوان سبز تو حرفی است
از زخم
از این جراحت ویرانه های دل
جنگل
باور نمی کنم
که خموشانه سر به سینه ی کوهی
و دست های توانای تو
گرمای خود فرو نهاده و تنهاست
ای دست های سبز گل افزانی
تا آن شکفتن ، گلوله شکفتن
باید که در هجوم هرزه علف
درخت بمانی
بی سایه سار جنگلی تو
این مجاهد سرسخت
در تهاجم دشمن
چگونه تواند بود ؟
ای دست های سبز گل افزانی
باید درخت بمانی
بالام
بالام پاتاوانی
آنام
آنام آبکناری
گمنام خفته به جنگل
در آن ستیز سرخ مکلون
بر شما چگونه گذشت
که پوزخند حریفان
نشست
در میانه ی رود سیاه اشک
 دست های ویرانگر
به جای خفتن بر ماشه
به سمت شما استغاثه گر آمد
 بالام
 بالام پاتاوانی
آنام
آنام آبکناری
بر تپه های گسکره
میان سنگرها
چه انتظار دور و شیرینی احاطه کرد شما را
که دلیر بی دلبر
شادمانه درو کردید
بی وقفه
گرگان هرزه درا را
در چشم هایتان
ایا خفته بود اینه ی صبح
که دست حریفان
در آن رنگ خویش باخت ؟
و انگشت ها تفنگ رها کرد ... ؟
جنگل به یاد فتح شما
همیشه سرسبز است
 بالام
 بالام پاتاوانی
آنام
آنام آبکناری
در آن ستیز سرخ مکلوان
بر شما چگونه گذشت ؟
گلونده رود صدای گام شما را
هنوز
در تداوم جاری اش زمزمه دارد
در جنگل این صداست
از خون این سر بریده هراسانید ؟
ای خواب ماندگان خیابانی
اینک که سر به راه ، خمیده ، دو تا شدید
در این هجوم سپیدی کاذب
 رگ هایتان کجاست ؟
باید زمین تشنه به خون شستشو دهد
گرد خزان و کهنه ای مانداب
در جنگل این صداست
میشه سبز و تپنده
همیشه جنگل باش
ای چشم های گر گرفته ی کوچک
در گیلوان هنوز خورشیدی
 در گیلوان
کسی نخواهی یافت
بی ترانه که پوشیده است
بر جنگل شمال ستم رفته
در این حریق زمستانی
آوازه خوان دوباره می ایی
اندوه ما شکسته در میان صدایت
جنگل دوباره در نگاه تو خواهد سوخت
ای چشم های گر گرفته ی کوچک
در آسمان ستاره نمی بینم
جز نام تو
که آفتاب هر شبه ی ماست
آواز خوان
دوباره تو می ایی
در هیأتی جوان و تناور
امسال
هزار کوچک رزمنده
بی هیمه از تمام زمستان
عبور خواهد کرد
جنگل به پیچ
بر تنت ای آواز
آواز انقلاب
 در برگ ها به ویرانی ات نشین
باید دوباره برگ
از نوازش انگشت های تو
در دست های ما حماسه بگوید
باید دوباره درختان ترانه بخوانند
خم می شوی درخت شاخه شکسته
باید این غرور ، غرور تبر خورده
اما اگر بهار بخواند
آواز انقلاب بخوانی
هر قطره خون تو
آخر به لوت خواهد برد
پیغام سرفرازی و سرسبزی
هر قطره خون تو
سبز خواهد کرد
اندوه مخقی ما را
 خون درخت
جراحت قلب ماست
جنگل
غروب بود
وقتی صدای ضربه ی ویرانگر تیر آمد
از پشت راش ها
فتم : پلت افتاد
بنشست در ون سبز
افق شب
ای ایستاده پریشان
شوق هزار همهمه
در دست های تو بیدار
گریان مباش
در این بهار
صدها هزار پلت پایدار
خواهم کاشت
در قلب ناگسستنی برادری تو
با گونه های ماهتابی گلگون
لبخند فاتحانه به لب داشت
در لحظه گرفتن رگبار
با سید چمنی جنگل چه کرد ؟
جنگل نکرد ویرانش
جنگل رفیق و همراه او بود
آن جنگل خزه
در ناگهان غروب دو چشمش
با پوکه ها چه گفت ؟
تنهایی چموش و چوخا
و چوبدستی توسکا ؟
با پوکه ها چه گفت ؟
 تنهایی تفنگ و وطن
تنهایی مجاهد و جنگل ؟
آن سید خزه
آخرین مجاهد جنگل بود


شاعران » خسرو گلسرخی »افزوده ای بر جنگلی ها
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

افزوده ای بر جنگلی ها

 گویی درخت های سیاهکل
تا دشت و شهر ریشه دوانده ست
 که غرش سلاح و جوشش خون شهید
 هر دو فزونی می گیرد
بذری که کوک و عم اوغلی پاشیدند
کنون نهال می شود
کنون نهال ها
 بنگر که کوه و شعر
 ش باشب آذین می گردد
 با قامت بلند بپا خاستگان
و اخوردگان
گفتند یاوه
جانی جبار با صد هزار گزمه و خنجر مسلح است
جز صبر و انتظار ، رهی نیست
 اما
همچون من به کار ، تو ای بیدار
بر بام شب بایست ، نظر کن
دریایی از درخت سترگ و مسلح است
کاینک به سوی مکبث می اید


شاعران » خسرو گلسرخی »دامون 1
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دامون 1

ای سبز به اندیشه های روز
جنگل بیدار
در سایه روشن نمناک تو
که بوی عطر رفاقت می پرکند
گلگون شده ست
چه قلب های تهور
که سبزترین جنگل بود
شکسته ست چه دست ها
که فشفشه می ساخت
 در سکوت شب هایت
 ای پناهگاه خروسان تماشاگر
جنگل گسترده بر شمال
آن رعب نعره ها
در فضای درهم انبوهت
ایا تناورترین درخت نیست ؟
حشی ترین کلام تو اینک
حرکت برگ است
بر شاخه های جوان
بر شاخه های بلندت
 که از رفاقت انبوه شاخه هاست
بر جای استوار
خاکستری نشسته
خاکستری از هر حریق
که جاری ست
در قلب مشتعل ما
مگذار باد پریشان کند
مگذار باد به یغما برد از شانه های تو
خاکستری که از عصاره ی خون است
ای شیر خفته
ای خال کوبی برسینه ی شهید
بر ساعد بلند راه مجاهد
کاینک
متروک مانده شگفت
منویس
منویس با راش های جوان
 این نیز بگذرد
جنگل
گسترده در مه و باران
 ای رفیق سبز
بر جاده های برگ پوش بزذگت
بر جاده های پر از پیچ و تاب تو
هر روز
مردی به انتظار نشسته
مردی به قامت یک سرو
با چشم های میشی روشن
مردی که از زمان تولد
عاشقانه میخواند
ترانه سبز جنگل
برای مردم شهر
مردی که زاده ی تجمع توست
و هیمه های بی دریغ تو
 او را
در فصل های سرد
ادامه خورشید بوده است
جنگل پاک ترین ردای طبیعت
حافظ عریانی زمین
اینک بگو
که شیر دیگر خدای تو نیست
و عنکبوت را
فرصت آن است
که تار تند بر پنجه های درنده
ای خفته در سکوت شبانه
انبوه پریشانی خزان
جنگل پنهان
صف های صاف درخت خیابان
 و خط سیر شغالان پیر
در تو هیچ نیست
در تو تجمع است و راه های پیچاپیچ
هر جنبنده ای توان فرارش هست
ناپدید شدن در سپیده دمان
از نفیر وحشی باروت
در لابه لای تو حادثه ای ست
پنهان شدن به ژرفای تو زیباست
جنگل
تنها ترین رفیق وفادار
به انتظار کشتن دست شکارچی
ترجیح میوه های وحشی چشمانت
بر نان سوخته
حرفی ست تازه و نایاب
 سردار
سردار سر و چشم پریشان ، ویران
میان کما
اینک کمای تو تنهاست
کمای همهمه ی گرم
اجتماع نفس ها
سردار سر و چشم پریشان ،‌ ویران
میان کما
در من طلوع کن
تا جنگلی شوم
ای سوگوار جدا مانده
سبز گونه ردای شمالی ام جنگل
خفته
خفته سر به گریبان بدون تکلم
مرد تبر به دست ، این قاتل رفاقت جنگل
اعدام می شود
با آن طناب طنین هیاهویت
در آن زمان که می زند از پشت
با ضربه ی تبر
بر سینه ی ستبر سپیدار
جنگل
غروب بود
وقتی صدای تبر آمد از پشت خانه ام
گفتم : پلت افتاد
 بنشست در خون سبز ، افق شب
ای ایستاده پریشان
شوق هزار همهمه در دستهای تو بیدار
گریان مباش دراین بهار
صدها هزار پلت پایدار خواهم کاشت
در قلب ناگسستنی برادری تو
جنگل
ایا صدای همهمه برخاست
در شهر برگ ریز
ایا گرفت آتش بیداد
انبوه سبز گونه ی زلفت
 در آن دقایق سرخ
که کوچک بزرگ
در برف های ضیابر
چشمش نشست به سردی
 و روح سبز جنگلی اش میان قلب تو ویران شد
 جنگل
ای کتاب سبز درختی
با آن حروف سبز مخملی ات بنویس
در چشم های ابر
 بر فراز مزارع متروک
باران
باران
 قلب بزرگ ما
 پرنده خیسی ست
 بنشسته بر درخت کنار خیابان
 در زیر هر درخت
صدها هزار برهنه ی بیدار از تبر
 جنگل
 ای کاش قلب ما
 خفت بی هراس
بر گیسوان در هم نمناک
 ای کاش تمام خیابان های شهر جنگل بود


شاعران » خسرو گلسرخی »ابریشم سیاه دو چشمت
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ابریشم سیاه دو چشمت

1
بر تپه ها بایست
پریشان کن
اینک هجوم فاصله ها را
 ای آمده ز عمق فراموشی
2
ن عقاب منقلبی هست
هرگز ز خستگی نرانده سخن
 هرگز نگفته آری
از من مخواه فرود ایم
بگذار
روی زردی بابک را
هرگز به یاد نیارند
در انزوا چه کسی خواب آفتاب دید
 تا من به انتظار بمانم
 کنار دریچه
و در خیال پاک کبوتر
 سقوط کنم میان سیاهی
4
تنهایی عظیم نشسته برابرم
اینک
ای جهان حرف می زنی
 یا همین آفتاب خسته ی شهرم
اجاق ترا
گرم می کند
و با هر اشاره دستت
دریا میان رگم خواب می رود
ای مخملی که سرو
گلبوته های حرف ترا سبز می کند
5
از پله ها بیا
میان نیزه های نور و سپیده
دریاوار
نگاه منقلب را
ویران میانه ی دشت
دشتی که گونه های سوخته اش
 چهره ی من است
که گیسوان به دست باد سپرده
دنیا
میان چشم تو خقته ست
 6
 ابریشم سیاه دو چشمت
یاد آور شبی زمستانی است
 من بی ردا
بدون وحشت دشنه
شادمانه خواب می رفتم
ابریشم سیاه دو چشمت
خانه ی من است
آن خانه ای
که در آن خواب می روم
و می میرم