هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت زهرا(س) (2)
شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 1:41 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت زهرا(س) (2)

اصول و مبانى برگرفته از سيره سياسى حضرت زهرا(س)
 

پیش در آمد:اوّلين اصلى را كه در سيره سياسى حضرت شاهد هستيم رابطه عميق و تنگاتنگ دين و سياست مى‏باشد، و دومین اصل از اصول سياسى حضرت كه در سيره سياسى او كاملاً مشهود است اصل قاطعيت و انعطاف ناپذيرى آن حضرت در مسير حاكميت حق مى‏باشد، و زمان شناسی سومین اصل از اصول رفتار سیاسی آن حضرت است:به عنوان مثال، وقتى زنان مهاجر و انصار از وضعيت جسمى او پرسيدند او شرح حال خود را بهانه قرار داده دست به افشاگرى زد و اهداف و آرمان‏هاى سياسى خويش را دنبال نموده و آنگاه كه خواست بر عليه خليفه اعتراض نمايد، به منزل او نرفت، بلكه مسجد را كه مركز تجمع و تصمیم‌گیری مسلمانان بود برگزيد و آنگاه كه مردم در آن جمع بودند اعتراض خويش را به گوش خليفه رساند و سخنان شورانگيز او در جمع زنان مدينه از نمونه‏هاى مهم زمان‏شناسى حضرت است كه قيام او را جاودانه ساخت از آنجایی که همزمان با رحلت رسول خدا، تِز و تفكر( قرآن ما را بسنده است و با وجود آن به چيزى ديگرى نياز نداريم) بر تفكرات و بينش دينى مردم استيلا يافت صديقه طاهره(س) در آغازین لحظه‏هاى اين تفكر به پا خواست و از تفكر دينى قرآن در كنار عترت كه طرح اصلى آن از رسول خدا(ص) بود، دفاع نمود. او در موارد مختلف به نياز جامعه اسلامى به عترت در كنار قرآن به عنوان مفسر و مبين آن اشاره نموده اين مسأله را به مردم گوشزد نمود. ، وبا قربانی نمودن فرزندش محسن و همچنین شهادت خودش فرهنگ شهادت طلبی را ترویج نمود و وصيت حضرت مبنى بر مخفى بودن مراسم تشييع و تدفين و پوشيده ماندن مزار او که با اين مواضع براى هميشه مشروعيت ابى بكر را زير سؤال برد. اینها نمونه های از سیره سیاسی آن حضرت است که در این نوشته به آن پرداخته شده است، و ما پنج اصل مهم را به عنوان الگو از سيره سياسى آن حضرت ارائه نموده‌ایم، اصولی همچون: 1 - رابطه ديانت و سياست، 2 - قاطعيت در مسير حاكميت حق، 3 - زمان‏شناسى، 4 - تلاش بر جداى ناپذيرى قرآن و عترت، 5- فرهنگ شهادت‏طلبى، که از سيره سياسى حضرت استخراج شده است:
1- رابطه دين و سياست
اوّلين اصلى را كه در سيره سياسى حضرت شاهد هستيم رابطه عميق و تنگاتنگ دين و سياست مى‏باشد، حضرت اين مسأله را به همه مسلمانان اعلام داشت كه دين تنها به سرنوشت آخرتى مردم دخالت ندارد، بلكه دين آن گونه كه براى آخرت مردم قوانين و آموزه‏هايى داشته، نسبت به دنياى مردم نيز برنامه‏هايى دارد. و علاوه بر نقش تربيتى و هدايتى زمينه را براى حكومت دينى فراهم مى‏سازد. در راستاى اين هدف، حضرت زهرا(س) بلافاصله پس از درگذشت رسول خدا(ص) نسبت به سرنوشت سياسى مسلمانان احساس مسئوليت نمود براى به حاكميت رساندن امام على(ع) كه بيش از همه شايستگى رهبرى امت اسلامى را داشت، فعاليت‏هاى سياسى خويش را آغاز نمود، او حكومت و سياست را عين دين دانسته براى به وجود آوردن آن ارتباط تلاش نمود. و معتقد بود آنچه انسانهاى پراكنده را مى‏تواند به هم پيوند زند و باهم همراه سازد ولايت است. در اسلام و آموزه‏هاى دينى دين و دنيا، سياست و ديانت، كاملاً به هم آميخته و از همديگر تفكيك ناپذيرند، به گونه‏اى كه دنيا را مزرعه و کشت گاه آخرت دانسته است. (59) و در واقع هيچ كارى از نظام كلى و طرح دين بيرون نيست. در اسلام رابطه دين و سياست يك رابطه منطقى و ماهوى است، دين و سياست ملازم همديگرند، در عرصه سياست و قلمرو دين مشتركانى وجود دارد كه اين دو را در هدف و ديگر سلسله مسايل مهم اجتماعى، مثل ضرورت تشكيل حكومت، اجراى حدود، تأمين امنيت اجتماعى، به هم مرتبط مى‏سازد. تشكيل حكومت اسلامى در مدينْه النبى پس از هجرت رسول خدا(ص) و تشكيل سپاهى از مهاجر و انصار و فرستادن مبلغان در قلمرو حكومت اسلامى به وسيله آن حضرت، واضح‏ترين دليل بر همبستگى دين و سياست است. حضرت زهرا(س) بلافاصله پس از درگذشت رسول خدا(ص) به جاى اينكه به عنوان يك زن مصيبت ديده، گوشه عزلت را برگزيده در فراق پدرش اشك ماتم بريزد، در متن اجتماع وارد گرديده و با رفتن به خانه‏هاى مهاجر و انصار(60) براى برگرداندن خلافت به جايگاه اصلى آن تلاش ورزيد.
اگر حضرت ديانت را منحصر به مسايل فردى و عبادى مى‏دانست و هيچ كارى به حكومت و اداره امور سياسى مردم نمى‏داشت، هيچ يك از رنج‌ها و گرفتاری‌ها و مصيبت‏هاى كه بر او وارد آمده است وارد نمى‏آمد. اين مسأله از نظر تاريخى مسلم است كه هجوم دستياران خليفه به بيت حضرت زهرا (س) در واكنش به تجمع مخالفين سقيفه در خانه حضرت زهرا(س) بوده است. (61)حضرت زهرا(س) تا واپسين لحظات زندگى خود نسبت به سياست و حكومت و رهبرى مردم تلاش ورزيد و پيوند بين سياست و ديانت را وظيفه خود دانست؛ او حتى در بستر مرگ نيز از تلاش‌های سياسى دست برنداشت و با وصيت سياسى خود مبنى بر مخفى بودن مراسم تكفين و تدفين و همچنين پنهان بودن محل دفن او(62)فعاليت‏هاى سياسى خود را رنگ ابديت بخشيد. او مانند رسول خدا(ص) سعى در ايجاد زمينه براى هدايت خلق و سپردن سرنوشت آنان به شايستگان واقعى برآمد. از ديدگاه زهرا(س) دين زمانى مى‏تواند در زندگى مردم نمود يافته و مردم به آن پايبند باشند كه در سايه حاكم و زمامدار الهى زندگى نمايند، اگر حاكم و زمامدار جامعه انسان عادل و شايسته نباشد، نه تنها به دين و شريعت و برنامه‏هاى آن عمل نمى‏گردد كه دين بازيچه دست آنها قرار مى‏گيرد، به اين جهت است كه زهرا(س) مرضيه آنگاه كه مى‏بينيد امام على(ع) را از خلافت و رهبرى امت كنار زده‏اند و فردى را كه هیچ‌گونه شايستگى آن را ندارد به جاى او نهاده‏اند، مردم را به شدت سرزنش نموده و آن را زيان آشكار و جبران‏ناپذير دانست، (63) زيانى كه براى هميشه وزر و وبال آن دامنگير جامعه اسلامى شد و حاكمان بعدى نيز پيوسته دين را بازيچه هواهاى نفسانى خويش قرار دادند. بر اثر بى توجهى به تفكر و انديشه‏هاى سياسى حضرت زهرا(س) كار به جاى رسيد كه معاويه بن ابى سفيان علناً تفكر جدايى دين از سياست را مطرح نمود، او پس از صلح با امام حسن(ع) و تكيه بر حكومت تفكر ضد دينى خويش را چنين ابراز نمود: من با شما نجنگيدم كه نماز بخوانيد و روزه بگيريد، حج نموده و زکات دهيد، شما خود اين كارها را مى‏كنيد، بلكه با شما جنگيدم تا بر شما حكم روايى نمايم. (64)يزيد فرزند معاويه پس از به شهادت رساندن امام حسين(ع)و ياران او در شعر معروف خود هدف از حكومت خويش را انتقام از كشته‏هاى عصر جاهليت كه به وسيله مسلمانان كشته شده بودند، اعلام نمود. (65) و اين دقيقاً چيزى بود كه حضرت زهرا(س) آن را نتيجه بى توجهى به امامت و رهبرى دينى مى‏دانست كه از اصول پيش رفته سياسى اسلام است. عمده دليل بر رابطه سياست و ديانت در سيره سياسى حضرت سخنان او در مسجد رسول خدا(ص) مى‏باشد، او همان گونه كه به مسايل دينى پرداخت و از نماز و روزه و حج و زکات سخن به ميان آورد و از فلسفه آنها سخن گفت، به خلافت و امامت پرداخت سپس به سفارشات رسول خدا در اين مورد اشاره و به مقام و جايگاه رهبرى در اسلام اشاره كرد و ويژگى‏هاى ان را براى مردم بيان كرد.
به تعبير كوتاه اينكه توازن مسايل سياسى و دينى در سخنان آن حضرت گوياى رابطه سياست و ديانت در سيره سياسى آن حضرت مى‏باشد.
2-قاطعيت در مسير حاكميت حق.
دومين اصل از اصول سياسى حضرت كه در سيره سياسى او كاملاً مشهود است اصل قاطعيت و انعطاف ناپذيرى آن حضرت در مسير حاكميت حق مى‏باشد، او با تمام توان از اهداف و آرمان‏هاى ناب و اصيل دينى كه برخاسته از قرآن و سنت رسول خدا(ص) بود، دفاع نمود و مانند پدرش رسول خدا(ص) و همسرش على بن ابى طالب در اداى تكليف هيچ گونه سستى نورزيد و مصلحت انديشى بر سر اصول سياسى اسلام نكرد. تاريخ مبارزات سياسى حضرت نشان مى‏دهد كه حتى يك مورد را نمى‏توان يافت كه حضرت از آرمان‏هاى خويش دست برداشته از راه سازش با دشمنانش برآمده باشد، بلكه حضرت قاطع و مصمم و با قبول انواع فشارها و تهديدها و شكنجه‏ها در راه نيل به اهداف خويش حركت نمود، بر اثر همين قاطعيت و انعطاف ناپذيرى حضرت بود كه توانست مخالفين اش را به زانو درآورد و آنان را وادار ساخت روش برخوردشان را با زهرا(س) تغيير دهند. ابى بكر و دستيارانش تصميم گرفتند از زهرا(س) كه بر اثر رنج‌ها و بيمارى در بستر افتاده بود عيادت نمايند و بدين طريق، ضمن دل جويى از زهرا(س) و پرده پوشى بر رفتارهاى گذشته خويش در برابر حضرت، قدرت و حكومت خويش را مشروعيت بخشيده تلاش‌های سياسى حضرت زهرا(س) را خنثى سازند. اما بینش عميق و چشمان تيزبين زهرا(س) مانع از آن گرديد كه آنان به اهداف خويش دست يافته بر او پيروز گردند، حضرت ابتدا با عدم پذيرش آنان مشروعيت آنان را زير سؤال برد و با اظهار تنفر و انزجار از آنان كه خود را خليفه رسول خدا(ص) در ميان مردم جا زده بودند و اين عنوان را با خود يدك مى‏كشيدند، ضربه سختى بر اعتبار و وجهه سياسى آنان وارد نمود و اين سؤال را در اذهان توده مردم ايجاد نمود كه ابى بكر چگونه خود را خليفه و جانشين رسول خدا(ص) مى‏داند، در حالى كه فاطمه زهرا(س) تنها يادگار بجا مانده از رسول خدا(ص) بر او خشمگين و از او ناراضى مى‏باشد، به گونه‏اى كه تا آخرين لحظات زندگى از سخن گفتن و رويارويى با او ابا دارد آنان ناچار به امام على(ع) متوسل شدند، حضرت زهرا(س) آنگاه كه با وساطت على(ع)رو به رو گرديد، ضمن اطاعت پذيرى خويش از ولايت، آنان را به حضور پذيرفته، سپس خطاب به آنان فرمود:آيا اگر حديثى از رسول خدا(ص) برايتان بخوانم كه آن را بدانيد، به آن عمل می‌کنید؟ گفتند: آرى. فرمود: شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا از رسول خدا(ص) نشنيده‏ايد كه فرمود: رضايت فاطمه، رضايت و خوشنودى من است و خشم فاطمه خشم من است، هر كس فاطمه دخترم را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است و هر كس فاطمه را خشنود سازد، مرا خشنود كرده و هر كس فاطمه را به خشم درآورد، مرا به خشم آورده است آنان گفتند: آرى اين فرمايش را از رسول خدا(ص)شنيده‏ايم. سپس حضرت فرمود: همانا خداوند و فرشتگان را شاهد و گواه مى‏گيرم كه شما مرا به خشم آورد و از خود خشنود نساخته‏ايد، هرگاه رسول خدا(ص) را ملاقات كنم، از شما به آن حضرت شكايت خواهم كرد. (66) حضرت صديقه طاهره با بيان اين حديث از رسول خدا(ص) و اقرار گرفتن از خليفه كه آن را از پيامبر (ص) شنيده است، او را محكوم نمود و خليفه را كه مى‏خواست از عواطف زنانگى زهرا(س)سود جسته و با رفتار به ظاهر عاطفى خويش حضرت را در برابر خود تسليم نمايد، مغلوب ساخت. رمز موفقيت و پيروزى زهرا(س) را در اين نكته مى‏توان يافت كه حضرت زهرا(س) قاطع و مصمم در پى رسيدن به اهداف خويش حركت نموده در برابر انواع توطئه‏ها و دسيسه‏ها ايستاده دست به افشاگرى زد، او از قدرت و هيمنه خليفه هراس بدل راه نداده با شجاعت تمام در جمع مردم خليفه و دستيارانش را مخاطب قرار داده فرمود: بر غير شتر خويش داغ زديد، به آبشخورى كه حق ديگرى بود وارد شديد. (67) مقام خلافت و ولايتى را كه حق ديگرى بود تصاحب نموديد.
3- زمان‏شناسى در حركت‏هاى سياسى:
از اصول كه در سيره سياسى حضرت به عنوان الگو و قابل استفاده است زمان‏شناسى آن حضرت است. مقصود از زمان مفهوم لغوى و فلسفى آن نيست تا اين مسأله پيش آيد كه زمان امرى است وجودى يا عدمى و ساير مباحثى كه در تعريف زمان مطرح شده بلكه مقصود موقعيت تاريخى جامعه و شرايط و مقتضيات زمانى حاكم بر آن است. اهميت زمان و زمان‏شناسى به گونه‏اى است كه هرگونه بى توجهى و غفلت از آن بسيارى از حركت‏ها از جمله حركت‏هاى سياسى را با شكست و ناكامى مواجه ساخته راه‌های پيروزى را مسدود مى‏نمايد. امام على(ع) در اهميت زمان و زمان‏شناسى فرمود: آنكه از زمانه ايمن نشنيد خيانت آن بيند(68).
برهه‏هاى گوناگون تاريخ ويژگى‏ها و قوانين خاص خود را دارد كه تنها با در نظر گرفتن آن خصوصيات و رعايت آن قوانين مى‏توان به موفقيت اميدوار بود و نتيجه عدم توجه به آن جز شكست و ناكامى نيست. در زندگى سياسى و سيره سياسى حضرت زهرا(س) نمونه‏هاى فراوان از زمان‏شناسى و آگاهى آن حضرت به زمان و توجه به نقش و موقعيت زمان را مشاهده مى‏نماييم. او آنگاه كه خواست بر عليه خليفه اعتراض نمايد، به منزل او نرفت، بلكه مسجد را كه مركز تجمع و محل تصميم‏گيرى مسلمانان بود برگزيد و آنگاه كه مردم در آن جمع بودند اعتراض خويش را به گوش خليفه رساند. (69)نمونه ديگر از زمان‏شناسى حضرت، سخنان شورانگيز او در جمع زنان مدينه است، معمولاً موقعيت حضرت ايجاب مى‏كرد كه او از دردها و رنج‌های جسمى خود سخن مى‏گفت و از وضعيت رنجور خويش سخن به ميان مى‏آورد، ولى بينش و درايت سياسى و زمان‏شناسى حضرت او را واداشت كه از اين موقعيت و فرصت به دست آمده كمال استفاده را ببرد، وقتى زنان مهاجر و انصار از وضعيت جسمى او پرسيدند او شرح حال خود را بهانه قرار داده دست به افشاگرى زد و از اين طريق اهداف و آرمان‏هاى سياسى خويش را دنبال نموده و سخنان خود را به مردم مدينه رساند. (70)در برخورد با خليفه و دستيارانش آنگاه كه از او عيادت نمودند نمونه مهم زمان‏شناسى حضرت است، آنان كه خواستند با اندك دلجويى از حضرت بر تمامى ناروايى‏ها و ظلم و ستم‏هاى خويش بر او چشم پوشى نمايند و از اين طريق آنها را پنهان سازند، ولى در مقابل، بينش و درايت و زمان‏شناسى حضرت مانع گرديد كه آنان به هدف خويش نايل آيند، تنفر و انزجار حضرت آنان را براى هميشه ناکام نهاد. (71)از نمونه‏هاى مهم در زمان‏شناسى حضرت كه قيام او را جاودانه ساخت، وصيت حضرت مبنى بر مخفى بودن مراسم تشييع و تدفين و پوشيده ماندن مزار اوست(72) او با اين موضع براى هميشه مشروعيت ابى بكر را زير سؤال برد و اين سؤال هميشه در حافظه تاريخ نقش بسته است كه چرا يگانه دختر و تنها يادگار رسول خدا(ص) مخفيانه به خاك سپاريده شد و كسى كه خود را جانشين پدر او مى‏خواند در مراسم تشييع او شركت نكرد و چرا مزار او براى هميشه پنهان است؟!
4-تلاش بر جداناپذيرى قرآن و اهل بيت
اهل بيت در فرهنگ و بينش شيعه مقام و جايگاه خاصى دارد به گونه‏اى كه آنها را معصوم دانسته گفتار و كردار و سيره آنان را همانند رسول خدا حجت مى‏دانند و آنان را پس از رسول خدا مجريان و حافظان و مفسران قرآن مى‏دانند، بر اين اساس هرگونه جدايى ميان اين دو را موجب ضلالت و گمراهى می‌دانسته‌اند. رسول خدا(ص) بر اساس فرمايش معروف رابطه قرآن و عترت را این‌گونه بيان داشته است:من دو امانت گرانبها و ارزشمند را در ميان شما باقى مى‏گذارم كه يكى كتاب خدا و ديگرى اهل بيت و خاندان من است؛ اين دو يادگار من هيچگاه از هم جدا نخواهد شد اگر به اين دو تمسك جوئيد گمراه نمى‏شويد. (73)قرآن مجموعه قوانين آسمانى اسلام است كه عمل به آن ضامن بهروزى و نجات انسانها مى‏باشد و از طرفى تفسير و تأويل قرآن را بايد كسانى به عهده بگيرند كه با زبان و فرهنگ وحى آشنا باشند، به همين سبب به باور شيعه بايست افراد واجد صلاحيت براى تفسير و تأويل كتاب آسمانى از سوى رسول خدا(ص)معرفى شوند؛قرار گرفتن عترت در كنار قرآن به لحاظ نياز كتاب آسمانى و تشريح اهداف و مقررات آن است(74) آنان هستند كه مى‏توانند تفسير درست از قرآن و دين ارائه نموده مردم را در راه راست و مسير هدايت رهنمون سازند. دقت و توجه به عنوان حديث (نبوى) نشان مى‏دهد كه تفكيك و جدايى بين قرآن و عترت و عمل به قول و برداشت كسانى كه به رموز قرآن آشنايى ندارند، جز ضلالت و گمراهى نتيجه به بار نخواهد آورد. اينكه رسول خدا قرآن و عترت را به عنوان دو امانت گرانبها در كنار هم قرار داده است، بيانگر آن است كه حركت هر دو در يك مسير و به خاطر يك هدف است، يكى قانون آسمانى و ديگرى مفسران و مجريان و حاميان آن هستند، بدين جهت است كه جدا شدن و فاصله گرفتن و انحراف از عترت مايه گمراهى و هلاكت خواهد بود. (75)همزمان با رحلت رسول خدا، تِز و تفكر:{قرآن ما را بسنده است و با وجود آن به چيزى ديگرى نياز نداريم}بر تفكرات و بينش دينى مردم استيلا يافت و از آن پس همه تلاش‌ها و كوشش‏ها در اين مسير ادامه يافت و تفسيرها و تأويل‏هاى شخصى و سليقه ای از دين رونق گرفت و سرآغازى شد براى انحطاط و انحراف مسلمين! (76)صديقه طاهره(س) در آغازین لحظه‏هاى اين تفكر به پا خواست و از تفكر دينى قرآن در كنار عترت كه طرح اصلى آن از رسول خدا(ص) بود، دفاع نمود. او در موارد مختلف به نياز جامعه اسلامى به عترت در كنار قرآن به عنوان مفسر و مبين آن اشاره نموده اين مسأله را به مردم گوشزد نمود. او در سخن فرمود: آيا شما به عموم و خصوص قرآن از پدرم و پسر عمويم على آگاه‏تر و داناتريد. (77) از اين طريق نياز مردم را به اهل بيت در شناخت قرآن و دين بيان نمود، او دورى اهل بيت از صحنه سياسى اجتماعى مردم را بزرگ‌ترین خسارت دانسته(78) بدين وسيله مقام و جايگاه دينى آنان را در جامعه اسلامى روشن ساخت.
او در موارد جنبه هدايت گرانه امام را يادآورى نموده فرمود: واى بر شما! آيا كسى كه مردم را به سوى حق هدايت و رهنمون مى‏سازد سزاوار پيروى و فرمانبرى است؟ يا كسى كه نمى‏تواند مردم را هدايت كند بلكه خود نياز به رهبر و راهنما دارد؟(79)
در واقع او علاوه بر تأكيد بر شايستگى‏هاى على بن ابى طالب به نحوه و چگونگى حكومت بر مسلمانان تأكيد داشت و معتقد بود كه امامت و رهبرى همانند نبوت منصبى الهى است. اين باور حضرت زهرا(س) از مهم‌ترین اصول سياسى شيعه گرديد، شيعيان معتقدند كه امامت ادامه نبوت است، پس آنچنان كه خداوند سبحان كس يا كسانى را از ميان بندگان خود بر مى‏گزيند و او را با معجزاتى كه چون نص از جانب خداوند است تأييد مى‏كند. همچنين براى امامت نيز هر كه را بخواهد برمى گزيند و به پیامبرش دستور مى‏دهد امامت او را با نص خاص تصريح نمايد و او را براى انجام وظايف رهبرى مردم پس از رسول خدا منصوب نمايد. (80)امام رضا(ع) در سخنان طولانى پيرامون نقش و جايگاه امامت فرموده است:امامت جايگاه انبیا و اِرث اوصیا است، امامت خلافت از طرف رسول خدا(ص) و مقام اميرالمومنين و ميراث حسن و حسين(ع) است. به راستى امامت زمام دين و نظام مسلمين و عزت مؤمنین است، امامت بنياد پاك اسلام و شاخه با بركت آن است، به وسيله امامت نماز و روزه و زکاتْ و حج و جهاد درست مى‏شود. . . امام ماه تابنده و چراغ فروزنده و نور برافروخته و ستاره راهنما در تاريكى شب‌ها و بیابان‌های تنها و گرداب درياها است، امام آب گواراى است براى تشنگى و رهبر به حق و نجات بخش از نابودى است. . . امام امين خدا در ميان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت كننده به سوى خداى عزوجل و دفاع كننده از حقوق خداست. (81)شيعه با اين رويكرد به امامت و لزوم بودن عترت در كنار قرآن نگاه مى‏كند و از نظر آنان امامت و ولايت صرفاً خلافت و امارت ظاهرى نيست، بلكه خلافت و جانشينى كلى خداوند است كه ولايت تشريعى از آثار اين ولايت است. . . امام انسان كامل الهى است كه به جميع نیازمندی‌های مردم و صلاح فساد آنان آگاهی دارد. او امانت دار احكام و اسرار الهى است و از همه گناهان و خطاها پيراسته است او در ارتباط با عالم اعلا و صراط مستقيم الهى است او حجت خدا بر بندگان و واجب الاطاعْه است، او عهده دار هدايت انسانها به سوى كمالات معنوى مى‏باشد. (82)صديقه طاهره(س) با اين نگاه به اهل بيت و رهبرى آنان در جامعه توجه داشت و دورى آنان را موجب به خطر افتادن همه دستاوردهاى رسالت دانست و تمام تلاش‌های او بر اين بود كه مردم را به اين مسأله آگاه سازد، آيات قرآنى كه حضرت در موضع‌گیری خود در برابر خليفه و دستيارانش به آن استدلال نموده اهميت و جايگاه اهل بيت: را در جامعه و لزوم آنان را در كنار قرآن به خوبى تحليل و ديدگاه خود را ابراز نموده است. استدلال حضرت به اين آيات(83) جاى تأمل و دقت دارد و اينكه حضرت خليفه و دستيارانش را از مصاديق اين آيات دانسته است!
1-أَلاَ فِى الْفِتْنَِْه سَقَطُوا وَاًِّنَّ جَهَنَّمَ لَُمحِيطٌَْ بِالْكَافِرِينَ(84)آگاه باش كه آنها خود به فتنه در افتادند و دوزخ همانا به آن كافران احاطه خواهد دانست.
2- بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً(85)ظالمان كه به جاى خدا شيطان را برگزيدند بسيار بد مبادله كردند.
3-وَ مَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْاًِّسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الاَّخِرَِْ مِنَ الْخَاسِرِينَ. (86)هر كس غير از اسلام دينى اختيار كند هرگز از وى پذيرفته نيست.
4-و ما مُحمَّدٌ اًِّلاَّض رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَاًِّنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىأَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئاً وَسَيَجْزِى اللّهُ الشَّاكِرِينَ. (87)
محمد(ص) نيست مگر پيامبرى از طرف خدا كه پيش از او نيز پيامبرانى بودند و از اين جهان درگذشتند اگر او نيز به مرگ يا شهادت درگذشت، باز شما به دين جاهليت خود رجوع خواهيد كرد، پس هر كه مرتد شود به خدا ضررى نخواهد رسانيد و خود را به زيان انداخته و هر كس شكر نعمت دين گذارد و در اسلام پايدار ماند البته خداوند جزاى نيك اعمال به شکر گذاران عطا خواهد كرد.
5- أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ. (88)آيا با قومى كه عهد و پيمان خود را شكستند. . . كارزار نمى‏كنيد.
6- اًِّن تَكْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَاًِّنَّ اللَّهَ لَغَنِىُّ حَمِيدٌ(89)اگر شما و همه اهل زمين يك مرتبه كافر شويد خدا از همه بى نياز است.
7- وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ. (90. )آنانى كه كه ظلم و ستم كردند به زودى خواهند دانست كه به چه كيفر گاهى و دوزخ انتقامى بازگشت مى‏كنند.
8- أَلاَّ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ. (91. )
اين همان زيان است كه بر همه آشكار است. (92)ملاحظه مى‏گردد كه صديقه طاهره آيات را كه عناوينى: چون سقوط در فتنه، كافران، زيانكاران، برگشت به عقب و بازگشت به آئين جاهليت، نقض عهد و پيمان، ظالمان، زيان آشكار! را بكار برده است، حال اگر قدرى در تحليل و جزئيات اين مسأله جانب احتياط را برگزيده از تفصيل مطلب خوددارى نمائيم، ولى آنچه قدر مسلم اينكه: حضرت همه اين مطالب را زمانى اظهار نمود كه پس از رسول خدا(ص) اهل بيت آن حضرت كه در رأس آنان امام على(ع) قرار داشت از صحنه سياسى و رهبرى امت كنار نهاده شده بود و ميان قرآن و اهل بيت جدايى افكنده بودند به نظر مى‏رسد بيان مقام و جايگاه دينى و معنوى اهل بيت و لزوم بودن آنان در كنار قران به عنوان مفسران و حاميان آن به گونه‏اى كه به عنوان ركن و پايه شريعت شمرده شده است از مهم‌ترین تلاش‌های فكرى و سياسى حضرت زهرا مى‏باشد؛ او با معرفى امام على(ع) به عنوان دانا به عموم و خصوص قرآن و شخصيتى آگاه به امور دينى و دنيايى مردم، فلسفه بودن آنان را در كنار قرآن تبيين نمود و آشكار ساخت كه رهبرى جامعه علاوه بر آگاهى به امور دنياى مردم نيازمند آگاهى به امور آخرتی است كه آنان را در هر دو نشئه دنيا و آخرت رهبرى كند و سعادتمندی آنان را در آخرت نيز فراهم سازد. از اين رو مى‏توان گفت اين مسأله از مهم‌ترین استراتژى‏هاى حضرت زهرا(س) نسبت به امامت و رهبرى جامعه است كه حضرت در موضع‏گيرى‏هاى سياسى خويش ابراز نمود. امروزه شيعيان با اين رويكرد به اهل بيت توجه دارند و با اين ديدگاه است كه اعتقاد به امامت و رهبرى آنان را جز اصول دين شمرده‏اند زيرا با دورى از آنان نمى‏توانيم اسلام و شريعت را به صورت حقيقى و واقعى آن بشناسيم، طبيعى است كه چنين رويكرد به اهل بيت: و امامت آنان جز اصول دين قرار گيرد كه نخستين بار پس از درگذشت رسول خدا(ص)به وسيله حضرت زهرا(س)مطرح و به دفاع از آن پرداخته شد.
5- فرهنگ شهادت‏ طلبى
از ديگر اصول فراهم آمده در باورهاى شيعى ظلم ستيزى و فرهنگ شهادت‏طلبى كه اين مهم از رفتارهاى حضرت زهرا(س)نمايان است. تاريخ پرفراز و نشیب هزار و چند صد ساله تشيع نشان مى‏دهد كه آنان هميشه در مبارزه با ظلم و ستم پيشتاز بوده و فرهنگ ظلم ستيزى از كارنامه درخشان آنان است. آنان در اين مسير از همه چيز خويش گذشته و حتى با نثار جان به دفاع از اسلام پرداخته و فرهنگ شهادت‏طلبى را به وجود آورده‏اند. واقعه حماسى و هميشه جاويد كربلا و عاشورا از مهم‌ترین نمونه‏هاى اين فرهنگ در تاريخ تشيع است كه ترديدى در تأثيرپذيرى آن از فرهنگ فاطمى نيست، زيرا كه نخستين بار در تاريخ تشيع فرهنگ شهادت‏طلبى و ايثار جان در راه پاسدارى از دين و دستاوردهاى اصيل شريعت به وسيله صديقه طاهره(س)شكل يافت، او با قربانی نمودن فرزندش محسن(ع) (93) به دفاع از ولايت پرداخت و خود نيز در اين مسير قربانى گرديد. (94)آنچه بر شمرديم نمونه‏هاى از اصول و سيره سياسى حضرت زهرا(س) بود كه مى‏تواند براى مسلمانان الگو قرار گيرد و بر انديشمندان مسلمان است كه با بررسى عميق سيره و رفتار فاطمى هر چه بيشتر مردم و جامعه را با سيره و فرهنگ فاطمى آشنا سازند و از گلستان زندگى او بهره گيرند.
خاتمه و نتیجه :
آنچه در اين نوشته بيان گرديد اينكه: 1 زندگى پر بركت حضرت فاطمه(س) به عنوان بهترين الگو و نمونه فرا روى انسانهاى مسلمان و آزاده قرار دارد و فضیلت‌های که برای این بانوی بزرگوار در کتب احادیث و روایات آمده فراوان است و نام‌ها و القاب زیبای که برای این بانو در احادیث به چشم می‌خورد بیانگر مقام شگرف و جایگاه ویژه آن بزرگوار می‌باشد که ما به این نام‌ها به طور مشروح و مبسوط پرداخته و این نام‌ها و القاب را توضیح داده‌ایم و همچنین فضایل آن حضرت را به گونه مبسوط اشاره نموده‌ایم. و در قسمت آخر این مقاله آمده است که حضرت صديقه طاهره(س) پس از تشكيل سقيفه به دفاع از امام على(ع) بر خواست، دفاع او از امام نه به انگيزه‏هاى مادى يا عاطفى كه به اين جهت بود كه امام على(ع) را به دستور خدا و رسول(ص) او امام و رهبر امت مى‏دانست و بدين جهت بارها به حديث شريف غدير براى حقانيت ولايت امام على(ع)اشاره نمود و در واقع قيام و مبارزات حضرت زهرا(س)بر گرفته از کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص)بود. حضرت صديقه طاهره(س) از راه‌ها و فرصت‏هاى مختلف به دفاع و حمايت از امام على(ع) بر خواست او ابتدا از توطئه‏ها و دسيسه‏هاى كه براى بر كنارى امام صورت گرفته بود پرده برداشت و دست به افشاگرى زد و توانست چهره‏هاى نفاق را به مردم معرفى نمايد. حضرت زهرا(س) در ادامه در دفاع از امام على(ع) روى سوابق درخشان و خدمات بى نظير او در راه اسلام انگشت نهاد و ضمن بر شمردن فضايل ذاتى و اکتسابی امام و مقايسه او با ديگران شايستگى او را براى خلافت تثبيت نمود. و نيز با نشان دادن تصويرى از حكومت امام على(ع) مردم را به سوى آن حضرت توجه داد و همچنین به خطرات و انحرافات و بدعت‌های که در آینده اتفاق افتاد مردم را هشدار داد وبا موضع گیری‌های صریحش برای دفاع از ولایت و جانشینی علی (ع)به رابطه بین سیاست و دیانت تاکید نموده و با قاطعیت و انعطاف ناپذيرى در مسير حاكميت حق با تمام توان، از اهداف و آرمان‏هاى ناب و اصيل دينى كه برخاسته از قرآن و سنت رسول خدا(ص) بود، دفاع نمود و مانند پدرش و همسرش على بن ابى طالب در اداى تكليف هيچ گونه سستى نشان نداد و بر سر اصول سياسى اسلام مصلحت انديشى نكرد. از اصول كه در سيره سياسى حضرت به عنوان الگو قابل استفاده است زمان‏شناسى آن حضرت است. و همچنین قاطعیت در مسیر حق و تاکید آن حضرت بر عدم جدایی قرآن و عترت و همچنین فرهنگ شهادت طلبی که با قربانی نمودن فرزندش محسن و شهادت خودش، این فرهنگ را ترویج نمود. . .

پی نوشتها و منابع و مآخذ
 

محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابيطالب، قم انتشارات علامه، بى تا، ج3، ص 353؛ امين الاسلام طبرسى، اعلام الورى، بيروت دارالمعرفْ، 1399 ه، ص 154؛ برخى از علماى شيعه ولادت آن حضرت را در سال دوم بعثت نيز ذكر نموده‌اند.
2-عبدلملك بن هشام، السيره البنويه، قم، مكتبه المصطفى، 1355 ج1، ص 257. -
3-همان ص202؛ على بن محمد بن صباع مالكى، الفصول المهمْ، نجف، دارالكتب التجارىْ، بى‏نا، ص150.
4اّ نَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَفَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرًِّْنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ سوره كوثر، آيه 3 - 1
5-على بن عساكر، تاريخ دمشق الكبير، بيروت، دارلاحيأ التراث العربى، 1421ه، چاپ اول، ج2، ص 69
6. عباس، قمى، بيت الاخزان، ترجمه محمد، محمدى اشتهاردى قم، انتشارات ناصر، بى تا، ص 18
7 لماعرج بی الی السماءخذ بيدى جبرئيل فادخلنى الجنْ فناولنى من بها فأكلته فتحول ذالك نطفًْ فىصلبى فلما اهبطت الى الارض واقعت خديجْه فحملت بفاطمهْ)س( ففاطمهْ حورأ انسيه و كلما اشتقت الى رائحهْ الجنْه شممت رائحْه ابنتى فاطمه صدوق، محمدبن على، التوحيد، تهران، مكتبْه الصدوق، 1398 ص 118؛ امالى صدوق، تهران، كتابخانه اسلاميه، 1362 ش، ص 461؛ مناقب، همان، ص 335، محمد بن جرير، طبرى، دلايل الامامْ، قم، منشورات الرضى 1363 ه، چاپ سوم، ص 53
8 لما ولدت فاطمه(عليهاالسلام) اوحى الله عزوجل الى ملك فانطلق به لسان محمد(ص) فسماهافاطمه على بن عيسى، اربلى، كشف الغمه فى معرفْ الائمهْ، بيروت، دارالكتب الاسلاميه، 1401 ه، ج2، ص 89.
9. انّما سميت فاطمهْ، فاطمهْ صلوات الله عليها لان الله فطم من احبها من النار محب الدين طبرى، ذخايرالعقبى، قاهره، كتابخانه قدس، 1365ه، ص 26.
10. يا فاطمهْ اتدرين لم سميت فاطمهْ؟ فقال علىٌ يا رسول الله لم سميت؟ قال: لانها فطمت هى و شيعتها من النار؛ سليمان قندوزى، ينابيع المودْه، ناشر، دارالاسوْه، 1416 ه، بى جا، ج2، ص 320؛ ذخايرالعقبى، ص 26.
11. لفاطمهْ)سلام ا الله عليها تسعْ اسمأ عندا عزوجل: فاطمه، و الصديقه، و المباركْ، و الطاهره، و الزكیه و الراضيه، و المرضيه، و المحدثه، و الزهرا. اعلام الورى، ص 148.
12. كان وجهها يزهر لاميرالمؤمنين (ع) من اول النهار كاالشمس الضاحىْ و عند الزوال كالقمر المنير و عند غروب الشمس كاالكوكب الدرى، بحار الانوار، مجلسى بيروت، دارالتعارف، 1421 ه، ج18، ص 18
13. ينابيع الموده، ج 2 ص 320
14. النهايه، ج1، ص 94.
15. سميت فاطمهْ محدّثه لان الملائكْ كانت تهبط من السمأ فتناديها كما كانت تنادى مريم بنت عمران فتقول: يا فاطمهْ ان الله اصطفاك و طهرك واصطفاك على نسأ العالمين يا فاطمهْ اقنتى لربك و تحدثهم ويحدثونهادلايل الامامْ، ص 11
16. كشف الغمْه، ج 2، ص 88.
17. مناقب، ج2، ص 71.
18. و انى انتظر بها القضأ ؛ عبدالرحمن، سبط بن جوزى، تذكرْ الخواص، نجف، مطبعه علميه، 1369 ص316؛ ذخاير العقبى، ص 29.
19. مناقب، ج3، ص345، دلايل الامامْ، ص 14، كشف الغمه، ج 2، ص 398؛ مرتضى حسينى فيروزآبادى، فضايل الخمسْ قم، مجمع جهانى اهل بيت، 1422 ه، چاپ اول،
20. ابن ابى الحديد، معتزلى، شرح نهج البلاغه، بيروت، دار احيأ التراث العربى، 1385 ه، چاپ دوم، ج 9، ص 193. دلايل الامامْ، ج 2، ص11؛ كشف الغمْ، ج 2، ص 75؛ مناقب، ج 3، ص 357.
21. محمد بن حسن طوسى، الامالى، قم، دارالثقافْ، 1414 ه، چاپ اول، ص 258.
22. الموفق، خوارزمى، مناقب خوارزمى، قم، مؤسسه النشرالاسلامى، 1411 ه ق، چاپ دوم، ص 256.
23. محمد بن محمد ابن نعمان، مفيد، الارشاد، ترجمه هاشم رسولى محلاتى، تهران نشر فرهنگ اسلامى1378ش، ج 1، ص 66؛ عبدالله بن مسلم، ابن قتيبه، المعارف، قم شريف الرضى، 1415 ه، چاپ‏اول، ص210.
24. دلايل الامامْ، ص 45؛ يوسف شامى، الدرالنظيم، قم، مؤسسْ النشر الاسلامى، 1420 ه، چاپ‏اول، ص485
25. براى اطلاع بيشتر رجوع شود به كتابنامه حضرت زهرا(س) نوشته اسماعيل خويى زنجانى.
26 سوره احزاب، آيه 33
27. اللهم هؤلأ اهل بيتى اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، قالت ام سلمهْ: فانا معهم يا نبى الله؟ قال:انت على مكانك و انك على خير ؛ جلال الدين، سيوطى، الدرالمنثور، بيروت، دارالاحيأ التراث العربى، 1421 ه، چاپ اول، ج 6، ص 532؛ نافع بن حمرأ گويد: رسول خدا را ديدم كه به مدت هشت ماه صبحگاهان هنگام نماز صبح هر گاه از جلو در فاطمه عبور مى‏كرد مى‏فرمود: سلام و رحمت و بركات خدا بر شما اى اهل‌بیت، هنگام نماز است و اين آيه را تلاوت مى‏نمود. كشف الغمْه، ج 2، ص 83؛ الامالى، ص 139.
28. همان، ص 334 - 259؛ اختصاص مفيد، ص 113؛ محم ابن محمد مفيد، الاختصاص، قم، مكتبْ بصيرتى، بى تا، ص 112.
29. يغضب لغضبك و يرضى لرضاك. على بن ابى بكر، هيثمى، مجمع الزوائد، بيروت، دارالفكر، ج 9، ص 328؛ مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 225؛ كشف الغمه، ج 2 ص 84؛ متقى هندى، كنز العمال، بيروت، مؤسسه الرسالْ 1399 ه، ج 12، ص 111؛ الحافظ سليمان ابن احمد طبرانى، المعجم الكبير، دارالاحيأ التراث العربى، بى تا، بى جا، ج 1، ص 108؛
30. فانما ابنتى بضعهْ منى يريبنى مارابها و يؤذنى مااذاها، ايضاً فاطمْه بضعْه منى يؤذينى مااذاها. مسلم نيشابورى، صحيح مسلم؛ الرياض، دارالمغنى، 1419 ه، 2 جلدى، ص 1329؛ صحيح بخارى، بيروت دارالاحيأ الترات العربى، 1422 ه، 2 جلدى ص 666؛ ابى نعيم احمد، اصفهانى، حلىْ‏الاوليأ، بيروت، دارالفكر، 1416 ه، ج 2، ص 40؛ كشف الغمه، ج 2، ص 93؛ ابوسعيد، واعظ خرگوشى، شرف النبى، ترجمه نجم الدين محمود راوندى تصحيح محمد روشن، تهران: انتشارات بابك، 1361 ش.
31. عبدالحسين، امينى، فاطمهْ الزهرا، تهران: انتشارات اميركبير، 1362 ش، چاپ اول، ص 118.
32. ياعلى! اما علمت ان ملائكٌْه سائرْ فى الارض يخدمون محمداً و آل محمد الى ان تقوم الساعْه دلايل الامامْ، ص 49، ترجمه بيت الاحزان، ص 39.
33. مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 337؛ دلايل الامامه، ص 48.
34. ترجمه بيت الاحزان، ص 139؛ مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 339.
35. بيت الاحزان، ص 253 - 252.
36. الدر التنظيم، ص 456؛ محمد، صدوق، علل الشرابع، بيروت، داراحيأ التراث العربى 1385 ه، چاپ‏دوم، ص 182.
37. عبدالحسين، امينى، الغدير، قم، مركز الغدير للدراسات الاسلاميه، 1416 ه، چاپ اول، ج 5 ص 77 67
38. وَاًِّذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَُْ يَا مَرْيَمُ اًِّنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَأِ الْعَالَمِينَ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِى لِرَبِّكِ وَاسْجُدِى وَارْكَعِى مَعَ الرَّاكِعِينَ ؛ آل عمران، آيات 42 و 43
39. وَامْرَأَتُهُ قَائِمٌَْ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِاًِّسْحَاقَ وَمِن وَرَأِاًِّسْحَاقَ يَعْقُوبَ قَالَتْ يَاوَيْلَتَى أَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذَابَعْلِى شَيْخاً اًِّنَّ هذَا لَشَئٌ عَجِيبٌ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَُْ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْأَهْلَ الْبَيْتِ اًِّنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ هود آيات73- 71.
40. وَ أَوْحَيْنَا اًِّلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ قصص، آيه 7.
41. مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 337.
42. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، مؤسسْه الوفأ، 1403 ق، چاپ دوم، ج 43، ص 80؛ عوالم العلوم، قم، مؤسسْه الامام المهدى، 1411، چاپ دوم، ج 11، ص 58.
43. دلايل الامامْ، ص 28
44. ويحك اطلبيها فانها تعدل عندى حسناً و حسينا، دلايل الامامْ، ص 1؛ از اين حديث مى‏توان اهميت و حفظ و احترام احاديث و سخنان رسول خدا)ص( در نزد حضرت فاطمه فهميد و اينكه سخنان رسول خدا)ص(تا چه اندازه در نزد او از قداست و احترام بر خور دار بود. حال مى‏توان با اين داستان نقل شده از عايشه آن را مقايسه كرد كه گفت پدرم پس از رسيدن به خلافت روزى دستور داد احاديث نوشته از رسول خدا (ص) را نزد او آورم و سپس پدرم آنها را كه نزديك دو صد حديث بود در وسط حياط مدفون نمود.
45. مناقب، ج3 ص 35.
46. عوالم العلوم، ج11، ص 582.
47. عوالم العلوم، ج11، ص 5 مناقب، ج 3، ص 341.
48. كشف الغمه، ج 2، ص 94؛ علل الشرايع، ج 1، ص 315.
49. كشف الغمهْ، ج2، ص 79.
50. همان، ص 77، ذخاير العقبى، ص 37. براى اطلاع بيشتر، ر. ك: احقاق الحق، ج10ص237
51. لاَ تَجْعَلُوا دُعَأَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَأِ بَعْضِكُم بَعْضاً نور63/
52. يا بنىْ لم تنزل فيك ولافى اهلك من قبل انت منى و انامنك و انما نزلت فى اهل الجفا والبذخ والكبر، قولى يا ابه فانه احب للقلب و ارضى للرب ابن مغازلى، المناقب، ص 345.
53. مناقب آل ابى طالب، ج3، ص 334.
54. ففاطمهْ حوراٌ انسيه فكلما اشتقت الى رائحْه الجنْه شممت رائحْه ابنتى فاطمْه. ذخاير العقبى، ص 36.
55. احمد رحمانى، فاطمه الزهرا، ص 114.
56. فانشدك باا الله اناالذى اختارنى رسول الله ص( و زوجنى ابنته فاطمه)سلام الله عليها( و قال: الله زوجك اياها فى السمأ ام انت؟ قال بل انت احتجاج، ج1، ص 267.
57. نشدتكم باا هل فيكم احدٌ زوجته سيدْ نسأ العالمين غيرى؟ قالوا: لا همان، ص 278، امالى طوسى، ص 85.
58. منا النبى، و منكم المكذب( ابوجهل) و منا اسدالله منكم سيدالاحلاف (ابوسفيان) و منا سيدا شباب اهل الجنْه و منكم صيبْ النار (اولاد مروان) و منا خيرنسأ العالمين و منكم حمّالهْ الحطب )ام جميل عمه معاويه و زوجْه ابى لهب)الغدير، ج2، ص 54، احتجاج، ج 1، ص 395
59. اشاره به حديث شريف نبوى كه فرموده است: الدنيا مزرعهْ الاَّخرْه.
60. الامامه. و السياسْه، ج 1، ص 12
61. همان، ص 13
62. علل الشرايع، ج 1، ص 222.
63. احتجاج، ج 1، ص 247.
64. محمدحسين، طباطبايى، شيعه در اسلام، ص 21.
65. مروج الذهب، ج2، ص 52.
66. ارأيتكما ان حدثتكما حديثاً عن رسول اللهتعرفانه و تفعلان به؟ قالانعم، فقالت نشدتكما ا الله تسمعا رسول الله يقول: رضا فاطمه من رضاى و سخط فاطمْه من سخطى فمن احب فاطمْه ابنتى فقد احبنى و من ارضى فاطمْه فقد ارضانى و من اسخط فاطمه فقد اسخطنى قالا نعم! اسمعنا من رسول الله ص( قالت فأنى اشهد الله و ملائكته انكما اسخطتمانى و ما ارضيتمانى و لئن لقيت النبى لاشكونّكما اليه، علل الشرايع، الامامهْ والسياسْه، ج1، ص14، ج1، ص 220-222
67. فوسمتم غير ابلكم و ورد تم غير مشربكم احتجاج، ج 1، ص 238.
68. من امن من الزمان خان تحف العقول، ص 85؛ بحار الانوار، ج 18، ص 23.
69. كاظم، قزوينى، فاطمهْ الزهرا3، ص 292.
70. همان، ص442
71. علل الشرايع، ج 1، ص 222.
72. همان، ص 219.
73. الا انى مخلف فيكم كتاب ا الله و عترتى اهل بيتى. . . خليفتان بصيران لايفترقان حتى يردا على الحوض امالى طوسى، ص 479؛ صحيح مسلم، ص 1200، با اندك اختلاف در عبارت
74. مجتبى، موسوى، لارى، مبانى اعتقادات در اسلام، تهران، نشر فرهنگ اسلامى1378 7 ش، ويرايش دوم، ص 775
75. همان، ص 776.
76. صحيح بخارى، ج 1، ص 120
77. ام انتم اعلم بخصوص القرآن و عمومه من ابى و ابن عمى؟ احتجاج، ج 1، ص 235.
78. الاذالك هوالخسران المبين، همان، ص 247
79. ويحهم افمن يهدى الى الحق احقُّ ان يتبع امن لايهدى الاّ ان يهدى فمالكم كيف تحكمون. همان، ص248.
80. محمدحسين، آل كاشف الغطأ، اصل الشيعه و اصولها، بيروت موسسه اعلمى للمطبوعات، 1413 ق، ص61 ر. ك، محمد جواد مغنيه، الشيعه فى الميزان، بيروت، درالتعاريف للمطبوعات 1399 ق، ص333.
81. ان الامامْ هى منزلْ الانبيأ و ارث الاوصيأ، ان الامامْ خلافْ او خلافْ الرسول)ص( و مقام اميرالمؤمنين و ميراث الحسن والحسين)ع( ان الامامْ زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزالمؤمنين، ان الامامْ اس الاسلام النامى و فرعه السامى بالامام تمام الصلوْ والزكاْ والصيام والحج والجهاد. . . الامام البدرالمنير والسراج الزاهر والنورالساطع والنجم الهادى فى غياهب الدجى و اجواز البلدان والقفار ولجج البحار، الامام المأ العذب على الظمأ والدال على الهدى والمنجى من الردى. . . الامام امين افى خلقه و حجته على عباده، و خليفته فى بلاده والداعى الى اوالذاب عن حرم الله، اصول كافى، ج 2، ص 123-121
82. محسن، فخررازى، بداىْ المعارف الالهيه، فى شرح عقايد الاماميه، محمدرضا مظفر، قم، النشر الاسلامى، 1416ق، چاپ 3، ج2، ص 7و9، ر. ك: نهج الحق و كشف الصدق، حسن، حلى، قم دارالهجرْ، 1407، چاپ اول، ص 164، حق اليقين، عبدالله شبر، بيروت، دارالاضوأ، 1406 ق، چاپ اول، ج1، صص 252-253.
83. آيات كه در متن آمده است، حضرت در دو خطبه خود در مسجد و جمع زنان مدينه، با آن استدلال نموده است.
84. توبه، آیه 49
85. كهف، آيه 50.
86آل عمران، آيه 85
87. آل عمران، 144
88. توبه، آيه 12
89. ابراهيم، آيه 7.
90. شعرأ، آيه 227. .
91زمر، آيه 15.
92. در ترجمه آيات از ترجمه استاد الهى قمشه‏اى استفاده شده است.
93. ارشاد، ج 1، ص 518

94. بيت الاحزان، ص143

نویسندگان : سید عبدالهادی رضوی، سید عبدالله رضوی
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع :راسخون



:: برچسب‌ها: گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت زهرا, س, حضرت زهرا
گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت زهرا(س) (1)
شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 1:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت زهرا(س) (1)

چکیده:
زندگى پر بركت حضرت فاطمه(س) به عنوان بهترين الگو و نمونه فرا روى انسان‌های مسلمان و آزاده قرار دارد كه با الهام گرفتن از آن مى‏توان در مسير سعادت و خوشبختی گام نهاد و با الگو گرفتن از آن، مسير كمال را پيموده به حيات معقول دست يافت. جامعه مسلمان امروز به ويژه زنان بيش از پيش به الهام گیری از زندگى حضرت زهرا(س) نيازمند مى‏باشند؛. او هم در نزد رسول خدا وهم در نزد مسلمانان راستین از احترام و مقام ویژه برخوردار است و فضیلت‌های که برای این بانوی بزرگوار در کتب احادیث و روایات آمده فراوان است و نام‌ها و القاب زیبای که برای این بانو در احادیث به چشم می‌خورد بیانگر مقام شگرف و جایگاه ویژه آن بزرگوار می‌باشد. او هما نگونه که در مقام دختر پیامبر اسلام دارای مقام بلند و جایگاه منیع است در مقام همسر علی و مادر حسنین نیز مقام ارجمند دارد و همچنین از امتيازات ويژه و منحصر به فرد آن حضرت است اينكه: او تنها بانوى است كه در ميان امت پيامبر خاتم(ص)، معصوم و از هر گونه خطا و لغزش دور بوده و پيراسته ‏مى‏باشد و از نظر عبادت و بندگى در اوج از عظمت قرار دارد به گونه‏اى كه در این جهت نيز كسى به پاى او نمى‏رسد، . همان گونه که سیره فردی و اخلاقی فاطمه (س)الگوی زنان و مردان عالم بوده است زندگانى پربار و سيره سياسى حضرت نيز چون ابعاد ديگر زندگى او به عنوان چراغى فرا روى انسانهاى مسلمان قرار دارد كه با الهام از آن مى‏توان شيوه رفتار های سیاسی و اجتماعی و فردی را فرا گرفته و زمينه یک زندگی سالم با معيار اصيل دينى و قرآنى را فراهم‏نمود. اینها مسایلی است که در این نوشته به آن پرداخته‌ایم.
کلیدواژه ها: فاطمه، فضایل، سیره سیاسی، زمان‏شناسى، دین وسیاست،
مقدمه :
فاطمه زهرا سلام الله علیها یگانه دختر بزرگوار پیامبر اسلام است که در ابعاد مختلف زندگی چه فردی و چه اجتماعی می‌تواند به عنوان بزرگ‌ترین الگو برای زنان مسلمان باشد مخصوصاً در عصرى كه پوچى و بى هويتى و ولنگارى، هجمه‏هاى فرهنگى بيگانگان، با پيشرفت علم و فن آورى و تبادل سريع اطلاعات( كه جهان را به دهكده تبديل نموده است؛) و در عصرى كه سيل شهوات با اشكال مدرن آن از هر سو بر مغز و فكر و انديشه زنان و مردان مسلمان يورش می‌برد، ما را بيشتر به فرهنگ و انديشه این بانوی نمونه اسلام نيازمند ساخته است تا بتوانيم از ميان لجن زارهاى دنياى مادى زده امروز، راه خويش را پيدا نموده خود و جامعه اسلامی را نجات بخشيم. بدين جهت هم سيره و رفتار فردی و هم اجتماعی، از جمله موضع‏گيرى و جهت‏گيرى سياسى آن حضرت پس از در گذشت رسول خدا(ص) و بحران سقيفه و دفاع آن حضرت از امام على(ع) از اهميت فراوانى بر خور دار است، زيرا او بر اساس فرمايش رسول خدا(ص) ملاك حب و بغض خداوند به عبارتى پس از رسول خدا(ص) معيار حق و باطل بوده است. آن حضرت بلافاصله پس از درگذشت رسول خدا(ص) به جاى اينكه به عنوان يك زن مصيبت ديده، گوشه عزلت را برگزيده در فراق پدرش اشك ماتم بريزد، در متن اجتماع وارد گرديده و با رفتن به خانه‏هاى مهاجر و انصار براى برگرداندن خلافت به جايگاه اصلى آن تلاش ورزيد. اگر حضرت ديانت را منحصر به مسايل فردى و عبادى مى‏دانست و هيچ كارى به حكومت و اداره امور سياسى مردم نمى‏داشت، هيچ يك از رنج‌ها و گرفتاری‌ها و مصيبت‏هاى كه بر او وارد آمده است وارد نمی‌آمد او مانند رسول خدا(ص) سعى در ايجاد زمينه براى هدايت خلق و سپردن سرنوشت آنان به شايستگان واقعى برآمد. از ديدگاه زهرا(س) دين زمانى مى‏تواند در زندگى مردم نمود يافته و مردم به آن پايبند باشند كه در سايه حاكم و زمامدار الهى زندگى نمايند، اگر حاكم و زمامدار جامعه، انسان عادل و شايسته نباشد، نه تنها به دين و شريعت و برنامه‏هاى آن عمل نمى‏گردد كه دين بازيچه دست بازیگران سیاست قرار مى‏گيرد. و از طرفی آن حضرت نقش عمده و چشمگیر در دفاع و حمايت از ولايت و امامت امام على(ع) داشته و توانسته است با روشنگری‌های خويش ياد و نام على(ع) را در اذهان مردم زنده نگه دارد و از توطئه‏هاى كه براى بر كنارى آن حضرت انجام يافته بود پرده بردارد و با موضع گیری‌های صریحش برای دفاع از ولایت و جانشینی علی (ع) به رابطه بین سیاست و دیانت تاکید نموده و با قاطعيت و انعطاف ناپذيرى در مسير حاكميت حق با تمام توان، از اهداف و آرمان‏هاى ناب و اصيل دينى كه برخاسته از قرآن و سنت رسول خدا(ص) بود، دفاع نمود و مانند پدرش و همسرش على بن ابى طالب در اداى تكليف هيچ گونه سستى نشان نداد و بر سر اصول سياسى اسلام مصلحت انديشى نكرد. از اصول كه در سيره سياسى حضرت به عنوان الگو قابل استفاده است زمان‏شناسى آن حضرت است. و همچنین قاطعیت در مسیر حق و تاکید آن حضرت بر عدم جدایی قرآن و عترت و همچنین فرهنگ شهادت طلبی که با قربانی نمودن فرزندش محسن و شهادت خودش، این فرهنگ را ترویج نمود. ما، در این نوشته ابتدا به بیوگرافی مختصر از آن حضرت پرداخته و سپس نام‌ها و القاب آن حضرت را متذکر شده‌ایم و در مرتبه بعد شمه ای از فضایل آن بزرگوار را برشمرده‌ایم و در پایان به اصول و مبانی استخراج شده از سیره سیاسی آن حضرت پرداخته‌ایم: اصولی همچون: 1 - رابطه ديانت و سياست، 2 - قاطعيت در مسير حاكميت حق، 3 - زمان‏شناسى، 4 - تلاش بر جداى ناپذيرى قرآن و عترت، 5- فرهنگ شهادت‏طلبى، و. . . اینک در آغاز این بحث به بیوگرافی مختصر از زندگی آن حضرت می‌پردازیم و سپس فضایل آن حضرت را بر می شماریم.

1-بيوگرافى مختصر از زندگى حضرت زهرا(س)
 

نام: فاطمه، كنيه‏هاى مشهور: ام الحسن، ام الحسين، ام ابيها و ام الائمّه:
لقب‏هاى مشهور: زهرا، ، صديقه، طاهره، كبرى، سيده، بتول.
اسم پدر: حضرت محمد ابن عبدالله اسم مادر: خديجه بنت خويلد محل تولد: مكّه مکرمه سال تولد: سال دوم بعثت به روايتى سال پنجم، روز میلاد، بيستم جمادی‌الثانی.
نام همسر: على ابن ابى طالب‏. و زمان ازدواج: رجب يا ذی‌الحجه سال دوم هجرت به مدينه، مدت زندگى با امام على(ع): نُه سال ميزان مهريه: 400 مثقال نقره مسکوک فرزندان: حسن، حسين، زينب، ام كلثوم، فرزند سقط شده به نام محسن شهادت: سال 11 هجرى محل دفن: نامعلوم، تعداد روايات باقى مانده در مورد حضرت: 2000 مورد، تعداد سخنان باقيمانده: 130 مورد، تعداد اشعار باقیمانده: 29 قطعه، خطبه‏هاى باقى مانده: دو خطبه، آثار علمى باقيمانده:مصحف كه به خط امام على(ع) نوشته شده و اينك در نزد فرزندش امام مهدى(عج)مى‏باشد. در اين گفتار براى آشنايى و پيش درآمد بحث بر آنیم تا مختصر و گذرا شرح حال و تاریخچه ای از زندگانی حضرت فاطمه(س) را یادآوری نمايیم:
1-ولادت حضرت فاطمه:
حضرت فاطمه(س)، بنا بر مشهور نزد علماى شيعه در بيستم جمادی‌الثانی سال پنجم هجرت ديده به جهان گشود. (1) مادر آن حضرت، بانوى جلیل‌القدر خديجه دختر خویلد و از خانواده‏هاى اصيل قريش است، او داراى فضايل فراوان است ازجمله اينكه: او اولين بانويى بود كه به رسول خدا(ص) ايمان آورد و با آن حضرت نماز گذارد. و او به سبب نجابت و پاكدامنى به طاهره لقب يافته بود. (2)رسول خدا(ص) در سن بيست و پنج سالگى با خديجه(س) ازدواج نمود و او نخستین زنى است كه به عقد پيامبر(ص) در آمد و تا او زنده بود رسول خدا(ص) زن ديگر اختيار نكرد. همه فرزندان رسول خدا(ص) به جز ابراهيم كه مادرش ما ریه قبطيه بود از دامان پاك خديجه به دنيا آمدند كه كوچك‏ترين آنان حضرت فاطمه(س)بود. (3)رسول خدا پس از ازدواج با خديجه داراى چند فرزند شد كه به تقدير الهى فرزندان او يكى پس از ديگرى از دنيا رفتند؛ منافقين كه از هر وسيله بر عليه رسول خدا(ص) استفاده مى‏كردند، اين بار حضرت را به جهت نداشتن فرزند، ابتر صدا نموده او را آزار مى‏دادند. خداوند با نزول سوره مباركه كوثر(4)، حضرت را دلدارى داد و از نسل و زريه با بركت او خبر داد. (5)بر اساس روايات شكل‏گيرى وجود با بركت حضرت زهرا(س)و خلقت حضرت با تشريفات و مقدمات خاص انجام يافته است كه عظمت وجودى حضرت را براى ما بيان مى‏كند. رسول خدا(ص) به دستور خداوند به مدت چهل شبانه روز از خديجه (س) دورى گزيده به عبادت پرداخت، پس از گذشت چهل روز، از جانب خداوند براى آن حضرت طعام بهشتى رسيد و به او دستور داد آن را ميل نموده با خديجه(س(هم بستر شود، خديجه (س) گويد: هنوز رسول خدا از من دور نشده بود كه وجود زهرا را در شكم خويش احساس كردم. (7)از امام رضا(ع) نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: چون به آسمان عروج كردم جبرئيل دستم را گرفته وارد بهشت نمود، سپس خرمايى را ميل نمودم و از آن نطفه در من پديد آمد، چون به زمين بازگشتم همسرم خديجه به فاطمه(س) باردار شد، فاطمه(س) حوريه‏اى است به صورت انسان و من هرگاه مشتاق بوى بهشت مى‏شوم فاطمه(س) را مى‏بويم. (7)

2- نام‏ها و القاب حضرت

در روايات نام‌ها و لقب‏هاى متعدد براى آن حضرت ذكر شده است كه هر یک به بعدى از ابعاد عظيم وجودى آن حضرت اشاره دارد كه از اين طريق گوشه‏هاى از شخصیت بزرگ او را براى ما ترسيم مى‏نمايد. از امتيازات ويژه كه تنها اولياى الهى از آن بهرمند بوده است اينكه: نامگذارى حضرت فاطمه به دستور خداوند صورت گرفته است. از امام باقر(ع) روايت شده است كه: چون حضرت زهرا(س) ديده به جهان گشود، خداوند به يكى از فرشتگان دستور داد به زمين فرود آمده اسم مبارك فاطمه، را بر زبان رسول خدا(ص) جارى سازد، بدين ترتيب رسول خدا(ص) نام او را فاطمه ‏نهاد. (8)
الف: فاطمه:
از نام‏هاى مشهور حضرت، اسم مبارك فاطمه(س) مى‏باشد كه روايات رسيده از رسول خدا(ص) و اهل‌بیت آن حضرت، به معنى و رمز گزينش اين نام براى حضرت اشاره شده است. ابن عباس از رسول خدا(ص) روايت نموده است كه فرمود: او بدان جهت فاطمه(س) ناميده شد كه خداوند دوستان و پيروان او را از آتش جهنم بازداشته است. (9) امام رضا (ع) از پدران و آنان از رسول خدا(ص) روايت نموده‏اند كه حضرت به فاطمه(س) فرمود:اى فاطمه! مى‏دانى چرا به اين نام خوانده شدى؟ على(ع) عرض نمود: یا رسول الله! علت آن چيست؟ فرمود: بدين جهت كه خداوند او و پيروان و دوستانش را از آتش جهنم بازداشته است. (10)
ب: زهرا:
از جمله نامهاى مبارك آن حضرت زهرا مى‏باشد، از امام صادق(ع)است كه فرمود: حضرت فاطمه(س) در پيشگاه خداوند داراى نه نام مى‏باشد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، زهرا، محدّثه. (11)از امام حسن عسكرى(ع) روايت شده كه فرمود: او را بدان جهت زهرا می‌گفتند که در روز سه بار چهره‏اش براى اميرالمؤمنين می‌درخشید، صبحگاهان چون خورشيد، و در نيمه روز چون ماه تابان و در شامگاهان همانند ستاره تابناك تلألؤ نموده و مى‏درخشيد. (12)
ج: بتول:
از نامهاى ديگر آن حضرت كه در روايات آمده است بتول، مى‏باشد از رسول خدا(ص) روايت است كه فرمود: او به اين جهت بتول ناميده شد كه هيچگاه خون حيض و نفاس نمى‏ديد و بر خلاف زنان ديگر به عادت ماهيانه مبتلا نمى‏شد. (13)اين اثير گويد: فاطمه را به اين نام خواندند زيرا او از ميان زنان هم عصر خويش جدا بود و هيچكس از نظر فضل و كمال و ديانت و حسب به پاى او نمى‏رسيدند و نيز گفته شده او را بدين خاطر بتول مى‏گفتند كه او خود را از دنيا بريده و به خدا پيوسته ‏بود. (14)
د: محدثه:
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: فاطمه(س)را بدان جهت محدثه می‌گفتند كه فرشتگان الهى بر او فرود مى‏آمدند و آن گونه كه مريم دختر عمران را صدا مى‏نمودند، او را مورد خطاب قرار داده مى‏گفتند: اى فاطمه به درستی كه خداوند تو را برگزيد و پاکیزه‌ات ساخت و از ميان زنان جهان تو را اختيار نمود؛ اى فاطمه براى پروردگارت قنوت نما؛ فاطمه(س) نيز با آنان گفتگو مى‏نمود. (15)برخى از كينه‏هاى آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسين، ام المُحسَّن، ام الائمه، ام ابيها، علامه اردبیلى گويد: رسول خدا(ص) به جهت تعظيم و بزرگداشت آن حضرت او را ام ابيها خطاب مى‏نمودند. (16)

3-دوران كودكى حضرت:
 

حضرت فاطمه (س)در سن خرد سالى در حالى كه بيش از پنج سال نداشت مادرش را از دست داد و از آن پس در سايه حمايت پدرش رسول خدا(ص) زندگى مى‏نمود؛ در سال‌های آخر كه رسول خدا(ص) در مكه بود تاريخ، نقش فعّال حضرت فاطمه(س) را در كنار پدر، نشان می‌دهد، گويند وقتى مشركين مكه نقشه قتل رسول خدا(ص) را كشيدند، فاطمه(س) نزد رسول خدا(ص) آمده او را از تصميم خطرناك آنان آگاه نمود. (17)پس از هجرت رسول خدا(ص) از مكه به مدينه، حضرت فاطمه(س) نيز به مدينه هجرت نمود و نام خويش را در اين افتخار بزرگ و تاريخى ثبت كرد.

4-ازدواج حضرت فاطمه(س)
 

چون صديقه‏اى طاهره(س) به سن ازدواج رسيد، بزرگان از مهاجر و انصار از او خواستگارى نمودند، ولى رسول خدا(س)آنان را جواب رد داده فرمود: در امر ازدواج فاطمه(س) منتظر دستور و فرمان خداوند هستم. (18)اين نكته‏اى تاريخى از عظمت و جايگاه زهرا(س) سخن می‌گوید، گويا جز خداوند كسى نمی‌داند، چه كسى لياقت و شايستگى همسرى زهرا(س)را دارد! پس بايد اين امر فرخنده به راهنمايى و دستور او صورت پذيرد. وقتى على(ع) فاطمه (س)را از رسول خدا(ص) خواستگارى نمود، رسول خدا ضمن اظهار شادمانى به او جواب مثبت داده فرمود: يا على! بشارت می‌دهم تو را، به درستى كه خداوند در آسمان زهرا را به عقد تو در آورده، پيش از آن كه من در زمين او را به عقد تو در آورم. (19) ابن ابى الحديد گويد: على با زهرا ازدواج نكرد مگر پس از آنكه خداوند او را به شهادت فرشتگان به عقد على(ع) در آورد. (20)در شب عروسى و زفاف حضرت فاطمه(س) رسول خدا(ص) استر شهباى خود را در حالى كه پارچه بر آن انداخته آورد و فاطمه(س) را بر آن سوار نمود، زمام ناقه را سلمان در دست گرفته و خود از پشت سر، استر را حركت می‌داد، در بين راه صداى افتادن چيزى را شنيده مشاهده كرد كه جبرئيل و ميكائيل هر يك با هفتاد هزار فرشته وارد شدند، پرسيد چه شده است كه به زمين فرود آمده‏ايد؟ گفتند آمده‏ايم تا فاطمه(س) را همراهى نموده به خانه على(ع) ببريم! آنگاه جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان و رسول خدا تكبير گفتند، از آن زمان گفتن تكبير در مراسم عروسى مرسوم گرديد(21)زندگى مشترك على (ع)و فاطمه(س) آنچنان در اوج صفا و صميميت و محبت بود كه على(ع) از شكوه و عظمت آن این‌گونه ياد نموده است: به خدا سوگند هيچگاه او را به خشم در نياورده ناراحت ننمودم تا اينكه خداوند روح پاكش را قبض نموده از دنيا برد، او نيز هيچگاه مرا خشمگين نساخته نافرمانيم ننمود، هرگاه به چهره او مى‏نگريستم غم و اندوه من از ميان مى‏رفت. (22)
حضرت فاطمه(س) داراى پنج فرزند بود كه عبارتند از حسن حسين زينب، ام كلثوم، و محسن كه پيش از آمدن به دنيا به شهادت رسيد و رسول خدا اين نام را بر او نهاده بود. (23)بنا بر ديدگاه علماى شيعه عمر شريف آن حضرت هجده سال بود كه مدت هشت سال در مكه و ده سال در مدينه منوره زندگى نمود و در سال يازدهم هجرى چشم از جهان فرو بست. (24)

5فضايل حضرت زهرا(س)
 

حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا(س) داراى فضايل فراوان و از مقام و جايگاه بزرگ در ميان مسلمانان برخوردار است. در طول تاريخ بسيارى از نويسندگان مسلمان خود را ملزم به تدوين كتابى پيرامون فضايل و زندگى حضرت فاطمه(س) مى‏دانستند، انبوه کتاب‌های كه در مورد آن حضرت به زبان‌های مختلف و زنده دنيا نوشته شده است گوياى اين مسأله است. (25)بيان فضيلت و مقام بلند و عظيم زهرا(س) كار يست دشوار كه تنها از عهده كسانى بر مى‏آيد كه آن حضرت را به طور كامل بشناسند و اين جز از رسول خدا(ص) وائمه)عليهم السلام(بر نمى‏آيد، از اين رو روايات چندى از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار: درباره فضايل آن بانوى بزرگ نقل می‌نمایم.
1: عصمت حضرت زهرا (س)
از امتيازات ويژه و منحصر به فرد آن حضرت است اينكه: او تنها بانوى است كه در ميان امت پيامبر خاتم(ص) معصوم و از هر گونه خطا و لغزش دور بوده و پيراسته ‏مى‏باشد. از ادله‏اى عصمت آن حضرت كه او را معصوم دانسته آيه 33 سوره احزاب است كه به آيه تطهير شهرت دارد، خداوند در اين آيه فرموده است اًِّنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً(26)
خداوند اراده نموده است كه هر گونه نا پاكى و پليدى را از رسول خدا(ص) و اهل‌بیت او دور ساخته و آنان را پاك و پاكيزه نمايد. مفسران و مورخان نوشته‏اند چون اين آيه نازل شده رسول خدا(ص) على(ص) و فاطمه(س) و حسنين(ع) را جمع نموده كسائى خيبرى روى آنها انداخته فرمود: بار خدايا اينها اهل بيت من هستند، هر گونه ناپاكى را از اينان دور فرما، ام سلمه گويد:من نزدیک در بودم، گفتم يا رسول الله من هم جز آنان هستم؟ فرمود: تو بر خير يا در مسير خير مى‏باشى، ولى جز آنان نيستى. (27)اين آيه تصريح بر اين دارد كه اراده خداوند بر اين قرار گرفته كه هر گونه رجس و پليدى را از رسول خدا(ص) و اهل‌بیت آن حضرت دور سازد و به گواهى مفسرين حضرت زهرا(س) از اهل‌بیت رسول خدا(ص) مى‏باشد. از فضايل آن حضرت كه دال بر عصمت او نيز مى‏باشد، جريان سرنوشت ساز و تاريخى مباهله رسول خدا(ص) با علمأ نجران مى‏باشد كه رسول خدا(ص) از ميان زنان تنها فاطمه(س) را با خود برده و در اين جريان تاريخى و مهم سهيم نمود. (28)علاوه بر آيات قرآن، روايات و فرمايشات رسول خدا(ص) نيز دلالت بر عصمت و پاكى آن حضرت دارد. از جمله اين حديث شريف كه در کتاب‌های مختلف شيعه و اهل سنت از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: به درستى كه خداوند به سبب خشم فاطمه، خشمناك و به رضايت او راضى مى‏گردد. (29) و نيز فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر كه او را خشنود نمايد مرا خشنود ساخته، آنكه او را اذيت نمايد مرا اذيت نموده است. (30)از اين فرموده رسول خدا(ص)استفاده مى‏گردد كه تمام اعمال و حركات و انديشه زهرا(س) رنگ و بوى الهى داشته است و او هيچگاه خشم و رضايت اش برخاسته از هوى و هوس و كشش‏هاى نفسانى نبود، زيرا اگر در جايى انگيزه‏هاى برخاسته از نفس و غير الهى بر حركات و انديشه‏هاى او تأثیر می‌گذاشت، خشم و رضايت او جداى از خشم و رضايت پروردگار مى‏شد و اين چيزى است كه رسول خدا(ص) آن را به صراحت نفى نموده است. از اينجا است كه می‌توانیم بگوییم تمام اعمال و حركات حضرت زهرا(س) روى موازين شرعيه بوده و زَره ای خطا و لغزش در زندگى آن حضرت راه پيدا نكرده است، و اين چيزى نيست جز عصمت و پاكى آن حضرت كه شيعيان به آن معتقد هستند.
2-كرامت حضرت فاطمه(س)
حضرت فاطمه(س) علاوه بر فضايل ذاتى و اكتسابى كه داراست، داراى كرامات زيادى است، علامه امينى با ذکر دلايل فراوان از قرآن و روايات، حضرت زهرا(س) را از جمله‏اى اوليأ خاص الهى می‌داند، (31) گر چند آن حضرت از عمر طولانى برخوردار نبود، اما در عین حال در تاريخ نمونه‏هاى فراوان از كرامات آن حضرت نقل شده است كه بيانگر مقام و جايگاه ويژه آن حضرت در نزد خداوند مى‏باشد، جهت رعايت اختصار نمونه‏هاى از كرامات حضرت را ذكر می‌نمایم. سلمان فارسى گويد:در خانه زهرا(س) بودم، ديدم حضرت نشسته با آسياب جو آرد مى‏كند در حالى كه عمود آسيا خون آلود است، حسين(ع) كه كودك شير خوار بود به شدت گريه مى‏نمود، عرض كردم دختر رسول خدا(ص) خود را به زحمت مى‏اندازى، چرا اين كار را به فضه واگذار نمى‏كنى؟ فرمود: رسول خدا(ص) به من سفارش نموده است كه كارهاى خانه را ميان خويش تقسيم نموده روى نوبت انجام دهيم، امروز نوبت من است، سلمان گويد: عرض نمودم بانوى من! اجازه دهيد شما را كمك نمايم، من بنده آزاد شده‏اى شمايم، يا آسياب نمودن را به من بسپار، يا پرستارى از حسين(ع) را، فرمود من به پرستارى از حسين مناسب‌ترم شما جو را آرد نمائيد. سلمان گويد: مقدارى جو را آرد نموده صداى اذان را شنيدم و به مسجد رفتم، نماز را با پيامبر(ص) اقامه نمودم، پس از نماز جريان فاطمه(س) را با على(ع)در ميان گذاشتم، آن حضرت گريه كرد و به سوی خانه رفت، لحظه‏اى نگذشت كه خندان به سوی مسجد بازگشت. حضرت رسول خدا(ص) از علت خنده او پرسيد، او گفت:نزد فاطمه(س) رفتم، ديدم به پشت خوابيده و حسين(ع) روى سينه‏اش بخواب رفته است، آسيا در پيش روى او بى آنكه دستى آن را بگرداند خود به خود مى‏گردد؛حضرت رسول خدا(ص)با لبخند فرمود: اى على(ع) آيا نمی‌دانی كه براى خداوند فرشتگانی است كه در زمين گردش می‌کنند تا به محمد و آل محمد(ص)خدمت نمايند، و خدمت آنها تا روز قيامت ادامه دارد. (32)همچنين روايت شده است كه گاهى كه حضرت مشغول نماز بودند، كودك اش گريه مى‏نمود مى‏ديدند گهواره‏اش حركت مى‏كند و فرشتگان آن را حركت می‌دادند(33)نمونه از کرامات حضرت در داستان هجوم به خانه آن حضرت روايت شده است كه بيانگر جايگاه بلند حضرت در پيشگاه خداوند مى‏باشند. نقل است كه چون حضرت على(ع) را به زور به سوی مسجد براى بيعت با ابى بکر بردند، فاطمه(س) دست حسنين(ع) را گرفته از خانه بيرون آمد و خواست به سوی قبر حضرت پيامبر(ص) برود و ابى بكر و حاميان اش را نفرين نمايد، حضرت على(ع)به سلمان فرمود: اى سلمان! دختر رسول خدا(ص) را درياب كه دو طرف شهر مدينه را مى‏بينم كه آماده‏اى فرو رفتن به زمين است، سلمان گويد: به خدا قسم ديدم پايه‏هاى ديوار مسجد از زمين كنده شده به گونه‌ای كه مى‏شد از زير آن عبور نمود، خود را به فاطمه(س) رسانيدم عرض نمودم، بانوى من، خداوند پدرت رسول خدا(ص) را به عنوان رحمت فرستاد، تو مايه‏اى عذاب مباش، حضرت برگشت، ديوارهاى مسجد به جاى خويش استقرار يافت. (34)اينها نمونه‏هاى از كرامت و عظمت حضرت زهرا(س) مى‏باشد كه حكايت از شخصيت و جايگاه منيع او در پيشگاه خداوند دارد، جالب است كه بدانيم پس از مرگ آن حضرت نيز كراماتى از آن حضرت نقل شده است، روايت است كه وقتى زهرا(س) از دنيا رفت، امام على(ع) او را غسل داده كفن نمود، براى آخرين بار به فرزندان زهرا(س) فرمود تا با مادر خداحافظى نمايند، آنها جنازه‏اى مادر را در آغوش گرفتند، على(ع) گويد: من خدا را شاهد مى‏گيرم كه حضرت ناله‏اى جانكاه كشيده دستهاى خود را دراز نمود و فرزندان اش را مدّتى به سينه‏اش چسبانيد. (35)
3-محدّثه بودن حضرت فاطمه(س)
از فضايل و مناقب حضرت فاطمه(س) اين است كه او را محدّثه ناميده‏اند، روايات رسيده بر اين مسأله دلالت دارد كه آن حضرت را بدين جهت محدّثه مى‏گفتند كه با فرشتگان گفتگو مى‏نمودند. (36)سخن گفتن با فرشتگان از امتيازات و فضايل است كه جز اوليأ خاص الهى و بندگان مقرّب خدا كسى ديگر از آن بهرمند نيست و هر كسى توان و شايستگى گفتگو با فرشتگان را ندارد. اين مسأله كه ملائكه با غير پيامبران و انبياى الهى سخن مى‏گويند، مورد اتفاق همه علماى اسلام مى‏باشد، علامه امينى گويد: امت اسلامى همه بر اين امر اتفاق دارند كه در اين امت مانند امتان گذشته، مردانى بوده‏اند كه به آنان حديث گفته مى‏شده و به اصطلاح محدَّث بوده‏اند محدَّث كسى است كه بدون اينكه پيامبر باشد، و بدون اينكه فرشتگان را ببيند فرشتگان با او صحبت كرده باشند و يا اينكه در دلش چيزى مى‏افتد و به او الهام مى‏شود و به صورت كشف و الهام از سوى خداوند علمى به او آموخته مى‏شود و يا در دل او حقايق كه بر ديگران پوشيده است روشن مى‏گردد و یا چیزی شبيه اين مفاهيم، وجود چنين كسانى در ميان امت اسلامى مورد اتفاق است، به عقيده شيعه حضرت على(ع) و ديگر امامان معصوم از فرزندان آن حضرت از محدثین مى‏باشند. علامه در ادامه گويد: حضرت صديقه طاهره نيز محدثه بود. (37)قرآن به صراحت از سخن گفتن فرشتگان با حضرت مريم خبر مى‏دهد. (38)و همچنین از سخن گفتن فرشتگان با زن ابراهيم(39) و مادر موسى (40) خبر مى‏دهد كه فرشتگان با آنها سخن گفته‏اند پس اين نتيجه را مى‏گيريم كه سخن گفتن فرشتگان با غير انبيا ممكن بوده و در ميان بندگان الهى بوده و هستند كسانى كه شايستگى گفتگو با فرشتگان را دارند كه حضرت صديقه طاهره نيز از اين امتياز بهره‏مند بوده است. روايات زيادى بر اين است كه فرشتگان با حضرت فاطمه(س) گفتگو مى‏كردند و نتيجه اين گفتگو طبق برخى از روايات به صورت مصحف براى آن حضرت در آمد(41)كه بنام مصحف حضرت فاطمه(س) معروف است. حماد بن عثمان گويد: از امام صادق(ع)درباره مصحف حضرت فاطمه(س)پرسيدم، فرمود: چون حضرت پيامبر(ص) از دنيا رفت حضرت زهرا(س) به شدت اندوهناک گرديد، خداوند فرشته اى را نزد او فرستاد تا او را دلدارى دهد و به او حدیث گويد، حضرت فاطمه(س) اميرالمؤمنين(ع) را در جريان قرار داد، حضرت فرمود: هر گاه آن را احساس نمودى به من بازگو، حضرت فاطمه(س) به هنگام نزول فرشته حضرت على(ع) را خبر مى‏نمود و زهرا(س) آنچه را كه از فرشته دريافت مى‏نمود به على(ع) مى‏گفت و آن حضرت آن را مى‏نوشت تا اينكه به صورت كتاب و مصحفی از آن مجموعه به وجود آمد، در اين مصحف حلال و حرام وجود ندارد ولی علوم آينده در آن ثبت است. (42)از بعضى روايات استفاده مى‏شود كه ملايك ضمن گفتگو با حضرت فاطمه آن را یکجا از طرف خداوند بر آن حضرت آورده است و در آن تمامى علوم آينده نهفته است و آن يكى از مراجع و مصادر علوم اهل بيت: مى‏باشد كه به آن مراجعه مى‏نموده‏اند و در زمان هر يك از ائمه: دست به دست منتقل مى‏شده و امروز در نزد حضرت ولى عصر مى‏باشد. (43)
4- علم حضرت فاطمه(س)
از فضايل حضرت فاطمه(س) كه او را از ديگران متمايز ساخته علم و دانش آن حضرت مى‏باشد، او در اين فضيلت نيز از ديگران پيشى جسته و در درياى از علم و معرفت قرار دارد، بهترين دليل و شاهد بر اين مسئله سخنان به جا مانده از آن حضرت است كه ما را به درياى از علم و دانش آن حضرت رهنمون مى‏سازد؛ خطبه معروف به فدكيه آن حضرت از همان آغاز تاكنون باعث حيرت و تعجب بسيارى از سخنوران و انديشمندان گرديده است. اين خطبه را مى‏توان يك دوره كامل از معارف اسلامى دانست كه در آن مسايل مختلف اسلامى بيان شده است. كه اوج علم و دانش و معرفت حضرت را ثابت مى‏نمايد. حضرت در مراحل مختلف از سخنان حضرت پيامبر(ص)بهره مى‏برد و بر دانش خويش مى‏افزوده و نيز سعى بر حفظ سخنان حضرت رسول خدا [ص]و رسانيدن آن به ديگران داشت. شخصى از مؤمنين مدينه روايتى را از حضرت فاطمه(ص) درخواست نمود، حضرت به فضه فرمود: آن روايت را كه بر كاغذى نوشته شده است بياور، پس از جستجوی فراوان اطلاع داد كه روايت مورد نظر گم شده است، حضرت زهرا(س) با ناراحتی فرمود وای بر تو بگرد پيدا كن، زيرا ارزش معنوى اين حديث نزد من برابر با ارزش حسن و حسين(ع) است. (44)
آنگاه كه خود نمى‏توانست در حضور پيامبر رسيده آيات قرآن را فرا گيرد، به وسيله فرزندش حسن(س) كه در مسجد آيات قرآن را گوش داده و حفظ مى‏كرد، یاد می‌گرفت و حفظ مى‏نمود. (45)عمار ياسر مى‏گويد: روزى على(ع) بر فاطمه وارد شد، چون چشم حضرت زهرا بر او افتاد صدا زد يا على(ع) نزديك بيا تا تو را از آنچه بوده و آنچه كه هست و از آنچه كه تاكنون نبوده تا روز قيامت خبر دهم، عمار گويد: ديدم على(ع) عقب به عقب قدم برداشته برگشت، من هم دنبال او آمده تا حضور پيامبر(ص) رسيديم.
پيامبر(ص) فرمود يا ابالحسن، جلو بيا، على(ع) نزديك رفت، چون مجلس خلوت شد رسول خدا(ص) فرمود: يا على! تو مى‏گويى یا من بگويم فرمود: یا رسول‌الله شنيدن از شما بهتر است، آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: آيا از زهرا چنان شنيدى و عقب برگشتى! فرمود: يا رسول الله آيا نور فاطمه نيز از نور ماست؟ فرمود آيا نمى‏دانى كه اين چنين است، على(ع)( به خاطر سپاس از خداوند سجده شكر به ‏جا آورد. (46)
5- عبادت زهرا(س)
صديقه طاهره از نظر عبادت و بندگى در اوج از عظمت قرار دارد به گونه‏اى كه در این جهت نيز كسى به پاى او نمى‏رسد، حسن بصرى گفته است در اين امت كسى بيشتر از فاطمه بندگى خداى را ننموده و عابدتر از او وجود ندارد، او آنقدر به نماز ایستاد كه پاهايش ورم كرد(47). داستان نقل شده از امام مجتبى(ع)گوشه‏اى از عبادت زهرا(س) را بازگو مى‏نمايد:او فرمود: مادرم فاطمه(س) را ديدم كه شب جمعه‏اى در محراب عبادتش ايستاده تا طلوع صبح در حال ركوع و سجود بود و شنيدم كه براى زنان و مردان با ايمان بسیار دعا مى‏كرد و نامهاى يكايك را مى‏برد و براى خودش چيزى از خدا نخواست، عرض كردم اى مادر! چرا آن گونه كه براى ديگران دعا مى‏كنى براى خود دعا نمی‌کنی؟ فرمود: پسرم، اول همسايه، بعد خانه‏اى خود. (48)

فاطمه(س) از نگاه رسول خدا(ص)
 

در برخورد رسول خدا(ص) با دخترش فاطمه مطالبى در احاديث نقل شده كه مقام و مرتبت خاص آن حضرت را نزد رسول خدا(ص) بيان مى‏دارد و اينكه حضرت با احدى جز دخترش زهرا(س) این‌گونه محبت و احترام از خود نشان نداده است.
روايت است كه هرگاه زهرا(س) بر رسول خدا(ص)وارد مى‏شد او دست زهرا(س)را گرفته مى‏بوسيد و در جاى خويش مى‏نشاند و هم چنين هرگاه رسول خدا بر او وارد مى‏شد، او به احترام پدر تمام قد مى‏ايستاد و پدر را مى‏بوسيد و دست او را گرفته و در جاى خود مى‏نشاند. (49)و نيز نقل شده كه هرگاه رسول خدا عازم سفر مى‏شد آخرين كسى از اهل اش كه با او خداحافظى مى‏نمود زهرا(س) بود و هرگاه از سفر بر مى‏گشت اولين كسى را كه با او دیدار مى‏كرد زهرا(س) بود. (50)در روايت ديگرى آمده است:كه چون از جانب خداوند دستور رسيد كه مسلمان رسول خدا(ص) را همانند انسان‌های عادى با اسم صدا نكنند(51)، فاطمه(س) گويد من نيز از آن پس تصميم گرفتم ديگر او را پدر صدا نزنم و او را رسول خدا صدا مى‏زدم، رسول خدا(ص) رو به من نموده فرمود: دخترم! اين آيه در مورد تو و اهل تو نازل نگرديده بلكه در مورد اهل كبر و جفا نازل شده، مرا پدر صدا كن، به درستى كه اين كار قلبم را شاد و موجب رضايت خداوند مى‏گردد، و سپس رسول خدا(ص) پيشانى او را بوسيد. (52)رسول خدا آن چنان به فاطمه(س) عشق مى‏ورزيد كه تا او را نمى‏بوسيد به خواب نمى‏رفت(53)، گاه اين عمل رسول خدا آتش حسرت و حسد برخى زنانش را برمى‏انگيخت و بر او خرده مى‏گرفتند، حضرت در جواب آنان مى‏فرمود: فاطمه فرشته است به صورت آدمى و من هرگاه مشتاق بوى بهشت مى‏شوم او را مى‏بويم. (54)به نظر مى‏رسد این‌گونه محبت و احترام صرفاً برخاسته از رابطه‏اى پدرى و فرزندی نيست، چه اينكه این‌گونه احترام و محبت در انسان معمولى نيست، بلكه حضرت مى‏خواسته مقام و منزلت جايگاه معنوى زهرا(س) را براى امت بيان نمايد، و اینکه آن حضرت پس از او ميزان حق و باطل و معيار هدايت و ضلالت است. (55)
 

فاطمه(س) در نگاه على(ع):

على(ع) در مواردی به همسرى زهرا(س) افتخار نموده و جود او را در كنار خويش دليل بر حقانيت خود دانسته است، او در مقام احتجاج به ابى بكر فرمود تو را به خدا سوگند آيا من كسى نيستم كه رسول خدا مرا برگزيده و دخترش فاطمه را به من تزويج نمود؟ آيا خداوند او را در آسمان، به عقد من در آورد يا تو؟ ابوبكر گفت: به عقد تو در آورد. (56)

و نيز فرمود: شما را به خدا سوگند! كيست كه جز من افتخار همسرى با سيده زنان دو عالم را داشته باشد، گفتند: جز تو كسى نیست. (57)و در جواب نامه معاويه فرمود:رسول خدا(ص) از ما و شخص دروغگو (ابوجهل) از شما، شير خدا از ما و سيدالاحلاف (ابوسفيان) از شما، دو آقاى جوانان اهل بهشت از ما و فرزندان آتش)فرزندان مروان) از شما، بهترين زنان دو عالم از ما و حمل كننده هيزم جهنم (زن ابی لهب عمه معاويه) از شما، نوشته‏اند چون اين نامه به معاويه رسيد دستور داد آن را پنهان نمايند تا اهل شام با خواندن آن به على(ع) متمايل نگردند. (58) آنچه بر شمرديم گوشه‏اى از فضايل و عظمت وجودى حضرت صديقه طاهره(س) است كه حديث نگاران و تاریخ‌نویسان شيعه و اهل سنت از رسول خدا(ص) نقل نموده‏اند. چنانچه گفته شد حضرت زهرا(س) به گواهى قرآن و سخنان رسول خدا(ص) معصوم و از هرگونه ناپاكى در رفتار و گفتار مبرّا و پيراسته بوده است، بدين جهت سيره و رفتار مختلف آن حضرت از جمله موضع‏گيرى و جهت‏گيرى سياسى آن حضرت پس از در گذشت رسول خدا(ص) و بحران سقيفه و دفاع آن حضرت از امام على(ع) از اهميت فراوانى بر خور دار است، زيرا او بر اساس فرمايش رسول خدا(ص) ملاك حب و بغض خداوند به عبارتى پس از رسول خدا(ص) معيار حق و باطل بوده است. در فصل بعد اصول و مبانی که از موضع گیری سیاسی آن حضرت بدست می‌اید و می‌تواند راهگشای زندگی مسلمین به ویژه شیعیان باشد را بررسی خواهیم کرد.


نویسندگان : سید عبدالهادی رضوی، سید عبدالله رضوی

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:راسخون



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت زهرا, س, حضرت زهرا
غصب فدک، آتشی بر انگیخته (2)
شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 1:21 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
غصب فدک، آتشی بر انگیخته (2)


فدک بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)
 

در بررسی منابع اسلامی اولین کلمی که درباره‌ی فدک بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) به چشم می‌خورد این است: عمر می‌گوید: آنگاه که پیامبر از دنیا رفت نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفتیم حتماً بعد از تمام کردن امر خلافت برای ابوبکر و از ایشان درباره‌ی ما ترک (اموال) پیامبر سؤال کردیم. حضرت فرمود: اموال پیامبر برای ما خواهد بود. گفتیم: خیبر چطور؟ فرمود: برای ماست. گفتیم: فدک چگونه؟ فرمود: برای ما خواهد بود. گفتیم: این امور متحقّق نخواهد شد مگر اینکه با قیچی گردن‌های ما را جدا کنی. (24)
این روایت را فقط اهل سنت نقل کرده‌اند و درکتب شیعه ندیده‌ایم، اما از آنجائی که به لحاظ سیر طبیعی، این گفتگو قریب به ذهن است آن را ذکر نمودیم. معمول کار هر سیاستمداری این است که منوّیات و مقاصد خود را بدون درگیری به دست آورد، اینجا نیز شاید به امید اینکه بتوانند نظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را جلب کنند به این گفتگو نشسته‌اند، اما از این طریق نتوانستند به مراد خود برسند و ناچار برنامه های دیگری را طرح کردند که عبارت بود از مصادره فدک. (25)

فقراء مصرف کنندگان درآمد فدک
 

حضرت زهرا (سلام الله علیها) درسرزمین فدک نماینده ای قرار داد و کارمندانی را تحت فرمانش سپرد که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه راخدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) تقدیم می‌نمود. درآمد فدک را سالیانه از هفتادهزار سکه‌ی طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته‌اند. (26) هر ساله حضرت به اندازه‌ی قوت خود برمی داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم می‌کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله این شیوه ادامه داشت، (27) و چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سررسید درآمد فدک بود تا از بخشش فاطمه (علیهاالسّلام) زندگی خود را سامانی بخشند.
ده روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله مأموران ابوبکر به دستور خاص او به فدک رفتند و نماینده‌ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) را از آنجا اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه‌ی خود صرف کردند، و کوچک‌ترین توجهی به سابقه‌ی مفصل امر الهی و عمل پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد فدک و سندی که تنظیم شده بود و شاهدانی که گواهی دادند و آنچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حضور مردم فرموده بود نکردند.
این تصویری بود از مراحل فتح فدک و اخراج آن از دست یهودیان و انتقال آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اعطای فدک توسط آن حضرت به فاطمه (علیهاالسلام) و آنچه طی چهار سال مالکیت و تصرف حضرت زهرا (علیهاالسلام) به عنوان دوران شیرین فدک طی شد تا آنگاه که دوران غصب آن فرار رسید و شیرینی گذشته را به کام فاطمه (علیهاالسّلام) و شیعیانش تلخ کردند.

از غصب فدک تا ریشه های اعتقادی آن
 

غصب سرزمینی به نام فدک از این مسئله حقوقی به یک مسئله اعتقادی تبدیل شد که امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در آن به بیدار کردن مردم پرداختند و بسیاری از آنچه باید در روزهای غصب خلافت می‌فرمودند در سایه‌ی غصب فدک بیان کردند. فرصت‌ها چنان یکی پس از دیگری سر می‌رسید که دشمن غفلت زده کاملاً خود راگم کرده بود و دست به کارهای ناشیانه ای می‌زد و هر بار یک پرده از باطل خود را بروز می‌داد.
ضربه های امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم کاری بود و هر بار که بر سر آن فرود می‌آمد دیگر نمی‌توانستند از جای خویش برخیزند. در یک کلمه می‌توان گفت: میدان پیکاری تشکیل شده بود که هر دو سوی جبهه هر سلاحی داشتند به میدان آورده بودند و یک جنگ تمام عیار درگفته بود که آتش آن را خود غاصبین برافروختند. نتیجه‌ی این جنگ بیداری نسل‌های حاضر و اینده و اتمام حجت کامل عیار درباره‌ی اهل بیت (علیهم السّلام) بود. (28)

عکس العمل حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)
 

وقتی ابوبکر اموال حضرت، مخصوصاً فدک را مصادره کرد؛ حضرت (علیهاالسلام) برای مطالبه حق خود قیام کرد. حضرت برای پس گرفتن اموال از سه طریق استفاده کرد:
1.برای ابوبکر پیغام فرستاد. 2. خودش را برای بیان دعوی در جمع کوچک، اقدام کرد. 3.حضرت در مسجد دادگاه علنی برگزار نمود.
در بعضی روایات کمله‌ی «أرسَلت» دارد یعنی: حضرت کسی را فرستاد؛ این کلمه دلالت می‌کند که خود حضرت نرفت، بلکه کسی را برای مطالبه فدک فرستاد.
در بعضی روایات کلمه‌ی «جائَت» وجود داردبه قرینه اینکه منتهی می‌شود به رد فدک، معلوم می‌شود حضرت قبل از آنکه قیام علنی بنماید برای احقاق حق به مسجد آمده‌اند.
و در بعضی روایات «أَتَت فاطمة علیهاالسلام» دارد که منتهی به احضار شهود می‌شود و فدک را به حضرت نمی‌دهند و ایشان ایراد خطبه نمی‌کنند. از این روایت نیز برمی آید که حضرت قبل از قیام علنی به مسجد آمدند و اقامه‌ی حجت کردند. از جمع این دو روایت معلوم می‌شود که حضرت قبل از قیام علنی، چند بار به مسجد آمده‌اند. دسته‌ی دیگر روایاتی هستند که خطبه حضرت را درمسجد نقل می‌کنند. (29) در اینجا برای روشن شدن چگونگی اقدام حضرت برای گرفتن فدک چند رایت را مطرح می نمائیم.
روایت اول: عایشه می‌گوید: «همانا زهراعلیهاالسلام دختر پیامبر، کسی را فرستاد نزد ابوبکر و چیزهائی را مطالبه کرد: حوائط مدینه، فدک، و باقیماندهی خمس خیبر. ابوبکر گفت: همانا پیامبر فرمود: اموالی که باقی می‌گذاریم کسی از ما ارث نمی‌برد و آل پیامبر از این مال استفاده می‌کنند. به خدا قسم چیزی را که پیامبر انجام می‌داد تغییر نمی‌دهم، و مثل پیامبر در اموال پیامبر عمل می‌کنم؛ و بالاخره ابوبکر چیزی را به فاطمه علیهاالسّلام نداد.» (30)
روایت دوم: «فاطمه علیهاالسلام به ابوبکر فرمود: »أم ایمن شاهد است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فدک را به من هدیه کرد. ابوبکر در جواب گفت: ای دختر پیامبر، خدا هیچ مخلوقی خلق نکرده است که از پدرت پیامبر، نزد من محبوب‌تر باشد، و دوست داشتم آن روز که پدرت از دنیا رفت آسمان بر سرم فرو می‌ریخت. به خدا اگر عایشه فقیر شود، ولی درباره‌ی حق تو که دختر پیامبری ظلم می‌کنم؟ این مال برای پیامبر نبود، این مال برای مسلمانان بود و به واسطه آن پیامبر تجهیز قوای نظامی، می‌کرد و چون پیامبر از دنیارفت، من در آن تصرف کردم، آنگونه که پیامبر تصرف می‌کرد. (31)
روایت سوم: «ابوبکر سند فدک را برای فاطمه علیهاالسّلام نوشت، عمر وارد شد و گفت: چه چیزی نوشتید. ابوبکر گفت: سندی برای فاطمه علیهاالسّلام درباره‌ی ارشاد او از پدرش نوشته‌ام. عمر گفت: چه مالی به مسلمانان خواهی داد، در حالی که عرب‌ها با تو به جنگ برخواسته اند!؟ پس نوشته را گرفت و پاره کرد» (32)

دلائل غصب فدک
 

1.رشوه به مخالفان حکومت
 

همانگونه که می‌دانید و در تاریخ ذکر شده بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)، عده‌ای خاص در سقیفه تصمیم گرفتند بر خلاف سفارشات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خلافت را به ابوبکر واگذار کنند و هرچند از تصمیم نابخردانه مورد تأئید عده ای در جامعه قرار گرفت، ولی این پیروزی نسبی برای ادامه خلافت کافی نبود، چون این تصمیم مخالفان زیادی داشت، از جمله بنی امیه که در رأس آن‌ها ابوسفیان قرار گرفته بود، و خلاف خلیفه را به رسمیت نمی‌شناختند. در چنین شرایطی باید با دادن بعضی از پست‌ها به سران مخالف و رشوه مالی به عده ای دیگر مخالفان راهمراه و همیار حکومت نمود یا از سکوت آنها به نفع حکومت استفاده کرد. مثلاً خلیفه برای ساکت کردن ابوسفیان فرزند وی معاویه را برای حکومت شام انتخاب کرد، که ابوسفیان با شنیدن این خبر گفت: ابوبکر صله‌ی رحم کرده است. (33)
همچنین خلیفه باید برای ساکت کردن مهاجر و انصار به ویژه خزرجیان، که از روز نخست با او بیعت نکردند و با دلی پر از خشم از سقیفه بیرون آمدند، اموالی را بین آن‌ها تقسیم کند. هرچند کسانی متوجه این نکته بوده و این پول را رشوه می‌دانستند و از گرفتن آن سرباز می‌زدند در تاریخ آمده است: «زید بن ثابت» سهمیه یکی از زنان «بنی عدی» را به در خانه او آورد، آن بانوی گرامی پرسید: این چیست؟ زید گفت: سهمیه ای است که خلیفه میان زنان انصار تقسیم کرده است. آن بانو در جواب گفت: برای خرید نیم رشوه می‌دهید، سوگند به خدا چیزی از او نمی‌پذیریم. (34) شاهد این رشوه دادن به مخالفان حکومت تصریح خود عمر است، آنجا که ابوبکر سند فدک را ناچاراً برای فاطمه (علیهاالسلام) می‌نویسد. عمر می‌گوید: چگونه می‌خواهی امورات مردم را با خزانه خالی اداره کنی، در حالی که عرب با تو سر جنگ دارد!؟ (35)

2.تضعیف خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله
 

آن دو در مقابل گروه های مختلفی از مسلمانان قرار گرفته‌اند و می‌دانند در بین آن‌ها، آن کسی که صاحب حق می‌باشد، حضرت علی علیه السّلام است، آن کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را معین کرده امیرالمؤمنین علیه السلام است، و آن کسی که همه به معنویت او معترف هستند علی علیه السلام است. اگر محبوب دل‌ها دارای مال کثیری در این اوضاع آشفته باشد، کار حکومت آن دو دشوار خواهد بود. اینجاست که اموال پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می‌گیرند، تا مردم از اطراف امیرالمؤمنین (علیه السلام) پراکنده شوند و صحابه‌ی راستین پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز، وقتی تنهایی امیرالمؤمنین (علیه السلام) را ببینند راهی جز سکوت نخواهند داشت. ابن ابی الحدید می‌نویسد: از علی بن تقی، عالم شیعه پرسیدم، آیا فدک غیر از چند درخت خرما و زمینی که ارزشی نداشت، چیز دیگری بود؟ گفت: این گونه نیست که فکر می‌کنی، بلکه بسیار با ارزش بود و درختان خرمای آن با نخل‌های موجود درکوفه (قرن هفتم) برابری می‌کرد و قصد ابوبکر و عمر از گرفتن فدک این بود که علی علیه السلام از عوائد آن برای نزاعِ درخلافت استفاده نکنند و به همین جهت بعد ازغصب فدک، سهم فاطمه و علی علیه السلام و سائر خاندان پیامبر را، از خمس نیز نداد (36)

3. کینه‌ها
 

مرحوم آیة الله محمّدباقر صدر می‌گوید: اگر بخواهیم تحقیقاتی حقیقی و دقیق داشته باشیم، باید در جهانِ
واقعی انسان‌ها مطالعه کنیم، انسان‌هایی که روزی روی همین کره خاکی می‌زیسته‌اند و جزئی از کل بشریّت بوده‌اند و احساسات گوناگونی، آنان رابه اختلاف می‌کشانده و انگیزه های مختلف خیر و شر در دل آن‌ها رسوخ می‌کرده است. (37) اگر با این دیدگاه بخواهیم به غصب فدک نگاه کنیم، ریشه‌های گوناگونی را برای این عمل می‌توان ارائه کرد: امیرالمؤمنین علیه السلام همان کسی است که از دیگران زودتر ایمان آورد. (38) امیرالمؤمنین (علیه السلام) : همان شخصیتی است که درعلم از همه برتر می‌باشد. (39)
امیرالمؤمنین (علیه السلام) همان کسی است که در جهاد از همه بالاتر می‌باشد. (40) و حضرت زهرا (علیه السلام) دختر خدیجه است که هرگاه نامش پیش عایشه دختر خلیفه وقت برده می‌شود، بر خود می‌پیچد. (41) حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) کسی است که ابوبکر از او خواستگاری کرد و جواب رد شنید. (42) حال حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) می‌خواهد مال زیادی در اختیار داشته باشد؛ آیا این گونه مسائل در تصمیم گیری خلیفه و وزیرش در امر فدک، جایی داشته یا نه؟ در تاریخ تصریحی ندارد.
امابه هر حال انسان دارای عواطف و احساست و حب و بغض و انتقام و... می‌باشد. (43)
تاکنون ثابت شد که «فدک» ملک خاص رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده آن را در زمان حیاتش به حضرت فاطمه علیهاالسلام بخشیده است. اما بعداز رحلت رسول اکرم ابابکر غاصبانه به جای پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشست و دستور داد وکیل حضرت زهرا (علیهاالسلام) از «فدک» خارج شود و بدین طریق «فدک» را نیز غصب کرد. به دنبال غصب فدک حضرت علی و فاطمه (علیهماالسلام) برای بازپس گرفتن حق خود پیش خلیفه غاصب آمده و به غصب «فدک» اعتراض نمودند. ابابکر گفت: فدک ملک رسول (صلی الله علیه و آله) بوده و الآن من جانشین رسول الله هستم و «فدک» بایددردست من باشد. واگر شما مالک «فدک» هستیدبایدبراین مطلب شاهدبیاورید. سؤالی که اینجامطرح می‌شود این است که آیا طبق قوانین شرع مقدس اسلام شاهد خواستن از حضرت زهرا (علیهماالسلام) امری صحیح بود یا نه؟
به یقین این کار ابابکر صحیح نبوده و مخالف با قوانین شرع اسلام می‌باشد، برای اثبات این مطلب به دلایل زیر توجه فرمائید:
1.قانون ذوالید: از نظر اسلام اگر ملکی در دستان شخصی باشد (ذوالید) مالک آن شناخته می‌شود، و اگر غیر از این باشد لازمه آن هرج و مرج در نظام جامعه است. حال اگر شخصی دیگری که ذوالید نیست، ادعای مالکیت داشته باشد، باید بر این ادعای خود دلیل بیاورد، و شارع مقدس در مقام قضاوت در این مسئله فرمود: «البنیةُ عَلَی المُدّعی» مدعی برای اثبات ادعای خود باید شاهد بیاورد. اما در مسئله فدک ثابت شد که «فدک» در اختیار حضرت زهرا علیهاالسالم بود، حال اگر مسلمانان با ابوبکر ادعا دارند که آن‌ها مالک «فدک» می‌باشند باید بر این ادعا و شاهد بیاورند ولی اینجا ابوبکر برخلاف حکم اسلام، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) که ذوالید و مالک می‌باشند طلب شاهد نموده است. اکنون به روایت اشاره می‌کنیم که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) چگونه ابوبکر را بر اشتباه خود آگاه نمود. در علل الشرایع: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چون ابوبکر «فدک» را از حضرت زهرا (علیهاالسلام) گرفت و وکیل حضرت را از «فدک» خارج کرد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مسجد آمدند و ابوبکر را در مسجد نشسته بود و مهاجرین و انصار در اطراف او قرار گرفته بودند، حضرت رو به ابوبکر کرده و فرمودند: «ای ابوبکر چرا فاطمه را از فدک منع کردی در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را برای او قرار داده بود و وکیل او چندین سال در فدک بود. ابوبکر جواب داد: فدک ملک مسلمین است اگر فاطمه شاهد عادلی بر اثبات ملکیت خود بیاورد، پس» فدک از آن اوست وگرنه هیچ حقی در «فدک» ندارد. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ای ابوبکر! آیا برای ما به خلاف حکم خدا بر مسلمانان حکم می‌کنی؟ ابوبکر گفت: «نه. حضرت فرمود: به من بگو اگر در دست مسلمانان چیزی باشد و من ادعا کنم آن چیز از آن من است از چه کسی تقاضای شاهد می‌کنی. ابابکر گفت: از شما، دوباره حضرت فرمودند و اگر در دست من چیزی باشد و مسلمانان در آن ادعای ملکیت کنند، باز از من تقاضای بینه و شاهد می‌کنی؟ پس ابابکر خاموش شد. (44)»

2. عصمت حضرت زهرا علیهاالسّلام
 

دلیل دیگر بر اینکه ابوبکر نمی‌بایست از حضرت زهرا (علیهاالسّلام) شاهد بخواهد «عصمت» حضرت می‌باشد، که معصوم بودن حضرت زهرا (علیهاالسلام) ازهر گناه، احتمالِ ادعای دروغین را، در ایشان به طور کلی منتفی می‌سازد و این عصمت توسط آیه تطهیر ثابت شده و مورد قبول تمام علمای شیعه و سنیّی می‌باشد. بهترین سخن در اینجا کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در احتجاج با ابوبکر است که می‌فرماید:
«انما یرد الله لیذهب عنکم الرِّجسَ أهلَ البیت و یُطَهِّرَکُم تَطهیراً»؛ (همانا خداوند اراده کرده تا رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دورکند و شما را پاک گرداند) درباره‌ی چه کسانی نازل شده است، درباره‌ی ما یا غیرما؟ ابوبکر گفت: درباره‌ی شما ... حال ای ابوبکر بگو چه کر خواهی کرد اگر شهودی شهادت بدهند که فاطمه (علیهاالسلام) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کار خلافی انجام داده است. ابوبکر گفت بدهند که فاطمه (علیهاالسلام) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کار خلافی انجام داده است. ابوبکر گفت حد بر او جاری می‌کنم، همانگونه که بر زنان مسلمان چنین می‌کنم. علی (علیه السلام) فرمود: در این صورت تو درنزد خدا کافر به شمار می‌روی. ابوبکر گفت: به چه علت؟ حضرت فرمود: چون تو شهادت خداوندبه طهارت و پاک بوده حضرت فاطمه (علیها السلام) از هر گناهی را رد کرده‌ای و شهادت مردم را بر علیه او پذیرفته ای... پس مردم با کلماتی آمیخته از غصب، ابوبکر را انکار کرده و در حالی که همدیگر را نگاه می‌کردند می‌گفتند: به خدا قسم علی بن ابیطالب (علیهاالسلام) راست می‌گوید. (45)

3. علم قاضی
 

دلیل دیگر بر اینکه ابوبکر نباید شاهد مطالبه کند، این است که او باید به علم خود عمل می‌کرد، چون حاکم می‌تواند در مواردی که علم به وقوع چیزی دارد، بدون اینکه کسی شهادت بدهد حکم کند، زیرا علم او از گواهی شاهدان قوی‌تر است؛ و دلیل بر درستی گفتار ما روایت زیر می‌باشد: مرد اعرابی در مورد ناقه ای با رسول خدا به نزاع برخاست. حضرت به او فرمود: این ناقه مال من است و من پولش را به تو داده‌ام. اعرابی گفت: من بر این مطلب شهادت می‌دهم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) از او پرسیدند: تو از کجا علم پیدا کردی؟
آیا در آنجا که من این شتر راخریدم حاضر بودی؟ گفت: نه، و لکن من از آنجا که یقین به رسالت شما دارم به این مطلب نیز یقین دارم. حضرت فرمود: من شهادت تو رانافذ و قابل اجرا می‌دانم؛ و آن را به منزله دو شهادت قرار می‌دهم. بدین جهت او را ذوالشهادتین نامیدند. (46)
این داستان همانند داستان حضرت زهرا (علیها السلام) است، از آن جهت که «خدیجه» ندیده بودکه پیامبر پول شتر را داده‌اند ولی چون می‌دانست او رسول خداست و معصوم از هر گناهی می‌باشد و جز به حق و راستی سخن نمی‌گوید، علم به صدقِ ادعای پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیدا کرد و به نفع او شهادت داد.
پیامبر هم نه تنها کار او را امضاء کرده و شهادت او را قبول کرد، بلکه او را نیز مورد تشویق قرار دادند، در مسئله «فدک» هم چون ابوبکر می‌دانست حضرت زهرا (علیها السلام) طبق آیه تطهیر معصوم بوده و از هر گناه پاک می‌باشد و در آنچه ادعا می‌کند صادق است، پس باید از این علم خود استفاده می‌کرد و به نفع حضرت زهرا (علیها السّلام) حکم به رد «فدک» می‌داد، و دیگر احتیاج به طلب بنیّه نبود.
فاطمه (علیها السلام) دو شاهد اقامه می‌کند
شاهدهای فاطمه (علیها السلام) دو فرد معمولی از صحابه نیستند، یکی امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و دیگری أم أیمن است، آنان مقام مشخص نزد همه‌ی صحابه دارندکه اگر برای هر چیزی شهادت می‌دادند، به یقین پذیرفته می‌شود. شاید علت اینکه فاطمه (علیها السلام) این دو نفر را انتخاب می‌کند نیز همین باشد، و الاّ افراد زیادی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده‌اند که فدک مال فاطمه (علیها السلام) است. بعید است در سرزمین کوچک اسلام آن روز، کسی این خبر را نشنیده باشد، تا چه رسد به کسانی که با پیامبر صلی الله علیه و آله مصاحبت‌های طولانی و مستمر داشتند. ام ایمن کسی است که پیامبر به او بشارت بهشت داده است. (47) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم احتیاج به معرفی ندراد لذا امتیازات این دو شاهد آنچنان است که خدشه‌ای در آن‌ها وارد نیست.
در اینجا نکته ای در کلام ام ایمن در شهادت دادن او وجود داردکه متذکر آن می‌شویم او می‌گوید: از پیامبر شنیدم که «فاطمة سیدة نساء اهل الجنه» پس سؤالی طرح کرد: آیا کسی که بزرگ زنان اهل بهشت است ادعای به غیر حق می‌کند؟ لذا این کلام معلوم می‌شود، در آن زمان برای صحابه‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز جای سؤال بود که چگونه کلام دختر پیامبر قبول نمی‌شود و ازحضرت مطالبه شاهد می‌گردد. اینجاست که خلیفه ثانی اجازه‌ی سخن نمی‌دهد، و می‌گوید این حرف‌ها را کنار بگذار و شهادت بده. چرا اجازه سخن نمی‌دهند؟ آیا احتمالی غیر از این است که دوست ندارند حقائق کاملاً آشکار شود و به سر زبان‌ها بیافتد!؟
شاید از این می‌ترسیدند که‌ام ایمن آن قدر بگوید که مردم از خواب بیدار شوند و به خلیفه اعتراض کنند. وقتی‌ام ایمن شهادت را آغاز می‌کند و می‌گوید: در خانه فاطمه (علیها السلام) بودیم که پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین و مرا به عنوان شاهد بر این هدیه قرار داد. خلیفه ثانی می‌گوید: ام أیمن تو یک زنی، شهادت یک زن چیزی را ثابت نمی‌کند. درمورد کیفیت شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شاید بعد از آنکه کلمات ام ایمن را شنیدند، دانستند که اگر امیرالمؤمنین شهادت بدهد، کار را یکسره و حجت را تمام خواهد کرد، بدین مناسبت بهانه کردند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این شهادت ذینفع است، و شهادت او قبول نیست و قبل از آنکه امام علیه السلام کلامی بفرماید مجلس را خاتمه دادند. (48)
نتیجه
غصب فدک از مسائل مهم صدر اسلام است که از طریق ابوبکر وعمر دنبال شد وبه دودلیل آن‌ها دست به چنین عمل زشت وناپسندی زدند-با اینکه اوصاف وفضائل فاطمه زهراء (علیها السلام) وعلی (علیه السلام) را از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیده بودند –یکی اینکه از نظر درآمد اقتصادی فدک بسیار جایگاه خاصی داشت ومی توانستند حکومت خود را با آن محکم‌تر قرار دهند ودیگر اینکه از طریق غصب فدک ضربه ای بر علی (علیه السلام) ودوستدارانش زده وآنها را ذلیل وخوار نگه دارند تا شاید دست از طرفداری از علی (علیه السلام) بردارند که البته هیچ گاه موفق نشدند.

پي نوشت ها :
 

1. فدک از غصب تا تخریب ص 7
2. المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام ‘ص : 279
3. ، ص 109 2-بحار الانوار ج 29
4. سوره مبارکه حشر، آیه 6 و 7.
5. تفسیر المیزان، ج 19، ص 353.
6. تفسیر المیزان، ج 19، ص 362، مجمع البیان، ج 9، ص 261.
7. فدک مجلسی، به نقل از مجمع البیان، ج 9، ص 260.
8. فدک، مجلسی، ص 50؛ به نقل از پاورقی کتاب «فدک» آیت الله سیدمحمدحسن قزوینی، ص 70.
9. مؤلف آن حاکم حسکانی از بزرگان اهل سنت، در قرن پنجم هجری بوده است.
10. شواهدالتنزیل، ج 1، ص 339.
11. و حق نزدیکان را بپرداز.
12. چون آیه «آت ذی القربی حقه» نازل شد پیامبر فاطمه را خواست و فدک را به او عطا کرد.
13. مجمع الزوائد، ج 7، ص 49.
14. درالمنثور، ج 4، ص 177.
15. کنزل العمال، ج 3، ص 767.
16. تبیان، ج 8، ص 253، البرهان، ج 3، ص 264، المیزان، ج 16، ص 189.
17. کافی: ج 1، ص 622، وسائل الشیعه، ج 6، ص 366.
18. مناقب ابن شهرآشوب، ج 1، ص 142.
19. فدک ذوالفقار فاطمة علیهاالسلام، ص 28؛ به نقل از مجمع البلدان ماده فدک، بحار، ج 29، ص 166.
20. فدک، غلامحسین مجلسی، ص 57؛ به نقل از الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 112.
21. فدک و العوالی، ص 278.
22. سفینه البحار، ج 2، ص 350.
23. فدک ذوالفقار علی علیه السلام، ص 28؛ به نقل از مجمع الزوائد، ج 9، ص 40.
24. همان، ص 29.
25. بحارالأنوار، ج 29، ص 118.
26. بحارالأنوار، ج 29، ص 123، ح 25.
27. اسرار فدک، محمدباقر انصاری، سیدحسین رجائی، ص 27.
28. فدک ذوالفقار علی علیه السلام، ص 32.
29. صحیح مسلم، ج 5، ص 1535، باب الجهاد، صحیح بخاری، ج 5، ص 82، باب فتح خیبر. بحارالأنوار، ج 29، ص 11.
30. بحارالأنوار، ج 29، ص 228 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 214.
31. سیره حلبی، ج 3، ص 488، البرهان، ج 3، ص 263، شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج 16، ص 274.
32. فدک از غصب تا تخریب، مجلسی، غلامحسین، ص 68؛ به نقل از تاریخ طبرسی، ج 3، ص 202.
33. همان.
34. مجمع الزوائد، ج 9، ص 40، بحارالانوار، ج 29، ص 129. البرهان، ج 3، ص 263.
35. شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 236.
36. فدک در تاریخ، ص 42.
37. مستدرک حاکم، ج 3، ص 136، مسند احمد، ج 4، ص 368.
38. مستدرک حاکم، ج 3، ص 126، مناقب خوارزمی، ص 82.
39. تاریخ ابن عساکر، ج 2، ص 229.
40. البدایه، ج 3، ص 157.
41. اسدالغابه، ج 7، ص 221.
42. خلاصه، فدک ذوالفقار فاطمه، سیدمحمدواحدی، ص 45 و 46.
43. علل الشرایع، ج 1، ص 190، بحارالانوار، ج 29، ص 124.
44. احتجاج، ص 92، بحارالأنوار، ج 29، ص 127، ح 27.
45. فدک، مجلسی، ص 78؛ به نقل از شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 101.
46. فدک ذوالفقار فاطمه علیها السلام، ص 60؛ به نقل از طبقات الکبری، ج 8، ص 224.
47. فدک ذوالفقار فاطمه، ص 66.
48. همان. ص 67 .

منابع ومأخذ
1-قرآن کریم
2-نهج البلاغه
3-تفسیر المیزان، طیاطبایی محمد حسین، ترجمه همدانی موسوی، محمد باقر نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چاپ 1374 ش
4-تفسیر البرهان، بحرانی سید هاشم، نشر بعثت، سال 1416 ق
5-معجم البلدان، الحموی یاقوت بن عبد الله، نشر دار صادر، بیروت، چاپ دوم،1995 م
6-کنز العمال، متقی هندی، نشر الرساله، بیروت 1409 ق
7-صحیح مسلم، نیشابوری مسلم بن حجاج، نشر دار الفکر، بیروت، مجمع الزوائد، هیثمی نور الدین ابوبکر، نشر دار الکتب العلمیه چاپ بیروت 1408 ق
8-صحیح بخاری، بخاری ابو عبد الله محمد بن اسماعیل، نشر دار الجیل، چاپ بیروت 1409 ق.
9- تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، تحقیق محمد بن ابو الفضل ابراهیم، نشر دار التراث، بیروت چاپ دوم 1387 ق
10 تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، نشر دار صادر، چاپ بیروت
11-البدایه والنهایه دمشقی ابن کثیر، نشر دار الفکر، بیروت 1407
12-اسد الغابه، عز الدین بن الاثیر الجزری؟، نشر دار الفکر، بیروت 1409 ق
13-بحار الانوار، مجلسی محمد باقر، نشر الوفاء، بیروت
14-الدر المنثور سیوطی جلال الدین، نشر دار الفکر، چاپ بیروت 1423 ق
15-شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، تحقیق محمد ابولفضل ابراهیم، دار احیاءالکتب العربیه، بی تا
16-فدک ذولفقار فاطمه؛ واحدی سید محمد؛ نشر مسجد مقدس جمکران؛ چاپ 1379 ش
17- فدک، مجله کوثر، شماره 8 محمد قاسمی ص 91 بی تا
18-اسرار فدک انصاری محمد باقر؛ رجائی سید حسین نشر دلیل ما؛ چاپ 1380 ش
19-سوگنامه فدک نقوی محمد تقی نشر الهادی چاپ 1379

20-بانوی نمونه اسلام فاطمه زهراء؛ امینی ابراهیم نشر شفق چاپ 1376 ش

نويسنده:احمد ابراهیمی هرستانی
http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع : راسخون



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: غصب فدک, آتشی بر انگیخته
غصب فدک، آتشی بر انگیخته (1)
شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 0:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
غصب فدک، آتشی بر انگیخته (1)


چکیده
از مسائل حساس در صدر اسلام، فدک فاطمه زهرا (علیها السلام) است. فدک هدیه ای از طرف پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به فاطمه زهرا (علیها السلام) بود که بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) توسط غاصبان خلافت وولایت مصادره شد وتحت تسلط آنان در آمد ولی فاطمه (سلام الله علیها) در برابر غاصبانش با منطق قرآن وعقائد وکلام پیامبر به احتجاج بر می‌خیزد ودر پی آن میراث گرانبهای از دست رفته خویش را می‌طلبد. وباز گرداندن فدک به اموالش نه برای زمین پر بار وآب ونخل بی شمار فدک، بلکه برای استقرار نظام ولایتی بر قاعده اقتصاد فدک بود که در این مقاله مورد تحلیل وبررسی قرار گرفته است.
کلید واژه :حضرت علی (علیه السلا)، حضرت فاطمه (علیها السلام)، فدک، غصب، خلیفه
مقدمه
از آن زمانی که فدک به فاطمه (علیها السلام) مرتبط شد ارزش الهی واعتقادی به خود گرفت و فدک به امر خاص خداوند به فاطمه (علیها السلام) اعطاءشد تا دوست ودشمن فاطمه (علیها السلام) معرفی شوند، آری غصب فدک مسأله ای عظیم شد که تا ابد کسی نمی‌تواند آنرا کوچک تلقی نماید، غصب فدک در تاریخ شاخص گردید ویکی از علل آن به خاطر این است که در جریان بارز پس گیری فدک چهره های نفاق تا نسلهای آینده به مردم شناسانده شد تا چراغ روشنی در پیش رو داشته باشند که راه سوءاستفاده دزدان عقیده را مسدود نماید ورا ه آل محمد (علیهم السلام) خوب شناخته شود.

جنگ خیبر
 

جلگه وسیع حاصلخیزی را که در شمال مدینه به فاصله سی ودو فرسنگی آن قرار دارد «وادی خیبر» می‌نامند وپیش از بعثت پیامبر (صلی الله علیه واله) ملت یهود برای سکونت وحفاظت خویش در آن نقطه، دژهای هفتگانه محکمی ساخته بودند از آنجا که آب وخاک این منطقه برای کشاورزی آمادگی کامل داشت تا ساکنان آنجا در امور زراعت وجمع ثروت وتهیه سلاح وطرز دفاع، مهارت کاملی پیدا کرده بودند وآمار جمعیت آن‌ها بالغ بر بیست هزار نفر بود ومیان آن‌ها مردان جنگاور ودلیر فراوان به چشم می‌خورد.
جرم بزرگی که یهودیان خیبر داشتند، این بود که تمام قبائل عرب را برای کوبیدن حکومت اسلام تشویق کردند وسپاه شرک با کمک مالی یهودیا ن خیبر در یک روز از نقاط مختلف عربستان حرکت کرده خود را به پشت مدینه رساندند. در نتیجه جنگ احزاب رخ داد وسپاه مهاجم با تدابیر پیامبر (صلی الله علیه وآله) وجانفشانی یاران او پس از یک ماه توقف در پشت خندق متفرق شدند وبه وطن خود ازآن جمله یهودیان خیبر به خیبر بازگشتند ومرکز اسلام آرامش خود را باز یافت. ناجوانمردی یهودیان خیبر، پیامبر را بر آن داشت که این کانون خطر را بر چیند وهمه آن‌ها را خلع سلاح کنند. زیرا بیم آن می‌رفت که این ملت لجوج وماجراجو بار دیگر صرف هزینه های سنگین، بت پرستان عرب را بر ضد مسلمانان بر انگیزند وصحنه نبرد احزاب بار دیگر تکرار شود. به خصوص تعصب یهود نسبت به آیین خود؛ بیش از علاقه مردم قریش به بت پرستی بود وبرای همین تعصب کور بود که هزار مشرک اسلام می‌آورد، ولی یک یهودی حاضر نبود دست از کیش خود بردارد، خلاصه پیامبر (صلی الله علیه واله) فرمان دادکه مسلمانان برای تسخیر آخرین مراکز یهود در سرزمین عربستان آماده شوند وپرچم سفیدی به دست حضرت علی (علیه السلام) داد و فرمان حرکت را صادرنمودورهبر بزرگ اسلام باهزاروششصد سرباز که دویست سواره نظام در میان آن‌ها بود به سوی خیبر پیشروی کرد.
اشغال شبانه نقاط حساس
دژهای هفتگانه خیبر، هرکدام نام مخصوصی داشتند ونامهای آنها به قرار زیر بود :ناعم قموص، کتیبه، نسطاه، شق، وطیح، سلالم، ..برخی از این دژها گاهی به یکی از سرداران آن دژ منسوب می شدمثلا می‌گفتند دژ مرحب، همچنین برای حفاظت وکنترل اخبار دژ، در کنار هر دژی، برج مراقبت ساخته شده بود تا نگهبانان برج‌ها، جریان خارج قلعه را به داخل گذارش دهند وطرز ساختمان برج ودژطوری بود که ساکنان آن‌ها بر بیرون قلعه کاملا مسلط بودند وبا منجنیق وغیره می‌توانستند دشمن را سنگباران کنند. در میان جمعیت بیست هزار نفری، دو هزار مرد جنگی ودلاور به چشم می‌خورد که فکرآنها از نظر آب وذخائر غذایی کاملاآسوده بود، ودر انبارها، ذخائر زیادی داشتند. نخستین کاری که برای تسخیر این دژهای محکم صورت گرفت این بود که تمام نقاط حساس وراهها بوسیله سربازان اسلام به صورت مخفیانه وشبانه اشغال گردید که نگهبانان برج‌ها نیز از این کار آگاهی نیافتند وصبح گاهان که کشاورزان خیبر با لوازم کشاورزی از قلعه‌ها بیرون آمدند چشمهای آنها به سربازان دلیر ومجاهد اسلام افتاد وآنها با دیدن این منظره با ترس و وحشت پا به فرار گذاردند وبه دژها پناه بردند ودر داخل دژها شورای جنگی تشکیل گردید؛ و نتیجه شورا این بود که زنان وکودکان را در یکی از دژها، وذخائر غذایی را در دژ دیگر جای دهند. دلیران وجنگاوران هر قلعه با سنگ وتیر از بالا دفاع کنند وقهرمانان هر دژ در موقع خاص از دژبیرون آیند و در بیرون دژ با دلیران اسلام بجنگند. دلاوران یهودی با این نقشه توانستند مدت یک ماه در برابر ارتش نیرومند اسلام مقاومت کنند بطوریکه گاهی برای تسخیر یک دژ ده روز تلاش انجام می‌گرفت ونتیجه ای بدست نمی‌آمد. درباره جزئیات نبرد خیبر نمی‌توان نظر قاطع ابراز کرد، ولی از مجموع کتابهای تاریخ وسیره نویسان چنین استفاده می‌شود که سربازان اسلام دژها را یک به یک محاصره می‌کردند وکوشش می‌نمودند که ارتباط دژ محاصره شده را از دژهای دیگر قطع نمایند، وپس از گشودن آن دژ، به محاصره دژدیگر می‌پرداختند. دژهایی که با یکدیگر ارتباط زیرزمینی داشتند ویا رزمندگان ودلاوران آنها به دفاع سر سختانه بر می‌خواستند گشودن آن‌ها سخت‌تر صورت می‌گرفت به عقیده گروهی از تاریخ نویسان، نخستین دژی که از خیبر پس از رنج‌های فراوان به دست ارتش اسلام افتاد دژ «ناعم» بود گشودن این دژبه قیمت کشته شدن یکی از سرداران بزرگ اسلام به نام «محمود بن مسلمه انصاری» وزخمی گشتن پنجاه تن از سربازان اسلام تمام شد. تصویب نمود که بعد از فتح دژ ناعم، سربازان متوجه قلعه «قموص» شوند. ریاست این دژ با فرزندان «ابی الحقیق» بود. این دژنیز با فداکاری‌های سربازان اسلام گشوده شد و «صفیه» دختر «حی بن اخطب» که بعدها در ردیف زنان پیامبر (صلی الله علیه واله) قرار گرفت، اسیر گردید. این پیروزی بزرگ روحیه سربازان اسلام را تقویت کرد ورعب ووحشت بر قلوب یهودیان مستولی گشت ولی مسلمانان از نظر مواد غذایی در مضیقه عجیبی بودند به طوری که برای رفع گرسنگی، از از گوشت برخی از حیوانات که خوردن گوشت آن‌ها مکروه است استفاده می‌نمودند؛ و دژی که مواد غذایی فراوانی درآنجا بود هنوز بدست مسلمانان نیفتاده بود. (1)

کرار غیر فرار
 

پس از فتح قلعه های مزبور سپاهیان اسلام به طرف دژهای «وطیح» و «سلالم» یورش بردند. ولی مسلمانان در طی ده روز جنگ ودادن تلفات سنگین نتوانستند نتیجه ای بگیرند. در یکی از روزها «ابوبکر» مأمور فتح گردید وبا پرچم سفید تا لب دژآمد ولی بعد از مدتی مسلمانان بدون نتیجه بازگشتند وفرمانده وسپاه هر کدام گناه را بر گردن یکدیگر انداختند وهمدیگر را به فرار متهم می‌نمودند. روز دیگر فرماندهی لشکر به عهده عمر واگذار شده او نیز داستان دوست خود را تکرار کرد.
وبه نقل طبری، عمر، پس از بازگشت از صحنه نبرد، با توصیف دلاوری وشجاعت فوق العاده فرمانده دژمرحب، یاران پیامبر را مرعوب می‌ساخت. این وصضع پیامبر ویاران او را سخت ناراحت کرده بود. در این لحظات افسران ودلاوران وبه نقل طیبری، عمر، بعد از بازگشت از صحنه نبرد، با توصیف دلاوری وشجاعت فوق العاده فرمانده دژمرحب، یاران پیامبر (صلی الله علیه واله) را مرعوب می‌ساخت. این وضع، پیامبر ویاران اورا سخت ناراحت کرده بود. در این لحظات پیامبر افسران ودلاوران ارتش را گرد اورد وجمله ارزنده زیر را که در صفحات تاریخ ضببط است فرمودند: «لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ لَیْسَ به فرار» (2)
؛ این پرچم را فردا بدست کسی می‌دهم که خدا وپیامبر را دوست دارد وخدا وپیامبر (صلی الله علیه واله) هم اورا دوست دارند وخداوند این دژرا بدست او می‌گشاید او مردی است که هرگز پشت به دشمن نکرده واز صحنه نبرد فرار نمی‌کند؛ و بنابر نقل طبری وحلبی، پیامبر چنین فرمودند :کرار غیرفرار. یعنی به سوی دشمن حمله کرده وهرگز فرار نمی‌کند بالاخره فردابی آنروز سکوت پر انتظار مردم با جمله پیامبر (صلی الله علیه وآله) که فرمودند : «علی کجاست؟»در هم شکسته شد. آری پیامبر (صلی الله علیه واله) پرچم را به دست علی (علیه السلام) دادند وچنین جمله ای را برای او بیان فرمودند : «هرگاه خداوند یک فردرا بوسیله تئو هدایت کند بهتر از این است که مالک چهار پایان (شتران) سرخ موی باشی.» آری پیامبر عالی قدر اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) در بحبوحه جنگ، باز در فکر راهنمایی مردم بود وهمین می‌رساند که تمام این نبردها برای هدایت مردم بوده است. در این میان امیر المومنین (علیه السلام) به دژخیبر رسید وبا جنگاورانی چون حارث ومرحب جنگید وآنهارا کشت که این ضربات آنچنان سهمگین بود که برخی از دلاوران یهود که پشت سر آن‌ها بودند پا به فرار گذاردند وعلی (علیه السلام) یهودیان فراری را تا در حصار تعقیب نمود در این کشمکش یک نفر از جنگجویان یهود با شمشیر بر سپر حضرت علی (علیه السلام) زد وسپر از دست ایشان افتاد. امیر المومنین (علیه السلام) فورا متوجه در قلعه خیبر گردید وآنرا با قدرت الهی از جای کند وبجای سپر استفاده نمود. در نتیجه قلعه ای که مسلمانان ده روز پشت آن معطل شده بودند در مدت کوتاهی به دست توانای حضرت علی (علیه السلام) گشوده شد.

فتح خیبر مقدمه صلح فدک
 

آری پس از پیرروزی لشکر اسلام در جنگ خیبر وفتح قلعه های خیبر با شجاعت‌ها ورشادتهای حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) اهالی یهودی فدک برای حفظ جان خود برای صلح ومصالحه با پیامیر وارد شدند. معجم البلدان از کتب مشهور اهل سنت در این زمینه چنین می‌نویسد : «فدک قریه بالحجاز بین‌ها وبین المدینه یومان وقیل ثلاثه، افاء الله ورسوله فی سنه سبع صلحا ...»(3)
فدک دهکده ای است در حجاز که فاصله‌اش تا مدینه دو یا سه روز است وخداوند متعال آنرا در سال هفتم هجری به صورت صلح بر پیامبرش بخشید. وداستان از این قرار بود که رسول خدا بعد از ورود به خیبر وفتح قلعه‌ها ودژهای محکم آن، سه روز در آنجا مانده وحلقه محاصره را بر یهودیان سخت گرفت. انان نمایندگانی نزد حضرت فرستاده، درخواست کردند که به آنان اجازه دهد تا از آن سرزمین کوچ کنند رسول خدا چین اجازه ای را به آنان داد این خبر به اهل فدک رسید نماینده ای نزد حضرت فرستاده در خواست کردند که حضرت با آنان بر نصف میوه‌ها واموالشان مصالحه کند، حضرت با تقاضای آنان موافقت فرمود بنابراین «فدک» از جمله آبادی‌ها واملاکی است که به صورت جنگ وتاخت وتاز فتح نشده است واز این رو به صورت خالص ملک آنحضرت شد. تاریخ نویس مشهور اهل تسنن محمد بن جریر طبری در تاریخ الامم والملوک می‌نویسد :...رسول خدا اهالی خیبر را در قلعه های خودشان به نامهای «وطیح وسلالم» محصور کرد تا جایی که یقین به هلاکت ونابودی خود کرده، از حضرت در خواست کردند که آنان را از آنجا کوچ دهد تا بدین وسیله خون خود را حفظ کنند. حضرت با درخواست آنان موافقت کرد سپس پیامبر بر تمام اموال آنان دست گذاشته ونواحی «شق ونطاه وکتیبه» وتمامی دژها وقلعه ها را غیر از قلعه «وطیح وسلالم» تصرف کرد. اهالی فدک که از این ماجرا با خبر شدند نماینده ای نزد حضرت فرستاده ودر خواست کردند همین رفتار را با آنان نیز داشته باشد، وبدین وسیله خون وجانشان را حفظ کرده، ودست از اموال خویش برداشتند. حضرت با پیشنها د آنان موافقت کرد. فردی که بین آنان وحضرت رسول وساطت می‌کرد «محیضه بن مسعود» هم پیمان قبیله بنی حارثه بود هنگامی که کار اهالی خیبر به انجام رسید از حضرت خواستند که با انان با نصف اموالشان مصالحه کند وگفتند ما نسبت به این سرزمین از شما آشناتریم وبهتر می‌توانیم انجا را آباد کنیم. حضرت بر مبنابی نصف با آنان مصالحه کرده، قرار گذاشت که این اختیار را داشته باشد که هر گاه خواست آنان را از این سرزمین بیرون کند وحق اخراج آن‌ها را داشته باشد. اهالی فدک نیز به همین گونه با آن حضرت مصالحه کردند خیبر «فیء» ومتعلق به مسلمانان بود، ولی فدک از آن رسول خدا بود زیرا آنان تاخت وتازی نسبت به آنجا نداشتند.

موقعیت جغرافیایی فدک
 

فدک سرزمینی از حجاز که فاصله‌اش تا مدینه دو یا سه روز بود وبا خیبر یک منزل فاصله داشت. دارای نخلهای زیاد وچشمه ای بود که فوران داشت وچشمه سارهای مختلف، آنرا در بر گرفته بودند.

ارزش فدک
 

فدک از دوجهت دارای ارزش والای است. یکی از جهت مالی ودیگر سیاسی. از جهت مالی فدک بر اساس شواهد تاریخی منبع اقتصادی مهمی بوده است واینگونه نبوده است که محلی باشد؛ با چند درخت خرما، وتوجهی به آن نشود، بلکه به اندازه ای وسیع وپر درآمد بوده که مورد طمع قرار می‌گرفته است. در اینجا به طور خلاصه به شواهدی می‌پردازیم؛ الف – ابوبکر در جواب حضرت فاطمه (علیها السلام) می‌گوید : «پیامبر آن را در جهاد مصرف می‌کرد» ومالی که برای تجهیز قوا باشد مال اندکی نخواهد بود. ب- آنگاه که ابوبکر رد فدک را نوشت عمر گفت : «با خرج‌ها چه خواهی کرد» واین دلالت می‌کند که فدک حداقل گوشه ای از بودجه حکومت را تأمین می‌کرده است. ج- معاویه فدک را بین یزید ومروان وعمربتن عثمان تقسیم کرد. معلوم می‌شود مال زیادی بوده است که بیتن سه نفر تقسیم شد. د-در زمان حکومت منصور، فرزندان امام حسن مجتبی (علیه السلام)، قیام کردند منصور برای سخت گیری بر آن‌ها دستور مصادره فدک را داد. روشن می‌شود که فدک مال زیادی بوده که به عنوان محاصره اقتصادی آن را از فرزندان حضرت می‌گیرند. فدک از نظر سیاسی نیز جایگاهی رفیعی داشته است که در مباحث آینده روشن خواهد شد.

فدک ملک خاص رسول الله (صلی الله علیه و آله)
 

ما بحث را با طرح این سؤال که آیا «فدک» جزء بیت المال مسلمین بود یا ملک خاص رسول الله صلی الله علیه و آله ادامه می‌دهیم و آن را در کتب تاریخ و فریقین ثابت می نمائیم که «فدک» جز اموال شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله بود.

دلائل مالکیت رسول الله صلی الله علیه و آله
 

1.قرآن
قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَن یَشَاء وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ*مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب» (4)
خداوند هر غنیمی از آنان (یهودیان بنی النضیر) به رسول خود برگردانید. بدون جنگ شما بود؛ و شما بر اموال آنان هیچ اسب و شتری نتاختید، لکن خداوند رسولان خود را بر هر کس که بخواهد مسلّط می‌گرداند و او قادر بر هر چیزی می‌باشد. آنچه خدا از اموال اهل قری به رسول خود برگردانید از آنِ خدا و رسول او و از آنِ خویشان رسول و فقیران و مساکین و درماندگان در راه است تا اموال بین توان گران دست به دست نچرخد و هر دستوری که رسول به شما داد بگیرید و از هر گناهی نهیتان کرد آن را ترک کنید و از خدا بترسید که خدا عقابی سخت دارد.
«فی» مصدر فاء، یفیء و در لغت به معنای «رجوع و بازگشت» می‌باشد و چون پیامبر و امام علیه السلام مالک حقیقی تمام اموال می‌باشند زمانی که صاحبان اراضی و املاک بدون جنگ و خونریزی تسلیم شوند این اموال دوباره به آن بزرگواران برمی گردد و ملک خاص آنها می‌شود که در اصطلاح به آن «وفی» می‌گویند و آیه شریفه «وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ» تصدیق بر این مطلب دارد که «فیء» سرزمینی است که «بلا خَیلٍ وَ لارِکابٍ» بدون جنگ و خونریزی به دست پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده و مالک آن، ایشان می‌باشند.
سپس فرمود: «فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ» یعنی قسمتی از فَیء مخصوص خدا و قسمتی از آن خصوص رسول خداست. منظور از اینکه گفتیم مخصوص خداست این است که باید زیر نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله در راه ارضای خدا صرف شود و آنچه سهم رسول خدا است در مصارف شخصی آن جناب مصرف شود.
سپس فرمود: «وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ» منظور از ذی القربی خویشانِ رسول خدا و دودمان آن جناب است. معنا ندارد که ما آن را به قرابت عموم مؤمنین حمل کنیم و مراد از یتامی و مساکین و ابن سبیل هم، یتمیمان و مساکین و ابن السبیل اهل بیت می‌باشند و از اهل بیت نیز در این زمینه روایت رسیده است. (5) قال علی بنِ الحُسَینِ علیه السلام: «هُم قُرَبائُنا وَ مَساکینُنا و أبناءُ سَبیلِنا» (6) امام چهارم حضرت زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: منظور این آیه قربای ما و مسکینان ما و ابن السبیل ما می‌باشد.
2.روایات
از ابن عباس روایت شده است که آیه شریفه: «مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی» درباره‌ی اموال کفار «اهل قری» نازل شد؛ و اهل قری عبارت بودند از بنی النظیر و بنی قریظه (که در مدینه بودند) و اهل «فدک» و اهل خیبر و روستاهای عرینه و ینبع که خدای تعالی اختیار اموال اینان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله سپرد، تا به هر نحوی که خواست در آن حکم کند و خبر داد که تمامی این اموال ملک شخصی اوست و لذا وقتی عده ای اعتراض کردند که چرا پیامبر صلی الله علیه و آله این اموال را تقسیم نمی‌کند در پاسخشان آیه مذکور نازل شد. (7)
ابن ابی الحدید روایت کرده که ابوبکر گفت: ابوزید عمر بن شبه از حیان بن بشر از یحیی بن آدم از ابن ابی زائده از محمّد بن اسحاق از زهری روایت کرده که گوید: تعدادی از اهالی خیبردرحصار خود باقی مانده وازرسول خدا درخواست کردندکه خونشان را نریزدوبه آنان اجازه دهد تا از آن سرزمین کوچ کنند. حضرت با درخواست آنان موافقت فرمود؛ و فخر رازی نیز گفته است: خداوند این آیات را در جواب اصحاب فرستاد و بیان نمود که غنیمت با «فَیء» فرق می‌کند زیرا در مورد تحصیل غنیمت شما مسلمین سختی و مشقت تحمل کرده‌اید و با جنگ و لشکرکشی بر آن مسلط شده‌اید، بر خلاف «فَیء» که دشمن خود تسلیم شده است، پس امر آن به رسول خدا واگذار گردیده و درهر مصرفی که وی مصلحت بداند آن را خرج می‌کند. (8)
پس در اینکه فدک مخصوص پیامبر بود، اشکال و شکّی وجود نداشته و ندارد؛ و هر چیزی که مال پیامبر است به موجب «الناس مسلّطون علی اموالهم» حضرت می‌تواند در آن هر تصرّفی بفرماید ملکیت آن را به کسی واگذار کند، یا عوائد آن را به کسی ببخشد یا در منافع عمومی مصرف نماید.

فدک هدیه به حضرت فاطمه علیهاالسّلام
 

به روایات زیادی ثابت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا علیهاالسّلام هدیه کرد. درکتب تفسیر و حدیث اهل سنّت، روایات مختلفی در این باره نقل شده است و تصریح می‌کنند که پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا (علیهاالسلام) داد. اما به چگونگی آن اشاره ای نمی‌کنند. از جمله کتب تفسیرِ از اهل سنِّت که به بررسی آیاتِ نازل شده درمورد اهل بیت پرداخته است، شواهدالتنزیل می‌باشد، (9) که در ذیل آیه‌ی شریفه: «وَآتِ ذی القربی حقّه» به طور یقینی، به هفت نقل و طریق، ثابت کرده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا علیهاالسّلام عطاء کرده‌اند. سند این روایات را به ابی سعید خدری منتهی می‌کند؛ به جز یک مورد که از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است. (11)
اما متن روایتی که به هفت طریق نقل کرده این است: «لما نزلت و آتِ ذی القربی حَقّه» (12) در دعا رسول الله (صلی الله علیه و آله) فاطمة (علیهاالسّلام) فاعطاها فدکا (13) و حافظ ابی بکر هیثمی ذیل همین آیه می‌نویسد: دعا رسول الله فاطمة فاعطاها فدکا. (14) سیوطی در درالمنثور سند روایت را به دو نفر منتهی می‌کند، یکی به ابی سعید و دیگری به ابن عباس (15) از ابن نقل می‌کند: «آنگاه که این آیه نازل شد پیامبر (صلی الله علیه و آله) فاطمه (علیهاالسلام) را خواست و فدک را برای او جدا کرد.» (16)
اما در نزد علماء شیعه بدیهی و ضروری است که حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فدک را به حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به دستور الهی عطا فرمود. (17) ما به یک روایت که در کتب مختلف نقل شده اکتفا می‌کنیم: «فأنزل الله علی نبیه صلی الله علیه و آله: »و آت ذی القربی حقّه فلم یدر رسول الله صلی الله علیه و آله من هم، فراجع فی ذلک جبرئیل، و راجع جبرئیل علیه السلام ربّه فَأوحی الله إلیه ان ادفع فدک إلی فاطمة علیهاالسلام، فدعاها رسول الله صلی الله علیه و آله فقال لها: یا فاطمة! إن الله امرنی ان ادفع إلیک فدک، فقالت: قد قبلت یا رسول الله من الله و منک، فلم یزل و کلاؤهما فیها حیوة رسول الله صلی الله علیه و آله. (18)
آنگاه که آیة : «و آتِ ذی القربی حقّه» نازل شد، پیامبر از جبرئیل سؤال کرد: ذا القربی کیست؟ جبرئیل از طرف پروردگار وحی نازل کرد: فدک را به حضرت زهرا علیهاالسلام هدیه کن. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسّلام را خواست و فرمود: خدا به من امر کرده که فدک را به تو بدهم. حضرت زهراعلیهاالسّلام هدیه را قبول کرد و تا زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در قید حیات بود، کارگزاران حضرت زهرا علیهاالسلام در آن مشغول کار بودند. بعضی از مورخین نوشته‌اند: (19)
حضرت زهرا (علیهاالسلام) ابتداءً عرضه داشت: «شما أولی به من می‌باشید. تا زمانی که شما هستید، من در آن تصرف نخواهم کرد». پیامبر فرمودند: «دوست ندارم بعد از من برای شما مشکل ایجاد کنند و آن را از شما بگیرند» حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) عرضه داشت: «هرچه شما دستور می فرمائید.» حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) مردم را درخ انه دخترش جمع نموده و به آن‌ها اعلام فرمود که فدک مال فاطمه علیهاالسلام است و هر سال نیز به آن‌ها اعلام می‌کرد. اینجا بود که فاطمه (علیهاالسّلام) اهالی فدک را به عنوان کارگزاران خود باقی گذاشت، ولی تمام امورات آن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) واگذار کرد. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به بیست و چهار هزار دینار با اهالی فدک مقاطعه کرد که هر سال تقدیم حضرت می‌نمودند. (20)

سند کتبی رسول الله (صلی الله علیه و آله)
 

«ففی الخرائج و الجرائح روی عن ابی عبدالله علیه السلام: ... فَدَعا بِأدیمٍ وَ دَعا عَلَیَّ بنَ ابیطالب علیه السلام فَقَالَ: اُکتُب لٍفاطٍمُةَ علیهاالسلام به فدک نِحلَةً مِن رَسولِ الله صلی الله علیه و آله فَشَهِدَ عَلی ذلک بنَ ابیطالب وَ مَولَی رَسُولَ الله وَ اُمُّ أیمَن» (21)
امام صادق علیه السلام فرمودند: ... پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پوستی طلب کرد و به حضرت علی علیه السلام فرمود: بنویس فدک هدیه ای از رسول خدا برای فاطمه است و بعد حضرت علی و غلام خود (رباح) و ام أیمن را بر این مسئله شاهد گرفت.
وَ قالَ العلامَّةُ المَجلِسی: فَدَعا رَسُولُ الله فاطمة وَ کَتَبَ لَها کِتاباً جاءَت بِهِ بَعدَ وَفاةٍ أبیها إلی ابی بَکر و قالَت: هذا کِتابُ رَسُولِ الله لِی و لِابنِی. (22) علامه مجلسی می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمة (علیهاالسلام) را خواست و برای او (فدک) را نوشت و ایشان بعد از رحلت رسول الله آن کتابت را پیش ابابکر آورد و گفت: این نوشته رسول خدا برای من و فرزندان من است.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز در سفینه البحار این مسئله را ذکر نموده‌اند. (23)

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:راسخون



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه
:: برچسب‌ها: غصب فدک, آتشی بر انگیخته
پیشنهادهای نوروزی برای گردشگران
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 21:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

با نزدیک شدن به تعطلات نوروز، خانواده ها و افراد سفرهایی را به نقاط مختلف ایران برنامه ریزی کردهو مسیرهای مختلفی را با مقاصد مشخص برگزیده اند؛ ولی در ابتدا آنچه به نظر می رسد..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ایرانگردی
:: برچسب‌ها: گردشگری, سفرهای نوروزی
تفاوت های جالب روانشناسی زنان و مردان
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 20:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تفاوت های جالب روانشناسی زنان و مردان

آیا می دانید تفاوت های بسیار زیاد و جالبی در عملکرد روان شناسی زنان و مردان وجود دارد؟ اما در چه تفکراتی؟



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: تفاوت های جالب روانشناسی زنان و مردان, روانشناسی زنان و مردان, روانشناسی
تکنیکهایی برای دوران مختلف زندگی زنان
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 19:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


توانایی زنان برای غلبه بر استرس، صرفنظر از احساسی یا فیزیکی بودن آن، بستگی زیادی به سلامت آنها دارد. تغییرات هورمونی که در نتیجه ...

استرس،‌ تغییرات هورمونی و اعتماد بنفس و پیشرفت چند دلیل از صدها دلیلی است برای اینکه زنان باید سالم بمانند..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زنان
:: برچسب‌ها: تکنیکهایی برای دوران مختلف زندگی زنان, زنان, دوران مختلف زندگی زنان, زندگی زنان
پیامک عاشقانه 92
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 19:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://s1.picofile.com/file/7631625806/smsLove.jpg

خدایا من به کدامین دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم . . .

.

.

.

نگذار هرکسی از راه رسید با ساز دلت تمرین نوازندگی کند . . .

.

.

.


پیش از “تو” چیزی نبود

بعد از “تو” چیزی نیست

با “تو” اما …

.

.

.

یکباره بهانه ای به سر خواهم کرد

تن پوش غم از قلب به در خواهم کرد

بر شوق رسیدن تو دل خواهم داد

هم دوش هوای تو سفر خواهم کرد . . .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك
:: برچسب‌ها: اس ام اس و متن عاشقانه جدید اس ام اس و متون عاشقان
بهداشت رواني از ديدگاه اسلام
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بهداشت رواني از ديدگاه اسلام

آيين مقدس اسلام كه تمام قوانين آن مطابق طبيعت و سرشت انسان است، براي سلامت جسماني و رواني به عنوان ارزش، اهميت قايل است و به جاي آنكه با بي اعتنايي به رعايت اصولي جهت چاره جويي گرفتاريها باشد، مسايل را به صورت بنيادي حل كرده تا انسانها راحت تر و با آرامش بهتري زندگي كنند. مي توان گفت، تاكنون مطالعات زيادي در ممالك غربي براي پيشگيريهاي لازم صورت
گرفته، ولي بر خلاف همه كوششهايي كه در اين باره مصروف گرديده، هر روز بر شدت ناراحتيها افزوده شده است. (1)
بررسي فرضيه هاي مختلف روان شناسي نشان مي دهد فرضيه هاي هر مكتبي از فلسفه مورد قبول آن مكتب پيروي مي كند. معيار بهداشت رواني نيز از ساير معيارها و ملاكهاي روان شناسي جدا نيست. از آنجا كه هدف روان شناسي اسلامي رسيدن به كمال مطلق و كسب قابليت جانشيني خدا بر روي زمين و احراز شايستگي داشتن نفخه الهي است، هر عامل بازدارنده از نيل به اين هدف از موانع رشد تلقي شده و آنچه رسيدن به كمال واقعي انساني را فراهم كند، به عنوان سلامت و بهداشت رواني محسوب مي شود. در رسيدن به كمال و درجه عبوديت و بندگي خداوند، علاوه بر داشتن ايمان و يقين، انجام بعضي از كارها به عنوان عبادت محسوب مي شود كه جداي از تعظيم، سر بندگي در برابر عظمت پروردگار بر زمين ساييدن است. در اين عبادتها و شيوه هاي بندگي، علاوه بر عبادتهاي مشخصي كه بين خدا و خلق خدا وجود دارد، اموري از قبيل خدمت به خلق، برآوردن نياز ديگران و برادران مؤمن، همكاري، مهرباني، صميميت و انجام هر عملي كه با سازندگي توأم باشد، به عنوان نشانه هاي عبوديت ذكر گرديده است.
آيين زندگي ساز اسلام كه بر طبيعت و فطرت انسان استوار است (و تغييري در آن پديد نمي آيد) نه تنها سلامت جسماني و سلامت رواني خود فرد را در نظر دارد، بلكه آرامش و سلامت جامعه و عملكرد فرد را در قبال آن نيز ناديده نمي گيرد، زيرا اگر تنها رفتار فرد و احساس رضايتش را در قبال خود او مورد نظر قرار دهيم، ممكن است اين رضايتمندي با منافع افراد ديگر و آزادي شان در تضاد باشد.
يونگ، در كتاب "روان شناسي و دين" چنين مي نويسد: "من معتقد و كاملاً متقاعد شده ام كه اعتقادات و مناسك ديني دست كم از لحاظ بهداشت رواني اهميت خارق العاده اي دارند. اگر مريضي در چنين وضعي قرار دارد (اگر فرد كاتوليك باشد و عامل به تكاليف ديني) من بدون استثنا به او توصيه مي كنم كه آيين اقرار به گناه و تبرك نان و... را رعايت كند." (2)
رابطه ايمان و احساس امنيت و آرامش رواني را اكثر دانشمندان صراحتاً و يا به صورت ضمني پذيرفته اند. فرويد در موضوع احساس ديني ترديد دارد و مي گويد با تحليل رواني خود هرگز نتوانسته است اثري از چنين احساسي در خويشتن بيابد، ولي با صداقت اضافه مي كند كه اين امر به او اجازه نمي دهد وجود احساس مورد بحث را در ديگران انكار نمايد.
اين تصور ذهني از يك احساس ابدي كه در عرفاي بزرگ و نيز در تفكر مذهبي هندي منعكس مي شود، ممكن است ريشه و جوهر احساس مذهبي را كه مذاهب گوناگون، جلوه هايي از آن هستند تشكيل دهد. يونگ در كتاب "روان شناسي و دين" مي گويد: "اين را نمي توان انكار كرد كه دين يكي از قديمي ترين و عمومي ترين تظاهرات روح انساني است و بنابراين واضح است كه هر گونه روان شناسي كه سر و كارش با ساختمان رواني شخصيت انساني باشد، نمي تواند اين حقيقت را ناديده بگيرد كه دين تنها يك پديده اجتماعي و تاريخي نيست بلكه براي بسياري حكم يك مسأله مهم شخصيتي را دارد."
براي آنكه تعاليم ديني در ضمير نوجوانان اثر عميق بگذارد و روح آنان با آموزشهاي مذهبي پرورش يابد، بايد در اولين فرصت و موقعي كه احساسات مذهبي در نهادشان قوت مي گيرد، تعاليم ديني آغاز گردد.
امام صادق(ع) مي فرمايند: "احاديث اسلامي را به نوجوانان خود بياموزيد قبل از آنكه مخالفان گمراه بر شما پيشي گيرند و سخنان نادرست خويش را در ضمير پاكشان قرار دهند و گمراهشان كنند." (3)
قرآن مجيد اساس سلامت افراد را عقل آنها دانسته است. در اين آيات، مي فرمايد: "اموال سفها را كه براي قوام زندگي شان است، در دسترس سفيهان قرار ندهيد.... يتيمان را امتحان كنيد تا زماني كه به سر حد بلوغ و نكاح برسند و اگر در آن زمان نشانه هاي رشد را در آنها ديديد، اموالشان را به آنها برگردانيد." (4)
در اين آيات، منظور از بلوغ، رشد عقلي نيز لحاظ شده است. پس هر چيزي كه باعث كوري عقل شود، مانعي براي رسيدن به كمال و كفايت عقلاني محسوب مي شود. بنابراين، كنترل تمايلات نفساني عاملي براي رسيدن به كمال است و كسي كه از كارهاي لهو و بيهوده اعراض نمايد، به كمال نزديكتر خواهد شد. تمايلاتي كه در حد لزوم براي سلامت رواني مفيد است ولي افراط در آن سلامتي را به خطر مي اندازد. وجود تناقض در بين اين تمايلات با هم ضد و نقيض است. ارضاي هر يك از اين تمايلات، مستلزم سركوب تمايل ديگر است.
امام علي(ع) فرموده اند: هر كس مالك شهوت خود نباشد، مالك عقل خود نيز نخواهد بود.(5) با دقت بر اين احاديث و ديگر نمونه ها، اين نتيجه به دست مي آيد: آن ويژگي كه در حد پايين رشد بر انسان غلبه دارد، يعني همان شهوات، در اثر رشد بايد ضعيف تر شده و آگاهي و وجدان بر آنها غلبه و حكومت داشته باشد وگرنه اگر شهوات لجام گسيخته در زندگي انسان مسلط باشند، نه تنها سلامتي خود فرد در خطر مي افتد، بلكه آثار گناه و نادرستي اش بر اجتماع نيز آسيب مي رساند.
"ويليام جيمز" پدر روان شناسي جديد مي گويد: "ايمان يكي از قوايي است كه بشر به مدد آن زندگي مي كند و فقدان كامل آن، در حكم سقوط است." وي همچنين معتقد است: "ايمان بي شك مؤثرترين درمان اضطراب است. ايمان، قدرتي است كه براي كمك به انسان بايد در زندگي او وجود داشته باشد و نبود آن ناتواني انسان را در برابر سختيها مضاعف مي كند."
پس وظيفه اساسي دين تعليم به بشريت براي كشف محسوسات متغير در آن سوي عالم است. براي رسيدن به درجات كمال، نفس ناطقه ابزار و زاد راه آن كه از طرف خداوند عنايت شده، نيروهاي سنجش و عقل و خرد و انديشه و اراده و ايمان است كه از آنها به احساس و قواي ديني تعبير مي شود. بايد بين عقل و ايمان رابطه اي عميق ايجاد كرد وگرنه آنچه قلب تصديق و عقل آن را تكذيب كند، هرگز ما را به حقيقت نمي رساند.

پي نوشت :

1- ديدگاه اسلام در روان شناسي رشد، فخرالسادات قريشي، ص15
2- روان شناسي و دين، كارل گوستاو يونگ
3- اصول كافي، ج6، ص47
4- سوره نساء، آيه 5 و 6
5- مستدرك 2 ص287

نويسنده: مرتضي اسماعيلي

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: روزنامه قدس



:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: بهداشت رواني از ديدگاه اسلام, بهداشت رواني, بهداشت
بهداشت آب
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بهداشت آب

مقدمه
 

بهداشت آب موضوعي بسيار مهم در بهداشت عمومي و مديريت سلامت مي‌باشد. قبل از پرداختن به راه كارهاي عملي استحصال، انتقال، بهسازي و توزيع آن لازم است اين عنصر حياتي موثر بر سلامت و مرتبط با توسعه پايدار، شناخته شود.
شناخت آب از نظر كيفيت و كميت و چگونگي حصول آن قدمي اساسي در جهت بهينه سازي مصرف آن مي‌باشد. اگر چه بيش از سه چهارم كره زمين را آب فرا گرفته است، سهم قليلي از آب‌هاي موجود، براي مصارف بهداشتي و كشاورزي، قابل استفاده است. زيرا حدود 3/97 درصد اقيانوس‌ها و 1/2 درصد يخ‌هاي قطبي و 6/0 درصد درياچه ها و رودخانه و آب‌هاي زيرزميني وجود دارد كه حدود 36/0 درصد كل منابع آب مي‌باشد. آب اقيانوس‌ها، درياها و اغلب درياچه ها و بسياري از منابع آب زيرزميني به علت شوري بيش از حد و داشتن املاح معدني براي مقاصد بهداشتي، كشاورزي و صنعتي، غيرقابل استفاده مي‌باشند.
آب ماده حياتي است كه بطور يكنواخت در سطح كره زمين موجود نمي‌باشد. در نتيجه بسياري از نقاط كره زمين با كمبود آب مواجه است. حركت مداوم بخار آب به هوا و برگشت آن به زمين را گردش آب در طبيعت مي‌نامند.
انرژي خورشيد باعث تبخير آب اقيانوس‌ها، رودخانه ها، درياچه ها و منابع آب سطحي مي‌گردد. بخار آب فشرده شده همراه توده هاي هوا باعث نگهداري آب در هوا شده و موجب تشكيل ابر باردار يا ذخيره كننده آب مي‌شود ريشه گياهان، آب و رطوبت موجود در خاك را گرفته و از طريق روزنه هاي تنفسي برگ‌ها به هوا فرستاده و به بخار تجمع يافته در هوا اضافه مي‌شود كه در شرايط مناسب به صورت نزولات جوي به زمين برمي‌گردد.
آب يك عنصر حياتي است با ويژگي‌هاي قابل توجه و كم نظير، يكي از مهم ترين عناصر شيميايي مي‌باشد كه قسمت اعظم موجودات زنده و محيط زيست راتشكيل مي‌دهد. اين ماده 70% گياهان را تشكيل مي‌دهد. آب فراوان‌ترين و بهترين حلال در طبيعت است. آب يك مايع زيست شناختي است كه واكنش‌هاي فيزيكوشيميايي سوخت و ساز در پيكره موجودات زنده را مقدور و تسهيل مي‌نمايد ومحيطي است براي نقل و انتقال مواد در بدن موجودات زنده كه علاوه بر نقش موثرآن در متابوليسم، دفع مواد زائد حاصل از فعاليت‌هاي زيست شناختي موجود زنده را موجب مي‌شود. آب ناشي از تعريق در گرما باعث خنك كردن بدن مي‌گردد. آب و انيدريد كربنيك توسط انرژي خورشيدي در پيكره گياهان سبز تبديل به كربوهيدرات يا انرژي شيميايي مي‌شود.
اگر چه آب خالص در طبيعت يافت نمي‌شود. اما آب خالص مايعي بي‌رنگ، بي‌بو و بي مزه است كه داراي نقطه انجماد صفر و نقطه جوش 100 درجه سانتي گراد مي‌باشد ساختار شيميايي آن به صورت h2o است كه به احتمال كمتر از 3/0 درصد آب‌هاي موجود در طبيعت بر دارنده ايزوتوپ‌هاي h4o2 ، h6o3 نيز مي‌باشند. آب در چرخه گردش خود قادر است املاح و گازهاي موجود در طبيعت را به صورت محلول در آورده و بسياري از آلودگي‌ها را همراه خود به حركت در آورد. آب باران قبل از رسيدن به زمين ناخالصي‌هاي موجود در هوا نظير ذرات، گازها، مواد راديواكتيو و ميكروب‌ها را به سطح زمين آورده و در حين حركت در زمين نيز آلاينده ها را با خود حمل مي‌كند. به علاوه آب‌هاي جاري اغلب دريافت كننده فاضلاب‌ها و مواد زائد ناشي از فعاليت‌هاي انساني مي‌باشند.
بسياري از مشكلات بهداشتي كشورهاي در حال پيشرفت، عدم برخورداري از آب آشاميدني سالم است. از آنجايي كه محور توسعه پايدار، انسان سالم است و سلامت انسان در گرو بهره مندي از آب آشاميدني مطلوب مي‌باشد بدون تامين آب سالم جايي براي سلامت مثبت و رفاه جامعه، وجود ندارد. آب از دو بعد بهداشتي واقتصادي حائز اهميت است. از بعد اقتصادي به حركت درآورنده چرخ صنعت و رونق بخش فعاليت كشاورزي است. از بعد بهداشتي آب با كيفيت، تضمين كننده سلامت انسان است. آب با شكل ظاهري و با وسعت محتوايي آن دنياي زنده ديگري است.
اگر چه از ديد ما پنهان است، اما آب داراي آثار بسيار زيادي در حيات جانداران به ويژه انسان ميباشد. آب آشاميدني علاوه بر تامين مايع مورد نياز بدن به مفهوم مطلق آن يعني h2o ، در بردارنده املاح و عناصر ضروري براي موجود زنده و انسان مي‌باشد. كمبود پاره اي از آن‌ها در آب ايجاد اختلال در بدن موجود زنده مي‌كند و منجربه بروز برخي بيماري‌ها مي‌شود.
فقدان يد و فلوئور و ارتباط آن‌ها با گواتر اندميك و پوسيدگي دندان‌ها به ترتيب بيان كننده اين اهميت است. علاوه بر مواد شيميايي، موجودات ذره بيني گوناگوني نيز در آب پيدا مي‌شوند كه بعضي از آنها بيماري زا بوده و ايجاد بيماري‌هاي عفوني خطرناكي مي‌كنند. بهسازي آب رابطه مستقيمي با كاهش بيماري‌هاي عفوني دارد. بطوري كه پس از تامين آب آشاميدني سالم ميزان مرگ از وبا 1/74 درصد، ميزان مرگ از حصبه 3/63 درصد، ميزان مرگ به علت اسهال خوني 1/23 درصد و ميزان مرگ از بيماري اسهال 7/42 درصد كاهش يافت. بنابراين برنامه ريزي و هزينه در جهت تامين آب سالم سرمايه گذاري قابل توجهي براي آينده خواهد بود. تهيه و تامين آب آشاميدني سالم براي جامعه يكي از موثرترين و پايدارترين فنآوري‌ها براي ارتقاء سلامت جامعه است.

ناخالصي‌هاي آب
 

چنانچه آب خالص با تركيب شيميايي h2o را اساس مطالعه قرار دهيم ناخالصي‌هاي آن عبارتند از:

1 ـ ناخالصي‌هاي معلق
 

نظير ذرات معلق زنده و غيرزنده كه در آب به صورت معلق يافت مي‌شوند. اين نوع ناخالصي را مي‌توان در سه گروه، تقسيم بندي و مطالعه نمود.
الف) ذرات معلق زنده بيماري‌زا مانند عوامل بيماري‌زاي موجد وبا، حصبه، شبه حصبه، انواع اسهال‌ها، تخم انگل‌ها مانند آسكاريس و عامل كيست هيداتيد و ويروس‌ها، منشاء اصلي اين دسته از ناخالصي‌ها فاضلاب شهري و حضور حيوانات اهلي يا وحشي در مجاورت منابع آب مي‌باشد.
ب) ذرات معلق زنده غيربيماري‌زا مانند باكتري‌هاي ساپروفيت، اغلب جلبك‌ها و تك سلولي‌هايي كه در طبيعت به وفور پيدا مي‌شوند.
ج) ذرات معلق غيرزنده مانند رس، ليمون كه ناشي از فرسايش سطح زمين و سطوح آبخيز مي‌باشد.
از نظر فيزيكي ذرات بالا به دو گروه تقسيم مي‌شوند گروهي كه در حوضچه هاي ته نشيني و يا صافي‌ها جدا مي‌شوند و گروهي كه براي جدا كردن آن‌ها احتياج به مواد منعقد كننده است تا از طريق لخته سازي، به ذرات درشت تري تبديل شده و حذف شوند.

2 ـ ناخالصي‌هاي محلول
 

اين دسته شامل املاح معدني، تركيبات آلي و گازهاي محلول مي‌باشند كه مي‌توان آن‌ها را به صورت زير گروه بندي نمود:
الف) املاح محلول معدني كه اغلب به صورت املاح كلسيم، منيزيم، سديم، آهن، منگنز و000 مي‌باشد كه برخي از آن‌ها مصرف آب را محدود مي‌نمايند كه در جاي خود بحث خواهد شد.
ب) گازهاي محلول مانند اكسيژن، انيدريد كربنيك، هيدروژن سولفوره، ازت وغيره مي‌باشند و اين نوع ناخالصي نيز كيفيت شيميايي آب را تحت تاثير قرار داده و ممكن است باعث نامطلوب بودن آن شود.

منابع تامين آب
 

آب يك منبع حياتي است كه معمولا از محدوديت خاصي برخوردار است آب شيرين موجود در محدوده جغرافيايي خاصي تقريبا ثابت و جوابگوي جمعيت محدودي است.
منابع آب مشروب اجتماعات را مي‌توان به سه دسته تقسيم نمود:

الف) منابع سطحي
 

آب‌هايي كه در قالب آب باران، آب رودخانه، آب درياچه هاي طبيعي، آب درياچه ها يا سدهاي ذخيره اي و قنوات در طبيعت موجود هستند و در صورتي كه استحصال و بهسازي، نگهداري و بهره برداري آن‌ها با در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادي و فني مقدور باشد به عنوان منبع آب آشاميدني انتخاب مي‌شوند.

ب) منابع آب زيرزميني
 

منابعي نظير چشمه سارها، آب چاه هاي كم عمق، چاه هاي عميق، چاه هاي جاري و آب حاصل از كانال‌هاي ساخته شده منابع آب زيرزميني را تشكيل مي‌دهند.

ج) منابع آب شور
 

و بالاخره در شرايطي كه هيچ كدام از منابع فوق جهت دستيابي به آب شيرين مقدور نباشد سومين منبع عبارت خواهد بود از آب درياها و درياچه هاي شور يا آب‌هاي شور زيرزميني.
اكثر اجتماعات شهري و روستايي ايران از منابع آب‌هاي زيرزميني بهره برداري مي‌كنند. در دو دهه اخير چندين طرح بزرگ و متوسط انتقال آب‌هاي سطحي منابع دوردست نيز تهيه و اجراء شده است. منبع اصلي آب آشاميدني شهرهايي مانند مشهد، شيراز، تبريز، بندر عباس، كرمانشاه، كرمان و بخشي از تهران از منابع آب زيرزميني است. اغلب روستاهاي ايران به روش سنتي و علمي ليكن بعضا غلط از آب زيرزميني استفاده مي‌كنند. انتخاب منبع آب آشاميدني اجتماعات چه شهري و چه روستايي، كوچك يا بزرگ مبتني است بر هزينه تهيه، تصفيه و توزيع آن. لازم است حداقل امكانات فني اجرايي در حد معقول، وجود داشته باشد، پس با لحاظ نمودن جنبه اقتصادي و بهداشتي منابع احتمالي آب، شناسايي و از بين آن‌ها منبع مقرون به صرفه و مطمئن انتخاب گردد. در هر حال، منبع آب آشاميدني بايستي درنهايت آب سالم و پاكيزه اي در اختيار مصرف كننده قرار دهد.

آب سالم و پاكيزه
 

آب آشاميدني، علاوه بر سالم بودن لازم است پاكيزه نيز باشد. زيرا آب سالم وكدر يا بامزه نامطلوب و داشتن رنگ، ممكن است مورد اعتراض مصرف كننده قرار گرفته و مصرف كننده به طرف آب به ظاهر پاكيزه اي گرايش پيدا كند كه از نظر كيفيت شيميايي و ميكروبي، نامطلوب باشد. آب سالم آبي است كه حتي در درازمدت مصرف آن خطري براي مصرف كننده ايجاد نكند. توصيه مي‌شود آب آشاميدني نه تنها كاملا سالم باشد بلكه بايد " پاكيزه" يعني مورد پسند مصرف كننده هم باشد. چنين آبي را مي‌توان " پذيرفتني" يا " نوشيدني" تلقي نمود. آب آشاميدني از طريق تعيين كيفيت فيزيكوشيميايي وميكروب شناختي ارزيابي وانتخاب مي‌گردد.

ويژگي‌هاي آب سالم
 

1 ـ عاري از عوامل زنده بيماري‌زا باشد2 ـ عاري از مواد شيميايي زيان آور باشد3 ـ بدون رنگ و بو، و طعم مطبوع داشته باشد4 ـ قابل استفاده براي مصارف خانگي باشد
آبي كه يك يا دو مورد از ويژگي‌هاي فوق را نداشته باشد (بويژه مورد يك و دو) آن را آلوده و براي شرب غيرقابل مصرف مي‌دانند.

آلودگي آب
 

آب خالص مطابق ساختمان شيميايي آن به هيچ وجه در طبيعت وجود ندارد، ليكن انواع ناخالصي‌ها به صورت حل شده، معلق يا بينابيني با خود دارد. كه در بخش ناخالصي‌هاي آب آمده است. جنبه وخيم تر، آلودگي آب ناشي از فعاليت‌هاي انساني است مانند شهرنشيني و صنعتي شدن.

تعريف آب آلوده
 

آبي كه داراي عوامل بيماري‌زاي عفوني يا انگلي، مواد شيميايي سمي، ضايعات و فاضلاب خانگي و صنعتي باشد را آب آلوده گويند. آلودگي آب از فعاليت‌هاي انساني، نشات مي‌گيرد. منابع آلاينده آب عبارتند از:
الف) گندآب كه عوامل زنده بيماري‌زا و مواد آلي تجزيه پذير را در بردارد.
ب) مواد زائد تجاري و صنعتي در بر دارنده عوامل سمي از نمك‌هاي فلزي يا مواد شيميايي پيچيده مصنوعي.
ج) آلاينده هاي كشاورزي نظير كودها و آفت كش‌ها.
د) آلاينده هاي فيزيكي مانند گرما (آلودگي حرارتي) و مواد پرتوزا.
آلودگي را مي‌توان به عنوان يك تغيير نامطلوب در خواص فيزيكي، شيميايي و بيولوژيكي آب تعريف كرد كه باعث به خطر انداختن سلامت، بقاء و فعاليت‌هاي انسان يا ساير موجودات زنده مي‌شود. آلودگي از نظر پايداري نيز قابل بررسي و مطالعه است. لذا از اين ديدگاه دو نوع آلودگي وجود دارد. آلودگي قابل انحطاط و آلودگي غيرقابل انحطاط.
آلوده كننده قابل انحطاط را مي‌توان تجزيه كرد، از بين برد و يا براي برخي فعاليت‌ها مصرف نمود. از اين طريق حد قابل پذيرش آلودگي را مي‌توان طي مراحل طبيعي يا با روش‌هاي مهندسي (سيستم‌هاي تصفيه) نقصان داد. البته در صورتي كه سيستم تحت تاثير شوك ناشي از آلاينده، شكست نخورده باشد يا به عبارتي آلودگي لبريز نگردد. اين دسته خود به دو گروه تقسيم مي‌شوند قابل انحطاط تند و كند، آلوده كننده هاي قابل انحطاط تند، نظير فاضلاب انساني وزائدات حيواني و كشاورزي، معمولا خيلي سريع قابل تجزيه اند.
آلوده كننده هاي قابل انحطاط كند، مانند د.د.ت و بعضي از مواد راديواكتيو به كندي تجزيه مي‌شوند به هرحال اجزاي آن‌ها يا كاملا تجزيه شده و يا به حدّ غيرقابل ضرر كاهش مي‌يابند. آلوده كننده هاي غيرقابل انحطاط از راه هاي طبيعي تجزيه نمي‌شوند. نمونه چنين آلوده كننده هايي عبارتند از جيوه، سرب، تركيبات آلي ‌هالوژنه ها، ديوكسين‌ها و بعضي از پلاستيك‌ها.

آلودگي آب از نظر منشاء
 

آلودگي با منشاء زيست شناختي نظير
الف) باكتري‌ها: وبا، حصبه و اشباه آن، اسهال خوني باكتريال، اسهال به علت اشريشياكولي، لپتوسپيروزيس و بيماري ناشي از يرسينيا آنتروكوليتيكا و ناراحتي گوارشي ناشي از كمپيلوباكترها.
ب) ويروس‌ها: هپاتيت‌هاي ويروسي، فلج اطفال، بيماري‌هاي ناشي از ويروس‌هاي كوكساكي، اكو و گاستروآنتريت ويروسي.
ج) پروتوزوئرها: آميبيازيس، ژيارديازيس، بالانتيديازيس، نگلريافاولري مولد مننگوآنسفاليت آميبي و اكانتاموباي عامل مننژيت و ناراحتي تنفسي.
د) كرم‌هاي انگلي: شيستوزوميازيس، بيماري خارش شناگران، آسكاريازيس، هيداتيدوز، دراكونكولوس، بيماري ناشي از كرم قلابدار و كرم نواري ماهي.
ه) سموم توليدي از سيانوباكتري‌ها: سمومي كه ايجاد ناراحتي كبدي مي‌كنند، اين سموم توسط ميكروسيستيس، اسيلاتوريا، آنابنا و نودولاريا كه مسموميت كبدي ناشي از آن‌ها طي 24 ساعت پس از خوردن، فرد را از پاي در مي‌آورد.
ميكروارگانيسم‌هايي كه از طريق آب آلوده به انسان منتقل مي‌شوند و داراي اهميت چشمگير بهداشتي هستند در جدول شماره 1 آمده است. در اين جدول نيز برخي از ميكروارگانيسم‌هاي فرصت طلب كه در افراد با نقص ايمني نظير كودكان، سالمندان و يا بيماران hiv مثبت ممكن است ايجاد ناراحتي كنند، ذكر شده است. در صورتي كه ارگانيسم‌هاي فرصت طلب، با تراكم زيادي در آب باشند موجب عفونت‌هاي مختلفي در پوست، مخاط، چشم، گوش، بيني و گلوي افراد حساس يا با مقاومت پايين مي‌گردند. مثال بارز اين ميكروارگانيسم‌ها پسودومونا آئروژينوزا و گونه هاي فلاوباكتريوم، آسينتوباكتر، كلبسيلا، سراتيا، آئروموناس و . . . مي‌باشد.

ناشناخته يا محقق نشده.
 

الف) طول زمان عفونت‌زايي عامل بيماريزا در 20 درجه سانتي گراد كوتاه تا يك هفته، متوسط يك هفته تا يك ماه و طولاني از يك ماه بيشتر.
ب) هنگامي كه در مقدار متداول و زمان معين عامل بيماريزا نابود شود مقاومت ندارد. مقاومت پايين است ليكن نابودي كامل عامل بيماريزا فراهم نشود از نظر مقاومت متوسط است.
ج) دز لازم براي ايجاد بيماري در 50% افراد بالغ سالم حساس، ممكن است با كمترين مقدار يك عدد واحد عفونت‌زا براي برخي ويروس‌ها باشد.
د) براساس تجارب يا برخي افراد حساس
ه) عامل اصلي عفونت پوست از راه تماس است، اما مي‌تواند در افراد مبتلا به سركوب دستگاه ايمني (ايمونوساپرسيو) يا افراد سرطاني ايجاد عفونت كند.

آلودگي آب با منشاء شيميايي
 

منابع آب، اغلب در بر دارنده ناخالصي‌هاي شيميايي هستند. اين ناخالصي‌ها ممكن است ناشي از آلودگي هوا، آلودگي خاك يا مواد آلاينده ناشي از فعاليت‌هاي انساني كه به صورت فضولات جامد و مايع به محيط تخليه مي‌گردد باشد. آلاينده هاي شيميايي با اشكال متفاوت كه از زباله هاي صنعتي و فضولات جامد و مايع شهري حاصل مي‌شوند منابع آب را بيش از پيش تهديد مي‌نمايند. اين آلاينده ها عبارتند از حلال‌هاي شوينده، سيانيد، فلزات سنگين، اسيدهاي آلي و معدني، مواد ازته، مواد سفيد كننده، رنگ‌ها، رنگدانه ها، سولفيدها، آمونياك، مواد سمي و انواع گوناگون تركيبات آلي كشنده موجودات زنده.
آلاينده هاي شيميايي نه تنها مي‌توانند بطور مستقيم بر سلامت انسان آسيب برسانند. بلكه از راه تجمع در آبزيان بطور غيرمستقيم هم مي‌توانند بر انسان اثر كنند نظير ماهي كه براي تغذيه انسان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. آلاينده هاي شيميايي موجود در آب ممكن است ايجاد آسيب‌هاي سمي حاد يا مزمن درانسان نمايند. به هرحال برخي از آلاينده ها حتي در دز پايين ممكن است سلامت انسان را تحت تاثير قرار دهند يا اينكه مواجهه درازمدت انسان با برخي آلاينده ها سبب ضايعات پاتولوژيكي در انسان شود. مطالعات همه گيري شناختي، رابطه برخي ازبيماري‌ها با كيفيت شيميايي آب آشاميدني يا غذاهاي دريايي را نشان مي‌دهد. در بيماري‌هاي ناشي از آلاينده هاي شيميايي مي‌توان به عارضه متهموگلوبينميا در كودكان، مسائل مربوط به بهداشت دندان‌ها، سختي آب و بيماري‌هاي قلب و عروق و مسموميت حاد يا مزمن ناشي از تركيباتي نظير سموم دفع آفات، تركيبات فنلي، هيدروكربورهاي حلقوي، تري‌هالومتان‌ها و فلزات سنگين استناد نمود. اقدامات بهداشت محيط متمركز است بر روي موادي كه بالقوه بحال مصرف كننده مضر هستند، محدود گردد و آن دسته در مواردي كه قابليت پذيرش عمومي را تحت تاثير قرار مي‌دهند كنترل شود.
سختي آب مربوط به املاح خاصي است كه در آب وجود دارد اين املاح شامل كاتيون‌هاي كلسيم، منيزيم، استرانسيم، آهن، آلومينيوم، منگنز و مس مي‌باشد كه با آنيون‌هاي بيكربنات، كربنات كلرور، سولفات، سيليكات و نيترات به صورت محلول در آب وجود دارند. سختي آب را مي‌توان به صورت " خراب شدن صابون در آب" تعريف كرد. اگر مقدار زيادي آب لازم شود تا صابون كف كند مصرف كننده آب، آن را سخت به شمار مي‌آورد. اغلب سختي آب ناشي از چهار جزء مي‌باشد: بي كربنات كلسيم، بيكربنات منيزيم، سولفات كلسيم و سولفات منيزيم. وجود هر يك از اين تركيب‌ها موجب سختي آب مي‌شود، اگر چه تركيبات ديگر هم هستند اما كمتر موجب سختي آب مي‌شوند. سختي آب به صورت سختي دائم و سختي موقت نامگذاري مي‌شود.مجموع سختي موقت و سختي دائم را سختي كل مي‌نامند. با رويكردي ديگر، سختي را به سختي مربوط به كربنات‌ها و سختي غيركربناتي تقسيم بندي نموده اند. سختي كربناتي موقتي و سختي غيركربناتي، دائمي است. سختي موقت در اثر جوشاندن آب ته نشين مي‌شود و جرم داخل ظروف را تشكيل مي‌دهد، اين پديده به املاح كربنات كلسيم و منيزيم مربوط ميشود. جوشاندن آب به مدت چند دقيقه موجب تجزيه شدن بي كربنات كلسيم و منيزيم و خارج شدن co2 و رسوب كربنات‌هاي كلسيم و سديم مي‌گردد. اماسختي مربوط به سولفات‌ها، نيترات‌هاي كلسيم، منيزيم 000 در اثر حرارت رسوب نمي‌دهند. سختي آب معمولا برحسب ميلي اكي والان در ليتر يا ميلي‌گرم در ليتر كربنات كلسيم بيان مي‌شود و آب‌ها را بر اين اساس طبق جدول زير درجه بندي مي‌نمايند.
جدول ـ طبقه بندي سختي آب
طبقه يا درجه سختي آب
مقدار سختي آب برحسب ميلي اكي والان
در ليتر آب (ميليگرم در ليتر)
الف) سبك
ب) سختي متوسط
ج) آب سخت
د) آب خيلي سخت
1 ( كمتر از 50 ميلي گرم در ليتر)
3-1 ( 150-50 ميلي گرم در ليتر)
6-3 ( 300-150 ميلي گرم در ليتر)
6 ( بيش از 300 ميلي گرم در ليتر)
معيار آب آشاميدني از نظر سختي اين است كه آب آشاميدني بايد داراي سختي متوسط باشد. اگر سختي آب بيش از 3 ميلي اكي والان در ليتر باشد، پيشنهاد مي‌شود سبك گردد. سختي آب بيشتر از نظر اقتصادي اهميت دارد اگرچه طبق مطالعات انجام شده امكان رويداد بيماري‌هاي قلب و عروق در استفاده كنندگان از آب سبك بيشتر است.

ويژگي‌هاي فيزيكي يا ظاهري آب
 

ويژگي‌هاي فيزيكي آب نظير بو، مزه، كدورت، درجه حرارت و رنگ آب مي‌تواند آب را براي مصرف كننده نامطلوب سازد.

بو و طعم
 

اساسي ترين مساله در مورد آب تصفيه شده عدم داشتن بو و طعم مي‌باشد، بوي آب قاعدتا ارتباط نزديكي با طعم آن دارد. عوامل مختلفي در ايجاد طعم و بوي آب موثر است. ازجمله اين عوامل جلبك‌ها، تجزيه گياهان آبزي، محصولات حاصل از كلرينه نمودن آب نظير كلر و فنل‌ها و آب‌هاي راكدي كه در انتهاي سيستم توزيع ساكن مي‌مانند.

كدورت آب
 

پديده اي است كه ميزان زلال بودن يا شفافيت آن را مشخص مي‌كند و يكي از معيارهاي تعيين كيفيت ظاهري آب است. كدورت معمولا به علت وجود مواد معلّق در آب ايجاد مي‌شود. در برنامه هاي تهيه، تامين و توزيع آب بهداشتي معيار كدورت نيز مورد توجه است. و معمولا براي كدورت‌هاي قابل توجه از واحد j.t.u براي سنجش استفاده مي‌شود و براي كدورت‌هاي پايين از واحد n.t.u استفاده مي‌گردد.
آب خالص معمولا بي رنگ است. رنگ آب آلوده نشده مي‌تواند ناشي از مواد در حال گنديدگي زمين يا نمك‌هاي فلزي موجود در طبيعت (آهن و منگنز) باشد. آلاينده هاي صنعتي نيز مي‌توانند بوجود آورنده طيف وسيعي از رنگ‌ها در آب‌هاي پذيرنده باشند. رنگ آب معمولا با واحد هيزن كه معروف به مقياس پلاتين ـ كبالت است، بيان مي‌شود.

دماي آب
 

از آنجايي كه گوارايي آب مربوط به ميزان اكسيژن محلول در آن مي‌باشد هرقدر دماي آب بالاتر باشد ميزان حلاليّت اكسيژن محلول در آن كمتر خواهد بود لذا آب به اصطلاح گرم با دماي 20 درجه بالاتر اكسيژن كمتري در بر دارد و مورد رضايت مصرف كننده نيست در حالي كه آب با دماي بين 5 تا15 درجه سانتيگراد اكسيژن محلول بيشتري در خود دارد كه گوارا و مطلوب است البته دماي پايين تر از 5 درجه نيز براي نوشيدن مطلوب نيست.
غلظت يون هيدروژن در آب با معيار ph سنجيده مي‌شود. اين ويژگي يكي از مهم ترين خواص فيزيكو ـ شيميايي آب محسوب مي‌شود. زيرا گزينه بهينه در مورد بهسازي آب به ph آن بستگي دارد. در آب نزديك خلوص، غلظت يون‌هاي h+ و oh- خيلي كم و تقريبا نزديك به هم هستند، چنين آبي را خنثي گويند. كه ph آن در 25 درجه سانتي گراد حدود 7 است. در شرايطي كه غلظت يون هيدروژن بيش از يون هيدروكسيل باشد ph كمتر از 7 و آب اسيدي است در صورتي كه غلظت يون هيدروكسيل بيش از يون هيدروژن باشد ph بيشتر از 7 و آب قليايي است.

تصفيه آب
 

كيفيت آب‌هاي مورد نياز براي مصارف خاص به ندرت با ويژگي‌هاي طبيعي آن‌ها مطابقت دارد. آب آشاميدني با ويژگي ذكر شده كه بايستي سالم وتميز باشد به طور طبيعي به مقدار كافي در دسترس نمي‌باشد. اكثر منابع آب از نظر كيفيت شيميايي و بيولوژيكي براي شرب مناسب نيستند و قبل از مصرف احتياج به يك سري عمليات دارند. چنين عملياتي كه به منظور متناسب سازي آب براي مصرف خاصش صورت مي‌گيرد تصفيه ناميده مي‌شود. تصفيه يا پالايش آب از نظر پزشكي و بهداشت اهميت زيادي دارد. از بين منابع آب، آب‌هاي سطحي ناخالصي‌هاي بيشتري در بر دارند تا آب‌هاي زيرزميني. پس اين قبيل منابع احتياج به بهسازي جدي دارند ليكن آب‌هاي زيرزميني از نظر كيفيت ميكروب شناختي براي حفظ سلامت، حداقل بايد ضدعفوني شوند و شايد برخي از آن‌ها به خاطر داشتن پاره اي عناصر شيميايي نظير آهن و منگنز احتياج به تصفيه بيشتري داشته باشند. بطور كلي عمليات بهسازي يا تصفيه آب به يكي از طرق زير صورت مي‌گيرد.

راه های بهسازی آب
 

بهسازي آب ممكن است به چند روش فيزيكي، شيميايي، بيولوژيكي يا بعضا تركيبي از اين روش‌ها انجام شود. در مجموع با در نظر گرفتن ميزان مصرف و شرايط موجود، اغلب تصفيه آب از طرق زير انجام مي‌شود:

الف) جوشاندن در سطح خانوار و گروه هاي محدود جمعيتي
 

در اين روش جوشاندن حدود 5 دقيقه آب علاوه بر از بين بردن زيستوارك‌هاي بيماري‌زا سختي آب نيز تا حدودي كاهش مي‌يابد

ب) انبار كردن آب
 

كه براي اجتماعات كوچك و بزرگ قابل اجرا است. آب در منبع اصلي در مخازن طبيعي يا مصنوعي براي مدتي نگهداري مي‌شود، جلوگيري از آلودگي بعدي بايستي مورد توجه باشد. انبار كردن آب به مقدار قابل ملاحظه اي ناخالصي‌هاي معلق آب را كاهش مي‌دهد. اين فرايند متابعت از روند طبيعي حذف آلودگي‌ها مي‌باشد. ذخيره نمودن آب براي مدتي، از چند ديدگاه مورد تامل است.
1) از نظر فيزيكي، كاهش مواد معلق از طريق ته نشيني كه مواد معلق موجود در آب در اثر قوه ثقل ته نشين مي‌شوند، تجربه نشان مي‌دهد در 24 ساعت اوليه حدود 90% ناخالصي‌هاي معلق ته نشين مي‌گردند. در نتيجه فرايند تصفيه درمراحل بعدي آسان تر مي‌شود.
2) از نظر شيميايي، در مدت ذخيره سازي آب ممكن است برخي تغييرات شيميايي و بيوشيميايي روي دهد. بيكربنات‌ها تجزيه شده و توليد انيدريك كربنيك نمايند، گازهاي سمي نظير آمونياك، هيدروژن، سولفوره و انيدريد كربنيك از آب خارج مي‌شوند. مواد آلي موجود در آب خام در اثر فعاليت‌هاي ميكروبي به كمك اكسيژن محلول در آب تجزيه و تثبيت مي‌شوند و در نتيجه، مواد آلي فساد پذير، به مواد معدني تبديل مي‌گردند.
3) از نظر زيست شناختي، موجودات زنده بيماريزاي موجود در آب خام در اثر عوامل مختلف رو به كاهش گذاشته و شمار قابل توجهي از آن‌ها نابود مي‌شوند. تجربه نشان مي‌دهد با انبار كردن آب رودخانه در مدت 7ـ5 روز اول تا 90% ميكروب‌ها كاهش مي‌يابند و اين يكي از مزاياي ذخيره كردن آب است. مدت نگهداري بهينه آب 14ـ10 روز است ليكن از نظر اقتصادي مقرون به صرفه نيست ضمنا احتمال رشد جلبك‌ها و تغيير كيفيت فيزيكي آب وجود دارد.

ج) پالايش آب
 

معمولا در سطح وسيع تر از مصرف خانوار، يعني اجتماعات كوچك و بزرگ در صورتي كه منابع آب سطحي باشد پس از انبار كردن پالايش مي‌شود. پالايش آب دومين مرحله بهسازي آب و در واقع مهم ترين مرحله آن است زيرا اكثر قريب به اتفاق ميكروب‌ها (99%ـ98%) در مرحله پالايش از بين مي‌روند و ديگر ناخالصي‌ها معلق و احيانا بينابين از آب گرفته مي‌شود.
پالايش آب آشاميدني از طريق دو نوع پالايه يا صافي انجام مي‌شود يكي پالايه شني كند و ديگري پالايه شني تند يا مكانيكي است.

پالايه يا صافي شني كند
 

‌ تقريبا در سراسر جهان متداول است، به عنوان روش استاندارد براي بهسازي آب در سطح اجتماعات كوچك و موسسات با مصرف محدود كاربرد دارد. مهمترين بخش صافي شني كند، بستر شني آن است كه ارتفاعي در حدود 2/1 متر دارد.
براي ساختن اين نوع صافي، حوض‌ها يا مخازني از بتون ساخته و در كف آن مجاري فرعي و اصلي با آجر، تمبوشه (سفالي) يا لوله براي خروج آب تعبيه مي‌نمايند و بر روي آن‌ها به ترتيب سنگ ريزه و شن نرم مي‌ريزند و دانه هاي شن با دقت بسيار برگزيده مي‌شوند بطوري كه ترجيحا گرد باشند و قطر موثر آن‌هابين 15/0 تا 35/0 ميلي متر باشد. شن‌ها لازم است تميز و عاري از خاك رس ومواد آلي باشند. آب هدايت شده يا ذخيره شده بر روي صافي به كمك نيروي ثقل از خلل و فرج قشرهاي ماسه و شن و سنگ ريزه عبور كرده و بوسيله مجاري زير صافي جمع آوري مي‌شود.
سطح بستر صافي‌هاي كند از وسعت قابل توجهي برخوردارند به طوري كه يك متر مكعب بستر صافي، سطحي در حدود 15000 متر مربع دارد. آب به آهستگي دربين ماسه تراوش مي‌كند (فرايند عبور بيش از 2 ساعت به طول مي‌انجامد) ودر طي عبور خالص سازي از طريق چند فرايند صورت مي‌پذيرد كه عبارتند از پالايش مكانيكي، ته نشيني، جذب سطحي، اكسيداسيون بيوشيميايي كه هر يك سهم ويژه اي در بهسازي آب دارند. بازدهي اين صافي بطور معمول 4/0ـ1/0 متر مكعب آب در ساعت در متر مربع سطح مي‌باشد.
لايه زيستي تشكيل شده بر روي سطوح بستر، فعاليت زيست شناختي بسيار خوبي در بهسازي آب دارد. در ابتداي فعاليت صافي، عمل تصفيه مكانيكي است. بطوري كه نمي‌توان به آن عنوان صافي كند داد، ليكن بتدريج در زمان كوتاهي لايه اي از يك توده حياتي بر روي سطوح بستر، رشد مي‌كند كه به نام لايه زيستي schmutzdecke يا لايه زيست شناختي لجني لزج باكتريايي ناميده مي‌شود. اين لايه زيست شناختي ژلاتيني شكل كه شامل رگه هاي جلبك و اشكال پر شمار حيات ازجمله پلانكتون‌ها، دياتومه ها و باكتري‌ها است، تشكيل لايه اي زيستي به عنوان "عمل كردن يا به كار آمدن" صافي شناخته مي‌شود. ديگر قسمت‌هاي پالاي شني كند عبارت است از دستگاه زه كشي كف صافي، شير كنترل، مخزن برداشت آب كه در كتب مرجع بهسازي آب به تفصيل آمده است.

مزاياي صافي شني كند
 

1 ـ آسان بودن ساخت و بهره برداري
2 ـ ارزان تر بودن نسبت به صافي تند
3 ـ كيفيت فيزيكي، شيميايي و بيولوژيكــي آب تصفيه شده، بسيار خوب است و كارايي آن در حذف ميكروب‌ها 9/99 تا 99/99 درصد مي‌باشد و e. coli را 99 تا 9/99 درصد كاهش مي‌دهد. در صافي شني كند پيش تصفيه صورت نمي‌پذيرد وازمواد منعقد كننده استفاده نمي‌شود. به همين دليل آب مورد استفاده بايستي كدورتي كمتر از 10 واحد j.t.u داشته باشد.

پالايه شني تند
 

پالاي شني تند در اواخر قرن نوزدهم بكار گرفته شد و اولين بار در سال 1885 در ايالات متحده آمريكا نصب گرديد. پس از آن اين نوع فن آوري بهسازي آب در كشورهاي صنعتي، مورد توجه قرار گرفت. در حال حاضر دو نوع پالاي شني تند مورد استفاده است يكي صافي شني تند كه با قوه ثقل، جاذبه كار مي‌كند ونوع دوم صافي شني تند كه با فشار، كار مي‌كند. در هر دو نوع پالايه مراحل انعقاد، اختلاط و لخته سازي، ته نشيني و پالايش به ترتيب صورت مي‌گيرد.
بستر صافي داراي سطحي در حدود 90ـ80 متر مربع است كه در آن شن محيط پالاينده است. حجم فعال بخش شني بين 2ـ6/0 متر معكب و عمق بستر شني بطور معمول نزديك به يك متر است. در زير بستر شني لايه اي از سنگ ريزه به ارتفاع 4/0ـ3/0 متر است. سنگ ريزه ها در نگهداري بستر شني كمك مي‌كنند و امكان مي‌دهند كه آب پالايش شده به سوي قسمت زه كشي آزادانه جريان يابد. عمق در بخش بالاي بسترشني 5/1ـ1 متر است. ميزان پالايش 15ـ5 متر مكعب به ازاي هر متر مربع سطح پالايه در هر ساعت است.

مزاياي پالاهاي شني تند
 

مزاياي پالايه هاي شني تند نسبت به پالايه هاي شني كند عبارت است از:
1 ـ بسترهاي شني تند سطح كمتري را اشغال مي‌كنند
2 ـ پالايش‌هاي سريع انجام مي‌شود و حدود 50ـ40 برابر سريع تر از پالايه هاي شني كند است.
3 ـ شستن پالايه آسان است
4 ـ عمليات آن انعطاف پذير است
د ـ استفاده از اشعه ماوراء بنفش (u.v)
پرتوهاي فرابنفش به علت خاصيت ميكروب كشي كه دارند در بهسازي آب آشاميدني موسسات، بيمارستان‌ها، هتل‌ها و كاخ‌ها بكار مي‌رود. اگر چه اين فرايند فيزيكي در نابودي خرده زيستمندهاي آب آشاميدني موثرند، ولي به علت معايب زير بكارگيري آنها محدود است:
محدوديت‌هاي استفاده از پرتوهاي فرابنفش
1 ـ مقرون به صرفه نبودن مخصوصا براي مقادير بالا از نظر حجمي
2 ـ اثر ميكروب كشي ابقايي ندارد
3 ـ رنگ و كدور مانع گندزدايي پرتوهاي فرابنفش مي‌شود
لازم به ذكر است بهسازي يا خالص كردن آب در مقادير محدود يا براي مصارف خانوار و جمعيت‌هاي كوچك از طريق جوشاندن، گندزدايي شيميايي و پالايش انجام مي‌شود و اقدامات محافظتي در خصوص استخرهاي شنا و ديگر تفريحگاه هاي آبي نظير رودخانه ها و سواحل نيز طبق دستورالعمل‌هاي محلي و استانداردهاي ملي نيز صورت مي‌گيرد.
2 ـ تصفيه شيميايي
اگرچه درمراحل مختلف تصفيه آب براي سبك كردن، حذف موادسمي، منعقدسازي از مواد شيميايي به عنوان لخته ساز و كمك منعقدكننده استفاده مي‌شود. ولي متداول ترين ماده شيميايي كه در تصفيه آب كاربرد دارد كلر و تركيبات آن مي‌باشد. كلرزني (chlorination) به صورت معمول آخرين مرحله بهسازي آب است. اين فرايند، مهم ترين پيشرفتي است كه در عمل تصفيه آب حاصل شده است. كلرزني مكمل پالايش است زيرا علاوه براز بين بردن عوامل ميكروبي بيماري‌زا از آلودگي ثانويه ميكروبي نيز جلوگيري مي‌كند. اما كلر در مقدار متداول آن بر ‌هاگ ميكروب‌ها، تخم و كيست انگل‌ها و بعضي ويروس‌ها تاثيري ندارد. كلر علاوه براثر گندزدايي كه دارد به علت داشتن ويژگي اكسيدكنندگي آن عناصري نظير آهن، منگنز، هيدروژن سولفيد و سيانور را اكسيده مي‌كند. بعضي از عوامل مولد بو و طعم نامطبوع را از بين مي‌برد.

چگونگي اثر گندزدايي كلر
 

كلر افزوده شده به آب، منجر به تشكيل اسيد كلريدريك و اسيد هيپوكلرو مي‌شود. اسيد هيپوكلرو موثرترين تركيب كلردار براي گندزدايي آب مي‌باشد. هرچه قدر ph آب پايين باشد اثر گندزدايي آن بيشتر مي‌شود، زيرا در ph نزديك 7 اسيدهيپوكلرو بيشتر توليد مي‌گردد و در ph حدود 5/8 اثر گندزدايي كلر، ضعيف خواهند شد. خوشبختانه بيشتر آب‌ها داراي ph = 5/7-6 هستند.

مباني كلرزني
 

براي حصول اطمينان از درستي كلرزني قواعد زير بايستي رعايت شود:
1 ـ آب مورد گندزدايي، صاف و بدون كدورت باشد.
2 ـ كلر مورد نياز آب مشخص گردد، نقطه شكست كلر و كلر باقي مانده آزاد حائز اهميت است.
3 ـ در هر حال زمان تماس حدود يك ساعت براي ازبين بردن زيستوارك‌هاي حساس در مقابل كلر منظور گردد.
4 ـ حداقل كلر باقيمانده پس از يك ساعت 5/0 ميلي گرم در ليتر پيشنهاد مي‌شود. اين مقدار در همه گيري‌هاي بيماري‌هاي روده تا 1 ميلي گرم در ليتر نيز توصيه شده است.
5 ـ مقدار كلر مورد نياز هر نوع آب برابر خواهد بود با مقدار كلري كه به آب اضافه مي‌شود تا پس از يك ساعت مقدار 5/0 ميلي گرم در ليتر كلر باقي مانده داشته باشد.

روش كلرزني
 

با توجه به حجم آب مورد گندزدايي و وسعت پروژه، روش كلرزني تعيين مي‌گردد. كلر ممكن است به يكي از اشكال زير در دسترس باشد:
الف) گازكلر cl2
ب) كلرامين nh2 cl و nhcl2
ج) پركلرين high test hypochlorit) h.t.h)
د) دي اكسيد كلر clo2
كلر اولين ماده انتخابي در گندزدايي آب است زيرا ارزان، موثر و كاربرد آن بسيار ساده است. براي جلوگيري از آثار سمي آن توسط دستگاه كلرزني به آب اضافه مي‌شود. تركيب آمونياكي كلر نيز براي گندزدايي آب به كار مي‌رود ليكن اثر آن كندتر از اثر كلر است اين امر باعث محدوديت استفاده از آن شده است.
پركلرين يا h.t.h يا هيپوكلريت پر قدرت، يكي از تركيبات كلسيم است كه 70ـ60 درصد كلر دارد. محلول ساخته شده از h.t.h و تركيبات ديگر كلردار براي گندزدايي آب بكار مي‌رود.
ـ پركلرين ca(ocl)2 به صورت پودر يا كريستال ريز در بسته هايي با وزن مشخص تهيه و توزيع مي‌گردد.
ـ گرد سفيد كلر caocl2 كه كلر قابل استفاده آن 39ـ5/33% است.
ـ محلول هيپوكلريت سديم naocl كه داراي 5ـ3 و 16ـ10 درصد وزني كلر قابل استفاده است.
به هر حال علي رغم تركيبات جانبي كلر با مواد آلي آب و خطرات احتمالي آن براي سلامت هنوز كلر به عنوان يك ماده شيميايي گندزدا براي بهسازي آب آشاميدني مورد استفاده است.

آزمايشات تعيين كيفيت آب آشاميدني
 

براي تعيين كيفيت آب، آزمايشات شيميايي و ميكروبي آب انجام مي‌شود و آنچه كه قبل از انجام آزمايش مهم است نمونه گيري صحيح از نظر تعداد و تكرار نمونه گيري است: نمونه ها بايستي متناسب با اهداف تهيه و تامين آب آشاميدني سالم باشد.

استانداردسازي
 

استاندارد نمودن هر محصولي يعني تطابق آن با نيازها و خواست‌هاي منطقي مصرف كنندگان، رواج دادن پذيرش عمومي محصولي براي عامه به گونه اي كه در قالب هزينه اثربخشي بدون عوارض وعواقب ناخوشايند مورد مصرف يا استفاده مردم قرار گيرد. مثلا در مورد آب آشاميدني، استاندارد مواد آلوده كننده براي ارزيابي خطراتي است كه ممكن است در نتيجه آب آلوده متوجه انسان گردد. اصولا استانداردها از محلي به محل ديگر و از كشوري به كشور ديگر در حال تغيير است، ليكن كشورهايي كه تاكنون استاندارد مدوني براي خود تهيه نكرده اند، استاندارد سازمان جهاني بهداشت را ملاك قرار مي‌دهند. معمولا دو نوع استاندارد براي مقاصد بالا متصور است: استاندارد اوليه كه مقامات مسئول بايد براي حفظ بهداشت عمومي و جلوگيري از آثار مواد آلوده كننده اقدامات جدي به عمل آورند، درحاليكه در استانداردهاي ثانويه، بايد تدابير لازم براي ارتقاء بهداشت عمومي، به عمل آيد.

آزمايش‌های آب
 

مشخص كردن اينكه آب آشاميدني، داراي چه وضعي باشد كار ساده اي نيست، از آنجا كه آبي كه در اختيار ما قرار مي‌گيرد محصولي ساختگي نمي‌باشد، نمي‌توان اختصاصات ثابتي را براي آشاميدن در نظر گرفت. لذا احتمالا بايستي اعمالي بر روي آب انجام گيرد تا قابل شرب گردد. اين تغييرات كه به نام مجموعه اعمال تصفيه، ناميده مي‌شود، آب را از نظر فيزيكي و شيميايي و ميكروبي، مناسب مصرف مي‌سازد. آزمايشات فيزيكي و شيميايي آب طبق روش‌هاي استاندارد آزمايشات كيفي آب براي تعيين كيفيت آب آشاميدني، صورت مي‌گيرد.

بررسي احتمالي آلودگي ميكروبي منابع آب آشاميدني در اين درس مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و روش‌هاي نمونه برداري از منابع آب و آزمايشات باكتريولوژي مورد مطالعه مي‌باشد. آزمايش‌هاي ميكروبي آب، كيفيت آب را جهت آشاميدن و ساير استفاده ها مشخص مي‌سازد. اين آزمايشات، درجه آلودگي آب به فضولات انساني و حيواني را مشخص مي‌سازد. امروزه روش‌هاي پيشرفته اي وجود دارد كه امكان تعيين باكتري‌هاي بيماري زا را در آب فراهم ساخته است ولي از آنجايي كه جدا كردن آن‌ها از نمونه هاي آب مشروب به صورت كار روزمره عملي دشوار است جستجو و شمارش ميكروب‌هاي انديكاتور به عوض ميكروب‌هاي بيماري زا انجام مي‌گيرد.


http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:کتاب جامع بهداشت عمومی



:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: بهداشت آب
بهداشت روان در پرتو آموزه های نبوی
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:31 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بهداشت روان در پرتو آموزه های نبوی

چکیده

اگر بتوان بهداشت روان را ـ نه صرفاً در هماهنگی و تطابق با عاملی متغیّر ، بلکه در پرتو التزام عملی به آموزه های وحیانی ـ تعریف و تبیین نمود ، دیگر وقایع و تحولات بیرونی نمی تواند به طور مرتب آرامش و سکون فرد را بر هم زند . فرد گذشته از حضور کوشا و پویا در زندگی ، این توانایی را خواهد داشت که آرامش و اطمینان درونی اش تحت تأثیر تغییرات محیطی مختل نشود .
موضوع بهداشت روان در پرتو آموزه های نبوی ، مسأله ای است در قلمرو روان شناسی دین که در سطح یک مقاله ، صورت بندی شده است . اگرچه همه ی آموزه ها و تعالیم حیات بخش اسلام برای سلامت و سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع شده اند ، اما به طور خاص، در آموزه ها و سیره نبوی ، دستورالعمل هایی وجود دارد که در بحث بهداشت روانی اثربخش است : این مقاله ، به صورت مختصر ، به آموزه هایی چون : خداباوری ، شکرگزاری ، توکل ، توبه ، نیایش ، انس با قرآن ، دعا ، روابط نیکو و اهتمام در امور مسلمین و نقش هریک از این آموزه ها در بهداشت روانی می پردازد .
کلید واژه ها : بهداشت روانی ، آموزه های دینی ، اسلام ، خداباوری ، شکرگزاری ، توکل ، توبه و ارتباط سالم .

مقدمه

در عصر فن آوری ، در دهکده ی جهانی و دوران پُست مدرنیسم شاهد دور افتادن قافله تمدن بشری از ارزش های حقیقی هستیم . لذا در بطن این حادثه ی ناگوار ، سلامت و بهداشت روانی نیز بیش از پیش در معرض خطر قرار دارد . در راه تبین مشکلات و یافتن راه حلی برای آن ها گویا تنها به نسخه های ترجمه ای و رهیافت های بریده از وحی نمی توان بسنده کرد . بی گمان امروزه دست نیاز بشریت فراتر و فریاد احتیاج و نیازمندی اش به تعالیم حیات بخش الهی بلندتر از هر زمان دیگری است ؛ زیرا به هر راهی که پا نهاده ، سر از بیراهه ها درآورده و جز گرفتار شدن و غوطه ور گشتن در ورطه ی تباهی و انحراف ، سرانجامی نداشته است .
بدین رو موضوع بهداشت روانی ، یکی از مهم ترین مسائل انسان معاصر است . گمشده ی انسان متمدنِ قرنِ فر آوری هایِ مدرن ، شادکامی و رضایت مندی از داشته های زندگی است . 1
زندگی ماشینی ، سرعت فرصت درون نگری و خودشناسی را از انسان گرفته است . در روزگار کنونی ، بشر چنان گرفتار تمدن مادی و ظواهر گوناگون آن شده است . که از خودیابی و خویشتن شناسی دور مانده است . علی رغم پیشرفت حیرت آوری که انسان به مدد فن آوری کسب کرده ، تحقیقات نشان می دهد که نه تنها هنوز به آرامش روانی ـ که از عناصر پایه ی سلامتی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت ( w.h.o ) و اساس یک زندگی سعادتمندانه است ـ دست نیافته ، بلکه به موازات پیشرفت های علمی و مادیِ تمدنِ مدرن بر مشکلات و ناراحتی های روانی انسان نظیر ناامیدی ، پوچ گرایی اضطراب ، ترس ، افسردگی ، اعتیاد ، طلاق و خودکشی افزوده شده است . 2
از این روست که اخیراً کارشناسان و متخصصان ، حتی در کشور های صنعتی و توسعه یافته ، سمینارها و پژوهش های خود را متوجه نقش معنویت ، دین و آموزه های دینی در بهداشت و سلامت روانی نموده اند . بسیاری از روان شناسان بر نفوذ و تأثیر دین در سلامت روان و درمان بیماری های روانی پرداخته و به لزوم حمایت از آن تأکید کرده اند . در بین ایشان ، گروهی معتقدند که انسجام و توحید یافتگی سازمان روانی از سلامت معنوی افراد ناشی می شود . در رأس این اندیشمندان ، روان شناس بزرگی به نام ویلیام جیمز را می توان نام برد که پژوهش هایش بیش تر بالینی بوده است . او درباره ی رسیدن به آرامش می گوید :
وقتی ما رابطه ی محبت بین خود و خداوندی را که پدید آورنده ی این جهان است ، حفظ کنیم ، ترس ها و خودخواهی های ما از میان رفته ،به جای آن ، یک آرامش و صفای باطنی عجیب برقرار می شود . هرلحظه که می گذرد ، لحظات و حالی است که به جان نیرو بخشیده و روح را سرشار از نشاط و سعادت می کند . به نظر می رسد که همه درها به روی ما باز و راه ها هموارگشته است . 3

اسلام و سلامت

و ننزل من القرآن ماهو شفاء ورحمه للمومنین ولا یزید الظالمین الا خسارا ( اسراء : 82 )
الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکرالله تطمئن القلوب ( رعد : 28 )
یکی از مهم ترین مسائل دین اسلام ، توجه به بهداشت و سلامت جسمانی و روانی است . بعضی از واجبات و محرّمات الهی برای تأمین سلامتی و پیشگیری از ابتلا به امراض روحی و روانی تشریع شده است . سلامتی یا بیماری در مقیاس فرد و اجتماع ، بسیار مهم و قابل توجه است و البته جامعه ای که از دغدغه های بیماری فردی و اجتماعی ، پاک و مبرّا باشد ، دست نیافتنی است . از این رو بشر پیوسته به دنبال کشف علل و عوامل پیدایش بیماری و راه های پیشگیری از آن بوده و می باشد . گذشته از انسان های عادی ، برگزیدگان خدا و راویان وحی نیز انسان ها را به رعایت و حفظ بهداشت جسم و جان سفارش نموده و در شناسایی بلایای جسمی و روحی و راه های پیشگیری از آن ها توصیه ها ودستورالعمل هایی را یادآور شده اند .
خداوند در قرآن مجید ، باتأکید بسیار ، تنها راه رستگاری و سعادت انسان را در « تزکیه » و پالایش روح و روان آدمی می داند . 4 در تعالیم اسلامی ، به بهداشت و سلامت جسم و جان ، بسیار اهمیّت داده شده است . امام علی علیه السلام فرموده است :
سلامتی یکی از نعمت های بزرگ الهی است و مانند هر نعمت دیگری ، تا از دست نرود قدرش شناخته نشود . 5
این مقاله کوشیده است تا با استفاده از آموزه های نبوی به موضوع بهداشت روانی و راه های پیشگیری و درمان بیماری های روحی و روانی بپردازد .

پیامبر اسوه ی جاوید

به حکم عقل سلیم و تصریح قرآن مجید ، به عنوان کلام صادق مصدق ، انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش برای نیل به سعادت و کمال مطلوب در دنیا و آخرت به راهنما ، هادی و الگو نیازمند است . اگر راهنما و الگو گزیده شده ، انسان را به سمت نور و حقیقت رهنمون گردد ، وی به کمال انسانی ارتقا می یابد ؛ ولی اگر راهنما و الگو ، خود انسان گمراه و منحرفی باشد ، انسان را نیز به گمراهی و تباهی می کشاند . آیا شایسته نیست که انسان ، پیرو کسانی باشد که خود به حقیقت نایل گشته اند و در قله کمال جای دارند ؟ تا در پرتو پیروی از ایشان ، آدمی نیز به کمال و سعادت و سلامت دنیا و آخرت باریابد و از گمراهی و تباهی دور ماند . 6 امام باقر علیه السلام فرموده اند :
در شرق و غرب عالم ، علم سودمند برای سعادتمندی انسان و راهنمای واقعی برای بشریت ، جز پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام نیست و نخواهید یافت . 7
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله شخصیتی بی نظیر و الهی است که جهانی از حکمت ، رحمت و عاطفه است . او همان کسی است که در مسیر تأمین سلامت و سعادت بشریت ، خویشتن را به زحمت و مشقت وامی دارد . بی تردید امروز برای بشر تشنه ی آب حیات ، هیچ آبی به گوارایی آب زلال و حیاتبخش عصمت نبوی دلنشین نیست . 8
درباره ی نقش اسوه و سرمشق در آرامش روانی ، قرآن کریم خطاب به پیامبر فرموده است :
وکلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک 9 ؛ ما قصه ی انبیاء پیشین را برای تثبیت قلب تو نقل می کنیم .
بدیهی است که یاد اولیای الهی ، آرامش بخش جان است . حضرت امام صادق علیه السلام ـ در تفسیر آیه ی 28 سوره ی رعد ـ فرموده اند :
دل ها با یاد محمد صلی الله علیه وآله ، که یاد او همان یاد خداوند است ، آرامش می گیرد . 10
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنمای کاروانند
وزیشان سید ما گشته سالار
همو اول همو آخر در این کار
مقام دلگشایش جمع جمع است
جمال جان فزایش شمع جمع است
شده او پیش و دل ها جمله در پی
گرفته دست جان ها دامن وی 11
به طور کلی ، الگوی صالح در زندگی ، دارای آثار سودمند و اثربخشی است که بخی از تأثیرات بهداشت روانی آن عبارتند از :
1. ایجاد انگیزه ، نشاط و امید برای همانندی و همراهی با اسوه ی صالح ؛
2. جهت بخشیدن به فعالیت ها و برنامه های پراکنده ، در مسیر یکپارچگی و شکوفایی شخصیت ؛
3. پیشگیری و جلوگیری از گمراهی و انحراف از خط رشد و کمال مطلوب ؛
4. تسهیل در حرکت تعالی جویانه و رشد مادی و معنوی .
آموزه های نبوی ، گستره ی تمام حیات فردی ، اجتماعی ، دنیوی و اخروی بشر را در بر می گیرد . برای آن که قلمرو بحث در این مجال کوتاه ، محدود و مشخص باشد ، تنها به برخی از آموزه های نبوی که با تأمین سلامت و بهداشت روان انسان در ارتباط است ، پرداخته می شود .

خدامحوری

نخستین آموزه ی پیامبران ، سوق دادن انسان ها و جوامع بشری به سوی خدا است . آن ها کوشش می کنند تا بشررا به یکتاپرستی و دلبستگی به خدا دعوت کنند و از وابستگی و تبعیت از غیر خدا بازدارند :
ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت 12 ؛ و در هر امتی رسولی برانگیختم تا خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید .
خدامحوری تنها در دایره ی عبادات فردی و زندگی شخصی محدود نمی شود ؛ بلکه خدامحوری اساس تمام کنش ورزی های فردی و جمعی را پوشش می دهد . خدامحوری در نظام کنش وری پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله از زبان قرآن کریم چنین بیان شده است :
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین 13 ؛ بگو به تأکید نماز و سایر عبادات من و زندگی و مرگ من ، برای خدا ، پروردگار جهانیان است .
با استناد بدین آیه ، بدست می آید که کلیه ی کوشش ها و فعالیت های پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله در چارچوب خدا محور متحقق می گردد . در روایتی آمده است که یک روز شخصی به پیامبر عرض کرد : « یا رسول الله به چه چیزی از دیگر پیامبران پیشی گرفتی ، حال آن که تو آخرین و خاتم آنان برانگیخته شده ای ؟ » پیامبر فرمود : « من نخستین کسی بودم که به پروردگار ایمان آوردم ... » 14
یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان ، مفهوم « امنیت روانی » است . اگر فرد امنیت روانی نداشته باشد ، زندگی اش بی معنا و از اسلامت روانی بی نصیب خواهد بود . آنجا که ترس رخنه کند ، امنیت رخت بر بندد ، امنیت روانی یعنی داشتن روح و روانی عاری از هراس . این نعمتی بزرگ است که که در سایه ی آن ، امنیت و آرامش برقرار خواهد ماند . خدا محوری و ایمان به خدای قادر متعال ، انسان را از نگرانی ، اضطراب و دغدغه مصون می دارد و در برابر ناملایمات زندگی ، استوار و آسیب ناپذیر می نماید. از سوی دیگر ، انسان بی ایمان از این پشتوانه مستحکم روحی و روانی محروم است . گویی از فراز آسمان فرو افتاده یا تندبادی او را به مکانی دور پرتاب کرده است .
و من یشرک بالله فکانما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق 15 ؛ فقدان ایمان به خدا ، زندگی را از مفاهیم عالی و ارزش های شریف انسانی تهی ساخته و منجر به آشفتگی و اغتشاش در هویت می گردد .
اساساً اضطراب و نگرانی ، ناشی از ترس یا ناتوانی است . آن کس که به خداوند قادر و توانای مطلق ، ایمان دارد ، همواره خود را در پناه تکیه گاه ایمنی می بیند که از هر طرف ضعف و نقصی بع دور و نسبت به انجام هر امری قادر و تواناست ، از این رو دارای نشاط و سروری می گردد . نشاطی که برآمده از روانی امن و آرام است .
انسان ، زمانی به این امنیت و اطمینان نفس می رسد ، که ترنم نام خدا بر لب و یاد او بر قلب و جانش طنین انداخته باشد و آنچنان به خدا دلبستگی پیدا کرده باشد که ذکر او سراسر اندیشه ، عاطفه و رفتارش را فرا گرفته و جانش را زنده و آباد ساخته باشد . ( و بذکرک معموره ) 16 در این صورت است که به اصطلاح روان شناسان فرد احساس دلبستگی ایمن نسبت به وجودی دارد که هم قادر است و هم همیشه حاضر و در همه حال پاسخگوی نیازها می باشد . در این حال است که همه ی بیم ها از میان می روند و جای خود را به امید می دهند . همه ی دغدغه ها و خاطر پریشی ها به طمأنینه بدل می گردند و دارای معنا و مفهوم می شوند . 17 در مقابل ، بی خدایی و بی ایمانی زندگی را آشفته و پر از سختی و تنگنا می سازد . ( و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا ) 18 دوری از خدا زندگی را تنگ و سخت می گرداند .
خوشبختانه توجه به نقش ایمان و خداگرایی در بهداشت روانی ، از اصولی است که در مکاتب روان شناسی معاصر ، بسیار بدان پرداخته می شود . ویلیام جیمز ، کارل یونگ ، هنری لینک و بسیاری دیگر از روان شناسان بزرگ معاصر درباره ی تأثیرات ایمان به خدا بر بهداشت روانی ، بحث و تحقیق کرده اند . 19
به طور کلی برخی از آثار ایمان ، بر بهداشت روان از این قرا ر است :
الف . خدا باوری به انسان احساس خود ارزشمندی و هویت می بخشد ؛
ب . خدا باوری انسان را از رهایی و بیهودگی می رهاند ؛
ج . خداباوری انسان را از تزلزل فکی و عملی مصون ساخته ، موجب استواری و ثبات قدم می شود ؛
د . خداباوری نیاز به کمال جویی انسان را پاسخ می گوید ؛
هـ . خداباوری پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان است؛
و . خداباوری به زندگی انسان معنا می بخشد ؛
ز . خداشناسی گامی است به سوی خود شناسی ، و خود شناسی و خودیابی تأثیر مستقیم بر سلامت روان دارد . 20

شکرگذاری و سلامت روان

« شکر » در لغت به یاد آوری و تصور نعمت و اظهار آن گفته شده که نقطه مقابل آن ، « کفر » یعنی فراموشی نعمت و پوشیده داشتن آن است . 21 منظور از « سپاس و ثنا » چیزی است که مقابل شکایت و گله است . شکر یعنی اظهار نعمت منعم به واسطه ی اعتراف دل و زبان . 22
داشتن روحیه ی شکرگذاری از نشانه های سلامت روح و روان آدمی است ؛ علت این مطلب را در سه نکته می توان بیان کرد :
1. درساحت شناختی به درجه ای از رشد و سلامت رسیده که نعمت را شناخته ، قدرت تمیز بین نعمت و نقمت را پیدا کرده و نیز تشخیص داده که چه کسی این نعمت را به او عطا نموده است . شناخت موارد یادشده جز در سایه ی سلامت عقل و نفس میسر نمی شود و این رشد شناختی و سلامت نفسانی در ساحت بینش و اندیشه ، او را بر انگیخته است که از صاحب نعمت تشکر و قدردانی نماید .
روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وآله ، شب ها برای عبادت خدا برمی خواست و پاهای مبارکش متورم گردیده بود . به حضورش عرض شد : « آیا تو این کار را انجام می دهی ، حال آنکه خداوند لغزش های گذشته و آینده ات را بخشوده است ؟ » پس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند : « آیا بنده ای سپاسگزار نباشم ؟ » 23
همچنین پیامبر فرموده اند : « خداوند در شکر را بر کسی نگشوده ، که درِ افزایش نعمت را بر او بسته باشد . » 24
2. از طرفی ، داشتن روحیه ی شکرگذاری نشان دهنده ی سلامت در ساحت احساس و عواطف فرد نیز هست ؛ زیرا احساس تشکر از صاحب نعمت در او پدیدار شده و این نشان دهنده ی آن است که به آسیب های روحی و روانی همچون غرور ،بخل ، کینه و حسادت مبتلا نیست ؛ روح و روان او مکدر و مخدوش نگشته و این خود درجه ای از سلامت روان است .
3. در حوزه ی رفتاری و کنش ورزی بیرونی نیز ابراز تشکر و قدردانی به زبان و رفتار ظاهری نشان از سلامت روح ور وان دارد ؛ زیرا شکر زبانی و قدردانی رفتاری فرد ، مبین آن است که فرد شاکر در حوزه ی شناخت و عواطف از سلامت برخوردار بوده سات . چه بسا افراد که نعمت و ارزش برخورداری از آن را شناختند و در قلب خویش نسبت به صاحب آن احساس رضایت نمودند ، اما از ابراز این محبت و ابراز رضایت به صورت عمل و رفتار ناتوان هستند . این ناتوانی ، نشانگر بیماری و عدم سلامت فرد در حوزه رفتاری ، و چه بسا حاکی از بیماری در دو ساحت وجودی پیشین نیز باشد . از این رو ، ابراز رضایت و شکر زبانی و رفتاری ، نشانه ی سلامت روانی شخص به شمار می آید . البته باید توجه داشت که سلامت رفتار ظاهری در صورتی نشان از سلامت درونی فرد است که قصد فریب و نیرنگ نداشته باشد و ظاهر از باطن حکایت نماید ؛ نه خدای ناکرده مانند عمل ریاکارانه و منافقانه ، سلامت ظاهری نشانه ی بیماری درونی باشد . 25
بنابر آنچه گذشت ، انسان شاکر ، هم در بعد اندیشه و فکر داری سلامت است و هم در ساحت عواطف و رفتار بهنجار و رشد یافته عمل می کند .

توکل و بهداشت روان

« توکل » از آموزه هایی است که تأثیر شگرفی بر سلامت روان انسان دارد . توکل به انسان جرأت اقدام و عمل می دهد و بازدارنده های رفتاری را از میان بر می دارد . قرآن خطاب به پیامبر می فرماید :
آن گاه که عزم کردی و تصمیم گرفتی ، به خدا توکل کن و کار خود را دنبال نما . 26
توکل ، اولاً مستلزم حرکت و تلاش انسان است و ثانیاً چون بر خدا اعتمادمی کنیم کار را با اطمینان بیش تری انجام می دهیم . توکل یعنی انسان همیشه به آن چه منطبق با حق است ، عمل کند ، و در این راه به خدا اعتماد بورزد ، که خداوند پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق باشند . 27
همچنان که اشاره شد توکل دستورالعمل قرآنی زندگی نبوی است . این آموزه ی مهم در سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله در نهایت درجه و کامل ترین وجه آن وجود داشت و سرلوحه ی برنامه های ایشان ایمان به خدا و توکل بر او قرار داشت . اساساً یکی از علایم ایمان به خدا توکل بر اوست . انسان اگر معتقد است که مجموعه ی جهان هستی زیر سیطره ی حکومت و ربوبیت خدا قرار دارد و تنها معبود شایسته ی پرستش اوست ، هرگز به خود اجازه نمی دهد به دنبال دیگری برود و از غیر استمداد جوید ؛ بلکه همواره به خداوند اعتماد کرده ، فقط از او درخواست کمک می کند . 28
در قلمرو بهداشت روانی یکی از عوامل اضطراب و نگرانی انسان ، کارهای مهم و سرنوشت ساز هستند . هنگامی که شخص می خواهد می خواهد به کار ویژه ای که در زندگی اش جایگاه مهمی دارد ، اقدام نماید ، چون انجام آن دارای ثمرات مثبت است و از سوی دیگر ، انجام ندادنش ضرر قابل توجهی دارد ، در انجام آن دچار شک و تردید و گرفتار دلهره و اضطراب می گردد در نتیجه تنیدگی زیادی بر روح و روان او عارض می شود . در این مواقع به دنبال یک تکیه گاه مورد اعتماد است تا او را در انجام آن کار ، یار و پشتیبان باشد . با گزینش پشتیبانی مطمئن به عنوان تکیه گاه ، قلبش آرام می شود . نیرویی دوچندان پیدا می کند و از نگرانی خلاص می شود .

آثار عینی توکل در بهداشت روان

به طور کلی ، توکل بر خدای قادر عالم حکیم ، سبب می شود فرد بر توانایی ها و استعدادهای خدادادی خویش اعتماد نماید . همچنین در موفقیت ها و پیروزی ها گرفتار غرور و خودپسندی نمی شود و در مشکلات گرفتار درماندگی و دچار اختلال عملکردی نمی گردد . احساس پایداری و مقاومت می کند و این خود بهترین وسیله ی تأمین سلامت روانی فرد است . دیگر آثار توکل بر بهداشت روان به اختصار عبارت است از :
الف. برآورده شدن احساس نیاز محبت در بالاترین سطح ( متوکّل محبوب خداست . ) 29
ب. تأمین احساس دلبستگی به عنوان نیاز نخستین . 30
ج. یافتن احساس انگیزه ی مثبت و نشاط نسبت به توانایی انجام کار و احساس اعتماد به نفس بالا .
د. رهایی از اضطراب و ترس ، با دریافت این مطلب که دیگران نمی توانند ضرری به او بزنند .
هـ . رهایی از وابستگی ذلیلانه با دریافت این مطلب که دیگران سودی به حال او ندارند .
و. ایجاد امید به لطف و عنایت الهی .
ز. رهایی از تعارض های درونی و روانی با نجات یافتن از وسوسه ی شک و تردید .
ح. یافتن احساس استقلال ، با بی نیازی از غیر خدا .
ط. افزایش ارتباط با خداوند به عنوان حمایت گری توانا .
ی. رسیدن به عزت نفس و احساس ایمنی .

توبه و بهداشت روانی

« توبه » در لغت ، به معنای رجوع است . 31 وقتی بنده به مولای خود بر می گرد ، می گویند توبه کرده است . خداوند در قرآن کریم به همه ی مؤمنان دستور توبه می دهد . 32 رسول مکرّم اسلام فرموده اند : « خودتان را با استغفار و توبه معطّر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند » 33 . در جای دیگر فرموده اند : « من در هر روز هفتاد بار استغفار می کنم تا مبادا این ابرها فضای دل را بگیرند .» 34البته استغفار برای انسان کامل در حقیقت ، دفع است نه رفع . امام صادق علیه السلام فرموده اند : هرکس زیاد استغفار نماید ، خداوند او را از هر غمی رها و از هر تنگی ای خارج می سازد ، و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می بخشد . » 35
بازگشت انسان تائب به سوی خداوند ، موجب تخلیه ی روان از فشار احساس گناه گردید ، حالت طهارت و فطرت پاکی به او برمی گردد . با آمرزش معاصی و گناهان و آلودگی های درونی در پرتو توبه ، آدمی آرامش و آسایش روحی پیدا می کند . در فرایند توبه و بازگشت ، فرد احساس گناه خود را سرکوب نکرده در ناخودآگاه آن را بایگانی نمی سازد ، تا پرحجم بار و انرژی منفی روح بیفزاید . بلکه در فضایی عاشقانه در محضر خدای رفیق شفیق اعتراف می کند و از او آمرزش می طلبد . خداوند نیز وی را مشمول لطف و رحمت بی منتهایش قرار می دهد ، 36 و با مهر و رأفت از او استقبال می نماید .
برخی از آثار عینی توبه در بهداشت روان عبارتند از :
1. توبه روح و روان آدمی را شست و شو و تطهیر می کند ؛
2. توبه احساس منفی گناه را کاملاً می زداید ؛
3. توبه باعث محبوبیت انسان در نزد خدا می گردد ؛
4. توبه انسان را به کار و تلاش سازنده و مثبت بر می انگیزد ؛
5. توبه از عوارض منفی جانبی آسیب های روحی و روانی جلوگیری می نماید .

نیایش و بهداشت روان

پیامبر اعظم اسلام صلی الله علیه وآله هنگام برخورد با سختی ها ، برای کسب آرامش به نماز پناه می برد . 37
اساساً نیایش و گفت و گو با خداوند مهربان باعث ، آرامش اعصاب و تخلیه ی روان از بار انرژی های منفی می شود .
الکسیس کارل می گوید :
نیایش در روح و جسم تأثیر دارد ، نیایش موجب صفای دل ، متانت رفتار ، انبساط خاطر ، نشاط و شادی پایدار و رضایت خاطر می گردد .
خداوند متعال در قرآن مجید با مهرآمیز ترین سخنان ، آدمیان را به نیایش دعوت نموده است :
و إذا سألک عبادی عنی فإنی قرب اجیب دعوه الداع إذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون 38 ؛ آن گاه که بنده ای درخواست نماید از من ، پس من نزدیک هستم ، اجابت می نمایم درخواست اورا ؛ بنابر این دعوت مرا پذیرا ؛ باشید و ایمان بیاورید تا به رشد حقیقی بار یابید .
حضرت امام صادق علیه السلام فرموده اند :
چه مانعی دارد که چون بر یکی از شما غم و اندوهی عارض گردید ، وضو بگیرد و به مسجد رود ، دو رکعت نماز بخواند و برای رفع اندوه خود ، خدا را بخواند . مگر نشنیده اید که خداوند فرموده است : « از صبر و نماز یاری بجویید . » 39
نیایش و گفت و گو با خداوند مصادیق متعدد دارد که از جمله آن ها ، انس با قرآن و دعا است .

انس با قرآن و بهداشت روان

پیامبر می فرمایند :
هرکس قرآن را شعار و میزان خود سازد ؛ خدا او را سعادتمند گرداند ؛ و هرکه قرآن را پیشوای خود گرداند و به آن اقتدا نماید و او را پناه گاه خویش قرار دهد ، خداوند او را در بهشت پر نعمت و خوشی دلنشین و پایدار پناه می دهد . 40
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده اند :
برای رسول خدا ، هیچ چیز مانع تلاوت کردن قرآن نبود . 41
بی گمان انس با قرآن ، باعث تأثیر شگرف در نفس آدمی می گردد . در قرآن ، نیروی معنوی عظیمی وجود دارد که موجب آرامش روان و بیداری وجدان ، و صیقل روح انسان می شود . تلاوت قرآن سطح ادراک و تفکر را ارتقا بخشیده ، باعث بصیرت می گردد 42 . در هر عصری انسان هایی متخلّق به آداب والای انسانی و رفتار متعالی در پرتو انس با قرآن کریم پرورش یافته اند که می توان در میان آن ها به افراد و بزرگان زیر اشاره کرد :
سلمان ، مقداد ، ابوذر ، عمّار ، اویس قرنی در عصر نزول قرآن و امام خمینی ابرمرد یگانه ی دوران و یاران آن مرد بزرگ که همگی پرورش یافتگان مکتب انسان ساز قرآن بوده اند . انس با قرآن ، چنان آرامشی به ارمغان می آورد که هیچ آرام بخشی از عهده ی آن برنمی آید . این بیان شگفت انگیز ، و سخن دل انگیز امام خمینی ، به عنوان پرورش یافته ی مکتب قرآن است که فرموده است :
والله ! من هرگز در عمرم نترسیدم .
بی گمان این استواری و احساس ایمنی ، جز در پرتو انس با قرآن ، میسر نمی شود . گرچه این مطلب به لحاظ نظری روشن و بی نیاز از استدلال است ؛ لکن خوشبختانه برای نشان دادن نقش قرآن در سلامت و بهداشت روان ، تحقیقات میدانی نیز انجام گرفته است که همگی بیانگر رابطه ی معنادار و تأثیر مثبت آن بوده است . 43

دعا و بهداشت روان

دعا از تعالیم و آموزه های اساسی اسلام است . دعا راه ارتباط مستقیم با خداوند است . در قرآن دعا کردن توصیه شده است و در سنت نبوی نیز بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است . 44
دعا رابطه ی بین انسان و خدا را تقویت کرده ، احساس تنهایی را برطرف می نماید . ارتباط با خدای بی نیاز ، موجب احساس عزت و لذت انسان می گرددد که در ناملایمات زندگی ، تکیه گاهی مطمئن به حساب می آید . 45 هیچ کس نیست که در زندگی مشکل و گرفتاری نداشته باشد . همه ی ما در معرض انواع آسیب ها قرار داریم . در این میان تنها راه کار دعا می تواند آرام بخش و تسکین دهنده باشد .
امام صادق علیه السلام فرموده اند :
دعا کن که شفای همه ی دردها در دعاست . 46
برخی دیگر از آثار روان شناختی و بهداشت روانی دعا عبارت است از :
تخلیه هیجانی در محضر خداوند ؛
احساس حمایت در برابر مشکلات و مصائب زندگی ؛
ایجاد امید و انرژی مثبت برای کوشش هدفمند ؛

یافتن نشاط و سرور درونی
ارتباطات سالم و بهداشت روان

تأکید قرآن به اظهار محبت مسلمانان به یکدیگر و داشتن روابط گرم و برادرانه ، از یک سو موجب رشد عاطفه ی نوع دوستی در نفس و ترغیب انسان ها به ایثار و رعایت منافع مردم و به طور کلی جامعه می گردد . از سوی دیگر ، اسباب تضعیف حالت های منفی نفرت و کینه و انگیزه های ظلم و تجاوز و خودخواهی را فراهم می آورد . علت اصلی برخی از آسیب های روانی ، بدگمانی ، حسد ، کینه توزی و ناامیدی است که با برقراری روابط بین شخصی محبت آمیز از بین رفته و روح و جان آدمی از آسیب روانی فاصله می گیرد .
پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده اند :
سوگند به ذاتی که جانم در دست ( قدرت ) اوست ، به بهشت درنمی آیید مگر آن که ایمان آورید ؛ و ایمان نمی آورید مگر آن که همدیگر را دوست بدارید . آیا شمایان را بر چیزی رهنمون شوم که چون آن را انجام دهید ، همدیگر را دوست بدارید ؟ ( آن این است که ) سلام را در میان خویش آشکار سازید . 47
انسان موجودی اجتماعی است و ایجاد ارتباط با دیگران نقش به سزایی در زندگی فردی و اجتماعی او دارد . موفقیت انسان در دوست یابی ، همسرداری ، پرورش فرزندان سالم و موفقیت های شغلی و امثال آن ، به الگوی رفتار ارتباطی و مهارت برقراری ارتباط او با دیگران بستگی دارد . بنابر این از یک سو زندگی منزوی برای انسان بسیار مشکل و از سوی دیگر ، ایجاد رابطه با افراد ، کاری بس دشوار و گاه برای برخی اشخاص غیر ممکن است . برقراری ارتباط اثر بخش با دیگران یک هنر است و شما می توانید هنرمند صحنه ی زندگی خود باشید .
بسیاری از روان شناسان نیز به اهمیت روابط انسانی به منظور تأمین بهداشت روانی توجه کرده اند ، آلفرد آدلر معتقد است : « بیماران روانی هرچه در درون جامعه قرار بگیرند و در شبکه ی ارتباطی بهتری باشند زودتر درمان می شوند . » 48 آلپورت نیز می گوید : « رابطه ، مهم ترین نقش را در زندگی انسان دارد ؛ و توانایی در برقراری روابط محبت آمیز از نشانه های شخصیت سالم است . » 49 مزلو ، روان شناس بزرگ انسان گرا ، یکی از نشانه های افراد نا ایمن را چنین بیان می کند : « احساس طرد شدن مورد عشق و علاقه ی دیگران نبودن و این که دیگران به سردی و بدون محبت با آنان رفتار می کنند . » 50
در تعالیم اسلامی بر جنبه های گوناگون روابط اجتماعی تأکید شده است و برای حفظ این روابط توصیه شده است . حتی افرادی که در این زمینه کوتاهی کنند ، فاقد ایمان و اعتقاد واقعی به شمار آمده اند . 51
اولین گام ارتباط بین شخصی با « سلام » شروع می شود ، در آموزه های نبوی به سلام ، بسیار اهمیت داده شده و به مؤمنان سفارش شده است که به یکدیگر سلام کنند . پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به همه ، اعم از کوچک و بزرگ سلام می گفت . سلام با سلامتی هم خانواده است و مفهومش این است که هیچ خطر و تهدیدی از سوی سلام کننده متوجه مخاطب او نیست . سفارش اسلام به سلام ، مانند دیگر آموزه های اسلامی ، منطبق با فطرت انسان است . در اولین برخورد دوفرد ، مطلوب تریت نوع برقراری ارتباط ، دادن امنیت و آرامش به طرف مقابل و مخاطب است ؛ تا مطمئن شود که از طرف مقابل ، ضرری متوجه او نیست . سلام که یک تحیت و تعارف رسمی اسلامی است ، به معنای دعا و درخواست امنیت و سلامتی مخاطب است . قرآن می فرماید : در قیامت به مؤمنان گفته می شود :
با سلامتی و در حال امنیت وارد بهشت شوید . 52
برخی آثار عینی بهداشت روانی روابط سالم با دیگران عبارت است از :
ـ تأمین احساس امنیت و آرامش ؛
ـ تأمین نیاز محبت ورزیدن و مورد محبت قرار گرفتن ؛
ـ ایجاد احساس نشاط و خود ارزشمندی ؛
ـ تقویت پایگاه اجتماعی فرد و ایجاد اعتماد به نفس ؛
تبادل و انتقال انرژی روانی مثبت .
اهتمام به امر مسلمین یکی دیگر از مصادیق روابط مهرورزانه در اجتماع اسلامی به شمار می رود . پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرموده اند :
آن کس که صبح کند در حالی که به امر مسلمین اهتمام ندارد ، مسلمان نیست . 53
آن که صدای درخواست کمک مسلمانی را بشنود ، لکن پاسخ نگوید ، مسلمان نیست . 54
در جامعه ؛ افراد دارای مسائل و نیازهای مختلفی هستند ؛ از نیازهای اولیه گرفته تا نیازهای پیشرفته نظیر نیاز به خود شکوفایی و تعالی معنوی . بی تردید محرومیت در مقابل ارضای صحیح سلسله نیازها ، می تواند سبب بروز ناهنجاری و در نتیجه بروز اختلال گردد . در حالی که با اهتمام ورزیدن به امور دیگران در جامعه ، احتمال وقوع نابهنجاری ها و اعمال کج روانه ی اجتماعی ، کاهش یافته ، و برخی در زیر فشار محرومیت ، احساس اضطراب و رنج نداشته ، جامعه دارای همبستگی و صمیمیت می شود . در نتیجه احساس آرامش و امنیت روانی و اجتماعی ارتقا پیدا می کند .

نکته ی پایانی نه پایان سخن

آن چه در این مجال مختصر گفته آمد ، تنها قطره ای بود از اقیانوس بی کران ؛ از بابِ « آب دریا را اگر نتوان کشید ، هم به قدر تشنگی باید چشید . » امید است پژوهشگران با نگاهی وحیانی به انسان و مفاهیم مرتبط با آن ، از فضای محدود بشری و تجربیِ صرف فراتر رفته زوایای ناگشوده اندیشه و دانش رانشان بدهند ، تا شاهد تحولات مثبت و اثربخش باشیم . در همین چارچوب ، پیشنهاد می گردد تا موضوع بهداشت روانی در قلمرو تعالیم اسلامی مورد مطالعه و تحقیق علمی قرار گیرد ؛ تا هم فضای علم روان شناسی نورانیت بیشتری بگیرد و هم نتایج جامعه تری به دست آید .
توصیف و تحلیل روان شناختی پاره ای از آموزه های نبوی با نگاه بهداشت روانی ، موضوع اصلی این مقاله بود که با تمام کاستی ها صورت تحقق یافت . در پایان از خدای محمّد صلی الله علیه وآله می خواهیم تا توفیق ره پویی و الگو پذیری از سیره و سنت نبوی را نصیب ما گرداند و در تمام مراحل زندگی دستگیرمان باشد .

پی نوشت:

1. تجارب کلینکی و درمانگری مؤلف ، در ضمن برای آگاهی بیش تر با رویکرد های مفهومی و تاریخی در بهداشت روانی ر.ک: مربیان ش 19 ، مقاله ی : باورهای دینی و تأثیر آن بر بهداشت روانی ص 110 ، اثر نگارنده .
2. ر.ک: مجموعه مقالات نقش دین در بهداشت روان . 1383 .
3. یداله کوثری ، مربیان ( ش 19 ) ( نقش باورهای دینی در بهداشت روانی ) ، ص 111 .
4. قد افلح من زکاها ، وقدخاب من دساها ( شمس ) ، آیه ی 9 ـ 10 .
5. کلینی ، اصول کافی ، ج 8 ، ص 152 ، ح 136 ، محمد ری شهری ، میزان الحکمه ، ج 5 ، ص 280 .
6. یونس ( 10 )آیه 35.
7. محمدباقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج 2 ، ص 92 ؛ محمد ری شهری ، میزان الحکمه ، ج3 ، ص 2108 .
8. انفال ( 8 ) ، آیه 24 ـ 25 .
9. هود ( 11 ) ، آیه 120 .
10. دائره المعارف قرآن کریم ، ج3 ، ذیل « آرامش روان » 1385 .
11. شیخ محمود شبستری ، گلشن راز ، ص 12 .
12. نحل ، آیه 36 .
13. انعام ( 6 ) ، آیه 162 .
14. بهاء الدین خرمشاهی و مسعود انصاری ، پیام پیامبر ، ص 356 ، انتشارات جام ، 1376 .
15. حج ( 22 ) آیه 31 .
16. شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، فرازی از دعای کمیل .
17. همان ، مناجات الذاکرین ، امروزه معنا درمانی یکی از نحله های روان درمانگری در علم روان شناسی به شمار می رود .
18. طه ( 20 ) ، آیه 124 .
19. محمدعثمان نجاتی ، قرآن و روان شناسی ، ص 335 .
20. سلیمان قاسمی ، بهداشت روانی در آموزه های دینی ، پایان امه کارشناسی ارشد روان شناسی ، مؤسسه امام خمینی ، 1382 .
21. راغب اصفهانی ، مفردات راغب ، ج2 ، ص 487 .
22. علی اکبر دهخدا ، لغت نامه ی دهخدا ، ج9 ، واژه های « شکر و شکرگزاری »
23. پیام پیامبر ، ص 554 .
24. همان .
25. قالوا انما نحن مصلحون ، الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون : بقره ( 2 ) ، 11 ـ 12 .
26. آل عمران ( 3 ) ، آیه ی 169 .
27. مرتضی مطهری ، مجموعه آثار ، ج 3 ، ص 124 .
28. محمدتقی مصباح ، راهیان کوی دوست ، ص 25 . حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند : « در شب معراج پیامبر صلی الله علیه وآله از خدا سؤال کردند : پروردگار کدامین عمل برترین است ؟ خداوند فرمود : نزد من عملی برتر از توکل و رضایت بر آن چه داده ام ، نیست ( محمدباقر مجلسی ، بحار ، ج 77 ، ص 21 ) .
29. آل عمران ، ( 3 ) ، آیه 159 .
30. طلاق ( 65 )، آیه 3 ؛ نیز ر. ک : یدالله کوثری ، دلبستگی ، نیاز نخستین نشریه ی حدیث زندگی ، ش 11 .
31. ابن منظور ، لسان العرب ، ج 4 ، ص 23 .
32. نور ( 24 ) ، آیه 31 .
33. تعطروا بالاستغفار لاتفضحنکم روائح الذنوب ( محمدباقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج7 ، ص 278 ) .
34. محمدباقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج 25 ، ص 204 .
35. محمد ری شهری ، میزان الحکمه ، ج7 ، ص 252 .
36. زمر (39 ) ، آیه 53 .
37. محمدباقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج 80 ، ص 116 .
38. بقره ( 2 ) آیه 186 .
39. طبرسی ، مجمع البیان ، ج 1 ، ص 100 .
40. محمد ری شهری میزان الحکمه ، ج 4 ، ص 227 ، رسول جعفریان ، سیده رسول خدا صلی الله علیه وآله ، ص 331 .
41. طباطبایی سیدمحمدحسین ، السنن النبی ، ص 308 .
42. محمدعثمان نجاتی قرآن و روان شناسی ، ص 122 .
43. به نقل از : مسعود جان بزرگی ، بررسی اثر بخشی روان درمانگری کوتاه مدت ، پایان نامه دکتری روان شناسی 1378 ، تهران ، تربیت مدرس ، بحث آموزه های دینی و تأثیر و نقش مثبت آن در سلامت روانی افراد نسبت به افرادی که اعتقاد و باور درونی به آن نداشته اند ؛ همچنین ر.ک : مجموعه مقالات ، نقش در سلامت روان ؛ 1378 . 44. غافر ( 40 ) آیه 60 .
45. بقره ( 2 ) آیه 45 و 153 ؛ اعراف ( 7 ) آیه 128 .
46. محمد ری شهری ، میزان الحکمه ، ج 3 ، ص 284 .
47. بهاءالدین خرمشاهی و مسعود انصاری ، پیام پیامبر صلی الله علیه وآله ص 489 .
48. سلیمان قاسمی و مهدی صفورایی ، سلامت روان در پرتو آموزه های دینی ، معرفت ، شماره 97 ، ص 20 .
49. باقر ثنایی ، نقش رابطه و سلامت و بهداشت روان ، 1370 ، ص 69 .
50. سلمان قاسمی ، پیشین ، ص 21 .
51. محمدبن یعقوب کلینی ، اصول کافی ، ج 3 ، ص 238 .
52. ادخلوها بسلام آمنین : حجرات ( 49 ) آیه 46 .
53. کلینی ، اصول کافی ، ج 3 ، ص 238 .
54. همان .

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: فصلنامه مربیان



:: برچسب‌ها: بهداشت روان در پرتو آموزه های نبوی, بهداشت روان, آموزه های نبوی
بهداشت غذايی در اسلام
جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:28 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بهداشت غذايی در اسلام

شراب

قبل از اسلام، نوشيدن شراب امرى متداول بوده است. بعد از بعثت رسول الله صلى الله عليه و آله نيز مورد استفاده اعراب قرار مى‏گرفت. پيامبر اسلام با نگاه روان شناسانه و جامعه شناسانه دقيق و شناخت مخاطبان و درك زمان و مكان، به مسئله شراب پرداخته است و در مرحله اول، مردم را از مضرات شراب آگاه ساخته است و در مرحله دوم، نوشيدن شراب را در زمان اقامه نمازمنع كردند و در مرحله سوم خوردن شراب را در هر زمان و مكان منع و حرام نموده‏اند و علماء نيز، به هر چيزى كه انسان را از حالت عادى خارج كند ؛ جزء محرمات مى‏داند. خداوند شراب را پليد و اجتناب از آن را ضرورى مى‏شمارد:
« يا أيها الذين آمنوا انما الخمر... رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون» .
« اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ! همانا خمر و شراب... پليدست و از عمل شيطان است پس اجتناب كنيد از شراب، شايد شما رستگار شود ».

مضرات شراب

شراب، سرچشمه امراض جسمى و همچنين كليه انحرافات روحى است. لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرموده‏اند: « الخمرام الخبائث » « شراب، مادر و ريشه و اساس جنايت‏ها و زشتى‏ها است ».
محققان، امراضى را كه با نوشيدن شراب حاصل مى‏شود، به شرح ذيل عنوان مى‏كنند.
1. امراض معدى: مرض گاستريت، ضعف و نابودى قوا، فلگمن معده، انتريت، درد معده، دل دردهاى مختلف، اتساع معدى حتى در بعضى مواقع به پنج برابر خود مى‏رسد، باعث خراشيدگى جداره روده مى‏شود، از بين برنده بزاق دهان و شيرهاى معدى، بى‏اشتهائى...
  • الكل‏ها، ميكروب‏هاى مفيد معده را مى‏كشند.
    2. امراض دستگاه تنفس: سل، تورم ريه‏ها، ظاهر شدن لك‏هاى بنفش يا سفيدى روى ريه‏ها، لخطه‏هاى خون در خلط شراب خوار، سرفه‏هاى فراوان در صبح، داراى تنفس سخت و پر زحمت.
    3. امراض گردش خون: بر اثر مصرف شراب، مواد اصلى خون از جمله « فيبرين » و گلبول‏هاى قرمز، خيلى كم مى‏شوند و مايع خون خراب مى‏شود و بدن دچار اختلال و ضعف مى‏گردد.
    شخص شراب خور، آمادگى سكته را براى خود فراهم مى‏كند. چون رگ‏ها سخت و شكننده مى‏شود و بر اثر فشار جزئى مثل عصبانيت، پاره مى‏شود و سكته ناقص و كامل را به وجود مى‏آورد.
    4. امراض قلب: در نتيجه‏ى خرابى خون، عمل قلب مختل مى‏شود و كم كم چربى دور قلب را مى‏گيرد و اطراف قلب سنگين مى‏شود و افراد الكلى ضربان قلبشان آهسته و نامرتب مى‏زند.
    5. امراض عصبى: الكل، داراى « اسيد اوريك »مى‏باشد و باعث درد اعصاب و رماتيسم مى‏شود. و محركه را تضعيف مى‏كند. در تمام بدن حالت خارش دست مى‏دهد و احساس حرارت مى‏كند. باعث لرزش دست و حرف‏هاى نامفهوم وعصبانيت و ترس و سر درد مى‏گردد.
    6. بيمارى‏هاى مغزى: شراب، گاهى مغز را لاغر مى‏سازد. و شراب توليد جنون و ديوانگى هم دارد. شراب، موجب تشنج و صرع و آماس مغز و فشار خون در سر مى‏گردد. و هم چنين شراب باعث كم عقلى و كم حافظه‏گى مى‏شود روايت‏هاى زيادى به دست ما رسيده كه شراب، از بين برنده عقل است.
    قال رسول الله صلى الله عليه و آله « كل شراب يتغير منه العقل » « هر شرابى، تغيير دهنده عقل است ».
    7. بيمارى‏هاى كبد: با مصرف شراب، سلول‏هاى بدن مى‏ميرند و در كبد جمع مى‏شوند و موجب بزرگى غير طبيعى كبد مى‏شود.
  • « سيروز »كبد، مرضيست كه شراب خورهاى عالم دچار آن هستند كه آغشته به چربى و مواد كثيف است.
    8. امراض كليه: طبق آمارى كه از الكلى‏ها درباره درد و مرض كليه به دست آمده اين است كه، 90% مرض كليه از اثر الكل است.
    شراب، مرض « سيستيت»مزمن و خفقان بول را در كليه فراهم مى‏كند.
    9. امراض جلدى و پوستى: قرمزى غير طبيعى، ايجاد زشتى در صورت، سرخ كردن نامطلوب بينى و گونه‏ها، خارش‏هاى بى‏جهت، اگزما، جوش صورت، چاقى كاذب، ثمره خوردن شراب است.
    10. امراض حنجره و دستگاه صوتى: التهاب حنجره، گرفتگى صدا، درشت شدن صدا، ضخيم شدن زبان، ضعيف شدن سلول‏هاى ذائقه و طعم.
    11. امراض مثانه: توليد سنگ مثانه، تحريك مثانه، سبب بروز قند در ادرار، و مخاط عضله ادرار را مى‏سايد و ضعيف مى‏كند .
    مطالب فوق، اندك نمونه‏اى از اثرات سوء شارب بر بدن است. حتى بعضى ها قائلند كه شراب، سر دسته‏ى نوشيدنى‏هاى مضرحياتى هست و
    زندگى را بر انسان سخت مى‏سازد و انسان را در زندان ابدى خويش، حبس مى‏كند. شراب هم چنين انسان‏ها را تحقير و بودن در اجتماع را ننگ ترسيم مى‏كند. شراب با تغيير دادن قيافه دنياى تنهايى را باز مى‏كند و از لذت دنيوى بهره‏اى اندك مى‏برد و عمر خويش را كوتاه و با تنى رنجور حيات زندگانى خويش را خاتمه مى‏بخشد.
    الكلى‏ها، نه تنها بر خويش ظلم مى‏كنند ؛ بلكه به ديگران، همانند فرزندان خود هم، جفا مى‏كنند ؛ در حالى كه آن‏ها قدرت دفاع ندارند. شخص الكلى، ثمره‏اى كه با دست خود به وجود مى‏آورد آينده او را هم به تباهى مى‏كشانند. به همين علت جناب آقاى دكتر « كارل »مى‏نويسد:
    مستى زن و شوهر در عمل زناشوئى، جنايت بزرگى به كودكان است كه موجب عصبيت و روانى درمان ناپذير دارد و غالبا اين كودكان ضعيف، عليل، مبتلا به تشنجات شديد بوده . كسانى كه در حال انعقاد نطفه، مست باشند ؛ 35% عوارض كلسيم حاد را بر فرزندان منتقل مى‏كند. و اگر زن و مرد مست باشند 100% عوارض حاد در بچه ظاهر مى‏شود. كودكان از پدران و مادران الكلى 45% و از مادران الكلى 31% و از پدران الكلى 17% زودتر از وقت طبيعى به دنيا مى‏آيند .
    اهل‏بيت عصمت و طهارت، سفارش‏ها و توصيه‏هاى زيادى درباره عدم ازدواج با شارب الخمر كرده‏اند، از جمله ؛ قال الصادق عليه‏السلام « من زوج كريمته بشارب الخمر فقد قطع رحمها» « هر كس دختر خويش را به الكلى‏ها و شراب خوارها تزويج كند ؛ ارتباط او را با خويش قطع كرده است »؛ حتى يكى از پزشكان آلمان اثبات كرده است كه اثر الكل، تا سه نسل باقى مى‏ماند .

    بيمارى‏هاى بچه‏هاى الكلى

  • عدم تقارن قيافه، فلج عضو، كجى ستون فقرات، كرى و لالى، ماندن به حال بچگى، تشنج، سكته، هيسترى، كند شدن رشد، استعداد براى جنايت، حزن دائمى.
  • هرگاه از جوانان 21 تا 23 ساله معتاد به مشروبات الكلى، 51 نفر بميرند در مقابل از جوان‏هاى غير معتاد 10 نفر تلف مى‏شوند و عمر آن‏ها تا 35 سال كاهش پيدا مى‏كند. و 25 تا 30 درصد از رشد ديگران كمتر است.
  • شخصى الكلى، عاطفه خانوادگى و محبت را از دست مى‏دهد به طور مكرر ديده شد كه پدران الكلى فرزندان خود را كشته‏اند.
  • طبق آمار انستيوى پزشكى قانونى شهر « نيون » در 1961 تهيه شد، جرائم اجتماعى الكلى‏ها به شرح ذيل است:
    1. 50 درصد منجر به قتل عمومى ؛
    2. 8/77 درصد ضرب و جرح ؛
    3. 8/88 درصد جرائم جنسى ؛
    4. 7/88 درصد سرقت ؛

    اكثر جنايت‏ها در حالت مستى روى مى‏دهد .

    اين‏ها، گوشه‏اى از آينده نگرى و پزشكى قرآن در 14 قرن پيش بوده و با اكتشافات و با علوم آزمايشگاهى، حقايق قرآن و اسلام را، براى بشريت آشكار نموده است.

    انگور

    در قرآن كريم بيش از «11» مرتبه درباره انگور سخن گفته است:
    « و جنات من أعناب » « و باغ از درخت انگور، براى شما پديد آورده‏ايم »
    « شيخ حر عاملى »احاديث زيادى را در كتاب « وسائل الشيعه ج 17، ص 117» درباره استحباب خوردن انگور بيان كرده است.

    فوايد انگور

  • انگور، داراى پتاسيم است و اين فلز، فرح بخش آور است و طپش قلب را كه پديد آورنده غم و اندوه است، درمان مى‏كند.
  • انگور، داراى فسفات‏هاى زيادى است كه غذاى مغز و اعصاب مى‏باشد.
  • انگور، داراى كلسيم است و كمبود كلسيم در بدن، موجب بيمارى مى‏شود .
  • بوعلى سينا درباره فوايد انگور مى‏نويسد: « انگور براى دردهاى روده و معده مفيد است » .
  • هم چنين انگور « برگ مو» براى درمان اسهال خونى، خونريزى‏ها، عدم دفع ادرار، نقرس، استفراغ، اختلالات گردش خون، سفارش شده است.
  • آب انگور، براى درمان بيمارى اوره خون، ورم كليه، مفيد است.
  • از نظر توليد حرارت، هر كيلو انگور معادل 2 كيلو گوشت است.
  • انگور براى كسانى كه رژيم غذائى دارند ( از چاقى به لاغرى يا از لاغرى به چاقى ) مفيد است .
    البته از انگور استفاده‏هاى نامناسب مى‏شود براى مثال، زمانى كه انگور جوشانده شود ؛ تبديل به شراب مى‏گردد. ( مضرات آن را در صفحات قبل بيان كرديم ).
    انگور به محض جوشاندن، نجس مى‏شود و خوردنش نيز حرام است ؛ مگر زمانى كه دو سوم آبش بخار گردد و در آن لحظه تبديل به سركه مى‏شود و خوردنش، هيچ اشكالى ندارد.

    شير

    در ميان غذاها اگر بتوانيم يك غذاى كامل را معرفى كنيم، آن مى‏تواند « شير» باشد. شير يك غذائيست كه برطرف كننده گرسنگى و هم برطرف كننده تشنگى است. از زمانى كه حيوانات به خدمت انسان درآمدند، شير آن‏ها براى مصرف بشر به كار گرفته شد. قرآن و احاديث اهميت خاصى به خوردن شير نشان داده‏اند تا جايى كه خداوند مى‏فرمايد:
    « و ان لكم فى الأنعام لعبرة نسقيكم مما فى بطونه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربين » .
    « حالات چهار پايان همه عبرت و حكمت است، از ميان شكمبه و خون، شير پاكى به وجود مى‏آيد كه شما را مى‏نوشانيم كه در طبع همه نوشندگان، گوارا باد».
    در آيه فوق، دو مطلب علمى را ملاحظه مى‏كنيم:
    الف. طريقه توليد شير در بدن حيوانات ؛
    ب. فوايد مصرف شير ؛
    قرآن به صراحت فرموده است: « شير،از غذاى هضم شده درون شكم توليد مى‏شود » غذاى هضم شده تبديل به خون و از خون، شير به وجود مى‏آيد. شيرى كه نه رنگ خون را دارد و نه طعم و بوى آن را.
    اين عمل( تبديل خون به شير) ، هيچ يك از محققين آن را انكار نكرده‏اند و كلام قرآن را تأييد نموده‏اند، حتى شير مادران، از عصاره خونيست كه براى قاعدگى فراهم مى‏شد و در دوران شير دهى خون، تبديل به شير پاك و مقوى مى‏گردد.

    مواد معدنى شير

  • سديم، پتاسيم، كلسيم، منيزيوم، روى، منگنز، مس، آهن، فلو، كلر، يد، گوگرد، فسفر...
  • گازهاى شير: اكسيژن، ازت، اسيد كربونيك...
    *19 آنزيم در درون شير يافت مى‏شود. از جمله: الدولاز، آميلازالف..
  • تمام ويتامين‏ها زمانى در درون شير يافت مى‏شود كه حيوان خوب چرا كند.

    فوائد شير

  • در احاديث زيادى بيان شده است كه شير، عقل را زياد و ذهن را صفا مى‏بخشد، چشم را روشنى و قلب را تقويت و پشت را محكم و فراموشى را كم مى‏كند .
  • شير، تقريبا داراى تمام مواد معدنى و ويتامين‏ها است.
  • 3/78% شير، آب است و ما بقى از مواد ازت دار، چربى، قند، مواد معدنى، دياستازها، گازها، ويتامين‏ها، دست شده است .
  • هم‏چنين قدرت دفاعى شير مخصوصا شير خام، در مقابل ميكروب‏ها بالاست.
  • شير حيواناتى كه خوردن آن‏ها سفارش شده: گاو، بز، گوسفند، شتر، گاو ميش است.
  • شير براى درمان بيمارى‏هاى ؛ خونريزى، كم خونى، ضعف، سر درد، ميگرن، سستى اعصاب، زخم معده و اثنى عشر، زيادى اسيد معده، پائين افتادگى معده و روده و كليه و رحم، اگزما ( سودا) ، ريزش مو، نزله بينى، جهاز تنفس، رماتيسم، برنشيت، سوء هاضمه، اسهال مزمن، استسقاء آسم( آستم )، تب زرد، تصلب شرائين، بواسير، آپانديسيت، نارسائى كبد، نارسائى جنسى،اتساع معده، ديابت( مرض قند) ، اوائل سل، البومين ادرار، هم چنين براى اعتيادات مفيد است.
  • همچنين براى تقويت استخوان و سنگ‏هاى كليه « از انواع قليائى »مفيد است. كمبود كلسيم در نوزاد، موجب بى‏قرارى طفل و جويدن ناخن و تشنج و اعصابى شدن مى‏شود ؛ كه با خوردن شير برطرف مى‏شود .

    زيتون

    خداوند در چند جاى از قرآن، نام زيتون را بيان كرده است، از جمله: تين:
    1، انعام: 99، مؤمنون: 20.
    « من شجرة مباركة زيتونة » ؛ « درخت زيتون كه مبارك است ».
    مردمان گذشته، روغن زيتون را به دو صورت استفاده مى‏كردند:
    الف: براى مصرف خوراكى ؛ ب. براى ماليدن و چرب كردن بدن.
    روايت‏ها نيز به خوردن زيتون ( البته در حد تعادل ) ، و ماليدن آن به بدن راتوصيه نموده‏اند.
    روغن زيتون در بعضى از احاديث « طعام انبياء » ، و در بعضى ديگر « طعام المسلمين » ناميده شد. اين خود نشان دهنده آن است كه انبياء و مسلمين، اهتمام خاصى به روغن زيتون داشته‏اند و نشان دهنده آن است كه داراى فوايد زيادى براى سلامتى و تندرستى انسان است.
    پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: « روغن زيتون را تناول كنيد و هم چنين بدن خود را روغن مالى كنيد كه با اين عمل، شيطان 40 روز وارد بدن شما نمى‏شود» .
    شيطان از ماده « شطن »، « يشطن » به معنى، « موجود شرور و ضرر زننده »آمده است - و اختصاص به ابليس مطرود درگاه الهى ندارد و هر چيزى و هر كسى به ديگرى ضررى برساند ؛ نام شيطان صدق مى‏كند . در اين روايت با توجه به صدر آن، شيطان به « ميكرب» تفسير شده است، كه به انسان ضرر مى‏رساند.

    فوايد طبى زيتون

  • زيتون، براى تنبلى كبد و مرض قند، نافع است.
  • خوردن روغن زيتون، براى باز كردن رنگ‏هاى تيره معجزه مى‏كند.
    استفاده‏ى يك قاشق در حال ناشتا براى دل دردها مفيد و مجارى روده و كبد و كيسه صفرى را به فعاليت مى‏اندازد.
  • تقويت اعصاب، دفع عوارض كليه‏ها، سنگ‏هاى صفراوى اشتهاآور بودن، مؤثر است.
  • ماليدن در بدن، به نرمى پوست مى‏افزايد.
  • روغن زيتون كهنه هفت ساله، در تسكين دردهاى و درد مفاصل مفيد است.
  • ماليدن روغن تا 10 روز، براى دفع ريزش مو تأكيد شده است.
  • بچه‏هايى كه داراى استخوان نرم و كم خون هستند، مالش روغن مفيد است.
  • مخلوط روغن زيتون با سير و با كوبيدن با هم، براى رماتيسم و درد عضلات و اعصاب مؤثر است .
  • روغن زيتون، ضد سم سرب است و در رفع يبوست بسيار نيكوست.
  • زيتون، ترشحات سيب آدم و صفرا را زياد مى‏كند.
  • لكه‏هاى ناخن را از بين مى‏برد. براى تقويت چشم و ريزش آب چشم مفيد است و خوردنش به افراد چاق و بلغمى تأكيد شده است.
  • اگر زيتون داغ را روى نيش عقرب بمالند، براى تسكين درد مفيد.
  • مخلوط كردن زيتون و عسل براى تقويت قوه و باه مفيد است.
  • در كم كردن فشار خون مؤثر است و هم چنين تب بر هم مى‏باشد .
  • « محمد محمود عبدالله » درباره فوائد زيتون مى‏نويسد:
    « زيتون، كبد را با نشاط مى‏كند و دستگاه گوارش را تقويت مى‏كند، پوست را لطيف، و رشد انسان را قوى، و ضد سموم بدن تسكين دردهاى شكم است، و براى تقويت مو و براى امراض پوستى و تقويت اعصاب و تقويت نور چشم مفيد است.»
    با توجه به فوايد روغن زيتون، لازم است به مصرف روزانه خود درآوريم. هم چنين نشان دهنده اهتمام اسلام به مصرف غذايى انسان‏ها دارد.

    منع خوردن گوشت خوك

    قبل از آن كه وارد بحث شويم لازم است به اين نكته پرداخته شود كه تمامى حرام و حلال‏ها در اسلام داراى بار مصلحت و مفسده مى‏باشد و به عبارت ديگر داراى حكمت و فلسفه‏اى است شايد در ظاهر عقول بشرى در رسيدن به آن ناتوان باشد. اكثر فقهاء ما قائل هستند كه حرمت يك شى‏ء، به سبب داشتن مفسده آن عمل و شى ء است و حلال بودن آن، به خاطر مصلحة و منفعت لااقل، عدم ضرر آن شى‏ء است.
    در دوران جاهليت، حلال و حرام را از باب تعبد پذيرا بودند و به آن جامه عمل مى‏پوشاندند ؛ اما امروزه با كشف بعضى از مفسده‏ها و حكمت‏هاى حرمت، و منفعت‏هاى حليت، آسانتر به مفاهيم قرآن و اعجاز قرآن در زمينه‏هاى مختلف پى مى‏بريم.
    خداوند اهتمام خاصى به خوردنى‏هاى بشر دارد و در پى آن است، بهداشت غذايى انسان راتضمين نمايد و از جمله از آن‏ها، منع خوردن گوشت خوك است.
    « انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير » .
    « خداوند( تبارك و تعالى ) گوشت ميته و مردار و گوشت خوك و خوردن خون را براى شما حرام كرد. »

    ضررهاى گوشت خوك

  • كرم « تريشين »تنها به وسيله گوشت خوك، به انسان مى‏رسد و به ماهيچه‏هاى بدن نفوذ كرده و به آسانى از بين نمى‏رود و اين كرم به قلب هم مى‏تواند نفوذ كند و موجب سكته قلبى شود. با حرارت و پختن از بين نمى‏رود و بيشتر كسانى كه گوشت خوك استفاده مى‏كنند به اين كرم مبتلا هستند .
  • « سر جيمز » محقق انگليسى در سال «1835 م » وجود كرم « تريكين »را در گوشت خوك كشف كرد و در سال «1860م»شخصى به نام « فردريك يون رنگر » طبيب آلمانى، زيان‏هاى اين كرم را بررسى و گفت: اين كرم، كرم كوچكى است و در عرض يك ماه الى 10 الى 15 هزار تخم گذارى مى‏كند. اين كرم، فقط با خوردن گوشت خوك وارد بدن مى‏شود و در مرحله اول دچار كم خونى سرگيجه و اسهال مى‏شود . و اگر اين كرم وارد معده شود، هيچ دارويى قادر به دفع آن نيست.
  • كرم « كدو»، خطرناك‏ترين مرضى است كه به وسيله گوشت خوك وارد بدن مى‏شود .
    *بيمارى‏هاى ويروسى گوشت خوك: برفك، هارى، آبله، تورم دهان .
  • بيمارى‏هاى حاصل از باكترى‏هاى گوشت خوك:
    سياه زخم، بروسلوز، همورژيك، سل، ليستريوز، سالمونلا، سرخجه، خوكى، اسهال آميبى و انواع كرم‏ها و انگل‏ها، كرم تيانسليوم و ميكروب بوتوليسم .
  • دكتر جزايرى مى‏نويسد: به وسيله گوشت خوك مرض « يبوست » مهيا مى‏شود .
  • ميان پوست و گوشت خوك چربى وجود دارد ؛ كه خطرناك‏ترين چربى‏هاست و رشد را متوقف مى‏سازد .
    علاوه بر موارد بالا، گوشت خوك موجب بدبينى، بى‏دينى، قساوت قلب، خستگى و بر قلب و عروق، تأثيرى فراوان مى‏گذارد .
    موارد فوق، قرن‏ها بعد از ظهور اسلام كشف شده حقيقت قرآن را روشن ساخته است و ما را به واقعيت‏هاى اسلام كه گوشت خوك را تحريم نمود، نزديك مى‏سازد.

    منع خوردن خون

    قرآن، خوردن خون را منع و تحريم كرده است. شايد شأن نزولش اين باشد كه در زمان جاهليت، مردم در حالت خستگى، رگ حيوان را مى‏زدند و خون را مى‏گرفتند و مى‏خوردند و قرآن كريم اين عمل عرب‏ها را، تحريم نموده است. محققان نيز با بررسى در محتويات خون، خوردن آن را منع كرده‏اند.

    محتويات خون

    سموم و مواد زائد بدن « كه در نتيجه حيات سلول‏ها به وجود مى‏آيند »مرتب در خون ريخته مى‏شوند ؛ تا از راه‏هاى گوناگون بدن بيرون روند. اين سموم كه در داخل خون است، عبارتند از: گاز كربنيك، عرق، صفرا و ادرار.
  • همچنين خون، داراى گلبول‏هاى سفيد است كه ميكروب‏هاى زيان آور را از بين مى‏برد و خون در خارج از بدن در محيطى بى‏دفاع قرار مى‏گيرد و پرورش ميكروب و سموم را در خود مهيا مى‏سازد . از اين رو قرآن مى‏فرمايد: « أو دما مسفوحا... فانه رجس » « خون ريخته شده... پليد است » احاديث زيادى، تأكيد فراوانى دارد كه از خون استفاده غذايى نشود و خوردن خون را موجب قساوت قلب، از بين بردن مهر و عاطفه، تعفن بدن، تغيير رنگ چهره و پوست و بيمارى‏ها جذام مى‏دانند .
  • چوپانان براى اين كه خوى درندگى را درسگ زياد كنند از خون استفاده مى‏كنند.

    منع خوردن مردار

    مردار به حيوان حلال گوشتى كه بدون ذبح شرعى ( بريدن چهار رگ اصلى ) مرده باشد، گفته مى‏شود.
    طبق تعريف، خون حيوان از بدنش بيرون نمى‏آيد و بودن خون در بدن، بدون زنده بودن حيوان، همانند خون در بيرون بدن است، در آن هنگام شروع به ميكروب زائى و گوشت حيوان را فاسد مى‏كند.
    بعد از مرگ حيوان، ميكروب‏ها وارد خون مى‏شوند و شروع به رشد و نمو مى‏كنند، باكترى‏هاى هواخواه، مواد سفيده‏اى را تجزيه كرده و تبديل به عناصر شيميايى و گازهاى چون اسيد كربنيك، هيدروژن سولفور، و آمونياك و غيره مى‏نمايد و ايجاد مسموميت مى‏كنند، از جمله ؛ « يتومائين » . خوردن مردار، موجب سكته قلبى و تصلب شرايين مى‏شود، همچنين با خوردنش، جهاز هاضمه، خود را محتاج آن نمى‏بيند و به علاوه موقعى كه با خون انسان، مخلوط شود، خون را فاسد و بدن انسان را ضعيف و در سلول‏هاى زنده اختلال ايجاد مى‏كند و موجب منقطع شدن نسل مى‏شود .
    لازم به ذكر است، تمام اديان و اقوام، براى حيوانات ذبحى قائل هستند، هر چند كيفيت ذبح با هم فرق دارند، ولى حيوان بدون ذبح را حرام مى‏دانند.
    روايت‏هاى زيادى درباره زيان‏هاى مردار وارد شده است، ازجمله:
    « الميتة قد جمد فيها الدم و تراجع الى بدنها فلحمها ثقيل، غير مرى‏ء لانها يوكل لحمها بدمها » « در مردار، خون‏ها منجمد مى‏شوند آن خون‏ها در بدن مردار مى‏مانند و خارج نمى‏شوند و گوشت مردار، سنگين و غير گوارا است و خورندگان، مردار را با خونش مى‏خورند».

    عسل

    عسل غذائى است لذيذ كه از زنبور عسل به دست مى‏آيد و اكثر مردم به آن تمايل دارند و قرآن نيز بدان پرداخته است.
    « فيه شفاء للناس » « خوردن عسل براى مردم شفاء است ».
    پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: « لم يستشف المريض بمثل شربة العسل » « هيچ مريضى، به مثل نوشيدن عسل شفاء پيدا نمى‏كند ».
    واژه « شفا » در هيچ جاى از قرآن درباره خوردنى‏ها نيامده است، مگر براى عسل. و يك سوره‏اى از قرآن، اختصاص به نحل ( يعنى ؛ زنبور عسل) داده شد. قرآن درباره وحى به زنبورعسل مى‏فرمايد: ما به زنبور عسل وحى كرديم ( وحى غريزى ) كه خانه‏هايشان را روى كوه‏ها و درخت‏ها برگزينند و بخورند از هر ميوه‏اى ( خوردن در اين جا مجاز است منظور نوشنده است ) و از شكم‏هايشان، شرابى خارج مى‏شود كه رنگ‏هايش مختلف است كه آن شراب، براى مردم شفا بخش است .

    فوايد عسل

    دانشمندان با تحقيقات خود، فوائد زيادى را از عسل ارائه داده‏اند.
    قبل از هر چيز، مواد معدنى و تخميرى و ويتامين‏هاى عسل را نام مى‏بريم.
    مواد معدنى: پتاسيم، آهن، فسفر، يد، منيزيم، سرب، منگنز، آلومينيوم، مس، سولفور، كروميوم، ليتيوم، نيكل، روى، اسميوم، تيتانيوم، سديم، و مواد آلى، مانيت‏ها، ضمغ، پولن،اسيد لا كتيك، اسيد فرميك ( تركيب عسل با او فاسد نمى‏شود و ضد رماتيسم است )، اسيد ماليك، اسيد تار تاريم، اسيد اگزاليك، اسيد سيتريك، رنگ‏ها، روغن‏هاى معطر، ازته.
    مواد تخميرى: انور تاز، آميلاز، كاتالاز در هضم غذا مفيد است.
    عناصر ديگر عسل: گلوكز، لولز، ساكارز، دكسترين، مواد البر مينوئيد، سولفات‏ها، انورتين، آب...
    عسل داراى ويتامين‏ها شش گانه (a,b,c,d,k,e) و برخى هم قائل به ويتامين «pp» هستند .
    در كتاب « مع الطب فى القرآن الكريم »آمده است:
  • « حدود 70 مواد معدنى تخميرى و ويتامين‏ها درعسل وجود دارد، و براى درمان يا تقويت يا پيشگيرى امراض پوستى، گوارشى قلب و دندان، تقويت رشد طفل، سرطان، تنفس، كبد، صفرا، چشم و گوش، بينى، مرض زنان و تقويت نسل و بچه و... مؤثر است » .
  • عسل مهمترين مواد قندى طبيعى است و تاكنون 15 نوع قند كشف شده است.
  • بوعلى سينا دركتاب « قانون طب » مى‏نويسد: « عسل، دهانه رگ‏ها را باز مى‏كند رطوبت‏ها را از بين مى‏برد و مانع گنديدگى گوشت مى‏شود و حس شنوائى را نيرو مى‏دهد و نم چشم را از بين مى‏برد و علاج خناق و لوزتين است عسل، اشتها برانگيز و توانبخش معده است.
  • عسل پاد زهر، افيون خوردگى و نيش حشرات است.
  • عسل آب پز، براى ريزش بول تأثير بسزايى دارد. »
  • عسل از جمله درمان بيمارى‏هاى: اعصاب، بى‏خوابى، درد پهلو، سياتيك، ديفترى، مرض كم خونى، بيمارى‏هاى استخوان، ريه، ايجاد رشد و نيرو، كمى و زيادى فشار خون راعلاج مى‏كند، امراض كبد، و هم چنين فوائد زيادى براى درمان « يرقان » دارد.
  • خوردن عسل، در حال ناشتا، براى زخم معده و اثنى عشر و كاهش ترش كردن معده مفيد است. براى تنظيم قند خون مؤثر است. ضد عفونى كننده مجارى ادرار است هم چنين در پيشگيرى از زكام مفيد است .
  • نوشته‏اند كه در مصر، عسل چندين هزار ساله پيدا شد و فاسد نشده است . چون داراى اسيد فرميك است و عسل را فاسد نمى‏كند.
  • عسل داراى عوامل قوى ضد ميكرب است. و ميكروب‏هاى كه عامل بيمارى انسان‏ها هستند قادر به ادامه حيات در عسل نيستند، از جمله وجود آب اكسيژنه درعسل موجب از بين رفتن ميكروب است و هيچ گونه قارچى در آن رشد نمى‏كند.
  • براى رشد كودكان و گلبول‏هاى قرمز خون و درآمدن دندان، جلوگيرى از اسهال و سوء تغذيه و... مفيد است.
  • تحقيقات نشان داده است كه زنبور داران كمتر مبتلا به سرطان مى‏شوند.

    پرخورى

    مذمت پر خورى و زياده روى، يكى از اعجاز طبى قرآن است كه 14 قرن پيش آن را بيان كرده است. پر خورى اثرات سوء فراوانى بر جسم و روح و روان مى‏گذارد.
    « كلوا و شربوا و لاتسرفوا لايحب المسرفين»
    (از نعمت‏هاى خداوند )بخوريد و بياشاميد ولى اسراف و زياده روى نكنيد، كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
    احاديث فراوانى در مذمت پر خورى از اهل‏بيت وارد شده است، از جمله: امام باقر عليه‏السلام فرموده‏اند: « دورترين مخلوق خدا كسى است كه شكمش پر باشد » .
    اسراف داراى مصاديق گوناگونى است از جمله ؛ خوردن بيش از حد، فرو بردن سريع غذا، زياده روى در خوردن يك نوع غذا، زياده روى در برآوردن تمام خواسته‏هاى نفس، خوردن لقمه حرام، ضايع كردن غذا، مصرف ناقص غذا و... را مصاديق اسراف مى‏گويند .
  • سوء هاضمه، بزرگ شدن شكم را در پى خواهد داشت( احتمال پارگى معده را دارد ) كه خود منشأ بيمارى‏هاى مختلف است.
  • پرخورى، سبب فعاليت بيش از حد قلب و خستگى مفرط آن مى‏شود.
  • پرخورى سبب نفوذ ميكروب‏ها در معده و عدم تركيب وهضم آن با اسيدهاى معده سبب بيمارى وباء و تيفوئيد مى‏گردد.
  • اسراف در مصرف قندى سبب پوسيدگى دندان مى‏شود.
  • پر خورى، مرض قند را در انسان مهيا مى‏سازد.
  • زياده‏روى، در غذا، موجب فشار خون مى‏شود.
  • منشأ مرض ديابت، از اسراف در غذا است.
  • اسراف در گوشت سبب بيمارى نقرس، مرض قند، آپانديست، ورم روده، سرطان مهلك، سكته، پيرى زود رس، سنگ كليه و... مى‏گردد.
  • اسراف نكردن مساوى با كم خوردن نيست. بلكه درست مصرف كردن و با اندازه غذا خوردن است.
  • بيشتر امراض گوارشى از طريق غذاست.
  • آثار روحى پرخورى، سستى اراده و كودنى، ميل مفرط به خواب، تنبلى، افزايش غريزه جنسى و... مى‏باشند .

    خرما

    يكى از خلقت‏هاى طبيعى خداوند، درخت خرما است. از گذشته‏هاى خيلى دور تاكنون مورد استفاده بشر قرار گرفت ؛ و حتى پيامبر اسلام و اهل‏بيت عليهم‏السلام تأكيدى فراوانى به خوردن خرما داشته‏اند، از جمله:
    قال على عليه‏السلام: « كلوا التمر فان فيه شفاء من الادواء ؛ خرما را بخوريد همانا خرما شفاء دردهاست.»
    قرآن نيز اشاره به خرما نموده و به حضرت مريم توصيه كرده كه خرما راتناول نمايند.
    ( فاجائها المحاض الى جذع النخلة... و هزى اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيا فكلى و اشربى...»
    « آن گاه مريم را درد زائيدن فرارسيد، زير شاخه درخت خرما رفت و فرزندش ندا داد غمگين مباش ! خدايت از زير پاى تو چشمه‏اى جارى كرد و شاخ درخت خرما را حركت بده و ما از آن براى تو، رطب تازه فرو ريزيم و خرما را با آب ميل بفرما».
    امروزه با پيشرفت علم، فوايد زيادى را براى خرما برشمرده‏اند.

    تركيبات خرما

  • آب، مواد سفيده‏اى، مواد قندى( گلوكز، ساكارز ) چربى، پتاسيم، سديم، كلسيم، منيزيم، آهن، مس، املاح گوگرد، املاح كلر، ويتامين(آ)( ب 1)( ب 2)، ويتامين pp، ويتامين سى.
  • در هر صد گرم خرما، 157 ميلى گرم كالرى وجود دارد .

    فوايد خرما

  • مناطقى كه مردمان آن خرما بيشتر مصرف مى‏كنند ؛ كمتر مبتلا به سرطان مى‏شوند، چون خرما داراى منيزيم است و براى رفع سرطان مفيد است.
  • خرما براى جوش و غرور جوانى مفيد است.
  • خرما براى درمان فلج، لقوه، بالاخص فلج اطفال، مفيد است.
  • براى سلسله اعصاب، خوب است. به پيرمردها خوردنش سفارش شده، براى كليه و مثانه مفيد است.
  • بيماران ديابت، به جاى قند مى‏توانند از خرما استفاده كنند.
  • براى شتستشوى خون و تعادل در يون‏ها، مؤثر است. خرما، هضم و جذب را آسان مى‏كند.
  • خرما، داراى مقدار كمى « فيلوكولين » است و اين مواد تقويت كننده ترشحات مردانگى است .
  • خرما، خاصيت ضد گرسنگى دارد ؛( در روايت، توصيه شده كه در ماه مبارك رمضان افطار را با خرما شروع نماييد ).
  • ماده‏اى بنام « ديوستولسن » در خرما كشف شده است كه بهترين دارو براى حساسيت و الرژى است .
  • آيه‏اى كه در اول مبحث درباره وضع حمل، حضرت مريم بيان شده كه فرموده است: خرما را با آب بخوريد. محققان نيز به زن‏هاى باردار توصيه خوردن خرما مى‏نمايند و قائل هستند خرما، باز كننده رحم است مخصوصا در ماههاى اخر حاملگى و عضلات رحم را تقويت مى‏كند و آسان كننده ولادت فرزند است و در تقويت مادر و نوزاد مؤثر است.
  • در كتاب « وسائل الشيعه ج 17» بابى را مخصوص خوردن خرما با آب، براى مادران اختصاص داده است و روايت زيادى ذكر شده كه امام صادق عليه‏السلام خرما را با آب ميل مى‏كرد.

    انجير

    خداوند در سوره تين به انجير قسم ياد مى‏كند:
    « و اتين... لقد خلقنا الانسان فى أحسن تقويم » « قسم به انجير... ما انسان را در بهترين قوام خلق كرده‏ايم.»
    خداوند، از يك طرف به انجير قسم ياد مى‏كند و از طرف ديگر بحث قوام را مطرح مى‏كند، پس بين انجير وقوام انسان ارتباطى وجود دارد. دانشمندان بعد از تحقيقات در انجير، به اين نتيجه رسيده‏اند كه انجير تأثير مستقيم در قوام و قدرت انسان و سلامتى بدن دارد.
    درخت انجير، در نزد بودائيان مقدس است و معتقد هستند در زير چنين درختى، نور معرفت به بودا تابيده است ونيز در كتاب تورات، مكررا نام انجير برده شد.
    امام رضا عليه‏السلام درباره فوائد انجير فرموده‏اند: « التين يشد العظم و ينبت الشعر و يذهب بالداء حتى لا يحتاج معه الى الدواء ؛ انجير، استخوان‏ها را محكم و موها را پر پشت و مرض و درد را از بين مى‏برد. حتى احتياج به دارو نيست.»
  • دكتر « محمد محموده عبده » 16 عنصر و مواد را در انجير شناسائى كرده است، اعم از ؛ آهن، كلسيم، سديم، پتاسيم... .
  • انجير كه داراى كلسيم و فسفر است براى نيروى فكرى و رشد بدن‏ مفيداست و پتاسيم آن فعاليت كليه را افزون مى‏دهد و آهن در آن، كم خونى را درمان مى‏كند.
  • انجير، براى اطفال مفيد است ؛ چون داراى مواد قندى و ازت خالص و مواد چربى است.
  • انجير، براى التهاب دستگاه تنفس خوب است.
  • و جوشاندن انجير براى درد گلو و سرما خوردگى و سرفه، مفيداست. هم چنين براى اسهال خونى مؤثر است .

    شير مادر

    شير مادر بهترين و مقوى‏ترين غذا براى طفل است كه مورد تأكيد پزشكان است. قرآن نيز به مادرها توصيه مى‏كند كه فرزندان خود را تا دو سال كامل با شير تغذيه نمايند.
    « و الوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين »
    « مادران دو سال كامل نوزادان خود را شير دهند».
    علاوه بر قرآن، اهل‏بيت عصمت و طهارت نيز شير مادر را بهترين غذا معرفى كردند. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با نگاه طبى فرموده‏اند: «ليس لبن لصبی خير من لبه امه ؛ هيچ شيری بهتر از شير مادر نيست ». پيامبر صلی الله عليه وآله با نگاه طبی فرموده اند: « اللبن شفا من كل داء الا الموت » « شير مادر، شفاى هر مرض و درد است ؛ مگر مرگ ».

    فوايد شير مادر

  • شير مادر باعث برقرارى رابطه عاطفى و روانى بين مادر و فرزند است. مخصوصا به هنگام مكيدن شير، بهترين لحظه‏اى آرامش نوزاد است.
  • شير مادر، داراى گرماى مناسبى است كه با دهان، گلو، معده‏ى بچه سازگارى دارد.
  • شير مادر، ضد عفونى شده است و احتياج به ضد عفونى ندارد.
  • شير مادر، از نظر مواد غذائى و معدنى تفاوت عمده‏اى با ساير شيرها دارد، از جمله: 10 الى 15 گرم شير مادر، برابر است با 32 گرم شير گاو و 40 گرم شير بز و 51 گرم شير گوسفند.
  • شير مادر، حاوى مواد مصونيت زا است و مقاومت اطفال را در برابر عفونت‏ها و اسهال افزايش مى‏دهد. طفل، كمتر مبتلاء به كم خونى، اگزما، نفخ، يبوست، دل درد، الرژى مى‏شود.
  • هم چنين شير مادر، داراى ضد ميكروب « آنتى كور» مى‏باشد.
  • تغذيه با شير مادر، حاملگى زودرس مادر را به تعويق مى‏اندازد.
  • مادران شير ده، كمتر مبتلا به سرطان پستان مى‏شوند.
  • اگر مادران در موقع شير دادن، غمگين و يا ناراحت باشند، نوزادان آن‏ها در سنين 15-14 سالگى به تنبلى كليه و كبد دچار مى‏شوند. اگر دختر باشد خشكى صورت مى‏گيرد، و اگر پسر باشد ترك پاشنه پا مى‏گيرد .
    در نتيجه شير مادر، تضمين كننده سلامتى نوزاد و رشد او است و پيشگيرى از مرض‏هاى احتمالى آينده و درمان فعلى بعضى از بيمارى‏ها است.
    قرآن و احاديث در قرون گذشته، به اين امر مهم توجه داشته‏اند و بعد از قرن‏ها فوايدش اثبات شده و حقيقتش آشكار گرديده است.
    از يك نكته غافل نشويم ؛ كه درست است اسلام براى هدايت و تربيت معنوى بشر آمده است اما براى دنياى انسان ما نيز حرفى براى گفتن دارد و با اندك گذرا در آيات قرآن، درمى‏يابيم كه قرآن براى دنياى انسان، نيز نازل شده است اگر امر به جهاد كرده است براى حفظ جان و ناموس، و آرامش و امنيت است.
  • http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:راسخون



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: بهداشت غذايی در اسلام, بهداشت غذايی اسلام, بهداشت غذايی
    بهداشت وسايل شخصي در حمام و توالت
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:26 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    بهداشت وسايل شخصي در حمام و توالت

    خيلي از ما علاقه داريم حمام و دست‌شويي پاک و تميز و البته مرتبي داشته باشيم اما آيا روش صحيح تميز کردن وسايلي که در حمام قرار مي‌دهيم مانند ليف، حوله، تيغ و صابون و جايگاه مناسب قرار دادن هر يک را مي‌دانيم؟

    حوله
     

    در صورتي که در حمام کمد داريد بهتر است پس از هر بار استفاده، حوله‌تان را شسته و در فضاي بيرون، جايي که جريان هوا وجود داشته باشد و نور خورشيد بتابد، پهن کنيد تا کاملا خشک شود. سپس آن را تا کرده، لبه‌هاي آن را به داخل برگردانيد و در کمد قرار دهيد.
    در صورتي که تمامي اعضاي خانواده از يک حمام استفاده مي‌کنيد بهتر است هر فرد حوله‌اي با رنگ مشخص داشته باشد اما اگر در اتاق خواب خود، حمامي شخصي داريد توصيه مي‌شود حوله‌اي با رنگ روشن انتخاب کنيد چون اين امر موجب مي‌شود دکور و فضاي حمام زيباتر و تميزتر به نظر برسد. در صورتي که لباس‌هاي حوله‌اي استفاده مي‌کنيد، حتما پس از خشک کردن خود آن را در مقابل نور آفتاب پهن کنيد و هرگز آن را در داخل سبد لباس‌هاي چرک نيندازيد. لازم است بدانيد حوله مرطوب مي‌تواند مناسب‌ترين مکان براي رشد ميکروب‌ها و قارچ‌ها باشد و سبب بروز اگزما و آلرژي‌هاي پوستي شود.

    صابون
     

    برخي کارشناسان بهداشت توصيه مي‌کنند در حمام به جاي صابون از شامپوهاي بدن استفاده کنيد و در توالت نيز به جاي صابون جامد، صابون مايع را انتخاب کنيد چون ميزان آلودگي اين صابون‌ها کمتر است. در صورتي که تمايل داريد حتما از صابون‌هاي جامد استفاده کنيد پيشنهاد مي‌کنيم زير صابون يک تکه اسفنج قرار دهيد تا سطح زير صابون خشک باشد و پس از هر بار استفاده نيز صابون را آب بکشيد چون ميکروب‌ها به راحتي به صابون منتقل مي‌شوند و در سطح آن باقي مي‌مانند.

    تيغ
     

    در صورتي که شما عادت داريد از تيغ‌هاي يک بار مصرف چند بار استفاده کنيد لازم است بدانيد که اين کار کاملا غيربهداشتي است و ميکروب‌ها به راحتي در ميان لايه‌هاي نازک تيغ پنهان مي‌شوند. کارشناسان توصيه مي‌کنند پس از هر بار مصرف حتما اين تيغ را دور بيندازيد. اما اگر از تيغ‌هاي معمولي استفاده مي‌کنيد پس از هر بار اصلاح، تيغ را در يک کاسه که در آن محلول آمونياک و آب ريخته‌ايد تکان دهيد. سپس در يک ظرف آب و صابون و سپس در آب تميز قرار دهيد. پس از شستشو آن را در فضاي بيرون قرار دهيد تا خشک شود و زنگ نزند. اين نکته را نيز فراموش نکنيد که تيغ وسيله‌اي شخصي است و هرگز نبايد از تيغ فرد ديگري استفاده کرد.

    ليف
     

    ليف و کيسه به طور معمول در تمامي حمام‌ها وجود دارد. در درجه اول بايد تاکيد کنيم که ليف وسيله‌اي کاملا شخصي است و آلوده بودن آن مي‌تواند سبب بروز ناراحتي‌هاي پوستي شود. ليف را پس از استفاده حتما با آب و صابون کاملا بشوييد و تنها به آب کشيدن آن بسنده نکنيد. سپس آن را در زير نورآفتاب پهن کنيد تا تمامي ميکروب‌هاي روي آن از ميان بروند. پس از خشک شدن نيز آن را در کمد روي حوله‌تان قرار دهيد تا در مجاورت ليف ديگران و در فضاي مرطوب حمام نباشد.

    مسواک

    حتما شما هم مشاهده کرده‌ايد که برخي افراد مسواک‌هاي خود را درون ليواني در حمام يا دست‌شويي قرار مي‌دهند. اين کار فوق‌العاده غيربهداشتي است و مي‌تواند موجب انتقال ميکروب‌ها از سطوح اطراف يا ساير مسواک‌ها و درنهايت زمينه‌ساز بروز عفونت‌هاي دهان و دندان و آفت‌هاي ناحيه دهاني شود. کارشناسان بهداشت توصيه مي‌کنند هر فرد از مسواک جداگانه استفاده کند و پس از هر بار استفاده، مسواک را شسته و آن را در يک درپوش بسته نگهداري کند. گذاشتن مسواک در جاي مرطوب نيز صحيح نيست و بهتر است مسواک را در جايي خشک و خنک براي مثال در آشپزخانه نگهداري کنيد.

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:سلامت



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: بهداشت وسايل شخصي در حمام و توالت, بهداشت وسايل شخصي, بهداشت وسايل حمام و توالت, بهداشت حمام و توالت
    بسته بندي ؛ ضامن بهداشت و سلامت
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    بسته بندي ؛ ضامن بهداشت و سلامت

    رشد روزافزون جمعيت ، نياز به توجه ويژه دولت ها در تامين و توليد بيشتر مواد غذايي مورد نياز که امروزه تحت عنوان « امنيت غذايي » مطرح مي شود ، دارد . از سويي مواد غذايي داراي دو ويژگي اساسي مي باشند :
    الف ) فصلي بودن توليد
    ب ) فساد پذير بودن
    اين درحالي است که انسان ها به منظور رفع نياز تغذيه اي و تداوم حيات خود ، احتياج به مصرف مواد غذايي در طول سال دارند . بدين لحاظ بسته بندي مواد غذايي از اهميت خاصي برخوردار است .

    بسته بندي چيست ؟

    بسته بندي محافظي است که علاوه بر حفظ سلامت کالا از توليد تا مصرف ، سبب جلب مشتري نيز مي شود . البته امروزه از بسته بندي براي اطلاع رساني در خصوص ويژگي هاي کالا نيز استفاده مي شود . به همين منظور شما مي توانيد از شکل ظاهري کالا، رنگ ، حجم ، اندازه ، ظرفيت و ساير ويژگي هاي کالا مطلع شويد .

    بسته بندي و بهداشت :

    يکي از راه هاي حفظ بهداشت مواد غذايي ، بسته بندي آنهاست ، زيرا بسته بندي علاوه بر جلوگيري از نفوذ ميکروارگانيزم در مواد غذايي ، از ارتباط بي دليل و دست کاري خريدار با مواد غذايي نيز جلوگيري مي کند . بدين ترتيب که بسياري از آلودگي هاي فردي از طريق تماس دست با مواد غذايي ، دستگيره ها ، حوله ها ، با دست فرد ديگر و ساير موارد منتقل مي شود ، لذا مناسب است به منظور جلوگيري از انتقال آلودگي از فرد به مواد غذايي ، از دست زدن فرد آلوده به ماده غذايي جلوگيري شود که بسته بندي خود يکي از راه هاي جلوگيري از اين گونه تماس ها مي باشد .
    ضمناً گاهي اوقات مشاهده مي شود که در برخي از فروشگاه ها ، همزمان علاوه بر مواد غذايي نظير سبزيجات ( که برگ هاي آن مي تواند به شدت آلوده باشد ) ، ساير مواد غذايي مانند گوشت ، مرغ و ماهي( که به شدت فسادپذير هستند ) نيز به فروش مي رسد ، لذا در چنين فروشگاه هايي بسته بندي مواد غذايي سريع فاسد شدني ( نظير گوشت ، مرغ و ماهي ) از آلودگي اين مواد جلوگيري مي نمايد .

    بسته بندي و ضايعات :

    ميکروارگانيزم ها ، اصلي ترين عامل ضايعات مواد غذايي ، محسوب مي شوند . ميکروارگانيزم به منظور حيات خود نياز به مصرف مواد غذايي دارند ، لذا به عنوان رقيب انسان ها در دسترسي به مواد غذايي عمل مي کنند . البته طي مصرف مواد غذايي توسط ميکروارگانيزم ها ، آن ماده غذايي از رده مصرف انساني خارج مي شود که لقب « ضايعات » را به خود مي گيرد . پس مناسب است مواد غذايي از دسترس ميکروارگانيزم خارج شوند که يکي از راه هاي جلوگيري از ضايعات ، بسته بندي مواد غذايي است ، زيرا بسته بندي اين مواد از دسترسي ميکروارگانيزم ها به غذا جلوگيري مي نمايد . لازم به يادآوري است که ميکروارگانيزم ها در همه جا پراکنده مي باشند .
    برخي از آنها براي حيات نياز به اکسيژن دارند و برخي ديگر بدون نياز به اکسيژن ، حيات خود را ادامه مي دهند . همچنين اين ميکروارگانيزم در دماهاي مختلف قادر به ادامه حيات هستند ، به گونه اي که برخي از آنها دماهاي زير صفر درجه سانتيگراد و يا بالاي 100 درجه سانتيگراد را تحمل مي نمايند و در شرايط مناسب به رشد خود ادامه مي دهند . از سويي ، برخي از اين ميکروارگانيزم ها براي رشد و حيات خود نياز به رطوبت بالا داشته و برخي به رطوبت پايين نياز دارند ، لذا مناسب است بسته بندي مواد غذايي به گونه اي انجام شود که حتي الامکان موارد فوق را مدنظر قرار دهد و به اين ترتيب تا حد ممکن از ضايعات سريع مواد غذايي جلوگيري نمايد .

    بسته بندي و سلامت کالا :

    بسته بندي علاوه بر جلوگيري از ضايعات و حفظ بهداشت مواد غذايي ، بايد به گونه اي باشد که سلامت کالا را مد نظر قرار دهد . به طور کلي مواد غذايي طي حمل و نقل دچار صدمات فيزيکي مي گردند . همچنين مواد غذايي تحت تاثير تغييرات جدي قرار مي گيرند که مي تواند سبب افزايش رطوبت ، نرم شدن و به هم چسبيدن مواد غذايي و يا کاهش رطوبت ، خشک شدن و چروکيدگي مواد غذايي گردد ، لذا بسته بندي بايد به گونه اي انجام شود که ماده ي غذايي علاوه بر سلامت بهداشتي و فسادپذيري ، از نظر سلامت ظاهري ( از جمله عدم ضرب ديدگي ، فرسودگي ، پاره شدگي ، نرم شدن ، چروکيدگي و ... ) نيز مشکلي نداشته باشد تا خريدار ، در زمان انتخاب مواد غذايي ، آن را انتخاب کند .

    بسته بندي و جلب مشتري :

    همان گونه که قبلاً بيان شد ، يکي از اصلي ترين دلايل بسته بندي مواد غذايي ، جلب مشتري است ، به گونه اي که بسته بندي ، چشمک زدن کالا ( ماده ي غذايي ) به مصرف کننده ( خريدار ) مي باشد . لذا امروزه صنايع بسته بندي ، به منظور جلب مشتري از رنگ ها ، طرح ها و ابعاد خاص استفاده مي نمايند تا در جوامع ، اثرات قابل توجهي براي جلب مشتري است ، به گونه اي که بسته بندي ، چشمک زدن کالا ( ماده غذايي ) به مصرف کننده ( خريدار ) مي باشد . لذا امروزه صنايع بسته بندي ، به منظور جلب مشتري از رنگ ها ، طرح ها و ابعاد خاص استفاده مي نمايند تا در جوامع ، اثرات قابل توجهي براي جلب بيشتري داشته باشند . به عنوان مثال رنگ هاي قرمز با ويژگي تند در کشورهاي عربي طرفداران بيشتري داشته و به کار بردن اين رنگ در بسته بندي مشتري بيشتري را به هنگام خريد وسوسه مي نمايد . همچنين طرح روي بسته بندي نيز از عوامل موثر در جلب مشتري به هنگام انتخاب کالا مي باشد .
    بسته بندي مواد غذايي بايد به گونه اي باشد تا مصرف کننده بتواند به آسان ترين روش از ماده غذايي بسته بندي شده استفاده کند ، به عبارتي بسته بندي بايد به راحتي باز و يا بسته شود تا مصرف کننده آن را انتخاب نمايد . به ويژه آنکه مصرف کننده هاي امروزي انتظار دارند مدت زمان کمتري را صرف اين قبيل کارها نمايند . بي شک بسته بندي هايي که در هنگام استفاده از محتواي آن ، راحتي مصرف کننده را مد نظر قرار ندهند ، در انتخاب بعدي مورد استقبال قرار نخواهند گرفت .
    از سويي ، امروزه ابعاد بسته بندي ها از عوامل مهم در انتخاب کالا توسط خريدار مي باشد ، به عنوان مثال ، دستگيره هاي موجود در بسته بندي هاي شربت ميوه در انتخاب آن شربت توسط خريدار مدنظر قرار مي گيرد ، زيرا خريدار تمايل دارد بطري شربت ميوه را به راحتي و بدون زحمت خاصي حمل نمايد .

    بسته بندي و راهنماي مصرف :

    بسته بندي يکي از راه هاي کمک به انتخاب کالا توسط خريدار است ، به گونه اي که مصرف کننده مي تواند شکل کالاي خود را از طريق بسته بندي ، انتخاب نمايد . بدين سبب اکثر توليد کنندگان سعي در کشيدن تصوير کالاي درون بسته بر روي بسته بندي مي نمايند ، به عنوان نمونه تصوير بيسکويت ها بر روي بسته بندي بيسکويت و يا ...
    همچنين نوشتن ارزش تغذيه اي ماده غذايي بسته بندي شده ، علاوه بر آگاهي دادن به خريدار ، انتخاب کالا را تسريع مي کند . همچنين امروزه مناسب است اطلاعات تغذيه اي ارائه شده بر روي بسته بندي ها ، واقعيت بيشتري داشته باشند و يا اطلاعات کامل تري را در اختيار خريدار قرار دهند ، به عنوان مثال در حال حاضر خريدار در هنگام انتخاب گوشت چرخ کرده بسته بندي شده ، نمي تواند درصد چربي گوشت چرخ کرده را به دست آورد .
    نوشتن شرايط نگهداري و يا شرايط پخت ماده غذايي بسته بندي شده بر روي بسته نيز مي تواند کمک فراواني به نحوه ي نگهداري و روش پخت خريدار نمايد . ضمناً با توجه به گستردگي کاربرد مواد غذايي ، با ارائه موارد مصرف ، مي توان به خريدار در انتخاب کالا کمک نمود . از ديگر مواردي که بر روي بسته بندي ماده ي غذايي بايد درج شود ، ميزان صحيح مصرف مي باشد و يا اينکه نوشته شود اين ماده غذايي بسته بندي شده براي مصرف چند نفر و يا چند سروينگ مي باشد . همچنين درج زمان توليد و تاريخ انقضا، به مصرف کننده در مصرف ماده ي غذايي با کيفيت و با ارزش غذايي بالا کمک شايان توجهي مي نمايد . ضمناً درج شناسنامه توليد کننده بر روي بسته بندي مواد غذايي ، به مصرف کننده اطمينان مي دهد که کالاي مورد نظر در محل قابل قبول و تحت نظر متوليان سلامت کشور ، توليد شده است . پس بسته بندي خود مي تواند به عنوان راهنماي مصرف کننده عمل کند و به او در انتخاب صحيح کمک نمايد .
    در حال حاضر ، در کشور ما بيشتر مواد غذايي به ويژه محصولات کشاورزي ، بدون بسته بندي عرضه مي شوند . شايد يکي از دلايل آن افزايش قيمت بسته براي محصولات است . از سويي ، استقبال از مواد غذايي بسته بندي شده ، به دليل عدم اطمينان از اطلاعات عرضه شده ، کمتر مي باشد . بنابراين بسياري از خريداران ، مواد غذايي را به صورت غير بسته بندي شده خريداري و سپس در منزل به صورت اوليه بسته بندي مي کنند و تا زمان مصرف در فريزر قرار مي دهند ، به همين دليل ، موارد زير را بايد مدنظر قرار دهند :
    1 ـ خروج هوا از بسته ماده غذايي
    2 ـ درج تاريخ بسته بندي شدن ماده غذايي بر روي برچسب بسته بندي .

    3 ـ درج نوع ماده ي غذايي بسته بندي شده و تعداد مصرف کننده بر روي برچسب بسته بندي .

    نويسنده: مهندس مسيح انصاري

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: دنياي تغذيه شماره ي 87



    :: برچسب‌ها: بسته بندي ؛ ضامن بهداشت و سلامت, بهداشت و سلامت, بسته بندی بهداشت و سلامت
    بهداشت محيط، ايمني و ارگونومي در مدارس
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    بهداشت محيط، ايمني و ارگونومي در مدارس

    مدرسه موقعيت اجتماعي خاصي است كه آموزش و رشد شخصيت كودكان امروز كه جامعه‌ساز فردا هستند، روش‌هاي صحيح آموزشي، فضاي فيزيكي مطلوب و محيط مساعد رواني در آن پايه‌گذاري و اداره مي‌شود. يكي از مهم‌ترين، اساسي‌ترين و تاثيرگذارترين مسايل بهداشتي مدرسه، رعايت بهداشت محيط در مدرسه است. از سوي ديگر، مدرسه، خانه وسيعي است كه تعداد زيادي از كودكان و نوجوانان، ساعات فراواني از عمر گرانبهاي خويش را در آن سپري مي كنند. اين خانه مقدس بايد دوست‌داشتني باشد تا دانش‌آموزان با اشتياق و علاقه به آن پا نهند و با نشاط و شادابي به فراگيري علم و معرفت بپردازند. مدرسه زيبا و جذاب و بهداشتي زمينه را براي يادگيري علوم و فنون فراهم آورده و شكوفايي استعدادها را تسهيل مي‌كند و مدرسه غيربهداشتي و نامناسب شوق و اشتياق براي فراگيري را به حداقل رسانده و امكان پويايي و بالندگي را كاهش مي‌دهد. در مدارسي كه فضاي نامطلوب مدرسه، خستگي، بي‌نظمي و آلودگي و بي‌تحركي را القا مي‌كند، تحقق اهداف و برنامه‌هاي تربيتي و آموزشي با مشكل جدي رو به روست.
    زحمات خستگي‌ناپذير معلمان و تلاش دانش‌آموزان در اين‌گونه مدارس بازدهي مطلوب را به همراه ندارد. بنابراين ارتقاي بهداشت محيط مدارس و توجه جدي به اين مساله ضمن تضمين سلامت دانش‌آموزان مي‌تواند فعاليت‌هاي آموزشي و پرورشي را مفيدتر سازد.

    بهداشت محيط‌زيست
     

    بهداشت محيط‌زيست به معناي از دخالت در عوامل و شرايط محيط زندگي به منظور ايجاد وضع مطلوب مي‌باشد. سازمان بهداشت جهاني تعريف كاملي را براي بهداشت محيط‌زيست تدوين کرده است به اين ترتيب که بهداشت محيط زيست عبارت است از كنترل عواملي از محيط زندگي كه به نحوي در رفاه و سلامت بدني، رواني و اجتماعي انساني تاثير دارند و يا خواهند داشت، به بيان ديگر بهداشت محيط عبارت است از توازن و تطابقي كه بايد ميان انسان و محيط زيست او وجود داشته باشد تا موجبات بهزيستي جسمي، رواني و اجتماعي وي فراهم شود. بهداشت محيط در مدارس عبارت است از مجموعه اقداماتي كه موجب مي‌شود محيط آموزشگاه به گونه‌اي شود تا هيچ اثر نامطلوبي به سلامت جسمي، رواني و اجتماعي دانش‌آموزان بر جاي نگذارد.

    اهميت بهداشت محيط مدارس
     

    تعليم و تربيت در شرايط ايمني، بهداشتي و برخوردار از خدمات بهداشتي درماني يكي از حقوق مسلم فردي و اجتماعي دانش‌آموزان است. مكان مدرسه كه در آن تعليم و تربيت كودكان صورت پذيرفته و شخصيت اجتماعي و رواني آنها ساخته مي‌شود، بايد نيازهاي جسمي و رواني دانش‌آموزان به ويژه بهداشت و سلامت آنها را تامين کند. اصول كلي بهداشت محيط از قبيل تهيه و تامين آب آشاميدني، دفع صحيح فاضلاب و زباله، تامين حرارت، نور و تهويه مناسب، مبارزه با حشرات و جوندگان در تمام مدارس از ضروريات بهداشتي محيط‌هاي آموزشي است. به همين دليل است كه بهبود شرايط بهداشتي در محيط‌هاي آموزشي همواره بايد در برنامه‌ريزي‌هاي آموزشي در اولويت قرار گيرد.

    رنگ فضاهاي آموزشي
     

    رنگ به عنوان عنصر تفكيك‌ناپذير معماري تاثير فراوان بر روح و رفتار كاركنان و فضاها و ساختمان‌ها دارد و حالات رواني و عاطفي آنان را به شدت تحت تاثير قرار مي‌دهد.
    انسان پديده‌هاي اطراف خويش را همراه با رنگ مشاهده مي‌كند و نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد. در مدارس رنگ فضاها و تجهيزات آموزشي به دليل شرايط سني و روحي كودكان و نوجوانان از حساسيت بيشتري برخوردار است، زيرا اين امر مي‌تواند موجب شادابي، نشاط، آرامش رواني، تحرك و تلاش دانش‌آموزان گردد و فرآيند يادگيري را افزايش دهد. همچنان كه مي‌تواند زمينه كسالت، خمودگي، بي‌تحركي، عصبانيت، اضطراب و افسردگي آنان را فراهم آورد. براي بهره‌وري مطلوب از رنگ بايد شرايط سني و جنسيت دانش‌آموزان و كاركرد هر يك از فضاها موردتوجه قرار گيرد. استفاده از يك رنگ خاص براي مدارس سراسر كشور امكان‌پذير نيست، زيرا شرايط اقليمي گوناگون و تفاوت وضعيت آب و هوايي در استان‌ها و مناطق، ضرورت استفاده از رنگ‌هاي گوناگون را اجتناب‌ناپذير مي‌سازد.

    روشنايي در مدارس
     

    نور يكي از اصول مهم در طراحي فضاهاي آموزشي و تامين آسايش بصري دانش‌آموزان است. بنابراين براي كارايي بيشتر دانش‌آموزان و همچنين رعايت بهداشت فردي و نيز ايجاد رغبت در آنها بايد نور كلاس‌ها كافي باشد. نور كلاس بايد به گونه‌اي تنظيم شود كه شاگردان علاوه بر ديد خوب، پشت ميز خود بتوانند از فاصله معين تخته كلاس را ببينند و نور موجب ناراحتي و خيرگي چشم آنها نشود. بهترين نور، استفاده از نور طبيعي خورشيد است كه به وسيله پنجره تامين مي‌شود و در صورتي كه تامين نور طبيعي امكان نداشته باشد، مي‌توان از نور مصنوعي استفاده کرد. عواملي كه در تامين روشنايي نوركلاس‌ها موثر هستند، عبارتند از ابعاد پنجره‌هاي نورگير، نوع تخته تدريس، رنگ كلاس، رنگ و شفافيت وسايل موجود در كلاس و ميز براي كلاس‌ها.

    نور مصنوعي
     

    منابع نور مصنوعي كه به طور عمده مورد استفاده قرار مي‌گيرند، شامل منابع نوري با رشته‌هاي ملتهب پروسپارهاي فلوئور سنت است. از آنجا كه در فضاهاي آموزشي اغلب تركيبي از نور طبيعي و مصنوعي استفاده مي‌شود، بهتر است از چراغ‌هاي فلوئورسنت استفاده کرد. حتي‌الامكان رديف چراغ‌ها بايد عمود بر تخته تدريس و رديف نيمكت‌ها در نظر گرفته مي‌شود. تامين نور كافي و مناسب در مدارس موجب افزايش ميل و رغبت به كار، دقت در عمل و افزايش بازدهي مي‌شود. حفظ سلامت چشم و قدرت بينايي، كاهش خستگي اعصاب و در نهايت اثر مطلوب در كيفيت آموزشي از جمله موارد مثبت نور مناسب در فضاهاي آموزشي است. گاهي اوقات با اقدامي بسيار ساده و عملي مي‌توان در افزايش ميزان روشنايي كلاس‌ها موثر بود.
    آثار نامطلوب در فضاي آموزشي و چگونگي كاهش آن
    آثار نامطلوب و مزاحم در فضاهاي آموزشي به سه گروه تقسيم مي‌شوند:
    1) سر و صداي ناشي از ترافيك هوايي
    2) سر و صداي ناشي از كارگاه‌هاي صنعتي و مراكز تجاري
    3) سر و صداي بازي بچه‌ها در فضاهاي باز و ساير كلاس‌ها
    اثرات نامطلوب در فضاهاي آموزشي با منشأ خارج از مدرسه و يا داراي منشأ دروني مدرسه هستند. سروصدا در كاهش بازده آموزشي، ايجاد خستگي، تحريك‌ اعصاب و افزايش فشارخون دانش‌آموزان نقش موثر دارد.

    وضعيت ميز و نيمكت‌ها
     

    متناسب نبودن ميز و نيمكت‌ها با ابعاد بدني دانش‌آموزان ناراحتي‌هاي كمر، گردن، خستگي زودرس، افت تحصيلي و اشكال در فشارخون آنها را موجب مي‌شود. بنابراين ميز و نيمكت‌ها بايد با ابعاد بدني دانش‌آموزان متناسب باشند.

    بوفه مدارس
     

    بوفه مدارس به مكان عرضه و فروش مواد خوردني و آشاميدني بسته‌بندي شده و آماده اطلاق مي‌شود كه اين مواد به عنوان تغذيه ميان‌وعده دانش‌آموزان مصرف مي‌شود. بوفه بايد مكاني قابل استفاده دانش‌آموزان و در معرض ديد و كنترل مسوولان مراكز آموزشي باشد. بوفه بايد مجهز به قفسه‌بندي، پيشخوان و زباله‌دان قابل شستشو باشد و در و پنجره‌هاي مجهز به توري داشته باشد.

    آب آشاميدني سالم
     

    آب شگفت‌انگيزترين عنصر در طبيعت است. آب علاوه بر آنكه يك ماده ضروري براي ادامه حيات است اما گاهي اين مايه حيات در نقاط مختلف دنيا عامل مرگ ميليون‌ها انسان نيز مي‌شود. آب نقش مهمي در توسعه اقتصادي و اجتماعي جوامع دارد.

    زباله
     

    توليد زباله در زندگي روزمره آدمي اجتناب‌ناپذير است، همه ما مواد زايد فراواني توليد مي‌كنيم، ورود اين مواد به محيط زيست اگر بدون كنترل و مديريت صحيح باشد، موجب بدمنظره‌شدن محيط، آلودگي آب، هوا، خاك و به خطر افتادن بهداشت و سلامت افراد جامعه مي‌شود. محيط زباله براي رشد و تكثير جوندگان بسيار مناسب است. بسياري از بيماري‌ها مانند حصبه، اسهال، وبا، شبه حصبه، طاعون و... از اين نوع موجودات كه محل زندگي و تكثير زباله است به انسان منتقل مي‌شود. هرگونه زباله مي‌تواند حاوي ميليون‌ها ميکروب باشد كه بسياري از آنها بيماري‌زا هستند. پراكندگي زباله در گوشه و كنار بينندگان را آزار داده و معابر را زشت کرده و موجب آتش‌سوزي مي‌شود. يكي از وظايف مهم شهرداري‌ها، كنترل و مديريت زباله است كه مستلزم هزينه فراوان است. آنچه مسلم است امروزه زباله به عنوان سرمايه‌اي كه قابل بازيافت و استفاده مجدد است مورد توجه خاصي است و در بسياري از كشورهاي دنيا با بازيافت دوباره مواد در زباله و استفاده از آن، از هدر رفتن منابع جلوگيري مي‌كنند. آنچه بايد قبل از دفع زباله و بازيافت آن مورد توجه قرار گيرد، اقدام اساسي براي كاهش توليد زباله است و اين امر با دگرگوني الگوي مصرف و بالابردن آگاهي عمومي امكان پذير است.

    فاضلاب
     

    فاضلاب مخلوط رقيق از انواع آب‌هاي دورريختني حاصل از فعاليت‌هاي انسان مانند شستشو، استحمام، آبياري است و در صورتي كه به طور بهداشتي دفع و مهار نشود مي‌تواند بسيار خطرناك و منشأ بيماري‌هاي متعدد شود.

    گندزداها و پاك‌كننده
     

    گندزداها عوامل و موادي هستند كه ميكروب‌ها و عوامل بيماري‌زا را از بين مي برند و محيط سالم و مناسبي براي زندگي به وجود مي‌آورند. انواع گندزداها شامل گندزداهاي فيزيكي مانند حرارت، برودت (سرما)، خشك كردن، هوا، آفتاب، نور و... و گندزداهاي شيميايي است كه اغلب در مدارس مورد استفاده قرار مي‌گيرند. لازم به ذكر است كه مناسب‌ترين ضدعفوني‌كننده‌ها براي سرويس‌هاي بهداشتي كرئوني و شيرآهك است.

    بهداشت كاركنان
     

    1) كليه كاركنان بايد از سلامتي برخوردار و بهداشت فردي و عمومي را به‌طور کامل رعايت کنند.
    2) كاركنان بايد به شخصيت دانش‌آموزان احترام گذاشته و برخورد مناسب داشته باشند تا كرامت، شخصيت و حرمت انساني آنان حفظ شود.
    3) كاركناني كه با مواد غذايي ارتباط دارند بايد داراي كارت بهداشتي معتبر (هر شش ماه يك بار تجديد شود) از مراكز بهداشتي باشند.
    4) كاركناني كه با مواد غذايي ارتباط دارند بايد از دستكش، كلاه و روپوش (به رنگ روشن) و در صورت لزوم از پيش بند و انبرك به هنگام كار استفاده کنند.
    5) كاركناني كه با مواد غذايي ارتباط دارند بايد حوله و صابون شخصي داشته باشند و ناخن و موي سر خود را كوتاه نگه دارند.
    6) کارکنان خدماتي هنگام نظافت بايد از ماسك‌هاي مخصوص براي پوشاندن جلوي دهان و بيني استفاده كنند.

    ايمني در مدارس
     

    حوادث به مجموعه اتفاقاتي گفته مي‌شود كه در بسياري اوقات قابل پيش‌بيني نيست و موجب به خطر افتادن سلامت دانش‌آموزان مي‌شود. حوادثي كه در مدرسه اتفاق مي‌افتد ممكن است در نتيجه رفتارهاي دانش‌آموزان و عوامل محيطي در مدرسه باشد. برخي از حوادث در مدرسه، در كلاس درس اتفاق مي‌افتد، ميز و نيمكت‌هاي شكسته، ميخ يا چوب‌هاي تيز اين ميز و نيمكت‌ها و يا در دسترس بودن لوازم برقي مانند پريز و سيم‌هاي لخت برق، همه مي‌تواند موجب بروز حادثه در كلاس شوند. از طرفي شلوغ بودن فضاي كلاس نيز در بروز حادثه موثر است. بعضي حوادث در زمين مدرسه اتفاق مي‌افتد، برخورد دانش‌آموزان با يكديگر به هنگام بازي، يا بروز رفتارهاي خشن، همه مي‌تواند در ايجاد حادثه در مدرسه موثر باشد.بنابراين براي پيشگيري حوادث در مدرسه بايد به دو اصل كلي اشاره كرد: ايمن ساختن فضاهاي آموزشي و آموزش نكات ايمني به دانش‌آموزان و كاهش دادن رفتارهاي پرخطر آنها.

    اقدامات بهداشتي مناسب در اطراف مدرسه
     

    اين اقدامات شامل برنامه‌ريزي براي تبديل مدرسه به يك محل سالم و ايمن، ايجاد يك محيط تميز و تامين بهترين غذاي ممكن براي كودكان است. همه افرادي كه در مدرسه كار مي‌كنند، در رسيدن به اين اهداف نقش دارند. اين اقدامات در برگيرنده مجموعه‌اي از قوانين و مسووليت‌هاي بهداشتي براي معلمان و كودكان است. انجمن‌هاي محلي نيز براي تامين تجهيزات مدارس مسووليت دارند. شهرداري‌ها لازم است از اين مسووليت‌ها آگاه باشند.

    نتايج
     

    با رعايت استانداردهاي بهداشت محيط مدارس مي‌توان از ميليون‌ها ريال هزينه كه صرف تعمير و نگهداري مدارس مي‌شود، به ميزان زيادي صرفه‌جويي كرد و نيز از بروز حوادث متعددي كه در مدارس روي مي‌دهد، پيشگيري كرد و از انتشار بيماري‌ها بالاخص بيماري‌هاي عفوني در مدارس جلوگيري نمود. معلوليت‌هاي ناشي از حوادث را پايين آورد. هزينه‌هاي دارويي و درماني را كاهش داد. شرايط فيزيكي، رواني مساعدي را براي تعليم و تربيت فراهم كرد. كيفيت آموزش و پرورش را بهبود بخشيد و از افت تحصيلي جلوگيري کرد.

    تسهيلات بهداشتي آموزشگاه
     

    منظور از تسهيلات بهداشتي درمدرسه مجموعه عواملي هستند كه نبود هر يك از آنها مي‌تواند آثار نامطلوبي بر روند سلامتي و همچنين برنامه‌هاي آموزشي داشته باشند. از جمله اين امكانات و تسهيلات توالت‌ها، دست‌شويي‌ها، آبخوري‌ها و اتاق بهداشت است.
    الف) توالت: به ازاي هر 45 نفر دانش‌آموز، بايد يك توالت در نظر گرفته شود. پوشش كف و ديوارهاي توالت از مصالح قابل شتسشو و مجهز به سيفون و سطل زباله در‌دار و قابل شستشو باشد.
    ب) دستشويي: ارتفاع دست‌شويي‌ها بايد متناسب با سن دانش‌آموزان در سه دوره تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه در نظر گرفته ‌شود. از دستشويي به هيچ وجه نبايد براي آب‌خوري استفاده شود. به اين منظور لازم است با نصب علايم و نشانه‌هاي هشداردهنده توجه دانش‌آموزان را جلب کرد.
    ج) آبخوري: آبخوري بايد حتي المقدور داراي شيرهاي فواره‌اي و يا آب سردكن باشد و حداقل براي 50 نفر دانش‌آموز يك شير تعبيه شود.

    د) اتاق بهداشت: اتاق بهداشت به محل كار مربيان بهداشت اطلاق مي‌شود كه در آن معاينات بهداشتي دانش‌آموزان انجام مي‌گيرد. طول اتاق بهداشت بايد حداقل پنج متر باشد تا بتوان از آن براي معاينه بينايي دانش‌آموزان استفاده کرد و وسايل و تجهيزات لازم اتاق بهداشت براي انجام كمك‌هاي اوليه و پانسمان موجود باشد.

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:سلامت



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: بهداشت محيط, ايمني و ارگونومي در مدارس, ايمني, ارگونومي در مدارس
    بهداشت روانی تحصیلی و شغلی
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:21 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    بهداشت روانی تحصیلی و شغلی

    کار و تحصیل، دو موضوع بسیار مهم در زندگی هر فردند که توفیق یا عدم توفیق در هر یک از آنها، نقش و تأثیر بسیار سرنوشت سازی در زندگی وی دارند.

    الف. بهداشت روانی تحصیلی

    انبوه شدن تجربه های نسلها، رویارویی با مسائل زندگی و کسب تجربه های پراکنده ای که اندک اندک به صورت فرهنگ و علم در آمده، محیطی مملو از دانسته ها و پرسشها پدید آورده است. زیستن در جوامع امروزی نیازمند برخورداری از آگاهیهای بسیار است. گذشته از این، انسان، دارای ذهنی کنجکاو است و می خواهد پدیده های اطراف خود را بشناسد. پس سرمایه‏ى ذهنی خود را کافی ندانسته، در صدد آگاهیهای بیشتری بر می آید. چقدر خوب است که انسان، با بهداشت و سلامت روحی روانی مناسب، به این امر بپردازد.
    بهداشت روانی ( health mental ) عبارت است از: «برخورداری فرد از تعادل و اعتدال در زمینه های شناختی، روانی - حرکتی، و عاطفی»؛ به این معنا که فرد، حد اعتدال را در این مؤلفه ها مراعات کند و از آسیبها و اختلالات در زمینه های مورد نظر دور بماند. مثلا در موضوع خودمان، از آموختن و تحصیل، لذت ببرد. برای ایجاد لذت در تحصیل، باید به چند عامل مهم توجه کرد.

    ویژگیهای فردی خود را بیشتر بشناسیم

    یکی از عوامل مهمی که در بهداشت روانی تحصیلی نقش اساسی دارد «هدفمندی» است. کسانی که در تحصیلات خود اهدافی را دنبال می کنند، نسبت به کسانی که اهدافی ندارند، از پیشرفت تحصیلی بیشتری برخوردارند. داشتن هدف باعث می شود که شخص برای خود برنامه ریزی کند. داشتن هدف، به خصوص هدفی که با نیازها، علایق، و تواناییهای یادگیرنده مطابقت داشته باشد، باعث به وجود آمدن انگیزه تحصیلی می شود. (1)
    یکی دیگر از عوامل فردی مؤثر در بهداشت روانی تحصیلی، «عزت نفس» است. تحقیقات مستندی انجام گرفته که همگی آنها مؤید این مطالب اساسی اند که عزت نفس بالا، از عوامل مهم بهداشت روانی، و عزت نفس پایین از عوامل مؤثر در اختلالات روانی است.
    یکی از متغیرهایی که ارتباط آن با عزت نفس در تحقیقات متعدد مورد بررسی قرار گرفت، «پیشرفت تحصیلی» است. همگی این تحقیقات نشان می دهند که دانش آموزان برخوردار از عزت نفس بالا در مقایسه با دانش آموزانی که عزت نفس پایین دارند، عملکرد تحصیلی بهتری از خود نشان می دهند. (2)
    جان بالبی ( bowlby , john )، عزت نفس را قسمتی از شخصیت می داند و اهمیت کسب امنیت در دوران کودکی را نیز به عنوان اصل کلی و پایه ای برای درونی کردن «اعتماد به خود» متذکر می شود. (3)
    «هوش» یکی دیگر از آن عوالم محسوب می شود. هم وراثت و هم محیط (فرصتهای یادگیری)، عوامل تعیین کننده‏ى مهمی در توانایی هوش هستند. وراثت، دامنه‏ى (یا حداقل و حداکثر) هوش یک فرد را مشخص می کند، در حالی که محیط، تعیین می کند که فرد در کجای این دامنه باشد. (4)
    عوامل دیگری هم وجود دارند که در بهداشت روانی تحصیلی مؤثرند، از جمله «توجه» «برنامه ریزی»، و «مطالعه».
    با مراعات این عوامل و دادن رشد مناسب به آنها می توان در این زمینه به موفقیت و کامیابی دست یافت، و بهداشت روانی تحصیلی را شکل داد. البته با این شرط که دو عامل دیگر که «محیط آموزشی» و «خانواده» باشند، در این زمینه نقش مثبتی ایفا کنند.

    در چه محیط آموزشی تحصیل می کنیم

    لئونارد ( leonaed george )، درباره‏ى محیط آموزشی می گوید: «محیط، در صورتی اثر قوی روی شخص خواهد گذاشت که قویا جاذب باشد، و البته محیط برای جالب و جاذب بودن باید پاسخگو باشد؛ یعنی باید کنش - واکنش یا بازخورد (فید بک) مربوط و مناسبی را برای محصلان فراهم کند. برای اینکه باز خوردی مربوط و مناسب باشد، باید با یادگیرنده در جایی که او قرار دارد، تلاقی کند. آن گاه برنامه با تغییر یاد گیرنده، تغییر یابد. یادگیرنده ضمن پاسخهایی که به محیط آموزشی خود می دهد، تغییر می یابد (فرهیخته می شود)».(5)
    محیط آموزشی سالم دارای سه ویژگی است:
    1. محیطی حساس و پاسخگوست.
    2. محیطی است که محصلان برای بیان افکار و نمایاندن معلومات خود در آن، احساس آزادی می کنند.
    3. محیطی است که مورد اعتماد محصلان است، ایشان احساس ارزشمندی می کنند، پذیرفته می شوند، و دوست داشته می شوند. (6) معلمان، که نقش اساسی را در محیط آموزشی دارند باید رابطه ای محبت آمیز با محصلان ایجاد کنند، تا محیط آموزشی برای آنها پر جاذبه باشد؛ وگرنه محیطی رنج آور خواهد شد. آنها باید هم به محصلان کمک کنند تا به پرسشها و نیازهای تحصیلی خود پاسخ دهند و هم در عین حال، شأن و وقار خود را حفظ کنند.
    شرط اساسی پرداختن به شغل معلمی در محیط آموزشی، برخورداری از «شخصیت سالم» است. بدیهی است که شخصیت بیمار هرگز نمی تواند شخصیت سالم بار آورد.

    در چه خانواده ای زندگی می کنیم

    این که والدین با محصلان و درس و تحصیل او چگونه برخورد کنند و در الگوهای تربیتی خود، برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل شوند، یکی از اجزای اساسی در شکل گیری نگرش محصلان نسبت به تحصیل است. در بسیاری از موارد، علت افت تحصیلی به خاطر وجود نگرشهای منفی، تضادها، مساعد نبودن شرایط خانواده از نظر عاطفی، روانی، اقتصادی و غیره است.
    مهم ترین نقش والدین ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و تحقیق برای فرزندان خویش است. والدین باید تا حد امکان از اختلافات خانوادگی پرهیز کنند. طبق تحقیقات به عمل آمده، اختلافات خانوادگی، ضربات روحی بی شماری را به فرزندان وارد می سازد. و از مهم ترین عوامل شکست تحصیلی به شمار می آید. (7) در بعضی تحقیقات، آمده است که بین عملکرد تحصیلی دانش آموزانی که دارای والدین با سواد هستند، و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند، تفاوت معناداری وجو دارد؛ به این معنا که سواد والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان، اثرات مثبت دارد. (8)
    پدر و مادرها باید با درک علایق فرزندان، آنها را به راه درستی که انتخاب کردند، مصمم سازند و مورد تشویق قرار دهند و «کانون حمایتی» از فرزندان خود، در تمام جنبه ها ایجاد کنند.
    پس باید با ایجاد کانون گرم خانواده و محیط آموزشی مناسب و بالا بردن ویژگیهای فردی در امر آموزش، به بهداشت روانی تحصیلی فرزندان، کمک کرد.

    ب. بهداشت روانی شغلی

    در اجتماع امروزی، کار، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند. وقتی یکدیگر را ملاقات می کنیم، پس از سلام و احوالپرسی، اولین سؤالی که معمولا مطرح می شود این است: «چه کار می کنی؟». کار، نه تنها منابع مالی و سطح زندگی افراد را بهبود می بخشد، بلکه بر سلامت جسمی و روانی آنها مؤثر است. معیار اصلی قضاوت درباره‏ى بهداشت روانی شغلی شخص این است که بتواند با محیط کار خود، مبادلات هماهنگ و رضایت بخش داشته باشد. رفتار ما در کار، تحت تأثیر چند عامل مهم قرار دارد که اگر آنها را به شکلی مناسب دارا باشیم، به بهداشت روانی شغلی دست خواهیم یافت.

    شخصیت خود را رشد دهیم

    به این نکته باید توجه کنیم که هر اندازه صفات شخصیتی سالم و بالاتری داشته باشیم، به همان اندازه در شغل خود موفقیم. یکی از صفات شخصیتی، «عزت نفس» است عزت نفس، یعنی نظر مثبت و احترام آمیز شخص درباره‏ى خودش.
    میکل آنژ ( angelo , michael ) در این ارتباط می گوید: «تمام وعده و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست؛ بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشیم». (9) کسی که قدرت خلاقانه‏ى درونی و ارزشهای وجودی خویش را باور دارد، هرگز در برابر مشکلات سر فرود نخواهد آورد. چنین شخصی نقاط ضعف خود را می شناسد و از رویارویی با حوادث آینده ترس به دل راه نمی دهد.
    گوته ( goothe , wolfgang ) نیز جمله ای زیبا دارد: «در هر کاری شرط اساسی، داشتن اراده ای قوی است. با اراده ای قوی، شرایط، دیگر چندان اهمیت ندارد». (10)
    عزت نفس بر نوع کاری که شخص جستجو می کند، اثر می گذارد. مثلا کسی که عزت نفس بالایی دارد، در کار، زیاد احسس خطر می کند و در سلسله مراتب کارهای سطح بالا، می رود و یا کارهایی را جستجو می کند که به رقابتهای زیادی نیاز دارد. عزت نفس بالا، این اثر را نیز دارد که شخص به انتقادهای دیگران زیاد حساسیت نشان نمی دهد، برای خود هدفهای بالایی در نظر می گیرد و برای رسیدن به آن، تلاشهایی طاقت فرسا انجام می دهد. (11)
    صفات شخصیتی دیگری که بر کیفیت شغلی افراد، اثر مثبتی دارد عبارت اند از «منبع کنترل درونی»، و «قدرت جزم اندیشی» که با ارتقای آنها، فرد به بهداشت روانی شغلی نزدیک می شود.

    زمینه های بروز نگرشهای مثبت را ایجاد کنیم

    نگرش، یعنی احساس مثبت یا منفی نسبت به شخصی یا شیئی. نباید فراموش کرد که نگرشها رفتار را تحت تأثیر قرار می دهند، اما الزاما آن را پیش بینی نمی کنند. یکی از نگرشهایی که بر رفتار ما در کار تأثیر می گذارد «رضایت از کار» است.
    خیلیها معتقدند افرادی بی انگیزه، افراد تنبل، سست عنصر و بی رمق هستند و هیچ گاه برای انجام دادن کار، انگیزه از خود نشان نمی دهند؛ اما این اعتقاد، نادرست است؛ چرا که غالبا شرایط و فضای حاکم بر کار، موجب عدم رضایت، و نوعی دل آزدگی نسبت به شغل می شود. مثلا فردی که شغلش فشار دادن چند دکمه برای به جریان انداختن و کنترل دستگاهها و ماشینهای برقی است، همواره از این شغل شکایت می کند از آن دلزده است؛ اما همین شخص، هر روز چند ساعت با کمال شادابی و نشاط، به بازیهای رایانه ای و الکترونیکی می پردازد. بنابراین، فضای منفی حاکم بر کار، زمینه ساز بروز خستگی و رنجش می شود. وقتی افراد، احساس خوشایندی نسبت به شغل خود نداشته باشند، آن را کاری ملال آور بیهوده به شمار می آورند. (12)
    لذا باید شرایطی ایجاد کرد که هر کسی نسبت به شغل خود، نگرش مثبت پیدا کند و انگیزه‏ى بیشتری برای فعالیت او ایجاد شود. برخی از این شرایط عبارت اند از: تنوع دادن کارها، پرداختن حقوق و مزایای بیشتر، جذاب کردن محیط کار و غیره.
    رضایت شغلی پیامدهایی را به دنبال دارد: باعث فعالیت بیشتر افراد می شود، غیبت کردن کارکنان را به حداقل می رساند، فکر رها کردن شغل را از سر آنها دور می کند، و موجب افتخار کردن آنها به سازمان خود می شود.

    چه ادراکی از سازمان شغلی خود داریم؟

    ادراک یعنی فرآیند انتخاب و سازمان دهی محرکهایی که از محیط می رسند. ما به وسیله‏ى حواس خود، اطلاعاتی را از محیط می گیریم، شناسایی می کنیم، تمیز می دهیم و درباره‏ى آنها قضاوت می کنیم. (13)
    اگر کارمندی درباره‏ى مسیر، سازمان، همکاران و روابط حاکم بر آنها ادراک خوبی داشته باشد، رفتارهایش متناسب با این ادراک خواهد بود. آنچه می تواند در رابطه‏ى با محیط کار و بهداشت روانی کارکنان، نقش مهمی داشته باشد، «اولین برداشت» است.
    آزمایشهای آش و شریف (asch - sherif) نشان می دهد، کسانی که می خواهند دوست داشته شوند یا پذیرفته شوند، باید تلاش کنند تا در اولین دقایق، اثر بهتری بر جای گذارند. (14)
    مدیران باید سعی کنند در اولین برخورد، اثر مثبتی از سازمان خود در فرد به وجود آورند، تا اینکه این اثر مثبت به بهداشت روانی فرد در محل کارش منجر شود.

    تعارض در سازمان را به بهترین شکل، حل کنیم

    دیون (dion) می گوید: «تعارض در سازمان، یعنی اختلاف کلی، جزئی واقعی یا احساسی بین نقشها، هدفها، قصدها و علایق یک یا چند فرد، گروه یا خدمات».
    تعارضها از روابط بین افراد ناشی می شود. آنها، انتظارهای ناسازگاری افراد یا گروهها و همچنین تفاوتهای موجود بین فعالیتهای آنها را منعکس می کنند. (15)
    به خاطر تعدد علل تعارض، می توان شکلهای متفاوتی از آن را در نظر گرفت؛ مثل تعارض درون فردی، بین افراد، درون گروهی، و بین گروهها. برای موفقیت در سازمان و بهداشت روانی شغلی، باید تعارض موجود را - که طبیعتا در هر شغلی پدید می آید -، به بهترین وجه، حل و فصل کرد.
    ایده آل ترین شیوه‏ى حل تعارض، این است که هر دو طرف، برنده بیرون بیایند. این نوع نگرش درباره‏ى تعارض، در حیات سازمانی، تغییر شکلهایی به همراه می آورد و آن را غنی تر و مولدتر می کند. در این میان، این تغییر شکلها می تواند به افزایش ارتباطها و بازخوردها کمک فراوانی به عمل آورد. (16)

    ایجاد انگیزه در محیط کار با هفت گام

    ادوارد لاولر (lovler , edwaed) معتقد است که انسانها را به دو طریق می توان برانگیخت: الف: با پاداشهای غیر مادی، ب: با پاداشهای مادی. (17)
    با استفاده از چند روش عملی می توانیم در این زمینه به نتایج مفیدی دست یابیم:
    1. در خودمان دورنمایی مثبت پدید آوریم. هنگامی که مثبت باشیم، همانند آهن ربا، دیگران را به خود جذب می کنیم. وقتی در مورد افراد دیگر نیز نگرش مثبت داشته باشیم، احساس خوبی نسبت به خودمان پیدا خواهیم کرد.
    2. برای تغییر کردن، آماده باشیم. برای اینکه از انگیزه هایی در سطح بالا برخوردار شویم، باید باور کنیم هیچ گونه مانعی نیست که نتوان با انعطاف پذیری، خلاقیت و اراده بر آن غالب شد.
    3. در خودمان اعتماد به نفس، ایجاد کنیم و آن را پرورش دهیم. به خاطر داشته باشید که شما دارای قدرتی هستید که می توانید بر دنیای اطراف خود تأثیر بگذارید.
    4. عملکرد مطلوب را تقویت کنیم. بهترین راه برای تغییر رفتار و ایجاد انگیزه این است که کارمند، شواهدی را دریابد که نشان دهد در کار خود، موفق بوده و کارهایی که انجام می دهد، مورد پشتیبانی مدیر است.
    5. از ضعف به قدرت، حرکت کنیم. وقتی فردی در شغل خود به هدف مورد نظر شما نزدیک شد، با تقویت و تشویق می توانید او را به سوی هدف اصلی خودتان با انگیزه کنید.
    6. تعلل و طفره رفتن را متوقف کنیم. برای کسب موفقیت به بهترین وجه، تا جایی که ممکن است کارها را به کوچک ترین و مشخص ترین بخشها تقسیم کنیم، و به عوامل دیگری غیر از آن توجه نکنیم و جدی باشیم.
    7. بر اهداف خود، متمرکز شویم. هنگامی که انرژی و وقت خود را در جهتی مشخص صرف کنیم، دست آوردهای بسیاری خواهیم داشت. (18)

    پی نوشت ها:

    1. روشهای پیشگیری از افت تحصیلی، اسماعیل بیابانگرد، تهران: سازمان انجمن اولیا و مربیان، 1378، ص 15.
    2. فصلنامه‏ى تعلیم و تربیت، سال هفدهم، شماره‏ى 2، ص 76.
    3. روشهای پیشگیری از افت تحصیلی، ص 20.
    4. همان، ص 72.
    5. نگاهی نو به روانشناسی آموختن با روانشناسی تغییر رفتار، علی اکبر شعاری نژاد، تهران: چاپخش، 1380، ج 2، ص 600.
    6. همان، ص 578.
    7. روشهای پیشگیری از افت تحصیلی، پیشین، ص 126.
    8. همان جا.
    9. راز موفقیت در بازار کار، اصغر کیهان نیا، تهران: یاسمن، 1375، ص 42.
    10. همان، ص 76.
    11. بهداشت روانی، حمزه گنجی، تهران: ارسباران، 1376، ص 194.
    12. چگونه در کارمندان انگیزه ایجاد کنیم، کیت کنان، ترجمه: قاسم کریمی، تهران: قدیانی، 1377، ص 26.
    13. بهداشت روانی، پیشین، ص 201.
    14. همان، ص 202.
    15. همان، ص 205.
    16. همان، ص 209.
    17. ماهنامه‏ى کارمند، سال اول، شماره‏ى 9، ص 10.
    18. برگرفته از کتاب ایجاد انگیزه در کارکنان در یک هفته، کریستین هاروی، ترجمه: مامک پور حسین زاده، تهران: کیفیت و مدیریت، 1380.

    نويسنده:عباس بخشنده بالی

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: مجله ی حدیث زندگی



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: بهداشت روانی تحصیلی و شغلی, بهداشت روانی, بهداشت تحصیلی, بهداشت شغلی
    نقش مدیریت در توسعه بهداشت حرفه ای و ایمنی محیط کار
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:19 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
     نقش مدیریت در توسعه بهداشت حرفه ای و ایمنی محیط کار

    امروزه بیماریها و حوادث ناشی از کار به یکی از نگرانیها اجتماعی جامعه کارگری و دست اندرکاران مسائل بهداشت ایمنی محیط کار تبدیل شده است.علاوه بر عوامل مربوط به فرهنگ عمومی ایمنی و بهداشت عدم اجرای قوانین و مقررات مربوطه و کمبود آموزش می تواند فقدان برنامه ریزی و توجه کافی به بهداشت حرفه ای و ایمنی کارگران را در اغلب واحدهای صنعتی از جمله دلایل بالا بودن میزان حوادث و بیماریهای ناشی از کار بر شمرد.
    امروزه با توجه به اهميت موضوع سلامت نيروي كار در تمامي كشورها نياز به مديريت در دستيابي به روشهاي منسجم بهبود شرايط كار بيش از پيش نمايان مي شود.

    اهميت نقش مديريت در توسعه بهداشت حرفه اي
     

    نيروي شاغل بخش مولد جامعه را تشكيل مي دهد . توسعه اقتصادي بر پايه سلامت نيروي كار استوار بوده و توسعه اجتماعي نيز نيازمند حفظ حقوق آنها از جمله حق داشتن سلامت جسم و روان و رفاه است . وجود بيماريهاي حرفه اي و حوادث ناشي از كار به لحاظ :
    1- هزينه درماني
    2- ايجاد ناتواني ها
    3- عواملي نظير زمان از دست رفته كاري و كاهش توليد
    بار سنگيني بردوش اقتصاد ملي تحميل ميكند . بنابراين با توجه به اينكه نارسايي بهداشت و ايمني موجب خسارات هاي مالي و جاني مي گردد ، اين موضوع به تنهايي براي توجيه برنامه هاي بهسازي و توسعه بهداشت و ايمني محيط كار دليل ققانع كننده اي است . هدفهاي توسعه و بهسازي وضع ايمني و بهداشت كار در درجه نخست حمايت متخصصيت بهداشت حرفه اي و مديران صنايع ذيل مي طلبد:
    1- شناخت ابعاد توسعه بهداشت حرفهاي و ايمني و ايمني محيط كار
    2- تعيين نقش مديريت در توسعه (بهبود) بهداشت حرفه اي و ايمني
    3- معرفي الگوي بهداشت حرفه اي و ايمني و عوامل موثر بر آن
    4- تعيين استراتژي بهداشت حرفه اي و ايمني
    5- مفهوم شناسي مديريت بهداشت حرفه اي و ايمني
    نقش مديريت در توسعه بهداشت حرفه اي و ايمني
    پرداختن به سلامتي كارگران و رسيدگي به مسائل رفاهي و آسايش و همچنين بكارگيري راهكارهايي در جهت تطبيق وضعيت كار با شرايط جسمي ، رواني آنها ، امروزه به عنوان يك امتياز محسوب نگرديده بلكه يك وظيفه را تداعي مي نمايد و هر اندازه در صد رسيدگي به سلامت كارگران بالاتر باشد تاثير گذاري بر روند رشد و توسعه سازمان ها و جامعه بيشتر خواهد بود در اين ميان نقش مديريت به عنوان عامل اصلي در ارتقاء سطح سلامت و رفاه سازمان و در نتيجه دستيابي به رشد سازماني نمود بيشتري مي يابد

    خط مش گذاري
     

    اولين قدم در سيستم مديريت بهداشت حرفه اي و ايمني خط مش گذاري است . خط مش معمولاً توسط مديريت رده بالا تاييد شده و تعهد به رعايت آن مورد تاكيد است . خط مشي تدوين شده بايد شامل موارد زير باشد :
    الف) متناسب با ماهيت و ميزان ريسكهاي بهداشتي ، ايمني سازمان باشد.
    ب) شامل تعهد به بهبود مستمر باشد.
    ج) حداقل شامل تعهد به تبعيت از قوانين بهداشت حرفه اي و ايمني مرتبط و همچنين الزامات ديگري كه سازمان آنها را تقبل كرده است باشد.
    د) مدون ، قابل اجرا و پايدار نگه داشته شود .
    ه) به كليه كارنان ابلاغ شود تا آنان را از الزامات بهداشتي ، ايمني خود آگاه نمايد .
    و) براي عموم و افراد علاقمند قابل دسترسي باشد
    ز) به طور متناوب مورد بازنگري قرار گيرد تا از ارتباط و تناسب آن با سازمان اطمينان حاصل شود.
    روش هاي مديريت سازمان براي شناسايي خطرات و ارزيابي ريسكها شامل موارد زير است :
    1- با در نظر گرفتن دامنه فعاليت ها تعريف شود تا به پويايي روش به كار گرفته شده اطمينان حاصل شود .
    2- توانايي تقسيم بندي ريسكها و شناسايي خطراتي را كه مي بايست توسط اقداماتي حذف و يا كنترل شوند داشته باشد.
    3- ورودي ها را براي تعيين نيازمندي ها سازمان شناسايي و در صورت لزوم نيازهاي آموزشي را مشخص نمايد

    نتيجه:
     

    وجود نيروي انساني سالم از نظر جسمي ، رواني مي تواند به عنوان يك سرمايه آماده و بالقوه غني براي طي مسير توسعه تلقي شود.اگرچه نارسائي موجود در مجموعه بهداشت حرفه اي و ايمني از كارايي و بهرهوري منابع انساني مي كاهد و زمينه را براي منابع انساني مي كاهد و زمينه را براي افت پتانسيل هاي انساني مهيا مي نمايد ، از اين نظر سازمان هايي كه به درستي اهميت توجه به بهداشت حرفه اي و ايمني را دريافته و براي آن سرمايه گذاري مي نمايند بالطبع از مزاياي وجود نيروي انساني سالم هم بهره مند مي گردند.

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:  mydocument.ir



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: نقش مدیریت در توسعه بهداشت حرفه ای و ایمنی محیط کا, نقش مدیریت در توسعه بهداشت, مدیریت در توسعه بهداشت, توسعه بهداشت
    مديريت بهداشت جهاني
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:16 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    مديريت بهداشت جهاني

    مسائل بهداشتي، مرز نمي شناسد. جذام در قرن چهارم قبل از ميلاد و درنتيجه لشکرکشي هاي الکساندر کبير از آسيا به اروپا سرايت کرد. در سال 1340 مرگ سياه از آسياي مرکزي آغاز شد و اروپا و خاورميانه را فرا گرفت. مهاجران اروپايي در قرن هاي هفدهم و هيجدهم که با عبور از آتلانتيک، قدم به آمريکا گذاشتند، با خود امراض و بيماري هاي جديد را براي مردم بومي منطقه به ارمغان آوردند. در دوران جديد، خطرات بهداشتي، خصلتي جهاني به خود گرفته است. در سال هاي 1919- 1918، آنفلوآنزاي اسپانيايي جان 50 تا 100 ميليون نفر را گرفت (بيشتر از تلفات جنگ جهاني اول). امروزه نيز، هم پيوندي شتابان جهان، گسترش بيماري هايي چون ايدز را در فراسوي مرزها آسان تر از گذشته ساخته است. برخي کارشناسان معتقدند اگر بيماري آنفلوآنزاي پرندگان از انسان به انسان سرايت کند، پيامدهاي ويرانگري براي جهان به دنبال خواهد داشت.
    امروزه، پيامدهاي رفتارهاي خطرناک بشر، همچون دومينو به سراسر جهان منتقل مي شود. به عنوان مثال، تغييرات آب و هوايي را در نظر بگيريد که مسوول اصلي آن کشورهاي صنعتي و بازارهاي نوظهور هستند. پيامدهاي اين پديده، بروز خشکسالي و از بين رفتن پوشش گياهي در برخي نقاط جهان است (که خود کمبود مواد غذايي و سوء تغذيه را موجب مي شود.) خشکسالي و کمبود مواد غذايي موجب حرکت موج هاي انساني مي شود که مخاطرات بهداشتي همزاد آن است. سياستگزاري هاي ملي و منطقه اي مانند اختصاص يارانه به فرآورده هاي کشاورزي اروپا و کمک دولت آمريکا به کشاورزان اين کشور، مانعي بزرگ بر سر راه تلاش کشاورزان کشورهاي در حال توسعه براي خروج از فقر و بيماري هاي مرتبط با آن قرار مي دهد.
    به موازات جهاني شدن سيستم بهداشت، نقش آفرينان جديدي نيز وارد اين صحنه مي شوند. سرمايه گذاران خصوصي که تا همين اواخر، نقش چندان مهمي در سيستم سلامت عمومي ايفا نمي کردند، اکنون بالغ بر يک چهارم منابع لازم را در اختيار سيستم بهداشت جهاني قرار مي دهند، به عنوان مثال بنياد «بيل و مليندا گيتس» نقشي مهم در اين عرصه ايفا مي کند. در حال حاضر 65 درصد ازکل کمک هاي بخش خصوصي به بهداشت جهاني توسط اين بنياد صورت مي گيرد. اين مقدار بيش از نيمي از بودجه اي است که کشورهاي جهان به طور رسمي در اختيار سازمان بهداشت جهاني (who) قرار مي دهند. شايان ذکر است که بخش عمده ي کمک هاي «بيل گيتس» به توسعه ي تکنولوژي هاي جديد براي توليد داروها و واکسن هاي جديد اختصاص مي يابد. اين نقش آفرينان جديد، منابع سرشاري را براي سرمايه گذاري در عرصه ي بهداشت جهاني فراهم مي آورند، اما اين سرمايه گذاران در برابر بخش عمومي پاسخگو نيستند و تصميمات و خط مشي آنها بر مبرم ترين معضلات بهداشتي جهاني، متمرکز نيست.
    به موازات حضور بنيادهاي خصوصي در عرصه ي بهداشت جهاني، برخي از نهادهاي مالي، مؤسسات مالي بين المللي، گروه هاي تجاري و سازمان هاي چند جانبه نيز قدم به ميدان بهداشت مي گذارند. اين گروه ها نيز مانند بنيادهاي خيريه هيچ الزامي به برخورد با مبرم ترين چالش هاي بهداشتي جهان احساس نمي کنند و در بسياري موارد، نيازهاي بهداشتي دنيا را به طور مستقيم مدنظر قرار نمي دهند. در سال 2005 بيش از پنج ميليارد دلار از طريق کمکهاي دو جانبه در اختيار سيستم بهداشت جهاني قرار گرفت که حدود 80 درصد از اين مبلغ، با مشارکت شش کشور آمريکا، ژاپن، انگليس، آلمان، فرانسه و کانادا تأمين شد، اما اغلب کشورهاي صنعتي جهان، هنوز نتوانسته اند به هدف تعيين شده از سوي سازمان ملل متحد مبني بر اختصاص 0/7 درصد از درآمد ناخالص ملي خود به کمک هاي توسعه، دست پيدا کنند.
    آيا سيستم فعلي حاکم بر بهداشت جهاني مي تواند تعدد نقش آفرينان و فزوني معضلات بهداشتي را در دنياي امروز به طور مؤثر و عادلانه مديريت کند؟ به نظر مي رسد پاسخ منفي باشد. هر روز امراض جديدي دامنگير بشر مي شود که کشورهاي فقير ابزار مقابله ي با آنها را در اختيار ندارند، لذا اين امراض در کشورهاي مزبور به سرعت منتشر شده و حاد و عفوني مي شوند، بنابراين کشورهاي فقير در زمينه بهداشتي با يک معضل دوگانه، رو به رو هستند؛ کنترل مرگ و مير ناشي از بيماري هاي سنتي (که معمولاً از فقر سرچشمه مي گيرند) از يک سو، و ديابت، سرطان، بيماري هاي قلبي و برخي امراض جديد از سوي ديگر.

    دستاوردهاي بهداشت جهاني
     

    طي چند دهه اخير، سيستم مديريت بهداشت جهاني، موفقيت هاي بزرگي را تجربه کرده است. لازم به ذکر است که منظور از مديريت، روشي است که دولت، بخش خصوصي و جامعه ي مدني در چهارچوب آن تصميم سازي کرده و عمل مي کنند. بنابراين هم عملکرد سازمان عمومي و خصوصي و هم قوانين و سنت هاي رسمي و غير رسمي که تأسيسات و تشکيلات بهداشتي را به يکديگر و به مردم متصل مي کند، هر دو در اين مقوله مي گنجد. مديريت، همچنين تبادل اطلاعات (کاميابي و ناکامي استراتژي ها) را نيز شامل مي شود. مهم ترين اين کاميابي ها، به مهار برخي بيماري هاي خصا مربوط مي شود. در اين زمينه مي توان به چند مسأله ي مهم اشاره کرد.

    مبارزه با بيماري هاي خاص:
     

    مبارزه براي ايمن سازي جهان، تاکنون به ريشه کني آبله، کنترل آهنگ گسترش سندرم حاد تنفسي (سارس) و محو تقريبي فلج اطفال در جهان منجر شده است. علت اين موفقيت ها چه بوده است؟ نمونه «سارس» گوياست. اگر چه در ابتدا سرعت گسترش اين بيماري، جهان را بهت زده کرد، اما وقتي ويروس «سارس» از شرق آسيا عبور کرد، جهان به خود آمد و به سرعت از خود عکس العمل نشان داد و موفق شد گسترش آن را مهار کند. سازمان بهداشت جهاني (who) که ستون فقرات سيستم بهداشتي در دنيا محسوب مي شود، همکاري نزديکي را با مقامات و سازمان هاي بهداشتي ملي آغاز کرد و اين امر يکي از عوامل موفقيت در کنترل بيماري «سارس» بود.
    با توجه به حساسيت موضوع، آژانس ها و نهادهاي درگير، رقابت را کنار گذاشته و تلاش هاي خود را در جهت ايجاد سريع شبکه هاي آزمايشي، کلينيکي و اپيدميولوژيک در سراسر دنيا هماهنگ کردند.

    کنترل دخانيات:
     

    سازمان بهداشت جهاني توانست در سال 2003«کنوانسيون کنترل مصرف دخانيات» را از تصويب 300 سازمان فعال جهاني بگذرانند. اين کنوانسيون چهارچوب لازم را براي مبارزه با مصرف دخانيات در جهان عرضه مي کند. سالانه حدود پنج ميليون نفر در جهان در اثر مصرف دخانيات، جان مي بازند. در اين کنوانسيون بر همکاري دولت هاي جهان، ارتقاي سطح آگاهي عمومي نسبت به مضرات مصرف دخانيات و برداشتن موانع سياسي از سر راه مبارزه با سود طلبي کمپاني هاي توليد کننده ي مواد دخاني، تأکيد شده است.

    کشف و پيگيري بيماري ها:
     

    سازمان بهداشت جهاني به طور منظم و سيستماتيک شيوع بيماري هاي مختلف را در سراسر جهان زير نظر دارد. سالانه بيش از 200 پروژه ي تحقيقاتي توسط اين سازمان در نقاط مختلف جهان اجرا مي شود که از آن ميان 5 تا 15 پروژه به فراخوان بين المللي براي مبارزه منجر مي شود.

    توليد واکسن و عرضه ي دارو:
     

    با مشارکت بخش خصوصي و عمومي و نيز جلب کمک هاي بين المللي، تاکنون توليد و توزيع برخي واکسن ها و داروهاي جديد در اقصي نقاط جهان ميسر شده است. داروهاي «آنتي رتروويرال» که توسط کمپاني هاي غربي توليد و در سراسر جهان توزيع مي شود، تاکنون توانسته آهنگ مرگ و مير ناشي از ايدز را کاهش دهد. اعمال فشار جهاني مبارزات سازمان هاي مدني موجب شده بهاي اين داروها تا حد قابل ملاحظه اي کاهش پيدا کند. اخيراً کمپاني هاي داروسازي هند نيز در توليد داروهاي ضد ايدز به موفقيت هاي شاياني نائل آمده اند.

    شکاف هاي بهداشتي در جهان امروز
     

    به طور کلي شکاف هاي بهداشتي را در حال حاضر مي توان به سه دسته تقسيم کرد:

    1- نابرابري هاي عمده:
     

    الف) دسترسي به خدمات بهداشتي وآب آشاميدني سالم- تقريباً يک ميليارد نفر از جمعيت جهان به خدمات بهداشتي دسترسي ندارند و دسترسي يک ميليارد نفر ديگر به اين خدمات کافي نيست. بخشي از کساني که به خدمات بهداشتي دسترسي دارند، با وجود حساسيت بيماري خود بايد بهاي اين خدمات را بپردازند. بخش اعظم جمعيت جهان از دسترسي به آب سالم محروم است و آب آشاميدني ناسالم، سالانه جان ميليون ها نفر از مردم جهان را مي گيرد.
    ب) تفاوت اساسي در وضعيت بهداشتي مردم- هنوز تفاوت اساسي کمي و کيفي ميان سيستم هاي بهداشتي ممالک توسعه يافته و در حال توسعه وجود دارد. وضع بهداشتي کشورهاي بزرگ و پرجمعيتي چون چين و هند هشداردهنده است. آژانس هاي متولي بهداشت جهاني تاکنون نتوانسته اند منابع موجود را به طور مؤثر در جهت پرکردن اين شکاف ها به کار گيرند. مسأله « فرار مغزها» که پزشکان، پرستاران و نيروهاي آموزش ديده ي بخش بهداشت کشورهاي در حال توسعه را جذب کشورهاي توسعه يافته مي کند، همچنان ادامه دارد و به معضلات بهداشتي جهان سوم ابعاد گسترده تري مي بخشد.
    ج) تغذيه ي ناکافي - با وجود وفور منابع غذايي در جهان توسعه يافته، تغذيه ي ناکافي، هم به لحاظ کالري و هم از نظر مواد مغذي به پديده اي شايع در اغلب کشورهاي فقير دنيا تبديل شده است.

    2- جمع آوري و انتشارات اطلاعات:
     

    الف) نظارت جهاني بر بيماري ها - نظارت جهاني تاکنون نتوانسته است پاسخگوي تهديدات بهداشتي در سطح جهان باشد. نمونه ي بارز اين امر، امتناع دولت اندونزي از اعطاي مجوز به سازمان بهداشت جهاني براي نمونه برداري از مبتلايان به آنفلوآنزاي پرندگان در اين کشور بود در حالي که اين قبيل نمونه برداري ها براي تحقيقات پيرامون واکسن بيماري بسيار لازم و حياتي است.
    ب) انتشار اطلاعات بهداشتي - برخي کشورها مانند کاستاريکا، سريلانکا و کوبا و نيز ايالت «کرالا» در هند گام هاي بلندي در جهت بکار گيري منابع محدود براي ارتقاي سطح بهداشت جوامع خود برداشته اند، تجربيات اين پيشتازان مي تواند حاوي درسهاي مهمي براي ديگر کشورها باشد.

    3- مسائل عمده ي تربيتي - هماهنگ سازي آژانس هاي بين المللي؛ دولت هايي که به حل معضلات بهداشتي کمر همت مي بندند،

    معمولاً بايد دست کمک به سوي مجموعه ي رنگارنگي از آژانس هاي جهاني دراز کنند. وزارتخانه هاي بهداشت معمولاً از زمان بر بودن تماس با اين سازمان ها گله دارند. آنها بايد نخست گزارشات و پيشنهادات خود را در اختيار سازمان هاي مزبور قرار دهند. اين گزارشات پس از بررسي يا مورد تأييد قرار مي گيرند يا رد مي شوند. پس از تأييد، تازه، نوبت به مطالعات ميداني مي رسد که آن هم زمان بر است و در صورت تأييد گزارش ميداني، مسأله ي کمک در دستور کار قرار مي گيرد. براي جلوگيري از اطاله ي اين روند، برخي مکانيسم هاي مالي چون «صندوق جهاني مبارزه با ايدز، سل و مالاريا - «cfatm» پيش بيني شده است تا منابع موجود را از سراسر جهان يک جا جمع آوري کند.
    استانداردهاي اندازه گيري کارايي آژانس هاي بهداشتي
    گرچه سازمان بهداشت جهاني و ديگر نهادهاي وابسته به سازمان ملل معمولاً در مقابل کشورهاي عضو، پاسخگو هستند، اما از آنجا که اين سازمان ها معمولاً فاقد اهداف واقع گرايانه در زمينه ي بهداشت و سلامت هستند، لذا ارزيابي عملکرد آنها نسبت به بودجه اي که مصرف مي کنند، بسيار دشوار است. به طريق اولي، عملکرد سازمانهاي خيريه، بنيادهاي خصوصي و پروژه هاي دو جانبه در زمينه ي بهداشت جهاني نيز ممکن نيست و موفقيت يا ناکامي آنها در هيچ کجا مورد ارزيابي قرار نمي گيرد.
    اول، قانون حق مالکيت معنوي: قوانين مربوط به حمايت از بيماران، درکشورهاي جهان متفاوت است. اين تفاوت، اصطکاک هايي را ميان کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه و نيز جامعه ي مدني و کمپاني هاي داروسازي (به طور مثال در زمينه ي بهاي داروهاي آنتي تروويرال) موجب شده است. به نظر نمي رسد کشورهاي جهان بتوانند بدون همکاري جامعه ي بين المللي به تدوين قوانين و مقررات لازم براي کاهش اين اصطکاک نائل شوند.
    تاکنون اغلب دولت هاي ملي، تلاش براي سلامت شهروندان خود را بدون اتکا به همکاري هاي فرامرزي انجام مي دادند، اما با افزايش ترددهاي فرامرزي، از سويي کنترل دولت ها بر وضعيت بهداشت و سلامت جامعه تضعيف شده و از سوي ديگر پيامد عملکرد دولت ها نيز از محدوده ي ملي فراتر رفته است. از آنجايي که تهديدات بهداشتي در جهان امروز، خصلتي منطقي و حتي فرامنطقه اي پيدا کرده است، لذا اقدام ملي دو جانبه و در برخي موارد منطقه اي نيز براي مقابله با اين چالش ها کفايت نمي کند.
    دراين موارد همبستگي و مشارکت جامعه ي بين المللي ضروري است. يک مثال بارز در اين مورد تلاش کشورهاي غربي براي مهار بيماري هايي چون مالارياست. اين بيماري اگر چه مدت هاست که در غرب ريشه کن شده، اما در جهان رو به توسعه، قربانيان فراواني مي گيرد. نمونه ي ديگر به امتناع دولت چين از انتشار اطلاعات مربوط به «سارس» در مراحله اوليه ي آن مربوط مي شود. دليل دولت چين براي اين کار، ترس از وارد آمدن خسارت به اقتصاد و آبروي جهاني اين کشور بود، ولي جامعه ي بين المللي دست روي دست نگذاشت و مستقل از چين، قدم به ميدان مبارزه با «سارس» گذاشت.
    کدام يک از مسائل مديريتي در حال حاضر در رأس معضلاتي قرار دارد که سيستم بين المللي با آن رو به رو است؟ اول: تمامي کشورها بايد منابع موجود خود را براي نيل به اهداف بهداشتي توسعه ي هزاره، بسيج کنند. اعتبارات دوجانبه، اکنون درمرکز تلاشهاي بين المللي براي پيشگيري و درمان بيماري هاي واگيردار در کشورهاي فقير قرار دارد. بررسي هاي موجود نشان مي دهد اغلب کمک هاي دوجانبه در کشورهاي فقير به درستي براي حل معضلات بهداشتي اين کشورها هزينه مي شود و تنها نگراني موجود در اين عرصه، آهنگ کند افزايش کمک هاي دوجانبه است. به علاوه، در اغلب موارد اگر نتايج مثبت کمک هاي اهدايي ملموس نباشد، واگذاري اعتبارات دچار وقفه مي شود. مساله اي ديگر به کارآمد ساختن سيستم مديريت بهداشت جهاني در کشورهاي دريافت کننده، مربوط مي شود. تنها در اين صورت است که منابع دريافتي به هرز نمي رود. براساس تحقيقات صورت گرفته، کشورهاي فقير فقط حدود 30 درصد از مجموع کمکهاي بهداشتي دو جانبه را دريافت مي کنند.
    دوم، نظارت بر مسائل بهداشتي کشورها و ارزيابي عملکرد سيستم بهداشتي آنها:
    تلاش در اين زمينه بايد روي نظارت بر بيماري ها و کشف موارد جديد بيماري و نيز تحقيقات براي يافتن روش درمان آنها متمرکز شود.
    سوم، تلاش براي اجراي دقيق قوانين و استانداردهاي جهاني بهداشت:
    رعايت استانداردهاي جهاني (به عنوان مثال، استاندارد هاي مربوط به سلامت غذا، دارو، مراقبت هاي بهداشتي و فرآورده هاي مکمل غذايي، سلامت هوا و امنيت در محيط کار) از بروز بحران در سيستم هاي بهداشتي جلوگيري مي کند. رعايت قوانين استانداردهايي نيز که مستقيماً به بهداشت مربوط نمي شود (مانند کاهش گازهاي گلخانه اي براي جلوگيري از گرم شدن زمين) نبايد ناديده گرفته شود.

    چه بايد کرد؟
     

    براي نيل به اين اهداف چه بايد کرد؟ براي تقويت سيستم مديريت بهداشت جهاني، راههاي متعددي وجود دارد که در اينجا به چند مورد اشاره مي گردد:

    تعريف دقيق قوانين:
     

    از آنجايي که سازمان بهداشت جهاني در برابر اکثريت اعضاي دموکرات خود مسوول است، لذا از مشروعيت کافي براي مديريت سيستم بهداشت جهاني برخوردار است. جامعه ي بين المللي بايد درمورد تقويت سازمان بهداشت جهاني و گسترش دامنه ي وظايف آن به توافق برسد. مجمع جهاني بهداشت به مثابه ي ارگان تصميم گيرنده ي سازمان بهداشت جهاني بايد مکانيسم هاي جديدي را براي مشارکت نقش آفرينان جديد درصحنه ي بهداشت جهاني پيش بيني کند. به نظر مي رسد ساختار مديريتي و ساختارهاي منطقه اي بهداشت در جهان بايد اصلاح و متحول شود.

    اهميت دادن به تجربيات:
     

    هر چه کشورها سياستگزاري هاي بلند مدت تر را در عرصه ي بهداشتي در پيش گيرند، استفاده از تجربيات، موفقيت ها و ناکامي هاي آنها نيز براي جامعه ي بين المللي از اهميت بيشتري برخوردار مي شود.

    تقويت هماهنگي:
     

    در حال حاضر طيف گسترده اي از مؤسسات و بنگاه هاي خصوصي در عرصه ي بهداشت جهاني فعالند، اما هيچ يک از اين سازمان ها خود را به هماهنگي با سازمان هاي ديگر متعهد نمي داند. تنظيم و انتشار شاخص هاي جهاني که ارتباط ميان اعتبارات دريافتي و موفقيت هاي طرح هاي بهداشتي را نمايش مي دهد، ضمن اينکه ارگان هاي اعتبار دهنده را در برابر جامعه ي جهاني پاسخگو مي کند، به تقويت مشارکت و هماهنگي بين المللي نيز کمک مي کند. برگزاري اجلاس ادواري رؤساي آژانس هاي عمده ي بهداشتي جهان (معروف به health 8: متشکل از سازمان بهداشت جهاني، بانک جهاني، يونيسف، صندوق جمعيت ملل متحد، آژانس مبارزه با ايدز ملل متحد، اتحاديه ي gavi, gfatm و بنياد گيتس) نيز گام مهمي در همين جهت محسوب مي شود.

    مقابله با نابرابري هاي بهداشتي:
     

    مؤسسات اعتبار دهنده و کشورهاي دريافت کننده ي اعتبار بايد در تنظيم اجراي برنامه هاي بهداشتي، در جهان رو به توسعه، با يکديگر همراهي کنند. در حال حاضر بخش عمده ي اعتبارات بين المللي براي مبارزه با معدودي از بيماري ها هزينه مي شود و به علل نهفته در وراي بروز اين بيماري ها توجه چنداني نمي شود.
    ضعف سيستم بهداشتي درکشورهاي فقير، عامل اصلي بروز بيماري هاي فراوان در اين جوامع محسوب مي شود. در اين مورد بايد به برخي عوامل ساختاري نيز توجه کرد، فقر، نقض حقوق بشر و تبعيض هاي جنسيتي از جمله عوامل ساختاري است که موجب عدم دسترسي مناسب فقرا به خدمات بهداشتي مي شود. در اين زمينه نبايد از اهميت آب آشاميدني سالم، سيستم بهداشتي دفع فاضلاب و زباله، ايمني کار، امنيت راه ها و خشونت هاي محلي و منطقه اي غافل ماند.

    برقراري ارتباط بخش بهداشت با ديگر بخش ها:
     

    مديريت بهداشت جهاني بايد از طريق يک سلسله توافقات گسترده بين المللي مورد حمايت قرار گيرد و به نوبه ي خود اين توافقات را نيز مورد حمايت و پشتيباني قرار دهد. مهمترين اين توافقات به بخش کار، تجارت و محيط زيست مربوط مي شود.

    جلب مشارکت نقش آفرينان جديد:
     

    بخش خصوصي و جامعه ي مدني مي توانند نقش مهمي در هماهنگ سازي تلاشهاي بهداشتي در سطح منطقه و جهان ايفا کنند. ابتکاراتي چون اتحاديه ي gavi « ائتلاف جهاني بازرگانان عليه ايدز» و مجمع جهاني اقتصاد تلاش هايي است که براي جلب حمايت اقتصاد از بهداشت جهاني صورت مي گيرد.

    ارزيابي مديريت هاي ملي بهداشت:
     

    اصلاح عملکرد مديريت هاي ملي بهداشت (کاهش فساد، پاسخگو ساختن مقامات، تقويت روش هاي دموکراتيک مديريتي و پررنگ کردن حضور فقرا در نهادهاي مرکزي تصميم گيري) به دسترسي کشورها به منابع مالي بيشتر براي بخش بهداشت کمک مي کند.


    نويسنده: حميد باصري

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنابع: finance and development
      نشريه پيام پزشک، شماره 55..



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    اصول مهم بهداشت جنسی و راه حل ها
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    اصول مهم بهداشت جنسی  و راه حل ها

    چکیده:
     

    در اندیشه اومانیستی، لذت اصالت دارد و اساسا لذت ارزش است و رابطه جنسی، یك غریزه لذت‌بخش؛ اما اسلام این‌گونه نگاه نمی‌كند. در نگاه اسلام، انسان است و ابدیت او؛ پس باید تمام نیازها به صورت معقول و متوازن و هماهنگ پاسخ بگیرد تا ابدیت تامین شود؛ یعنی هم به لذت‌ها می‌پردازد و از آنها غافل نمی‌شود و هم همه‌چیز را در خدمت آخرت می‌بیند. اسلام در1500 سال پیش که حتی سواد خواندن ونوشتن معنا نداشت. گفته مستحب است قبل از غذا دست ها را باید شست؛ امروز درعلم مکروب شناسی، ثبت شده است، سرانگشتان دست از هرجای بدن بیشتر میکروب را به خود جذب می کند. برای همبستر شدن وقت معین کردن، بدان جهت است که شرایط زمان این اثر را روی بدن انسان اعمال می کند؛ لذا در مورد تأثیرغذا هم آمده است، درهرماهی بدن به یک نوع غذا نیاز دارد، که آن را به صورت یاد داشت دارم. مسأله موقع شناسی یکی از مسائل بسیارمهم زندگی است که توجه به آن در همه مسائل ضروری وبه خاطر همان شرایط متغیراست که فعل وانفعالات موجود در زمان، ایجاب می کند که عمل ما باید هما هنگ، با آن شرایط باشد.بهداشت جنسی یعنی جلوگیری از آسیب های آن، و هم زمان ارائه راه کار برای حل مشکلات احتمالی. با رعایت برخی نکات بهداشتی میتوانید به میزان زیادی از بروز عفونت های مجاری ادراری و مهبـلی جـلوگـیری بعمل آورید.یکی از عوامل بسیار مهم بیماری های وراثتی و مادر زادی، عدم رعایت دستوراتی است که اسلام در مورد آمیزشهای جنسی و مقاربت ها دارد.
    کلید واژه:بهداشت، سلامت، اسلام، رابطه جنسی، ازدواج

    مقدمه:
     

    شاید این که اسلام فرموده است دختر نه ساله وپسرپازده ساله، می توانند ازواج کنند؛ به خاطرجلو گیری ازتبعات زیان بار دیر ازدواج کردن می باشد، وهم یک نوع پیشگی از نباید ها. درطب هم گفته می شود، پیشگیری بهتر از درمان است. بهداشت جنسی یعنی جلوگیری از آسیب های آن، و هم زمان ارائه راه کار برای حل مشکل. و لذا این توجیه که جوان هنوز به بلوغ عقلی نرسیده است، ازیک سو تعیین تکلیف بر خدا وپیامبر(ص) است، ومعنای آن این می شود، چیز هایی که امروزه ما ملاک وقت ازدواج می دانیم، بی خبر بوده اند!؟ واز سوی دیگر ظلم نا بخشودنی به نسل جوان و حتی جامعه است، به چند دلیل:
    1 - تجارب گویا : به تجربه ثابت شده است، بچه هایی که درسن جوانیِ والدین متولد شده اند، بابچه هایی که درسن پیری به دنیا آمده اند، اصلاً قابل مقایسه نیستند وحتی کلمه «پیرزا» مانند یک ضرب المثل منفی درآمده که به افراد کودن... نسبت داه می شود؛ یعنی در واقع انسان کامل نیستند؛ که نتیجه آن را درموفقیت های فردی واجتماعی به راحتی خواهیم دید که وقت توضیح آن نیست
    2 -حرمت زنا وتبعات آن: تبعات آن، نیاز به توضیح ندارد، و این که ثابت شده کسانی چون عادت کرده اند، بعد ازواج هم گرفتارند؛ درصورتی که همسر زیبا وخوبی هم دارند. این ظلم نابخشودنی فردی واجتماعی را، جا دارد کتابی مستقل درباره اش نوشته شود!؟. مافکر می کنیم اسلام ازاین ها بی خبر بوده است!؟ وما می دانیم بلوغ عقلی باید ملاک باشد!؟ تنها دریکی از شهرهای ایران سالی ششصد مورد ثبت شده که دخترانی بیچاره وبایدگفت، خودکشی کرده اند!؟ ویا جوانی پس از طلاق دادن زن خودکشی کرده اش، به کشورخارج می رود، شاید آرام بگیرد!؟
    3 -حرمت استمناء: وتبعات بسیار خسارت بارجسمی... آن که با هیچ چیز توجیه نمی شود که گفته شود این ها چیزی نیست ولی اگر بلوغ عقلی نباشد واقعاً خسارت باراست!؟ به هرصورت تبعات دیر ازواج کردن جوانان از سوی دیگر، دامن گیر والدین طرفین... نیزمی شود که نیازی به توضیح نیست، تا کجا هارا با تیرزهرآلود خود نشانه می رود. ای دوصد افسوس!؟ باتعیین تکلیف نمودن انسان برای خدا و رسولش!؟ آن هم کاری که والدین طرفین می توانند مراقب آنها باشند، تاروش زندگی را یاد بگیرند؛ و چون درخت کاشت شده، ریشه زده و شاخ و برگ پیدا کند وبعد از چند سال آبیاری... به ثمر بنشیند خیلی راحت وآسان هم هست به خصوص اگر به فرهنگ عمومی تبدیل شود
    4 -دفع شهوت: یکی ازمسائل بسیارمهم سلامتی ودفع نشدن به موقع آن می باشد که خود یکی عوامل بستر ساز بیماریهای روحی وجسمی، و درشباهت درست مانند میوه رسیده است که اگر به موقع چیده نشود ازبین خواهد رفت. تاریخ 18/7/87 از رادیو پیام شنیده شد، کسانی که دچار اختلالات زنا شویی هستند، بیشتر به بیماری های قلبی وعروقی مبتلا می شوند ؛ ولی سلامت قوای جنسی و دفع به موقع آن شبیه خون دادن می باشد که از بیماری هایی جلو گیری و برای سلامتی جسم وجان ووضع عمومی خون بسیارمفید است؛ دفع شهوت، عمدتاً برای سلامتی است، نه تنها لذت بردن ویا تولید مثل، اگر برای تولید مثل می بود، باید مانند حیوانات باشد!؟ واگر برای لذت می بود، می شد خداون چیز دیگر را جایگزین کند و شهوت به وقتش برای تولید مثل دفع وبعد ساکت شود، تا این همه بد بختی را بر سر بشر نیاورد!؟ درست مانند حیوانات که دیگر مشکل زنا واستمناء ... را ندارند؟! چقدر انسان که تاکنون جان خود را فدای آن کرده ویا خون چه کسانی که برای آن ریخته نشده، وچه آبروها وحیثیت ها که تا کنون از بین نرفته است!؟ ولی با این حال دفع این ماده حیاتی، باید این طور باشد که دلیل آن گذشت.

    حرمت استمناء و دیدگاه اسلام
     

    لازم است قدری کلی وارد بحث شد، وبه این سؤال پاسخ داد، آیا هدف اسلام از حرمت بسیاری از چیزهایی که انسان با آنها سروکار دارد؛ صرفاً به خاطر آخرت است، یعنی اگرکسی به حرامی مرتکب شد، نتیجه آن را فقط در آخرت خواهد دید، یا مسأله بگونه دیگر است؟ در مورد جواب این پرسش سالها دغدغه ماست، ودر این باره نوشته و یاد داشت هایی دارم که عصاره همه آنها یک چیز است و آن این که همه دستورات اسلام اعم از واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح، برای این است، هر چیزی که انسان بطور مستقیم و غیر مستقیم، با آنها سروکار دارد، براساس دستورات اسلام شکل گرفته وسامان بیابند، چون چنین زندگیی است که می تواند بستری باشد برای کسب ارزش های انسانی وزندگی ماورای این عالم که خداوند برای بنده اش مقدر فرموده است، تا با بهره گیری از مواهب دنیوی، سعادت ابدی را برای خود فراهم آورد؛ بنا براین وقتی زندگی براساس دستورت اسلام تنظیم وبرنامه ریزی شده باشد نتیجهه آن این، خواهد شدکه انسان به طور طبیعی راه خود را به گونه ای ادامه دهد که ثمره آن این خواهد شد، علاوه براینکه انسان مرتکب نبایدها نخواهد شد، همین امر بستری خواهد شد که انسان در بایدها، ایده آل ترین آنها را به دست آورد که نمونه عینی آن انبیاء و اولیاء(ع) و مخلصین می باشند؛ در واقع زندگی سعادت مندانه آخرت از همین حالا شروع شده واین نوع زندگی تنظیم شدهِ براساس موازین اسلامی است، که مقدمه وبستر است، برای زندگی جاودان که سوره هایی دربست و آیاتی در این باره آمده است وتکرار«ربنا أتنا فی الدنیا حسنه»(1) و این که بعد می فرماید«و فی الاخره حسنه» بهترین دلیل و نص صریح برای این ادعا است که آخرت بدون دنیای سامان یافته طبق دستورات اسلام، هرگز وجود خارجی پیدا نخواهدکرد. همه دستورات اسلام از واجب گرفته تا مستحب... برای سامان دادن به زندگی در همه ابعاد زندگی است. از اعتقادات گرفته تا عبادات، اخلاقیات... جدیداً دانشمندان خارجی به این حقیقت پی برده اند که باورهای دینی از بیماریهای مانند افسردگی ، فشار خون، آلزایمر(فراموشی).... جلوگیری می کند. افراد دارای معنویت، درعمل جراحی خوب جواب داده و زود وراحت بهبود خود را به دست خواهند آورد. خداوند درباره این که دین وسیله سامان بخشیدن به زندگی است، ویکی از نمونه های آن عبادات می باشد می فرماید « ازصبر ونمازکمک بجویید: (2) »: این که می فرماید ازصبر ونمازکمک بگیرید، صرفاً متوجه دنیا ودر درجه اول امور دنیوی وزندگی مادی را دربر می گیرد، چون گفته شد اول می خوانیم« ربنا آتنا فی الدنیا حسنه» بعد می خوانیم« وفی الاخره حسنه»: بنا براین نیرو وکمک گرفتن از امور عبادی، در دنیا قابل طرح است نه در آخرت. ونیز بهداشت روانی وجسمی از مهم ترین رمز سلامتی و زندگی بشر است و تنها چیزی که می تواند به این خواسته بشر جامع عمل به پوشاند، عبادات ...و نماز است. بشر ذاتاً به زیبایی و بهداشت، نیاز دارد تا در مقابل آلاینده ها ویروسی اخلاقی وجسمی... در امان باشد ونماز یکی ازآن هاست که بهداشت عمومی را ازآن بوسیله غسل، وضو... فرا می گیریم ومهم این که نما ز نظافت و پاکیزگی را با رنگ خداییش به ما نشان می دهد. نماز درضمن روش تربیت، روش در بسیاری ازکارها وحتی مدیریت وطبابت... حرکت های تکنیکی را بما یاد می دهد. هفتاد درصد بیماری ها براثر به کارکردن، بد راه رفتن، بد نشستن، بد برخواستن... می باشد. چرا درنماز باید حرکت... طبق دستورباشد والا...؟! همه این ها دلیل علمی دارد وبرای سلامتی انسان می باشد، درقالب رنگ وبوی معنوی!؟. واقعاً عجب اسلام جامع وکامل چند منظوره رفاه دنیوی واخروی داریم که.به هرصورت، پس حرمت استمناء به خاطر سلامت جسم و روح می باشد، که بدون سلامت جسم و روح ولو انسان درکاخ طلا باشد زندگی، لذتی که ندارد هیچ، جز درد و رنج حاصلی نخواهد داشت. اجتناب ازحرمت استمناء، برای سلامتی و داشتن زندگی ایده آل است که بعداً روشن تر خواهد شد.

    عوارض و تبعات استمناء
     

    عوارض چیزهایی هستند، که متوجه سلامتی روحی وجسمی... ما می شوند، وتبعات، آن هایی می باشندکه متوجه اطرافیان نسبت به بیماری ما خواهد شد. در مورد عوراض استمناء قبلاً بطور اجمال بحث شد ولی به خاطر اهمیت آن لازم است به طور مفصل بحث را ادامه دهیم. درکتاب گناهان کبیره شهید آیه الله دستغیب شیرازی جلد دوم ص292 درمورد ،عوراض اسمتناء چنین آمده است:

    شیوع استمناء
     

    متأسفانه به واسطه مشکلات بی حد و حساب ازدواج و تجرد جوانان به قرار مسموع، این مرض خانمان سوز وگناه کبیره شیوع فوق العاده پیدا کرده و دانسته یا ندانسته بسیاری از جوانان عزیز را با انواع و اقسام بیماری ها مبتلا می سازد. صرفنظر از عقوبت های اخروی که دارد وظیفه پدرها و مادرها است که فرزندان خود را بیاگاهانند و مواظب جوانان خود باشند و همچنین درمرتبه دوم وظیفه[عالمان دینی و] دبیران و آموزگاران تعلیمات دینی و بهداشت است که جوانان را به عواقب وخیم روحی و جسمی این بلیه با خبر سازند. دراینجا مقداری از مضرات استمناء را از کتاب «ناتوانی های جنسی» که مجموعه ای از نوشته های متخصصین فن است نقل می کنیم.

    مضرات جسمی و روحی استمناء
     

    این عمل مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار می کند، جبون[ ترسو] وبی حال بارمی آیند ، شهامت ودرستی از آنان سلب می شود چه بسا اشخاصی هستند که در عنفوان جوانی در اثر مبتلا شدن بجلق چنان دچار ضعف قوای روحی وجسمی می شوند که معتادین به تریاک و شیره درمقابل آنان شیرنری بشمارمی آیند. عمل غیر طبیعی جنسی یعنی استمناء یا جلق از لحاظ روابط نزدیک با حواس پنجگانه دارد ودر درجه اول در چشم و گوش اثر می گذارد بدین معنی که «دید» چشم را ضعیف کرده و حس سامعه را نیز تا اندازه قابل توجهی از کار می اندازد. مبتلایان بجلق مخصوصاً آنهائی که از لحاظ جسمانی ضعیف می باشند غالباً مگسی جلو چشم خود می بینند که بشدت آنها را ناراحت می کند و حتی وقتی چشم های خود را می بندند بازنمی توانند ازآسیب مگس در امان باشند و چون این عمل هر بار چندین دقیقه ادامه پیدا می کند چشمشان سیاهی رفته و دچار سرگیجه می شوند و بزمین می افتند همچنین بطور مداوم صدای ناهنجاری درگوش خود احساس می کنند که بسیار نارحت کننده است علاوه بر اینها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی، کم شدن خون، پریدگی رنگ، نقصان قوای حافظه، لاغری ، ضعف وسستی زیاد ازحد، بی اشتهائی،کج خلقی، عصبانیت، دوران سر و هزاران آفت دیگر از بیماری هائیست که گریبان مبتلایان بجلق را خواهد گرفت. البته آن هائیکه از لحاظ جسمانی قوی هستند ممکن است قدری دیرتر با این بیماری ها دچار شوند ولی بهرحال عدم ابتلاء با آنها از محالات است و خواه و ناخواه همه باید به چنین مصائبی گرفتار شوند.

    بهداشت جنسی و نکات مربوط به آمیزش زنان
     

    با رعایت برخی نکات بهداشتی میتوانید به میزان زیادی از بروز عفونت های مجاری ادراری و مهبـلی جـلوگـیری بعمل آورید. تــرشحات طبیعی مهبل برای سلامت مهبل ضروری میباشد. در مهبل باکتریهای غیر بیماری زای طبیعی وجود دارنـد کـه وجـودشـان از بـروز عفونتهای باکتریایی و قارچی ممانعت بعمل می آورد. ترشحات طبیعی مهبل شفاف و یا سفید،رقیق و یا غلیظ بوده اما بی بو و ایجاد سوزش و خارش نمیکند. عفونتهای باکتریایی، قارچی، انگلی و عفونتهای ادراری معمولا در زنان شایع است بطور مختصر با علایم این بیماریها در ادامه مطلب آشنا شوید:
    1) عفونت قارچی(کلامیدیا): ترشحات سفید و پنیری شکل مهبل-تورم و درد در نواحی تناسلی-خارش شدید-مقاربت دردناک.
    2) عفونت باکتریایی:ترشحات سفید، خاکستری و زرد-بوی نامطبوع ماهی-خارش و سوزش-التهاب و تورم خفیف مهبل.
    3) عفونت انگلی(تریکومونا): خارش، سوزش و تورم شدید مهبل-ترشحات کف آلود خاکستری، زرد و یا سبز-بوی نامطبوع ماهی-درد حین ادرار و یا مقاربت جنسی.
    4) عفونت مجاری ادرار: احساس سوزش حین ادرار- وجود خون در ادرار- ادرار با بوی تند و تیره رنگ-اضطرار فراوان برای ادرار کردن حتی زمانی که مثانه نیمه پر باشد-قطره قطره آمدن ادرار-تکرار ادرار.

    نکات بهداشتی ویژه دختران و زنان:
     

    1) پس از ادرار کردن و اجابت مزاج همیشه از سمت جلو بطرف عقب خود را بشویید. این کار از رانده شدن باکتریهای نواحی مقعد به مهبل جلوگیری میکند.
    2) در طی روز لباسهای زیر با جنس الیاف نخی بتن کنید. از پوشیدن لباسهای بدون تهویه مانند لباسهای نایلونی و ساخته شده ازسایر الیاف مصنوعی خودداری کنید. تا آنجا که ممکن است شبها بدون لباس زیر بخوابید تا مهبل با جریان هوا در تماس باشد.
    3) از پوشیدن لباسهای تنگ مانند شلوار جین، جوراب شلواری و مایو به مدت طولانی اجتناب کنید. لباسهای گشاد و راحت بتن کنید.
    4) برای شستشوی لباسهای زیر خود از شوینده های غیر معطر و ملایم استفاده کنید.
    5) از وان آب داغ و جکوزی استفاده نکنید.
    6) کاندومها و دیافراگمهای از جنس لاتکس و ژلهای اسپرم کش در برخی از زنان ایجاد تحریک میکنند که باید از سایر روشهای جلوگیری از باردار استفاده گردد.
    7) حین مقاربت جنسی از لغزنده کننده های (لوبریکیشن) پایه آب (محلول در آب) و غیر معطر استفاده کنید. از وازلین و لوبریکیشنهای حاوی سیلیکون استفاده نکنید.
    8) لباسهای زیر خود را حداقل هر دو روز در میان عوض کنید.
    9) حتما قبل و پس از آمیزش جنسی ادرار کنید.
    10) از پودر تالک در اطراف مهبل استفاده نکنید زیرا که پودر تالک رطوبت را در خود نگه میدارد.
    11) در صورتی که از تامپون در دوران قاعدگی استفاده میکنید حداکثر آن را هر 4-3 ساعت یکبار عوض کنید. پیش از گذاشتن تامپون دستهای خود را کاملا بشویید. در طی خواب شبانه هیچگاه از تامپون استفاده نکنید و جای آن از پد های بهداشتی استفاده کنید.
    12) نوار بهداشتی (پد) را میبایست هر 6-4 ساعت یکبار (حداکثر 8 ساعت) عوض کرد. پیش از گذاشتن پد نیز دستهای خود را با آب و صابون بشویید.
    13) از تامپون، نوارهای بهداشتی و دستمال توالت معطر استفاده نکنید.
    14) همیشه مهبل و اطراف آن را خشک و تمیز نگه دارید. رطوبت رشد میکروبها و قارچها را سرعت میبخشد.
    15) بطور منظم سطح خارجی مهبل را با آب ولرم شستشو دهید. برای شستن مهبل نیازی به استفاده از صابون نمیباشد.
    16) حین استحمام از صابون و شامپوهای غیر معطر و ملایم استقاده کنید. از وان کف صابون نیز استفاده نکنید.
    17) هیچگاه لباسهای خیس و مرطوب را بتن نکنید. چنانچه لباسهایتان خیس شد فورا آن را عوض کنید.
    18) هنگام شامپو کردن و آب کشیدن موها حین استحمام سر خود را بسمت جلو خم کنید تا شامپو با مهبل و ناحیه تناسلی تماس نیابد.
    19) پس از استحمام با یک حوله نرم ناحیه تناسلی را به ملایمت خشک کنید. برای این کار میتوانید از سشوار (با درجه باد سرد ) نیز استفاده کنید.
    20) هیچگاه ادرار خود را نگه ندارید.
    21) از دوش مهبل استفاده نکنید. چراکه این عمل ترشحات و باکتریهای طبیعی و محافظ مهبل را میشوید.
    22) پس از استحمام ادرار کنید.
    23) از روابط جنسی پر خطر اجتناب کنید.
    24) در طی روز آب فراوان بنوشید. استرس و وزن خود را نیز کاهش دهید.
    25) مصرف روزانه ماست از بروز عفونتهای قارچی مهبل جلوگیری میکند.
    26) مصرف بی رویه و سر خود آنتی بیوتیکها میکروبهای مفید و طبیعی مهبل را از میان برده و زمینه ابتلا به عفونتهای قارچی را افزایش میدهد.
    27) خانمهای که در دوران حاملگی، شیر دهی ویائسگی میباشند و همچنین خانمهایی که از قرصهای ضد بارداری استفاده میکنند از آنجایی که سطوح هورمونهای بدن آنها دستخوش تغییر میشود میبایست بیشتر بهداشت فردی خود را رعایت کنند.

    نکات مربوط به آمیزش:
     

    مراحل اوج لذت جنسی زنان
     

    در دنیای امروز هنوز این مسئله که دخول تنها راه صحیح و پذیرفته شده برای رسیدن زنان به ارگاسم است، وجود دارد. حتی بسیاری از مشاوران جنسی، به عنوان مثال معاشقه، ناز و نوازش یا خودارضائی را روشهای ارضا کننده ای نمیدانند. به هر حال از لحاظ فیزیولوژیکی، ارگاسم، ارگاسم است. چه از طریق خودارضائی، چه از راه مقاربت، چه به روش تحریک و چه از طرق دیگر! اما این سوال مطرح است که کدام راه موجب بروز عوارض نمیشود و حلال است که در آخر به همان دخول از طریق مهبل میرسیم.

    مرحله انگیزش (تحریک)
     

    وقتی بر اثر تحریک، خون در اندام جنسی جمع میشود کلیتوریس سفت میشود و در همان لحظه مهبل شروع به ترشح مقداری ماده لیز کننده میکند، همچنین سطح داخلی دیوار لوله واژن بر اثر نوعی فرآیند تعریق، با یک ماده لیز کننده پوشیده میشود. سیاهرگ مهبل گشادتر و پر از خون شده، رنگ مهبل تیره تر میشود. در همین زمان میزان ضربان نبض و فشار خون به طور قابل ملاحظهای بالا رفته، در اندامهای جنسی حرارت و تورم احساس شده و برانگیختگی زن از مرحله تحریک به مرحله پلاتو (دوام برانگیختگی جنسی) پیش میرود.

    مرحله پلاتو (دوام برانگیختگی جنسی)
     

    بافت دیواره یک سوم خارجی واژن به علت پرخون شدن، متورم میشود که در نتیجه، موجب تنگی ورودی دهانه مهبل میگردد. به این مرحله سکوی ارگاسم میگویند. در این مرحله به نظر میرسد [کلیتوریس] در زیر یک کلاهک رفته یا به داخل کشیده میشود اما در حقیقت، کلیتوریس به عنوان یک گیرنده تحریکات، درجهت پاسخ به تحریک مستقیم نواحی مجاور کمک میکند. رحم، لوله رحم و تخمدان بزرگتر شده و تنفس، ضربان نبض و حرکات زن سریعتر میشود.

    مرحله اوج لذت جنسی
     

    لوله واژن به طور ریتمیک شروع به منقبض شدن میکند. همچنین انقباض غیرارادی اسفنکتر مقعد نیز در این مرحله پیش میآید. تعداد نبض و میزان فشار خون بالا میرود. افزایش انقباض عضلات و مملو از خون شدن سیاهرگ موجب رسیدن به اوج لذت جنسی میشود. همچنین باید در نظر گرفت ارگاسم یا به طور مثال عکس العمل طبیعی زانو نمیتواند به زور صورت پذیرد، این بازتابها به طور طبیعی اتفاق میافتند.

    مرحله آرامش
     

    در این مرحله، احتقان یک سوم خارجی واژن و احتقان عروقی تغییر کرده و از بین میرود. ضربان نبض کاهش یافته و بافتها از تورم خارج میشوند.رنگ تیره واژن به رنگ اولیه باز گشته و اندامهای جنسی به حالت طبیعی اولیه خود بر میگردند. بدن آرام و سست شده و گاهی عرق میکند. قابل ذکر است در پاسخ فیزیولوژیکی زن به تحریکات جنسی، اعضاء غیر تناسلی بدن نیز واکنشهایی دارند از جمله: تغییراتی در پستان، در بعضی موارد احساس اجبار در دفع ادرار در طول آمیزش یا پس از آن، افزایش فشار خون، افزایش ضربان قلب، افزایش تعداد دم و بازدم و نفسهای عمیق، تعریق ( این واکنش در افراد متفاوت است، در مرحله به آرامش بعضی احساس گرمای شدید میکنند و بعضی احساس سرما. در بسیاری موارد در قسمتهای مختلف بدن قطرات عرق جاری میشود.

    سه اصل مهم و بهداشت جنسی
     

    این سه مورد از بهداشت جنسی، گرچه بسیارمهم است، ولی ظرفیت کتاب اجازه نمی دهد بطور مفصل وارد بحث شویم، و درهمین حد هم به طور اجمالی از آنها عبورمی کنیم.
    1- سلامت تولید مثل:
    یکی از عوامل بسیار مهم بیماری های وراثتی و مادر زادی، عدم رعایت دستوراتی است که اسلام در مورد آمیزشهای جنسی و مقاربت ها دارد . سال 86 که برای تحقیق در مورد بیماری های وراثتی و ژنتیک، را درآسایشگاه سالمندان و معلولان خیریه بقیه الله قم، شروع و با بسیاری از معلولان مصاحبه کردم، اکثر معلولان، مادر زادی و وراثتی بودند!؟. به قول دکتر غلامرضا نور زاد، درکتاب (مشاوره ژنتیک) صفحه262 بیش از شش میلیون ناقص الخلقه ومعلول داریم. که حداقل سی درصد از ناحیه آمیزش های غیر اصولی ودیگر مسائل جنبی آن می باشد، که درکتاب حلیه المتقین صفه66بیان علت آمده است، ودرکتاب فوق صفحه148 این گونه آمده است " ...این اختلال، درجوامعی که بیماری های مقاربتی شیوع دارد، افزایش دارد": گفته ها وسفارشات زیادی درکتاب حلیه المتقین ازمعصومین (ع) آمده است، ازجمله. سفارشی است که حضرت رسول (ص) به حضرت علی (ع) دارند. ونیزامام صادق(ع) می باشد. به جهت اینکه مطالب زیاد و بعضی از عبارت روان نیست؛ لذا با تصرفاتی گزینشی...؛ مطالب با اهمیت تر را می آوریم.(امام صادق (ع) می فرمایند "در اول و میان ماه و آخر ما جماع نکنید که باعث سقط جنین می شود و این که ممکن است طفل دیوانه و یا به بیماری صرع مبتلا شود": و حضرت رسول (ص) می فرمایند" اگرکسی در حال حیض با همسرخود جماع کند فرزند، به بیماری خوره ویا پیستی مبتلا می شود": ونیزحضرت صادق (ع) فرمود" دشمن ما کسی نیست، مگر اینکه ولد زنا باشد": و نیزازحضرت (ع) وارد شده، در وقت جماع صحبت نکنید که توهم آن می رود فرزندی که متولد می شود لال باشد و در وقت مقاربت به آلت زن نگاه نکنید که امکان دارد بچه کور به دنیا بیاید": البته صحبت اگر عشق بازی و تحریک کننده قوای جنسی باشد، اشکال که ندارد، هیچ حتی یکی از ضروریات مقاربت، بازی، عشوه و بیان جملات تحریک کننده قوای جنسی است که جلو بسیاری از نبایدهای جنسی، وپیامد های روحی و حتی جسمی آن را خواهد گرفت، وشهوت را برای اینکه به طورکامل وطبیعی، انزال شود آماده می کند. نباید های جنسی یکی از عوامل افت وگاهی تخریب قوه جنسی مرد یا زن و یا هر دو می باشد؛که اکثراً متوجه زنها می شود چون شهوت زن درسینه وقسمت بالای بدن او قرار دارد وبدون تحریک خود را برای انزال طبیعی به پایین نمی رساند ، برگشته و باعث سردی وسکون شهوت می شود، به خلاف مرد که در این حد وبه این شکل نیست."امام صادق(ع) می فرمایند" مرد اگر درحالی که کسی درخانه بیداراست با زن خود جماع کند بیم آن می رود که فرزند زناکار شود": وحضرت رسول(ص) می فرمایند" به حق خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست، اگرکسی درخانه ای جماع کند که کسی او را به بیند یا نفس و حرکت او را متوجه شود، فرزندی که متولد شود، رستگار نبوده و زناکارمی شود" و نیز حضرت می فرمایند" اگرکسی محتلم شده، وقبل از غسل، جماع کند، احتمال می رود بچه دیوانه شود": تصور شود؛ پس خیلی ها باید فلان شوند ونمون ذکر شود که خیلی ها فلان نشده اند!؟ در مورد این تصور، باید گفت کسانی که از نظر روحی وجسمی ممکن است مستعد نباشندو برعکی کسانی مستعد باشند که این هم برمی گردد به سالم وقوی بودن ویاعکس آن. به هرصورت درامر وقوع مشکل وعدم آن دخالت دارد ولی در هر دو صورت اگر هم مشکلی رخ ندهد هم خلاف دستور اسلام وگناه است وهم یک ایده آل سلامت مقاربت از دست رفته ونیز اینکه این دسورات رعایت نشود، قطعاً برای مقاربت طبیعی زیان خواهد داشت و ممکن است عوامل دیگرآن را تشدید کرده وبیک بیماری مقاربتی ومانند آن تبدیل گردد.
    2: نبایدهای هم بستر شدن: سفارشات حضرت رسول (ص) به علی (ع) بدون تجزیه وتحلیل بدین قراراست:پس فرمود که" یاعلی جماع مکن در اول ماه و میان ماه که دیوانگی و خوره و خبط دماغ راه می یابد به آن زن و فرزندانش. یا علی جماع مکن بعد از جماع پیشین، که اگر فرزندی بهم رسد احول[ اختلال درچشم] خواهد بود. یاعلی دروقت جماع سخن مگو که اگر فرزندی حاصل شود ایمن نیستی که لال باشد و نگاه نکند احدی به ... زن خود و چشم بپوشد در آنحالت که نظر کردن به ... در آنحالت باعث کوری فرزند می شود. یا علی به شهوت و خواهش زن دیگری با زن خود جماع مکن که اگر فرزندی بهم رسد مخنث یا دیوانه باشد یا علی هر که جنب با زن خود در فراش خوابیده باشد قرآن نخواند که می ترسم آتشی از آسمان بر هر دو نازل شود و بسوزاند ایشانرا. یاعلی جماع مکن مگر آنکه تودستمال از برای خود داشته باشی و او دستمالی از برای خود داشته باشد و هر دو خود را بیک دستمال پا نکنید که دشمنی در میان شما پیدا می شود و آخر بجدائی می کشد. یا علی ایستاده جماع مکن که آن فعل خران است و اگر فرزندی بهم رسد مانند خران بررختخواب بول می کند. یا علی در عید فطرجماع مکن که اگر فرزندی بوجود آید شر بسیار از او به ظهور آید. یا علی در شب عید قربان جماع مکن که اگر فرزندی بهم رسد شش انگشت یا چهار انگشت در دست داشته باشد. یا علی در زیر درخت میوه دار جماع مکن که اگر فرزندی بهم رسد جلاد و کشنده مردم باشد یا رئیس و سرکرده ظلم باشد. یا علی در برابر آفتات جماع مکن مگر آنکه پرده بیاویزی که اگر فرزندی بوجود آید همیشه در بد حالی و پریشانی باشد تا بمیرد. یا علی در میان اذان و اقامه جماع مکن که اگر فرزندی بوجود آید جری باشد در خون ریختن. یا علی چون زنت حامله شود بی وضو با او جماع مکن، که اگر چنین کنی فرزندی که بهم رسد کور دل و بخیل باشد. یا علی در شب نیمه شعبان جماع مکن که اگر فرزندی حاصل شود شوم باشد و در رویش نشان سیاهی باشد. یا علی در روز آخرماه شعبان جماع مکن که اگر فرزندی بهم رسد عشار و یاور ظالمان باشد و هلاک بسیاری از مردم به دست او بود. یا علی برپشت بام جماع مکن که اگر فرزندی بهم رسد منافق و ریا کننده و صاحب بدعت باشد. یا علی چون به سفر بروی درآنشب که می روی جماع مکن که اگر فرزندی بوجود آید مالشرا بنا حق صرف کند و اسراف کنندگان برادر شیاطین اند و اگر بسفری روی که سه روز راه باشد جماع مکن که اگر فرزندی بهم رسد یاور ظالمان است.
    3 : باید های همبستر شدن: یاعلی درشب دوشنبه جماع کن که اگر فرزندی بهم رسد حافظ قرآن و راضی بقمست خدا باشد. یا علی اگر در شب سه شنبه جماع کنی و فرزندی بهم رسد بعد از سعادت اسلام او را روزی شود و دهانش[به نیک گفتن] خوشبو و دلش رحیم و دستش جوانمرد و زبانش از غیبت و بهتان پاک باشد. یا علی اگر در شب پنجشنبه جماع کنی و فرزندی بهم رسد حاکمی از حکام شریعت یا عالمی از علماء باشد و اگر در روز پنجشنبه وقتی که آفتاب در میان آسمان باشد با زن خود نزدیکی کنی و فرزندی بهم رسد شیطان نزدیک او نشود تا پیر شود و خدا او را روزی می کند به سلامتی در دنیا و دین. یا علی اگر جماع کنی در شب جمعه و فرزندی بهم رسد خطیب و سخنگو باشد. واگر در شب جمعه بعد از نماز وخفتن، جماع کنی امید هست آن فرزند از ابدال باشد. یا علی در ساعت اول شب جماع مکن که اگرفرزندی بهم رسد ایمن نیستی که ساحر باشد و دنیا را بر آخرت اختیار نماید. یا علی این وصیت را از من بیاموز چنانچه از جبرئیل آموختم":

    خطاب به بشر است نه علی تنها
     

    لازم به ذکر است این خطاب ها، عام و پیامبر ازطرف خدا برای بشر دارد دستوراتی را گوش زد می کنی که یکی ازآنها علی(ع) می باشد. ای بشر هروقت... باهمسرخود هم بستر مشو... ؛درحدیثی همه بشرعیال خدا نام دارد، ولو کسانی خون خوار باشند، خداوند در صدد نجات آنهاست. ولذا حضرت رسول را جایی مبعوث به رسالت می کند که دختران را زنده به گور می کردند... چون حضرت «رحمه للعالمین» است وخلاصه" لاحیاء فی الادین":دردین حیا وشرم نیست": ولوبه داماد...خود باشد باید مسائل را گفت ولو به وسیله نامه، کتاب...؛ کس دیگر باشد؛ و همین نگفتن ها بود وهست، که شاهد این همه معلول وناقص الخلقه هسیم.

    برخی از اسرار علمی مقاربت
     

    چرا اسلام برای مقاربت وقت معین فرموده است؟ درجواب باید گفت. از نظر علمی و انسان شناسی، دارای نکات بسیار دقیق وحساسی می باشد، که وقتی مورد بررسی قرارگرفته و بازشود، خواهیم دید واقعیت هایی نهفته اند، مانند سایردستورات اسلام که امروزه باپیشرفت علم، یکی پس ازدیگری، بشردارد به آن ها می رسد. اسلام در1500 سال پیش که حتی سواد خواندن ونوشتن معنا نداشت. گفته مستحب است قبل از غذا دست ها را باید شست؛ امروز درعلم میکروب شناسی، ثبت شده است، سرانگشتان دست از هرجای بدن بیشتر میکروب را به خود جذب می کند. برای همبستر شدن وقت معین کردن، بدان جهت است که شرایط زمان این اثر را روی بدن انسان اعمال می کند؛ لذا در مورد تأثیرغذا هم آمده است، درهرماهی بدن به یک نوع غذا نیاز دارد، که آن را به صورت یاد داشت دارم. مسأله موقع شناسی یکی از مسائل بسیارمهم زندگی است که توجه به آن در همه مسائل ضروری وبه خاطر همان شرایط متغیراست که فعل وانفعالات موجود در زمان، ایجاب می کند که عمل ما باید هما هنگ، با آن شرایط باشد. دراین جا به چند مورد دستورات فوق اشاره ای داشته باشیم تا قدری متوجه اسرار بیان حضرت رسول شویم، کلمه به کلمه این ها دلیل علمی دارد، کافی است که اهمیت دادن ویا ندادن به آن ها، همه به جهت این است که ما را متوجه خوب ویا بدی هایی سازند که در زندگیمان اثردارد؛ که ازبدی هاگریزان وبه سمت خوبیها حرکت کنیم.
    1- خورشید: درجایی دیگری می تواند بیماری زا باشد. درکتاب بهداشت کار از مهندس پریوش حلم سرشت و... صفحه50 درمورد مضرات اشعه ماورای بنفش خورشید بحث می کند که درمیان کشاورزان ایجاد بیماری، ازجمله سرطان پوست می نماید. گرما زدگی های تابستان که درمواردی منجر به مرگ می شود، درکتاب مذکور چنین آمده است"جهت پیشگیری از ناراحتی پوست بایستی از تابش مستمرآفتاب به خصوص درکنار دریا ویا ارتفاعات که مقدار بیشتری اشعه ماوراء بنفش به زمین میرسد ...ویا استفاده از سایه بانها جلوگیری نمود..." درمورد منع مقاربت درنورمستقیم خورشیدکه بدن درحال تحریکات لازم، برای انزال کامل وبه طور طبیعی منی می باشد، مقاربت باید درشرایط آرام وطبیعی قرار داشته باشد؛ به خصوص درحال انزال وانعقاد نطفه دررحم که بسیارحساس وهمه سیستم های بدن وزیزمجموعه های ریز ودرشت آنها درشرایط آسیب پذیری قراردارند، اشعه ما ورای بنفش خورشید اثر خود را خواهد گذاشت وجنین را دچار مشکل کرده وبستری می شود برای این که باکمک عوامل دیگر، بستر موجود، منجر به نقص جزئی ویاکلی درجنین شود ولذا می فرماید اگر حایلی جلو نور مستقیم خورشید نباشد ممکن است این مشکل رخ دهد؛ بنا براین، غیراز این، چیز دیگری درمورد خورشید( با آن همه اثرات مثبتش) متصور نیست که البته به یک بحث علمی نیاز دارد.
    2- شرایط طبیعی: درکتاب نا باروری وپسرشدن جنین آمده، برای این که منی به طورطبیعی انزال شود، لازم است هیچ گونه نا امنی، ترس، دلهره، خستگی، عصبانیت، بی میلی، خواب آلودگی... اصلاً وجود نداشته باشد. چون درغیراین صورت، اگر نا امنی... تکرار شود نتنها نطفه وجنین، بلکه حتی خود سیستم قوای جنسی دچار مشکل جدی خواهد شد!؟ حدود ده روز پیش آقایی که دچارمشکل جدی شده بود، منزل آمدند، وقتی ریشه یابی کردم معلوم شد، زنی را که صیقه کرده بوده، هم خیلی ترس ودلهره داشته که خانمش نفهمد وهم اینکه مقاربت باعجله وشتاب صورت گرفته بوده است. خودش گفت: الان کاملاً وضعم بد شده وبی میلم!؟ جدیداً به اثبات رسیده افراد عصبانی درحالی عصبانی آبی را که دارد می نوشد عصبانیت باعث می شود ملکول های آب را به طورکلی تغییردهد!؟ به همین جهت است که اسلام درباره عصبانیت به شدت برخورد می کند. بنا براین، ترس ودلهره... اثری خواهد داشت که سیستم قوای جنسی درآن شرایط، حالت طبیعی خود را به طورکلی از دست داده وگلبول هایش همان وضع را پیدا کند که آب پیدا می کند. و این نوع آسیب هاست که جاهای دیگر هم مشکل ایجاد می کند مثلاً آسیب جنین که بچه نابینا متوله می شود بابچه ای که خون خوار... ویا نخبه متولد می شوند متفاوت است. به بینید نا آرامی... با وضع طبیعی قوای جنسی چه می کند تاچه رسد شرایط بسیارحساس انقاد نطفه، درحالی که می ترسد کسی که در منزل خواب است به فهمد، وبه همین خاطر امنیت وآرامش می باشد که درحدیث آمده است، عروسی باید درشب و یا مقاربت بعد از نصف شب باشد که هم شکم پرنیست وهم دیگر ترس این که کسی زنگ بزند، بیدار باشد... منتفی است. مسأله نیمه ماه... هم وضعی شبیه همین ها دارد که که مجال بررسی آنها نیست. البته به نظر می رسد که حتی ضرورت دارد کتابی مستقل فقط درباره همین سفارحضرت رسول (ص) به علی(ع) نوشته شود ودانشمندانی که دلشان برای بشرمی سوزد تحیقات وسیعی درمورد گفته های پیامبر انجام داده ونتایج آن را دراختیار بشر قراردهند تا دیگر شاهد این همه معلول وناقص الخله... نباشیم!؟

    راه حل:
     

    برای حل مشکل، چه راه کارهایی وجود دارد و چه کار باید کرد که انسان خود را بادست خود، در دریای ناخواسته های زیان بارغرق نسازد؟ درجواب باید گفت.خداوند، نه کارعبس می کند ونه ناتوان درخلق هر آنچه هست که بندگانش بدانها نیاز دارند، لذا درسوره (والتین) پس از چندین سوگند می فرماید "لقد خلقنا الانسان فی احسن التقویم" منظور از(...احسن التقویم) یعنی اینکه بشر به کشف وساخت هر چیزی که نیاز داشته باشد، خداوند ازیک سوامکانات وابزارلازم را در وجودش به او ارازانی داشته است؛ واز سوی دیگر اشیاء عالم را برای دست یابی به خواسته هایش مسخر اوگردانیده که درچندین آیه متذ کرآن شده است ازجمله آیه 13 ازسوره جاثیه " او آنچه درآسمان وزمین است همه را ازسوی خودش مسخر شما ساخته ...": ونیزدرهمین مورد حدیثی، مطلب را روشن ترمی نماید(دوائک فیک و دائک منک) منظور (دوائک فیک ) است یعنی هر چه انسان بخواهد و نیاز داشته باشد دروجودش موجود است؛ مانند عقل، شعور، تفکر... که می بینم بشراز نظر فناوری... به کجا رسیده که جهان را به یک دهکده کوچک تبدیل کرده است!؟ بازهم به قدری جادارد که گفته می شود از صد مورد علمی که خداوند به بشرارزانی داشته تاکنون دو مورد آن به کارگرفته شده است!؟ شما به بینید بشربا دوصدم علمی که خداوند به او داده است چگونه توانسته به این حد از کمال علم و دانش برسد که حتی به کرات دیگر سفرکند. بنا بر این حل مشکل بهداشت جنسی ازسفربه کرات بالا...که سخت ترنیست!؟ دریک راه کار، حضرت یوسف، ابن سرین وکاوه آهنگر یک نمونه عملی بهداشت جنسی ودر امان ماندن از زیان های آن است.

    وظیفه والدین
     

    پایه واساس شکل دهنده زندگی هر انسانی که تا آخراستوار خواهد ماند؛ گفتار ورفتار والدین است که حتی قبل از انعقاد نطفه، نطفه حامل آن خواهد بود و از آن جدا شدنی نیست؛ علاوه برآن، از دوران شکل گیری جنین ورشد بعد از تولد، تا بلوغ هرچه هست ازوالدین خواهد بود سنگ بنا، مصالح وحتی درب و پنجره این ساختمان برگرفته از وجود والدین است؛ والدینی که در بهداشت جنسی، وضع خوب و ایده آلی داشته اند، از منظر روان شناسی واصول علمی، بچه ها هم همان گونه خواهند بود که در این باره بیش ازصدها آیه وحدیث داریم و تنها به یک حدیث اکتفا می کنیم که حضرت رسول (ص) می فرمایند "السعید من سعد فی بطن امه والشقی من شقی فی بطن امه: هرخوش عاقبت ودرست کاری از زمان رحم مادر، خوش عاقبت خواهد بود وهر شقی وبد عاقبتی نیز ازرحم مادر بد عاقبت خواهد بود. (3)
    گفته حضرت رسول (ص) یک حقیقت است که براساس دانش ژنتیک کاملاً مورد تأیید می باشد حتی نباتات این گونه اند، شما یک شاخه یا یک دانه از فلان گیاه را در هزاران کیلومتر دور ترازآن درخت کاشت کنید، از نظر طعم ...عین همان میوه را خواهد داد، به طوری که طعم میوه آن درخت با طعم میوه درخت اصلی تفاوتی نخواهد داشت ولو یکی درکره ماه و دیگری درکره زمین باشد!؟.

    وظیفه عالمان دین
     

    عالمان دینی به عنوان، رسالت فراگیرکه حتی شامل کلیه بشر شده (و به جایی محدود نخواهد شد)، به حکم این رسالت عهده دار هدایتند وبا یک سازوکارنوین می توانند همه خانواده ها راتحت نفوذ رسالت خود قرار داده وحتی برای امورفردی مردم تعیین تکلیف کنند؛ این رسالت می تواند فراتر ازآن بوده ودولت وعوامل مربوط به آن را هم تحت پوشش خود داشته وبا هماهنگ نمودن این رسالت با دولت بایدها را به صورت یک فرهنگ ماندگاردرآورند. در مورد این که عالمان دینی چه کارهایی را می توانند انجام دهند و از چه راه هایی باید وارد شوند به مواردی از آنها اشاره می شود، شاید روزی این خلأ موجود را این طرح وبرنامه عملاً پرکند.
    1- پیشگیری: دراصطلاح طبی گفته می شود یک ریال برای پیشگیری هزینه کردن، صد ریال درمان است. لذا چه خوب است حتی قبل از انعقاد نطفه، نطفه عاری از هر نبایدی باشد؛ چون همانطورکه قبلاً گفته شد، پس از انعقاد نطفه هرچه باید واقع شود واقع شده و همه صفات خوب ویا بد انسان درنطفه قرارگرفته است!؟ ولذا از دوران کودکی، نسل جدید باید با مسائلی که لازم است آشنا شوند، یعنی باهر روش آموزشی... فرزندان را چنان به انجام بایدها و گریز از نباید ها به طوری آشناکنند که قبل از ازوداج، علاوه برعاری بودن خمیر مایه انسان از هر صفتی ناپسند، عنصری ازصفات پسندیده انسانی باشد. و همان خواهد شد که حضرت رسول(ص) فرمودند، بچه دررحم مادر،خوش عاقبت است؛ بچه ای که نخبه... متولد می شود، شاخه ای است، از درخت طوبا وطفلی که دررحم مادرسعید وخوش عاقبت بوده است. به هر صورت رسیدن به هدف، محال نیست ولی یا به فکر نبوده ایم یا اگر بوده ایم، آگاهی لازم ،سازوکار وهماهنگی لازم وجود نداشته است
    2- روش تربیت...: عالمان دینی درروش تربیت... به دو گونه می توانند عمل کنند، یکی طرح وراه کاردراختیار والدین قرارداده و توجیهشان کنند، به چه شکلی مسائل را به فرزندان خود بیاموزند، درواقع کمک ومرشد تربیتی باشند؛ چون بسیاری هستند جان می دهند برای خوب تربیت کردن، ولی به جهت پیچیدگی آن، گاهی دچار اشتباه فاحش می شوند. ودیگر اینکه مسائلی را که صلاح نیست والدین بگویند، عالمان دینی جبران کنند و از همین دوران که دوران کودکستان است عالمان دینی باید طلابی آموزش دیده را مأمورقراردهند که بازبان خود کودکان مسائل را بگونه ای کودک پسند به آنها یاد بدهند؛ حتی خیلی چیزها را در قالب وشکل وسایل بازی به ذهن کودکان انتقال دهند؛ همان کاری که استعمارگران برای نابودی بشرتاکنون کرده اند ومی کنند، چه اشکالی دارد برای ساختن وسلامت بشرما این کاررا بکنیم؟! ونیز با توجه به وضع فناوری روز بسیاری ازمسائل را می توان سی دی کرد وکودکان را تغذیه نمود. درصورتی که می شود این کارها صورت بگیرد، اگرعالمان دینی کوتاهی کنند، قبل از کسانی دیگر، روزی باید جواب گوی« بای ذنب قتلت» باشند!؟.
    3- ازدانشگاه...: دردانشگاه وقت برای بازگوکردن دلایل حرمت استمناء به صورت علمی آن کاملاً مناسب است. جوان دانشگاهی که به شدت دچاردغدغه گرایش به جنس مخالف وزندگی مشترک عاری از هرنا خواسته ای می باشد، بهترین وقت است برای بازگو نمودن مسائل دینی. این جاست که می توان زیان های استمناء را خوب القا کرد.
    4- وظیفه دولت: ازجهاتی سخت و سنگین تراست؛ حتی فراتر از وظایف والدین و عالمان دین می باشد، چون از نظر نظم، مقررات، مصالح اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قانون گذاری، گاهی به گونه ای است که می تواند علمانی را که خدای ناکرده بخواهند خلاف مصالح عمومی کاری را به نفع شخص خود تغییر دهند، برخوردی بازدارنده داشته باشد. البته باید توجه داشت، تعیین تکلیف مردم وخطوت کلی نظام حکومتی دراین باره ضرورتاً با عالمان دینی می باشد ولی درفروع وجاهایی که به مقررات سیاسی، اجتماعی... ربط پیدا می کند دیگر اختیار به دست قوه مقننه، قضائیه و مجریه است تا آنجا که خلاف اصول اسلامی نباشد
    به هرحال دولت باید قبل ازآنی که جوانان قصد ازدواج کرده باشند به جهت مصالح شخصی خود آنان، مصالح اجتماعی، ومصالح خود دولت (که درواقع مصالح آحاد ملت می باشد) علاج واقعه را قبل از وقوع نموده وسیاستی درپیشگرفته شود که ازدواج هیچ جوانی در دفتر ثبت نشود مگر این که کارت پایان آموزش همسرداری... را ارائه دهند. که یکی از آنها همین بهداشت جنسی است. یکی از مسئولان اروپایی درمورد اجباری کردن رأی دادن درانتخابات، حرف بسیارخوبی زده بود و آن اینکه. چگونه کمربند ایمنی رانندگان باید اجباری باشد. که باید گفت. این امرکه به مصالح وعفت... عمومی مردم سروکاردارد چرا اجباری نباشد!؟ شما به بینید شش میلیون معلول دریک جمعیت هفتاد میلیونی ایران چقدر برای دولت هزینه برداراست؛ آن هم هزینه ای که باید صرف مصالح همین مردم شود،که دریک مورد آن دانش آموزانی باید درمدارس کپری درس بخوانند که بر رویشان خراب شود ومجبورباشند دربسیاری جاها کلاسها را دو شیفته ومثل سال جاری 87 کلاس ها را شصت نفره کنند که واقعاً مصیبت بار و دریک مورد، نتیجه آن بالا رفتن سطح تجدیدی ها ومردودی ها خوهد بود!؟یکی از نتایج خسارت بارعدم رعایت بهداشت جنسی، درتولید واقتصاد... این است که بخش عمده ای ازعوامل انسانی، ازچرخه تولید و اقتصاد خارج خواهند شد که همین بخش نیز چه مشکلات، روحی و روانی... را برای نا امن...کردن خانواده هایی به وجود آورده اند!؟ بخش عمده ای از همین معلولان و ناقص الخلقه ها ناشی از وضع بد آمیزش های جنسی... خواهد بود که می شود نباشد.بنا براین دولت ازیک سو، والدین ازسوی دیگروعالمان دینی هم در امرارشادی وآموزش و امثال آن، به طور هماهنگ، دولت را یاری دهند. چند سال پیش بود، دولت پاکستان مردم آن کشور را ملزم کرده بود، در ولیمه دادن عروسی ها... همه یکسان ولیمه بدهند، که به فقیرو بیچاره بیش ازحد توانشان فشار وارد نشود. در واقع دولت می تواند و ضررت دارد درکلیه مسائل فردی واجتماعی مردم حضورعملی وجدی داشته باشد وحتی هرجا از راهای اصلاحی نشد، با استفاده از اهرم هایی جلوبسیاری ازعلل وعوامل نبایدها را بگرید؛ مانند علل وعوام طلاق...که تنها دولت می تواند با بهره گیری از روشها واهرم هایی وضعیت را کنترل ومهارجامه را بدست بگیرد.

    نتیجه گیری:
     

    در پایان ذکر این مطالب ضروری به نظر می رسد:
    1.ما اگر جایگاه بحث‌های جنسی را در دل دین و در موضع خودش می‌دیدیم و به جامعه عرضه می‌كردیم، هم نگاه‌ها عوض می‌شد و هم خیلی از افراط و تفریط‌ها اصلاح می‌شد. متاسفانه در این مسئله خیلی از آنها كه نسبت به تعالیم و دستورات دینی حساس هستند به آن درست نگاه نمی‌كنند و برای خودشان هم درست جا نیفتاده است.
    2.دین مبین اسلام برای همبستر شدن وقت معین کردن، بدان جهت است که شرایط زمان این اثر را روی بدن انسان اعمال می کند.
    3.بهداشت جنسی یعنی جلوگیری از آسیب های آن، و هم زمان ارائه راه کار برای حل مشکلات احتمالی.
    4.با رعایت برخی نکات بهداشتی میتوانید به میزان زیادی از بروز عفونت جـلوگـیری بعمل آورد.
    5.آموزش جنسی مراتب دارد؛ از زمان بلوغ باید آموزش مناسب با شرایط به صورت جدی شروع شود. اسلام به شدت معتقد به طرح آموزش جنسی در جامعه است. وقتی مسئله آمیزش این‌قدر اهمیت و تاثیر دارد، حتما آموزش آن هم لازم است.
    6.دین با بی‌حیایی مخالف است اما باید بدانیم كه آموزش جنسی بی‌حیایی نیست.

    پي‌نوشت‌ها:
     

    1.بقره/201
    2. بقره/153
    3. نهج الفصاحه صفحه 375
    منابع:
    1.قرآن کریم
    2.نهج البلاغه
    3.نهج الفصاحه
    4.گناهان کبیره شهید آیه الله دستغیب شیرازی
    5.مشاوره ژنتیک، دکتر غلامرضا نور زاد
    6.بهداشت کار، مهندس پریوش حلم سرشت

    نویسنده : احمد حیدرنام

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:راسخون



    :: موضوعات مرتبط: زناشویی، پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: اصول مهم بهداشت جنسی و راه حل ها, بهداشت جنسی, اصول مهم بهداشت جنسی
    بهداشت جسم و جان در نگاه پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    بهداشت جسم و جان در نگاه پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)

    اين مقاله به اهميت بهداشت جسم و جان در سيره و سخن پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته و در ادامه مطالبي چون تاريخچه و جايگاه و ابعاد بهداشت و ذكر مصاديقي در اين خصوص و راههاي وصول به آن و در نهايت آثار و ثمرات دنيوي و اخروي آن را بيان نموده است. سلامت جسم و جان براي هر انساني از جمله آرزوهاي هميشگي اوست اگر چه برخي به لحاظ محروميتهاي موجود، آن را دور از دسترس و بلكه ناممكن مي‏پندارند اما بسياري هم هستند كه دست يافتن به اين امر مهم را براي خود و جامعه امري ممكن و كاملاً شدني مي‏دانند. اصولاً اين موضوع از ريشه‏هاي اصلي و اساسي يك جامعه مترقي است. جامعه‏اي متكامل شمرده مي‏شود كه تمامي اهرم‏هاي كمالش بر مبناي سلامت جسم و روان افرادش پايه ريزي شده باشد و از اين روست كه امروزه خوشبختانه سازمانهاي داخلي و حتي بين المللي نيز جهت عينيت بخشيدن به اين امر مهم به پا خاسته‏اند. زيرا مي‏دانند كه ناديده گرفتن اين مسئله مهم در طول تاريخ حيات بشر، چه خسارتهاي جبران ناپذيري را ببار آورده است و لذا بسيار مناسب است كه در تبيين اين موضوع مهم از الگوهاي ديني و متون مذهبي كمك گرفته شود و به جاست كه آداب زندگي پيامبر بزرگوار در بعد نظافت و بهداشت بار ديگر بازخواني گردد تا بشريت امروز كه بيش از هر زماني ديگر تشنه دستاوردهاي انبياست از آب زلال وحي سيراب گردد.
    بهداشت جسم و جان در كلام پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
    بهداشت: عبارت است از ايجاد كامل تندرستي بدني، رواني، اجتماعي و فقدان هر نوع ناتواني جسماني و به عبارت ديگر، داشتن علوم و هنر پيشگيري از بيماريها و طولاني كردن عمر و بالا بردن سطح سلامت و توانائي بشر. البته بايد توجه داشت كه صرف نداشتن بيماري جسمي به معني سالم بودن نيست بلكه در نگاه سازمان جهاني بهداشت، سلامت عبارت است از تأمين رفاه كامل جسمي رواني و اجتماعي، پس هر كه بيماري جسمي ندارد دليل سلامت او نيست بلكه شخص سالم كسي است كه از سلامت روح نيز برخوردار باشد. (1)

    تاريخچه بهداشت:

    آنچه كه نقل شده است سابقه تاريخي آن بر مي‏گردد به 3900 سال قبل از ميلاد مسيح، در آن زمان بيماري صرفاً يك بلاي آسماني به شمار مي‏آمد و كسي در حال بيماران دخالت نمي‏كرد و بيمار مي‏بايست خودش خوب شود و يا بميرد. در آن زمان مردي بنام اسقلبيوس (اسكولاب) در يونان زندگي مي‏كرد او اولين كسي بود كه به فكر افتاد تا چاره‏اي براي بيماران پيدا كند و نام خود را طبيب گذاشت. روزي به خانه آمد دخترش بنام «هيژي» بوي گفت: خوب است شما به جاي صرف وقت براي پيداكردن داروي بيماران كاري كني كه از بيماري پيشگيري شود. اين باعث شد كه به فكر پيشگيري بيفتد و لذا شروع كرد به مردم دستورات پزشكي و پيشگيري دادن و بالأخره در سال 1948 بعد از ميلاد مسيح(ع) اساسنامه سازمان جهاني بهداشت به تصويب رسيد. (2)

    جايگاه بهداشت در اسلام:

    الف)آيات

    قرآن كريم انسانهاي طيّب و پاكيزه را در رديف توبه كنندگان معرفي مي‏كند. آنجا كه فرموده است «انّ اللّه يحب التوّابين و يحبّ المتطهرين»(3) يعني خداوند انسانهاي پاكيزه و با طهارت را دوست دارد. در آيه ديگر همسران مؤمنين را در بهشت جفتهاي پاكيزه مي‏داند(4) و در سوره مائده غذاهاي حلال را طعام پاكيزه معرفي مي‏كند اينكه با عبارت «قل لا يستوي الخبيث و لا الطّيب»(5)، (هرگز پاك و ناپاك برابر نيست)، و با بكارگيري كلمه طيب بيش از 35 بار در قالب مشتقات خود در ستايش پاكان و كلمه خبيث بمراتب كمتر در مزمت ناپاكان، همه اينها بيانگر اهتمام فوق العاده قرآن كريم است به طهارت و پاكيزگي.

    ب) روايات

    موضوع طهارت و پاكيزگي آنقدر مهم است كه در اكثر كتابهاي فقهيه و رساله‏هاي عمليّه، باب طهارت در آغاز كتاب آمده است و اين بيانگر ويژگي اوست كه بدون رعايت اين مسئله، بسياري از اعمال انسان نا تمام خواهد بود. پيامبر اعظم(ص) اهميت اين موضوع را با عبارتهاي متفاوت بيان فرموده است. در جايي فرموده است «يا انس اكثر من الطّهور يزد اللّه في عمرك»(6) يعني، خود را زياد شستشو كن تا خداوند عمرت را زياد كند و در جايي ديگر از حضرت نقل شده است، «انّ الاسلام نظيفٌ فتنظّفوا فانّه لا يدخل الجنة الّا نظيف»(7) يعني اسلام پاكيزه است شما هم پاكيزه باشيد و همانا جز پاكيزگان وارد بهشت نخواهند شد، و در بيان ديگر فرموده است «هر چه مي‏توانيد پاكيزه باشيد زيرا كه خداوند، اسلام را بر پاكيزگي نهاده است و هرگز جز پاكان به بهشت راه نخواهند يافت»(8) يعني طهارت و پاكيزگي ميدان وسيعي دارد و هر چه انسان در اين مورد دقت و تلاش نمايد باز مرحله بالاتري دارد و بالأخره اينكه حضرت فرموده است «خدا طيّب است و پاكيزگي را دوست دارد، بزرگوار است و بزرگواري را دوست دارد، بخشنده است، بخشندگي را دوست دارد، پس جلو خانه‏هاي خود را پاكيزه سازيد و خود را شبيه يهودان نكنيد»(9) و همچنين فرموده است «خداوند متعال كثافت و ژوليدگي را دشمن دارد از او متنفر است». (10)

    ابعاد نظافت و بهداشت

    الف) طهارت ظاهر

    تمامي اصول و اسلوبي كه در راستاي سلامت بدن انسان و جسم او به كار مي‏رود بهداشت ظاهري مي‏گويند. و پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين مورد نيز بهترين الگو و اسوه انسانها است. و اينك به بخشي از مصاديق آن كه در كلام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است به اختصار اشاره مي‏گردد.
    پيامبر و بهداشت دهان امروزه ثابت شده است كه رعايت بهداشت دهان و دندان يكي از فاكتورهاي مهم سلامت انسان است و بسياري از آلودگيها و ميكربها از اين طريق وارد بدن مي‏شوند و لذا پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز نسبت به اين مسئله اهميت فوق العاده نشان داده است. حضرت در بياني فرموده است: «دندانها را تميز كنيد زيرا مايه نظافت است و نظافت مايه ايمان و ايمان همراه صاحبش در بهشت است»(11) و در سخن ديگرش آمده است: «مرا آنقدر به مسواك فرمان دادند تا آن كه بر دندانهاي خود بيمناك شدم»(12) و در جاي ديگري فرموده است «انّ افواهكم طرقٌ للقرآن فطيّبوه بالسواك» يعني «دهانهاي شما معبر قرآن است آنرا با مسواك پاك كنيد»(13) بالأخره در اين باره پيامبر اكرم(ص) بيانات بسياري دارد از جمله اينكه (مسواك زدن نصف ايمان است، مسواك زدن فصاحت مرد را زياد مي‏كند، و يا موجب پاكي دهان و رضايت پروردگار و روشني چشم است و يا لثه‏ها را محكم مي‏كند و بوي دهان را ببرد و معده را به صلاح آورد و درجات بهشت را بيفزايد و خداوند را خشنود و شيطان را به خشم آورد)(14) و يا دو ركعت نماز با مسواك بهتر است از هفتاد ركعت بدون مسواك و باز فرمود: «هر وقت جبرئيل نزد من آمد مرا به مسواك زدن فرمان داد». (15)
    پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهداشت سر و صورت اين مورد نيز از موارد تأكيد شده اسلام است و از باب بهداشت و درمان به آن تصريح دارند. پيامبر اعظم(ص) در بياني مي‏فرمايد: «محاسن خود را شانه بزنيد و ناخن‏هاي خود را كوتاه كنيد زيرا كه شيطان ميان گوشت و ناخن جاريست»(16) در كتاب چهارده معصوم در سيره عملي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «حضرت تميزترين اعراب بود. در مسواك زدن وسواس عجيبي داشت، هميشه سر و رويش پاكيزه بود، موهايش را شانه مي‏زد و همواره بوي خوش از او به مشام مي‏رسيد»(17) اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد: «پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موهاي خود را شانه مي‏زد و اكثر اوقات آن را با آب صاف مي‏كرد و مي‏فرمود آب براي خوشبو كردن مؤمن كافيست»(18) و در روايت ديگر از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيده است كه «ازاله موهاي زير بغل باعث از بين رفتن بوي بد مي‏شود و يا عطر زدن و با تيغ موي سر را تراشيدن و ازاله موهاي بدن از اخلاق انبياء است»(19) و نقل شده است كه حضرت هزينه‏اي كه جهت معطر كردن خود صرف مي‏كرد بيشتر بود از هزينه‏اي كه براي غذا پرداخت مي‏نمود. و باز مرحوم علامه مي‏گويد: حضرت شانه مي‏زد و سر خود را با انواع شانه‏ها مرتب مي‏كرد و قبل از خارج شدن از منزل جهت نماز، ناخن‏هاي خود را مي‏گرفت و سبيلش را كوتاه مي‏كرد و مضمضه كردن آب در دهان و استنشاق و ازاله موهاي زائد بدن را از سنّت انبياء مي‏دانست». (20)
    پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهداشت لباس طهارت و پاكيزگي لباس آدمي آنقدر مهم است كه قرآن كريم در اين خصوص به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور مي‏دهد كه «لباست را پاكيزه كن»(21) در روايت آمده است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ژوليدگي و پريشاني تنفّر داشت و حضرت از لباسهايش مراقبت مي‏كرد و آن را وصله مي‏نمود و كفش خود را پينه مي‏زد و بيشتر كاري كه در خانه انجام مي‏داد خياطي(22) بود، حضرت مي‏فرمايد: «لباس خود را تمييز كنيد و موهاي خود را كم نمائيد و آراسته و پاكيزه باشيد زيرا يهودان چنين نكردند و زنانشان زنا كار شدند»(23) و در نقل ديگر آمده است كه مي‏فرمايد: «البس جديداً و عش حميداً» يعني «لباس نو بپوش و بانام نيك زندگي كن». (24) و باز فرموده است «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را اصلاح نمائيد»(25) مرحوم علامه طباطبائي مي‏گويد: «اكثر لباسهاي پيامبر سفيد بود و خود حضرت مي‏فرمود: «به زنده هايتان لباس سفيد بپوشانيد و با آن مردگانتان را دفن كنيد»(26) امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «پيامبر(ص) از پوشيدن چيزي كه سياه بود كراهت داشت»(27) از مجموع اين احاديث چنين بر مي‏آيد كه لباس سفيد شايسته اندام يك مسلمانان است هم به لحاظ روشني آن و هم اينكه لباس سفيد، زودتر و بهتر آلودگيها را نشان مي‏دهد و انسان نسبت به طهارت آن سريعتر اقدام مي‏نمايد.

    ب) طهارت باطن

    عمده و اساس پرهيز از هر نوع آلودگي همان طهارت باطن است و شايد دليل اصلي پاكيزگي ظاهري نيز همين باشد. چرا كه بدون دست يافتن به طهارت ظاهري رسيدن به طهارت معنوي غير ممكن مي‏باشد و انبياء الهي در اوج اين كمال بودند و مأموريت اصلي آنها نيز هدايت بشر به همين سمت و سو است. قرآن كريم درباره اهل بيت (ع) مي‏فرمايد: «جز اين نيست كه خدا مي‏خواهد آلودگي را از شما اهل بيت دور كند و پاك و پاكيزتان گرداند»(28) در سخن پيامبر اعظم(ص) طهارت نخستين چيزي است كه مورد حسابرسي قرار مي‏گيرد، و يا هيچ نمازي بدون طهارت قبول نخواهد شد و يا طهارت بخشي از ايمان است»(29) و اصولاً ضرورت ايمان و تقوي نيز براي پرهيز از آلودگي جان آدمي معرفي شده است، آنجا كه علي (ع) مي‏فرمايد: «خداوند ايمان را براي پاك شدن از شرك واجب فرموده است و باز فرموده: (كه تقواي الهي داروي بيماري دلهاي شماست و پاك كننده آلودگي جانهايتان). چه اين كه حضرت در مقام ديگر فرموده است «حال كه از پاكيزه بودن چاره‏اي نداريد پس خود را از پليدي عيوب و گناهان پاك كنيد. »(30) قرآن و عترت راه وصول به طهارت روح و جان را مشخص كردند و اينك به برخي از آنها اشاره مي‏گردد.
    الف) اجتناب از پرخوري اين مورد نه تنها در طهارت جسم بلكه در سلامت جان نيز بسيار اهميت دارد. در كلام بزرگان چنين آمده است كه «ابغض الاشياء بطنٌ مملو»(31) يعني مبغوض‏ترين چيزها شكم پر است، در سخن ديگري آمده است «لا تميتوا القلب بكثرة الطعام فانّ القلوب تموت كالزّرع اذا كثر الماء» يعني «با زياد خوردن قلب را نميرانيد چرا كه قلب مانند زراعت است. همانطور كه اگر به زراعت آب زياد داده شود از بين مي‏رود قلب انسان نيز از پرخوري صدمه مي‏بيند»(32)
    در جرياني معروف آمده است كه طبيبي وارد مدينه شد تا بيماران آن شهر را مداوا نمايد هر چه صبر كرد كسي به او مراجعه نكرد. وقتي علّت آن را پرسيد، به وي گفته شد، دين ما آموخته است كه وقتي اشتهاء به غذا نداري از خوردن آن پرهيز كن و هرگاه هم كه با ميل و رغبت مشغول غذا خوردن هستي، كمي قبل از سير شدن از غذا دست بكش، و همين امر موجب شد كه كمتر كسي مريض شود، لذا به طبيب هم نيازي ندارند. آري با قطع نظر از صحت و سقم تاريخي اين داستان، اين مسئله ثابت شده است كه علت اصلي بسياري از بيماريهاي جسمي و روحي پرخوري و زياده روي در آن است. و پيامبر اعظم(ص) نيز مؤمن را از پرخوري بري‏ء دانسته است. آنجا كه مي‏فرمايد: «كافر هفت شكم دارد و مؤمن يك شكم و يا مؤمن به اندازه شكمش مي‏آشامد و اسراف نمي‏كند ولي كافر حريص است و هرچه مي‏آشامد سير نمي‏شود»(33) در همين راستا علي(ع) به فرزندش امام حسن(ع) مي‏فرمايد: «فرزندم آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبّ بي نياز شوي؟» عرض كرد: «چرا، اي اميرمؤمنان» حضرت فرمود: «تا گرسنه نشدي غذا نخور و هنوز اشتها داري از غذا دست بكش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن قضاي حاجت كن. اگر اين نكات را رعايت كني از مراجعه به طبيب بي نياز مي‏شوي»(34) اصولاً روزه كه در شرع اسلام به عنوان يكي از واجبات رسمي و فروع دين تشريع شده داراي ثمرات بسياري است كه يكي از آنها طهارت جسم و جان است، تا آنجا كه درباره‏اش فرمودند «صوموا تصحّوا» يعني روزه بگيريد تا سالم بمانيد. (35) و باز در حديث ديگري آمده است كه «بر شما باد روزه گرفتن كه آن رگهاي شهوت را مي‏بُرد و سرمستي را مي‏بَرد»(36) تا آنجا كه در كلام پيامبر اعظم(ص) آمده است كه «برترين جهاد روزه گرفتن است»(37)
    آفتهاي پرخوري گرچه برخي از مضرات پرخوري از احاديث گذشته نمايان شد اما در اينجا به بخش ديگري از آنها اشاره مي‏گردد. در بيانات پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است كه: «از پرخوري بپرهيزيد كه دل را سخت مي‏كند و اعضاي بدن را در طاعت خدا تنبل مي‏سازد و همتها را از شنيدن پند و اندرز كر مي‏نمايد»(38) و در همين راستا علي(ع) فرموده است «هر كس خوراكش زياد باشد سلامتي‏اش كم مي‏شود و بار زندگي بردوش او سنگين گردد»(39) و در جاي ديگر فرموده است: «سيري، پارسائي را نابود مي‏كند، سيري چه ياور خوبي براي گناهان است، تيزهوشي و پرخوري با هم جمع نمي‏شوند، هرگاه شكم از طعام مباح انباشته شود دل از ديدن خير و صلاح كور شود»(40) و باز فرموده است: «گرسنگي كشيدن چه ياور خوبي است در به بند كشيدن نفس و در هم شكستن عادتهاي آن»(41) و حضرت رضا(ع) فرموده است «هر كه مي‏خواهد تندرست و داراي بدني لاغر و چابك باشد از شام شبش كم كند»(42)
    ب) اجتناب از بيكاري و پرخوابي يكي ديگر از عواملي كه در سلامت جسم و جان مؤثر است كار كردن و پرهيز از پرخوري است. پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است «روز قيامت سخت‏ترين حسابرسي را كسي دارد كه كارهايش را ديگران انجام دهند و خودش بيكار بگردد. گو اينكه كار كردن موجب رنج و زحمت است اما بيكاري موجب فساد و تباهي»(43) و در بيان ديگرش فرموده است «خداوند از شخص تندرست و بيكار كه نه در كار دنياست و نه در كار آخرت نفرت دارد»(44) و در همين راستا از حضرت نقل شده است كه مي‏فرمايند: «از پرخوري بپرهيزيد كه صاحب خود را در قيامت تهيدست مي‏گذارد»(45) اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد: «چه بسيار خوابهاي شبانه كه تصميمات روز را بر هم زده است» امام باقر(ع) مي‏فرمايد «كه موسي(ع) به خداوند عرض كرد: كدام بنده‏ات نزد تو منفورتر است؟ فرمود: مردار شب و بيكاره روز»(46) و در بيان حضرت صادق(ع) است كه «پرخوابي باعث از دست رفتن دين و دنياست»(47) و بالأخره اينكه امام هفتم(ع) در چند بيان جداگانه فرمودند: «چشمانت را به پرخوابي عادت نده زيرا كه چشمها، نا سپاس‏ترين عضو بدن هستند و يا خداوند از بنده پرخواب بيكار نفرت دارد». (48)
    آفتهاي بيكاري و پرخوابي از مجموع روايات گذشته چنين بر مي‏آيد كه برخي از مضرّات بيكاري و پرخوابي عبارتند از مورد تنفر خداوند قرار گرفتن، فساد و تباهي دامن گير شدن، تهيدستي در قيامت، بر هم زدن تصميمات روز، از دست دادن دين و دنيا، نا سپاس شدن در برابر پروردگار و ده‏ها زيان‏هاي جسمي و روحي ديگر كه در زبان روايات اهل بيت(ع) بيان شده است.

    ج) مراقبت كردن از پاكي دل

    شايد بتوان گفت كه بهداشت باطني چيزي غير از پاكي دل نباشد. مراقبت از آلودگي‏هاي دل و صفا دادن به آن همان طهارت جان و روح آدمي است. پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «خداوند تبارك و تعالي به چهره‏ها و دارايي‏هاي شما نمي‏نگرد بلكه به دل‏ها و كرده‏هاي شما مي‏نگرد»(49) و در جاي ديگر فرموده است: «اگر شيطان‏ها بر گرد دلهاي آدميان نمي‏گشتند، هر آينه انسانها ملكوت را مي‏ديدند»(50) و از حضرت مسيح(ع) نقل شده است كه، «اگر شهوت‏ها دلها را از هم ندرند و طمع، آلوده‏شان نسازد و نعمت برخورداري آنها را سخت نگرداند، بزودي ظرفهاي حكمت خواهند شد» و امام مجتبي(ع) فرموده است: «سالمترين دلها دلي است كه از شبهات پاك باشد» و امام باقر(ع) فرموده است: «هيچ دانشي چون سلامت جويي نيست و هيچ سلامتي چون سلامت دل نيست». (51)
    اصولاً گناه سبب پريشاني دلها مي‏شود و از اسلوبشان باز مي‏دارد و آرامش دلها و آسايش آنها را از هم مي‏پاشد و بدين خاطر است كه علي(ع) مي‏فرمايد: «هيچ دردي براي دلها، دردناك‏تر از گناهان نيست»(52) و در بيان ديگر بهداشت باطن و پرهيز از دردهاي روحي را حتي مقدمه بهداشت جسم شمرده است، آنجا كه علي(ع) فرموده است: «همانا پرواي از خدا، داروي درد قلوب شماست و بينا كننده دلهايتان و شفا بخش بيماري جسمهايتان و اصلاح كننده تباهي سينه هايتان و پاك كننده آلودگي جانهايتان و زداينده ي نابينايي ديدگانتان»(53) و بالأخره در بيان ديگر، گناهان را اساس ويراني دلها شمرده است. زيرا كه فرموده است: «هيچ دردي براي دلها دردناكتر از گناهان نيست». (54)
    عوامل نشاط دل و بهداشت باطن پيامبر اكرم(ص) در حديثي ياد مرگ و تلاوت قرآن را و در حديث ديگر خداو تلاوت قرآن را و در روايت ديگر موعظه و حكمت را موجب نشاط باطن مي‏داند. (55) چه اين كه در همين راستا امام صادق(ع) استغفار را سبب حيات دل و طهارت باطن مي‏دانند. همچنين پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «اگر مي‏خواهي دلت نرم شود مستمند را اطعام كن و بر سر يتيم دست نوازش بكش»(56) و يا اينكه فرموده است «دلهاي خود را به رقّت عادت دهيد و زياد بينديشيد و از خوف خدا بسيار بگرييد». (57)

    د) مداومت بر وضوء و طهارت جسم و جان

    قرآن كريم مي‏فرمايد «اي كساني كه ايمان آورديد هرگاه براي نماز برخاستيد صورتها و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سرهايتان و پاهايتان را تا برآمدگي روي پا مسح كنيد... خدا نمي‏خواهد شما در رنج بيفتيد بلكه مي‏خواهد كه شما را پاكيزه سازد و نعمتش را بر شما تمام كند، باشد كه سپاس، گزاريد». (58) آيه شريفه به صراحت بيان مي‏كند كه وضوء موجب پاكيزگي مي‏شود و اين شامل طهارت باطن مي‏گردد. اهميت وضو به قدري است كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اجر و مزد معنوي آن را علي الخصوص در سرماي شديد زمستان چنين فرموده است: «هر كس در سرماي شديد وضو را به طور كامل بگيرد، دو سهم اجر دارد. »(59) و در بيان ديگري فرموده است «هر گاه بنده وضو گيرد گناهانش همچون برگهاي اين درخت فرو مي‏ريزد»(60) و بالأخره اينكه، نماز كه ستون و عمود دين است جز با طهارت ظاهري و معنوي انجام نمي‏پذيرد و كليد آنرا وضو دانسته‏اند، اهميت طهارت ظاهري و باطن وضو نه تنها به اينجا ختم نمي‏شود بلكه در بيان ديگر آمده است وضو روي وضو موجب مي‏شود كه ده ثواب ديگر بر او نوشته شود، و در سخن ديگر، خداوند توبه او را بي آنكه استغفار كند تجديد گرداند، و در كلام آخر، موجب روشنائي روي روشنائي يعني نورٌ علي نور، دانسته‏اند، حقيقتاً غير از اسلام كدام آئين ديگري وجود دارد كه نسبت به طهارت ظاهر و باطن اينهمه سفارش كرده باشد و پيروانش را با وعده‏هاي عالي نسبت به آن ترغيب نموده باشد تا آنجا كه پيامبر اكرم(ص) مي‏فرمايد: «در روز قيامت خداوند امّت مرا، بر اثر وضو با چهره‏هاي زيبا و دست و پاي سپيد محشور مي‏كند، (61) و يا اينكه، كسي كه با طهارت بخوابد همانند روزه دار شب زنده دار است و يا اينكه فرموده است «زياد وضو بگير تا خداوند عمر تو را زياد كند. اگر توانستي شب و روز با طهارت باشي اين كار را بكن زيرا اگر در حال طهارت بميري شهيد خواهي بود». (62) خلاصه اينكه حضرت رضا(ع) درباره حكمت وضو فرموده است: «براي اين كه بنده در حال مناجات با (خداوند) جبّار پاك باشد، فرمان او را اطاعت كرده از آلودگيها و نجاست پاكيزه گردد به اضافه اينكه وضو سبب از بين رفتن كسالت و زدودن خواب آلودگي و پاك ساختن دل براي ايستادن در حضور خداوند جبّار مي‏شود». (63)

    هـ) ازدواج و بهداشت ظاهري و باطني

    در متون ديني و غير آن ثابت شده است كه ازدواج سهم به سزائي را در سلامت فرد و جامعه دارد و قرآن كريم در مقام تشويق به آن مي‏فرمايد: «آنهائي كه بي همسرند و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند خدا آنان را از فضل خويش توانگر كند و خدا گشايشگر و داناست»، (64) و در آيه ديگر فرموده است «و از نشانه‏هاي او اين است كه براي شما از خودتان همسراني آفريد، تا بدان‏ها آرام گيريد و ميانتان دوستي و رحمت نهاد. آري در اين (نعمت) براي مردمي كه مي‏انديشند بي گمان نشانه هايي است». (65)
    ازدواج و انتخاب شريك زندگي، از جهات گوناگون در سلامت جسم و روان انسان نافع است كه يكي از آنها پاسخ صحيح و مثبت دادن به غريزه جنسي است و ديگر اينكه نجات انسان است از انزوا و تنهائي، كه در صورت عدم ازدواج، انسان گرفتار آن مي‏گردد و در نتيجه تبعات زيان آورش را مي‏بيند. پيامبر اعظم(ص) در بياني فرموده است «هر كه دوست دارد كه پاك و پاكيزه خدا را ديدار كند با داشتن همسر به ديدارش رود»(66) و در بياني ديگر فرموده است «در اسلام هيچ بنايي ساخته نشد كه نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد»(67) و در تشويق و ترغيب اين امر در سخنان ديگر پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) چنين آمده است «همسردار خفته نزد خدا فضيلت دارد بر بي همسر روزه گير شب زنده دار»، (68) اهل و عيال اختيار كنيد، زيرا كه اين كار
    روزي شما را بيشتر مي‏كند و يا بي همسران خود را همسر دهيد زيرا با اين كار خداوند اخلاق آنان را نيكو مي‏گرداند و روزيهايشان را زياد مي‏كند و بر جوانمرديهاي آنان مي‏افزايد»(69) از سوي ديگر افرادي كه در انتخاب همسر كوتاهي مي‏كنند مورد مذمّت قرار گرفته‏اند. امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «بدترين مردگان شما بي همسرانند»(70) و يا بدترين افراد شما بي همسران شمايند، دو ركعت نماز فرد همسردار بهتر است از هفتاد ركعت نماز فرد بي همسر»(71) مسئله ازدواج در اسلام به لحاظ منافع فردي و اجتماعي و بهداشتي كه دارد آنقدر مورد اهتمام دين واقع شده كه روايات بسياري در ستايش افرادي است كه نسبت به ازدواج جوانان اقدام مي‏كنند و يا تشويق به تسريع در ازدواج دختران، و يا نكوهش مهريه سنگين و يا خدمت به زن و شوهر مطرح كردن حقوق هر يك از آنها و دهها مورد ديگر در اين راستا كه از طريق پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(ع) او صادر شده است.

    و) رعايت آداب سفره و سلامت جسم و جان

    اين موضوع نيز در بهداشت آدمي نقش فراواني دارد و اسلام در اين راستا توصيه‏هاي اكيدي كرده است، امام مجتبي(ع) در برخي از آداب سفره فرموده است «بايد لقمه‏ها را كوچك برداشته و غذا را خوب جويده و در هنگام خوردن به صورت مردم نظر نكند»(72) و حضرت صادق(ع)
    فرموده است «هر كس قبل و بعد از غذا دستهايش را بشويد در اول و آخر آن غذا، به آن بركت داده شود وتا زنده است در رفاه بسر برد و از بيماري جسمي در امان ماند»(73) و در بيان ديگر فرموده است كه پيامبر(ص) از فوت كردن در غذا يا آشاميدني نهي فرموده است و در سخن ديگر فرموده است «ظرفهاي خود را بدون در پوش نگذاريد، زيرا هر گاه روي ظرفها پوشيده نباشد شيطان در آنها آب دهان مي‏اندازد و هر چه بخواهد از آنها بر مي‏دارد»(74) از امام كاظم(ع) از آدم فرومايه سؤال شد، فرمود «كسي كه در كوچه و بازار مي‏خورد»(75) و باز چنين روايت شده است كه «نشستن بر سر سفره را طولاني كنيد كه اين اوقات از عمر شما به حساب نمي‏آيد» و از علي(ع) روايت رسيده است كه «غذاي داغ را سرد كنيد زيرا وقتي غذاي داغ در برابر پيامبر(ص) نهاده شد فرمود: «بگذاريد تا سرد شود. خداوند به ما آتش نمي‏خوراند و بركت در غذاي سرد است. »(76)

    آثار پاكيزگي

    الف) دنيوي

    از برخي روايات گذشته چنين استفاده مي‏شود كه مراعات كردن اصول بهداشت ثمراتي را در پي دارد كه بعضي از آنها عبارتند از طولاني شدند عمر، بالا رفتن سطح سلامت و توانائي بشر، تأمين رفاه جسمي و رواني، جلب رضايت و محبوبيت خداوند، دوري از شباهت داشتن به يهودان، تكميل شدن ايمان، عمل به اقتضاي فطرت، افزون شدن فصاحت انسان، و به خشم آوردن شيطان، نام نيك پيدا كردن، محو شدن بوي بد در انسان، احياي قلب، بي‏نيازي از طبيب، بركت در رزق و جلوگيري از تهيدستي، نجات از اضطراب و پريشاني، اتمام نعمت از ناحيه پروردگار، از بين رفتن كسالت و تنبلي، مصونيت از وسواس شيطاني، و بالأخره اينكه اقتدا به سيره و سنّت پيامبران و دهها مورد ديگر از آثار بسيار نيك مراعات اصول بهداشت جسم و جان شمرده شده است.

    ب) اخروي

    اصولاً همه اعمال انسان در دنيا بازتاب آخرتي دارد چرا كه دنيا در كلام دين مزرعه و مقدمه آخرت معرفي شده است و مسئله مورد بحث ما نيز از اين قاعده مستثني نيست، اهميت دادن به مسئله بهداشت ظاهر و باطن همانطور كه داراي ثمرات دنيوي است، ثمرات اخروي را نيز در بر دارد كه به برخي از آنها كه رواياتشان ملاحظه شد اشاره مي‏گردد.
    برخي از ثمرات اخروي آن عبارتند از، دخول در بهشت، هفتاد برابر شدن ثواب نماز، پذيرفته شدن نماز، سپري در برابر آتش، آسان شدن حساب و كتاب، حفظ دين، سلامت دل، فرو ريختن گناهان، دسترسي به اجر شهيد و شهادت، ديدار خداوند با جسم و جان پاكيزه، در زمره نيكان قرار گرفتن و دهها مورد ديگر كه از ثمرات اخروي مراعات بهداشت جسم و جان شمرده شده است.

    پي‏نوشت‏:

    1. كتاب بهداشت حوزه‏ها، انتشارات وزارت بهداري، ص 25.
    2. همان مدرك، ص 27.
    3. سوره مباركه بقره، آيه 22.
    4. سوره مباركه نساء، آيه 57.
    5. سوره مباركه مائده، آيه 99.
    6. كتاب مكارم الاخلاق.
    7. سيري ديگر در نهج الفصاحه، مؤلف: مرتضي تنكابني، ص112.
    8. مدرك قبلي، ص 113.
    9. همان مدرك ص113.
    10. همان مدرك، ص360.
    11. سنن النبي (صلی الله علیه و آله و سلم)، مؤلف: علامه طباطبائي، ص 274.
    12. سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص 599.
    13. همان مدرك، ص599.
    14. همان مدرك، ص 600.
    15. همان حديث 22.
    16. سنن النبي، مولف علامه طباطبائي، ص113.
    17. سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص 72.
    18. سنن النبي مؤلف علامه طباطبائي، ص 144.
    19. همان مدرك، ص 145.
    20. سنن النبي (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص160ـ150.
    21. سوره مباركه مدثر، آيه 4.
    22. سنن النبي(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 117.
    23. همان مدرك ص 113، سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص564.
    24. سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص564.
    25. همان مدرك، ص565.
    26. سنن النبي (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص174.
    27. همان مدرك، ص182.
    28. سوره مباركه احزاب، آيه 33.
    29. منتخب الميزان الحكمه جلد 2، ص625.
    30. همان مدرك، ص 625.
    31. همان.
    32. مكارم الاخلاق طبرسي ـ حلية المتقين مجلسي ـ وافي كتاب المطاعم.
    33. زندگي نامه چهارده معصوم ـ مولف آزاد مهر، ص58.
    34. منتخب ميزان الحكمه جلد 2، ص 619.
    35. همان مدرك، ص607.
    36. همان مدرك، ص 607.
    37. همان مدرك، ص 609.
    38. همان مدرك، ص 39، حديث 251.
    39. همان مدرك، ص 39، حديث 252.
    40. همان مدرك، ص 39، حديث 257، 258.
    41. همان مدرك، ص 39، حديث 261.
    42. همان مدرك، ص 40، حديث 264.
    43. همان مدرك، ص 108.
    44. همان مدرك، ص108.
    45. همان مدرك، ص1025.
    46. همان مدرك، ص 1025.
    47. همان مدرك، ص1025.
    48. همان مدرك، ص 1025.
    49. منتخب ميزان الحكمه جلد 2، ص 849.
    50. همان مدرك، جلد 2، ص 849.
    51. همان مدرك، جلد 2، ص849.
    52. همان مدرك، ج2، ص853.
    53. همان.
    54. منتخب ميزان الحكمه، ج 2، ص855.
    55. همان.
    56. همان.
    57. همان.
    58. سوره مباركه مائده، آيه 6.
    59. منتخب ميزان الحكمه، ج2، ص1061.
    60. همان.
    61. همان.
    62. همان.
    63. همان.
    64. سوره نور، آيه 32.
    65. سوره روم، آيه 21.
    66. منتخب ميزان الحكمه، ص 457.
    67. همان.
    68. همان.
    69. همان.
    70. همان.
    71. همان.
    72. منتخب ميزان الحكمه، ج1، ص41.
    73. همان، ص41.
    74. همان.
    75. همان.
    76. همان.

    نويسنده: محمدرضا رضوانى‌پور



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت، دين و انديشه
    :: برچسب‌ها: بهداشت جسم و جان در نگاه پيامبر اعظم, صلی الله علیه و آله و سلم, بهداشت جسم, بهداشت
    خوراکی های مضر برای دندان
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 14:20 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    خوراکی های مضر برای دندان

    مسلما هیچ کدام از ما دوست نداریم هر شش ماه یکبار به دندانپژشکی برویم. اما معاینه های دندانپزشکی به بدی درد دندان و تحمل هزینه های بالای پر کردن یا عصب کشی نیستند. در اینجا 20 ماده غذایی و خوراکی را نام برده ایم که دندانپزشکان ما را از خوردن آنها منع می کنند. .

    متن کامل در ادامه مطلب..



    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: دندان, دندان پزشکی, مضرات خوراکی ها, خوراکی
    هشت راهکار برای شکستن سکوت مردان
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:46 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    درک کنید که زنان بیشتر از مردان به گوش کردن بها می دهند.\nبرای یک زن، گوش دادن به صحبت طرف مقابل در حکم راهی برای بیان عشق و علاقه به او و حتی منعکس کننده یک ارتباط است. ولی برای یک مرد، نه..


    متن کامل در ادامه مطلب..


    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: مردان
    :: برچسب‌ها: هشت راهکار برای شکستن سکوت مردان, شکستن سکوت مردان, سکوت مردان, مردان
    علت بوی بد ناحیه تناسلی مردان چیست؟
    جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 10:44 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

    اگر مردی به هر دلیل ختنه نشده است باید به طور مرتب ترشحات جمع شده در زیر پوست سر آلت را تمیز کند مخصوصا در زمانی که هوا گرم است چون به مرور زمان جمع می شود و ایجاد مشکل می کند.
    نکاتی در باره بهداشت و مراقبت از دستگاه تناسلی مردانه
    1- در مورد بهداشت دستگاه تناسلی مردانه شستشوی مداوم و زدودن موهای زائد آن در عین سادگی بسیار موثر خواهد بود. همچنین بهتر است دستگاه باید تناسلی پس از هربار شستشو حتما خشک شود تا زمینه حضور عوامل بیماریزا فراهم نشود.
    2- معاینه کردن بیضه ها در فواصل منظم می تواند فرد را از وجود یا عدم وجود سرطان بیضه مطلع می کند. سرطان بیضه یکی از شایع ترین تومورهای توپری است که در سنین 20 تا 35 سالگی بیشترین بروز را دارد. سرطان بیضه در صورتی که زود تشخیص داده شود کاملا قابل درمان است
    شرایطی که در آنها ریسک بروز سرطان بیضه بیشتر از جمعیت عادی است عبارتند از:
    سابقه فامیلی سرطان بیضه، سابقه بیضه نزول نکرده و وجود توده در بیضه.

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع : سلامت نیوز



    :: موضوعات مرتبط: مردان
    :: برچسب‌ها: علت بوی بد ناحیه تناسلی مردان چیست, بوی بد ناحیه تناسلی, تناسلی مردان
    12 راه جلوگیری از افسردگی تعطیلات
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 22:53 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

    12 راه جلوگیری از افسردگی تعطیلات

    غم یکی از حس‌های طبیعی انسانی است، اما آنچه می‌تواند یک نفر را غمگین کند، شاید نتواند دیگری را تحت‌تاثیر قرار بدهد، مثل تعطیلات! بله بعضی افراد از اینکه تعطیلات در راه است، احساس خوبی ندارند و مضطرب و افسرده می‌شوند..


    متن کامل در ادامه مطلب..


    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
    :: برچسب‌ها: 12 راه جلوگیری از افسردگی تعطیلات, افسردگی تعطیلات, جلوگیری از افسردگی تعطیلات, افسردگی
    ارگاسم زن و مرد در نظر اسلام
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 22:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

    آیا در آمیزش جنسی بهتره زن قبل از مرد به ارگاسم برسه و این امر حتما لازم است؟ آیا زن هم دوست داره که اول او به ارگاسم برسه بعد مرد؟

    همان گونه که غریزه جنسى، یکی از عوامل اساسى در پیدایش خانواده و زندگى مشترک است، همین غریزه در استمرار و استحکام خانواده نیز نقش مهمى دارد. اسلام آنقدر به مسأله ارضاء جنسی طرفین، عنایت داشته که در ضمن احادیثی که از طرف اولیای دین مطرح شده به ظریف ترین مسایل در کسب لذت همراه با حفظ کرامت انسانی طرفین اشاره کرده است.
    پرسشگر ارجمند در آمیزش جنسی همسران، بهترین حالت این است که هر دو همزمان به ارگاسم برسند، البته با توجه به اینکه زنان دیرتر از مردان به ارگاسم می رسند، نیاز به نوازش ها و تحریکات ابتدایی بیشتری دارند و همچنین بعد از رسیدن به ارگاسم نیز نیاز به نوازش و محبت دارند و بهتر است مرد بلافاصله پس از انزال صحنه را ترک نکند و در کنار او باشد و او را در آرام سازی، همراهی کند، زیرا رها کردن زن دراین حالت باعث می شود مشکلات جسمی زیادی، از جمله بروز درد در ناحیه کمر و شکم، برای زن به وجود آید. پس لازم است مرد به این نکته توجه کند و قبل از آمیزش، همسرش را با تحریک کردن، آماده این کار کند و همچنین تا رسیدن زن به اوج لذت جنسی، او را رها نسازد.
    در مورد بخش دوم سوالتان نیز ما تا کنون به پژوهشی برنخورده ایم که نشان دهنده چنین میلی در زنان باشد که بخواهند زودتر از مردان به ارگاسم برسند.
    نکته دیگر اینکه مردان باید بدانند که زنان تنها به دفع عمل جنسى نیاز ندارند، بلکه از نظر روحى و تمایلات زنانه، احتیاج دارند که از طرف مردان به عنوان زن بودن و تمایلات زنانگى مورد تأیید قرار گیرند. مرد پیش از عمل جنسى، باید با اعمال و رفتارى که نشانگر بازى و شوخى است، زن را براى عمل جنسى مهیا سازد. نتیجه دیگرى که از این رهگذر عاید مى گردد، آن است که زن تمام شخصیت زنانه خود را در این حالت حس مى کند و مى فهمد که همتای مرد بوده و شریک زندگیست.
    موفق باشید.

    نویسنده: جواد ترکاشوند

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع : گلهای زندگی



    :: موضوعات مرتبط: زناشویی
    :: برچسب‌ها: ارگاسم زن و مرد در نظر اسلام, ارگاسم زن, ارگاسم زن و مرد, ارگاسم
    نکاتی برای خانمهای باردار در نوروز
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 20:38 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    بچه دار شدن می تواند به معنای شکفتن گل زندگی مشترک و آغاز بهاری دیگر باشد. به ویژه برای زوج هایی که برای اولین بار صاحب فرزند می شوند احتمالا این آغاز هیجان انگیزتر خواهد بود. فراموش نکنید با این که هنوز فرزندتان چشم به این دنیا باز نکرده است ولی از احساس و هیجانات شما می تواند بهار را حس کند...

    متن کامل در ادامه مطلب..


    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: زنان
    :: برچسب‌ها: نکاتی برای خانمهای باردار در نوروز, خانمهای باردار در نوروز, بارداری
    اختلالات زناشوئی در خانم ها
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 19:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    کم نیستند زوجهائیکه اگر بررسی شوند، مشخص می شود که در روابط زناشوئی مشکلات عدیده دارند ولی فکر می کنند که یک مسئله طبیعی است. درصد قابل توجهی از خانمها در طول زندگی زناشوئی خود ارضاء جنسی را تجربه نمی کنند. درصد قابل توجهی از مردان نمی دانند که زنان نیز مثل مردان باید به ارضاء جنسی برسند..


    متن کامل در ادامه مطلب..


    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: زناشویی، زنان
    :: برچسب‌ها: اختلالات زناشوئی در خانم ها, اختلالات زناشوئی, زناشوئی
    با دندان‌ درد در ایام تعطیل چه کنیم؟!
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 15:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

    یکی از مشکلاتی که گاهی در ایام تعطیل برای برخی از افراد به وجود می‌آید، ابتلا به دندان‌درد و در دسترس نبودن دندان‌پزشک یا مرکز درمانی است. در چنین مواردی ما فقط می‌توانیم به شما توصیه کنیم برای پیشگیری از درد کشیدن و کنار آمدن با دندان‌درد تا رسیدن به یک مرکز درمانی، از داروهای مسکن بدون نسخه مانند استامینوفن، مفنامیک‌اسید یا ایبوپروفن استفاده کنید.

    البته امکان دارد شما به عفونت حاد یا التهاب دندان‌ها هم مبتلا شده و نیاز به مصرف آنتی‌بیوتیک داشته باشید اما خوردن آنتی‌بیوتیک‌ها نیاز به تجویز پزشک دارد و نمی‌توان مصرف خودسرانه آنها را توصیه کرد. به همین دلیل تنها توصیه تا پیش از مراجعه به دندان‌پزشک، فقط آرام کردن درد دندان با خوردن قرص‌های مسکن است.

    گاهی ممکن است در طول تعطیلات به علت زمین خوردن یا مصرف خوراکی‌های سخت، دچار شکستگی دندان هم بشوید. در این مورد توصیه می‌شود که در صورت امکان تکه شکسته دندان یا دندانی که به‌طو کامل از جایش جدا شده است را پیدا کنید، آن را بلافاصله درون شیر یا سرم فیزیولوژی قرار دهید و هرچه سریع‌تر به نزدیک‌ترین دندان‌پزشک مراجعه کنید تا تکه شکسته یا دندان کامل را سرجایش قرار دهد و کارهای درمانی لازم برای ترمیم و حفظ دندان اصلی و طبیعی را انجام دهد.

    http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع : افکار



    :: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
    :: برچسب‌ها: با دندان‌ درد در ایام تعطیل چه کنیم, دندان‌ درد, دندان‌
    ۱۰ باور اشتباه در مورد روابط زن و شوهر با یکدیگر
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
    جزء آن دسته از زوج هایی هستید که با بررسی روابط موجود با یکدیگر و آگاهی از ویژگی های شخصیتی خود و همسرتان در پی یک رابطه نزدیک و در عین حال صمیمانه اید و با استفاده از این روش تبدیل به یک زوج خوشبخت شده اید؟ باید خدمتتان عرض کنم که هیچ راه قطعی و درست و مشخصی برای یک همسر خوب بودن وجود ندارد چرا که اخلاق و روحیات افراد با یکدیگر متفاوت است و اگر روشی که شما و همسرتان پیش گرفته‌اید، نتیجه‌ دلخواهتان را ایجاد می‌کند، همان را پیش بگیرید. به اشتباهات زیر توجه کنید تا متوجه شوید که همیشه یک استاندارد و قوانین خاصی در یک رابطه خوب تعیین کننده نیست..


    متن کامل در ادامه مطلب..


    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
    :: برچسب‌ها: ۱۰ باور اشتباه در مورد روابط زن و شوهر با یکدیگر, روابط زن و شوهر, زن و شوهر
    چطور درباره همسر آينده تحقيق کنيم؟
    پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 10:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

    چطور درباره همسر آينده تحقيق کنيم؟

    قرار نيست نظرتان در تحقيقات هم‌جهت با شخص منبع تحقيق باشد. شما براي کشف حقيقت آمده‌ايد نه براي ايجاد ارتباط و تفاهم، هرچند ارتباط مناسب و حسن‌تفاهم، مي‌تواند به طرف مقابل اطمينان دهد و نکات مهمي را بيان کند .
      امروزه با پيچيده شدن روابط، تغيير الگوهاي آشنايي و ازدواج، زياد شدن مهاجرت و حتي بالا رفتن مشکلات زمينه‌اي مثل اعتياد يا بيماري‌هاي عصبي، بايد در امر ازدواج تحقيق بيشتري کرد. در واقع همان قدر که احتمال ازدواج ناموفق بالا رفته، ضرورت تحقيق و دقت و شناخت هم بيشتر شده است..


    متن کامل در ادامه مطلب..


    :: ادامه مطلب
    :: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
    :: برچسب‌ها: چطور درباره همسر آينده تحقيق کنيم, همسر آينده, تحقیق همسر آینده, همسر