هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

زوج‌های جوان، بی بهره از مهارت‌های زناشویی
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 14:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
زوج‌های جوان، بی بهره از مهارت‌های زناشویی

اختلافات به ظاهر ساده خانوادگی گاهی چنان گسترش پیدا می‌کنند که کانون گرم خانوادگی‌ای را که با زحمت بسیار تشکیل شده است از هم می‌پاشند و چراغ امید را در محفل خانواده خاموش می‌کنند.
زن و مرد جوانی که با هزار امید و آرزو خانواده تشکیل داده‌اند به یک باره درمی‌یابند که قادر به ادامه زندگی نیستند.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
زندگي با روياهاي شيرين‌‏
جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 16:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
در زندگي همه ما اوقاتي سرشار از مصائب و سختي‌‌هايي وجود دارد كه گاه آنقدر گزنده، تلخ و غيرقابل تحمل ‏مي‌نمايد كه چاره‌اي نيست جز اين كه مفري براي رهايي از آنها بيابيم تا بتوانيم با‌ آنها كنار آمده و نگذاريم اين‌گونه ‏مشكلات ما را از پاي در آورد.‏

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
شما پرحرف هستيد يا كم حرف
جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 15:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
صحبت كردن يكي از نيازهاي طبيعي انسانهاست و اگر بخواهيم حق مطلب را بهتر ادا كنيم، بايد بگوييم حرف زدن يكي از مهارت‌هاي زندگي است كه براي توسعه و تداوم روابط سالم و مستحكم لازم است

همچنين نحوه سخن گفتن و عادت‌هاي كلامي تا حد بسيار زيادي بازگوكننده شخصيت افراد است. بعضي از مردم آنقدر حرف مي‌زنند كه همه ترجيح مي‌دهند از مصاحبت با آنها اجتناب كنند، و برخي ديگر آنقدر كم‌حرف‌اند كه حتي در زماني كه به حرف زدن احتياج هست نيز از اينكار طفره مي‌روند.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
نگاهی به درون
جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 15:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هیچ وقت به پستوی ذهن خود سفر کرده‌اید، قطعا سفر پر‌پیچ و خمی است؛ اگر پیچیدگی‌های آن را دریابیم.

چرا که تجربیات گوناگون ما در این پستو، طبقه‌بندی و نگهداری می‌شوند و در واقع هر کلام، روایت و ماجرایی، پرونده‌ای از آنها را به بازخوانی فرا‌می‌خواند.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
10 قانون برای داشتن یک روز خوب
جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 15:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
1) امروز، من به عقب باز نمی گردم :
اگر کسی خشن است، اگر کسی بد اخلاق است، اگر کسی نامهربان است، من عکس العمل و واکنشی بهش نشان نمی دهم مثل عادات گذشته.
2) امروز از خدا خواهش می کنم که دشمنم را بیامرزد :
اگر با کسی برخورد کردم که رفتارش با من غیر منصفانه و با خشونت است، به آهستگی و بی صدا از خدا می خواهم که آن شخص را مورد آمرزش قرار دهد؛ من می فهمم که دشمن می تواند یک عضو خانواده، یک همسایه، یک همکار و یا یک غریبه باشد.
3) امروز، در مورد چیزهایی که بیان می کنم، محتاط خواهم بود :
احتیاط و دقت در انتخاب کلمات منجر می شود که من شایعات را انتشار ندهم.
4) امروز مسافت اضافی را خواهم پیمود:
امروز راهی پیدا می کنم برای تقسیم کردن مسئولیت های شخص دیگری.
(راهی پیدا می کنم تا مسئولیت های شخص دیگری را تقسیم کنم و بخشی از آن را من به دوش بکشم)
5) امروز فراموش می کنم :
امروز هر آزار و آسیبی که سر راهم قرار می گیرد را فراموش کنم.
6) امروز، کار زیبایی برای کسی انجام خواهم داد :
اما این کار را مخفیانه انجام نخواهم داد.
ناشناسانه، رحمت و برکت را بر زندگی دیگران می گسترانم.
7) امروز متفاوت برخورد می کنم، این راهیه که باعث می شه متفاوت باشم :
قانون طلایی را تمرین خواهم کرد – "با دیگران همان گونه باش که دوست داری آنان با تو باشند." _ با هرکسی که برخورد می کنم.
8) امروز، روح کسی را که دلسرد کرده بودم را بیدار می کنم :
لبخندم، کلماتم، بیانم، پشتیبانم هستند تا بتوانم تغییر بدهم کسی را که با زندگی کشمکش دارد.
9) امروز می خواهم به بدنم رسیدگی کنم :
کمتر غذا می خورم، فقط غذاهای سالم می خورم، خدا را برای بدنی که بهم داده شکر می کنم.
10)امروز، روحانیت و معنویت را در خودم پرورش می دهم :
امروز وقت بیشتری را برای نماز و دعا صرف خواهم کرد. امروز خواندن چیزی معنوی یا الهامی (کتاب آسمانی) را آغاز می کنم و یک مکان آرامی را پیدا خواهم کرد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
قضاوت و واقعیت زندگی
جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 15:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بسیاری از مردم همه چیز را از دریچه عواطف و احساسات خود می¬بینند و با تکیه بر بینش و سلیقه شخصی خود، بر قضاوت¬های خویش جامه عمل می¬پوشانند. این افراد در تمام مدت روز، عقاید خود را بگونه¬ای معرفی می¬کنند که گویی با حقایق محض کمترین تفاوتی ندارد. در صورتی که آنچه این افراد می¬گویند تنها برداشتی از یک حقیقت است. اگر بین قضاوت و حقیقت تفاوت قایل نشوید، یقین بدانید که سراسر زندگیتان آماج تیرهای زهرآگین غم و اندوه و ناکامی خواهد بود و جز رنج چیزی دستگیرتان نخواهد شد. تنها زمانی می¬توانید از این ورطه نجات یابید که حقایق را همانگونه که هست، فارغ از عقیده و قضاوت شخصی خود بشناسید.
درک شما از واقعیت¬ها به نگرش شما وابسته است. شما جهان را با قالب ذهنی خود ادراک می¬کنید و عباراتی نظیر: امروز براستی روز خوبی است و یا امروز واقعا روز بدی است تنها معرف آب و هوای درونی شماست و با واقعیت فاصله دارد. هر روز از زندگی شما بر حسب اینکه درباره آن چگونه قضاوت می¬کنید می¬تواند خوب و یا بد باشد. حال با این اوصاف چند بار در روز عقاید خود را در قالب حقایق مطرح می¬کنید؟ به یاد داشته باشید که خواه در عقاید خود تجدید نظر کنید و خواه نه، حقایق همانگونه که تاکنون بوده¬اند، همچنان بر زندگی شما حاکم خواهد بود. بنابراین برای کاهش تنش¬های روزانه ناشی از عدم تمیز واقعیت و قضاوت، نکات زیر را به خاطر داشته باشید:
۱) چرخ گردون در قبال شادمانی و نشاط و سایر موهبت¬های نیکو به شما مدیون نیست. گرایش و اعتقادات شما مبنی بر این که قرار است روزگار نیکبختی و شادمانی را برایتان تدارک ببیند، در آفرینش آنچه برای زندگی شخصی خود می¬خواهید شما را دچار مشکل می¬کند. بنا¬براین به توانایی¬های باطنی خود اعتماد کنید و بر آنچه که در حیطه اختیار و توان شماست تاثیر گذارید و هرگز انتظار نداشته باشید که همه چیز بر حسب میل و خواسته شما متحقق شود.
۲) هیچ چیز در جوهر بد نیست. این طرز تلقی ماست که صفت بد را برازنده چیزی می¬شناسد و مانع از آن می¬شود که آن را بدرستی تجربه کنیم. چنانچه تاکنون با طبقه بندی خوب و بد آلت دست قرار گرفته¬اید، از امروز با خود عهد کنید که از واژه¬های متضادی چون سالم، معیوب، قانونی، غیر قانونی، موثر، بی¬تاثیر، عملی و غیر عملی که معطوف به واقعیت¬هاست و از مفهومی واقعی برخوردار است استفاده کنید.
۳) برای اینکه ذهن خود را توانای پرداختن به دشواری¬های بیشمار زندگی کنید، باید خود، دیگران و رویدادها را همانگونه که هست و نه با چشمانی آکنده از پیش¬داوری، نظرات و عقاید مشاهده کنید.
۴) این باور را در خود تقویت کنید که می¬توانید طرز تلقی خود را نسبت به هر چیز تغییر دهید. درصدد نباشید که کارها و عملکرد¬های دیگران را با معیارهای ویژه خود بسنجید و اصلاح کنید.
۵) برای ادراک حقایق باید الگوی ذهنی خود را کنار بزنید و به بیرون گام بردارید. برای اینکه اتاق حقیر، خود را رها ساخته و وقایع جهان را آنگونه که هست درک کنید، ضرورت دارد که از عقاید گمراه کننده و زیان¬آور دست بشویید.
۶) ناراحتی و اندوه در قبال پدیده¬هایی که قابل تغییر نیست و به واقعیت پیوسته است، جز تباهی و اتلاف انرژی فرجامی ندارد .



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
روش های جلب علاقه همسرتان
سه شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 23:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مردها می توانند به روش های گوناگون و بی آنکه زحمت فراوانی به خود بدهند توجه همسرانشان را جلب کنند و به بار عاطفی زندگی زناشویی خود بیفزایند. اغلب مردها این را می دانند اما زحمت آن را به خود نمی دهند .

 

زن برای اینکه احساس کند شوهرش او را دوست دارد، باید از ناحیه ی همسرش بارها مورد محبت قرار گیرد. یک یا دو بار ابراز محبت هر اندازه هم که مهم باشد نمی تواند برای زن رضایت بخش باشد.


متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
تصمیم گیری درازدواج
سه شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 23:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
برخی از مسائل در زندگی سیاه یا سفید هستند و تصمیم گیری دربارة آنها آسان است. اتومبیلی با سرعت زیاد به سمت شما میآید كه راننده آن متوجه شما نیست. شما برای اینكه زنده بمانید، از مسیر حرکت آن اتومبیل کنار میروید و مطمئن هستید که تصمیم درستی گرفته اید. اما در مورد مسائل خاكستری چه باید کرد؟ باید ازدواج كنیم یا خیر؟ تصمیم دربارة اینکه با چه کسی ازدواج کنیم، جزو مسائل خاكستری و پیچیده و زیبای زندگی بشری است.


متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
به فرزندمان آرامش هديه‌ كنيم
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 23:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اين روزها همه پدر و مادرها نگران فرزندانشان هستند و مي‌خواهند زندگي آرامي براي آنها فراهم كنند، اما متاسفانه كودكان هم بيش از پيش عصبي و ناراحت شده‌اند و پدر و مادر مي‌توانند به آنها كمك كرده تا زندگي آرام‌تري را تجربه كنند.

وقتي كودك عصباني است، نبايد با تحريك بيشتر و ناراحت كردن او، احساس خشونتش را افزايش داد. بلكه بايد به هر صورتي كه ممكن است، آرامش بيشتري در فضاي خانه ايجاد كرد.

براي اين‌كه فرزنداني آرام و شاد داشته باشيد، در اولين مرحله محيط خانه را آرام كنيد. بهترين شيوه براي آموزش مقابله و برخورد صحيح با عصبانيت، نشان دادن الگويي موفق است. علاوه بر اين، هيچ كودكي نمي‌تواند با مطلب خواندن و تحقيق كردن، آرامش را بياموزد، او بايد در عمل ببيند و اين حس را تجربه كند. پس آرام باشيد تا كودك شما هم آرام بودن را بياموزد.

البته بسياري از بچه‌ها به دليل ناتواني در ابراز احساسات منفي و خشم خود، عصباني شده و با خشونت اين حس را بيان مي‌كنند. در چنين شرايطي بهترين كار اين است كه از كودك در مورد احساساتش سوال كنيد و به او اجازه دهيد در مورد نگراني‌ها و خشم‌هايش صحبت كند.

وقتي كودك عصباني است، سعي كنيد او را به آرامش تشويق كنيد. متاسفانه كودكان نمي‌دانند در مواقع عصبانيت مي‌توان به گونه‌اي ديگر نيز برخورد كرد. آنها فقط يك شيوه را بلدند و همان را نيز تكرار مي‌كنند، اما اگر والدين براي آنها توضيح دهند كه رفتاري آرام‌تر و بهتر هم مي‌توان جايگزين كرد، شايد وضعيت تغيير كند.

پس با او در مورد رفتارهايي جايگزين صحبت كنيد؛ حتي مي‌توانيد به او كارهايي عملي را پيشنهاد دهيد، كارهايي مانند قدم زدن، نقاشي كردن، شنيدن يك موسيقي آرام و لذت‌بخش، ورزش كردن و حرف زدن با فردي مطمئن.

البته آموختن شيوه‌اي جديد و موثر براي برخورد با عصبانيت، كاري راحت نخواهد بود، بخصوص اگر كودك فقط شيوه‌هاي تهاجمي را آموخته است. آن طور كه تحقيقات نشان مي‌دهند، يادگيري رفتاري جديد به 21 روز تمرين و تكرار نياز دارد. بنابراين شيوه هاي مناسب كودك خود را انتخاب كرده و ‌ادامه دهيد. مطمئن باشيد آموختن و تغيير دادن شيوه برخورد با ناكامي‌ها كمك بزرگي به فرزند شما خواهد كرد.

منبع: hodu.com



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
ما را درك كنيد
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 23:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
آموزش احترام گذاشتن به ديگران و بخصوص بزرگ‌ترها، يكي از نكات مهم و اساسي در تربيت كودكان است. خوب است كه همه كودكان بدانند و بياموزند كه باديگران با ادب و احترام برخورد كنند، اما در اين زمينه نبايد از نقش والدين غافل شد؛ والدين مي‌توانند با رفتار خود به كودك بياموزند چرا و چگونه بايد به ديگران احترام بگذارد.

براي آموزش ادب و احترام به كودكان و كنترل رفتارهاي بي‌ادبانه و ناپسند او لازم است:‌

الگوي خوبي براي او باشيد. اگر مي‌خواهيد كودك كاري را انجام دهد، شما هم بايد به آن عمل كنيد.

بگوييد چه انتظاري داريد. پدر و مادر بايد انتظارات خو را به كودك بگويند. تا او بداند كه هميشه و در هر شرايطي بايد مودب باشد. بنابراين اگر انتظارات شما بيشتر باشد ـ البته منطقي ـ بچه‌ها هم بيشتر به آن اهميت خواهند داد.

به آنها آموزش دهيد. به كودك ياد بدهيد. بايد احترام بگذارد و با هر ابزاري او را تشويق به اين كار كنيد.

او را تشويق كنيد. هر وقت كودك از كلمات محترمانه استفاده مي‌كند و گفتارش همراه با ادب و احترام است، او را تشويق كنيد. به او نشان دهيد كه شما متوجه برخورد مثبت او مي‌شويد و برايش ارزش قائل هستيد.

با او صحبت كنيد. زماني كه كودك ديگري را ديديد، در مورد رفتار او با فرزند خود صحبت كنيد. رفتارهاي محترمانه يا بي‌احترامي‌هاي او را مشخص كرده و در مورد آنها با كودك‌تان‌ صحبت كنيد.

برخوردش را اصلاح كنيد. محكم و قاطعانه به او بياموزيد چگونه بايد با احترام برخورد كند. البته حواستان باشد هنگامي كه مي‌خواهيد رفتار او را اصلاح كنيد، احترام را در رفتار خودتان در نظر داشته باشيد.

كودك را درك كنيد. كودكان در حال رشد هستند و هم زمان مي‌آموزند چگونه بايد برخورد كنند.

بنابراين ممكن است گاهي به دليل اين‌كه نمي‌دانند شيوه صحيح برخورد چيست، واژه‌اي را انتخاب ‌كنند يا به شيوه‌اي خاص برخورد نمايند كه مورد پسند شما نيست.

رفتارهاي خوب را تقويت كنيد. هر از چند گاهي رفتارهاي خوب كودك را به او يادآوري كنيد. آنها بايد بدانند رفتار خوب چه حس‌ و ‌نتايجي برايشان دارد.

البته هميشه به خاطر بسپاريد كه تشويق‌هاي شما نبايد او را عادت دهد هميشه براي هديه و پاداشي خاص، با احترام برخورد كند، بلكه بايد ارزش اين برخورد را درك كرده و هميشه چنين شيوه‌اي را پيش بگيرد.

منبع: drrobynsilverman.com



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
انتقاد ، يک فرصت تلخ
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 21:38 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
شما چطور با انتقادات ديگران برخورد مي‌کنيد؟ تصور ما بر اين است که اولين واکنش اکثر ما دفاع از خودمان يا بدتر از آن، حمله به فرد منتقد است.و با اين حال، با اينکه انتقاد مي‌تواند ناراحت ‌کننده باشد و روحيه را ضعيف کند، اما مي‌توان از ديدگاهي مثبت هم به آن نگاه کرد.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
بهترین نسخه برای شما
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 21:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
خانواده، یكی از نهادهای مهم جامعه بشری است كه زیربنایی ترین و اولین نهاد اجتماع به شمار می رود. تأثیر خانواده بر رشد، تعادل و شكوفایی افراد و جامعه به حدی است كه هیچ صاحب نظری نمی تواند آن را انكار كند. از این رو ادیان الهی به جهت نقش مهم خانواده در اخلاق و معنویت انسان ها، آموزه های مهمی در این زمینه ارائه كردند.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
با متانت تسلیم شوید
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 21:34 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
اغلب با جنبه هایی از زندگی درگیر هستیم كه از كنترل ما خارج هستند (سر و صداها، اغتشاش ها، نظریاتی كه نمی پسندیم، وسایلی كه گم كرده ایم، بی ادبی ها، نقص ها، منفی بافی ها، لوله های شكسته، راه آب های مسدود شده و هر چیز دیگر). ما می جنگیم، عصبانی و ناراحت می شویم و آرزو می كنیم كه همه چیز متفاوت بود. ما شكایت، خودخوری و دلسوزی می كنیم ولی با وجود همه این حالات رفتاری، نتیجه نهایی كماكان همان است: همه مسائلی كه نسبت به آنها احساس درماندگی می كنیم به همان شكل باقی می مانند. دندان قروچه و گره كردن مشت ، هیچ چیز را حتی به قدر ذره ای تغییر نمی دهد. در حقیقت، آتش شعله ورتر و اغلب مورد را بدتر از آنچه كه بوده، می كند.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
خانواده شما نامزدتان را تایید نمی کنند؟
شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

یکی از بدترین اتفاقاتی که ممکن است برایتان بیفتد این است که وقتی می‌خواهید کسی که تازه با او آشنا شده ‌اید را به خانواده یا دوستانتان معرفی کنید، مورد تایید و خوشایند آنها قرار نگیرد. در چنین موقعیتی چه باید بکنید؟ آیا باید به حرف آنها که می‌گویند این فرد به درد شما نمی‌خورد گوش دهید؟ یا با میل خودتان پیش بروید؟ این اتفاق ممکن است برای همه بیفتد و شما چه فردی باشید که رابطه جدیدتان را معرفی کرده‌ اید یا جزء خانواده یا دوستان فردی باشید که رابطه جدید خود را به شما معرفی کرده است، کنار آمدن با این موقعیت برایتان سخت خواهد بود. 

یک نمونه آن یکی از دوستان نزدیکم است که همیشه با اشک و ناله درمورد نامزد خود برای من حرف می‌زد، نامزدی که می‌دانستم رابطه‌ ای متلاطم اما عاشقانه داشت. طبیعتاً سعی می‌کردم همیشه هوای او را داشته باشم و اصلاً دوست نداشتم که او را ناراحت ببینم اما می‌دانستم هم که وقتی همه چیز در رابطه‌اش خوب پیش می‌رود، خیلی کم از آن برای من تعریف می‌کند و فقط می‌گفت که شاد و خوشبخت است اما وقتی مشکلی برای او پیش می‌آمد، روزها درمورد آن با من حرف می‌زد و همه جزئیات را مو به ‌مو برایم تعریف می‌کرد. من هیچوقت با چیزهایی که درمورد نامزدش می‌گفت درمورد او قضاوت نمی‌کردم چون می‌دانستم فقط حرف‌های یک طرف قضیه شنیده‌ام. بنابراین بااینکه می‌دانستم این رابطه خیلی از نظر احساسی برای سلامت او مفید نیست، به خودم حق دخالت نمی‌دادم و همیشه سعی می‌کردم که نظرم را بی‌طرفانه ابراز کنم.

نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که دوستان و خانواده ‌تان می‌خواهند همیشه شما را شاد و سرحال ببینند و یک دوست واقعی همیشه خوب شما را می‌خواهد. اما هیچ‌‌ کس واقعیت رابطه شما را نمی‌داند و درک نمی‌کند مگر خودتان و طرف مقابلتان چون فقط شما دو نفر هستید که می‌دانید دقیقاً در آن رابطه چه می‌گذرد. نصیحت‌های دوستان و خانواده همیشه بنابر چیزهایی است که شما درمورد رابطه‌ تان به آنها می‌گویید به همین علت دیدگاه آنها همیشه محدود است. با این ‌وجود این نگرش به آنها امکان می‌دهد الگوهایی را در رابطه شما پیدا کنند که خودتان آنها را نمی‌بینید چون دوستان و خانواده‌ تان کسانی هستند که بهتر از بقیه شما را می‌شناسند. بعضی ‌وقت‌ها وقتی عاشق کسی هستیم، از خیلی چیزها می گذریم، خیلی چیزها را نمی‌بینیم و دوستانتان اولین کسانی هستند که پاهایتان را دوباره روی زمین برمی‌گردانند و جنبه ‌های خاص رابطه ‌تان که خودتان چشمتان را روی آن بسته‌ اید را به شما نشان می‌دهند.

وقتی دوستان یا خانواده‌ تان نصیحتتان می‌کنند، یادتان باشد که آنها از تجربیات خودشان استفاده می‌کنند. اگر شک دارید که طرف مقابلتان به شما خیانت می‌کند و آنها هم قبلاً خیانت دیده باشند، خیلی سخت است که تجربه خودشان را در نصیحتی که به شما می‌کنند وارد نکنند. اگر خیلی صدمه دیده باشند، احساسات حل ‌نشده ‌ای دارند که آن را در نظراتشان پیاده می‌کنند که ممکن است اصلاً در مورد شما  موقعیت شما کاربردی نداشته باشد. دوستتان می‌خواهد شما تجربه‌ بدی که آنها داشته‌اند را تکرار نکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که وقتی دوستی شما را نصیحت می‌کند، باید به حرفهایش خوب گوش کنید، آن را بررسی کنید و چیزهایی را که فکر می ‌کنید به درد شما و موقعیتتان می‌خورد را از آن بیرون بکشید و از آن برای بهتر کردن رابطه ‌تان استفاده کنید.

وقتی می‌خواهید به دوستی درمورد رابطه‌ جدیدش توصیه کنید، مهمترین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که بی‌طرف و صادق باشید. دوست دارید دوستتان به شما اعتماد کند و درمورد رابطه‌اش آزادانه با شما دردودل کند و خیلی مهم است که احساس نکند که او را قضاوت می‌کنید. یکی از دوستانم در رابطه ‌ای بود که خانواده‌اش اصلاً از آن راضی نبودند و تا آخر هم خانواده‌اش آن رابطه را نپذیرفتند. این مسئله باعث شده بود که سختی ‌های زندگی برای دوست من سخت ‌تر شود چون نمی‌توانست به خانواده ‌اش که نزدیک‌ترین کسانش بودند تکیه کند. اگر دوستتان با کسی وارد رابطه شده است که فکر می‌کنید به درد او نمی‌خورد، نگرانی خودتان را حتماً ابراز کنید و بعد انتخاب را به خود او واگذار کنید و یادتان باشد که دستی بین شما از همه اینها مقدم‌ تر است. همیشه این احساس را به آنها بدهید که هر زمان که دوست داشتند می‌توانند برای دردودل و کمک روی شما حساب کنند.

نکته مهم این است که توصیه مهمترین کسی که باید همیشه گوش دهید خودتان هستید. اگر به دوستتان می‌گویید که کاری اشتباه است چرا باید خودتان آن را بپذیرید؟ پس همیشه به حرف دوستان و خانواده‌ تان گوش دهید و توصیه‌ هایشان را نادیده نگیرید اما خودتان بهتر از هر کسی می‌دانید که چه چیز به نفعتان است. فقط یادتان باشد که همیشه با خودتان صادق باشید.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
چطور از خیانت جلوگیری کنید؟
شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


نتایج تحقیقات مختلف درمورد خیانت متفاوت است. وقتی محققان پرسشنامه‌هایی را بین زنان و مردان مختلف پخش کردند و از آنها پرسیدند که آیا تابحال خیانت کرده‌اند یا نه، به نظر رسید که مردان علاقه زیادی به لاف زدن درمورد خیانت‌های خود دارند. اما زنان معمولاً انجام اینکار را پنهان کرده و درمورد آن دروغ می‌گویند. هِلِن فیشر جامعه‌شناس اعتقاد دارد که این مسئله علت دارد و آن این است که زنان در طول تاریخ بیشتر از مردان مورد خیانت قرار گرفته‌ اند. درنتیجه خیانت، زنان فرزندان و حمایت مالی و اقتصادی خود را از دست داده و حتی در برخی کشورها تحت خشونت‌های قانونی قرار می‌گیرند.

تقریباً نیمی از افرادیکه در روابط متعهد هستند، در نقطه‌ای از رابطه دست به خیانت می‌زنند. و 98 درصد از افراد درمورد فردی جز فرد مقابلشان در رابطه خیالپردازی عشقی می‌کنند. با شیوع شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک، این خیالپردازی‌ها بسیار راحت‌تر از گذشته شده است، چه به‌صورت آنلاین و چه واقعی.

جالب است که ندرتاً افراد همسرشان را به‌خاطر کسی که با او دست به خیانت زده‌اند رها می‌کنند. و آنهایی که اینکار را می‌کنند، احتمال طلاق در رابطه دومشان بسیار بالا است زیرا فردمقابل نمی‌تواند به کسی که یکبار به خانواده خود خیانت کرده است، اعتماد کند.

پس اگر خیانت سودی به دنبال ندارد، چرا آدم‌ها به هم خیانت می‌کنند و آیا می‌توان جلو خیانت همسر را گرفت؟

 برخلاف باور عموم، خیانت معمولاً زمانی اتفاق نمی‌افتد که فرد از رابطه خود ناخوشنود است. هشتاد درصد از خیانت‌ها به دلیل فرصتی که به دست رسیده‌ است انجام می‌شوند.

اگر این درست باشد، بنابراین مهم نیست که چند مرتبه با همسرتان رابطه‌ جنسی داشته باشد یا اینکه آشغال‌ها را شب‌ها سر کوچه بگذارید یا نه. ازدواج شما همیشه درمعرض خیانت قرار دارد. دور کردن دوستان از جنس مخالف همسرتان یا محدود کردن زمانی که در اینترنت سپری می‌کند هم اثری ندارد.

و البته این را هم بگوییم که همیشه کسانیکه مشکل اخلاقی دارند نیستند که خیانت می‌کنند. در سال 2004، 82 درصد از پاسخ ‌دهندگان به یک تحقیق ابراز کرده‌اند که خیانت همیشه کاری اشتباه است. و یک تحقیق نشان داده است که تا نیمی از زنان متاهل بعد از ازدواج تا قبل از 40 سالگی حداقل یک عاشق دارند.

پیش‌گیری از خیانت خیلی ساده است، راهش راست گفتن است. محققان و روانشناسان اعتقاد دارند که برای اینکه زوج‌ها از بروز خیانت در زندگی زناشویی خود جلوگیری کنند، باید اول قبول کنند که جذب شدن به افراد دیگر مسئله‌ای کاملاً طبیعی است. و اگر متوجه شدید که درمورد یک فرد دیگر به غیر از همسرتان خیالپردازی می‌کنید، باید موضوع را به اطلاع همسرتان برسانید. این یعنی درمورد احساساتتان صادق باشید. البته لازم نیست که با گفتن جزئیات مسئله احساسات همسرتان را خدشه‌دار کنید اما قبل از اینکه نگرانی‌هایتان به مسئله جدی‌تری تبدیل شود با همسرتان صادق باشید.

به همسرتان بگویید که چه ویژگی رابطه‌تان را تحسین می‌کنید و فکر می‌کنید رابطه‌زناشوییتان چه ایرادات و اشکالاتی دارد. کاملاً راحت و معمولی با همسرتان حرف بزنید و احساساتتان را با هم درمیان بگذارید.

حرف زدن درمورد این مسائل را باید با دیدگاهی عادی و طبیعی نگاه کنید نه تهدیدآمیز مگراینکه طرف مقابلتان چیزی را از شما پنهان کند. آنوقت است که آن خیالپردازی به مسئله‌ای جدی‌تر تبدیل می‌شود و ممکن است موجب رفتارهای موزیانه و پنهان‌کاری شود. همین است که خیانت ایجاد می‌کند.

دفعه بعدی که با فردی جذاب روبه‌رو شدید، کسی مه از هر لحاظ تجسینش می‌کردید، حتماً موضوع را با همسرتان درمیان بگذارید. همیشه به اینکه در رابطه‌تان چه می‌کنید دقت داشته باشید. این را به یک اولویت زندگیتان تبدیل کنید و از بودن با هم لذت ببرید.

بعد از مدتی خواهید دید که جزء معدود روابط متعهدی خواهید بود که دو طرف کاملاً به هم متعهد هستند.




:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
10 آداب روز عروسی مخصوص عروس و دامادها
شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


روز عروسی شما قرار است به ‌یادماندنی‌ترین روز زندگیتان باشد، به همین دلیل رفتار شما باید نشاندهنده این موضوع باشد. نمی‌دانید در روز عروسی باید چه بکنید و چه رفتاری داشته باشید؟

خیلی مهم است که با میهمانانتان صحیح، صمیمی و قدرشناسانه برای آمدنشان به مراسمتان، رفتار کنید. مطمئن باشید اگر عروس یا دامادی قدرشناس باشید، پنج، ده یا پنجاه سال دیگر افسوس نمی‌خورید. همچنین باعث می‌شود در خاطر میهمانانتان چیزی جز عروس یا دامادی دوست ‌داشتنی، زیبا و متواضع نخواهد ماند. یادتان باشد این میهمانی فقط درمورد شما نیست، درمورد عروس و داماد و البته میهمانان است! برای اینکه مطمئن شوید در مراسم ازدواجتان تصویری زیبا و به ‌یادماندنی در ذهن میهمانانتان ایجاد می‌کنید، نکات زیر را رعایت کنید:

  • راهرو طراحی شده برای ورودتان را با متانت و وقار طی کنید، دسته‌ گلتان را طوری بگیرید که ساقه گل‌ها در دستتان قرار گیرد و گل‌های آن به سمت جلو بیفتد.
  • بوسه عروسی را از قبل تمرین کنید این بوسه باید بوسه‌ای شیرین و وزین باشد.
  • در ذهنتان نگه دارید که بعد از اتمام مراسم برای کسی دست تکان ندهید. دارید ازدواج می‌کنید، یک تیم فوتبال را که تشویق نمی‌کنید! همراه با همسرتان راهرو را دوباره برگردید، طوری که در ذهن همه، زوجی شاد و زیبا باقی بمانید.
  • وقتی زوج‌ها درگیر عکس گرفتن و فیلم‌برداری می‌شوند، فرصت پیدا نمی‌کنند که اولین ساعت‌های متاهلی خود را با دوستان و خانواده ‌شان شریک شوند. مخصوصاً اینکه معمولاً عروس و داماد کمی دیرتر از مهمانان وارد مراسم می‌شوند و این باعث می‌شود زمان بیشتری از میهمانان خود دور بمانند.
  • وقتی حرف می‌زنید، به چشمان میهمانانتان خوب نگاه کنید. این در هر زمان و هر گفتگویی، یکی از اصلی‌ترین آداب معاشرت است.
  • پس از وارد شدن به مراسم، به تک‌تک میزها سر بزنید. درصورت امکان حداقل دوبار در طول مراسم به دیدن تک‌تک میهمانان بروید و از آنها تشکر و قدردانی کنید.
  • همیشه و هرکجا که می‌روید حتماً همراه با همسرتان باشید نه تنها!
  • نه عروس و نه داماد نباید حین سیگار کشیدن یا نوشیدن آبمیوه مگر در گیلاسی لوکس دیده شود.
  • مشروب نخورید. هیچ‌کس از دیدن عروس یا دامادی مست خوشحال نمی‌شود.
  • گیلاس آبمیوه را از پایه آن بگیرید تا خنک بماند.

 

اگر دوست دارید، رفتارهای خوب و بدی که در عروسی‌های مختلف دیده‌اید را با ما مطرح کنید و اظهارنظرهای خودتان را به لیست ما اضافه کنید!



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
اگر با چنین آدم هایی دوست هستید دوستیتان را به هم بزنید
شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 0:47 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

۸ نوع شخصیت که باید از آنها دوری کرد:همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی ها و نعمت هایش شکر می کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین این نوع شخصیت ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:


● خودشیفته ها

این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می پندارند که دنیا گرد آنها می چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته های خود را بیان می کنند. گاهی به نظر می رسد باید به آنها گفت: « فقط خودت مهم نیستی که!»

این افراد فقط خواسته های خود را در نظر می گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته ها و امیال خود می کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی ماند.

 

● منفی گراها

این دسته قادر به درک خوبی ها و شادی ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می دهند.

آنها شادی را نابود می کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی ها پشت شیشه های خاکستری پنهان می شود

 

● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می کنند

مواردی که شما زیبا و دلفریب می بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

 

● خود رای ها

تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف های شما را پیدا می کنند و از این طریق به خواسته های خود می رسند.

این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می کنند که لزوما انجام نمی دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته ها و اولویت های آنها قرار می گیرد.

 

● همیشه ناامیدها

اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می شوید، شما را دلتنگ و افسرده می کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.این افراد «آنچه هست» را باور دارند و نسبت به «آنچه خواهد شد» مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالی که پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن ها و تلاش برای دستیابی به دوردست ها.

 

● آنهایی که نمی توانند صممیمی شوند

در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می دهند.

روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می دانند.

 

● حرمت شکن ها

این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می زنند یا کاری انجام می دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده ورازتان را برملا می کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

 

● آنهایی که همیشه متوقع هستند

هیچ وقت نمی توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی دانند و خواسته هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی کنند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
تلفن همراه براي بچه‌ها، آري يا نه؟
چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 1:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

خريد تلفن همراه براي فرزند نوجوان براي بسياري از والدين يك دغدغه ذهني است. اين دغدغه ممكن است به مرور افزايش يابد و آزاردهنده شود.

والدين مي‌دانند كه برخورداري فرزند كوچكشان از خدمات تلفن همراه مي‌تواند برايش مضرات زيادي داشته باشد، ولي مقاومت كردن در برابر خواست مصرانه فرزندي كه مي‌خواهد مثل دوستان و همكلاسي‌هايش باشد و سرافكنده نباشد براي مدتي طولاني دشوار به نظر مي‌رسد.

چنان كه تجربه نشان مي‌دهد اين مقاومت سرانجام فرو مي‌شكند و تلفن همراه به دست نوجواني مي‌افتد كه خيلي زود دلبسته وسيله آزادي‌بخش خود مي‌شود، در معرض آسيب‌هاي آن قرار مي‌گيرد و چه‌بسا آنچه دوست مي‌پندارد به بزرگ‌ترين دشمنش تبديل مي‌شود. تلفن همراه لازمه زندگي مدرن امروزي محسوب مي‌شود و نتايج نگران كننده‌اي كه از تحقيقات پزشكي درباره مضرات امواج آن منتشر مي‌شود همواره زير آوار اين نياز روزافزون مدفون مي‌گردد و چه‌بسا اعتنايي برنمي‌انگيزد. تاثير امواج تلفن همراه بر بروز انواع سرطان، افزايش فشار خون، استرس و تحريك عصبي، تخريب سلول‌هاي مغزي، اختلال سيستم شنوايي، ناباروري مردان، اختلالات رفتاري و ... در آزمايشگاه‌هاي پيشرفته پزشكي ثابت شده است، ولي كيست كه به خاطر اين مسائل حداقل ميزان صحبت با تلفن همراهش را محدود كند.

بالطبع خطر پزشكي امواج تلفن همراه كه از نوع مايكروويو هستند براي كودكان و افراد در سن رشد بيشتر و تهديد‌كننده‌تر است. براي اين گروه خطرها به محدوده پزشكي خلاصه نمي‌شود و اگر قصد داريد بالاخره در مقابل اصرار فرزندتان تسليم شويد و برايش تلفن همراه بخريد توصيه‌هاي زير را از ياد نبريد:

تلفن همراه صرفا براي تماس‌هاي ضروري است. اين را به فرزندتان توضيح بدهيد و رفتارش را در اين باره كنترل كنيد. اگر چه روزهاي اولي كه گوشي تلفن ‌همراه به دست هر كسي مي‌افتد بيشتر درباره آن كنجكاوي مي‌كند و چنين وضعيتي طبيعي است.

مانند ساير بازي‌هاي مجازي اجازه ندهيد فرزندتان با بازي‌هاي گوشي تلفن همراه وقت زياد بگذارند.

برخي مسائل مرتبط با امنيت اجتماعي را به وي آموزش دهيد. براي مثال اين كه نبايد با افراد غريبه يا ناشناس كه با وي تماس مي‌گيرند صحبت كند. فايل درون گوشي را از طريق بلوتوث از افرادي كه آنها نمي‌شناسد دريافت نكند يا عكس‌هاي خصوصي را با ديگران به اشتراك نگذارد. اخلاقيات را در دريافت و ارسال پيامك‌ها رعايت كند و مسائلي از اين نوع.

سعي كنيد گوشي همراه وي عاري از عكس‌ها يا اسناد خانوادگي باشد. حتي اجازه ندهيد در مهماني‌هاي فاميلي با گوشي تلفن همراه عكس بگيرد.

به تناوب محتويات تلفن همراه وي را چك كنيد. در اين باره نگراني‌هاي جدي وجود دارد و حتي نرم‌افزارهايي براي چك كردن فايل‌ها و پيامك‌هاي گوشي تلفن همراه كودكان حتي پس از پاك كردن آنها طراحي و عرضه شده است.

در اغلب گوشي‌ها امكان محدود كردن تماس‌ها وجود دارد. به اين نحو كه فقط امكان پاسخگويي به شماره‌هاي از پيش تعيين شده وجود خواهد داشت در صورت لزوم از اين قابليت استفاده كنيد. براي كودكان زير 9 سال چنين محدوديتي ضروري به نظر مي‌رسد.

از طريق مديريت هزينه مكالمه‌اي كه در قبض تلفن همراه ارسال مي‌شود يا ميزان اعتباري كه مي‌‌خريد فرزندتان را ملزم كنيد تا حد امكان استفاده از تلفن همراه را محدود كند.

اجاره ندهيد شب‌ها هنگام خواب گوشي تلفن همراه را كنار بسترش در حالت آماده باش بگذارد. از او بخواهيد در ساعات معيني از شب تلفن همراهش را خاموش نگه‌دارد.

نوجوانان ممكن است به صورت تهديدآوري به گوشي تلفن همراه خود وابسته شوند. به طوري كه حتي نتوانند چند دقيقه از آن دور بمانند. اجازه ندهيد اين وابستگي شكل بگيرد. علاوه بر آن درباره تغيير رفتارهاي احتمالي نظير وقت‌گذراني، بازي و ارسال پيامك به صورت ممتد با گوشي، گوشه‌گيري از گروه همسالان،‌ تيك‌هاي عصبي و... حساس باشيد و در صورت لزوم به وي براي اصلاح رفتارش تذكر بدهيد.

تجربه نشان مي‌دهد برخورداري فرزندان از تلفن همراه بر خلاف انتظار اوليه كميت و كيفيت نظارت والدين بر آنان را كاهش مي‌دهد. مراقب باشيد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
چند موضوع درباره مغز مردان
دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:11 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مغز مرد در طول زندگی‌اش تغییر وتحول پیدا می‌کند. این‌ها یافته‌های تازه در این زمینه است.

مردان احساساتی‌ترند

گرچه تصور عمومی این است که زنان احساسی‌ترند، اما پژوهش‌ها نشان داده است که نوزادان پسر نسبت نوزادان دختر واکنش‌های عاطفی بیشتری از خود نشان می‌دهند. یک بررسی در سال 2008 نشان داد که مردان در بزرگسالی نیز اندکی واکنش‌های عاطفی را با شدت بیشتری بروز می‌دهند- البته تنها پیش از آنکه از عواطف‌شان در موردی آگاه شوند.

مردان در برابر تنهایی حساس‌ترند

گرچه تنهایی می‌تواند برای سلامت و مغز هر کسی زیانبار باشد، اما مردان سالمند به خصوص نسبت به آن آسیب‌پذیرترند. مردان نسبت به زنان کمتر برای برقرار ارتباط تلاش می‌کنند،‌ در نتیجه تنهایی‌شان تشدید می‌شود و این تنهایی اثر آسیب‌رسانش را بر مدارهای اجتماعی مغزشان باقی می‌گذارد.

مردان بر حل مسائل متمرکزند

با اینکه بسیاری از بررسی‌ها نشان می‌دهند که زنان نسبت به مردان احساس همدلی بیشتری از خود بروز می‌دهند. اما ممکن است قضیه به این سادگی نباشد؛ ممکن است سیستم همدلی مغز مردان هنگامی که شخصی تحت استرس قرار دارد یا مشکلی را ابراز می‌کند، به سرعت بروز نکند، اما بخشی از مغز که مسئول "حل مسائل" است،‌به سرعت غلبه می‌کند و باعث کمک رساندن مردان به دیگران می‌شود.

مردان از قلمروشان دفاع می‌کنند

بخش از غریزه مردانه دفاع از قلمرو‌اش است. گرچه در مورد انسان‌ها باید پژوهش‌های بیشتری انجام شود، اما در پستانداران مذکر، بخشی از مغز که مسئول "دفاع از قلمرو" است، بزرگتر از بخش مشابه در پستانداران مونث است. با اینکه زنان نیز دارای حس مالکیت هستند، اما مردان با احتمال بیشتری ممکن است هنگامی که زندگی عشقی یا قلمرو‌شان در معرض تهدید قرار می‌گیرد، دست به پرخاشگری می‌زنند.

مردان از سلسله مراتب فرماندهی استقبال می‌کنند

مردان هنگامی سلسله مراتب قدرت حالت ناپایداری دارد، احساس اضطراب می‌کنند. اما وجود سلسله مراتب فرماندهی مستقر مانند نیروهای نظامی یا محیط‌های کاری، تستوسترون آنها را کاهش می‌دهد و پرخاشگری‌شان را مهار می‌کند.

مغز مردان واقعا در طول زمان بالغ می‌شود.

اشتغال خاطر با سلسله مراتب قدرت که از سنین بسیار پایین حدود 6 سالگی آغاز می‌شود، برانگیزاننده رقابت میان مردان است و اینکه همیشه به هم در این باره متلک بگویند؛ البته اینکه پرخاشگری به شکل کلامی بروز پیدا کند بسیار بهتر از این است واقعا نمود عملی بیرونی پیدا کند. بررسی‌های روانشناختی نشان داده‌اند که با افزایش سن مردان، علاقه آنها به برتری طلبی کاهش می‌یابد، و در عوض توجه بیشتری به رابطه‌های‌شان و بهبود بخشیدن به اجتماع‌ پیدا می‌کنند.

مغز مردان برای پدر شدن آمادگی پیدا می‌کند

مغز مردان چندین ماه پیش از این که پدر بشوند، برای همکاری با همسرشان آمادگی پیدا می‌کند. یک بررسی در سال 2000 نشان داد که پدران آینده تغییراتی هورمونی را از سر می‌گذرانند، هورمون پرولاکتین‌شان بالا می‌رود و هورمون تستوسترون‌شان کاهش پیدا می‌کند، و به این ترتیب احتمالا رفتار پدرانه در آنها تقویت می‌شود.

شکل بازی مردها با بچه‌ها‌یشان فرق می‌کند

شیوه بازی پدرها با بچه‌ها خاص خودشان است، شیوه آنها در انجام بازی‌های مبارزه‌جویانه، دارای خودانگیختگی بیشتر و برانگیزاننده بچه - ممکن است به یادگیری بهتر کودکان کمک کند، به آنها اعتماد به نفس بیشتری دهد و آنها را برای دنیای واقعی هم آماده کنند.

مردان می‌خواهند خانواده‌دار و بچه‌دار شوند

زنان می‌خواهند استقرار پیدا کنند، و مردان می‌خواهند خانواده‌دار و بچه‌دار شوند. یک بررسی در سال 2007 نشان می‌دهد که خطاهای مردان با احتمال بیشتری پیش از 30 سالگی رخ می‌دهد. پس از این سن، مردان به طور عمده بر تامین خانواده‌شان متمرکز می‌شوند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، مردان
آشنایی با راه‌های علاقه‌مند کردن کودکان به درس خواندن
یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 1:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
وقتی موضوع تحصیل بچه‌ها به میان می‌آید، پدر و مادران اغلب افراط یا تفریط را پیشه می‌کنند؛ یا نسبت به این مسئله بی‌توجه هستند یا بیش از حد نگران.

 چگونه می‌توانیم به‌‌طور همزمان به موفقیت و رشد و شکوفایی فرزندانمان کمک کنیم؟ متخصصان به ما کمک می‌کنند تا به شکل درست در این زمینه رفتارکنیم.

متن كامل در ادامه مطلب..

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
ثـروت و ازدواج رابـطـه دارنـد؟
جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 20:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

taknaz.ir at site

 

تفاوت میان ثروتمندان و فقیران تنها درباره پول نیست. یک بررسی جدید نشان می دهد که آمریکایی های کم درآمد و با تحصیلات کم، با احتمال کمتری نسبت به افرادی که درآمد و تحصیلات بالا دارند، ازدواج می کنند.

 

این گرایش که در زمینه کاهش کلی میزان ازدواج در آمریکا رخ می دهد، نشان می دهد که گرچه آمریکایی های در وضعیت پایین اجتماعی و اقتصادی به همان اندازه آمریکایی های مرفه تر می خواهند ازدواج کنند، اما این گروه به پایداری مالی پیش از ازدواج کردن اولویت می د هند و به این ترتیب ممکن است هرگز نتوانند ازدواج کنند.

 

این بررسی که بر اساس داده های جمعیتی آمریکا انجام شده است،۲۰ هزار و ۶۹۱ فرد بزرگسال را شامل می شد و در مجموع این داده ها نشان دهنده دو گرایش متضاد نسبت به ازدواج بود.

▪ ازدواج؛ امری متروک یا همچنان مورد توجه؟

حدود ۴۰ درصد آمریکایی ها می گویند که ازدواج دیگر به امری متروک بدل شده است، نظری که نسبت به سال ۱۹۷۸ یازده درصد افزایش نشان می دهد. شمار زوج های ازدواج کرده نیز افت کرده است. در سال ۱۹۶۰، ۷۲ درصد از بزرگسالان آمریکایی ازدواج کرده بودند، اما در سال ۲۰۰۸ این رقم به ۵۲ درصد کاهش یافته است. با وجود این۶۰ درصد افراد معتقد بودند نگهداری بچه به وسیله مادر تنها برای جامعه بد است و به نظر ۶۱ درصد افراد برای پرورش مناسب بچه هم پدر و هم مادر مورد نیاز است. هنگامی که سوال شد گرایش هایی مانند همخانگی و پرورش بچه ها به وسیله زوج های ازدواج نکرده برای جامعه بد است یا نه؟ ۴۳ درصد به این سوال پاسخ بله دادند.

▪ پول و ازدواج

کاهش میزان ازدواج به طبقه اجتماعی ـ اقتصادی افراد بستگی داشت. در سال ۱۹۶۰ افرادی که پس از دبیرستان به کالج رفته بودند، تنها با احتمال ۴ درصد بیشتر نسبت به افرادی که تحصیلات دبیرستانی یا پایین تر داشتند، ازدواج کرده بودند. اما تا سال ۲۰۰۸ این شکاف وسیع تر شده و به ۱۶ درصد رسیده بود. تنها حدود نیمی (۴۸ درصد) از افراد بدون درجه کالج در سال ۲۰۰۸ ازدواج کرده بودند، در حالی که در فارغ التحصیلان کالج این رقم ۶۴ درصد بود. با وجود این، بررسی نشان داد که هر دوی این گروها به?طور یکسان برای ازدواج ار زش قائل اند. تفاوت بین آنها این بود که ۳۸ درصد افراد با تحصیلات پایین تر می گفتند که پایداری مالی شرط مهمی برای ازدواج است، در حالی که میان افراد تحصیل کرده در کالج تنها ۲۱ درصد این عقیده را قبول داشتند.

▪ آمریکایی ها هنوز به ازدواج خوش بین هستند

این بررسی هنوز نشان می داد که آمریکاییان نسبت به ازدواج خوش بین اند، به طوری که ۶۷ درصد افراد موردبررسی گفتند در مورد آینده ازدواج و خانواده خوش بین اند. آمریکایی ها هنوز خانواده را جدی می گیرند. بیش از سه چهارم آنها می گویند خانواده مهم ترین جزء زندگی آنهاست و معنای «خانواده» گسترش یافته است. برای مثال ۸۰ درصد افراد یک زوج ازدواج کرده بدون بچه را همچنان یک خانواده محسوب می کنند و ۸۶ درصد افراد در مورد یک والد تنها و یک بچه هم نظری مشابه دارند. آمریکاییان در مجموع از خانواده های شان راضی اند. سه چهارم آنها می گویند از زندگی خانوادگی شان بسیار راضی اند. ۸۵ درصد آنها می گویند خانواده فعلی شان را به همان اندازه خانواده ای که در آن بزرگ شده?اند، یا حتی بیشتر از آن، نسبت به خودشان صمیمی احساس می کنند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
برای اینکه چشم نخوریم، چه کنیم؟
جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 1:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 بازار وسایل دفع بلا و زخم چشم

دهخدا در شرح کلمه خرافه می نویسد: «نام مردی پری زده از قبیله عذره بوده است و او آنچه از پریان می دید نقل می کرد و مردم او را به دروغ می پنداشتند و باور نداشتندی و گفتندی هذا حدیث خرافه و هی حدیث مستملح کذب.» اما قطعاً تاریخ خرافات به مدت ها قبل از آن زمان بازمی گردد و تا الان هم در همه جای دنیا ادامه دارد. هنوز هم خیلی از ما در پس زمینه ذهن مان عقاید خرافی داریم. هنوز هم چشم نظرها و مهره مارها طرفداران خودشان را دارند. ما دنبال پاسخ این نیستیم که بدانیم خواص مهره ها خرافات است یا نه. این فقط روایتی است از آنچه دیدیم و شنیدیم.

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
25 راه ساده برای ایجاد انگیزه
جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 1:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
یا بیشتر اوقات احساس می‌کنید که انگیزه‌‌ای ندارید؟ همه ما گاهی دچار چنین حالتی می‌شویم؛ روز‌هایی که دلمان می‌خواهد فقط تنبلی کنیم و هیچ انگیزه‌ای برای کارهای عادی و ساده هم نداریم. آیا می‌خواهید با این حالت مبارزه کنید؟

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
ناخن هایتان را در این ساعت بگیرید !
جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 1:47 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
ناخن هایتان را در این ساعت بگیرید

ناخن ها بعد از حمام کردن کوتاه شود
کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است بعد از حمام کردن انجام شود.به گفته یک کارشناس بهداشت، کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است زمانی انجام شود که ناخن نرم است.«نخعی» توصیه کرد: قبل از کوتاه کردن ناخن های دست و پا به مدت 20 تا 30 دقیقه دست و پاها در یک ظرف آب گرم قرار داده یا بعد از حمام کردن اقدام به کوتاه کردن ناخن ها شود.

منبع: خراسان نیوز



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
عزت نفس را باور کنیم
چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

عزت نفس جزو نیازهای اساسی بشر و از قویترین نیازهای روحی بشر است و از معیارهای سلامت روانی محسوب می شود؛ زیرا کسی که عزت نفس پایینی دارد، به همان نسبت اعتماد به نفس لازم را برای رسیدن به اهداف خود ندارد و همواره ناامید و پریشان خاطر است.
انسان موجودی نیازمند است و نیازهایش نقش مهمی در زندگی او ایفا می کند. هر چند نوع نیازها و شدت و ضعف آنها در افراد مختلف، متفاوت است. اما به طور قطع، بعضی از نیازهای بشری در همه افراد مشترک بوده و برای حفظ حیات انسان ضروری است.
«مازلو» فیزیولوژیست مشهور، در تئوری معروف خود، مهمترین نیازهای بشری را به پنج دسته طبقه بندی نموده است که عبارتند از:
۱) نیازهای فیزیولوژیک از قبیل: آب، هوا، غذا و...
۲) نیاز به ایمنی و امنیت
۳) نیاز به عشق و تعلق
۴) نیاز به عزت نفس و اعتماد به نفس
۵) نیاز به خودشکوفایی و تحقق استعدادهای فردی
مازلو معتقد است این پنج گروه نیازها جزو نیازهای اساسی بشر است که ارضای آن دارای اهمیت و تعیین کننده سطح سلامت است و یا برعکس نشان دهنده درجه بیماری است یعنی اگر فرد بتواند به تمامی این نیازها پاسخ مثبت دهد از سلامت روحی و جسمی برخوردار می باشد و اگر یکی از این نیازهای اساسی ارضا نشود فرد در آن زمینه ناسالم یا بیمار تلقی می شود.
همان طور که «مازلو» مطرح کرده است، عزت نفس جزو نیازهای اساسی بشر و از قویترین نیازهای روحی بشر است و از معیارهای سلامت روانی محسوب می شود؛ زیرا کسی که عزت نفس پایینی دارد، به همان نسبت اعتماد به نفس لازم را برای رسیدن به اهداف خود ندارد و همواره ناامید و پریشان خاطر است.
اعتماد به نفس ناشی از عزت نفس است. فردی با عزت نفس بالا به خود اعتماد داشته و برخوردی مناسب نسبت به خود و دیگران دارد و احساس کفایت و بزرگی می کند و در اجتماع اغلب مورد تایید است. برعکس، کسی که از عزت نفس پایینی برخوردار است اغلب احساس می کند از جانب دیگران طرد شده است، بنابراین منزوی می شود و از ارتباط با دیگران دوری می کند و یا در ناامیدی تلاش می کند تا به خود و دیگران بقبولاند که فرد لایقی است. این گونه افراد معمولا احساس بی لیاقتی و ضعف می کنند و اغلب افسرده و مضطرب هستند. مسلما فردی که مضطرب و افسرده است نمی تواند فعالیت لازم را انجام دهد و به اهداف موردنظر خود نمی رسد و این خود موجب سرخوردگی و افسردگی بیشتر او می شود و در اصل گرفتار یک دام «بی اعتماد به خود» می شود. زیرا درجه اعتماد به نفس، ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس دارد.

عزت نفس یعنی چه؟
عزت نفس از نظر لغوی یعنی درجه تایید، تصویب و ارزشی است که شخص نسبت به خود احساس می کند و قضاوتی که در مورد خود می کند. یعنی فرد چقدر برای خود ارزش و احترام قایل است و چقدر خویش را قبول دارد. در واقع عزت نفس به ارزش نفس برمی گردد، یعنی احترام گذاشتن به خود به عزت نفس بالا تعبیر می شود و برعکس محترم نشمردن خود که با احساس بی ارزشی و بی کفایتی همراه است به عزت نفس پایین تعبیر می شود. کسی که عزت نفس بالا دارد، خودش را کاملا قبول دارد.
البته این سخن بدان معنی نیست که فرد ضعف و عیب خود را انکار می کند بلکه منظور این است که این فرد ضمن اینکه تلاش می کند عیوب و نواقص خود را رفع کند، خود را قبول دارد و خود را موجودی مهم و ارزشمند تلقی می کند. می توان گفت: عزت نفس ترکیبی از احساسات زیر است:
▪ احساس اهمیت: در دنیا ارزش دارم و مهم هستم.
▪ احساس لیاقت: من از عهده انجام این کار برمی آیم.
▪ احساس تعلق و وابستگی به دیگران: ضمن اینکه استقلال دارم، من می توانم با فرد مورد علاقه ام در پاره ای از مسائل اختلاف عقیده داشته باشم. بدون اینکه این اختلاف نظرها به احساس تعلق ما به یکدیگر خدشه ای وارد کند.
▪ داشتن یک نگرش واقع بینانه نسبت به خود و جهان پیرامون: یعنی من نقاط ضعف و قوت خود را می دانم ولی با تمام وجود احساس خوبی نسبت به خودم و جهان دارم.
▪ وجود هماهنگی بین اعتقادات و اعمال: من معیارهای ارزشی و اخلاقی خاصی دارم که طبق آنها رفتار می کنم و دیگران را نیز براساس این معیارها ارزیابی می کنم.
بنابراین همان طور که مطرح شد افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند خود را افرادی مهم، لایق، مستقل و واقع بین می دانند و با توجه به این ویژگیها معمولا افراد موفقی هستند.

اعتماد به نفس یعنی چه؟
اعتماد به نفس به معنی احساس یا درجه اطمینانی است که فرد به توانایی خود در انجام موفقیت آمیز کارها دارد.
هر یک از ما به خوبی می دانیم که چه چیزهایی ما را شاد و سرزنده نگه می دارد و برق شادی را در چشمانمان روشن می کند و برعکس چه چیزهایی موجب رخوت و سستی در ما می شود. اینگونه شناخت از خود فقط در سایه اعتماد به نفس به دست می آید. وقتی ما به خود اعتماد می کنیم و به ندای درونی خود گوش می دهیم، آن زمان است که در مسیری که لایق آن هستیم، قدم می گذاریم و به اهداف خود نزدیک می شویم. بعضی از روانشناسان معتقد هستند، بخشی از اعتماد به نفس ذاتی است و بخش کمی از آن اکتسابی است. مثلاً شما یک کودک را درنظر بگیرید وقتی تازه شروع به راه رفتن می کند به طرف هر چیزی می رود و دست دراز می کند. یعنی به کارهایی که انجام می دهد مطمئن است و کم کم این والدین هستند که او را از خیلی از کارها منع می کنند. مثلاً از آتش می ترسانند و کودک یاد می گیرد از آتش دوری کند. البته این ترس اگر همین طور ادامه یابد بعد از گذشت سالها، اعتماد به نفس در فرد ضعیف و ضعیف تر می شود، زیرا اعتماد به نفس و ترس دو نقطه مقابل هم هستند، ورود یکی موجب خروج دیگری می شود. اگر شما بترسید نمی توانید به انتخاب خود اعتماد کنید، برعکس اگر به خودتان اعتماد کنید در این صورت هرگز در انتخاب خود مردد و دو دل نمی شوید و با اعتماد کامل عمل می کنید و مسلماً موفق می شوید.
اعتماد به نفس با ارزش و اعتبار شما رابطه مستقیم دارد. اولین قدم برای ساختن زندگی بهتر و شادی اعتماد به نفس است.
اعتماد به نفس باعث می شود اطمینان و آرامش شما افزایش یابد. اگر به خود اطمینان داشته باشید به خود احترام می گذارید. اگر به خود احترام بگذارید می توانید به دیگران احترام بگذارید و روابط خود با دیگران را ارتقاء دهید و در نتیجه دستاوردها و شادی روحی خود را افزایش دهید.اعتماد به نفس پایین باعث افسردگی، احساس بدبختی، ناامنی، اطمینان پایین می شود که ممکن است سبب شود خواسته های دیگران را بر خواسته های خود مقدم بدانید. سرزنش های درونی مدام شما را آزار می دهند، باعث زمین خوردن شما در هر رقابتی می شود و آنها را برای شما غیرممکن نشان می دهد.

اعتماد به نفس اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ
▪ شما می توانید از عهده هر کاری برآیید به شرط آن که شدیداً خواستار آن باشید.
▪ مردم عادی امید و آرزو دارند؛ افراد متکی به نفس، هدف و برنامه.
▪ عدم توانایی یا نداشتن شرایط مناسب نیست که مانع پیشرفت شماست؛ مانع واقعی نداشتن اعتماد به نفس است.
▪ شما هیچ محدودیتی در توانایی انجام کار ندارید جز محدودیت هایی که خودتان در ذهنتان ایجاد می کنید.
▪ اعتماد به نفس یک عادت است. برای پرورش آن باید طوری عمل کنید که گویی اعتماد به نفسی را که خواستار آن هستید دارید.
▪ رؤیاهای بزرگ داشته باشید. فقط رؤیاهای بزرگ می توانند روحیه و ذهن شما را فعال نگه دارند.
▪ کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا تصمیم بگیرید چه می خواهید و سپس برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد.
▪ در درون جسارت، نبوغ و قدرت سحرآمیزی نهفته است.
▪ واقع نگر باشید و آینده ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید.
▪ آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند. از همین امروز تصمیم بگیرید هرچه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید.
▪ شما همیشه در این که چه کاری را بیشتر، چه کاری را کمتر و چه کاری را اصلاً انجام ندهید آزاد هستید.
▪ انسان هایی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند، فقط خودشان را با بهترین کسی که می توانند باشند مقایسه می کنند.
▪ در هر بخشی از زندگی به عالی بودن فکر کنید و هرگز برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکنید.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
فوت و فن انتقاد از دیگران
چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
چگونگي انتقاد از ديگران، بيشتر مربوط به بحث مخاطب‌شناسي و تأثيرگذاري است. اگر از اصول روان‌شناختي در تأثيرگذاري، آگاهي كافي داشته باشيد و به آن پايبند بمانيد، به هدف مورد نظر خواهيد رسيد. به همين دليل، نكاتي درباره نحوه تأثيرگذاري ارائه مي‏گردد.
مسئله تأثيرپذيري يا تأثيرگذاري در حدود كيفيت آن، بستگي به توانايي و قابليت‏هاي انسان در ابعاد مختلف دارد. مهم‏ترين اموري كه در تأثيرگذاري دخالت دارند، ويژگي‏هاي روحي - از قبيل اراده استوار، اخلاق نيكو، حسن معاشرت و آگاهي‏ها و توانايي‏هاي علمي بالا – مي‌باشند. تأثيرپذيري مثبت نيز تا حدودي، به اين امور و ميزان انعطاف‌پذيري و حقيقت‏طلبي شخص ارتباط دارد؛ اما تأثيرپذيري‏هاي منفي، برخاسته از ضعف آگاهي و اراده هستند. بنابراين، اگر در تقويت اراده خود، گسترش صفات حسنه و خلق و خوي پسنديده و افزون‏سازي آگاهي و دانش خود تلاش كنيد، به تدريج، توان‏ تأثيرگذاري بيشتري خواهيد داشت.‏

با رعايت اصول و نكات زير، مي‏توانيد ميزان تأثيرگذاري خويش را افزايش دهيد:
1. كار خود را با تحسين و قدرداني صميمانه از طرف مقابل شروع كنيد.
2. برنامه خود را با برجسته كردن يك يا چند نكته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسين صادقانه از وي آغاز كرده، به خاطر وجود آن امر مثبت، ارتباط خود را با وي پي‏گيري كنيد.
3. در صورتي كه اشتباه و لغزشي در وي مشاهده كرديد، مستقيماً از او گلايه نكنيد و وي را مورد انتقاد مستقيم و سرزنش خود قرار ندهيد.
4. قبل از انتقاد از ديگران، درباره اشتباهات خود حرف بزنيد.
5. شنونده خوبي باشيد و ديگران را تشويق كنيد تا درباره خود با شما حرف بزنند.
6. صميمانه ديگران را دوست داشته باشيد و به آنها اين محبت باطني خود را اعلام كنيد.
7. به ديگران اعتبار بدهيد و كاري كنيد كه احساس كنند مهم هستند.
8. در مخاطب خود، نسبت به كاري كه مي‏خواهيد انجام دهد، ميل شديدي ايجاد كنيد و فضاي رواني لازم را براي انجام آن عمل، فراهم سازيد.
9. هر رفتاري را كه از ديگران نسبت به خود انتظار داريد، همان را با آنان در پيش گيريد.
10. نقطه نظرات و ديدگاه‏هاي خويش را بر ديگران تحميل نكنيد؛ زيرا مردم سخن كسي را كه بخواهد عقيده‏اش را بر آنان تحميل كند، نمي‏پذيرند و با كسي كه همچون يك سرپرست با ايشان رفتار مي‏كند، دوستي نمي‏ورزند و به او اعتماد نمي‏كنند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
با الفبای زبان بدن آشنا شوید
چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
براي اينکه بتوانيم با آدم هاي دوروبرمان راحت تر ارتباط برقرار کنيم بايد «زبان بدن» آنها را ياد بگيريم.
متخصصان علم ارتباط مي گويند تنها 7 درصد از پيام هاي ما از طريق واژه هاي مخاطب منتقل مي شود و 33 درصد از طريق لحن و تن صدا و 60 درصد آن هم از طريق زبان بدن منتقل مي شود. حالا اين زبان بدن چيست که حتي از حرف هاي ما بيشتر اطلاعات منتقل مي کند؟ به زبان علمي، پيام هايي که توسط اعضاي بدن و حرکات صورت منتقل مي شوند، زبان بدن را تشکيل مي دهند.
در اين مقاله مي خواهيم يک دوره فشرده يادگيري زبان بدن برايتان بگذاريم. فقط يادتان باشد که اين نشانه ها هميشه هم معاني يکسان نمي دهند و ممکن است يک سري سوء تفاهم پيش بيايد!

درس اول: حريم ها
طرف مقابل شما چقدر از شما فاصله دارد؟ نه منظور ما معناي شاعرانه فاصله نيست. منظورمان دقيقا همان چيزي است که با سانتي متر و متر قابل اندازه گيري است. اولين چيزي که در زبان بدن بايد ياد بگيريد، تحليل همين فاصله هاست که به آن حريم مي گويند:

1- حريم صميمي (خصوصي)
يک دايره به شعاع 15 سانتي متر و يکي ديگر به شعاع نيم متر دور بدن خودتان بکشيد. محيط پيراشکي شکلي (دايره بزرگ تر منهاي دايره کوچک تر) مي سازد که حريم خصوصي شماست. معمولا براي بيشتر آدم هاي دنيا اين پيراشکي، منطقه ممنوعه حساب مي شود. غير از والدين، همسر، دوستان صميمي و البته کودکاني که هنوز عقلشان به حريم خصوصي قد نمي دهد، کسي نمي تواند به اين دايره با شعاع نيم متر وارد شود ، يعني اگر کسي وارد شد، بدانيد که معناي خاصي مي دهد. اين آدم يا مي خواهد صميمي شود، يا مي خواهد شما را به قتل برساند(!) و يا هم اتوبوسي هاي محترم هل مي دهند و نمي گذارند حريم خصوصي تان را رعايت کنيد. يادتان باشد که ورود به شعاع 15 سانتي متري ديگر حتي در اماکن عمومي هم که ملت دارند به هم فشار مي آورند قابل بخشش نيست.

2- حريم شخصي
به دايره اي که از شعاع نيم متر تا شعاع يک متر دوروبر شما را تشکيل مي دهد، مي گويند حريم شخصي و همکاران، خويشاوندان و همکلاسي ها معمولا اين حريم را رعايت مي کنند.
يعني آدم هايي که نه خيلي صميمي هستند و نه خيلي غريبه، اين حريم را رعايت مي کنند.

3- حريم اجتماعي
هم يک دايره است که از يک متر تا 5/3 متر اطراف ما را فرا گرفته است. اين حريم ويژه غريبه هاست و هر کسي مي تواند در آن رفت و آمد کند. معمولا ما با فروشنده ها، تعميرکارها و افرادي که دارند از خيابان رد مي شوند اين فاصله را حفظ مي کنيم.

4- حريم عمومي
حريم عمومي – دقيقا برخلاف حريم خصوصي – حسابي وسيع است. مي گويند از 6 متر گرفته تا هر چه بشود اين خط 6 متري را در کره زمين ادامه داد، حريم عمومي حساب مي شود. وقتي مي خواهيم بگوييم که ما به يک گروه مثلا معترض ربطي نداريم و فقط تماشاچي هستيم اين فاصله را رعايت مي کنيم.

درس دوم: حرکات چهره
يکي از سينماگرها مي گويد: «چهره آدمي سرزميني است که مي توان روزها در آن سير و سياحت کرد». اين شما و اين حرکات چهره:

1- چشم ها.
چشم ها دريچه درون هستند. يادتان باشد اگر داريد با چند نفر حرف مي زنيد و خطابتان به همه آنهاست، تماس چشمي تان را بين همه آنها تقسيم کنيد.
بيش از حد پلک زدن مي تواند نشانه اضطراب باشد. پلک نزدن هم مي تواند نشانه ترس باشد. چشم ها موقع خنديدن حالت خاص خودشان را دارند و البته موقع اندوه هم به همين ترتيب.
اگر داريد با چند نفر حرف مي زنيد و خطابتان به همه آنهاست، تماس چشمي تان را بين همه آنها تقسيم کنيد.

2- چهره در نماي کلي
يک پيشاني پر چين با ابروهاي رو به پايين و لب هاي ورافتاده مي تواند نشانه اندوه يک آدم باشد. چهره درهم کشيده هم يا نشان دهنده اضطراب است يا نشانه خشم. رنگ سرخ صورت، به نسبت موقعيت يا نشان دهنده از خشم است و يا نشاني از شرم. صورت زرد هم که ترس را نشان مي دهد. البته احتمالات پزشکي را هم در نظر بگيريد!

3- لب ها
وقتي از چيزي هيجان زده مي شويم، ناخودآگاه لب هايمان را به هم فشار مي دهيم يا آنها را گاز مي گيريم. اما اگر ديديد که يک نفر با لب هايش خيلي دارد بازي مي کند، احتمالا مي خواهد حرفي بزند اما نمي تواند يا دارد دل دل مي کند. لب ها که بالاتر و پايين تر از حد معمول باشند، به نسبت حالتشان يا نشان از تعجب دارند يا خنده.

درس سوم : دست ها
دست ها – به ويژه وقتي که با چهره در يک قاب قرار مي گيرند – براي خودشان يک عالمه معنا منتقل مي کنند:

1- حرکت دست ها
بيشتر وقت ها ما از دست هايمان استفاده مي کنيم تا حرف هايمان را تکميل کنيم؛ مثلا وقتي مي خواهيم بگوييم چيزي خيلي بزرگ است، دست هايمان را به نشانه بزرگي باز مي کنيم يا وقتي که مي خواهيم آدرس بدهيم، سمت چپ و راست را با دستمان نشان مي دهيم. اما بعضي وقت ها حرکت از اين هم پيچيده تر مي شود؛ مثلا حرکت هاي نماديني مثل مشت کردن انگشت ها که نشانه مقاومت يا زورمندي است يا ساختن حالت حرف v با انگشت جلوي دوربين که نشانه پيروزي و آزادي است. حرکت هاي دست خيلي به فرهنگ وابسته هستند. کلاً هر فرهنگي براي خودش يک مقدار نرمال حرکات دست تعريف کرده است که اگر کمتر از آن را به کار ببريد، يعني خودتان هم علاقه اي به حرف هايتان نداريد و اگر بيشتر از آن، يعني اينکه عصبي هستيد و کنترل دست و پايتان را از دست داده ايد.

2- حرارت دست ها
معمولا دست هايي که خيلي داغ يا خيلي سرد هستند ، از يک مساله ناخوشايند ذهني حکايت دارند. اگر دست ها سرد بودند، يعني به اصطلاح طرف يخ کرده و احتمالا از چيزي مي ترسد. دست هاي خيلي داغ هم احتمالا نشان از خشم يا استرس زياد دارند. البته اينها به شرطي است که دست ها از بالاي بخاري يا توي سرما مستقيم به دست هاي شما نخورده باشند.

3- اضطراب دست ها
عرق کردن کف دست ها و ماليدن آنها به هم گاهي نشانه اضطراب است. يادتان باشد وقتي داريد مي رويد، مصاحبه شغلي، اضطرابتان را با ماليدن دست ها به همديگر لو ندهيد.
اگر دست ها سرد بودند، يعني به اصطلاح طرف يخ کرده و احتمالا از چيزي مي ترسد. دست هاي خيلي داغ هم احتمالا نشان از خشم يا استرس زياد دارند.

درس چهارم : پاها
پاها به خاطر قرار گرفتنشان در قسمت پايين آناتومي بدن معمولا شکل کلي بدن را تعيين مي کنند؛ براي همين خيلي از حالت هايي که موقع ايستادن مي گيريم، به پاها ربط دارد.

1- پا روي پا انداختن
وقتي که يک نفر روي صندلي لم داده و پايش را روي پايش گذاشته، يعني اينکه راحت است، آرام است و روي اوضاع تسلط دارد. البته يک معناي ديگر هم دارد و آن اينکه خيلي دوست ندارد موافقت و صميميتش را به شما اعلام کند. معمولا آدم هاي مشتقاق به صحبت هاي شما، بدنشان را جلو مي آورند و به شما نزديک تر مي شوند.

2- راست قامت راه رفتن
راست قامت راه رفتن نشانه اعتماد به نفس است و قوز کردن نشانه درماندگي. پس سرتان را بگيريد بالا و با قاطعيت راه برويد!
البته هيچ کدام از اين نشانه ها قطعي نيست و لي شما مي توانيد با دقت در رفتار مردم و آن هايي که در اجتماع معقول تر و مقبول ترند ، زبان بدني مناسب با فرهنگ خود را بياموزيد.

منبع :همشهري خانواده



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
تاثیر گروه‌ خون بر روحیه افراد!
چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 22:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
یافته‌های یک پژوهشگر ایرانی حاکی از تاثیر گروه‌های خونی بر مشارکت گروهی است به طوری که دارندگان گروه خونی A روحیه مشارکت بهتری نسبت به سایر گروه‌های خونی دارند.

به گزارش ایسنا نرگس علیزاده، مدرس دانشگاه غیر انتفاعی مولانا و پژوهشگر این طرح می گوید:این پژوهش بر اساس داده های جمع آوری شده از شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران آزمون و تبیین شده است.

براساس نتایج این تحقیق گروه خونی A بیشترین مشارکت را در بین گروه دارا می باشد و گروه خونی O دومین و گروه خونی AB سومین رتبه را در همکاری گروهی دارند و گروه خونی B کمترین تمایل را جهت همکاری گروهی دارد و بیشتر مواقع تمایل به کار بصورت منفرد را دارند

علیزاده خاطرنشان کرد: تحقیقات زیادی در مورد تاثیر گروههای خونی بر خلق و خوی افراد انجام شده است. فروکاوا در اولین تحقیقش در مورد گروه خونی و شخصیت در 1927 اینطور نتیجه گرفت که گروه‌های خونی انسانها یکی از مهمترین تعیین کننده های خلق و خوی افراد می باشند. او گفت گروههای خونی O و B فعال (پرخاشگر، مترقی، مثبت) هستند در حالیکه گروههای A و AB (محافظه کار، تدافعی، منفی) غیر فعال هستند. وی در ادامه تحقیقاتش نتیجه گرفت که اکثر افراد با گروه خونی O دمدمی مزاج، خوش بین، اجتماعی و لجباز هستند.

براساس پژوهش‌ها، افراد گروه خونی A حالات افسردگی دارند، خجالتی، آرام، دو دل، نگران، خوددار و حساس، گروه خونی B خوش بین و امیدوار، صادق و بی ریا، شاد و بشاش، اجتماعی، سریع و دلسوز و افراد با گروه خونی AB دارای خلق و خوی ضد و نقیضی بوده و به راحتی نمی توان آنها را شناخت.

علیزاده خاطرنشان کرد: البته در همان سال‌ها محققانی بودند که با بی پایه و غیرعلمی خواندن مطالعات فروکاوا تاکید داشتند که هیچ رابطه ای بین گروه خونی و هوش، احساسات، خصوصیات فردی یا شخصیت وجود ندارد. در دهه های 60 و 70 محققان ابزارهای پیچیده تری برای ارزیابی خصوصیات اخلاقی ایجاد کردند و از آن زمان به طور گسترده روی روان رنجور خویی و برون گرایی در رابطه با گروه خونی تحقیقاتی انجام دادند.

وی تصریح کرد: محققانی به نام آنگست و مورر- گرولی (1974) در تحقیقاتشان نمرات روان رنجورخویی بالاتری بین افراد با گروه خونی B یافتند. جوگاوار (1983) متوجه شد که افراد با گروه خونی B از نظر احساسی کمتر ثبات دارند و بیشتر نگران هستند و زیاد به خود متکی نیستند. گوپتا (1990) مشاهده کرد که نمرات روان رنجور خویی در بین افراد با گروه خونی B به شدت بالاتر است. ماروتام و پراکاش (1990) نیز روان رنجور خویی بالایی برای افراد با گروه خونی B گزارش کردند.

علیزاده خاطرنشان کرد: سه تحقیق بر وجود رابطه بین روان رنجور خویی و گروه خونی تاکید کردند. ریندیس، کریستو دولوس و استفانیس (1980) صرف نظر از گروه خونی متوجه شدند زنان نمرات روان رنجورخویی بالاتری نسبت به مردان دارند.

نتایج تحقیق آنها نشان داد جنسیت می تواند یک متغیر میانی در رابطه بین گروه خونی و شخصیت باشد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
بهتر ‌‌زندگي‌كنيم
سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 0:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
از زندگيتان راضي نيستيد؟ شرايط كنوني را دوست نداريد؟ اگر چنين است بايد تغيير كنيد. بايد بپذيريد كه تغيير تنها راه‌حل است و براي بهتر شدن شرايط تغيير كنيد.

ـ در اولين قدم اشتباهاتتان را بپذيريد. ما انسانيم و انسان هم اشتباه مي‌كند. تنها لازم است كه آنها را پذيرفته و براي بهتر شدنشان اقدام كنيد. بنابراين براي هميشه خودتان را سرزنش نكنيد و بدانيد تنها راه از بين رفتن اشتباهات پذيرش آنهاست. البته همان طور كه اشتباهات خودتان را مي‌پذيريد، بايد در مورد دوستان و آشنايان هم همين برخورد را داشته باشيد.

ـ با افراد مثبت و فعال دوست شده و بيشتر با آنها رفت و آمد كنيد.

ـ بسياري از كارهايي كه هر روز انجام مي‌دهيم تنها از روي عادت هستند. پس عادات خود را تغيير داده و بهبود بخشيد. با اين‌كه اين كار بسيار سخت به نظر مي‌رسد، اما مطمئن باشيد ارزشش را دارد.

ـ روزهاي تعطيل به سفر برويد و نقاط مختلف دنيا را بگرديد. سفر كردن به طرز عجيبي لذتبخش و جذاب بوده و دهها نكته جديد به شما مي‌آموزد.‌

ـ صبح‌ها زودتر از خواب بيدار شويد. اين شيوه زندگي باعث مي‌شود در زندگي از ديگران جلوتر باشيد.

ـ شايد گاهي زندگي از نظر شما عادلانه نباشد، اما هميشه سعي كنيد از آن لذت ببريد. باور كنيد زندگي منحصر به فرد، جذاب و غيرقابل تكرار است.

ـ براي پول و وقت خود برنامه داشته باشيد.

ـ ورزش كنيد و تحرك داشته باشيد. لازم نيست در مسابقات المپيك مدال بگيريد يا ورزشكاري حرفه‌اي شويد، تنها كمي تحرك داشته و زندگي را از حالت سكون خارج كنيد.

ـ هر هفته يك كتاب بخوانيد. با اين كار نه‌تنها اطلاعات شما افزايش مي‌يابد، بلكه تمركز و هوشياري‌تان نيز بهبود يافته و ذهن خود را تغذيه مي‌كنيد.

در نهايت هميشه به خاطر بسپاريد كه تنها بايد بهتر شويد نه بي‌عيب. تلاش براي كامل بودن، زندگي را ويران كرده و شما را نااميد مي‌سازد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
براي زنده ‌ماندن ‌عشق بجنگ
سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 0:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
مي‌خواهم هفتاد سالم كه شد باز بنشينم كنارتو، زل بزنم به چشم‌هاي ميشي رنگت و به حرف‌هاي هنوز شيرينت گوش كنم، دلم مي‌خواهد هفتاد ساله كه شدم با آن دست‌هاي چروكيده و لاغرم با همان وسواس هميشگي ميوه‌اي پوست بكنم و وقتي تو آن را مي‌خوري مزه خوبش را من احساس كنم...

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی