هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

تأثير آموزه هاي قرآني و روايي بر اوقات فراغت نوجوانان و جوانان (قسمت اول)
جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 15:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تأثير آموزه هاي قرآني و روايي بر اوقات فراغت نوجوانان و جوانان (قسمت اول)


چکيده

به منظور بررسي اوقات فراغت نوجوانان، تحقيق کتابخانه اي در حيطه ي آموزه هاي قرآني و روايي انجام شده است. طبعاً، فهم ديدگاهي قرآن و سنت در اوقات فراغت مي تواند، به لحاظ مفهومي و عملکردي، تعيين کننده ي تعليمات، ضوابط و مقررات اجتماعي براي خانواده ها و برنامه ريزان تعليم و تربيت باشد.
عمده مشکلات جوانان در اجراي طرح ها و برنامه هاي گذران اوقات فراغت، رويکردي سطحي است که پديده فراغت را از کارکردهاي اصولي و تفريح سالم در کنار برنامه هاي تعالي بخش و سازنده ي زندگي مدنظر قرار نمي دهند.
نتيجه اين که در قرن حاضر، به رسميت شناختن اين نياز با توجه به معارف و آموزه هاي ديني در بين خانواده، حکومت و... سبب هدفمندي، معنادار شدن زندگي، آرامش حقيقي و غني تر شدن فرصت ها و بالا بردن آمادگي و توان هر چه بيشتر نسل جوان در برابر مسئله و بحران هويت و مهاجمان فرهنگي و بسياري از مشکلات و آسيب ها و انحرافات فرد و اجتماع خواهد شد.
کليد واژه ها: جوان، اوقات و فراغت، (اوقات فراغت).

تعريف جوان در لغت

در لغت نامه هاي عربي و فارسي، «جوان» را با عناوين گوناگون آورده اند، از آن جمله: «الفتي»، که «الفتاه» مونث آن به معني دختر جوان، «فتيان» و «فتيه» جمع قله و کثره ي آن است که البته الفتي به صورت استعاره و به معاني ديگر نيز به کار رفته [ مجمع البحرين، ج 363:1]. لفظ فتي و مشتقاتش 21 بار در قرآن آورده شده اند، مانند : «... انهم فتيه آمنوا بربهم» [ الکهف/13]: جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان آورده بودند.
واژه هاي ديگري که در زبان عربي به معناي جوان به کار رفته اند، عبارت اند از : « شباب» : امام علي عليه السلام فرموده اند: « بادر شبابک قبل هرمک، و...» [غررالحکم، ص 159]
البته واژه ي شباب در قرآن نيست و تنها در روايات آمده است. « الغلام» : «نوجوان ، پسر جواني که صورتش تازه موي و سبيل آورده باشد» [لسان العرب: 440] و «فبشرنه بغلام حليم» [الصافات/101]: پس او را به پسري بردبار مژده داديم . « اشده»: «... ثم نخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشدکم و...» [الحج /5] : آن گاه شما را که کودکي هستيد، بيرون مي آوريم.
«حدث»: جوان، احداث: جوانان . البته کلمه ي جوان در زبان فارسي به معني برنا هم به کار مي رود. [لغت نامه ي دهخدا، ج 139:11] . جوان در اصطلاح، در منطق دين و لسان شرع و هم چنين از نظر روان شناسان و دانشمندان جوان، به گونه هاي متفاوت تعريف شده است. از امام صادق عليه السلام روايت است: « ان اصحاب الکهف کانوا شيوخا فسما هم الله فتيه بايمانهم» [التهذيب، ج 395:8]: اصحاب کهف پيرمرداني بودند که خداوند به خاطر ايمانشان آن ها را جوان ناميد.
در روايات متعدد ديگري، از معصومين عليهم السلام درباره ي جوان و جوانمردي سئوال شده است که پاسخ هاي متعددي داده اند؛ «بعد المرء من الدنيه فتوه» [غرر الحکم: 4425]: دور بودن انسان از پستي و فرومايگي، جوانمردي است.
روانشناسان و دانشمندان هم تعاريف متفاوتي در مورد جوان ارائه داده اند؛ از جمله: عده اي جوان را کسي که در سنين 13 تا 15 سالگي است و عده اي ديگر افراد 17 تا 25 ساله را جوان ناميده اند . يا چند سال بالاتر و پايين تر از آن را گروه هاي سني نوجوان و جوان محسوب مي کنند.
تعداد ديگري از علما و روان شناسان، جوان را از جنبه ي حالات روحي و احساسات و نيازها و ويژگي هاي اين دوران تعريف کرده اند.
تعريف اوقات فراغت: اين واژه خود از دو کلمه ي «اوقات» و «فراغت» ترکيب شده و ضروري است قبل از بيان تعريف و مفهوم آن، به معناي لغوي اين دو کلمه اشاره کنيم . «وقت» مقداري از زمان است و هر زماني که محدوديت و نهايتي داشته باشد، موقت گفته مي شود» [کتاب العين: ج 199:5] . فرهنگ معين مي گويد، «اوقات» يعني: وقت ها، هنگام ها، روزگارها، ساعات، ازمنه. اما فراغت به معناي آسودگي، استراحت، آرامش و نيز مجال فرصت معني شده است.
اصطلاح فراغت معمولا با ويژگي هايي چون «آزادي از اضطرار»، «فرصتي براي انتخاب»، «زماني فراتر از اوقات کار» يا زمان آزاد براي انجام وظايف اجتماعي توصيف مي شود.
اوقات فراغت همان طور که گفته شد، از دو کلمه ي اوقات و فراغت تشکيل شده که اين روزها بسيار به گوشمان مي خورد. اين کلمه ي ترکيبي، با توجه به تعاريفي که وجود دارد، به مفهوم « هنگام هاي استراحت» و يا « ساعات آرامش و آسودگي و وارستگي» معنا شده است.
بايد توجه داشته باشيم، فراغت با بطالت تفاوت دارد . امام باقر عليه السلام فرموده اند: « يا رب اي عبادک ابغض اليک قال جيفه بالليل بطال بالنهار» [ بحارالانوار، ج 180:73]: حضرت موسي بن عمران در پيشگاه الهي عرض کرد، پروردگارا، کدام يک از بندگانت نزد تو بيشتر مورد بغض است. فرمود، آن که شب ها چون مرداري در بستر خفته و ورزها را به بطالت و تنبلي مي گذراند.

اهميت وقت و عمر از ديدگاه قرآن و روايات

هر قدر شناخت فرد از جهان، انسان، زندگي و ابعاد آن وسيع تر و عميق تر باشد، ارزش و اهميت وقت و عمر برايش جامع تر و کامل تر است و براي استفاده از آن، برنامه ريزي مي کند. افق انديشه ي انسان الهي و مسلمان نسبت به وقت و عمر، در مقايسه با مکاتب مادي، از زاويه اي بازتر و جامع تر است، چرا که از ديدگاه اسلام، عمر و فرصت حيات، نعمتي خداوندي است و مقدمه اي براي قيامت بشر، و آن چه را که انسان الهي همواره در نظر دارد، رسيدن به قرب باري تعالي است.
در خصوص اهميت وقت همين بس که خداوند به آن قسم ياد کرده « والعصر، ان الانسان لفي خسر، ...» [والعصر /3-1]. قسم به عصر که واقعاً انسان در معرض زيان است، مگر آنان که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده... « هو الذي جعل الشمس ضياء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عدد السنين و الحساب» [ يونس/5] اوست خدايي که خورشيد را درخشان و ماه را تابان نمود و براي آن منزل هايي معين کرد تا شماره ي سال ها و حساب را بدانيد. توجه به عمر و استفاده از فرصت ها، در احاديث معصومين (سلام الله عليهم اجمعين) مکرر يادآوري شده است. از آن جمله، حضرت علي عليه السلام فرمود: « الفرصه سريعه الفوت و بطيئه العود»، [ غرر الحکم: 473]: فرصت و وقت به تندي مي رود و برمي آيد و بزرگ ترين زيان و ضرر براي فرد و جامعه، از دست دادن فرصت ها و عدم استفاده ي شايسته و لازم از آن است. به خوبي روشن است که عدم جبران فرصت ها براي پيشرفت جامعه و فرد، آن را به سخت ترين غصه ها تبديل خواهد کرد. قال علي (ع): « اشد الغصص فوت الفرص» [مستدرک، ج 142:12]. و نيز فرموده اند: « بادر الفرصه قبل ان تکون غصه » [غرر: 338] فرصت ها را درياب، پيش از آن که سبب دريغ خوردن شود.

اهميت دوران جواني از ديدگاه قرآن و روايات

همانگونه که بهترين فصل سال از جهت به کمال رسيدن زيبايي هاي طبيعت و به دست آمدن ميوه هاي رنگارنگ و پرفايده فصل بهار است، دوران جواني نيز از جهت به کمال رسيدن بسياري از ويژگي هاي انساني، از جمله تکامل نيروي جسماني و کمال نيروي عقل و حکمت، اهميت دارد .
خداوند در قرآن چنين مي فرمايد: «و لما بلغ اشده اتيناه حکما و علما و کذلک ...» [القصص /14و يوسف/22]: و چون (موسي، يوسف عليهما السلام] رسيد به حالت قوت و کمال رشادت، او را حکمت و علم داديم و اين چنين جزا مي دهيم نيکوکاران را.
کمتر پديده اي را مي توان يافت که هم چون جواني، موضوع حسرت ها و ندامت هاي عام قرار گرفته باشد. امام علي عليه السلام فرموده است: « شيئان لا يعرفان فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافيه» [غرر الحکم: 324]: دو چيز است که قدر آن ها را نمي شناسد، مگر کسي که آن دو را از دست داده باشد، يکي جواني و ديگري تندرستي و عافيت.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده اند: « ان العبد لا تزول قدماه يوم القيمه حتي يسال عن عمره فيما افناه و عن شبابه فيما ابلاه» [ الخصال، ج 253:1؛ بحار الانوار،ج 311:27]: در قيامت هيچ بنده اي قدم از قدم برنمي دارد تا به اين پرسش ها پاسخ دهد: اول آن که عمرش را در چه کار فاني نموده است و دوم جواني اش را چگونه و در چه راه تمام کرده است. مولانا در اين رابطه چنين سروده است:
حق همي گويد چه آوردي مرا؟!
اندر اين مهلت که دادم من ترا؟!
عمر خود را در چه پايان برده اي؟!
قوت و قوت در چه فاني کرده اي؟!
گوهر ديده کجا فرسوده اي؟!
پنج حس را در کجا پالوده اي؟!
چشم و گوش و هوش و گوهرهاي عرش؟!
خرج کردي چه خريدي تو ز فرش؟!
حضرت موسي بن جعفر عليه السلام از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل مي کند: « من تعلم في شبابه کان بمنزله الرسم في الحجر» [بحار الانوار، ج 222:1]: آن کس که در جواني چيزي را بياموزد و به ذهن بسپارد،آن چيز همانند نقشي که بر سنگ کنده باشند، مستقر و پابرجا خواهد ماند. و نيز در اهميت دوران نوجواني و جواني رسول گرامي اسلام چنين فرموده اند: «الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين.» [وسائل الشيعه ،ج 124:15]: فرزند هفت سال آقا، هفت سال مطيع و هفت سال وزير و مشاور است.

اهميت اوقات فراغت و جواني

اوقات فراغت به عنوان زيرمجموعه اي از زمان اهميت و ارزش والايي دارد و موضوع مشترکي است بين تمامي اقشار جامعه، اعم از زن و مرد، پير و جوان و با مشغله هاي بسياري که در زندگي دارند. در اين ميان ، اوقات فراغت جوانان از اهميت خاص و درخور توجهي برخوردار است. زيرا جوانان به عنوان بخش عظيمي از پوياترين گروه هاي اجتماعي محسوب مي شوند که از يک سو وجودي سرشار از توان، انرژي و اميد دارند و از سوي ديگر داراي خواست هاي مشروع هستند که اگر به آنان پاسخي مناسب داده شود، دنياي آن ها به دنياي خوبي ها، شادي ها، بالندگي ها، خلاقيت ها و نوآوري ها مبدل مي شود و رشد و اعتلاي شخصيت و شکوفايي استعدادهاي آن ها را در پي خواهد داشت.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله چنين مي فرمايند: «يا اباذر اغتنم خمسا قبل الخمس، شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک و غناک قبل فقرک و فراغک قبل شغلک و حياتک قبل موتک» [وسائل الشيعه، ج 114:1]: اي ابوذر، پنج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت بشمار: جواني ات را قبل از پيري، سلامتت را قبل از بيماري، تمکنت را قبل از تهيدستي، فراغتت را قبل از گرفتاري و زندگانيت را قبل از مرگ.
امام علي عليه السلام فرموده: «و اعلم ان الدنيا دار بليه لم يفرغ صاحبها فيها قط ساعه الا کانت فرغته عليه حسره يوم القيامه [نهج البلاغه، نامه ي 59]: و بدان که دنيا براي آزمايش است که هرکس ساعتي در آن فراغت يابد و دست از کار بکشد، همين ساعت بيکاري، موجب حسرت و پشيماني او در قيامت خواهد شد.
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه ي « و لا تنس نصيبک من الدنيا» [القصص/77]، از پدران خود چنين روايت کرده است: «قال لا تنس صحتک و قوتک و فراغک و شبابک و نشاطک و غناک و ان تطلب به الاخره» [وسائل الشيعه، ج 89:1 و ج 83:16]: سلامت، نيرومندي، فراغت، جواني، نشاط و بي نيازي خود را فراموش منما. در دنيا از آن ها بهره برداري کن و متوجه باش که از آن سرمايه هاي عظيم، به نفع معنويات و آخرت خود استفاده نمايي.
امام خميني (ره)، در کلامي که مي توان آن را هشدار تلقي کرد، فرموده اند: « نقشه کشيدند که نگذارند اين نهضت به ثمر برسد و لذا از همه طرف خرابکاري مي کنند. يک خرابکاري شان همين است که نگذارند جوان هاي ما صحيح بار بيايند و حالا که بايد از نيروي جواني استفاده بشود، نگذارند اين نيروي جواني به ثمر برسد» [جوانان از ديدگاه امام خميني، 58/4/12. نقل از صحيفه ي نور، ج 257:7]

جوان و استفاده ي صحيح از وقت

گر گوهر از کفت برون تافت
در سايه ي «وقت» مي توان يافت
گر «وقت»رود ز دست انسان
با هيچ گهر خريد نتوان [ايرج ميرزا]
عمر انسان و فرصتي که از جانب خداوند براي زندگي به او داده شده، مهم ترين سرمايه ي حيات اوست. جوان نسبت به اين سرمايه و هديه ي خداوندي مسئوليت دارد و بايد پاسخگو باشد . در تفسير آيه ي «... اولم نعمرکم ما يتدکر فيه من تذکر...» [فاطر /37] امام صادق عليه السلام فرموده است: «توبيخ لابن ثماني عشر سنه» . اين آيه، ملامت و سرزنش جوانان غافلي است که به سن هجده سالگي رسيده اند و از فرصت جواني خود استفاده نمي کنند.
روايات ديگري نيز از امام صادق عليه السلام در ارتباط با استفاده ي صحيح از اوقات موجود است، از آن جمله: « اصبروا علي الدنيا فانما هي ساعه فما مضي منه فلا تجد له الما و لا سررا، و ما لم يجيء فلا ندري ما هو و انما هي ساعتک اللتي انت فيها علي طاعه الله و اصبر فيها عن معصيه الله» [الکافي،454،2] : مجموع عمر آدمي در دنيا ساعتي بيش نيست. آن چه از اين ساعت گذشته است، معدوم شده و لذت و المي از آن احساس نمي کنيد و آنچه هنوز نيامده است، نمي دانيد چيست. سرمايه ي موجود و پرارزش عمر، تنها همان لحظات نقدي است که اينک در اختيار شماست و در آن به سر مي بريد. مالک نفس خود باشيد و در حال حاضر براي اصلاح و رستگاري خود بکوشيد. در مشکلات وظيفه شناسي و در اطاعت از اوامر الهي پايداري و از آلودگي به گناه و نافرماني خداوند، خودداري کنيد.
و نيز فرموده است: «الايام ثلاثه، فيوم مضي لايدرک و يوم الناس فيه فينبعي ان يغتنموه،و غد انما في ايديهم امله» [بحارالانوار، ج 237:75]: ايام زندگي سه روز است؛ اول روزي که گذشته است و برگشت ندارد. دوم روز موجود است که مردم در آن قرار دارند و در اختيار آن هاست. بايد آن را مغتنم شمارند و از آن استفاده کنند . سوم فردايي است که نيامده و تنها آرزوي آن را در دست دارند.
عرب مي گويد: «الوقت کالسيف اذا لم قطعه قطعک» [رمز موفقيت، محمدجواد پاکدل، ص 261]: وقت چون شمشير است، اگر قطعش نکردي قطعه قطعه ات مي کند.
زمان را نمي توان ذخيره کرد، نمي توان خريد و يا فروخت و نمي توان از 24 ساعت ديگران قرض گرفت . زمان سرمايه اي است که اگر مورد استفاده ي صحيح قرار نگيرد، از دست مي رود. در حالي که يک سرمايه ي مالي چنين نيست. اگر منصف باشيم، با کمي دقت و تأمل درمي يابيم که مشکل اصلي کمبود وقت نيست، بلکه در نحوه ي استفاده از آن است. در مضرات فراغت دوره ي جواني، روايتي با اين مضمون است: « ان الله تعالي شأنه يبغض الشاب الفارغ» [تذکره الموضوعات، محمدطاهر بن الهندي الفتي، ص 134]: خداوند تعالي جوان بيکار را دشمن مي دارد.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: مجله آموزش قرآن


معنای اوقات فراغت
جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 15:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
معنای اوقات فراغت


چنانچه از گروهی تصادفی برگزیده شده‌اند بپرسیم که نظرتان درباره اوقات فراغت چیست پاسخهای متفاوتی از مردم که به شکل می‌دهند. عده‌ای ممکن است بر این بارو باشند که اوقات فراغت مدت زمانی است که پس از انجام کار یا انجام وظائف و مسئولیتها باقی می‌ماند. عده دیگر ممکن است به فعالیتهای خاصی نظیر تماشای تلویزیون شرکت در فعالیتهای ورزشی ، صرف غذا در بیرون از منزل و هزاران نوع فعالیت دیگری که ممکن است برای آنان جالب باشند، اشاره کنند.
تنوع این پاسخها نشان می‌دهد که اوقات فراغت برای افراد مختلف معانی گوناگونی دارد. ولی آنچه مسلم است اوقات فراغت فقط زمان آزاد شده از بار کار نیست. بلکه فعالیتی غیر اجباری است. در فرهنگ عمید نیز درباره تعریف و فعال اوقات فراغت چنین آمده است: فراغت در فارسی به معنی آسودگی و آسایش و آسودگی از کار و شغل است. فرد در این اوقات می‌خواهد که به اشتغالی بپردازد که با کمال میل به آنها علاقه نشان می‌دهد خواه به منظور استراحت خواه برای ایجاد تنوع.

کارکردهای اوقات فراغت رفع خستگی

یکی از کاکردهای اساسی اوقات فراغت رفع خستگی و تامین استراحت فرد است. انسانها به همه به استراحت و رفع خستگی نیاز دارند. کار مداوم بدون زمانی برای رفع خستگی موجب پائین آمدن بازده عمل و و خم خوردن سلامت روانی فرد می‌شود اما هدف از این اوقات بطالت نیست بلکه زمانی است که فرد به تمدد اعصاب می‌پردازد و حاصل آن افزایش بازده است.

کارکردهای اوقات فراغت ، نیاز به تفریح

پس از انجام کار در طی ایامی ، آدمی نیاز دارد تا اوقاتی را صرف تفریح کند. نقل می‌کنند که علی علیه‌السلام در روزهای جمعه به بیرون از شهر مدینه و به قصد تفریح می‌رفتند. تفریح جنبه‌های مختلفی برای افراد می‌تواند داشته باشد. در اسلام به تفریحات سالم متعددی اشاره شده است که می‌توانند نقش موثری در روح و روان فرد داشته باشند پیامبر اکرم با اشاره کردن به عنوان یک تفریح سالم می‌فرمایند: مسافرت کنید تا سلامت بمانید.

کارکردهای اوقات فراغت، شکوفایی استعدادها

استعدادهای انسان اگر در زمینه و شرائط مساعدی قرار گیرد به فعل تبدیل می‌شوند. از این جهت شناسائی این زمینه‌ها در زندگی فرد بسیار مهم است. اوقات فراغت یکی از این موقعیتهای بسیار مناسب است که فرد می‌تواند با استفاده از آن به شناسائی و تقویت استعدادهای خود بپردازد. مثلا کمی که در این اوقات به نقاشی و یا دیگر کارهایی می‌پردازد که استعداد دارد.

کارکردهای اوقات فراغت ، رشد اجتماعی فرد

اوقات فرد علاوه بر تاثیرات فردی که در شخصیت فرد دارد به رشد اجتماعی او نیز کمک می‌کند. شرکت فرد شبکه‌های اجتماعی موجب بهبود روابط اجتماعی فرد شده و پیشرفت از لحاظ اجتماعی کمک می‌کند. بسیاری از پیشرفتهای فرد با پیشرفت اجتماعی فرد پیوند تنگاتنگ دارد اگر فرد دارای بهترین و ارزنده ترین استعداد باشد تا زمانیکه به ارائه آنها در سطح اجتماعی توانایی نداشته باشد، چندان موفق نخواهد بود.

رهنمودهای عملی برای استفاده اوقات فراغت

اوقات فراغت معنای اصلی آن اشاره به اختیار و آزادی عمل فرد دارد. بنابراین پر کردن آن و حال و هوای کاری به آن دادن از کارکردهای آن می‌کاهد. بنابراین بهتر است فرد در این اوقات با خیالی آسوده و آزادی عمل کامل فعالیت مورد نظر را فقط به خاطر خود و دلخواه و حتی بدون توجه به نتایج مادی و غیره انجام دهد. بنابراین در مورد پر کردن اوقات فراغت کودکان نیز باید از تحمیل فعالیت دلخواه و مورد علاقه خود به کودکان و نوجوانان پرهیز کنیم. از سرگرمیها و فعالیتهای متنوع استفاده شود و البته نه به صورت فشرده تا موجب خستگی و دلزدگی فرد نشود. حتی الامکان در این اوقات بسته به علائق و تمایلات فرد از کارهای هنری نیز گنجانده شود.
هرچند برخی افراد عمدتا اوقات فراغت را با کارهای هنری پر می‌کنند اما این مساله بستگی زیادی به علاقه و استعداد فرد دارد و چون هدف فراز برنامه ریزی برای اوقات فراغت اجبار نیست بهتر است با علاقه و استعدادهای فرد مطابقت داشته باشد. برخی از افراد اوقات فراغت خود را با انواع فعالیتهای رایانه‌ای می‌گذراند که در راس این فعالیتها بازیهای کامپیوتری ، Chat و غیره قرار دارد. اما آنچه توصیه می‌شود اینکه نباید ساعات طولانی از دقت افراد و بویژه کودکان و نوجوانان صرف بازی با کامپیوتر شود زیرا عوارض زیادی در پی خواهد داشت که می‌توان به عوارض جسمانی ، روانی و اجتماعی و فرهنگی تقسیم کرد.
بروز چاقی یکی از عوارض جسمانی است و پرخاشگری نمونه‌ای از عوارض روانی اگر قرار است اوقات فراغت فرد با استفاده از کامپیوتر طی شود لازم است با برنامه ریزی و انتخاب فعالیتهای مطلوب انجام گیرد. صله رحم و دید و بازدید در اسلام به عنوان یکی از فعالیتهای اوقات فراغت معرفی می‌شود که هم آثار مطلوب فردی و هم اجتماعی دارد. در انتخاب فعالیتهای اوقات فراغت از دیگران تقلید نکنید. افراد از لحاظ میزان لذتی که از فعالیتها می‌برند، متفاوتند. اجازه ندهید فعالیتهای شما در اوقات فراغت به صورت عادت بیایدکه از فلسفه اساسی برنامه ریزی اوقات فراغت ساقط است.

سخن آخر

اوقات فراغت به معنای بیکاری نیست. چون در اوقات بیکاری فرد کاری برای انجام دادن ندارد ولی در اوقات فراغت کارهای متعددی می‌تواند داشته باشد که تفاوت آن با اوقات دیگرکه در آنها نیز به انجام کار و فعالیت مشغول است در هدف این کارها و فعالیتهاست. هدف از فعالیتهای اوقات فراغت کسب آرامش ، لذت وراقی است. فرد کاری را نه از روی اجبار و نه بخاطر منافع مادی انجام می‌دهد. این لحظات به خود اختصاص دارد و تنها با هدف مرتبط با شخص وی و آرزوها و خواستهای او انجام می‌شود.


بایدها و نبایدهای روزهای نخست کاری
جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:22 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تازه واردها در محیط کاری چگونه باید رفتار کنند؟

در روزهای نخست کاری سعی کنید کمتر اظهارنظر کنید، دانسته‌های‌تان را برای خودتان نگه دارید و به جای آن بیشتر گوش بدهید تا بتوانید اطلاعات بیشتری در مورد محیط جدید ‌ به‌دست بیاورید..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: محیط کار, محیط کاری, موفقیت کاری, موفقیت
پیامک فلسفی
جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 10:34 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://s2.picofile.com/file/7631625264/smsFalsafi.jpg

اشیاء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند

در حالیک امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند . . .

.

.

.

هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوپشاند . . .

.

.

.


اسرار و رموز خوشبختی در این است :

از آنچه که از دنیا گذشته ، برای آنچه باقی مانده است عبرت بگیرید . . .

(امام علی(ع))

.

.

.

قدمی‌ که پس از ترسیدن همچنان برداشته شود ، گامهای شجاعت نام دارد . . .

.

.


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك، جملات فلسفی و عرفانی
:: برچسب‌ها: اس ام اس اس ام اس 92 اس ام اس امید دادن اس ام اس ا
فعال کردن ذهن و تفکر منتقدانه
جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 9:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تفکر منتقدانه یکی از آن مهارت‌های بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمی‌کنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمی‌شود که کمی خسته‌اش کنید. مثل این می‌ماند که عضله‌ای از بدنتان را به مدتی طولانی به کار نگرفته باشید، در این حال حتی برای فعالیت‌های آسان روزمره هم توانایی نخواهد داشت..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی، تفكر خلاق
:: برچسب‌ها: فعال کردن ذهن و تفکر منتقدانه, فعال کردن ذهن, فعال کردن ذهن و تفکر, ذهن
ولخرجی هایی که به مرور دخلتان را می آورد
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 23:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


همه انسان ها عادت های بد دارند. همه هم دوست دارند آنها را کنار بگذارند. برخی از این عادت ها برای دیگران آزار دهنده است. اما برخی از عادت ها هستند که برایتان هزینه دارند و شما از آنها بی اطلاع هستید. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: خرج, ولخرجی, درآمد, مدیریت هزینه ها
اس ام اس تبریک روز پدر جوک روز مرد
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 18:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
اس ام اس روز مرد و روز پدر

ای شبنم عشقت که زیباترین شبنمی بود که روی گلبرگ های قلبم نشست.

بدان که تا وقتی شقایق هست دوستت دارم.

روزت مبارک

.

.

.

برای چیدن ستاره های قلبت با سبدی پر از گلهای زیبا می آیم

و گل ها را در باغچه دلت می کارم تا بدانی چقدر دوستت دارم .

روزت مبارک

.

.

.

ز گلشن هستی چو خدا دانه ی ما کاشت

بر ریشه ی ما آب،پدر مایه پدر بود

در باغ وجود آفت و نقصان وملالست

در دفع هم آرایه و پیرایه پدر بود

پدرم روزت مبارک

.

.

.

همسر عزیزم از وقتی خانه عشقت پناهگاه خستگی ام شد،

اندیشیدم که الهه عشق بهترین را نصیب من کرده است.

روزت مبارک

.

.

.


پدر عزیزتر از جانم

فرا رسیدن روز خوش یمن و مبارک پدر را تبریک میگویم

و امیدوارم سایه مهر و محبت تو پیوسته بر سرم باشد

و همیشه در پناه خداوند منان در کنار هم باشیم.

.

.

.

پدر عزیزم زندگی کن و لبخند بزن به خاطر من که با لبخند تو زنده ام.

روزت مبارک


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك
:: برچسب‌ها: اس ام اس های روز پدر اس ام اس ادبی برای روزپدر اس
هورمون‌های خوش اخلاقی را تنظیم کنید!
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 16:14 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شاید شما هم مثل بسیاری از آدم‌های دیگر، علائم روانپزشكي را تجربه مي‌كنید كه مي‌تواند منشا غدد داخلي داشته باشد، اما بدون اينكه به منشا هورموني اين علائم توجه کنید، به‌خاطر این علائم زجر می‌کشید. اگر شما هم به مشکلاتی از این دست دچار شده‌اید، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
:: برچسب‌ها: هورمون‌, هيپوفيز, تیروئید, غدد جنسی
نکاتی درباره عشق، این واژه مبهم و پر تكرار
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:8 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


از هیچ چیز به اندازه عشق سخن نگفته‌اند. اغلب داستان‌ها، فیلم‌ها و آثار هنری درباره عشق‌ است. بسیاری از رمان‌نویسان كاری جز خلق آدم‌هایی با ماجراهای پركشمكش عاشقانه نكردند. در موقعیت های مختلف و زمان های متفاوت با فرهنگ های گوناگون درباره این پدیده حرف ها زده شده است. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: عشق, عاشقی, عشق در تاریخ, عشق در ادبیات
زنان در روابط چگونه به خودشان ضربه مي​زنند؟
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 12:6 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بعد از اتمام یك ارتباط رمانتیك و نزدیك، همه آدم‌ها احساس قربانی شدن دارند و حتی یك لحظه هم به این فكر نمی‌كنند كه ممكن است خودشان مقصر اصلی از هم پاشیدگی ارتباط‌شان باشند. هرچند زنان در مقایسه با مردان بیشتر سراغ كتاب‌های مربوط به روانشناسی روابط می‌روند. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، زنان
:: برچسب‌ها: زنان, روابط زنان, اتمام یك رابطه, تمام شدن رابطه
رازهای یک پدر دوست داشتنی
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 10:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
از همان لحظه تولد اولین فرزندم مهم‌ترین ماموریت زندگی‌ام شروع شد: چگونه پدری دلخواه موفق باشم و اکنون 28 سال از آن شب تاریخی زندگی‌ام می‌گذرد و در این رهگذر اصول و قوانین پدری خوب و موثر را یاد گرفتم و می‌خواهم آنها را با شما نیز در میان بگذارم..




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: مردان
:: برچسب‌ها: رازهای یک پدر دوست داشتنی, پدر, پدر دوست داشتنی, رازهای یک پدر
پدر؛این مرد بی ادعا
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 9:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تحقیقات نشان می‌دهد دخترانی که ارتباط مناسبی با پدرانشان دارند، در همسرگزینی تمایل بیشتری به همسرانی با خصوصیات پدر خود دارند. همچنین پسران از پدران خود مرد بودن، شوهر بودن و پدر بودن را می‌آموزند.

«بابات رو بیشتر دوست داری یا مامانت رو؟» شاید هیچ‌کس دوران خردسالی‌اش را فراموش نکند، آن هم وقتی که در برابر چنین پرسشی سختی قرار می‌گرفت.پرسشی​ تکراری که جوابی کلیشه‌ای داشت: «هردو» و اگر صاحب​پرسش​ آنقدر سمج بود که ناشیانه اصرار می‌کرد: «کدومشون رو بیشتر دوست داری؟» مجبور می‌شدی، مِن‌مِن‌کنان یکی را انتخاب کند که اگر دور از چشم پدر بود، آرام می‌گفتیم: «مامانمو»..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی، مردان
:: برچسب‌ها: پدر؛این مرد بی ادعا, پدر
برنامه ریزی برای امتحان موفق
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 21:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
پایان مدرسه نزدیک است و بزودی فصل امتحان‌ها شروع می‌شود. یکسری از دانش‌آموزان فارغ‌التحصیل می‌شوند و مدرسه را برای همیشه ترک می‌کنند؛ اما بقیه، خود را برای چند ماه تعطیلات تابستانی آماده می‌کنند؛ اما قبل از این‌که تمام این اتفاق‌ها بیفتد باید از یک خوان گذشت و آن هم مطالعه برای امتحان‌های پایان ترم است..



متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: برنامه ریزی برای امتحان موفق, برنامه ریزی, امتحان موفق, امتحان
باز هم امتحان،باز هم اضطراب
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 19:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هرکس هنگام امتحان دچار اضطراب و نگرانی می‌شود. در واقع نمی‌توان کسی را پیدا کرد که روز امتحان ذره‌ای نگرانی نداشته باشد. البته کمی اضطراب بد نیست، زیرا بدون وجود آن انگیزه‌ای برای مطالعه مثلا یک کتاب تاریخی پر از نام و تاریخ برای آدم باقی نمی‌ماند؛ اما باید بتوان این اضطراب را کنترل کرد و جلوی صدماتش را گرفت. قبل از هرچیز باید گفت حتی اگر امتحان‌تان را خوب ندادید، دنیا که به آخر نمی‌رسد؛ بنابراین با این فکر می‌توانید خود را کمی آرام کنید، اما قبل و روز امتحان و پس از آن چگونه می‌توانیم آرامش خود را حفظ کنیم؟




متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: باز هم امتحان, باز هم اضطراب, اضطراب, اضطراب امتحان
شوهران بدقلق،اما دوست داشتنی
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 19:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 شوهران بدقلق،اما دوست داشتنی

تصور معنای واژه «مرد بدقلق» کار سختی نیست. برخی از کسانی را می شناسیم که کنار آنها بودن و تحمل رفتارشان به هیچ وجه آسان نیست. البته زن بد قلق هم کم نیست و این نوشتار چگونگی رفتار با مردان بدقلق را یادآوری می کند ..


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: برچسب‌ها: شوهران بدقلق اما دوست داشتنی, بدقلق
پیامک تبریک ولادت امام علی(ع)
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:16 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
http://s4.picofile.com/file/7773281177/sms_veladate_emam_ali_92.jpg

از قــــــدرت لایـــزالـــــی یــــــزدانــــــی

گـردیــده قــلــوب شـیــعــیـان نورانی

از فــاطــمــه بـنــت اســـد شـــد ظــاهــر

در کـعــبــه وجـــود عـــلـی عـمرانی . . .

.

.

.

سرچشمه ی عشق با علی آمده است

گل کرده بهشت تا علی آمده است

شد کعبه حرمخانه میلاد علی(ع)

کز کعبه صدای یا علی آمده است

.

.

.

میلاد امام علی(ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف

والاترین الگوی شهامت و دیانت، بر عاشقانش مبارک باد . . .

.

.


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پيامك
:: برچسب‌ها: اس ام اس تولد حضرت علی اس ام اس جدید ولادت حضرت عل, ع, اس ام اس در مورد حضرت علی اس ام اس میلاد حضرت علی, اس ام اس ولادت حضرت علی
آموزش جذب مردان با حرف زدن درست!
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 12:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


خودتان بهتر می‌‌دانید که زن ومرد با هم تفاوت دارند و هیچ گاه نباید توقع داشته باشید رفتار و عکس‌العمل‌های خانم‌ها و آقایان مثل هم باشد؛ البته باید گفت همین تفاوت‌ها هم هست که این دو را برای هم جذاب می‌کند. برای داشتن یک رابطه عاشقانه باید از خودتان بیرون بیایید و هوشمندانه متوجه تفاوت‌ها باشید و بیاموزید که چگونه رفتار کنید. .


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی، آموزش نفوذ در دیگران، زنان، مردان
:: برچسب‌ها: آموزش, رابطه, جذب کردن, حل اختلاف
جنین در دوران بارداری چه غذایی دوست دارد؟
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 10:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


در این مطلب درباره مواد غذایی که برای مادر شدن مناسب هستند، بیشتر اطلاعات کسب می‌کنید. شاید بعضي از این مواد غذایی شما را متعجب کنند. ما برای شما در این رژیم غذایی صبحانه ناهار و شام را پوشش داده‌ایم! 


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: رشد جنین, دوران بارداری, رژیم غذایی دوران بارداری, مواد غذایی
در باغ موزه هنر ایرانی چه می گذرد؟
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 9:21 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

باغ موزه هنر ایرانی باغی که این روزها علاوه بر طبیعت زیبا و مسحور کننده اش به خاطر ساخت ماکت های نقلی بناها، شخصیت ها و ابنیه معروف ایران هم شناخته شده است. از نقش رستم گرفته تا برج میلاد و برج آزادی تا سی و سه پل و قره کلیسا و شمس العماره!


متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ایرانگردی
:: برچسب‌ها: باغ موزه هنر ایرانی, موزه, گردشگری, تهران گردی
کاندیداها، رسانه‌ها و خواص در حماسه سیاسی92
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 2:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 
 کاندیداها، رسانه‌ها و خواص در حماسه سیاسی92


رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان دیده‌بانی آگاه و مسلط به شرایط روز و جهان، استراتژی حرکتی ملت ایران را در سال92 با محوریت حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی تعیین و مانیفست ایرانیان را ترسیم نموده‌اند که در این باره باید گفت، ایشان حماسه سیاسی را به نوعی زمینه حماسه اقتصادی دانسته‌اند. به این معنی که لازمه حماسه اقتصادی، خلق حماسه سیاسی و حضور باشکوه مردم در پای صندوق‌های رای و روی کار آمدن رئیس‌جمهور اصلح، مقبول و توانمند است.
درباره حماسه سیاسی که به قطع در انتخابات خرداد ماه سال جاری متبلور خواهد شد باید گفت که برای خلق این حماسه، وظایف برای همگان روشن است و لازمه تحقق مطالبه مقام معظم رهبری، جز در اینکه «هرکس باید به درستی به وظیفه متعین خود عمل کند» تعریف نخواهد شد. بنابراین مسئولان، کاندیدای پیروز و غیر پیروز، رسانه‌ها و خواص باید با عمل به وظیفه مورد انتظار، برای خلق حماسه سیاسی 92 مردم را همراهی کنند.
در ابتدا ملت وظیفه شناس ایران اسلامی که قطعا مشارکت گسترده در انتخابات و تلاش برای کشف گزینه اصلح را وظیفه خود می‌دانند، بهتر می‌دانند که حضورشان در پای صندوق‌های رای تنها کاربردش روی‌کار آمدن رئیس‌جمهور اصلح نیست چرا که به قطع می‌توان گفت مشارکت مردم در انتخابات تضمین کننده امنیت و اقتدار ملی در مقابله تهدید و تحریم‌های اعمالی دشمنان انقلاب اسلامی است، لذا از همین روست که مقام معظم رهبری در هر انتخاباتی، مشارکت مردم در انتخابات را به مثابه همراهی مردم با نظام اسلامی مورد تاکید و از مشارکت به عنوان سیاستی راهبردی یاد می‌کنند. در شرایط فعلی که تحریم‌های اقتصادی و تهدیدهای- هرچند پوشالی- نظامی متوجه جمهوری اسلامی ایران است، مشارکت مردم در انتخابات، صرفاً پیام سیاسی نخواهد داشت. با توجه به رکورد جهانی ایرانیان در انتخابات 88، انتظاری جز تثبیت حماسه دیگر سیاسی از سوی ملت زمان شناس ایران در تاریخ نیست.
کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری که متاسفانه برخی از آنان گویا احساس تکلیف را صرفاً در کاندیداتوری و نه کنار کشیدن به نفع دیگر نیروهای انقلاب می‌دانند، نیز برای خلق حماسه سیاسی وظایف مشخصی دارند.
کاندیدای منتخب ملت ایران بعد از پیروزی می‌بایست خود را رئیس‌جمهور تمام ملت ایران معرفی و ضمن تشکر از آرای منفی خود، رقابت انتخاباتی را پایان یافته بدانند و در مقابل بقیه کاندیدا با احترام به آرای مردم پیروزی را به رئیس‌جمهور منتخب تبریک بگوید تا با این اقدام آب سردی بر پیکر دشمنان کمین کرده انقلاب اسلامی ریخته و در حماسه 92 شریک مردم باشد.
بدیهی است نامزدهایی که برای کشور برنامه دارند در صورت عدم پیروزی، برنامه‌های خود را- حداقل در حوزه اقتصادی- به عنوان برنامه پیشنهادی به رئیس‌جمهور منتخب ارائه کنند و در نهایت این که به همان قانونی که زمینه حضورشان در انتخابات را فراهم کرده، تمکین کنند.
خواص‌ جامعه نیز می‌توانند با عمل به وظیفه خود اساسی‌ترین نقش را در خلق حماسه‌سیاسی داشته باشند، خواص انقلابی و متعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌بایست با رصد کردن وضعیت انتخابات پاسخگوی هرگونه اظهارات غیرمستدل و دشمن پسند از قبیل «انتخابات آزاد» و یا « هجمه به شورای نگهبان به دلیل انجام وظایف قانونی محوله» باشند، چرا مقام معظم رهبری در خنثی کردن توطئه‌های انتخاباتی دشمن پیشگام بوده‌اند.
بنابر این با توجه به ورود و مدیریت رهبر معظم انقلاب که در واکنش به برخی ادعاهای واهی تصریح فرموده بودند:
«معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، مگر بیش از سی انتخابات سه دهه اخیر آزاد نبوده است؟ در کدام کشور انتخابات از ایران آزادتر است؟ مراقب باشید این حرفهای شما مردم را از انتخابات مأیوس نکند»
و یا اینکه معظم‌له در واکنش به برخی اظهارات غلط درباره رد صلاحیت احتمالی برخی افراد فاقد صلاحیت لازم، ابراز کردند:
«در کدام کشور درباره صلاحیتها، ملاحظات لازم اعمال نمی شود؟ چرا اینقدر بر این مسئله تکیه و تلاش می کنید در ذهن مردم این تصور بوجود بیاید که شرکت در انتخابات فایده ندارد؟»
نمی‌توان تردیدی در وظیفه و تکلیف معین شده خواص داشت.
رسانه‌های متعهد به نظام جمهوری اسلامی و منافع ملی نیز در خلق حماسه سیاسی وظایف معین شده‌ای دارند. در چند سال گذشته هر بار که مقام معظم رهبری به مقوله انتخابات اشاره داشتند به نوعی رسانه‌ها را نیز مورد خطاب قرار دادند، معظم‌له با مخاطب قرار دادن رسانه تاکید کردند:
«این رسانه‌هاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بى‌محابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانه‌اى نشود براى اینکه یک عده‌اى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه‌ى جوانهاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار می‌گیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت می کنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است».
بنابراین، باید و نباید‌های رسانه‌ای‌ برای رسانه‌های متعهد به طور کاملا شفاف و روشن شده است و انتظار می‌رود که رسانه‌های انقلابی ضمن رصد فعالیت‌های دشمن، خود را برای هرگونه جنگ رسانه‌‌ای و مجازی با رسانه‌های ضدانقلاب- که برخی از آنها رسما به عنوان پایگاه‌های جاسوسی و اطلاعاتی ماموریت محور هستند- آماده کنند.
و در پایان، امید است انتخابات آتی به لطف امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، درایت مقام معظم رهبری و هوشیاری ملت ایران که با حضور گسترده ملت ایران در پای‌صندوق‌های رای و رای به گزینه اصلح متبلور خواهد شد، در نهایت آرامش برگزار و ملت ایران از از یک پیچ مهم تاریخی با سربلندی عبور کند.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:خبرگزاری فارس


انتخابات و پذیرش الزامات قانونی
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 2:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
انتخابات و پذیرش الزامات قانونی


بررسی شاخص‌های انتخابات مطلوب و در طراز انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری
نظام اسلامی به دوره‌های مختلف انتخابات به عنوان فرصتی برای تقویت ارکان نظام مردم‌سالار اسلامی نگاه می‌کند و خواهان آن است که انتخابات به شایسته‌ترین حالت برگزار گردد. مهم‌ترین شاخصه‌ی انتخابات مطلوب و طراز انقلاب اسلامی بدین شرح‌اند:

1. مشارکت گسترده

شاید مهم‌ترین ملاحظه‌ی مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی در انتخابات مسئله‌ی «مشارکت گسترده» و حضور گسترده‌ی ملت در پای صندوق‌های رأی باشد. معظم‌له از این اصل به عنوان راهبرد اساسی چنین یاد می‌کنند:

«آنچه که باید به عنوان راهبرد اساسی مورد نظر همه باشد، عبارت است از حضور حداکثری مردم. باید شرکت مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده، که إن‌شاءالله جزء حماسه‏ های ملی خواهد شد، شرکتی باشد که دشمن را از دست‏اندازی به ایران اسلامی و ملت سرافراز ایران مأیوس کند.» (24 آبان 83)

مشارکت گسترده‌ی ملت در انتخابات آن‌قدر بااهمیت است که معظم‌له در اجتماع بزرگ مردم جیرفت‏، با صراحت، اعلام می‌دارند:

«من بارها گفته ‏ام که اصل حضور مردم در انتخابات حتّی از انتخاب اصلح هم مهم‏تر است، اگرچه انتخاب اصلح هم بسیار اهمیت دارد.» (17 اردیبهشت 84)

این تأکید برخاسته از عمق باوری است که معظم‌له به جایگاه مردم در نظام اسلامی دارند، به نحوی که از تعبیر «نظام مردم‌سالاری دینی» برای حکومت اسلامی یاد می‌کنند. در نگاه ایشان، چنین حضور گسترده‌ای رمز بقا و تداوم انقلاب اسلامی است؛ چرا که جمهوری اسلامی متکی بر رأی و اعتماد به ملت شکل گرفته است. مقام معظم رهبری در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، در صحن جامع رضوی، به این حقیقت چنین اشاره می‌کنند:

«یکی این که حضور آگاهانه در انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخاب هوشمندانه از سوی آحاد مردم، یک مشارکت در سرنوشت کشور است. کشور ما متکی به آرای مردم است. علت این که دشمنان ملت و طمع ‏ورزان به این آب و خاک نتوانسته ‏اند در طول 26 سال گذشته گزندی وارد کنند، حضور و اراده و مشارکت مردم در صحنه ‏های مختلف بوده است. راهپیمایی‏ های شما در بیست‌ودوم بهمن یا در روز قدس و شرکت شما در انتخابات‏ های گوناگونِ سال‌های گذشته این کشور را بیمه کرده است. مشارکت در سرنوشت کشور علاوه بر این که در اداره و تعیین مدیریت کشور نقش دارد، در خنثی کردن دشمنی دشمنان هم بزرگ‌ترین نقش را ایفا می‏کند.» (1 فروردین 84)

معظم‌له در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏، در جمله‌ی معترضه‌ای، می‌فرمایند:

«اعتماد به مردم عقیده‏ ی واقعی به مشارکت مردم. بعضی‏ ها اسم مردم را می ‏آورند، اما حقیقتاً اعتقادی به مشارکت مردم ندارند. بعضی اسم مردم را می‏ آورند، اما به مردم اعتماد ندارند. بنای جمهوری اسلامی بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشارکت مردم است. بنای جمهوری اسلامی بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشارکت مردم است.» (24 آذر 87)

مقام معظم رهبری در قبل از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، با صراحت، از تلاش مستمر و تمام‌عیار دشمنان انقلاب اسلامی برای ممانعت از برگزاری انتخابات و سرد و بی‌روح کردن آن سخن به میان آوردند و در سفر به کردستان می‌فرمایند:

«در درجه ‏ی اول، هدفشان تعطیل شدن انتخابات است که انتخابات نباشد. در یک دوره‏ای سعی کردند انتخابات مجلس شورای اسلامی را به انواع و اقسام حیله ‏ها متوقف کنند. خدای متعال نخواست و اراده ‏ی مردان مؤمن نگذاشت؛ نتوانستند. از این مأیوس‌اند که انتخابات را به کلی تعطیل کنند. در درجه‏ ی بعد، هدفشان این است که انتخابات سبک و سرد برگزار بشود. می‌خواهند ملت ایران حضور فعالی در انتخابات نداشته باشد.» (22 اردیبهشت 88)

معظم‌له اصل مشارکت گسترده‌ی مردم در انتخابات را راهبردی برای خنثی‌سازی سناریوی دشمن می‌داند و به عنوان نمونه، در خطبه ‏های نماز جمعه‌ی تهران، با صراحت درباره‌ی ضرورت مقابله با سناریوی دشمن می‌فرمایند:

«چرا دشمن این قدر هزینه و اصرار می‏ کند که انتخابات ریاست‌جمهوری را خلوت کند؟ آیا از این تلاش مذبوحانه ‏ی دشمن نباید فهمید که حضور در سرِ صندوق‌های رأی و انتخابات مشت محکمی به دهان آن‏هاست؟ آیا از این ترفند محکوم به شکست، نباید فهمید که دشمن از حضور مردم در صحنه ناراضی است؟ این خود، راه بسیار روشن و تعیین‏ کننده ‏ای است.» (14 خرداد 72)

ایشان از دانشجویان بسیجی چنین مطالبه دارند که:

«تلاش شما باید این باشد که مشارکت را به معنای حقیقی کلمه حداکثری کنید.» (5 خرداد 84)

و در مقام یک مرجع عالی‌قدر، اعلام می‌دارند که :

«هر کسی به استحکام این نظام علاقه ‏مند است، هر که به اسلام علاقه‏ مند است، هر که به ملت ایران علاقه‏ مند است، برای او عقلاً و شرعاً واجب است که در این انتخابات شرکت کند.» (14 خرداد 88)

2. انتخابات امن

حفظ آرامش انتخابات یکی از دغد‌غه‌های مهم مقام معظم رهبری در تمامی دوره‌های انتخابات بوده است که همواره با رهنمودهای خود نسبت به حفظ آن تأکید داشته‌اند. از منظر ایشان، انتخابات همواره باید مظهر وحدت و انسجام ملی باشد و لازمه و نشانه‌ی آن وجود آرامش در انتخابات است. تشنج، درگیری و ناامن‌سازی فضای انتخاباتی اقداماتی است که از تبدیل فرصت انتخاباتی به تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی کشور حکایت دارد. اقدامی که معمولاً با تحرکات و سناریوهای طرح‌ریزی‌شده در بیرون از مرزها و حمایت ایادی داخلی دشمن و غفلت و سوءتدبیر جناح‌های سیاسی داخلی و گاه هواداران نامزدها به وجود می‌آید.
مقام معظم رهبری در آستانه‌ی انتخابات مجلس ششم، از وجود دست‌هایی برای ایجاد اختلاف و تشنج در انتخابات چنین سخن می‌گویند:

«احتمالاً دست‌هایی در کار است که در آستانه‌ی انتخابات، محیط کشور را محیط متشنج کند؛ اگر نتواند تشنج عملی هم به وجود آورد، محیط تشنج فکری و ذهنی و بحران‌سازی مصنوعی کند. این دست‌ها، دست‌های خدومی نیستند، دست‌های خودی‌ها نیستند، دست‌های بیگانه و دست‌های خائن‌اند. ملت ایران باید هوشیار باشد و بحمدالله هست.» (18 دی 78)

ایشان مدتی بعد تأکید ورزیدند که:

«انتخابات باید در فضای آرام و باصفا انجام گیرد و دور از تشنج و درگیری و فضای نفرت باشد. بدیهی است که در همه‌جا نامزدهای گوناگونی با آرا و عقاید و سلایق مختلفی هستند و مردم هم نگاه می‌کنند و إن‌شاءالله با شناسایی و با تدبّر انتخاب می‌کنند و رأی خواهند داد. این کار باید در فضای آرام انجام گیرد.» (26 بهمن 78)

3. انتخابات سالم

یکی از دغدغه‌های مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی مسئله‌ی سلامت انتخابات است. در نگاه ایشان، رأی ملت امانتی است که در اختیار مسئولین امر قرار دارد و ایشان موظف‌اند که با تمام توان در حفظ و سلامت آن بکوشند. سلامت انتخابات هم به مرحله‌ی پیش از انتخابات و هم حین انتخابات و هم پس از انتخابات توجه دارد. به واقع تام فرآیند انتخابات از زمان آغاز فعالیت سیاسی جناح‌ها تا اعلام و تأیید نتایج نهایی انتخابات باید مورد توجه قرار گیرد. در نگاه معظم‌له، مسئول حفظ سلامت انتخابات نیز تنها ستاد انتخابات کشور و شورای نگهبان نیستند، بلکه همه‌ی جناح‌های سیاسی، نامزدهای انتخاباتی، رسانه‌ها، هواداران و توده‌های رأی‌دهنده در این میان نقش خواهند داشت. به عنوان نمونه، در سال 85، رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی با صراحت از اهمیت سلامت انتخابات سخن به میان آورده و فرموده اند:

«اولاً سلامت این انتخابات‌ها مهم است که خوشبختانه مسئولان کشور به این توجه دارند، ما هم همیشه تأکید کرده ‏ایم و حالا هم هست. باید از آرای مردم به طور کامل صیانت بشود. در همین اندازه از لحاظ اهمیت، حفظ سلامت فضای انتخابات، قبل از شروع انتخابات است ‌ـ‌ مثل همین حالا که به تدریج نام ‏نویسی‏ ها شروع شده و مقدمات انتخابات فراهم شده است و تا زمان انتخابات، زمان زیادی نمانده‌ ـ‌ که بایستی سلامت فضا را حفظ کنید. بعضی فضای انتخابات را خراب می‏ کنند؛ تخریب کردن، اهانت کردن و خُرد کردن شخصیت‌های گوناگون، همه بر خلاف اقتضای سلامت انتخابات است. هم مطبوعات، هم رادیو و تلویزیون، هم کسانی که به ابزارهای گوناگون ارتباط جمعی دیگری مجهز هستند ‌ـ‌ رایانه ‏ها و شیوه‏ های رایانه ‏ای‌ ـ‌ هم کسانی که یک منبری برای سخن گفتن دارند، مثل خطبای جمعه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی همه توجه داشته باشند که "تخریب، فضای انتخابات را خراب می ‏کند" شما از آن کسی که به او علاقه‏ مندید، دفاع کنید، هیچ مانعی ندارد؛ اما به آن کسی که رقیب اوست، مطلقاً حمله نکنید، تخریب نکنید. این تخریب و این حرف زدن‌ها و اهانت کردن‌ها نه حجیت دارد برای مستمعان و نه جایز است؛ به خاطر اینک ه فضا را خراب می‏کند. بنابراین مسئله ‏ی حفظ سلامت خودِ انتخابات و حفظ سلامت فضای انتخابات، خیلی مهم است.» (18 مهر 85)

نمونه‌ای دیگر از تأکید معظم‌له خطاب به مسئولین در هنگام رأی‌گیری در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم است که فرمودند:

«امروز هم من از دست‌اندرکاران انتخابات ‌ـ‌ هم مجریان و هم ناظران‌ ـ جداً و مؤکداً درخواست می‌کنم که از آرای مردم حفاظت کنند. آرای مردم امانتی است در دست آن‌ها و بدون هیچ‌گونه جانب‌داری و دخالت دادن امیال خودشان، رأی مردم را بگیرند و آن‌چنان که هست، بخوانند و ثبت کنند و سپس اعلام کنند و همین‌طور هم خواهد بود. من به مجریان و ناظران انتخابات اعتماد دارم و خدای متعال إن‌شاءالله توفیق دهد به بهترین وجهی انتخابات را برگزار کنند.» (3 تیر 84)

4. قانون‌گرایی در انتخابات
یکی از ارکان برگزاری انتخابات طراز انقلاب اسلامی قانون‌گرایی و پایبندی به ضوابط قانونی است. این قانون‌گرایی نیز از اصولی است که همه‌ی فعالین صحنه‌ی انتخابات از مجریان و ناظران و نامزدها تا هواداران و انتخاب‌کنندگان باید بدان پایبند باشند. این مسئله بارها به زبان مختلف توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه‌ی انتخابات گوشزد شده است. به عنوان نمونه، ایشان در آستانه‌ی انتخابات مجلس هشتم می‌فرمایند:

«من به مجریان انتخابات توصیه کرده ‏ام، الآن هم توصیه می‌کنم: باید به شدت قانون را رعایت کنند. حد و مرز، قانون است. همه باید الزامات قانونی را بپذیرند و تسلیم الزامات قانونی بشوند. قانون حد فاصل حق و باطل است در حرکت و مشی ملت و مسئولین. قانون را نباید دور زد. این باید رعایت بشود.» (19 بهمن 86)

معظم‌له اعضای شورای نگهبان را از هرگونه تأثیرپذیری از سلایق و مذاق‌ها بر حذر می‌دارد و خطاب به ایشان می‌فرمایند:

«همان‌طور که همیشه گفته‌ایم، در امر نظارت باید قانون و موازینْ ملاک و معیار باشد و نه مذاق‌ها و سلایق شخصی. مطلقاً دنبال مذاق شخصی نروید و این‌طور نباشد که یک وقت انسان خودش تشخیص دهد که اگر این فرد در مجلس نباشد، برای مجلس خسارتی است؛ اگر این شخص باشد، برای مجلس فایده‌ای دارد؛ آن‌گاه برخلاف موازین و مقررات، این مذاق اعمال شود. باید کاری کنید که بتوانید پیش خدای متعال و بندگان او جواب‌گو باشید. اگر از شما سؤال شد که به چه مناسبت این شخص را رد کردید، شما بگویید: پروردگارا! من ملزم بودم طبق مقررات عمل کنم. مقررات چنین گفت، من هم این شخص را رد کردم یا مقررات چنین گفت، من این شخص را تأیید کردم؛ اما این که من این‌گونه تشخیص دادم، من این‌گونه فهمیدم، من این آدم را مضر دانستم، من این آدم را مفید دانستم؛ این‌ها قابل قبول نیست. این‌ها را نه خدای متعال قبول خواهد کرد، نه بندگان خدا. باید طبق موازین و مقررات عمل کنید. هیچ‌گونه ملاحظه‌ای نباید مانع از اعمال مقررات شود.» (14 بهمن 74)

5. رقابتی بودن انتخابات

یکی از شاخصه‌های انتخابات شایسته‌ی نظام اسلامی رقابتی بودن انتخابات است. رقابتی بودن بدین معنا که با تکثر و تعدد نامزدهایی انتخاباتی حق انتخابات و گزینش برای رأی‌دهندگان وجود داشته باشد. این مسئله خود یکی از عوامل مؤثر در جدی شدن انتخابات و پرشور بودن آن خواهد بود که موجب افزایش اشتیاق شرکت‌کنندگان در انتخابات خواهد شد.
توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی به مسئله‌ی اهمیت رقابتی بودن را می‌توان در این بخش از پیام معظم‌له، که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم صادر فرموده‌اند، به خوبی مشاهده نمودند:

«... از سایر نامزدهای محترم ریاست‌جمهوری که با آمادگی و حضور خود در میدان این آزمایش الهی، بزرگ‌ترین کمک را به ایجاد رقابت انتخاباتی و انگیزه بخشیدن به مردم کردند، صمیمانه تشکر می‌کنم. بی‌شک، بدون حضور افکار و سلیقه‌ها و منش‌های متنوع در صحنه‌ی نامزدی ریاست‌جمهوری، این موج عظیم حضور ملی پدیدار نمی‌گشت و این افتخار برای ملت ایران به ثبت نمی‌رسید.» (3 خرداد 76)

مبتنی بر اظهارات فوق، به خوبی، آشکار می‌شود که معظم‌له یکی از شروط باشکوه برگزار شدن انتخابات را وجود تکثر و رقابتی بودن انتخابات می‌دانند و با همین باور است که ایشان درخواست دارند:

«آن کسانی که نظام، اسلام، قانون اساسی و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز.» (18 دی 82)

البته تأکید ایشان بر رقابت، رقابت سالم و مثبت است! لذا معظم‌له در قبل از انتخابات مجلس هشتم خطاب به اعضای هیئت دولت فرمودند:

«بعضی خیال می‌کنند انتخابات، زمزمه‏ های انتخابات، فضای انتخاباتی، مایه‏ ی اختلاف است؛ نه، می‌تواند مایه‏ ی اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع‌کننده به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت. هر گروهی سعی کنند برای خدمتگزاری به این ملت، سهم متناسب با خودشان را که لایق خودشان می‌دانند، به دست بیاورند؛ هیچ اشکالی ندارد. این رقابت مثبت به جامعه نشاط می‌بخشد، ما را زنده‏ دل می‌کند، روح جوانی را بر جامعه ‏ی ما حاکم می‌کند.» (21 مهر 86)

البته هدف از این رقابت است که می‌تواند مثبت و منفی بودن آن را مشخص کند، چرا که مبتنی بر تأکیدات معظم‌له:

«در اسلام برای قبضه کردن قدرت، رقابتی وجود ندارد. این را از آن جهت می‌گویم که عده‌ای تنها برای کسب قدرت سیاسی تلاش می‌کنند و به رقابت مشغول‌اند. بنابراین رقابت صحیح، مشروع و مقبول، رقابت در خدمت‌رسانی به مردم است.» (1 فروردین 82)

6. فراگیر بودن انتخابات

یکی دیگر از مؤلفه‌های مؤثر در رسیدن به انتخابات طراز جمهوری اسلامی فراهم آوردن بستری برای حضور همه‌ی استعدادها و گرایش‌هایی است که به قانون اساسی و آرمان‌های ملت اعتقاد و برای اداره‌ی کشور برنامه دارند. به واقع، انتخابات شایسته و حقیقی به صرف تعدد نامزدها حاصل نخواهد شد، بلکه لازمه‌ی این تعدد تکثر و تنوع افراد و سلیقه‌ها و گرایش‌ها خواهد بود که امکان انتخاب‌های مختلف را برای مردم فراهم خواهد آورد.
دغدغه‌‌ی به‌کارگیری همه‌ی نیروها در مدیریت کشور و فراهم آوردن حضور آن‌ها در رقابت انتخاباتی و به نوعی برگزاری انتخاباتی فراگیر با حضور همه‌ی گرایش‌های سیاسی به رسمیت شناخته‌شده، در قانون را می‌توان در این توصیه‌ی رهبر حکیم و فرزانه‌ی انقلاب اسلامی به اعضای هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات چهارمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی مشاهده نمود که فرمودند:

«هرچه افراد از جهات و جناح‌های مختلف بیشتر در انتخابات شرکت کنند، این برای نظام بهتر است؛ برای شورای نگهبان هم بهتر است. ما باید کاری کنیم که این امکان و وسیله برای ورود اشخاصِ بیشتر فراهم بشود. نباید طوری باشد که یک جریان، ولو در یک شهر خاص، احساس بکند که در این انتخابات وارد نیست؛ باید طوری باشد که در همه جا همه احساس کنند که می‌توانند آن فرد مورد نظر خودشان را واقعاً آزادانه انتخاب بکنند؛ یعنی شورای نگهبان و حرکتی که در این مقطع انجام می‌دهد، باید مظهر و آینه‌ی اعتماد عمومی باشد.» (4 اسفند 70)

بر همین اساس بود که ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، بعد از این که شورای نگهبان آقایان مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده را رد صلاحیت کرد با نگارش نامه‌ای به شورای نگهبان دستور تجدید نظر در این مسئله را صادر فرمودند.
البته این تکثر و تنوع باید دارای چارچوبی باشد و همان طور که پیش از این اشاره گردید، از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی «اعتقاد به نظام اسلامی، اسلام، قانون اساسی و حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)» شروط لازم برای آن است. به واقع، این دایره‌ی فراگیری تنها جریان‌ها و گروه‌های سیاسی را در بر می‌گیرد که در نظر و عمل پایبندی خود را به انقلاب اسلامی و قانون اساسی و منافع ملی ثابت کرده باشند که در قانون اساسی وظیفه‌ی تشخیص آن بر عهده‌ی شورای نگهبان گذاشته شده است. جریان‌های سیاسی، که مرزهای خودی و غیرخودی را در نوردیده و برای ضربه زدن به نظام اسلامی اردوگاه واحدی را با ضدانقلاب (هرچند موقت) تشکیل داده‌اند و کسانی که برای پیشبرد اهداف خود از تحصن و خانه‌نشینی برای فشار بر نظام اسلامی بهره برده‌اند، باید برای بازگشت به دایره‌ی فراخ نیروهای خود در مقابل رفتار سیاسی خود به ملت و نظام اسلامی پاسخ‌گو باشند.

7. سلامت رقابت‌های انتخاباتی

یکی دیگر از شاخصه‌ای مورد تأکید مقام معظم رهبری توجه به سلامت رقابت‌های انتخاباتی است که تحقق آن در گرو رعایت اخلاق در میدان رقابت‌هاست. توجه به مسائلی از قبیل پرهیز از دروغ، تهمت و افترا، تخریب، بزرگ‌نمایی مشکلات، اسراف، هزینه‌کردهای غیرشرعی، دادن وعده‌های غیرواقعی، خرید رأی و... نمونه‌هایی از دغدغه‌هایی است که توجه به آن‌ها می‌تواند متضمن سلامت انتخابات باشد. این اصول در سطوح مختلف رقابت انتخاباتی همچون تبلیغات، مناظرات و گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها با رسانه‌های مختلف، یادداشت‌ها و تحلیل‌های مطبوعات وابسته به جریان‌های سیاسی و همچنین رقابت نزد طرفداران و هواداران باید مورد توجه قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، قبل از برگزاری انتخابات مجلس هشتم، می‌فرمایند:

«در همین انتخابات اگر بد عمل بکنیم، به هم بد بگوییم، با هم کینه‏ ورزی کنیم، به یکدیگر تهمت بزنیم، بر خلاف قوانین و مقررات رفتار کنیم، می‌تواند وسیله‏ ی سقوط و ضعف و انحطاط باشد؛ دست خود ماست؛ امتحان الهی است.» (21 مهر 86)

معظم‌له در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، بر مسئله‌ی رعایت اخلاق و قانون توسط نامزدهای انتخاباتی بیش از پیش تأکید نمودند و فرمودند:

«نامزدهای محترمی که تا کنون نام‏ نویسی کرده ‏اند و مشغول تبلیغات و اظهاراتی هستند، سعی کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفی‏شان با توجه به حق و صدق باشد!» (22 اردیبهشت 88)

ایشان به نامزدهای انتخاباتی هشدار می‌دهند که:

«نامزدهای محترم توجه داشته باشند اذهان عمومی را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب‌کننده ‏ی اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد، خلاف واقع هم هست.» (22 اردیبهشت 88)

همچنین خطاب به هواداران نامزدها می‌فرمایند:

«هر کدام از نامزدهای محترم هم طرفدارانی دارند. بعضی‏ها از این طرفداران متعصب هم هستند، خیلی علاقه ‏مند سرسخت‌اند به آن نامزد خودشان. خیلی خوب، باشند، حرفی نیست؛ اما مواظب باشید، مراقب باشید که این علاقه ‏مندی‏ها به اصطکاک نینجامد، به اغتشاش نینجامد.» (14 خرداد 88)

8. به قدرت رسیدن گزینه‌های اصلح

یکی از شاخصه‌های انتخابات شایسته‌ی نظام اسلامی آن است که فرآیند انتخابات به نحوی باشد که در نهایت شایستگان و اصلحان بر مسند قدرت تکیه زنند. این مسئله رمز تعالی و ارتقای نظام اسلامی است که در آموز‌ه‌های دینی نیز فراوان بر آن تأکید شده است. رهبر معظم انقلاب در تمامی دوره‌های انتخابات گذشته بر ضرورت انتخاب اصلح تأکید داشته‌اند. ایشان با صراحت اعلام می‌دارند که:

«مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند، چون امر کوچکی نیست.» (11 اردیبهشت 80)

رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند:

«آنچه که برای مردم در این انتخابات و همه ‏ی گزینش‌های ملی و دوره‌های مختلف انتخابات مهم است، این است که سطح کارآمدی نظام روزبه‌روز ارتقا پیدا کند؛ این اساس مسئله است. اگر مردم دنبال رئیس‏ جمهور یا دنبال نماینده ‏ی مجلس می‏ گردند یا دنبال دیگر کسانی هستند که می ‏خواهند آن‏ها را با انتخاب تعیین کنند، در پی آن هستند که انسان‌های کارآمدی را بر اریکه‏ ی مسئولیت بنشانند تا آن‏ها بتوانند سطح کارآمدی نظام را افزایش بدهند و مشکلات مادی و معنوی مردم را حل کنند؛ این خواست مردم است. حالا گروه‌ها و احزاب و عناصر سیاسی هم هر کدام نقطه‏ نظرهایی دارند؛ آن نقطه ‏نظرات برای خودشان است.» (24 آبان 83)

لذاست که توجه و تأکید بر انتخاب اصلح معنا می‌یابد.
البته این امر در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی بر عهده‌ی مردم واگذار شده است نه بر عهده‌ی مسئولین و نخبگان! معظم‌له به این وظیفه‌ی خطیر مردم در نظام مردم‌سالار دینی چنین اشاره دارند:

«البته هر کس صلاحیتش در مراکز قانونی تأیید شود، صالح‏ است؛ اما باید در بین صالح ‏ها گشت و صالح ‏تر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است.» (17 اردیبهشت 84)

البته ایشان برای جایگاه‌های مختلف ویژگی‌های مختلفی را برشمرده‌اند که برخی از موارد مشترک آن‌ها عبارت‌اند از:
اعتقاد به نظام اسلامی، اعتقاد به آرمان‌های حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)، مدیریت، کارآمدی، شجاعت، ساده‌زیستی و...

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:سایت برهان


انتخابات؛ منطبق بر شاخص‌های جهان‌شمول یا قانون اساسی؟
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 2:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
انتخابات؛ منطبق بر شاخص‌های جهان‌شمول یا قانون اساسی؟


 در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 و افزایش تحرکات تأثیرگذاران فضای سیاسی ایران برای متأثر کردن مثبت یا منفی این رویداد سیاسی مهم، می‌توان شاهد طرح ایده­ای تحت عنوان «انتخابات آزاد» از سوی طیفی از فعالین سیاسی، اعم از جریان فتنه و دیگر جریان‌های معاند، اصلاح‌طلبان و حتی برخی از اصول‌گرایان بود.
طرح شعار انتخابات آزاد، تداوم «صیانت از آرای» سال 88 است که در ایجاد فتنه در آن مقطع، نقش بسزایی داشت. البته تردید در سلامت انتخابات، در قالب شعار «صیانت از آرا» به مراتب گستره‌ی کمتری از تردید در آزادی انتخابات دارد؛ اولی نظام انتخاباتی، ولی دومی کل نظام سیاسی را هدف می‌گیرد و آن را متهم به انسداد سیاسی و حذف آزادی‌های سیاسی می‌نماید. در هر صورت، رمزگشایی از این شعار و اهداف و نیات مطرح‌کنندگان آن، گامی مهم برای تخفیف آثار آن در فضای سیاسی کشور است.
یکی از راه‌های مؤثر در این زمینه، تبیین بیشتر مفهوم انتخابات آزاد و بررسی شاخص‌های آن از منظر نظری و عملی است. در واقع این سؤال‌ها باید پاسخ داده شوند که شاخص‌های یک انتخابات آزاد به معنای واقعی چیست؟ نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی و نیز مطالبات مطرح‌کنندگان این شعار، تا چه حد با این شاخصه‌ها تطابق دارد؟

شاخص‌های انتخابات آزاد در عرصه‌ی نظری

در مباحث نظری یک سری شرایط یا شاخص‌هایی برای انتخابات آزاد، که لازمه‌ی آزادی سیاسی است، مطرح می‌شود که جنبه‌ی نظری دارد و صورت ناب آن، هیچ وقت از لابه‌لای کتب علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی به عرصه‌ی عمل تسری پیدا نکرده است، بلکه متناسب با شرایط هر جامعه، این معیارها و شاخص‌ها بازتعریف شده است. اما به هر صورت، بیان این شاخصه‌ها خارج از لطف نیست:
1. آزادی عقیده و بیان،آزادی مطبوعات و احزاب سیاسی و اجتماعات، آزادی مذهبی و...
2. حفظ احترام احزاب و شخصیت‌های مخالف.
3. هیچ گونه پلیس سیاسی و وسایل اجبار در برابر مخالفان و زمامداران وقت یا گروه حاکم نباید وجود داشته باشد.
4. هیچ گونه وسایل تسهیل کار برای زمامدارانی که در قدرت هستند نباید وجود داشته باشد و آن‌ها باید در مقابل رقیبان خود وضع مساوی داشته باشند.[1]

شاخص‌های جهان‌شمول انتخابات آزاد

همان طور که گفته شد، شاخص‌های پیش‌گفته، به جز مورد آخر، بیشتر جنبه‌ی نظری دارند. به عنوان مثال، در هیچ جای دنیا، آزادی‌های مذهبی و آزادی عقیده و بیان، به طور مطلق وجود ندارد و نیز در جهان مدعی دمکراسی، کشوری یافت نمی‌شود که در آن مطلقاً پلیس سیاسی و اجبار مخالفان وجود نداشته باشد، به ویژه آنجا که مخالفان سیاسی در برخی نظام‌های سیاسی مسلح و برخوردار از حمایت دشمنان برون‌مرزی هستند. با این همه می‌توان از برخی معیارهای عام و جهان‌شمولی سخن گفت که در همه‌ی نظام‌های دمکراتیک، لازمه‌ی انتخابات آزاد و مردمی شمرده می‌شود:
1. وجود آزادی‌های سیاسی تعریف‌شده در چارچوب قانون اساسی کشور (آزادی عقیده و بیان، آزادی احزاب و مطبوعات و...)
آزادی سیاسی در هر جامعه‌ای تعریف خاص خودش را دارد. مثلاً امروزه در کشورهای غربی که ادعای آزادی بیان دارند، در مورد یهودی‌سوزی، این آزادی مراعات نمی‌شود یا در بحث آزادی احزاب، به عنوان نمونه، در فرانسه که مهد آزادی نامیده می‌شود، احزاب سلطنت‌طلب حق فعالیت ندارند و در آمریکا هم احزاب کمونیستی با ممنوعیت قانونی مواجه هستند؛ بگذریم که اصلاً در آمریکا غیر از دو حزب اصلی، عملاً حزب دیگری نمی‌تواند ابراز وجود کند.
2. حق مشارکت سیاسی مساوی برای تمام اقشار جامعه (زنان و مردان، روستایی و شهری، فقیر و غنی و...) در انتخاب کردن و انتخاب شدن
این معیار از مهم‌ترین موارد در بحث انتخابات آزاد است که تاریخچه‌ی مفصلی دارد؛ به گونه‌ای که تا یک قرن پیش، در بسیاری از جوامع، زنان حق رأی نداشتند و یا رأی اقشار مختلف به طرق مختلف محدود می‌شد. البته در دنیای پرمدعای امروز هم بسیاری از مردم، تحت تأثیر کارکرد تبلیغاتی مدرن، که به وسیله‌ی صاحبان قدرت و ثروت صورت می‌گیرد، عملاً از حق انتخاب واقعی محروم هستند؛ چرا که آن کسی که از پشتوانه‌ی قدرت و ثروت برخوردار نیست، عملاً نمی‌تواند به عرصه‌ی انتخابات وارد شود.
3. بی‌طرفی نهادهای ناظر و مجری انتخابات
در تمام کشورها سعی می‌شود نهادهای ناظر و مجری انتخابات بی‌طرف باشند تا احتمال تقلب و تخلف کم شود.
4. تنوع و تعدد انتخابات و عدم محدودیت مردم در انتخاب حاکمان
هر چه تنوع انتخابات کمتر باشد، به معنای محدودیت مردم در انتخاب حاکمان است. ممکن است در کشور فقط انتخابات پارلمان وجود داشته باشد و این انتخابات هرچند همه‌ی فاکتورهای یک انتخابات آزاد را داشته باشد، در عمل قدرت عمل انتخاب مردم را محقق نمی‌کند و قوه‌ی مجریه و قضائیه و دیگر نهادها، عملاً از شمول انتخاب مردم خارج‌اند و این در بطن خود، عدم انتخابات آزاد را در بر دارد.

مطالبات طراحان شعار انتخابات آزاد

بررسی این بحث حائز اهمیت بسیار است که کسانی که از انتخابات آزاد سخن می‌گویند دقیقاً چه چیزی را مطالبه می‌کنند؟ آیا به دنبال معیارهای جهانی انتخابات آزاد هستند؟ آیا تا به حال این شاخص‌ها در جمهوری اسلامی وجود نداشته است؟ آیا معیارهای خاصی مد نظرشان هست؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، باید تحلیل‌محتوایی از گفته‌ها و نوشته‌های این طیف صورت گیرد. نگارنده در آستانه‌ی انتخابات مجلس نهم، در مطلبی با عنوان «کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است!»[2]مفهوم «انتخابات آزاد» در ادبیات اپوزیسیون جمهوری اسلامی، برخی از این معیارهای مدافعان انتخابات آزاد را بررسی کرده بود که در این یادداشت این بحث به صورت تکمیلی بیان می‌شود:

1. آزادی زندانیان سیاسی و پایان حصر سران فتنه

یکی از معیارهای جریان فتنه و اصلاح‌طلبان برای انتخابات آزاد تبرئه‌ی جریان فتنه، برداشتن حصر سران فتنه و امکان مشارکت آنان در عرصه‌ی سیاسی است. در جریان انتخابات مجلس،سید محمد خاتمی، برای حضور در انتخابات از شروطی مانند «آزادی زندانیان سیاسی»، «باز شدن فضای امنیتی» و نهایتاً «برگزاری آزاد انتخابات با حضور احزاب موجود» سخن می‌گفت.[3]
خاتمی در 16 آذر 91، طی پیامی به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، دوباره تأکید می‌کند: «گشاینده‌ی این راه، یعنی ایجاد تفاهم ملی برای تأمین خواست‌های ملت ایران و به خصوص آزادی‌های اساسی و حقوق اساسی ملت و آزادی انتخابات، این است که ما شاهد باشیم زندانیان ما آزاد بشوند، کسانی که در حصر هستند، حصر از آن‌ها برداشته شود که این باعث تلطیف فضا و گشاینده‌ی راه به سوی آینده‌ای بهتر خواهد بود.»[4]

2. حذف دولت اصول‌گرا

از نگاه عده‌ای، انتخابات آزاد زمانی تحقق می‌یابد که دولت اصول‌گرا تکرار نشود. به عبارت بهتر، اگر از صندوق آرا نام کسی غیر از جریان‌های ارزشی بیرون بیاید، نشان‌دهنده‌ی انتخابات آزاد است. مراد ثقفی، مدیرمسئول فصلنامه‌ی گفت‌وگو، در این زمینه می‌گوید: «اگر نیروهای سیاسی محذوف به میدان نیایند، حتماً نتیجه همین خواهد شد. به عبارت دقیق‌تر، بدون برگزاری یک انتخابات آزاد با حضور تمامی گرایش‌های سیاسی، دولت و جبهه‌ی پایداری که سیاست واحدی را دنبال می‌کنند، نه فقط پیروز انتخابات که مالک کشور خواهند شد.»[5]

3. نظارت نهادهای بین‌المللی

یکی دیگر از خواسته‌های اصلاح‌طلبان، که هرازچندگاهی بر زبان برخی از فعالین سیاسی این طیف جاری می‌شود و آن را معادل انتخابات آزاد و مستقل می‌دانند، امکان نظارت بین‌المللی بر روند انتخابات در ایران است. این امر در جریان انتخابات 88 بارها از سوی اصلاح‌طلبان مطرح شد. این نگرش به لحاظ مبانی بسیار جدی است و در اصل، ریشه در روحیه‌ی انفعالی و تفکر وابسته‌ی اصلاح‌طلبان دارد که «آزادی» را بر«استقلال» مقدم می‌شمارند و دل در گرو حمایت و یاری نهادهای بین‌المللی دارند.

4. بازگشت مخالفان

در نگاه بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد زمانی تحقق می‌یابد که امکان بازگشت مخالفان نظام جمهوری اسلامی فراهم شود و تمامی «نیروهای حذف‌شده»، «صرف‌نظر از ایدئولوژی»[6][7] و برنامه‌ی عملی‌شان، در عرصه‌ی رقابت انتخاباتی حضور یابند. این حذف‌شدگان، اعم از منافقین و مارکسیست‌های دهه‌ی 60 و سکولارها، لیبرال‌ها و فتنه‌گران سال 88 هستند. تاج‌زاده در تکمیل این نوع نگاه می‌گوید: «اگر از من بپرسند آیا سکولارها هم حق دارند، می‌گویم ترکیه به عنوان یک مدل درست، دمکراسی را با اسلام سازگار کرد و الگوی عملی ارائه داد. در ایران هم باید به رقابت با سکولارها بپردازیم. انتخابات آزاد به این معنا نیست که ما و دوستانمان تأیید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم.»

5. تغییر قانون اساسی و حذف ولایت‌ فقیه از ساختار نظام

در منشور بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد در چارچوب قانون اساسی کنونی قابل تحقق نیست و از نظر آنان، انتظار «انتخابات سالم و آزاد» و «بر طبل اجرای بدون تنازل قانون اساسی» کوبیدن با هم سازگار نیستند.[8] اما مهم‌ترین خواسته‌ای که نقطه‌ی مشترک تمامی مخالفان و معارضان به حساب می‌آید، حذف جوهره‌ی اصلی جمهوری اسلامی، یعنی «ولایت فقیه»، از ساختار نظام و قانون اساسی آن است و اگر این اتفاق روی دهد، شاید با همین قانون اساسی هم کنار بیایند. برای همین است که در تحلیل و برداشت طیف‌های وسیعی از مخالفان نظام، آزادی انتخابات با ولایت ‌فقیه ناسازگار است و بر این باورند که «اگر عمود خیمه‌ی نظام کنونی، بیت ولی فقیه است، عمود خیمه‌ی نظام آینده (مطلوب) صندوق رأی و انتخابات آزاد است.»[9] و آن‌ها انتخابات آزاد، در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه را ناممکن می‌انگارند.[10]

جمع‌بندی

مفهوم انتخابات آزاد با شاخص‌هایی سنجیده می‌شود که برخی جنبه‌ی نظری دارند و برخی دیگر مدل عملی در جهان شناخته می‌شوند. تعمق بیشتر در مطالبات نهفته در ماورای شعار انتخابات آزاد، که در حال حاضر از سوی عده‌ای از معاندان و مخالفان نظام و برخی فعالین سیاسی مطرح می‌شود، بیانگر این نکته است که این افراد و جریان‌های سیاسی مطالبه­گر انتخابات آزاد به معنای واقعی آن نیستند؛ چرا که این معیارها در جمهوری اسلامی به مراتب ناب‌تر از بسیاری از دمکراسی‌های دیگر جلوه‌گر است. به عنوان نمونه، در کمتر کشوری به اندازه‌ی ایران، تنوع و تعدد انتخابات وجود دارد و یا از منظر اعطای آزادی‌های سیاسی، قانون اساسی ایران در شمار قوانین اساسی متعالی قرار دارد و محدودیت‌های اعمال‌شده در مورد برخی معارضان سیاسی هم در چارچوب قانون صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، بازداشت‌شدگان فتنه‌ی 88 به موجب احکام دادگاه‌های صالح در زندان به سر می‌برند یا سران فتنه با رأفت نظام و با تخفیف، در شرایط نیمه‌حصر قرار گرفته‌اند که در صورت محاکمه، بایستی مجازات‌ سنگینی را متحمل می‌شدند. بنابراین در زمینه‌ی فعالیت‌های سیاسی و حتی عقیدتی در ایران محدودیت‌های خلاف قانون اساسی وجود ندارد.
از این رو، آنچه در ورای شعار انتخابات آزاد نهفته است، بیشتر از آنکه مطالبه‌ی سیاسی برای گسترش دمکراسی و آزادی‌های مدنی باشد، «مبارزه‌ی سیاسی» برای به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی هم‌زمان با فشارهای بین‌المللی است.
البته این شعار گاهی بر زبان برخی اصول‌گرایان و مسئولین بلندپایه هم جاری شده است که با تحلیل گفتمان ادبیات آن‌ها، به نظر می‌رسد که نوعی غفلت در انتخاب واژگان صورت گرفته و منظور آن‌ها بیشتر نگرانی از چگونگی برگزاری انتخابات است و قصد و غرضی در حد به چالش کشیدن اصل نظام در میان نیست، امید که چنان باشد.[11]

پی‌نوشت‌ها:

[1]منوچهر صبوری، جامعه‌شناسی سیاسی، انتشارات سخن، تهران، 1381، ص 43.
[2]ر. ک. به: کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است: http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=1954
[3]سید محمد خاتمی در سخنانی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی شمال کشور، خرداد 1390.
[4]رجانیوز به نقل از فارس: http://rajanews.com/Detail.asp?id=147962
[5]آفتاب‌نیوز: http://aftabnews.ir/vdchvxnzm23nx6d.tft2.html
[6]فریبا داوودی مهاجر، کمپین انتخابات آزاد، مکانیسم سازمان‌دهی به سوی انتخابات آزاد، سایت انتخابات آزاد، 3 مرداد 1390.
[7]مصطفی تاج‌زاده، گفت‌وگو با سایت کلمه، 24 مرداد 1390.
[8]آرش بهمنی، انتخابات آزاد و راه سبز امید، سایت انتخابات آزاد، 8 مرداد 1390.
[9]رضا سیاوشی، برون‌رفت از پارادوکس انتخابات آزاد در ایران، سایت انتخابات آزاد، 24 مرداد 1390.
[10]نادر عصاره، وفاق عمومی حول برگزاری انتخابات آزاد، سایت انتخابات آزاد، 15 مرداد 1390.
[11]به عنوان نمونه، احمدی‌نژاد چند بار این واژه را به کار برده است. وی در یک گفت‌و‌گوی تلویزیونی، گفته بود: «انتخابات باید آزاد باشد و هیچ کس نباید حتی در ذهنش این باشد که در انتخابات اثر بگذارد یا دخالت بیجا کند و ملت هم اجازه‌ی چنین کاری را به کسی نمی‌دهد و ما هم در همین رابطه در خدمت ملت هستیم.» این جملات بیانگر معنای ذکرشده است.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: برهان


اصول رقابت سیاسی
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 2:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
اصول رقابت سیاسی


*گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره اصول رقابت سیاسی در انتخابات

بازیگران عرصه سیاسی برای این که رقابت سیاسی سالمی داشته باشند باید به مجموعه‌ای از اصول توجه کنند و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز اصول رقابت سیاسی سالم را طی بیست و دو سال اخیر تبین کرده‌اند. به عنوان مثال ایشان در نماز جمعه 22 بهمن سال 1390 درباره فضای رقابت در آستانه انتخابات فرمودند:
«آنچه در انتخابات لازم است، رقابت سالم است؛ رقابتِ بدون تهمت‌زنى و بدگوئى به یکدیگر است. فضاى انتخابات باید سالم باشد.»۱۳۹۰/۱۱/۱۴
در این مقاله، این اصول که مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهای رقابت سیاسی از نگاه مقام معظم رهبری است،  گردآوری شده تا ان شاء الله نصب العین مردم، مسوولان و نامزدهای انتخاباتی باشد و امید است که همه این نصایح گهربار را در عمق وجودمان جاری کنیم.

الف) بایدها

۱- رقابت انتخاباتی در چهارچوب نظام باشد

این انتخاباتها یکى از بزرگترین محسّناتش این است که از رکود جلوگیرى میکند. بهترین شکل ادامه‌ى یک نظام اجتماعى این است که در عین ثبات، تحول داشته باشد. رکود بد است و ثبات خوب است. ثبات یعنى استقرار؛ یعنى این چهارچوب، این هندسه، در جاى خود محفوظ باشد، مستقر باشد، ریشه‌دار باشد؛ در عین حال در داخل این چهارچوب، تحولات، مسابقات و رقابتها وجود داشته باشد. این بهترین شکل است که کشتى نظام در دریاهاى طوفانى بتواند بدون دغدغه حرکت کند. «و هى تجرى بهم فى موج کالجبال»؛ این درباره‌ى کشتى نوح است. کشتى حرکت میکند، در بین امواج گوناگون هم هست؛ لیکن این امواج سهمگین نمیتوانند استقرار او را از بین ببرند. این استقرار بایست وجود داشته باشد. البته در درون این استقرار، در درون این چهارچوب، تحول وجود دارد.
بنابراین همه‌ى تحولات باید در چهارچوب باشد. اگر چنانچه کسى وارد میدان رقابت انتخاباتى و مسابقه‌ى انتخاباتى بشود، اما بخواهد چهارچوب را بشکند، او از قاعده‌ى نظام خارج شده است، از قواعد حرکت انتخاباتى خارج شده؛ این غلط است، این درست نیست. باید همه چیز در چهارچوب نظام باشد. این چهارچوب، قابل تغییر نیست. ۱۳۸۸/۱۲/۰۶

۲- به قانون اساسی و خط امام پایبند باشید

در مسئله‌ی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال 88 پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ممکن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد که منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمکین کنم. آنچه که اکثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب کردند، باید همه تمکین کنند؛ همه باید زیر بار بروند. خوشبختانه سازوکارهای قانونی برای رفع اشکال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این راهکارهای قانونی استفاده کنند. این که وقتی آنچه که اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را به شورش خیابانی دعوت کنیم ــ که این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یکی از خطاهای جبران‌ناپذیر است. این تجربه‌ای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یک چنین حوادثی خواهد ایستاد. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
آن کسانى که نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز. ۱۳۸۲/۱۰/۱۸

۳- مرزها با دشمن کمرنگ نشود

انتخابات مال ملت ایران است، مال جمهورى اسلامى است، مال اسلام است؛ مرزهاشان را با دشمن مشخص و متمایز کنند. من بارها به بعضى از افراد سیاسى که فعالیتهائى دارند و گاهى یک مخالف‌خوانیهائى میکنند، تذکر داده‌ام، نصیحت کرده‌ام؛ گفته‌ام مواظب باشید مرزهاى میان شما و دشمن کمرنگ نشود؛ پاک نشود. مرز وقتى کمرنگ شد، احتمال اینکه کسانى از این مرز عبور کنند یا دشمن از این مرز عبور کند و بیاید این طرف یا دوست و خودى غافل شود و از مرز عبور کند و برود به دامن دشمن، زیاد خواهد بود. مرزها را روشن کنید؛ مشخص کنید. ۱۳۸۶/۱۰/۱۹

۴- با کرامت رفتار کنید

در انتخابات با کرامت رفتار کنند همه؛ چه آنهائى که نامزد میشوند، چه آنهائى که طرفدار آنهایند، چه آنهائى که مخالف با بعضى از نامزدها هستند. جناحهاى مختلف کشور، بداخلاقى و بدگوئى و اهانت وتهمت و این حرفها را مطلقاً راه ندهند. این از آن چیزهائى است که اگر پیش بیاید، دشمن از او خوشحال می‌شود. ۱۳۸۶/۱۰/۱۹

۵- با مخالفان خود حرف بزنید و استدلال کنید

یکى از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشاى سیاسى‌‌‌‌‌اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف میزد و استدلال میکرد. در نامه‌‌‌‌‌هائى که حتّى به معاویه نوشته است - با اینکه دشمنى بین معاویه و امیرالمؤمنین شدید بود، در عین حال او نامه مینوشت، اهانت میکرد، حرفهاى خلاف میگفت - استدلال میکرد بر اینکه روش تو غلط است. با طلحه و زبیر که آمدند با امیرالمؤمنین بیعت کردند - اینها به عنوانى که میخواهیم عمره برویم، از مدینه خارج شدند، رفتند به طرف مکه. امیرالمؤمنین مراقب بود، از اول هم گفت که اینها قصدشان عمره نیست. رفتند و کارهائى کردند؛ حالا تفاصیلش زیاد است - حضرت اینجور میفرماید: «لقد نقمتما یسیرا و ارجأتما کثیرا»؛ شما یک چیز کوچک را وسیله و مایه‌‌‌‌‌ى اختلاف قرار دادید، این همه نقاط مثبت را ندیده گرفتید؛ دم از دشمنى میزنید، دم از مخالفت میزنید. با اینها متواضعانه امیرالمؤمنین حرف میزند، توضیح میدهد؛ میگوید: من دنبال دشمن نمیگردم. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۶- در میدان سیاست صادقانه عمل کنید

این سلوک سیاسى امیرالمؤمنین است. وقتى نگاه میکنیم، مى‌‌‌‌‌بینیم که این سلوک سیاسى عیناً با رفتار معنوى آن بزرگوار، همخوان و قابل تطبیق است. و امیرالمؤمنین در همه جا، همان على بن ابى‌‌‌‌‌طالبِ برجسته‌‌‌‌‌ى ممتازى است که دنیا نظیر او را ندیده است.پایه‌ى همه‌ى خیرات در جامعه، تقواست. تقواى فردى؛ یعنى هر کس بین خود و خدا سعى کند از جاده‌ى صلاح و حق تخطى نکند و پا را کج نگذارد. تقواى سیاسى؛ یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند. سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست. سیاست یعنى اداره‌ى درست جامعه؛ این جزو دین است. تقواى سیاسى، یعنى انسان در میدان سیاست، صادقانه عمل کند. ۱۳۸۱/۰۱/۱۶

۷- به امنیت ملی پایبند باشید

تقواى خدا به این است که فریب دشمن را نخوریم و تسلیم تحمیل دشمن نشویم. دشمن مى‌خواهد بین ما اختلاف بیندازد. دشمن آرزو مى‌کند که بین مسؤولان اختلاف باشد. دشمن آرزو مى‌کند که در ایران جنگ داخلى باشد. دشمن نمى‌تواند ببیند که جمهورى اسلامى توانسته است این کشور را امن و آرام نگه دارد. در هرجایى و به هر بهانه‌اى، چه جهالت کسى یا کسانى، چه غرض‌ورزى کسى یا کسانى، اگر ماجرایى درست کند که امنیت را به هم بزند، دشمن خوشحال مى‌شود. ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
همه‌ى نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نکنند؛ کسى آب به آسیاب دشمن نریزد؛ در تبلیغات، القاء فضاى اختلاف و ناامیدى نشود، تا ان‌شاءاللَّه انتخابات خوبى داشته باشیم. ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

۸- انتخابات را وسیله‌اى براى ناامیدی دشمن کنید

جناحهاى مختلف، جریانهاى مختلف، گرایشهاى مختلف، با شوق و ذوق و علاقه‌مندى همه‌ى عواملشان را بسیج کنند و انتخابات را به عنوان یک هدف عالى، هدف خوب، هدف شیرین مورد توجه قرار بدهند و به دعوا و جنجال و اهانت و پنجه به روى هم کشیدن قضایا را نکشانند. انتخابات را وسیله‌اى بکنید براى اینکه دشمنان را ناامید بکنید و ان‌شاءاللَّه این انتخابات هم مثل بقیه‌ى انتخابات‌ها مایه‌ى عزت روزافزون اسلام باشد. ۱۳۸۶/۰۶/۳۱

۹- بر سر خدمت رقابت کنید

انتخابات می‌تواند مایه‌ى اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع کننده‌ى به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت. هر گروهى سعى کنند براى خدمتگزارى به این ملت، سهم متناسب با خودشان را که لایق خودشان می‌دانند، به دست بیاورند؛ هیچ اشکالى ندارد. این رقابت مثبت به جامعه نشاط می‌بخشد، ما را زنده‌دل می‌کند، روح جوانى را بر جامعه‌ى ما حاکم می‌کند. ۱۳۸۶/۰۷/۲۱

۱۰- انصاف را رعایت کنید

رقابتها را منصفانه کنند، حرفها را منصفانه کنند، از جاده‌ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبیعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد میکند؛ این رد و ایراد فى نفسه اشکالى ندارد؛ اما مشروط بر اینکه تویش بى‌انصافى نباشد، کتمان حقیقت نباشد. میدان براى همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جورى که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیارى آنها به آنها کمک کرد، ان‌شاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

۱۱- فقط آنچه می‌توانید انجام دهید به مردم بگویید!

من از نامزدهاى انتخاباتى خواهش مى‌کنم در تبلیغات، حرفهاى واقعى بزنند و کارهایى که مى‌توانند انجام دهند و آنچه واقعاً عقیده‌شان هست، آن را به مردم بگویند. مردم را آزاد بگذارند تا هرکس را خواستند، انتخاب کنند. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴
اصول رقابت سیاسی

ب) نبایدها

۱- وجهه‌ کشور را تخریب نکنید

گروههاى مختلف، جناحهاى مختلف، سیاستها و جهتگیریهاى مختلف، در مقابله با دشمن، باید با هم باشند و کارى نکنند که دشمن سوء استفاده کند. اختلاف سیاسى مانعى ندارد؛ اختلاف نظر مانعى ندارد؛ مبارزات انتخاباتى به شکل سالم، مانعى ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهره‌ى کشور اشکال دارد. ۱۳۷۱/۰۱/۱۵

۲- ذهنیت مردم را تخریب نکنید

خراب کردن ذهن مردم و چهره‌ى مسؤولین دلسوز، اشکال دارد. ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشکال دارد. با وحدت و یکپارچگى، «کأنهم بنیان مرصوص»، مثل یک دژ پولادین، در مقابل دشمن بایستید. ۱۳۷۱/۰۱/۱۵

۳- برای پیروز شدن به کارهای ظالمانه متوسل نشوید

یکى از خصوصیات سیاست‌‌‌‌‌ورزى امیرالمؤمنین این بود که براى پیروز شدن، به ظلم و به دروغ و به کارهاى ظالمانه متوسل نمیشد. یک عده‌‌‌‌‌اى در اوائل حکومت امیرالمؤمنین آمدند که آقا شما این افرادى که تو جامعه هستند - این متنفذین - یک مقدارى ملاحظه‌‌‌‌‌ى اینها را بکن و سهم بیشترى از بیت‌‌‌‌‌المال به اینها بده، مخالفت اینها را موجب نشو و دلهایشان را جلب کن! فرمود: «أ تأمرونّى ان أطلب النّصر بالجور»؛ شما میخواهید من پیروزى را به وسیله‌‌‌‌‌ى ظلم براى خودم دست و پا کنم؟ «واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما أمّ نجم فى السّماء نجما»؛ امکان ندارد امیرالمؤمنین با ظلم، با راه غلط و خطا، با شیوه‌‌‌‌‌هاى غیر اسلامى دوست براى خودش درست کند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۴- بامخالفان و معارضان خود یک جور رفتار نکنید

یکى از خصوصیات دیگر امیرالمؤمنین این است که رفتارش با مخالفان و معارضان یک جور نیست؛ همه را به یک چوب نمیراند. امیرالمؤمنین فرق میگذارد بین افرادى و جریانهائى، با افرادى و جریانهاى دیگرى. درباره‌‌‌‌‌ى خوارجِ - البته در مقابل انحراف و انحطاط و توسل به ظواهر دینى - بدون اعتقاد، على ایستاد؛ هم در مقابل معاویه ایستاد - آنوقتى که قرآنها را سر نیزه کردند، امیرالمؤمنین فرمود: واللّه این مکر است، این خدعه است، این فریب است؛ اینها به قرآن اعتقادى ندارند - هم در آنوقتى که خوارج با آن ظواهر دینى، با آن صوت حزین قرآن‌‌‌‌‌خوانى در مقابل حضرت قرار گرفتند، حضرت ایستاد. یعنى آنجائى که کسانى بخواهند با ظواهر دینى کار بکنند و پیش بروند، امیرالمؤمنین مى‌‌‌‌‌ایستاد؛ حالا چه معاویه بود، چه خوارج بود؛ تفاوتى نمیکرد. اما در عین حال یک جور با اینها برخورد نمیکرد. ایستادگى بود، اما نصیحت امیرالمؤمنین و رفتار خود او همیشه این بود. لذا فرمود «لاتقاتلوا الخوارج بعدى»؛ بعد از من با خوارج نجنگید؛ جنگ با خوارج نکنید؛ «فلیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأدرکه»؛ آن کسى که دنبال حق هست، منتها اشتباه میکند - دنبال حق است؛ از روى جهالت، از روى قشرى‌‌‌‌‌گرى خطا میکند، اشتباه میکند - او مثل کسى نیست که دنبال باطل میرود و به باطل میرسد؛ اینها یک جور نیستند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۵- دیگران را تخریب نکنید!

از بداخلاقیهاى انتخاباتى باید بشدت پرهیز کنند؛ بدگویى کردن، اهانت کردن، تهمت زدن، براى عزیز کردن خود و یا نامزد مورد نظر خود، دیگران را و رقبا را در چشم مردم خوار کردن، اینها راهها و روشهاى صحیح و اسلامى نیست. رقابت باید باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعایت موازین اخلاقى. ۱۳۸۶/۱۰/۱۵
از طرف علاقه‌مندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقیهاى انتخاباتى، شایسته‌ى ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونیت‌دار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامه‌ها، در مطبوعات، در پایگاههاى اینترنتى و غیره، این‌ها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همه‌ى کسانى که نسبت به نامزدهاى مختلف علاقه‌مندى‌اى دارند، درخواست می‌کنم، اصرار می‌کنم که این علاقه‌مندى خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه می‌خواهید، از نامزد مورد علاقه‌ى خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدى است. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲
انتخابات یک عرصه‌ى ظهور و بروز وحدت ما، عقلانیت ما، شعور ملى ما می‌تواند قرار بگیرد. بعضى خیال می‌کنند انتخابات، زمزمه‌هاى انتخابات، فضاى انتخاباتى، مایه‌ى اختلاف است؛ نه، می‌تواند مایه‌ى اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع کننده‌ى به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت... در همین انتخابات اگر بد عمل بکنیم، به هم بد بگوئیم، با هم کینه‌ورزى کنیم، به یکدیگر تهمت بزنیم، برخلاف قوانین و مقررات رفتار کنیم، می‌تواند وسیله‌ى سقوط و ضعف و انحطاط باشد؛ دست خود ماست؛ امتحان الهى است. ۱۳۸۶/۰۷/۲۱

۶- اختلاف نظر را به تنازع نرسانید

در مردم‌سالارى اسلامى، گفتگو با عربده‌کشى و چاقوکشى در بعضى از دمکراسی‌ها تفاوت دارد. این‌جا گفتگو مى‌کنند؛ به قول امام، مثل مباحثه‌هاى طلبگى. در مجلس و جاهاى دیگر مباحثه کنند، حتّى بر سر مسأله‌اى دعوا کنند؛ اما کینه از هم به دل نگیرند؛ بعد هم پهلوى همدیگر بنشینند و با هم صحبت کنند. نگذارند اختلاف‌نظر به تنازع برسد. این تنازع موجب فشل و ضعف قوا خواهد شد. دروغ، اهانت، دستگاه‌ها یکدیگر را متّهم کردن، شایعه‌پراکنى، افتراء به رقیب، تحریک عصبیّتهاى گوناگون؛ این‌ها هیچکدام با انتخابات اسلامى سازگار نیست. این خطاب به همه‌ى جناحهاست؛ خطاب به اشخاص یا جناح معیّنى نیست؛ این وظیفه‌ى همه‌ى ماست. همه‌ى جناح‌ها باید این چیز‌ها را رعایت کنند. همه هم در چارچوب قانون حرکت کنند. ۱۳۸۲/۰۵/۱۵

۷- از وعده‌های غیر عملى پرهیز کنید

مردم توجه باید داشته باشند که تبلیغات رنگین و متنوع ملاک نیست؛ وعده‌هاى غیر عملى ملاک نیست... وعده‌هاى غیر عملى دادن، وعده‌هاى بزرگ دادن، این‌ها ملاک نیست؛ باید مردم توجه کنند؛ گاهى علامت منفى هم هست. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲

۸- از وعده‌های خلاف قانون پرهیز کنید

رقابت این نیست که کسانى بیایند براى جلب نظر مردم، وعده‌هاى خلاف قانون اساسى، خلاف قوانین عادى بدهند؛ این‌ها نباید باشد. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

۹- خود را با نفی دیگران اثبات نکنید

رقابت این نیست که کسى اثبات خود را متوقف بر نفى دیگرى بداند. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

۱۰- از بیت المال سوء استفاده نشود

همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونى نکنند؛ کار غیراخلاقى نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویى نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنى است؛ ملتى است که به آرمانهاى انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب مى‌تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهاى انقلابى فراموش شد، هیچ قدرتى نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد.۱۳۷۴/۱۱/۲۰

۱۱- در تبلیغات، اسراف نشود

در این تبلیغات، خرج و اسراف هم نشود. بنده گمان مى‌کنم اگر کسى براى خدا از اسراف در تبلیغات و کارهاى ناباب اجتناب کرد، خداى متعال به او کمک خواهد کرد و او را در مقصودى که دارد، موفّق خواهد گرداند. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴

۱۲- انتخابات ابزار قدرت طلبی نشود

یک مطلب هم خطاب به نامزدهاى محترمى که یا تا حالا اعلام حضور کرده‌اند یا بعد از این اعلام حضور خواهند کرد، عرض بکنم. کسانى که براى انتخابات خود را نامزد میکنند، بدانند که انتخابات یک وسیله‌اى است براى بالا بردن توان کشور، براى آبرومند کردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت‌طلبى نیست. اگر بناست این انتخابات براى اقتدار ملت ایران باشد، پس نامزدها بایستى به این اهمیت بدهند و این را در تبلیغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعایت کنند. مبادا نامزدها در اثناى فعالیتهاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار کنند و حرفى بزنند که دشمن را به طمع بیندازند. ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

۱۳- از مکر و فریب دوری کنید

در این سیاست‌‌‌‌‌ورزى، امیرالمؤمنین یکى از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌‌‌‌‌اى از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقى لکنت ادهى العرب»؛ اگر تقوا دست و پاى مرا نمى‌‌‌‌‌بست، از همه‌‌‌‌‌ى آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. یک جاى دیگر در مقام مقایسه‌‌‌‌‌ى معاویه با خودش - چون معاویه به دهاء و مکر در حکومت معروف بود - به حسب آنچه که نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهى منّى»؛ معاویه از من زرنگتر نیست. منتها على چه کند؟ وقتى بناى بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمؤمنین این است. تقوا که نبود، دست و زبان انسان باز است، میتواند همه چیز بگوید، خلاف واقع میتواند بگوید، تهمت میتواند بزند، دروغ به مردم میتواند بگوید، نقض تعهدات میتواند بکند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا کند. وقتى تقوا نبود، اینجورى است. امیرالمؤمنین میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم؛ این است که در روش امیرالمؤمنین، مکارى و حیله‌‌‌‌‌گرى و کارهاى کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۱۴- تبلیغات باید با فضای پروپاگاندای معمول دنیا تفاوت داشته باشد

فضاى انتخابات، باید فضاى سالمى باشد؛ فضاى تبلیغات، باید با فضاى پروپاگاندهاى معمول دنیا تفاوت داشته باشد.
امروز در دنیا، دمکراسى، یک دمکراسى حقیقى نیست؛ زیرا فشار تبلیغات پُر زرق و برق توخالى، با سخنان فریب‌آمیز، آن‌چنان بر ذهن مردم سنگینى مى‌کند، که امکان انتخاب درست را به مردم نمى‌دهد؛ نمى‌گذارند مردم فکر کنند. هر کس که مقدارى از کارهاى انتخاباتى کشورهاى به اصطلاح دمکراتیک را مشاهده کرده باشد، این معنا برایش واضح است. حرفهایى که مى‌زنند، وعده‌هایى که مى‌دهند، قیافه‌هایى که مى‌گیرند، تملقهایى که از بعضى از قشر‌ها یا گروه‌ها مى‌گویند، ارتباطهایى که با جناحهاى خاصى برقرار مى‌کنند تا نظر آن‌ها را جلب بکنند، این‌ها کارهاى سالمى نیست؛ کارهایى است که وقتى در یک مجموعه‌ى مردمى انجام گرفت، فضا را مسموم مى‌کند و قدرت فکر کردن به آن‌ها نمى‌دهد.
تبلیغ، صحیح و حق است؛ اما با معناى واقعى کلمه، با حفظ حدود شرعى کلمه، به دور از فریب، به دور از کارهاى دروغین و نمایشى، به دور از متهم کردن این و آن. نمى‌شود ما بگوییم که مسؤولان انتخابات، نسبت به این قضیه هیچ مسؤولیتى ندارند؛ این شرط سلامت انتخابات است. ۱۳۷۰/۰۹/۲۷

۱۵- بحث دل‌آزار «برنده و بازنده» را کنار بگذارید

توصیه این‌جانب به جریان‌ها و گروه‌ها و احزاب سیاسى آن است که بحث دل آزار برنده و بازنده را به کنار بگذارند و به اختلافات دشمن شاد کن دامن نزنند، برنده‌ى این انتخابات ملت است و همه‌ى کسانى که در انتخاب شرکت داشته‌اند اعم از آن‌ها که خود یا نامزد مورد علاقه‌شان راى آورده یا نیاورده‌اند، همه برنده‌اند، بازنده‌ى این انتخابات، امریکا و صهیونیسم و دشمنان ملت ایرانند همه با همدلى به یکدیگر و به دولت خدمتگزار کمک کنید تا گره‌ها یکى پس از دیگرى گشوده شود. ۱۳۸۲/۱۲/۰۲
اصول رقابت سیاسی

اصول رقابت سیاسی

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:پایگاه حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری


اهمیت انتخابات شوراها برای اصلاح‌طلبان
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 2:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
اهمیت انتخابات شوراها برای اصلاح‌طلبان


مطابق با تغییرات قانونی ایجادشده و اعلام وزارت کشور، چهارمین دوره‌ی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم‌زمان با انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم در 24 خردادماه 1392 برگزار خواهد شد. این مسئله موجب شده است تا انتخابات آتی از حساسیت دوچندانی برخوردار باشد، چرا که در اصل دو انتخابات در یک روز برگزار خواهد شد. شاید یکی از دلایل شروع زودهنگام فعالیت‌های پرحجم انتخاباتی را نیز در تجمیع این دو انتخابات باید دانست؛ اقداماتی که اغلب در قالب رایزنی‌های غیررسمی و گاه رسمی و اعلام نظر در قالب گفت‌وگو و یادداشت‌های سیاسی در نشریات و سایت‌های مختلف شاهد آن هستیم.
نکته‌ی قابل توجه در انتخابات خرداد 92 آن است که برای اولین بار تجمیع دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها را تجربه می‌کنیم؛ دو انتخاباتی که از تفاوت‌های ماهوی و ساختاری برخوردارند، اما هم‌زمانی آن‌ها می‌تواند فرآیند طبیعی و تجربه‌شده‌ی پیشین این دو انتخابات را به هم زند و تا حد زیادی تحت‌الشعاع شرایط تجمیع قرار دهد. مهم‌ترین تفاوت‌های این دو انتخابات بدین شرح‌اند:
1. انتخابات ریاست جمهوری گزینشی برای عالی‌ترین مدیر اجرایی کشور است، در حالی که انتخابات شوراها حداکثر ناظر به گزینش مدیران میانی است. لذا میزان تأثیرگذاری آرای افراد بر سرنوشت کشور کاملاً متفاوت و قیاسی مع الفارغ است.
2. انتخابات ریاست جمهوری ملی و سراسری است، در حالی که انتخاب شوراها منطقه‌ای و محلی است.
3. انتخابات ریاست جمهوری بر انتخاب یک گزینه تأکید دارد، در حالی که در شوراها مجموعه‌ای از افراد برگزیده خواهند شد.
4. سیاست تبلیغاتی افراد و احزاب و گروه‌های سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری با شرایطی کاملاً متفاوت نسبت به شوراها اتخاذ می‌شود.
5. صبغه انتخابات ریاست جمهوری کاملاً سیاسی است، در حالی که این وضعیت در انتخابات شوراها تنها در شهرهای بزرگ دیده می‌شود و در شهرهای کوچک و روستاها جنبه‌ی غیرسیاسی آن پررنگ است.
6. مکانیسم اجرایی و نظارتی این دو انتخابات کاملاً متفاوت است و شورای نگهبان بر انتخابات شوراها نظارت ندارد.
ترکیب رقابت انتخاباتی تجمیع‌شده می‌تواند روند هر یک از این دو انتخاب را تحت تأثیر قرار دهد و آن را از روند عادی خارج نماید.

اهمیت انتخابات شوراها نسبت به انتخابات ریاست جمهوری برای اصلاح‌طلبان

هرچند انتخابات ریاست جمهوری از آن‌چنان اهمیتی برخوردار است که بر فعالیت‌های انتخاباتی شوراها سایه انداخته است، اما حقیقت آن است که انتخابات شوراها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که جریان‌های سیاسی به سادگی نمی‌توانند از کنار آن بگذرند. ضمن آنکه تقارن آن با انتخابات ریاست جمهوری نیز بر اهمیت آن افزوده است. این موضوع به دلایل زیر برای اردوگاه اصلاح‌طلبان بیش از اصول‌گرایان اهمیت دارد:
1. امکان فعالیت بیشتر: با توجه به حساسیت‌های ایجادشده نسبت به این جریان به واسطه عملکردش در دو انتخابات گذشته‌ی ریاست جمهوری دهم و مجلس نهم و حرکت در قالب سناریوی کودتای مخملی و ایجاد فتنه و آشوب و در نهایت اتخاذ خط تحریم در انتخابات مجلس، امکان فعالیت حداکثری در انتخابات ریاست جمهوری از این جریان سلب شده است. این محدودیت اقتضا دارد تا تحرکات سیاسی حداکثری این بار در میدان بازی آن انتخابات شوراها صورت پذیرد.
2. امکان تأیید صلاحیت نامزدها: شاید مهم‌ترین وجه تمایز این دوره‌ی انتخابات با دیگر دوره‌ها در چگونگی بررسی صلاحیت کاندیداها باشد که از ید قدرت شورای نگهبان خارج شده است و وزن بیشتری برای نمایندگان مجلس و البته هیئت‌های اجرایی قائل می‌شود. همین موضوع در طول برگزاری سه دوره انتخابات باعث شده است تا میدان دادن به جریانات مختلف فکری بیشتر احساس شود. به واقع می‌توان گفت فضا در انتخابات شوراها نسبت به ریاست جمهوری و مجلس بازتر است و همین متفاوت بودن مکانیسم اجرایی و نظارتی انتخابات شوراها، برای اصلاح طلبان به فرصتی برای فعالیت مجدد در عرصه‌ی سیاسی کشور مبدل شده است.
3. گستردگی و تکثر:با توجه به گستردگی انتخابات، که از شهرهای بزرگ تا روستاهای کوچک را در بر می‌گیرد، طبیعی است که تکثر نامزدها فضا را برای فعالیت بیشتر جریان اصلاح‌طلب فراهم خواهد کرد. در حال حاضر تعداد اعضای شورای اسلامی روستاهایی که تا 1500 نفر جمعیت دارند 3 نفر عضو اصلی و روستاهای با بیش از 1500 نفر جمعیت و بخش‌ها، 5 نفر عضو اصلی است. تعداد اعضای اصلی و علی‌البدل شورای شهر نیز به این ترتیب در قانون جدید پیش‌بینی شده است:
شهرهای تا 20 هزار نفر جمعیت، 5 نفر عضو اصلی و 2 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای از 20 هزار نفر تا 50 هزار نفر جمعیت، 7 نفر عضو اصلی و 3 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای از 50 هزار نفر تا 100 هزار نفر جمعیت، 9 نفر عضو اصلی و 4 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای از 100 هزار نفر تا 200 هزار نفر جمعیت، 11 نفر عضو اصلی و 5 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای از 200 هزار نفر تا 500 هزار نفر جمعیت، 13 نفر عضو اصلی و 6 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای از 500 هزار نفر تا یک‌ میلیون نفر جمعیت، 15 نفر عضو اصلی و 7 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای بیشتر از یک میلیون نفر تا 2 میلیون نفر جمعیت، 21 نفر عضو اصلی و 8 نفر عضو علی‌البدل
شهرهای بیش از 2 میلیون نفر جمعیت، 25نفر عضو اصلی و 10 نفر عضو علی‌البدل
شهر تهران 31 نفر عضو اصلی و 12نفر عضو علی‌البدل.
در مجموع می‌توان گفت که جمعیت شوراهای سراسر کشور حدود 110 هزار نفر است که در انتخابات آتی به 170 هزار نفر افزایش خواهد یافت.
4. بهره‌برداری از ویژگی منطقه‌ای و بومی بودن: بومی و منطقه‌ای بودن انتخابات شوراها فضا را برای بهره‌برداری برخی هواداران موجه و خوش‌نام محلی جریان اصلاح‌طلب فراهم خواهد کرد. ضمن آنکه با پیوند خوردن نگرش‌های بومی و قومی با گرایش‌های سیاسی نیز شرایط برای بهره‌برداری اصلاح‌طلبان مناسب خواهد شد.
5. امیدواری به موفقیت در شهرهای کوچک: وجود تضادها و شرایط نابسامان اردوگاه اصلاح‌طلبان و ناتوانی از بسیج نیروها منجر شده است تا نسبت به توانایی آن‌ها برای بسیج سراسری نیروها تردید ایجاد شود. لذا تمرکز بر شهرهای کوچک، که به بضاعت کمتری برای فعالیت نیازمند است، در دستور کار اصلاح‌طلبان قرار گرفته است. احمد شیرزاد، نماینده‌ی مجلس ششم، در تحلیلش از انتخابات پیش رو می‌نویسد:
«بنابراین تصور بنده این است که در تهران و شهرهای بزرگ نباید انتظاری فراتر از آنچه در انتخاب نمایندگان مجلس نهم رخ داد، داشته باشیم؛ اما در شهرهای کوچک و روستاها وضعیت کمی متفاوت است و ممکن است کاندیداهای مستقل و اصلاح‌طلب بتوانند پا به عرصه‌ی رقابت بگذارند. اگرچه تا آن زمان نمی‌توان فضای سیاسی حاکم بر کشور را پیش‌بینی کرد، اما این احتمال وجود دارد که برخی اصلاح‌طلبان که چهره‌های حساسیت‌برانگیزی برای جناح حاکم نیستند بتوانند کرسی شوراها را از آن خود کنند.»[1]
6. امیدواری به پیروزی در شهر تهران: نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری حکایت از رأی بیشتر موسوی نسبت به احمدی‌ن‍ژاد در شهر تهران داشت. این مسئله موجب شده است تا امیدهای بخشی از اصلاح‌طلبان برای پیروزی در تهران، در صورت تأیید صلاحیت نامزدهای مورد علاقه‌شان بیشتر از دیگر شهرها باشد. ضمن آنکه با افزایش اعضای شورای شهر تهران از 15 نفر به 31 نفر، امکان ورود بخشی از اصلاح‌طلبان به این شورا نیز افزایش یافته است. نمونه‌هایی از این امیدواری را در برخی اظهار نظرات منسوبین به این اردوگاه می‌توان مشاهده نمود.
به عنوان نمونه، خانم ابتکار، عضو شورای شهر تهران، می‌گوید: «به نظرم زمینه‌ی پیروزی اصلاح‌طلبان در شهر تهران بسیار زیاد است. با توجه به نتایج انتخاباتی که تا کنون برگزار شده و میزان پایین مشارکت در خیلی از بخش‌ها، به نظر می‌رسد که رأی تهران مشخص باشد. ما در انتخابات سال 88 بیشترین نرخ مشارکت را داشتیم و شهر تهران نظرش را درباره‌ی اصول‌گرایان و رئیس‌جمهور وقت با رأی خود اعلام کرد.»[2]
7. فرصتی برای بازسازی تشکیلاتی اصلاح‌طلبان: علی‌رغم شرایط موجود، همچنان اصلاح‌طلبان بر این نظر هستند که در هر حالت، نفس برگزاری انتخابات فرصتی است برای فعالیت و سازمان‌دهی. بدین لحاظ، وقتی کاندیدایی در صحنه باشد، لاجرم ستاد انتخاباتی ایجاد می‌کند و این می‏تواند موجبات جمع شدن نیروها در استان‌ها و شهرستان‌ها را دور هم فراهم سازد و این برای اردوگاه ازهم‌گسیخته‌ی اصلاح‌طلبان فرصتی است که بتوانند بار دیگر انسجام را به اردوگاه خود بازگردانند.
این مسئله را می‌توان در گفتار منتشرشده‌ی برخی فعالین سیاسی اصلاح‌طلب، از جمله سعید حجاریان و احمد شیرزاد، مشاهده نمود. شیرزاد به این مسئله چنین تأکید دارد: «شیوه‌ی تصمیم‌گیری پیرامون انتخابات شوراها در مجموعه‌ی اصلاحات، در طول ادوار گذشته، به این شکل بوده است که یک تصمیم کلی را به شهرستان‌ها تحمیل نکنیم و بر اساس سنت حسنه‌ای که در سال‌های اخیر وجود داشته است، تصمیم‌گیری در شهرستان‌ها بر عهده‌ی نیروهای مستقر در آنجا گذاشته می‌شود. این واگذاری تصمیم محاسن زیادی دارد که یکی از آن‌ها گرد هم آمدن نیروهای اصلاح‌طلب حتی در شهرستان‌هایی با جمعیت کمتر از 20 هزار نفر است. به اجماع رسیدن این نیروها از یک سو به قدرتمند شدن شبکه‌ی اصلاحات در کشور کمک می‌کند و از سوی دیگر، از بروز اختلافات جلوگیری می‌کند.»[3]
اقدامات اصلاح طلبان در راستای انتخابات شوراها
هرچند مرور اخبار اعلامی رسانه‌های اصلاح‌طلب حاوی اخبار جزئی و دقیقی از تصمیمات اصلاح‌طلبان در این زمینه نیست، اما در روزهای اخیر اخبار و نکات قابل ملاحظه‌ای از جنب‌وجوش این جریان انتشار یافته است به عنوان نمونه روزنامه‌ی آرمان،[4] از تشکیل کارگروه ویژه‌ی شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات برای حضور در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا خبر داده و عنوان کرده که قرار است این کارگروه در روزهای آینده برنامه‌ی خود را برای این انتخابات به صورت رسمی اعلام کند.
این روزنامه مدعی شد که هم‌اکنون فعالیت‏های جدی در استان‏ها و شهرستان‏های مختلف ایران برای حضور اصلاح‌طلبان در عرصه‌ی انتخابات شوراها شروع شده و تلاش‏های جدی برای هماهنگ کردن این فعالیت‏ها با یکدیگر، توسط شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات، در جریان است.
بنا به گزارش آرمان، مباحث مربوط به این انتخابات شوراها در چند ماه گذشته از محورهای اصلی جلسات برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان، به خصوص شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات، بوده است؛ اما با توجه به تخریب‏های احتمالی، از انتشار آن خودداری شده است. این فعالیت‏ها و برنامه‌ریزی‏ها در ماه‏های گذشته در حالی صورت ‏گرفته که غالب اخبار منتشرشده از جلسات اصلاح‌طلبان مربوط به تصمیم‌گیری برای انتخابات ریاست جمهوری است.
نظر عمومی اعضای شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات بر این است که با توجه به تعدد کاندیداها در این انتخابات و همچنین وضعیت عمومی نیروهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری، بهتر است اصلاح‌طلبان نیروی خود را به سمت انتخابات شوراهای شهر و روستا سوق دهند. این در حالی است که همچنان تلاش‏های جدی نیز برای فعال کردن جبهه‌ی اصلاحات در جریان رقابت ریاست جمهوری یازدهم به شکل موازی در جریان است.
«احمد حکیمی‌پور»، عضو شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات، نیز خبر داد که مباحث مربوط به انتخابات شوراها در جلسات اصلاح‌طلبان مطرح شده و در مورد آن‌ بحث‏های مختلفی صورت گرفته است. وی همچنین با اشاره به اینکه هم‌اکنون اصلاح‌طلبان استان‏ها و شهرستان‏های مختلف فعالیت خود را برای ورود به انتخابات شوراها شروع کرده‏اند و به دنبال فراهم کردن مقدمات و رایزنی در این خصوص هستند، توضیح داده است:
«از آنجا که اصلاح‌طلبان به برنامه‌ریزی از پایین به بالا معتقد هستند، هنوز مباحث مطرح‌شده در استان‏ها پیرامون انتخابات شورای شهر رسانه‏ای نشده است، اما این دلیل نیست که اصلاح‌طلبان به انتخابات شورا بی‌توجه باشند.»
محمد زارع فومنی، دبیرکل جبهه‌ی مردمی اصلاحات، درباره‌ی برنامه‌ی کاری این تشکل گفت: ما مدت‌هاست برای ورود به انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری کار خود را آغاز کرده‌ایم و دیدارهای مختلفی هم با آقایان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، عارف، جهانگیری، مطهری، عبدالله نوری و دبیران کل احزاب و بزرگان اصلاحات انجام داده‌ایم.[5]
همچنین سید محمد خاتمی نیز با حیاتی خواندن انتخابات شوراها، بر تمرکز جدی و تلاش بیشتر اصلاح‌طلبان با محوریت موسوی لاری (که ظاهراً به پیگیری این مسئله مأمور شده است) تأکید کرده است.[6]
به این ترتیب و بر اساس تحولات اخیر، به نظر می‏رسد در روزهای آینده باید منتظر اخباری جدی‌تر در خصوص فعالیت‏های اصلاح‌طلبان برای انتخابات شوراها باشیم.

پی‌نوشت‌ها:
 

[1]«ابزاری برای تقویت جامعه‌ی مدنی»، هفته‌نامه‌ی آسمان، 18 شهریور 91.
[2]«انتخابات شوراها مهم‌تر از ریاست جمهوری است»، هفته‌نامه‌ی آسمان، 4 شهریور 91.
[3]«ابزاری برای تقویت جامعه‌ی مدنی»، هفته‌نامه‌ی آسمان، 18 شهریور 91.
[4]روزنامه‌ی آرمان روابط عمومی، 8 مهر 91، ص 2.
[5]خبرگزاری آریا، 10 مهر 91، کد خبر: 20121001123243582
[6]روزنامه‌ی رسالت، 10 مهر 91.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: سایت برهان


نقش شبکه‌های اجتماعی در پیشبرد اهداف انتخاباتی (1)
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
نقش شبکه‌های اجتماعی در پیشبرد اهداف انتخاباتی (1)


حال‌و هوای فضای مجازی در زمان انتخابات

ظهور اینترنت و فضای مجازی، راه‌های جدیدی را برای برقراری ارتباط و تعاملات انسانی پدید آورده است که ماهیتی متفاوت از روابط در جهان واقعی دارند. فضای مجازی بستری فراهم می‌آورد که در آن افراد می‌توانند با هویتی متفاوت از هویت واقعی‌شان حضور یابند و به تعامل با بقیه‌ی اعضا بپردازند و کنش‌ها و واکنش‌هایی متفاوت یا متضاد از آنچه در جهان واقعی بروز می‌دهند، بدون هیچ ترسی از شناخته شدن یا طرد شدن، داشته باشند. فضای مجازی، فضایی خلاق و غیر قابل کنترل است. فضایی که در آن اشکال نمادین می‌توانند بیان شوند. جایی که حرف‌ها و تصاویر جدید می‌توانند به ناگاه پدیدار شوند. جایی که اطلاعات پیش از این پنهان از دید، حالا می‌توانند در دسترس قرار گیرند.
فضای مجازی به عنوان پدیده‌ای است که به موازات و در عرض زندگی واقعی ظهور می‌یابد و کنشگران در فضای شبکه‌های به هم پیوسته‌ی آن، به تبادل نظر و اشتراک‌گذاری افکار و عقاید می‌پردازند. عمده‌ترین محیط‌های فضای مجازی، که در آن تعاملات انسانی شکل می‌گیرد، شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ‌ها هستند که به نوعی خاستگاه شکل‌گیری گفتمان‌های مجازی نیز محسوب می‌شوند. در این مقاله، با تمرکز بر قابلیت‌های شبکه‌های اجتماعی در عرصه‌ی سیاست، وضعیت شبکه‌های اجتماعی مجازی در دوران انتخابات مورد بررسی قرار می‌گیرد. شبکه‌های اجتماعی مجازی محیط مساعدی را برای مشارکت افراد در جامعه‌ی مجازی، برقراری روابط نمادین و کشف مجدد خود و بازتعریف هویت‌های دینی، اجتماعی، سیاسی و... فارغ از محدودیت‌ها و عوامل سرکوب‌کننده از طریق تعاملات مجازی و نمادین فراهم می‌کنند.

فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و عرصه‌ی سیاست

سازوکارهای تعاملی اینترنت مانند وبلاگ‌ها، ویکی‌ها، پادکست‌ها، ایمیل، گروه‌های مباحثه، اتاق‌ها و انجمن‌های گفت‌وگو، لیست‌های پستی، آر.اس.اس، سیستم‌های ثبت پیام (کامنت)، و سیستم‌های پیام فوری، امکان تبادل و اشتراک اطلاعات دو و چند جانبه را در محیط مجازی فراهم می‌کند. این ارتباطات متعامل هم به صورت کنش متقابل رو در رو و همکنش متقابل با واسطه در سطحی جهانی انجام می‌گیرد.
در چند سال اخیر در فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی به عنوان نوع جدیدی از وب‌سایت‌ها متولد شده و کاربران و طرفداران زیادی پیدا کرده¬اند. کاربران شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در این سایت‌ها، صفحات و پروفایل‌های شخصی برای خودشان ایجاد کنند، شبکه‌ای مجازی از دوستانشان پدید آورند، آن‌ها می‌توانند همانند فضایی که وبلاگ‌ها و میکروبلاگ‌ها در اختیارشان قرار می‌دهند یادداشت‌های کوتاه و بلندشان را منتشر کنند، عکس، صدا و ویدئوهای شخصی‌شان را آپلود کنند، از آخرین اخبار و رویدادها در حوزه‌های مختلف آگاه شوند، در صفحات هواداری و اتاق‌های گفت‌وگوی متنوع عضو شوند و قابلیت‌های فراوان دیگری که ممکن است هر شبکه‌ی اجتماعی برای کاربرانش فراهم کند.
اصطلاح «شبکه‌¬های اجتماعی» زیر مجموعه‌ی رسانه‌های اجتماعی قرار می‌گیرد. رسانه‌های اجتماعی، مفاهیمی کلان هستند که به واسطه‌ی پیدایی شبکه¬های جدید ارتباطی چون اینترنت و تلفن همراه پدید آمده‌‌اند. شبکه‌های اجتماعی به علت بی‌مکانی حاکم بر اینترنت بر علایق افراد و گروه‌ها و بر پایه‌ی مشارکت‌ همگانی بنیان نهاده شده‌اند. وب‌سایت‌های شبکه‌ی اجتماعی، با فراهم کردن انگیزه و هدف برای فعالیت در رسانه‌ای که پیش از این جذابیت کمی داشته است، به طور فزاینده‌ای افراد را به دنیای آنلاین می‌کشند. عمده‌ترین محورهای این تکنولوژی‌های جدید رسانه‌ای استفاده‌ی هم‌زمان از امکانات آنلاین و دیجیتال در ارتباط با مخاطب است. در این ارتباط جدید، رفتار مخاطب در برابر رسانه هم دچار دگرگونی و از مخاطب منفعل به مخاطب فعال تبدیل می‌شود.
به این ترتیب، شبکه‌های اجتماعی موفق شده‌اند تعداد قابل توجهی از کاربران اینترنتی را جذب کنند و در میان چهار فعالیت اصلی کاربران اینترنتی قرار گیرند. آمارها بیانگر این است که شبکه‌های اجتماعی نه تنها به پربیننده‌ترین وب‌سایت‌های اینترنتی تبدیل شده‌اند، بلکه کاربران اینترنتی بیشتر زمان حضورشان در فضای مجازی را نیز در این وب‌سایت‌ها می‌گذرانند. «فیس‌بوک» به عنوان بزرگ‌ترین شبکه‌ی‌ اجتماعی دنیا، در حال حاضر، حدود 400 میلیون نفر کاربر دارد و هر روز حدود 800 هزار نفر عضو جدید به آن می‌پیوندند. اگر فیس‌بوک، به جای دنیای مجازی در دنیای فیزیکی حضور داشت، این تعداد جمعیت، آن را به یکی از چند کشور پرجمعیت دنیا تبدیل می‌کرد. همچنین سایت‌های شبکه‌های اجتماعی خبرسازترین وب‌سایت‌های سال‌های اخیر اینترنت محسوب می‌شوند.
شبکه‌های اجتماعی موفق شده‌اند تعداد قابل توجهی از کاربران اینترنتی را جذب کنند و در میان چهار فعالیت اصلی کاربران اینترنتی قرار گیرند.
همگانی شدن شبکه‌های اجتماعی و رشد تعداد کاربران آن بیانگر افزایش روزافزون نقش و اهمیت این شبکه‌ها در زندگی روزمره‌ی افراد است. به طور مثال، ترکیب سنی استفاده‌کنندگان از فیس‌بوک در سال‌های اخیر به میزان قابل توجهی تغییر کرده است؛ در حالی که فیس‌بوک در ابتدا در محیطی دانشگاهی و برای استفاده‌ی دانشجویان راه‌اندازی شد و کاربران اولیه‌ی آن اکثراً جوان بودند. به تدریج، مخاطبان آن گسترده‌تر شد و تعداد کاربران مسن‌تر در این شبکه‌ی اجتماعی افزایش پیدا کرد. در حال حاضر، 35 تا 49 ساله‌ها با جمعیت حدود 24 میلیون نفر بیشترین کاربران فیس‌بوک را تشکیل می‌دهند. پس شاید زمان آن رسیده است که دیگر اینترنت و فضای مجازی را رسانه‌ای جدید ندانیم، چون مدت زمان زیادی از روی کار آمدن آن‌ها می‌گذرد و دقیقاً مانند دیگر رسانه‌ها بخشی از زندگی روزمره‌ی ما شده‌اند.
وب‌سایت «اندرسون آنالیتیکس»[1]بیشترین دلایلی را که کاربران شبکه‌های اجتماعی عضو این سایت‌ها شده‌اند، در طول زمان و در میان نسل‌های مختلف، به صورت زیر بیان می‌کند: تماس با دوستان (75 درصد)، سرگرمی (55 درصد)، تماس با خانواده (41 درصد)، دعوت از جانب یک آشنا (30 درصد)، تماس با همکلاسی‌ها (30 درصد)، تماس با شبکه‌ی کاری (5 درصد)، جست‌وجوی شغلی (4 درصد)، توسعه‌ی کسب‌وکار (3 درصد) و سایر موارد (5 درصد). با توجه به این نتایج، شاید در ابتدای امر به نظر برسد که شبکه‌های اجتماعی به خودی خود کمتر ماهیتی سیاسی دارند، اما قابل انکار نیست که فضای مجازی عرصه‌ی جدیدی را برای بحث فراهم آورده است؛ یک نمونه‌ی بارز آن وبلاگ‌ها و صفحات شبکه‌های اجتماعی زنان است که در آن مطالبی را می‌نویسند و به موضوعاتی می‌پردازند که در فضای واقعی امکان گفت‌وگو در مورد آن وجود ندارد. در این میان، عرصه‌ی سیاست نیز تحت تأثیر این ویژگی یا به تعبیری درست‌تر این توانایی فضای مجازی قرار گرفته است؛ به گونه‌ای که این فضا عرصه‌ای برای گفت‌وگو و جنگ‌و‌جدل‌های سیاسی، حزبی و... شده است و در زمان‌هایی که رخدادهای مهم سیاسی مانند انتخابات رخ می‌دهد، جو آن تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
امروزه شبکه‌‌های اجتماعی مجازی تنها ابزارهای تکنولوژیک جدیدی نیستند که امکانات جالب توجهی را در اختیار کاربران اینترنتی قرار داده باشند. شبکه‌های اجتماعی را فراتر از گونه‌ای وب‌سایت می‌توان به عنوان رسانه‌هایی در نظر گرفت که در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تغییراتی ایجاد کرده‌اند. چالش‌هایی که شبکه‌‌های اجتماعی در سال‌های اخیر با آن‌ها مواجه بوده‌اند، حوزه‌هایی فراتر از فضای مجازی را تحت تأثیر قرار داده است. شبکه‌های اجتماعی به عنوان یکی از گونه‌های رسانه‌های اجتماعی امکانات تعاملی قابل توجهی برای کاربران اینترنتی فراهم کرده‌اند و در افزایش مشارکت شهروندان در برخی فرآیندها مؤثر بوده‌اند. این شبکه‌ها همچنین عرصه‌‌ی ارتباطات سیاسی را نیز متحول کرده‌اند. رویدادهای سیاسی سال‌های اخیر از انتخاب باراک اوباما به ریاست‌جمهوری آمریکا گرفته است تا ناآرامی‌های پس از انتخابات جمهوری اسلامی ایران، همگی متأثر از فعالیت‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی بودند.
با توجه به اینکه شبکه‌های اجتماعی فضایی را برای ارتباطات درون‌گروهی و برون‌گروهی و همچنین تعامل میان موافقان و مخالفان فراهم می‌آورند، ابزار مناسبی برای گفت‌وگوهای سیاسی شناخته می‌شوند؛ به طوری که به نظر عده‌ای این کارکردها و قابلیت‌های شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند یک «حوزه‌ی عمومی» جدید را خلق کند. میناوندچال، در پژوهشی با عنوان «بررسی قابلیت و عملکرد اینترنت به عنوان حوزه‌ی عمومی»، با پرداخت تفصیلی به نظریات هابرماس پیرامون حوزه‌ی عمومی و بیان قابلیت‌های اینترنت، چنین نتیجه می‌گیرد که اینترنت، قابلیت و امکان ایفای سه کارکرد حوزه‌ی عمومی یعنی تأمین دسترسی همگانی، شکل دادن به افکار عمومی و انجام کنش‌های جمعی سیاسی را دارد. وی، با اشاره به قابلیت اینترنت، یادآور می‌شود که توانایی‌های فنی و ارتباطی اینترنت این امکان را می‌دهد که به عنوان ابزار گفت‌وگو، کارکردهای مفروض حوزه‌ی عمومی را تحقق بخشد؛ هرچند که در این بین، آماده بودن شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شرط لازم تحقق چنین امری است.
قاعدتاً سیاست‌مداران همه‌ی رسانه‌ها را برای نظارت و کنترل به کار می‌گیرند تا بتوانند ایده‌هایشان را گسترش دهند. این استفاده‌ی رسانه‌ای در طول مبارزات انتخاباتی، که در آن کاندیداها سعی در متقاعدسازی مردم و جلب رأی آن‌ها دارند، بیشتر می¬شود. سالا (Sala) رسانه‌ها را بر طبق کاربرد آن‌ها در مبارزات انتخاباتی طبقه‌بندی می‌کند و میان آنچه «درون»[2] و «بیرون»[3] مبارزه رخ می‌دهد تمایز قائل می¬شود. این مسئله این واقعیت را برجسته می‌سازد که بسیاری از کنش‌های رقابتی و مبارزاتی انجام‌شده توسط کاندیداها در پس‌زمینه[4] اتفاق می‌افتد:
- ابزارهایی که اجازه‌ی گفت‌وگو با رأی‌دهندگان را فراهم می‌کنند (ملاقات‌های خانه به خانه،[5] جلسات سخنرانی در خانه‌ها، جلسات سخنرانی با رأی‌دهندگان و رویدادهای عمومی)
- رسانه‌های سنتی (تبلیغات خیابانی، ابزارهای مبارزاتی چاپی، اطلاعیه‌های حزبی، تبلیغات در مطبوعات)
- رسانه‌های دیداری‌شنیداری (رادیو و تلویزیون)
- بازاریابی مستقیم (بازاریابی پستی و تلفنی)
- روابط عمومی‌ها
- فعالیت‌های نظرسنجی از رأی‌دهندگان
- رسانه‌های جدید
گروه آخر شامل اینترنت است که می‌تواند هم برای مبارزات درونی و هم بیرونی استفاده شود. اینترنت می‌تواند همه‌ی انواع طرح‌ها و ایده‌ها را پذیرا باشد و «یک ابزار مشارکتی فوق‌العاده» است که اغلب حزب‌های سیاسی آن را درک نمی‌کنند؛ به طوری که فقط آن را به عنوان یک برنامه و خط‌مشی رایج برای ارائه‌ی اطلاعات به کار می‌برند و به میزان خیلی کمی از آن، برای حفظ ارتباط متعامل هر روزه با شهروندان، استفاده می‌کنند.
به نظر می‌رسد همان‌طور که شیوه های جدید بازاریابی، روش تعامل شرکت‌ها با استفاده‌کنندگان را تغییر داده است و شرکت‌ها را مجبور کرده است که با مخاطبان خود گفت‌وگو کنند، زیرا در اغلب موارد آن‌ها هستند که سناریوی جدید را می¬سازند و آنچه را که رخ می¬دهد، مشخص می‌کنند. در عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی نیز تعامل با مخاطبان، طرفداران و رأی‌دهندگان بسیار اهمیت یافته است؛ به گونه¬ای که «تعامل با مشارکت‌کنندگان نه فقط لازم بلکه واجب و ضروری است.»
استفاده از ابزارهای جدید، به ویژه آن‌هایی که برای گروه‌های جوان عادی است، واقعاً می‌تواند به سیاست‌مداران و دولت‌ها کمک کند تا به این گروه از افراد دسترسی داشته باشند. شبکه‌های اجتماعی، مبارزات انتخاباتی واقعی مجازی[6] و وبلاگ‌ها ابزارهای ارتباطی کاملاً مناسبی برای دسترسی به مخاطبان خاص هستند و این چیزی است که سیاست‌مداران هنوز باور ندارند و اغلب آنها در دوره های غیرانتخاباتی از این ابزارها استفاده می‌کنند. استفاده از تکنولوژی‌های جدید می‌تواند مخاطبانی را جذب کند که شاید علاقه‌ی چندانی به مبارزات انتخاباتی ندارند، مانند جوان‌ها و کم‌سن‌و‌سالها، اما به دلیل استفاده از تکنولوژی‌ها جلب این موضوعات می‌شوند؛ چون جوانان ارزش و اهمیت بیشتری برای تکنولوژی قائل هستند، با کمک گرفتن از توانایی‌های فضای مجازی و بالاخص شبکه‌های اجتماعی، می‌توان مشارکت آن‌ها را در انتخابات به میزان زیادی بالا برد. شاید برای افراد مسن‌تر رسانه‌های اجتماعی ابزارهایی هستند که فقط باید یاد بگیرند، اما برای جوانان رسانه‌های اجتماعی بخشی از زندگی‌شان است مانند لباس پوشیدن.

پی‌نوشت‌ها:

[1]Anderson Analytics
[2]inside
[3]outside
[4]background
[5]door-to-door
[6]Vireal

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: سایت برهان


بازخوانی پیشینه‌ی ادعای تقلب در انتخابات‌های سه دهه‌ی اخیر (1)
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بازخوانی پیشینه‌ی ادعای تقلب در انتخابات‌های سه دهه‌ی اخیر(1)


یک‌ سال و 5 انتخابات

بی‌شک، بررسی همه‌ی دوره‌های برگزارشده‌ی انتخابات در طول 34 سال گذشته در حد توان این مقال نیست، ولی تلاش می‌شود که نقبی به تاریخ زده تا مشخص شود ادعای تقلب در انتخابات سابقه‌ای دور و دراز دارد و آنانی که امروز مدعای تقلب را مطرح می‌کنند، خود زمانی پشت تریبون از خود در مقابل شکست‌خوردگان انتخابات، که آنان را متهم به تقلب یا تخلفات مؤثر می‌کردند، دفاع می‌نمودند.
با همه‌ی این اوصاف، نمی‌توان مدعی بود که هیچ گونه تخلفی در انتخابات صورت نمی‌گیرد؛ بدیهی است در انتخاباتی که توسط بشر جایزالخطا و با امیال انسانی برگزار می‌شود و با وجود نهادهای نظارتی قوی، که همه‌گونه تحرکی را رصد می‌کنند، امکان تخلف وجود دارد؛ ولی این تخلفات از سویی آن‌چنان نیست که بر نتیجه‌ی کلی انتخابات سایه افکند یا اگر این‌گونه باشد، قانون مسیر را مشخص کرده است و اگر از قانون عبور کنیم، دیگر سنگی روی سنگ بند نخواهد شد...
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و در نخستین سال این پیروزی، 5 انتخابات بزرگ در سراسر کشور برگزار شد. برگزاری رفراندوم تعیین نوع نظام، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخابات مجلس همه در یک سال اول پیروزی انقلاب برگزار شد تا این امر بر همگان مسجل شود که نظام اسلامی برای افکار عمومی و رأی مردم اهمیت ویژه‌ای قائل است.
در اولین انتخابات پس از پیروزی انقلاب، که در فروردین‌ماه سال 1358 برگزار شد، مردم با قاطعیتی شگفت‌انگیز به جمهوری اسلامی آری گفتند و همه‌ی شواهد و قرائن نیز حاکی از آن بود که مردم چه می‌خواهند و رأی آنان در این انتخابات چه خواهد بود؛ چرا که همین مردم بودند که در طول نهضت اسلامی هزاران شهید تقدیم انقلاب کرده بودند و همواره در خیابان‌ها و در مقابل توپ و تانک شعار می‌دادند: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی.
با این حال، گروهی انتخابات را تحریم کردند و حتی رأی مردم به نظام اسلامی را مورد تشکیک قرار دادند! به عنوان نمونه، در روز 21 اسفندماه سال 57، اندکی پیش از برگزاری انتخابات چریک‌های فدایی‌خلق رفراندوم تعیین نوع حکومت آینده را تحریم کردند.
سخن‌گوی سازمان چریک‌های فدایی‌خلق، در یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی، ضمن اعلام تحریم رفراندوم توسط این سازمان به دلیل غیردمکراتیک بودن آن، گفت: تنها پس از یک رشته اقدامات عاجل و فوری، که برای تثبیت آزادی‌ها صورت می‌گیرد، راه برای یک رفراندوم آزاد باز خواهد شد. بنابراین هر نوع نظرخواهی قبل از این تحولات نمی‌تواند بازگوکننده‌ی نظر واقعی مردم باشد.1
جبهه‌ی دمکراتیک ملی، چریک‌های فدایی‌خلق و چند جمعیت دیگر نیز 29 اسفند همین سال اعلام کردند که در رفراندوم شرکت نخواهند کرد.
جبهه‌ی دمکراتیک ملی، طی بیانیه‌ای، نحوه‌ی برگزاری رفراندومی را که از سوی دولت درباره‌ی تعیین نوع رژیم آینده‌ی کشور اعلام شده بود، غیر دمکراتیک خواند و اعلام داشت اگر رفراندوم به همین شیوه برگزار شود، نیروهای مترقی از جمله ما در انتخابات شرکت نخواهیم کرد.
همچنین جمعیت اتحاد برای آزادی، حزب جمهوری‌خواه، جمعیت آزادی و همبستگی اتحاد چپ (متشکل از گروه‌های مستقل چپ) نیز هر کدام به گونه‌ای خواهان تغییر شکل رفراندوم شدند و اعلام کردند که با شکل فعلی رفراندوم، در انتخابات شرکت نمی‌کنند.2
با وجود این، همه‌ی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در نخستین انتخابات سراسری کشور پس از پیروزی انقلاب حضور پیدا کردند و به جمهوری اسلامی آری گفتند. رأی مردم وزن جریان‌های سیاسی، که انتخابات را تحریم کرده بودند، به خوبی نشان داد و مشخص ساخت که امت مسلمان ایران به کدامین سو می‌نگرند و طالب چه نوع نظامی هستند.
کوتاه سخن اینکه در رفراندومی که 10 و 11 فروردین‌ماه 58 برگزار شد سخن برخی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی این نبود که نظام جدید یا دولت موقت تصمیم دارد در انتخابات تقلب کند، بلکه سخن اینجا بود که چرا باید از اعتماد مردم به امام و رهبر انقلاب برای تعیین نظام جدید استفاده شود. آنان مطمئن بودند که مردم به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد و این رأی را ناشی از خواست امام می‌دانستند و تقاضا داشتند که رهبر انقلاب سکوت پیشه کنند تا مردم از میان عناوین مختلفی که این جریانات در رسانه‌ها از آن سخن می‌گفتند یکی را انتخاب کنند، ولی امام خمینی سکوت نکردند و طی سخنرانی‌های متعدد و به کرّات، از مردم خواستند به جمهوری اسلامی رأی دهند.
به عنوان نمونه، امام خمینی در روز 10 اسفند 1357 و در نخستین روز ورود به شهر مقدس قم، طی سخنانی، اظهار داشتند: «ما تا آخرین نفس ایستاده‎ایم. من این یک سال، دو سال آخر عمر را وقف شما کرده‎ام. از شما می‎خواهم، از ملت می‎خواهم که این نهضت را نگه دارند تا تأسیس حکومت عدل اسلامی. از آن وقت تا حالا می‎گفتید تا مرگ این کذا نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامه‌ی حکومت اسلامی نهضت ادامه دارد. آنکه ملت ما می‎خواهد جمهوری اسلامی است نه جمهوری فقط، نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؛ «جمهوری اسلامی».
رهبر معظم انقلاب، با اشاره به اینکه در رفراندوم آینده به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد و مسلمانان نیز باید به جمهوری اسلامی رأی دهند، گفتند: «روزنامه‎ها خودشان را اصلاح کنند. خیانت نکنند به اسلام و مسلمین، خون مظلومان ما را هدر ندهند. تبلیغات سوء را منعکس نکنند. توطئه‎ها را جلوگیری کنند، لکن همه‌ی مردم در آرا آزاد[ند]. وقتی رفراندوم اعلام شد، رأی من حکومت جمهوری است، "جمهوری اسلامی" است. هر کس، هر کس که تبعیت از اسلام دارد، جمهوری اسلامی باید بخواهد. لکن، تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتی می‎خواهیم، بگویند که ما برگشت محمدرضا پهلوی را می‎خواهیم؛ آزادند! بگویند که ما رژیم غربی می‎خواهیم؛ "جمهوری باشد لکن اسلام نباشد"!»3
این‌گونه شد که توطئه‌ی روشن‌فکران شرق‌وغرب‌زده‌ای که می‌خواستند، با توطئه‌ای حساب شده، مسیر ملت را منحرف سازند نقش بر آب شد.

تدوین قانون اساسی

انتخابات سراسری بعدی در مردادماه سال 58 برگزار شد، 12 مرداد 1358 مردم پای صندوق‌های رأی رفتند تا نمایندگان خود را برای بررسی و تدوین قانون اساسی انتخاب کنند.
در اینجا، مجالی برای پرداختن به مقدمات و آنچه که به تدوین قانون اساسی منتهی شد نیست؛ ولی بعد از برگزاری انتخابات گروهی از جریان‌های سیاسی، که نامزدهای خود را شکست‌خورده می‌دیدند، سخن از تقلب در انتخابات به میان آوردند. به عنوان نمونه اصغر سنجابی، رئیس ایل سنجابی و برادر دکتر کریم سنجابی، رهبر جبهه‌ی ملی ایران، طی نامه‌ای به مهندس بازرگان، نخست‌وزیر وقت، به نحوه‌ی برگزاری انتخابات مجلس خبرگان اعتراض کرد و از تخلفات گوناگون در برگزاری انتخابات در حوزه‌ی کرمانشاه سخن گفت.4
گروه‌های ائتلافی سازمان مجاهدین خلق ایران [منافقین]، جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران، جاما و سازمان اسلامی شورا نیز طی اطلاعیه‌ای خاطر نشان کردند که موارد نقض آزادی در انتخابات بسیار است. این گروه مدعی شده بودند که در برخی از حوزه‌های رأی‌گیری برای اینکه مردم به حبیب‌الله پیمان رأی ندهند، مسئولین برگزاری انتخابات نام وی را از لیست حذف کرده بودند!5
حزب توده نیز که وابستگی آن به شوروی شهره‌ی آفاق بود و از نفرت مردم از اعضای خود به خوبی آگاه بود، بعد از انتخابات و با انتشار اطلاعیه‌ای، تأکید کرد در بعضی حوزه‌ها نظرهای خاصی اعمال شده است! ستاد برگزاری حزب ملت ایران نیز طی اطلاعیه‌ای به نحوه‌ی برگزاری انتخابات مجلس و بررسی نهایی قانون اساسی اعتراض کرد.6
در روزهای بعد و با مشخص شدن نتایج انتخابات، برخی گروه‌های سیاسی وابسته به شرق و غرب بر شدت اعتراضات خود افزودند. حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان، که بعد از پیروزی انقلاب و با محوریت آیت‌الله شریعتمداری شکل گرفته بود، با ناکام شدن در انتخابات تبریز، که امید زیادی به آن داشت، طی اطلاعیه‌ای مدعی شد در انتخابات تقلب شده است و باید این انتخابات باطل شود!7
در میان افراد نیز حسن نزیه، مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران و رئیس کانون وکلا، اظهار داشت: انتخابات به صورتی که انجام شده در شأن انقلاب ما نیست و در اغلب حوزه‌ها نگرانی‌هایی وجود داشته است. اما مستند حسن نزیه برای نشان دادن تقلب یا تخلف در انتخابات چه بود، او به سخنان افرادی که از تبریز با او تماس گرفته بودند استناد کرد و گفت: مردم تبریز برای اعتراض به نتیجه‌ی انتخابات در تدارک تظاهرات هستند!8 در ارتباط حسن نزیه با حزب خلق مسلمان و شخص آیت‌الله شریعتمداری هیچ شک و شبهه‌ای نیست، بعدها زمانی که تخلفات نزیه در شرکت ملی نفت روشن شد، وی مدتی در اختفا بود و برای فرار از مجازات به خارج پناه برد.
به هر حال، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد و آنان که مقبولیتی میان مردم نداشتند بعد از مدتی داد و بیداد کردن به آرای مردم تمکین کردند و تلاش خود را مصروف آن ساختند که اصل مترقی ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده نشود. با تصویب اصل ولایت فقیه، مخالفت‌ها شدت گرفت و این بار بزرگانی که پیش از این از تأیید قانون اساسی پس از آنکه مورد تصویب مجلس مؤسسان [مجلس خبرگان قانون اساسی] قرار گرفت، سخن گفته بودند عَلم مخالفت برافراشتند و از تخلفات گسترده‌ای سخن گفتند که در رفراندوم قانون اساسی روی خواهد داد! آیت‌الله شریعتمداری، خردادماه سال 58، در پاسخ به استفتای گروهی از مقلدان خود گفته بود «اگر 75 نفر خبره و ذی‌صلاحیت باشند و مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی را بررسی کنند و تصویب نمایند؛ به طوری که قانون اساسی مزبور رسمیت پیدا کند؛ اگر رفراندوم هم نکنند، رسماً قانون اساسی مملکت باشد، در این صورت رفراندوم برای تقویت بیشتر و تأکید مانعی ندارد و از اول هم نظر ما همین بود.»9
با وجود این، زمان گذشت و بعد از تدوین قانون اساسی و تصویب اصول مترقی چون ولایت فقیه مخالفت‌ها شروع شد. جبهه‌ی ملی ایران در ارتباط با رفراندوم قانون اساسی نامه‌ی سرگشاده‌ای به امام خمینی نوشت و پیشنهاد کرد: رفراندوم برای قانون اساسی متوقف شود و کار تدوین یک قانون اساسی جدید در مجلس شورای ملی پیگیری شود. جبهه‌ی ملی در ادامه، با اشاره به رفراندوم قانون اساسی، تأکید کرد: به نظر جبهه‌ی ملی ایران، تنها تکیه بر اعتقاد مردم به رهبر انقلاب و فقط بهره‌برداری از ایمان مذهبی قشرهای وسیع مردم نباید عواملِ منحصرِ طرح‌ریزی سازمان آینده‌ی کشور باشد. در ادامه‌ی این بیانیه آمده بود: ما معتقد هستیم که حمایت آگاهانه‌ی مردم و استفاده از نظرات قشرها و گروه‌های آگاه جامعه و بهره‌وری از عقاید سازمان‌ها و دسته‌جات اجتماعی و سیاسی برای تدوین قانون اساسی مترقی، که نظام آینده‌ی جامعه‌ی ایرانی را پی‌ریزی خواهد کرد، لازم و ضروری است.10
حزب پان‌ایرانیست نیز در ارتباط با نزدیک شدن روز رفراندوم بیانیه‌ای منتشر و اعلام کرد که اگر همه‌پرسی به تأخیر نیفتد، در رفراندوم شرکت نمی‌کند.11 از دیگر سو آیت‌الله شریعتمداری نیز با انتشار اعلامیه‌ای تأکید کرد اصل 110 قانون اساسی [ولایت فقیه] اختیارات مردم را سلب کرده است و با اصول مربوط به حقوق ملت، یعنی اصول 6 و 56، مغایرت دارد؛ با اصلاح این اصل بقیه‌ی مواد قانون اساسی بلامانع است. چریک‌های فدایی‌خلق از دیگر گروه‌هایی بود که با قاطعیت اعلام کرد که در رفراندوم شرکت نخواهند کرد.
حزب دمکرات و هیئت نمایندگی موسوم به خلق کرد نیز با انتشار بیانیه‌ای، خواستار تعویق رفراندوم شدند.12 در این میان، شاید آیت‌الله شریعتمداری و هواداران ایشان مهم‌ترین گروه و دسته‌ای بودند که در این برهه بر طبل تخلف در انتخابات و رفراندوم کوبیدند. پس از انتشار اعلامیه‌ی آیت‌الله شریعتمداری در مورد رفراندوم قانون اساسی و مخالفت وی با اصل ولایت فقیه، گروهی از مردم تبریز، که اکثراً اعضای حزب جمهوری خلق مسلمان شاخه‌ی تبریز بودند، نسبت به انجام رفراندوم قانون اساسی اعتراض کردند و خواستار اصلاح این ماده از قانون اساسی شدند.13
ذکر مقدمه‌ای برای رسیدن به دلیل این مخالفت‌ها ضروری به نظر می‌رسد. چنان که ذکر آن رفت، بعد از همه‌پرسی جمهوری اسلامی در فروردین‌ماه 1358 نوبت به تدوین قانون اساسی رسید. برای این منظور، مجلس خبرگان قانون اساسی از نمایندگان منتخب مردم تشکیل می‌شد و به تدوین قانون اساسی می‌پرداخت تا بعد از مقبولیت مردمی به مورد اجرا گذاشته شود. احزاب و گروه‌های سیاسی هر کدام به ارائه‌ی لیست کاندیداهای خود پرداختند. حزب خلق مسلمان نیز کاندیداهای خود را معرفی کرد.
در جریان برگزاری انتخابات، سه تن از نامزدهای مورد تأیید حزب خلق مسلمان به نام‌های محمدعلی انگجی، جعفر اشراقی و رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای از حوزه‌ی استان آذربایجان شرقی به جمع خبرگان راه یافتند؛ اما به جز این استان نامزدهای حزب جمهوری خلق مسلمان در هیچ یک از حوزه‌های کشور توفیق به دست نیاوردند. به دنبال این شکست سهمگین، نشریه‌ی خلق مسلمان با تیتر بزرگ «انتخابات رسوا» خواستار ابطال سراسری انتخابات شد.14
از سوی دیگر، آیت‌الله شریعتمداری نیز در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت نکرد15 و این همه در حالی بود که علمای آگاه و در رأس آنان امام خمینی، همه را به شرکت فعال در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی دعوت کرده بودند. کوتاه سخن اینکه اعتراضات و اتهامات حزب خلق مسلمان به این دلیل بود که کاندیداهایش در سطح کشور مورد اقبال مردم مسلمان قرار نگرفته و به مجلس خبرگان راه نیافته بودند. یکی دیگر از محورهای مخالفت حزب را می‌توان مخالفت با قانون اساسی ذکر کرد. به دنبال مخالفت حزب مذکور با مجلس خبرگان، این حزب پا را از این نیز فراتر گذاشت و با قانون اساسی تدوین‌شده از سوی منتخبان ملت مخالفت کرد، این مخالفت‌ها زمانی که مسئله‌ی ولایت فقیه مطرح شد به اوج خود رسید؛ مخالفت حزب در این امر نیز با هماهنگی آیت‌الله شریعتمداری آغاز شد که خود شخصاً به مخالفت با اصل مترقی ولایت فقیه برخاسته بود.
هفته‌نامه‌ی خلق مسلمان نشریه‌ی ارگان حزب جمهوری خلق مسلمان با تیترهای بزرگ مخالفت شهید مدرس در مجلس شورای ملی با تغییر سلطنت از قاجار و سپردن آن به دست رضاخان پهلوی و شرح مذاکرات آن را چاپ کرد و به نقل از آن شهید آورده بود: «صدهزار رأی هم بدهید خلاف قانون است.»16
آیت‌الله شریعتمداری، در این دوره، ابتدا در مصاحبه با خبرنگار یونایتدپرس و نیز مصاحبه با خبرنگار رادیو دانمارک، در موافقت با قانون اساسی رژیم سابق، گفت: «صحبت ما از اول این بود که قانون اساسی 1258 شمسی/1906میلادی عمل شود و با برپایی جمهوری اسلامی عجالتاً، به جای قانون اساسی جدید، همان قانون اساسی گذشته منهای قوانین مربوط به سلطنت را حفظ می‌کردیم و دردسری وجود نداشت.»17 حزب خلق مسلمان نیز در تشریح نظرات آیت‌الله شریعتمداری قانون اساسی رژیم گذشته را مترقی‌تر از قانون اساسی جدید دانست.18
با عبور از دو مرحله‌ی مخالفت با مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز تدوین قانون اساسی توسط این مجلس، آیت‌الله شریعتمداری و حزب تحت‌الحمایه‌اش چون نتوانستند نتیجه‌ای بگیرند به اصل مترقی ولایت فقیه اعتراض نمودند و تلاش خود را مصروف مخالفت با آن کردند.
به دنبال این مخالفت‌ها و تدوین قانون اساسی توسط مجلس خبرگان و اینکه قرار شد مردم با حضور پای صندوق‌های رأی در روزهای 11 و 12 آذر به آن رأی دهند، بار دیگر آیت‌الله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان به میدان آمدند و تأکید کردند تا زمانی که قانون اساسی به خصوص اصل مربوط به ولایت فقیه اصلاح نشود، در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
در این میان، امام خمینی به مقابله با موج تبلیغات سازمان‌دهی‌شده‌ی رسانه‌های غربی و خارجی علیه مجلس خبرگان و قانون اساسی برخاستند و در 30 مهر 1358 به حزب خلق مسلمان و اقدامات آن شدیداً اعتراض نمودند: «به صورت‌های مختلف با اسلام مخالفت می‌کنند. در مجلس خبرگان به مجرد اینکه صحبت ولایت فقیه شد، شروع کردند به مخالفت. حتی در آخر این اخیراً، در همین دو روز‌ـ‌سه روز پیش از این، در یکی از مجالسشان [اشاره به جلسات روز جمعه‌ی حزب خلق مسلمان] این منحرفین، این‌هایی که از اسلام هیچ اطلاع ندارند، این‌هایی که مخالف با اسلام هستند، در مجلس‌شان گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل بشود! و دیگران هم دست زدند برای آن یا تظاهر کردند. این‌ها از مجلس خبرگان می‌ترسند، برای اینکه مجلس خبرگان می‌خواهند ولایت فقیه را اثبات کنند. مجلس خبرگان می‌خواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است، و این‌ها از او می‌ترسند. این‌ها خیال می‌کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه پیش بیاید، قضیه قُلدری پیش می‌آید و دیکتاتوری پیش می‌آید. در صورتی که در اسلام این حرف‌ها نیست.» امام خمینی تأکید کردند «قضیه‌ی ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول‌الله هست و این‌ها از ولایت رسول‌الله هم می‌ترسند!»
این سخنان امام خمینی اثری در حزب خلق مسلمان نگذاشت و این تشکل، که می‌خواست اعتراضات خود را از مسیرهای غیرقانونی و غیراخلاقی پی بگیرد، فتنه‌ای را رهبری کرد که از آن در تاریخ انقلاب به فتنه‌ی خلق مسلمان تعبیر شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. اطلاعات،21 اسفند 1357، ص 2.
2. اطلاعات، 29 اسفند 1357، ص 2.
3. صحیفه‌ی امام، ج 6، ص 269.
4. اطلاعات، 13 مرداد 1358، ص 1.
5. اطلاعات، 13 مرداد 1358، ص 2.
6. همان.
7. همان.
8. اطلاعات، 15 مرداد 1358، ص 12.
9. بامداد، 30 خرداد 1358، ص 1.
10. اطلاعات، 7 آذر 1358، ص 8.
11. اطلاعات، 7 آذر 1358، ص 8.
12. اطلاعات، 10 آذر 1358، صص 2 و 12.
13. اطلاعات، 12 آذر 1358، ص 12.
14. ر. ک. به هفته‌نامه‌ی خلق مسلمان، دوره‌ی جدید، شماره‌ی 1، شنبه 20 مرداد 1358، صص 2 و 7 و روزنامه‌ی اطلاعات، 17مرداد 58، ص 2.
15. ر. ک. به نشریه‌ی خلق مسلمان، 20 مرداد 58، ص 7.
16. ر. ک. به نشریه‌ی خلق مسلمان، 8 مهر 58، صص 1 و 8.
17. ر. ک. به اطلاعات، 11 مهر 1358، ص 2.
18. ر. ک. به نشریه‌ی خلق مسلمان، 8 مهر 1358، ص 8.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: سایت برهان


ارزیابی استراتژیک تحرکات اصلاح‌طلبان (1)
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
ارزیابی استراتژیک تحرکات اصلاح‌طلبان (1)


فعالان جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» در شرایط کنونی به چه می‌اندیشند؟ طراحی و استراتژی آنان برای فعال شدن در عرصه‌ی سیاسی با نگاه به چه افقی است؟ یازدهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری برای آنان هدف است یا وسیله؟ گفتمان مورد تأکید آن‌ها چیست؟ برای تحت تأثیر قرار دادن فضای سیاسی‌ـ‌اجتماعی به دنبال تزریق چه کلیدواژه‌ها و مفاهیمی هستند؟ ضرورت ابتدایی و پایه‌ای جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» در این شرایط چیست؟ این جریان چه مدلی را برای فعالیت آتی سیاسی برمی‌گزیند؟ و بالاخره، نسبت این جریان با حاکمیت چگونه تعریف و تفسیر خواهد شد؟
این سؤالات و نمونه‌هایی از این دست، از جمله پرسش‌های مهمی است که فکر تئوریسین‌های «فتنه‌ـ‌اصلاحات» را مشغول ساخته است. اتاق فکر بالادستی آنان، با هم‌اندیشی‌های مختلف، تلاش کرده‌اند تا برای این پرسش‌ها پاسخ‌هایی عملیاتی بیابند. آنچه در این گزارش می‌خوانید تلاشی در این چارچوب است.
بررسی و آنالیز برون‌دادهای رسانه‌ای و محفلی جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» نشان می‌دهد که تئوریسین‌ها، عاملان و حاملان این جریان، برای کلید زدن دور جدید فعالیت‌های خود، جلسات منظم، مستمر و پرحجمی را تشکیل داده‌اند و تصمیمات اتخاذ‌شده در این جلسات، در قالب مقاله و گفت‌وگو، در فضای رسانه‌ای کشور به شیوه‌ای مهندسی‌شده انعکاس می‌یابد.
با بررسی حجم داده‌های موجود، که توسط افرادی همچون سعید حجاریان، علیرضا علوی‌تبار، حمیدرضا جلایی‌پور، عباس عبدی، محمدرضا تاجیک و... طرح و بیان می‌شود، می‌توان برخی خطوط مورد تأکید جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» را در محورهای زیر خلاصه کرد:

1. تبدیل هویت «مقاومت» به هویت «مشروعیت»

جریان اصلاحات، پس از فتنه‌ی 88، با عاریت گرفتن از تئوری هویت، «3 گام» را برای خود تعریف و تفسیر کرده است. با بررسی نوشته‌های محمدرضا تاجیک، این 3 گام را می‌توان این گونه برشمرد:

الف) هویت مقاومت:

در این هویت اصلاح‌طلبان و فتنه‌گران خود را کنشگرانی تعریف و تفسیر کردند که از طرف حاکمیت در حاشیه قرار گرفته‌ و به تعبیر کاستلز، «بی‌ارزش» نامیده شده‌ بودند و «داغ ننگ» بر آنان زده شده بود. در حقیقت ما در این بخش با اصلاح‌طلبانی مواجه بودیم که سنگرهایی برای مقاومت و بقا، بر مبنای اصول متفاوت یا متضاد با اصول مورد حمایت نهادهای جامعه، برای خویش دست‌وپا کرده بودند.

ب) هویت برنامه‌دار:

اصلاح‌طلبان قرین و هم‌نشین با هویت مقاومت، تلاش کردند با استفاده از هر گونه مواد و مصالح فرهنگی قابل دسترس، هویت جدیدی برای خویش بسازند که موقعیت آنان را در جامعه از نو تعریف کند؛ به این ترتیب که در پی شکل دادن ساخت اجتماعی باشند.

ج) هویت مشروعیت‌بخش:

اصلاح‌طلبان با تأکید بر ادامه‌ی حضور در نهاد حاکمیت در شرایط کنونی، معتقدند می‌بایست با تسلط بر نهادی در قالب جامعه، به جریان مسلط تبدیل شوند.
با توجه به این فرآیند، کاملاً مشخص است که حضور در انتخابات ریاست جمهوری، به عنوان یگانه راه حضور در حاکمیت و پیگیری هویت برنامه‌دار و سپس مشروعیت‌بخش، مورد تأکید و توجه اصلاح‌طلبان قرار دارد.

2. راهبرد «بومرنگ» و بازگرداندن فتنه به نظام

جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» برای ایجاد زمینه‌ی پذیرش خود در افکار عمومی، تلاش دارد تا واژه‌ی فتنه را به حاکمیت بازگرداند و با برشمردن سوابق انقلابی، مدعی است این نظام بوده که با فتنه‌انگیزی از انقلاب منحرف شده است و اصلاح‌طلبان، به دلیل مقاومت در این عرصه، با ادعای فتنه‌گری از سوی حاکمیت مورد قلع و قمع قرار گرفته‌اند.
کدهای مورد اشاره در این زمینه عبارت‌اند از:
- علی شکوری راد: «مدعی هستیم ما اصلاح‌طلب‌ها پوزیسیونی هستیم که از قدرت برکناریم و در حقیقت این اپوزیسیون است که الآن قدرت را در دست گرفته است. در این تعریف، ما پوزیسیون و مدافعان اصلی نظام هستیم و می‌خواهیم برویم در جای خودمان قرار بگیریم و وضعیت ناهنجار را اصلاح کنیم. بنابراین برای اینکه این وضعیت را تغییر دهیم، مسئولیت داریم.»[1]
- تاج‌زاده: «برانداز کسی است که انقلاب را منحرف کرد.»[2]

3. اصرار و تأکید بر هویت اصلاح‌طلبی

فعالان جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» معتقدند نظام برای مقابله با این جریان در صدد است تا هویت این جریان را سلب و اصلاح‌طلبان جعلی را به عنوان یک رقیب، در صحنه تعریف و تفسیر کنند. لذا تئوریسین‌های این جریان، ضمن تأکید بر هویت اصلاح‌طلبی، تلاش دارند به توضیح و تبیین این موضوع بپردازند.
علیرضا علوی‌تبار در این زمینه می‌گوید: «مسئولان حکومتی کوشیده‌اند تا از هر اقدام یا سخنی که به معنای پذیرش وجود چنین جریانی است، پرهیز کنند. گاه با ساختن دوگانگی‌های مصنوعی کوشیده‌اند تا دوگانگی واقعی عرصه‌ی سیاست را منکر شوند، گاهی نیز با حذف نام‌ها و تشکل‌ها خواسته‌اند تا هر گونه محملی را برای تداوم چنین جریانی انکار نمایند.»[3]
همچنین نشریه‌ی «آسمان»، در یادداشتی به قلم جلال جلالی‌زاده، از اعضای حزب منحله‌ی مشارکت، برای فروکاستن تبعات عملکرد جریان اصلاحات، بر ضرورت تمایز اصلاحات و اصلاح‌طلبی تأکید کرده و نوشته است: «باید بین اصلاحات و اصلاح‌طلبی تمایز قائل بود؛ همان گونه که در بین اسلام و مسلمانی تفاوت است... اصلاح‌طلبی ایده‌ای جز اصلاح وضع موجود و رفع تباهی‌ها و خطاها و نارسایی‌ها و اشتباهات در اداره‌ی امور کشور نیست.»[4]

4. «بازی از نو» یا بازتولید قدرت اصلاح‌طلبان

کنشگران جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات»، با تأکید بر اینکه کسب قدرت برای آنچه آنان «بازی از نو» تعریف می‌کنند امری لازم و ضروری به نظر می‌رسد، تلاش دارند با بررسی وضعیت و شرایط داخلی خود، انگیزه‌ها و انگیخته‌های لازم را برای بیرون کشیدن تدبیرپردازان و بدنه‌ی اجتماعی‌شان از حالت انفعال، فراهم سازند.
در همین رابطه، محمدرضا تاجیک با بهره‌گیری از داستان «چه کسی پنیر مرا برداشته است»، به آسیب‌شناسی اصلاح‌طلبان می‌پردازد و نکاتی را در این زمینه پیشنهاد می‌کند. وی در روایت بازی قدرت خود، 4 گروه موجود در جریان اصلاحات را به این شرح معرفی می‌کند:
الف) «اسنیف»ها: کسانی که تغییرات را به ‌خوبی تشخیص می‌دهند.
ب) «اسکاری»ها: کسانی که به سرعت دست به ‌کار می‌شوند.
ج) «هیم»ها: کسانی که تغییرات را انکار و در برابر آن مقاومت می‌کنند و می‌ترسند که تغییرات کارها را خراب کند.
د) «هاو»ها: کسانی که وقتی می‌فهمند تغییر به موقعیت‌های بهتر منجر می‌شود، می‌آموزند خود را به موقع با تغییرات انطباق دهند.
وی در ادامه، با بیان اینکه با از دست رفتن قدرت اصلاح‌طلبان، گروه «الف» و «ب» در جریان اصلاحات فعال می‌شوند، ولی گروه «ج» و «د» کماکان در تردید به سر می‌برند، بر فعال‌سازی این دو گروه برای رسیدن به موفقیت تأکید می‌کند و می‌گوید:
- «با تصورات منسوخ و قدیمی به منبع قدرت تازه نخواهیم رسید.
- جست‌وجو در هزارتو، بی‌خطرتر از ماندن در جایگاه بدون قدرت است.
- تغییرات کوچک اولیه کمک می‌کند خود را با تغییرات بزرگ‌تری که از راه می‌رسند انطباق دهیم.
- بهترین راه تغییر دادن خود، عبارت است از خندیدن به حماقت‌ها و اشتباهات.
- مسائل و موضوعات را بیش از حد پیچیده نکرده و با تصورات توأم با ‌ترس و وحشت، خود را آشفته و سرگردان نکنیم.»[5]

5. بحران‌نمایی از وضعیت کشور و تأکید بر بازسازی ساختار نظام

بی‌گمان هدف از این اقدام نه القای مطالبی برای زمین‌گیر ساختن و تاختن به اصول‌گرایان، که هدفی دست بالاتر، به معنای بحران ایجادشده توسط حاکمیت است.
علوی تبار در این زمینه تصریح می‌کند: «روشن است که ریشه‌ی بخشی از مشکلات به ضعف‌ها و کمبودهای موجود در مجریان و کارگزاران سیاسی بازمی‌گردد.»[6]
سعید حجاریان نیز، در مطلبی تحت عنوان «تعلیق»، این بحران‌نمایی را به شکل دیگری مطرح می‌کند. او معتقد است سپهر اجتماعی کشور دچار سرگشتگی شده است.
وی در این زمینه می‌گوید: «نمی‏‌دانم تا کنون حالت تعلیق به شما دست داده است یا نه؟ حالتی برزخی، معلّق بین آسمان و زمین، ماندن در اغما، حالتی بین مرگ و زندگی، حالت سرگشتگی. من گمان دارم ما داریم به این سمت پیش می‏‌رویم. یعنی نه به صورت فردی، بلکه به گونه‏‌ای اجتماعی... به گمانِ من، اساساً وقتی گزینه‌ای نداری، "این کنم یا آن کنم" نیست، "چه کنم، چه کنم" است. "چه کنم چه کنم" ناشی از اضطرار است؛ یعنی آدم مضطر به "چه کنم چه کنم" می‌‏افتد.»[7]
احمد پورنجاتی نیز در ادامه‌ی القای بحران در کشور، در مقاله‌ای که در هفته‌نامه‌ی آسمان منتشر شد، مدعی «آنومی سیاسی و اجتماعی» شده و نوشته است: «همه بر این قول هستند که کشور دچار بی‌هنجاری و وارونگی سیاسی شده است و باید به لوازم عبور از آن متعهد بود و به قول علی (علیه السلام) سنگ را باید از همان جایی که آمده برگرداند.»[8]
وی در ادامه، نقطه‌ی شروع فعالیت اصلاح‌طلبان را این گونه شرح می‌دهد: «در این 8 سال، ایران به عنوان یک ساختار سیاسی دچار وارونگی شده است. اما راه‌حل، بازگشت به سال 84 نیست، بلکه باید تمام اجزای ساختار سیاسی کشور بازسازی شود.»[9]

6. تغییر رأس ایجاد بحران از دولت احمدی‌نژاد به حاکمیت

بی‌شک یکی از راهبردهای مورد تأکید جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات»، که با توصیه‌ی غرب در حال شکل‌گیری است، تغییر فلش برخی از بحران‌های مصنوعی به سوی رهبری و حاکمیت است. هدف از این اقدام، جهت دادن به افکار عمومی و لایه‌هایی است که باید به عنوان نیروی اقدام به تصمیم برسند.
علوی‌تبار به صراحت بخشی از این پروژه را این گونه فاش می‌سازد:«بخشی از مشکلات ریشه‌ی سیستماتیک دارد؛ یعنی ریشه در ساختارهای توزیع قدرت و تصمیم‌گیری در کشور دارد و حتی با تغییر کارگزاران سیاسی نیز تکرار خواهد شد.»[10]
در این راستا، سید محمد خاتمی طی اظهاراتی در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر، مشکلات کشور را حاصل سیاست‌های غلط نظام عنوان کرده و تصریح نموده است: «روش‌ها و سیاست‌های موجود اصلاً صحیح نیست و در درجه‌ی اول به ضرر خود نظام است. از طرف دیگر، ما نمی‌خواهیم که خدای‌نکرده اوضاع به کلی به هم بخورد. اگر این انقلاب از بین برود، مملکت از هم می‌پاشد. با این وصف ما هم باید این وضع را حفظ کنیم و هم اینکه منتقد باشیم. ما می‌گوییم حضرات معظم! شما بمانید، اما بگذارید انتقاد کنیم و بگذارید روش‌ها اصلاح شود. اگر اصلاح شود، نظام می‌ماند و اگر نشود، حتی اگر ما هم نخواهیم در آینده مشکلاتی پیدا می‌شود؛ دل‌زدگی نیروها و رفتن جوانان از ایران یا اعتراض آن‌ها به وضع موجود خطر بزرگی است. لذا تنها راه موجود، اصلاحات است و من راهی دیگر نمی‌شناسم. ما اعلام کرده‌ایم و نمی‌خواهیم نظام از بین برود، زیرا به آن دلبسته‌ایم؛ حتی بیش از کسانی که امروز ادعای دفاع از نظام را دارند. دلمان می‌خواهد نظام‌مان الگو باشد، انسان در آن آزاد باشد و وضع پیشرفت هم مناسب باشد. ما برایمان قابل تحمل نیست که نظام به دلیل سیاست‌های غلط هم در دنیا منزوی شود، هم اینکه وضع معیشت مردم خراب شود.»[11]

7. «تنها بازیگر در شهر» یا آلترناتیوسازی از اصلاحات

جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» تلاش دارد تا با بحران نمایی ـ‌آن هم با نسبت دادن ایجاد بحران به حاکمیت‌ـ‌ خود را «تنها بازیگر در شهر» جهت حل این معضلات، تعریف و تفسیر کند.
علوی‌تبار در این زمینه کدهای آشکارتری می‌دهد. وی تصریح می‌کند: «محافظه‌کاران اقتدارگرا ظرفیت لازم برای حل مشکلات و بحران‌هایی که ایجاد کرده‌اند را ندارند. برای تصمیم‌گیری درست در مورد یک مشکل و اقدام مناسب برای حل آن مشکلات، ظرفیت‌ها و توانمندی‌هایی لازم است که جریان‌های حاکم فاقد آن هستند. باور به توانایی دانش انباشته‌شده در "علوم اجتماعی واقعاً موجود" و توانایی به‌کارگیری نظریه‌های این علوم، به عنوان یکی از پایه‌های منطقی هر تجویز و خط مشی اجتماعی، نخستین ظرفیت است. رابطه‌ی اندام‌وار و مبتنی بر اعتماد متقابل با کارشناسان و فن‌سالاران یک ظرفیت بایسته‌ی دیگر است. آشنایی با گفتمان دنیای مدرن برای وارد شدن به گفت‌وگو با جهان و دفاع اقناعی از منافع و مصالح کشور، یک ظرفیت دیگر است. هیچ یک از این ظرفیت‌ها، به علاوه‌ی ده‌ها ظرفیت نگفته‌ی دیگر، در حاکمیت یک‌دست موجود، وجود ندارد. بنابراین علی‌رغم میلیاردها دلار درآمد نفتی، حاکمیت یک‌دست از حل کوچک‌ترین مشکلات نیز عاجز است. محافظه‌کاران (چه تندرو و چه معتدل!) برای کشور ده‌ها مشکل پدید آورده‌اند و اینک از حل آن‌ها نیز عاجزند! تداوم و سامان‌یافتگی در کشور در گرو تغییر جدی در راهبردها و خط‌مشی‌ها و طراحان و مجریان آن است. مطمئن‌ترین نیرو برای ایجاد چنین دگرگونی بهبود خواهان و منتقدان داخلی‌اند. روشن است که دچار توهم نباید شد. ساختار حقیقی قدرت در ایران، یعنی توزیع منابع و قدرت و جهت‌گیری واقعی صاحبان قدرت، به گونه‌ای نیست که ظرفیت گذار مسالمت‌آمیز به مردم‌سالاری در کوتاه‌مدت وجود داشته باشد.»[12]

8. نگاه به غرب و امید به تسلیم شدن حاکمیت در برابر فشار خارجی

جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» با چشم امید داشتن به غرب و فشارهای مختلف، می‌کوشد تا با یگانه منجی خواندن خود، القائاتی را در زمینه‌ی چانه‌زنی‌های نظام با این جریان برای کاهش این فشارها، مخابره کند.
علوی‌تبار در این زمینه نیز می‌گوید: «بخش‌هایی از حاکمیت وضعیت بحرانی کنونی را درک می‌کنند. به علاوه می‌دانند که جریان‌های حاکمیت حداکثر ظرفیت خود را برای حل مشکلات کشور به نمایش گذاشته‌اند. باید به عنوان جایگزینی مطمئن و پیش‌بینی‌پذیر و برخوردار از تکیه‌گاه اجتماعی قدرتمند و دربرگیرنده‌ی کارشناسان و صاحب‌نظران قدرتمند، خود را آماده‌ی چانه‌زنی، مذاکره، مبادله و در صورت لزوم سازش کنیم.»[13]

9. ایجاد فضای «آچمز» برای اصول‌گرایان و حاکمیت

جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» در ادامه‌ی ایجاد فضای لازم برای حضور خود در عرصه‌ی سیاسی کشور، بر این نکته تأکید دارد که نظام دچار «انسداد سیاسی» شده است و می‌بایست برای شکستن این فضا، امکان حضور اصلاح‌طلبان فراهم آید.
به بیان دیگر، تئوریسین‌های «فتنه‌ـ‌اصلاحات» تأکید دارند که حاکمیت در شرایط کنونی دچار «آچمز خودساخته» شده و تنها علاج آن نیز رجوع به اصلاح‌طلبان است. در همین رابطه، عباس عبدی طی مقاله‌ای در هفته‌نامه‌ی «آسمان» کوشید تا این سناریو را عملیاتی سازد. وی، با اشاره به واکنش اصول‌گرایان در خصوص شکل‌گیری الگوی روسی «پوتین‌ـ‌مدودف»، این واکنش‌ها را ناشی از «نگرانی» این جریان دانست و آن را ناشی از دو مسئله عنوان کرد:

الف) نگرانی از مهندسی انتخابات:

عبدی با بیان اینکه «رقبای دولت گمان می‌کنند که دولت ابزاری در دست دارد که می‌تواند نتیجه‌ی انتخابات را به نفع خود رقم بزند»[14]، تصریح می‌کند این نگرانی می‌تواند ناشی از باور به اقدامات غیرقانونی‌ای باشد که اصلاح‌طلبان نیز در سال 88 به آن انتقاد داشتند. عبدی در این بخش همچنین تصریح می‌کند که اگر دلیل نگرانی اصول‌گرایان این نکته باشد، اصول‌گرایان پس از 4 سال به گفته‌ی اصلاح‌طلبان رسیده‌اند و حرف‌ها و گفته‌های سال 88 آنان را تأیید کرده‌اند.

ب) نگرانی از تأثیرگذاری در فرآیند انتخابات:

این عضو اتاق فکر «فتنه‌ـ‌اصلاحات» در ادامه، نگرانی دیگر اصول‌گرایان را «استفاده‌ی دولت از ابزارهای تشویقی یا تنبیهی» عنوان کرد و خاطر نشان ساخت که این نگرانی نیز برای اصول‌گرایان مشکل‌ساز خواهد شد، زیرا «اصول‌گرایان استفاده از این ابراز را در بهار 88 و زمستان 87 محکوم نکردند!»[15]
وی در ادامه، با بیان اینکه فراسوی این نگرانی‌ها مسئله‌ی اصلی برای اصول‌گرایان رأی‌آوری نامزد جریان انحراف است، تصریح کرد: «اگر اصلاح‌طلبان حضور مؤثری در انتخابات نداشته باشند، مجموعه‌ی جناح‌های درون‌حکومتی و مخالفان دولت قادر به رقابت و پیروزی بر نامزد مورد حمایت دولت از طریق صندوق‌های رأی نخواهند بود.»[16]
عبدی در ادامه، دلیل شکست اصول‌گرایان از نامزد جریان دولت را خلاصه در محورهای زیر می‌داند:
1. حمایت قاطع اصول‌گرایان در دو انتخابات گذشته از دولت نهم و دهم.
2. فقدان ایده‌های ایجابی و مثبت برای اداره‌ی کشور.
3. ضعف مفرط در مبارزه با فساد، با توجه به پرونده‌های در دست دولت.
عبدی در خاتمه، برای اصول‌گرایان و حاکمیت، 3 پیشنهاد را مطرح می‌کند:
1. رد صلاحیت نامزدهای منتسب به دولت و اصلاح‌طلبان.
2. ادامه‌ی محدودیت برای اصلاح‌طلبان و رقابت با کاندیدای جریان دولت.
3. فراهم کردن فضای نسبی برای کاندیدای اصلاح‌طلب و شکل‌دهی رقابت سه‌قطبی.
با توجه به این نوشته‌ی عبدی، می‌توان تأکید کرد:
- اصلاح‌طلبان به دنبال القای فضای آچمز برای اصول‌گرایان و حاکمیت هستند.
- آنان خود را رقیب جریان دولت نمی‌دانند.
- با بزرگ‌نمایی خطر جریان انحراف، دوگانه‌ی «یا اصلاح‌طلبان یا جریان انحراف» را پیش روی حاکمیت قرار می‌دهند.
- می‌کوشند تا با منتسب کردن دولت نهم و دهم به جریان اصول‌گرایی و حاکمیت، هر گونه انتقاد به جریان دولت را مترادف خودزنی تفسیر کنند.

10. تأکید بر تبدیل فضای امنیتی به فضای سیاسی

نیروهای «فتنه‌ـ‌اصلاحات»، با اشاره به تلاش حیاتی خود برای حضور در حاکمیت، تأکید دارند تا این تلاش‌ها در بدنه‌ی جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» در چارچوب «عقب‌نشینی و معامله» تعریف و تفسیر نشود و بدنه، تداعی «خودفروشی» سران اصلاح‌طلب را دریافت نکند.
این مسئله بیش از هر چیز در گفته‌های عباس عبدی و علوی‌تبار به وضوح مشاهده می‌شود. این دو در مقالات و گفته‌های خود تأکید دارند که اصلاح‌طلبان باید طرفدار سیاست‌ورزی باشند، حتی اگر گامی به عقب نشست.
در این میان، اما یکی از توجیهات فعالان «فتنه‌ـ‌اصلاحات»، در خصوص تلاش مصرانه‌ی خود برای حضور در حاکمیت، گفته‌ی علی شکوری راد است که بر ضرورت تبدیل فضای امنیتی به فضای سیاسی تأکید دارد.
وی می‌گوید: «کم‌هزینه‌ترین راه برای دستیابی به یک راه‌حل چیست؟ آن این است که بتوانیم باب یک تعاملی را با حاکمیت باز کنیم که آن‌ها از این روش و رفتارشان دست بردارند. ما هم به ازای این کار یک مقدار شرایطشان را درک کنیم و سعی کنیم که با ابراز حسن نیتمان، آن تهدید امنیتی که آن‌ها احساس می‌کنند را کاهش دهیم. آن‌ها بر اساس احساس تهدید امنیتی هر کاری را برای خودشان مجاز دانسته‌اند. ما هر قدر اجازه دهیم که این احساس تهدید امنیتی در آن‌ها تشدید شود، آن‌ها به شیوه‌ی فعلی خودشان بیشتر ادامه خواهند داد. بنابراین باید کاری کنیم که این احساس کمتر شود. وقتی این طور شد، می‌شود کم‌کم گفت‌وگو را آغاز کرد و این تنها راهی است که نتیجه می‌دهد. بدون انجام یک گفت‌وگو، ما چطور می‌توانیم به چیزی جز حذف هم فکر کنیم؟ وقتی باب گفت‌وگو بسته شود، تنها چیزی که می‌ماند این است که یکی از طرفین باید برود و حذف شود. تجربه‌ی سال‌های اخیر نشان داده است که این مسیر پرخسارت و بی‌حاصل است.»[17]

پی‌نوشت‌ها:

[1]- اصلاح طلبان و انتخابات، مصاحبه‌ای که انتشار نیافت، علی شکوری راد، 21/6/91.
http://norooznews.org/note/2012/09/3/2543
[2]- واکنش سید مصطفی تاجزاده به صحبت‌های آیت‌ا... احمد خاتمی، امام جمعه‌ی تهران، سیدمصطفی تاجزاده، 24/6/91.
http://norooznews.org/news/2012/09/6/2548
[3]- اولویت چیست؟ علیرضا علوی تبار، 6/6/91.
http://www.kaleme.com/1391/06/06/klm-110805
[4]- تمایز اصلاحات و اصلاح‌طلبی، اصلاح‌طلبان چه می‌خواهند؟، جلال جلالی زاده، هفته‌نامه‌ی آسمان شماره 22، 14 مرداد 1391.
[5]- درود بر تغییر و دگرگونی، برداشتی سیاسی از داستان «چه کسی پنیر مرا برداشته است؟»، محمدرضا تاجیک، روزنامه مردمسالاری شماره 1993 – 30/10/87 و روزنامه اعتماد شماره 2491 21/6/91 صفحه 8 (نگاه).
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2580748
[6]- علیرضا علوی تبار، همان.
[7]- وبلاگ محمدجواد روح، صمیمانه‌تر، یادداشتی از سعید حجاریان (اختصاصی): از این تعلیق تا آن تعلیق.
http://javadroh.blogspot.com/2012/09/blog-post.html
[8]- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910628001243
[9]- همان
[10]-علیرضا علوی تبار، همان.
[11]- وب‌سایت رسمی خاتمی، دیدار با جمعی از آزادگان دوران دفاع مقدس و تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر، 27 شهریور 1391.
http://www.khatami.ir/fa/news/1109.html
[12]- علیرضا علوی تبار، همان.
[13]- علیرضا علوی تبار، همان.
[14]- چرا اصول‌گرایان نگران الگوی پوتین-مدودف هستند؟ عباس عبدی، هفته نامه آسمان شماره 28، 25/6/1391.
[15]- عباس عبدی، همان.
[16]- عباس عبدی، همان.
[17]- علی شکوری راد، همان.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:سایت برهان


ایده‌ای برای بازگشت یا طرحی برای بازتولید فتنه در انتخابات 92؟!
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
ایده‌ای برای بازگشت یا طرحی برای بازتولید فتنه در انتخابات 92؟!


بررسی راهبردهای حامیان «انتخابات آزاد - مهندسی انتخابات»

«انتخابات آزاد» کلیدواژه‌ی اصلی خط خبری رسانه‌های معارض از مهرماه سال جاری بدین سو بوده است. مقصود جریان معارض از اصطلاحِ تشکیک‌برانگیز انتخابات آزاد، به طور کلی شامل ردصلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان، مهندسی رأی مردم از طریق سیستم دولتی، تخلفات انتخاباتی و... است که نهادهای نظارتی و به ویژه روند تأییدصلاحیت‌ها را در کانون هجمه‌ی تبلیغاتی این ایده قرار داده است. جریان فتنه با طرح شعار انتخابات آزاد و پیوند زدن آن با مهندسی انتخابات در صدد القای دوگانه‌ای هستند که گویای این مطلب است که اگر انتخابات آزاد نباشد، لاجرم فرمایشی و مهندسی‌شده است.
به همین منظور، عبارت «انتخابات آزاد» و «مهندسی انتخابات» کلیدواژه‌های دوقطبی بودند که در هفته‌های گذشته، بیشترین مانور تبلیغاتی را به خود اختصاص داده‌اند و فضای رسانه‌ای و سیاسی جریان فتنه را تغذیه و اشباع کرده‌اند؛ موضوعی که حتی با عتاب مقام معظم رهبری در جمع مردم قم، مبنی بر واضح بودن آزادی انتخابات در جمهوری اسلامی، از دستور کار جریان فتنه خارج نشد و تا کنون توسط فتنه‌گران امتداد یافته است.
هاشمی رفسنجانی، به عنوان بازیگردان اصلی ایده‌ی فتنه‌انگیز انتخابات آزاد و عناصر شاخص جریان اصلاحات‌ـ‌فتنه، چهره‌ها و لایه‌های سیاسی و اجتماعی طرح دوقطبی انتخابات آزاد و مهندسی انتخابات را تشکیل می‌دهند.
تأکید بر واژه‌ی انتخابات آزاد، در دیدارها و اظهارات هاشمی بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. به عنوان نمونه، هاشمی در دیدار جمعی از اعضای انجمن اسلامی ادوار دانشگاه‌های تهران و تبریز بر برگزاری انتخابات آزاد تأکید کرده و اظهار داشته است: «اولین قدم در بازگشت تعادل به جامعه، برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و قانونی است. با تحقق این امر همه‌ی نیروهای سیاسی فعال و مردم به نتیجه‌ی بیرون‌آمده از صندوق‌ها تمکین کرده و با همکاری و یاری‌رسانی به دولت، مشکلات و معضلات کشور به یاری خداوند برطرف خواهد شد.»1
سید محمد خاتمی نیز از این مانور تبلیغاتی بی‌نصیب نبوده و در جای‌جای اظهارات و دیدارهای خود، به ویژه از مهرماه بدین سو، بر این واژه تأکید کرده است. به عنوان مثال، پیام وی در 16 آذر 91 خطاب به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی مملو از لزوم و چندوچون انتخابات آزاد است: «بازگشت به موازین مورد خواست ملت ما، که در انقلاب ما تجلی داشت، به خصوص انتخابات آزاد، فراگیر و سالم در کشور ماست و این یعنی رعایت حق و حرمت مردم که صاحب اصلی کشور مردم و مملکت‌اند و حاکمیت عقلانیت و اعتدال که همه‌ی این‌ها از مسیر انتخابات آزاد، به گونه‌ای که همه‌ی گروه‌ها و تشکل‌ها و همه‌ی پایبندان به اصل عمل در چارچوب قانون اساسی در آن بتوانند حضور داشته باشند، تحقق پیدا می‌کند.»2
حسن روحانی، یکی دیگر از کاندیداهای دولت وحدت ملی، مانند سران فتنه بر انتخابات آزاد تأکید کرده و اظهار داشته است: «انتخابات 92 فرصتی برای برگزاری انتخابات آزاد با حضور حداکثری همه‌ی جناح‌ها، گروه‌های سیاسی و مردم است.»3
«رضا پهلوی»، پسر محمدرضای معدوم، از دیگر پرچم‎داران علم انتخابات آزاد است. وی در این زمینه می‎گوید: «‎برای دستیابی به حکومت صندوق رأی و حاکمیت پایدار مردم بر مردم در ایران، در چارچوب برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه بر اساس معیار‎های بین‎المللی، از پا نخواهیم نشست... ما باید با خرد جمعی خطر جنگ را از بین ببریم و از دنیا و سازمان‎‎های حقوق بشری دنیا بخواهیم که ما را در انجام خواست برگزاری یک انتخابات آزاد کمک کنند!»4
همگام با ربع پهلوی، فتنه‎گران خارج‎نشین نیز بار‎ها بر طبل انتخابات آزاد کوبیده‌اند. روزنامه‎‎ها و رسانه‎‎های وابسته به جریان اصلاح‎طلب نیز همگام با چهره‎‎های خود در صدد شبهه‎افکنی بوده‎اند. روزنامه‌ی اعتماد در گفت‎وگویی با «محمدرضا خاتمی»، دبیرکل حزب منحل‎شده‌ی مشارکت، از قول وی درباره‌ی حضور یا عدم حضور اصلاح‎طلبان در انتخابات آینده نوشت: «اصلاح‎طلبان زمانی می‎آیند که انتخابات آزاد باشد. هدف، برگزاری انتخابات آزاد است. برگزاری انتخابات آزاد یعنی اعلام عملی تغییر سیاست‎‎ها و یعنی همه‎ چیز و همه کس در چارچوب قانون.»5
ایده‌ای برای بازگشت یا طرحی برای بازتولید فتنه در انتخابات 92؟!

الف) اهداف طراحی دوقطبی انتخابات آزاد و مهندسی انتخابات

ادعای برگزاری انتخابات نمایشی و مهندسی‌شده و کوبیدن بر طبل انتخابات آزاد، ادعا و طرحی حساب‌شده است که با هدف‌گذاری دقیق و منسجم صورت گرفته است.
به طور کلی، تشکیک‌آفرینی در سلامت انتخابات، به انفعال کشیدن نظام برای پاسخ‌گویی به صحت انتخابات گذشته و آینده، بی‌اعتبارسازی نهادهای نظارتی و مخالفت با اصل روند تأیید‌صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان، هدف اولیه‌ی هجمه‌ی تبلیغاتی و بمباران رسانه‌ای از طراحی دوقطبی انتخابات آزاد و مهندسی انتخابات است:
1. القای شک و تردید در صحت انتخابات گذشته (به ویژه راست‌نمایی دروغ تقلب در انتخابات 88 ) و آتی، کاهش مشارکت عمومی در انتخابات و بدبینی مردم به نظام
جریان معارض تلاش می‌کند با القای برگزاری انتخابات به صورت مهندسی‌شده و ادعای جانب‌داری مسئولین انتخاباتی، به سیاه‌نمایی در اذهان عمومی بپردازد تا پایبندی به اصل انتخابات آزاد و منصفانه، حداقل در ذهن بخشی از نیروهای اجتماعی، مخدوش شود و با بی‌اعتمادسازی مردم نسبت به نظام، مشارکت عمومی در انتخابات و شاخص مقبولیت نظام کاهش پیدا کند.
رهبر انقلاب نیز در دیدار جمعی از طلاب و مردم قم، که به مناسبت سالگرد قیام 19 دی برگزار شده بود، با مطرح‎ کردن نکات بسیار مهمی درباره‌ی انتخابات ریاست‎جمهوری، تعریضی به کسانی وارد کردند که با هدفی خاص، دم از «انتخابات آزاد» می‎زنند. ایشان یکی از اهداف این طرح را بدبین کردن مردم و از شور و هیجان انداختن انتخابات دانستند: «یکی از هدف‎‎ها این است که کاری کنند که انتخابات بدون حضور پرشور و همگانی مردم برگزار شود... آن کسانی که در داخل این حرف‎‎ها را می‎زنند، ممکن است غفلت کنند. من می‎گویم غفلت نکنید، حواستان باشد، کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند؛ مقصود او را تکمیل و تتمیم نکند. این یکی از راه‎‎های از شور و هیجان ‎انداختنِ انتخابات است.»
2. زیر سؤال بردن کارآمدی نظام و الگوی مردم‌سالاری دینی در منطقه و جهان
نظام سلطه با پیش فرستادن جریانِ شکست‎خورده‌ی انتخابات 88، با تمام توان به دنبال آن است تا با حاشیه‌سازی و شبهه‌افکنی در روند انتخابات و هیئت اجرایی و نظارتی آن، ماهیت انتخابات در ایران به عنوان الگوی جامع مردم‌سالاری دینی را زیر سؤال برد و در نهایت نظام جمهوری اسلامی را ناکارآمد نشان دهد.
3. فرار به جلو در برابر شکست احتمالی کاندیداهای منتسب به جریان فتنه در انتخابات 92
ناتوانی اصلاح‌طلبان در دستیابی به قدرت، پس از ناکامی‌ها و ضعف‌های اجرایی و عقیدتی آن‌ها در دو دولت سازندگی و اصلاحات، آن‌ها را به این نتیجه رسانده است که برای سرپوش گذاردن بر مقبولیت حداقلی خود، ادعای سازمان‌دهی‌شده بودن و غیرآزادانه بودن انتخابات را مطرح کنند. اظهارات سید محمد خاتمی در این زمینه مؤید این امر است. وی هدف از فعالیت‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان را تنها حضور در صحنه ‌ـ‌بخوانید تلاش برای بقا‌ـ‌ می‌داند و زمینه‌ی پیروزی را بعید و موکول به برگزاری انتخابات آزاد اعلام می‌کند. حال آنکه در انتخابات گذشته و حتی دو دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم، تمامی کاندیداهای مورد نظر جریان معارض به هر طریقی تأییدصلاحیت شده‌اند و پا به میدان رقابت انتخاباتی گذاشته‌اند، ولی این مردم بوده‌اند که اقبالی به آن‌ها نشان نداده‌اند: «ما واقعاً نمی‌خواهیم برای قدرت تلاش کنیم و زمینه‌ی آن هم الآن فراهم نیست، زیرا راه مطلوب رفتن از مسیر فعالیت‌های مدنی است که متأسفانه خیلی از راه‌ها بسته شده است. می‌خواهیم در صحنه حضور داشته باشیم و از اسلام و انقلاب و حقوق و حرمت مردم دفاع کنیم و از روش‌های موجود انتقاد کنیم. البته اگر انتخابات آزاد برگزار شود و نقدها هم بشود، مردم انتخاب می‌کنند.»8
4. احیای بدنه‌ی رادیکال جریان فتنه
احیای بدنه‌ی رادیکال فتنه‌ی 88 دیگر هدف طراحی کلیدواژه‌ی انتخابات آزاد و مهندسی بودن انتخابات است که با تشکیک در سلامت انتخابات، بحران‌نمایی و تشدید مطالبه‌گری مخالفین نسبت به حاکمیت، این جنبش را بازتولید می‌کند و با نزدیک شدن به انتخابات و افزایش هیجانات، وارد فاز بعدی، یعنی اعتراض به نحوه‌ی احراز صلاحیت‌ها و سپس نتیجه‌ی انتخابات، می‌شود. دقیقاً از همین روست که کلیدواژه‌ی انتخابات آزاد و فرمایشی خواندن انتخابات در واقع به معنای گذر از جمهوری اسلامی است. ربع پهلوی، با توجه به هوش سیاسی سرشار خود! در اولین اظهارات خود، پرده از غایت طرح انتخابات آزاد برداشته و صراحتاً هدف از مطرح کردن بحث انتخابات آزاد را «‎گذشتن از ‎سد جمهوری اسلامی» از طریق انتخابات آزاد و با راه‎‎هایی همچون «نافرمانی‎‎های مدنی همچون اعتصابات سراسری» بیان کرده است.

ب) پیش‌نیازها، راهبردها و تاکتیک‌های حامی ایده‌ی دوقطبی انتخابات آزاد یا مهندسی انتخابات

1. ورود زودهنگام به مباحث انتخاباتی
ورود زودهنگام به مباحث انتخاباتی، بر خلاف توصیه‌های رهبر انقلاب،9اولین بستر تمهیدکننده‌ی نیات جریان اصلاحات‌ـ‌فتنه بود که حداقل نه ماه پیش از انتخابات، با موضع‌گیری‌ها، دیدارها، نشست‌ها و سفرهای انتخاباتی برخی سران این جریان، به ویژه شخص خاتمی، هاشمی و عبدالله نوری، آغاز شد. در تیرماه 91، با مصاحبه‌ها و نشست‌های انتخاباتی، کلید ورود کشور به فاز انتخاباتی در رسانه‌های جریان فتنه زده شد و از مهرماه تا کنون، روزانه اخباری از مصاحبه‌ها، دیدارها و نشست‌های انتخاباتی این جریان منتشر می‌شود. ورود زودهنگام به فضای انتخاباتی سبب شد تا فضای فکری و رسانه‌ای کشور هر چه سیاسی و جناحی‌تر، با فضای سیاسی‌زده‌ی پیش از انتخابات 88 شبیه‌سازی و صورت‌بندی شود تا امکان ورود به فازهای هیجانی قوی‌تری در ماه‌های بعد تسهیل شود.
2. بسترسازی برای حضور فعالانه‌ی جریان فتنه‌ـ‌اصلاحات در انتخابات
جریان فتنه پس از ورود زودهنگام کشور به فاز انتخاباتی، در گام بعدی تلاش کرده است اصلاحات را پای اصلی انتخابات معرفی کند، اجازه حذف خودبه‌خودی آن‌ها را در فضای جامعه ندهد و نظرات خود را به عنوان واقعیاتی نشان دهد که در صورت برآورده نشدن آن‌ها، نظام بایستی هزینه‌ی سنگین‌تر از سال 88 را بپردازد. قرارگاه تیم فتنه در این مقطع، به شیوه‌های گوناگون برای بازیابی چهره‌ی سیاسی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری برنامه‌ریزی کرده است.
3. کنار گذاردن راهبرد تحریم و تأکید بر حضور جریان معارض به هر شیوه‌ای
در وهله‌ی اول، جواب‌گو نبودن ایده‌ی تحریم انتخابات سبب شده است تا سخن گفتن از «تحریم» انتخابات، حداقل بسامد لفظی و محتوایی را داشته باشد. بر خلاف انتخابات گذشته، به ویژه انتخابات مجلس نهم در سال گذشته، که «تحریم» راهبرد بسیاری از گروه‌های اپوزیسیون و ضدانقلاب و جریان اصلاح‌طلب بود، در فضای انتخابات کنونی، کمترین صحبتی از سوی سران این جریان و حتی تحریم‌کنندگان انتخابات قبلی مبنی بر تحریم انتخابات، تا کنون صورت نگرفته است و موضع‎گیری‌های انتخاباتی عناصر شاخص اصلاح‌طلب و فتنه‌گر، بر خلاف ادوار گذشته انتخاباتی، هرگز «تحریم» انتخابات را پژواک نمی‌دهد.
ضرورت حضور جریان اصلاحات‌ـ‌فتنه به حدی برای این جریان مبرم بود که حتی از لزوم تعامل و گفت‌وگو با اصول‌گرایان نیز سخن به میان آمد و از این رو، موضوع «انتخابات آزاد»‌، «مهندسی انتخابات» و بالاخره شاه‌کلید «وحدت و گفت‌وگو» از ماه‌ها پیش بر زبان عناصر اردوگاه اصلاحات (اولین بار از سوی سعید حجاریان)10 جاری شد.
به عنوان نمونه، سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره‌ی بزرگ اصلاح‌طلبان، با توصیه به جمع حاضر در خصوص گشودن باب تعامل و گفت‌وگو با عقلای اصول‌گرا، اظهار داشت: «من معتقدم نباید اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را به طور مطلق مقابل هم قرار دهیم. در میان اصول‌گرایان افرادی هستند اندیشمند، دلسوز و مدافع جمهوریت و اسلامیت نظام؛ هرچند که آن‌ها رقیب ما محسوب می‌شوند، اما هر دو دلسوز انقلابیم و باید گفت‌وگو کنیم و تعامل داشته باشیم.»11
طرح دولت وحدت ملی نیز واگویه‌ای دیگر از اعتراف و اذعان جریان فتنه در ناتوانی از دستیابی این جریان به اریکه‌ی قدرت است که علی‌رغم کاستی‌های انکارناپذیر آن، در صدد است شرایط کشور را نیز بحرانی و نیازمند توافق و ائتلاف گروه‌های مختلف قدرت نشان دهد.
لذا تأکید بر حضور در انتخابات به هر راه و طریقی، جریان فتنه را به این نتیجه‌گیری رسانید که برای این حضور و بقا، به ایده‌ی برگزاری انتخابات آزاد و بدون پیش‌شرط توسل جوید. بدیهی است سازوکار تأییدصلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان (که وظیفه‌ی قانونی و ذاتی این نهاد است) اولین سد پیش روی جریان معارض در فرآیند انتخابات است و بنابراین مقابله‌جویی و به چالش کشیدن نفس این اصل قانونی و عقلی نظام جمهوری اسلامی، در دستور کار نخست این جریان قرار گرفته است. ایراد شبهات حقوقی به اصل تأیید صلاحیت، هجمه به جایگاه شورای نگهبان و حتی ترور شخصیتی مسئولان این شورا، به ویژه آیت‌الله جنتی، دبیر این شورا، بخش‌هایی از پازل راهبردی مقابله با اصل تأییدصلاحیت به شمار می‌روند
4. بحران‌نمایی و اصرار بر وضعیت اضطراری و بن‌بست در کشور
بحران‌نمایی، سیاه‌نمایی از اوضاع داخلی و خارجی کشور، بزرگ‌نمایی مشکلات اقتصادی، اصرار و تأکید مستمر بر وجود شرایط اضطرار و وضعیت قرمز در کشور، ناکارآمدنمایی نظام و بی‌ثبات نشان دادن اوضاع امنیتی و اقتصادی، فاز دیگر پروژه‌ی بسترسازی برای حضور جریان معارض در انتخابات است؛ امری که با ایجاد التهاب در بازار ارز و طلا، خودرو و کالاهای اساسی، تا حدودی پشتوانه‌ی عملی نیز یافته است. از این رو، «بازگشت تعادل به جامعه» و «دولت اعتدال»، در کنار برگزاری «انتخابات آزاد، شفاف و قانونی»، مهم‌ترین مؤکدات این راهبرد هستند که با مانور گسترده بر اخبار کارگری، بیکاری، گرانی، بازار ارز و طلا و بمباران تبلیغاتی مبنی بر تأثیرگذار بودن تحریم‌ها علیه کشور صورت می‌پذیرند.
5. منجی‌سازی از جریان اصلاحات‌ـ‌فتنه
جریان فتنه، برای آماده‌سازی زمینه‌ی حضور در انتخابات، با توسل به حربه‌ی انتخابات آزاد، به عملیات روانی گسترده‏ای روی آورده است تا ناکارآمدی اصول‌گرایان را به اثبات برساند و بالعکس، اصلاح‏طلبان را ناجی مردم در این شرایط معرفی کند. منجی‌سازی از جریان معارض و اغراق در پایگاه مردمی بالای سران و عناصر جریان اصلاحات فتنه، به ویژه اغراق در پایگاه اجتماعی شخص هاشمی و خاتمی، قطعه‌ی دیگر پازل انتخاباتی جریان معارض در مقطع پیش از تأیید‌صلاحیت است که ارتباط تنگاتنگی با بحران‌نمایی از وضعیت کشور دارد.
بدین منظور، حتی جریان اصلاحات‌ـ‌فتنه در صدد برآمد با مقایسه‌ی کارنامه‌ی ضعیف دو دولت سازندگی و اصلاحات با وضعیت فعلی، به تطهیر و سفیدنمایی بیلان اقتصادی، سیاسی و حتی وادادگی فرهنگی خود در این دو دوره بپردازد و وضعیت کشور را در هفت سال گذشته، بدون هیچ دستاورد و نقطه‌ی مثبتی ارزیابی کند. اظهارات و مواضع این روزهای اصلاح‌طلبان مملو از کلیدواژه‌های مرتبط با مطلوبیت اهورایی دولت‌های اصلاحات و سازندگی است.
نکته‌ی دیگر آنکه این جریان، بر خلاف همسویی ایدئولوژیک و حتی اجرایی با دولت کنونی، نوک هجمه‌ی خود را نه علیه سران قوه‌ی مجریه، بلکه تحت عنوان دولت اصول‌گرا و حتی دولت نزدیک به رهبری قرار داده و تلاش نموده است انتقادات را نه فقط متوجه دولت، بلکه منتسب به کل جریان اصول‌گرایی و انقلابی و نیز شخص رهبری معرفی کند.
6. ایجاد بحران‌های امنیتی و بی‌ثباتی سیاسی
جریان فتنه در زمینه‌سازی برای ایجاد فضای بحرانی در کشور، همچنین تلاش می‌کند با طرح ادعاهای واهی، فضای داخلی را ناامن معرفی کند و ادعای حاکم بودن فضای امنیتی و جو خفقان را در کشور بنماید. در این راهبرد، که حامی ایده‌ی انتخابات آزاد است، جریان معارض با هماهنگی سرویس‌های بیگانه امیدوارند با ایجاد یک بحران امنیتی در داخل کشور، مانند آنچه در انتخابات ریاست‌جمهوری قبل مشاهده کردیم، کشور را برای تن دادن به خواسته‌های نامشروع خود در زمینه‌ی هسته‌ای و سیاسی (از جمله طرح سازش و مذاکره‌ی بدون شرط با آمریکا) تحت فشار قرار دهند.
بی‌ثبات‌سازی سیاسی، در این مقطع، به ویژه با استمتاع از جریان نفوذی در دولت، پدیده‌ی دیگری است که با تنش‌آفرینی‌ها و نقش این جریان در اختلاف‌افکنی بین قوا و ارکان نظام (دولت و رهبری، دولت و مجلس، دولت و روحانیت، دولت و قوه‌ی قضائیه) دنبال می‌شود. این پدیده تا حدی فضای سیاسی کشور را، به ویژه پس از استیضاح وزیر کار، رفاه و تعاون، مسموم کرده است. ضمن تلاش برای از اعتبار انداختن دولت از سوی مجلس، حتی از طرح ایجاد دولت موقت و عزل احمدی‌نژاد در شبکه‌های مجازی این جریان سخن گفته می‌شود.
7. دخالت غرب با شدت یافتن تحریم‌ها و فشارهای فزاینده‌ی بین‌المللی
جریان فتنه به دنبال ترکیب راهبردی خود، هم‌زمان با تحریم (به عنوان عامل خارجی)، در پی شورش خودی علیه خودی (به عنوان فاکتور داخلی) است. بدیهی است تحریم‌های چندگانه‌ی غرب، در کنار عوامل مخل اقتصاد کشور، همچون عملیات روانی در سیاه‌نمایی از وضعیت معیشتی، عدم همکاری در مدیریت کشور و تنش‌جویی، سر دادن وعده‌های غیرکارشناسانه در امور اقتصادی و... از دیگر اموری است که می‌تواند در کنار تحت فشار قرار دادن نظام به تمکین از کاندیداهای جریان فتنه، به شکل‌گیری یک «هرج‌ومرج اجتماعی» قبل، حین یا بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آتی کمک کند.

ج) سناریوهای مطلوب جریان فتنه از پیگیری ایده‌ی انتخابات آزاد

با وجود اینکه حدود پنج ماه تا انتخابات باقی مانده است، اصلاح‌طلبان هنوز نتوانسته‌اند بر کاندیدای واحدی به اجماع برسند، اما به نظر می‌رسد هدف اولیه‌ی جریان معارض از طرح موضوع انتخابات آزاد، زمینه‌سازی در جهت باز کردن راهی برای تأییدصلاحیت عناصر سرشناس و رأی‌آورتر فتنه، از جمله هاشمی یا خاتمی و اطمینان کامل از این تأییدصلاحیت است. لذا اصلاح‌طلبان درجه‌چندمی همچون حسن روحانی، عارف، شریعتمداری و... که احتمال تأییدصلاحیت آن‌ها تا حد زیادی وجود دارد و نیز گزینه‌هایی چون موسوی و کروبی، با توجه به تقابل آشکاری که در فتنه‌ی 88 با نظام داشتند و رویکرد صریح‌تر نظام در قبال آن‌ها و همچنین نفرت بیشتر عمومی نسبت به ایشان، اهداف بعیدتری برای طرح کلیدواژه‌ی انتخابات آزاد به شمار می‌روند. برگزاری دیدارهای متعدد انتخاباتی، از جمله نشست انتخاباتی پرحاشیه‌ی هاشمی با خبرنگاران همسو با فتنه نیز مصداقی از اراده‌ی این جریان بر این موضوع است که آن‌ها نگران تأییدصلاحیت رهبران پشت‌‌پرده‌ی این جریان و نه امثال موسوی و کروبی هستند و با طرح این ایده تلاش می‌کنند با فشار بر نظام، از تأییدصلاحیت این طیف از سران فتنه‌ی 88 اطمینان حاصل کنند.
از سویی، سناریوی تشکیک در سلامت انتخابات با رمز «انتخابات آزاد» در یک شبیه‌سازی با همین سناریو در انتخابات 88 با رمز «تقلب»، نشان از برنامه‌ریزی و عزم جریان معارض برای ورود به مرحله‌ی پس از تأییدصلاحیت‌ها و ایجاد زمینه‌های یک انقلاب انتخاباتی با تجربه‌گیری از نقاط ضعف و علل شکست این جریان در انتخابات گذشته دارد. سرمایه‌گذاری بر اعتراضات شهرهای کوچک، علاوه بر به میدان آوردن طبقه‌ی متوسط در کلان‌شهرها، تأکید بر ورود عملی و جدی‌تر بیگانگان در مسائل کشور (به ویژه با ایده‌ی نظارت بین‌المللی بر انتخابات و تشدید تحریم‌ها)، هم‌افزایی شکاف‌ها و گسل‌های اجتماعی و تبدیل فضای انتخاباتی از رقابت مدیریتی و «درون‌ نظام» به رقابت هویتی و «برون‌ نظام» از دیگر سناریوهایی است که جریان معارض برای دستیابی به آن تلاش می‌کند تا بدین طریق انتخابات 92 را به صحنه‌ی اعتراض و فتنه‌ای فراگیر در سطح کشور تبدیل نماید.
روشن است تأکید بر آرامش سیاسی و برگزاری انتخابات در فضایی آرام و در عین حال پرشور و بانشاط، با رعایت اخلاق سیاسی و تقوای جمعی، مهم‌ترین راهبردی است که می‌تواند ایده‌های فتنه‌انگیزانه‌ی داخلی و خارجی را با فضل خداوند نقش بر آب سازد.

پی‌نوشت‌ها:

1. مشرق، 4 دی 91.
2.http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=1391102500009
3. تسنیم، 12 دی 9.
4. https://balatarin.com/permlink/2012/9/29/3159019
5. www.rahesabz.net/story/60077/
6. گفت‌وگوی زنده‌ی تلویزیونی از شبکه‌ی یک سیما، 3 دی 91.
7. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21890
8. http://www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=147445
9. http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=10000
10. سرمقاله‌ی‌ روزنامه‌ی شرق، سعید حجاریان، 10 تیر 91.
11. انتخابات ایران، 5 دی 91.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:سایت برهان


مهندسی معکوس و گزینه‌های آن برای تغییر در ساختار قدرت ایران
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
مهندسی معکوس و گزینه‌های آن برای تغییر در ساختار قدرت ایران


رفتارشناسی سیاسی غرب در قبال انتخابات 92
با روی کار آمدن دولت نهم و کنار گذاشته شدن سیاست انفعال هسته‌ای در قبال غرب، سمت‌وسوی رفتار سیاسی آمریکا و هم‌پیمانان آن به موضوع هسته‌ای ایران دچار تغییرات وضعی و محتوایی پیچیده‌ای شد که بیرونی‌ترین لایه‌ی آن را می‌توان در تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران تفسیر کرد.
نکته‌ی حائز اهمیت در تحلیل این کنش سیاسی غرب، تغییر نگرش طرف غربی به ساختار قدرت سیاسی در ایران و تلاش برای اعمال تغییرات مطلوب در آن طی هشت سال گذشته است.
در واکاوی چرایی این مسئله، حدس و گمان‌های فراوانی مطرح شده که قوی‌ترین آن‌ها مبتنی بر این فرض است که تمایل غرب به تداوم مذاکرات با سیاست‌مدارانی است که ضمن بهره‌مندی از توان فشار بر حاکمیت، بتوانند مسیر حل‌وفصل پرونده‌ی هسته‌ای ایران را در راستای انتظارات غرب هدایت کنند؛ اتفاقی که پیش‌تر نیز غربی‌ها آن را تجربه کرده بودند.
در این نوشتار تلاش شده است تا با نگاهی تاریخی ‌ـ ‌اسنادی به روند گذشته، تصویری از رفتارشناسی غرب در قبال پرونده‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران ارائه شود تا از این رهگذر، به تحلیلی شفاف از علل گرایش غرب به پیگیری سیاست «مهندسی معکوس برای ایجاد تغییرات در ساختار قدرت سیاسی ایران» دست پیدا کنیم.

نقش انتخابات در ایجاد قدرت سیاسی

یکی از سطوح مهم مشارکت سیاسی، حضور آحاد مردم در انتخابات است. به بیان دیگر، با وجود راه‌های گوناگون مشارکت و مداخله در سیاست، پژوهشگران توجه خاصی به «انتخابات» و «مشارکت انتخاباتی» دارند؛ به طوری که در ادبیات سیاسی ملل، عمدتاً محور مشارکت سیاسی بر قاعده‌ی مشارکت انتخاباتی می‌چرخد.
دلیل واضح این امر را هم می‌توان در اهمیت انتخابات دانست؛ به گونه‌ای که حتی برخی اندیشمندان علوم سیاسی معتقدند زندگی سیاسی شهروندان در دنیای نوین تقریباً در مکانیسم‌های انتخاباتی خلاصه می‌شود؛ چرا که انتخابات فرصتی را فراهم می‌کند تا افراد جامعه ضمن رأی دادن به عنوان عملی حقوقی‌ـ‌سیاسی، چیدمان مدیران و وکلای خود را برای اداره‌ی جامعه به شکل مطلوب طرح‌ریزی کنند.(1)
بر اساس این دیدگاه، انتخابات ابزاری است که به وسیله‌ی آن می‌توان اراده‌ی شهروندان را در شکل‌گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدی اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد(2) و از این رو می‌توان آن را زیربنای ساخت قدرت در جوامعی دانست که مبانی مردم‌سالاری در آن‌ها به رسمیت شناخته شده است و پشتوانه‌های فرهنگی و نهادی برای تحقق حکومت مردم بر مردم، از تحقق آن حمایت می‌کنند.
حال اگر این مکانیسم به هر دلیل قادر به برآورده ساختن نیازهای مردمی نباشد یا اینکه مردم نسبت به کارایی و اثرگذاری این مکانیسم سیاسی برای جلب مشارکت سیاسی آحاد جامعه بدبین شوند، این جوامع با تهدیداتی مواجه خواهند شد که کمترین آن‌ها خطر بهره‌گیری بیگانگان از مکانیسم انتخابات برای اعمال تغییرات دلخواه در ساختار قدرت سیاسی کشورهای هدف است.

انتخابات یازدهم و مهندسی معکوس غرب

برای مثال، رفتار غرب در برابر تلاش علمی ایران برای دستیابی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای باعث شده است تا این مسئله در طول یک دهه‌ی گذشته، به بزرگ‌ترین چالش جمهوری اسلامی با غرب مبدل شود؛ چالشی که مهم‌ترین دستاورد آن برای ایرانیان، ادراک رویکرد تکامل‌پذیر غرب به رهبری آمریکا در یافتن راهکارهای عبور از چالش‌های این‌چنینی است. به طوری که در بررسی رفتار دولت آمریکا در خصوص پرونده‌ی هسته‌ای ایران طی 12 سال گذشته، همواره شاهد تغییر قواعد بازی غرب در قبال ایران هستیم؛ قواعدی که اجرای آن‌ها را می‌توان در اقدامات ذیل ردگیری کرد:
- ایجاد فضای رعب و هجمه‌ی تبلیغاتی برای ایجاد انفعال در مسئولان ایرانی (در دوره‌ی دولت اصلاحات)
- کلید زدن پروژه‌ی ایران‌هراسی در منطقه به منظور قرار دادن دستگاه سیاست خارجی ایران در انزوا (در دوره‌ی دولت اصلاحات)
- تهدید به ارسال پرونده‌ی هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان برای نگه داشتن ایران در پای میز مذاکرات و تحمیل خواسته‌های غرب به کشور (در دوره‌ی دولت اصلاحات)
- صدور قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان به دلیل سرسختی ایران بر حقوق هسته‌ای خود (دولت دکتر احمدی‌نژاد)
- تهدید به حملات پیشگیرانه از سوی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران برای ایجاد شکاف در بدنه‌ی مدیریتی کشور و ایجاد انفعال در میان مسئولان (دولت دکتر احمدی‌نژاد)
- تشدید فشارهای سیاسی و تبلیغاتی برای غیرمردمی نشان دادن نظام سیاسی ایران با تکیه بر غفلت برخی خواص در داخل کشور و بروز حوادث سال 1388 به منظور تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌ی بین‌المللی (دولت دکتر احمدی‌نژاد)
- طراحی و اجرای تحریم‌های یک‌جانبه به منظور ایجاد نارضایتی در کشور و تقویت فشارهای داخلی بر حاکمیت به منظور پذیرش مطالبات طرف غربی (دولت دکتر احمدی‌نژاد)
- ترور دانشمندان و نخبگان علمی کشور با هدف ایجاد هراس در میان نخبگان و ایجاد وقفه در حرکت علمی کشور (دولت دکتر احمدی‌نژاد)
این محورها نشان می‌دهد که چگونه غرب برای فروریختن سد مقاومت مردم ایران در پرونده‌ی هسته‌ای و زیر سؤال بردن انتخاب آن‌ها در سال‌های 84 و 88، هر روز بر حلقه‌ی فشارها و محدودیت‌های خود بر کشور افزوده است. اما با این همه، غرب نتوانسته است نقطه‌ی مشترک این اقدامات، یعنی «محوریت دولتمردان و مقامات سیاسی» به عنوان اهداف اصلی فشارها را پنهان کند؛ به طوری که تا ماه‌های اخیر عمده‌ی تلاش غرب برای ایجاد انفعال در میان مسئولان ایرانی بوده و شاهد این مدعا نیز کشاندن دامنه‌ی تحریم‌های سیاسی و اقتصادی به مدیران و مقامات رسمی کشور است. این شیوه به غرب این امکان را می‌دهد تا در فرآیندی سریع و سهل‌الوصول، اهداف خود را عملیاتی کند و بدون به جا گذاشتن ردی از خود، خواسته‌های خویش را در پای میز مذاکره، به مذاکره‌کنندگانی که از پیش بازی را باخته‌اند تحمیل کند.
غرب در این رویکرد به دنبال آن بود تا ساختار قدرت سیاسی در ایران را از صدر به سمت ذیل، دچار انحراف و انحطاط کند. تا اینکه تجربه‌ی تلخ فتنه‌ی 88 به وقوع پیوست و مسیر تلاش‌های غرب برای ایجاد نتایج مطلوب از مذاکرات هسته‌ای آینده را دستخوش تغییر کرد؛ تغییراتی که زمزمه‌های آن در پس سناریوی ناسالم جلوه دادن انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و مشروط کردن آن به حضور و رأی‌آوری چهره‌های نزدیک به جریانات اپوزیسیون داخلی نهفته است.
سیاست جدید غرب اگر بتواند به اهداف خود نائل آید، آمریکا قادر خواهد شد تا با سلیقه‌ی خود، میز مذاکرات و سطح انتظارات طرف ایرانی از مذاکرات هسته‌ای را بچیند؛ موضوعی که یقیناً با منافع ملی ایرانیان فاصله خواهد داشت.

نگاهی به فرآیند شکل‌گیری ایده‌ی مهندسی معکوس

در یک نگاه اجمالی می‌توان فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب علیه جمهوری اسلامی تا به امروز را در چهار دوره خلاصه کرد:
الف) دور نخست تحریم‌ها (سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب)
ب) دور دوم تحریم‌ها (هم‌زمان با تجاوز نظامی‌ عراق به ایران)
ج) دور سوم تحریم‌ها (از مارس 1996 تا 25 اکتبر 2007)
د) دور چهارم تحریم‌ها (از دسامبر 2006 تا کنون)(3)
بر اساس این طبقه‌بندی، دوره‌ی چهارم تحریم‌های غرب به رهبری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را می‌توان تحریم‌های هسته‌ای نام نهاد؛ تحریم‌هایی که به اذعان رسانه‌های بیگانه، از جمله بی‌بی‌سی، با هدف پیگیری سیاست‌های چماق و هویج روی میز مقامات غربی قرار گرفته(4) و تا به امروز نیز تداوم یافته است و حتی کاترین اشتون، ضمن ابراز خرسندی از نتایج آن، نسبت به پیگیری آن در آینده نیز خبر داده است(5)
اما نباید این نکته را از نظر دور نگه داشت که غرب برای پیگیری سیاست چماق و هویج خود در قبال ایران، مراحل مختلفی را تجربه کرده و با اتکا به تجارب گذشته، در حال آماده شدن برای مواجهه‌ای جدید با ایران است.
برای تشریح بهتر این موضوع شاید بهتر باشد به هشت سال پیش بازگردیم.
در دوران اصلاحات غرب می‌کوشید تا با پیش کشیدن چماق‌های سیاسی نظیر تهدید ارسال پرونده‌ی هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و ایجاد رعب در میان مسئولان ایران، خواسته‌های خود را از طریق ایجاد فشار درون‌حاکمیتی و شیوع عارضه‌ی ‌اختلاف در میان مسئولان کشور به دست آورد.
جالب اینکه این روند هیچ گاه به اعطای هویج‌های مورد اشاره‌ی غرب ختم نشد و سه سال تعلیق داوطلبانه‌ی فعالیت‌های هسته‌ای تنها منجر به افزایش سطح مطالبات غرب از ایران، همانند کنار گذاشتن برنامه‌ی صلح‌آمیز هسته‌ای و توقف تمامی تحقیقات علمی در این زمینه شد.
این رویکرد غرب با روی کار آمدن دولت نهم، به ریاست محمود احمدی‌نژاد و طرح شعارهای اصول‌گرایانه از جانب وی، تغییر چندانی نکرد؛ چرا که غرب به دنبال آن بود تا مسئولان دولت نهم را نیز از طریق تهدیدات به انفعال بکشاند و مسیر مذاکرات را به همان ریل سابق بازگرداند.
لذا مقامات غربی با تفسیر مغلوط از شرایط سیاسی ایران، تصمیم گرفتند تا مهم‌ترین سد داخلی در مسیر خود را که همانا گفتمان اصول‌گرایی بود، تحت فشار قرار دهند تا فرآیند استحاله کارگزاران اصول‌گرای نظام در فضای تهدید و ارعاب غرب تسهیل شود؛ امری که در صورت تحقق، می‌توانست فرصتی برای بازگشت ایران به همان مسیر گذشته باشد.
بر این اساس، در طول هشت سال گذشته، ابتدا قطعنامه‌ی شورای حکام در تاریخ 2 مهر 84 علیه ایران صادر شد و در آن خواستار تعلیق کامل غنی‌سازی اورانیوم، توقف ساخت نیروگاه آب سنگین اراک، تعلیق مجدد UCF اصفهان و اختیارات فراتر از آژانس به مدیرکل برای دسترسی به اشخاص، مراکز و اسناد خاص در ایران شدند.
اما پس از اینکه خواسته‌ی نامشروع غرب از سوی دولت نوپای دکتر احمدی‌نژاد رد و مصوبه‌ی مجلس هفتم در مورخه 6 مهر 84 مبنی بر اینکه «به دلیل صدور قطعنامه‌ی ضدایرانی شورای حکام، ایران هیچ تعهدی نسبت به اجرای پروتکل الحاقی ندارد» صادر شد، آمریکا و حامیان غربی‌اش تازه به پیام اصلی انتخابات 3 تیر 84، که همان فرهنگ ایستادگی در برابر غرب بود، پی بردند. پیامی که اگر فرصت بروز و ظهور می‌یافت، می‌توانست پایه‌های خود را محکم‌تر از گذشته کند.
از این رو، با فاصله‌ی چند ماه از روی کار آمدن دولت نهم، آژانس انرژی اتمی قطعنامه‌ای دیگر را در مورخه‌ی 16 اسفند 84 صادر کرد. بر اساس این قطعنامه، آژانس از ایران خواسته بود تا کلیه‌ی اقدامات غنی‌سازی را تعلیق کند. ضمناً به دلیل آنچه «قصور ایران در زمینه‌ی فعالیت هسته‌ای» عنوان شده بود، از دبیرکل آژانس خواسته شده بود تا گزارشی را به شورای امنیت سازمان ملل در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران ارسال کند.
واکنش مقامات سیاسی ایران به این تصمیم جدید آژانس تفاوت چندانی با مورد قبلی نداشت؛ به طوری که در تاریخ 24 بهمن 84 و تنها هشت روز پس از صدور قطعنامه‌ی شورای حکام، جمهوری اسلامی ایران فعالیت غنی‌سازی را در سایت نطنز آغاز کرد.
غربی‌ها که کلید حل مسئله را در فشارهای سیاسی بر دولتمردان ایرانی می‌دانستند، با ارجاع پرونده‌ی هسته‌ای ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامه‌ی 1696 مبنی بر اینکه ایران می‌بایست تا 9 شهریور 1385 فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعلیق کند یا در غیر این صورت، با تحریم‌های دیپلماتیک اقتصادی مواجه شود، کوشیدند دولت ایران را به بازگشت به مسیر مذاکرات هسته‌ای با همان رویه‌های پیش از 3 تیر 1384 ترغیب کنند. روندی که مطلوب ملت ایران نبود و بزرگ‌ترین شاهد این مدعا نیز انتخاب مردم در سال 1384 بود.
آن‌ها برای مصمم نشان دادن خود در مورخه‌ی 2 دی 85، شورای امنیت سازمان ملل متحد را به استناد بند 41 فصل 7 منشور ملل متحد، به صدور قطعنامه‌ی 1737 ترغیب کردند که بر اساس آن، کشورهای جهان می‌بایست در همکاری‌های اقتصادی و نظامی خود با جمهوری اسلامی محدودیت‌هایی را رعایت می‌کردند. ضمناً بر اساس این قطعنامه، دستور توقیف اموال ده سازمان و موسسه‌ای که گفته می‌شد در فعالیت‌های هسته‌ای ایران مشارکت دارند، صادر شد و دوازده نفر از شخصیت‌های سیاسی و علمی کشور از سفر به خارج از کشور محروم شدند. غرب برای اثبات تصمیم خود، به ایران یک ضرب‌الاجل 60روزه برای پذیرش مفاد قطعنامه داد.(6)
اما این حرکت سیاسی نیز نتوانست در میان مسئولان اصول‌گرای ایرانی تردیدی ایجاد کند. لذا غرب پس از رد قطعنامه‌ی 1737 از سوی ایران، مجدداً قطعنامه‌ی دیگری، موسوم به 1747 را علیه ایران صادر کرد (6 فروردین 86) که هر نوع همکاری نظامی با ایران را ممنوع می‌کرد. ضمن آنکه در این قطعنامه‌ اسامی 28 شخصیت حقیقی و حقوقی مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران عنوان شده بود که می‌بایست جامعه‌ی جهانی نسبت به آنان محدودیت‌هایی را اعمال می‌کرد.(7)
روند فشارهای سیاسی تداوم یافت و پس از گذشت 9 ماه از صدور قطعنامه‌ی 1747 در روز دوشنبه، مورخ 13 اسفند 1386، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ی 1803 را، که توسط فرانسه و بریتانیا پیشنهاد شده بود، در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران تصویب کرد.(8)
پاسخ قاطع و روشن جمهوری اسلامی به قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت باعث شد که چهارمین قطعنامه‌ی تحریمی، یعنی قطعنامه‌ی 1835، علیه ایران به تصویب برسد(9) و اندکی پس از آن، در تاریخ 15 خرداد 89، قطعنامه‌ی 1929 نیز صادر شد. این قطعنامه از اعضای سازمان ملل خواسته بود تا تمام کشتی‌هایی را که به مقصد ایران حرکت می‌کنند یا متعلق به ایران هستند مورد بازرسی قرار دهند تا چنانچه کالاهای مندرج در قطعنامه‌ی شورا به مقصد ایران حمل می‌شد، از سوی کشورهای جهان مصادره شوند.(10)
در تحلیل این دوره از تحریم‌ها، که سخت‌ترین و سنگین‌ترین حملات اقتصادی و سیاسی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در سه دهه‌ی گذشته ارزیابی می‌شود، باید گفت تحریم‌های غرب علیه ایران باعث گردید تا عملکرد دولت اصول‌گرای نهم و دهم تحت تأثیر فشار تحریم‌ها قرار گیرد و موجی از ناملایمی‌های اقتصادی در کشور به وجود آید.
از سوی دیگر، باز گذاشتن دست کشورهای غربی برای تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل باعث شد تا کشورهای اروپایی و آمریکا، با طراحی تحریم‌های خودسرانه و یک‌جانبه، سعی در ایجاد اختلال در فعالیت‌های اقتصادی ایران، بالاخص در حوزه‌ی تبادلات بانکی و صادرات نفت کنند.
این مسئله موجی از گرانی، تورم و بی‌ثباتی در بازارهای ارز، طلا و اقلام مصرفی را در کشور ایجاد کرد و با عنایت به برخی نارسایی‌های اداری و ضعف فرهنگ عمومی، منجر به افزایش سرسام‌آور هزینه‌ها شد و با توجه به وعده‌های تحریمی جدید آمریکا و اروپا، در اواخر زمستان سال جاری و بهار 1392، که با توجه به سطح بسیار نازل مبادلات اقتصادی ایران با این کشورها احتمالاً تأثیری جز فشار روانی بر مردم نخواهد داشت، انتظار می‌رود که این مسیر در آینده‌ی نزدیک نیز همچنان تداوم داشته باشد.
لذا بسیاری معتقدند تحریم‌های هشت سال گذشته، گام‌های غرب برای اجرای برنامه‌ی تشویق و تنبیه مردم ایران بوده است تا از این طریق پیام غرب مبنی بر اشتباه بودن انتخاب سال‌های 84 و 88 مردم، به آن‌ها مخابره شود. موضوعی که از آن با عنوان نظریه‌ی مهندسی معکوس غرب برای ایجاد تغییرات در ساختار سیاسی ایران یاد می‌شود.

مهندسی معکوس ساختار سیاسی در ایران

مهندسی معکوس (Reverse Engineering)‏ به علمی گفته می‌شود که قصد دارد فرآیند کشف اصول تکنولوژیکی یک دستگاه یا یک سیستم را از طریق تجزیه‌وتحلیل ساختار و عملکرد آن به دست آورد.(11) هرچند در اکثر مواقع، موضوع مورد بررسی این علم یک دستگاه مکانیکی، الکتریکی یا یک ماده‌ی بیولوژیکی است، اما این مسئله نتوانسته است مانع از به‌کارگیری آن در حوزه‌های علوم انسانی شود؛ به طوری که به نظر می‌رسد این علم امروزه در بررسی بسیاری از تحولات جامعه‌شناسی، اقتصادی و حتی سیاسی می‌تواند مؤثر باشد، چرا که بدون داشتن دانش قبلی و تنها با جداسازی اجزا و تجزیه‌وتحلیل شیوه‌ی عملکرد آن، می‌تواند یک نمونه‌ی جدید از آن را به تناسب انتظارات خود ایجاد کند.
مراحل اجرایی این تکنیک عبارت است از:

مرحله‌ی اول: تجزیه‌وتحلیل عملکردی

کسب شناخت از وضع موجود که شامل دو فرآیند ذیل می‌شود:
الف) هدف‌گذاری و جمع‌آوری اطلاعات
ب) ارزیابی اطلاعات

مرحله‌ی دوم: آنالیز سخت‌افزاری و نرم‌افزاری

در این مرحله، عوامل مؤثر در شکل‌گیری پدیده‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند و پس از دسته‌بندی و اولویت‌گذاری جهت انجام مراحل بعدی، آنالیز می‌شوند.

مرحله‌ی سومم: تعیین محصول مورد انتظار

مرحله‌ی چهارم: برنامه‌ریزی فرآیند بازتولید پدیده‌ی مورد انتظار

بر اساس این توضیحات، مقامات غربی پس از آنکه مشاهده کردند عملکرد محتاطانه‌ی دولت اصلاحات در مذاکرات هسته‌ای مورد قبول ملت ایران واقع نشده و آنان را به سمت گزینه‌ای همچون محمود احمدی‌نژاد سوق داده است، ابتدا کوشیدند دولت وی را نیز با همان ترفند چماق و هویج به پای میز مذاکرات بکشانند. اما با مشخص شدن رویکرد یکسان نظام و دولت نسبت به مذاکرات و پافشاری بر تحقق 100درصدی حقوق ملت در مذاکرات، غرب به فکر مهندسی معکوس در ساختار قدرت سیاسی ایران افتاد.
این طرح که یک بار در سال 1388 تا آستانه‌ی تحقق پیش رفت، با حمایت 63درصدی واجدین حضور در انتخابات از دولت احمدی‌نژاد، ناکام ماند، اما متوقف نشد. دولت‌های غربی با طی مرحله‌ی اول (تجزیه‌وتحلیل عملکردی) مهندسی معکوس ساختار قدرت سیاسی در ایران، به این شناخت رسیدند که مبانی قدرت ملی و مشروعیت سیاسی در کشور حول سه محور استوار شده است:
- تعینات مذهبی
- اعتقاد به اصل مترقی ولایت فقیه
- اعتماد و اطمینان نسبت به مکانیسم انتخابات
غرب با عنایت به حوادث سال 1388 در مرحله‌ی دوم (آنالیز سخت‌افزاری و نرم‌افزاری) توانست سهم هر یک از این عوامل را در ایجاد ثبات سیاسی و تحکیم قدرت ملی ایرانیان تخمین بزند. لذا شاهد آن بودیم که توهین به مقدسات مذهبی (توهین به پیامبر اسلام، صلی الله علیه و آله؛ توهین به امام هادی، علیه السلام؛ و...) تشکیک و شبهه‌پراکنی در خصوص اصل مترقی ولایت فقیه (تشابه‌سازی‌های مغلوط ولایت فقیه با مکانیسم‌های غیرمردمی، توهین به جایگاه رفیع ولایت فقیه با طرح شعارهای ساختارشکنانه، تغییر پیکان تهمت‌ها و تخریب‌های سیاسی از مسئولان سیاسی کشور به سمت رهبری انقلاب و...) و تشکیک در سلامت انتخابات (شائبه‌ی تقلب در انتخابات، مهندسی آرا، عدم امکان نظارت بر سلامت انتخابات و...) در دستور کار محافل وابسته به غرب قرار گرفت.
غرب در مرحله‌ی چهارم (تعیین محصول مورد انتظار) از مهندسی معکوس خود برای ایجاد تغییرات مطلوب در ساختار قدرت سیاسی ایران، به دنبال این بود که جریاناتی را در دستیابی به قدرت یاری کند که به لحاظ روشی و مَنشی همسو و هم‌داستان با غرب باشند. از این رو چند خدمت مشخص را در جهت قدرت‌گیری جریانات اپوزیسیون داخلی ارائه کرد که شامل موارد ذیل می‌شود:
- ارائه‌ی خدمات رسانه‌ای و خبری به منتقدان، مخالفان و معارضان سیاسی جمهوری اسلامی ایران با هدف تولید و نشر و بسط گفتمان این جریانات در میان جامعه، به منظور حفظ و توسعه‌ی بدنه‌ی اجتماعی این گروه‌ها و ایجاد فرصت تبلیغ آرا و نظرات آن‌ها.
- پشتیبانی معنوی و سیاسی از چهره‌های شاخص جریانات اپوزیسیون داخلی با هدف چهره‌سازی و کسب سرمایه‌ی اجتماعی برای افراد مورد نظر در پوشش اهدای جوایز سیاسی، بورس‌های تحصیلی و...
- تضعیف پشتوانه‌ی مردمی نظام با اتکا به دو راهبرد:
الف) تشکیک در مقبولیت اجتماعی حاکمیت از طریق تشکیک در شاخصه‌های مردم‌سالاری و طرح شائبه‌ی مهندسی انتخابات در ایران
ب) ایجاد یأس و نارضایتی از مدیریت جریان اصول‌گرا در کشور به دلیل بروز برخی اثرات اقتصادی تحریم‌های غرب علیه ایران
بدین ترتیب، غرب در فاصله‌ی چند ماه مانده تا برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، شرایط را برای تحقق مرحله‌ی پنجم (برنامه‌ریزی فرآیند بازتولید پدیده‌ی ‌مورد انتظار) مهندسی معکوس در ساختار قدرت سیاسی ایران، مهیا ارزیابی نموده و پازلی را جهت به دام کشیدن برخی نیروهای داخلی طراحی کرده است. اهم محورهای این پازل عبارت‌اند از:
- تلاش برای ناسالم و غیررقابتی جلوه دادن فرآیندهای انتخاباتی در ایران
- بازتولید ادعاهای فتنه‌ی 88 به منظور دلسرد کردن مردم از مکانیسم‌های مردم‌سالاری دینی در کشور
- مشروط کردن سلامت انتخابات به حضور جریان‌های اپوزیسیون و معاند
- بهره‌برداری از فرصت حضور در انتخابات برای زیر سؤال بردن عملکرد اصول‌گرایانه‌ی دولت‌های نهم و دهم
در زمینه‌ی دفاع از حقوق هسته‌ای ملت ایران و متهم کردن این گفتمان به تحمیل هزینه‌های سیاسی و اقتصادی به کشور
- پاک کردن صورت مسئله‌ی مشکلات مردم ایران که ریشه در اقدامات خصمانه‌ی غرب و آمریکا دارد و تنزل آن به نزاع‌های سیاسی میان جریانات مختلف داخلی
در بررسی علل انتخاب چنین نسخه‌ای برای ایران از سوی اتاق‌های فکر غرب، باید گفت کارشناسان غربی معتقدند در صورتی که این مراحل به درستی انجام پذیرد، غرب با دو رفتار سیاسی از سوی مردم ایران مواجه خواهد شد:
نخست) در صورتی که بهانه‌ی عدم سلامت انتخابات یا غیررقابتی بودن آن در ایران منجر به عدم حضور جریانات اصلاح‌طلب در انتخابات شود، نتیجه‌ی محتمل روی کار آمدن دولتی خواهد بود که به رغم انتساب سیاسی به جبهه‌ی اصول‌گرایی، از همان بدو فعالیت خود، با مشکلاتی نظیر اتهام انتصابی بودن، غیرمردمی بودن، آرای شکننده در داخل و نیز موجی از فشارهای تحریمی که از هشت سال پیش آغاز شده است مواجه خواهد بود.
لذا با توجه به تنوع طیف‌های جبهه‌ی اصول‌گرایان و تجربه‌ی سال‌های اخیر در موضوعات سیاسی، می‌توان امید داشت که دولت یازدهم چندان قادر به مقاومت در برابر فشارهای بیرونی نباشد. لذا هدف اصلی، که تحمیل خواسته‌های غرب به ایران است، محقق می‌شود و پرونده‌ی هسته‌ای ایران به مسیری مشابه دهه‌ی 80 شمسی باز خواهد گشت.
دوم) این گزینه به نظر دور از واقعیات سیاسی ایران می‌نماید. کلیّت نظام به منظور تعدیل فشارهای سیاسی و فرار از اتهام برگزاری انتخابات ناسالم یا غیررقابتی، به خواسته‌ی جریانات اپوزیسیون داخلی تن می‌دهد و در شرایطی که برخی پیش‌شرط‌ها را می‌پذیرد، میزبان حضور نامزد شناخته‌شده‌ی این جریان در انتخابات خواهد بود.
در این شرایط، اثرات فشارهای خارجی تحریم‌ها و تبلیغات داخلی و فرصت سیاسی انتخابات شانس انتخاب گزینه‌ی مطلوب برای غرب را افزایش می‌دهد و امیدها به بازگشت به دوران پیش از فک پلمپ تأسیسات هسته‌ای ایران را زنده خواهد کرد. البته با این تفاوت که در چنین شرایطی، ابتدا ایران می‌بایست خواسته‌های غرب را برآورده سازد و سپس در صورت تأیید صداقت ایران، تحریم‌ها به تدریج تعلیق خواهند شد.
در چنین وضعیتی، هم ایران به نقطه‌ی صفر (هشت سال پیش) بازگردانده می‌شود و هم تحریم‌های آمریکا کارآمدی خود را به رخ رقبا و شرکای جهانی آن می‌کشد؛ به طوری که ابزار تحریم از این پس همواره بر روی میز سیاست خارجی غرب باقی خواهد ماند تا ایران یا هر کشور تهدیدکننده‌ی دیگری را به وسیله‌ی آن متنبه کنند.
بدین ترتیب، غرب به رهبری آمریکا خواهد توانست پس از هشت سال فشار سیاسی و تبلیغاتی، که منجر به صدور چندین قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شد، فضای سیاسی داخل کشور را به نحوی مهندسی کند که گفتمان اصول‌گرایی در مدیریت اجرایی کشور ناکارآمد جلوه کند. در این مرحله، فریب‌خوردگان داخلی با کوک کردن ساز شبهات و تکرار اتهامات سال 88 مبنی بر عدم سلامت انتخابات و مهندسی آرا علیه نظام، گام دوم را برخواهند داشت تا اینکه در نهایت، گزینه‌ای از دل صندوق‌های رأی بیرون آید که فارغ از اصول‌گرا یا اصلاح‌طلب بودن آن، خواسته‌ی غرب از مذاکرات هسته‌ای برآورده شود.
این یعنی تحقق کامل طرح غرب از مهندسی معکوس ساختار قدرت در ایران که در شکل ذیل به اختصار آورده شده است:

الف) حالت طبیعی ساختار قدرت در کشور

مشارکت سیاسی مردم در انتخابات روی کار آمدن دولت منتخب مردم شکل‌دهی به ساختارقدرحضور نمایندگان مردم در پای میز مذاکرات

ب) برنامه‌ی غرب برای مهندسی معکوس در ساختار قدرت سیاسی

تلاش غرب برای شکل‌دهی به ذهن مردم برای انتخاب گزینه‌ی مطلوب از منظر آمریکا (بازنمایی فشار تحریم‌ها و انداختن عوارض ناشی از تحریم‌ها به گردن دولت اصول‌گرای نهم و دهم + القای بی‌اعتمادی به مکانیسم‌های انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران) بروز دو حالت ممکن: نخست، دلسردی از شرکت در انتخابات و روی کار آمدن دولتی با آرای شکننده و دوم، انتخاب گزینه‌ی اصلاح‌طلب با گرایش‌های غربی ورود نمایندگان ایران به پای میز مذاکرات (نمایندگانی هم‌نظر با غرب برای حل‌وفصل مسئله‌ی هسته‌ای ایران یا نمایندگانی که به دلیل ضعف در پشتوانه‌ی مردمی قادر به دفاع از حقوق مردم و پافشاری بر مواضع خود در مذاکرات نیستند) دستیابی غرب به توافق هسته‌ای با ایران مطابق با انتظارات آمریکا تضییع حقوق ملی ایرانیان.

جمع‌بندی

این روزها شواهد خبری فراوانی را می‌توان برای اثبات نظریه‌ی «سیاست مهندسی معکوس آمریکا برای تغییر در ساختار قدرت سیاسی ایران» پیدا کرد.
به عنوان مثال، اخبار جسته‌و‌گریخته از مواضع اخیر شکست‌خوردگان رقابت انتخاباتی سال 1388 مبنی بر تعیین پیش‌شرط و منوط کردن صحت و سلامت انتخابات یا تحقق فضای رقابت آزاد در انتخابات، به حضور نامزد سرشناس آنان و تحقق ادعای رأی‌آوری قطعی همان گزینه، حکایت از سناریویی دارد که آمریکا برای مهندسی معکوس نتیجه‌ی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ایران تدارک دیده است؛ چرا که هم‌زمان با طرح این مطالب در فضای سیاسی کشور، مقامات آمریکا از دور تازه‌ی تحریم‌ها علیه ایران در اواخر سال جاری و بهار 1392 پرده برداشته‌اند.
به عبارت دیگر، غرب در تلاش است تا با تلفیق ابزار تحریم و بزرگ‌نمایی مطالبات اپوزیسیون داخلی، مردم ایران را به انتخاب گزینه‌ای سوق دهد که چندان قادر به ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی‌های هسته‌ای غرب نباشد.
بدین ترتیب، آمریکایی‌ها به جای اینکه با دولت‌ها وارد مذاکره شوند، خود این امکان را می‌یابند که تیم مذاکره‌کننده و سطح توقعات آن از مذاکرات را تعیین کنند؛ یعنی به جای آنکه از طریق مذاکرات هسته‌ای با مقامات سیاسی ایران، تصمیمات خود را به مردم منتقل کنند، از طریق ایجاد شرایط روانی، مردم را به انتخاب گزینه‌ای سوق می‌دهند که تیم مذاکره‌کننده مورد تأیید آن، برای آمریکایی‌ها دردسر زیادی نداشته باشد و حتی اگر لازم شد، برای رسیدن به توافق هسته‌ای با غرب، به کلیّت نظام فشار هم وارد کند. رفتاری که غرب انتظار دارد حاکمیت به دلیل رعایت مصالح عمومی کشور، در قبال آن سکوت یا مدارا پیش بگیرد.
در این شرایط، اگر اعتراضی هم در کشور در خصوص مفاد توافق هسته‌ای شکل بگیرد، دامن نیروهای داخلی و اجزای ساختار قدرت را خواهد گرفت و این یعنی اینکه آمریکا یک گام دیگر به سمت هدف نهایی خود، که همان براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است، نزدیک‌تر خواهد شد.
با این توضیحات، درک ارتباط میان اظهارات ربع پهلوی پس از نشست‌های مرموز در استکهلم، لندن و پاریس، با موضوع انتخابات آزاد و اهداف غرب از مذاکرات هسته‌ای با ایران، چندان سخت و دشوار نیست؛ اما آنچه باقی می‌ماند نقشی است که برخی چهره‌های داخلی در این بازی سیاسی بر عهده گرفته‌اند.
همان‌هایی که طلب انتخابات آزاد می‌کنند، بی‌آنکه نگاهی به اشتراکات نظر خود با غرب در موضوع هسته‌ای کشورمان انداخته یا به محصول رفتار گذشته‌ی خود در پیگیری حقوق هسته‌ای مردم نگریسته باشند.(*)

منابع:
1. سید محمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1374.
2. ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران، 1371.
3. http://rajanews.com/detail.asp?id=91885
4. http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2006/09/060928_si-wmj-congress-iran.shtml
5. http://persian.euronews.com/2012/10/15/new-eu-sanctions-pile-pressure-on-iran-and-syria/
6. http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=425818
7. http://farsnews.com/newstext.php?nn=8512270094
8. http://www.tabnak.ir/fa/news/7416/%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A
9. نادر ساعدی، قطعنامه‌ی 1835 شورای امنیت: زمینه و دورنما در برداشتی حقوقی، پژوهش‌های حقوقی، 1387، شماره‌ی 13.
10. http://www.idsp.ir/fa/pages/?cid=97
11. http://solid-mechanics.blogsky.com/1389/05/03/post-183

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: سایت برهان


تحلیلی جامع بر انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:53 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تحلیلی جامع بر انتخابات ریاست جمهوری یازدهم


«فتنه‌ی 92» به کارگردانی و بازیگری چه کسانی روی صحنه خواهد رفت؟
تحلیل پیش رو به ارزیابی راهبرد طرف خارجی، به ویژه آمریکا و بازوهای داخلی آن درباره‏ی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، با توجه به مجموعه‌ داده‌های موجود، می‏پردازد. در این تحلیل به وضوح مشاهده می‌شود برای غرب بسیار حیاتی است ‏که بتواند با استفاده از فرصت انتخابات ریاست جمهوری مجدداً گزاره‏های کلیدی فتنه‌ی 88 را در ذهن مردم احیا و تثبیت نماید.
در این زمینه شاید جدی‌ترین نشانه‌ها را باید در انتشار سرمقاله‌ای دانست که در ارگان وابسته به ناتو منتشر شد. در۲۳دسامبر ۲۰۱۲(3 دی‌ماه سال جاری) «آلون‌بن» در سرمقاله‌ی «المانیتور»، در اعترافی زودهنگام، «هدف نهایی غرب» از فشارهای گوناگون بر نظام ایران را زمینه‌سازی برای «آغاز ناآرامی خیابانی» در ایران ذکر کرده و نوشته است: «مشاهده‌ی پیشرفت‌های ایران موجب شد برخی در نیروهای دفاعی، پارادایم جدیدی را مطرح کنند که به جای توانایی‌های فیزیکی، بر انگیزه‌های ایران تمرکز می‌کند. در واقع این پارادایم تصدیق می‌کند که توسل به نیروی نظامی به تنهایی حاوی پاسخی راضی‌کننده برای چالش ایران نیست. این پارادایم، با اذعان به اینکه اعمال تحریم‌های جامعه‌ی بین‌المللی علیه ایران نقطه‌ی شروع فشار بر حکومت این کشور است، خواستار تشدید فشار بین‌المللی از طریق تحریم‌های بیشتر در کنار فعالیت‌های مخفی علیه برنامه‌ی پرسنل، تأسیسات هسته‌ای و نیز حکومت آیت‌الله‌ها در ایران است. با توجه به احتمال روزافزون وقوع بهار عربی در خیابان‌های تهران، ترکیب فشار اقتصادی و سیاسی می‌تواند آیت‌الله‌ها را به بازنگری در برنامه‌ی هسته‌ای متقاعد کند.»
همه‌ی اسناد موجود نشان از آن دارد که غربی‌ها نوعی «مدیریت هوشمند» را برای این دور از انتخابات در ایران به کار بسته‌اند و مترصد تعیین شرایط لازم برای رسیدن به جمع‌بندی آخر خود در این باره‌اند. بی‌شک مدیریت هوشمند در این راهبرد کاملاً اقتضائی بوده و بر اساس شرایط داخلیِ محیط هدف، کنشگر را به تصمیم می‌رساند. غربی‏ها فضای داخلی ایران را در ماه‌های منتهی به انتخابات بسیار پُرالتهاب و تحولات آن را غیرقابل پیش‏بینی ارزیابی می‏کنند. در عین حال این نکته‏ قطعی است که هدف کلان غرب سوق ‏دادن کشور به سمت فضایی است که هر چه بیشتر به فضای سال 88 شبیه باشد. با این تفاوت که آسیب‌های فتنه‌ی 88 در راهبرد اخیر غرب ترمیم شده است؛ به شکلی که حاصل همه‌ی پروژه‌های علیه ایران در نقطه‌ی انتخابات به پیروزی سناریوی غرب منتهی شود؛ سناریویی که باید آن را ترکیبی از انواع گزینه‌ها و مدل‌های موجود دانست که شاه‌کلید آن «بستر انتخابات» است.
این اما همه‌ی ماجرا نیست. تصویر واضح‌تری از سناریوی غرب برای انتخابات ۹۲ ایران را باید در مصاحبه‌ی «نوام چامسکی» با شبکه‌ی سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی جست‌وجو کرد. با تدقیق در گفته‌های این استراتژیست آمریکایی می‌توان از برنامه‌ی سازمان‌های جاسوسی غرب برای فتنه‌انگیزی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ پرده برداشت.سؤالات جهت‌دار بی‌بی‌سی از چامسکی درباره‌ی جریان فتنه، آن هم چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲، به خوبی از برنامه‌ی بازوی جنگ روانی MI6 علیه نظام اسلامی خبر می‌دهد.
نوام چامسکی ‌ـ‌که به فیلسوف آنارشیست (هرج‌ومرج‌طلب) معروف است‌ـ‌ در جواب خبرنگار بی‌بی‌سی، ضمن فاش ساختن برنامه‌ی سازمان جاسوسی سیا برای تنفس مصنوعی به پیکر بی‌جان فتنه، می‌گوید:«درباره‌ی ایران من از جزئیات اطلاع ندارم، اما شک دارم که جنبش سبز کاملاً خاموش شده باشد. فکر می‌کنم اگر عمیق‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم که مردم هنوز دارند تلاش می‌کنند. فکر می‌کنم که بتوانند راه‌های جدیدی برای ادامه‌ی این جنبش پیدا کنند.»[1]
روزنامه‌ی انگلیسی «فایننشال تایمز» نیز در سرمقاله‌ی منتشرشده در 28 دسامبر (8 دی1391) به صراحت اعلام می‌دارد که امید غرب به انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. این روزنامه می‌نویسد: «یک موضوع حائز اهمیت برای ایران و هم از جهاتی حائز اهمیت برای آمریکا، برگزاری‌ انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن سال آینده است که نتیجه‌ی آن کاملاً غیرقابل پیش‌بینی‌ است، به خصوص اگر اپوزیسیون بتواند سازمان‌دهی مؤثری برای انتخابات داشته باشد. نتیجه هر چه باشد، احتمال بروز اعتراضات و خیزش‌های مردمی، نظیر اتفاقی که در انتخابات سال 2009 روی داد، می‌رود.»
دیوید کوهن، معاون امور مبارزه با جرایم مالی و تروریسم وزارت خزانه‌داری آمریکا، هم هدف غرب از تحریم‌ها را «تغییر محاسبات سیاسی ایران» عنوان کرده و گفته است:‌ «هدف ما این نیست که تولید ناخالص داخلی آن‌ها [ایران] را تحت تأثیر قرار دهیم، بلکه هدف، تحت تأثیر قرار دادن محاسبات سیاسی آن‌هاست.»[2]
غرب به این جمع‌بندی رسیده که برای وادار کردن ایران به عقب‌نشینی، تحریم‌ها بسیار مؤثرتر از جنگ سخت است. در این راستا، کوهن می‌گوید اعمال تحریم علیه ایران یک استراتژی «خیلی بهتر از جنگ است.»[3]
پال هیرشسان، سخن‌گوی وزارت خارجه‌ی اسرائیل، نیز علی‌رغم تمایل بسیار این رژیم جعلی برای حمله‌ی نظامی، از جمع‌بندی این رژیم در ناکارآمدی برخورد نظامی با ایران پرده برداشته و اذعان کرده است:‌ «اگر بخواهیم از جنگ و درگیری نظامی پرهیز کنیم، تحریم‌های اقتصادی سنگین‌تری باید اعمال شود.»[4]
در این زمینه شاید گفت‌وگوی تخصصی «مارک کاتز»، استاد علوم سیاسی و نظامی دانشگاه «جورج ماسان» آمریکا، با شبکه‌ی CNN در زمره‌ی اسناد کلیدی باشد که ناظر بر سناریونویسی غرب برای انتخابات آتی ایران قابل ارزیابی است. وی در این گفت‌وگو به تحلیل «سه بحران» در سال 2013 می‌پردازد که به زعم وی، جمهوری اسلامی درگیر آن‌ها خواهد شد. وی مدعی است این بحران‌‌ها به حدی جدی هستند که ایران را تحت تأثیر قرار خواهند داد. او سپس بحران‌ها را این گونه بیان می‌دارد:
1. اغتشاش عمومی بعد از انتخابات.
2. مسائلی که در خصوص جایگاه رهبری رخ می‌دهد.
3. مسائل هسته‌ای ایران و احتمال حمله‌ی نظامی آمریکا و اسرائیل.
پیشگویی‌های کاتز به همین جا ختم نمی‌شود. وی با ارائه‌ی الگویی از اعتراضات کشورهای منطقه، پیاده‌سازی همان سبک از اعتراضات را در ایران پیش‌بینی می‌کند: «سقوط رهبران طولانی‌مدت در مصر، تونس، لیبی، یمن و احتمالاً سوریه در اواسط سال 2013 الگوهایی جهت دستیابی به آنچه آشوب‌های عمومی می‌خواستند فراهم کرد. مردم ایران تلاش‌های محسوس‌تری را در واکنش بر نتیجه‌ی غیرقانونی بودن انتخابات ریاست جمهوری در سال 2013 شروع خواهند کرد، درست مانند اتفاقی که در سال 2009 رخ داد.»
ایجاد بحران «مشروعیت» در ایران مسئله‌ای است که استاد علوم سیاسی دانشگاه ماسان آمریکا، در زمره‌ی اهداف راهبردی غرب در سال 92، به آن اشاره کرده و به صراحت از دولت‌های غربی خواسته است که این فرصت را جدی تلقی کنند:
«مسئله‌ی اصلی در خصوص این بحران‌ها تأثیری است که هر کدام از آن‌ها می‌تواند بر روی قدرت و ثبات رژیم جمهوری اسلامی بگذارد. آشوب‌های سیاسی داخلی، که در نتیجه‌ی واکنش منفی مردم به نتیجه‌ی انتخابات قریب‌الوقوع ریاست جمهوری ایجاد می‌شود، می‌تواند به طور جدی مشروعیت رژیم انقلاب اسلامی را مشخص کند و حتی منجر به سقوط این رژیم شود؛ البته اگر روندی شبیه به آشوب‌های موفق بهار عربی پدیدار شود. همچنین واکنش منفی مردم به رهبری می‌تواند مشروعیت این رژیم را مشخص کند... دولت‌های غربی و به خصوص ایالات متحده‌ی آمریکا، که نگرانی اصلی‌اش ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است، با دقت بررسی می‌کنند که چگونه سیاست‌هایشان روی بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی، که در سال 2013 با آن روبه‌رو می‌شود، تأثیر خواهد گذاشت.»
چرا انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران برای غرب اهمیت دارد؟
با نگاهی کوتاه به بخشی از مطالب و گفته‌های مقام‌های غربی در خصوص انتخابات ایران، حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا انتخابات آتی ایران تا این حد برای غربی‌ها مهم است و چرا آن‌ها تلاش وسیعی را برای تأثیرگذاری بر انتخابات صورت داده‌اند. براساس ارزیابی های اندیشکده برهان، پاسخ این پرسش را در 5 محور میتوان بیان کرد:

1. ورود ایران به فاز مصونیت

عبور از مرحله‌ی حساس کنونی، ایران را در منطقه‌ی مصونیت قرار می‌دهد و ایران را آسیب‌ناپذیر خواهد کرد. این مسئله در افول سریع‌تر هژمونی آمریکا و بر هم زدن ساخت هندسه‌ی قدرت جهانی، تقویت محور مقاومت و فزایندگی امواج بیداری اسلامی در منطقه‌ تأثیری گسترده و برگشت‌ناپذیر خواهد داشت. این مهم حتی در آخرین سند شورای امنیت ملی آمریکا نیز با اشاراتی مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین «توماس پیکرینگ»، معاون سابق وزارت امور خارجه‌ی آمریکا در امور سیاسی، در بخشی از مصاحبه خود با اندیشکده‌ی صهیونیستی «بگین سادات» اعتراف کرده که ایران در حال تبدیل شدن به یکی از قدرت‌های جهانی است: «اگرچه آمریکا به مدت چندین دهه قدرتی مهم در دنیا تلقی می‌شد، اما اکنون ایران در حال ظهور به عنوان بازیگر منطقه و جهان است.»
نفوذ ایران به قدری برای آمریکا گران تمام شده است که اخیراً اوباما قانون مقابله با نفوذ ایران در آمریکای لاتین را تصویب کرد. طبق این مصوبه، وزارت امور خارجه‌ی ایالات متحده، بر اساس قانونی که قانون‌گذاران آمریکا چند ماه قبل با عنوان «قانون مقابله با ایران در نیم‌کره‌ی غربی» تدوین کردند، موظف است ظرف ۱۸۰ روز طرحی راهبردی را برای «حل مسئله‌ی حضور و گسترش فعالیت خصمانه‌ی ایران» در منطقه‌ی آمریکای لاتین تدوین کند.

2. انتخابات به مثابه‌ی بلندگوی رایگان

انتخابات در ایران حاشیه‌ی امنیتی به نسبت بالایی را برای سلایق گوناگون سیاسی پدید می‌آورد‌‌. از این منظر، فرصت بی‌بدیلی برای طرح بسیاری از گزاره‌ها با افکار عمومی مهیاست.

3. بازی ترکیبی انحراف، فتنه و اصلاح‌طلبان برای تغییر ساختار

تجربه‌ی «بازی با یک دست» از سوی غرب، طرف خارجی را به این راهبرد رهنمون ساخته است که علاوه بر بهره‌گیری از ساختارشکنی جریان انحراف، مجدداً توجه به اصلاح‌طلبان را در دستور کار خود قرار دهد و انتخابات را فرصتی گران‌سنگ برای خروج این جریان از انزوا و ورود مجدد به فاز جدیدی از «عملیات نفوذ در حاکمیت» ارزیابی کند.
در این ارتباط، «رابرت ساتلوف»، مدیرعامل اندیشکده‌ی آمریکایی «واشنگتن»، حین سخنرانی در یک مجمع سیاسی، به اوباما پیشنهاد داده است که در دور دوم ریاست جمهوری خود، توجه بیشتری به گروه‌های معترض ایرانی از جمله جنبش سبز کند. وی یکی از شش تغییر موقعیتی که می‌تواند منطقه‌ی خاورمیانه را دگرگون کند بدین شرح توضیح می‌دهد:
«حرکت دوباره‌ی موج سبز: یکی دیگر از فرصت‌های مناسب برای آمریکا، شروع دوباره‌ی اعتراضات سیاسی به خاطر انتخابات در ایران است. این بار واشنگتن باید راه‌هایی برای تشویق، برقراری ارتباط و حمایت از معترضان پیدا کند. این اقدام دست‌ کم بر افزایش فشار بر حاکمان ایران برای دستیابی به راه‌حلی دیپلماتیک در خصوص بحران اتمی کمک می‌کند، حتی می‌تواند باعث حرکت خودجوش داخلی برای تغییر سیاسی حکومت باشد.»

4. زمینه‌های آنومی اقتصادی و آشفتگی اجتماعی

اجرای سناریوی هوشمند و چندمرحله‌ای بی‌ثبات‌سازی از درون، با گذار از مرحله‌ی آنومی اقتصادی به آشفتگی اجتماعی و پس از آن، اعتراضات سیاسی در فضای پرهیجان انتخابات محتمل‌تر است.
«آویگدور لیبرمن»، وزیر امور خارجه‌ی رژیم جعلی اسرائیل، هم‌زمان با شروع اعتراضات موقتی بازار تهران، در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، از کشورهای غربی خواست که «از ایرانیان معترض حمایت همه‌جانبه‌ی مالی و دیپلماتیک کنند.»[5]
در این میان اما تعبیر قابل تأمل در این باره بدین شرح مطرح شده است: ‌»مهندسی معکوس شورش، تئوری جدید براندازی از درون است که نقشه‌ی راه آن اتصال شبه‌شورش‌های بورژوازی در مرکز به شورش‌های حاشیه است و تمرکز اصلی، عملیات غیرمرگ‌بار اقتصادی برای ایجاد نارضایتی در حاشیه‌ها و طبقات فرودست اقتصادی است. جریان فتنه و حلقه‌ی انحرافی دو نیروی مکمل این پازل ضدامنیتی هستند.»[6]
حسین باستانی نیز پیرامون دورنمای اعتراضات خیابانی در ایران می‌نویسد: «افزایش فشارهای اقتصادی باعث تغییر در الگوی حرکت‌های اعتراضی در ایران می‌شود. ممکن است به جای معترضان سیاسی بعد از انتخابات، که از قشر متوسط بودند، معترضان اقتصادی از طبقات پایین به میدان بیایند.»[7]
«شرمن»، نماینده‌ی دمکرات کنگره‌ی آمریکا، از سوی دیگر می‌گوید: «ما مایل به سقوط رژیم ایران به شکل سقوط شاه با حضور میلیونی مردم در خیابان‌های تهران هستیم و این سناریویی است که تحریم‌ها قصد به وجود آوردنش را دارد.»[8]
در این میان، عمق این ماجرا زمانی روشن می‌شود که بدانیم چندی پیش «جیلیان برنز» به عنوان مسئول امور ایران در شورای اطلاعات ملی آمریکا تعیین شد که نقش وی در عملی کردن این بخش از خواسته‌ی غرب بسیار حائز اهمیت است. پس از این انتصاب بود که وزارت اطلاعات، با انتشار گزارشی، به بررسی رویکرد‌ها و برنامه‌ی کاری برنز و برخی اقدامات وی، از جمله توصیه درباره‌ی فعال شدن زیرساخت‏های جریان فتنه در جهت گسترش نارضایتی اقتصادی در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری پرداخت.[9]
یکی دیگر از بازیگران آمریکا برای به ثمر نشاندن این خواسته، بدون شک، سازمان منافقین است. «ریچارد سیلورستین»، روزنامه‌نگار مشهور یهودی، چندی پیش در مقاله‌ای که در روزنامه‌ی انگلیسی «گاردین» منتشر شد، درباره‌ی نقش منافقین در ایران نوشت: «یکی از منابع اسرائیلی که یکی از وزرای سابق اسرائیل و افسر IDF (نیروهای دفاعی اسرائیل) بوده به وی گفته است که موساد سال‌ها از این سازمان استفاده می‌کرده تا هم اسنادی منتسب به دولت ایران را منتشر کنند و هم اقدامات خراب‌کارانه‌ای علیه شخصیت‌های مهم ایرانی انجام دهد.»

5. برجسته‌سازی ناکارآمدی کلیدی برای بحرانی خواندن مشروعیت

با توجه به موارد مطروحه‌ی قبلی، چنانچه مراحل قبل با موفقیت به انجام برسند، سطحی از «بحران ناکارآمدی» در نظام پدید می‌آید و مرحله‌ی تکمیلی آن «بحران مشروعیت» خواهد بود.
پُر واضح است که غرب تلاش دارد در این هنگامه، با بهره‌گیری از فشار تحریم‌ها در این بخش، به عملیاتی ساختن بخش نهایی راهبرد خود بپردازد. چندی قبل روزنامه‌ی «واشنگتن‌پست» به نقل از یک مقام رسمی ارشد آمریکا، این بخش از راهبرد غرب را بدین شرح افشا کرد که هدف دولت اوباما در اعمال تحریم‌ها بر ضد ایران، تضعیف نظام این کشور از راه تحریک و برانگیختن نارضایتی عمومی در ایران است. وی در ادامه تأکید کرده است که «هدف این تحریم‌ها ایجاد نفرت و نارضایتی در خیابان‌های ایران» است.
بی‌گمان همه‌ی این موارد مبتنی بر بازنگری استراتژی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی است که توسط تیم امنیتی اوباما، پس از وقوع فتنه در ایران، انجام گرفت. مواد اصلی این سناریو عبارت‌اند از:
الف) تأکید بر به‌کارگیری تهدیدات پیوسته و هوشمند (تهدیدات ترکیبی و هم‌افزا)
ب) تأکید مقامات کاخ سفید بر بهره‌گیری از تحولات داخلی (خصوصاً جریان فتنه) در کنار تحریم‌ها و تهدیدات نظامی
اصلا‌حات؛ بازیگر نقش اول تئاترِ «براندازی»
بی‌شک جامعیت تحلیل پیش رو زمانی میسر است که نیم‌نگاهی به پروژه‌ی احیای جریان اصلاحات در یک سال اخیر داشته باشیم. ضمن بررسی‌های صورت گرفته در اندیشکده برهان در طول این مدت، خاتمی و حلقه‌ی مشورتی‌اش در بنیاد باران، در راستای بهره‌گیری از فرصت تحریم‌ها و تهدید‌های دیگر، بر این اعتقاد بودند که نظام در شرایطی بغرنج قرار گرفته و ناگزیر است تا حدودی فضای داخلی را باز نماید؛ خصوصاً آنکه اصلاح‌طلبان دو رانت جدی «شرایط اقتصادی» و«اشتباهات دولت مستقر» را در اختیار دارند.
در تحلیل این جریان، نیاز به رأی در نظام به قدری است که در دقیقه‌ی نود منجر به گشایش فضا و دعوت از سلایق مختلف در انتخابات خواهد شد و در این بین، اصلاح‌طلبان اصلی‌ترین گزینه‌ی امداد و نجات برای نظام خواهند بود. بر اساس این تحلیل ‌ـ‌که در ادامه‌ی مقاله به تفصیل واکاوی می‌شود‌ـ‌ راهبرد‌های زیر توسط جریان اصلاحات در دستور کار قرار گرفته است:

1. ایجاد اجماع نخبگانی و تلاش برای تلفیق تجربیات مشترک سیاسی و تاریخی

یکی از تلاش‌های جدی جریان اصلاحات، در شرایط کنونی، گوشزد کردن یک فرصت به اصلاح‌طلبان است که با ایجاد اجماع میان خود و کسر کاستی‌های تاریخی خود طی سالیان گذشته، به وحدتی برای حضور بالادستی در ساحت سیاسی‌ـ‌اجتماعی بپردازند.
اصلاح‌طلبان در این زمینه تلاش دارند تا ضمن احیای دوباره‌ی اندیشه‌ی اصلاح‌طلبی، به اجماع برای رفتار اجتماعی‌ـ‌سیاسی بپردازند.
«نجفقلی حبیبی» در گفت‌وگویی با هفته‌نامه‌ی آسمان (شماره‌ی ۴۱) در این زمینه می‌گوید: «اصل کار اصلاح‌طلبان این است که فضای سیاسی و اخلاقی لازم و همچنین تربیت سیاسی در اندیشه و گفتمان را ترویج و زمینه‌ی مناسب را برای انتقال افکار و بروز رفتار اجتماعی و سیاسی بر مبنای اصلاح‌طلبی فراهم کنند. اصل اساسی به نظر من این است که در مجموعه‌ی جریان اصلاح‌طلبی کوشش کنیم زمینه‌ی رشد و شکوفایی اندیشه‌ی اصلاح‌طلبی را که نیاز جامعه است مهیا کنیم و برای این منظور فکر نو، تدبیر و تجربه‌ی نو از ضروریات است تا به پیشرفت و عدالت اجتماعی منتهی شود.»

2. تلاش برای بازتولید اقتدار و پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات از رهگذر بهره جستن از قدرت موجود و تقاضاها

توجه به پایگاه اجتماعی و نیز احیای دوباره‌ی آن با برانگیختگی برای اخذ کنش یکی دیگر از نکات مورد تأکید اصلاح‌طلبان است.
در این راستا، عباس عبدی می‌گوید: «بهترین راهبرد برای اصلاح‌طلبان مشارکت با هدف بازسازی خود و کمک به حضور مردم در انتخابات با معرفی نامزدی معمولی و از بدنه‌ی مدیران معتبر آنان است... برای آنکه انتخابات طریقت داشته باشد، زمینه‌های زیادی لازم است، هرچند در واقع می‌باید بتوان اهداف اجتماعی و سیاسی را از راه‌های دیگر تأمین کرد و انتخابات فقط برای وزن‌کشی است، اما وقتی که چنین نیست، به ناچار باید به انتخابات به عنوان یک امکان برای تحول اجتماعی و بروز کنش سیاسی و بسیج و سازمان‌دهی نیروها نگاه کرد.»[10]

3. پیگیری خط اعتمادسازی و بازگشت به حاکمیت

جریان اصلاحات تلاش دارد تا ضمن ساده‌سازی فتنه‌ی ۸۸، کدهایی غیرشفاف را نیز به حاکمیت مخابره کند و از دیگر سو، خود را نیروهای داخل نظام تفسیر و بیان کند. برخی از سران این جریان در این زمینه کدهایی را مخابره کرده‌اند که بر اساس «یک گام به عقب و دو گام به پیش» قابل تفسیر است.
در این زمینه، سید محمد خاتمی طی اظهاراتی در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر، مشکلات کشور را حاصل سیاست‌های غلط نظام عنوان کرده و تصریح نموده است: «ما اعلام کرده‌ایم و نمی‌خواهیم نظام از بین برود، زیرا به آن دلبسته‌ایم، حتی بیش از کسانی که امروز ادعای دفاع از نظام را دارند. دلمان می‌خواهد نظام‌مان الگو باشد، انسان در آن آزاد باشد و وضع پیشرفت هم مناسب باشد. ما برایمان قابل تحمل نیست که نظام به دلیل سیاست‌های غلط هم در دنیا منزوی شود، هم اینکه وضع معیشت مردم خراب شود.»

4. تدوین منشور اصلاحات مبتنی بر رفع آسیب‌های قبلی و رفع نارسایی‌های هدایتگران آن

تأکید اصلاح‌طلبان برای داشتن مانیفست برنامه‌ی عملی به منظور حضور در ساحت سیاسی‌ـ‌اجتماعی یکی از نکات مهمی است که اخیراً مطرح شده است. عباس عبدی در این باره می‌گوید: «نامزد اصلاحات باید بتواند کف انتظارات اصلاح‌طلبان را نمایندگی کند، ضمن آنکه از موقعیتی برخوردار باشد که اکثریت اصلاح‌طلبان توافق نسبی درباره وی داشته باشند. او باید نسبت به گذشته‌ی اصلاحات تحلیل روشن ارائه و علل شکست‌های آن را برای درس‌آموزی در آینده بیان کند.»[11]

5. انتقال مقرّ تشکیلاتی اصلاح‌طلبان از احزاب به بنیاد باران

اصلاح‌طلبان، که مدتی است به دلیل کارکرد ساختارشکنانه‌ی خود احزابشان را در محاق تعطیلی می‌بینند، تلاش دارند تا ادامه فعالیت‌های خود را در آستر و پوششی از محملی که برایشان هزینه‌ی کمی تولید می‌کند پیگیری نمایند. لذا بنیاد باران، که صبغه‌ای فرهنگی‌ـ‌علمی دارد، به عنوان مقرّ فرماندهی برای ایجاد انسجام تشکیلاتی اصلاح‌طلبان به ایفای نقش می‌پردازد.
تحلیلی جامع بر انتخابات ریاست جمهوری یازدهم

6. برجسته‌سازی خاتمی با بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت رسانه‌های داخلی و خارجی

جریان اصلاحات برای برجسته‌سازی فعالیت‌های خود و نیز بهره‌برداری از کاریزمای خاتمی در محیط داخلی و خارجی در تلاش است که وی و فعالیت‌هایش را برجسته کند تا از این طریق بتواند شور تشکیلاتی‌ـ‌سیاسی را ذیل اجماع بر شخصیت وی پیگیری نماید.
در این رابطه چندان بی‌مناسبت نبود که جبهه‌ی اصلاح‌طلبان با صدور اطلاعیه‌ای تأکید کرد که «در صورت کاندیداتوری جناب حجت‌الاسلام آقای سید محمد خاتمی، از ایشان حمایت خواهد کرد.»[12]
«قدرت‌الله علیخانی»، مشاور پارلمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیز خاتمی را چهره‌ی مقبول در جریان اصلاحات می‌داند و در این باره می‌گوید: «شانس و موقعیت خاتمی خیلی بالاست و اگر وارد انتخابات شود، انتخابات پُرشور و باشکوه خواهد شد و اگر وارد صحنه شود، اصلاح‌طلبان سروسامان پیدا می‌کنند.»[13]
با این همه، ورود کاندیداهای دقیقه‌ی نودی دیگری نظیر عارف، که حساسیت‌برانگیزی‌شان به نسبت خاتمی کمتر است، جزء مفروضاتی است که به راحتی قابل اغماض نیست.

برنامه‌ی بخش بالادستی فتنه چیست؟

درست هم‌زمان با عملیات مجدد اصلاح‌طلبان، بخش بالادستی جریان فتنه، که توسط تکنوکرات‌‌ها هدایت می‌شود، خط سنگین روانی تبلیغاتی خود را با هدف «بحران‌نمایی»، «تهدیدنمایی» و القای «ناکارآمدی دولت» پیگیری نمود. هدف از چنین رویکردی در کوتاه‌مدت حول محور ایجاد اجماعی از نخبگان برای مدیریت بحران و در بلندمدت، بازسازی سازمان از هم گسیخته‌ی فتنه و ایجاد همگرایی میان مخالفین بود. هرچند میان خاتمی و هاشمی در این برهه توافقاتی برقرار بود،‌ اما این مسئله هرگز جای خود را به اعتماد حداکثری اصلاح‌طلبان به هاشمی نداد. با این وجود تمرکز بر انتخابات آتی از سوی همه‌ی اجزای فتنه مهم و حیاتی تلقی می‌شود.
اندیشکده برهان عمده دلایل چنین برداشتی را به قرار زیر می‌داند:
1. انتخابات راهکاری است مسالمت‌آمیز، کم‌هزینه و کارآمد که می‌تواند «تحرک سیاسی» یا به بیان دیگر «کنش سیاسی مطلوب» را به وجود آورد.
2. ایجاد تحرک سیاسی برای «طرح بهتر مطالبات»، «رسیدن به زبان مشترک سیاسی»، «همراهی و همگامی افراد نزدیک به هم (شبکه‌سازی)»، «امکان ارائه‌ی طرح و برنامه» و «امکان بسط سازمان‌دهی به اقصی نقاط کشور» ضروری است.
3. بیش از آنکه نفس شرکت در انتخابات مهم باشد، استفاده از «فرصت انتخابات» مهم است. در این راستا، استفاده از استراتژی سه‌بخشیِ «خلق موقعیت‌های مطلوب»، «بهره‌برداری از موقعیت‌های موجود» و «تغییر موقعیت‌های نامطلوب» بهره‌وری فرصت انتخابات را بسیار بیشتر خواهد کرد.
علیرضا علوی‌تبار در همین ارتباط می‌گوید: «در این انتخابات من اعتقاد ندارم و به نظر نمی‌رسد که شرایط به گونه‌ای باشد که بتوان بهبودخواهی حکومت (اصلاح‌طلبی) ایجاد کنیم. بیشتر باید به انتخابات به عنوان یک فرصت نگاه کنیم که در آن یک کنش سیاسی جمعی انجام دهیم؛ یعنی از این حالت انفعالی تجزیه‌شده‌ی محفلی به یک جریان جمعی تبدیل شویم. به بیان دیگر، از فرصت انتخابات استفاده کنیم.»[14]

گفتمان‌شناسی فتنه‌ی 9۲ (جریان فتنه)

با تمرکز بر مجموعه‌ی گزاره‌‌های تولیدی جریان فتنه چند نکته‌ی کلیدی به عنوان دال‌های مرکزی این گفتمان در شرایط حاضر قابل استخراج است. گزاره‌هایی همچون «بحرانی بودن وضعیت کشور»، «‌مسئول بودن مقامات عالی نظام در این بحران»، «تشکیل دولت وحدت ملی به عنوان تنها راه‌حل بحران»، «سازش با آمریکا و بازگشت به مسیر تنش‌زدایی و اعتمادسازی» در این گفتمان نقشی کلیدی را بر عهده دارند.
در این راستا، سیاه‌نمایی‌های بسیاری توسط افراد مختلف به خصوص اصلاح‌طلبان در خصوص وضعیت کشور صورت گرفت. هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از زنان اصلاح‌طلب می‌گوید: «این وضع که تمام فرهیختگان و دلسوزان کشور ناراضی باشند قابل دوام نیست.»[15]
بی‌بی‌سی فارسی نیز به نقل از عبدالله نوری می‌نویسد: «عبدالله نوری در مورد عواقب پافشاری حکومت بر ادامه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای هشدار داده و پیشنهاد کرده است که در این مورد رفراندوم برگزار شود.»[16]
بسیاری از افراد در این مدت کوشیده‌اند تنها راه‌حل برون‌رفت ایران از بحران ساختگی موجود را سازش با آمریکا معرفی کنند. عباس عبدی در این باره می‌نویسد: «هر گونه تفاهمی باید همراه با ‏ضمانت اجرای کافی و روشن باشد. در اختلافات فی‌مابین موجود ایران و غرب، ایران ابزار ‏کافی برای تأمین این ضمانت‌ها را دارد؛ همچنان که 7 سال پیش هم بر توقف موقت ‏غنی‌سازی توافق کرده بود، ولی هنگامی که اراده کردند، آن توافق را نادیده گرفتند و راه خود ‏را رفتند. این ابزار مهمی به عنوان ضمانت اجرای قوی در دست ایران است و ‏می‌تواند قوام‌دهنده‌ی هر گونه توافقی باشد. بنابراین نیازی نیست که جامعه و مردم را از تفاهم و ‏توافق بترسانیم و آن را مترادف عقب‌نشینی و ذلت معرفی کنیم. کافی است که شرایط انجام ‏یک تفاهم معتبر و واجد ضمانت اجرایی کافی و نیز تأمین‌کننده‌ی منافع دو طرف را شرح دهیم. ‏اینکه شب و روز و با تمسک به هر ذهنیت درست یا غلطی می‌کوشیم راه را مسدود اعلام ‏کنیم، نه خدمتی به کشور می‌شود و نه به سیاست خارجی کشور.»[17]
این در حالی است که اکنون جریان فتنه با مشکلات حاد سازمانی دست به گریبان است؛ مشکلاتی که اجازه‌ی کنشگری فعال را از این جریان سلب می‌کند و تداوم آن‌ها مخاطراتی جدی را به دنبال خواهد داشت. نبود احزاب قانونی قدرتمند، دربند بودن استراتژیست‌های فتنه، محدودیت‌های رسانه‌ای، فقدان شورای راهبردی بالادستی، تشتّت روشی و عدم انسجام سازمانی، شکاف راهبردی با بخش تندروی فتنه و فرسایش ناشی از مشی غیرمعتدل آن‌ها، عدم بازسازی سازمان رأی و سرمایه‌ی اجتماعی لطمه‌دیده بعد از فتنه‌ی ۸۸، عدم موفقیت پروژه‌ی اعتمادسازی مجدد از نظام و عدم همراهی برخی چهره‌های معتدل تنها بخشی از این مشکلات هستند.
با این همه، فرصت‌های جریان فتنه و عوامل انگیزشی برای امیدوار کردن آن‌ها کم نیستند. اصلی‌ترین این عوامل «اختلاف درونی اصول‌گرایان» و خصوصاً شکاف قابل توجه میان احمدی‌نژاد و اصول‌گرایان است.
عباس عبدی در این باره می‌نویسد: «تجربه‌ی چند سال گذشته نشان داده است که یک‌دست شدن قدرت، نه مفید است و نه ممکن و هر گونه کوششی برای رفتن ‏به سوی یک‌دست کردن قدرت برای قوام و کارایی بیشتر آن، کوششی بیهوده و بی‌ثمر است. از آنجا که پروژه‌ی یک‌دست کردن برای حذف رقبای دیگر است، هنگامی که به هدف حذف دیگران نائل شدند، اتحاد ‏ساختگی خودشان نیز از بین می‌رود و اصطلاحاً تقسیم بر دو و حتی سه و چهار می‌شوند. این شکاف و نقار بعضاً چنان سریع و ‏با خشونت و نفرت انجام می‌شود که هر کدام آنان خواهند گفت صد رحمت به رقبای قبلی!‏»[18]
آنچه در این میان اهمیتی فوق تصور دارد فرصتی است که جریان فتنه برای هجمه به ساختار نظام و مشخصاً رهبری در پیش رو می‌بیند. این فرصت با ضریبی غیرقابل تشابه با دوران اصلاحات، اکنون هدیه‌ی رفتار بخشی از دولت با جریان فتنه است. سرمایه‌گذاری طرف غربی بر شکاف موجود مسئله‌ای است که مشخصاً پس از جریان خانه‌نشینی در شعف رسانه‌های غربی دیده شد و دقیقاً همان مسئله‌، نقطه‌ی کانونی سرمایه‌گذاری غرب بر «فرصت جدید» بود.
علوی‌تبار به صراحت بخشی از این پروژه را این گونه فاش می‌سازد: «بخشی از مشکلات، ریشه‌ی سیستماتیک دارد؛ یعنی ریشه در ساختارهای توزیع قدرت و تصمیم‌گیری در کشور دارد و حتی با تغییر کارگزاران سیاسی نیز تکرار خواهد شد.»[19]
بر همین اساس، پیش‌بینی اینکه سناریوی انتخابات ۹۲ از ناحیه‌ی غربی‌ها با چه سرفصل‌هایی همراه باشد کار دشواری نیست. پُر واضح است که طراحی جدید، کاملاً عالمانه و ناظر بر رفع اشکالات فتنه‌ی ۸۸ خواهد بود. جریان فتنه در این طراحی کاملاً هماهنگ و مبتنی بر تقسیم کار عمل خواهد نمود و در صدد رسیدن به اهداف زیر است:
اولاً ضمن احیای مشروعیت فتنه‌ی ۸۸، نسخه‌ی جدیدی از آن رونمایی گردد. در حقیقت در این مدل «انتخابات» مترداف فتنه تفسیر و بیان خواهد شد.
ثانیاً با تبدیل گفتمان فتنه (سازش، نجات ملی و وحدت ملی) به عنوان تنها راه نجات کشور، به حیات گفتمان اصول‌گرایی به عنوان اصلی‌ترین فرصت پیش روی نظام پایان داده شود و به دلیل کم‌رنگ شدن مرزبندی میان جریان فتنه و بخش‌هایی از اصول‌گرایان، عملیات کم‌رنگ کردن مرزها در سال ۹۲ جای خود را به پروژه‌ی جذب دهد و مرگ گفتمان اصول‌گرایی را سرعت بخشد.
عباس عبدی می‌گوید: «هیچ یک از نیروهای اصول‌گرا قادر نیستند که به مطالبات اقشار جامعه‌ی متوسط و جدید پاسخ مثبت و جامعی دهند. اگرچه منشعبین اخیر از اصول‌گرایان، یعنی جریان دولت، تا حدی سعی کرده است که این خلأ را پر کند، ولی به دلیل آنکه در ارائه‌ی این شعارها صادق نیست، اعتماد مردم را هم جلب نمی‌کند، ضمن آنکه این شعارها را ناقص و مخدوش و حتی وارونه عنوان می‌کند. از این رو، مطالبات به‌زمین‌مانده‌ای که اصلاح‌طلبان عهده‌دار نمایندگی آن شوند به وفور وجود دارد.»[20]
علوی‌تبار نیز در این ارتباط می‌گوید: «بخش‌هایی از حاکمیت وضعیت بحرانی کنونی را درک می‌کنند. به علاوه می‌دانند که جریان‌های حاکمیت حداکثر ظرفیت خود را برای حل مشکلات کشور به نمایش گذاشته‌اند. باید به عنوان جایگزینی مطمئن و پیش‌بینی‌پذیر و برخوردار از تکیه‌گاه اجتماعی قدرتمند و دربرگیرنده‌ی کارشناسان و صاحب‌نظران قدرتمند، خود را آماده‌ی چانه‌زنی، مذاکره، مبادله و در صورت لزوم، سازش کنیم.»[21]
مجید محتشمی، سخن‌گوی جبهه‌ی اصلاح‌طلبان هم در این باره می‌گوید: «در شرایط کنونی که اصول‌گرایان به نفس افتاده‌اند، اصلاح‌طلبان شانس خوبی برای پیروزی دارند.»[22]
ثالثاً با استفاده از فرصت فشار اقتصادی غرب و با معرفی گفتمان سازش به عنوان شاه‌کلید حل مشکلات اقتصادی، حمله‌ای یک‌پارچه به رهبری به عنوان پرچم‌دار گفتمان مقاومت سازمان‌دهی شود.
در واکنش به شلوغی‌های 12 مهر بازار تهران، بلافاصله هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا، در یک کنفرانس خبری در واشنگتن، ضمن ارسال پیغامی به داخل ایران می‌گوید: «عامل اصلی این موضوع تحریم‌های غربی نبوده، بلکه اقدامات دولت ایران بوده است. تصمیمات دولت ایران که هیچ ربطی به تحریم‌ها نداشته بر وضعیت اقتصاد در داخل ایران تأثیر داشته است. البته تحریم‌ها هم تأثیر خود را داشته‌اند، اما این تأثیرات می‌تواند در کوتاه‌مدت برطرف شود، به شرطی که ایران به همکاری صادقانه با گروه 1+5 و جامعه‌ی جهانی تمایل نشان دهد.»[23]
رابعاً بی‌ثباتی در محیط داخلی، که عواقبی همچون ناکارآمدنمایی و ضعف مشروعیت حاکمیت را به دنبال دارد، الگوی مردم‌سالاری دینی جمهوری اسلامی ‌را در منطقه مخدوش می‌کند و ضمن کاهش اثربخشی آن در موج بیداری اسلامی‌، آبی بر آتش نگرانی غرب در این خصوص باشد.

راهکارهای اجرایی فتنه‌ی 92

اجرای مراحل فوق البته سازوکارهای متنوعی را می‌طلبد که بر همین اساس موضوع جلسات کارشناسی متعددی در اندیشکده برهان قرار گرفته و نتایج آنها به قرار ذیل مورد اشاره قرار می‌گیرد:
1. کارنامه‌ی اقتصادی جریان اصلاحات به دلایل متعددی قابل دفاع نیست و بزرگان این جریان فهم دقیق و نگرانی گسترده‌ای از این موضوع دارند. راه‌حل این مسئله در شرایط معطوف به انتخابات آتی، سیاه‌نمایی گسترده و تخریب سازمان‌یافته و به ظاهر مستندی است که از کارنامه‌ی اقتصادی دولت صورت خواهد گرفت. تحلیل محتوای رسانه‌های مکتوب و مجازی اصلاح‌طلب در چند ماهه‌ی اخیر، به وضوح، درستی این ادعا را اثبات می‌کند.
2. جریان فتنه همچنان با اجماع نخبگانی لازم برای معرفی کاندیدا فاصله‌ی معناداری دارد. مشکل اصلی این جریان ریسک بالای سرمایه‌گذاری بر کاندیدای رأی‌آور است، چرا که معلوم نیست نظام اجازه‌ی ورود چنین فردی را به عرصه‌ی انتخابات بدهد.
عباس عبدی می‌گوید: «درباره‌ی آقای خاتمی می‌توان گفت که نامزدی ایشان در شرایط کنونی (ماه‌های آینده را نمی‌دانم) از سوی حکومت به معنای مقابله‌جویی تلقی خواهد شد و این بر خلاف خط‌ مشی اصلاح‌طلبی است.»[24]
با این وجود تجربه‌ی ناکامی در انتخابات مجلس‌، اصلاح‌طلبان را به این نتیجه‌ی قطعی رسانده است که «اصل شرکت در بازی مهم‌تر از نتیجه‌ی آن است.» پیام نهفته در این حضور در وهله‌ی اول «احیای مشروعیت سیاسی» به عنوان آخرین فرصت بقای جریان فتنه است. علاوه بر آن، «فرصت انتخابات» آن قدر شایان توجه است‌ که دستاوردهای آن در منظر اصلاح‌طلبان هم‌سنگ پیروزی در انتخابات قلمداد شود‌. در فرصت انتخابات، به دلیل وجود حاشیه‌ی امن، امکان شبکه‌سازی اجتماعی‌، نقد فراگیر عملکرد نظام و اصول‌گرایان در حوزه‌های مختلف‌، جذب و آموزش نیرو، ایجاد اجماع و همگرایی در هرم مدیریتی جریان فتنه و مخابره‌ی زنده بودن این جریان به افکار عمومی و بسیاری ظرفیت‌های دیگر نهفته است‌.
البته نکته‌ی ظریف و شایان توجهی در اینجا مطرح است و آن اینکه خاتمی و جریان هاشمی در امیدواری نسبت به نتیجه‌ی انتخابات آتی اختلاف نظر جدی دارند‌. خاتمی شرایط موجود را چنانچه به همین منوال طی شود و اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ ندهد، با احتمال بسیار ضعیف پیروزی برای اصلاح‌طلبان تحلیل می‌کند، ولی جریان هاشمی معتقدند این بهترین و تنها فرصت پیروزی است. هرچند هم‌طراز دانستن این دو جریان خطایی فاحش است و نتایج تحلیلی غلطی را به دنبال دارد، اما در «فرصت» دیدن انتخابات پیش رو از ناحیه‌ی هر دوی آن‌ها هیچ تردیدی نیست.
3. اعتراف نظام به اشتباه فاحش استراتژیک در فتنه‌ی ۸۸ در زمره‌ی سازوکارهای مربوط به سناریوی انتخابات ۹۲ است. این اعتراف شاه‌کلید اعتبارزدایی از تصمیمات آتی مسئولان نظام است که نتیجه‌ی منطقی آن کاهش میزان نفوذ و خصوصاً قدرت بسیج عمومی رهبری است.
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای، ضمن اشاره‌ی تلویحی به مدیریت اشتباه کشور توسط رهبری، می‌گوید: «کشور باید توسط رهبری به مسیری که از "از اول بوده" برگردد و ما هم حاضر هستیم در خدمت ایشان ‌ـ‌ اگر بخواهند‌ ـ‌ کمک کنیم.»[25]
اصلاح‌طلبان معتقدند چنانچه به هر شکلی خطای برآورد نظام در فتنه‌ی ۸۸ به زبان مسئولان جاری شود، فایده‌ی آن تنها تزلزل در حلقه‌ی خواص نیست، بلکه در واقع نوعی جابه‌جایی قدرت نرم در سطوح بالا صورت گرفته و نهاد قدرت تضعیف شده است. برخی از گزاره‌هایی که اصلاح‌طلبان علاقه‌مندند نظام به اشتباه خود در خصوص آن‌ها اعتراف کند بدین قرارند:
- حصر رهبران فتنه
- زندانی کردن فعالین اصلاح‌طلب
- سرمایه‌گذاری خوش‌بینانه روی احمدی‌نژاد
- متهم کردن جریان اصلاحات به براندازی
- تعطیل شدن احزاب اصلاح‌طلب
- خارجی دانستن طراحی اعتراضات و ناآرامی‌ها
- تحدید و تضعیف پایگاه اجتماعی هاشمی رفسنجانی و خاتمی
4. اصلاح‌طلبان انتخابات شوراها را بسیار حائز اهمیت می‌دانند؛ تا آنجا که چند سال قبل محمدرضا تاجیک در مقاله‌ای شوراها را محلی برای آغاز فرآیند دولت‌سازی دانسته بود. این اهمیت از آن روست که شوراها با وجود اختیارات اندک، منابع مالی سرشاری دارند. از سویی هم اصول‌گرایان بر انتخابات آتی شوراها تمرکز چندانی ندارند و هم نظام بر حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراها چندان حساس نیست‌. از سوی دیگر، تلقی اصلاح‌طلبان آن است که ورود در شوراها زمینه‌ساز پذیرش رسمی حاکمیت برای بازگشت به قدرت خواهد بود.
۵. فارغ از مقتضیات موجود، اکنون جریان فتنه با موانع مهمی روبه‌روست؛ از جمله آنکه فضای کنونی، به دلیل امنیتی بودن، امکان هر نوع کنشگری فعال را از آن‌ها سلب نموده است. دیگر آنکه نظام کماکان از پذیرش جریان مشارکت‌کننده در فتنه‌ی ۸۸ به عنوان بازیگر فعال انتخابات آینده خودداری می‌کند. همچنین به دلیل عدم وجاهت سیاسی در بافت حاکمیت، امکان بهره‌برداری جریان فتنه از شکاف‌های موجود میان اصول‌گرایان به حداقل رسیده است. مشکل دیگری که اصلاح‌طلبان، در صورت تداوم وضع موجود با آن مواجهند، تولید فضای فرسایشی و ناامیدکننده در میان نخبگان این جریان است که در کوتاه‌مدت به بحرانی جدی‌تر تبدیل خواهد شد و کمترین عواقب آن پاک شدن کامل از حافظه‌ی تاریخی هواداران خواهد بود و همچنین ناامیدی غرب از توان جریان فتنه را به دنبال خواهد داشت.
عباس عبدی طی یادداشتی با بیان اینکه «اصلاح‌طلبان دچار دوگانگی راهبردی هستند» می‌نویسد: «با این نوع راهبردهای دوگانه، که به معنای دقیق، دوگانگی راهبردی است هم، نه تنها نمی‌توان گرهی از کار فروبسته اصلاحات را باز کرد، بلکه بر پیچیدگی گره راهبردی اصلاح‌طلبان افزوده خواهد شد.»[26]
راه‌حل بسیاری از مشکلات فوق ایجاد نوعی «تعامل با نظام» است که اغلب اضلاع فتنه به ضرورت آن پی برده‌اند و مخالفین این راهبرد در اقلیت‌اند. بنابراین ایجاد مفاهمه و تعامل با نظام در سطوح مختلف‌، دستور کار جدی جریان اصلاحات در چند ماه باقی‌مانده به انتخابات خواهد بود. رهبران فتنه معتقدند پیامی که به واسطه‌ی این تعامل بایستی به نظام برسد آن است که نظام نه می‌تواند و نه به صلاح است که اصلاح‌طلبان را از سپهر سیاسی کشور حذف کند. البته پیش‌شرط تحول نگاه نظام را «منتقل کردن ویترین فعالیت سیاسی اصلاحات از وضعیت رادیکال به دمکرات» می‌دانند.
۶. جریان فتنه به عنوان حلقه‌ی داخلی عملیات غرب علیه نظام موظف است سلسله اقداماتی را در جهت کارآمدی سناریوی طرف خارجی در داخل به انجام برساند‌. این سلسله اقدامات چند مرحله دارد:
- گام اول تمرکز بر حوزه‌ی اقتصادی و کوفتن بر طبل آنومی اقتصادی از طریق عملیات گسترده‌ی رسانه‌ای در داخل کشور است.
- گام دوم تشدید بحران اقتصادی و پیوند آن با بحران اجتماعی و پس از آن، کانالیزه کردن مطالبات اجتماعی به سمت رهبری است.
- گام سوم به وجود آوردن زیرساخت‌های لازم برای انتقال پیام غرب به مردم و زمینه‌سازی برای نا‌آرامی‌های اجتماعی است.
در همین رابطه، علوی‌تبار در یکی از مصاحبه‌های خود با بیان اینکه «در حال حاضر ما دچار نوعی بحران اخلاق اجتماعی شده‌ایم» تأکید کرد: «همه‌ی این بحران لزوماً توسط مسئولان قابل درمان نیست. بنابراین معتقدم دمکراسی درمان همه‌ی دردهای ما نخواهد بود، چرا که تلاش برای ایجاد تحرک و مشارکت جامعه باید هم‌زمان با تلاش‌های مسئولان برای ایجاد چنین فضایی صورت پذیرد. بنابراین نمی‌توان گفت کدام یک بر دیگری مقدم است.‏»[27]
- گام چهارم طرح گفتمان سازش به عنوان یک مطالبه‌ی فراجناحی و ارائه‌ی راهبرد نجات ملی در این خصوص است. در مرحله‌ی پایانی زمینه‌ی لازم برای نقد عملکرد رهبری در اداره‌ی کشور از سوی جریان فتنه مهیا خواهد شد.
۷. بخش معتدل جریان فتنه و خصوصاً شخص خاتمی بعد از فتنه‌ی ۸۸ به ضرورت بازنویسی نسخه‌ی اصلاحات دوم‌خردادی پی برده‌اند. این نسخه، آن گونه که عباس عبدی تأکید دارد، بایستی مبتنی بر ظرفیت‌های واقعی و نه اغراق‌آمیز جریان اصلاحات باشد و به جای تقابل با نظام، به فکر تعامل با آن از موضعی مستقل و قدرتمند باشد. در این بازنگری، تأکید بر استفاده از سیاسیونی است که کمتر برچسب رادیکال و برانداز خورده باشند، چرا که وجود آن‌ها برای نظام حساسیت‌زاست. پیش‌فرض دیگر جریان خاتمی آن است که جریان سبز فاقد آینده‌ی سیاسی است و جدا کردن حساب آن از اصلاحات ضروری است. دیگر آنکه گزینه‌ی براندازی از درون برای نظام کاملاً منتفی است و در شرایط فعلی بایستی از آن صرف نظر کرد. این جریان معتقد است در شرایط موجود طرف غربی عزمی راسخ دارد تا تکلیف نظام را یک‌سره کند و چنانچه اصلاح‌طلبان در این میانه با هوشمندی رفتار نکنند، ممکن است هزینه‌های اقدام غرب به پای آن‌ها نوشته شود.
۸. ضلع بالادستی فتنه اما چیدمان سازوکارهای منتهی به انتخابات را به گونه‌ی دیگری در نظر دارد. نقطه‌ی کانونی در هدف‌گذاری این گفتمان فراگیر کردن خط نقد رهبر معظم انقلاب است. در طراحی و سهم‌گذاری بازیگران این سناریو، بر ظرفیت بخشی از اصول‌گرایان نیز حساب شده است. برآوردهای موجود نشان می‌دهد این جریان فرادست در فتنه‌ی آینده هم به لحاظ گفتمانی و هم از حیث سازمانی شکل‌دهنده و اداره‌کننده خواهد بود‌، چرا که هم فرصت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را آخرین فرصت خود می‌داند و هم اینکه برآورد اتاق فکر این گروه از اقبال عمومی به کاندیدای مورد نظر حکایت دارد.
مبنای چنین برآوردی آن است که به زعم گروه مشاوران این جریان‌، مردم خواستار «اعتدال و سازش» هستند و می‌دانند که کاندیدای این گفتمان می‌تواند این کار را انجام دهد. از سویی طرف غربی مشکلی با این کاندیدا ندارد و از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان و گروهی از اصول‌گرایان در زمره‌ی حامیان وی خواهند بود. حاصل آنکه ورود این گفتمان و پیروزی آن، علاوه بر دفع خطر احمدی‌نژاد، به منزله‌ی مرگ گفتمانی اصول‌گرایان و لطمه‌ای اساسی به اعتبار مقامات عالی‌رتبه خواهد بود.
عباس عبدی در این باره می‌گوید: «اعتماد به اصلاح‌طلبان هم در حد مناسبی وجود دارد. حتی اگر آمارهای رسمی از انتخابات گذشته را هم ملاک بگیریم، این اعتماد را می‌توان دید. از این رو، اصلاح‌طلبان در نهایت و بالقوه در وضعیت مناسبی هستند و باید بکوشند که این وضعیت را از قوه به فعل درآورند. البته اگر هم نتوانند جایگاه گذشته‌ی خود را تمام و کمال بازسازی کنند، این وضع مفید حال اصول‌گرایان نیست، زیرا نیروهای طرفدار اصلاح‌طلبان به سمت محور رسمی قدرت نمی‌آیند، بلکه به مدارهای سیاسی فراتر از اصلاح‌طلبی سوق پیدا می‌کنند و چنین تحولی در هیچ شرایطی به نفع جامعه و حکومت نیست؛ به ویژه در شرایط حساس کنونی.»[28]
از این منظر، طرف غربی فواید سرمایه‌گذاری بر گفتمان «اعتدال و سازش» را بسیار پرقیمت و گران‌مایه می‌داند. «بِرایان مورفی»، عضو اندیشکده‌ی «بنیاد شورای امنیت آمریکا»، در مقاله‌ای در «واشنگتن‌ تایمز» می‌نویسد: «موضوع کاندیداتوری بالقوه‌ی رفسنجانی برای انتخابات آتی ریاست‏ جمهوری و یا حمایت وی از یک کاندیدای مشخص، موضوعی است که واشنگتن و غرب از آن استقبال خواهند کرد. گرچه وی سال‌هاست که به عنوان بخشی از حاکمیت ایران تلقی می‌شود، اما به عنوان شخصیتی انعطاف‌پذیر و چهره‌ای که بیشترین سازگاری را با غرب دارد نیز به حساب می‌آید.» او ماه گذشته در وب‌سایت شخصی خود اظهار داشت: «ما به تنش‌زدایی و ظرافت بیشتر در روابط خود با جهان نیازمندیم.»
مقدمات این سناریو از هم‌‌اکنون در حال انجام است که رئوس آن عبارت‌اند از: «اختلاف‌افکنی میان اصول‌گرایان»، «تشدید اختلافات تا مرز افشاگری اصول‌گرایان از هم» و «اعتبارزدایی از کارنامه‌ی مدیریتی اصول‌گرایان توسط خودشان».
هرچند انتخابات شوراها نیز از منظر این جریان حائز اهمیت است و مأموریت آن به حزب کارگزاران واگذار شده، اما تمرکز اصلی بر انتخاب کاندیدایی است که ویژگی‌هایی چون «عمل‌گرایی»، «اعتدال»، «کارنامه‌ی ‌خوب اقتصادی» و «نداشتن سوءسابقه‌ی سیاسی به منظور تضمین تأیید صلاحیت» را دارا باشد.

نقش ضلع خارجی جریان فتنه

برای آنکه به جامعیت تحلیلی برسیم لازم است تا «ضلع خارجی جریان فتنه» نیز در سناریوی مد نظر غرب جایابی شود. این بخش از فتنه متشکل از گروه‌های ضدانقلاب است که با محوریت شورای هماهنگی «راه سبز امید» مشغول فعالیت‌اند. از آنجا که حیات این جریان در دو سال اخیر به مخاطره افتاده است، فعالیت برای تأثیرگذاری در انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری، بیش از آنکه هدف غایی باشد، بهانه‌ای برای بقای این جریان محسوب می‌شود.
با این وجود، سرویس‌های جاسوسی غرب با ابزار این شورا در صددند در وهله‌ی اول به سامان‌دهی و انسجام نسبی اپوزیسیون بیرونی دست یابند. این جریان همچنین موظف به جمع‌آوری اطلاعات داخل کشور و ارائه‌ی برآوردهای منظم برای تعریف عملیات غربی‌ها در داخل و خارج کشور است.
هدف‌گذاری جدی‌تر شورای راه سبز امید «هیجانی کردن رفتار اجتماعی مردم» و در مواردی «موج‌سواری» بر هیجانات اجتماعیِ تولیدشده است. انجام فعالیت‌هایی برای محکومیت جمهوری اسلامی در بحث حقوق بشر نیز در فهرست مأموریت‌های این گروه قرار دارد. موارد دیگری نیز با استناد به سابقه‌ی چند ساله‌ی فعالیت این گروه قابل پیش‌بینی است که اجمالاً عبارت‌اند از:
- زیر سؤال بردن سلامت انتخابات، این بار با کلیدواژه‌ی رمز «انتخابات آزاد»
- تلاش برای افزایش منازعه‌ی قدرت در ایران
- تأکید بر گفتمان سازش به عنوان تنها گزینه‌ی رهایی
- بحران‌نمایی و تلاش برای اعلام ناکارآمدی دولت در ماه‌های پایانی
- تلاش برای احیای ناآرامی‌های خیابانی
- تلاش برای تأثیرگذاری منفی بر مشارکت مردم
- مستندسازی مجدد موضوع تقلب و تخلف

نقش جریان انحراف در فتنه‌ی ۹۲

برای دستیابی به تحلیلی جامع‌تر در خصوص انتخابات ۹۲ و فتنه‌ی احتمالی، پرداختن به نقش جریان انحراف نیز کاملاً ضروری و لازم به نظر می‌رسد.
جریان انحراف، به عنوان یک حلقه‌ی حاشیه‌ای در اطراف دولت، در حالی وارد فضای انتخاباتی آینده خواهد شد که به نظر می‌رسد حوزه‌ی فعالیت خود را در دو بخش مورد پیگیری قرار خواهد داد؛ دو فضایی که قطعاً به صورت مکمل یکدیگر عمل خواهند کرد:

1.حوزه‌ی عملیات سیاسی‌ـ‌اجتماعی

جریان انحرافی اصول‌گرایان نیازمند خلق یک «چهره» در جغرافیای سیاسی کشور است؛ چهره‌ای که می‌خواهد خود را به عنوان یک «پدیده‌ی جدید» ظهور و بروز دهد، اما بنا به واقعیت‌های موجود، جلوه‌گری‌اش چندان منطبق با گفتمان موجود انقلابی نیست. گفتمانی که به دلیل کارکردش، نیروهای ارزشی حاضر نیستند خواست و نقش تعیین‌کنندگی خود را بدان اعطا کنند و به راحتی در اختیار پدیده‌ی این جریان قرار دهند.
این جریان که از هم‌اکنون علقه‌های دهک‌های ارزشی را از دست داده و بنا به منظومه‌ی فکری‌اش، خود را دربردارنده‌ی حداقلی از پتانسیل جدید در سپهر سیاسی کشور می‌داند، بر این باور است که شعار استقلال و عدالت در کاشانه‌ی این جریان بروز و ظهور داده می‌شود و گفتمان مسلط آینده به سوی گفتمان آزادی (به تعبیر دقیق‌تر اعطای آزادی‌های فراسوی خطوط قرمز) میل خواهد کرد. لذا کسب علقه‌های دهک‌های بالا، که طبقه‌ی متوسط و طبقات بالا را شامل می‌شود، سخت مورد توجه آنان قرار گرفته است. البته این جریان برای کسب علقه‌ی دهک‌های پایین نیز برنامه‌ی دیگری دارد که در بخش دیگر بدان اشاره خواهد شد.
نگاهی به خطوط فکری این جریان نشان می‌دهد که آنان در جذب این علقه‌ها تلاش‌های بی‌شماری را ترتیب داده‌اند. ارسال این گراها اما تنها با دادن علائم کافی نیست، آنچه به تأکید مورد نیاز آنان است، ایجاد دوقطبی‌های مختلف است.
در حقیقت جریان انحراف خواهد کوشید تا قطب‌بندی خود را «ما در برابرِ...» تعریف و تفسیر کند که این سه‌نقطه می‌تواند عبارت باشد از نظام، روحانیت، اصول‌گرایان، ‌سپاه و...
از دیگر سو، طرح برخی مطالب توسط جریان انحرافی اصول‌گرایان در مقابل نظام اندیشگی، باورها و هنجارهای نیروهای ارزشی، گرایش شدید به بروز دادن سیاست‌های لیبرالیستی در حوزه‌ی اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و... دربردارنده‌ی این موارد است که:
1. جریان انحرافی در میان اصول‌گرایان برای خلق پدیده‌ی خود سخت نیازمند یک دوقطبی است؛ به شکلی که تعریف و تصویر مخلوق آن‌ها حتی به عنوان یک قطب منفی در جامعه چندان برای آنان مهم تلقی نمی‌شود.
2. این قطب منفی می‌کوشد با طرح مباحث ساختارشکن، کانون‌های مقاومت و فشار را در برابر خود شکل دهد تا در حقیقت بتواند جایگاه خود را به عنوان یک قطب تثبیت کند. بنا بر باور این جریان، شکل‌گیری این کانون‌های مقاومت و سازمان‌دهی عصبیت‌های بروزیافته می‌تواند دهک‌های بالا را، که در حال حاضر در مقابل این جریان هستند، مجذوب این جریان کند. تأکید یکی از مشاوران دولت اصلاحات مبنی بر اینکه در صورت کاندیدا شدن مهره‌ی این جریان، باید از آن حمایت کرد، چرا که خواست او با خواست آن‌ها هم‌پوشانی‌هایی دارد، در همین راستا قابل ارزیابی است.
3. از دیگر سو، جریان مزبور می‌کوشد تا با طرح برخی موارد همچون اینکه بخش‌هایی از بدنه‌ی اصول‌گرایان با توجه به عدم تعلق گرفتن سهم در برابر و روبه‌روی آن‌ها قرار گرفته‌اند، خود را مبرای از انتقادات اصول‌گرایان نشان دهد و ضمن به میدان آوردن پتانسیل و قابلیت حامل و چهره‌ی گفتمان موجود، انضمام حداقل حامیان و ظرفیت جدید را به سامان برساند.
همچنین این جریان با برخی طراحی‌ها به دنبال پیگیری محورهای فوق نیز هست:
الف) احساس بی‌قاعدگی سیاسی را در بخش‌هایی از جامعه پمپاژ کند؛ به این معنا که فرد چنین احساس و استنباط کند که قواعد و قوانینی که باید مناسبات سیاسی را تعیین و هدایت کند از میان رفته و قرار است قاعده‌ی جدیدی شکل گیرد.
ب) با شکل دادن به مباحث جدی هنجارشکنانه و ساختارشکنانه طی ماه‌ها و سال‌های آینده، پدیده‌ی خود را به عنوان یک نقطه‌ی گره سلبی (منفی) مطرح و مناسبات را حول قطب‌بندی جدید طراحی کند.
ج) با گفته‌ها و کردارهای خود جریان اصول‌گرایی را به عنوان یک جبهه‌ی متحد دچار انشقاق نماید و جریان رقیب را در خود جریان اصول‌گرایان تعریف و تصویر کند.
د) گرایش‌های فزاینده به یک محیط بحران‌زا و بحران‌زی را برای ادامه‌ی فعالیت‌های خود تعریف کند.
هـ) با توجه به نیاز این جریان به کار تشکیلاتی، آن‌ها به دنبال شبکه‌سازی در محیط‌های مختلف هستند و در این زمینه فعالیت‌های خود را شتاب بخشیده‌اند. در همین زمینه، ارتباط با برخی سرشبکه‌های دانشجویی، هنرمندان و اصناف، ایرانیان خارج از کشور، توجه به برخی اقلیت‌ها، جمع‌شدگی پیرامون دستور کارهای مختلف و گوناگون (متناسب با سلایق و علایق و مشی و مشرب‌ها) و... از جمله مواردی است که از هم‌اکنون بخش‌هایی از آنان در دستور کار قرار گرفته است.
و) از هم‌اکنون این جریان برای خود تأکید بر موارد ذیل را لازم‌الاجرا دانسته است:
-آوانگارد بودن (پیشتاز کنش‌ها و واکنش‌های نظری و علمی، سیاسی و اجتماعی)
-چندساحتی بودن (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی)
ـ ملی (مستقل و بومی) بودن، با تأکید بر چارچوب‌های فراخ هویتی «دینی‌ـ‌ایرانی»
ـ تشکیلاتی (‌اما نه لزوماً حزبی) بودن
-ایجاد تشکیلات منظومه‌ای و خوشه‌ای متکثر
-تعمیق و گسترش مجادلات کلامی‌ـ‌رسانه‌ای
-اصلی و فرعی کردن چالش‌های موجود جامعه
-تأکید بر «صورت» مبانی بدون داشتن دغدغه‌ی «سیرت» آن
-تلاش برای رادیکالیزه کردن هویت‌های ارزشی در برابر خود تا بالاترین سطوح ممکن
-تلاش برای شکل‌دهی به نظام نخبگانی مطلوب خود با تکیه بر استفاده از ابزارهای تشویقی، کنترلی، تحریمی موجود در مجوزها، امکانات و تسهیلات
-اتکای بیشتر بر اقلیت معتقد و تلاش برای ایجاد اقلیت‌های متعدد صنفی و قشری
-گشایش نسبی در فضای اجتماعی‌ـ‌فرهنگی
-تلاش برای ایجاد شکاف میان بازیگران (الیت) رسمی حکومتی (حاکمیت دوگانه)
-تلاش برای ایجاد شکاف میان «عمل» و «نظر» برخی نخبگان سیاسی
-کوشش جهت شکاف میان نظام اجتماعی و نظام سیاسی و قرار دادن نظام سیاسی در برابر وضعیت «پات» (مسلوب‌الاختیار شدن)
-گرایش فزاینده به یک نظام بحران‌زا و بحران‌زی
-ایجاد شکاف میان جبهه‌ی اصول‌گرایان از طریق انشقاق میان تشکل‌های انقلابی
-ایجاد وضعیت آچمز برای نظام جمهوری اسلامی
-ایجاد بن‌بست ساختاری برای نظام
-شلوغ کردن صحنه‌ی انتخابات به لحاظ تعدد کاندیدا
-تخریب و هجمه به شخصیت‌ها و گروه‌های مرجع
-تأکید بر دین حداقلی
-ایجاد بی‌قاعدگی سیاسی
-بی‌اعتباری رسانه‌های اصول‌گرا برای بی‌اعتمادسازی افکار عمومی به آن‌ها

2. حوزه‌ی اقتصادی

جریان انحراف برای جلب رأی دهک‌های پایین جامعه تلاش وافری دارد تا فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها را به عنوان دور جدیدی از تزریق مالی در دهک‌های پایین جامعه کلید بزند.
گرچه در این میان مجلس در خصوص اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها سخت مقاومت کرده است، ولی این جریان ضمن فرافکنی تلاش دارد این مقاومت و مخالفت را ابزاری برای شورش اجتماعی قرار دهد. در حقیقت این جریان گرچه در ساحت ذکرشده‌ی قبلی به دنبال بروز دادن هیجان‌نمایی است، اما در این ساحت تلاش دارد سیاست‌های معطوف به نیازهای روزمره (امپرسیونیستی) را مورد تأکید خود قرار دهد.
در این زمینه تحلیل اخیراً انتشاریافته در شبکه‌ی ایران قابل تأمل است: «پیام فتنه‌ی 88 که مبنایی سیاسی و اجتماعی داشت صرفاً در دهک‌های درآمدی 9 و 10 کشورمان مسموع بود و به دلیل همین محدودیت پایگاه طبقاتی، امواج فتنه‌ی 88 نه تنها فراگیر نشد، بلکه در یک بازه‌ی زمانی 8 ماهه‌ی موج‌آفرینی فتنه‌‌گران میرا شد، اما طراحان فتنه‌ی 92 با جمع‌بندی تجربه‌ی فتنه‌ی 88، اکنون 5 دهک درآمدی، یعنی دهک‌های درآمدی 3 تا 7 را هدف گرفته‌اند که در صورت تحقق اهدافشان، کشور را با مخاطراتی نظیر آشوب اجتماعی و اعتصاب روبه‌رو خواهند کرد.» این متن می‌کوشد تا با «وعده‌ی بزرگ»، از هم‌اکنون مزه‌ی پول هنگفت را به دهک‌های پایین جامعه بچشاند و القا نماید که توقف فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها در دهک‌های فرودست ایجاد حس محرومیت نسبی می‌کند و زمینه‌ساز آشوب‌های خیابانی در اردیبهشت‌ماه ۹۲ خواهد شد.
به بیان دیگر، با تأمل بیشتر می‌توان دریافت که جریان انحراف ضمن توجه و دامن زدن به «بلوای نان»، به دنبال ترکیب این راهبرد هم‌زمان با تحریم (به عنوان عامل خارجی) و شورش خودی علیه خودی (به عنوان فاکتور داخلی) است. همچنین این جریان می‌کوشد تا با سوژه قرار دادن دهک‌های پایین جامعه، آنان را متضرر از «سود آنی» و چیزی که متعلق به آنان است قلمداد کند و بازی دهد و با «فاقد امتیاز» خواندن آنان، فشارهای اقتصادی را متوجه بقای روزانه‌شان نماید تا شاید از این طریق بتواند زنجیره‌ای از اعتراضات را در سراسر کشور ایجاد نماید.
در مجموع با توجه به رفتارهای جریان انحراف می‌توان به صرافت تأکید کرد که جریان انحراف در انتخابات ۹۲، ضمن عبور از آرامش، به دنبال گره زدن شرایط اکسپرسیونیستی (هیجان‌نمایی) با شرایط امپرسیونیستی (سیاست‌های معطوف به نیازهای روزمره) خواهد بود.

پاس و آبشار فتنه و انحراف

در مجموع، با توجه به بررسی برنامه‌های طیف‌های مختلف داخلی و خارجی تأثیرگذار بر انتخابات آتی ریاست جمهوری، کاملاً مشخص است که فشارهای اقتصادی وارد آمده بر نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک فرصت جدی پیش روی جریان فتنه و انحراف قرار دارد و این دو جریان تلاش می‌کنند از اقتضائات موجود به صید راهبردهای خود در محیط داخلی بپردازند.
در این چارچوب، بررسی فعالیت‌های این دو جریان کاملاً نشان می‌دهد که آگاهانه یا ناآگاهانه، این دو جریان در توافق نانوشته به بازی پاس و آبشار روی آورده‌اند و هر یک به فراخور زمینه‌، امتیازگیری از حاکمیت را دنبال می‌کنند.
جریان فتنه و انحراف بی‌شک هر دو، اصول‌گرایی و گفتمان آن را مهم‌ترین رقیب خود می‌دانند و در این چارچوب به حمله به آن می‌پردازند. در شرایطی که جریان انحراف به تخریب جریان اصول‌گرایی می‌پردازد، فتنه‌گران به برجسته‌سازی آن مشغول‌اند و ضمن دریافت پاس، شدت حمله به این گفتمان را دوچندان می‌سازند. برای مثال، جریان فتنه تلاش دارد تا با تحریک جریان انحراف، به ایجاد گشایش سیاسی برای خود بپردازد.
اصلاح‌طلبان در این زمینه بر روی رفتارهای نوظهور احمدی‌نژاد حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند و بر بهره‌گیری از این رفتارها تأکید می‌کنند. علیرضا علوی‌تبار در این زمینه هدف احمدی‌نژاد از این رفتار‌ها را به این شرح تعریف و تفسیر می‌کند:
1. «مجموعه‌ی این مواضع، یک بازی طراحی‌شده برای ایجاد یک فضای رقابتی و نیز ایجاد نوعی اپوزیسیون نمایشی است؛ اپوزیسیونی که در انتخابات کارکرد داخلی دارد.
2. احمدی‌نژاد احساس کرده که در حال حذف شدن از دایره‌ی حاکمیت است و آینده‌ای ندارد. بنابراین با طرح این مباحث، در صدد ایجاد فضای لازم برای چانه‌زنی و امتیاز گرفتن است تا عمر سیاسی‌اش در نظام جمهوری اسلامی به پایان نرسد.
3. احمدی‌نژاد در شعارها و اقدامات اقتصادی‌اش موفق نبوده و با به بن‌بست رسیدن سیاست‌هایش احساس می‌کند که با تصویر نامطلوبی صحنه‌ی سیاسی ایران را ترک می‌کند و هیچ سرمایه‌ی معنوی و اجتماعی‌ای برای خودش ایجاد نکرده است. به همین دلیل، در حال تغییر روش است تا بلکه به شیوه‌ی دیگری بتواند سرمایه‌ی اجتماعی لازم را کسب کند. در واقع، مطابق این تفسیر، او می‌خواهد با چهره‌ای مظلوم و جذاب ‌‌ـ‌از لحاظ سیاسی‌ـ برای طبقاتی که خواستار مشارکت و آزادی سیاسی‌اند، عرصه‌ی سیاسی را ترک کند.»
در مجموع، اصلاح‌طلبان، با توجه به این تعاریف و تفاسیر، محور دوم را «نقطه‌ی طلایی بازی احمدی‌نژاد» ارزیابی می‌کنند و می‌کوشند تا از این راهبرد احمدی‌نژاد به عنوان یک فرصت برای خود بهره جویند و تلاش احمدی‌نژاد را در راستای سیاست‌های اصلاح‌طلبان مدیریت کنند.
علیرضا علوی‌تبار در این زمینه این مکانیسم را این گونه توضیح می‌دهد: «به نظر من، این اقدامات را نباید جدی گرفت. البته هر فرصتی، فرصتی است برای نقد مکانیسم‌هایی که ما را به اینجا رسانده است. انتقادهای امروز احمدی‌نژاد فی‌نفسه هیچ ارزشی ندارد، اما فرصت خوبی است که دیگران بتوانند سازوکارهایی را نقد کنند که کار را به اینجا کشانده است.»
وی در ادامه بر دو محور تأکید می‌کند و معتقد است باید از این 2 طریق به بهره‌برداری از این فرصت پرداخت. این دو فرصت از نگاه علوی‌تبار عبارت‌اند از:

الف) کشاندن احمدی‌نژاد به فضای معارضه با نظام

علوی‌تبار در این زمینه می‌گوید: «به حرف‌های جدید احمدی‌نژاد وقتی می‌توان اعتماد کرد که او لااقل در حوزه‌های تحت اختیار خودش، اقدامات سابقش را تا حدی تعدیل کند. اصلاح‌طلبان در صورتی می‌توانند از او در برابر اصول‌گرایان حمایت کنند که مجموعه‌ای از اقدامات دمکراتیک را از محمود احمدی‌نژاد مشاهده کنند.»

ب) تلاش برای گشایش فضای سیاسی برای اصلاح‌طلبان

تئوریسین اصلاح‌طلبان در این زمینه معتقد است که باید به پیامدهای کنش‌های جدید احمدی‌نژاد توجه داشت و برای جریان اصلاحات فضای جدیدی خلق کرد.
علوی‌تبار می‌گوید: «اگر نتیجه‌ی رفتارها کاهش بحران‌ها و گشایش فضای اجتماعی باشد، این به نفع همه است. اگر نیرویی که این کار را انجام می‌دهد، به صورت تصادفی و موردی این کار را انجام دهد، خیلی نمی‌توان روی عملکرد او حساب کرد؛ اما اگر مجموعه‌ای از اقدامات با هدف احقاق حقوق مردم و باز کردن فضای سیاسی جامعه محقق شود، در این صورت می‌توان درباره‌ی این نیرو بیشتر تأمل کرد.»
با توجه به مطالب گفته‌شده، می‌توان پیش‌بینی کرد که:
-جریان اصلاح‌طلب از این پس در رسانه‌های خود به تشویق برخی رفتارهای نوظهور احمدی‌نژاد می‌پردازد و مطالبات جدی‌تر را از وی درخواست می‌کند. مصاحبه‌ی صادق زیباکلام با روزنامه‌ی اعتماد را باید در همین راستا ارزیابی کرد. زیباکلام در این خصوص گفته است: «اصلاح‌طلبان باید به احمدی‌نژاد خوش‌آمد گفته و در عین حال، به وی یادآوری کنند که او یک گام برداشته و حالا منتظریم که گام‌های بلندتری در جهت تحقق دمکراسی در کشور بردارد.»
-اصلاح‌طلبان خواهند کوشید تا با فراخ کردن مطالب مورد تأکید احمدی‌نژاد، به سفیدکاری خود اقدام کنند و هویت و گفتمان خویش را «مسیر درست» طی سال‌های گذشته عنوان کنند.
-این جریان خواهد کوشید تا مدل «پاس و آبشار» را عملیاتی سازد و با هر رفتار نوظهور و غیرقابل تعریف جریان انحراف، به اجتماعی کردن این مطالب در راستای بهره‌برداری خود بپردازد.
-از دیگر سو، جریان انحراف بی‌شک خواهد کوشید تا نتیجه‌ی تحرکات اصلاح‌طلبان را در لحظه‌ی موعود مصادره کند و به نفع خود تغییر جهت دهد.

پی‌نوشت‌ها:

[1]http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121204_u07_noam_chomsky_interview_bbcpersian.shtml
[2] http://www.radiofarda.com/content/f4_us_sanction_reduce_iran_oil_export/24707010.html
[3]همان.
[4]http://ir.voanews.com/content/israel-premier-visits-europe-to-talk-about-iran/1519562.html
[5]http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/10/121004_l20_kf_israel_iran.shtml
[6]پیام فضلی‌نژاد، ٨ دی 1391، همایش شورای نگهبان در مشهد.
http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=459838
[7]http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120724_l39_analysis_neyshabour_unrest.shtml
[8]شرمن در مصاحبه با بی‌بی‌سی، 14 مرداد 91.
http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=99660&Serv=26
[9]http://isna.ir/fa/news/91071711251
[10]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
[11]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، 4 شهریور 91.
http://www.mehrnews.com/mobi/NewsDetail.aspx?NewsID=1679487
[12]اطلاعیه‌ی شماره‌ی یک جبهه‌ی اصلاح‌طلبان درباره‌ی انتخابات 92، منتشرشده در روزنامه‌ی مردم‌سالاری، 28 آذر 91.
[13]قدرت‌الله علی‌خانی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، 25 آذر 91.
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1743207
[14]علیرضا علوی‌تبار در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «میهن» (وابسته به علی کشتگر و شماری از عناصر ضدانقلاب فراری)، 9 مرداد 91.
[15] http://www.kaleme.com/1391/07/10/klm-114515/
[16] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120711_l10_nouri_nuclear_reform_greens.shtml
[17]سرمقاله‌ی 5 دی روزنامه‌ی اعتماد.
http://www.etemaad.ir/PDF/91-10-05/01.pdf
http://www.etemaad.ir/PDF/91-10-05/02.pdf
[18]مقاله‌ی عباس عبدی در روزنامه‌ی اعتماد، 27 آبان 91.
[19]http://www.kaleme.com/1391/06/06/klm-110805/?theme=fast
[20]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم 10/10/91
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
[21]http://www.kaleme.com/1391/06/06/klm-110805/?theme=fast
[22]محتشمی در مصاحبه با روزآنلاین 15/2/91
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-caf4fe5fa8.html
[23] http://www.asriran.com/fa/news/234840
[24]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
[25]هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه‌ی آرمان روابط عمومی، 16 مهر 91.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/10/121007_l39_rafsanjani_khamenei.shtml
[26]http://www.kaleme.com/1391/05/03/klm-107355/?theme=fast
[27]علیرضا علوی تبار در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا 23/8/91
http://www.ilna.ir/news/print_news.cfm?id=19673
[28]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع: سایت برهان