هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

58.دو تا چشم داشته باشید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

58.دو تا چشم داشته باشید

شاید شنیده باشید,زنی در «تهران» دارای دوازده چشم بوده! اما صد افسوس که یازده تا از چشمانش کور و یک چشم بینا داشت.دانش آموزی نامه نوشته بود که مادرم 12 چشم دارد, اما یازده چشم او کور و فقط یک چشم بینا دارد! وقتی کارنامه ی تحصیلی ام را از مدرسه به خانه بردم,یکی از نمراتم پایین بود.مادرم بدون اینکه به نمره های خوب من نگاه کند,اول نمره ی کم را دید و کارنامه را بر سرم کوبید که تو به جایی نمی رسی و شروع به نفرین کرد و مرا از خانه راند.ناراحت شدم و با خد گفتم : «به واقع کار خوب هیچ معنی یی ندارد,ولی اگر کار بدی انجام دهی,مورد توجه قرار می گیری!»

واقعا اگر خوب بیندیشید,در می یابید که رفتار ما پُر از ایراد است.در زندگی هم همین طور می باشد.مردی وارد خانه می شود.همسر مظلومش از صبح تا شب تمام کارهای خانه را انجام داده و زندگی بسیار زیبایی درست کرده و در انتظار دیدن همسرش لحظه شماری می کند! وقتی همسرش به هیچ یک از کارهای انجام شده,توجهی نمی کند و فقط یک کار انجام نشده را می بیند و آن را به رُخ همسرش می کشد,به واقع چه تصوری از رفتار او می تواند داشته باشد؟ اگر زن سالار باشد, همان لحظه تکلیفش معلوم است! ولی اگر نباشد,چای را برایش می آورد و در ذهن می گوید: «بخور! الهی زهر مارت شود!» حق هم دارد.در مورد خانم ها هم همین طور است.مبادا تمام خوبی های آقایان را نادیده بگیرید و فقط به یک شکست آنها گیر دهید و دایم گوشزد کنید.این گونه رفتارها در زندگی,بزرگترین آسیب را وارد می کند.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
57.از زندگی خسته شده ام!
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

57.از زندگی خسته شده ام!

برخی از آقایان یا خانم ها به محض اینکه کوچکترین اتفاقی در زندگی شان رخ می دهد,احساس خستگی می کنند و به جای اینکه با عقل,منطق,تدبیر و زیرکی در صدد رفع مشکلات برآیند,دایم می گویند: «خسته شده ام و کی می شود از این زندگی بروم!» در صورتی که رفتن آنها مشکلی را حل نمی کند.این کلمه,مثل میکروبی در زندگی ست و وقتی گسترش یابد,جسم و روح زندگی را نابود می کند.آیا تا به حال تصور کرده اید,این جمله چه معنی می دهد؟ مخصوصا در مقابل بچه ها,چه اثرات زیانباری در ذهن آنها بر جای می گذارد؟ اگر واقعا خسته شده اید,ادامه ی خستگی,فرسودگی ست.پس استراحت کنید تا رفع خستگی شود.خستگی را می توان با کارهایی مثل: مسافرت;دعوت کردن پدر و مادر همسر به خانه ی خود;چیزی به نام همسر نمودن;غافلگیر کردن همسر برای چیز زیبا و دیدن موفقیت فرزندان,از بدن بیرون نمود.اگر خانم ها از زندگی خسته شوند,موجب بی حوصلگی و ناراحتی آنها می گردد.این زمانی ست که به منزل وارد می شوید و کسی نیست به استقبال شما بیاید. این وضعیت,در نهایت به ضرر خودتان تمام می شود.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
56.چرا دخالت دیگران؟
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

56.چرا دخالت دیگران؟

مهمترین هدف هر انسانی که تشکیل زندگی می دهد,این است که در آرامش و آسایش زندگی کند.

خانواده خوب,یعنی زن و شوهری که با هم مهربان,با وفا و صمیمی باشند,به یکدیگر محبت و عشق ورزند,مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند و نسبت به اولادی که در آن خانواده متولد می شود,احساس مسئولیت کنند.

ارزش و مفهوم زندگی خیلی بیشتر از آن است که دیگران بخواهند آگاهانه و یا ناآگاهانه,آن را نابود سازند.در تمام تاریخ بشریت ثابت شده است که دخالت دیگران,نه تنها باعث سلامت زندگی نشده,بلکه موجب هلاکت آن نیز گردیده است;زیرا دیگران نمی دانند,هدف شما از زندگی چیست و یا حریم خصوصی زندگی تان چه گونه است؟ با تیشه ی خشم خویش, ریشه ی زندگی شما را نابود می کنند! مشکل زندگی خود را خودتان حل کنید و یا با پدر و مادری که واقعا دلسوز,صادق و با تجربه هستند,در میان بگذارید;در غیر این صورت به مشاوران متخصص نمی روید,بلکه به پزشک مراجعه می کنید.حال اگر شما نزد انسانی عادی بروید و او بیخود و بی جهت برایتان دارو بنویسد,حال شما بدتر خواهد شد که این,مشکل خودتان بوده است.پس در زندگی هرگز اجازه ندهید,دیگران برایتان تصمیم بگیرند.فرمان زندگی را در دست بگیرید و هر طور که خواستید,برانید.از جاده ی شیرین زندگی منحرف نشوید که انحراف از مسیر زندگی,مثل انحراف اتومبیلی از اتوبان است.

پیامبر (ص) می فرمایند:

«در روز واپسین,گناه کسی بیشتر است که درباره آنچه نمی داند,سخن گوید و مسلمانی خوب است که در آنچه مربوط به او نیست,دخالت نکنید.»



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
55.جابه جایی نقش ها,ممنوع!
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:11 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

55.جابه جایی نقش ها,ممنوع!

بعضی از مسلک های غلط,تنها به زنان اختصاص ندارد,بلکه گاهی مردان هم مریِد آن هستند و دنبال این مسئله می باشند که بگویند: «نه! بیاییم اجناس این ترازو (نقش های زن و مرد) را جابه جا کنیم.» حالا اگر این کار را انجام دهیم,چه می شود؟ جز آنکه به اشتباه بوستانی که به این زیبایی و نیکی پرداخته شده را خراب می نمایید؟غیر از این,کار دیگری نمی کنید, زن و مرد را نسبت به هم دچار تردید و دو دلی می نمایید و دست آخر,آن محبت و عشقی را که مایه ی اصلی کار است,از دست می دهید.

گاهی اتفاق می افتد,مرد در خانه نقش زن را پیدا می کند;زن حاکم می شود و به مرد دستور می دهد که این کار را بکن و آن کار را نکن.مرد هم دست بسته تسلیم است. چنین مردی دیگر نمی تواند,تکیه گاه زن باشد.زن پشتوانه یی خوب و محکم را دوست دارد.

گاهی اوقات,از این طرف مرد کارهایی را به زن تحمیل می کند.فرض کنید که تمام خرید,کار و سر و کله زدن با مراجعان,به عهده ی خانم است.چرا؟ چون من کار دارم و وقت ندارم.مبنا وقت نداشتن است! می گوید: «باید برم اداره و لازم است کارها را خانم انجام دهد.» یعنی کارهای بی جاذبه و سنگین,برای زن! البته ممکن است,چند صباحی سرگرمش کند, اما کار او نیست!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
54.باید زن را زن و مرد را مرد نگه داریم
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:11 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

54.باید زن را زن و مرد را مرد نگه داریم

قضیه حقوق زن,مسئله یی نیست که فقط مخصوص ایران و جمهوری اسلامی باشد.تصور نکنید که ما با جامعه ی خود می جنگیم.نه! این مبارزه یی تاریخی ست,یعنی در طول تاریخ به دلایل واضحی,زنان مورد ستم مردان قرار گرفته اند.دلیل واضح هم این است که,زن از لحاظ جسمانی ضعیف تر از مرد است.این امر روشنی می باشد.

صدای مرد,کلفت تر از صدای زن,قدّش بلندتر از قدّ زن و استخوانش درشت تر از استخوان زن است.خصوصیات خلقت مرد,مسلط و فعال,و زن,نرم و با انعطاف است.

تعبیرات اسلامی درباره ی زن,درست همان تعبیرات واقعی می باشد. اَلمَرأهُ رَیحانَه وَ لَیسَت بِقَهرمانه. عبارت اَلمَرأهُ رَیحانَه یعنی: ((زن گُل است.)) انسان با گُل چه کار می کند؟ نوع برخورد با گُل را گُل بشناسند و برخورد شایسته با آن بکنند,مایه ی زینت است و وجودش شاخص و بارز خواهد بود.در عبارت وَ لَیسَت بِقَهرمانه ,به معنای قهرمانی یی که در فارسی می گوییم,نیست.یک تغییر عربی ست که از فارسی گرفته شده.قهرمان,به طور خلاصه,یعنی مباشرِ امور. زن را به عنوان مباشر امور خودتان ندانید.تصور نکنید که شما رئیس هستید.کارهای خانه,بچه ها و امثال آن به عهده ی یک سرکارگر است.سرکارگر هم زن اسن و باید در برخورد با او,مثل یک رئیس عمل کنید.نه,قضیه اصلا این نیست.برخورد,برخورد حقیقی و مستقیم به سوی طبیعت زن است.زن نمی تواند طبیعت خودش را فراموش کند.اصلا مصلحت نیست که این کار را انجام دهد.به خاطر اینکه در نظام اُتمِّ طبیعت,این وضع موثر است.اگر جنسی را از لحاظ خصوصیات به آن جنس دیگر تبدیل کردیم,از کمال کاسته ایم.غیر از این است؟

ما باید زن را زن و مرد را مرد نگه داریم,تا این مجموعه کامل شود والا اگر مرد را در همه خصوصیات,خُلقیات,رفتارها  و وظایف و کارها,به زن تبدیل کردیم و زن را تبدیل به مرد نمودیم, کار غلطی را مرتکب شده ایم.

«فَلَیُغَیِرُن خَلقَ الله» این تعبیر خَلقَ الله که در قرآن است,به این معناست;یعنی ما آن نظام خلقت را که در این مجموعه لازم است,جنسی با این خصوصیات و جنسی با آن خصوصیات باشد,تا همدیگر را تکمیل کنند,از بین برده ایم.

با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری ,لازم است به منزلت و جایگاه زن پی برد.از این جهت که تحقیر زن,یعنی تحقیر فرزندان خودمان.اگر دختری حقارت مادرش را ببیند,دچار عقده ی حقارت می شود,نسبت به جامعه بدبین شده و تصور می کند,ارزش و منزلت او پایین است.وقتی فردی احساس کمبود کند,دچار مشکلات زیادی می شود و اعتماد به نفس خود را از دست می دهد.پس زندگی,ترازو یی ست که در یک کفه ی آن مرد و در طرف دیگر آن زن قرار دارد و هر دو برای زندگی مشترک و تربیت فرزندانی صالح و خوب,کوشش می نمایند.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
53.ضرورت ها و احساسات زن را درک کنید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

53.ضرورت ها و احساسات زن را درک کنید

از جمله وظایف مرد,درک ضرورت ها و نیازهای زن است.لازم است مرد احساسات زن را بفهمد,نسبت به حالش غافل نباشد و خود را صاحب اختیار کامل او در خانه نداند.

زن و شوهر,دونفر,دو شریک و دو رفیقند و هر کدام ظرفیتی از لحاظ فکری و روحی دارند.

لازم است مرد به زن کمک نماید تا عقب ماندگی هایی را که در جامعه داشته جبران کند.البته منظور از این عقب ماندگی ها,آن چیزهایی نیست که امروز به تقلید از فرنگی ها در جامعه ی ما مطرح می شود,بلکه مرد,معرفت,تحصیلات,پیدا شدن روح اندیشه و تامل در زن است.اگر زن می خواهد کاری انجام دهد یا در فعالیت های اجتماعی سهیم باشد,در حد اقتضای وضع زندگی خانوادگی,مانع او نشود.

مرد نباید کند,چون به کوچه و بازار می رود و با این و آن سر و کله می زند و یک شاهی صنّار پول به خانه می آورد,همه چیز دیگر مال اوست.نه! آنچه او می آورد,نصف موجودی این خانواده است.نصف دیگر,این خانه است.اختیارات نظر و نیازهای روحی خانم را در نظر داشته و این طور نباشد که چون مرد در دوران مجردی ساعت 10شب به خانه ی پدر و مادرش می آمده, حالا باید ملاحظه ی همسرش را بکند.

در قدیم برخی مردها,خود را مالک زن می دانستند.نه! این طور نیست.همان قدری که شما در محیط خانواده مختار هستید,زن هم حق دارد.چون از لحاظ جسمی ضعیف تر است, نباید به او زور بگویید و تحمل کنید.تصور اشتباه زور گفتن,دعوا کردن و تحمیل نمودن و.. را باید از ذهن دور کرد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
52.پرسش های جنسی
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

52.پرسش های جنسی

پرسش کودکان در مورد مسائل جنسی,امری کاملا عادی و طبیعی ست و هرگز نباید کودکی را به خاطر سوال کردنش,مورد نکوهش قرار داد.زیرا کودک از روی راستی و صداقت می خواهد بداند,و این پرسش,هیچ گاه نشانه ی انحراف و بی ادبی او نیست;حتا شاید میزان بهره ی هوشی او بالا باشد که بخواهد از مسائل آگاه گردد.بکوشید حتما با حوصله و تدبیر و اندیشه,در حد توان و ظرفیت ذهنی او پاسخش را بدهید.به هیچ عنوان دروغ نگویید,شاید او جواب سوال را بداند و جواب دروغ شما بسیار مسخره کننده خواهد بود.البته سوال کودکان علت های مختلفی دارد; در مرحله ی اول,همان حس کنجکاوی و خلاقیت او برانگیخته شود و یا ممکن است از روی سوال و رفتار دیگران ناشی شود و کودک بخواهد جلب توجه کند.مثلا در نظر بگیرید,شما به فرزندتان اصلا توجهی ندارید و او با طرح یک سوال نظر شما را به خود جلب می کند و خودش را در مرکز توجه قرار می دهد و شاید بیخود و بی جهت و بدون هیچ زمینه یی سوال عنوان شود که در این صورت,لازم نیست حساسیتی نشان دهید.بکوشید جواب سوال کودکتان را بدهید.شاید دیگران به شیوه یی بسیار بد و ناجور او را راهنمایی کنند که خطرش بسیار زیادتر است;پس سوالات را مبهم و آشفته جواب ندهید.خیلی ساده و با در نظر گرفتن منطق کودکانه پاسخ دهید.او را به سوالات دیگری که منحرف کننده باشد,سوق ندهید,قانعش کنید که از دیگران یا دوست خود نپرسد.حتما سن و سال کودک را در نظر بگیرید.پاسخ ها را محدود نمایید,او را مسخره نکنید و از شوخی بپرهیزید.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
51.آموزش صحیح تعالیم دینی
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

51.آموزش صحیح تعالیم دینی

((دین دهی)),مانع ((دین آموزی)),حجاب ((دین ورزی)) ست.

در ۀموزش دینی به فرزندان خود,از آنها مخزن متراکم اطلاعات درست نکنید و مطالب دینی را قبل از اینکه فرزندتان به شناخت برسد,در آن نریزید;زیرا آموزش دینی اگر با شناخت و پرورش حس دینی نباشد,مانع و حجاب بزرگی برای ((دین درونی))خواهد شد.

هیچ وقت دلخوش به حرکات ظاهری فرزند خود نباشید.

 

ای کرده به علم مجازی خو!                        نشنیده از علم حقیقی بو

 

سرگرم به حکمت یونانی                            دلسرد ز حکمت ایمانی

 

معرفت و شناخت دین,با مدرک و مدارج علم ظاهری حاصل نمی شود,بلکه با عشق و شناخت درونی به وجود می آید.نه با چشم سر,بلکه با چشم دل;نه با گوش سر,بلکه با گوش جان;نه در صورت ظاهر,بلکه در سیرت درون;نه با زبان دهان,بلکه با زبان قلب,نه با نمره و تکلیف,بلکه با عشق به وجود می آید.هدف از تربیت دینی,برانگیختن شوق و رغبت به خداپرستی و پی بردن به عملکرد لذت بخش دین است.

حضرت علی (ع) می فرمایند:

«نازل ترین و کم ارزش ترین درجه ی علم,آن چیزی ست که در حد زبان باز می ایستد و برترین و رفیع ترین آن,در جوارح و ارکان ظاهر می شود»

واقعا معلوم است,خیلی کوشیده ایم,حرف زده ایم و جایزه داده ایم تا فرزندمان نماز خوان شود,ولی نتیجه یی را که می خواستیم,نگرفته ایم.زیرا فقط به ظاهر کار اکتفا کرده ایم. در کلام حضرت علی (ع) بیشتر بُعد غیر کلامی مطرح است,یعنی علمی که با فهمیدن درست و عمل کردن به آن,به عمق درون انسان راه یافته باشد.

در فهم عمیق دینی,خدا را به خوبی و مهربانی یاد کنید.تا می توانید از مهربانی خدا بگویید و در آخر به جهنم برسید.ما در تربیت دینی عادت کرده ایم اول جهنم را به بچه ها معرفی کنیم, طوری که انها تصور می کنند,خدا فقط برای سوزادن انسان هاست!در صورتی که تمام سوره های قرآن با بخشندگی او شروع شده است.مراجعی داشتم که مادرش می گفت: (( از نان بربری,وحشت دارد.))علت را جویا شدم و فهمیدم مربی اش به او گفته بود: اگر دختری یکی از موهایش بیرون باشد,خدا یک جهنم دارد,مثل تنور نان بربری;او را روی تخته می گذارند و به داخل تنور می اندازند!دختر دچار احساس گناه,همراه با سوزش آتش شده بود.در صورتی که باید از الطاف خداوند بیشتر صحبت به میان آید.هر روزی که پروردگار به شما نعمتی ارزانی می دارد,در حضور بچه ها از آن یکتای بی همتا تشکر نمایید تا این تصویر زیبا در ذهن آنان شکل گیرد.

دل گفت مرا علم لدُنی هوس است            تعلیم بکن گرت بدین دسترس است

گفتم که:«الف» گفت:«دگر؟»گفتم:«هیچ»               در خانه اگر کس است,یک حرف بس است



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
50.شریک در اموال «عاقبت کار»
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:8 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

50.شریک در اموال «عاقبت کار»

شاید با نوشتن این مطلب بگویید,نویسنده بیش از اندازه از زنان دفاع می کند! در حقیقت این طور نیست: ((تو گیسوی بینی و من تار گیسو)) شما اکنون را می بینید.نگاهی چند به آینده داشته باشید که یک هشدار است.اگر در زندگی شیرین ما منیت مطرح نیست و زن و شوهر با آرامش در کنار همدیگر زندگی می کنند,هر دو زحمتکش این زندگی هستند,هر دو باید سهمی از این زندگی داشته باشند.آخر خدا را خوش نمی آید,دو نفر باشد و یا در بعضی از خانواده ها یک ابزار قدرت باشد.به چند دلیل بکوشید هر دو در زندگی مشترک در اموال خود شریک باشید:

1.زن باید یک دلخوشی در زندگی داشته باشد,ولو اینکه به مقدار کم باشد.

2.اگر خدای نکرده مرد زودتر زندگی را وداع گفت و زن با یک عروس و داماد غیر منطقی روبه رو شد,ممکن است بعد از سال ها رنج و زحمت ,آواره و دربه در شود.باور کنید خانمی 65 ساله ی بسیار با شخصیت و مودب,در حالی که شوهرش فوت کرده بود,به من مراجعه نمود.عروس و داماد ایشان عشق خارج از کشور به سرشان زده و با تحریک دیگران منزل پدری خود را که به نام مادرشان نبود,فروختند و مقداری را که قانون معّین کرده بود,به مادر داده و راهی خارج از کشور شده بودند.به طوری که این خانم را بعد از این همه امید و آرزو, آواره و سرگردان کردند.بعد از دو سال که تمام پول ها را در خارج از کشور خرج نموده و موفق نشده بودند,به ایران برگشتند;در حالی که نه شغلی داشتند,نه خانه یی و نه پولی و دوباره روی سر این مادر بیچاره ی مستاجر خراب شده بودند.به طوری که ایشان از شدت ناراحتی و تحقیر و اهانت روانی شده و هیچ کاری از دستش بر نمی آمد.بارها می گفت: ای شوهر! خدا تو را بیامرزد,اگر قسمتی از این خانه را به نام من کرده بودی,نه بچه هایت آواره بودند, نه همسرت به این بدبختی گرفتار شده بود.واقعا درست است.من معتقد هستم اگر مرد رگ غیرت دارد,باید زیر خاک هم به فکر ناموس خود باشد که دربه در و خانه به دوش نشود. چه اشکالی دارد,مقداری از اموال خود را در قید حیات یا غیر از قید حیات به نام همسر کند. او که با خود به جهان آخرت نمی برد! آخرالامر به بچه ها واگذار می شود.اما نه با پیسی و بدبختی, بلکه با افتخار و سربلندی.ما در دنیایی زندگی می کنیم که متفاوت با دوران قدیم و عهد جاهلیت است.باید آنقدر در زندگی تفاهم و درک همدلانه داشته باشیم که همه چیز به زندگی مشترک ختم می گردد و منیت معنی نداشته باشد و همه چیز «ما» باشد.ولی خانم های عزیز هم باید کاری کنند که این اعتماد در آقایان شکل بگیرد.زیرا ممکن است یک حس ترس در آنها باشد که مبادا زندگی را به نام خانم نمایم و یک روز برگشتم,جای ما پشت در حیاط باشد! بالاخره با اعتماد به نفس و اعتماد به هم نمودن,زندگی مشترک را شیرین کنید. البته این اعتماد باید کاملا با تدبیر و اندیشه و منطق همراه باشد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
49.شوخی حساسیت زا ممنوع!  
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:7 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

49.شوخی حساسیت زا ممنوع! 

برای سخنرانی در شورای دبیران به یک دبستان پسرانه رفته بودم.بعد از صحبت,یکی از معلمین عزیز مطلبی را بیان کرد که واقعا قابل توجه بود.می گفت: ((کودکی در برابر سوال معلم,یکی از حرف های شوخی پدر و مادرش را بدون انکه بفهمد,مطرح کرده بود.این حرف نه تنها از دید معلم جای تاسف داشت,از همه مهم تر در آینده که کودک متوجه رفتار و اعمال پدر و مادرش می شود,اثرات منفی بسیار زیادی دارد.شاید هرگز به خودش اجازه ندهد,نه آن معلم را ببیند و نه دوستانش را.بعضی از شوخی ها حساسیت برانگیز هستند و کودک را تحریک نموده و برایش سوال ایجاد می شود و اگر سوال کند,معلوم نیست چه جوابی را می خواهید به او بدهید.اگر بخواهید جواب صحیح بدهید,باز با شرمندگی مواجه می شوید.پس مجبور هستید دروغ بگویید که این دروغ نیز خطاست,زیرا اول او شما را به عنوان یک الگوی دروغگو می پندارد,از طرف دیگر وقتی بفهمد,شما را مورد تمسخر خویش قرار داده و چه بسا از شما متنفر گردد.پس دلیلی ندارد که در مقابل کودک خودش را کنترل کند.اگر خودتان بستر شوخی را فراهم نموده اید,از فرزند خویش بی دلیل انتظار نداشته باشید.خود کرده را تدبیر نیست!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
48.ورود دوستان به منزل,تا چه اندازه؟
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:6 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

48.ورود دوستان به منزل,تا چه اندازه؟

آنچه را می نویسم و می گویم,حاصل هزاران تجربه و مطالعه ی صدها کتاب است.یعنی دیده ها و شنیده های مستدل و مستند را برایتان بازگو می کنم.اگر شما دوران مجردی خود را سپری نموده و با دختری ازدواج کرده اید یا دختری بوده اید که با یک مرد ازدواج کرده اید,یعنی به زندگی مجردی خود خاتمه داده اید,باید کم کم از دوستان خود فاصله بگیرید.به اصطلاح شما «مرد» یا «زن» شده اید و وقت شما دیگر برای دوستانتان نیست,برای عشقتان است که زیر بنای یک زندگی را شکل می دهد.مبادا ازدواج کنید و باز بخواهید,دوستان خود را چون گذشته نگه دارید.هیچ اشکال ندارد,بگذارید هر چه می خواهند بگویند,این حرف ها دیگر بازاری ندارد.انسان باید به آینده و زندگی فرزندانش بیندیشد.هیچ دوستی یی تا ابد پایدار نمانده است.تربیت و موفقیت فرزندان و رشد و بالندگی زندگی در دستان زن و مرد است.سقوط و نابودی فرزندان را نمی شود به دیگران نسبت داد.

پس آرام آرام دوستان مجردی خود را رها کنید و این رابطه فقط در حد یک دوستی ساده باشد. در مرحله ی بعد,مردانی وجود دارند که دوستان خود را به منزل شخصی خود آورده و همسرشان باید چون کلفت برای انها پذیرایی کند یا اینکه به خانه ی پدرش برود.البته در حد معقول سالی یک بار اشکال ندارد.نه اینکه هر روز به بهانه ی دیدن شما بخواهند به منزلتان بیایند.خیلی مواظب باشید! هیچ وقت اجازه ندهید دوستان قدیمی شما بیش از اندازه وارد حریم زندگی تان شوند.اگر آنها هم تشکیل خانواده داده اند و رفت و آمد به صورت خانوادگی ست,هیچ اشکالی ندارد,ولی این هم در حد معقول پسندیده است.ولی موضوع بحث,آوردن دوستان مجرد به منزل و تا صبح گپ زدن و مسائل دیگر می باشد و تا همسرتان بخواهد حرف بزند,ناراحت شوید و داد و فریاد بزنید که زن گرفتم,اسیر شدم,آزادی ام رفت! نه,این گونه نیست.شما اسیر نیستید,بلکه در موقعیت دیگری قرار گرفته اید.یعنی از یک فضا به فضای دیگر رفته اید و از فضای بی هدف و زودگذر به فضای آینده نگر رهسپار شده اید.باور کنید تمام مشکلاتی که برای آقایان فراهم شده است,مثل اعتیاد و کارهای خلاف,تحت تاثیر دوستان ناباب آنها بوده است و منجر به بحران و نابودی یک زندگی شده است.انسان افسوس می خورد که یک فرزند بسیار مظلوم و معصوم باید گرفتار غم و غصه حاصل از عدم آگاهی پدر یا مادر خویش گردد.همچنین مسائل دیگری در مورد دوستان ممکن است پیش آید که ناگزیر از مطرح کردن آنها می باشم.خودتان می توانید قضاوت کنید.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
46.اولین و اصلی ترین نقش زن!   
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

46.اولین و اصلی ترین نقش زن!   

 آنچه در نقش زن اهمیتی ویژه برخوردار است,مسئله خانواده می باشد.البته برخی ها این طور حرف ها را در همان قدم اول با شدت رد می کنند و می گویند: (( آقا شما می خواهید زن را توی خانه اسیر و محبوس کنید و او را از حضور در صحنه های زندگی و فعالیت باز دارید.)) نه! به هیچ وجهقصد ما این نیست.اسلام هم این را نخواسته است.اسلام وقتی می گوید: ((و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر)). یعنی: ((مردان و زنان مومن در حفظ مجموعه ی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر سهیم وشریکند.)) و زن را نیز استٍنا نکرده است.مسئولیت اداره ی جامعه ی اسلامی و پیشرفت آن بر دوش همه است.بر دوش زن و مرد و هر کدام به نحوی به حسب توانایی های خودشان.بحث سر این نیست که آیا زن می تواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه.البته که می تواند,شکی در این نیست.نگاه اسلامی مطلقا این را نفی نمی کند.بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همه چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود,نقش خود را در خانواده نادیده انگارد؟نقش مادری و یا نقش همسری را؟ ما روی این نقش تکیه می کنیم.مهم ترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و معلومات و تحقیق و معنویت می تواند ایفا کند,آن نقشی ست که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر دارد.این از همه کارهای دیگر او مهم تر است.این همان کاری ست که غیر از زن کس دیگری نمی تواند انجام دهد و این مسئولیت را باید اولین و اصلی ترین نقش خود بداند.بقای نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان حفظ سلامت روحی جامعه و تسکین و آرامش و طمانینه در مقابل بی قراری ها و بی تابی ها و تلاطم ها به این وابسته است.این را نباید فراموش کنیم.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
45.صحبت از طلاق نکنید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

45.صحبت از طلاق نکنید

همیشه بکوشید کلماتی را در زندگی به کار برید که باعث استحکام زندگی شما شود و انچنان پایه های زندگی شما محکم گردد که با هیچ طوفانی نلرزد,نه اینکه همیشه بی خود و بی جهت صحبت از جدایی و طلاق نمایید.اگر بخواهید هر روز از آخرین حربه, یعنی طلاق,استفاده کنید,مثل کسی هستید که دایم می گوید: ((می خواهم بمیرم!)) این حرف ها کم کم از حالت شوخی به حالت جدی می رسد و چه بسا با دست های خودتان گور زندگی خود را کنده اید و خدای نکرده در این میان یک فرزند باشد.او چه گناهی دارد که باید بسوزد و بسازد و هر روز نظاره گر بحث و جدل دو انسانی باشد که همدیگر را نمی فهمند و آینده اش را در جهنمی می بیند که رهایی از آن معلوم نیست! با توجه به تمام بررسی های به عمل آمده از زندگی های جدا شده,خانم هایی که اسیر بچه و بیکاری و مستاجری می گردند و آنچنان لذتی نمی برند,چون به قول خودشان آنقدر از زندگی قبلی زجر کشیده اند که دیگر جرئت یک ازدواج دیگر را ندارد! مرد هم که باید یک عمر کار کند,مهریه بدهد و خرج بچه را تامین کند.اگر هم ازدواج کند,همسر جدیدش دایم به او خواهد گفت: ((تو اگر خوب بودی,همسر قبلی ات را نگه می داشتی.))و هزاران دردسر دیگر.تازه متوجه می شود که هیچ زنی,مانند همسر قبلی نمی شود.پس اگر واقعا راهی برای یک زندگی عادی وجود دارد, از طلاق دوری کنید که منفورترین چیزها در دادگاه خداوند است! یا به بزرگ تر هایی که صادق هستند,مراجعه کنید.به مشاور مراجعه نمایید,شاید گرهی از زندگی شما باز شود و در گرداب پُر تلاطم طلاق وارد نشوید.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
44.چرا ازدواج مجدد؟
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

44.چرا ازدواج مجدد؟

آقایان محترم!باور کنید هیچ غم و مصیبتی برای یک زن بالاتر از این نیست که شوهرش ازدواج مجدد داشته باشد.یعنی اگر یک زن پدر و یا فرزند خود را از دست بدهد,بعد از مدتی داغ پدر و یا فرزند را می تواند فراموش کند,اما داغ ازدواج را نه تنها فراموش نمی کند,بلکه تحمل آن هم برایش عین زهر خوردن است.اگر واقعا از همسرتان راضی هستید,اگر او از همه نظر برایتان خوب بوده و اگر فرزند خوب دارید,عاشقی چیست؟شاید بتوانید با تمام ترفندها ظاهرا همسر خود را با پول پشیمان و قانع کنید,ولی بدانید به هیچ وجه نمی توانید فرزند خود را توجیه نماییدبه قول خودشان می گویند: ((آن قدر از چهره ی پدرمان متنفریم که اصلا حاضر نیستیم بگوییم,این پدرمان است!)) مخصوصا دختران که حاضرند یتیمی خود را نظاره گر باشند,ولی با وجود مادر خود,شاهد حضور زن پدرشان نباشند.این پدیده آن قدر اثرات منفی دارد که قابل نوشتن نیست!تصور کنید در ذهن پسر یا دختر نوجوان شما چه می گذرد؟بد بودن مادر خود,حس شهوتتان,اشتباه شما,فریب خوردنتان و یا هر چیز دیگری که فکر آنها را به خود مشغول کرده است.باور کنید اگر آنها را راضی هم نموده اید,فقط ظاهر قضیه است.آنها نه تنها قلبا راضی نمی شوند,بلکه هرگز شما را نیز نمی بخشند.از طرف دیگر با آه و ناله همسر خودتان چه کار می کنید؟! این کار بسیار خطرناک است.مگر انسان تا چه اندازه عمر می کند که باعث این همه آزار و رنجش یک انسان دیگر گردد و یک زندگی شیرین را به باتلاق تبدیل کند!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
43.حریم خصوصی را حفظ کنید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

43.حریم خصوصی را حفظ کنید

به عنوان یک زن و شوهر,در زندگی خود مواظب باشید و کاری نکنید که بعدا منجر به بحران شئد.برخی خانواده ها ,فرزندان خود را خیلی کوچک و بدون فهم می دانند و در برابر آنها دست به هر کاری می زنند,غافل از اینکه چه اتفاقی در پشت این حادثه است.اگر توجه داشته باشید,پیامبر بزرگوار (ص) و حضرت امام صادق (ع) تاکید بسیار بر این امر دارند که: ((مراقب باشید هرگز بچه ها رابطه ی زناشویی خصوصی شما را نظاره گر نباشند;زیرا آنها در آینده تمایل به زناکاری و فساد پیدا خواهند کرد.واقعا این سخنان,ارزش علمی بالایی دارد و ثابت شده است که فرزندانی که چنین اتفاق هایی را دیده اند,امروز گرایش های بسیار زیادی به کارهای غیر اخلاقی دارند و چه بسا قربانی این امر شده اند.اینان نه تنها در منجلاب جنسی گرفتار شده اند,بلکه به نوعی اعمال جنسی را برای خودشان پذیرفته اند و حتا تمایل جنسی آنها همراه با انتقام بوده است.بارها مشاهده شده,خانواده یی از فرزند خود شکایت دارد و حتا به دلیل مشکلاتی که برای خود و دیگران به وجود آورده است,آرزوی مرگ او را دارد! ولی در بررسی های مکرر معلوم می شود,خانواده,مقصر اصلی این مشکلات نابخشودتی ست.

پس نگویید بچه ها نمی فهمند.تصور کنید حتا بچه یی که شیر خوار است,نَفَس شما موجی در ذهن او خواهد بود.بدترین شکل آن این است که سوال های جنسی آنها را به گونه یی نامناسب پاسخ دهیم,در صورتی که او همه چیز را می داند.دروغ گفتن,لجبازی و تنفر را در او ایجاد خواهد کرد.بالاخره انسان باید شرافت و کرامت خودش را زیر سوال نبرد و حتا در بعضی اوقات مواظب حرف های خود باشد.چه بسا شوخی ها ایجاد حساسیت می نماید و فرزند باهوش شما درک می کند که چه می گویید.او در ذهنش می خندد و شما را مورد بازجویی ذهنی خود قرار می دهد.باور کنید مراجعه یی داشته ام که به خاطر عشق و مسائل جنسی یی که از طرف خانواده با مانع روبه رو شده,تصمیم گرفته خانواده اش را نابود کند و چنین کاری کرده است!ولی بعد از بازجویی و تست های روانشناسی و بررسی های عمل آمده, معلوم شده است که بی بندوباری های پدر و مادر,باعث این حس در فرد شده است.این مشکلات ,غیر قابل جبران است.فقط یک لحظه تصور کنید,اگر تمام مسائل خصوصی زندگی تان چون فیلم در ذهن فرزندتان ثبت شده باشد,چه حسی نسبت به شما دارد؟



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
42.اهل تغییر باشید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

42.اهل تغییر باشید

هر مرد و زنی لازم است بکوشد,زندگی اش تغییر پذیر باشد;زیرا مولای ما حضرت علی (ع) می فرمایند: ((نگذارید حتا دو روزتان مثل هم باشد.)) خانم ها هر سال تغییری در وضعیت ظاهری منزل ایجاد نمایند,مثلا مبل ها را جابه جا کنند,میز آشپزخانه را تعویض نمایند,جای گُل ها را تغییر دهند,روکش مبل ها را با توجه به وضعیت مالی خود عوض کنند.لباس پوشیدن از رنگ های متفاوت و احساس برانگیز استفاده نمایند,رنگ های تیره و غمگین را در منزل استفاده نکنند.از وسایل آرایش متعدد و رنگ موهای متنوع در منزل استفاده نمایند.خلاصه, هر آنچه را که همسر شما در کوچه و خیابان و منزل دیگران میبیند,در منزل خودش باشد.تصور کنید از روز اول که ازدواج کردید,بیشتر اوقات,یک آدم بی روح بوده اید,کم کم زندگی شما خسته کننده می شود,شوهر شما فقط وظیفه اش کار کردن است و شما هم یک آشپز منزل هستید.هرگز این گونه رفتارها در زندگی کارساز نیست.

خوب توجه کنید,در محیط اطراف زندگی و شغلی همسرتان همه نوع آدمی دیده می شود و اگر شوهر شما درصدد مقایسه برآید و ببیند که در زندگی هیچ ندارد,فکرش خراب می شود. تصور کنید در محل کار شوهر شما,خانمی بسیار مودب با شخصیت,با لباس هایی شیک و تمیز و موقّر مشغول به کار است.حالا ایشان ظهر به خانه می آید,شما در منزل با پیراهن کثیف و موهایی که بر اثر خواب زولیده است,ظاهر می شوید و.. او چه فکر می کند؟ آیا اگر از دیگران بگوید,مقصر است؟ در این صورت,شما فورا نارحت می شوید و داد و فریاد می زنید. این رفتار ها پایه های اصلی زندگی هستند.شاید هم شما تصور می کنید,می کنید,غذا پختن و لباس شستن اصل است؟ در صورتی که سخت در اشتباه هستید.به ریزه کاری ها خیلی بیشتر توجه کنید.سپس از تمام امکانات موجود استفاده کنید تا به زیباترین وجه در منزل ظاهر شوید و ان شاالله که با این گونه رفتار,شما همواره برای همسرتان,زیبا و بهترین زن خواهید بود.طوری که او به شما افتخار کند و واقعا خدا را شُکر کند که چنین همسری را خدا به او داده است و حاصل زندگی تان فرزندانی پر مهر و محبت خواهند بود!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
41.زن,کانون عاطفه است
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

41.زن,کانون عاطفه است

این جمله زیبای پیامبر بزرگوار (ص) است که بسیار معنی دارد: ((زن باید بتواند در هر شرایطی از محبت خود در جهت ایجاد یک زندگی شیرین استفاده کند.)) زن باید چنان از نظر اشباع عاطفه در زندگی مواظب باشد که شوهرش هرگز فکر کوچک ترین محبتی از طرف دیگران نباشد.مرد نیاز به عاطفه و محبت زن دارد,اگر مردی از طرف همسر خود طرد شود و محبت بگیرد و یا چیزهای دیگری,مثل مواد مخدر,سیگار,مشروب,با رفیق بد نشستن,همیشه مشغول کار بودن و.. را جایگزین آن کند.وقتی شوهرتان وارد منزل می شود,باید با بهترین لباس و زیباترین اخلاق از او استقبال کنید.اگر خودتان نیز کارمند هستید,نقش همسری خود را از دست ندهید,زیرا وظیفه ی اصلی شما خوب همسرداری می باشد.خانم هایی که وقتی شوهرشان وارد منزل می شود,مثل یک کوه یخ هستند و هیچ احساسی ندارند,در حقیقت به خودشان ظلم می کنند,زیرا طراوت و محبت را از زندگی دور می نمایند.

بکوشید یک زن تغییرگرا باشید,لباس های متفاوت و تغییرات اساسی در زندگی استفاده کنید. بهترین لباس ها و زیباترین چهره ها را برای همسرتان مهیا کنید,نه مثل برخی خانم ها که در مقابل شوهر بی روح و بی تفاوت هستند,ولی وقتی به کوچه و خیابان می روند,بهترین لباس ها را می پوشند و بهترین آرایش های را انجام می دهند.آقایان هم مواظب باشند,در برابر احساسات ظریف همسرشان بی تفاوت نباشند که او شکسته شود.زیرا بارها دیده شده,زنی برای اینکه واقعا نقش همسری خود را خوب ایفا کند و پیش خدای خود مسئول نباشد,به بهترین و زیباترین لباس ها و رفتارها در مقابل همسرش ظاهر می شود,ولی او هیچ احساسی ندارد,انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است! سریال تلویزیو و روزنامه خواندن را بر خانمش ترجیح می دهد و فردا انتظار دارد که یک بچه ی خوب و درسخوان و مودب داشته باشد.هرگز محال است شما در زندگی سنگ باشید و بخواهید از لابه لای سنگ,گُلی رشد کند که طراوت داشته باشد.پس هر دو طرف مواظب رفتارتان در منزل باشیدو تا می توانید از زندگی لذت ببرید که فردا دیر است.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
40.در زندگی,((ما))باشید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:2 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

40.در زندگی,((ما))باشید

آن قدر در زندگی به هم اعتماد داشته باشید که هرگز بین شما فاصله نباشد,مخصوصا در مسائل مادی.مبادا برای همدیگر حسابگر باشید!یعنی اگر مرد حقوق خود را می گیرد و به دست خانم می سپارد,او باید چنان برنامه ریزی و خرج کند که شوهرش لذت ببرد! یعنی ببیند هیچ ولخرجی نشده است و زن,امانتدار خوبی بوده است;در نتیجه,چنان اعتمادی شکل بگیرد که اصلا ((تو و من)) وجود نداشته باشد.ولی وای از آن روزی که مرد احساس کند, خانمش در امانت,خیانت کرده است و چنان ولخرجی می کند که قبل از اینکه سر بُرج برسد,باید پول از دیگران قرض کند و دایم در گرفتاری ولخرجی های خانمش غوطه ور شود! مرد هم نباید آن قدر به همسرش اعتماد نداشته باشد که یک گاو صندوق بخرد و صبح که به او پول می دهد, بعد از ظهر حسابرسی کند یا خانم همیشه در التماس برای گرفتن هزینه ی منزل باشد و خودش را در مقابل فرزندش تحقیر کند تا بتواند مبلغی را به هر عنوانی بگیرد! زندگی, مشترک است, با هم فداکاری کنید,در تامین تمام نیازهای روحی,روانی,معنوی و مالی با هم تصمیم بگیرید تا لذت زندگی مشترک را حس کنید;چرا که هیچ طلایی عیارش از ((اعتماد)) بیشتر نیست.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
39.بگویید ((من))!
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

39.بگویید ((من))!

ما اکثرا عادت کرده ایم,دیگران را مقصر نابسامانی زندگی با خود بدانیم و خودمان را عامل موفقیت! اگر فرزند ما در مدرسه قبول شود,می گوییم: ((قبول شد)),ولی اگر تجدید آورد, می گوییم: ((تجدیدش کردند)) در زندگی هم همین طور است.اگر پیشرفتی در زندگی شما بوده است,حتما بخاطر هر دو شماست. هم زن و هم مرد در این موفقیت شریک هستند و اگر شکست هم هست,مربوط به هر دو طرف می شود.بارها مشاهده می شود که فرزندی موفق می شود,مادرش می گوید: ((شیر ما را خورده است!)) و اگر شکست نخورد,می گوید:  ((مثل پدرش کم استعداد است!)) چرا؟ فرزند شما,حاصل تربیت دو طرف است.هیچ وقت نگویید,مادر یا پدر او را تربیت کرده است.اگر می گویید مادرش او را این گونه تربیت کرده,پس معلوم می شود که شما از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده اید و همه مسئولیت ها را به خانم واگذار نموده اید و حالا با خیال راحت می گویید: ((مادرش مقصر است.)) باید عنان زندگی و تربیت را در دست بگیرید و هر دو با هم باشید,زیرا فرزند,حاصل زندگی مشترک زن و مرد است.همواره بگویید: ((من چه کرده ام؟ من چه نوع تربیتی داشته ام؟ من کجا کوتاهی کردم؟ نقش من در زندگی چیست؟ من چه وظیفه ایی دارم؟این وظیفه ی من است که ایجاب می کند..))این باعث می شود انسان به خودش بیاید و در رفع موانع موجود بکوشد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
38.مدیریت حل مشکلات
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

38.مدیریت حل مشکلات

هیچ زندگی یی بدون مشکل نیست.هر کس در زندگی به نوعی دارای مشکل است.قرار نیست که مشکلات در زندگی شما رسوخ کند و آن را تحت تاثیر قرار دهد,زیرا در این صورت مشکلات باعث ناراحتی شده و اثرات نامطلوبی بر زندگی دارد:

1.کم کم شما به واسطه ی عصبیت و غم,بیمار می شوید.

2.شاید عصبی شوید و بعضی مواقع به حد انفجار برسید و فریادی بزنید که عواقب خطرناکی داشته باشد.

3.ارتباط شما به واسطه ی غم و غصه,با دیگران قطع خواهد شد.

4.امید و موفقیت را از شما خواهد گرفت و موجب ترمز زندگی می گردد.

5.فرزند و همسرتان از رفتار شما خسته می شوند.

6.نه تنها مشکل حل نمی شود,بلکه اضافه می گردد.

پس بکوشید در موقع بروز مشکلات,یک مدیریت بحران تشکیل دهید و ببینید راه حل چیست.آن گاه به طور منطقی,مشکل را آرام آرام از جلو راه خود بردارید.در بعضی شرایط اگر نمی توانید از دیگران کمک بگیرید,کاری نکنید که بعدا پشیمان شوید.در مواجهه با مشکلات عجله نکنید و صبور باشید و یا توکل بر خداوند بزرگ و توانایی و استعداد خود,مسئله را آن قدر تجزیه و تحلیل کنید تا حل شود! زیرا برای حل یک مشکل,صدها راه وجود دارد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
37.چه بخواهید و چه نخواهید,شما با همسرتان ازدواج نموده اید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

37.چه بخواهید و چه نخواهید,شما با همسرتان ازدواج نموده اید

چه بخواهید و چه نخواهید,شما با همسرتان ازدواج نموده اید;چه دلخواه شما باشد و یا از او سیر شده باشید,باید موقعیت فعلی تان را بپذیرید.معمولا افراد,خودشان دست به انتخاب زده اند و همسر خود را برگزیده اند.در روزهای اول,آن قدر عاشق همدیگر بوده اند که روزی چندین بار تلفن می زدند و همدیگر را می دیدند,ولی فعلا بعد از چند سال,دیگر آن طراوت زندگی تمام شده است و به اصطلاح از همدیگر سیر شده اند! گاهی هنگام بروز مشکلات و ناراحتی ها مشاهده می شود که مرد و زن می گوید: ((من می خواستم با فلانی ازدواج کنم,ولی حالا بیچاره شدم!)) این حرف چنان خطرناک است که زندگی شما را به آتش می کشاند و این گونه خود بذر شک و حسادت را کاشته اید.شاید هرگز نتوانید این جمله را از ذهن همسرتان پاک کنید.واقعا چه معنی دارد,اگر زنی بگوید: ((من میخواستم با پسر عمه ام ازدواج کنم, در حالی که تو را انتخاب کردم.)) این کلمات باعث می شود,تمام ذهن شوهر را درگیر سر عمه اش نماید که آیا قبلا با خانم من آشنا بوده است و هزارن فکر دیگر.فرزند شما هم اگر بشنود,برایش برایش واقعا انزجار آمیز است و او هم هر موقع ناراحت شود, شاید تصور کند,کاش پدرم پسر عمه مادرم بود و مصیبت های دیگری که به دنبال آن می آید!شوهر هم هرگز اجازه ندارد بگوید: ((می خواستم با دختر خاله ام ازدواج کنم.)) آسیب این کلمه,خیلی بیشتر است و تا عمر دارید باید با هرچه خاله و دختر خاله هست,قطع رابطه کنید وگرنه زندگی شما جهنم خواهد شد!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
36.حرف زدن
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

36.حرف زدن

آقایان باید بدانند که خانم ها نیاز به صحبت کردن دارند.اگر شما بتوانید کاری کنید که آنها در روز حداقل 15 تا20 دقیقه حرف بزنند,دیگر طلاق مفهومی نخواهد داشت!شوهری که آموزش می بیند تا با همسرش حرف بزند و به حرف های او گوش دهد,قلب خانم را برای همیشه تسخیر نموده است.اگر مرد میان صحبت کردن,زن را نادیده بگیرید,حتما همسرش کم کم عصبی و کم حوصله خواهد شد و دایم می خواهد با عبارات منفی و بگو و مگو بحث را شروع کند.

فریاد زدن این است: ((لطفا به حرف من گوش بده!می خواهم آنچه برایم اتفاق افتاده,برایت بگویم!)) او پند و راه حل نمی خواهد,فقط می خواهد بگوید: ((حرف هایم را بشنو و به من اهمیت بده!)) در رابطه با فرزندان نیز چنین است.فرزندان شما چه پسر و چه دختر,می خواهند حرف بزنند و از شما تایید بگیرند.بی تفاوتی شما باعث خواهد شد,حرف ها را درونی کنند و شاید برای همیشه خلاقیت و توانایی سخن گفتن آنها در نطفه خفه شود! خواهان این باشید که برایتان صحبت کنند;پس چه برای همسر خود و چه برای فرزندتان موقعیتی را ایجاد کنید تا بتوانند حرف بزند,درد دل کنند و خود را بروز دهند.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
35.خنده,بیشتر از گریه!
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 35.خنده,بیشتر از گریه!

در زندگی بکوشید بیشتر بخندید و کمتر گریه کنید;زیرا خنده صدها خاصیت دارد و می تواند نقش یک داروی ارزان قیمت را داشته باشد.خنده,مثل آب سرد برای رادیاتور ماشینی می باشد که داغ کرده است.کارشناسان اعتقاد دارند,مغز از خنده خنک می شود,احساسات ,مثبت تر می گردد و ضریب اطمینان ذهن و روان بالا می رود.خنده,طوفان مغز انسان است و مثل شوک عصبی خفیف می باشد.با خنده مقداری اکسیژن به طرف سلول های بدن,به ویژه سلول های مغزی می فرستیم.اگر در زندگی خسته و افسرده هستید,خنده بهترین درمان است.خداوند بزرگ سه ابزار مفید در اختیار انسان قرار داده که عبارتند از: خواب,امید و خنده.

اگر شما به عنوان یک مرد و زن در خانواده بخندید,صورتی زیبا و عمری طولانی خواهید داشت. خنده,فشار خون را می کاهد,تعادل ظریف هورمونی ایجاد می کند و باعث افزایش هورمون کورتیزول می شود.همچنین سر و تونین بدن و یادگیری را می افزاید,تعداد ضربان قلب و کلسترل خون را می کاهد,زخم معده را درمان می کند و باعث ترشح اندروفین می شود,خلاقیت در فرد زیاد کرده و از سکته های مغزی جلوگیری می نمایند.اگر می خواهید زندگی شما شیرین و شیرین تر شود,بکوشید موقعیت هایی را در زندگی ایجاد کنید که خنده پیش آید.عصبیت و ناراحتی را کنار بگذارید و تصور نکنید برای مهم جلوه کردن باید اخمو و عصبی بود;چون برخی می اندیشند برای حفظ ابهت خود باید بداخلاق باشند و به این صورت, قدرت خود را حفظ خواهند.کرد این درست خلاف روش زندگی شیرین است.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
34.خلا عاطفی را پُر کنید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

34.خلا عاطفی را پُر کنید

می دانید که پسر,دختر و حتا همسر شما نیاز به محبت و عاطفه دارند و شما باید این نیاز را تامین نمایید.توجه کنید,دختر شما از نظر عاطفی نیاز به جنس مذکر و مونث دارد.جنس مونث,مادر,معلم و یا دوستانش هستند,ولی جنس مذکر کیست؟غیر از شما,عمو و دایی او؟شما که صبح سر کار می روید,دختر خود را نمی بینید و شب هم که بر می گردید,او خواب است.پس چه کسی باید از نظر عاطفی او را سیراب کند؟اگر خدا نکرده با این خلا عاطفی به سن بلوغ برسد,می دانید با خود چه کرده اید؟بدون شک فردا نظاره گر خواهید بود که خلاء عاطفی او را کسی پُُر کرده است که هرگز تصورش را نمی کردید,یک نا محرم دیگر!اگر پیامبر بزرگوار اسلام (ص) الگوی شما هستند,می فرمایند: ((فاطمه پاره تن من است.)) ببینید چه قدر دخترشان برایشان مهم لوده است! شما چه عذری دارید؟ لابد می گویید: ((پول و یا بازار به جای دختر من است!)) بکوشید با او روابط عاطفی داشته باشید,با دخترتان دست بدهید, او را ببوسید که پاداش بوسیدن فرزند باز شدن یکی از درهای بهشت است.

شما مادر عزیز! خلا عاطفی پسرتان را جبران کنید.نگذارید آن قدر تشنه وارد جامعه شود که فردا ده ها دوست دختر داشته باشد!به این جمله خیلی دقت کنید که حضرت علی (ع) می فرمایند:

((فرزندان خود را مطلق با زمان خویش تربیت کنید.))

منظور,امروز است.نگذارید فرزند عزیز و معصوم شما با خلا عاطفی وارد جامعه شود,زیرا وقتی وابسته شد,دیگر شما نمی توانید کاری انجام دهید,به قول سعدی که می گوید: ((من با چشم خود دیدم که جانم می رود.)) و در آن صورت حتا مجبور می شوید,خودتان مجوز ارتباط پسر یا دختر خود را با یک نامحرم صادر کنید که معلوم نیست این ماجرا به کجا ختم شود.

در این باره پیامبر بزرگوار (ص) می فرمایند:

((خدا رحمت کند پدری را که یاور فرزند خویش است.))

این فرزند آنقدر ارزش دارد که حتا در جهان آخرت به فریاد انسان می رسد! روایتی از حضرت محمد (ص) است که می فرمایند:

((کودکان شما در بهشت همچنان زالویند,وقتی پدر خویش را دیدند,به لباس او می چسبند تا او را به بهشت ببرند!))

ایشان همچنین فرزند را به عنوان میوه ی دل انسان می شمارند.آیا کسی حاضر است,این میوه را از بی آبی خشک کند؟ پس مواظب باشید که می گویند:

گرگ اجل یک یک از گله می برد           این گله را بین که چه آسوده می چرد

 

امروز میبینیم که دختران و پسران بدون هیچ هدفی در سن و سال پایین عاشق می شوند و وابستگی های افراطی به وجود آمده و ازدواج های بی هدف صورت می گیرد و بعد هم طلاق ! نگذارید فرزندتان آن قدر خلا عاطفی شما را احساس کند برایش هیچ چیز مهم تر از یک دوست جنس  مخالف نباشد و بی تدبیر تن به ازدواج بدهد.

((پس با محبت خود,فرزند خویش را سیراب کن!))



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
33.تبعیض,کُشنده ترین رفتارها
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

33.تبعیض,کُشنده ترین رفتارها

به عنوان یک زن و شوهر,تبعیض را از صحنه ی زندگی برای همیشه پاک کنید و هیچ گاه بین فرزندان و اقوام,تبعیض قایل نشوید.مبادا مردی آن قدر برادر و خواهرش برایش مهم باشد که هر کاری داشته باشند,انجام دهد یا همیشه به خانه ی آنها برود,از پدرش و مادرش حمایت کند,با آنها به مسافرت برود,پول به انها قرض بدهد,ولی غافل از اقوام همسر خود و هیچ توجهی نکند و آنها را به حساب نیاورد! از همه تلخ تر و بدتر مانع از روابط همسر خود با اقوام یا پدر و مادرش شود! این کشنده ترین رفتار است.شما چه گونه می اندیشید که به خانمتان می گویید: ((به برادر یا خواهرتان احترام بگذارد و غذا درست کند,ولی شما اجازه نمی دهید متقابلا او چنین کاری را انجام دهد؟)) یا شما خانم عزیز! دایم خواهر و برادرتان در منزلتان هتل کرایه کرده باشند,ولی به محض اینکه خواهر شوهرتان وارد می شود,عبوس شوید! این گونه رفتارها در زندگی مربوط به انسان هایی با کمبود شخصیتی ست که نمی توانند خودشان را با دیگران وفق دهند.شما اگر استعداد و هوش را قدرت سازگاری تعریف نموده اند و شما که نمی توانید با برادر یا خواهر همسرت کنار بیایید و روابط سالم برقرار کنید,بهره ی هوشتان را بسنجید و در صدد تقویت استعداد خود باشید.آن قدر این ارتباط ها مهم است که روانشناس بزرگ تاریخ, حضرت محمد (ص) می فرمایند:

((صله ی رحم بر عمر آدمی می افزاید و صدقه ی نهانی آتش خشم پروردگار را فرو می نشاند و ثواب صله ی رحم را زودتر از همه اعمال می نویسند. ))

همچنین می فرمایند:

(( بهترین مردم کسانی هستند که با خویشان مهربان ترند! ))

همچنین بکوشید عدالت را در روابط بین اقوام همسرتان بر قرار سازید.نکته ی دیگر اینکه,مبادا در مورد فرزندان خود نیز تبعیض قایل شوید;زیرا بسیار خطرناک است! خدا هر چه را آفریده, خوب آفریده است این ما هستیم که با دید بسیار ضعیف خود قضاوت می کنیم که چه کسی بهتر یا چه کسی بدتر می باشد.فرزند شما هم در هر شرایطی قرار دارد با توجه به تربیت و خون شما شکل گرفته و اگر بد است,باید ببینید چرا و به دنبال راه حل باشید.اگر به او بگویید: ((برادر یا دختر عمه ات بهتر است,تو مثل او باش!)) فقط دانه های حسادت را در این میان کاشته اید.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
32.ویروس زندگی
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

32.ویروس زندگی

انسان خود دارای عقل و شعور است,باید واقعیت ها را ببیند و بدون منطق قضاوت نکند.در زندگی ها بارها نظاره کرده ام که زن یا مرد پای حرف های دیگران می نشینند و به اصطلاح معروف (( مُخ آنها به کار گرفته می شود)) و آن قدر دهن بین هستند که تحت تاثیر قرار گرفته و حرف های دیگران را ابراز می کنند و بر سر همسرشان می کوبند! اگر شما فردی را به عنوان همسر انتخاب کرده اید,چرا در هنگام انتخاب,حرف های دیگران را گوش ندادید و حالا به فکر افتاده اید؟ طبق تحقیقات انجام شده,85% از حرف های دیگران یک ریشه ی حسادت,دخالت,انتقام ضربه زدن دارد.یعنی اینکه فردی می خواهد از همسر شما انتقام بگیرد,شما را غافلگیر می کند و شما هم آدمی ساده و زبان بین,تصور می کنید آنها دوست شما هستند.به خانه می آیید و شروع می کنید,ویروسی را در زندگی خود می ریزید.این ویروس ها,روز به روز زیادتر می شوند تا سیستم زندگی شما را نابود می کنند.هر کسی هر چه می گوید,بگوید,گوش کنید و بعدا از ذهنتان خارج نمایید و تصور کنید چه قدر زشت و بی معنی ست مردی حرف یک آدم مغرض را گوش کند و بیاید در مقابل فرزندش که عاشقانه در انتظار اوست,به خانمش عکس العمل نشان دهد و بگوید: ((می گویند تو این گونه هستی!)) و حس بدبینی را نسبت به مادر و خواهر یا همکار خود ایجاد کند و دیگران هم کنار بنشینند و بر سادگی شما بخندند!یا زنی که حرف مادر,خواهر یا کس دیگر را گوش کند و شوهرش را زیر سوال ببرد.هرگز این گونه حرف ها را گوش نکنید و اصلا حرف دیگران در شما اثر نکند.

پیامبر بزرگوار (ص) می فرمایند:

((در روز واپسین گناه بیشتر است که سخن گوید درباره ی آنچه نمی داند.))



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
31.چتر باران
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 3۱.چتر باران

این داستان را بخوانید: ((باران گرفته بود.مردی با چتر خود از خیابان می گذشت که دوستش او را دید و نزد او امد.هر دو زیر چتر رفتند تا خیس نشوند و به منزل رسیدند.بعد از چند روزی,دوباره همدیگر را ملاقات کردند.مرد چتر دار به دوستش گفت:اگر آن روز چتر نداشتم,خیس می شدی.دوستش گفت:بلی!خیلی ممنون!

دوباره بعد از چند روزی,همدیگر را ملاقات کردند.باز مرد چتردار به دوستش گفت:اگر آن روز که باران می آمد,چتر نداشتم,خیس می شدی.او نیز مجددا تشکر نمود.اما بعد از مدتی دوباره به هم رسیدند.این بار دوست بی چتر قبل از اینکه دوستش حرف بزند,او را کنار استخر آبی در یک پارک برد و با لباس به داخل آن استخر شیرجه رفت و آمد بیرون. گفت: ((آیا در آن روز بارانی,بیش از این خیس می شدم؟پس دیگر دست از سرم بدار!))

در زندگی اگر کاری برای همسرتان می کنید,هرگز بازگو نکنید و به رُخ او نکشید,زیرا ارزش آن کاملا از بین می رود و خودتان را نیز سبک کرده اید.وقتی به مناسبت روز زن یک چادر برای همسرتان می خرید,کاری بسیار خوب است و قابل توجه;اما اگر فردای ان روز بر اثر یک مشکل یادآوری کنید که دیروز چادر خریدم,ارزش کارتان را 50% کاهش داده اید.اگر روز دیگر برای بار دوم تکرار کنید,همسرتان چادر را می آورد و می گوید: ((دیگر این چادر را نمی خواهم, برای مادرت ببر یا اینکه آن را می سوزانم!)) واقعا راست می گوید!چرا کاری را که انجام می دهید,باز گو می کنید و اثر آن را از بین می برید؟ در این صورت,عادت می کنید و این رفتار نامطلوب را به فرزندتان نیز انتقال می دهید و احساسات او را نیز به همین گونه جریحه دار می کنید.وقتی یک کفش برای او می خرید,بارها و بارها می گویید تا اینکه کفش را به شما پس دهد!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
30.دوستی خود را ابراز نمایید و به آینده موکول نکنید
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:53 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 3۰.دوستی خود را ابراز نمایید و به آینده موکول نکنید

باشد.زن,شوهر خودش را تحسین کند و مرد هم با زبان از او تشکر عاطفی نماید.مواظب باشید دیگران آن قدر همسر شما را تحسین و تشویق نکنند که جای شما را بگیرند! یک مرد برای

تحسین و تشویق,بهترین ابزار هایی هستند که می تواند خستگی انسان را بکاهد. تحسین در همه جا هست;در نیروی نظامی,کلاس درس,اتاق بازرگانی و باید در منزل هم تشویق و تحسین,بیش از هر کسی به همسرش نیاز دارد.شما می توانیدبا یک جمله ی ساده و عادی او را نابغه کنید! خیلی از خانم ها می گویند: ((وقتی همسر ما از راه می رسد,با جمله یی تحسین آمیز,احساس نشاط را در او ایجاد می کنیم.)) برخی مردان سال های سال تلاش می کنند,اما دریغ از یک تحسین! این جملات را زنان بخوانند و خوب بیندیشند:

ستایش از همسرت را آن قدر به تعویق مینداز

که برگ های سپید بر ابروانش بنشیند,

و یا کشیش سرود وداع را بر فرازش بخواند;

زیرا در آن موقع هر چه قدر هم که فریاد بزنی برای او اهمیتی

نخواهد داشت.

او نخواهد فهمید که برایش چه قدر اشک ریخته ای!

اگر تصور می کنی او لیاقت ستایش و تحسین را دارد,

الان بهترین وقت است!

زیرا وقتی مُرد,

دیگر نخواهد توانست سنگ قبرش را بخواند!

پس هر فردی در زندگی می کوشد,چه وظیفه اش باشد و چه نباشد.این نیاز تحلیل داردوشما آقایان حتا با شاخه یی گل هم که شده از همسرتان تشکر کنید.آن قدر این کار خوب و ارزشمند است که نمی توان برایش حد و اندازه گذاشت,ولی توجه کنید که هدیه ی ارزان با عواطف و سپاس ,بهتر از هدیه ی گران بی عاطفه است.این رفتار را کم کم به فرزندان خود منتقل کنید.البته وقتی فرزند شما نظاره گر رفتار شما باشد,خود به خود این رفتار در او شکل می گیرد.

پیامبر بزرگوار (ص) می فرمایند:

(( سرِ مرد را چنین می بُرند که در پیشگاهش از او تمجید کنند.))



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
29.لجبازی,ساییده شدن ستون های زندگی ست
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 2۹.لجبازی,ساییده شدن ستون های زندگی ست

اگر باهم مشکلی دارید,لجبازی نکنید.زیرا لجبازی,مسابقه یی ست که هر دو طرف به سوی نابودی رقابت می کنند و آن قدر خودشان را زجر می دهند که منتظر آتش بس این جنگ هستند و در این میان,ممکن است دست به کارهایی بزنند که تبعات ان خیلی سنگین و غیر قابل جبران باشد! اگر در مسابقه لجبازی,شخصی یکدنده باشد و نخواهد به حالت عادی برگردد,زندگی او روز به روز تلخ تر می شود.خانمی بر اثر لجبازی با شوهرش خانه را ترک و به اصطلاح قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته است,ولی شوهر یکدنده ی او به هیچ قیمتی راضی نمی شود که بپذیرد اشتباه کرده است.خانم به هر دری که زده است,از تلفن,ریش سفید و غیره,شوهر می گوید: ((هرکس رفته,با پای خودش برگردد.)) این خانم که دو فرزند دارد,چه ضربه ی مهلکی می خورد..!

اگر برنگردد,تکلیف فرزندان و زندگی اش در دست کیست؟شاید شوهر لجباز او جایگزین انتخاب کند و اگر برگردد,با حقارت و سرخوردگی می آید و چه قدر برایش سخت است! چرا باید این بازی شروع شود که این گونه عواقب زیانبار داشته باشد؟اگر در زندگی یک نفر هم دست به لجبازی زده است,دو نفر نشوید! البته آن یک نفر هم اشتباه می کند.برای چه کسی لجبازی می کنید؟برای کسی که چه قدر او را دوستش داشتید! مگر او عوض شده است؟مگر او پدر یا مادر فرزند شما نیست؟اگر او بیمار شود,شما نباید هزینه کنید؟

در هر صورت عواقب,لجبازی متوجه طرفین می باشد و از همه مهم تر,مبادا فرزند شما نیز یاد بگیرد و همان بلا را سر شما بیاورد که در این مورد هیچ چیز نمی توانید بگویید.مثلا نوجوانی که لجبازی می کند و دیگر درس نمی خواند و هر چه به او می گویید فایده ندارد,در نتیجه سرنوشت او تغییر می کند.در حقیقت,خودتان به او آموزش داده اید.به جامعه نگاه کنید.. چه جوان هایی که اسیر لجبازی شده اند و خودشان را بیچاره کرده اند!پس منطق,منطق و منطق!



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..
28.آسپرین زندگی چیست؟
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

۲8.آسپرین زندگی چیست؟

تصور کنید شوهرتان از صبح چندین ساعت مشغول کار بیرون از خانه بوده و با صدها مشکل روبه رو شده است;محیط کار,برخورد با دیگران,شلوغی و حالا به منزل آمده,خستگی تمام وجود او را گرفته و آرام و خسته لباسش را روی دستانش آویزان کرده و وارد اتاق می شود.می دانید چه چیزی می تواند خستگی او را بکاهد؟نگاه محبت آمیز و نوع لباسی که شما بر تن دارید,خیلی تاثیر گذار است.از همه مهم تر روابط جنسی بر نشاط و شادی فر می افزاید و موجب تجدید قوای روحی می شود,زیرا رابطه,بهتر از آسپرین,تنش های روزانه و فشار روحی را درمان می کند و حتا می توان وزن زن و مرد را کنترل کرده و خلاقیت مرد را بیفزاید.پس زن یک هنرمند ماهر در برآوردن نیازهای شوهرش می باشد.

روانشناسان عقیده دارند که هر مرد دو نیاز دارد که توسط همسرش برآورده می شود و هیچ گاه از ذهنش پاک نمی شود:

1.روابط جنسی صمیمانه.

2.تحسین و مطرح کردن او.

باور کنید این نیاز,یکی از مهم ترین نیاز های انسانی ست و زن و شوهر باید در تامین نیاز های همدیگر بکوشند.مبادا مردی در خانه,مثل سنگ باشد و به هیچ چیز توجه نکند و همه فکرش پول,ماشین و خانه باشد.یا زنی تصور کند خانه داری و تمیز نگه داشتن خانه,کار شاقی ست.همچنان که فرموده اند: ((خوب شوهر داری,مثل جهاد در راه خداست.)) واقعا این احادیث قابل توجه نشان می دهد که اسلام چقدر به ظرافت های زندگی اهمیت می نهد! پس به عنوان زن و مرد در این گونه مسائل خسیس نباشید.اقتضای این خلقت,کار خداست که می فرماید: (( در کنار شما ,همسران را آفریده ام حلال و حلال از وجود همدیگر لذت ببرید.)) تا خدای نکرده زن و یا شوهر تشنه وارد جامعه نشوند,چرا که دست شیطان قوی ست و پشیمانی فایده یی ندارد.



:: موضوعات مرتبط: زندگی شیرین می شود اگر..