هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

نمي‌خواهم مادر بدي باشم
چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ ساعت 1:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


«چرا اين پسر كوچولو اينقدر بداخلاق است؟»، «چرا اينقدر گريه مي‌كند و دائم نق مي‌زند؟» و... اينهاسوال‌هايي بود كه هميشه شارلوت درباره برادرش جولين، مي‌پرسيد. شارلوت فقط 9 سال دارد، اما اصلا نمي‌تواند گريه‌هاي جولين 4 ساله را تحمل كند.

البته من هميشه به او تذكر مي‌دادم و مي‌گفتم نبايد درباره برادرش اين‌طور صحبت كند و او را بداخلاق و نق‌نقو صدا بزند، ولي حر‌ف‌هايم فايده‌اي نداشت و شارلوت باز هم همين رفتار را ادامه مي‌داد.

جولين هميشه براي رسيدن به خواسته‌هايش داد مي‌زد، گريه مي‌كرد و بچه‌اي بداخلاق و لوس شده بود. شارلوت هم دائم با او دعوايش مي‌شد و به من شكايت مي‌كرد. گاهي حس مي‌كردم بدبخت‌ترين آدم دنيا هستم؛ مادري كه نمي‌داند بايد چه كار كند و نمي‌تواند خانواده‌اي آرام داشته باشد..

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زنان
:: برچسب‌ها: كودك, نمي‌خواهم مادر بدي باشم