چند سطر نوشته شده روي
كاغذ و يك خودكار آبي، تنها يادگاري كه سالهاي سال از پدر باقي مانده بود.
هروقت دلش هواي پدر را ميكرد، سراغ صندوقچه قديمي ميرفت و با احتياط
آخرين دستنوشتهاش را ميخواند: «وصيت يک معلم که از 18 سالگي تا امروز که
در 35 سالگي است، جز تعليم کاري نکرده و جز رنج چيزي نيندوخته است، چه
خواهد بود؟ جز اينکه همه قرضهايم را از اشخاص و بانکها با نهايت سخاوت و
بيدريغي، تماما واگذار ميکنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوت قطع
نکردند) و فروش کتابها و نوشتههايم و آنچه دارم و ندارم و حقوقش آنها را
بپردازد. همه اميدم در درجه اول به پسرم «احسان» است و...» هميشه به اين
جمله كه ميرسيد، اشك تمام چهرهاش را پر ميكرد و دلش باز براي مهرباني
پدر تنگ ميشد...
يكي از ديون الهي كه در تمام اديان آسماني
بسيار به آن سفارش شده است، نوشتن وصيتنامه پيش از مرگ است. در وصيتنامه
داشتههايمان هرچه که باشد، در چند جمله خلاصه و براي ديگران تعيين تكليف
ميكنيم كه پس از مرگمان دچار سرگرداني نشوند و بدانند با مالي كه از ما به
جا مانده چه كنند. بيترديد نوشتن وصيتنامه ميتواند يك هشدار باشد كه
مرگ همين نزديكي است. كارشناسان در گفتوگو با هفتهنامه سلامت تاثيرات
نوشتن وصيتنامه را بر روح و روان انسان از ابعاد گوناگون نقد و بررسي
کردهاند.
حجت الاسلام ابوالفضل صابري اراكي، كارشناس مذهبي ميگويد
وصيتنامه عمر را طولاني خواهد كرد. نوشتن وصيتنامه، از نشانههاي حقيقي
ايمان است. اين ايمان ميتواند در دين اسلام خلاصه شود يا در اديان الهي
ديگر. تمام پيامبران صاحب كتاب و شريعت، پيروان خود را به داشتن برنامه
سفارش كردهاند و نوشتن وصيتنامه، يكي از همان برنامههاي مدوني است كه هر
انسان مومني بايد داشته باشد. از ديوني كه خداوند بر عهده انسان گذاشته
است، نوشتن وصيتنامه و ساماندهي به اموال پيش از مرگ است. ديني كه عمل به
آن، بر عمر انسان ميافزايد و انگيزه را براي ادامه زندگي بيشتر خواهد كرد.
وصيتنامه، ياد مرگ را زنده ميكند
خاصيت
انسان، فراموشي است و انسان بيشتر اوقات از ياد مرگ غافل ميشود و فراموش
ميكند كه زندگي كوتاه و دير يا زود وقت رفتن است. خاصيت نوشتن وصيتنامه،
زنده كردن ياد مرگ است. هنگامي كه انسان براي نوشتن وصيتنامه اقدام
ميكند، ناخواسته به ياد مرگ ميافتد و به اين نكته پي ميبرد كه دنيا محل
گذر است و انسان جاودان نيست. زنده كردن ياد مرگ، تلنگري است بر رفتار و
كردار آدمي و هشداري بر كنترل نفس اماره. وصيتنامه به انسان امكان ميدهد
بيراهههاي زندگي را بشناسد و اگر مسيري را اشتباه رفته است، درصدد جبران
آن برآيد و اگر حقي برگردن دارد، هرچه سريعتر آن را بپردازد و ادا كند.
اخلاقي ها وصيتنامه مينويسند
يكي
از اخلاقياتي كه در دين اسلام بسيار به آن سفارش شده است، نوشتن وصيت است.
وصيتنامه متعلق به افراد مومن و مومنه است. در نتيجه افرادي كه صاحب دين و
اخلاق هستند، وصيتنامه مينويسند. كساني كه انسانيت براي آنها جايگاهي
ويژه دارد، هنگام نگارش وصيتنامه، تلاش ميکنند تمام ابعاد اخلاقيات را
حفظ كنند و بهكار ببرند. اگر جايي حقي را ضايع كرده باشند، آن را يادآوري
ميكنند و درصدد جبران آن برخواهند آمد و اگر هم نتوانند به بازماندگان خود
سفارش ميكنند كه ديون به جاي مانده از ديگران را هرچه سريعتر ادا كنند.
وصيتنامه را به روز بنويسيد
نوشتن
وصيتنامه بايد به روز باشد. مومن واقعي كسي است كه هر لحظه مرگ را در
نزديكي خود احساس كند و به فكر عاقبت خود باشد. اگر مشرف به سفر مكه يا هر
سفر ديگري هستيد و تصميم به نوشتن وصيتنامه داريد، حتما پس از بازگشت، آن
را دوباره به روز كنيد. نگذاريد وصيتنامه بوي كهنگي بگيرد و از درجه
اعتبار ساقط شود. روزانه به حسابهايتان رسيدگي و در دفترچهاي آنها را
يادداشت كنيد. بايد خودمان به حسابهايمان رسيدگي و براي بازماندگان تعيين
تكليف كنيم تا پس از مرگمان، كسي گرفتار سردرگمي نشود.
وصيتنامه از اختلافات ميكاهد
يكي
از آثار مثبت وصيتنامه، كاهش اختلافهاي خانوادگي است. زماني كه بزرگ
خانواده هنگام حيات خود وصيتنامه مينويسد و براي اموال به جا مانده از
خود وارث مشخص ميكند، ديگر پس از مرگ او بر سر اموالش اختلافي به وجود
نميآيد و قهر و كدورت پايههاي خانواده را نميلرزاند. شايسته است هنگام
صحت و سلامت تمام اموالي كه قرار است پس از مرگمان در اختيار همسر و
فرزندانمان قرار گيرد، مشخص و از بروز هرگونه درگيري جلوگيري كنيم.
وصيتنامه باعث آرامش ميشود
داشتن
نظم و برنامهريزي، از سفارش بزرگان و امامان معصوم(ع) به مردم است و حس
آرامش بهوجود نميآيد مگر با برنامهريزي دقيق و مناسب. يكي از آثار مهمي
كه وصيتنامه ميتواند بر انسان داشته باشد، احساس آرامش است. زماني كه
شخصي براي تمام اموال خود برنامهريزي و حساب و كتاب اموالش را مشخص
ميكند، با آرامش بيشتري به زندگي ادامه خواهد داد و نگران اين نيست كه پس
از مرگش ورثه چه خواهند كرد.
نگاه روان?شناس
دكترپرويز رزاقي
عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي
در بـيـمـاري وصـيـتنـامـه نـنـويـسـيـد
نوشتن
وصيتنامه براي همه افراد يكسان نيست. حالتها و روحيات شخص ميتواند نقش
بسيارمهمي در نوشتن وصيتنامه داشته باشد. بهترين زمان براي نوشتن
وصيتنامه، هنگام سلامت است. اين زمان مناسب باعث ميشود شخص با خاطري
آسوده به امورات زندگي خود بپردازد و مسايلي را كه ميتواند پس از نبود او
براي خانواده و فرزندان مشكلساز باشد، ساماندهي كند. بدترين زمان ممكن
براي نوشتن وصيتنامه، هنگام بيماري است چون بيمار استرس و فشار رواني
بيشتري دارد و در نتيجه نوشتن وصيتنامه در اين زمان، انگيزه شخص را براي
ادامه زندگي كم خواهدكرد و او را به سمت و سوي مرگ بيشتر نزديك ميكند.
وقتي فرد هنگام بيماري اقدام به نگارش وصيت ميكند، اين احساس به او دست
ميدهد كه ديگر زماني براي زندگي و زيستن در كنار آناني كه دوستشان دارد،
وجود ندارد و ناخواسته بر اثر فشار و استرس بيماري شخص روز به روز پيشرفته
خواهد شد، بنابراين شايسته است افراد در هنگام بيماري وصيتنامه ننويسند.
نوشتن
وصيتنامه در همگان يكسان نيست: حالت?ها و روحيه?هاي جسمي و رواني فرد در
نوشتن وصيتنامه تاثيرات متفاوت و بسزايي ميتواند داشته باشد. افرادي كه
زندگي موفقيتآميزي داشتهاند و احساس رضايت كامل دارند، هنگام نوشتن
وصيتنامه حس مثبتانديشي خواهندداشت. آنها فكر ميكنند زمان بسيار خوش و
شيريني را در كنار دوستان و وابستگان سپري كردهاند و سزوار است حالا كه
خودشان از زندگي لذت برده و براي خود اندوختههاي مالي و معنوي ذخيره
كردهاند، با رضايت قلبي اين پسانداز چندين ساله را در اختيار کساني كه
دوستشان دارند، قرار دهند تا آنها نيز به همان نسبت از زندگي لذت كافي و
بهره كامل ببرند.
افرادي كه از روي اجبار وصيت مينويسند: احساس
كساني كه از روي فشارهاي رواني اطرافيان تن به نوشتن وصيتنامه ميدهند،
كاملا متفاوت است. اگر شخصي به اصرار خانواده و اطرافيان به نوشتن
وصيتنامه تن دهد، شرايط روحي و روانياش بسيار دگرگون خواهدشد. گاهي افراد
خانواده شخص را به نوشتن وصيتنامه مجبور ميكنند و از او ميخواهند هر چه
سريعتر براي املاك و داراييهايش تعيين تكليف كند. احساسي كه در اين زمان
به شخص دست ميدهد، بار بسيار منفياي دارد. در چنين شرايطي، هيچ حس
رضايتي در شخص بهوجود نميآيد، در نتيجه انگيزه ادامه زندگي و بودن در
ميان اطرافيان در او از ميان ميرود و بيشتر از هميشه احساس تنهايي و
نااميدي خواهد كرد. اين افراد گرفتار بيماريهاي اختلال در رفتار و نشخوار
فكري ميشوند و احساس ميكنند ثانيههاي واپسين عمر را سپري ميکنند و
وجودشان براي اطرافيان بيفايده است.
افرادي كه زندگي لذتبخشي
نداشتهاند: نوشتن وصيتنامه براي افراد با اندوختههاي مالي و تجارب
گوناگون، متفاوت است. كساني كه دارايي اندك و از زندگي شخصي خود نيز رضايت
ندارند، از آنجا كه نميتوانند مالي براي رفاه بازماندگان باقي بگذارند،
هنگام نوشتن وصيتنامه احساس شكست ميکنند و از اينكه نتوانستهاند از
زندگي بهره كافي ببرند، سرخورده ميشوند. اين احساس در ميان كساني كه زندگي
موفقي نداشته و با تجربههاي تلخي روبرو بودهاند، بسيار ديده ميشود.
كساني
كه در برابر نوشتن وصيتنامه آسيبپذيرند: آسيبپذيرترين افراد هنگام
نوشتن وصيتنامه، كساني هستند كه با توجه به تلاشي كه براي زندگي خود
داشتهاند، متاسفانه نتوانستهاند بهره كافي از آن ببرند. آنها احساس تاسف
و ناراحتي نسبت به ديگران خواهند داشت و هنگام نوشتن وصيتنامه احساس
سرخوردگي ميکنند و به اين نتيجه ميرسند كه بخت با آنها يار نبوده است.
آنهايي
كه اثر هنري بر جاي ميگذارند: نوشتن وصيتنامه براي كساني كه ازخود آثار
هنري به جاي ميگذارند، بسيار دلنشين و خوشايند است حتي اگر از نظر مالي
اندوخته آنچناني نداشته باشند. اين اشخاص هنگام نوشتن وصيتنامه، با نگاهي
به گذشته به دليل خلق آثار هنرياي كه از خود پس از مرگ بر جاي ميگذارند،
با رغبت كامل وصيتنامه خود را خواهند نوشت.
وقتي نوشتن وصيتنامه يك
رسم باشد: اگر در خانوادهاي نوشتن وصيتنامه به عنوان يك رسم خانوادگي
تلقي بشود، شرايط متفاوت خواهد بود. افراد با الگوپذيري از اجداد خود با
آرامش و خيالي آسوده وصيتنامهشان را تنظيم ميکنند و آن را به ثبت
ميرسانند. در اين خانوادهها، نوشتن وصيتنامه به معناي پايان زندگي نيست
بلكه آن را يكي از مهارتهاي زندگي يا اجتماعي ميدانند و هيچگونه اثر
رواني منفي رويشان نخواهد گذاشت.
نگاه حقوقدان
حسن عرب
وكيل پايه يك دادگستري
فقط يكسوم دارايي خود را ميتوانيد ببخشيد
در
قانون، وصيتنامه بر 2 نوع است؛ وصيت تمليكي و وصيت عهدي. وصيت تمليكي به
وصيتي گفته ميشود كه شخصي عين يا منفعتي را از مال خود براي زمان بعد از
فوتش به ديگري مجاناً تمليك كند. با اين نوع وصيت، شخص ميتواند تا حدودي
تكليف اموال خود را معين كند مانند صرف آن در امور خيريه. در وصيت تمليكي،
شخصي كه وصيت ميكند، «موصي» و كسي كه به نفع او وصيت تمليكي شده «موصيله»
و مورد وصيت را «موصيبه» ميگويند. در وصيت تمليكي، تمليك با قبول
«موصيله» پس از فوت «موصي» محقق ميشود بنابراين قبول آن قبل از فوت موصي
موثر نيست. موصي ميتواند از وصيت خود رجوع كند حتي اگر موصيله، موصي به
را قبض كرده باشد. اما تعريفي كه براي وصيت عهدي در نظر گرفته شده است،
عبارت است از اينكه شخصي يك يا چند نفر را براي انجام امر يا اموري يا
تصرفات ديگري مامور كند. مثل اينكه شخصي را وصي کند تا اينكه بعد از مرگش،
بدهيهاي او را پرداخت كند. در وصيت عهدي، شخصي كه به دليل وصيت، به عنوان
ولي بر صغير يا بر كارهاي ديگر انتخاب شده، وصي ميگويند. در خصوص ماهيت
وصيت تمليكي اختلاف است، برخي آن را عقد ميدانند و عدهاي آن را در زمره
ايقاعات قرار ميدهند، اما وصيت عهدي بدون ترديد ايقاع است. علاوه بر معلق
بودن وصيت بر فوت و قابل رجوع بودن آن، وصيت مجاني است و نميتوان در آن
شرط عوض كرد و به آن را صورت معامله درآورد.
در وصيت تمليكي، بر اساس
تعريف ماده 826 قانون مدني، شخص ميتواند عين يا منفعتي را از مال خود
براي زمان بعد از فوتش بهديگري به صورت رايگان تمليك كند. اين بخشش در
صورتي اتفاق ميافتد كه مال مورد وصيت از ثلث (يك سوم) اموال بيشتر نباشد،
زيرا قانون مدني وصيت تا ثلث اموال را نافذ ميداند و وصيت مازاد بر ثلث
بهشرط اجازه وراث نافذ است بنابراين اگر اين وصيت در مورد بيشتر از يكسوم
اموال باشد، چون نياز به اجازه وراث دارد، نميتواند جنبه الزامآور داشته
باشد و بيشتر جنبه سفارش پيدا ميكند و در صورتيكه وراث با آن مخالف
باشند، فقط همان ثلث اموال بخشش ميشود.
وصـيـت امـام عـلـي(ع) بـه فـرزنـدان
شما
را سفارش ميکنم به ترس از خدا، و اينکه دنيا را نخواهيد، هر چند که دنيا
پي شما بيايد و دريغ مخوريد بر چيزي که به دستتان نيايد. حق را بگوييد و
براي پاداش (آن جهان) کار کنيد. با ستمکار بجنگيد و ستمديده را ياري کنيد.
شما
و همه فرزندانم و کسانم و آنها را که نامه من به دستشان ميرسد، سفارش
ميکنم به ترس از خدا و نظم در امور و آشتي با يکديگر که من از جد شما
شنيدم که ميگفت: «آشتي دادن ميان مردم بهتر است از سالها نماز و روزه»
به
خاطر خدا، مراعات حال يتيمان را بکنيد. آنان را گاه گرسنه و گاه سير نگه
نداريد و نزد خود ضايعشان نکنيد و همسايگانتان را دريابيد که پيامبر شما
سفارش آنها را بسيار ميکرد، چندانکه گمان برديم براي آنان ارثي معين
خواهد كرد.
به خاطر خدا قرآن را ارج بنهيد؛ مبادا ديگران در عمل به
احکام آن بر شما پيشي گيرند و به خاطر خدا به نماز اهميت دهيد که ستون دين
شماست؛ و به خاطر خدا تا زماني که زندهايد، خانه او را خالي مگذاريد که
اگر حرمت آن را نگاه نداريد، به عذاب خدا گرفتار خواهيد شد و به خاطر خدا،
در راه خدا با مال و جان و زبانهايتان جهاد کنيد. با هم متحد باشيد، به هم
بخشش کنيد و مبادا از هم روي برگردانيد.
امر به معروف و نهي از منکر
را وامگذاريد که در غير اين صورت، بدترين افراد، حکمراني شما را بر دست
گيرند و آنگاه هر چه نفرين کنيد، خدا از شما نپذيرد. اي پسران عبدالمطلب!
چنين نشود که بگوييد اميرمومنان را کشتهاند و به اين بهانه دستهايتان را
به خون مسلمانان بيگناه آلوده کنيد. بدانيد جز قاتل من، کسي نبايد بابت
خون من کشته شود. اگر من از اين ضربه او از دنيا رفتم، او را تنها يک ضربه
بزنيد و دست و پا و ديگر اندام او را مبريد که از رسول خدا (ص) شنيدم که
ميفرمود: «از بريدن اندام مرده بپرهيزيد، هرچند سگ هار باشد.»