هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

رازی ساده اما تکان ‌دهنده برای شادتر زیستن
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۹ ساعت 19:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دست از حق ‌به ‌جانب بودن بردارید

کدام را می‌خواهید: اینکه حق با شما باشد یا اینکه خوشبخت‌ باشید؟

در اکثر مواقع فقط می‌توانید یکی از اینها را انتخاب کنید. شما کدام را انتخاب می‌کنید؟

کدامیک از این ارزش‌ها برای شما ارزشمندتر است؟

بیشتر افراد بدون اینکه حتی متوجه باشند، انتخابشان این است که حق با آنها باشد حتی اگر این به از دست رفتن شادی و خوشبختیشان تمام شود. آخر این مقاله احتمالاً متوجه می‌شوید که شما هم یکی از این افراد هستید.

متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
دختران آهن پرست، پسران مانکن پسند
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۹ ساعت 19:21 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ماشین شیک و شاسی بلند، ویلای دوبلکس در شمال، آپارتمان مجهز به سونا و جکوزی، شغل پر درآمد، مسافرت خارج، ... یک پسر ایده آل! اندامی زیبا، قدی بلند، کمری باریک، موهای فشن، بینی عمل کرده، آرایشی غلیط، لباسی چسبان، خالکوبی روی بدن، سیگار، ... یک دختر ایده آل!

معیارهایی که امروزه گریبانگیر برخی افراد جامعه گردیده است. شاید از تبعات جامعه مدرن باشد و یا تغییر الگویی متاثر از تغییر نسل و یا بدلیل هویتی گم شده. مبارزه ای تنگاتنگ بین دختران و پسرانی که رگ خواب همدیگر را پیدا کرده اند و در جدالی جنسیتی سعی در حذف رقبای خود دارند. غرقند در هیجانات دوران جوانی که البته باید تخلیه شود. زمانی که پیروز می شوند حس میکنند به حاشیه ای امن رسیده اند. توهمی سرشار از بی سرانجامی ها.

زمانی که اخلاقیات حرف زیادی برای گفتن ندارند. تجملات و ظاهرسازی ها بازاری گرم پیدا کرده اند. صداقت و وفاداری نشانه ضعف است و دروغ و ریا مظهر ذکاوت. پسرانی که تا دندان خود را مجهز به ادواتی همچون اتومبیلهای گران قیمت و مدل بالا می کنند، دخترانی که با شور و اشتیاق به چنین پسرانی چراغ سبز نشان می دهند.

صحبت از ایده آلهایی است که به سرعت درحال رشد و گسترش در میان نسل جوان است. معیارهایی که رنگ بوی مادیات میدهند و در عمل نشانی از موفقیت ندارند. میل روز افزون برخی از دختران به جاذبه های مالی پسران، و کشش پسران به جاذبه های جنسی دختران حکایت از یک دگرگونی تلخ فرهنگی دارد.

بدیهی است زمانی که پسری نگاه های حسرت آلود دخترانی را می بیند که بسوی اتومبیلی گرانقیمت خیره شده اند و درحال تعریف و تمجید از آن هستند، تصور میکند که قدرت و برگ برنده اش برای جذب دختر مورد علاقه خود، مسائل مادی است و در مقابل وقتی دختری نظاره گرٍ توجه بیش از حد پسران دیگر به دختری است که خود را شبیه مانکن ها درآورده، ناخودآگاه ترقیب میشود تا برای جذب پسر مورد علاقه اش، متوسل به ظاهرسازی به گونه ای نامتعارف گردد.

تحلیلی دقیق تر از علل پیدایش و نتایج اینگونه الگوهای رفتاری میتواند حقایقی را نمایان کند که باعث اصلاح و تغییر مسیر افراد شود. کسانی که راه را گم کرده اند که در پی رسیدن به آمال و آرزوهای خود قربانی اشتباهاتی جبران ناپذیر میگردند. تقلید کورکورانه از اطرافیان، مهیا نبودن بسترهای فرهنگی مناسب، حس رقابت ناسالم و عدم وجود شرایط مناسب برای تخلیه هیجانات به افزایش اینگونه ناهنجاری های اجتماعی می انجامد.

چه بسا دختران و پسرانی که به دلیل داشتن چنین برداشتی از زندگی دچار ناکامی، بن بست، افسردگی و نا امیدی شده اند و عمرشان در پی یافتن "ایده آل"های خود تباه و نابود گشته است. باید دانست که اتلاف عمر مسئله ای نیست که براحتی بتوان از کنار آن گذر کرد. وقتی میتوان آسانتر انتخاب کرد، واقع گرا بود، انسان را بخاطر "انسان" بودنش پذیرفت، چرا انحراف از مسیر صحیح؟

دختری که به صرف وضعیت مالی یک پسر جذب وی میشود و در سر افکاری مادی می پروراند باید بدانند آن پسر نیز به احتمال زیاد به دلیل جذابیت های جنسی و نه انگیزه های عاطفی به سوی او گرایش پیدا کرده است بنابراین اگر دختری با جذابیتهای جنسی بیشتر سر راه آن پسر قرار بگیرد، قدر مسلم، دیگر جایی در قلبش! نخواهد داشت. راهی که انتهایش شکست و سر خوردگی است. پسرانی که با رخ نمایی و نمایش ثروت خود دختری را مچذوب خود میکنند باید مطلع باشند که اگر پسری متمول تر سر راه آن دختر قرار بگیرد، بازنده میدان رقابت خواهند بود.

 از طرف دیگر اگر پسری متوجه شود که هدف اصلی دختری از ارتباط با او مسائل مادی بوده است احساسی که درونش بوجود می آید مانند احساس دختری است که متوجه شود هدف اصلی پسر مورد علاقه اش از برقراری ارتباط با او، کامیابی جنسی بوده است.

پسرانی که از اسلحه "ثروت" و "زبان" برای جذب دختران استفاده میکنند سعی در موفقیت حداکثری دارند بدین معنا که چون از مادی گرایی برخی دختران اطلاع دارند تلاش می کنند با چرب زبانی و دادن وعده های پوچ و تو خالی برای اثبات و ارتقای اعتماد بنفس خود، صاحب افراد گوناگون شوند و تا حد امکان با احساسات آنها بازی نمایند. آنها تصور میکنند که با "پول" میتوانند مالک "دلها" شوند. این دسته از پسران معمولاً برای معشوقه خود "تاریخ انقضاء" تعیین میکنند و از هیچگونه تعهد اخلاقی و وفاداری برخوردار نیستند.

"پسر خوبیه چون خوب خرج میکنه"، این جمله را دخترانی بکار میبرند که هدفی جز سوء استفاده مالی در سر ندارند. آنها برای "تفریح" می آیند و رابطه شان خالی از عواطف و احساسات است. براحتی از "معشوق" خود میگذرند و جذب دیگری میشوند. مرتب و به عناوین مختلف سعی میکنند منافع مادی بیشتر کسب نمایند و از این طریق ارضاء گردند.

افرادی که خود را درگیر این نوع روابط میکنند به نوعی همیشه در استرس و تشویش بسر میبرند. بی قرار و شتابان به هر دری می کوبند اما هر چه بیشتر سعی میکنند، کمتر نتیجه میگیرند. عمرشان میگذرد و در نهایت به خوشبختی دست نخواهند یافت.

داشتن زندگی راحت و برخورداری از امکانات رفاهی و انتخاب فردی دارای ظاهری مناسب، مورد پسند همگان است ولی غرق شدن در مادیات و معیارهای ظاهری هرگز سرانجامی نخواهد داشت. انسانیت، همدلی و عشق شرط خوشبختی و تداوم رابطه است. تشکیل خانواده ای گرم و صمیمی که محبت پایه و اساس آن باشد می تواند آرامشی بی پایان به ارمغان آورد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
خندیدن یک نیایش است
یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹ ساعت 21:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
خندیدن یک نیایش است...

اگر بتوانی بخندی، آموخته ای که چگونه نیایش کنی!

 هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد، هر بافت وجودت از شادی بلرزد،

به آرامشی عظیم دست می یابی!

بگذار خنده ات، خنده ای از ته دل باشد. چنین خنده ای پدیده ای نادر است!

 کسی می تواند بخندد، که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را می بیند.

 کوتاه ترین راه برای گفتن دوستت دارم لبخند است!

 شادی اگر تقسیم شود، دو برابر می شود! غم اگر تقسیم شود، نصف می شود!

همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم!

 یادت باشد: "انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه ترند!"

 کمی موسیقی گوش کن، برقص، بخند (حتی به زور)، آنگاه بنشین و نظاره کن آثار شگرف همین حرکات به اصطلاح اجباری را!

 فراموش نکن! همین لحظه را، اگر گریه کنی یا بخندی! بالاخره می گذرد، امتحان کن!

 بهشت یعنی شادی، خنده، سرور و شعف!

 جای تأسف است! ما برای شاد بودن بهانه ای می خواهیم، ولی برای غمگین بودن نیاز به هیچ بهانه ای نداریم.

 با شادی خدا را و ضیافت زندگی را تجلیل می کنیم...

 سرور و شادی، خدای درون فرد است که از اعماق او برخاسته و متجلی می شود!

 شادی، یکی از راه های تقرب به درگاه خداوند است.

 ضرر نمی کنی! از هم اکنون لبخند زدن را تجربه کن.

 مطمئن باش همیشه یکی هست که عاشق لبخند تو باشد!!

کار ما خوب کردن انسانها نیست کار ما خوب دیدن انسانهاست!

الهی! از تو سپاسگزاریم که به ما آموختی تا به دیگران چیزی گرانبهاتر از مال و ثروت ببخشیم و آن سخاوت در کلام محبت آمیز است. پس ما را آنقدر توانگر کن تا بتوانیم در هنگام رسیدن به دیگران در بخشیدن کلام محبت آمیز سخاوتمند باشیم.

بزرگترین هدیه لبخند است، چرا که می توان آنرا به همه کس تقدیم کرد...

  منبع : تبیان


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، موفقیت
رازهایی از هدیه دادن گل
شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹ ساعت 19:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 گل علاوه بر سمبل زیبایی، یکی از هدایایی است که نشان دهنده ی احساسات و عواطف انسان در شرایط مختلف است. هدیه دادن گل برای هدیه گیرنده احساس خوشایندی را به وجود می آورد که معمولا" نشانه ی علاقه و صمیمیت هدیه دهنده محسوب می گردد و باعث زینت و شادابی محفل نیز می شود.

بهترین استفاده ای که می توان از این هدیه ی شادی بخش نمود آن است که گل های مختلف را در معانی متفاوت به عزیزان مان و آن هایی که دوست شان داریم هدیه بدهیم. این کار موجب می شود تا موجی از شادمانی و احساس صمیمیت و رضایت در وجود آن ها به حرکت درآید و غم و اندوه و مشکلات را مورد هجوم قرار دهد، علاقه افزایش می یابد و محبت ها پایدارتر می شود.

گل لطیف است و احساس لطافت را در روح انسان ها دوچندان می کند و رایحه ی خوش آن تمام وجود فرد را دگرگون می سازد. اهدای گل نیاز به مناسبت ندارد و بد نیست بعضی وقت ها شاخه ای گل به همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر، فرزند و همکار و آن هایی که دوست شان داریم هدیه بدهیم.

با اهدای گل عواطف و احساسات خود را بیان کنیم و دیگران را شگفت زده نماییم. دست کم با این کار طراوت، شادابی، خنده و صمیمیت جای سلام و احوال پرسی روزمره و تکراری مارا خواهد گرفت و در وجود طرف مقابل غوغایی شگفت انگیز به پا خواهد شد.

● کاربرد گل در کشورهای مختلف

در اغلب کشورهای اروپایی مرسوم است کسانی که به میهمانی شام دعوت می شوند برای تشکر از خانم میزبان چند شاخه گل به او هدیه دهند. در ژاپن هر گل معنای مختلفی دارد و در موارد مختلف مردم آن کشور از گل استفاده های فراوان می کنند.

بهترین استفاده ای که می توان از این هدیه ی شادی بخش نمود آن است که گل های مختلف را در معانی متفاوت به عزیزان مان و آن هایی که دوست شان داریم هدیه بدهیم. این کار موجب می شود تا موجی از شادمانی و احساس صمیمیت و رضایت در وجود آن ها به حرکت درآید.

آن ها به پرورش گل علاقه ی زیادی دارند و در گل آرایی از استادان توانمند و برجسته ای برخوردارند. ژاپنی ها هر سال جشن گل برگزار می کنند و اغلب عشاق آن کشور با توجه به این که هر گل معنا و مفهوم خاصی دارد احساس خود را با آن بیان می کنند و بانوان آن سرزمین هم برای نشان دادن درخواست و نظرات خود از گل هایی که به همان معنا هستند بهره می برند.

در این کشور گل داودی نشانه ی طول عمر است و در مراسم بازنشستگی افراد یک دسته گل داودی به آن ها هدیه می دهند و به این ترتیب برای او زندگی طولانی آرزو می کنند. اهدای شکوفه ی گیلاس یادآور آن است که زندگی زودگذر است و نباید آن را سخت گرفت و موجب آزار و اذیت دیگران شد.

البته یونانی ها اولین ملتی بودند که برای گل های مختلف معانی مشخصی تعریف کردند و در زندگی خصوصی و اجتماعی از آن استفاده نمودند. بعد از آن رومی ها از این روش استقبال کردند و سایر مردم جهان کم و بیش آن را پذیرفتند.

در کشور ما هم گل ها کاربدهای مختلفی دارند و هر گل به عنوان نوعی نماد و نشان مشخص مورد استفاده قرار می گیرد. ایرانی ها معمولا" از گل برای ابراز علاقه به جنس مخالف، جشن و میهمانی ها، تبریک به عروس و داماد، عیادت مریض، کسی که خانه ی جدید خریده است یا فرزندی به دنیا آورده استفاده می کنند.

گل لاله در کشور ما طرفداران زیادی دارد و در رنگ های مختلف پرورش می یابد. جشنواره ی گل لاله پایان بهار هر سال باحضور اغلب طرفداران داخلی و خارجی برگزار می شود و عرضه ی آن در سطح کشور گسترش می یابد که با استقبال بی نظیر ایرانیان مواجه می شود.

● معنای گل ها

معنای گل ها در ادوار مختلف متفاوت بوده است. مثلا" گل رز که مورد علاقه ی اغلب افراد بوده است در دوره ی رنسانس سمبل شهادت و عشق آسمانی و بعد از آن نشانه ی آرامش، نعمت و صلح بوده است. این گل در مصر باستان نشانه ی تقوی و پاک دامنی و در عهد یونانی ها نشانی مقدس بوده و رومی ها آن را به عنوان سمبل فتح و پیروزی می شناخته اند.

اما گل رز امروزه همه جا معنای عشق و زیبایی دارد. در اغلب کشورها گل ها از معانی یکسانی برخوردار شده اند که دانستن آن ها استفاده ی به موقع از معانی آن می تواند در بهبود ارتباط نقش مؤثری داشته باشد.

▪ گل بنفشه: به معنی نجابت و کم رویی، اندیشه ی ناگفته ، پاک دامنی ، فروتنی

▪ گل شقایق: اختلاف

▪ گل سرخ: عشق و زیبایی

▪ رز سیاه: مرگ و تسلیت

▪ رز سفید: عشق مبارک و فرخنده

▪ رز کاملا" شکفته: تعهد و دوست داشتن

▪ دسته گل رز: قدردانی

▪ ترکیبی از گل رز سفید و سرخ: سازش، اتحاد

▪ سوسن: ملاحت و زیبایی

▪ سوسن سفید: دوشیزگی و پاک دامنی

یونانی ها اولین ملتی بودند که برای گل های مختلف معانی مشخصی تعریف کردند و در زندگی خصوصی و اجتماعی از آن استفاده نمودند. بعد از آن رومی ها از این روش استقبال کردند و سایر مردم جهان کم و بیش آن را پذیرفتند.

▪ خشخاش: تنبلی و سستی

▪ شکوفه ی پرتقال: علاقه به ازدواج

▪ سنبل: اندوه و تأسف

▪ شب بو: عشق در حال سیه روزی و بدبختی

▪ زنبق سفید: عفت و پاک دامنی

▪ کاملیای سفید: قابل ستایش و پرستیدنی

▪ کاملیای صورتی: در آرزوی رسیدن به یکدیگر

▪ کاملیای قرمز: عشق آتشین

▪ نیلوفر آبی: حقیقت

▪ آنتوریوم: عشق ، علاقه و محبت

▪ داوودی: تو دوست فوق العاده ی من هستی

▪ آفتابگردان: ستایش ، غرور و پرستش

▪ نرگس: غرور و خودبینی

▪ نرگس زرد: احترام

▪ اقاقیا: عشق پاک

▪ کاکتوس: پایداری و استقامت

▪ لاله: عاشق واقعی

▪ مریم: لذت بردن

▪ میخک: جواب مثبت به درخواست عشق

▪ قاصدک: وفاداری ، خوشبختی و صداقت

▪ نسترن: احساس همدلی و تقاضای دوست داشتن

▪ پامچال: بدون تو ادامه ی زندگی را نمی خواهم

▪ یاسمن: شادی و دل پذیری

▪ رزماری: یادآوری خاطرات گذشته

البته تعداد شاخه های دسته گل اهدایی هم معنای مختلفی دارد:

▪ یک شاخه گل: توجه

▪ سه شاخه گل: احترام

▪ پنج شاخه گل: علاقه و محبت

▪ هفت شاخه گل: عشق

۱۰ شاخه گل لاله نشانه ی یک عشق بی نظیر و ماندگار می باشد.

علاقه و توجه به گل تا اندازه ای اهمیت دارد که برخی ملت ها از گل به عنوان علامت کشور خود استفاده کرده اند.

▪ بلژیک: گل آزالیا

▪ انگلستان: رز

▪ رومانی: رز

▪ هلند: لاله

▪ کانادا: برگ افرا

▪ یونان: بنفشه

▪ چین: نرگس

▪ مصر: نیلوفرآبی

▪ ایران: گل سرخ

▪ مکزیک: کاکتوس

▪ لیتوانی: رو

▪ ژاپن: داودی

▪ هندوستان: نیلوفر

▪ اسپانیا: درخت انار

▪ لهستان: گل گندم

▪ پاراگوئه: شکوفه ی پرتقال



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
31 نکته زیبا و خواندنی در مورد زندگی
پنجشنبه ۹ دی ۱۳۸۹ ساعت 13:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر

از یاد خدا غافل مشو,فروتن باش

پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.

از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.

هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو « می‌دانم چه حالی داری » چون در واقع نمی‌دانی.

یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می‌خواهی نوعی شانس و اقبال است.

هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می‌داند.

از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی‌لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.

وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی‌خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو: «برای چه می‌خواهید بدانید؟»

هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.

هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.

وقتی احساس خستگی می‌کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که نیروی دوباره بدست آورده ای.

هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.

هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.

شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.

سعی کن از آن افرادی نباشی که می‌گویند : آماده، هدف، آتش

هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.

چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می‌بخشد.

وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.

هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.

وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می‌رسی رستورانی را که در میدان شهر است انتخاب کن. اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن. در روز تولدت درختی بکار

طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.

بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.

فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی‌شوی.

ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.

هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.

شیر کم چرب بنوش.

هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.

فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می‌رود که برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
چگونه می‌توان شاد و رضایتمند زندگی کرد؟
پنجشنبه ۹ دی ۱۳۸۹ ساعت 9:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 

آیا کسی هست که دلش نخواهد خوشحال و شاد باشد؟ همه می‌خواهند، اما معنی آن این نیست که همه خوشحالند.

یکی از دلایلی که ما نمی‌توانیم شاد باشیم این است که نمی‌توانیم به جای زندگی کردن به این امید که روزی در آینده، ما نیز خوشحال خواهیم شد، از خوشحالی‌ها‌ی هر چند کوچک زمان حال لذت ببریم. هر اندازه هم که سالم، زیبا، موفق و ثروتمند باشیم، هنوز در تلاش داشتن بیشتر هستیم و شادی و خوشحالی را به آینده و روزهای دیگر منتقل می‌کنیم. این طبیعت بشر است.

آنچنان روزهای شاد را به آینده موکول می‌کنیم که گویی عمر ما پایان ندارد. اما همه اشتباه می‌کنیم و زمانی این را درمی‌یابیم که دیگر دیر شده است. پس بیایید همین الان، با هر چه که داریم لحظات شاد و خوشحالی را تجربه کنیم. اما چگونه؟ بسیار ساده! 3روش ساده برای این کار وجود دارد.

متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
هميشه خوبي‌ كن
چهارشنبه ۸ دی ۱۳۸۹ ساعت 13:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
مردم اغلب غيرمنطقي و خودمحورند؛ اما باز هم آنان را ببخش.

اگر تو مهربان باشي برخي مردم تو را به خودخواهي و داشتن انگيزه‌هاي پنهاني محكوم مي‌كنند؛ اما باز هم مهربان باش.

اگر موفق باشي، ممكن است دوستاني دروغين و دشمناني واقعي به دست آوري؛ اما باز هم موفق باش.

اگر صادقانه و صميمانه برخورد كني، ممكن است فريبت دهند؛ اما باز هم صادق و صميمي رفتار كن.

آنچه براي ساختنش سال‌ها وقت گذاشته‌اي، ممكن است يك شبه نابود كنند؛ باز هم بساز.

اگر شادي و آرامش را يافتي، ممكن است كسي به تو حسودي كند؛ اما شاد باش.

امروز هرچه خوبي كني، فردا ممكن است فراموش شود؛ اما به هر حال خوبي كن.

بهترين را ارائه بده و بدان هيچ وقت كافي نيست و بدترين‌ها را ببخش.

در نهايت بدان اين معامله‌اي است بين تو و خدا؛ نه بين تو و آنها.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
خودت را باور ‌كن
چهارشنبه ۸ دی ۱۳۸۹ ساعت 13:32 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
•‌ روزهايي از خواب كه بيدار مي‌شويم، متوجه خواهيم شد اوضاع و شرايط آن‌طور نيست كه ما دوست داريم، آن‌گونه كه آرزويش را داريم. اينجاست كه بايد به خودمان بگوييم: «همه چيز بهتر مي‌شود، زمان مي‌گذرد و همه چيز تغيير خواهد كرد.»

• بعضي وقت‌ها مردم، حتي دوستان و آشنايان، شما را نااميد و افسرده مي‌كنند. اما فراموش نكنيد در اين مواقع بايد به توانايي‌ها و عقايد خود اعتماد كنيد. سعي كنيد تنها بر باورهاي خود متمركز شويد تا هرچه بيشتر از زندگي لذت ببريد.

• در زندگي با چالش‌هايي روبه‌رو مي‌شويم يا گاهي براي ادامه زندگي بايد تغييراتي ايجاد كنيم. اينها همه به شما بستگي دارد، به نحوه برخورد با شرايط و پذيرش آن.

• هميشه در زندگي مسيري درست انتخاب كنيد. شايد كار ساده‌اي نباشد، اما با اين كار در لحظات دشوار زندگي بيشتر با خودتان ارتباط برقرار خواهيد كرد و اينجاست كه قدرت واقعي خود را خواهيد شناخت.

بنابراين وقتي روزهايي از راه مي‌رسد كه سرشار از اتفاقات غيرقابل انتظار و نااميد كننده است، يادتان نرود به خودتان اعتماد كنيد؛ به توانايي‌هاي خود و آنچه دوست داريد در زندگي داشته باشيد.

مطمئن باشيد اين سختي‌ها براي رسيدن به هدف اصلي زندگي ضروري است. بنابراين هميشه خودتان را باور داشته و براي اهدافتان مبارزه كنيد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
از‌ زبان بدن چه مي دانيد؟
چهارشنبه ۸ دی ۱۳۸۹ ساعت 13:31 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
سر‌و‌گوش شما حرف مي‌زند
 
هر نوع حركتي كه شما به بدن خود مي‌دهيد، داستاني در پس خود دارد. آيا وقتي صحبت مي‌كنيد به پايين نگاه مي‌كنيد؟ با موهايتان بازي مي‌كنيد؟ يا به يك سو خم مي‌شويد؟ هر يك از اين حركات پيام خاصي را به حرف‌هاي شما اضافه مي‌كند. در اين نوشتار در مورد آنچه شما با «زبان بدن» خود به ديگران مي‌گوييد و آنچه ديگران با آن به شما مي‌گويند، بحث مي‌شود.

خنديدن

خنده‌هاي ساختگي بي‌ارزش است. آنيتا باربي، استاد فعاليت‌هاي اجتماعي دانشگاه لوئيزويل مي‌گويد كه خنده واقعي زماني‌ است كه ماهيچه‌هاي چشم هم در آن درگير باشند. افرادي كه براي مدتي بيش از 5 ثانيه مي‌خندند، ولي فقط لب‌هايشان حركت مي‌كند، تظاهر به خنديدن مي‌كنند. همچنين خنده زياد در محيط كار باعث مي‌شود شخص غيرجدي و سبك جلوه كند.

پلك‌زدن

ميانگين پلك ‌زدن 6 تا 8 بار در يك دقيقه است؛ اما در زمان فشار عصبي پلك‌زدن سريع‌تر مي‌شود و گاهي شكل دراماتيكي به خود مي‌گيرد. تعداد پلك زدن به نوع شخصيت مربوط است. افراد دمدمي‌مزاج بيشتر پلك مي‌زنند و افراد خونسردتر و آرام كمتر.

خاراندن بيني

در داستان پينوكيو، دماغ پينوكيو بعد از دروغ گفتن بلند مي‌شد. باور اين كه دروغ ارتباطي به دماغ داشته باشد، سخت است؛ اما مي‌توان ردپايي از آن را در واقعيت يافت. به ‌گفته مايكل كانينگهام، استاد ارتباطات دانشگاه لوئيزويل، گفتن دروغ معمولا باعث ترشح ناگهاني آدرنالين (يكي از ناقل‌هاي عصبي بدن) براي چند لحظه كوتاه مي‌شود. در نتيجه مويرگ‌ها منبسط شده و دماغ احساس خارش مي‌كند. يك نشانه ديگر دروغگويي خيره شدن به مخاطب است. وقتي كسي دروغ مي‌گويد براي اين‌كه صادق به نظر برسد كمي بيشتر از حد معمول به مخاطب خود خيره مي‌شود.

گزيدن لب

به گفته كارول كينزي گومان، نويسنده كتاب «مزيت ارتباط غيركلامي»؛ گاز زدن، مكيدن يا زبان زدن به لب‌ها معمولا وقتي انجام مي‌شود كه فشاري به انسان وارد شود يا شخص در وضعيتي ناخوشايند باشد. اين كار درواقع تلاشي براي تسلي يا تسكين خود است.

تكان دادن سر

وقتي كسي 3 بار سرش را تكان مي‌دهد، اين پيام را به شخص مقابل مي‌دهد كه صحبت‌هاي او برايش جالب بوده و او هم حرف‌هايش را 3 برابر طول مي‌دهد. كارول گومان مي‌گويد، اگر مي‌خواهيد از دست يك آدم پرحرف خلاص شويد سرتان را فقط يك بار تكان دهيد.

بستن چشم‌ها

ماليدن، پوشاندن يا بستن چشم‌ها براي مدت زماني بيشتر از يك لحظه به اين معني است كه شما مي‌خواهيد محرك‌هاي شنوايي يا بينايي خاصي را ناديده بگيريد. اين كار درواقع يك مكانيسم بقا براي جلوگيري از پردازش چيزهايي در مغز است كه شخص آنها را مزاحم، نامطلوب يا خطرناك مي‌داند.

سر به زير انداختن

نگاه به پايين يك ژست ناخودآگاه براي مورد تاييد ديگران واقع شدن است. تاكتيكي كه كودكان خردسال آن را خوب مي‌شناسند. بزرگسالان با انجام اين كار در مقابل يكديگر طرف مقابل را تحريك مي‌كنند كه خود را در جايگاه پدر يا مادر آنها قرار بدهد. گاهي هم شخصي كه اين كار را انجام مي‌دهد همدردي طرف مقابل را خواهان است.

حركت لب به داخل دهان

به گفته پل اكمان، استاد مدعو دانشگاه كاليفرنيا تنگ‌ كردن گوشه‌هاي لب يك نشانه آشكار از عصبانيت است. چون اگر شخصي واقعا عصباني نباشد، اصلا نمي‌تواند چنين كاري را به درستي انجام دهد، حتي اگر تلاش در وانمود كردن داشته باشد.

خم كردن سر

خم كردن سر به طرفين وقتي به حرف‌هاي ديگري گوش مي‌كنيد به اين معناست كه به صحبت‌هاي او علاقه داريد و آن را گوش مي‌كنيد. به بيان دقيق‌تر شما گوش خود را به او نزديك‌تر مي‌كنيد و به طور فيزيكي نشان مي‌دهيد كه تمايل به شنيدن همه جزئيات را داريد.

بالا و پايين بردن ابرو

بالا بردن ابرو، چه هر دو و چه يكي از آنها، نشانه آشكاري از توجه و علاقه به يك پديده خاص است؛ اما پايين ‌آوردن ابرو معمولا احساسات منفي مانند گيجي و ترس را نشان مي‌دهد.

درواقع حركت ابرو نشانه جلب توجه شخص، چه مثبت و چه منفي است. اگر توجه شما جلب نشده باشد، دليلي ندارد كه حالت صورت تغيير كند.

حركت چشم

طرز حركت چشم‌ها بيانگر نوع فعاليت حافظه شخص را بيان كند. وقتي شخصي چشمش را به سمت بالا سوق مي‌دهد، مشغول ياد آوردن تصاوير است. وقتي چشم‌ها به سمت يكي از گوش‌ها حركت مي‌كنند، شخص سعي در به خاطر آوردن چيزهايي دارد كه قبلا شنيده‌ است. تجربه‌هاي عاطفي هم با حركت چشم به سمت پايين مرور مي‌شوند.

ايستادن با پاهاي چسبيده

طرز ايستادن با پاهاي چسبيده محافظه‌كارانه نوعي وضعيت تسليم يا احترام را بيان مي‌كند كه مشابه طرز ايستادن سربازان در مقابل مافوق خود است.

ايستادن با پاهاي جدا از هم

اين وضعيت كه پاها به اندازه عرض شانه باز مي‌شوند، علامت برتري و قدرت تصميم‌گيري است. يك ژست مشابه ديگر قرار دادن دست‌ها به روي كمر است. مثلا وقتي كسي در حال دفاع از موضع خود در جريان يك بحث است با اين كار اطمينان خود از درستي نظرش را نشان مي‌دهد.

خم شدن

توضيح اين حركت ساده است: وقتي از كسي خوشتان مي‌آيد به سمت او خم مي‌شويد و اگر بدتان بيايد هم به سمت مخالف خم مي‌شويد. همچنين تكرار حركات بدن طرف مقابل يك علامت تفاهم و اعتماد متقابل است.

انداختن وزن بدن از سمتي به سمت ديگر

روشي كه شما بدن خود را حركت مي‌دهيد بيانگر نگرش شماست. انداختن وزن بدن از روي يك پا به پاي ديگر يا تكان دادن پاها به طور مكرر نشانه اضطراب و آشفتگي است. به بيان دقيق‌تر اين كار نمايشگر افكاري است كه در مغز شما مي‌گذرد. وقتي شخصي نگران است، فكرهايي مدام در ذهنش در حال حركت است، پس ذهن مدام در حال حركت از يك فكر به فكر ديگر است و اين وضعيت به بدن هم سرايت مي‌كند.

ماساژ پيشاني يا گوش

ماساژ نقاط خاصي از بدن حركت‌هايي غريزي براي تسكين ناخشنودي و آسيب‌پذيري است. براي مثال وقتي در رديف اول يك تالار سخنراني نشسته‌ايد و اميدواريد كسي از شما نخواهد تا روي صحنه رويد، به روي دستگيره صندلي خم مي‌شويد يا پاهايتان را به هم مي‌ماليد. با اين كار شخص با وارد كردن فشار به پايانه‌هاي عصبي در نقاط خاصي از بدن موجب مي‌شود تا ضربان قلب و فشار خون كه بر اثر استرس بالا رفته، كمي كاهش پيدا كند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
20 دلیل که به زن یا مرد بودن خود افتخار کنید
پنجشنبه ۲ دی ۱۳۸۹ ساعت 22:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
20 دلیل که به زن یا مرد بودن خود افتخار کنید:

1. نام خانوادگی بچه هایتان تابع نام خانوادگی شما است.

 

2  .مدت زمان مکالمه ی تلفنی شما حد اکثر 30 ثانیه است.

 

3.برای یک مسافرت یک هفته ای  تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.

 

۴.در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می کنید.

 

5.دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.

 

6.جنسیت شما در موقع استخدام مطرح نیست.

 

7.لازم نیست کیفی پر از وسایل بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.

 

8.ظرف مدت 10دقیقه میتوانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.

 

9.همکارانتان نمی توانند اشك شما را در بیاورند.

 

10.اگر در 34 سالگی هنوز مجردید  احدی به شما ایراد نمی گیرد.

 

11.رنگ اجزای صورت شما در هر صورت طبیعی است.

 

12.با یک دسته گل می توانید بسیاری از مشكلات احتمالی را حل کنید.

 

13.وقتی مهمان به خانه ی شما می آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.

 

14.بدون هدیه میتوانید به دیدن تمام دوستان و آشنایان بروید.

 

1۵.می توانید آرزوی هر پست و مقامی را داشته باشید.   

 

16.حداقل 20 راه برای باز کردن در هر بطری نوشابه ی داخلی یا خارجی بلد هستید.

 

17.ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.

 

18.در تقسیم ارث سهم بیشتری می برید.

 

19.احتمال مدیر شدنتان زیاد است.

20.می توانید چند زن داشته باشید.(احتیاط! معلوم نیست خوشبخت شوید)



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
20 دلیل محکم برای اینکه به زن بودن خود افتخار کنید :
پنجشنبه ۲ دی ۱۳۸۹ ساعت 22:44 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 20 دلیل محکم برای اینکه به زن بودن خود افتخار کنید :

1-  نام هر گل زیبایی كه در طبیعت است  روی شما می گذارند.

 

۲- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت كه لازم بود گریه می كنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی كنید تا سكته كنید.

 

۳- آن قدر حرف برای گفتن دارید كه هرگز كم نمی آورید.

 

4- عشق و هنر ابداع شماست.

 

5- زیبایی مخصوص شماست.

6- همیشه جوانتر از سنتان هستید و هیچكس نمی داند شما چند ساله اید.

 

7- بهشت زیر پای شماست.

 

8- همیشه تمیز و نظیف هستید.

 

9- همیشه مقداری پول برای روز مبادا دارید كه جز خودتان هیچ كس از جای آن خبر ندارد.

10- مجبور نیستید خانه به خانه بروید و خواستگاری كنید مثل خانم ها در خانه می نشینید تا دیگران با كلی منت و خواهش و التماس و گل و هدیه .......

 

11- حق تقدم با شماست.

 

12- هرگز از فرط خشم نعره نمی كشید و كبود نمی شوید و خون به پا نمی كنید.

 

13- ضعیف كش نیستید و دق و دلی رئیس اداره تان را در خانه خالی نمی كنید.

 

14- نصف بیشتر از صندلی های دانشگاه را شما تصاحب كرده اید.

 

15- به‌ جزئیات‌ زندگی‌ و رفتاری‌ با دقت‌ نگاه‌ می‌كنید و آنها را در حافظه‌ خود جای‌ می‌دهید.

16- درصد كاركنان زن نسبت به كل كاركنان در حال افزایش مستمر است.

 

17- میانگین عمرتان بیشتر از آقایان است.

 

18- موفقیت مردان مرهون زحمات شما است.

 

19- مردان از دامن شما به معراج می روند.

20- حرف آخر را شما می زنید.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
اندیشه های زندگی
پنجشنبه ۲ دی ۱۳۸۹ ساعت 22:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی

for voice is pray
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند


for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت

for hands is charity
برای دستان شما بخشش


for heart is love
برای قلب شما عشق

and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست


No one can go back and make a new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه

Anyone can start from now and make a brand new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه


God didn"t promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره

laughter without sorrow , sun without rain,
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده


but He did promise strength for the day, comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در
مقابل مشکلات تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه

and light for the way
و چراغ راهمون میشه


Disappointments are like road bumps, they slow you down a bit
نا امیدی ها مثل دست اندازهای یک جاده میمونن
ممکنه باعث کم شدن سرعتت در زندگی بشن

but you enjoy the smooth road afterwards
ولی در عوض بعدش از یه جاده صاف و بدون دست انداز بیشتر لذت خواهی برد


Don"t stay on the bumps too long
بنابر این روی دست اندازها و ناهمواریها خیلی توقف نکن

Move on
به راهت ادامه بده


When you feel down because you didn"t get what
you want just sit tightand be happy
وقتی احساس شکست میکنی که نتونستی به اون چیزی که
می خواستی برسی ناراحت نشو

because God has thought of something better to give you
حتما خداوند صلاح تو رو در این دونسته و برات آینده بهتری رو رقم زده


When something happens to you ,good or bad,
وقتی یه اتفاق خوب یا بد برات میافته همیشه

consider what it means
دنبال این باش که این چه معنی و حکمتی درش نهفته هست


There"s a purpose to life"s events
برای هر اتفاق زندگی دلیلی وجود دارد

to teach you how to laugh more or not to cry too hard
که به تو می آموزد که چگونه بیشتر شاد زندگی
کنی و کمتر غصه بخوری


You can"t make someone love you
تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه

all you can do is be someone who can be loved
تمام اون کاری که میتونی انجام بدی
اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست


the rest is up to the person to realize your worth
و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه

It"s better to lose your pride to the one you love
بهتره که غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری
از دست بدی تا این که


than to lose the one you love because of pride
کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست بدی

We spend too much time looking for the right person to love
ما معمولا زمان زیادی رو صرف پیدا کردن آدم مناسبی
برای دوست داشتن


or finding fault with those we already love
یا پیدا کردن عیب و ایراد کسی که قبلا دوستش داشتیم میکنیم

when instead
باید به جای این کار


we should be perfecting the love we give
در عشقی که داریم ابراز میکنیم کامل باشیم

Never abandon an old friend
هیچوقت یه دوست قدیمیت رو ترک نکن


You will never find one who can take their place
چون هیچ زمانی کسی جای اون رو نخواهد گرفت

Friendship is like wine
دوستی مثل شراب میمونه


older it gets better as it grows
که هر چی کهنه تر بشه ارزشش بیشتر میشه

When people talk behind your back, what does it mean?
وقتی مردم پشت سرت حرف میزنن چه مفهومی داره ؟


Simple ! It means that you are two steps ahead of them
خیلی ساده ! یعنی این که تو دو قدم از اون ها جلوتری

So, keep moving ahead in Life
پس به مسیرت در زندگی ادامه بده



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، موفقیت
چرا همه رازهایی داریم؟
پنجشنبه ۲ دی ۱۳۸۹ ساعت 11:32 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
با توجه به دشوار بودن رازداری، چه عاملی مردم را به این کار ترغیب می‌کند؟ هدف آنها از رازداری چیست؟ روان‌شناسان از چند عامل به‌عنوان انگیزه‌های رازداری نام برده‌اند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به محافظت، قدرت و کنترل، هویت و استقلال، اعتماد و صمیمیت و نیاز به تعلق اشاره کرد.

 

محافظت

تعداد زیادی از روان‌شناسان معتقدند که مردم به دلیل ترس از پیامدهای اجتماعی فاش‌شدن رازشان، آن را مکتوم نگه می‌دارند. برطبق این دیدگاه، هدف رازداری محافظت از فرد و روابطش در برابر گزند و آسیب است. توجه به پیامدهای اجتماعی ممکن است به معنای ترس از عدم تأیید دیگران باشد.

 

بنابراین، افراد به دلیل اینکه تصور می‌کنند ممکن است با فاش شدن رازشان مورد استهزا، تحقیر، اهانت یا تبعیض قرار بگیرند موضوع خاصی را از آنها پنهان می‌کنند. از طرف دیگر، توجه به پیامدهای اجتماعی ممکن است به تأثیرات منفی‌ای که افشای راز روی ارتباطات فرد می‌گذارد اشاره داشته باشد. در این موقعیت، افراد به دلیل اجتناب از ناراحت کردن دیگران و یا از دست دادن روابطشان مطلبی را برای دیگران بازگو نمی‌کنند.

 

قدرت و کنترل

 

رازداری

حالا که متوجه شدیم رازداری چگونه افراد را از تجربه پیامدهای منفی اجتماعی بر حذر می‌دارد، به این موضوع می‌پردازیم که فرایند رازداری چه پیامدهای مثبتی دارد. رازداری می‌تواند یک منبع کنترل محسوب شود و به فرد رازدار احساس کنترل‌داشتن بر محیط اجتماعی را القا کند. مطابق این دیدگاه، دیگران نمی‌توانند در موقعیت‌های اجتماعی از ضعف فرد رازدار (راز او) استفاده ببرند و او را وادار به انجام دادن کاری كنند و این امر سبب افزایش قدرت فرد می‌شود.

 

از مثال‌های بارز در این مورد می‌توان به رازداری در موقعیت‌های سیاسی یا تجاری اشاره کرد. البته این موضوع در روابط بین‌فردی هم مشاهده می‌شود. نتایج مطالعات پژوهشگرانی که در حوزه روان‌شناسی تحولی تحقیق می‌کنند نشان داده است کودکان تا زمان رسیدن به سن بلوغ می‌آموزند که موضوعات خاصی را از دیگران پنهان كنند و با دسترسی به اطلاعات محرمانه افراد، آنها را وادار سازند که مطابق میل کودک عمل کنند.

 

در واقع، تصور اینکه فردی رازی دارد که دیگران از آن بی‌خبرند، حتی در صورت صحت‌نداشتن این تصور، سبب می‌شود دیگران آن فرد را برتر و قدرتمندتر ارزیابی کنند. بنابراین، رازداری نه تنها از وقوع پیامدهای منفی ممانعت می‌کند، بلکه سبب ایجاد پیامدهای مثبت نیز می‌شود.

مهم‌ترین انگیزه مردم برای رازداری نیاز اولیه بشر به احساس تعلق است

هویت و استقلال

بعضی از صاحب‌نظران بر این باورند که رازداری در فرایند ایجاد و رشد هویت و استقلال فردی نقش مهمی ایفا می‌کند. برای رسیدن به استقلال و هویت فردی در طول دوران رشد دو اتفاق مهم رخ می‌دهد.

 

نخست،در دوران طفولیت، کودک متوجه می‌شود که هویتی جدا از مراقب خود (مادر یا شخص دیگری که از نوزاد مراقبت می‌کند) دارد و می‌تواند بین خود و غیر خود تمایز قائل شود. به موازات تفکیک خود از افراد مهم، زندگی طی فرایند شکل‌گیری هویت، رازداری نیز آنهایی را که از موضوع خاصی آگاهند از دیگرانی که این موضوع بر آنان پوشیده است جدا می‌كند. بنابراین، به نظر می‌رسد که رازداری سبب تسهیل در فرایند هویت‌یابی می‌شود. از طرف دیگر، ممکن است نیاز به خودمختاری و فردیت سبب رشد خصیصه رازداری در فرد شود. مثلاً در روابط اجتماعی، ممکن است فرد به دلیل تمایل به دستیابی به احساس هویت فردی و خودمختاری مطلبی را با دیگران در میان نگذارد.

چرا همه رازهایی داریم؟

اعتماد و صمیمیت

همان‌طور که در آغاز بحث گفته شد، نوعی راز وجود دارد که بیش از یک نفر از آن آگاه است (راز مشترک). این نوع راز بیشتر میان همسران دیده می‌شود. بسیاری از مسائل هستند که تنها زن و شوهر از آن اطلاع دارند و تصمیم می‌گیرند که آن را با هیچ فرد دیگری در میان نگذارند.

 

 در بعضی موارد نیز، ممکن است فرد راز خود را با یکی از دوستان، آشنایان یا گروهی از آنان در میان بگذارد. هدف فاش نكردن چنین اسراری از مکتوم نگه‌داشتن رازهای فردی متفاوت است.

رازهای مشترک «ما» را از «دیگران» متمایز می‌كنند. این رازها فرد را عضوی از خانواده یا گروه می‌كند و این واحد را به عنوان نهادی خاص مشخص می‌سازد. بنابراین، راز مشترک می‌تواند اعتماد و صمیمیت ایجاد کند. زمانی که رازی با دیگران در میان گذاشته می‌شود، خطر فاش‌شدن آن هم افزایش می‌یابد. بنابراین، لازم است افرادی که از آن مطلعند کاملاً به هم اعتماد داشته باشند. به علاوه، از آنجایی که در میان‌گذاشتن راز خود با دیگران نوعی خودفاش‌سازی محسوب می‌شود، سبب بهبود روابط بین فردی و تعهدات اجتماعی می‌شود.

 

نیاز به تعلق‌

حتماً تاکنون متوجه شده‌اید که معمولاً افراد به دلیل اهمیتی که برای دلبستگی‌ها و روابط خود قائلند مطالبی را از دیگران پنهان می‌کنند. رازداری افراد را در مقابل عدم تأیید اجتماعی محافظت می‌کند، روابط آنها را حفظ می‌كند، تصویر بهتری از آنان به دیگران ارائه می‌دهد و یا سبب افزایش میزان اعتماد و صمیمیت افراد می‌شود.

 

 این مشاهدات سبب شده كه تعدادی از روان‌شناسان اظهار کنند مهم‌ترین انگیزه مردم برای رازداری نیاز اولیه بشر به احساس تعلق است. رازداری می‌تواند به طرق مختلف نیاز تعلق‌پذیری افراد را ارضا کند، اما بارزترین موقعیت زمانی است که فرد به واسطه این فرایند اطلاعاتی را پنهان می‌کند که در صورت آشکارشدن، می‌توانند موجب ایجاد پیامدهای منفی اجتماعی نظیر محرومیت یا طرد اجتماعی شود، زیرا این پیامدها تهدید قدرتمندی برای نیاز به تعلق به شمار می‌آید.

 

در مجموع، انگیزه رازداری هرچه باشد فرد از نتایج مثبت آن بهره‌مند می‌شود. البته باید این مطلب را به خاطر داشته باشیم که مانند هر امر دیگری، افراط در رازداری نیز پیامدهای منفی و متعددی دارد که روی فرد و جامعه تأثیر می‌گذارد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
تمرين‌هايي براي تقويت تنه و شکم
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت 18:53 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
  انجام بي‌خطر و موثر تمرينات براي تقويت عضلات شکم و تنه، نياز به هماهنگي مناسب و پيشرفت از يک نوع ورزش به ديگري دارد به‌طوري که اين تمرينات با بدن شما و ميزان تناسب اندام‌تان تطبيق داشته باشد....

سلامت

 اگر براي مدتي طولاني از لحاظ جسمي فعال نبوده‌ايد يا دچار مشکلات کمر و پشت يا بيماري‌هاي پزشکي ديگر هستيد، پيش از انجام اين برنامه‌هاي ورزشي بهتر است با پزشک‌تان مشورت کنيد.

اولين قدم براي شروع ورزش‌هاي تقويت عضلات شکم و تنه،‌ آموختن «سفت‌کردن» عضلات شکم است. براي اين کار در حال نشسته، ايستاده يا درازکش، به آرامي اما با قوت عضلات شکمي‌تان را سفت کنيد و ناف‌تان را به سمت پشت بکشيد. استخوان دنبالچه (در انتهاي ستون فقرات) بايد اندکي جلو بيايد؛ گويي مي‌خواهيد آماده شويد تا ضربه‌اي به شکمتان وارد شود. در حالي که به‌طور طبيعي نفس مي‌‌کشيد، اين وضعيت را براي 10 ثانيه حفظ کنيد. هنگامي که به اندازه کافي اين حرکت را انجام داديد، مي‌توانيد به انجام ساير ورزش‌هاي تقويت‌کننده عضلات شکم و تنه بپردازيد،‌ چه تمرين‌هايي که روي يک سطح پايدار (کف زمين يا تشک ورزشي) انجام مي‌شوند و چه آنهايي روي يک سطح ناپايدار، مانند يک توپ ورزشي انجام مي‌گيرند.

نکته مهمي که بايد به ياد داشته باشيد اين است که با انجام ورزش‌هاي شکم و تنه «نمي‌توانيد از شر چربي‌هاي شکمي‌تان خلاص شويد» براي اين کار بايد به رژيم غذايي و انجام ورزش‌هاي هوازي براي سوزاندن کالري‌ها روي آوريد.

در هر حال، داشتن عضلات شکم و تنه قوي به سلامت بدن شما و محافظت از ستون فقرات کمک مي‌کند.

1.حرکت دوچرخه

بهترين حرکت براي تقويت عضلات راست شکمي (که در ميان شکم قرار دارند) و عضلات مايل شکمي ( که در کمر قرار مي‌گيرند) است. براي انجام اين حرکت به پشت روي زمين دراز بکشيد و کمرتان را به زمين بفشاريد. دست‌هايتان را در کنار سرتان قرار دهيد. زانوان‌تان را تا 45 درجه خم کنيد و به آهستگي حرکت پدال دوچرخه را انجام دهيد.

آرنج چپتان را به زانوي راستتان تماس دهيد، بعد آرنج راستتان را به زانوي چپتان تماس دهيد. در طول تمرين تنفس‌تان را به طور منظم و با آرامش انجام دهيد. براي انجام حرکت دوچرخه اين گونه عمل کنيد:

به پشت دراز بکشيد و انگشتان‌ را در پشت سرتان قلاب کنيد. زانوهايتان را به سمت قفسه سينه‌تان بياوريد و تيغه‌هاي شانه را بدون کشيدن گردن از زمين بلند کنيد. ساق پاي چپتان را‌ به‌طور مستقيم نگه داريد، در حالي که به طور همزمان بخش بالايي بدن را به سمت راست مي‌چرخانيد و آرنج چپتان را به سمت راست زانوي راست ببريد. بعد پهلو‌هايتان را عوض کنيد و آرنج راستتان را به سمت زانوي چپتان ببريد.

حرکت‌ «پازدن» را با جابه‌جا کردن پهلوهايتان براي 12 تا 16 بار تکرار کنيد.

2.دراز و نشست ساده

به روي پشت دراز بکشيد،‌به طوري که زانوهايتان خم شده باشد و پاهايتان به صورت صاف روي زمين قرار داشته باشد. نوک انگشتان‌تان را پشت سرتان بگذاريد. عضلات شکمتان را سفت کنيد؛ بعد بخش بالايي بدن را به جلو خم کنيد، به طوري که تيغه‌هاي شانه از کف زمين جدا شود. براي يک تا دو ثانيه در اين حالت بمانيد. به آهستگي تنه‌تان را به عقب بياوريد، به طوري که در نيمه‌راه تماس با زمين قرار گيرد؛ بعد حرکت را از اول تکرار کنيد. 12 تا 16 بار دراز و نشست را تکرار کنيد. دراز و نشست را با سرعت بيش از حد انجام ندهيد.

اين حرکت براي تقويت عضلات راست شکمي (عضلات درازي که در بخش پاييني قفسه‌سينه) است.

3.دراز و نشست روي توپ

توپ ورزشي يک ابزار عالي براي تقويت عضلات شکم و سومين حرکت موثر براي تقويت عضلات راست شکمي است. آنچه اين حرکت را اندکي موثرتر از دراز و نشست روي زمين مي‌کند اين است كه در دراز و نشست روي زمين ساق‌‌هاي پا اغلب دخيل هستند اما در دراز و نشست روي توپ عضلات شکم کار بيشتري انجام مي‌دهند.

براي انجام اين ورزش روي توپ دراز بکشيد و توپ را زير کمر خود قرار دهيد.

بازوهاي‌ خود را روي سينه‌تان به صورت ضربدري بگذاريد يا آنها را پشت سرتان قرار دهيد.

عضلات شکمي‌تان را منقبض کنيد تا پشت‌تان از روي توپ بلند شود و کف قفسه‌ سينه‌تان را به سمت لگن‌تان ببريد

4.دراز و نشست معکوس

روي زمين دراز بکشيد و دست‌هايتان را روي زمين يا پشت سرتان قرار دهيد. زانوهايتان را به سمت قفسه سينه بياوريد تا حدي که زاويه 90 درجه پيدا کنند و پنجه‌ پاها چسبيده در کنار هم يا به صورت ضربدري قرار دهيد. عضلات شکمتان را منقبض کنيد تا مفاصل لگن خم شوند و ساق پاهايتان را به سمت سقف ببريد. پاهايتان را پايين بياوريد و 12 تا 16 بار اين حرکت را تکرار کنيد. در حين انجام تمرين سعي کنيد از عضلات شکمتان- نه از تاب دادن پاهايتان- براي بالا بردن لگن استفاده کنيد.

اين حرکت هم براي تقويت عضلات راست شکمي است.

5.دراز و نشست با بازوهاي کشيده

اين نوع دراز و نشست اندکي نسبت به دو نوع قبلي مشکل‌تر است. اين حرکت بر بخش بالايي شکم متمرکز است.

به پشت روي تشک دراز بکشيد و بازوهايتان را پشت سرتان به طور مستقيم باز کنيد در حالي که دست‌ها به هم قفل شده‌اند و بازو‌ها را نزديک گوش‌ها نگه مي‌دارند. عضلات شکم را منقبض کنيد و تيغه‌هاي شانه را از روي زمين بلند کنيد. در حين اين حرکت بازوها را راست نگه داريد و از فشار آوردن روي گردن خودداري کنيد. اگر در گردن احساس درد مي‌کنيد، اين حرکت را با قرار دادن يک دست پشت سر و کشيده نگهداشتن بازوي ديگر انجام دهيد. به پايين باز گرديد و اين حرکت را 12 تا 16 بار تکرار کنيد.

6.دراز و نشست با پاهاي عمودي

دراز و نشست با پاهاي عمودي يک حرکت موثر ديگر براي تقويت عضلات راست و مايل شکمي است.

به پشت دراز بکشيد و پاهايتان را به طور مستقيم باز کنيد در حالي که زانوهايتان يکديگر را قطع مي‌کنند. مي‌توانيد براي حمايت دست‌هايتان را پشت سرتان بگذاريد. عضلات شکمي‌تان را منقبض کنيد و قفسه سينه‌تان را به سمت پاهايتان ببريد. پاهايتان را در موقعيت ثابتي نگه داريد و تصور کنيد در اوج اين حرکت ناف‌تان را به سمت ستون فقرات‌تان مي‌بريد. اين حرکت را 12 تا 16 بار تکرار کنيد.

7.شنا رفتن روي آرنج و پنجه پا

شنا رفتن راه خوبي براي افزايش استقامت در شکم و کمر و نيز پايدار کردن عضلات است.

به صورت، روي تشک قرار بگيريد و روي ساعد‌هايتان تکيه کنيد و کف دست‌تان را به طور صاف روي زمين بگذاريد. روي زمين فشار دهيد و روي پنجه‌هاي پايتان بلند شويد و روي آرنج‌هايتان تکيه کنيد.

کمرتان را صاف در امتداد خط مستقيمي که از سر تا پاشنه‌ها است نگه داريد.

لگن‌تان را خم کنيد و عضلات شکمي‌تان را منقبض کنيد تا پشت‌تان در خط مستقيمي قرار گيرد.

براي 20 تا 60 ثانيه در اين حالت بمانيد و 3 تا 5 بار اين حرکت را تکرار کنيد.

8.دراز و نشست با پاهاي کاملا عمودي

در دراز و نشست با پاهاي کاملا عمودي شما عضلات شکمي‌تان را با درگير کردن بخش‌هاي بالايي و پاييني بدن به شدت به کار مي‌اندازيد. براي انجام اين حرکت به پشت دراز بکشيد و پاهايتان را در حالت کشيده و روبه سقف نگه داريد. دست‌هايتان را پشت سرتان قرار دهيد و به آرامي آن را در دست بگيريد،‌عضلات شکمي‌تان را منقبض کنيد و تيغه شانه‌ها را از زمين بلند کنيد. همزمان پاشنه‌هايتان را به سمت سقف فشار دهيد و بدن‌تان را به شکل U درآوريد. بدن‌تان را پايين بياوريد و اين حرکت را 12 تا 16 بار تکرار کنيد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
یک قدم تا 90 سانتی متری کلید طلایی
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت 18:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 

یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف می شویم و دست از تلاش بر می داریم . هر کسی را که بگوئید این را زمانی تجربه کرده است . در روزگاریکه همه در اندیشه طلا بودند یکی از عموهای داربی گرفتار " تب طلا "شد . راهی غرب شد تا با حفاری زمین به ثروت برسد . او هرگز نشنیده بود که در مغز انسان طلایی به مراتب بیش از آنکه او از زمین بیاورد وجود دارد . او با اخذ اجازه نامه با بیل و کلنگ سرگرم کار شد . بعد از هفته ها کار طاقت فرسا به کلوخه های براق طلا رسید . اکنون به وسیله ای نیاز داشت که این کلوخه ها را از دل خاک بیرون بکشد . بی آنکه کسی متوجه شود روی معدن را پوشاند و عازم شهر " ویلیامز برگ " در ایالت مریلندشد تا موضوع را برای بستگان و برخی از همسایگان بازگو کند . آنها دور هم جمع شدند و پول خرید دستگاه حفاری را تدارک دیدند ، آن را خریدند و به محل معدن طلا بردند . آنها سرگرم کار شدند .

نخستین کامیون کلوخه ها را به کوره ذوب و استخراج طلا فرستادند . معلوم شد که یکی از غنی ترین معادن " کلرادو " را یافتند . حمل چند کامیون کلوخ طلا کافی بود تا همه بدهی های آنها را پاک کند و نوبت به سود کلان برسد . مته های حفاری ، زمین را می شکافتند ، امید داربی و عمویش بیشتر می شد ، تا اینکه اتفاقی افتاد ، رگه های طلایی بی مقدمه ناپدیدشدند . آنها به پایان رنگین کمان رسیده بودند . از معدن طلا دیگر اثری نبود . به کندن زمین ادامه دادند ، مایوسانه می خواستند رگه طلا را از نو بیابند ، اما موفق نشدند .

سرانجام تصمیم گرفتند که دست از کار بکشند .دستگاه حفاری را به چند صد دلار فروختند و با قطار به دیارشان برگشتند . کسی که دستگاه را خریده بود از یک مهندس معدن خواست تا به معدن نگاهی بیاندازد و برای او محاسبه کوچکی انجام دهد . مهندس مزبور نظر داد که پروژه حفاری معدن از آن جهت شکست خورده که صاحبان آن به کار معدن و اصول حاکم بر آن آگاه نبودند . تحقیقات این مهندسان نشان داد که رگه در فاصله 90 سانتی متری از محلی که خانواده داربی کارشان را متوقف کرده بودند از نو پدیدار خواهد شد و دقیقا" این اتفاق افتاد . کسی که دستگاه حفاری را خریده بود ، میلیونها دلار ثروت انباشت کرد . او به حقیقت مهمی توجه کرده بود و آن اینکه قبل از تسلیم شدن و دست از کار کشیدن باید با متخصص به مشورت نشست و این که درست فکر کند و درست بیندیشد داربی مدتها بعد ، جبران زیان خود را کرد . او به ثروتی بیش از اینها دست یافت و این زمانی بود که به کشفی بزرگ نایل آمد . او فهمید که اشتیاق می تواند به طلا تبدیل شود داربی به کار فروش بیمه عمر مشغول شد . داربی که می دانست به دلیل آنکه در 90 سانتی متری طلا کارش را رها کرده و سود کلانی را از دست داده است با خود گفت " من در فاصله 90 سانتی متری طلا متوقف شدم . اما از این به بعد ، وقتی به اشخاص روجوع می کنم و از آنها جواب نه می گیرم ، تسلیم نمی شوم ."

داربی در شمار معدود کسانی قرار گرفت که سالانه بیش از یک میلیون دلار بیمه عمر می فروشند . او پیروزی خود را مدیون شکستی می داند که در کار استخراج از معدن طلا متحمل شد . او می داند که قبل از موفقیت باید شکستهای موقتی را پذیرفت . وقتی سایه های شکست از راه می رسند ، ساده ترین و به ظاهر منتقی ترین اقدام دست کشیدن از فعالیت است و این اقدامی است که اغلب می کنند . بیش از 500 نفر ، از موفق ترین افراد می گویند : بزرگترین موفقیت آنها یک قدم فراتر از جایی که شکست خورده بودند نصیبشان شده است.

منبع: takfal.com



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
هفت ویژگی افراد شاد
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت 18:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 آیا تا به حال دقت کرده اید مه بعضی افراد بدون توجه به مسائل و شمکلات , چقدر در سر زندگی و شاد بودن توانا هستند؟ تحقیقات نشان می دهد این حالت ذاتی یا خدادادی نیست بلکه یک مهرت است که این افراد ان را در خود پرورش داده اند . شما هم اگر بخواهید می توانید این مهارت را کسب کنید و زندگی خود را لبریز از شادی و نشاط سازید.

اشخاص شاد با زندگی همراهی می کنند.
هر کسی تقدیری در زندگی دارد و این به عهده خودش است که با قسمت خود بجنگد یا با آن همکاری کند اما ایا این حرف به این معنی است که با قسما خود بجنگند یا با آن همکاری کند. اما ایا این حرف به این معنی است که فرد باید دراز بکشد و بگذارد زندگی روند خود را طی کند؟
مسلما نه! در عوض می تواند روشی در پیش گیرد که به بهترین وجه ممکن با مسایل مواجه شود و حداکثر تلاش خود را در این زمینه نشان دهد در ان صورت متوجه راه های جدیدی می شود و با کشف آن ها انرژی تازه ای کسب می کند . زندگی می خواهد شخص , تقدیر و سر نوشت خود را بفهمد آیا ترجیح نمی دهید به جای جنگ با زندگی کنار بیایید؟

اشخاص شاد فقط مثبت نمی اندیشند بلکه مثبت عمل می کنند.
مثبت اندیشی مسلما جای خودش را دارد. برای شاد بودن باید افکار خود را عوض کنید. اما منتظر از راه رسیدن احساسات نباشید. اشخاص دارای قدرت کنترل مستقیم بر چگونه عمل کردن و چگونه اندیشیدن خود هستند.
اگر می خواهید شخص شادتری باشید , شادمانه تر عمل کنید. اگر می خواهید شخص مهربان تر و با عاطفه تر عمل کنید. اگر می خواهید منش دوستاه تری داشته باشید دوستانه تر عمل کنید. احساسات پس از عمل کردن از راه می رسند.
اشخاص شاد آن چه را که احتیاج دارند طلب می کنند. همان طور که نعمت ها معمولا از آسمان به زمین نمی افتند, از شکایت کردن نیز چیزی عاید اشخاص نمی شود.
اگر به ظرب المثل هر چه بکارید همان را درو می کنید اعتقاد دارید پس به جای شکایت کردن به دنبال خواسته های خود بروید. این اتخاب شماست. می توانید به همین رویه ادامه بدهید, دیگران را متهم کنید و همچنان چیزی عایدتان نشود یا می توانید خیلی راحت آن چه را که خواهید طلب کنید.

اشخاص شاد مشتاق تغییر هستند.
ثابت ماندن و تغییر نکردن مخالف همه قوانین طبیعت است . اگر تلاش کنید که ثابت اتفاق بیفتید, در این صورت همیشه ناراحت خواهید بود اگر اجازه بدهید ترس از تغییر کردن شما را متوقف سازد , با محروم شدن از خواسته های خود موافق هستید شما می توانید بر این باور باشید که تغییر باعث آزار اشخاص می شود و در مقابل آن مقاومت به خرج دهید.
یا در عوض می توانید تغییرات را با آغوش باز پذیرا باشید و معتقد باشید که وجود آن ها به شما کمک خواهد کرد. همه این ها بستگی به این موضوع دارد که تصمیم بگیرید کدام عقیده را باور کنید.

اشخاص شاد به خود اجازه شکست خوردن نمی دهند.
شکست به این معنی نست که هیچ گاه به هدف خود نرسید و یا دلیلی بر دست کشیدن از هدف نیست به هدف دست نیافتن تنها یک معنی دارد: شما به تمرین و تجربه بیشتری احتیاج دارید و مشتاق اشتباه کردن باشید و تسلیم نشوید. اجازه ندهید یک شکست شما را به گونه ای تحت تاثیر قرار بدهد که همه تلاش های خود را از بین ببرید و درست مثل یک دونه لذت به خط پایان رسیدن را حس کنید.

اشخاص شاد در زمان حال زندگی می کند.
اگر نسبت به لحظه حال آگاه هستید و در کنار آن منتظر آینده نیز هستید قادر خواهید بود تا از فرصت ها سود ببرید. اگر با خودخوری غم گذشته را می خورید چشمانتان به روی امکانات و فرصت های حال بسته خواهد بود در عین حال نافع اینده را نیز از دست خواهید داد .
زندگی شاد محصول زندگی کردن در لحظه حال است که اگر از آن خوب استفاده بشود تکیه گاه و ضریب اطمینانی برای داشتن آینده ای خوب و فوق العاده است. اشخاص فقط با آن چه که امروز انجام می دهند می توانند آینده خود را تحت تاثیر قرار دهند.

اشخاص شاد برای اینده برنامه ریزی می کنند.
انسان های شاد می دانند باید تسلط داشتن بر زندگی را تمرین کنند و بر زندگی خود کنترل داشته باشند تا در برابر احساساتی مانند قربانی بودن یا بی دفاع بودن مقاوم باشند. برنامه ریزی در جهت درست انجام دادن کارها امری ضروری است نه این که وقت خود را بر هر چیزی که توجه فرد را به خود جلب می کند, صرف کند. برای آن چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید و تصمیم بگیرید تا وقت پول انرژ و منابع محدود خود را برای آن صرف کنید.

منبع: takfal.com



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
در 68 ثانیه به آرزوی خود برسید
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت 18:46 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند.

آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.

اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.
68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد میگویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟

خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟
بسیار عالی است! امتحان کنید.
خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف میشود.
ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر میشود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...

ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.
ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.

بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.

هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شاملا 24 تا 60 دقیقه یعنی هزارو چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!

به راستی این فکر پر جست و خیز که نمیتواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!
فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.
پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.
فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئنا به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.
باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم.
68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.
68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.
68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.
اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.
68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.
آن وقت میبینی که می توانی ...



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی، موفقیت
آیا زنان از مردان قابل اعتمادترند؟
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت 18:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
تحقیقات نشان می‌دهد به نظر درصد زیادی از مردم جامعه زنان قابل‌اعتمادتر و مطمئن‌تر از مردان به نظر می‌رسند.

به گزارش تایم، این که ما بتوانیم حرف‌های یک نفر، خصوصا فردی را که نمی‌شناسیم باور کنیم به فاکتورهای زیادی بستگی دارد. اما علاوه بر آن به صحبت‌های یک فرد جنسیت او و این که یک حرف چگونه بیان شود نقش مهمی در باورپذیر بودن آن دارد.
مارلین بلتز و همکارانش مطالعات عمیقی را در مورد الگوهای گفتاری، تفاوت‌های جنسیتی و شیوه‌های فریب دادن و دروغ گفتن به دیگران انجام دادند تا تفاوت‌های مردان و زنان را در این میان بسنجند.
او در این باره گفت: مطالعات ما نشان می‌دهد بسیاری از مردم تصور می‌کنند زنان کم‌تر از مردان دروغ می‌گویند و البته شکل دروغ‌های آن‌ها نیز کاملا متفاوت است.
ما با نظرسنجی از تعداد زیادی از داوطلبان متوجه شدیم هم مردان و هم زنان اعتراف کرده‌اند که در 20 تا 35 درصد از روابط اجتماعی خود به دیگران دروغ می‌گویند. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل این موضوع آن باشد که مردان و زنان به شیوه‌های کاملا متفاوتی تربیت می‌شوند. معمولا در سال‌های اولیه دوران نوجوانی و جوانی پسران تشویق می‌شوند تا در مورد توانایی‌های خود اغراق کنند و از حق خود در برابر دیگران دفاع کنند. با این شیوه یک پسر می‌تواند برتری خود را به یک گروه ثابت کند و خودش نقش رهبری و هدایت آن‌ها را به عهده بگیرد.
اما در سوی دیگر زنان بیش‌تر تشویق می‌شوند با افتادگی و حیا در هنگام برخورد با دیگران رفتار کنند، همواره اهمیت مهربانی و صمیمیت به آن‌ها یادآوری می‌شود و تشویق می‌شوند با دیگران رابطه داشته باشند. همین عامل باعث می‌شود ما از سنین کودکی تصور کنیم مردان همیشه بیش‌تر دروغ می‌گویند و کم‌تر می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد.

اما ما چرا دروغ می‌گوییم؟
روانشناسان دانشگاه ماساچوست معتقدند در بیش‌تر مواقع دروغگویی ما از نداشتن اعتماد به نفس سرچشمه می‌گیرد. زمانی که یک فرد احساس می‌کند اعتماد به نفسش در معرض خطر قرار می‌گیرد بلافاصله دروغ می‌گوید.
البته باید اعتراف کرد که دروغ گفتن همیشه هم مضر نیست. محققان معتقدند دروغ گفتن بهترین روش برای محافظت از حریم خصوصی خود و هم‌چنین اجتناب از سوء نیت، نفرت و کینه توزی دیگران است.
حتی بسیاری از حیوانات هم از این تکنیک استفاده می‌کنند و سعی می‌کنند برای رسیدن به مقاصد خود حیوانات دیگر را فریب دهند. اما انسان تنها موجودی است که می‌تواند هم‌زمان به دیگران و به خودش دروغ بگوید. حتی در بسیاری از مواقع ما آن‌قدر به خود دروغ می‌گوییم که نمی‌توانیم بین واقعیات و تخیلات خودمان تمایز قائل شویم.
جالب اینجاست که بسیاری از ما حتی متوجه دروغگویی خودمان نمی‌شویم. در یک تحقیق که در نشریه لایو ساینس به چاپ رسیده است دانشمندان از گفتگوی تعدادی از افراد فیلم برداری کردند و سپس فیلم آن را به خود این افراد نشان دادند. بسیاری از این افراد از تعداد دروغ‌هایی که طی یک گفتگوی کوتاه گفته بودند متعجب شدند.
در تحقیقی که در نشریه روانشناسی کاربردی به چاپ رسیده است محققان متوجه شدند طی یک مکالمه 10 دقیقه نزدیک به 60 درصد مردم حداقل یک بار دروغ می‌گویند. در حالی که متوسط تعداد دروغ‌هایی که یک فرد در این مدت می‌گوید 2.92 دروغ است.
نوع دروغ‌هایی که مردان و زنان می‌گویند کاملا متفاوت است. مردان معمولا از دروغ گفتن برای بهبود چهره خود در نظر دیگران استفاده می‌کنند. این در حالی است که زنان برای آن‌که طرف مقابلشان حس بهتری داشته باشد دروغ می‌گویند.

دروغگویی در محیط کار
بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد دروغگویی در محیط کار هم بسیار شایع است. بسیاری از مردم تمایل بیش‌تری برای دروغ گفتن به همکار خود در مقایسه با غریبه‌ها دارند. به نظر می‌رسد ما در محیط کار نیاز بیش‌تری به اثبات خود داریم و به همین دلیل بیش‌تر همکاران خود را فریب می‌دهیم. برای مثال زمانی که فردی کالای جدیدی مانند خودرو می‌‌خرد به همکارانش بیش‌تر از غریبه‌ها در مورد قیمت اصلی آن دروغ می‌گوید.
علاوه بر محیط کار بررسی‌ها نشان می‌دهد ما به افرادی که به آن‌ها علاقه داریم نیز بیش‌تر از دیگران دروغ می‌گوییم. ناراحت شدن افراد صمیمی، دوستان و اعضای خانواده معمولا برای ما بسیار سنگین است و به همین دلیل سعی می‌کنیم با دروغ گفتن از این کار اجتناب کنیم.


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
چگونه آرامش داشته باشم؟
سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ساعت 17:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
برای رفع نگرانی و تحصیل آرامش، اسلام راهكارهایی را پیشنهاد كرده است كه مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

1ـ تقویت ایمان:

بسیاری از نگرانی‌ها مانند ترس از گذشته، خوف از آینده، احساس پوچی و ترس از مرگ و غیره ریشه در ضعف ایمان دارد. خداوند راه رسیدن به امنیت و آسایش را ایمان به خدا معرفی كرده است: كسانی كه به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم نیالوده اند، دارای ایمنی و مصونیت‌اند و آن‌ها هدایت یافتگان واقعی هستند.

از طرفی قرآن مجید، زندگی توأم با اضطراب و رنج را نتیجه بی ایمانی و نداشتن پناهگاه معنوی می‌داند و می‌فرماید: هر كس از یاد خدا غفلت ورزد و اعراض كند، زندگی او تنگ و تاریك خواهد بود. ایمان به خدا به تمام پریشانی هایی كه بر اثر دل باختگی در برابر تعلقات مادی پدید می‌آید، پایان می‌دهد.

 

2ـ ثبات و آرامش خانواده:

یكی از راه‌های تأمین سلامت روانی و آرامش روحی فرزندان، ثبات و آرامش روحی فرزندان، ثبات و آرامش خانواده است.

 

3ـ آمادگی روحی:

معمولاً حوادث ناگوار و غیره منتظره تأثیر زیادی در دوران آدمی می‌گذارد. در صورتی كه اگر حادثه‌ای مترقب باشد، نگرانی كاهش می‌یابد. توجه به این اصل كه ناكامی‌ها با زندگی انسان از آغاز عجین شده و دنیا پیوسته فراز و نشیب دارد، انسان را برای تحمل شداید، شجاع می‌كند و در برابر حوادث سخت، صبور و مقاوم می‌سازد و به او آرامش خاطر می‌بخشد. امام علی علیه السلام می‌فرماید: دنیا سرایی است كه بلا و مصیبت آن را احاطه نموده و به مكر و فریب شناخته شده است. حالاتش ناپایدار است و كسانی كه در این منزلگاه فرود می‌آیند، از آفاتش به سلامت نخواهند ماند.

 

4ـ صبر:

یكی از عوامل آرام بخش، استفاده از نیروی بزرگ صبر در برابر مشكلات زندگی است.

امام علی علیه السلام می‌فرماید: ضربات خرد كننده نگرانی را با صبر و تحمل در هم شكن. خویشتن را به صبر عادت ده كه خصلت نیكویی است و نگرانی و ترس و حوادث دنیا را به وسیلة آن بر خود هموار ساز.

 

5ـ تغافل:

یكی از اصول اخلاقی كه نقش بسزایی در آرامش روان و رفع اضطراب دارد، تغافل است. تغافل به معنای نادیده گرفتن بعضی از امور ناچیز و بی ارزش است كه چه بسا اعتنای به آن‌ها منشأ مشكلات روحی می‌شود. روان شناسان به این اصل توجه كرده و از آن به عنوان واپس زدگی یاد نموده اند. دیل كارنگی می‌گوید: ما صاحب آن خُلق سلیم و روح ملكوتی نیستیم كه بتوانیم دشمن خود را دوست بداریم، ولی برای خاطر سلامت و خوشی خود باید آن‌ها را ببخشیم و فراموششان كنیم. كنفوسیوس می‌گوید: اگر كسی بدی بكند یا مال شما را برباید، اهمیتی ندارد، بلكه فراموش نكردن و دائماً به خاطر آوردن آن است كه شما را ناراحت می‌كند.

اسلام چهارده قرن پیش به این اصل مهم توجه داشته و بر آن تأكید ورزیده است. امامصادق علیه السلام می‌فرماید: صلاح زندگی و آمیزش با مردم محتوای پیمانه پُری است كه دو سوّمش فهم و یك سوّمش تغافل است.

 

6ـ نسبت سنجی:

از جمله اموری كه در تسكین نگرانی مؤثر است، توجه به افراد زیر دست و مصیبت دیده می‌باشد. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: همواره به فروتر از خود نظر كن تا قدر نعمتهای الهی را بدانی و شكر گزار او باشی و شایستة افزایش نعمت گردی و به عطایش قرار و آرام یابی.

 

7ـ واقع بینی:

در یك بررسی از علل نگرانی‌ها گفته شده است: چهل درصد مصیبت هایی است كه هرگز پیش نخواهد آمد؛ سی درصد مربوط به غم‌های گذشته و آینده است كه غمگساری همة جهانیان تغییری در آن‌ها نخواهد داد؛ دوازده درصد هراس بی اساس برای از دست دادن سلامتی است؛ ده درصد موضوعهای جزئی و بیاهمیت است و هشت درصد ممكن است واقعاً مایة تشویش و اضطراب باشد. پس از آن چه ما معمولاً بیش از همه می‌ترسیم، در واقع به ندرت پیش خواهد آمد.

سعدیا،دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را برای غلبه بر نگرانی باید درهای دیروز و فردا را به روی خویش ببندیم و به وظیفة امروز بیندیشیم و تدبیر را جانشین بیم از آینده کنیم.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
نکات مفید برای مدیریت هزینه های زندگی
یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

این روزها زندگی کردن و خرج کردن بیشتر از بودجه امری عادی شده است. همانطور که اسکناس جای خود را به سکه می دهد، بین چک کشیدن  و پرداخت در آینده و پرداخت های نقدی اشتباه می شود. و یک زمان می بینید که سر یک تاریخ مقرر چندین چک دارید و حسابی خودتان را مقروض کرده اید.

پس انداز کردن عادتی است که باید از همین امروز شروع کنید. سعی کنید ذره ذره پولی را که به دستتان می رسد نگه دارید تا برای پرداخت موعد چک ها و هزینه هایتان دچار مشکل نشوید. اما زمانیکه می بینید برای هیچ کار دیگری پول ندارید، آنوقت است که باید یک فکر اساسی کنید.

چطور شروع کنید؟ سه مسئله مهم وجود دارد که باید به آن توجه کنید: هزینه ها، قرض ها و پس انداز برای اهداف خاص. هدف این است که خریدها و هزینه های غیر ضروری خود را کنترل کنید. بعد از آن، اهداف مالی مثل بازنشستگی، آینده فرزندانتان، خانه، ماشین و سایر نیازها باید مورد توجه قرار گیرند. علاوه بر این، گذاشتن بودجه ای برای پس انداز هم اهمیت زیادی دارد. در زیر به چند نکته برای شروع و حفظ یک بودجه موفق اشاره می کنیم.

فیش حقوق: نگاهی جدی به فیش حقوقتان بیندازید. اینکار به خوبی نشان می دهد که چه مقدار پول ماهانه به دستتان می رسد، چه قبوضی را باید چه موقع پرداخت کنید و وقتی اینها را بدانید آنوقت می فهمید چه وقتی می توانید ریخت و پاش داشته باشید.

لیست هزینه ها: همراه با خانواده بنشینید و لیستی از همه هزینه ها و سرمایه گذاری هایی که به صورت ماهانه انجام می دهید تهیه کنید. بعد ببینید که کدامیک اضافی است و باید حذف شود. یک کاربرگ یا حسابگر مخصوص بودجه داشته باشید، زمینه هایی که به شما مربوط می شود را نگه داشته و دیگری ها را پاک کنید. همچنین سعی کنید این لیست تا حد ممکن قابل درک باشد. و وظیفه نگهداری از آن را هم به عهده بگیرید.

کاهش هزینه ها: این شامل هزینه های سبک و روش مخصوص زندگی شماست. آخرین مدل موبایل به نظرتان خیلی قشنگ است اما آیا لازم است که حتماً آنرا داشته باشید؟ بیرون غذا خوردن هم یک هزینه بسیار هنگفت است و می توانید آنرا حذف کنید. قبوض آب و برق را هم می توانید با ایجاد تغییرات کوچک در روش زندگیتان بسیار کمتر کنید.

خرید عمده: این روزها خرید عمده خیلی مقرون به صرفه تر است چون تخفیفات بسیار خوبی روی آن می دهند.

هزینه های روزانه: هزینه های روزانه تان، آن خرده خرج هایی که ممکن است از قلم بیندازید، را یادداشت کنید. همچنین اگر بتوانید خرج و مخارجتان را به صورت روزانه یا حداقل هفته ای مدیریت کنید، مدیریت هزینه هایتان بسیار بهتر خواهد شد.

در زیر هر هزینه خاص، مبلغ مورد نظر را یادداشت کنید. زیر هزینه هایی که میزان آن تحت کنترل شما نیست 50 درصد بیشتر بنویسید. آخر کار اگر دیدید که چیزی ته کیفتان باقی ماند یعنی خوب بودجه بندی کرده اید. اما اگر کسری آوردید یعنی دارید بیشتر از آنچه که در توانتان است خرج می کنید به همین خاطر باید روی عادات خرج کردن خودتان یک بازنگری داشته باشید.

تطابق مخارج با بودجه: کار بسیار سختی است. اگر بنابر مسائل اورژانسی در یک ماه کسری بودجه آوردید، سعی کنید هر چه سریعتر دوباره روی روال بیفتید. در غیر اینصورت همه چیز زندگیتان بر هم می خورد و هر ماه بیشتر از آنچه که در می آورید خرج خواهید کرد. سعی کنید همیشه برای چنین موقعیت های اورژانسی پس انداز داشته باشید.

تعیین هدف: بودجه فقط برای کنترل خرج و مخارج ها نیست. باید بتوانید برای اهداف مختلف مثل بازنشتگی، خرید ماشین، خانه، آینده فرزندانتان و امثال این پس انداز داشته باشید. برای این منظور باید بعد از تقسیم بندی بودجه چیزی ته جیبتان بماند که برای آن اهداف خاص پس اندازش کنید.

برای آسانتر کردن کارتان یک نرم افزار مالی شخصی روی کامپیوترتان نصب کنید. از این مهمتر، آنچه نیاز دارید قطعیت و عادتی مثبت برای وارد کردن و حساب کردن صحیح همه هزینه ها، خرج و مخارج ها و پس اندازهایتان است. کار آسانی نیست اما مطمئن باشید که به نفعتان خواهد بود.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
راهنمای آقایان برای حمایت خانم‌ها در طول دوران بارداری
یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:48 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در طول بارداری خانم‌ها دوران بسیار طبیعی و در عین‌ حال خاصی را در طول زندگیشان سپری می‌کنند. در طول این دوره، خیلی مهم است که شما—بعنوان یک پدر—فعال و حامی باشید. این مقاله راه‌های مختلفی را به شما نشان می‌دهد که مطمئنتان می‌کند همسرتان حمایت و پشتیبانی شما را درک کرده است.

درگیر شوید

درگیر کردن خود در بارداری همسرتان امری بسیار مهم و اساسی است. مادر آینده باید حداقل ماهی یکبار برای معاینه نزد دکتر برود. همچنین بد نیست که در کلاس‌های ایروبیک مخصوص مادران شرکت کند. حمایت ساده شما با بودن کنارش در طول این زمان‌ها به او نشان خواهد داد که به وی توجه می‌کنید و تنها نیست. به اینکه چه احساسی دارد، اینکه جنین در چه مرحله‌ای از رشد است، و اینکه در ماه‌های آتی چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد توجه نشان دهید. به او کمک کنید برای وسائل مورد نیاز و اتاق کودکتان برنامه‌ریزی کنید. هرچه توجه بیشتری به بچه نشان دهید، بیشتر احساس می‌کند که مراقبش هستید.

سلامت

ترک عادات بد در شرایط عادی کاری بسیار دشوار است. باردار شدن هم کمکی به آن نمی‌کند. متاسفانه، این زمانی است که ترک این عادات بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت پیدا می‌کند. مخصوصاً کشیدن سیگار برای بچه بسیار خطرناک است—حتی اگر هنوز در رحم باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که قرار گرفتن در معرض دود سیگار هم به همان اندازه سیگار کشیدن خود مادر خطرناک است. پس با تشویق او به ترک سیگار و ترک آن توسط خودتان نشان دهید که نگران او هستید.

به او کمک کنید خوب غذا بخورد، به اندازه کافی استراحت کند، و بیش از حد از خودش کار نکشد. کارهای بدیهی مثل نخوردن مشروب یا استفاده نکردن از مواد مخدر هم باید ترغیب شود.

روابط

در طول بارداری بدن زن دستخوش تغییرات زیادی می‌شود. او می‌بیند که شکمش چطور هر روز بزرگ و بزرگتر می‌شود. ممکن است بدنش آب جمع کند. همه اینها درکنار تغییرات هورمونی این معنا را می‌دهد که او به دنبال این است که بفهمد هنوز برای شما جذابیت دارد. یکی از مهمترین و طبیعی‌ترین راه‌ها این است که رابطه صمیمانه و عاشقانه خود را با او حفظ کنید. البته برای ایمنی بهتر است از یکی از راه‌های پیشگیری استفاده کنید. با این ‌وجود، حفظ روابط سالم و فعال راهی بسیار ایمن و مفرح برای القاء این حس به همسرتان است که هنوز برایتان جذابیت دارد. جدا از رابطه فیزیکی، برقرار کردن رابطه احساسی، ماساژ دادن شکمش و نوازش کردن او راهی بسیار خوب برای ایجاد احساس راحتی در اوست.

از تصمیماتش حمایت کنید

و آخر اینکه، حمایت از تصمیمات و انتخاب‌های او در طول دوره بارداری راهی ضروری برای نشان دادن نگرانیتان درمورد اوست. در این دوران انتخاب‌های زیادی مثل شیردهی خواهد داشت. اگر همسرتان تصمیم بگیرد که شیردهی برایش مناسب است وباید آن کار را انجام دهد، باید از تصمیم او حمایت کنید. برای انتخاب اسم کودکتان با هم تصمیم بگیرید. اگر دوست نداشته باشد جنسیت فرزندتان را قبل از تولد با سونوگرافی بفهمد، در این زمینه هم به تصمیمش احترام بگذارید.

منبع: مردمان



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
تفاوت عشق و هوس{ در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج}
یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:43 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
۱ – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم  
                                                                               
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
 
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
 
3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست  
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست 
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.
 
4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینکه، طی یک فرایند رسمی که خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشکار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افکار یکدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می کنید. بدیهی است که اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا کنید).
اما هوس اینست که معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همکلاسی، هم محله ای، همکار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می کنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و کلاس گذاشتن هایش را نظاره می کنید، به دلتون می افتد که عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید که فقط بعد از ازدواج شکسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یکدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یکدیگر می کنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یکدیگر می میرند، یا حداقل غش می کنند  و تعارفات کلاس بالا نصیب هم می کنند، از وجود یکدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشکر می کنند، با مطالعاتی که در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می کنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد کادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یکدیگر پیشکش می کنند، کم کم نقش پدر، مادر، دوستان، همکاران و ... را حذف کرده و همه را یک جا به محبوب خود پیشکش می کنند، و وقت خود را یا با او پر می کنند یا با خیالات او سر می کنند و در خیالات خود او را تک ستاره ای می دانند که آسمان قلب آنها را نورانی می کند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یک انسان نیست، یک فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، کابوسی وحشتناک هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناک به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل کنترل می شود ، در حالیکه عشق همانطور که گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست که از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یکی از پارامتر های مهم در کنار پارامترهای آگاهی هست که نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر کند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می کند که خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروکش کردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درک می کنند.
 
5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست، بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی کز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود       
 
6 –  چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه، در رقص آمد و چالاک شد
 
7 – عشق پیش نیاز لازم دارد.
یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.
 
8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید 
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
چرا عشق ما روز به روز كم رنگتر مي‌شويم
یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
بر خلاف تصور خيلي ها كه فكر مي كنند عشق يكباره پيدا مي شود و هميشه مي ماند و يا حتي بيشتر مي شود؛ واقعيت اينست كه عشق ممكن است يك لحظه ايجاد شود، اما همانند بذري است و در صورتي باقي مي ماند و رشد مي كند كه در زمين مناسبي جاي گيرد، آب و نور كافي به آن برسانيم؛ مرتب آفت كشي كنيم و به آن كود بدهيم و مستمراً به آن رسيدگي نمائيم.
 
چگونه عشق به مرور كمرنگ مي شود يا از بين مي‌رود؟
ما عاشق ايده‌ آلها و كمالها مي شويم و از نقصان ها مي گريزيم. شايد تعجب كنيد اگر بدانيد معمولا انسانها عاشق يك موجود كامل و بدون نقص در ذهن خود مي شوند و هنگامي كه اين تصوير ذهني را منطبق با يك دختر يا يك پسر در اطراف خود مي‌كنند، به آن نام عشق مي نهند. پس عشق به آن دختر آن وقتي رشد مي يابد و قلب ما را به تپش وا مي دارد كه او خود را منطبق با تصوير ذهني ما ارائه دهد. و هنگامي كه به مرور او را متفاوت از ذهنيات خود بيينم ، عشق ما رو به افول مي رود. اما اينكه تصوير ذهني ما چگونه بايد در بيرون شكل بگيرد و حفظ شود نياز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، يعني اينكه بايد از مسير عقلاني و منطقي گذر كند و بالاتر از تفكر خام ما باشد ، نه به عكس . يعني عشق نبايد مادون فكر باشد. عشقي كه مادون باشد، و از سطح پائين تري برخوردارست ،  ارزش ندارد تا برايش بميريم.
پس اگر در زندگي به مرور دريافتيم همسرمان از زير بار وظايف و مسئوليتهاي خود شانه خالي مي كند، لذتهاي خود را محور قرار مي دهد و هنوز « من» بودن محور فكري اوست. اينگونه مي شود كه كسالت مزمن عشق، را به چشم خواهيم ديد. از ديگر آفتهايي كه ما به عشق مي رسانيم ، مي توان به موارد زير اشاره كرد.
عدم انعطاف پذيري:
عدم انعطاف پذيري نسبت به مسائلي كه در زندگي با آن روبرو هستيم. مثلا اگر تعصب روي روش و سليقه هاي خود داشته باشيم.  و به علاقه ها، سليقه ها و شيوه هاي زندگي همسرمان، مكرراً انتقاد كنيم يا از آن بدتر ، اهانت كرده يا مسخره بگيريم.
كمال گرايي افراطي:
از آنجا كه ما در ناخودآگاه عاشق « خوبي مطلق» ،  « مثبت مطلق » و « كمال مطلق» شده ايم و معشوق خود را آخر معرفت و خوبي ارزيابي كرده ايم ، به مرور اين ارزيابي خطا،  خود را به ما نشان مي دهد و دچار مشكل مي سازد. او هرگز نمي‌تواند انتظارات و توقعات ايده آلي ما را بر آورده كند. او هم يك انسان مثل بقيه انسانهاست و بديهي است كه نقاط ضعف زيادي نيز در كنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد.
عدم مهارت هاي زندگي:
مهارت های كافي جهت رسيدگي به بذر عشق را نداريم. مهارتهاي ارتباطی زندگي را كسب نكرده ايم ، مقابله با تنش ها و مشكلات را تجربه نكرده ايم ،‌نحوه سازگاري با مسائل زندگي را نياموخته ايم ، همه و همه موجب ناكارآمدي ما در ايجاد عشق و آرامش در زندگي مي شود
عدم رعايت حريم خانواده و مرزهاي زندگي:
به وظايف خود در زندگي آگاهي نداريم يا مرزهاي مسائل زندگي و مشكلات خانواده را رعايت نمي كنيم. مثلا موارد مربوط به خانواده را به بيرون منتقل مي كنيم . مشكلات را به دلسوزان خود مثل پدر، مادر، دوستان ،‌فاميل ، حتي همسايگان و ... در ميان مي گذاريم يا در حيطه و مرزهاي همسرمان دخالت مي كنيم و به نام عشق و دوست داشتن وي را كنترل كرده و در قفس نامرئي انتظارات خودمان، او را محبوس و زنداني مي كنيم. مثلا به علائق او ، دوستان وي،‌نحوه لباس پوشيدن او، شيوه راه رفتن و حتي طرز تفكر و احساسش گير مي دهيم و او را در تنگنا قرار مي دهيم. و در نهايت آزادي را از او مي گيريم.
مشكلات شخصيتي و انتظارت غير واقع:
توقعات بيجايي به لحاظ مسائل شخصيتي خود، از همسرمان داريم. كه بر آورده شدني نيست و برآورده نمي شود. مثلا يك نفر با اختلال شخصيت وسواسي، زياد نكته سنجي مي كند و معيارهاي زيادي در ذهنش دارد و با ريزبيني بيش از حدي كه به همسرش نشان مي دهد و او را در چهارچوب خشك و در قالب معيارهايي كه تعيين مي كند؛ حبس مي كند و عرصه را بر او تنگ مي كند. يا كسي كه اختلال شخصيت پارانوئيدي دارد و بدبين است ، با سوء‌ظن ها و بدبيني ها خود و حسادت و توهم توطئه هايي كه در ذهن خود، آنها را مي بافد، همسرش را هميشه در نقش يك دشمن و جاسوس مي بيند.
لذت طلبي و خودكامگي:
ما مي بايست در چهارچوب خانواده، خود را مقيد به بعضي امور كنيم. وقتي كه لذتهاي خود را كه در خارج از خانواده است به صورت افراطي دنبال مي كنيم و توجهي به خواست و ميل خانواده نداريم . به مرور زندگي يك طرفه و بي روح مي شود. زن و شوهر هر كدام دنبال تمايلات خاصي در خارج از خانواده هستند. و لذت بردن از يكديگر را فهم نمي كنند.
عدم مهارتهاي ارتباطي:
نمي توانيم ارتباط موثري با همسرمان بر قرار كنيم، حرف هم را نمي فهميم. هر كدام به ظاهر منطقي صحبت مي كنيم ، ولي نمي توانيم يكديگر را قانع كنيم. توجه كافي به احساسات ، خواسته ها و صحبتهاي يكديگر نداريم . گوش شنوا و تحمل ارتباط موثر را از هم دريغ مي كنيم. در رساندن حرفهاي خود به يديگر آنها را تحريف مي كنيم يا آنقدر مبهم رفتار مي كنيم يا صحبت مي كنيم كه ديگري را به خطا مي اندازيم. در واقع مهارتهاي ارتباطي را نمي دانيم.
 
اگر گويند «لحظه ايست روئيدن عشق .... »؛ پس اين هم شايد درست باشد كه «لحظه ايست مردن عشق.»
ولي عشق عميق تر از آنست كه لحظه اي خلق شود يا در لحظه اي بميرد. هم به وجود آمدن عشق مستلزم صبر، سختي و زمان است و هم از بين رفتن آن به علت مسائل مختلفي است كه در طي زمان و به وسيله زوجين ايجاد مي گردد.
آنچه كه اكثراً افراد با هم اشتباه مي گيرند؛  «هوس » و « عشق » است.
 هوس : ميلي شديد براي پاسخ آني به يك نياز جسماني و رواني است كه به خود رنگ رمانتيك مي گيرد و يك استدلال به ظاهر عقلاني نيز در پي دارد و پس از ارضا تا زمان نياز بعدي محو مي شود. هوس شامل آن چيزهايي از وجودتان است كه شما نقشي در آن نداشته ايد. فقط احساسي هست كه در خود براي ارضاء نياز مي بينيد.
ليكن عشق ، دوام دارد و مهارتهاي زوجين به رشد آن كمك مي كند. دو طرف با برنامه و انرژي آن را رشد داده و تداوم مي بخشند و از آن نگهداري مي كنند و بيشتر از آنكه احساسي باشد ، متشكل از احساس و منطق است.
آري عشق به نگاهي نمي آيد كه با نگاهي برود.
با رنگ چشمي نمي آيد كه با رنگ چشمي برود.
با قامتي رعنا نمي آيد كه با قامتي رعناتر برود.
با عشوه اي نمي آيد كه با غمزه اي برود.
عشق سنگين و به تدريج مي آيد ، با زحمت و تلاش مي ماند و هرگز نمي رود. و از همه مهمتر اينكه منحصر به فرد مي ماند و هيچ كس و هيچ چيز جاي آن را نمي گيرد.


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
آیا دوستی با پسری که به او اعتماد داریم درست است؟
شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۹ ساعت 10:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
وقتی انسان سر گذشت بعضی از دختران را در حوادث که روزنامه ها یا مجلات یا سایت های گوناگون می نویسد نگاه میکند به ذهنمان می آید که در بین این دختران افراد زیادی بودند که در ابتدا به دوست پسرشان اعتماد صد در صد داشتند و بر اساس همین اعتماد و به امید اینکه در آینده با هم ازدواج میکنند با پسر مورد نظرشان دوست شدند و این دوستی ها گاها منجر به فرار هر دو میشود و پس از مدتی از این دوستی های نامشروع دختر مورد سوء استفاده پسر قرار گرفته و با دنیایی افسوس و نفرت به خانواده اش باز گرداننده میشود گاها هم دیده میشود که این نوع دوستی ها بدون فرار میباشد و دختر پس از اینکه از طرف پسر مورد تجاوز قرار گرفت و پسر زیر قولش زده دختر از ترس آبروی خود نمیتواند حرفی بزند چون دختر ها خاصیتی دارند که زود باور هستند و پسر ها با شگردهای گوناگون آن ها را به دام خود میکشند .حرف بعضی از دخترها که میگویند ما به فلان پسر اطمینان داریم چون اهل نماز و عبادت است از حیله ها و شگرد های دیگری از طرف شیطان برای فریب دختران است در جائی که قرآن میفرماید:اگر عصمت و مقام نبوت حضرت یوسف نبود و خداوند کمک نمیکرد آن حضرت در برابر زلیخا کوتاه می آمد و به طرف او میرفت با این آیه روشن میشود که وضع ما انسان های ضعیف النفس معلوم است که با کوچکترین اشاره جنس مخالف دچار لغزش و گناه میشویم بر همین اساس رسول خدا میفرماید:لا یخلون رجل بامرات فما من رجل بامرات الا کان الشیطان ثالثهما (مرد نباید با زن نامحرم خلوت کند و هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمیکند مگر آن که سومی آن دو شیطان است تا آن زن و مرد نامحرم را به گناه وادار کند.
 
منابع :سوره یوسف آیه 24 دعائم الاسلام ج 2 ص 214


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
مهارتهای کلامی زن وشوهر
سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۹ ساعت 16:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
این مطلب عاری ازمتون تئوری مقاله هستش ومیشه گفت یه جورایی باطن مقاله هایی را که برای بهبود روابط زندگی خانوادگی هست به تصویر کشیده هست...کاربردی


1)خانم : خواستگاران زیادی داشتم !

آقا: پس من آدم خوشبختی هستم که تورو به چنگ آوردم !

2)خانم : خسته شدم از بس تواین خونه کار کردم!

آقا : فدای اون دستای ظریف و قشنگت که خسته شدن !

3)خانم : دلم گرفت توی این خونه !

آقا : در اولین فرصت رودوشم سوارت می کنم تو آسمونا می گردونمت تا دل قشنگت واشه !

4) خانم : توخیلی زبون بازی !

آقا : آخه زبون ترجمان دله !

5)خانم : من از خانواده ات خوشم نمی یاد!

آقا : من که به خانواده ات احترام می ذارم !

6) خانم : توخسیسی!

آقا : منظورت اینه که حسابگرم ؟!

7) خانم : من حوصله ندارم غذا درست کنم ! از رستوران بیار!

آقا: یعنی من از غذاهای خوشمزه تو محروم بشم ؟!

8 ) خانم : از قیافه ات خوشم نمیاد !

آقا : عوضش تو خیلی خوشگلی !

9) خانم : بچه هات منو خیلی خسته کردن !

آقا : بهت حق می دم ! تو خیلی صبوری ! ازت متشکرم ! انشاالله بزرگ می شن جبران می کنن!

10)خانم : تو منو دوست نداری !

آقا به اندازه دنیا دوستت دارم !

11) خانم : من بدبختم که با تو ازدواج کردم !

آقا: عوضش من خیلی خوشبختم که با تو ازدواج کردم!


12)خانم : تو خیلی بدی!

آقا : عوضش تو خیلی خوبی !

13) خانم : به روت خندیدم پرروشدی !

آقا : فدات بشم ! اخم نکن ، زشت می شی !

14) خانم : باهات قهرم !

آقا : قهرت هم مثل مهرت قشنگه !

15) خانم : با من حرف نزن !

آقا : اون وقت دلم از غصه آب می شه !

16) خانم : مادرو خواهرت اصلاً منو دوست ندارند !

آقا : مهم اینه که من تو رودوست دارم !

17) خانم : من می رم خونه بابام !

آقا : دلت میاد منو تنها بذاری!

18) خانم : من اصلاً تو رو نمی خوام !

آقا : من فقط تورو دارم!

19)خانم : می خوام باهات حرف بزنم !

آقا : سراپا گوشم ! امیدوارم سنگ صبورت باشم !

20) خانم : بخت من سیاه بود که زن تو شدم !

آقا : عوضش بخت با من یار بود که تو روبه من بخشید!

21) خانم : تو خیلی زشتی !

آقا : عوضش تو خیلی ناز و قشنگی !

22) خانم : بهت می گم زشتی !

آقا : زیبایی مرد درعقل اونه !

23) خانم : از ته دل منو دوست نداری !

آقا : هزاربار می گم : دوست دارم ، دوستت دارم ، دوستت دارم ، ... !


24) خانم : تو غیر از من دیگران را هم دوست داری !

آقا : عشق من از ازل به نام تو ثبت شده ! باور نمی کنی دلمو بشکاف تا خودت ببینی !

25) خانم : تو فقط از پولت برای من هزینه می کنی ، نه از عشقت !

آقا : دل من اسیر توست ! این چه حرفیه می زنی !

26) خانم : من همینم ! عوض بشو نیستم !

آقا : تو کریستال منی ! همین طوری قشنگی ! لازم نیست عوض بشی !

27) خانم : تو دل منو شکستی !

آقا : خدا نکنه ! به خدا قصد بدی نداشتم ! من فدای دل شکسته تو !
28) خانم : تو به من ایمان نداری !

آقا : با همه وجود قبولت دارم !

29) خانم : تو به من شک داری !

آقا : تو پاک ترین گل وجودی ! اما هرزه چشمان کم نیستند !

30) خانم : تو منو درک نمی کنی !

آقا : امیدوارم به کمک خودت بتونم درکت کنم !

31) خانم : تو تکیه گاه خوبی برام نیستی !

آقا : به من اعتماد کن ! امیدوارم شایسته اعتمادت باشم !

32) خانم : تو خیلی سختگیری !

آقا : حق با توست ! مثل این که خیلی زیاده روی کرده ام !

33)خانم : من که برات زیبا نیستم !اینو خودم می دونم !

آقا : تو گل خوشبوی منی ! امیدوارم هیچ وقت پژمرده نشی !

34) خانم : من مثل تو نمی شم ! من همینم که هستم !

آقا : من که راضیم ! از این بهتر نمی شه ! خودتو اذیت نکن !

35) خانم : با من بحث نکن ! حوصله ندارم !

آقا : منو ببخش ! مثل این که زیاد حرف زدم !


36)خانم : تو همش از من ایراد می گیری !

آقا : آخه این قدر خوبی که نمی خوام کوچک ترین عیبی داشته باشی !

37) خانم : سر به سرم نگذار!

آقا : می خوامت ! دوستت دارم !

38 ) خانم : زبونت نیش داره !

آقا : گازش می گیرم تا دیگه هوس نکنه تو رو آزار بده !

39) خانم : مسخره ام می کنی ؟!

آقا : غلط بکنم !

40) خانم : من طلاق می خوام !

آقا : بسیار خوب ! اول با بزرگ ترها و یک مشاور مشورت می کنیم !


آقا –خانم

1)آقا : با تو کسی ازدواج نمی کرد ! فقط من بودم که با تو ازدواج کردم !

خانم : پس من باید خیلی از تو ممنون باشم !

2) آقا : دوستت ندارم !

خانم : عوضش من به تو افتخار می کنم !

3) آقا : خانم فلانی از تو بهتره !

خانم : اما تو از همه برای من بهتری !

4) آقا : من زیر دست تو نیستم !

خانم : همین طوره ! تو آقای منی ! اقتدار و غرورت برام زیباست !

5) آقا : این قیافست که من دارم ؟ !

خانم : زیبایی شخصیت و عقلت فوق العاده است !

6) آقا : خیلی اسراف می کنی !

خانم : از توجهت متشکرم !

7) آقا : برای من ناز نکن !

خانم : ناز نکنم چکار کنم !


8) آقا : ثروت باباتو به رخم نکش !

خانم : پول و ثروت چرک دسته !

9) آقا : تو متکبری!

خانم :منو ببخش ! شاید زیادی ناز کردم ؟!

10) آقا : برام دلبری ، فریبای و طناری کن !

خانم : ای به چشم !

11) آقا : تو خیلی احساساتی هستی !

خانم :برای همین عاشق توام !

12) آقا : توخیلی با خودت ورمی ری !

خانم : برای این که عاشقم بشی !

13) آقا : لجبازی نکن که از چشمم می افتی !

خانم :خدا اون روز رو نیاره !

14) آقا : تمکین کن تا سرور من باشی !

خانم :حتماً

15) آقا : این قدر هوس باز نباش !

خانم :می تونم زیبادوست باشم ؟!

16) آقا : تو آشپزی بلد نیستی !

خانم :امیدوارم با راهنمایی های شما یاد بگیرم !

17) آقا : نمی خوام رانندگی یاد بگیری !

خانم : مهم نیست ! عوضش سازندگی رو یاد می گیرم !

18) آقا : چرا آرایش نکردی ؟!

خانم :منو ببخش ! الان خودمو برات خوشگل می کنم !

19) آقا : دهنت بو می ده !

خانم : الان مسواک می کنم تا خوشبو بشه !

20) آقا : بدنت بوی عرق می ده !

خانم : الان دوش می گیرم و ادکلن می زنم !


21 ) ) آقا : لباست بوی غذا می ده !

خانم :کدوم لباسم رو برات بپوشم !

22) ) آقا : چقدر توی خواب خورو پف می کنی !

خانم :کاش بیدار می کردی !منو ببخش !

23) آقا:موها تو کوتاه نکن ! دوست ندارم !

خانم :هر جور تو بخوای !

24) آقا: چرا اخم می کنی ، طلب باباتو داری ؟!

خانم :معلومه لبخند منو خیلی دوست داری ؟! دیگه اخم نمی کنم !

25) آقا:چرا ناراحتی ، کشتی هات غرق شدن ؟!

خانم :عشق تورنجورم کرده ؟!

26) آقا:حوصله توروندارم !

خانم :منم غیر از توکسی روندارم !

27) آقا: از خانوادت خوشم نیماد!

خانم :عوضش من خانواده تو رو دوست دارم !

28) آقا:از دست تو خیلی عصبانیم !

خانم :منو ببخش که عصبانیت کردم !

29) آقا:تو مادر منو دوست نداری!

خانم :خدا سایه بزرگ نرها رو برسرما نگه داره!

30) آقا:می خوای به من دستور بدی!

خانم :می خوام خواهش کنم !

31) آقا:این قدر کارم سخت ، سنگینه !

خانم :خسته نباشی !خدا بهت قوت بده که به خاطر من خود تو خسته می کنی !

32) آقا:تو آبروی منو می بری !

خانم :خدا اون روز نیاره ! انشاالله تو دنیا و آخرت روسفید باشه !

33) آقا:کاری نداری ؟! من رفتم !

خانم :فدات بشم ! چشم براهت می مونم ! خدا نگهدارت باشه !

34) آقا:تو بی عرضه ای !

خانم :عوضش مربی فهمیده ای مثل تو دارم !

35) آقا:چرا این لباس من اتو نداره ؟!

خانم :شرمنده صبر و حوصله توام ! الان مثل برق برات اتو می کنم !

36) آقا:چقدر شلی ؟!

خانم :عشقت من از پا انداخته !

37) آقا:دبر به هم بجنبی ، رفتم !

خانم :فدات بشم ! آقاییکن ! یک کم مهلت بهده !

38) آقا:چقدر حرف می زنی ؟! سرم رفت !

خانم :شنونده خوبی مثل تو آدمو به ذوق میاره !

39) آقا:خیال کردی کی هستی ؟!

خانم :عاشق و معشوق تو !

40) آقا:می خوام طلاقت بدم !

خانم :دل مهربونت نمی ذاره !



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی
آموزش مهارت های زندگی
یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۹ ساعت 18:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هدف: افزایش توانایی های روانی اجتماعی کودکان و نوجوانان به منظور مقابله با مشکلات و کشمکش های زندگی
پژوهش های بی شماری نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی، ریشه های روانی اجتماعی(Psychosocial) دارند.
این پژوهش ها سه عامل مهم را با سوء مصرف مواد مرتبط می دانند[1]:
1. پایین بودن عزت نفس
2. ناتوانی در بیان احساسات
3. فقدان یا کمبود مهارت های ارتباطی
بر اساس پژوهشی که در سال 1987 میلادی بر روی 1684 دانش آموز انجام شد، مشخص گردید که سوء مصرف دارو با «استرس» ارتباط دارد.[2]
و پژوهش دیگری در سال 1988 نشان داد که اعتیاد به مواد مخدر در مراحل ابتدایی، با ناتوانی در برقراری ارتباط با والدین و همسالان رابطه دارد.[3]
بسیاری از پژوهش های علمی حاکی از آنند که پایین بودن عزت نفس با موارد زیر ارتباط دارد:
- سوء مصرف الکل و مواد
- بزهکاری
- بی بند و باری جنسی
- افکار مربوط به خودکشی
«توانایی های روانی – اجتماعی»
توانایی های روانی اجتماعی (Psychosocial Competence) عبارت است از:
آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله ی مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می بخشد.
مستقیم ترین روش افزایش توانایی های روانی اجتماعی افراد، «آموزش مهارت های زندگی» است.
«تعریف مهارت های زندگی»
اصطلاح مهارت های زندگی در معانی مختلفی به کار رفته است، مانند:
1. مهارت های مربوط به امرار معاش
(چگونه فردی مشغول کار شود، شغل خود را حفظ نماید و ارتقاء یابد)
2. مهارت های مراقبت از خود
(مصرف غذاهای سالم، درست مسواک زدن، رعایت بهداشت و...)
3. مهارت های مقابله ی منطقی با موقعیت های پرخطر زندگی
(مانند توانایی نه گفتن در مقابل فشار جمع جهت استفاده از مواد مخدر و...)
موریس.ای.الیاس از دانشگاه راجرز آمریکا و مؤلف کتاب «تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارت های زندگی» چنین می گوید:
«مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود و یا دیگران صدمه می زند».
برنامه ی مهارت های زندگی بر این اصل استوارند که:
«کودکان و نوجوانان حق دارند توانمند شوند و نیاز دارند که بتوانند از خودشان و علایقشان در برابر موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند.
مهارت های اصلی (ده گانه):
1. توانایی تصمیم گیری
2. توانایی حل مسئله
3. توانایی تفکر خلاق
4. توانایی تفکر نقادانه
5. توانایی رابطه مؤثر
6. توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه
7. توانایی آگاهی از خود
8. توانایی همدلی با دیگران
9. توانایی مقابله با هیجان ها
10. توانایی مقابله با استرس ها
حال پژواک ایران سه سؤال مطرح می کند و از مخاطبان ارجمند خود تقاضای همکاری و تبادل نظر دارد:
1. نظام آموزش و پرورش تا چه حدّی به آموزش مهارت های زندگی اهمیت می دهد؟
2. سهم سیستم آموزش و پرورش کشور در پایین نگه داشتن عزت نفس، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی بین دانش آموزان چه قدر بوده و چگونه می توان آن را برطرف ساخت؟
3. با چه مکانیزمی می توان امکان بیان انتقادات افراد را از کانال های منطقی فراهم ساخت و از انباشت احساسات منفی کاست؟

منبع: maghaleh.net



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
فکر مي کني کي هستي ؟
یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۹ ساعت 9:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

همه مي دانيم نخستين کسي که در برابر خدا ايستاد و نافرماني کرد، شيطان بود اما مي
دانيد شيطان به چه جرمي از درگاه خداوند رانده شد؟سجده نکردن به آدم ؟ ايستادن
مقابل خدا؟ خير!در منابع ديني ما آمده اصلي ترين گناه ابليس تکبرورزي بود. آخر
شيطان با تمام کوچکي اش ،مقابل عظمت خدا به چه چيز نازيد و با تکيه بر کدام هنرش
اين چنين تکبر به خرج داد ؟دروغ چرا؟ تکبر درد بسياري از ا انسان ها نيز هست. اصلاً
چه معني دارد که وقتي در زمين راه مي روي، پشت چشم نازک کني و فکر کني از دماغ فيل
افتاده اي ؟مگر خدا نگفته «ان اکرمکم عند الله اتقيکم»؟پس چرا براي دنيا مغرور مي
شويم و توهم خود بزرگ بيني پيدا مي کنيم؟

واژه تکبر را بيشتر عالمان لغت به صورت واحد ترجمه کرده اند. علامه دهخدا در
لغتنامه اش در اين باره مي نويسد؟ «کبر يعني برتري، خود پسندي . کوچک شمردن ديگران
و بزرگ دانستن خود». در معناي استکبار هم گفته اند :«طلب تکبر و خود بزرگ بيني
کردن». شايد برايتان جالب باشد بدانيد که تکبر و مشتقاتش بيش از 57بار در قرآن
تکرار شده است . خداوند با اين کار به همه مردم ثابت کرده که به هيچ وجه با تکبر
کنار نمي آيد . عاقبت شيطان را که فراموش نکرده ايد؟!

 


فکر مي کني کي هستي ؟


 

سقوط!

 


آيه 34سوره بقر، بسيار زيبا به ماجراي اخراج شيطان اشاره مي کند ،«و چون فرشتگان را
فرموديم براي آدم سجده کنيد، سجده کردند به جز ابليس که سر باز زد و کبر ورزيد و از
کافران شد .»پيامبر اکرم (ص)درباره اين آيه به ابوذر فرمودند :«اي ابوذر!کسي که
بميرد در حالي که در قلبش ذره اي از تکبر باشد، بوي بهشت را نمي يابد مگر اينکه قبل
از مرگ توبه کند . اي ابوذر! بيشتر کساني که داخل آتش مي شوند، متکبرانند». البته
از اين احاديث تا دلتان بخواهد در کتاب هاي حديثي ما وجود دارد؛ نمونه اش در غرر
الحکم . حضرت علي علي (ع)فرمودند :«از کبر دوري کنيد که همانا آن،رأس طغيان و معصيت
خداست. بدانيد که تکبر انگيزه فرو رفتن در منجلاب گناهان است».

حالا ديديد عجب خصلت وحشتناکي است؟ اصلاً به همين دليل است که خدا در آيه 18سوره
لقمان تکليف را روشن کرده و گفته :«پسرم !با بي اعتنايي از مردم روي مگردان و
مغرورانه بر زمين راه مرو که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست ندارد.» همين موضوع
در آيه 37سوره اسرا هم آمده است :«و لَا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحا إِنَّکَ لَن
تَخرِقَ الأرضَ وَلَن تَبلُغَ الجِباَلَ طَولا /و در زمين با کبر و سرمستي راه مرو
زيرا هر گز نمي تواني زمين را بشکافي و در بلندي به کوه ها نمي رسي».

امير مومنان علي (ع) در «خطبه قاصعه »نهج البلاغه با اشاره به آيه 34سوره بقره
درباره نکوهش کبر و خود برتر بيني چنين مي گويد :«پند و عبرت گيريد به آنچه خداوند
با ابليس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولاني و تلاش و کوشش هاي او را
که 6هزار سال بندگي خدا کرده بود، به دليل ساعتي تکبر ورزيدن بر باد داد. با اين
حال چه کسي بعد از ابليس مي تواند از کيفر خدا در برابر انجام همان معصيت مصون
بماند؟ نه! هرگز ممکن نيست خداوند، انساني را به بهشت بفرستد، در برابر کاري که به
خاطر آن فرشته اي را از بهشت رانده است. حکم خداوند درباره اهل آسمان و زمين يکي
است».

 


فکر مي کني کي هستي ؟


 

ريشه غرور،کفر است

 


فرد متکبر در فرهنگ اسلام ،آن قدر منفور است که حتي در مواردي کافر خوانده شده. اگر
باور نداريد اين حديث امام صادق(ع)را بخوانيد: «کمترين درجه کفر و الحاد ،تکبر است
».امام باقر (ع)هم حديثي درباره ريشه کفر دارند که در جلد دوم اصول کافي آمده است :
«اصول و ريشه هاي کفر و عصيان، سه چيز است؛ حرص، تکبر و حسد. حرص سبب شد که آدم از
درخت ممنوع بخورد، تکبر سبب شد که ابليس از فرمان خدا سرپيچي کند و حسد، سبب شد که
يکي از فرزندان آدم، ديگري را به قتل برساند».

حالا که اين همه از ناپسند بودن تکبر گفتيم، خوب است بدانيد که خداوند در قرآن
جايگاه متکبران را هم روشن کرده است؛ موتورخانه جهنم! در آيه 76سوره غافر آمده است:
«از درهاي دوزخ در آييد، در آن جاودان بمانيد، چه بد است جاي متکبران». امام باقر
(ع)هم در شرح اين آيه فرموده اند :«کسي که به مقدار ذره اي کبر در قلبش وجود داشته
باشد، داخل بهشت نمي شود .»خلاصه کلام اينکه تکبر فقط مخصوص خداست. «خداوند فرموده
کبريا و بزرگي شايسته من است. هر که خواهد در يکي از اينها با من برابري کند او را
به جهنم خواهم افکند»؛ اين سخن پيامبر (ص)است . با اين حساب، تکبري که انسان دارد،
جز خواري و توهم چيز ديگري نيست.

 

ايستادن مقابل خدا

 


تکبر هم مثل بيشتر اخلاق هاي خوب و بد ،تقسيم بندي دارد.

1ـ تکبر مقابل خدا: اگر تکبر در مقابل خداوند باشد، منجر به نافرماني پروردگار مي
شود که مساوي با عدم تسليم خواهد بود و اين همان بي ايماني است. کسي در مقابل
خداوند تسليم است که تکبر نداشته باشد. اين موضوع در آيه 60سوره غافر مورد اشاره
قرار گرفته است؛ «پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت کنم. در حقيقت
کساني که از پرستش من کبر مي ورزند، به زودي خوار در دوزخ در مي آيند.» اصلا همه
اين آتش ها از کنده بي نيازي بلند مي شود. گاهي بنده نسبت به خدا دچار غرور مي شود،
يعني وقتي انسان تصور کند که بي نياز است به خودش مغرور مي شود و فکر مي کند از
عالم و آدم برتر است . قرآن کريم درباره اين افراد مي گويد: «کساني که سراي ديگر را
باور نمي کنند، دل هايشان انکار کننده است؛ ايشان تکبر کنندگان اند .» در آيات
6و7سوره علق آمده : «آدمي همين که خود را بي نياز ببيند، سرکشي مي کند». همين حس
خود برتربيني لعنتي است که انسان را به سقوط مي کشاند. همين قضيه هم بود که باعث
تکبر ابليس رجيم شد . آيه 12سوره اعراف را بخوانيد: «خداوند به ابليس فرمود: چه چيز
تو را باز داشت از اينکه به آدم سجده کني ؟گفت من از او بهترم ؛ مرا از آتش آفريدي
و او را از گل ».يکي ديگر از متکبراني که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته، فرعون است
که مقابل خدا تکبر کرد. در آيه 24سوره نازعات آمده است : «فرعون گفت که من پروردگار
برتر شما هستم».

2ـ تکبر مقابل پيغمبر: دومين نوع تکبر، مقابل پيامبر خدا شکل مي گيرد . اتفاقاً
همين تکبر نوع دوم بود که باعث شد رسالت بسياري از پيامبران الهي نتيجه مطلوب را
نداشته باشد . بيشتر پيامبران خداوند از افراد فقير و متوسط جامعه بودند و به همين
دليل ثروتمندان خود را برتر از آنها مي دانستند . آيه 47سوره مومنون به همين موضوع
اشاره مي کند. آنهايي که به موسي و هارون ايمان نمي آوردند، مي گفتند: «انُوءمِنُ
لِبَشَرَينِ مِثلُنا /آيا ما به دو انسان که همانند خودمان هستند، ايمان بياوريم ؟»
قوم نوح (ع)هم با همين توجيه از ايمان سرباز مي زدند. در قرآن کريم چنين آمده است:
«قوم نوح به يکديگر مي گفتند اگر از بشري که همانند خودتان است، اطاعت کنيد، به
يقين زيانکاريد». تکبر نسبت به پيامبران مانع از ايمان آوردن است. همان طور که کفار
قريش در برابر پيامبر اسلام تکبر کردند. گروهي از آنها پيامبري ايشان را قبول
داشتند. ولي به خاطر تکبرشان نمي توانستند به آن اقرار کنند . افراد ديگر هم به
دليل تکبر بيش از اندازه، پيامبري ايشان را از پايه و اساس انکار کردند!

 

تکبر نوع سوم

 


اين فقره در جامعه امروزي، نمود بيشتري دارد. يک موفقيت ساده، مقداري ثروت يا کمي
شهرت کافي است که خلق الله را پايين تر از خودمان ببينيم. استاد حسين انصاريان
درباره اين نوع تکبر مي گويد: «تکبر به خلق خدا نيز مانند تکبر به پروردگار، هلاک
کننده است. به هر حال کسي که خود را از مردم برتر مي داند، به مرور زمان به خداوند
نيز غره مي شود».

مرحوم ملامحسن فيض کاشاني، عوامل ايجاد تکبر را در چند چيز بيان کرده است: «اولين
عامل ايجاد تکبر، علم است. امام باقر (ع)درباره افت علم فرموده اند: «آفَه العِلمِ
الخِيَلَاءُ /افت بزرگ علم تکبر است». دومين عامل تکبر و خود برتر بيني، اعمال نيک
است. تاريخ ثابت کرده که برخي از عابدان، به وسيله تکبر سقوط کرده اند. ثروت نيز مي
تواند عامل خود بزرگ بيني و حقير دانستن مردم باشد. گروهي نيز به نسب و شجره خود
فخر مي فروشند، در حالي که اسلام همه اين موارد را رد مي کند. نقل شده که روزي
ابوذر در حضور پيامبر اکرم (ص)به کسي گفت: «يَابنَ السَّودَاءِ»/اي فرزند زن
سياه!».پيامبر اکرم (ص)فرمود :«ابوذر !آرام باش کسي که مادرش سفيد است، برکسي که
مادرش سياه پوست است، هيچ برتري ندارد ».ابوذر متوجه اشتباه خود شد. براي جبران،
روي زمين دراز کشيد و به آن مرد گفت: «برخيز و پايت را روي صورت من بگذار !» خداوند
در قرآن فرموده که با تقوا ترين شما، برتر ين بنده من است». البته موارد ديگي هم در
ايجاد تکبر موثر است، مثل زيبايي و زور بازو. اتفاقاً قرآن مي فرمايد که قوم عاد به
دليل تکبر نابود شدند . در آيه 15سوره فصلت مي خوانيم : «قوم عاد روي زمين به ناحق
تکبر ورزيدند و گفتند چه کسي از ما نيرومندتر است؟». گاهي هم زيادي همراهان و
اطرافيان باعث ايجاد تکبر مي شود. نقل است که نبي اکرم (ص)روزي به سوي بقيع مي رفت
و اصحاب هم به دنبال ايشان حرکت مي کردند. ناگهان حضرت توقف کرد و به اطرافيان
دستور داد که جلوتر حرکت کنند. دليل اين رفتار را از حضرت پرسيدند، فرمود: «صداي
کفش هاي شما را شنيدم، ترسيدم که در روحم تکبر ايجاد شود؛ بهتر است شما جلوتر حرکت
کنيد».

 


فکر مي کني کي هستي ؟


 

به چه مي نازي؟

 


تکبر شاخه هايي هم دارد؛ مثل خودبيني، خودپسندي، خود خواهي، خود برتر بيني و خود
محوري. آيت الله مکارم شيرازي در اين باره مي گويد :«آغاز تکبر اين است که انسان
فقط خودش را مي بيند، برتري هايش را در نظر مي گيرد و احساس مي کند از اطرافيانش
بالاتر است . بعد مي گويد: «حال که از همه برتر و بالاترم، بايد محور باشم و همه
دور من بچرخند». اين را خود محوري مي گويند. چنين صفتي سبب مي شود که فرد براي خودش
در جامعه، برترين و بالاترين مقام را قائل شود و ديگران را بنده و عبيد خودش
بخواهد». ملا احمد نراقي هم در اين باره مي گويد: «تکبر ممکن است در دل باشد و در
گفتار و کردار نيز ظاهر شود؛ ديگر آنکه به زبان نيايد اما در کردار معلوم باشد؛ اين
از مرتبه اول خفيف تر است . مرتبه سوم وقتي است که کبر در دل مستقر باشد و فرد
نتواند خود را از اين عيب خالي کند، با اين حال سعي مي کند تا در رفتار و گفتار،
تکبر نکند. در چنين وضعي گناه او بسيار کمتر است و چه بسا همين مجاهده در دفع تکبر،
منجر به رفع کامل آن شود».

 

تواضع؛ راه درمان

 


وقتي سخن از تکبر به ميان مي آيد، ناخودآگاه صحبت از تواضع و فروتني هم مي شود.
تواضع دقيقاً نقطه مقابل تکبر است. در معراج السعاده آمده :«تواضع آن است که انسان
خود را از کساني که در جاه و مقام از او پايين ترند، برتر نداند و نيز به معناي
شکسته نفسي و افتادگي آمده است که آدمي خود را از ديگران بالاتر نبيند و در واقع
يکي از راه هاي درمان تکبر هم محسوب مي شود». از حضرت علي (ع)در غرر الحکم نقل شده
است :« ضادوا الکبر بالتواضع/به وسيله تواضع با تکبر مقابله کنيد».خدا در آيه
63سوره فرقان هم خصلت بندگان خاصش را اين چنين بيان مي کند: «بندگان خاص خداوند
رحمان کساني اند که با آرامش و بي تکبر بر زمين راه مي روند». آيت الله مکارم
شيرازي در تفسير اين آيه در کتاب اخلاق در قرآن مي گويد: «ناگفته پيداست که منظور
از «الذين يمشون علي الارض هونا»اين نيست که فقط راه رفتن آنها متواضعانه است بلکه
منظور نفي هر گونه کبر و خودخواهي است که در تمام اعمال انسان و حتي در کيفيت راه
رفتن که ساده ترين کار است، آشکار مي شود زيرا ملکات اخلاقي هميشه خود را لا به لاي
گفتار و حرکات انسان نشان مي دهند تا آنجا که در بسياري مواقع از چگونگي راه رفتن
انسان مي توان به بسياري از صفات اخلاقي او راه برد».

منبع:نشريه ضميمه آيه آبان ماه 88



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
آنچه هست میان...
شنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
  • مردم اغلب غیرمنطقی و خودمحور هستند،
  • اما به هر صورت آنها را ببخشید.
  • اگر مهربان باشید ممکن است کسانی بگویند که تظاهر می کنید و انگیزه های پنهان دارید،
  • با این حال مهربان باشید.
  • اگر موفق باشید،دوستان کاذبی دورتان جمع می شوند، همچنین دوستانی صادق،
  • با این حال موفق باقی بمانید.
  • اگر صادق باشید، اشخاص ممکن است سرتان کلاه بگذارند،
  • با این حال صادق باقی بمانید.
  • آنچه را طی سال ها ایجاد کرده اید،ممکن است کسانی یک شبه نابود کنند،
  • با این حال هم چنان سازنده باشید.
  • اگر خوشبخت شوید، ممکن است کسانی به شما حسادت بکنند،
  • اما با این حال خوشبخت باقی بمانید.
  • کار خوب امروز شما را ممکن است مردم فردا فراموش کنند،
  • با این حال به کار خوب خود ادامه بدهید.

                                          به دنیا با تمام وجود خدمت کنید

                         می دانید در نهایت آنچه هست...

                                                 میان شما و خداوند است؛

                                                              هرگز میان شما و اشخاص نیست.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، موفقیت
اگر زیاد خسته می‌شوید بخوانید
پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
 

خستگی مزمن دلایل مختلفی دارد اما چند دلیل اصلی آن در این مقاله ارایه شده است:

· خواب ناکافی:
به نظر می‌رسد که خواب خیلی کم در بروز خستگی مزمن تاثیر به سزایی داشته باشد. خواب ناکافی روی تمرکز و سلامت عمومی موثر است. بزرگسالان باید در طول شبانه‌روز 7 تا 8 ساعت بخوابند. سعی کنید برای خواب خود برنامه منظم داشته باشید. هنگام خواب از استفاده کردن از لپ‌تاپ، تلفن همراه و تماشای تلویزیون بپرهیزید. اگر هنوز هم مشکل دارید، حتما به پزشک مراجعه کنید.

· دریافت غذای ناکافی:
یکی از دلایل خستگی مصرف غذاهای بسیار کم است. حتی خوردن غذاهای ناسالم هم می‌تواند مزید بر علت باشد. داشتن رژیم غذایی متعادل باعث می‌شود که قند خون‌تان در حد طبیعی باقی بماند و از افت قندخون جلوگیری شود. همیشه سعی کنید صبحانه را بخورید و از مواد پروتئینی و کربوهیدرات‌ در هر وعده استفاده کنید. تخم‌مرغ را با نان تست و حبوبات مصرف کنید و در طول روز برای داشتن انرژی از میان‌وعده‌ها استفاده کنید.

· آلرژی غذایی:
برخی محققان معتقدند وجود آلرژی غذایی می‌تواند موجب بدخوابی در افراد شود. اگر بعد از خوردن غذا احساس خستگی دارید یا برخی غذاها را نمی‌توانید تحمل کنید، کهیر می‌زنید یا دچار خارش می‌شوید، به پزشک مراجعه کنید تا آلرژی غذایی در شما تشخیص داده شود. در این صورت خستگی شما هم با درمان آلرژی برطرف خواهد شد.
· استفاده بیش از حد از قهوه:
قهوه می‌تواند هوشیاری و تمرکز را با میزان‌های متوسط افزایش بدهد اما مصرف بیش از حد آن سبب افزایش ضربان قلب و فشارخون شود. خوردن قهوه زیاد همچنین می‌تواند سبب بروز خستگی در برخی افراد شود.سعی کنید به تدریج از مصرف قهوه، چای، شکلات و هر داروی حاوی کافئین خودداری کنید. توجه داشته باشید که قطع ناگهانی کافئین هم می‌تواند سبب بروز خستگی بیشتر شود.
· کم‌آبی:
خستگی شما می‌تواند علامتی از کم‌آبی بدن‌تان باشد. اگر بیرون از خانه کار می‌کنید یا کارتان تنها پشت میزنشینی است، بدن‌تان برای کار بهتر و خنک شدن به آب نیاز دارد. اگر تشنه هستید، سعی کنید آب بنوشید. یکی از علایم کافی بودن آب بدن، رنگ روشن ادرارتان است. سعی کنید حداقل دو لیوان آب در ساعت بنوشید و قبل از انجام فعالیت ورزشی آب بخورید.
· کار شبانه‌ و شیفت‌کاری:
کار کردن هنگام شب و شیفت کاری و چرخشی می‌تواند سبب تغییر ساعت بیولوژیک بدن شود. در این صورت شما همیشه احساس خستگی خواهید داشت. سعی کنید هنگام روز وقتی زمان استراحت‌تان است، به خوبی بخوابید. اتاق را تاریک کنید و با ایجاد سکوت و دمای ملایم استراحت کنید.

منبع: patoghu.com



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی
روان‌شناسی جالبی درباره ی خواب دیدن
پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 12:3 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
همه ما تقریبا یک‌سوم از زندگی‌مان را در خواب به‌سر می‌بریم. اما این‌قدر که از واقعیت‌های بیداری‌مان آگاهی داریم، از خواب‌مان کمتر می‌دانیم. دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، با ظرایف و دقایق این دنیای راز آلود ما را بیشتر آشنا می کند ...

آقای دکتر! آیا این درست است که مغز ما در هنگام خواب استراحت می‌کند؟

متن کامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی