شاعران » ترانه جوانبخت »قصه ما و شما
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:32 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قصه ما و شما

امشب از فاصه ما و شما
 می گذرم
این دلم ،
 راه مرا می نگرد
 قاصد صبح سپید
 آنکه در اینه این
 شب مهتابی من
 می گرید
از غزلخانه عشق
قصه ما و شما
 اندر این اینه رنگزده
 جیوه اندود به بیرنگی خود
می شود جلوه هستی
ره فردا
 پیدا
من در آن
 قرمز مستی
 سینه جنگ سراب
 سبزی خاطره عاطفه
را می بینم
 زردی نفرت یک
قرن فراق
 قصه ما و شما
 ناگهان از گذر سرد زمان
 در شب مستی این بی خبری
 غم همدردی یاران
 در دل برف سپید
 رنگ خاکستری فاصله را می گیرد
 او که زد رنگ
به این بی رنگی
 چونکه از جور خزان گذرش
این سپیدی
 همه جا زرد نمود


شاعران » گیتا صرافی »بازی کلمات
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بازی کلمات

زمین، آسمان، قلم، دفتر، ماه،
دلتنگی، بی ریا، بی جان، عشق، روشنی
لحظه ها، زندگی، تیرگی،  یک وداع
حادثه، عاشقی، یک تپش، یک صدا
جیره ها، بینوا، یک جفا، یک وفا
لاله ها، دل ریا، در خفا، یک ندا
بیم و ترس، هول و هوش
کوچه ها، جاده ها، یک سفر
راه عشق، بی ثمر
دیده ها بی فروغ
سینه ها بی صفا
آب و غم، نان و سنگ
یک زبان، یک صدا
دین و دل، جان و روح
یک فروغ، یک سحر، یک غروب
آه من، ناله ها
شور تو، باله ها
رقص و مرگ یک هوار:
های و های
های و های
مرده ها، روزه ها، یک اتم، یک فضا
سایه ها، سایه ها
پس ز پیش، پیش جدا
من ز تو، تو جدا
من اسیر، تو رها
واژه ها بی صفا
واژه ها بی دوا
دل غریب
دل نحیف
نبض ها بی صدا
قلب ها بی صدا
زندگی بی صدا...


شاعران » گیتا صرافی »وداع
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

وداع

فریاد راه رهایی می جوید
و
دستانم ابدیت را
عشق را
و
ثبات را
 
دستانم بیهوده می جویند
و لبانم بیهوده لب بر لبانی می گذارند
که اشارتی ست بر مرگ
 
صدای نی
و
صدای تار و پودهای تنی که به لرزش در می ایند
در امتداد لرزش صوت های هجران
 
انقباض رگ های عشق
به درد می آورد قلب تپنده را
 
لحظه ی بوسه بر مرگ نزدیک است
نبض خسته خبر از مرگ می دهد
خبر از وداع
وداع دستانی که عشق را جست و نیافت
وداع دستانی که وصل را جست و نیافت
تنها یافته هایش
خلاصه ای بود از نیافته هایش
هجرهایش
و
صدای ناله آسای نی
که آواز وداع را می نواخت


شاعران » گیتا صرافی »تمنا
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تمنا

و
دل تمنایی می خواهد
تمنایی به گستره ی دشت ها و افق ها
تمنای درك شدن ها
تمنای پذیرش ها
و
فهم ها
و تمنای یكی شدن ها
و
چه قدر تنهاست این دل
تنها و بی كس
نه بود حادثه ای،
از تصادم لحظه های درك شدگی
نه وجود گوش شنوایی،
در انحنای واشده ی زمان
زمان درد و دل های نهان
و
چه قدر دردناك است
فهم پذیرش سكوت
سكوت متجلی كننده ی حقایق
حقایق یكی نشدن ها
حقایق هجرها و گدازها
و
چه قدر تنهاست رها شدن ها
تنها گذاشته شدن ها
و
پس زده شدن ها
و
چه قدر تنهاتر
مواجه با دورویی ها
 
ای دل خاموش گیر!
و در خویش بگداز!
كه ترا جایی در این میانه نیست
دست از تقلای یافت حقایق بركش!
كه حقایق همه لكه دار شده اند
ترا در سرزمین ریاهای واضح
و حقایق كاذب جایی نیست!


شاعران » گیتا صرافی »اشتباه
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:53 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اشتباه

به اشتباه پا به دنیا گذاشتیم
به اشتباه زیستیم
و
یقینا به اشتباه خواهیم مرد
کسی یافت می شود
این سیر را نه به اشتباه بلکه به حقیقت پیموده باشد؟
 
مادران و پدرانی از قبل تعیین شده
شناسنامه هایی از قبل آماده شده
زندگی دیکته واری که از قبل به خوبی دیکته شده
چه کسی جرات عصیان دارد؟
من؟
تو؟
و
یا اویی که هنوز به دنیا نیامده؟
اصلا" عصیان چه معنایی می دهد،
وقتی عصیان هم به تو دیکته شده باشد؟
 
این چرخ بنایش به اشتباه گذاشته شده
و
گرداننده
ایا او هم در تصادم اشتباهی " بود" شده؟
ایا کسی یافت می شود که به اشتباه هم شده،
سرنخ این کلاف سر در گم را به دست آورد؟
و از کجا معلوم معمایی در کار است؟
شاید اشتباه ما در اینجاست
شاید ما همه چیز را به اشتباه
اشتباه می بینیم
شاید حقیقت همزاد اشتباه است!
و یا چیزی نیست
جز سیل زنجیره وار اشتباهات تکرار شده!
ایا کسی یافت می شود عکس این را به اثبات رساند؟
 
آری
به اشتباه به دنیا خواهیم آمد
به اشتباه خواهیم زیست
و
به اشتباه این فانی را ترک خواهیم کرد
بی آن که کسی یافت شود
دست توقف بر این چرخ زند!...


شاعران » گیتا صرافی »تولد
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:53 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تولد

حجم زمان سنگین است
دایره های سکوت،
در کش و قوس بی نظم زمان
فریاد عصیان را در خطوط شعاع های خود
به خط نشسته اند
 
مثلث شک و تردید
طغیان را در مرتفع ترین نقطه ی خود
 به آماده باش گذاشته است
سینه ی خشم مالامال از انفجار است
و کوچه باغ ذهن
دانه های مرگ می افشاند
 
زندانی درب تابوت بر خویش می بندد
هوا بوی تعفن می دهد
کبوتر مرده ای در راه است
 
بچه ی نازای طبیعت
در درد زایمان بچه ی متولد نشده
به خود می پیچد
 
هراس متولد می شود
و
در قهقرای حادثه
زندگی شکل می گیرد!


شاعران » گیتا صرافی »وصیت نامه
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

وصیت نامه

مرگ اشارتی ست بر حیاتی دیگر
رهایی از چهار دیوار جسم
و
پرواز در بیکران ابدیت
رهایی از محدویت ماده
و
انحلال در اصالت روح
آری مرگ را زایشی دگر است
اشارتی به جاودانگی روح
 
زمانی که مردم
بدانید که لحظه ی آفرینش من
زمان نو به نو شدنم فرا رسیده است
بر شماست که تولدم را جشن بگیرید
زندگی من به تمامی غریب می نموده
کنون گریه و فغان نمی خواهم
به پاس این آزادی
قفسم را به آتش بکشید
خاکسترم را به باد دهید
تا شاید آزادی را به تصویر کشد
هیچ گاه آرزوی مزاری نکردم
تا محل دسته گل های عزاداری باشد که
برای گریه خویش محلی می جوید و بهانه ای
بی مزاریم مزاری خواهد بود
برای برگ های خزان پاییزی
چرا که من نه در رویش و زایش بهاری
بل در خزان پاییزی به سراغتان خواهم آمد
در غروب غم انگیز روزی
از پنجره ای باز بر شما لبخند خواهم زد
و
تو که همیشه قلبم مخاطبت بوده
در خزانی دیگر
به من خواهی پیوست
زمانی که زوزه ی بادها
صدای مرا به تو خواهد رساند
 
آری مرگ من اشارت نوید خواهد بود
چهره ی من به پهنای تمام زندگیم عبوس ماند و گریست
ولی مرگم چهره ای از نو خواهد آفرید
 
زندگی ام کوششی بود بنا شده بر تفاوت ها
تفاوت هایی که جز از یک راه نمی گذشت:
" عشق"
و
تو ای هم آواز من
زمانی که نسیمی وزیدن گیرد
و چهره ات را نوازش دهد
بدان که روح سرگردان من است
در تلاش هم صحبتی با تو
من در چهار فصل فصول با تو خواهم بود
اما زمان پیوند تو به من
فصل خزان خواهد بود
این را به خاطر بسپار!


شاعران » گیتا صرافی »غریبه
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

غریبه

غریبه
رودخانه به تو " آشنایی" هدیه می داد،
تو از صدای موج گله مند بودی
زلالی آب " عشق " را به تو هدیه نی بخشید،
تو کورمال کورمال به دنبال عشق می گشتی
" لحظات " هدیه ای بودند در کف دستانت،
و تو به تنهایی ات پناه می بردی!
 
غریبه
رود همیشه همان رود نمی ماند
 تا آشنایی هدیه دهد
و
عشق همیشه در زلالی آب به پایت ریخته نمی شود
 
آه غریبه
این گونه پریشان دنبال چه می گردی، گرد خود؟
به رود بنگر!
به زندگی
و
به کف دستانت
و از خود بپرس
از که به که پناه می برم، جایی که زیستن در ژرفای
" یک دم" نهفته است؟


شاعران » گیتا صرافی »مرگ
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مرگ

در آن گوشه سال ها
خاکستری خاموش
و
کنون دودی برپاست
زمان تنفس به پایان رسیده
ریه ها به زندگی وداع می گویند
و
لب های ورم کرده
مرگ را بوسه می زنند
مرگ در یک قدمی ست
آتش خاموشی زیر خاکستر سالیان،
زبانه می کشد کنون
ما را باوری بایست باشد
با او
و
زندگی
این دروغ مکرر
 
وداعی ست جانگداز
اما
معلوم


شاعران » گیتا صرافی »تغییر واژه ها
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تغییر واژه ها

تو هیچ می دانستی از سکوت هم می شود الهام گرفت؟
که  روشنی همیشه بشارت بخش
و پرواز همیشه هم رهایی بخش نیست؟
که باید ساعت ها فقط بنشست تا رهایی آموخت؟
 
آری آزادی همیشه رهایی بخش نیست
اسارت را بیاموز آن زمان که در اوج تمنایی!
بیاموز زیبایی هم صحبتی با دیوار را
همدلی با سایه را
بیاموز که آفتاب همیشه هم نوید بخش نیست
بیاموز تا نو شوی
از نو بیافرینی
از بند واژه ها به در ایی
و جهانی دگر آفرینی
بیاموز که دیگر امید حرفی برای گفتن ندارد
بیاموز تغییر را
تحول را
اما از بن و ریشه تغییر ده!
بیاموز که زلالی را نه فقط در آب های زلال
بل در گل آلودی مرداب ها هم می توانی بیابی
بیاموز که وفا همیشه هم وفا نمی آموزد
از بی وفایی وفا بیاموز!
از بی ثمری ثمر
از خشم مهربانی
از نفرت عشق
از مرگ زندگی
بیاموز که آموختن مرز ندارد
و بی مرزی آموزش رایگان طبیعت است!


شاعران » گیتا صرافی »رنج
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

رنج

زمستان است
 و
 ره می سپارم در جاده ی زندگی
دانه های برف بر گیسوانم
 و
اندیشه ای سرد بر ...
 
 
زمان جدایی من و تو،
به اندازه ی ذوب برف ها خواهد بود
و
تو آن لحظه را به خاطر نخواهی سپرد
چرا که
ترا شتابی در کار خواهد بود
و
مرا رنجی در دل...


شاعران » گیتا صرافی »سفید
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سفید

من از سرزمینی می ایم
سرا پا عشق
سرزمین مرغکان عاشق
سرزمینی که تنها یک رنگ بر آن حکومت می کند:
"سفید"
رنگ پاکی ها
رنگ خلوص
رنگ بی رنگ بودن
بی ریا بودن
بی غل و غش بودن
 
کبوتران سرزمین من همه سفیدند
دریاچه های زلال سرزمینم
با رقص قوهای سفید
عشق را به بی رنگی دعوت می کنند
و
نجابت در سفیدی اسبان سرزمینم
خودی نشان می دهد
 
ترا به این سرزمین دعوتی ست
ترا آغوش به روی تمام سفیدی ها بازست
بیا به سرزمین پاکی ها قدم بگذار
و
بیاموز بی رنگ بودن را
و
فریاد زن :
" من همان بی رنگ بی رنگم"


شاعران » گیتا صرافی »یکی شدن
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:48 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

یکی شدن

دلتنگی هایم را با تو تسهیم کردن
چه زیبا خواهد بود
اگر ترا دلتنگی هایی باشد
از نوع من
دلم می خواهد احتیاجم
نیازم
درد خفه شده ی سینه ام را
همان قدر احساس کنی
که گویی احتیاج توست
نیاز توست
درد ریشه دوانده در وجود توست
کوتاه سخن
دلم می خواست
" تویی " نبودی
تو ، من
 و
من ، تو بودیم
 
شاید آن وقت این روح سرکش آرام می گرفت
و
جای تمام دلتنگی ها را یک چیز پر می کرد
 " بی نیازی"
نیازی از همه چیز و از همه کس
حتی از اندیشیدن
اندیشیدن به خوبی ها و عشق ها
آری حتی به عشق ها
چرا که وصل من و تو
حادثه ای خواهد آفرید
در فراسوی واژه ی عشق !


شاعران » گیتا صرافی »جستجوی بی پایان
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:47 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

جستجوی بی پایان

می خواهم با تو بمانم
می خواهم از تو بگریزم
میان این همه دیوار
نه راهی در پیش
نه راهی در پس
زمین به هم دردی با من تکانی می خورد
همه جا باد است و لرزش
سکوت را هم یارای هم دردی با من نیست
به کجا بگریزم ای یار
ای یگانه ترین یار
جستجوی بی پایانی در اندرونم
ترا آن جا هم خواهم یافت
ترا در مخفی ترین خلوت درون
ترا ای فرشته کوچک انتظار
ترا ای فرشته عذاب زندگیم
با یافتن تو
جستجوی دوباره ای آغاز خواهم کرد
به درون تو
این راه را برگشتی هست؟


شاعران » گیتا صرافی »
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 8:43 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
پیشگیری از عرق‌‌سوز شدن نوزاد
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 0:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عرق‌سوز شدن هنگامی رخ می‌دهد که منافذ پوستی نوزاد، معمولا در هنگام آب و هوای گرم و مرطوب، بسته می‌شود. توصیه های زیر به شما کمک می کند تا از عرق سوز شدن نوزادتان پیشگیری کنید:

- به نوزادتان لباس های سبک و کتانی بپوشانید.

- در هنگام آب و هوای داغ کودک را در اتاقی دارای سیستم سردکننده یا تهویه مطبوع قرار دهید. اگر دارای تهویه مطبوع نیستید، یک پنکه در اتاق کودک قرار دهید.

- از استعمال پمادها، کرم ها یا پودرهای پوستی اجتناب کنید.

- حداکثر تلاش تان را بکنید تا نوزاد بیش از حد گرمش نشود و پوستش خشک بماند.



:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
فواید متعدد دارویی عسل و دارچین
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 0:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

1. درمان بیماری های قلبی: مخلوطی از عسل و پودر دارچین را تهیه كنید و به جای مربا روی نان قرار دهید و به طور منظم در وعده صبحانه صرف كنید. این روش در كاهش كلسترول، جلوگیری از بروز حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت ضربان قلب موثر است. بیماران مبتلا به حمله قلبی نیز با مصرف روزانه این مخلوط از حمله قلبی بعدی در امان خواهند بود. بررسی روی سالمندان در آمریكا و كانادا نشان داده است، با بالا رفتن سن شاهرگ های حیاتی و سیاهرگ ها خاصیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد. عسل و دارچین به شاهرگ ها و سیاهرگ ها قدرتی تازه می بخشد.

2. از بین بردن اثر خارش نیش های حشرات:
مخلوطی از یك سهم عسل، ٢ سهم آب ولرم و یك قاشق چایخوری پودر دارچین را روی قسمتی از بدن كه احساس خارش می كنید، قرار دهید. خارش و درد در عرض یك یا ٢ دقیقه فروكش خواهد كرد.

3. درمان التهاب مفصل(آرتریت):
روزانه، یك وعده صبح و یك وعده شب، مخلوطی از یك فنجان آب گرم، ٢ قاشق چایخوری عسل و یك قاشق چایخوری پودر دارچین مصرف شود. این مخلوط معجزه گر در صورت مصرف به طور منظم آرتریت های مزمن را نیز درمان می كند. بررسی های اخیر روی ٢٠٠ بیماری كه قبل از صرف صبحانه از این مخلوط استفاده كردند نشان داد، ٧٣ نفر از آنان در عرض یك هفته كاملا از درد رهایی پیدا كردند و پس از یك ماه بیشتر افرادی كه قادر به راه رفتن یا حركت نبودند، بدون احساس هیچ دردی توانایی راه رفتن و تحرك خود را به دست آوردند.

4. جلوگیری از ریزش مو:
قبل از دوش گرفتن مخلوطی از مقداری روغن زیتون داغ، یك قاشق چایخوری عسل و یك قاشق پودر دارچین را به مدت ٥ تا ١٥ دقیقه روی سر قرار دهید و سپس آن را بشویید.

5. از بین بردن عفونت مثانه:
٢ قاشق غذاخوری عسل به همراه یك قاشق چایخوری پودر دارچین را با مقداری آب ولرم حل كنید و آن را بنوشید. این روش باعث می شود كه میكروب های مثانه از بین برود.

٦. درمان درد دندان:
مخلوطی از یك قاشق چایخوری پودر دارچین و ٥ قاشق چایخوری عسل تهیه كنید و روی دندان خراب بمالید. این عمل را ٣ بار در روز تكرار كنید تا درد تسكین یابد.

7. كاهش كلسترول:
٢ قاشق غذاخوری عسل را با ٣ قاشق چایخوری پودر دارچین در یك لیوان چای حل كنید و بنوشید. این كار میزان كلسترول خون را طی ٢ ساعت به ١٠ درصد كاهش می دهد.

8. درمان سرماخوردگی:
به مدت ٣ روز از مخلوط یك قاشق غذاخوری عسل با یك چهارم قاشق چایخوری پودر دارچین استفاده كنید. این روش برای درمان سرفه مزمن و سرماخوردگی و سینوزیت به كار می رود.

9. درمان ناباروری:
برای برطرف كردن این مشكل، به مردان توصیه می شود ٢ قاشق غذاخوری عسل را قبل از خواب میل كنند. در كشورهای چین، ژاپن و خاوردور كه با مشكل ناباروری مواجه اند، در طول روز مخلوطی از مقداری پودر دارچین و یك دوم قاشق چایخوری عسل را به طور مرتب روی لثه و داخل دهان خود قرار می دهند تا مخلوط حاصل از طریق بزاق وارد بدن شود. زوجی كه مدت ١٤ سال بچه دار نمی شدند با شروع مصرف عسل و دارچین پس از مدت كوتاهی صاحب دوقلو شدند.

10. درد معده:
مصرف عسل و پودر دارچین علاوه بر درمان درد و نفخ معده، زخم معده را نیز درمان می كند.

11. تقویت سیستم ایمنی:
استفاده روزانه از عسل و پودر دارچین سیستم ایمنی بدن را تقویت كرده و بدن را از حمله باكتری و ویروس محافظت می كند. دانشمندان دریافتند كه عسل دارای مقدار زیادی ویتامین و آهن است. مصرف مداوم عسل گلبول های سفید خون را تقویت می كند تا بتواند با باكتری ها و بیماری های ویروسی مقابله كند.

12. برطرف كردن سوء هاضمه:
قبل از هر وعده غذا، پودر دارچین را روی ٢ قاشق غذاخوری عسل بریزید و میل كنید تا از ترشح اضافی اسید معده رهایی پیدا كنید زیرا این مخلوط غذاهای سنگین را به راحتی هضم می كند.

13. جلوگیری از آنفلوآنزا:
دانشمندی در اسپانیا ثابت كرده كه مخلوط عسل و دارچین دارای مواد مفید طبیعی است كه از میكروب های آنفلوآنزا و سرماخوردگی جلوگیری به عمل می آورد.

14. افزایش طول عمر:
مصرف دائم و مرتب عسل و پودر دارچین مانع پیری زودرس می شود. مخلوطی از ٤ قاشق چایخوری عسل، یك قاشق چایخوری پودر دارچین و ٣ فنجان آب گرم را با هم بجوشانید. سپس مخلوط به دست آمده را ٣ الی ٤ بار در روز به مقدار یك چهارم فنجان میل كنید. این مخلوط علاوه بر طراوت بخشیدن و نرم نگه داشتن پوست از پیری زودرس نیز جلوگیری می كند.

15. برطرف كردن جوش صورت:
قبل از خواب مخلوط ٣ قاشق غذاخوری عسل و ١ قاشق چایخوری دارچین را روی جوش ها قرار دهید و روز بعد با آب ولرم بشویید. تكرار روزانه این كار به مدت ٢ هفته، جوش ها را از بین می برد.

١٦. درمان عفونت های پوستی:
قرار دادن مخلوطی به مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین روی قسمت های مختلف پوست، عفونت های پوستی و اگزما را نیز درمان می كند.

17. درمان سرطان:
تحقیقات جدید انجام گرفته در ژاپن و استرالیا نشان داده، سرطان های پیشرفته معده و استخوان به طور موفقیت آمیزی درمان شده است. بیماران مبتلا به این سرطان ها ٣ بار در روز و به مدت ٣ ماه یك قاشق غذاخوری عسل و یك قاشق چایخوری دارچین را مخلوط و مصرف می كنند.

18. از بین بردن خستگی مفرط:
مصرف نصف قاشق غذاخوری عسل و مقداری پودر دارچین در یك لیوان آب اول صبح و بعد از ظهر كه بدن با افت نشاط روبه رو است طی یك هفته نیروی حیاتی بدن را افزایش می دهد.

19. از بین بردن بوی بد دهان:
شما می توانید پس از بیدار شدن از خواب با محلولی از یك قاشق چایخوری عسل، مقداری پودر دارچین و آب گرم غرغره كنید تا در طول روز مشكل بوی بد دهان را نداشته باشید.

20. مشكل شنوایی:
مصرف روزانه مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین در صبح و شب مشكل شنوایی را برطرف می كند.

شایان ذكر است، عسل قابل مصرف در 20 مورد مذکور باید خام و پاستوریزه نشده باشد. زیرا كه آنزیم های لازم به هنگام عمل پاستوریزه به علت حرارت دیدن از بین می رود.



:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
دندان پر شده ها بخوانند
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 0:8 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

فرض کنید مراحل پرکردن دندان شما به اتمام رسیده و دندانتان به طور دائم پر شده است. اکنون باید این نکات را در نظر بگیرید:

دندان پرشده ممکن است حساس شده باشد. معمولا دندان‌هایی که به کمک کامپوزیت‌ها پر می‌شوند حساس ترند اما دندان‌های پرشده با آمالگام هم ممکن است به فشار، گرما، سرما یا شیرینی حساس باشند. این حساسیت در بیشتر مواقع طی یک تا دو هفته بعد از ترمیم دندان برطرف می‌شود اما اگر حساسیت شدید دندان شما بیش از این طول کشید، با دندانپزشک خود تماس بگیرید.

هرگاه بعد از اتمام پرکردن دندان، بی‌حسی‌تان کاملا برطرف شد، دقت کنید و ببینید آیا پرکردگی دندان شما بلند است یا نه. به عبارتی باید ببینید آیا احساس چیز اضافه‌ای روی دندانتان می‌کنید که نمی‌گذارد دندان‌های دیگرتان به خوبی به هم برسد یا نه. اگر پرکردگی شما بلند است هرچه سریع‌تر برای اصلاح آن به دندانپزشک مراجعه کنید زیرا وجود یک پرکردگی بلند در دندان ممکن است باعث دردهای شدید همان دندان یا مشکلات مفصل گیجگاهی فکی در طولانی مدت شود.

اگر دندان شما به کمک کامپوزیت (مواد همرنگ دندان) پر شده معمولا در همان جلسه ترمیم این دندان پرداخت هم می‌شود. اما دندان‌هایی که به کمک آمالگام پر می‌شوند باید بعد از ۲۴ ساعت از پایان ترمیم دندان، پرداخت شوند. پرداخت پرکردگی دندان به صیقلی شدن بیشتر آن و کم شدن ‌گیر غذایی کمک کرده از عود پوسیدگی در اطراف این پرکردگی جلوگیری می‌کند.

اگر دندان شما با آمالگام پرشده تا دو ساعت بعد از پر شدن دندانتان به جز مایعات چیزی نخورید. بعد از پرکردن دندان غذاهای نرم مصرف کرده حتی‌الامکان از جویدن غذا با سمتی از فک که دندان در آن پر شده، اجتناب کنید. ۲۴ ساعت طول می‌کشد که آمالگام به حداکثر سختی خود برسد. بعد از این زمان شما می‌توانید با اندکی مدارا، با دندان پرشده‌تان، مثل یک دندان عادی رفتار کنید.

پرکردگی‌های تاریخ گذشته دندان‌های ترمیم شده، برخلاف دندان‌های سالم، عمری محدود دارند. خوشبینانه‌ترین طول عمر برای پرکردگی آمالگام، ۱۵سال در نظر گرفته می‌شود. اتفاق‌های مختلفی ممکن است برای یک پرکردگی دندانی بیفتد و بنابراین لازم است دندان‌های پرشده هم مرتبا معاینه شوند.

پرکردگی‌ها بشکند یا ترک بخورد، این اتفاق در طول زمان برای یک پرکردگی اتفاقی تقریبا عادی است. اگر احساس کردید برای پرکردگی دندان‌های شما چنین اتفاقی افتاده برای اصلاح آن سریعا اقدام کنید زیرا این شکستگی‌ها یا ترک‌ها ممکن است باعث نشت موادغذایی به قسمت داخلی و عود پوسیدگی در دندان شود.

پرکردگی نشت داشته باشد، گاهی اوقات پرکردگی‌ها از دیواره دندان فاصله می‌گیرند و بین دندان و پرکردگی فاصله می‌افتد. این فاصله محل خوبی برای‌ گیر مواد غذایی و آغاز یک پوسیدگی جدید است. معمولا این ضایعه به کمک دندانپزشک و در معاینات مرتب دندانی کشف می‌شود. پس مراجعه به دندانپزشکتان را فراموش نکنید.



:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت
10 نکته طلایی در مورد اهدای خون
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 0:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
از درد ناچیز وارد شدن سوزن به دستمان که بگذریم، دیدن خونی که از بدن ما بیرون می آید برای خیلی ها احساس چندان خوشایندی را به دنبال ندارد اما خون دادن همیشه برای آزمایشگاه نیست. گاهی احساس یک وظیفه انسانی به ما حکم می کند که برای کمک به همنوعانمان خونمان را اهدا کنیم ...

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: پزشکی و سلامت


 
هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ترانه جوانبخت »سهم تو ، سهم من
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:44 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سهم تو ، سهم من

سهم تو
شوق دلم
مستی من
از نفس باور عشق
در نوازشگری خاطره ات
سهم من
آمدن حس نیاز
این اسارتگر بستان وجود
در پی جستن تصویر نهان
از گهر هم نفسی
سهم تو
 حس تلاطم
غزل موج غرور
سفر ابر ملالت زده
در زمزمه بارش چشم
سهم من
رخوت هم فاز شدن
با تپش اینه ات
شعله لحظه دلباختنت
از نگه قاتل من
سهم تو
 بو سه بر این
مخمل گیسوی بلند
رخ ز مستی زده
تا پیچ و گذار کمرم
سهم من
لمس نگاهت
گذر پیچک عشق
دور این قامت من
در پی تسخیر دلم
سهم تو
شعر تب غرق شدن
آمدن فصل نیاز
مردن از سوختن و
زنده شدن در شب  راز


شاعران » ترانه جوانبخت »ساحل سکوت
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:38 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ساحل سکوت

غرشی دگر نمود
موج خسته از سفر
 در طلسم عاشقی
بهر ساحل سکوت
 خاطرات بردگی
 رمز تلخ عزلتش
 عاقبت رها شده
 جز ترانه های عشق
 قصد غربتش نبود
 کرد با نهیب خود
 خاک تشنه را خطاب
 ای که نغمه ام تو را
 شد تلاطم امید
 قطره های من تو را
شاهدان زندگی
 از تو خواهشی به جز
همدلی نباشدم
 ای که بهر اوج من
 سهم بی صدا شدی
 از دلش رها نمود
رنج خواهش سکوت
ساحل نجیب یار
داد پاسخش چنین
ای غرور قامتم
 ناظر اسارتم
استواری تنم
 سینه ات سپهر من
افتخار مام بحر
قهرمان آبها
سالهاست کاین سکوت
 کرده لانه در دلم
 جور داغ آفتاب
 آشنای زخم من
 آسمان دگر مرا
نیست یار غمگسار
 قصه ی ستارها
 نیست بر لبم نثار
شد اسارت زمین
 داستان تلخ من


شاعران » ترانه جوانبخت »شهر کبود
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:38 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شهر کبود

 آسمان بار غم
به دوش گرفت
چهره ی روزگار
را چون دید
جلوه ی آشنای شهر کبود
قاصد همزبان خشکی باد
گشته در این حصار کوه
اسیر
دیگر از قطره های عشق
نگفت
چشم گریان آسمان
خشکید
یار من
غمگسار هجران بود
در دلش
کشته های جنگ به یاد
اینچنین
در طلسم شهر اسیر
همنفس از دیار غصه
برفت
همدم زخم آسمان
گردید
نغمه از درد این زمانه
سرود
دل به این ناظران صحنه
نداد
انتظارش
نگاه چشم بصیر


شاعران » ترانه جوانبخت »گوهر مستی
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گوهر مستی

 دل من
 با نفس گرم صدف
چند صباحی ست
 که امید
 به فردا دارد
 وطنم
 در غم دریای سفر
 گوهر مستی مرا
 می خواند
 من در این
آبی هجران زده ام
 نغمه آزادی یک چلچله را
می شنوم
که در این بستر خونین افق
 جز به ره عشق
ندارد پرواز
 غم این مرغ مهاجر
به یقین
از دل تار من و توست
که بر این شام صدا
 ضربه زند
پیک سحر


شاعران » ترانه جوانبخت »شکسته بال
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شکسته بال

رنگ بالش
نشان آزادی
 پر کشید از
 بهشت همسفری
در خیالم
ز فرط سختی هجر
 قوی وحشی
شکسته بال اسیر
 آسمان دردمند ظلمت
شد
 زخمی بی پناه
را چون دید
 یار من
 تن به سر سپردن
داد
 بال خونین
 به تیر صیادان
 ماند این زهر تلخ قصه
به یاد
 ناگه آن
 رهسپار برکه غم
پس جدا از رهادلان
 گردید
قطره اشک آسمان
 آن شب
مرهم بال آن
 ستاره صبح
 زخم آن دلسپرده
را بوسید
نام آن پر شکسته
مهد غرور
 در دلم
اشتیاق پروازش
 در برآسمان یکرنگی
من در این برکه
 خسته می مانم
راغب نغمه های همدردی


شاعران » ترانه جوانبخت »موج شوم
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

موج شوم

قطره های حادثه
در خیال موج شوم
دست تر به دست هم
عازم رها شدن
از غبار رخت تن
در نگاه آسمان
صحنه های دلخراش
دست ها به رنگ خون
ارزش حیات ما
گشته برگ سرنگون
حاصلش هجوم مرگ
کشتزار بی حصاد
قطره های موج شوم
غافل از حصار شب
رفته از حضور یاد
کشته های حادثه
زهر تلخ عصر ما
در خیال رفتنم
من از درد عاشقی
چون پرنده صحبت از
آشیانه می کنم


شاعران » ترانه جوانبخت »کوه یخی
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:36 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

کوه یخی

 یک شب از
فرط غم خاطره ها
 دست کولاک مرا
 برد به دنیای شب بی خبری
دل من
 همگذر باد
به دریای شب حادثه شد
 نفسم قصد جدایی
 بنمود از بدنم
 چونکه دیدم
 ثمر راغب خون
رحمت همیاری نیست
 اثر کوه یخی
در قدم سرد زمستان
نظر مرده ی یخ
تن زیبای شقایق را
 بی دغدغه
 در خاک نهاد


شاعران » ترانه جوانبخت »آغوش کمان
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آغوش کمان

شده در این دل من
 جلوه ی رنگی پیدا
 نفسم از اثر خاطره اش
حبس شده
 من در آغوش کمانی
 که مرا در نگهش
کرده طلسم
 بازی پرتوی خورشید
 و غم اشک سپهر
 گذر هفت جدا
 رنگ دل گمشده
 را می بینم
بغض من در خوش جشن شب
سی گل عشق ،
کودکان
چون شده قربانی این
شهر کبود
 کشته از موشک نابودگر
 جغد ستم
تا به ابد
 بشکسته
 رنگ این تیرگی جور زمان
 نیست در آغوش کمان
 فقط این هفت جدا
رنگ شب نور سپید
 بازی پرتوی خورشید
 و غم اشک سپهر است
 که در این دل خود
 می بینم


شاعران » ترانه جوانبخت »عاشقی ، نصیب من
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:35 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

عاشقی ، نصیب من

در سرای عاطفه
 می کند مرا صدا
 یک جوان فراتر از
قصه های آشنا
 گویدم تو ای سحر
 از اسارتم نویس
زخم درد این دلم
 زهر تلخ باطنم
 گشته ام در این دیار
 همنوای درد هجر
 آشنای آفتاب
 عاشقی ، نصیب من
 خسته از غبار زرد
 گشته ام نثار شب
در اسارتی که شد
 این حصار قامتم
قصه ام شبانه در
 این کتاب خود نگار
 از جفای این خزان
تا غبار حسرتم
 ماند از تو یادگار


شاعران » ترانه جوانبخت »فاصله ها
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:34 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

فاصله ها

جلوه مهر زمین
 گشته وطن
 همچو دریای خزر
آبی مهر عمیق
 سفر سبز مراد
 با غم فاصله ها
 می کند با دل من
 صحبت از این بی خبری
نفس باور عشق
 همدم این دل شیدای امید
 با غم فاصله ها
 کم کم از عمق دلم
زمزمه ای می اید
 نغمه خوان خبر
مستی فردای دگر
مژده ی دور شدن
 از تب این بی رنگی
 با غم فاصله ها


شاعران » ترانه جوانبخت »
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:32 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

  1. کودکی گر برود
  2. فصل عشق
  3. گوهر سکوت
  4. تقدیر
  5. بر ستیغ کوهی دیگر
  6. حسرت
  7. هدیه
  8. خاطرات آبی
  9. شکار تو
  10. برگ برنده