اوایل ازدواج میگفت که بچهها را دوست ندارد و دلش نمیخواهد بچهدار شود، اما فکر میکردم که این یک حس گذراست و به مرور زمان به مادر شدن علاقهمند میشود. نمیتوانستم باور کنم زنی در آرزوی مادر شدن نباشد، اما با گذشت چند سال و جدیتر شدن سوالات اطرافیان در مورد بچهدار شدن ما و اصرار خودم برای اینکه جمعمان را سه نفره کنیم، متوجه شدم همسرم اصلا تمایلی به مادر شدن ندارد و نمیخواهد به هیچوجه بچهدار شود، نمیدانم چگونه او را راضی کنم. همسرم زن خوبی است و دوستش دارم، اما به هیچ وجه نمیتوانم دور پدر شدن را خط بکشم..