پسرجوان در اتاق با خود خلوت کرده و برای خود برنامهریزی میکند. او از وضع مالی زندگیشان آگاه است و دوست ندارد ادامهدهنده آن باشد. پدرش از آن دسته مردهاست که همواره از شرایط سخت مالی مینالد و تمام کم و کاستیهای زندگی را به گردن حقوق کم و گرانی میاندازد. او یک عمر خانوادهاش را حسرت داده و حالا که در دوره بازنشستگی به سر میبرد هم شبانهروز در حال شکایت و گلهگذاری است..