
اگر تصور کنیم زندگی جادهای
بزرگ و طولانی است که ما در آن در حال رانندگی هستیم، باید بپذیریم این
بزرگراه همیشه مسیری بیدردسر، خلوت، بیدستانداز و آسان نیست و گاهی
ناگزیر باید وارد کوچهها، خیابانها یا جادههایی فرعی شویم که به بنبست
میرسند و نباید از آن هراس داشته باشیم. در هر شرایطی باید مسیری تازه
بیابیم و بنبستها را نشانهي پایان راه ندانیم. به قول معروف خوب است که
پرواز را هم بیاموزیم تا اگر انتهای مسیری مسدود بود، یادمان باشد راه
آسمان همیشه باز است. در زندگی همهی ما این نوع بنبستها وجود دارد و
باید بیاموزیم در چنین شرایطی چگونه مسیر را عوض کنیم و به بزرگراه همیشگی
خودمان بازگردیم. اینک بهتر است در این مقاله کلید گریز از این بنبستهای
زندگی را پیدا کنیم:
سه بنبست مهم زندگی
در میان موانع مختلفی که در
زندگی میشناسیم و به آنها برخورد میکنیم، سه مسأله بیش از پیش بر ما اثر
منفی میگذارد که در مواجهه با آنها باید تصمیماتی درست اتخاذ کنیم. این
سه مرحله عبارتاند از:
1. شرایط کاری که شامل بیکاری، از دست دادن شغل یا عدم پیشرفت آن است.
2. روابطی مانند شکستهای عاطفی، طلاق و سپری کردن دوران پس از آن.
3. مشکلات مالی، آن هم زمانی که بهخاطر مسائل اقتصادی ناچاریم چیزهایی را از دست بدهیم و یا شرایطی را تحمل کنیم.
در تمام این مراحل که از
نقطهعطفهای زندگی ما هستند، به انرژی زیاد، برنامهی مدون و قدرت
تصمیمگیری درست بهشدت نیازمندیم؛ بنابراین باید راه و روش کنار آمدن،
مواجهه و مقابله با این مراحل را بدانیم.
چگونه به مسیر درست بازگردیم؟
برای آنکه بتوانیم خودمان را
دوباره در جادهی اصلی بیندازیم، آگاهانه به مسیر درست برویم و زندگی را با
موفقیت ادامه بدهیم، به یک دوربرگردان نیاز داریم که ما را از انتهای مسیر
بنبست برگرداند. به همین دلیل رعایت و انجام چند نکته ضروری است:
1. الگوی افکارتان را بررسی کنید:
برای این کار باید به افکار قالبی ذهنتان سری بزنید. در این بررسیها
متوجه میشوید بیشتر این افکار، منفی هستند و نیاز به بازسازی کلی دارند تا
آنها را بهسمت مثبت بچرخانید. شاید خودتان را سرزنش کنید که چرا سختکوش
نیستید یا باید بهخاطر گرفتاری در این شرایط برای خود متأسف باشید. داشتن
چنین افکاری هر چند صادقانه باشد، در این شرایط هیچ کمکی به شما نمیکند.
باید بدانید آنچه رخ داده، گذشته است. فکر کردن به گذشته و افسوس خوردن
مشکلی را حل نمیکند. همیشه باید فکرتان را به دریافتها و دستاوردهای خوب
متمرکز بکنید و به خود بقبولانید که میتوانید از این شرایط بیرون بیایید و
زندگی بهتری برای خود بسازید.
2. کاملاً خود را ببخشید:
تأسف و تنبیه خود، شما را به جایی نمیبرد. پس بیاموزید تا چرایی شرایط
پیشآمده را به دست فراموشی بسپارید و روی چگونگی پیشرفت و گذر از بحران
تمرکز کنید. افسوس خوردن کاری بسیار ساده است و با این روش حتی یک گام هم
به جلو بر نمیدارید. شما به بخشیدن و فراموش کردن نیاز دارید تا نیرو و
تمرکزتان را برای تلاش دوباره ذخیره کنید. باید دنبال راهحل بگردید و در
بنبستهای زندگی کاری انجام دهید تا شرایط عوض شود، نه اینکه دست روی دست
بگذارید و در پی محکوم کردن خود باشید.
3. با یک نفر صحبت کنید:
وقتی در شرایطی قرار میگیرید که انگار به آخر خط رسیدهاید، یکی از
واکنشهای طبیعی آن است که در لاک خود فرو روید. نتیجهي چنین کاری برعکس
انتظارتان جلوگیری از پیشرفت و ایجاد حالت سکون است. باید با فردی مورد
اعتماد، از احساستان حرف بزنید. این کار در درجهي اول کمک میکند از باری
که روی سینهتان سنگینی میکند، بکاهید و احساس سبکی کنید و در مرحلهی بعد
ممکن است آن شخص با گزینههایی مناسب که به ذهن شما نمیرسید یا از
عهدهتان خارج بود، به کمکتان بیاید.
4. از منطقهی امن خارج شوید:
باید چیزی جدید را امتحان کنید و قدرت خطرپذیری خود را بالا ببرید.
کارهایی وجود دارد که برچسب «مناسب من نیست» به آن میزنید و از کنارشان
میگذرید، در حالی که شاید یکی از آنها راه نجات شما باشد. یادتان باشد تا
زمانی که چیزی را امتحان نکردهاید، نمیتوانید بگویید مناسب شما هست یا
نه؟ کمی شجاعت به خرج دهید و دنیاهای جدید را بشناسید. تا وقتی در جای خود
نشستهاید و فکر میکنید اگر راکد باشید دست کم اوضاع از آنچه هست بدتر
نمیشود، به نتیجهای مثبت نخواهید رسید.
5. برنامهریزی داشته باشید:
فهرستی از کارهایی تهیه کنید که گمان میکنید اگر انجامشان دهید، میتواند
در رهایی از موقعیتهای سخت و بنبستهای مختلف کمکتان کند. در این صورت
هنگام بروز مشکل راهحلهای اولیه را در اختیار دارید! اما اگر هیچیک از
آنها کارساز نبود، دستکم چند راه را بدون اتلاف وقت و هدر رفتن افکارتان
امتحان کردهاید و هنوز هم انرژی خوبی برای گشتن بهدنبال سایر راهحلها
دارید.

مراقب دو خطر پیش روی خود باشید!
برای گشودن مسیر پیش رویتان و یافتن راهحلهای تازه برای رفع شرایط نامناسبی که در آن گیر کردهاید، باید از دو چیز دور بمانید:
1. امروز و فردا کردن؛
2. کمالگرایی.
وقتی در شرایط خوبی
قرار ندارید، یکی از بدترین کارها این است که حل مشکل را به آینده بسپارید.
هر چه در این کار تنبلتر باشید، میزان نگرانیتان افزایش مییابد.
البته نباید عجله کنید، بلکه کارهایی را که میتوانید، انجام دهید و آن را
به آینده موکول نکنید، زیرا هر چه زمان بگذرد افکار منفی گستردهتر و
سنگینتر از قبل بهسوی شما هجوم میآورد.
یادتان باشد:
گاهی مشکلات تنها به خاطر اینکه شما تفکر درستی از شرایط ندارید، شبیه به
بنبست میشود. باید کار درست را انجام دهید و فکر نکنید که چون بهنظر
بهترین راه حل نیست، نباید انجامش بدهید. وقتی ذهنی آرمانگر برای خود میسازید، دیگر نمیتوانید آن را خرسند نگه دارید؛ زیرا آرمانگرایی هیچ حد و مرزی ندارد و حتی اگر مشکل شما حل شود، از آنجا که راهکار باب میلتان نیست، باز هم آن را حلنشده میبینید.
منبع:راز