
یک بار حریم سلطان سفره ذائقه تصویری مردم ایران را پر میکند و
روز دیگر «شمیم عشق» و دیگر روز «عمر گل لاله»!این روزها اسامی و محتوای
این سریالها که از یک شبکه ماهوارهای تغذیه شده از کشور ترکیه به گوش
میرسد چنان با آب و تاب در بین مردم مورد بحث قرار میگیرد که گویی هر کس
قسمتی از آن را نبیند نیمی از عمر خود را از کف داده و باید افسوس بخورد که
چرا زمان لازم را برای دیدن این فیلمها خرج نکرده است.
مثل
همیشه نه به خاطر دیوار کوتاه بلکه به دلیل کاستیهای موجود در تولید
محتوا میتوان تقصیرها را به گردن رسانه ملی انداخت که ذائقه ملی مردم را
شناسایی نکرده و باعث شده دیگران این خلأها را با محصولات مورد نظر خودشان
پر کنند. اما فارغ از اینکه مردم از رسانه ملی جدا شدهاند و این رسانه
بجز چند مورد خاص همچون سریال «یلدا» نتوانسته و یا نخواسته مخاطبان را پای
صفحه جادو میخکوب کند، باید دید سریالهای ماهوارهای مورد استقبال
هماکنون چه چیزی را به ذوق، فکر و پس اندیشه مردم وارد میکنند؟
آیا
میتوان در برابر این سریالها که محتوای اصلی تولید آنها عنصر خیانت و
عادی جلوه دادن آن در خانواده است عنصری منفعل بود و به گونهای رفتار کرد
که آب از آب تکان نخورده و همه چیز در امن و امان است؟
به اذعان اصول
دینی و نظر بسیاری از کارشناسان اجتماعی، جامعه در صورتی میتواند حیات
خود را ادامه دهد که اعضای خانواده همچون ریشه در هم تنیده باشند و عنصری
به نام خیانت در آن وجود نداشته باشد. اما وجود چنین سریالهایی آن هم با
مخاطب خاص که همان مردم ایران هستند چه نکتهای را میتواند به اهل فکر و
اندیشه برساند جز اینکه اهداف از پیش تعیین شده برای اضمحلال خانواده
ایرانی در دستور کار قرار گرفته است. آیا این نکته مبرهن، این موضوع نیست
که هنوز مسئولین فرهنگی و اجتماعی در برابر این خطر بزرگ که هر روز ابعاد
جدیدی به خود میگیرد با چراغ خاموش حرکت میکنند و یا اصولاً به این
موضوعات توجه ویژهای نشان نمیدهند؟
آیا در سایه این کم
کاری هر روز آمار بینندگان سریالهای ماهوارهای افزایش نمییابد و آیا
کسانی که در معرض آموزش خیانت قرار میگیرند سیر صعودی نمییابند؟
یقیناً
از بعد اجتماعی افزایش گرایش به این گونه سریالها افزایش موج خیانت را به
همراه خواهد داشت و باعث خواهد شد میزان پروندههای تشکیل شده در
کلانتریها هر روز روی هم انباشته شوند و از این طریق موجی جدید از
پروندههای متشکله را به باری اضافی بر دوش قوه قضائیه مبدل خواهد کرد؛ هر
چند که امروز با گذر از دادگاه خانواده میتوان به برخی از این نوع
پروندهها دست پیدا کرد و این سؤال را با خود مطرح نمود که چرا تا این
میزان موج جدایی آن هم با موضوع خیانت افزایش یافته است.
به هر
صورت باید این موضوع را به خود قبولاند که عناصر فرهنگی و اجتماعی پیوندی
ناگسستنی با یکدیگر داشته و دارند و اگر به تولیدات فرهنگی که از آن سوی
آبها برای ما تجویز میشود و موضوعات اجتماعی را در تیررس خود قرار
دادهاند، توجه ویژه نشود، نخستین جایگاهی که مورد تخریب قرار میگیرد
خانواده و بعد از آن اجتماع است که هم اکنون ضربات تبر این هجمه بر روی
ریشه آن به خوبی در دادگاههای خانواده هم قابل مشاهده است.
منبع:پرشین وی