هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » علی فتح اللهی »از آن شبی که بهار آمده بود ...
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱ ساعت 2:27 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

از آن شبی که بهار آمده بود ...

به خاک هستی من که شکفتی
در امتداد رویش سبز خودش بهار
شاخک تند آفتاب را حس کرد
و این آغاز بلوغ تابستانی یک سال بود
بعد در فضای پاییز
بوی گوشت تازه وخون وزید
وقتی که لذت زمستان بیرون جهید
بهار دوباره نزدیک بود
و من گفته بودم برای تو اما
بهار دیگری
نخواهد رسید