وقتي
كودكي لجبازي ميكند، نمود آن را ميتوان در سرپيچيهاي اغلب آشكار و
جسورانه يا گهگاه مخفيانه و زيركانه او ديد. بغض و گريه، كوبيدن پا بر
زمين، قهر و بدخُلقي، داد زدن، بددهني، شكستن لوازم و مانند آنها از جمله
حالات تدافعي وي در اين هنگام است.
سرچشمه سرپيچي و لجبازي
كودك، اگرچه در برخي موارد به عوامل ژنتيك ربط دارد، هر چه سن بالاتر رود و
تربيت او در پيچ و خمهاي كنش و واكنش با ديگران گرفتار شود، بيشتر از روش
و رفتار بزرگترها ناشي ميشود. اثرات و بازخوردهاي اين روشها و رفتارها
تقريبا از دو سالگي كودك به بعد بيشتر نمايان ميشود و در صورتي كه بدرستي
مهار و كودك به مسير مناسبي هدايت نشود، در سه يا چهار سالگي افزايش
مييابد. با اين حال اختلالهاي ژنتيك يا بيولوژيك در عملكرد غدد و اعصاب
هم ميتواند به بروز رفتارهاي لجبازانه بينجامد.
عوامل لجبازي
خودرأيي والدين، نديده
گرفتن نيازهاي واقعي كودك، محرومكردن او از مهرباني و محبت، در پيش گرفتن
شيوههاي نادرست تربيت، تحمل اندك يا بيماري كودك و... از جمله عوامل غير
ژنتيك در بروز پديده لجبازي در كودكان است.
مخالفتهاي پيدرپي،
ممانعتهاي مداوم، اعمال هميشه بازدارنده و بيان همواره تحكمآميز (كه با
بيان محكم و قاطعانه در جاي لازم متفاوت است) به شكلگيري و تقويت لجاجت در
كودكان كمك ميكند. در اين به اصطلاح «بكن ـ نكن»ها، يك جا او براي نشان
دادن تمايلش به استقلال، يا حتي براي نشاندادن غريزي مخالفتش با چنين
رفتاري ايستادگي و مقاومت خواهد كرد. اگر چنين گفتار و رفتاري فقط در مواقع
لازم و نه به صورت امر و نهي، بلكه محكم و قاطع در پيش گرفته شود، ديگر
نيازي به مخالفت در ذهن او جوانه نخواهد زد.
ناهماهنگي افراد خانواده
در رفتاري كه خواسته يا ناخواسته، دانسته يا ندانسته و آگاهانه يا
ناآگاهانه، به شكلگيري نوعي تربيت در ذهن كودك منجر ميشود يكي ديگر از
عواملي است كه به لجبازي كودكان بخصوص در سنين بالاتر ميدان ميدهد. آنها
برخي رفتارها و گفتهها را الگوسازي كرده و مبناي عمل خود قرار ميدهند.
تصور كنيد يكي از اعضاي خانواده الگوي ديگري را در عمل يا بيان خود اجرا
كند كه با پيشدانسته كودك از الگوي رفتاري ديگر افراد مغاير باشد، بسيار
محتمل است كه در برابر الگوي جديد حالت تدافعي پيش گيرد.
پاسخ مثبت به هر
خواستهاي، كوتاه آمدن در مواقع پافشاري و لجبازي، ميدان دادن به
خودخواهيها و يكدندگيها، بيتوجهي به نيازهاي واقعي او از سوي ديگر، حتي
معطوفشدن توجه ديگران به كودكي تازه متولد شده، همگي بر شدت و حدت چنين
رفتاري ميافزايد.
لج يا حرف حساب
گاهي برخي لجبازيها و بدخلقيها واقعا
لجبازي نيست. پوشاندن لباسي ضخيم كه كودك در آن احساس راحتي نميكند يا حتي
باعث آزار و اذيت او ميشود، اما به سبب ندانستن روش استدلال نميتواند
دليل مخالفت خود را با پوشيدن آن بگويد يا حتي عامل اصلي ناراحتي خود را
متوجه شود و دريابد، ممكن است از ديد شما لجبازي تعبير شود حال آنكه كنش
او براي نپوشيدن لباس ياد شده، طبيعي است. هواي گرم، خستگي، گرسنگي و
بسياري عوامل ديگر كه موقعيت يا شرايطي مشابه با آن دارد نيز ممكن است
والدين را به اين خطا اندازد كه محرك اصلي را ناديده بگيرند و گمان كنند
فرزندشان لجبازي ميكند. كودكي كه مدام گرفتار بيماريهاي متعدد است، يا
نياموخته چگونه بايد اندكي براي فرضا خوردن غذا صبر كند، يا پدر و مادر او
را آنقدر همپاي خود در بازار و خيابان راه بردهاند كه حوصلهاش سررفته يا
خسته شده، طبيعي است كه در مقام اعتراض به شيوه خود برآيد. نبايد اين
اعتراضهاي درست را يكدندگي و كجخلقي تعبير كرد.
مهار رفتار
براي آنكه لجبازي و
يكدندگي در كودك شكل نگيرد يا به گونهاي مناسب از ميان برود، ابتدا بايد
رفتار كودك را بخوبي شناخت. عمل بر اساس شناخت، در اغلب موارد به در پيش
گرفتن راهكارهاي مناسبتر ميانجامد.بعضي كودكان در موارد خاصي لجبازي
ميكنند. اگر اين موارد شناسايي شوند ميتوان با جلوگيري از آنها يا در پيش
گرفتن كنش مناسب و آمادگي قبلي، از ورود او به حيطه يكدندگي جلوگيري كرد
يا در صورت ورود راه خروج را بهتر و آسانتر يافت. فرض كنيد به محل ساكتي
رفتهايد و كودكتان شروع به گريه براي واداركردن شما به انجام كاري كرده
است. شما براي به هم نخوردن فضاي آرام آنجا آنچه را او خواسته در اختيارش
گذاشتهايد. او در رفتارهاي آينده با يادآوري اين مورد متوجه خواهد شد
واداركردن ديگران به انجام كاري مطابق با خواسته خود را در چه مواردي پيش
گيرد تا به جواب مثبت برسد.
برخي در جاهاي بخصوصي
اين رفتار را پي ميگيرند و گوششان هم بدهكار هيچ حرف و هيچ شخصي نيست. اگر
بدانيد اين مكانها كجا هستند بهتر ميتوانيد با آن روبهرو شويد. به
عنوان مثال، ممكن است كودكي وقتي خوراك يا اسباببازيهايي را در فروشگاهي
ميبيند، براي خريد آن به والدين اصرار کرده و سپس شروع به لجبازي براي
رسيدن به خواسته خود كند.
معمولا كودكان تلفيقي از هر دو روش را پي ميگيرند.
نبايد طوري رفتار كرد كه كودك متوجه شود ميتواند با لجبازي به خواستههاي
خود برسد. با كشف اولين نشانهها از لجبازي بايد در برابر پافشاريهاي
نادرست و خواستههاي نابجا مقاومت كرد و به آنها بياعتنايي نشان داد.
رفتاري توام با آرامش را پي بگيريد و از رويكرد به روشهاي تند در برابر او
پرهيز كنيد. اين به آن معنا نيست كه براي ساكتكردن يا منحرفكردن ذهن
كودك به دام ديگري بيفتيد و به محبت بيش از حد يا نابجا رو آوريد بلكه بايد
طوري رفتار كنيد كه او متوجه شود لجبازي راه مناسب براي رسيدن به
خواستههايش نيست. همواره كليد حوصله و صبر را در تربيت كودكتان به دست
داشته باشيد. همه كودكان در بسياري از رفتارهاي كلي، مثل كودكان ديگرند،
اما در جزئيات فرق دارند. بنابراين ممكن است شيوهاي خاص سبب بهبود اعمال
كودكي شود، اما آن شيوه در كودك شما ناكارآمد باشد. راهحل منطقي را با
افزايش دانش خود درباره تربيت كودك و بويژه زير ذرهبين قرار دادن اعمال او
براي كسب شناخت بهتر و بيشتر از او درخواهيد يافت. والديني كه بدون توجه
به توانايي فرزندان، از آنها انجام اعمالي را ميخواهند كه از عهده آنها
خارج است، بوضوح رو به سمتي گذاشتهاند كه نتيجهاش سرپيچي و لجبازي است.
كليد شناخت و تسلط به روشهاي تربيتي، هم آنها را از اين آينده مشخص نجات
خواهد داد هم كودك را از ورطه تربيت نادرست بهطور كلي و افتادن در دام
يكدندگي به طور خاص دور خواهد كرد.
منبع:جام جم