تجربه مادربزرگ و پدربزرگ شدن،
براي هر كسي خاص و منحصر به فرد است؛ اغلب پدربزرگها و مادربزرگها از
همراهي با نوهها و بودن در كنار آنها لذت ميبرند و به همين ترتيب، نوهها
هم از اينكه مادربزرگ و پدربزرگشان اينقدر آنها را دوست دارند، شاد و
خوشحال هستند. البته، متاسفانه بعضي از پدربزرگها و مادربزرگها براحتي هم
نميتوانند نوههايشان را ببينند؛ اين گروه معمولا به دليل اينكه در شهر
يا كشور ديگري زندگي ميكنند يا فرزندشان از همسرش جدا شده است، از ديدن
نوهها محروم ميشوند. اما بايد بدانيد، در هر صورت، نوهها به حضور شما
نياز دارند و پدربزرگ يا مادربزرگ بايد نقششان را در زندگي آنها ايفا
كنند.
پدربزرگها و مادربزرگهاي جديد
به محض اينكه فردي،
مسئوليت پدر يا مادر بودن را ميپذيرد و نوزادي را به زندگياش دعوت
ميكند، نقش جديدي به والدينش نيز ميبخشد؛ نقشي شيرين و دوستداشتني كه
تقريبا همه افراد آن را دوست دارند و از آن بخوبي ياد ميكنند. البته، اين
نكته را هم نبايد فراموش كنيد كه اين ارتباطات قوي و گسترده به كودك كمك
ميكند، احساس امنيت خاطر داشته باشد و از اينكه به خانوادهاي بزرگ و
منسجم تعلق دارد، خوشحال باشد.
بنابراين يادتان باشد
بدرستي جايگاه پدر بزرگ و مادر بزرگ را براي كودك توضيح دهيد؛ البته اين
نقش و جايگاه، به شرايط خاصي نيز بستگي دارد؛ مثلا بعضي از افراد خيلي
علاقهاي ندارند در زندگي خصوصي فرزندانشان دخالت كنند، در حاليكه گروهي
هم تصور ميكنند زندگي فرزندشان جداي از زندگي آنها نيست و به همين دليل در
هر يك از اين شرايط نقش پدربزرگ و مادربزرگ هم تغيير ميكند.
بعضي از سالمندان،
بيصبرانه منتظر تولد نوه جديدشان هستند و هميشه دوست دارند چنين شرايطي
برايشان تكرار شود؛ در حالي كه عدهاي هم با بيتفاوتي برخورد ميكنند و
خيلي مشتاق تولد نوه ديگري نيستند. بنابراين خوب است با توجه به حس و
ويژگيهاي پدربزرگ يا مادربزرگ درباره حضور آنها براي نگهداري كودك يا كمك
كردن به مادر و مشورت خواستن از آنها تصميم بگيريد و بروشني محدوديتها را
تعيين كنيد.
در ضمن، عدهاي هم فكر
ميكنند دوره بچهداري آنها گذشته و حالا نوبت مادر است كه از كودكش مراقبت
كند؛ پس بايد حواستان را حسابي جمع كنيد و خيلي مزاحم اين گونه افراد
نشويد. برخي هم سعي ميكنند زياد در كارهاي والدين كودك دخالت نكنند تا
آنها هرطور كه دوست دارند، فرزندشان را بزرگ كنند و پرورش دهند؛ براي همين
اين افراد خيلي در كارهاي مربوط به نوزاد به شما مشورت نميدهند كه البته
اين موضوع به دليل علاقه نداشتن به بچه نيست و فقط نميخواهند موجب آزار
شما شوند.
بنابراين بهتر است علايق
و توانايي پدر و مادرها را بشناسيد و با توجه به آن، از كمك و همراهيشان
استفاده كنيد؛ در ضمن، يادتان باشد اين دوران هم بزودي ميگذرد و خيلي
زودتر از آنچه فكرش را بكنيد، كودك بزرگ ميشود.
اگر پدربزرگ و مادربزرگ دور هستند...
اگر شما در مكاني دور از
والدينتان زندگي ميكنيد و نميتوانيد دائم آنها را ببينيد، يادتان باشد
از همان دوران كودكي بايد كودك را با پدربزرگ و مادربزرگش آشنا كنيد، كه
البته اين كار بسيار سخت هم خواهد بود. اما اگر ميخواهيد رابطه فرزندتان
با پدربزرگ و مادربزرگش خوب باشد، ميتوانيد از اين شيوهها استفاده كنيد:
دائم عكسهاي كودك را براي پدر و مادرتان ارسال كنيد تا آنها بتوانند كودك را در سنين مختلف ببينند.
سعي كنيد در اغلب
مناسبتها براي پدر و مادرتان كارت تبريكي ارسال كنيد و چند خطي از خودتان
برايشان بنويسيد؛ خيلي خوب است اگر نقاشي كودك هم همراه با نامه براي آنها
فرستاده شود.
دائم به آنها تلفن
بزنيد؛ ولي يادتان باشد بچههاي خردسال خيلي با تلفن صحبت نخواهند كرد و
دوست ندارند بازيشان را به دليل تماس تلفني قطع كنند.
با پدر و مادرتان درباره علايق كودك صحبت كنيد تا آنها موضوعي براي صحبت كردن با نوهشان داشته باشند.
از پدر و مادرتان بخواهيد براي كودك كتاب بخوانند و صدايشان را ضبط كنند تا شما بتوانيد صداي ضبط شده را براي كودك پخش كنيد.
اين شيوهها شايد هيچ
وقت نتواند جايگزين تماس مستقيم و در آغوش گرفتن كودك شود، ولي به طور حتم
بهتر از تماس نداشتن و بيخبر بودن خواهد بود.
منبع:a-better-child.org