هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

ازدواج معامله نيست
سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۱ ساعت 15:0 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شكرالله خان با بلوز آبي چهارخانه وقتي دست در بازوي همسر جوانش مي‌اندازد تا با او قدم بزند، موهاي رنگ كرده‌اش از زير كلاه فرانسوي كه جاي كلاه شاپو را گرفته توي ذوق مي‌زند.

حالا كه عصايش را ديگر به دست نمي‌گيرد مجبور است موقع راه رفتن بيشتر به خانمش تكيه كند.

حرف شكرالله خان و نوعروسش شده است نقل محافل خانواده و بخصوص دخترها و پسرهاي او كه دل خوشي از نامادري تازه‌واردشان ندارند.

از وقتي پدر خانواده توانسته است آخرين پسرش را به خانه بخت بفرستد خودش هم بلافاصله چراغ خانه‌اش را روشن كرده است؛ اين همزماني به نحوي بوده است كه حسادت تازه‌عروس و داماد را نيز برانگيخته است.حالا بحث روز خانواده اين است: آقاجان چقدر خرج مراسم عروسي خودش كرده و آن وقت براي ما چقدر خرج كرده! عروسي آقاجان دست و بالش را بسته بود، براي عروسي ما خرج حسابي نكرد !

آقاجان ياد دوران جواني كرده انگار؛ مادر ما آدم نبود اين‌قدر خرج دنگ و فنگش كند، حالا با اين همه عروس و داماد و نوه يادش افتاده زن جنس لطيف است و بايد با او ملاطفت داشت و هديه خريد و...

همه اينها از كجا ناشي مي‌شود؟ ازدواج بي‌موقع يا غير​متعارف شكرالله خان!

اختلاف سني شيرين

هميشه عقيده بر اين است كه سن مرد در ازدواج بايد از زن بيشتر باشد و منطقش هم اين است كه زن بايد كوچك‌تر باشد تا از مرد حرف‌شنوي داشته باشد. زن‌ها زودتر شكسته مي‌شوند و بايد طوري تفاوت سني داشته باشند كه براي آقاي خانه هميشه ترگل ورگل بمانند. دليل ديگر هم اين است كه اگر زن از مرد كوچك‌تر باشد از مرد بيشتر حرف‌شنوي و اطاعت‌پذيري دارد. خلاصه مجموع اين ديدگاه‌ها سبب شده است كه مرد بيست و پنج ساله دنبال دختر چهارده تا بيست و دو ساله باشد، مرد چهل ساله و هفتاد ساله هم همين‌طور.

شما از ازدواج چه مي‌خواهيد

اين‌كه شما از ازدواج چه هدفي داريد به انتخاب همسر و تعيين خط‌مشي شما در زندگي كمك مي‌كند، اما بايد مراقب باشيد كه در سن پنجاه، شصت، يا حتي هفتاد سالگي معيار‌هاي ازدواجتان شبيه اول جواني نباشد. وقتي ما جوان هستيم همسري مي‌خواهيم كه همپاي ما كار كند، مثل ما جوان و زيبا باشد و در سفر و حذر همراهي‌مان كند و جذابيت جسمي نيز داشته باشد.

اما هرچه سن ما بالا‌تر باشد بايد دنبال چه كسي بگرديم؟

صادق ـ الف كه مدتي است همسرش را از دست داده 64 سال دارد و به ازدواج مجدد فكر مي‌كند. او مي‌گويد مي‌خواهم با يك دوشيزه ازدواج كنم، يعني كسي كه تجربه ازدواج قبلي نداشته‌ باشد، زيرا تجربه ازدواج‌هاي قبلي را به زندگي من نمي‌آورد و رموز و سياست‌هاي زنانه را نياموخته است.

به او مي‌گويم اگر او هم مثل شما فكر كند و بگويد شما هم تجربه زندگي قبلي را به زندگي من مي‌آوريد و كلك‌هاي مردانه را در تجربه يك زندگي ديگر آموخته‌ايد چه؟

صادق ـ الف مي‌گويد: كسي را پيدا مي‌كنم كه اين را نگويد.

مي پرسم: يعني دنبال يك دختر 60 ـ50 ساله مي‌گرديد؟ مي‌خندد و مي‌گويد: نه به 40 ـ 30 ساله هم رضايت مي‌دهم.

او براي اين دختر 40 ـ30 ساله قصد ندارد عروسي بگيرد و با پوشيدن لباس عروس هم مخالف است. نمي‌خواهد اين دختر‌خانم صاحب فرزندي شود و... توقع دارد اين عروس خانم يك عمر از او مراقبت و پرستاري كند و برايش دقيقا نقش پرستار و خدمه را بازي كند.

مي‌بينيد كه اين آقا دنبال اختلاف سني 30ـ20 ساله است؛ چيزي شبيه پدر و فرزندي.

ماجده ـ ن بانوي شصت ساله‌اي است كه بعد از ده سال از فوت همسرش حالا قصد ازدواج مجدد دارد. او مي‌گويد: من 60 سال دارم و از تمايلات زناشويي حرف نمي‌زنم. من مي‌خواهم يك مونس داشته باشم؛ كسي كه در اين روزهاي تنهايي در كنارم باشد. نمي‌خواهم الان تازه به كسي برسم كه پرستار بخواهد. خودم هم دارم افتاده‌حال مي‌شوم و مي‌خواهم با مردي ازدواج كنم كه زياد از خودم مسن‌تر نباشد و سرپا باشد تا دست‌كم چند سالي با هم خوب و خوش زندگي كنيم و بعد سختي‌ها را هم باهم طي كنيم؛ مردي 67ـ60 ساله.

مي‌بينيد كه ديدگاه زن و مرد مسني كه قرار است ازدواج مجدد داشته باشند چقدر متفاوت است. مرد گرچه نمي‌گويد، اما حتي در سن بالا نيز به دنبال جمال و جاذبه ظاهري زن است؛ ولي زن بيش از هر چيز به دنبال يك مونس و همراه روزهاي تنهايي است. اما يك زن چهل ساله چه مي‌خواهد.

براي نزديك شدن به ديدگاه اين افراد با دختري چهل و پنج ساله صحبت مي‌كنم كه خواستگاري مسن دارد.

او مي‌گويد ازدواج با مردي 20 سال بزرگ‌تر از خودم به هيچ وجه مطلوب من نيست. من نيز دلم مي‌خواهد با مردي حداكثر پنجاه ساله ازدواج كنم كه خوش‌تيپ و روي فرم باشد و مرتب و شيك بگردد. دلم مي‌خواهد عروسي‌اي كه اين همه سال منتظرش بودم را خوب برايم برپا كند. قدرم را بداند، زيرا من واقعا قدر مرد زندگي‌ام را مي‌دانم. دوست دارم خيلي زود بچه‌دار شوم، زيرا آخرين فرصتي است كه برايم باقي مانده و همين الان هم دير شده است؛ مادر شدن بزرگ‌ترين آرزوي من است. دلم مي‌خواهد زمان از دست رفته را جبران كنم. دست در دست همسرم قدم بزنم، سفر بروم و مثل يك تازه‌عروس لباس بپوشم و طلاهايم را به دست و گردنم بيندازم. دلم مي‌خواهد مهريه‌ام در حد مهريه خواهرم باشد يا هر دختر ديگري كه شرايط من را دارد. اما حقيقت اين است كه ناچارم ازدواج كنم و همه چيز مطلوب نيست، اما اگر قرار باشد با مردي ازدواج كنم كه سنش خيلي بالاتر از من باشد و بچه هم نخواهد. بايد از همان اول تكليف مرا بعد از خودش معلوم كند، يعني مهريه مناسب بدهد و ملكي پشت قباله ازدواجم بيندازد.

متاسفانه آمارها نشان مي‌دهد تمايل آقايان به ازدواج با زنان بسيار كوچك‌تر از خودشان سبب شده است كه زنان ميانسال بيوه همچنان بيوه بمانند و شانس ازدواج پيدا نكنند، در حالي كه مردان بيوه شانس ازدواج بيشتري دارند.

يك معامله نه‌چندان شيرين

كارشناسان معتقدند وقتي يك سالمند به هواي اين‌كه همسر جوان بهتر مي‌تواند به او خدمت كند با زني ازدواج مي‌كند كه چند دهه با او فاصله سني دارد، بيش از اين‌كه وارد يك زندگي تفاهم‌آميز شود، درگير يك معامله شده است كه در آن بايد پيوسته به همسر جوان خود امتياز بدهد، زيرا از نظر جسمي هميشه در مقابل او كم مي‌آورد. چنين رابطه‌اي بندرت هم‌كفو خواهد بود و برقراري ارتباطي صميمانه در اين رابطه دشوار است.زهرا محمدي، جامعه‌‌شناس معتقد است امروزه نمي‌توان به ازدواج با اختلاف سني زياد براحتي وارد شد، زيرا ديگر تنها تفاوت مربوط به سن و نيازهاي جنسي و جسمي نيست؛ تفاوت فرهنگ‌ها و نسل‌ها بسيار زياد شده است. يك زن چهل ساله ممكن است براحتي در استفاده از اينترنت و كامپيوتر و ساير وسايل ارتباطي مهارت داشته باشد، در حالي كه همسر شصت و پنج يا هفتاد ساله‌اش از اين نظر خيلي از او عقب‌تر است. چنين ازدواجي پايه‌هاي ترديد و شك و بدگماني را فراهم مي‌كند؛ زيرا ممكن است همسر اين مرد ساعت‌ها پاي رايانه باشد، در حالي كه او هيچ سر درنمي‌آورد كه همسرش چه مي‌كند. اين تفاوت‌ها گاه هرگز قابل رفع نيست.

وجود فاصله سني زياد موجب بروز مشكلات در زندگي افراد مي‌شود. به طور يقين مي‌توان گفت كه پول، تحصيلات، شغل مناسب و... هيچ‌يك جايگزين مناسبي براي اين فاصله سني نخواهند بود.

روان‌شناسان نيز معتقدند زن و مردي كه فاصله سني زيادي با يكديگر دارند، نمي‌توانند يكديگر را بخوبي درك كنند و با هم تفاهم داشته باشند. اين افراد توانايي برقراري ارتباط درست و درك شرايط و موقعيت‌هاي يكديگر را نخواهند داشت و با گذشت زمان نيز تناسب زيادي در توانايي‌هاي جسمي ندارند. وقتي كه فاصله سني بين زن و شوهر زياد باشد، هريك در دوره‌اي از زندگاني به سر مي‌برند كه به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت‌هاي عمده​اي
دارند.انسان‌ها در دوران جواني قابل تغيير و انعطاف‌پذيرتر هستند، با حوصله و صبر بيشتري به امور رسيدگي خواهند كرد و داشتن هيجان و تحرك زياد اقتضاي سن آنهاست؛ در صورتي كه افراد با پا به سن گذاشتن تمايل بسياري به آرامش و استراحت دارند و همين اختلاف نظرهاي كوچك مشكلاتي را ايجاد خواهد كرد.زوجين داراي اختلاف سني زياد، حتي نمي‌توانند موجبات رضايت يكديگر را در روابط زناشويي به نحو مطلوب تامين كنند و همين امر ممكن است موجبات درگيري را فراهم آورده و محيط خانواده را متشنج ‌كند.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم




:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: ازدواج معامله نيست, ازدواج