هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

اين بچه چرا «ونگ» مي‌زند؟!
چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۱ ساعت 19:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در سكوت شب، فقط صداي گريه بود كه فضاي آپارتمان را پر كرده بود. پدر و مادر جوان هر دو كلافه و سردرگم مانده بودند. هر حدس و گماني به ذهنشان رسيده و هر كاري كرده بودند، فايده‌اي نداشت و نق‌نق همچنان ادامه داشت. كم‌كم آرامش خودشان هم داشت از دست مي‌رفت. حتي اگر همه همسايه‌ها هم متوجه طبيعي بودن گريه بچه‌ها در نيمه شب بودند، فكر ايجاد مزاحمت براي آنها كه واپسين ساعات استراحت را براي آغاز روزي پركار طي مي‌كردند، اذيتشان مي‌كرد. نه تجربه‌اي داشتند، نه اطلاعي و نه دسترسي به كسي كه بداند دليل بيداري نابهنگام و اين گريه‌هاي بي‌وقفه چيست.

بي‌خوابي يا بدخوابي از آن دست اختلال‌هايي است كه از همان كودكي دامنگير بشر مي‌شود، هرچند كه انسان در سال‌هاي ابتدايي عمر و دوران نوزادي و كودكي، بيشتر ساعاتش را به طور معمول در خواب به سر مي‌برد. هر نوزادي تا 3 ‌ماهگي، بيش از 17 ساعت در خواب است. در اين فاصله حدود نيم تا يك ساعت را براي شيرخوري و انجام امور نظافت بيدار است. تا 6 ‌ماهگي خواب او كمتر شده، در 8 يا 9 سالگي معمولا به هفت تا هشت ساعت در شب و يكي، دو ساعت در روز مي‌رسد.فواصل خواب نوزاد افزون بر شيرخواري و بهداشت، با عوامل ديگري چون شرايط محيطي، اقتضائات سني، رفتار و عادات والدين، خواب‌هاي آشفته و... تغيير مي‌كند و به بيداري يا بدخوابي منجر مي‌شود اما براي كودكاني كه دچار بدخوابي شده‌اند، منظم‌كردن ساعات خواب و ايجاد شرايط بهينه بايد با حوصله و دقت بيشتر براي كشف و درك دليل همراه شود.

آيينه خواب والدين

اگر اين نظريه را مبنا قرار دهيم كه انسان‌ها در راه تكامل، شيوه خواب خود را از حالت چرت‌ و خواب‌هاي كوچك و پياپي طي شبانه‌روز خارج كرده و با احساس امنيت بيشتر همه نياز خود را به خواب يكجاي شبانه جمع زده‌اند، درك اين‌كه چرا الگوي خواب نوزادان اين‌قدر متفاوت است بهتر صورت مي‌گيرد؛ آن هم نوزاداني كه هنوز ساعت دروني بدنشان تنظيم نشده و تفاوت ميان شب و روز را نمي‌دانند. عادات خواب كودكان افزون بر ژن‌ها، اكتسابي است. يعني در نظر نگرفتن شرايط نوزادان يا كودكان از سوي بزرگ‌ترها و شب‌بيداري‌هاي طولاني، روشن ماندن چراغ و لوازم صوتي و... مي‌تواند به مرور زمان، ساعات و نحوه خواب آنها را زير پا نهاده، آيينه‌اي به وجود آورد كه بازتاب شيوه و مقدار خواب والدين است.

تغيير جا

برخي والدين، بخصوص آنها كه تجربه چنداني ندارند طي هفته‌هاي اوليه مدام در حال تغيير دادن جاي نوزاد هستند. اگرچه نق‌نق‌هاي شبانه نوزاد با افزايش بيشتر سن و ورود او به 5 يا 6 ماهگي كمتر مي‌شود و در دوران كودكي به حداقل مي‌رسد، اما بايد توجه داشت، هر قدر اين تغييرات بيشتر شود عادت خواب كودك نيز بيشتر بر هم مي‌خورد.

حرارت مطبوع

گرما يا سرماي بيش از حد تحمل كودكان از عواملي است كه موجب بدخوابي و بيداري آنها مي‌شود. بزرگسالان تغييرات دما را ديرتر درك كرده، به سبب بالا رفتن توان و تحملشان حساسيت كمتري از خود نشان مي‌دهند. درست مثل لمس ناخواسته يك نقطه برجسته از سوي شخصي بينا و لمس همان نقطه به دست فردي بينا، آنها به عنوان والدين ممكن است متوجه حساسيت دما و تغييرات رخ داده در شرايط مناسب براي كودكان نشوند. ثابت نگه‌داشتن دماي اتاق و حرارت بدن كودك با احتساب ميزان گرماي حاصل از البسه بخصوص هنگام خواب، اقدامي مفيد است.

بو و ضربان آرامش‌بخش

نوزاد از يكي دو روز پس از تولد، مي‌تواند بوي مادر را تشخيص دهد. او مدت‌ها به آهنگ ضربان قلب مادر دوران جنيني گوش فرا داده و بخوبي با زير و بم آن آشناست. استشمام آن بو و شنيدن اين صدا براي نوزاد آرامبخش است و مي‌توان با استفاده از آن به بهتر و سريع‌تر خوابيدن نوزاد بدخواب كمك كرد بويژه اگر در آغوش گرفته شود و گوش او به قلب مادر نزديك شود؛ حس ايمني و راحتي دوران جنيني به وي بازمي‌گردد. حتي مواقعي كه دسترسي به مادر امكان‌پذير نيست، ديگران هم مي‌توانند با استفاده از پوشاك حاوي بوي بدن مادر او را آرام كرده و بخوابانند.

زمزمه و حركات يكنواخت

صداهاي آرام با آهنگي يكنواخت حتي براي بزرگسالان هم خواب‌آور است؛ اگر اين اصوات از زبان پدر يا مادر خارج شود و به آرامي در گوش نوزاد بپيچد، در صورت مهيا بودن شرايط مناسب ديگر اعم از حرارت، سيري، تميزي و... همراه با حركاتي يكنواخت مثل تكان دادن ننو و گهواره، ماساژ و ضربه زدن‌هاي آرام، نرم و كوتاه بر سينه يا پشت كودك، خواب را بار ديگر به وي باز خواهد گرداند.

كابوس شبانه

كودكان بين 3 تا 6 سال، گاهي با اضطراب و ترس به خواب مي‌روند. نتيجه آن ممكن است بيداري شبانه حين گذر از مرحله رويابيني در خواب باشد كه گرچه هنوز با تمايل كودك به خواب همراه است اما ترس ناشي از آن سبب مقاومت براي بيدار ماندن شود. كنار آمدن با اين تناقض سبب افزايش خستگي و كلافگي ذهن كودك شده و منجر به بدخوابي مي‌شود. بيان قصه‌هاي شيرين، دلگرمي دادن، نوازش و حتي بغل كردن كودكي كه از خواب آشفته بيدار شده، موثر است.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم



:: موضوعات مرتبط: كودك
:: برچسب‌ها: اين بچه چرا «ونگ» مي‌زند