در
مباحث کلاسیک، مسئله اقتصادی و گرانی را مهمترین عاملی میدانستند که
مانع اصلی ازدواج جوانان کشورمان شده بود. اما امروزه مسائل مالی و اشتغال
در رغبت نداشتن جوانان به ازدواج نقش کمتری دارند و آنچه از نظر آسیبشناسی
اجتماعی عدم رغبت جوانان به ازدواج مطرح است به فضای آزاد ارتباطی در
نتیجه تغییر فرهنگ مربوط میشود. توسعه روابط دختران و پسران در جامعه موجب
شده است تا دیگر نه پسران و نه دختران علاقهای به تشکیل خانواده نداشته
باشند و متأسفانه مشکلاتی هم که در این نوع ارتباط برای جوانان به وجود
میآید باعث میشود که آنها نسبت به هم بدبین شوند.
در واقع
این نوع روابط سهلانگارانه که به دور از ضوابط و معیار و ارزش خاصی است
نوعی بدبینی و کمرغبتی را برای جوانان در امر ازدواج فراهم کرده است.
البته باید توجه داشت که مسائل زیادی از جمله مشاهده شکست در زندگی سایرین،
عدم آمادگی برای پذیرش نقش، عدم آشنایی مناسب قبل از ازدواج و نبود شناخت
صحیح مجموعهای از عواملی است که باعث کاهش رغبت و تمایل جوانان به ازدواج
شده است. با این حال خوشبختانه به خاطر اصالت ایرانی بیش از 800 هزار
ازدواج در کشور داشتیم. هرچند که شتاب رشد ازدواج نسبت به سالهای قبل
کمتر است اما همچنان میتوان امیدوار بود که با فرهنگسازی مناسب و تغییر
نگرش جوانان از زندگی به اصطلاح «دمدستی» به یک زندگی پایدار به مبانی
درست روی بیاورند. البته در این میان نباید نقش خانواده را از یاد برد زیرا
اگر فرزندی خوب پرورش نیافته باشد در مواقع حساس دچار لغزش میشود و با
ایجاد روابط غلط و دوستی ناپایدار باعث گسترش فرهنگ غربی میشود.
در
نتیجه هرچه فرهنگ غربی گسترش یابد به زیربنای ازدواج لطمه میزند و منجر
به طلاق میشود. بنابراین روابط سهلانگارانه بین دختر و پسر و تغییر
فرهنگ، امروزه از مهمترین علتهای کاهش رغبت جوانان به ازدواج است.
کارشناسان اجتماعی آموزشهای عمومی را در حل این معضل بسیار مؤثر
دانستهاند. آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد آموزشی در این زمینه
نقش بیچونوچرایی دارد چراکه فرهنگسازی و آموزش مهارتهای زندگی در
کتابهای درسی برای مقابله با هیجانهای افراطی و رویآوردن به روابط
ناسالم بسیار کارآمد خواهد بود. همچنین رسانهها نیز باید نقش مکملی در
آموزش مهارتهای زندگی برعهده بگیرند و شرایطی را فراهم کنند تا جوانان را
نسبت به ازدواج تشویق کنند.
منبع:روزنامه ایران