هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمد علی سپانلو »سنت کوچ
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 13:49 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سنت کوچ

آن قدر به این سو نیامدی
 تا از سیلاب بهاره ی عمر تو
 رودخانه عریض تر شد
 بعد از ماه گرفتگی ، حتی
 از روشنی شب های شعر
 ازوعده ی دیدار هم گریختی
 من مانده ام و تنگ غروب و چهره های بیگانه
 عشاق که درسایه ی افراها یکدیگر را می بوسند
 در آن طرف رود تو کم رنگ شدی
 همراه گوزن ها ، مارال ها . سبز قباها
 و سنت کوچ
 در جان تو اوج می گیرد
 ای کولی