هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمد علی سپانلو »آویخته
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 13:48 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آویخته

 آخرین چکه ی بارانم
آویخته
از برگی خشک
 از زن لخت درخت
به زمین غلتیدم
 دود شیری رنگ
شاید بدنت بود که از شعله ی افسرده ی خود بر می خاست
 عشق ما بوی زمستان می داد
 چشم تردید
 اگر بسته ، اگر باز
نمی بیند زیبایی را
 عشق ما بیشتر از پاییز
بیگانه از امید نبود