ز
تمام راز حکایت ما
در همین واپسین واژه های برهنه پنهان است
من به عمد
از گفتن آخرین سطر ترانه ام
طفره می روم
صدای تو از پشت آن خط خسته
خیلی غمگین است
ددی
اگر داشتی
دو سه پکت نامه
یکی دو نم ... شبنم و
خوابی از ستاره برایم بیاور
کاش می دانستم واپسین واژه ها کدامند
چلچله ها کی بر می گردند
و خودم کی می میرم
می گذاشتن می رفتم
از راه های بی بلد می رفتم
زادرود بی چرای آن همه حیرت
چشم به راه من است