الف
این که گمان می کنی هنوز
سایه ساری از لرزش دلهره در پی است
تازه تو با من
به وهم یک اشتباه مشترک رسیده ای
نترس
گاه سایه سار خودمان است
که سایه به سیاه از پی ما می اید
یک پرده که پیش از تولد تو
آواز آفرینش بود
یک پرده که عیش آب و
نطفه ی ما خلق
یک پرده که بی پرده از پرده به در خواهد شد
به در خواهد شد
تا حروف خلوت من از هر چه ماسواست
با لهجه ی زنانه ی ری را همبستری کند
تا من به روح اشاره
از آواز جبرییل بگذرم
پس تو ... تنفس ناتمام من
کی کی پروانه خواهی شد ؟