هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » فریدون توللی »تازیانه ای بر خویش!
جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 21:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تازیانه ای بر خویش!

به پنجاه و شش سالگی ای دریغ
یکی تازه بر نای ِ خامم ، هنوز !
ز من نیست گامی دو ، تا مرگ و من
به مینا دلان ، سنگ ِ جامم هنوز !
عجب نیست ، گر رنجه کردم دلی
که آن شرزه ببر کنامم هنوز !
یکی نامه بی پاسخ از من گذشت
که ننگش سیه کرده نامم هنوز !
به تن ، گرچه بیمار بودم ، ولی
خجل ، بر جواب ِ سلامم ، هنوز !
" نویسنده " جان داد و ، من زان خطا
گرفتار ِ رنجی مدامم ، هنوز !
تلاقی کجا ؟ تا تلافی کنم
بوَد گرچه بر عرصه گامم هنوز
کیم من ؟ پشیمان ِ ناکرده مهر
که بر دیو ِ غفلت ، غلامم هنوز !
فرو مرد ، آن یار و من در غمش
جگرخواره نخجیر ِ دامم ، هنوز !
یکی کودکم دان به پیرانه سر
که بازیچه ی صبح و شامم هنوز !
بدان تجربت کی رسم ؟ کز غرور
کند سرکشی ، طبع ِ رامم ، هنوز
ز مهمیز ِ دوران چه خیزد ، که من
یکی باره ی بی لگامم ، هنوز !
به نابخردی ، اندر افتم به چاه
فلک ، گر نشاند ، به بامم هنوز !
خدایا ! مرا ، بر بدی ها مگیر
که بر نیکویی ، تشنه کامم ، هنوز !
فریدون منم ، نکته پرداز ِ درد
که خون می چکد ، از کلامم هنوز !