هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

چگونه انتقاد جنسي را مطرح كنيم؟  
چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۹ ساعت 18:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قبل از آن كه چيزي به همسرتان بگوييد كه بوي انتقاد داشته باشد، به سوالات اساسي زير پاسخ دهيد:
به چه دليل انتقاد مي‎كنم؟ اگر دليل خوب و سازنده‎اي نداريد. پس چيزي نگوييد.
آيا بهترين زمان و بهترين مكان اين‎جاست؟ اگر نه، از خود بپرسيد، چه وقت و در كجا مي‎توانم اين نكات را مطرح كنم كه روابط جنسي ما را بهتر كند؟

 هنگام انتقاد به ياد داشته باشيد كه به جاي تمركز بر آن چه كه در همسرتان نمي‎پسنديد، بر رضايت خاطري كه به شما مي‎بخشد تأكيد كنيد. به جاي آن كه بگوييد «دوست ندارم اين طور با خشونت در آغوشم بگيري» بگوييد «وقتي به آرامي نوازشم مي‎كني بيشتر لذت مي‎برم» وقتي به جاي مطرح كردن خواسته‎تان چيزي را مطرح مي‎كنيد كه از آن بدتان مي‎آيد، خود و همسرتان را مجبور مي‎كنيد كه به جاي تمركز بر احساس و حالت‎هاي جنسي، توجه خود را بر جزييات انجام آن متمركز كنيد.

وقتي خواسته‎هايتان را مطرح مي‎كنيد، مواظب باشيد لحن كلامتان آمرانه نباشد. وقتي آمرانه بگوييد «مرا به آرامي نوازش كن» مفهوم ضمني آن اين است «در غير اين صورت نمي‎گذارم به من دست بزني» و به همين ترتيب خواسته‎ي شما نبايد زمينه‎ي تهديد ايجاد كند: «اگر بلد نيستي مطابق خواست من رفتار كني فكر ديگري بكنم!»

سعي كنيد از چيزي انتقاد نكنيد كه همسرتان نمي‎تواند آن را تغيير دهد. انتقاد كردن از خصوصيات جسمي مثل اندازه‎ي آلت، شكل سينه و سينه‎ها انتقادي ظالمانه است، چون احتمالاً فقط جراحي پلاستيك مي‎تواند چنين وضعيتي را تغيير دهد. انتقاد از تمايلات جنسي همسر نيز انتقادي غير سازنده محسوب مي‎شود.

مطالبي كه كتاب‎‎ها و فيلم‎هاي س.. به شكلي اغراق‎آميز درباره‎ي روابط جنسي عنوان مي‎كنند، گاهي باعث مي‎شود كه زن و مردها از همسران خود انتظارات غير واقع بينانه‎اي داشته باشند. در زندگي واقعي به ندرت اشخاصي پيدا مي‎شوند كه بتوانند ساعت‎ها بدون از دست دادن انرژي به فعاليت جنسي بپردازند. در زندگي واقعي، غالب مردم تمايلي به تجربه‎ي روش‎هاي نامتعارف جنسي ندارند. انتقاد از همسري كه قادر به برآوردن توقعات واهي شما نيست، فقط اين تأثير را خواهد داشت كه او را عصبي‎تر و خشمگين‎تر نموده و موجب شود كه كمتر دوستتان بدارد.
جمله‎هاي انتقادي خود را بيشتر با لغت «من» به جاي «تو» و به صورت ميل و‌آرزو به جاي بدگويي و تهمت زدن بيان كنيد. مثلاً به جاي «ريش‎هايت صورتم را مي‎خراشد، چرا قبلاً اصلاح نكردي» بهتر است گفته شود: «وقتي صورتت نرم و اصلاح شده است، واقعاً لذت مي‎برم و احساس خوبي به من دست مي‎دهد.» انتقادي مانند «چرا اصرار داري موقع عشق ورزي چراغ خاموش باشد؟» نتيجه‎ي بهتري خواهد داشت، اگر كه گفته شود «دوست دارم موقع عشق‎ورزي صورت و بدنت را ببينم.»

از انتقادهاي گنگ و بي‎مسمي بپرهيزيد. يك پزشك متخصص درمان مشكلات جنسي مي‎گويد «اخيراً ديده‎ام كه بسياري از مراجعين من مي‎گويند همسرشان آن‎ها را به خاطر كسالت بار بودن زندگي جنسي‎شان ملامت مي‎كند. اما نكته‎ي اصلي در اين شكايت چيست؟ كسالت بار بودن مي‎تواند طيف رنگارنگي از مسايل و مشكلات جنسي را در بر بگيرد. آيا محيط رغبت‎انگيز نيست؟ زمان مناسبي انتخاب نشده؟ نوازش‎هاي عاشقانه سرسري گرفته شده؟ تنوعي در كار نيست؟ از همسر مورد انتقادتان، چه كاري ساخته است؟ انتقادي موثر است كه واقعي و صريح باشد.»
براي تبديل انتقاد منفي به انتقاد مثبت از كلمات و عبارات ديگري استفاده كنيد. ميان اعتراض نسبت به انتظارات برآورده نشده شما از روابط جنسي و اين كه از روابط جنسي چه انتظاري داريد، فاصله‎ي زيادي وجود دارد، و تنها پس از روشن شدن اين مطلب است كه همسرتان امكان مي‎يابد به خواسته‎ي مشخص و معقول شما جامه‎ي عمل بپوشاند.

از همه‎ي اين‎ها گذشته، آيا منطقاً مي‎توانيد از همسرتان انتظار داشته باشيد كه وقتي به رخش مي‎كشيد كه در امور جنسي خشنودي شما را فراهم نمي‎كند، با احساس هم‎دردي به حرف‎هايتان گوش دهد؟ بايد سعي كنيد بر مواردي تمركز كنيد كه براي خشنودي شما انجام مي‎دهد، و سپس پيشنهادات سازنده‎اي براي بهبود روابط جنسي خود مطرح كنيد.

از مقايسه اجتناب كنيد. كشنده‎ترين نوع انتقاد اين است كه وجه امتياز و مهارت‎هاي همسر فعلي‎تان را با همسر قبلي مقايسه كنيد.

خود شما هم براي ايجاد رابطه‎اي بهتر و هيجان‎انگيزتر، مسووليتي به عهده بگيريد و فقط از همسرتان انتظار نداشته باشيد كه دست تنها اقدام كند. زني مي‎گفت «خودم مي‎دانم اوقاتي هست كه نياز به محرك اضافي دارم، بنابراين بخشي از كاري را كه در اين زمينه بايد انجام شود، خودم به عهده مي‎گيرم، مثلاً لباس شوق‎انگيزي مي‎پوشم، احساسات عاشقانه‎ام را با خيال‎پردازي درباره‎ي يك صحنه‎ي عشقي يا يك رمان پرهيجان برمي‎انگيزم. خلاصه سعي مي‎كنم فضايي احساساتي ايجاد كنم كه در آن فضا بتواند تغييري صورت گيرد.

به همين ترتيب كمك كردن به همسري كه سعي مي‎كند انتقاد شما را بپذيرد، موثرتر از آن است كه مثل ناظري خرده‎بين بنشينيد و بپاييد كه او چه طور مي‎خواهد بر اساس انتقاد شما تغيير كند.
مردي از زنش انتقاد مي‎كرد كه چرا دوست ندارد روش‎هاي گوناگون رابطه‎ي جنسي را تجربه كند، طرح اين انتقاد با لحن عيب‎جويي سبب مي‎شد كه همسرش در ادامه‎ي رفتار خود مصرتر شود. تا اين كه مسأله را به شكل ديگري مطرح كرد «ببين! از نظر من هر جور و هر كاري بكني همان خوب است.» در اين جا بود كه همسرش توانست آرامشي بيابد و تجربه را شروع كند. فراهم آوردن زمينه‎ي مناسب و ترغيب، به مراتب موثرتر از آن است كه عجولانه درباره‎ي موضوع مورد نظر براي همسرتان تبليغ و سخنراني كنيد. در درازمدت، هر تغيير مثبتي در رفتار جنسي به مشاركت متقابل هر دو طرف بستگي دارد.

يك راه موثر انتقاد، عملاً نشان دادن راه چاره در موقعيت مناسب است. اگر فكر مي‎كنيد كه به زبان آوردن مطلبي، باعث رنجش مي‎شود، احتمال آزردن دارد، و يا مطرح كردن يك خواسته در شكل خاصي دشوار است، به اين امكان فكر كنيد كه شايد اگر با عمل خود و در موقعيت مناسبي به همسرتان نشان دهيد كه راه چاره چيست،‌ بهتر از هر گفته‎اي موثر باشد. زني كه خصوصاً از راه نوازش سينه‎اش تحريك مي‎شد، از اين كه شوهرش به ندرت سينه‎هايش را لمس مي‎كرد شكايت داشت و به همين خاطر به پزشك مشاور مراجعه كرده بود. پزشك از او پرسيد «واكنش شما در اين گونه موارد چگونه است؟»

زن در پاسخ گفت «ابتدا صبر مي‎كنم تا شوهرم خودش شروع كند، و وقتي توجه نمي‎كند احساس مي‎كنم طرد شده‎ام، فكر مي‎كنم لابد سينه‎هايم خيلي كوچكند، يا عيب ديگري دارم كه او رغبتي نشان نمي‎دهد. مي‎خواهم از شوهرم بپرسم ولي نمي‎توانم خودم را راضي به اين پرسش كنم، چون از جوابي كه امكان دارد بدهد وحشت دارم.»

مشاور پيشنهاد كرد «دفعه‎ي بعد منتظر او نشويد، حركت اول را خود شما شروع كنيد، دستش را بگيريد و روي سينه‎هايتان بگذاريد و عملاً با ملايمت ترغيبش كنيد كه آن طور كه ميل شما است رفتار كند و به او بگوييد كه از اين كار لذت مي‎بريد. به اين ترتيب مي‎توانيد رفتار عاشقانه‎ي او را در جهت دلخواه خود تغيير دهيد.»

كلمات به ويژه هنگامي كه به لحن اعتراض گفته شود، به تثبيت رفتار مورد انتقاد منجر مي‎شود و اعمال وقتي از روي محبت انجام شوند، به افزايش آگاهي از نياز همسر و كمك به او براي ابراز واكنش مطلوب مي‎انجامد.


چگونه انتقاد جنسي را بپذيريم؟

وقتي همسرتان از شما انتقاد مي‎كند، واكنش خود را كنترل كنيد، براي آن كه درجه‎ي اعتبار آن انتقاد را بسنجيد، ابتدا ببينيد كه آيا منظور او را به خوبي درك كرده‎ايد و آيا پيام آن را تشخيص مي‎دهيد؟ و به اين منظور، همه‎ي ذكاوت و درك خود را به كار اندازيد. از همسرتان بپرسيد كه منظورش از گفتن آن حرف‎ها يا انجام آن كارها چه بوده است. هيچ وقت فرض نكنيد كه منظور او را مي‎دانيد، در صورت لزوم، دريافت خود را از انتقاد مطرح شده تكرار كنيد.
پيش از آن كه شتاب‎زده در مورد مفهوم انتقاد نتيجه‎گيري كنيد، آن را تفسير كنيد، مقصود اصلي همسرتان از بيان انتقاد را با چنين جملاتي بپرسيد: «در اين مورد بيشتر برايم توضيح بده.» يا «مي‎تواني موضوع را بيشتر باز كني؟» يا «دلم مي‎خواست مي‎دانستم اين انتقاد چه احساسي در تو ايجاد مي‎كند.» اگر انتقاد حالت كلي دارد، مثل ـ «روابط زناشويي دارد كسل كننده مي‎شود» ـ از او بخواهيد كه بگويد از چه چيز مشخصي شكايت دارد، و پيشنهادش براي تغيير چيست؟
به همسرتان پيشنهاد كنيد كه نياز و خواسته‎هايش را به طور مشخص بيان كند، «تو بعد از عشق‎ورزي مهربان نيستي، در حالي كه من، در اين موقع به توجه بيشتري نياز دارم، دلم مي‎خواهد در اين موقع مدتي بغلم كني،» براي اين كه انتقادي را به شكل سازنده بپذيريد، بايد انگيزه‎ي همسرتان را از گفتن آن انتقاد بدانيد. هر قدر هم كه رنجيده باشيد و يا در آن لحظه حالت دفاع به خود گرفته باشيد، فراموش نكنيد كه بايد هر چه زودتر علت انتقاد را پيدا كنيد. باز هم بايد سوالاتي مطرح كنيد:

«آيا اين حرف را براي اين گفتي كه مرا ناراحت كني؟ يا براي اين كه خودت ناراحت بودي؟»

ـ «آيا انتقاد تو واكنشي بود به حرفي كه من زدم، يا كاري كه كردم باعث شد، ناراحت شوي و احساس سرخوردگي كني؟»

ـ «آيا اين انتقاد را مدت‎هاست در سرت مي‎پروراني؟ اگر اين طور است چرا حالا آن را بروز دادي. چه اتفاقي افتاد كه سبب شد آن را بگويي؟»

ـ «فكر مي‎كني انجام چيزي كه از آن انتقاد مي‎كني، واقعاً در كنترل من است، و موردي است كه مي‎توانم تغييرش دهم، چطور؟». سعي كنيد، انتقاد كننده را به جست‎وجوي انگيزه‎هاي ناخودآگاه خويش ترغيب كنيد.

ـ اعتماد، مهم‎ترين عامل در پذيرش يك انتقاد سازنده است. به عبارت ديگر اگر حرف همسرتان نسنجيده يا حتي غير منصفانه هم باشد، باور داشته باشيد كه او صميمانه براي حفظ رابطه‎اش با شما تلاش مي‎كند.

ـ در بسياري از موارد اعتماد ناديده گرفته مي‎شود، زيرا طرفين از تأثير عاطفي انتقاد جنسي آگاهي ندارند. در يكي از جلسات مشاوره، پزشك از زني پرسيد، اظهار نارضايتي شوهرش چه احساسي در او برانگيخت. زن گفت «عصباني شدم و احساس حقارت كردم.»

پزشك يادآوري كرد: «اما عصبانيت و احساس حقارت كه فقط دو بر چسب هستند و چه بسا اصلاً جنبه‎ي واقعي نداشته باشند. واكنش عاطفي شما چه بود؟»

زن جواب داد «گمان مي‎كنم گريه را سردادم. احساس مي‎كردم كه نفسم تنگ شده» پزشك به طرف شوهر برگشت و گفت «آيا عمداً آن حرف‎ها را زدي كه همسرت را ناراحت كني؟»
شوهر بي‎درنگ جواب داد «نه، به خدا! نه، نمي‎خواستم ناراحتش كنم، من واقعاً دوستش دارم.»
ـ بدون اعتماد و تفاهم متقابل، روند انتقاد مي‎تواند به شرطي شدن انتقاد جنسي منفي منتهي شود. پزشك ديگري حكايت زن و شوهري را تعريف مي‎كرد كه زندگي جنسي لذت بخش آن‎ها به سردي گراييد؛ زيرا هر دوي آن‎ها نسبت به انتقادات طرف مقابل، (اعم از واقعي يا واهي) واكنش بدي نشان مي‎دادند:

«هر بار كه يكي از آن‎ها مي‎رنجيد، دفعه‎ي بعد با رد كردن پيشنهاد طرف مقابل از او انتقام مي‎گرفت. پس از چندي، اختلافات آن‎ها به حوزه‎ي روابط جنسي نيز سرايت كرد و روابط جنسي آن‎ها كه زماني از حالت فعالي برخوردار بود محدود و متوقف شد. آن‎‎ها به جاي آن كه صادقانه به بيان رنجش‎هاي خود بپردازند، باخودداري از برقراري رابطه‎ي جنسي، ناراحتي خود را ابراز مي‎كردند».

پوشش «راست‎گويي»
اگر چه در مورد بي‎پرده سخن گفتن درباره‎ي مسايل جنسي فراوان سخن گفته مي‎شود و بسياري از زن و شوهرها هم براي دستيابي به آن مصّر هستند، اما ذكر اين نكته لازم است كه هر چند رابطه‎ي جنسي خوب، به گفت‎وگويي صريح و بي‎پرده بستگي دارد، اما درپاره‎اي موارد صراحت بيش ازحد، زيان آور است.

«كارل تاوريس» روان‎شناس مي‎نويسد «درست است كه بايد رك و راست باشيم ولي بايد بدانيم چه وقت و چگونه؟ … بين راست نگفتن و دروغ‎گويي تفاوت آشكاري وجود دارد. خودداري از پراندن يك حرف راست زيان‎بار، دروغ‎گويي محسوب نمي‎شود و اين تصميم خودپسندانه كه به هر قيمتي بايد راست‎گو بود، گاهي مي‎تواند خيلي گران تمام شود.»

انتقاد بيش از حد صادقانه، پوششي براي مقاصد پليد است كه غالباً هم نتايج بدي به بار مي‎آورد. مثلاً زني از شوهرش مي‎پرسيد آيا از رابطه‎ي جنسي‎شان راضي هست يا نه؟ تحت شرايط عادي مرد مي‎تواند جواب مثبت بدهد و يا به نحوي از پاسخ طفره برود، اما اگر اين مرد مثلاً از موضوعي ناراحت باشد، كه ربطي هم به مسايل جنسي نداشته باشد، به صرف اين كه بايد راست‎گو بود، در جواب زن مي‎گويد: «نه چندان، روابط ما به ندرت جذاب بوده و تو اصلاً عشق بازي بلد نيستي.»

زني را در نظر بگيريد كه معمولاً به رضايت جنسي نمي‎رسد. در اين گونه موارد با احساس و علاقه‎اي كه به شوهرش دارد ممكن است بگويد «خيلي عالي است، از اين كه همسري مثل تو دارم احساس خوشبختي مي‎كنم.» براي ايجاد وحدت بيشتر در زندگي زناشويي اين جواب بهتر از آن صداقت بي‎معني است كه «اي … چي بگم؟ زياد نه» به عبارت ديگر، راست‎گويي و بي‎پرده صحبت كردن بدين معني نيست كه خود را موظف به گفتن حقايق آزاردهنده بدانيم، تنها هنگامي بايد چنين كنيم كه بدانيم نفع گفتنش بيشتر از نگفتن است.

مساله‎ي اساسي اين است كه بدانيم، يا دست كم حس كنيم، كه چه وقت صراحت و رك گويي در انتقاد ممكن است به جاي مفيد بودن، احساس طرف مقابل را جريحه‎دار كند. تاوريس مي‎گويد، صداقت سازنده بايد به بهبود مناسبات با ديگران كمك كند. صداقت مخرب فقط مي‎گويد، كه طرف مقابل غفلت كرده. بنابراين مهم است كه پيش از بيان يك انتقاد، آن مفهومي را كه در پس صداقت نهفته است درست ببينيم. از خودتان بپرسيد: چرا اين حرف را مي‎زنم؟ هدف از گفتن اين كلمات چيست؟ چرا درباره‎ي مسايل جنسي دارم «صداقت» بيشتري به كار مي‎برم، تا درباره‎ي چيزهاي ديگر!؟
كلام آخر اين كه، زوج‎هايي كه قادرند مهم‎ترين نيازها و احساسات جنسي خود را با يكديگر در ميان گذارند ـ كه خواه و ناخواه مشمول انتقاد نيز مي‎شود ـ به گفته‎ي خودشان آن‎هايي هستند كه روابط خوبي با يكديگر دارند. هلن كاپلان مشاور مسايل زناشويي مي‎گويد، «سعي در برقرار كردن روابط جنسي دل‎پذير، بدون ايجاد يك رابطه‎ي كلامي موفقيت‎آميز، مانند سعي در ياد گرفتن تيراندازي با چشم بسته است.» با گفت و گو كردن، روابط جنسي به سطح بالاتري ارتقا مي‎يابد، سطحي كه «برژيت برافي» در كتاب خود به نام «فلش» توضيح داده است:

ماركوس تصور مي‎كرد وقتي كه زن بگيرد، رابطه‎ي جنسي‎شان در سكوتي عميق كه فقط صداي حركات خودشان قادر به شكستن آن است انجام خواهد شد اما نانسي درباره‎ي وظيفه‎اي كه بر عهده‎ي او بود با صدايي آرام و دلنشين برايش صحبت كرد، و احساسي را در او برانگيخت كه وقتي در اين كار توفيق يافت، تا مدت‎ها لحن صداي او را در گوش خود احساس مي‎كرد.



:: موضوعات مرتبط: زناشویی