هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ع.م. صالح »سوز دل
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 13:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

"سوز دل"

در داغ دلت سوختم و باده نیامد
روشنگر این خانه و کاشانه نیامد
در خانه ی دل جای غم و غم طلبان نیست
یارب طلبی کن که صفای دل دیوانه نیامد
مرحم به دل عاشق من بر دو جهان نیست
دل سوخته و آب برین خرمن بیچاره نیامد
ار آب نیامد بر ِ دل نیست ملالی!
عباس حسین رفت و دگرباره نیامد
من بی گنهم سوز دلم بهر فراق است
آخر چه کنم مرتبه ای پاسخ یک نامه نیامد
شاید که بُوَد جشن دمادم همه ی عمر
شوق از سر من رفت و به یک باره نیامد
این جشن که گفتی همه اش سوز و گداز است
زیرا خبری بهر تو و این من ِ آواره نیامد
آدم گنهی کرد و همه دور فتادیم
زیبارُخ من دوش به میخانه نیامد
این صالح درویش سر و سوخته دل را
عابد نظری کن که بر او چاره نیامد