هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمد علی بهمنی »این غزلها همه جانپاره ی دنیای منند
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 12:41 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

این غزلها همه جانپاره ی دنیای منند

پیش از آنی که به یک شعله بسوزانمشان
 باز هم گوش سپردم به صدای غمشان
 هر غزل گر چه خود از دردی و داغی می سوخت
 دیدنی داشت ولی سوختن با همشان
گفتی از خسته ترین حنجره ها می آمد
 بغضشان شیونشان ضجه ی زیر و بمشان
نه شنیدی و مباد آنکه ببینی روزی
ماتمی را که به جان داشتم از ماتمشان
 زخم ها خیره تر از چشم تو را می جستند
تو نبودی که به حرفی بزنی مرهمشان
 این غزلها همه جانپاره ی دنیای منند
لیک با این همه از بهر تو می خواهمشان
 گر ندارند زبانی که تو را شاد کنند
 بی صدا باد دگر زمزمه ی مبهمشان
فکر نفرین به تو در ذهن غزل هایم بود
که دگر تاب نیاوردم و سوزاندمشان