هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

تفاوت‌ها در ازدواج شيريني‌ها را زهر مي‌كند
سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ ساعت 1:40 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ما از همان اول لقمه هم نبوديم. اين را پدرومادرم بارها گفتند اما من فقط 21 سالم بود و نمي‌فهميدم چه مي‌كنم، اتومبيل آخرين مدل، عطر لباس، عينك گران​قيمت آفتابي و هديه‌هايي كه برايم مي‌خريد چشمم را كور كرده بود، پدرش صادركننده فرش دستباف بود و پدر من كارمند بازنشسته آموزش و پرورش، مادر او مزون لباس داشت و مادرمن يك خانه‌دار معمولي، ما در خانه 6 بچه قدونيم قد بوديم و آنها فقط دو برادر بودند و با كلي امكانات زندگي. براي جواب بله به او در ازدواج آنقدر هل بودم كه تفاوت‌ها را نمي‌ديدم. حالا با يك پسر 3 ساله و كلي سركوفت از همسر و خانواده همسرم تفاوت‌ها را با گوشت و خونم لمس مي‌كنم.

اينها را عاطفه 25 ساله در گفت‌وگو با خبرنگاري مي‌گويد كه در راهروهاي دادگاه براي تهيه قصه زندگي آدم‌هايي مثل عاطفه قلم مي‌زند و عاطفه ماه‌هاست هر روز با پسر خردسالش به دادگاه خانواده مي‌آيد و جز حكم طلاق و حضانت پسرش هيچ چيز نمي‌خواهد. اختلاف طبقاتي فقط يكي از تفاوت‌ها و ناهمساني‌ها در زندگي مشترك است، تفاوتي كه معمولا ​هنگام انتخاب همسر كمتر به آن توجه مي‌شود و در سال‌هاي بعد از عقد و عروسي مسبب بسياري از اختلافات زناشويي است.

عاطفه حسين‌زاده، سال گذشته از همسرش جدا شد و با پادرمياني پدر و عمويش توانست سرپرستي فرزندش را برعهده بگيرد به شرطي كه تعطيلات آخر هفته اميرحسين 3 ساله با پدر و خانواده پدرش باشد، مساله‌اي که باعث آزار عاطفه است، چرا كه مي‌داند اميرحسين در سال‌هايي نه چندان دور زندگي ساده و حقيرانه مادر را در مقايسه با زندگي متمول پدر به رخش مي‌كشد و شايد پدر را براي زندگي به او ترجيح دهد.

شكاف طبقاتي؛ فاصله‌اي به اندازه يك اقيانوس

جامعه‌شناسان و روان‌شناسان ازدواج دو فرد از دو طبقه اجتماعي متفاوت را به دليل بروز زمينه‌هاي تحقير، ناهماهنگي، اختلاف شديد سليقه، تفاوت در نگرش و در نهايت ايجاد اختلاف، در زمره ازدواج‌هاي ناهمسان در نظر مي‌گيرند. نتايج يك نظرسنجي كه اخيرا در كانون مشاوره پيوند دانشجويي دانشگاه علوم پزشكي تهران انجام شد، مهم‌ترين عامل اختلاف خانوادگي دانشجويان متاهل، اختلاف طبقاتي و تفاوت در سليقه بوده است.

يك جامعه‌شناس در زمينه اختلاف طبقاتي مي‌گويد: طبقه در كشور ما بيشتر به لحاظ مالي و اقتصادي تقسيم‌بندي مي‌شود اما اختلاف طبقه مطرح‌كننده عوامل ديگري از جمله اختلاف فرهنگ و تحصيلات نيز است. فرشته ولي‌مراد در گفت‌وگو با يكي از پايگاه‌هاي اطلاعاتي اضافه مي‌كند: تاثيرات منفي ناشي از اختلاف طبقاتي بر زوجين بيشتر به لحاظ فرهنگي است چرا كه به دليل نوع ديدگاه‌ها، باورها و تربيت حاكم بر يك طبقه اجتماعي، تفاهم كمرنگ‌تر جلوه مي‌كند.

اين پژوهشگر حوزه زنان معتقد است، طبقه و فرهنگ هر خانواده به دليل اين‌كه بر توقعات، باورها و فرهنگ شخصي افراد تاثيرگذار است به سرعت عدم تجانس بين دو فرد را نشان مي‌دهد.

به گفته وي حتي ممكن است يك رفتار در برخي طبقات اجتماعي هنجار تلقي و در طبقه ديگر همان رفتار تخلف از اصول قلمداد شود كه اين تفاوت ديدگاه كشمكش و درگيري را به دنبال دارد.

ولي‌مراد با اشاره به حل شدن يكي از زوجين در فرهنگ زوج ديگر اضافه مي‌كند: عدم تجانس در آداب اجتماعي، طرز نشست و برخاست و نحوه غذا خوردن از جمله مواردي است كه اگر هر دو زوج بخواهند بر رفتار خود پافشاري كنند به اختلاف منجر مي‌شود.

به گفته وي، اگر زن تحصيلات​ يا طبقه اجتماعي‌اش نسبت به مرد پايين‌تر باشد به لحاظ اين‌كه در فرهنگ ما، مرد مسلط است و بايد توانايي‌هاي فردي بيشتري داشته باشد، كمتر مشكل ايجاد مي‌كند تا اين‌كه مرد داراي تحصيلات كمتر و يا طبقه پايين‌تر باشد.

در عين حال، برخي جامعه‌شناسان نيز بر اين باورند كه اگر يكي از دو نفر در فرآيند ازدواج داراي خوي سلطه‌جو باشد و ديگري سلطه‌پذير، مانعي در ازدواج آنان مطرح نيست اما اگر هردو داراي منشي يكسان باشند ازدواج آنها موفق نخواهد بود.

يك عضو هيات علمي دانشگاه در زمينه اختلاف طبقاتي مي‌گويد: توصيه مي‌شود افراد از طبقاتي كه به هم نزديك‌تر هستند با يكديگر ازدواج كنند چرا كه اختلاف در ارزش‌ها و باورها زمينه بروز اختلافات را پديد مي‌آورد.

دكترشيرين احمدنيا نيز معتقد است اگر زن از طبقه اجتماعي بالاتري نسبت به مرد برخوردار باشد، مشكلات بيشتري به وجود خواهد آمد و چون مردان، در جامعه مردسالاري مانند كشور ما، سعي در حفظ موقعيت خود دارند، برتري موقعيت زن را برنمي‌تابند.

به گفته وي در حال حاضردر ايران ازدواج به ابزار و وسيله تحرك اجتماعي تبديل شده‌است و بسياري از خانواده‌ها درصدد اين هستند كه با وصلت با خانواده متمول به طبقه بالاتر اجتماعي صعود كنند كه اين گونه پيوندها معمولا با موفقيت همراه نيست. بنابراين ازدواج براساس تفاوت فاحش طبقاتي هميشه عاقبت خوش فيلم‌هاي دراماتيك هندي را ندارد كه در آن دختر يا پسري از يك خانواده فقير در ازدواج با فردي ثروتمند به تمام خواسته‌هايش برسد، چه بسا اين گونه تمايزها منشا اختلافات و تنش‌هاي شديدتري باشد. به همين دليل كارشناسان فرهنگي توصيه مي‌كنند كه در انتخاب همسر به نزديكي طبقه اقتصادي فرد به خود توجه كنيم.

اختلاف سني؛كم يا زياد؟

در سال‌هايي نه چندان دور به اين معيار اساسي در ايجاد تفاهم بين همسران چندان بهايي داده نمي‌شد، ازدواج مادربزرگ‌هاي امروزي كه فقط 12يا 15 ساله بودند با پدربزرگ‌هاي دوست‌داشتني امروز كه آن زمان ​30 سال يا بيشتر سن داشتند، گواه اين بي‌توجهي است.

عفيفه خانم 73ساله​ مي‌گويد از ازدواجش بيش از 60 سال مي‌گذرد، در آن زمان 9ساله بوده و همسرش 40 را رد كرده بود، مي‌گويد: حق حرف زدن روي حرفش را نداشتم با من مثل بچه‌ها رفتار مي‌كرد، من بيشتر دخترش بودم تا همسرش، عصباني كه مي‌شد من را در انباري يا حمام خانه حبس مي‌كرد مثل بچه‌ها، منم كه دخترك خيره‌سري بودم بيشتر لجبازي مي‌كردم، حالا هم كه 95 ساله است، نقش پرستارش را بازي مي‌كنم، خلاصه اين كه من از زندگي زناشويي واين بحث‌ها چيزي نفهميدم فقط بچه زاييدم و بچه‌ها و شوهرم را تروخشك كردم.

دختر و پسري كه با اعتقادات ديني كاملا متفاوت ازدواج مي‌كنند، حتي اگر قبل از ازدواج به اين توافق رسيده باشند كه به مسائل مربوط به مذهب كاري نداشته باشند، پس از احساسات پرشور جواني، در زمينه‌هاي مختلف اختلاف نظر پيدا مي‌كنند

شايد زندگي عفيفه خانم نوع افراطي اختلاف سني باشد اما به هرحال از بي‌توجهي خانواده‌هاي قديمي به اين معيار نمي‌توان گذشت، اين در حالي است كه اين روزها نه تنها چنين الگويي مورد پذيرش دختران و پسران نيست كه در بسياري موارد سن دختران در ازدواج از پسران بيشتر است.

مرجان عمراني، تكنسين كامپيوتر و نرم‌افزار در يك شركت خصوصي است كه از ازدواجش 15 سال مي‌گذرد، او از شوهرش 4 سال بزرگ‌تر است، مي‌گويد: حقيقتش را بخواهيد هميشه دوست داشتم با مردي بزرگ‌تر از خودم ازدواج كنم و وقتي حامد به من پيشنهاد ازدواج داد به خاطر پختگي فكري و متانتي كه داشت نتوانستم جواب منفي بدهم. به نظر من تفاوت سني زياد بين زن و مرد خوب نيست و زن و مرد بايد همفكر باشند.

اما حسين.م مهندس معماري است كه نظر ديگري دارد، او هنوز ازدواج نكرده ولي هرگز به اين كه همسرش از او بزرگ‌تر باشد فكر نمي‌كند، او هم مي‌گويد: زنان از نظر رشد فكري و احساسي از مردان جلوتر هستند اگر هم بزرگ‌تر باشند، استيلاي آنان بر مرد تعادل خانواده را به هم مي‌زند.

او اختلاف سني زياد را البته اگر مرد تا 15 سال بزرگ‌تر از زن باشد بهتر از اين مي‌داند كه زن از مرد به لحاظ سني بزرگ‌تر باشد.

هرچند هنوز هيچ قانون محكمي براي ميزان تفاوت سني همسران وجود ندارد، اما كارشناسان معتقدند، نحوه تفكر پسر و دختر، نسبت به اختلاف سني در ازدواج (بزرگ‌تر بودن دختر از پسر يا به عكس)​ بسيار مهم است. اگر پسري از همان اول با ترديد به بزرگ‌تر بودن همسرش نگاه كند و هميشه با اين مساله كشمكش داشته باشد، ممكن است با كوچك‌ترين جرقه‌اي به هم بريزد يا در اثر قضاوت ديگران، نسبت به ازدواج خود دلسرد شود. اين مساله در زنان هم ممكن است اتفاق بيفتد و با ديدن كوچك‌ترين اشتباهي از طرف همسرش او را به عدم بلوغ و رشد فكري محكوم كند.

فاطمه غلامپور، كارشناس مسائل فرهنگي از كرمانشاه در اين باره توضيح مي‌دهد: برخي افراد سن بالايي دارند ولي از نظر رشد فكري و عاطفي در شرايط مناسبي نيستند و برعكس برخي افراد سن پاييني دارند ولي از نظر فكري آمادگي ازدواج را دارند. بلوغ فكري به معناي آمادگي لازم براي پذيرش مسووليت ازدواج است كه معمولا به آن كمتر توجه مي‌شود چون تا قبل از ازدواج معيار درستي براي شناسايي و تشخيص ميزان آن موجود نيست.

به عقيده اين كارشناس، استاندارد اين است كه در ازدواج، دو نفر بايد از اختلاف سني برخوردار باشند كه تفاوت‌هاي فكري و نسلي با هم نداشته باشند. در گذشته اختلاف نسل‌ها با فاصله بيشتري وجود داشت و اختلاف سني در ازدواج‌ها زياد تاثير نمي‌گذاشت و افراد اختلاف فكري زيادي به‌رغم اختلاف سني زياد نداشتند ولي در شرايط امروز اين فاصله كم شده است و ما مي‌بينيم كه بين 3 تا 4 سال اختلاف سن اختلافات فكري زيادي ايجاد مي‌نمايد و همخواني فكري كمي بين افراد با اختلاف سني بالا وجود دارد. از طرف ديگر، گاهي اوقات دو نفر با اختلاف سني بالا مي‌توانند نگاه زن و شوهري به هم داشته باشند و گاهي با اين اختلاف سني چنين نگاهي ندارند و نگاهشان پدر و دختري مي‌شود. زن به خاطر اين احساس نمي‌تواند رابطه عاطفي درستي با طرف مقابل داشته باشد و احساس مي‌كند مرد به جاي پدر او است و بسياري از مسائل را نمي‌تواند به او بگويد و يا انتظار رفتارهاي پدرانه از مرد دارد و مثل يك همسر به او نمي‌نگرد.

او نتيجه مي‌گيرد: اختلاف سني زياد يا كم نه مي‌تواند مانعي براي ازدواج باشد و نه بي‌توجهي به آن ​ مشكلي ايجاد نمي‌كند. دو نفر بايد همه ملاك‌ها را كنار هم قرار دهند و فرهنگ هر خانواده و ظرفيت آدم‌ها در اين مورد متفاوت است.

اختلاف در عقيده؛ به سادگي از آن نگذريم

سال آخر دانشگاه بودم و در خوابگاه اقامت داشتم. اصالتا تفرشي هستيم ولي سال‌ها در كاشان زندگي كرده‌ايم، پدرم دبير بازنشسته و مادرم خانه‌دار است، يكي از دوستان تهراني من برادري داشت كه هر از​گاهي براي رساندن خواهرش، به دانشگاه ما مي‌آمد. يك روز تصادفي روبه روي در اصلي دانشگاه دوستم را با برادرش ديدم و بعد از سلام و احوالپرسي با هم به دانشگاه رفتيم، از همان روز دوستم در گوشم زمزمه مي‌كرد كه برادرم دانشجوي پزشكي است و از تو خوشش آمده و خانه و ماشين شخصي هم دارد و... من هم از خود تعريف نباشد، قيافه خوبي داشتم و در شهرمان پسرهاي زيادي از دوستان و قوم و خويش خواستگارم بودند، اما حقيقت اين است كه من هم از بهروز، برادر دوستم خوشم آمده بود. او 4 سال از من بزرگ‌تر بود و ظاهر آراسته‌اي داشت. خلاصه بعد از چند بار ملاقات با حضور دوستم و تعريف و تمجيد از متانت و وقار من قرار خواستگاري گذاشتند و به منزل ما آمدند. مادرم از همان روز خواستگاري با اين وصلت مخالفت كرد. آنها هرچند از نظر طبقه با ما تفاوت نداشتند اما اختلاف فرهنگي بين ما زياد بود، آنها بي‌حجاب بودند و فقط به احترام پدرم روسري به سر داشتند و معلوم بود به مسائل ديني پايبند نيستند اما اين مسائل مهم نبود چون بهروز پسر سالمي بود. خلاصه بعد از يك​سال اصرار من اين ازدواج سر گرفت، اما روزهاي خوشي پيش روي من نبود، اولين تقاضاي بهروز از من اين بود كه چادرم را بردارم! و به جايش مانتو بپوشم، من هم براي خوش آمدن او اين كار را كردم اما در مهماني‌هاي آنان وصله ناجور بودم و همه به من مثل يك غريبه نگاه مي‌كردند و گاهي هم پوزخند مي‌زدند. بهروز نماز نمي‌خواند و روزه نمي‌گرفت، به چيزي اعتقاد نداشت واعتقادات من را مسخره مي‌كرد و دائم بر سر اعتقاداتم با من بحث مي‌كرد طوري كه سرم داغ مي‌شد. او مي‌خواست باورهاي من را تغيير دهد اما من نمي‌خواستم و برايم مهم نبود او چطور فكر مي‌كند. فقط مي‌خواستم به عقايدم احترام بگذارد، اما اين گونه نشد كه نشد. وقتي روزه مي‌گرفتم مسخره‌ام مي‌كرد و از من مي‌خواست روزه‌ام را بشكنم، من هم بعد از مدتي اعتقاداتش را به باد مسخره گرفتم و خلاصه آتشي بين ما روشن شد كه بعد از 2 سال به جدايي ختم شد.اينها درددل‌هاي حديثه.ن در دادگاه خانواده است. او خدا را شكر مي‌كند كه فرزندي ندارد، چون شوهرش از بچه متنفر بود، ولي از اين كه با ايستادن در برابر مادرش مهر طلاق را بر شناسنامه‌اش زده، اظهار ندامت مي‌كند.

دكتر زهرا صفري‌فروشاني، مشاور ازدواج درباره اختلافات فرهنگي بين زوج‌ها معتقد است: تفاوت فرهنگي ممكن است اشكالات زيادي ايجاد كند. مگر اين‌كه زوجين بدانند​ تفاوت وجود دارد و بخواهند تفاوت‌ها را به حداقل برسانند و در اختلافاتي كه با هم دارند به توافق برسند. اين اختلاف مي‌تواند كاهش پيدا كند و منجر به شكست در ازدواج نشود. در كل اين گونه ازدواج‌ها، صحيح نيست بخصوص اين‌كه به صورت ناآگاهانه و نابالغانه باشد و ازدواجي كه از روي آگاهي نباشد و آشنايي طرفين محدود و عاشقانه باشد و آگاهانه به توافق نرسند، مي‌تواند مشكلات زيادي ​داشته باشد.

دكتر شهربانو قهاري، روان‌شناس باليني هم​ قبل از هر چيز اولويت را به جهان‌بيني و سيستم ارزشي افراد مي‌دهد. به گفته او، جهان‌بيني سبك و شيوه زندگي و راهكارها و راهبردهايي را كه افراد در زندگي به كار مي‌برند، تعيين مي‌كند.

او با اشاره به اين كه در زندگي امروز ظواهر اهميت بيشتري پيدا كرده‌‌اند، مي‌گويد: دختر و پسري كه با اعتقادات ديني و اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج مي‌كنند، حتي اگر قبل از ازدواج به اين توافق رسيده باشند كه به مسائل مربوط به مذهب كاري نداشته باشند و خلاصه عيسي به دين خود و موسي به دين خود، پس از احساسات پرشور جواني، در زمينه‌هاي مختلف اختلاف‌نظر و احتمالا ناسازگاري خواهند داشت. براي مثال، ناهماهنگي در انجام فرايض و مراسم ديني مي‌تواند زمينه‌اي براي ناسازگاري باشد. نوع تفريحات و سرگرمي‌ها، نحوه حضور در مهماني‌ها، مسائل مربوط به طهارت و ساير احكام از مسائلي است كه زندگي زوج جوان ما را دچار چالش مي‌كند. تصور كنيد در چنين خانواده‌اي، پاي يك كودك نيز به ميان آيد. تربيت و پرورش كودك يكي از زمينه‌هاي مهم براي ناسازگاري‌هاي دايمي زن و شوهر خواهد بود.

چنين مشكلاتي براي دختر و پسري با ايمان مذهبي مشابه ولي با درجات اعتقادي متفاوت نيز بروز خواهد كرد. براي مثال، دختر و پسر مسلماني را در نظر بگيريد كه يكي خود را ملزم به رعايت اصول عملي دين مي‌داند و ديگري چندان در قيد و بند انجام فرايض ديني نيست. در اين شرايط هر يك از آنها از رفتار همسر خود رنج مي‌برد. آنها در نوع پوشش، نوع برخورد با افراد نامحرم، انجام سفرهاي تفريحي و زيارتي و همه آنچه​ فكرش را بكنيد، اختلاف نظر و سليقه خواهند داشت. به نظر شما آيا چنين زوجي مي‌توانند از ازدواج خود انتظار آرامش داشته باشند؟ و آيا اين زندگي مشترك در زير يك سقف به سرانجام خواهد رسيد؟

دكتر قهاري معتقد است چارچوب اعتقادات تا 20 سالگي و تا پايان دوره نوجواني در فرد شكل مي‌گيرد و در​30 تا 40 سالگي به اوج مي‌رسد. بنابراين حتي اگر دختر و پسري در حال حاضر از نظر ظاهري تشابهاتي با هم دارند، نمي‌توان مطمئن بود كه تفاوت‌هاي اعتقادي آنها در آينده بروز نكند و موجبات ناسازگاري و اختلافات را فراهم نكند. بنابراين در انتخاب همسر بايد به خانواده و محيطي كه فرد در آن پرورش يافته است توجه كرد.

تفاوت تحصيلات، تفاوت نگاه‌ها

موقع ازدواج، 18 ساله بود و من يك جوان 24 ساله. من شغل آزاد داشتم و در يك كارگاه مبلسازي كار مي‌كردم و او آرزوي ادامه تحصيل داشت. سال اول كنكور در دانشگاه قبول شد و بعد از 4 سال در كنكور فوق‌ليسانس هم پذيرفته شد. من در اين مدت نه تنها خرج تحصيلش را دادم كه هيچ توقعي براي رسيدگي به امور منزل از او نداشتم و از اين كه او با علاقه درس مي‌خواند خوشحال بودم. از تنها پسرمان هم نگهداري مي‌كردم تا بخصوص در شب‌هاي امتحان به درس‌هايش برسد، اما بعد از گذشت 8 سال از ازدواج‌مان او رفتارش تغيير كرده، مرا تحقير مي‌كند و در شوخي‌هايش كم‌سوادي‌ام را به رخم مي‌كشد و حتي من را با همكاران تحصيلكرده‌اش مقايسه مي‌كند، نمي‌دانم با اين رفتارش چطور كنار بيايم؟

مرتضي دهدار به مشاور خانواده مراجعه كرده تا از پاشيده شدن زندگي‌اش جلوگيري كند. مهناز سهيلي‌جم هم از مراجعه‌كنندگان دفتر مشاوره است كه مشكل مشابهي دارد و مي‌گويد: من و همسرم عاشق تحصيل بوديم و در يك دانشگاه درس مي‌خوانديم، به خاطر همين علاقه با هم رقابت مي‌كرديم، من سال دوم ازدواجمان باردار شدم و او از من پيشي گرفت و در آزمون ارشد قبول شد و من جا ماندم. مشكلات كودكان دوقلوي ما آنقدر زياد بود كه نمي‌توانستم درس بخوانم و مجبور بودم از رقابت كنار بكشم تا اين كه مهرداد در آزمون دكتراي سه سال قبل پذيرفته شد، اما حالا در بگومگوهايمان او من را بي‌لياقت مي‌داند؛ من كه به خاطر بچه‌دارشدن از او مجبور به ترك تحصيل شدم حالا استحقاق همسري او را ندارم، دائم با همكلاسي‌هاي خانم در كلاسش صحبت مي‌كند و به اين بهانه من بيشتر آزرده مي‌شوم.

تفاوت زياد مدرك تحصيلي چقدر در ايجاد تفاهم تاثيرگذار است؟ تا سال‌ها مدرك بالاي مردان در مقايسه با زنان نه تنها مذموم نبود كه همه به سادگي آن را مي‌پذيرفتند تا اين كه طي سال‌هاي اخير، ميزان زنان ورودي به دانشگاه‌ها از انتظارات فراتر رفت و متاسفانه همين امر منشا اختلافات در برخي خانواده‌ها شد.

برخي كارشناسان مانند دكتر طاهره هميز، استاد دانشگاه و مدرس اخلاق در خانواده در اين باره عقيده دارد كه تفاوت مدرك تحصيلي صددرصد مي‌تواند باعث مشكل شود. مثلا دختر ديپلمه است و پسر ليسانس، حضور در فضاي دانشگاهي ميزان تجربه اجتماعي افراد را بالا مي‌برد. پسر در اين رابطه احساس كمبود ذاتي و راه‌بندان اخلاقي مي‌كند.

او اضافه مي‌كند: اگر دختر ليسانس باشد و پسر فوق‌ليسانس يا دختر فوق‌ليسانس و پسر در مقطع دكتري باشد مشكلي پيش نمي‌آيد، اما اگر يك طرف تجربه آكادميك نداشته باشد مي‌تواند مشكل‌ساز شود. همچنين پسر ديپلمه و دختر ليسانس هم با هم مشكل پيدا مي‌كنند. مثلا در تربيت فرزند، كسي كه تحصيلات ندارد، فقط با توجه به رفتارهاي پدر و مادر و عرف جامعه‌اش مي‌خواهد بچه‌اش بزرگ كند. معمولا چنين فاصله‌اي تاثير خوبي ندارد و اختلاف‌ها بيشتر در تربيت فرزند نمود دارد. مجموعه تفاوت‌ها و شكاف‌ها مي‌تواند منجر به اختلاف شود حتي تفاوت و دوري محل زندگي هم در اختلافات زناشويي بي‌تاثير نيست. مشاوران ازدواج و خانواده معتقدند كه هرچند در ازدواج كمتر افرادي را مي‌توان پيدا كرد كه از تمام جنبه‌ها مانند هم باشند توجه به كاهش اختلافات سني، شهر محل سكونت، طبقه اقتصادي، مدرك تحصيلي و... در كاهش اختلافات و درگيري‌ها موثر است، در عين حال آنان توصيه مي‌كنند اگر قصد داريد با همسري متفاوت با خود زندگي كنيد، ظرفيت خود را براي پذيرش تفاوت‌ها بالا ببريد.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی، جوانان
:: برچسب‌ها: تفاوت‌ها در ازدواج شيريني‌ها را زهر مي‌كند, ازدواج, تفاوت‌ها در ازدواج