هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » بهمن قره داغی »برگرد
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 12:9 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

برگرد

به“ پدرم ”که آمدنش را نفس می کشم
 

فرصت امروز عمرم را دود کردم
باز نیامدی
مگر مسیرِ معصوم ِده را گم گرده ای که بر نمی گردی
تا سهمی سبک سازی
از این همه واژه ی ویلانی که بر سرم سنگینی می کنند
من آمدنت را نفس می کشم
بیا برگرد
مگذار زمان
خونِ خشمِ خویش را در من بریزد .
مگذار بوی فاصله ها عاطفه ام را آزار دهد
تا آنجا که از سر عادت
ارادتمند تو باشم .

رجعت تو
حرمتٍ التماس ِمرا قاب می گیرد .
اشک های مادرم را سبز می سازد .
و دوباره سادگی را به رگ های روستا تزریق می کند.
هنوز هم باور نمی کنم که خاک
زنجیرِ اسارتِ تو باشد.
التماست می کنم
اگر هنوز بوی پونه وُ آواز پروانه به پیراهنت پیداست
به این دلِ همیشه روستاییم برگرد.