اما سبا به تقليد از
شخصيتهاي تلويزيوني و كارتوني كه دائم به ضرب جادو و جنبل يا جيب پر
تهيهكننده، لباسهاي رنگارنگ ميپوشند، دوست دارد هر روز 10 دست لباس عوض
كند و چون مادرش هم روزي دو سه دست لباس عوض ميكند، اين كار او زياد عجيب
نيست.
اگر بابا به او بگويد يك
نفر هست كه در خانه با ولخرجي لباسهاي رنگوارنگ بخرد، تو ديگر نميخواهد
اين كار را بكني، مادر ناراحت ميشود و براي انتقام هم كه شده، يك لباس
جديد براي سبا ميخرد.
امروز با وجود تنگناهاي
اقتصادي، بچههايي كه در فضايي انتزاعي مملو از خواستههاي رنگارنگ برآورده
شده زندگي ميكنند، كم نيستند و با اين وضع بزودي از پس خواستههاي آنها
بر نميآييم و از آنها جواناني ميسازيم كه نميتوانند متناسب با
خواستههايشان پول درآورند. آن روز چيزي كه براي آنها به ميراث ماند، دو سه
عدد ماهي است نه هنر ماهيگيري كه آينده آنها را تضمين ميكند !!!
الف مثل اقتصاد
شايد عقل معاش و فكر
اقتصادي چيزي نباشد كه بتوان به عنوان اولين حرفهاي زندگي به كودك آموخت
ولي آنچه ما انجام ميدهيم، عملكرد آينده آنان را در رابطه با زندگي شكل
خواهد داد.
كودك چقدر اسباببازي دارد؟ آيا با مفهوم نداشتن آشناست؟ آيا محدوديتي براي خواستههايش تصور ميكند؟
اگر از همان ابتدا با
زيادهروي نسبت به در اختيار گذاشتن همه چيز، به كودك نشان دهيم كه براي او
محدوديتي وجود ندارد، هرگز كودك الف اول اقتصاد را نخواهد آموخت.
آنتوان ماكارنكو در كتاب
گفتارهايي درباره تربيت فرزندان، توجه ويژهاي به تربيت اقتصادي فرزندان
دارد. وي در اين خصوص اعتقاد دارد: آموزش انساني شرافتمند بودن به فرزندان
كافي نيست بلكه لازم است آنان ياد بگيرند كه مديراني خوب و شرافتمند نيز
باشند. به همين دليل توجه به اقتصاد در خانواده، زمينه بسيار مناسبي براي
پرورش خصوصيات مهم اخلاقي در مديران آينده جامعه است.
به اعتقاد اين انديشمند،
با مديريت صحيح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصيات جمعگرايي، صداقت،
دلسوزي، صرفهجويي، مسووليتپذيري، استعداد سمتگيري و ديگر خصوصيات مثبت،
رشد و پرورش مييابد. هرگاه بچهها از محل عايدي خانواده خود اطلاعي نداشته
باشند و عادت كنند صرفا نيازمنديهاي خود را مرتفع سازند و به
نيازمنديهاي ساير اعضاي خانواده بياعتنا باشند، صرفا مصرفكنندگان حريصي
خواهند بود كه بعدها ميتوانند هم براي خود و هم براي جامعه زيانهاي
جبرانناپذيري به بار بياورند.
رمز موفقيت
ندا، خانمي 45 ساله و
موفق است كه ازدواج مناسب كرده و فرزندان خوبي نيز تربيت كرده است. او
ميگويد: وقتي خيلي كوچك بودم، پدرم به من ميآموخت كه در يك خانواده مهم
اين نيست كه همه چيز را به خود اختصاص دهي بلكه اينكه همه چيز را براي همه
بخواهي، مهمتر است.
بچهها بايد ياد بگيرند از بعضي نيازهاي خود
براي رفع نيازهاي ديگر اعضاي خانواده صرف نظر كنند. آنان بايد بياموزند كه
منافع جمعي خانواده به نيازهاي شخصي و غير ضروري آنها ارجحيت دارد
او براي اينكه ارزش پول
و زحمات او را درك كنم، به من ميگفت: ميخواهي تو را استخدام كنم و من
كه آن روزها 6 ساله بودم، ميگفتم بله. ما قرار گذاشتيم كه من تكاليفي كه
به عنوان فرزند در خانواده دارم مثل ادب، نز اكت، مسووليتپذيري و آموزش
پيش از دبستان را بخوبي انجام دهم و كارمند كوچولوي پدرم باشم كه از او
حقوق يا همان پول توجيبي در يافت ميكنم. اين پول توجيبي در صورت بروز
خطاهاي فاحش كم ميشد و در صورت رفتارهاي شايان توجه افزايش مييافت. اگر
چيزي ميخواستم كه خارج از نيازهاي معمول و كفايت وسايل بازي بود، بايد
خودم از محل پولتوجيبي تامين ميكردم. يك روز براي خريد يك چرخ خياطي،
پسانداز 6 ماهم را هزينه كردم ولي آن چرخ خياطي آنقدر برايم عزيز بود كه
بعد از ازدواج هم آن را با خود بردم.
من امروز زندگي خوبي
دارم و در برنامهريزي اقتصادي خانواده سهيم هستم، نميدانم شيوه پدرم درست
بود يا نه اما هرچه بود واقعا قدر كار او و قدر پول را دانستم و امروز آن
را به بچههايم آموزش ميدهم.
روانشناسان خانواده
معتقدند والدين بايد براي فرزندان فضاي واقعي از توانمندي خانواده ترسيم
كنند و قرار نيست آنها در محروميت و فرزندان در رفاه زياده از حد زندگي
كنند. در غير اين صورت، آنان از نيازهاي والدينشان بياطلاع مانده و تنها
به ارضاي اميال خود توجه ميكنند كه براي خود آنان هم در آينده عواقب بدي
خواهد داشت و اين زياده رويها بزودي والدين را خواهد رنجاند.
از شما متشكرم
«تشكر» واژهاي است كه
حسين با آن بيگانه است. او هرچه ميخواهد با قلدري از والدينش زورگيري
ميكند و اصلا برايش مهم نيست كه آن چيز چگونه فراهم ميشود. او الان كه
بـــــزرگتر شده است، به والدينش طعنه ميزند كه به اندازه كافي خوب
نيستند و اگر ميتوانست والدين پولدارتري انتخاب ميكرد.
آخرين كار زشتي كه از او
سر زده، اين است كه به مادرش گفته است: خجالت ميكشم كه تو يك زن
خانهداري. مادر دوستم نميگذارد پسرش احساس نياز بكند و اگر پدرش براي
خريد چيزي پول نداشته باشد، او بلافاصله از حساب خودش براي خريد چيزي كه
ميخواهد، اقدام ميكند.كاش تو هم شاغل بودي!!!
شايد شما هم فهميده
باشيد كه دليل اين ناسپاسي چيست. والدين تكفرزند دوست دارند آب توي دل
تنها بچهشان تكان نخورد و گاهي نتيجه چيزي نيست كه انتظارش را ميكشند.
كارشناسان توصيه ميكنند والدين بچهها را به محل كارشان ببرند و دشواريها و اهميت كار را به آنان نشان دهند.
اگر مادر، خانهدار است
بچهها بايد اهميت وظايف، كار و زحمات خانهداري را بدانند و به آن احترام
بگذارند. بچهها بايد بدانند كه كارهاي خانه به زحمت و تلاش فراوان نياز
دارد؛ حتي ارزش افزودهاي كه مادر در خانه ايجاد ميكند و بهاي پخت و پز،
خانهداري و كارهاي تبديلي خود در خانه را به او نشان دهيد تا كار خانه را
به عنوان يك كار توليدي در نظر بگيرد.
مسووليتپذيري
بچهها بايد ياد بگيرند
از بعضي نيازهاي خود براي رفع نيازهاي ديگر اعضاي خانواده صرف نظر كنند.
آنان بايد بياموزند كه منافع جمعي خانواده به نيازهاي شخصي و غير ضروري
آنها ارجحيت دارد.
بچهها وقتي بزرگتر ميشوند، بايد با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق يا دستمزد والدين خود آگاهي يابند.
نبايد به بچهها اجازه
داد كه لاف ثروتشان را بزنند. اگر كودك چنين حسي دارد از او كمك بخواهيد هر
چند وقت يك بار وسايلي را كه نياز نداريد، به همراه وسايل اضافه و
اسباببازيهاي بدون استفاده او بستهبندي كرده به مراكزي كه نياز به
كمكهاي غير نقدي دارند يا خانوادههاي نيازمندي كه شناسايي كردهايد، اهدا
كند. بگذاريد حس نوعدوستي در فرزندتان رشد كند.
به كودك ياد دهيد وضعيت
خانواده هرچه كه باشد، كسب روزي حلال قابل احترام است و بايد با صرفهجويي و
تنظيم توقعات، وضع را بهبود بخشيد. شما با هر اندازه درآمدي كه داريد،
بايد خود را خوشبخت نشان بدهيد اما خوشبختي به معني بينيازي و پولداري
نيست.
عمر مفيد وسايل عمومي
خانه و اسباببازيهاي كودك را به او بگوييد و او را توجيه كنيد اگر وسيله
زودتر از موعد بر اثر بيتوجهي شكسته شود، جايگزيني آن مدتي طول ميكشد.
بچهها بايد قادر باشند و
ياد بگيرند بدون اينكه لوازم و وسايل خانه را كثيف كنند يا بشكنند، از
آنها استفاده كنند و در مورد وسايل خود و خانواده احساس مسووليت داشته
باشند.