هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ایرج جنتی عطایی »آواز های سرزمین صبوری
شنبه ۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 2:4 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آواز های سرزمین صبوری

بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
 و عاشقانه گذر کردم
 از حیاط های ازدحام و
 انزوا
از حیاط های کودکان هدر
 و زنان پا به زا
 "استواران" لغوه
 کبوتربازان زمینگیر
 و پیرزنان لاجورد و گَرد آجر
 از حیاط های رخت و رخت و رخت
 از حیاط های حوض های غسل و وضو
 از حیاط های زن پدر و نشانده
 هوو ، پدر خوانده
 از حیاط های قرض و قسط و مساعده
 روضه ، نذر ، دخیل
 از حیاط های رادوی ، "تُپاز"
 "راشد "
 و "مهوش"
 از حیاط های "گلپا" و "یاحقی"
 از حیاط های "اسمیرنوف "
 شلاق
 نعره های پدر
 و هق هق مادر
 از حیاط های امید های مبهم و رؤیا
 بر دوش خسته کشیدم
ترانه هایم را و
 عاشقانه گذر کردم
 از کوچه های پرسه پس لیس
 از کوچه های چولی
 کولی و ساک ساک
از کوچه های نسق
حیدر حیدری
 و قُرُق
 از کوچه های هیئت ، کُتَل ، زنجیر
 از کوچه های "تاج" ، "پرسپولیس"
"بهمنش" و "قلیچ"
 از کوچه های نگاه های خواستار
 و سلام های سرخ آبی
 از کوچه های دیدار های پنهان
 سایه های مشکوک
 نفس بریدگی
از کوچه های "مشیری" ، "فروغ"
از کوچه های خاطرات مکتوب
 و بلوغ
 بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از شهر های انتقال
 مهاجرت
تبعید
 از شهرهای گنبد
 باغ ملی
بازار
 از شهرهای هِل ، گلاب ، فرش، چای
 از شهرهای دوچرخه ، ترن ، هواپیما
 قاطر
 از شهرهای پاسبان ، دژبان، ژاندارم
 از شهرهای پایگاه ، پادگان ، پاسگاه
 از شهرهای زرد زخم ، صرع
 خوره
 از شهرهای فقر ، مرگ
 و نفرین مادران
 از شهرهای ژنرال ها
 حکومت نظامی
 و انتخابات
 از شهرهای رود ، کوه ، دشت
 از شهرهای "هدایت" ، "جلال" ، "ساعدی" ، "صمد"
 از شهرهای وداع های معطر
و اشک
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
 و عاشقانه گذر کردم
 از خیابان های پلکارد
 و گاردن پارتی
ساندویچ ، آبجو ، "زر"
 از خیابان های بخت آزمایی
 فال ، تصنیف
 از خیابان های کیهان ، اطلاعات
 از خیابان های قصیر ، گاو ، و مغول ها
 از خیابان های "منفردزاده" ، "داریوش"
 وثوقی ، گوگوش
از خیابان های مشاعره ، جدول ، صف
 از خیابان های تعزیه ، غزل ، سرود
 از خیابان های راهپیمایی
 اعلامیه
قطعنامه
 قیام
 از خیابان های مجاهد ، چریک ، پیش مرگ
 از خیابان های طویل بی برگشت
 و بغض
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
 از اتاق های آخرین تردید ، اولین بوسه
 از اتاق های رنگی پوستر
 "پله" ، "تختی"، "کِلِی"
و تیم ملی فوتبال
 از اتاق های نقشه ، مینیاتور
 و خط نستعلیق
از اتاق های جنگ شکر ، پاشنه آهنین ، مادر
 از اتاق های بحث ، انشعاب ، انگ
از اتاق های مصدق ، مائو
استالین ، و علی
از اتاق های ختفا ، گریم
لو رفتن
 از اتاق های تفتیش ، دستبند ، بی سیم
از اتاق های کابل ، قپان ، بازجو
و تردید
 از اتاق های سرد تو در تو
 و هق هق
 بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
 و عاشقانه گذر کردن
 از سلول های ترس های بسیار و امید های اندک
 از سلول های خود آموز و دیکشنری
 از سلول های یقلاوی
 سه سیگار روزانه
 و شبان مقطع کابوس
 از سلول های دغدغه ، دوار ، درد
 از سلول های زخم ، عفونت ، ورم
 از سلول های شمارش آجر ، قدم ، میله
از سلول های حیاط ، هواخوری ، رمز
 و حسرت یک آغوش
 از سلول های چه گوارا
 شریعتی و خوجه
از سلول های فریب دادن زندانبان
فریب دادن خویش
 از سلول های فراموش کردن
 به خاطر آوردن
 از سلول های اشک های یاغی
 و غضب های رام
 و امید
 بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
 و عاشقانه گذر کردم
از سال های "ناسِت" ، خضاب ، ادکلن و فرخزاد
از سال های کنکور ، کار و اجباری
 از سال های بن بست ، جمعه ، کمکم کن ، شب
 از سالهای شاملو ، اخوان ، نیما
 از سالهای سارتر ، فلینی ، برشت ، جشن هنر
 از سالهای اعتصاب ، گاز اشک آور ، دود ، لاستیک
 از سالهای نعش ، اوین ، چیتگر
 از سالهای پویان ، رضایی ، خسرو و کرامت
 از سالهای جهل ، توطئه ، فریب
 از سال های قتل عام انقلاب
 از سالهای سایه روشن سیال
 و شک
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را و عاشقانه
 گذر کردن
 تا با دهان کوچک تو بخوانم
آواز سرزمین صبورم را
 در جشن زاد روز کودک آینده
 بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را و عاشقانه گذر کردم