هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » امیر بخشایی »قصه ام
جمعه ۲ دی ۱۳۹۰ ساعت 14:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قصه ام

قصه ام غمگین بود
مرا می خواند
غصه پرواز شاهپرکها از باغ آرزو
و روییدن علفهای هرز پای پونه های باغ امیر
قصه شبهای دراز
و تنها بودن ، با یک چمدان خاطره
شراب کهنه پدر در سردابه
و یک دنیا گسی
خاطرات و درد شراب
 نمی دانم چه کسی خمره را تکان داده بود ؟
یاقوت ، سنگ
خدا می داند