ساز
پرده را کنار بزن،
دست کم برای آن نیمه که آسمان است.
سازت را بردار،
و آواز آب ها را بنواز با جرعه ای از آسمان
چونان که می خوانند:
مهلت جهان بسی اندک است.
به قدر پریدن سنجاقکی,
از یک ساقه ی رازیانه به ساقه ی دیگر
به تو نگاه می کنم،
در این اندک فرصت مرا همین بس
ای مرغ آمین خوان،
که بخوانمش بار دیگری به نام