هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » اشرف حسینی »قطعه 28
جمعه ۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت 16:58 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قطعه 28

دستهای لیلا
بوی کاهگل می دهد
بوی به هوش آمدن دیوارها
با رنگ های قهوه ای.
توی حیاط نشسته ام
با خاطره ای
خاطرخواه شمعدانی های معصوم
همیشه دنج دیوارها
یادگاری می نوشت
از روزهای
شکوفه وآفتاب و فروردین
گیسوی دختر را به هم می بافت


لیلا دختر همسایه،
کوچک بود و مهتابی
به رنگ آرزوهایش
هر شب
برای ماه قصه می گفت
زیر نور تن اش
ماهی ها آرام شنا می کردند
با هر تکان
به سمتی
موج می زدند
دهلیز تو در توی خیال را
و دختر دیوار می بافت
از بوی کاهگل و
تکان دم ماهی
برای خانه اش
لیلا قالی می بافت.