گیتار من
برای علی ساحر الوان شاد
گیتار من گرد و کشیده
کنارمهتاب پنجره
با صافی حنجره
تارهای معطر رسا
سینه پرصدا
و تاری حفره میانی.
گیتارمن با دوایر تزیین به گردن
سینه محدب غرور، باریک کمر- با مامن جادار زیر
بندینه مشکی حائل بدن.
گیتارمن زیبا و خوش تراش.
یادآورنسلهای گمشده باستان
پر از رنگهای تند دلنشین کویر و کوهستان
پر از رنگهای آرام دریا و آسمان
پراز هوای تازه و نور
پر از هیجان و شور.
ذهن با وفای او پر از یادهای شیرین و دور.
ارواح رفتگان را حاضر کند در اتاق من:
"مراببوس! مراببوس!
دخترزیبا امشب برتو مهمانم.
درپیش تو میمانم تا لب بگذاری برلب من.
دختر زیبا! از برق نگاه تو .."
گلنراقی: آخرین بوسه- طنین تاریخی در شاخه های تبریزی تابستان خشم.
دقایقی گذرد:
"مهتاب، ای مونس عاشقان، روشنایی آسمان.."
ویگن: مهتاب- تکرار خاطرات شبهای سور شهر.
زمانی دگر:
"تو دریای من بودی! آغوش وا کن!
که میخواهد این مرغ زیبا بمیرد."
مهرپویا: قوی زیبا- بازآوار یادهای تلخ اجتماع.
دمی بعد:
"وقتی چلچله ها میرن/ به سفر های دورادور
از تو میپرسم، چو هر یک/ میکنند از بامم عبور"
اصلانی: عبور - ترنم خفیف هجرت بافقهای دور.
گرمی موسیقی تنهایی را
در ضیافت خیال کند مسحور.
زیر چادر شب شکوفان نیلی سپهر
با انحنای دل پذیر، روی زانو در بغلم غنوده او.
با زمزمه ی پر تمنای نیمه شب
انگشت به تارهای مویش:
دست بر بدن صاف جادویش
تا در ارتعاش عشوه و عشق
شکسته شود سکوت شب.
من دیوانه اویم، اسیر گیسو ی پر حالتش.
در رقص موجی گرمی زایش
در دوران دوایر سماع و سکرش
مضراب شصتم حواشی پل خرکش:
زخمه ها، ارتعاش، ناله
کف بر محدب کشاله.
گیتار من معشوق پرشور و پر طراوت.
فشرده در برم: دست بر کمانه کمرش
با لولای عشق: قلب من و او، گیلاس دو قلو.
انگشت روی پوست در نوسان رقص
این صدای اوست از رخوت من
یا رعشه من است از نوای او?
اوست مرا میخواند بخود
یا منم اورا بخود میکشم
یا هر دو در جذبه وحدت عشق?