خيلي از ما انسانها خودمان را
دوست نداريم و از شخصيتي كه امروز داريم راضي نيستيم. به طور حتم اين حس
خوشايندي نيست و هيچ كس دوست ندارد اين وضعيت را تجربه كند. اما آيا
ميدانيد دليل اين نوع تفكر چيست؟
بعضي از ما در
خانوادههايي متولد و بزرگ شدهايم كه معناي اعتماد به نفس را بدرستي به ما
نياموختهاند و همين كمبود اعتماد به نفس دردسرساز شده است. بعضي هم اين
نوع طرز فكر را ميپسندند و هميشه خودشان را منفي ميبينند. اين گروه
دلايلي هم براي اين طرز فكر دارند؛ ظاهر فيزيكي نامناسب، اخلاق ناپسند و...
البته افرادي هم هستند
كه بيدليل خودشان را آدمي وحشتناك ميبينند و بدون اينكه دليل خاصي وجود
داشته باشد، دهها و صدها عيب پيدا ميكنند و به اين بهانه از خودشان متنفر
ميشوند.
اما نكته مهم اين است كه
بدانيم تحقيقات نشان داده است كساني كه خودشان را دوست ندارند، نميتوانند
شاد باشند. بنابراين مشخص است كه اين حس تا چه حد مهم است و چه نقش مهمي
در زندگي ما دارد.
چرا خودتان را دوست نداريد؟
افرادي كه حس خوبي نسبت
به خودشان ندارند، هميشه فكر ميكنند همه خصوصيات آنها منفي است، در حالي
كه اگر كمي بيشتر دقت كنند متوجه اشتباه بودن اين طرز فكر ميشوند. پس اگر
شما هم چنين حسي داريد، يك بار از خودتان بپرسيد دقيقاً چه چيزي در شما
وجود دارد كه آن را دوست نداريد يا نميپسنديد؟
پاسخ اين سوال براي
افراد مختلف متفاوت است؛ برخي از ظاهرشان ناراضي هستند، گروهي ناتوانيهاي
مربوط به كار را دليلي براي اين حس ميدانند و عدهاي هم اخلاقهاي خاص
خودشان را نميپسندند. البته براحتي ميشود دهها و صدها مورد ديگر هم به
اين فهرست اضافه كرد. اما چيزي كه مهم است ناديده گرفتن نكات مثبت و كنار
گذاشتن آنهاست. اين افراد معمولاً براحتي جنبههاي مثبت شخصيت خود را
فراموش ميكنند و تنها روي نكات منفي متمركز ميشوند.
اما واقعيت اين است كه اين گروه ارزش واقعي نكات
مثبت و منفي را نميدانند؛ گاهي موضوعي كماهميت براي اين افراد تا حدي مهم
ميشود كه زندگي آنها را تحت تاثير قرار ميدهد. پس مهم است كه ارزش واقعي
هر چيزي را بدانيم و بر اساس آن عمل كنيم.