هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

هر‌ شكست پلي به سوي پيروزي است
سه شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۰ ساعت 0:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
مثل بازي شطرنج مي‌ماند، يك حركت از شما، يك حركت از او. شما هر روز يك راه‌حل تازه براي نجات او پيدا مي‌كنيد و او هر روز از چنگ‌تان مي‌گريزد و حاصل تلاش‌هاي‌تان را به باد مي‌دهد.

شما دوستش داريد، او يكي از اعضاي خانواده‌تان است؛ پدرتان، همسرتان، فرزندتان يا... او شما را دوست دارد، شما يكي از اعضاي خانواده‌اش هستيد؛ فرزندش، همسرش، پدرش يا....

گاهي وقت‌ها كه خودش مي‌شود، مي‌گريد، مي‌گويد زجر مي‌كشد و التماس مي‌كند نجاتش بدهيد اما وقتي خودش نباشد، حرمت‌تان را مي‌شكند، گيج، آشفته، خشن و خطرناك مي‌شود و دنيا را روي سرتان خراب مي‌كند. اين حكايت تكراري دست‌كم 2 ميليون خانواده ايراني است كه هر كدام يك عضو معتاد دارند و روش‌هاي مختلفي را براي ياري رساندن به او امتحان مي‌كنند و وقتي روش‌هايشان شكست مي‌خورند به خودشان نهيب مي‌زنند «هر شكست، پلي به سمت پيروزي است.»

اين صداي خطر است كه مي‌شنويد

شايد بهتر باشد پيش از آن كه سراغ گفتن از بايد‌ها و نبايد‌هاي برخورد با عضو معتاد خانواده برويم درباره برخي نشانه‌هاي اعتياد توضيح بدهيم. جالب است بدانيد بسياري از خانواده‌هايي كه عضوي معتاد دارند اعتراف مي‌كنند پيش از تشخيص اعتياد او از علائم اعتياد بي‌خبر بوده‌اند. ما نشانه‌هاي اعتياد را در قالب 17 پرسش به شما معرفي مي‌كنيم و هر بار كه پاسخ شما به يكي از اين پرسش‌ها مثبت است بايد درصد شك‌تان را نسبت به معتاد بودن طرف مقابل بالاتر ببريد. البته گاهي امكان دارد پاسخ شما به بسياري از اين پرسش‌ها مثبت باشد، اما طرف مقابل اعتياد نداشته باشد، براي مثال شايد قرمزي چشم‌هاي او به دليل آلرژي است يا اگر گوشه‌گير و بي‌حوصله است مشكلي شخصي در محل كار يا تحصيلش دارد يا دچار افسردگي شده است و بايد هرچه سريع‌تر به مشاور مراجعه كند با اين حال در بسياري از مواقع اگر پاسخ به چندين پرسش از ميان اين پرسش‌ها مثبت باشد، بايد نگران شويد و بيشتر درباره احتمال معتاد بودن طرف مقابل تحقيق كنيد.

- در جيب‌هاي او يا زباله‌ها يا اتاقش، سنجاق قفلي با آثار حرارت ديدگي، فندك اتمي، سرنگ، كاغذ آلومينيومي، پايپ، لوله خودكارهاي خالي، لامپ‌هاي خالي شده، قاشق خميده شده و.... پيدا كرده‌ايد؟

- مدتي است پول و اشياي قيمتي در خانه ناپديد مي‌شوند؟

- اصرار دارد از شما پول قرض بگيرد يا در حالي كه پول تو جيبي‌اش از نظر شما كافيست مي‌خواهد آن را بيشتر كنيد؟

- گاهي وقت‌ها تلو تلو مي‌خورد و كنترلي بر حركاتش ندارد؟

- چشم‌هايش سرخ مي‌شوند؟

- رنگ صورت و لب‌هايش تغيير كرده است؟

- حمام‌ها و دستشويي‌هايش بيشتر از حد معمول طول مي‌كشد؟

- بدون تجويز پزشك از قطره‌هاي چشمي كه قرمزي چشم را برطرف مي‌كنند استفاده مي‌كند؟

- مدتي است اتاقش بوي غير طبيعي عطر مي‌دهد؟

- لباس‌ها يا بدنش بويي غير طبيعي دارند؟

- نگاه كردن او تغيير كرده است، براي مثال گاهي وقت‌ها مدتي طولاني به شما يا جايي زل مي‌زند اما در نگاهش مفهوم خاصي نيست و مات به نظر مي‌رسد؟

- دچار اختلالات خواب شده است مثلا شب‌ها تا صبح بي‌خواب است و روزها دائما چرت مي‌زند؟

- تغييرات رفتاري او زياد شده است؟ منظور ما از تغييرات رفتاري در اين پرسش كارهايي مانند تلاش براي متوقف كردن فعاليت‌هاي روزمره مثل حاضر شدن در كلاس‌هاي درسي يا ورزشي، بي‌علاقگي به نشست و برخاست با اعضاي خانواده، گوشه‌گيري، كم‌حرفي، پرخاشگري و بي‌توجهي به نظافت شخصي و بي انضباطي است.

- روي بدنش آثاري از تزريق يا سوختگي ديده مي‌شود؟

- در مدتي كوتاه بيش از حد لاغر و ضعيف شده است؟

- دايره دوستانش تغيير كرده است و ترجيح مي‌دهد كسي از محتواي تماس‌هاي تلفني‌اش با خبر نشود؟

- برخي مواقع مردمك چشم‌هايش بدون كم و زياد شدن نور، تغيير اندازه مي‌دهند و همزمان خلق و خويش هم دگرگون مي‌شود؟

نبايد‌ها را به خاطر بسپريد

شماري از رفتارهاي غلط وجود دارند كه اگر خانواده‌هاي معتادان مرتكب آنها شوند بيمارشان بيشتر درگير اعتياد مي‌شود، سخت‌تر ترك مي‌كند و حتي اگر در حال ترك كردن باشد فرآيند ترك او با مشكل مواجه مي‌شود.

ما براي توضيح درباره هر يك از اين رفتارهاي نادرست در قبال معتادان، آنها را در قالب مثال‌هايي از واكنش‌هاي يك خانواده كوچك در مواجهه با اعتياد فرزندشان برايتان توضيح مي‌دهيم و مرجع ما در اين بخش، كتابي به نام «سفر اميد» است كه راهنمايي جامع براي خانواده‌هاي معتادان در حال ترك به حساب مي‌آيد.

در پرونده مشاوره آقا و خانم الف نوشته شده كه فرزند آنها از نخستين سال ورود به دانشگاه درگير اعتياد شده است. وضع زندگي او و فشارهايي كه به خانواده مي‌آورد، پدر و مادرش را نااميد كرده است. آنها مايلند پسرشان ترك كند اما راه درست را برخورد با او نمي‌دانند و به همين دليل راه‌هايي را امتحان كرده‌اند كه همگي محكوم به شكست بوده‌اند.

اشتباه اول ـ انكار اصل قضيه: اولين واكنش خانواده الف انكار اصل قضيه بود. آنها منكر معتاد بودن پسرشان شدند.

هر بار چشم‌هايش از خماري روي هم رفت گفتند «طفلكي حتي شب‌ها هم درس مي‌خواند و به همين خاطر هميشه خواب‌آلود است»، هر بار از شدت نشئگي زمين خورد، گفتند «از خستگي و پركاري است»، هر بار پولي در خانه گم شد، گفتند «از‌حواس‌پرتي خودمان است»، با هركدام از بستگان كه درباره اعتياد پسرشان هشدار دادند قطع رابطه كردند، هر بار سرنگ يا سوزني در اتاقش پيدا كردند بدون اين كه به هم چيزي بگويند آن را دور انداختند و حتي تصميم گرفتند براي او همسري اختيار كنند و به خواستگاري رفتند؛ خواستگاري كه در تمام مدت آن، پسرشان به قول خودشان از خستگي، چرت مي‌زد !

آنها مثل بيشتر خانواده‌هاي معتادان، دچار نوعي شوك و ناباوري شده بودند، اين همان حالتي است كه گاهي در كساني كه عزيزي را از دست مي‌دهند هم ديده مي‌شود، يعني آنها تا مدتي مرگ عزيزشان را انكار مي‌كنند و بعد ناگهان به خود مي‌آيند و عزاداري را آغاز مي‌كنند.

اشتباه دوم- تو مقصري!: مقصريابي هم يكي از واكنش‌هاي معمول خانواده‌هاي معتادان است. آقا و خانم الف، از وقتي باور كردند فرزندشان معتاد است شروع به متهم كردن يكديگر كردند. «اگر تو روش درست زندگي را به او ياد داده بودي...»، «اگر وقت بيشتري صرفش مي‌كردي...»، «اگر برايش يك رفيق خوب مي‌شدي...» و... شايد همه اين اگر‌ها درست باشد، شايد اگر واقعا والدين وقت بيشتري صرف فرزندشان مي‌كردند، شايد اگر مهارت‌هاي زندگي كردن را به او مي‌آموختند و شايد اگر دوستان مناسبي برايش بودند او هيچ وقت معتاد نمي‌شد اما گفتن اين حرف‌ها در اين شرايط كه او نياز به كمك فوري دارد جز اين كه به جر و بحث‌هاي طولاني ميان آقا و خانم الف منجر شود و فرصت اقدام به موقع را براي حل مشكل از آنها بگيرد چه حاصلي دارد؟

خانواده الف، علاوه بر مقصر دانستن يكديگر، ناخودآگاه به روش ديگري هم رو آورده‌اند كه آن هم جزو واكنش‌هاي معمول خانواده‌هاي معتادان است. آنها دائما خودشان را در خفا سرزنش مي‌كنند. اين سرزنش‌ها به حدي زياد شده كه توانايي فكر كردن و تصميم‌گيري صحيح را از آنها گرفته است. چنين واكنشي حتي در همسران معتادان نيز ديده مي‌شود. در برخي جلسات مشاوره آنها با تاثر مي‌گويند «كوتاهي كردم، اگر همسر بهتري برايش بودم شايد...»

برخلاف اين باورها اگرچه ممكن است هر يك از ما در روابط‌مان با فرزند، پدر، مادر و همسرمان اشتباهاتي كنيم، دليل اصلي اعتياد طرف مقابل محسوب نمي‌شويم و چه بسا، ميليون‌ها نفر ديگر در دنيا در شرايطي شبيه عضو معتاد خانواده ما قرار گرفته‌اند اما درگير اعتياد نشده‌اند و راه‌هاي ديگري را براي حل مشكلات، تسكين دادن يا سرگرم كردن خود برگزيده‌اند.

آقا و خانم الف، فقط خودشان را متهم نمي‌كنند آنها زمان‌هايي را نيز صرف متهم كردن پسرشان مي‌كنند «تولياقت امكاناتي را كه در اختيارت گذاشته بوديم نداشتي»، «تو به اندازه همسن و سال‌هايت اراده و اعتماد به نفس نداشتي»، «تو باعث سرشكستگي خانواده شده‌اي و وجودت بدنام‌مان كرده است» و... اين حرف‌ها هم شايد درست باشند، به هر حال او از امكاناتي كه در اختيارش بوده بهره كافي نبرده و فريب خورده است در حالي كه خيلي از همسن و سال‌هايش گمراه نشده‌اند. اين هم حقيقت دارد كه اعتياد او، خانواده را مطرود و منزوي كرده، اما گفتن اين حرف‌ها هم بيهوده است، آنها با بيان اين مسائل، فقط فرزند معتادشان را بيش از پيش تحقير مي‌كنند و اميد و انگيزه بازگشت و تغيير دادن شرايط نامطلوب را از او مي‌گيرند.

اشتباه سوم- ‌گروكشي عاطفي: آقا و خانم الف به پسرشان مي‌گويند «اگر ما را دوست داري بايد همين الان مواد مخدر را براي هميشه كنار بگذاري در غير اين صورت نشان داده‌اي كه علاقه‌اي به خانواده‌ات نداري »، آنها واقعا باور نمي‌كنند كه ترك اعتياد تابع راه و روش است، به زمان نياز دارد و فرآيند ترك اعتياد با فيلم‌هايي كه نشان مي‌دهند كسي در چند ساعت مي‌تواند مواد مخدر را كنار بگذارد، زمين تا آسمان فرق دارد.

اين حركت آنها نه تنها پسر معتادشان را وادار به ترك نمي‌كند بلكه چنان او را مضطرب و دلنگران مي‌كند كه بيشتر از گذشته مواد مخدر مصرف مي‌كند چراكه يك معتاد، راه حل همه مشكلات را در مصرف مواد مخدر مي‌داند، حتي راه حل كاهش اضطراب را!

اشتباه چهارم ـ باج دهي: چندي پيش پسر خانواده الف پس از مدتي ناپديد شدن، به خانه برگشت و به مادرش گفت قصد دارد اعتيادش را كنار بگذارد. به اين ترتيب همه اعضاي خانواده، با شادي مشغول فراهم كردن مقدمات سم‌‌زدايي‌اش بودند كه پسر گفت بايد به او پولي بدهند تا بتواند براي آخرين بار مواد مخدر مصرف كند و پس از آن ترك كند، او تاكيد كرد كه اگر پولي به او ندهند، قيد ترك را مي‌زند.

در اين شرايط خانم الف بشدت منقلب شد و بلافاصله پول لازم براي خريد مواد مخدر را در اختيارش گذاشت اما خيلي زود پشيمان شد، چون فهميد اين روش تازه پسرش براي سركيسه كردن آنهاست. اين اولين و آخرين باري نبود كه پسر خانواده الف، از آنها باج‌خواهي كرد، حالا او ياد گرفته است كه گاهي وقت‌ها آنها را تهديد كند كه اگر پولي به او ندهند، با سر و صدا كردن، آبرويشان را جلوي همسايه‌ها مي‌برد يا براي تهيه‌‌اش، به فاميل مراجعه مي‌كند يا خانه را ترك مي‌كند و كارتن خواب مي‌شود و...

اشتباه پنجم ـ سم‌زدايي و ديگر هيچ: خانواده الف تا‌كنون مبالغ كلاني را خرج سم زدايي‌هاي پسرشان كرده‌اند، به نظر آنها همين كه مواد مخدر از جسم او پاك شود يعني ديگر معتاد نيست، اما طول پاك ماندن فرزند آنها پس از هر بار سم‌زدايي كمتر از يك هفته است! خانم و آقاي الف دقيقا نمي‌دانند دليل بازگشت‌هاي مكرر پسرشان چيست.

آنها نمي‌دانند كه اولين گام براي كمك به يك معتاد شناخت صحيح خانواده از مساله اعتياد است. برخي از خانواده‌هاي معتادان بر اين باورند كه اعتياد صرفا يك مشكل فيزيكي است يعني جسم معتاد به مواد مخدر عادت كرده است و اگر مواد از آن پاك شود، بهبود خواهد يافت اما ماجراي اعتياد، بسيار پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست.

مشكلات تربيتي معتادان معمولا مربوط به مهارت‌هاي زندگي مي‌شود كه آنها را نياموخته‌اند. اين مهارت‌ها به افراد كمك مي‌كنند در برابر مشكلات زندگي به جاي مصرف مواد مخدر، راه‌حل‌هاي درست را انتخاب كنند و خود را نبازند. اين بخش از مشكلات نيز با شركت در جلسات گروه‌هاي همسان و مشاوره‌هاي پس از ترك قابل حل است.

ضرر اجتماعي حاصل از اعتياد براي معتاد، برچسب خوردن است كه حتي پس از بهبود يافتن هم به قوت خود باقي مي‌ماند و بايد از طريق حمايت‌هاي اطرافيان از بين برود.

به هر يك از وجوه اعتياد كه فكر كنيد نمي‌توانيد نقش خانواده را منكر شويد، اگر خانواده‌اي نخواهد معتاد را به شركت در جلسات گروه‌هاي بهبوديافتگان و مشاوره با روانشناس و روانپزشك ترغيب كند، اگر خانواده با حمايت از بهبود يافته او را بار ديگر با وجهه‌اي شايسته به جامعه معرفي نكند و اگر شرايط مناسب محيطي براي بهبود يافته فراهم نشود، نبايد اميدي به پاك ماندن معتاد داشت.

اشتباه ششم- زن بگيريم، خوب مي‌شود: گفتيم كه آقا و خانم الف براي پسرشان به خواستگاري رفتند. آنها حتي وقتي به ناچار موضوع را پذيرفتند هم، به خواستگاري رفتن‌هايشان ادامه دادند و بالاخره دختري به آنها جواب مثبت داد بي‌آن‌كه بداند خانواده الف و پسرشان، بزرگ‌ترين مشكل زندگي‌شان را از او پنهان كرده‌اند، شما اگر جاي آن دختر بوديد چه مي‌كرديد‌وقتي مي‌فهميديد قرباني دروغگويي والدين همسرتان شده‌ايد و آنها از ترس سنگيني مسووليتي كه روي دوش‌شان بوده است آن را به گردن شما انداخته‌اند و فرار كرده‌اند؟

به هر حال برخلاف باور آقا و خانم الف، وضع پسرشان با زن گرفتن بهتر نشد و چه بسا زندگي 2 نفره پر از جدال و تنفر آن دو، حال او را بدتر از گذشته كرد.

اشتباه هفتم- خودفراموشي: ترك، بازگشت، ترك، بازگشت، ترك، بازگشت و... خانواده الف ده‌ها بار اين چرخه را طي كرده‌اند و حالا عاصي شده‌اند. آنها به جام‌هايي پر از خشم و نفرت نسبت به معتادشان تبديل شده‌اند و تصميم گرفته‌اند او را به حال خود رها كنند اما پسرشان مثل زنجيري جدا نشدني به آنها پيوند خورده است.

بنيان خانواده الف به واسطه پسرشان از هم گسسته شده است. اين زوج خودشان را به كلي باخته‌اند. پدر، غمش را در پرخاشگري و خشمش نشان مي‌دهد و افسردگي شديد مادر در گوشه‌گيري، اشك‌ريزي‌هاي مداوم، كم غذايي و بيماري‌هاي جسمي بي‌درمان ظاهر شده است.

هر دو نفر، بشدت نياز به روانشناس و روانپزشك دارند اما به جاي مراجعه به آنها، در شرايط ناخوشايندشان باقي مانده‌اند و تسليم اوضاع شده‌اند. با اين حساب چه طور مي‌شود از آ‌نها انتظار داشت براي نجات معتادشان اقدامي كنند وقتي خودشان ناتوان و ضعيف هستند و نياز به كمك دارند؟

اشتباه هشتم- ادامه زندگي انفرادي زير سقف مشترك: شيوه زندگي آقا و خانم الف اشكالات زيادي دارد. براي نمونه، همه فعاليت‌هاي آنها انفرادي است. در اين خانواده، هركس به مهماني‌هاي خاص خودش مي‌رود، تفريحات خاص خودش را دارد و...

در واقع خانواده الف، يك خانواده واقعي نيست بلكه مجموعه‌اي با 3 فرد غير وابسته به هم است كه دست تقدير آنها را زير يك سقف جمع كرده است ! غافل از اين كه‌جدايي آنها از هم، يكي از دلايل رها شدن پسرشان و اعتياد اوست.

سنت‌سازي اصطلاحي است كه ما خودمان آن را ساخته‌ايم اما روشي كه اين نام را برايش برگزيده‌ايم معمولا از سوي مشاوران خانواده به خانواده‌هاي معتاداني كه در حال درمان هستند يا تا حدودي بهبود يافته‌اند پيشنهاد مي‌شود. منظور ما از سنت‌سازي ايجاد يك سنت خانوادگي براي عضو بيمار خانواده است.

در سنت‌سازي، خانواده معتاد بايد فعاليت‌هاي مشترك جديدي براي محيط خانوادگي‌شان تعريف كنند، فعاليت‌هايي مانند غذا خوردن دسته جمعي در پارك در يكي از شب‌هاي هفته، كوهپيمايي دسته جمعي، مهماني‌هاي خانوادگي و... اما دقت كنيد كه براي اين فعاليت‌ها بايد روزهاي مشخصي از هفته در نظر گرفته شوند و اعضا موظف باشند از آن تبعيت كنند.

شركت كردن معتادي كه مراحل ترك را طي مي‌كند يا بهبود يافته است، در فعاليت‌هاي خانوادگي به پاك ماندن او كمك مي‌كند چرا كه به اين ترتيب او زمان بيشتري را با خانواده مي‌گذراند، فرصت كمتري براي تنها ماندن يا معاشرت با دوستان ناب پيشينش دارد و البته خاطراتي خوش از اوقات با خانواده بودن در ذهنش نقش مي‌بندد.

مسائل زندگي‌تان را چطور حل مي‌كنيد؟

آيا مي‌توانيد تشريح كنيد كه به طور كلي مراحل فكر كردن و تصميم‌گيريتان براي حل يك مشكل چگونه است؟

هيچ زندگي‌اي بي‌مشكل نيست و وقتي خانواده‌اي درگير اعتياد يكي از اعضايش مي‌شود مشكلاتش مضاعف خواهند شد، در اين شرايط اعضاي خانواده انواع مشكلات را از خشونت‌هاي خانگي تا مشكلات مالي و طرد شدگي اجتماعي تجربه مي‌كنند و ناچارند براي هر يك چاره‌اي بينديشند.

اما حل مساله بخصوص براي خانواده‌هاي معتادان كاري دشوار و چالش برانگيز است و دقيقا به همين دليل است كه بسياري از آنها نمي‌توانند نقشي موثر در درمان معتادشان داشته باشند و اعتياد به آساني از هم متلاشي‌شان مي‌كند.

بي‌خيال شدن در برابر مشكلات و انكار آنها؟ كنار آمدن با مسائل و چشم‌پوشي از آنها؟ گوشه‌اي نااميد به تماشاي وضعيت نشستن و پذيرش شرايط يا به دوش گرفتن بار زندگي به تنهايي؟ هيچ‌كدام از اين روش‌ها، شيوه درست حل مشكلاتي كه به واسطه اعتياد يكي از اعضاي خانواده با آنها درگير مي‌شويد نيستند.

ما در پايان اين مقاله شيوه صحيح حل يك مشكل خانوادگي را به شما هديه مي‌دهيم. در اين روش، در گام نخست بايد به اين عقيده ايمان بياوريد كه اگر مشكلي وجود دارد پس حتما راه حلي هم براي آن وجود دارد، اما براي كشف راه حل‌ها بايد بردبار بود و مسلما بايد وقت صرف كرد.

در گام دوم، مشكل را تشخيص دهيد و تعريفي دقيق و مشخص از آن داشته باشيد چرا كه گاهي ما عوارض جانبي يك مشكل را با خود آن، اشتباه مي‌گيريم.

در گام سوم همه راه‌حل‌هاي احتمالي را شناسايي كنيد، اين كار وظيفه شما به تنهايي نيست بلكه اعضاي خانواده را هم ترغيب به فكر كردن و تلاش كنيد و حتي اگر لازم است از كساني كه در اين حوزه آگاهي بيشتري دارند مانند مشاوران كمك بخواهيد.

در گام چهارم، همه راه‌حل‌هايي را پيدا كرده‌ايد در جمع خانواده مطرح كنيد و با رأي جمعي بهترين را برگزينيد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، تست و مطالب روانشناسی