هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

بادمجان دور قاب چین ها
جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹ ساعت 1:18 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

نام بیماری: چاپلوسی

یكی از رذایلی كه در اثر انحراف قوه شهویه اثرات ناگواری بر زندگی دینی و دنیایی شخص می گذارد و او را از نظرها ساقط و از درجه اعتبار پایین میآورد چاپلوسی و تملقهای بیجایی است كه شخص مرتكب آن شده و آبرو و حیثیت خود را به حراج می گذارد كه این خود نشان از شرك خفی در نهاد او دارد.

تعریف این بیماری

جوهری در صحاح میگوید: رجلٌ مُلِق. یعنی چیزی را میگوید که قلباً به آن اعتقاد ندارد.1 البته این قول، تفسیر به لازم أعم است که با زبان میباشد و معنای دقیق آن چنین است: اظهار لطف و محبت و دوستی که با خضوع مخلوط شده باشد با آنکه در قلب چنین نیست.2 تعریف و تمجیدهای بیموردی که از دیگری میشود نشان از خفت و خواری چاپلوس و مبتلا شدنش به شرکی است که ثمره آن در اعمال و رفتار وی ظهور پیدا کرده، ننگ و عار را برای او به ارمغان آورده است.

عوامل بیماری زا

هدف انسانی كه طالب رضا و خشنودى مردم است و توجه به جلب نظر و قلوب مردم دارد، آن است كه آنها را مؤثر در امورى مى‏داند كه مورد طمع اوست. مثلا كسانى كه پول پرست و مال دوست هستند، پیش ارباب ثروت خاضع بوده از آنها تملق میگویند و برای آنها فروتنى مینمایند و كسانى كه طالب ریاست و احترامات ظاهری هستند از مریدان و پیروان خود تملقها کرده، فروتنیها مینمایند تا قلوب آنها را به هر ترتیبى که هست به سوی خویش جلب كنند اما در مقابل کسانی هستند كه با ریاضات شرعیه خود را تربیت كرده، طالب رضاى حق‏اند و زینتهای دنیا آنها را نلرزانده، در ریاست، طالب رضاى حق هستند و هنگامی که زیر دستند حقجو و حق طلب بوده همچون آدمهای شریف گذران عمر میکنند.3 البته ناگفته نماند که گاهی شیطان افراد را به بهانه تواضع به این بلیه دچار کرده مشغولشان میکند و حال آنکه مابین آن دو فاصله هاست: تواضع مبدأش علم به خدای تعالی و نفس بوده، غایتش هم خدا است یا كرامت خدا و نتیجه‏اش كمال نفسانى است. درحالی که تملّق، مبدأش شرك و جهل بوده، غایتش نفس است و ثمره‏اش خفّت و خوارى میباشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خودخواهی سیراب شده است.4

متأسفانه گاهی، عادت بعضی از مردم شده است كه چرب زبانى و تملّق را دلیل بر مردم‏دارى و حسن خلق تلقّى كرده، خلاف آن را نشانه حقارت و كم ارزشى و نبود شخصیّت میپندارند.5

یكی از رذایلی كه در اثر انحراف قوه شهویه اثرات ناگواری بر زندگی دینی و دنیایی شخص می گذارد و او را از نظرها ساقط و از درجه اعتبار پایین میآورد چاپلوسی و تملقهای بیجایی است كه شخص مرتكب آن شده و آبرو و حیثیت خود را به حراج می گذارد كه این خود نشان از شرك خفی در نهاد او دارد

علایم و آثار بیماری تملق

مهمترین اثر این است كه ملكه اخلاص را از كف داده و چشم نیاز به عنایت و بخشش مخلوقی همچون خود میدوزد كه حكایت از شرك پوشیده و خفی وی میكند. چرا كه وی در توحید افعالی دچار مشكل شده است و دیگران را مؤثر در امور جاری در عالم میبیند.

گاهى خود را برده پستى مى‏نمایاند تا از متاع او چیزى نصیبش گردد. در تملّق بى‏سروپائى هزار دروغ میگوید، تا قلب او را به دست آورد كه نتیجهای جز خواری و ذلت خود و احساس شخصیتی كاذب و توخالی در نوع تعریف شدگان به بار نخواهد گذاشت كه نتیجه آن، برهم خوردن تعادل جامعه و رفتن آن بسوی حالتی دروغین و مسموم خواهد بود.

انواع چاپلوسی

گفته شد که منشأ تعریف و تمجیدهای نادرست از مردم، دوری از حق و غوطهور شدن در منجلاب دنیا و مادیات است اما باید متذکر شویم که نوعی تملق هم هست که نه تنها ناپسند نبوده بلکه ممدوح و گوارا است و در دعاها و روایات ما به آن اشاره و ترغیب شده است وآن چاپلوسی و تملق کردن به هنگام راز و نیاز با خدا است. البته چنین عرض حاجتی به بارگاه دوست، لطیف نمودن معانى تضرع، توسل و تسلیم می باشد.6

خداوند به حضرت عیسى علیه السّلام وحى نمود: «عیسى مانند غریق غمزده‏اى كه یاورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برایم خوار كن و در خلوت بسیار بیاد من باش و بدان من با چاپلوسى كردن تو خوشحال مى‏شوم. با زنده دلى و نشاط این عمل را انجام بده و صداى غمناك خود را به من برسان».7

درمان چاپلوسی
توبه

برای علاج این خصلت ناپسند باید در دو میدان قدم زد: اول اینكه شخص چاپلوس در آثار و مفاسد این صفت خوب بیاندیشد و با خود بنگرد كه آیا میارزد در عوض مال یا جاه و مقامی كه بر فرض اثرگذاری چاپلوسیاش نصیب او میشود بین خدا و خلق خدا، خود را ذلیل و خوار كند و در وادی شرك داخل شود كه عقاب و رسوایی هر دو جهان را در پیخواهد داشت.

باید با یاد حق تعالى دل را از ظواهر فریبنده دنیا منصرف كند و تمام جهان و جهانیان را از نظرش بیاندازد و دلبستگى به احدى غیر از حق پیدا نكند و خود را به واسطه آنها بزرگ و بزرگوار نشمارد و هر چه غیر از حق و آثار جمال و جلال او است در نظرش كوچك باشد و این خود، منشأ تواضع براى حق و به تبع آن براى خلق میگردد. زیرا كه خلق را نیز از حق میبیند و این خود، منشأ عزّت نفس و بزرگوارى او می­شود؛ دیگر مقابل كسی سر خفت و خواری كج نمیكند و تملق هر بی سروپایی را به جان نمی خرد. از طرفی باید روح قناعت را در خود پرورش داده و شكوفا سازد چون «هر كه بناى قناعت بگذارد، براى گذران زندگی به زحمت نمى‏افتد(هر چند عیالمند باشد) در نتیجه ازاحتیاج به مردم خلاص مى‏شود و از چاپلوسى و تملّق ناكسان، فراغت مى‏یابد و در نزد خالق و خلق، عزیز مى‏گردد»8 و همانطور كه امیرالمؤمنین علی السلام فرمودند فقر و ناداری را بر تملق دیگران برگزیند.9

اگر چاپلوسی او برگرفته از عادات و رسوم نادرست رایج بین مردم كه آن را مردم داری میپندارند باید كمر همت ببندد و حق را هدف خود قرار دهد و این رسم نادرست را به هیچ انگارد و در این كار از هیچ نیروئى بیم و هراس نداشته باشد و از مذمّت و سرزنش مردم نهراسد.10

این صفت خبیثه -که به زبان آوردن مطالبی است در مورد دیگران، درحالی که به آن اعتقادی ندارد- نهری است جاری از دریای وسیع محبت دنیا و خصلتی است به ودیعه گرفته شده از خصلتهای سگان، چرا که آداب سگان است كه در انتظار لقمه‏اى دُم خود را مى‏جنبانند و تملق و چاپلوسى مى‏كنند.11

تبیان



:: موضوعات مرتبط: دين و انديشه