از حضرت پیغمبر ـ صلّی
الله علیه و آله و سلّم ـ روایت شده است كه: «خدای ـ تعالی ـ فرمود: هر كه
اهانت برساند به یكی از دوستان من، پس كمر به مبارزهی با من بسته است».1
و در حدیث دیگر از آن سرور منقول است كه: «پروردگار عالم ـ جل شأنه ـ
فرمود: به تحقیق كه با من جنگ كرده است هر كه ذلیل كند یكی از بندگان مؤمن
مرا».2
و از حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ مروی است كه: «هر كه پست و
حقیر كند مؤمنی را ـ خواه مسكین باشد و خواه غیر مسكین ـ خدای ـ تعالی ـ
باز نمیایستد از پست كردن و دشمنی او، تا رجوع كند از آنچه به آن مؤمن
كرده است.»3 و احادیث در این خصوص بسیار است.
و هر كه نسبت میان خدا و بندهی او را فی الجمله ادراك كند، و ربط خاصی
كه میان خالق و مخلوق است بفهمد، میداند كه اهانت بنده، اهانت مولای اوست،
و تحقیر مخلوقی، فی الحقیقه تحقیر خالق اوست. و همین قدر در مذمت این عمل
كافی است.
پس بر هر عاقلی واجب است كه پیوسته متذكر این معنی بوده باشد، و اخبار و
آثاری را كه در مذمت اهانت بندگان خدا وارد شده در نظر داشته باشد، و آنچه
در خصوص مدح و تعظیم ایشان رسیده است نصب العین خود نماید، و خود را از
این عمل (كار) قبیح باز داد تا موجب رسوایی او در دنیا و آخرت نگردد.
و از جملهی اموری كه انسان را به اكرام و تعظیم مردم وا میدارد، آن است
كه به تجـربـه ثـابـت شده است كـه: هر كه به هر نظری مردم را میبیند، مردم
نیز به آن نظر به او نگاه میكنند و او را میبینند
تعظیم و احترام كردن به بندگان خدا و فضیلت آن
و مخفی نماند كه ضدّ این صفت، كه اكرام و تعظیم و احترام داشتن بندگان
خدا بوده باشد، از شریفترین عملها و با فضیلتترین كارها است.
و در حدیث قدسی وارد شده است كه: «حق ـ سبحانه و تعالی ـ فرمود كه: باید ایمن شود از غضب من هر كه اكرام كند بندهی مؤمن مرا».4
و از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ روایت شده است كه: «هیچ
بندهای از امت من نیست كه نیكویی و نرمی كند با برادر مؤمن خود، به نوعی
از ملاطفت، مگر این كه خدا از خدمهی بهشت خدمتكار از برای او مقررّ
میفرماید.»5
و از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ مروی است كه: «هر كه ذلت را از روی
برادر مؤمن خود بردارد، خدای ـ تعالی ـ ده حسنه برای او مینویسد، و هر كه
بر روی برادر مؤمن خود تبسم كند، خدای ـ تعالی ـ از برای او حسنه ثابت
كند.»6
و فرمود: «هر كه برادر مؤمن خود را تحسین كند، خدای ـ تعالی ـ تا روز قیامت برای او تحسین مینویسد.»7
و فرمود: «هر كه نزد برادر مسلم خود آید و او را گرامی دارد، خدای تعالی را گرامی داشته است.»8
روزی آن حضرت به اسحق بن عمار فرمود كه: «ای اسحق! به دوستان من هر قدر
توانی احسان كن، كه هیچ مؤمنی احسان به مؤمنی نكرد و اعانت او ننمود مگر
اینكه صورت ابلیس را خراشید، و دل او را مجروح ساخت.»9
و از جملهی اموری كه انسان را به اكرام و تعظیم مردم وا میدارد، آن
است كه به تجربه ثابت شده است كه: هر كه به هر نظری مردم را میبیند، مردم
نیز به آن نظر به او نگاه میكنند و او را میبینند.
آری، هر كس هر چه میكارد درو میكند.
همینت پسند است اگر بشنوی كه گر خار كاری سمن10 ندروی
و بدان كه ـ همچنان كه مذكور شد ـ گرامی داشتن و عزت دادن جمیع طبقات
مردم، به قدری كه سزاوار ایشان است از جملهی اعمال پسندیده است. و شایسته
است كه انسان بعضی از اصناف مردم را به تعظیم و اكرام بیشتری اختصاص دهد، و
از آن جمله اهل علم و فضل و صاحبان ورع و تقوی است، زیرا در احادیث بسیار
تأكید زیاد در اكرام و تعظیم این دو طبقه جلیله وارد شده است.
احترام پیران
پدر ،مادر ،احترام ،روایت
و از آن جمله پیران و ریش سفیدان اهل اسلام است، كه گرامی داشتن و احترام زیاد ایشان بر جوانان لازم و حتمی است.
و حضرت پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود كه: «هر كه مراعات
كند برتری بزرگتر از خود را به جهت زیاد بودن سن او، و احترام كند او را،
خدای تعالی او را از ترس روز قیامت ایمن میگرداند.»11
و از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده است كه: «بزرگ شمردن بزرگان
پیر، و تعظیم آنان، تعظیم و بزرگ شمردن خداست.»12 و فرمود كه: «از ما نیست
هر كه احترام نكند پیران ما را، و رحم نكند بر بچههای ما».13
و از جملهی كسانی كه زیادتی احترام به ایشان سزاوار است، بزرگ طایفه و
بخشنده طایفه است. و حضرت پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود
كه: «هرگاه كریم قوم، و بزرگ ایشان بر شما وارد شود، اكرام او كنید.»14
و حضرت پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود كه: «هر كه مراعات
كند برتری بزرگتر از خود را به جهت زیاد بودن سن او، و احترام كند او را،
خدای تعالی او را از ترس روز قیامت ایمن میگرداند.»
احترام سادات
و از جملهی طوایفی كه زیادتی تعظیم و اكرام ایشان لازم، و احترام ایشان
حتمی است، سلسلهی جلیلهی سادات علویه است، كه دوست داشتن و محبت ایشان،
اجر رسالت و مزد نبوت است.
و از حضرت رسالت پناهی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مروی است كه:
«شفاعت من ثابت است از برای هر كه اعانت كند ذرّیّهی مرا به دست یا زبان
یا با مال خود.»15
و فرمود: «چهار نفر را من شفاعت خواهم نمود در روز قیامت، اگر چه به قدر گناه تمام اهل دنیا را آورده باشند:
یكی: آنكه اكرام كند ذرّیّهی مرا.
دوم: آنكه حاجت ایشان را برآورد.
سیّم: آنكه تلاش نماید از برای ایشان در وقتی كه گرفتار باشند.
چهارم: آنكه به دل و زبان، با ایشان دوستی و محبت كند.»16
و فرمود: «اكرام كنید خوبان ذرّیّهی مرا از برای خدا، و بدان ایشان را از برای من».17
و احادیث در فضیلت سادات، و اجر اكرام و تعظیم ایشان بینهایت است. و آنچه مذكور شد از برای اهل ایمان كافی است.