هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » شاهین ز. رضایی » جد من
شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 11:59 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 جد من

جد من در گیلان
خانه ای داشت زگل
داشت او چشمه آب
داشت او بانگ خروس
به به سیری می خورد
ناشتا انجیری
صبحگاهی سرد در آذرماه
گاو او می زایید
تن او سالم بود
بازوانش ستبر
پای بر روی زمین
آسمان می پایید
می شناخت باد و ابر
برف و باران و تگرگ
جلوه حق می دید
گاه هم بی شیله
راز می گفت با خالق خود
خانه ای داشت زگل
کودکانی سالم
همسری کدبانو
نربود نان ز کف همنوعش
حق مردم نداشت بر گردن
خلقتی بود نجیب
اهل ایامی دور
حیف رفت
حیف مرد