ارتباطی نیست
فکرم نمی آساید
روحم دیگر نمی خرامد میان خاطره هایت
به خواب که می روم دیگر روحم اوج نمیگیرد
به خواب که می روم دیگر اتصالی نیست
ارتباطی نیست
بایست! بایست!
خاطرهء اوج، سقوطی ست سنگین
بسان خاطرهء هوس
که دردی ست جانکاه
استعداد عبث!
قلبم از عشق می کوبد
تنم درهوس می غلتد
در خواهش اندامش فرو رفتم
در او فرو رفتم
در او فرو رفتم
در نگاهش خواندم
می انگارد، خنجری فرو برده است در قلب مادران قرن ساله اش
پندار عبث!
قلبم از عشق می کوبد
تنم در هوس می غلتد