هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » اردلان سرفراز »مهمان یکشبه
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 1:20 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مهمان یکشبه

با یاد عزیزانم
 این قوم پریشانم
 با زخم تن و جانم
 می ایم و گریانم
 از خانه ی ویرانم
باحسرت پنهانم
می ایم و می دانم
 من یک شبه مهمانم
گه یوسف تبعیدی
 در حسرت کنعانم
گه هم نفس یعقوب
 آن پیر پریشانم
 تا مرهم پیراهن
 بر زخم دو چشمانم
 در دایره ی حسرت
 می چرخم و می خوانم
 من یک شبه مهمانم
 من یک شبه مهمانم
 ای هر نفست خورشید
 در ظلمت این تبعید
ای مرهم تو امید
بر زخم تن و جانم
 ای دست تو آسایش
ای پاسخ هر خواهش
تو ساحل آرامش
من موج پریشانم
آهنگ سفر کردم
 رو سوی تو آوردم
اما دل من آنجاست
 در جمع عزیزانم
آهنگ سفر کردم
رو سوی تو آوردم
 اما دل من آنجاست
در جمع عزیزانم
بر من تو ببخش ای یار
ای بخشش تو بسیار
شاید دگری دیدار
هرگز نشود تکرار
بر من تو ببخش ای یار
 ای ببخش تو بسیار
 شاید دگری دیدار
 هرگز نشود تکرار
آهنگ سفر کردم
 رو سوی تو آوردم
اما دل من آن جاست
در جمع عزیزانم
آهنگ سفر کردم
 رو سوی تو آوردم
 اما دل من آنجاست
در جمع عزیزانم