چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 1:14 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
حیرت
تو حیبرانی در این هنگامه
من هم از تو حیران تر
تو در آغاز آبادی
منم هر لحظه ویران تر
در این بن بست ظلمانی
رهایی را چه می دانی
فرار از خود به سوی هم
و یا از هم گریزان تر
اگر از راه برگردیم
سراپا حسرت و دردیم
اگر از راه برگردیم
سراپا حسرت و دردیم
گذشتن مرگ
ماندن درد
کدامین است آسان تر
کدامین پیک را گویم
که من هم از تو می جویم
کدامین پیک را گویم
که من هم ازتو می جویم
نشانت را و ماندم بی خبر
هر آن پریشانم
در این تنهایی ممتد
فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیر آمده
ناخوانده مهمانتر
در این تنهایی مطلق
فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیر آمده
ناخوانده مهمان تر