هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » اردلان سرفراز »اجاق
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 0:30 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اجاق

غریب و گنگ و بی فریاد ، اجاقی سرد و خاموشم
نفس هام سرد و یخ بسته ، زمستون تو آغوشم
یه روز تو سینه ی سردم ، هزاران شعله برپا بود
تنم فانوس شب سوز شبای سرد یلدا بود
یه شب بادی غریب اومد
تا صبح بارون به من بارید
 منو خاموش می کرد بارون
می برد خاکسترامو باد
 چشام در انتظار اشک
 لبام در حسرت فریاد
 حالا خالی تر از خالی
 اجاقی سرد و خاموشم
نفس هام سرد و یخ بسته
زمستونه تو آغوشم
 اجاقی خالی و خاموش مث یه قلب بی خونه
یک با دست آفتابیش تو رگ هام خون می جوشونه
می دونم شعله ور می شم می سوزونم زمستونو
 می گیرم با سر انگشتم همه نبضای لرزونو
 می دونم شعله ور میشم می سوزونم زمستونو
 می گیرم با سر انگشتم همه نبضای لرزونو